نام پژوهشگر: سعید اسماعیلی ماهانی
زهرا ابراهیمی قره قیونلو سعید اسماعیلی ماهانی
هدف تحقیق حاضر" بررسی آثار ضددردی مرفین و تغییرات بیان ژن پروتئین های g مربوط به گیرنده اوپیوئیدی µ به دنبال تمرین استقامتی در موش های صحرایی نر" بود. بدین منظور 96 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه تجربی شامل 6 هفته تمرین با سرعت های به ترتیب 15، 18، 20، 22، 25، 25 متر بر دقیقه و با مدت های 15، 25، 30، 40، 45، 55 دقیقه بود. این پروتکل هفته ای 5 روز، هر روز یک جلسه ودر ساعات مشخص(30/9- 30/6) انجام گرفت. در پایان 6 هفته حیوانات هر کدام از گروه های کنترل و تجربی به دو زیر گروه مولکولی و رفتاری تقسیم شدند. بر روی حیوانات گروه رفتاری عمل جراحی و کانول گذاری انجام شد و پس از آن تزریق دوز های متفاوت مرفین(5، 10، 15 میکروگرم) و سالین انجام گرفت. جهت انجام آزمایشات مولکولی، بلافاصله پس از تمرین، حیوانات کشته شده و نخاع حیوان بلافاصله استخراج شد. پس از استخراج rna و پروتئین از بافت نخاعی، طی مراحلی میزان بیان پروتئین های g در سطح mrna و پروتئین سنجیده شد. از آزمون های one way-anovaو t-test برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج ما نشان داد که تمرین ورزشی سبب مهار اثر ضد دردی دوزهای داخل نخاعی مرفین می شود. در گروه تجربی سطح mrna مربوط به g?i و g? پائین تر از سطح آن در گروه کنترل بود. همچنین در حیوانات تجربی سطح پروتئین مربوط به g?کاهش یافت. از سوی دیگر، کاهش غیر معنی داری در بیان g?i در سطح پروتئین دیده شد. نتایج فوق حاکی از آن است که در بروز اختلال در اثرات ضد دردی مرفین موضعی به دنبال فعالیت بدنی، تغییر فعالیت زیر واحد های مختلف پروتئین g نقش عمده ای دارند. شناخت این تغییرات سلولی در تشخیص ماهیت شرایط ناخواسته ای همچون تحمل متقابل و ایجاد حساسیت به محرک های دردناک که به دنبال تمرین ورزشی به وجود می آید می تواند کمک کننده باشد.
لیلا زارع سعید اسماعیلی ماهانی
نشان داده شده است که بلوکر های کانال کلسیم می توانند از بروز تحمل به اثرات ضد دردی و وابستگی به مرفین جلوگیری کنند. از طرفی به دنبال تجویز مزمن مرفین التهاب نورونی و استرس اکسیداتیو در سیستم عصبی رخ می دهد. اخیرا مشخص شده است که عصاره برگ زیتون دارای خاصیت بلوکه کنندگی کانال های کلسیم، ضد التهابی و آنتی اکسیدانی می باشد. با این حال، اثرات آن بر روی تحمل و وابستگی اوپیوئیدی هنوز مشخص نشده است. برای القاء تحمل به اثر ضد دردی مرفین در رت های نر نژاد ویستار، مرفین با دوز10 میلی گرم بر کیلوگرم (i.p) به مدت هشت روز در دو نوبت تزریق می شود. برای تعیین اثر عصاره و ترکیب اصلی آن یعنی اولئوروپئین بر روند ایجاد تحمل به اثر ضد دردی مرفین، عصاره با دوزهای50، 100 و 200 (i.g) و اولئوروپئین با دوز 5 و 10 میلی گرم بر کیلوگرم (i.p.) همراه مرفین تجویز شد. از تست tail-flickبرای سنجش آستانه درد قبل و30 دقیقه بعد از تزریق مرفین در روز های اول، سوم، ششم و هشتم استفاده شد. بیان زیر واحد 1d? کانال های کلسیم نوع -l (cav1.3?1) در قسمت پشتی نخاع کمری با تکنیک rt-pcr مورد بررسی قرار گرفت. برای القای وابستگی مرفینی، مرفین به مدت یک هفته در دو نوبت بر طبق دوزهای افزایشی تزریق شد. تجویز مرفین با دوز 5/2 شروع شد و هر روز دوبرابر شد تا اینکه در روز ششم به 40 میلی گرم بر کیلوگرم رسید. در روز هفتم که آخرین روز تزریق بود 50 میلی گرم بر کیلوگرم مرفین تزریق شد. 5 ساعت بعد حیوان ها نالوکسان (3 میلی گرم بر کیلو گرم) دریافت کردند. علامت های سندرم ترک ( کاهش وزن، دل پیچه، اسهال، دندان قروچه، پرش و پتوزیس) به مدت یک ساعت بعد از تزریق نالوکسان ارزیابی گردید. برای تعیین اثر عصاره برگ زیتون و اولئوروپئین بر ایجاد وابستگی مرفینی، عصاره با دوزهای 200، 300 و 500 میلی گرم بر کیلوگرم و اولئوروپئین با دوز 10 میلی گرم بر کیلوگرم همراه با مرفین تجویز شد. نتایج ما نشان داد که تزریق مزمن مرفین موجب بروز تحمل به اثر ضد دردی و وابستگی فیزیکی در موش های بزرگ آزمایشگاهی می شود عصاره با دوز 200 و اولئوروپئین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم به طور کامل از ایجاد تحمل مرفینی جلوگیری می کند. در بررسی علامت های سندرم ترک مرفینی مشخص شد که عصاره با دوز 300 و اولئوروپئین با دوز 10 میلی گرم بر کیلوگرم توانست این علائم را کاهش دهد. در حیواناتی که تحمل مرفینی القاء شده، سطح mrna کانال های کلسیم به طور معنی داری افزایش می یابد و عصاره با دوز 200 و اولئوروپئین با دوز 10 میلی گرم بر کیلو گرم این افزایش را معکوس می نماید. در مجموع نتایج حاکی از آن است که، عصاره برگ زیتون و اولئوروپئین یک اثر مفید روی اثرات جانبی یعنی مصرف مزمن مرفین، تحمل و وابستگی فیزیکی القاء شده دارد و یکی از مکانیسم های مرتبط حداقل بخشی از آن ممکن است، کاهش بیان و فعالیت کانال های کلسیم نوع l باشد. تا اوایل سال 1970 سیستم های اوپیوئیدی درون زا ناشناخته بودند و عملکرد مرفین، هروئین و دیگر اوپیوئیدها به عنوان ضد درد و عوامل اعتیادزا در ارتباط با انگیزش، با دیگر سیستم های مواد میانجی نورونی از قبیل مونوآمینرژیک و کولینرژیک بررسی می شدند. شواهد مربوط به تحریک و از میان رفتن اثر اوپیوئیدها توسط نالوکسان منجر به کشف گیرنده های اوپیوئیدی درون زا گردید(hyman & malenka., 2001). بعد از کشف پپتیدهای اوپیوئیدی درونزاد (آندوژن)، با انجام آزمایشات