نام پژوهشگر: علیمحمد ولوی
صغری یاقوتی سیمین فصیحی
دوره چهارده ساله حکومت محمد شاه به لحاظ سلطه تفکر درویشانه و تسامح مذهبی ناشی از آن و اقتدار یکباره صوفیان پس از سرکوبی شدید در دوره قبل(عصر فتحعلیشاه)از دوره های مهم در تاریخ معاصر ایران است.هدف از این پژوهش بررسی تاثیر سیاست مذهبی محمد شاه بر فرق صوفی عصر قاجار است که در قالب دو پرسش طراحی گردید.پرسش اول اینکه سیاست مذهبی محمد شاه چه تاثیری بر وضعیت سیاسی- اجتماعی صوفیان گذاشت و پرسش دوم تاثیر سیاست مذهبی را بر وضعیت فکری صوفیان در عصر محمد شاه جستجو خواهد کرد.این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته است با اتکا به منابع اصلی از جمله تذکره ها و سیاحت نامه ها با اولویت در آثار بزرگان صوفی نشان داده است که سیاست مذهبی محمد شاه،صوفیان را از یک جریان سرکوب شده به جریانی فعال در عرصه اجتماعی مبدل ساخت و از مهم ترین پیامدهای آن تکریم و بزرگداشت صوفیان به لحاظ اجتماعی و سیاسی و منصوب نمودن ایشان به مناصبی همچون نیابت،حاکمیت،تولیت و سفارت است.هم چنین این سیاست مذهبی تاثیر خویش را بر وضعیت فکری صوفیان به صورت ایجاد انشعابات و تحول در افکار ایشان تجلی داد.
مرضیه یعقوبی علیمحمد ولوی
عباس بن علی (ع) یکی از افراد حاضر در واقعه عاشورا است که به دلیل همین حضورش که تا قبل از آن کمتر مطرح می باشد، توجه مورخین و مولفان بعدی را به خود جلب کرده است. حادثه عاشورا به سبب جایگاه ویژه در سراسر تاریخ اسلام، همواره مورد توجه بسیاری از مورخان و مقتل نویسان بوده است، اما با گذشت زمان و گسترش مراسم عزاداری و سوگواری تحت تأثیر اوضاع اجتماعی و سیاسی هر عصر، برداشت های متفاوتی از این واقعه شده و یا بر برخی از برداشت ها تأکید گردیده است. یکی از مهمترین ابعاد واقعه کربلا بعد سوگوارانه این حادثه با تکیه بر حضور و نقش افراد به خصوص عباس بن علی (ع) در واقعه مذکور است. نادیده گرفتن این بعد از حادثه باعث میشود در بررسی آن، روایت تاریخ عاشورا، روایتی بی روح، و فاقد هر گونه عنصر محرک عواطف و احساسات جلوه کند. اما هر چه از زمان وقوع این حادثه فاصله گرفته شده، به دلیل عوامل متعدد، این بعد به شایع ترین و عمده ترین قرائت در محافل و مجالس عزاداری شیعی تبدیل شده، و همین مسئله منجر به بروز ناهماهنگی هایی بین تصویر عباس بن علی(ع) در مدایح و مراثی پس از انقلاب اسلامی با آنچه در منابع تاریخی موجود می باشد شده است. بر این اساس، در این رساله، با استفاده از رویکرد تاریخی، ضمن بررسی و تحلیل مدایح و مراثی پس از انقلاب اسلامی و به کارگیری رویکردی تطبیقی، تصویر عباس بن علی (ع) در مدایح و مراثی پس از انقلاب با منابع تاریخی تا پایان قرن چهارم هجری مطابقت داده شد. بر پایه این روش مشخص گردید که در مقایسه با منابع تاریخی، مدایح و مراثی پس از انقلاب اسلامی با برخورد عاطفی با مقوله عزاداری و تأثیرپذیری از حماسه باعث ارائه تصویر متفاوت با منابع تاریخی از عباس بن علی (ع) شده اند.
