نام پژوهشگر: جمشید جراره
هادی درزی رامندی علیرضا عصاره
چکیده: این پایان نامه با هدف بررسی تاثیر روش تدریس بدیعه پردازی بر افزایش خلاقیت و پیشرفت تحصیلی درس تعلیمات اجتماعی دانش آموزان پسر سال دوم دوره ی راهنمایی شهرستان بویین زهرا90-91 انجام شده است. نمونه این پژوهش شامل42 نفر دانش آموز پسر سال دوم راهنمایی (22نفرگروه آزمایش و20نفرگروه گواه) بوده که ازبین مدارس راهنمایی شهرستان بویین زهرا یک مدرسه انتخاب شد، و سپس 2کلاس برای حجم نمونه انتخاب شدکه دانش آموزان آن به صورت تصادفی در 2کلاس گواه(20نفر) و آزمایش(22 نفر) درساعات تدریس تعلیمات اجتماعی جای داده شدند. از دو گروه پیش آزمون خلاقیت و پیشرفت تحصیلی اجرا شد. گروه آزمایش به طور جداگانه 12 جلسه ی 45 دقیقه ای روش تدریس بدیعه پردازی دریافت کردند و پس از طی این دوره ی آموزشی از دو گروه پس آزمون خلاقیت و پیشرفت تحصیلی گرفته شد. به منظور تجزیه تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) ودر بخش استنباطی از تحلیل کواریانس استفاده شدکه نتایج آن به شرح زیر است: روش تدریس بدیعه پردازی باعث افزایش خلاقیت دانش آموزان شده است. روش تدریس بدیعه پردازی بر میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس تعلیمات اجتماعی تاثیر مثبت دارد. روش تدریس بدیعه پردازی باعث افزایش میزان مولفه های خلاقیت (سیالی،ابتکار، بسط و انعطاف پذیری) دانش آموزان شده است. روش تدریس، بدیعه پردازی، تعلیمات اجتماعی، خلاقیت، پیشرفت تحصیلی
محمد تقی صدقی پور فریده حمیدی
مقدمه: به نظر می رسد که انگیزش پیشرفت و خود پنداره مثبت دو عامل مهم، در پیشرفت تحصیلی به شمار می آیند. به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت و خود پنداره با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس زبان انگلیسی انجام گرفته است. روش: در این طرح توصیفی تعداد 200 نفر(130 پسر، 70 دختر)از دانش آموزان هنرستانهای شهرستان گرگان در بهار 91به روش تصادفی خوشه ای شرکت نمودند. کلیه شرکت کنندگان با رعایت اصول روان سنجی، پرسشنامه های انگیزش پیشرفت(ساخته شده در ایران) و مقیاس خود پنداره تنسی را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون، و تحلیل رگرسیون چند متغیری و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین انگیزش پیشرفت و خود پنداره با پیشرفت تحصیلی رابطه ی معنی داری وجود دارد (01/0p<).از بین این دو متغیر انگیزش پیشرفت توانسته است 43% از واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش بینی نماید. همچنین یافته ها نشان داد بین میزان انگیزش پیشرفت در دختران و پسران تفاوت معنی دار وجود بوده و این میزان در پسران بیشتر از دختران بوده است. نتایج تحلیل z فیشر نشان داد که رابطه ی خود پنداره با پیشرفت تحصیلی زبان در دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است. به عبارتی همبستگی خود پنداره با پیشرفت تحصیلی زبان در دختران بیشتر از پسران است.(05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بین انگیزش پیشرفت، خود پنداره و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. لذا آموزش و کمک در ارتقاء مهارت های انگیزش تحصیلی و خود پنداره در جهت ارتقاء پیشرفت تحصیلی، به دست اندر کاران تعلیم و تربیت پیشنهاد می گردد.