فارماکولوژیک در بافت های ایزوله انواع متعدد گیرنده های اوپیوئیدی مشخص شدند(lord et al., 1977). در این گونه مطالعات سه نوع اصلی گیرنده های اوپیوئیدی، یعنی µ، ? و ? شناسایی شدند و ژنهای مسئول آنها مشخص گردید برای هر یک از این گیرنده ها آگونیست ها و آنتاگونیست هایی وجود دارند که بیش از 1000 بار انتخابی می باشند(goldstein & naidu., 1989). لازم به ذکر است که در طول سه دهه گذشته انواع دیگری از گیرنده های اوپیوئیدی پیشنهاد شدند، ولی وجود آنها از نظر ملکولی به اثبات نرسید. مطالعات فارماکولوژیک تلاش کرده اند تا هر دسته از گیرنده های اوپیوئیدی را به دستجات کوچکتر تقسیم نمایند و در این مسیر زیر گروه هایی از گیرنده های µ، ? و ? پیشنهاد شده اند (حداقل سه نوع گیرنده مو، دو نوع گیرنده دلتا و دست کم چهار نوع گیرنده کاپا بر اساس مطالعات فارماکولوژیک در شرایط in vivo و in vitro به اثبات رسیده است(pasternak., 2005). گیرنده های اوپیوئیدی µ و ? به طور وسیعی در سطح غشاء پلاسمایی جسم سلولی، دندریت ها و پایانه های عصبی پراکنده می باشند. گیرنده ? در این زمینه متفاوت بوده و غالبا در درون سلول و در ارتباط با وزیکول ها یافت می شود(zhang et al., 2009). تغییر پراکنش وابسته به فعالیت درگیرنده های µ و ? از وزیکول ها به غشاء پلاسمایی این احتمال را مطرح می سازد که مکان گیرنده ها استاتیک نیست و به طور قابل توجهی در رابطه با فعالیت سلول تغییر می کند. گیرنده های اوپیوئیدی جزء گیرنده های متصل به پروتئین جی می باشند. این گیرنده ها دارای هفت دمین غشائی، یک دمین داخل سلولی قابل ملاحظه بین قسمت پنجم و ششم دمین غشائی، یک قسمت آمینه انتهایی (n-terminal) خارج سلولی و یک قسمت کربوکسیله انتهایی (c-terminal) داخل سلولی می باشند. سیگنالینگ داخل سلولی این رسپتورها از طریق اتصال آنها به پروتئین های جی صورت می گیرد. بین این گیرنده های اوپیوئیدی µ، ? ، ? بیش از 60 درصد شباهت ساختمانی وجود دارد(pasternak., 2005). 1-2 عملکرد داخل سلولی گیرنده های اوپیوئیدی جفت شدن سه نوع گیرنده اوپیوئیدی به پروتئین جی مشابه است، اما تفاوتهای اندکی نیز تشخیص داده شده است. مشترک ترین پیامدهای جفت شدن گیرنده های اوپیوئیدی با پروتئین های جی عبارتند از: مهار آدنیلیل سیکلاز، فعال شدن جریان پتاسیمی، مهار جریان کلسیمی و مهار رهایش ترانسمیترها( nestler & carlezon., 2006). رسپتورهایµ، ?، ? به کانال های پتاسیم متصل می باشند. اتصال آگونیست های رسپتور ? می تواند منجر به بسته شدن کانال کلسیم و منع ورود کلسیم گردد. در حالی که آگونیست های µ و ? بیشتر از طریق افزایش خروج پتاسیم اثر مهاری خود را اعمال می کنند(margolis et al., 2006). مطالعات نسبتا جدید تر، حوزه کارکرد اوپیوئید ها را بسط داده اند به طوری که این کارکرد ها شامل فعال شدن پروتئین کیناز c، رهایش کلسیم از منابع داخل سلولی، فعال شدن آبشار پروتئین کیناز فعال شونده با میتوژن نیز می شوند( galeotti et al., 2006). 1-3 پراکندگی گیرنده های اوپیوئیدی در سیستم عصبی: از آنجایی که گیرنده های اوپیوئیدی به طور وسیعی در تمامی قسمت های سیستم عصبی گسترده شده اند، می توان احتمال دادکه عملکردهای خود را از طریق مکانیسم های متعددی به انجام می رسانند؛ مطالعات اتورادیوگرافیک و هیبریدیزاسیون درجا مشخص کرده است که mrna مربوط به گیرنده های اوپیوئیدی در بسیاری از نواحی قشری، دیانسفال، ساقه مغز و نخاع وجود دارند(snyder & pasternak., 2003). نواحیی که در آنها گیرنده های اوپیوئیدی بیان می شوند شامل قشر پیش بینایی ، هسته اکومبنس، هیپوکمپ، تالاموس و هیپوتالاموس می باشند. دو ناحیه ای مهم در بروز اثرات ضد دردی اوپیوئیدها در سطوح فوق نخاعی شامل ناحیه خاکستری دور قناتی (pag) و ناحیه (pvm) rostral ventromedial medula می باشد. pag حاوی گیرنده های اوپیوئیدی مو فراوانی است در حالی که گیرنده های دلتا و کاپا در این ناحیه بسیار کم می باشد .(mansour et al., 1994) علاوه بر این ها گیرنده های اوپیوئیدی در لوکوس سرلئوس نیز وجود داشته و نقش قابل ملاحظه ای در پردازش ورودی های درد دارند(williams et al., 2001). هیپوتالاموس میانی که مسئول رله کردن اطلاعات به قشر مغز بوده و بیشتر درگیر فرایندهای هیجانی درد است دارای گیرنده های اوپیوئیدی به مراتب بیشتری در مقایسه با هیپوتالاموس کناری ( مسئول پردازش اطلاعات حس لمس و دردهای سوزشی) می باشد که تحت تأثیر اوپیوئیدها قرار نمی گیرد. نواحی لیمبیک مغز مانند آمیگدال که رفتارهای هیجانی را تنظیم می نمایند، دارای گیرنده های اوپیوئیدی فراوانی می باشند(snyder & pasternak., 2003). پیام های درد پس از ورود به نخاع بوسیله نورون های واسطه و همین طور نورون های مهاری نزولی از نواحی فوق نخاعی (فعال شده توسط اوپیوئیدها) تنظیم می گردند. گستردگی و محل گیرنده های اوپیوئیدی در نخاع توسط روش های متعددی از جمله اتورادیوگرافی، اتصال با لیگاندهای رادیواکتیو، هیبریداسیون درجا و ایمنوهیستوشیمی در طول سالیان گذشته مشخص شده است. مطالعات اتورادیوگرافیک نشانگر تمرکز گیرنده های اوپیوئیدی در لامینای خارجی شاخ خلفی نخاع می باشند(besse et al., 1991). مطالعات تکمیلی نشان می دهد که گیرنده های اوپیوئیدی µ در لامینای خارجی شاخ خلفی نخاع متراکم شده اند در حالی که گیرنده های دلتا به طور منتشری در شاخ خلفی وجود دارند. گیرنده های کاپا بیشتر در لامینای بیرونی شاخ خلفی در قسمت کمری- خاجی نخاع قرار گرفته اند و