افسانه کامکار علیمحمد ولوی
چکیده زندان به عنوان یک مجازات در همه دوره های تاریخی مطرح بوده است، اسلام نیز زندان را به عنوان یک مجازات برای تنبیه و تادیب مجرمان مورد استفاده قرار داد. مطالعه سیره پیامبر (ص) نشان می دهد که استفاده از زندان به عنوان یک ابزار مجازات بسیار اندک بوده است. به نظر می رسد این سهم اندک و تعداد معدود زندانیان حاکی از کارکرد زندان در جهت تنبیه و تادیب مجرم و با رویکردی فرهنگی بوده است. لیکن بررسی موارد استفاده از زندان در دوره ی خلفای اموی و عباسی و محاسبه تعداد زندانیان با توجه به شرایط حاکم، نشان از افزایش استفاده از زندان به عنوان یک ابزار مجازات دارد. در اغلب موارد این افزایش رویکردی سیاسی داشت که با کارکرد زندان در عصر پیامبر (ص) متفاوت است. در این پژوهش تطور کارکردهای زندان از عصر پیامبر (ص) تا خلافت متوکل عباسی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با رویکردی توصیفی و بهره گیری از روش های آماری به بررسی منابع اولیه تاریخی و تحلیل داده ها پرداخته است. برای بررسی این تطور به جمع آوری موارد استفاده از زندان که در گزارشات تاریخی بیان شده اند، پرداخته شد. این گزارشات در دو دسته سیاسی و غیر سیاسی تقسیم گردید. با توجه به فراوانی سنجی تعداد زندانیان در هر دسته، می توان گفت زندانی شدن افراد در عصر خلفای اموی و عباسی بیشتر به بهانه های سیاسی صورت گرفته و کارکردی سیاسی داشت که با کارکرد فرهنگی زندان در عصر پیامبر (ص) تفاوت های زیادی داشت. این ارزیابی و مقایسه گویای تغییر و تطور کارکرد زندان از فرهنگی در عصر پیامبر (ص) به سیاسی در عصر خلفای اموی و عباسی است. واژگان کلیدی: زندان، کارکرد فرهنگی، کارکرد سیاسی، حکمرانان اسلامی.
ندا گلیجانی مقدم فاطمه جان احمدی
چکیده منطقه مازندران ، دیلمان و گیلان از دیرباز بستر مناسبی برای حضور قدرت های محلّی و نفوذ افکار و اندیشه های مستقل از خلافت عباسی بود . وجود حکومت های محلّی با پیشینه ای از دوره ساسانیان و ورود اندیشه های شیعی همراه با حضور زیدیان و اسماعیلیان که منجر به سلطه سیاسی گردید ، سامان گر روابطی میان این قدرت ها در منطقه شد . نیاز این قدرت های سیاسی ـ مذهبی برای حفظ موجودیّت خود ، منجر به تعامل ایشان گردید و براساس نظام فکری و فرهنگی موجود در هر یک ، علل متفاوتی موجد ساختار رفتاری آن ها شد . شناسایی و تبیین علل تعامل و سنجش زمینه های اصلی در روابط میان قدرت های مذکور و تأثیر این روابط بر ساختار کلی سیاسی و اجتماعی جامع? آن روز دغدغه اصلی پژوهش حاضر است که تحت عنوان « علل تعامل حکومت های محلّی مازندران ، دیلمان و گیلان با زیدیان و اسماعیلیان ( 175 – 656 ق ) » طراحی گردیده و بر این اساس هدف اصلی ، شناسایی علل تعامل حکومت های محلّی و دو فرق? سیاسی ـ مذهبی زیدیه و اسماعیلیه قرار گرفته است . مطابق مستندات تاریخی ، هر یک از قدرت های موجود برای پایایی و ماندگاری ، بنا به ضرورت با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و برای دستیابی به اهداف مورد نظر که در حیط? منافع شناخته شده برای هر یک قرار می گرفت ، شیوه های رفتاری متفاوتی اعم از همگامی ، تقابل و تقسیم منافع اتخاذ کردند . بر مبنای مطالعات صورت گرفته حفظ حاکمیّت برای حکومت های محلّی موجود مانند جستانیان ، پادوسبانان ، باوندیان و مسافریان علّت برقراری رابطه با زیدیان و اسماعیلیان شد و به فراخور دور? تاریخی و منافع ، شیوه های متفاوت رفتاری رقم خورد و در مقابل ،کسب حاکمیّت و حفظ موجودیّت مذهبی نیز برای زیدیان و اسماعیلیان علّت اصلی ایجاد رابطه با حکومت های محلّی گردید . نگاهی نو و روش مند به شیوه و علل تعامل قدرت های مقارن در منطقه مورد نظر برای دستیابی به واقعیّت های تاریخی و تلاش در ایجاد سیر منطقی در وصول به نتایج عمیق تر مدّ نظر پژوهشگر بوده است . تجزیه و تحلیل داده ها براساس دو روش قیاس و استقراء به طور مجزا و در نهایت در استنتاجی مشترک انجام شد . براساس طرح فرضیه ، شیوه تحقیق سیر از قوانین کلی به وقایع جزئی و به لحاظ استفاده از وقایع جزئی تاریخی ، شیوه حرکت از اجزاء به سوی کل مجموعه بود که در نهایت این دو دریافت به جمع بندی مشترکی در اثبات فرضیه ها منجر شد .