مجید نیازی ورنامخواستی جمشید جراره
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و انگیزش پیشرفت با سازگاری تحصیلی در دانش آموزان پسر سال سوم مقطع متوسطه شهر تهران انجام پذیرفت. جامعه آماری متشکل از دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه مشغول به تحصیل در سال92-91 در شهر تهران بود. نمونه پژوهش شامل 341 دانش آموز با دامنه سنی 17 سال بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو، انگیزش پیشرفت هرمنس و پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا (زیر مقیاس روابط مدرسه ای) استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه آلفای کرونباخ و باز آزمایی حاکی از روایی و اعتبار قابل قبول آزمون ها بود. نتایج تحقیق حاکی از عدم ارتباط معنادار بین انگیزش پیشرفت و سازگاری تحصیلی بود و یافته های حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد در گام سوم ابعاد روان نژندی،گشودگی و برون گرایی به عنوان بهترین متغیرهای پیش بین می توانند سازگاری تحصیلی را در دانش آموزان پیش بینی نمایند.یافته های جانبی تحقیق نیز حاکی از رابطه ی مثبت معنادار بین میزان تحصیلات والدین با سازگاری تحصیلی در فرزندان بود. کلمات کلیدی:ویژگی های شخصیتی،انگیزش، انگیزش پیشرفت، سازگاری، سازگاری تحصیلی
سید حبیب الله جزایری صادق نصری
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی فرایند های شناختی طبقه بندی اندرسون و کراتول از لحاظ تفکیک طبقاتی بود. جامعه آماری اساتید دانشگاه های تهران بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای شامل ده سوال جهت مصاحبه ار اساتید بود. از 8 نفر از اساتید مصاحبه به عمل آمد. نتایج نشان داد که 50% از اساتید معتقد بودند تفکیک بعضی از سطوح بیش از حد می باشد به طوری که بعضی سطوح اشتراک دارند و این اشتراک در بین سطوح فهمیدن و به کار بستن بیشتر می باشد و 37/5% چنین اعتقادی نداشتند.33% از اساتید در مورد تفکیک طبقاتی و تمیز بین خرده طبقات در طبقه بندی اندرسون نظر خوشبینانه و 55% نظر منتقدانه داشتند و معتقد بودند این طبقه بندی در عمل چندان قابل پیاده کردن نیست و حالت نظری دارد. 50% از اساتید معتقد بودند تعاریف طبقه ها و خرده طبقه ها به درستی از یکدیگر تفکیک نشده اند و 37/5% چنین اعتقادی نداشتند. 50% از اساتید در مورد نیاز به طبقه یا خرده طبقه ی جدید، نظر مثبت ابراز داشتند و 25% چنین اعتقادی نداشتند. 50% از اساتید معتقد بودند حل برخی از مسایل نیاز به تحلیل دارند. در آن صورت حل مسئله می تواند در هر دو طبقه (به کار بستن و تجزیه و تحلیل) قرار گیرد ولی 37/5% معتقد بودند که به کار بستن، حل مسئله نیست. یافته های جانبی بیانگر این است که اساتید نظرات متفاوتی را در مورد تفکیک طبقاتی در طبقه بندی اندرسون ابراز داشتند و اتفاق نظر جامعی در این مورد وجود نداشت. در کل نیمی از اساتید موافق این طبقه بندی بودند و نیمی دیگر منتقدانه به این طبقه بندی نگریستند.