دارای وابستگی نزدیکی با ورودی های درد از احشاء می باشد (gray et al. 2006). تکنیک های ایمنولیبلینگ اطلاعات دقیق تری از محل گیرنده های اوپیوئیدی در سیستم عصبی به ما نشان می دهند و محل قرار گیری و همچنین وجود گیرنده های مختلف اوپیوئیدی را در نورون های مشابهی مشخص می نمایند. هر سه نوع گیرنده اوپیوئیدی در فیبرهای a?,c ریشه خلفی نخاعی دیده شده اند(arvidsson et al., 1995). عقیده بر این است که تزریق داخل نخاعی مرفین از طریق اثر بر گیرنده های اوپیوئیدی موجود بر روی ترمینال های مرکزی فیبرهای اولیه c عمل نموده و سبب بی دردی می شود(ossipov et al., 2004). تکنیک پچ کلمپ نشان داد که فعال شدن گیرنده های اوپیوئیدی سبب مهار کانال های کلسیمی نورون هائی با قطر کم می شود ولی اثری بر نورون های قطور ندارد. بدین معنی که فعال شدن گیرنده اوپیوئیدی به طور اختصاصی فعالیت فیبرهای c را کاهش خواهد داد(taddese et al., 1995)
شاهین هرندی وحید شیبانی
صرع پس از سکته ی مغزی شایع ترین اختلال سیستم عصبی می باشد. ناتوانی روش های درمانی موجود در درمان موفقِ تعداد زیادی از افراد مصروع نشان دهنده ی نیاز به یافتن روش های درمانی جدید، موثر و مطمئن است. به نظر می رسد یک بازه ی زمانی بهینه وجود دارد که تحریکات الکتریکی با فرکانس پایین بیشترین آثار ضد صرعیِ خود را در آن ایفا می کنند. از طرفی مشخص شده است که مصرف مغز گردو می تواند باعث پیدایش آثار حفاظت کننده ی سیستم عصبی گردد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مصرف مغز گردو بر تشنج های ناشی از کیندلینگ آمیگدال و برهم کنش آن با تحریکات الکتریکی با فرکانس پایین بود. الکترودها در آمیگدالِ سمت راست موش های صحرایی نرِ بالغ کار گذاشته شدند. حیوانات به شش گروه کنترل، درمان هم زمان با گردو، پیش درمانی با گردو، تحریکات الکتریکی با فرکانس پایینِ سریع، تحریکات الکتریکی با فرکانس پایینِ تأخیری و تحریکات الکتریکی با فرکانس پایینِ تأخیری همراه با پیش درمانی با گردو تقسیم شده و تحریکات روزانه ی کیندل کننده را دریافت کردند. تغییرات الکتروفیزیولوژیک و رفتاری طی پروسه ی کیندلینگ ثبت می شدند. مدت زمان امواج تخیله متعاقب، مراحلِ رفتاری تشنجی، مدت زمان امواج تخلیه متعاقب تجمعی برای رسیدن به هر مرحله ی تشنجی، تعداد تحریکات لازم برای رسیدن به هر مرحله ی تشنجی، تأخیر تا آغاز مرحله ی 4 تشنجی و مدت زمان مرحله ی 5 تشنجی کمیت های مورد اندازه گیری بودند. با توجه به نتایج این تحقیق، مصرف مغز گردو به صورت خوراکی، قبل و در هنگام کیندلینگ، فعالیت الکتریکی و رفتاریِ تشنجی را به صورت معنی داری کاهش می دهد. پارامترهای اندازه گیری شده ی مربوط به گروه تحریکات الکتریکی با فرکانس پایینِ تأخیری مشابه با گروه کنترل است؛ در مقابل گروه های دریافت کننده ی تحریکات الکتریکی با فرکانس پایینِ سریع و تحریکات الکتریکی با فرکانس پایینِ تأخیری همراه با پیش درمانی با گردو، آثار ضد تشنجی از خود نشان دادند. این ویژگی ها می تواند در نتیجه ی وجود ترکیبات شیمیایی موجود در مغز گردو از جمله ملاتونین، آلفا توکوفرول، کوئرستین و لینولئیک اسید باشد که ?ثار ضد صرعی آن ها به اثبات رسیده است. به نظر می رسد مصرف مغز گردو می تواند تحریکات الکتریکی با فرکانس پایین را در بازه ی زمانی بزرگ تری موثر گرداند.
لیلا گلچین سعید اسماعیلی ماهانی
اسید آسکوربیک درغلظت های بالاو با انتشارپراکنده در مغز پستانداران وجود دارد . مطالعات قبلی نشان داده است که اسید آسکوربیک درسیستم عصبی مرکزی، می توانند عملکرد حافظه و یادگیری را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی اثرات افزایشی و کاهشی اسیدآسکوربیک در داخل جسم مخطط بر روند یادگیری و حافظه فضایی در موش های صحرایی نر بالغ به وسیله ماز آبی موریس می باشد. در این تحقیق 56 سر موش صحرایی نر بالغ، در محدوده وزنی g 300 -250 مورد استفاده قرار گرفت. کانول گذاری به صورت دو طرفه در جسم مخطط صورت گرفت. موش ها برای تزریق داخل جسم مخطط به 8 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل(دست نخورده)، گروه شاهد اسید آسکوربیک(حلال اسیدآسکوربیک) و گروه های دریافت کننده اسید آسکوربیک با دوزهای(g/ratµ 48و24 ،12)، و گروه دریافت کننده بروموکریپتین با دوز g/rat)µ 2)، گروه دریافت کننده آسکوربات اکسیداز (g/ratµ 3/0) + بروموکریپتین(g/ratµ 2) و گروه دریافت کننده آسکوربات اکسیداز (g/ratµ 3/0). پس از عمل جراحی با استفاده از دستگاه استریوتاکس و گذشت یک هفته بهبودی، داروها باحجم(lµ1) برای اسید آسکوربیک و بروموکریپتین و حجم(/rat µl 2/3) برای آسکوربات اکسیداز تزریق شدند. 30 دقیقه پس از تزریق حیوان در ماز آبی موریس قرار گرفته و شاخص های یادگیری و حافظه فضایی توسط دستگاه ثبت و با روش آنالیز واریانس یک طرفه وپس آزمون lsd آنالیز شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تزریق داخل جسم مخطط، اسید آسکوربیک در دوز (µg/rat 24)بعضی از شاخص های یادگیری و حافظه فضایی مانند مسافت طی شده و زمان سپری شده تا رسیدن به سکوی پنهان را افزایش و در دوز (µg/rat 12) این شاخص ها را کاهش داد. بنابراین اسید آسکوربیک در جسم مخطط روی یادگیری و حافظه فضایی به خصوص وابسته به دوز عمل می کند. آسکوربات اکسیداز و بروموکریپتین، هر دو اثر تخریبی بر حافظه و یادگیری دارند. در خصوص اثر توام بروموکریپتین وآسکوربات اکسیداز، بنظر می رسد، اثر یکدیگر را تا حدودی تعدیل می کنند .