رضوان دیانی نجف ابادی علیمحمد ولوی
گسترش مطالعه و پژوهش درباره اسلام ،پیامبر اسلام و اندیشه های متعالی آن از سوی خاورشناسان، پدیده ای است که امروزه به ویژه در نیم قرن اخیر با آن مواجه ایم و گسترش دپارتمان های مطالعات اسلامی و مراکز و موسسات اسلام شناسی در غرب از نمودهای آن می باشد. این همه حاکی از تأثیرگذاری این دین و اندیشه های آن در سطح گسترده وجهانی است. از این روآشنائی با دیدگاه خاورشناسان درباره اسلام بویژه شخصیت پیامبر اسلام برای هر پژوهشگر مسلمانی مفید و ضروری است. در این تحقیق، دیدگاه یکی از بزرگترین اسلام شناسان انگلیسی زبان معاصر بنام ویلیام مونتگمری وات درباره شخصیت سیاسی پیامبر(ص) و روند تغییراتی که این دیدگاه در دوره های مختلف زندگی او داشته، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. دستیابی به ویژگی های اندیشه های سیاسی دین اسلام وارزیابی مثبت از عملکرد سیاسی پیامبر اسلام از نگاه یک خاورشناسان مسیحی که همواره در آثار خود نگاه غیردینی داشته، مهم و قابل توجه است. در این تحقیق کلیه آثار وی که به گونه ای به معرفی شخصیت سیاسی پیامبر(ص) پرداخته اند با رویکردی سنخ شناسانه به شیوه توصیفی- تحلیلی در سه محورمورد مطالعه قرار گرفته است؛ 1) محور اندیشه های کلان سیاسی پیامبر که به هدف و غایت حکومت از نگاه پیامبر پرداخته و مسائل مهمی چون جنگ و صلح و جهاد در اندیشه سیاسی پیامبر اسلام در آثار وات مورد بررسی قرار گرفته است. 2) محور سیاست های اجرائی پیامبر که به شیوه تشکیل حکومت و ابزارهای حکمرانی و سیاستگری پیامبر در جامعه می پردازد. 3) در محور سوم سایر عوامل تأثیرگذار در اندیشه سیاسی پیامبر در آثار وات بررسی شده و مسائلی مانند نقش مردم و احزاب و گروه های مختلف درحکومت پیامبر مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت پس از بررسی آثار مکتوب و مصاحبه های وات و سیر تحول و تغییرات آن می توان به ارزیابی مثبت وات از سیره سیاسی پیامبر دست یافت و باید گفت که از دیدگاه مونتگمری وات، مستشرق مسیحی اسکاتلندی، پیامبر اسلام سیاستمداری موفق و خیرخواه بوده و می تواند الگوی مناسبی برای بشریت در تمامی عرصه ها باشد.