راضیه دلاور سرمزده جمشید جراره
اضطراب طبیعی به منزله بخشی از زندگی سالم، و اضطراب روان رنجور خویی به منزله نابهنجاری، نوجوانان را با مشکلات جدی مواجه خواهد ساخت. هدف این پژوهش بررسی کارآمدی آموزش خودگویی ها در کاهش اضطراب امتحان نوجوانان بود. مطالعه حاضر یک طرح شبه آزمایشی است که در دبیرستان های شهرستان بردسکن در بهار 1390 انجام شد. تعداد 30 نفر از نوجوانان دانش آموز دختر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای در دو گروه آزمایش و کنترل ( هرکدام 15 نفر ) قرار داده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات «سیاهه اضطراب آزمون( tat)» بود. آزمون در دو مرحله قبل، و یک هفته پس از مداخله، در دو گروه اجرا و با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد گروه آزمایش که محتوای آموزشی راهبردهای خودگویی را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروه کنترل که محتوای آموزشی را دریافت نکرده بودند، در سیاهه اضطراب آزمون، آرامش بیشتری را گزارش نمودند (p<./05). بر اساس نتایج بدست آمده دانش آموزانی که تحت آموزش راهبردهای خودگویی قرار گرفتند نسبت به دانش آموزان گروه کنترل که چنین آموزشی ندیدند اضطراب امتحان کمتری در موقعیت های امتحان تجربه می کنند. بنابراین آموزش خودگویی به نوجوانان جهت افزایش احساس آرامش در آنان پیشنهاد می گردد.
مهدی شمسی بهرام صالح صدق پور
هدف پژوهش حاضر مدل یابی تاثیر کمال گرایی بر اهمال کاری با میانجی گری خودتنظیمی، خودکارآمدی، انگیزه پیشرفت و اضطراب امتحان بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی علّی بود . جامعه مورد بررسی شامل کلیه دانشجویان داوطلب دانشگاه زنجان در نیمسال دوم تحصیلی 92- 91بود. تعداد500 نفر به روش نمو نه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل، مقیاس کمال گرایی چند بعدی هویت وفلت(1991)، مقیاس اضطراب امتحان اسپیل برگر(1980)، مقیاس آزمون انگیزش یادگیری زبان خارجی ، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر (1982)، مقیاس خود تنظیمی تحصیلی و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.یافته های پژوهش نشان داد که متغیر کمال گرایی از دو مسیر جداگانه بر اهمال کاری تاثیر دارد که شامل مسیراول با میانجیگری اضطراب امتحان و مسیردوم با میانجیگری انگیزه پیشرفت و خودکارآمدی و خوددتنظیمی می باشد. تاثیر مسیر اول قویتر از مسیر دوم است. رابطه متغیر های اضطراب امتحان و اهمال کاری با هم به صورت مدل چرخشی است. یعنی با افزایش اضطراب امتحان، اهمال کاری افزایش می یابد و این مهم خود بر افزایش اضطراب امتحان می انجامد و این چرخه ادامه دارد . و بالاخره اینکه متغیر های انگیزه پیشرفت، خودکارآمدی و خودتنظیمی رابطه معنا داری با اهمال کاری دارند.
سلیمان سعدی جمشید جراره
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های خودتنظیمی، مهارت های زندگی و تلفیقی از هر دو مهارت در ارتقاء خودپنداره تحصیلی دانش آموزان انجام شد. پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و برای انجام این کار، ابتدا از بین 8 مدرسه پسرانه سطح شهر مریوان، از یکی از مدارس، بصورت خوشه ای تک مرحله ای تعداد80 نفر دانش آموزان سال اول انتخاب و در 4 گروه گمارش شدند. بر اساس پیشینه پژوهش، فرضیه¬هایی در جهت اثر بخشی مداخلات آموزشی در ارتقاء متغیر وابسته در نظر گرفته شد. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودپنداره تحصیلی دلاور(1373) که دارای پایایی(78/0) می باشد استفاده شد. داده ها در دو بخش توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد، آزمونz کالموگروف – اسمیرنف، کجی و بلندی، آزمون f و لون) و استنباطی (کوواریانس تک متغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل داده¬ها نشان داد که در سطح (05/0p >)، آموزش خودتنظیمی (003/0p=)، مهارتهای زندگی(000/0p =) و تلفیقی از هر دو (001/0p =) در ارتقاء خودپنداره تحصیلی دانش آموزان موثر است.