سمیه خالصی ایران پورابولی
چکیده دیابت ملیتوس یک اختلال متابولیکی است که با افزایش گلوکز خون در اثر کمبود میزان انسولین یا مقاومت به عملکرد انسولین یا هر دو شناخته می شود. از آن جا که آنتی اکسیدان ها در بهبود بیماری دیابت موثر هستند و گیاهان عمده ترین منابع آنتی اکسیدانی می باشند لذا در این مطالعه فعالیت آنتی اکسیدانی و آنتی دیابتی چند عصاره گیاهی nepeta assurgens, ferula assa foetida ،pycnocycla spinosa مورد برسی قرار گرفت. اثـر آنـتـی اکـسیـدانـی عـصـاره های متانولی به صورت in vitro با روش های دی فنیل پیکریل هیدرازیل (dpph) و قدرت احیاکنندگی یون آهن (frap) مورد مطالعه قرار گرفت. ضمنا تأثیر عصاره ها با دوزهایmg/kg 100و300 بر تست تحمل گلوکز (ogtt) در موش های نرمال بررسی شد. دیابت نوعi با تزریق استرپتوزوتوسین stz)) mg/kg i.p 60 در موش های صحرایی نر القا شد.یک هفته بعد از تزریق stz، موش هایی که fbg آنها بیش از mg/dl 300 بود دیابتی محسوب وبه 3 گروه تقسیم وبه ترتیب گلایبین کلامید g/kgµ600 و دوز موثرتر عصاره ای که بیش ترین اثر هیپوگلایسمیک را در روش ogtt نشان داد و آب مقطر را از طریق گاواژ به مدت 14 روز دریافت کردند. در پایان 14 روز، بعد از بیهوشی کامل از حیوانات خونگیری انجام شد. سپس سرم خون به منظور اندازه گیری فاکتورهای سرمی گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، کراتینین، alt،ast جدا شد. نتایج نشان داد که ic50 برای عصارهn. assurgens در روش dpph و frap(mg/ml 84/3 و mg/ml 280/0) برای عصاره f. foetida (mg/ml 6/9 و mg/ml095/1( و برایعصارهp. spinosa (mg/ml 6/6 و mg/ml 921/0) در مقایسه با bha (کنترل مثبت)( mg/ml 15/1و 062/0 mg/ml) می باشد. نتایج بدست آمده از تست تحمل گلوکز(ogtt) نشان داد که تجویز دوز mg/kg100 عصارهn. assurgens 30 دقیقه قبل از استفاده گلوکز، درلحظه 120 دقیقه به طور معنی داری سطح سرمی گلوکز را کاهش داد و سایر گیاهان کاهش معنی داری را در هیچ یک از زمان ها نشان ندادند. همچنین نتایج نشان داد که میانگین سطح سرمی گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، کراتینین و alt و ast ناشتا در گروه دریافت کننده دوز mg/kg100 عصاره n. assurgens برای 14 روز نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری کاهش یافت. بنابراین عصاره متانولی گیاهn. assurgens دارای اثرات هیپولیپیدمیک و هیپوگلیسمیک می باشد و احتمالا بخشی از اثرات آن به دلیل ویژگی آنتی-اکسیدانی آن می باشد.
الهام خوشه بست ایران پورابولی
دیابت شیرین نوعی اختلال در متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین و چربی است که به علت کاهش ترشح انسولین و یا مقاومت به انسولین یا هر دو به وجود میآید. شواهد زیادی نقش استرس اکسیداتیو در ایجاد دیابت را نشان میدهند. گیاهان عمدهترین منبع آنتیاکسیدانهای طبیعی هستند لذا در این مطالعه میزان فعالیت آنتیاکسیدانی و هایپوگلیسمیک حاد عصاره متانولی سه گیاه sophora alopecuroides, acroptilon repens, ducrosia assadii سنجیده شد و اثرات تجویز 14 روزه دوز موثر گیاهی که بیشترین خاصیت آنتیاکسیدانی و هایپوگلیسمیک حاد را داشت بر برخی فاکتورهای بیوشیمیایی سرم بررسی شد. خواص آنتیاکسیدانی عصارههای متانولی بصورت in vitro با دو روش قدرت احیاکنندگی یون آهن (frap) و به داماندازی رادیکال آزاد دیفنیل پیکریلهیدرازیل (dpph) سنجش شد. ضمناً تأثیر عصاره ها با دوزهای 100 و 300 بر تست تحمل گلوکز (ogtt) در موشهای نرمال تعیـیـن شد. با تزریق استروپتوزوتوسین با دوز (stz) mg/kg, i.p 60 در موشهای صحرایی نر دیابت نوع 1 القا شد. 7 روز بعد از تزریق موشهایی که قند خون ناشتای آنها بیشتر از mg/dl300 بود دیابتی محسوب و به 3 گروه تقسیم شدند و عصاره با دوز300 ، گلایبن کلامید ?g/kg)600) وml5/0 آب مقطر(حلال عصاره) به روش گاواژ، به مدت 14 روز دریافت نمودند. در پایان 14 روز، بعد از بیهوشی کامل حیوانات خونگیری انجام شد. سپس سرم به منظور اندازهگیری فاکتورهای سرمی گلوکز، کلسترول، تریگلیسرید، کراتینین، alt، ast جدا شد. نتایج بدست آمده از تست تحمل گلوکز نشان داد که در گروه دریافت کننده دوز mg/kg100 و mg/kg300 عصاره s. alopecuriodes و دوز mg/kg300 عصاره a. repens، سطح سرمی گلوکز در لحظه 120 در مقایسه با گروه نرمال، کاهش معنی داری نشان داده است. ic50 عصاره متانولی گیاه s. alopecuroides در روش dpph و frap در مقایسه با bha (شاهد مثبت) با ic50 mg/ml15/1 وmg/ml062/0، به ترتـیـب mg/ml846/2 و mg/ml 28/0 و برای عـصـاره d. assadii mg/ml45/4 و 6/0 و برای عصاره a. repens mg/ml 9/6 وmg/ml 2 بـود. میانگین سطح سرمی گلوکز، کلسترول، تریگلیسرید، کراتینین ، ast و alt در گروه دریافتکننده دوز mg/kg300 عصاره به مدت 14 روز نسبت به گروه شاهد به طور معنیداری کاهش یافت. عصاره متانولی گیاه s. alopecuroides دارای اثرات هیپولیپیدمیک و هیپوگلیسمیک میباشد. بخشی از اثرات هایپوگلیسمیک عصاره احتمالاً به واسطه ویژگیهای آنتیاکسیدانی گیاه میباشد.