کبری نصرالهی علیمحمد ولوی
نگاه افــراد غـــیر مسلــمان به مســلمانان همـــــیشه از ســر کنـــجکاوی و بــررسی یک " واقعیت خارجی " که در جهان پیرامون آنها وجود داشته است ، می باشد . به نظر می رسد که آنان عمدتا ، مسلمانان و تاریخ اسلام را به عنوان یک حقیقت موجود در جهان ، بررسی نکرده اند ، بلکه مانند جهانگردانی بوده اند که به مکانی تاریخی و دارای آثار شگرف باستانی وارد شده اند و در نزد خود شروع به تجزیه و تحلیل این تمدن کرده اند. تمدنی که مختصری از آن در پیش رویشان نمایان بوده است وآنها در حالی که از عظمت آن دچار شگفتی شده اند ، افکاری را از تخیل خود همراه با قراینی که درستی علــت آنها را درک نمی کنند ، با هم ترکیب کرده و تحلیلی ارائه می دهند ، تحلیل و تفسیری که می تواند کنکاشی غیر علمی و غیر حقیقی از واقعیت موجـــود باشد . اما با این حال شــکی نیست که در دهکده ی جهانی امروز هــمین تحلیل ها و تفسیرها می تواند زیربنای روابط ملل مسلمان با غـیر مسلـــمان باشد . علی الخصوص اینکه این تحلیل ها وتفسیرها از آنجایی که مشمول قاعده ی نگاه از بـــیـــرون هســتند ، به چــــیزهــایی تــوجه می کنند که ما به عـــنوان مســـــــلمان به آنـهــا بی توجــهیم . ما به عنوان مسلمان به هر حال یک نگاه " درون دیــنی " به مــسائل داریم و در نتیجه بسیاری از تفاوت ها و اشکالات را نمی بینیم . حال آنکه کسانی که از یک فرهنگ و دین و آیین دیگر می آیند به راحتی متـوجه این مسائل می شوند و در پی کشف عــــلل وعوامل آن می روند و سعی می کنند که توجیهی منطقی برای آن مسائل بیابند که ما به راحتی و بدون پشتوانه ی توجیهی آن را پذیرفته ایم . این شاید بدان دلیل باشد که افراد به هر دینی که معتقد باشند - چه آنهایی که به مسیحیت معتقدند و چه ما که به اسلام پایبندیم - تا وقـتی که در محدوده ی اعتقادات و باورهای خود بحث می کنند ، خیلی چیزها را بدون دلیل می پذیرند . اما به محض اینکه از این دایره خارج می شوند و سراغ دین طرف مقابل می روند انتظار دارند همه ی حرف ها و اعــتقــادات و باورهایشان ، قابلیت اثبات داشـته باشد یا به هر حال تمام قواعد استدلال پذیری بر آنها حاکم باشد این همان چیزی است که ممکن است افراد یک فرقه یا گروه و یا مذهب را نسبت به تحلیل ها و نظریات دسته ی مقابل بدبین کند و باعث شود که آنان انگ عناد و لجاجت و تعصب به تفسیرهای آنان بچسبانند. شیعه شناسی و شیعه پژوهی از جمله مواردی است که در سالهای اخیر بعد از پیروزی انقلاب 57 در ایران و قدرت گرفتن برخی گروه های شیعه در برخی نقاط دیگر ، در غرب روندی رو به تزاید داشته است . البته پررونق شدن این کار و افزایش در آمد از طریق تحقیقات در این زمینه ، اثرات نامطلوب خود را بر آن گذاشته و باعث افت علمی این تحقیقات و بازاری شدن آنها در غرب شده است . افراد نادری هستند که کارهایی قابل توجه و عمیق در این زمینه ارائه می دهند . در حالی که اکثرا توجهشان معطوف مسائل روز و اسلام سیاسی یا جایگاه زن در فرهنــــگ اسلامی و از این قــبیل موضوعات است و به بیشتر رویداد های روز نظر دارند . درواقع باید گفت که هنوز دوره ی پر شکوه و مستدل و مستند اسلام شناسی به طور اعم و شیعه پژوهی به طور اخص ، به قرون قبل علی الخصوص قرن نوزده و اوایل قرن بیستم که شاهد ظهور اسلام شناسانی نامی و محقق بوده است ، تعلق دارد . محققانی که پایه ی اساسی بسیاری از تحقیقات و تفسیرهای پژوهشگران نوین به نظریات و تحلیل های آنان بر می گردد ، بی شک آشنایی با این گروه از اسلام