عارف محمدی جمشید جراره
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی بازی های گروهی در خلاقیت و کنترل پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انجام شد. طرح پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس ازمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره پیش دبستانی شهرستان دهلران در سال تحصیلی 94-1393 بوده است. حجم نمونه 60 نفر دانش آموز دوره پیش دبستانی (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت گرد اوری داده ها از پرسشنامه های خلاقیت تورنس و پرخاشگری شهیم استفاده شد. جهت تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بازی های گروهی بر کاهش تمامی مولفه های پرخاشگری (61f=؛51و1df=؛01/0p<) و53/0?= و نیز افزایش مولفه های ابتکار، بسط و انعطاف پذیری (مولفه های خلاقیت) تاثیر معنی دار داشته است (73f=؛51و1df=؛01/0p<)و57/0?= اما تاثیر بازی های گروهی بر مولفه سیالی معنادار نبوده است (79/1f=؛51و1df=؛01/0p<)و03/0?= با توجه به اثر بخش بودن بازی های گروهی بر خلاقیت و پرخاشگری، لذا به درمانگران حوزه کودک و مشاوران مدارس پیشنهاد می شود که این روش درمانی در جهت افزایش خلاقیت و کاهش پرخاشگری استفاده نمایند.
کبری جعفری جمشید جراره
هدف از پژوهش تببین میزان اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر عزت نفس و افسردگی دانش آموزان دخترمحروم از پدر مقطع متوسطه شهرستان اقلید که در سال تحصیلی 1392-1393 مشغول تحصیل بودند می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون وپس آزمون با گروه گواه و آزمایش بوده است جامعه آماری شامل 70 نفر دانش اموزان دختر محروم از پدر دبیرستان های شهرستان اقلید بوده. با استفاده از روش نمونه گیری ساده 30 نفر انتخاب و بصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند که گروه آزمایش به مدت 8 جلسه آموزش مشاوره واقعیت درمانی گروهی دیدند در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی ندیدند. ابزار اندازگیری پرسشنامه افسردگی بک فرم بلند(bdi) و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت(sei) بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد ( (p<.01که مشاوره واقعیت درمانی گروهی تاثیر معنی دار بر افسردگی و عزت نفس دانش آموزان داشته است. بر اساس این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مشاوره واقعیت درمانی گروهی بر افسردگی و عزت نفس دانش آموزان محروم از پدر موثر بوده است.
معصومه پناهی جمشید جراره
هدف از این تحقیق تبیین رابطه بین مهارت های کارآفرینی و خودکارآمدی با رضایت شغلی کارکنان ادارات تأمین اجتماعی شهرستان شیراز می باشد. در پژوهش حاضر از بین کارکنان ادارات تأمین اجتماعی شهرستان شیراز که در سال 1393 در این ادارات مشغول به کار بودند و تعداد آن ها به 413 نفر می رسید، در قالب یک طرح توصیفی همبستگی، تعداد 200 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شده و سپس پرسشنامه های مهارت های کارآفرینی، خودکارآمدی و رضایت شغلی در مورد هر کدام از اعضای نمونه آماری اجرا گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss استفاده شد. روش آماری مورد استفاده نیز روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و ...) و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و t مستقل) می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که بین مهارت های کارآفرینی با رضایت شغلی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین خودکارآمدی با رضایت شغلی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. متغیرهای مهارت های کارآفرینی و خودکارآمدی هر دو قادر به پیش بینی معنادار رضایت شغلی در کارکنان تأمین اجتماعی شهرستان شیراز بودند. در مقایسه میان مردان و زنان شرکت کننده در پژوهش، تفاوت آماری معناداری از نظر میزان مهارت های کارآفرینی، خودکارآمدی و رضایت شغلی ملاحظه نشد.
اسماعیل خلیل طهماسبی جمشید جراره
مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد لازاروس درافزایش بهزیستی ذهنی ورضایت از زندگی دانش آموزان دوم متوسطه موثر بوده است