آزاده خواجویی سعید اسماعیلی ماهانی
گیاهان مورد مطالعه در تحقیق حاضر سرو خمره ای (cupressacea) و ختمی جنوبی (malvaceae) می باشند که بعنوان گیاهان زینتی در پارک ها، معابر و فضای سبز شهرهای ایران بطور گسترده ای کاشته می شوند. انتخاب دو گیاه بر اساس احتمال اولیه آلرژی زا بودن سرو و فقدان آلرژی زایی ختمی و نیز بترتیب باد و حشره دوست بودن این دو گیاه انجام شد. در این مطالعه ساختار تشریجی بساک و میکروسپورزایی با روش های متداول برش گیری و توسط میکروسکوپ نوری مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. آلرژی زایی دانه گرده ی این گیاهان با استفاده از تکنیک وسترن بلات ارزیابی شد. همچنین میزان ترکیبات فنولی (روش فولین-سیاکالیتو) و پروتئینی (روش برادفورد) این دو با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد کیسه گرده در سرو خمره ای دیواره 3 لایه ای متشکل از اپیدرم، لایه میانی و تاپی ترشحی دارد. در ختمی جنوبی دیواره از چهار لایه سلولی اپیدرم، لایه مکانیکی، لایه میانی و تاپی آمیبی تشکیل شده است. در هر دو گونه میوز با سیتوکینز همزمان دنبال می شود و بطور غالب تترادهای چهار وجهی تولید می شود. همچنین نتایج نشان داد که غلظت ترکیبات پروتئینی و میزان ترکیبات فنولی ختمی نسبت به گونه دیگر بسیار بیشتر بود که می شود آن را به حشره دوست بودن گیاه برای گرده افشانی نسبت داد. ایمونوبلات عصاره ی گرده ی سرو خمره ای باند مشخصی حدود 44 کیلودالتون نشان داد در صورتی که هیچ باند آلرژی زایی در ختمی دیده نشد.
ریحانه نادری مهدی عباس نژاد
چکیده: اسید آسکوربیک در بیشتر نواحی مغز پستانداران به خصوص هسته اکومبنس یافت می شود. مطالعات قبلی نشان داده است که اسید آسکوربیک موجب کاهش اضطراب می شود، لذا در تحقیق حاضر به بررسی نقش تزریق اسید آسکوربیک، بروموکریپتین و تزریق توأم آنها در پوسته هسته اکومبنس بر اضطراب موش های صحرایی نر به وسیله پلاس میز می پردازیم. در این مطالعه از 70 سر موش صحرایی نر از نژاد wistarدر محدوده ی وزنی 270-220 گرم در10 گروه استفاده شد. کنترل، اسید آسکوربیک (µg/rat/side 48 و24 ،12)، بروموکریپتین(side/µg/rat 25 و 5/12)، اسید آسکوربیک و بروموکریپتین (µg/rat/side 25 و 24) و شم اسید آسکوربیک ، بروموکریپتین، اسید-آسکوربیک و بروموکریپتین. پس از عمل جراحی و بهبودی، داروها با حجم یک میکرولیتر تزریق شدند. 30 دقیقه پس از تزریق حیوان در پلاس میز قرار گرفته و شاخص های اضطراب توسط دستگاه ثبت شد. نتایج نشان می دهد که تزریق داخل آکومبنسی اسید آسکوربیک، بروموکریپتین و تزریق توأم اسید-آسکوربیک و بروموکریپتین، منجر به کاهش اضطراب موش های صحرایی شد. بنابراین اسید آسکوربیک و بروموکریپتین در پوسته هسته اکومبنس بعضی از پارامترهای اضطرابی را به صورت وابسته به دوز و بعضی پارامترهای دیگر را غیر وابسته به دوز کاهش می دهند. در خصوص اثر توأم اسید آسکوربیک و بروموکریپتین، به نظر می رسد، اثر یکدیگر را تا حدودی تعدیل می کنند.
فاطمه شهسواری گوغری مهدی عباس نژاد
آسکوربیک اسید به عنوان یک ویتامین و نورومدولاتور در بیشتر نواحی مغز پستانداران به خصوص هسته اکومبنس که یکی از مناطق مهم در کنترل فعالیت حرکتی و اضطراب بشمار می رود، یافت میشود.در تحقیق حاضر به بررسی نقش تزریق اسید آسکوربیک، برموکریپتین و نیز اثر تزریق توأم آنها در پوسته هسته اکومبنس بر حرکت و اضطرابموش های صحرایی پرداختیم. در این مطالعه از 70 سر موش صحرایی نر از نژاد westar در محدوده ی وزنی 270-220 گرم در 10 گروه استفاده شد. کنترل، آسکوربیک اسید(?g/rat/side48و24،12)، بروموکریپتین(?g/rat/side25و5/12)، آسکوربیک اسید و بروموکریپتین(?g/rat/side25و24)، شم آسکوربیک اسید، بروموکریپتین، آسکوربیک اسید و بروموکریپتین. حجم تزریق دارو یک میکرولیتر، دوره تزریق 1 روز و مدت زمان تست 5 دقیقه بود. تزریق داخل آکومبنسی اسید آسکوربیک منجر به افزایش فعالیت حرکتی و کاهش اضطراب شد و بروموکریپتین منجر به کاهش قابل توجه اضطراب در دوز پایین تر و بر فعالیت حرکتی تأثیری نداشت، تزریق توأم اسید آسکوربیک و بروموکریپتین منجر به تعدیل حرکتو اضطراب ناشی از بروموکریپتین توسط اسید آسکوربیکشد. نتایج جدید تأکید کننده یافته های قبلی هستند که اسیداسکوربیک بعنوان یک ترکیب موثر در تنظیم فعالیت حرکتی و اضطراب در پوسته هسته اکومبنس اهمیت دارد و در این رابطه گیرنده های d2 می توانندنقش داشته باشند.