شناسان که نظریاتشان زیر ساخت گفتمان های نوین اسلام پژوهان معاصر غربی است ، اولین گام در جهت آشنایی با دیدگاه های بیرونی در این زمینه است. متاسفانه غرب ، بیشتر مطالعات خود در زمینه تشیع را در عرصه های اجتماعی انجام داده است. به همین دلیل در غرب عمدتا اعمال و رفتار شیعیان به عنوان مبانی نظری مکتب آنان تلقی شده است که همین امر موجب شده مطالعات آنان دارای نقاط ضعف متعددی باشد . اما مسلما پاسخ دادن به خطاهای علمی تنها از طریق پرداختن و تحلیل و تجزیه نوع نگاه کنکاش گر امکان پذیر است تا از این طریق درستی یا عدم درستی نظریات آنان مشخص شود . کاری که با کمال تاسف یا انجام نمی شود و یا در صورت انجام ، فاقد رویکرد عالمانه و روحیه و نهج علمی است ، که همین امر مزید بر انفعال شیعه در عصر کنونی و استمرار عدم شناخت صحیح غرب از تشیع می شود . برخی پژوهشگران غربی تشیع را به مثابه " مجموعه ای از رویدادهای ناگهانی در جامعــه اسلامی " مورد بررسی قرار می دهند و به بخش شیعـــه از مجموعه ی پیکره ی امت اسلامی به عنوان بخشی که در طی زمان و به دنبال حوادث و تحولات اجتماعی معین که موجب شکل گیری و سپس رشد و توسعه ی تدریجی این جریان فکری و مذهبی خاص شده است ، می نگرند . این گروه در پی اثبات عقیده ی خود ، وقایع و تحولاتی را که به پیدایش ، شکل گیری و رشد این پدیده و تولد این جریان فکری منجر شد ، مورد بررسی قرار می دهند و علل و عواملی چند را در این زمینه بر می شمارند . جمع آوری عقاید و نظریات این محققین در این زمینه در یک مجمـــوعه ، فارغ از حب و بغض ها و پیش داوری ها و یا درج علایق ایمانی و جبهه گری های متعصبانه شاید راهی ، فرا روی کسانی باشند که قصد دارند از طریق آشنایی با این نظریات و آراء ، در صدد رفع اشتباهات و تحلیل های نادرست و دلایل آنان برآیند . بدیهـی است که عنایت به چنین تحقیـــقی درباره ی کل اسلام شناسان و آثارشان ، مـجالی به مراتب بیش از این و بـــضاعتی به مراتب فراتر از بنیه ی علمی نگارنده می طلبد که امید است با توجه به ضرورت و اهمیت چنین تحقیقاتی ، دیگر کسان به این امر همت گمارند .
هدی شعبان پور علیمحمد ولوی
نوع فعالیت سیاسی خاندان ابن حنفیه و نحوه عملکرد آن ها در طول تاریخ اسلام از عوامل مهم و تأثیر گذار در پیدایش و شکل گیری حکومت ها بوده است. علاوه بر آن خاندان ابن حنفیه در ترویج و گسترش علوم مختلف –نقلی و عقلی- و انتقال آن به نسل های بعد نقش قابل توجهی را ایفا نموده اند. بدون آشنایی با این خاندان، فهم بسیاری از رخدادها و وقایع تاریخی، سیاسی و فرهنگی دشوار و ناممکن است. به همین دلیل شناسایی نحوه عملکرد سیاسی و علمی خاندان ابن حنفیه در قرون اول تا پایان عصر عباسی که از پر فراز و نشیب ترین دوره های تاریخ اسلام است، ضرورتی اجتناب ناپذیرمی باشد. در این پژوهش که با تکیه بر روش های کمی و از طریق فراوان سنجی اعضای خاندان ابن حنفیه انجام گرفته است برای معرفی شخصیت های شاخص خاندان ابن حنفیه، به تفحص در منابع معتبر رجالی، تاریخی، روایی، انساب، طبقات و... پرداخته سپس به منظور تحلیل بهتر و دقیق تر دستاورد پژوهش، اطلاعات و داده های بدست آمده از این متون را به صورت کمی در آورده است. دستاورد حاصل، در بر دارنده این واقعیت است که فراوانی افرادی از این خاندان که با حاکمیت های جامعه اسلامی در ستیز بودند بیشتر از کسانی است که به همراهی با آنها دست زدند؛ رویکرد علمی خاندان ابن حنفیه تا پایان عصر عباسی (656 ه ق) نیز به علوم نقلی بیش از علوم عقلی بوده است.
