نام پژوهشگر: محمد باقر قیومی
زینب ذاکری نیا سعید خلیل اویچ
بیتردید تربیت از مهمترین و ضروریترین مسئولیتها در عصر حاضر است، به گونهای که به دلیل رشد تعاملات بین جوامع و معضلات عصر مدرن، هماکنون به دغدغهای اساسی تبدیل شده است؛ گرچه در گذشته نیز همواره مورد توجه علما و اندیشمندان اسلامی بوده است. هیچ تربیتی نیست که بعد شناختی نداشته باشد و در نتیجه تعلیم را شامل نشود، این پژوهش نیز به این بعد از تربیت، یعنی تربیت معرفتی میپردازد. اما انسان موضوع تربیت است، بنابراین هرگونه طرحی به منظور تربیت وی، مسبوق به نگاه انسانشناختی ویژهای است. شناخت عوالم هستی نیز به عنوان مسیر حرکت انسان به سوی تعالی، یکی از ارکان تربیت معرفتی است. با این توضیح تبیین دیدگاه قرآن کریم در بحث ابعاد و مراتب انسان و هستی ضروری مینمود. به ویژه که دیدگاههایی جدید و مباحثی نو در حوزه انسانشناسی و هستیشناسی مطرح شدهاند و نگاه صرفاً مادی به انسان و جهان دارند و لازم است تفاوت این دیدگاهها با نگاه قرآن مشخص گردد. در نگاه دینی انسان، هستی و قرآن سه نسخه منطبق بر یکدیگرند. از همین رو قرآن کریم تنها مرجعی است که میتواند به طور جامع به بحث تربیت انسان بپردازد؛ زیرا معارف لازم برای رشد همه جانبه انسان را دربردارد. قرآن کریم در فرایند رشد و حرکت انسان به سوی تعالی، توجه ویژهای به بحث علم آموزی دارد؛ علم مقدس و مبارکی که طلب آن را بر هر مسلمانی واجب نموده است. اما امروزه دنیای سکولار مفهوم جدیدی از علم ارائه میدهد و علم را در پایینترین مرتبه خود یعنی دانش مفهومی حسی منحصر میگرداند؛ درحالی که مفهوم علم در فرهنگ اسلامی با مفهوم سکولارِ علم متفاوت است. بر همین اساس انسانهایی که در نظام علمی این دو فرهنگ تربیت خواهند شد با یکدیگر متفاوت خواهند بود. این پژوهش مدل تربیتی بر اساس نظام علم قرآنی را مد نظر دارد و از آنجا که خداوند متعال اولین مربی انسان است و هر گونه طرح تربیتی و هر نوع برنامه آموزشی برای وی باید با محوریت کلام الاهی صورت پذیرد، این پژوهش به ارائه یک نظام جامع آموزشی با محوریت قرآن میپردازد. در این نظام مفهوم حقیقی علم مورد توجه قرار گرفته است؛ علمی که پیوند ناگسستنی با ایمان دارد. با برقراری آن در جامعه، شاهد ملموستر شدن حضور قرآن در زندگی افراد و تغییر شگرفی در فرهنگ انسانها خواهیم شد.
بتول اسفندیار محمدجواد اسکندرلو
چکیده مقصود از « نگاه تاریخی ـ حسی مستشرقان به قرآن»، نوع نگاه معرفت شناسانه ای است که بر اساس مبانی معرفتی جهان غرب شکل گرفته است که بر مبنای آن، آنچه به آزمون و خطا در آید، دست یافتنی و البته علمی است و تاریخ مندی و تاریخ پذیری نشانه و مولفه ای از حسی و تجربی بودن آن پدیده به حساب می آید. به این قرار، با سیطره یافتن این نوع نگاه معرفتی سکولار در غرب و گشایش باب شکاکیت، تمامی ساحات هستی در این راستا بازتعریف و بازفهمی خواهد شد. در این میان، شرق شناسی نوین هم سر بر آورد و با تن دادن به این تغییر معرفتی، مطالعات شرق شناسانه نیز در مسیر حاضر پی ریزی گردید و با پیش فرض قرار دادن مبانی حس گرایانه به کنکاش در حوزه اسلام و قرآن کریم ورود یافت. به این ترتیب، تاریخ قرآن متأثر از اصالت تاریخی و تاریخ گرایی قرن نوزدهم به نگارش در آمد، به گونه ای که فهم، تنها در سای? تاریخ دست یافتنی تلقی شد. این همه در حالی است که معرفت توحیدی با تعریفی متفاوت از اصل معرفت و با ارائه ابزارهای دست یابی به معرفت، در تعارضی آشکار با مبانی معرفتی غرب مدرن می ایستد. تحقیق حاضر، با بیان تشریح مبانی معرفتی حاکم بر جهان غرب و ارائه تصویری از معرفت توحیدی، بر آن است تا مطالعات شرق شناسان را بکاود و انگیز? نگارش تاریخ قرآن از سوی غربیان را به نقد بنشیند
علی الشیخ عبدالرحیم سلیمانی
چکیده ندارد.