سمیه وظیفه خواه ده جبار سعید اسماعیلی ماهانی
بیماری پارکینسون یک اختلال تخریب کننده نورونی شدید و پیش رونده سیستم عصبی مرکزی است. برای اکثر بیماری های تخریب کننده عصبی اقدامات درمانی موجود فقط به صورت تسکین دهنده هستند. به علت اینکه شواهد علمی متعدد پیشنهاد می کنندکه دربسیاری از بیماری های تخریب کننده نورونی مرگ سلولی غیر عادی رخ می دهد، لذا داروهایی که بتوانند مرگ سلولی را متوقف کنند ممکن است از تخریب نورونی بیشتر جلوگیری کرده و پیشرفت بیماری را آهسته کنند. تحریک گیرنده های ارکسینی اثرات محافظت کننده از خود نشان می دهد و در بیماری پارکینسون کاهش نورون های ارکسینرژیک و نقصان عملکرد اورکسینرژیکی رخ می دهد. بنابراین، مطالعه حاضر جهت بررسی نقش فعالیت گیرنده های ارکسین بر سمیت سلولی ناشی از 6-هیدروکسی دوپامین بر روی سلول های sh-sy5y به عنوان مدل in vitro بیماری پارکینسون طراحی شد. جهت القاء سمیت سلولی، سلول هایsh-sy5y با 150 میکرومول 6-هیدروکسی دوپامین تیمار شدند. در گروه های درمانی دوز های مختلف ارکسین a (10، 20، 40 و 80 پیکومول) جهت بررسی اثر احتمالی محافظت کننده آنها استفاده شد. سمیت سلولی توسط تست mtt تعیین شد. میزان ros داخل سلولی توسط پروب فلورسنس دی کلرو فلورسین دی استات از طریق روش فلوریمتری ارزیابی شد. قطعه قطعه شدن dna وپارامترهای بیوشیمیایی آپوپتوز (bax, bcl2، cytochorome c و caspase3) به ترتیب توسط الکتروفورز در ژل آگارز و ایمونوبلاتینگ ارزیابی شدند. نتایج ما نشان دادند که 6-هیدروکسی دوپامین منجر به افزایش میزان آسیب سلولی، تولید ros داخل سلولی، فعال شدن کاسپاز3، افزایش بیان cytochorome c، قطعه قطعه شدن dna و همچنین افزایش نسبتbax/bcl2 می گردد. تیمار با ارکسین a (80 پیکومول) اختلالات سلولی و مولکولی ذکر شده را کاهش می دهد. روی هم رفته نتایج پیشنهاد می کنند که ارکسین a در برابر آپوپتوز القاء شده در اثر 6-هیدروکسی دوپامین اثر محافظت کننده نورونی دارد. حداقل بخشی از این اثر محافظت کننده به واسطه کاهش آپوپتوز نورونی اعمال می گردد و پیشنهاد کننده پتانسیل ارکسین a برای کاهش تخریب عصبی سلول های دوپامینرژیک می باشد.
نسرین جنگجو قلات سعید اسماعیلی ماهانی
چکیده: التهاب پاسخ فیزیولوژیکی به انواع مختلف تخریب های بافتی است . التهاب نورونی حاد در ابتدا با افزایش تخریب نورون ها همراه بوده ولی ممکن است حتی با ایجاد پلاستیسیتی نورونی باعث بهبود قابل ملاحظه عملکرد نورون ها شود. فرایندهای مزمن التهاب نورونی در بسیاری از شرایط پاتولوژیکی همانند بیماری های خود ایمنی و بیماری های نورودژنراتیو موجب از دست رفتن پایدار نورون ها می شود. مصرف مرفین به صورت مزمن باعث ایجاد التهاب نورونی و رفتار جستجوگرانه اعتیادی در موش های صحرایی می گردد. خصوصیات ضد اکسیدانی و ضد التهابی و ضد دردی عصاره آبی الکلی مرزه خوزستانی ثابت شده است. بنابراین مطالعه حاضرجهت بررسی اثرات عصاره مرزه خوزستانی بر التهاب نورونی و رفتار جستجوگرانه اعتیادی ناشی از مرفین طراحی شده است. جهت القای شرطی شدن به مرفین حیوانات به مدت 6 روز متوالی mg/kg12 مرفین را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند و گروهای درمانی دوزهای مختلف عصاره ( mg/kg12 و 25 و50 ) را 40 دقیقه قبل از مرفین و به صورت خوراکی دریافت کردند. برای بررسی رفتار جستجوگرانه اعتیادی از تست ترجیح مکان شرطی (cpp) استفاده شد. جهت القای التهاب نورونی در کشت اولیه سلولهای نورون-گلیا، این سلولها با مرفین(mµ10) به مدت 72 ساعت تیمار شدند. عصاره مرزه خوزستانی (g/mlµ100) جهت بررسی خاصیت ضد التهابی آن به کار برده شد و پروتئینهای درگیر در التهاب gfap, p38) ) به روش ایمونوبلاتینگ ارزیابی شد. نتایج ما نشان داد که تزریق مرفین به مدت 6 روز باعث وابستگی به مرفین و افزایش زمان ماندن حیوان ها در خانه شرطی شدن (رفتار جستجوگرانه اعتیادی) می شود و عصاره توانست رفتار جستجوگرانه اعتیادی را کاهش دهد وهمچنین مرفین بیان gfapو p38 را درسلولهای نورون-گلیا افزایش داد و عصاره توانست بیان این دو پروتئین را کاهش دهد. روی هم رفته نتایج ما نشان می دهد که مرفین باعث ایجاد التهاب نورونی می شود و عصاره ما توانسته این التهاب را کاهش دهد که از مکانیسم های آن کاهش فعال سازی گلیا و gfap و به دنبال آن کاهش فاکتورهای پیش التهابی و همچنین کاهش بیان پروتئین p38 می باشد. این خواص ضد التهابی عصاره بیشتر ناشی از وجود ترکیباتی مانند کارواکرول و پلی فنولیک در این گیاه می باشد. کلمات کلیدی: عصاره مرزه خوزستانی ، التهاب نورونی، ترجیح مکان شرطی ، مرفین، فعال شدن گلیا، gfap،p38
محمد رسول سمندری بهراسمان سعید اسماعیلی ماهانی