مایده بخشنده علیمحمد ولوی
چکیده هر جامعه ای طبیعتاً دارای افراد یا گروههای ویژه ای از متنفذین می باشد. این افراد یا گروههای متنفذ، با عنوان نخبگان معرفی می شوند، گروهی از نخبگان بدور از هر گونه نگاه ارزشی، دارای قابلیتهایی هستند که موجبات قتلشان را فر اهم می سازد و پدید ه نخبه کشی را بوجود می آورد. فراوانی این پدیده در دوره های مختلف متفاوت می باشد اما در اینجا بررسی عمده ترین عناصر مهم و تاثیرگذار در ایجاد نخبه کشی (رقابت های سیاسی و مذهبی ) در ایران از قرن سوم تا هفتم هجری قمری، از مسائل اصلی پژوهش است تا در نهایت، فراوانی دقیق هر کدام از این عوامل در نخبه کشی، مشخص گردد. بر این اساس روش پژوهش در این پایان نامه مبتنی بر روش کمی است که با دسته بندی داده ها و فراوانی سنجی آنان، به بررسی سهم رقابت های سیاسی و مذهبی در نخبه کشی در ایران از قرن سوم تا هفتم هجری قمری پرداخته می شود. بر مبنای روش فوق، در این پژوهش، ضمن شناسایی نخبگان قرن سوم تا هفتم هجری قمری در محدوده ی جغرافیایی فلات ایران ( از رود سیحون و جیحون به سمت غرب تا بخش شرقی رود دجله و از طرف شمال و جنوب به دریای آرال، خزر و خلیج فارس محدود است ) به سهم سنجی رقابت های مذهبی، رقابت های سیاسی سطوح عالی و سطوح میانی که بر اساس جداول تنظیم شده، به ترتیب، از بیشترین میزان و سهم در نخبه کشی در ایران برخوردار هستند، پرداخته می شود . واژگان کلیدی: نخبه کشی- رقابت های سیاسی- رقابت های مذهبی
بهیه محمدی شهلا بختیاری
گروش اهل ذمه به اسلام از موضوعات بحث برانگیز و مهم در تاریخ اسلام می باشد. این موضوع بعد از ظهور اسلام و پس از آنکه به اهل کتاب( مسیحیان، یهودیان و مجوسان) ساکن در جامعه اسلامی اجازه داده شد. تا با پرداخت جزیه بر دین خود باقی بمانند و در حمایت حکومت اسلامی به عنوان اهل ذمه در کنار مسلمانان زندگی کنند مطرح شد. روند گروش اهل ذمه به اسلام در سده نخست اسلام از عصر نبوی تا خلافت عمربن عبدالعزیز متأثر از عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و عقیدتی یکسان نبود و با فراز و فرودهای همراه بود. چنانکه گاه به طور گسترده مسلمان می شدند و گاه این امر روندی کند داشت. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تأثیر اصلاحات مالی عمربن عبدالعزیز بر گروش اهل ذمه به اسلام بپردازد. بر اساس مطالعات انجام شده در این پژوهش می توان گفت عمر بن عبدالعزیز با اصلاحاتی که در نظام مالی دولت یعنی هزینه ها و درآمدهای دولت انجام داد توانست به بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی نومسلمانان از طریق برداشتن جزیه و سهیم کردن آنان در بیت المال کمک کند و همین امر سبب افزایش روند گروش اهل ذمه به اسلام در دوره او شد.
