نام پژوهشگر: حسن مقیاسی
ندا نظری سندیانی ابراهیم اناری بزچلویی
شالوده شکنی یکی از انواع رویکردهای نقد ادبی است که در فاصله ی سال های1970-1960 پا به عرصه ی وجود نهاده است. نقد مذکور با اعتقاد به نشانه شناسی چارلز سندروس پیرس مبنی بر اینکه: یک واژه، در شرایط زمانی، مکانی، تربیتی و فرهنگی متفاوت معانی متفاوتی می دهد، در مقابل این باور زبان شناسانِ ساختارگرا که: یک واژه بر یک مفهوم قراردادی دلالت می کند، ایستادگی کرد و با انتساب مطلق متن به ساختارها برای تعیین معنای آن مخالفت نمود، سپس پساساختارگرایان این عقیده را که نویسنده خالق معنای اثر باشد رد کردند و سرانجام شالوده شکنان این باور را رواج دادند که پیدایش معنا در پی تعامل خواننده و متن محقق می گردد. عنوان پایان نامه ی حاضر(شعر عربی و شالوده شکنی در شعر محمد الفیتوری) است که با توجه به آراء صاحب نظران نقد شالوده شکنی به ویژه رولان بارت و ژان ژاک دریدا به مطالعه ی ساخت شکنی و دو محور اصلی آن یعنی خواننده و متن، در ادبیات عربی پرداخته است و سپس به طور عملی قصائد شش دیوان( أغانی إفریقیا، أُذکُرُنی یا إفریقیا، عاشقٌ مِن إفریقیا، مَعزوفهٌ لِدَرویش مُتَجَوِّل، سُقُوطُ دبشَلیم، البَطَلُ و الثورهُ و المِشنَقَه) از محمدالفیتوری را مورد تحلیل شالوده شکنانه قرار داده است تا شباهت های متن حاضر با متن مورد نظر شالوده شکنان آشکار گردد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که منتقدان و ادیبان عرب از زمان های دور تعاریفی مشابه تعریف شالوده شکنان از خواننده و متن داشته اند اما سنت های دست و پاگیر ادبی قدیم، آنان را به سمت تک معنایی سوق می داد. لذا اندیشه های ادیبان عرب در زمینه ی نقد مذکور در حد نقطه نظراتی باقی ماند و در عصور جدید در قالب مکاتبی خود را به صورت عملی نشان داد و نیز بدین نتیجه رسیدیم که شعر« الفیتوری» جز در چند قصیده، شباهتی با متن مورد نظر شالوده شکنان ندارد زیرا در جهت زایش معنا با خواننده همراهی نمی کند.