سرطان بیماری مهلک و خطرناکی است که دومین عامل مرگ و میر در کشورهای مختلف است و درمان آن پرهزینه و در اکثر مواقع غیر موثر می باشد. بنابراین تلاش برای پیدا کردن راهی برای جلوگیری یا درمان موثرتر آن از اهمیت بسزائی برخوردار می باشد. در دهه اخیر تحقیقات زیادی روی ترکیبات موجود در رژیم غذائی گیاهی انجام شده است و مشخص شده که ترکیبات مفیدی در گیاهان مورد استفاده به عنوان سبزیجات، ادویه و چاشنی وجود دارد که علاوه بر سالم بودن از نظر بهداشت تغذیه ای خواص کموپریونتیو برای سرطان و دیگر بیماری ها دارند. از آن جایی که این ترکیبات برای بدن، سالم محسوب می شوند، عاقلانه است که تاثیر سینرژی این ترکیبات با داروهای ضد سرطان رایج بررسی شود تا دوز داروهای رایج که اثرات جانبی زیادی دارند کاهش یابد و در نتیجه شاهد درمان موثرتری باشیم و به قول بقراط "بگذارید غذایمان داروی ما و داروی ما غذایمان باشد". در این تحقیق به بررسی اثر عصاره و اسانس مرزه خوزستانی که دارای ترکیبات مختلفی از جمله کارواکرول می باشد و به عنوان چاشنی غذایی و گیاه دارویی مورد استفاده می باشد، بر روی سلول های سرطانی ردهmcf-7 سرطان پستان پرداخته شده و با استفاده از سنجش بقای سلولی تاثیر عصاره بر میزان کشند گی روی سلول های سرطانی mcf-7 بررسی شد همچنین با استفاده از تکنیک وسترن بلات برای پروتئین های bax, bcl2 ,caspase-3و cd1مسیر های درگیر در آپوپتوز و چرخه سلولی بررسی شدند همچنین به بررسی اثر سینرژی مرزه خوزستانی با داروهای ضد سرطان رایج دوکسوروبیسین و وین کریستین پرداخته شده و مشخص شد که عصاره مرزه خوزستانی توانایی القا آپوپتوز را در سلول های سرطانی mcf-7 را از طریق افزایش نسبت bax به bcl2 دارد و همچنین تا حدودی باعث کاهش بیان پروتئین cd1 و در نتیجه کند شدن چرخه سلولی در سلول های سرطانی mcf-7 شد همچنین عصاره مرزه اثر سینرژی به همراه دراوی وین کریستین داشت و باعث القای شکسته گی در پروتئین caspase-3 و در نتیجه وقوع آپوپتوز در دوزهای ترکیبی از دوز کم اثر وین کریستین و عصاره مرزه شد، ترکیب دوزهای کم اثر عصاره مرزه و داروی دوکسوروبیسین کشندگی قابل توجهی نداشت و مکانیزم های ملکولی آن بررسی نشد. نتایج ما حاکی از اثر ضد سرطانی گیاه مرزه خوزستانی بر سرطان پستان دارد و بروز مرگ برنامه ریزی شده سلولی و کندی چرخه سلولی از مکانیزم های اثر این گیاه بوده و می تواند کاندیدی مناسب برای مطالعات تکمیلی و معرفی به عنوان یک درمان مکمل باشد.
فرزانه فلاحی سعید اسماعیلی ماهانی
سرطان بیماری مهلکی است که بعد از بیمار ی های قلبی و عروقی دومین عامل مرگ و میر در جهان می باشد. سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان های شناخته شده و علت اصلی ناشی از مرگ و میر سرطان در زنان می باشد. تاکنون راهکارهای درمانی مختلفی برای درمان سرطان پیشنهاد شده است. یکی از این راهکار ها القاء آپوپتوز در سلول های سرطانی و مهار تکثیر آن ها است. داروهای شیمی درمانی القا کننده آپوپتوز به علت اثر همزمان بر روی سلول های سرطانی و سلول های سالم دارای اثرات جانبی متعددی می باشند. گیاهان از دیرباز در درمان بیمار ی های مختلف کاربرد داشتند. ترکیبات گیاهی به علت دارا بودن ترکیبات فنلی، آلکالوئیدی، آنتی اکسیدانی و ترپنوئیدی می توانند در درمان سرطان های مختلف اثر گذار باشند. گیاه آویشن کرمانی گیاه بومی منطقه ایران و دارای ترکیبات موثری همچون کارواکرول و تیمول با خواص آنتی-باکتریال و آنتی اکسیدان قویی می باشد. بنابراین مطالعه حاضر جهت بررسی سمیت سلولی آویشن کرمانی بر رده سلولیmcf-7 سرطان پستان و هم چنین بررسی اثر هم افزایی این گیاه با داروهای شیمی درمانی رایج وین کریستین و دوکسو روبیسین طراحی شد. جهت بررسی اثر سمیت سلولی اسانس و عصاره، سلول های mcf-7 با دوز های مختلف عصاره (g/mlµ300-10) و دوز های مختلف اسانس (l/mlµ 10- 05/0) تیمار شدند. همچنین برای بررسی اثر هم افزایی این عصاره با داروهای شیمی درمانی، دوزهای کم اثر عصاره به همراه دوزهای کم اثر این داروها تیمار شدند. سمیت سلولی توسط آزمایش های سنجش mttو nr بررسی شد. پارامتر های بیوشیمیایی آپوپتوز (caspase 3 و bax/bcl2) و تکثیرسلولی (cyclin d1) به ترتیب توسط الکتروفورز در ژل و ایمینوبلاتینگ ارزیابی شدند. نتایج نشان دادند که دوز های افزایشی عصاره و اسانس آویشن کرمانی منجر به فعال شدن کاسپاز3، افزایش نسبت bax/bcl2 و کاهش فعالیت cyclin d1 می شود. هم چنین ترکیب دوزهای کم اثر عصاره و دوزهای کم اثر وین کریستین و دوکسو روبیسین اثرات هم افزایی قابل ملاحظه ای نشان داد. روی هم رفته نتایج پیشنهاد می کنند که عصاره آویشن کرمانی دارای اثر سمیت سلولی و ضد سرطانی در سلول های mcf-7 سرطان پستان می باشد. هم چنین ترکیب آن با دوز های کم داروهای شیمی درمانی وین کریستین و دوکسوروبیسین می تواند از بروز اثرات جانبی این دارو ها که بیشتر ناشی از مصرف مقدار زیاد آن ها است جلوگیری کند.