محمد کاظمی احمد بهشتی
الفصل الاول من هذا البحث تناولنا فیه المسائل و الموضوعات التی لها نوع من ارلارتباط بموظوع البحث مثل المعنی الغوی للفظ (الخلود) و لفظ (جهنم) و نبذه تاریخیه حول موضوع البحث و الخلود فی جهنم عند الادیان بالاضافه الی تناول منهج البحث واهمیته والهدف منه و مشکلاته و غیره من المسائل. و فی الفصل الثانی تطرقنا الی آراء المفسرین حول موضوع البحث و ذلک فی ثلاثه محاور اسسیه ففی المحور الاوی تم طرح أدله المثبتین للخلود فی جهنم و هذه الادله هی دلاله لفظ (الخلود) و لفظ (المقیم) علی دوام العقاب و دلاله عدم الخروج من النار أوعدم الغیبه منها علی دوام البقاء فیها و کذالک دلاله نفی الموت فی النار ودلاله المنع من دخول الجنه او حرمتها علیهم علی أبدیه البقاء فی النار، و فی المحور الثانی استعرضنا فیه ادله المخالفین للخلود فی جهنم والتحقیق فی هذه الادله و هی دلاله الاستثناء من الخلود علی انقطاع العذاب و دلاله اللبث أحقابا فی النار علی عدم أبدیته، اما المحور الثالث حیث استعرضنا فیه اقسام المخلدین فی النار و کانت خمسه اقسام و هی الکفار و المشرکون و المنافقون و الغارقون فی الذنوب و قاتل العمد و آکل الربا. و فی الفصل الثالث فقد تم دراسه آراء المتکلمین حول الخلود فی جهنم و قسمناه الی محورین اساسیین، تناولنا فی المحور الاول آراء المذاهب الاسلامیه الرئسیه من اللریقین السنه و الشیعه و غیر هم حول موضوع البحث و هذه المذاهب هی المعتزله و الخوارج والاشاعره و الماتریدیه و السلفیه والشیعه الامامیه و الزیدیه و اخیرا الاسماعیلیه، و فی المحور الثانی طرحنا فیه آراء المخالفین للخلود فی جهنم مع التحقیق حول هذه الاراءو بیان بطلانها بادله عقلیه و نقلیه و االفصل الرابع یشمل عرضا تحلیلیا لاراء الفلاسفه من المثبتین و المخالفین للخلود فی جهنم ویتضمن آراء تسعه منهم من المتقدمین و المتاخرین و المعاصرین. والفصل الخامس و هو الاخیر قدمنا فیه خلاصه النتائج التی توصلنا الیها فی الفصل السابق.والذی دعانی الی اختیار هذا الموضوع هوکونه أولا مرتبطا بالمسائل الاعتقادیه بحیث یشکل الجزء الاساسی من عقیده المعاد و ثانیا جامعیته و اشتماله علی جوانب متعدده من العلوم الانسانیه و بالاخص الجانب القرانی و التفسیری حیث یشکل القرآن الکریم المصدر الرئیسی للعقائی الاسلامیه و بالاخص الاعتقاد بالمعاد و بالیوم الاخر و المسائل المرتبطه به و قد قیل بان موضوع المعاد و جزئیاته من ذکر الموت و البرزخ و المیزان و الصراط و الحش و الجنه و النار و ما فیهما من النعم و النقم و غیره من المسائل یشکل ثلث القرآن و هوما یجعلنا ان نصب اهتمامنا أولا بالقرآن و تفسیره حتی یکون هوالمعیار فی کل أبحاثنا الکلامیه و الفلسفیه
منیر حسین محمد باقر قیومی
اشاره به دو دیدگاه با اختلاف وسیع است. البته در برخی موارد اشتراک هم دارند اختلافات تا حدی است که شیعه امامیه را از اصول دین واهل سنت از فروغ دین می دانند. شیعه امامیه برای مقام امامت سه معنا معتقداند. شان اول امام رهبری اجتماع ریاست عامه سیاسی و انتظامی اجتماع میباشد. امامیه حکومت و ریاست و رهبری جامعه اسلامی را یکی از شاخه های امامت می دانند امام وظایفی را به عهده دارد که یک شیعه آن حکومت است. شان و مقام دوم امامت تبین و تشریح مسائل و معارف الهی است پس امامت طبق نظریه امامیه همان استمرار نبوت است. شان و مقام سوم امامت مقام ولایت و خلیفه الله بودن امام است. امامیه معتقدانه که هیچ وقت زمین از حجت خدا خالی نمی ماند. ولی اهل سنت امامت را یک مقام اجتماعی می دانند و امام را فقط برای امور اجتماعی و حکومت می خواهند. برای امام وظایفی بیان کرده اند که همه وظایف حکومتی و اجتماعی اند. به اعتقاد اهل سنت امام برای بیان شریعت نیست. مقام امامت را در حد یک حاکم می دانند. همین طور شیعه امامیه متعقدند که امام با انتصاب از طرف خداوند تعالی تعبین می شود و هیچ راهی دیگر وجود ندارد اما اهل سنت چندین راه را برای انتخاب امام ارایه کرده اند. با بررسی راههای اهل سنت برای انتخاب امام معلوم شده است که اختیار و استخلاف و شورا که عمده طرف اهل سنت بودند از طرف شریعت معین نشده و از لحاظ عقل و نقل باطل اند. و راه ثواب همین راه نص من الله تعالی است و راههای دیگر برای تعیین خلیفه باعث به انحطاط کشاندن مقام خلافتند بالتبع جامعه اسلامی شدند که بعد از خلافت عثمانی سکولاریسم جای خلافت را گرفت.
جواد صادقی محمد باقر قیومی
پرسشگری یکی از غرائز اولیه ی بشری و جهت رشد و اعتلای دستگاه فکر و اندیشه ی اوست. پرسش کلید دانش و راه شناخت می باشد. پرسش و پاسخ به انسان کمک می کند تا نادانسته ها را بداند و به دیگری منتقل نماید و از رهگذر آن، جامعه ی بشری با پویایی و طراوت و سرزندگی همراه باشد؛ و روز به روز بر علم و آگاهی آحاد جامعه اضافه گردد.