هدیه تقوی شهلا بختیاری
قشربندی اجتماعی در جزیره العرب قبل از اسلام متناسب با شرایط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه، رده بندی هایی را نشان می دهد، که متاثر از معیارهای قدرت، ثروت و منزلت منجر به سلسله مراتب اجتماعی شده بود. اقشار اجتماعی این دوره بر اساس نظام قومی- قبیله ای موجود، از لایه های مجزایی تشکل شده بود، که به صورت پلکانی بر روی هم قرار گرفته بودند. در عصر نبوی، بر اساس آموزه های اسلامی، معیارهای منزلت بخشی دگرگون شد و بر مبنای معیارهای این دوره لایه بندیهای اجتماعی صورت گرفت. در بررسی مسئله دگرگونی قشربندی اجتماعی دوره نبوی به نسبت دوره جاهلی، با رویکردی توصیفی –تبیینی، ابتدا اقشار اجتماعی جامعه شناسایی شده و سپس عوامل موثر بر ایجاد قشربندی مورد واکاوی قرار گرفته است. این مسئله با کمک شاخص های جامعه شناسی و با تکیه بر آراء متفکرانی که با رویکرد منزلتی قشربندی اجتماعی را بیان کرده اند، صورت گرفته است. بررسی ها نشان می دهد، که قشربندی اجتماعی در دوره جاهلیت بر مفاخرات اجتماعی بر گرفته از حسب و نسب تکیه داشت و رده های اجتماعی بر مبنای آنها ایجاد شده بود. این معیارها در شکل دهی به اقشار اجتماعی دوره جاهلیت، جلوه پر رنگ تری داشتند، در حالی که در عصر نبوی با دگرگونی که در معیارهای منزلتی ایجاد شده بود، اهمیت اولیه خود را از دست داده و ایمان و عمل افراد در ایجاد رده بندی های منزلتی اهمیت یافتند.
زهره محمدی علیمحمد ولوی
بحث رهبری شیعه یکی از مسائل بسیار مهمی است که پس از رحلت امام حسن عسکری (ع) در میان شیعیان به صورت یک بحران در آمد ؛ به طوری که در مدت زمانی پس از رحلت ایشان حدود بیست فرقه شکل گرفت . اما در دوران غیبت صغری عده ای از افرادی که در ابتدا و افراد برجسته ائمه عسکریین (ع) بودند ، پس از مدتی فعالیت «مدعی رهبری شیعه » شدند . دغدغه ی اصلی پژوهش این است که سهم پایگاه های انگیزشی سیاسی ، اقتصادی و دینی – مذهبی را در ادعای مدعیان رهبری شیعه در دوران غیبت صغری بسنجد . این پژوهش با روش کمی – فراوانی سنجی و سهم سنجی – مورد بررسی قرار گرفته است. در طرح ادعای رهبری شیعه در دوران غیبت صغری ، پایگاه دینی – مذهبی از بیشترین بسامد برخوردار است .
محبوبه حامی علیمحمد ولوی
مهدویت، تفکری مبنایی و ریشه ای است که جزء ارکان اصلی هر دینی از جمله اسلام محسوب می شود. گفتمان مهدویت تا اواخر قرن چهارم هجری تطورات مختلف به خود گرفت و در قالب گفتمان های متفاوت و گاه متمایز بروز پیدا کرد. گفتمانهای تاریخی، سیاسی، کلامی و عرفانی در طول تاریخ، مداومت و استمرار زیادی داشته به همین دلیل فهم تطوری این گفتمانها می تواند وجه مسلط و غالب گفتمانی را در هر دوره مشخص کند. در این پژوهش شناسایی گفتمانها و یافتن مختصات و شاخصهای هر یک از آنها و در مرحله آخر، یافتن وجه غالب گفتمانی مورد توجه قرار گرفته است. روش پژوهش به صورت کمی و توصیفی انجام گرفته به طوری که تطور هر یک از گفتمانها در چهار قرن نخست هجری مورد بررسی قرار گرفته است. وجه غالب گفتمانی در هر قرن متفاوت است به طوری که گفتمان تاریخی گرچه در همه قرون تداوم یافته، در سده نخست اسلام نقش پررنگ تری داشته است. گفتمان سیاسی در کنار گفتمان تاریخی در قرن دوم هجری بیشترین فراوانی را داشته ولی از قرن سوم به بعد گفتمان کلامی در رأس گفتمانها قرار گرفت. گفتمان عرفانی در قرن سوم توانست با ارائه ی شاخص های جدید، مهدویت را بیان کند ولی تسلط گفتمان کلامی موجب شد این گفتمان نتواند آنگونه که باید خود را نشان دهد. بنابراین در قرن چهارم وجه غالب با گفتمان کلامی بوده است.
