نام پژوهشگر: وحید ساری صرّاف
هانیه بیله جانی رامین امیرساسان
بیماری های قلبی و عروقی (cvd) به عنوان مهم ترین علل مرگ و میر در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مطرح می باشند. hs-crp به عنوان حساس ترین شاخص التهابی و پیشگویی کننده مستقل و قوی خطرات قلبی و عروقی شناخته شده است. یکی دیگر از اجزای متابولیکی و شاخص مستقل بیماری های قلبی و عروقی هموسیستئین می باشد. مطالعات متعددی بیان داشته اند که افزایش استروژن اندروژن موجب کاهش مقدار این دو شاخص می گردد. اما تأثیر دوره ی ماهانه روی این دو شاخص کمتر مد نظر بوده است. بنابراین هدف این مطالعه تعیین تأثیر دو مرحله ی مختلف دوره ی ماهانه (اواسط فولیکولی و لوتئینی) بر هموسیستئین پلاسمایی و hs-crp سرمی در دختران ورزشکار و غیر ورزشکار متعاقب فعالیت هوازی وامانده ساز می باشد. 9 دختر ورزشکار حرفه ای (سن 23 سال، وزنkg 3/4±50/55، شاخص توده ی بدنی 25/1±38/21 kg/m2 ، درصد چربی 97/2±23/18) و 10 دختر غیر ورزشکار (سن 24 سال، وزن kg02/6±95/57، شاخص توده ی بدنی 56/3±31/22 kg/m2 ، درصد چربی 14/6±86/22) جهت شرکت در مطالعه ی حاضر انتخاب شدند. این افراد در دو مرحله ی اواسط فولیکولی (f) و لوتئینی (l) دوره ی ماهانه دو قرارداد تمرینی بروس را تا حد واماندگی اجرا کرده و نمونه ی خونی، قبل و بلافاصله پس از اتمام فعالیت گرفته شد. هیچ کدام از آزمودنی ها در شش ماه گذشته از داروی هورمونی استفاده نکرده و دارای دوره ی ماهانه منظم بودند. از آزمودنی ها خواسته شد 24 ساعت قبل از آزمون، از خوردن مواد پروتئینی، مصرف داروهای اسید فولیک و ویتامین b و فعالیت ورزشی سنگین خودداری کنند. مقادیر استرادیول، پروژسترون ،lh وfsh قبل فعالیت (برای اطلاع از طبیعی بودن دوره ی ماهانه) و hs-crp و هموسیستئین قبل و بعد فعالیت طی آزمایشات جداگانه اندازه گیری شد. مقادیر هورمون های جنسی و نیز هموسیستئین و hs-crp در هر دو گروه طبیعی بودند. برای ارزیابی دامنه ی تغییرات شاخص ها در هر گروه از آزمون t مستقل و برای تفاوت های بین گروهی از آزمون t همبسته استفاده شد. سطح معنی داری آزمون 05/0 در نظر گرفته شد. دامنه ی تغییرات هیچ کدام از دو متغیر وابسته در دو مرحله ی f و l ، و نیز در قبل و پس از فعالیت معنادار نبود. نتایج نشان داد که فعالیت شدید موجب افزایش هر دو متغیر وابسته گردید. در مورد مقادیر هموسیستئین پلاسمایی مشاهده گردید که هموسیستئین پایه ی گروه غیر ورزشکار بالاتر از گروه ورزشکار بوده و افزایش متعاقب فعالیت در این گروه نیز بیشتر از ورزشکاران می باشد. هموسیستئین قبل از فعالیت گروه ورزشکار در مرحله ی f ، 20% کمتر از مرحله ی l است، اما مقادیر پایه در گروه غیر ورزشکار در مرحله ی f ، 4% بیشتر از مرحله ی l می باشد. هموسیستئین گروه ورزشکار در مرحله ی f، پس از فعالیت 13% افزایش داشت، اما در مرحله ی l پس از فعالیت 1% کاهش یافت. افزایش گروه غیر ورزشکار در هر دو مرحله f و l پس از فعالیت 15% بود. در مورد hs-crp نیز مقادیر قبل از فعالیت (مقادیر پایه) و افزایش متعاقب فعالیت در گروه غیر ورزشکار بیشتر از گروه ورزشکار می باشد. اما مشاهده گردید که افزایش hs-crp متعاقب فعالیت در هر دو گروه، در مرحله ی f کمتر از مرحله ی l است. مقادیر پایه hs-crp گروه ورزشکار در مرحله ی l نسبت به مرحله ی f 15% کاهش داشته است. در حالیکه hs-crp گروه غیر ورزشکار در مرحله ی l نسبت به مرحله ی f 12% افزایش داشته است. مقادیر پایه ی hs-crp گروه ورزشکار در مرحله ی l پائینتر از مرحله ی f بوده، و در مرحله ی l در مقایسه با مرحله ی f افزایش کمتری پس از فعالیت دارد. اما چنین رابطه ای در مورد گروه غیر ورزشکار دیده نشد. در این مطالعه افزایش مقادیر پایه ی هموسیستئین و hs-crp متعاقب فعالیت در گروه غیر ورزشکار بیشتر از گروه ورزشکار می باشد. با توجه به افزایش کمتر هموسیستئین پلاسمایی دو گروه متعافب فعالیت شدید در مرحله l، ممکن است فعالیت دختران غیرفعال و ورزشکار دراین مرحله دارای خطرات قلبی و عروقی کمتری باشد. اما در مورد hs-crp این افزایش کمتر در مرحله ی l تنها در گروه ورزشکار دیده شد. به هر حال در این مطالعه نقش فعالیت شدید به عنوان افزایش دهنده ی شاخص های خطر زای قلبی و عروقی تأیید می گردد.
