نام پژوهشگر: محمدرضا صالحی مازندرانی

پژوهشی در تصاویر و مضامین ترانه و ترانه سرایی معاصر فارسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  اسماعیل پسندیده کیش   منوچهر تشکری

واژه ی ترانه برگرفته از «تئورونه» ی اوستایی در ادوار گوناگون با نام هایی مختلف آمده که مفهوم آن در گذشته، بیش تر با تصنیف، سرود، رباعی و مهم تر از همه، دوبیتی پیوند خورده است. تا قبل از انقلاب مشروطه و جریان شعر معاصر، مضامین ترانه ها، عمدتاً عشق، هجران یار، لالایی، مرثیه، چیستان، سرگرمی و تصاویر آن نیز بیش تر برگرفته از طبیعت و غالباً از نوع تشبیه محسوس به محسوس بوده است که این امر نیز به خاستگاه این ترانه ها برمی گردد که از ضمیر مردمان عامّی و بی سواد برخاسته اند. انقلاب مشروطه و جریان شعر معاصر در روند ترانه های عامیانه تأثیر بسیار داشت؛ به گونه ای که مضامین اجتماعی و سیاسی، هم چون ظلم ستیزی، آزادی، بیداری، وطن پرستی، برابر خواهی و ... از مضامین عمده ی این سروده ها گردید. در بحث تصاویر نیز، اوضاع تا حدودی اما نه بسیار دگرگون شد و آن نیز بیش تر مربوط به استفاده از سمبل است. اما این رشد و پیشرفت هیچ گاه نتوانست به یک باره ساختار و زبان این ترانه ها را به شکل ترانه ی امروز (اواخر دهه ی 40 هـ . ش به بعد) درآورد و ترانه در بُعد ساختار و زبان، بیش تر حال و هوای همان سروده های گذشته به خصوص تصنیف داشت. در اواخر دهه ی 40 و اوایل دهه ی 50 هـ.ش، ترانه سرایانی چون ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز و شهیار قنبری، ترانه را به سمت و سویی تازه کشاندند. این ترانه سرایان علاوه بر توجه به بعد روانی، تغییر در ساختار و زبان، در ترانه های خود از ترکیبات، مضامین و تصاویر بکر و تازه ای نیز استفاده کردند. به عنوان مثال در ترانه های ایرج جنتی عطایی علاوه بر اندیشه مندی، انسجام محور عمودی، واژگان و ترکیبات تازه، از استعاره ی مکنیه ی تشخیص، سمبل، انواع تشبیهات بکر و ... به وفور استفاده شده است. شاخصه ی اصلی ترانه های اردلان سرفراز، علاوه بر بُعد عاطفی و احساسی آن ها، استفاده ی فراوان از استعاره ی مکنیه ی تشخیص، آنمیسم(جان دار انگاری) و سمبل های تازه است. شهیار قنبری نیز در ترانه های خود، علاوه بر سادگی و صمیمیت، بیش تر از تشبیهات عقلی به حسی و سمبل های تازه و ... استفاده کرده است. به طور کلی می توان گفت که ویژگی های برجسته ی این ترانه ها، دلیلی روشن بر پویایی و زنده بودن ترانه ی امروز است.

نقد و تحلیل عنصر مکان و جلوه های آن در شاهنامه ی فردوسی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  عبدالله ادیم   محمدرضا صالحی مازندرانی

عنصر مکان و ابهام آن در حماسه همواره مورد اشاره ی پژوهشگران این نوع شعری بود ه است؛ امّا پژوهندگان حماسه در مورد علل بازتاب این ابهام در آثار حماسی مطالب روشن و تحقیقی بیان نداشته اند. این پژوهش با عنوان «نقد و تحلیل عنصر مکان و جلوه های آن در شاهنامه ی فردوسی» کوشیده است ضمن پرده برداشتن از رازناکی این عنصر در حماسه ی سترگ شاهنامه ی فردوسی با بهره گیری از منابع تاریخی و جغرافیایی کهن و آثار مدوّن اوستایی و پهلوی گرد ابهام را از مکان های جغرافیایی شاهنامه بزداید. هم چنین نگارنده با تشریح و تحلیل دقیق موقعیت های جغرافیایی تمام اماکن به کار رفته در شاهنامه، دریافت های خود را نیز بیان داشته است. این پایان نامه در چهار فصل با موضوعات اصلی از جمله بررسی عنصر مکان به عنوان یکی از عناصر داستان، نقش عنصرمکان در حماسه و اسطوره، بازتاب سرزمین های ایرانی در متون زرتشتی و پهلوی، دیدگاه کلی شاهنامه در مورد آریاییان و مسکن و سرزمین های آنان، بازتاب عنصر مکان در شاهنامه، و نیز بیان دلایل ابهام مکان در شاهنامه و تشریح موقعیت جغرافیایی اماکن شاهنامه تدوین یافته است