طاهره ناصری علیمحمد ولوی
سنجش فراوانی گزاره های غالیانه در منابع شیعه که به تدریج گفتمان ویژه ای به نام گفتمان غلو در امامت را در منابع شیعه اثنی عشری رقم زده اند، یافتن سنخ های مختلف این گفتمان و تحلیل تطور آن در فاصله قرون دوم تا پنجم هجری دغدغه اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد. با توجه به اهمیت نقش عمده ترین کانون های استقرار شیعیان - قم و بغداد - سهم این کانون ها در نفوذ اندیشه های غالیانه سنجیده شده است. در این تحقیق از تلفیقی از روش های کمی و کیفی استفاده شده و در تحلیل از نظریه تحلیل گفتمان بهره گرفته شده است.
لیلا احسانی علیمحمد ولوی
چکیده ندارد.
زهرا قدیانی نژاد علیمحمد ولوی
با پیروزی عباسیان و برچیده شدن بساط بنی امیه ، علویان که از پیش برای بدست آوردن زمام امور حکومتی در تدارک بودند، از صحنه سیاست کنار گذاشته شدند. آنان همواره مهمترین رقیب سیاسی عباسیان محسوب می شدند و به حقوقی که خود را مستحق کسب آن می دانستند چشم داشتند. به همین دلیل در طول خلافت عباسی مسایل بسیاری برای آنان فراهم کردند. علویان بعد از سالها جنگ و گریز به اهداف خویش دست نیافتند و از طرف دیگر خلفای عباسی هم با سرکوب مداوم قیام های آنان نتیجه رضایت بخشی بدست نیاورده بودند. استیلای آل بویه بر بغداد ، نوید تاسیس یک حکومت مشترک عباسی -شیعی را می داد .حکومتی که نسبت به ادوار قبل فضای مناسبی برای راهیابی علما و شخصیت های شیعی و همچنین علویان که ارتباط زیادی با شیعیان داشتند به مناصب ادرای و تشکیلاتی باز کرد. یکی از مناصبی که علویان را با حاکمان مرتبط می ساخت نقابت بود. نقابت به عنوان یک نهاد تا تاسیس خلافت عباسی وجود نداشت در این زمان به عنوان یکی از تشکیلات رسمی در حوزه اداری حکومت شناخته شد. این نهاد ارتباط زیادی میان علویان با خلفا و امرا برقرار می ساخت. نقابت نهادی بود با تشکیلات مشخص که به منظور رسیدگی و نظارت بر امور بنی هاشم (علویان و عباسیان) طراحی شد و مبین نوعی مزیت و شرافت خاندانی است.نقبا به نوعی ضامن حسن رفتار افراد تحت سرپرستی خود در جامعه محسوب می شدند. مهمترین مسئولیت نقبا که از نظر حقوقی، اجتماعی و اقتصادی کارکردهای دیگر آنان را تحت الشعاع قرار می داد تبارشناسی بود. نقبا مجوز ورود مدعیان نسبت به پیامبر (ص) به حوزه تحت سرپرستی خود را صادر می کردند. ایجاد تشکل علویان در یک مجموعه خودمختار زمینه نظارت و کنترل علویان را بوجود آورد. در واقع علویانی که طی قرون متمادی مخالفان بالقوه حاکمیت محسوب می شدند تحت نظارت دقیق قرار گرفتند و زمینه شناسایی آنان فراهم شد.