علیرضا رستمی افشار جعفری
مقدمه: فعالیت های بدنی شدید باعث رهایش بنیان های آزاد و موجب آسیب های اکسایشی در ماکرومولکول های زیستی می شوند. یکی از شیوه های مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت های ورزشی استفاده از مکمل های ضداکسایشی خوراکی است. با این حال، در رابطه با اثرات ضداکسایشی کوآنزیمq 10 بر فشار اکسایشی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی مطالعات جامعی صورت نگرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر فعالیت هوازی و مکمل سازی کوتاه مدت کوآنزیم q10 بر ظرفیت ضداکسایشی تام، آسیب سلولی (کراتین کیناز)، فشار اکسایشی (مالون دی آلدهید) سرمی مردان غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور با اندازه گیری های مکرر روی 20 مرد غیرورزشکار(میانگین سنی3±25 سال، درصد چربی 2±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 3±39 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در دو گروه تصادفی و همگن دارونما (5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دکستروز) و مکمل کپسول کوآنزیم q10(5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن ) انجام شد. پس از دوره ی 14 روزه ی مکمل سازی، همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی هوازی روی نوار گردان با 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. خون گیری در سه مرحله (حالت پایه قبل از مکمل سازی، پس از 14 روز مکمل سازی و قبل از دویدن، و در نهایت بلافاصله پس از قرارداد ورزشی) انجام شد. ظرفیت ضد اکسایشی تام به صورت واکنش توانایی احیا کنندگی آهن، مالون دی آلدهید و نیم رخ های زیست شیمیایی به روش اسپکتوفتومتری و تغییرات هماتولوژیک کراتین کیناز، لاکتات توسط دستگاه اتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار spss17 آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و t مستقل در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد(05/0p?). یافته های تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه کوآنزیمq 10 در حالت پایه بر همه ی شاخص ها به غیر از ظرفیت ضداکسایشی تام، تری گلیسرید، لیپوپروتئین-کلسترول کم چگال تأثیر معنی داری نمی گذارد(05/0p?). به علاوه، فعالیت هوازی باعث افزایش معنی دار لاکتات، کراتین کیناز، مالون دی آلدهید و لکوسیت ها و کاهش معنی داری توان ضداکسایشی، کلسترول تام، لیپوپروتئین -کلسترول کم چگال و تری گلیسرید شد(05/0p?)؛ هم چنین افزایش لپیوپروتئین -کلسترول پرچگال پس از انجام فعالیت ورزشی در گروه مکمل معنی دار بود(05/0p?). با این حال، دامنه ی افزایش لاکتات، کراتین کیناز، مالون دی آلدهید، و هم چنین افت توان ضداکسایشی گروه مکمل سازی کوآنزیمq10 پس از انجام فعالیت هوازی کمتر از گروه شبه دارو بود(05/0p?). ولی لکوسیت های دو گره تفاوت معنی داری بعد از فعالیت هوازی نداشتند(05/0p?). بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر حاکی است که فعالیت هوازی و مکملسازی کوتاه مدت کوآنزیمq 10 بر لاکتات، کراتین کیناز، مالوندیآلد هید، ظرفیت ضد اکسایشی تام، نیم رخ های زیست شیمیایی و گلوکز تأثیر دارد. با این حال ، بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت که 14 روز مکمل سازی کوآنزیمq 10 می تواند از افت توان ضداکسایشی، آسیب های فشاراکسایشی و آسیب سلولی ناشی از انجام فعالیت های ورزشی هوازی در مردان غیرورزشکار بکاهد.
حمیدرضا زلفی وحید ساری صرّاف
مقدمه: فعالیت های ورزشی شدید با برهم زدن تعادل بین تولید رادیکال های آزاد و مواد ضداکسایشی؛ منجر به بروز فشار اکسایشی در بدن می شوند. مواد ضداکسایشی موجود در برخی مواد غذایی از قبیل عصاره دانه انگور سیاه می تواند از بروز آسیب های اکسایشی جلوگیری و یا از شدت آن بکاهند. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی و مکمل سازی کوتاه مدت عصاره دانه انگور سیاه بر برخی از شاخص های فشار اکسایشی در مردان انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در چارچوب طرح های نیمه تجربی به صورت دو سویه کور و با اندازه گیری های مکرر روی 22 مرد سالم ( با میانگین سنی 1±19 سال، وزن 7±67 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 2±22 درصد چربی 3±12% و اکسیژن مصرفی بیشینه 2±39 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) که به صورت تصادفی در دو گروه همگن مکمل عصاره دانه انگور (10 نفر؛ 100 میلی گرم هر 12 ساعت) و همگن دارونما (12 نفر) صورت گرفت. بعد از دوره ی 14 روزه ی مکمل سازی، همه ی آزمودنی ها مطابق یک قرارداد ورزشی هوازی بر روی نوار گردان با شدت 75% اکسیژن مصرفی بیشینه به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. نمونه های خونی در سه مرحله ی قبل از مکمل سازی (حالت پایه)، پس از 14 روز مکمل سازی (قبل از دویدن) و بلافاصله پس از قرارداد ورزشی تهیه شد. در این تحقیق، ظرفیت ضداکسایشی تام به شیوه ی abts، مالون دی آلدهید به روش اسپکتروفتومتری و تغییرات لاکتات، کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز توسط دستگاه آتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده های حاصله با استفاده از آزمون تحلیل واریانس (anova) در اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار spss17 در سطح معنی داری 05/0p? بررسی شد. یافته های تحقیق: یافته ها نشان داد که مصرف کوتاه مدت عصاره دانه انگور سیاه در حالت پایه بر هیچ یک از شاخص های مورد بررسی تأثیر معنی داری نمی گذارد(05/0p>). در هیچ یک از گروه ها، پس از فعالیت ورزشی در ظرفیت ضداکسایشی تام تغییر معنی داری دیده نشد(05/0p>). در حالیکه، مالون دی آلدهید، کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز و لاکتات پس از فعالیت هوازی افزایش معنی داری نسبت به قبل از تمرین پیدا کردند(05/0p<). در مقایسه با گروه دارونما، مکمل سازی عصاره دانه انگور به طور معنی داری از افزایش مالون دی آلدهید و کراتین کیناز پس از انجام فعالیت هوازی جلوگیری نمود(05/0p<). بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر نشان داد که فعالیت هوازی می تواند باعث افزایش شاخص های فشار اکسایشی شود و مکمل سازی عصاره دانه انگور سیاه می تواند فشار اکسایشی ناشی از ورزش را در مردان کاهش دهد.