رامین ریوف مهدی عباس نژاد
چکیده از آنجایی که گیرنده های ارکسین نقش قابل ملاحظه ای در حافظه و یادگیری دارند، و تحت تأثیر درد نیز قرار می گیرند این مطالعه به منظور بررسی تعیین مکانیسمهای مربوط به کاهش یادگیری و حافظه ناشی از درد التهابی پالپ دندان، با تکیه بر تغییرات در دانسیته گیرنده های ارکسین و بیان آن ها در هیپوکامپ موشهای صحرایی نر بالغ انجام شد. سی و پنج سر موش صحرایی به طور تصادفی به پنج گروه (7n=) شامل گروه های کنترل، شاهد جراحی، شاهد دریافت کننده حلال کاپسایسین، دریافت کننده کاپسایسین و گروه دریافت کننده ایبوپروفن قبل از تزریق کاپسایسین، تقسیم شدند. پس از تراش 2 میلیمتری سطح دیستال دندانهای انسیزورمندیبل، روکش پلی اتیلنی روی دندانها قرار داده شد. بر اساس گروههای مورد مطالعه تزریقات در فضای زیر روکش انجام شد. پس از ثبت نمره درد، شاخص های یادگیری و حافظه در تست ماز آبی موریس بررسی شدند. میزان بیان ژن گیرنده ارکسین 1 و 2 با روش نسخه برداری معکوس زنجیره ای پلیمراز (rt-pcr) و سطح پروتئین گیرنده ارکسین 1 و 2 به روش ایمونوبلات در هیپوکامپ ارزیابی شد. آنالیزهای آماری نشان دادند که درد پالپی ناشی از تزریق اینترادنتال کاپسایسین باعث اختلال در یادگیری و حافظه شد. علاوه بر این درد پالپی به طورمعناداری باعث کاهش بیان ژن و پروتئین گیرنده ارکسین 1 درهیپوکامپ شد. ولی میزان بیان ژن و پروتئین ارکسین 2 تغییر معنی داری نداشت در حالیکه پیش درمانی با ایبوپروفن باعث شد تا سطح بیان گیرنده ارکسین 1 به سطح کنترل بازگردد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که اختلال در یادگیری و حافظه ناشی از درد پالپی دندان، در ارتباط با کاهش بیان ژن و پروتئین گیرنده ارکسین 1 در هیپوکامپ می باشد.
زهرا حاجی علیزاده سیما نصری
مطالعات بسیاری نشان دهنده وجود استرس اکسیداتیو و مرگ نورونی ناشی از گلوکز زیاد در پیدایش و پیشرفت نوروپاتی دیابتی می باشند.از آنجایی که بعضی گونه های گیاه آویشن به عنوان درمانی برای دیابت در متون علمی ذکر شده اند و همچنین محتوی عوامل آنتی اکسیدانی بسیاری نیز هستند، بر آن شدیم اثرات نوروپروتکتیو (محافظت کننده نورونی) عصاره آویشن کرمانی را با مدلهای in vivo و in vitro نوروپاتی دیابتی مورد بررسی قرار دهیم. القا صدمه سلولی توسط گلوکز بالا به سلول های فئوکروموسیتوما (pc12) و همین طور موش های صحرائی دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین به ترتیب به عنوان مدل های عملی in vitro و in vivo نوروپاتی دیابتی استفاده شدند. تست پس کشیدن دم (tail-flick) و تست راهپیمایی برروی میله چرخان (rotarod) برای سنجش آستانه درد و بررسی هماهنگی حرکتی حیوان های مورد آزمایش استفاده شد. ماندگاری سلول ها با استفاده از سنجش mtt اندازه گیری شد. آزمایش ایمونوبلات هم برای سنجش پارامتر های بیوشیمیایی آپوپتوز استفاده شد. عصاره هیدروالکلی آویشن کرمانی با دوزهای (50، 100، 150، 200 میلی گرم بر کیلوگرم) در حیوان های دیابتی استفاده شد. همچنین سلول های pc12 با غلظت های(200 ،150 ،100 ،80 ،60 ،40 ،20 ،10 میکروگرم بر میلی لیتر) عصاره تیمار شدند. نتایج نشان داد که موش های صحرایی دیابتی دچار نوروپاتی دیابتی می شوند که علامت مشخصه آن کاهش زمان پس کشیدن دم بر اثر تابانیدن نور داغ (هیپرآلژزی حرارتی) و نقص حرکتی بود. فعالیت caspase3 و سیتوکروم c و نسبت bax/bcl-2 که از نشانگر های بیوشیمیایی آپوپتوز نورونی می-باشند، بطور قابل ملاحظه ای در نخاع کمری حیوانات دیابتی افزایش یافت. درمان حیوانات دیابتی به صورت روزانه و به مدت شش هفته با دوز های 100 و 150 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره باعث بهبود هیپرآلژزی، مهار فعالیت caspase3 و کاهش نسبت bax/bcl-2 و کاهش فعالیت سیتوکروم c گردید. علاوه بر این با استفاده از سنجش های mtt و ایمونوبلات مشاهده شد افزایش گلوکز (چهار برابر حالت نرمال) باعث افزایش آسیب های سلولی و فعالیت caspase3 در سلول های pc12 گردید که منجر به مرگ سلولی شد. تیمار سلول های pc12 با عصاره آویشن کرمانی(80 و 60 میکروگرم بر میلی لیتر) باعث کاهش آسیب های ناشی از قند بالا در آن ها شد. نتایج این مطالعه نشان دهنده اثرات نوروپروتکتیو عصاره آویشن کرمانی در مقابل آسیب های نورونی ناشی از قند بالا می-باشند. با توجه به خواص آنتی اکسیدانی بالای عصاره، این اثرات محافظتی می توانند تا حدودی از طریق کاهش آپوپتوز نورونی باشند که نشان دهنده توانایی درمانی عصاره آویشن کرمانی در بهبود نوروپاتی دیابتی می باشد.
فاطمه همدانی سعید اسماعیلی ماهانی
نانوبیوتکنولوژی، که با عنوان کاربردهای زیست پزشکی از سیستم های با اندازه نانو شناخته شده، زیر مجموعه ای از نانوتکنولوژی در حال گسترش است. نانومواد اندازه 1000-1 نانومتر، برهمکنش ویژه با سیستم های بیولوژیکی در سطح مولکولی دارند و به طور گسترده در درمان سرطان استفاده می شوند. در مطالعه حاضر روش زیست سازگار بیوسنتز نانوذره نقره توسط عصاره هسته انگور ریش بابا و خاصیت ضدسرطانی آن بر سلول سرطانی پستان رده mcf-7 بررسی گردید. مشخصات نانوذرات نقره تولید شده توسط عصاره هسته انگور ریش بابا با روش های اسپکتروفتومتری، xrd، tem بررسی شدند. تاثیر عصاره قبل و بعد از بیوسنتز نانوذره با روش mtt بر سلول mcf-7 بررسی شد. آزمون xrd بیوسنتز نانوذره نقره در پیک های (111)، (200)، (220) ، (311) ساختار کریستالی نانوذرات را تائید کرد. tem شکل کروی نانوذرات با اندازه 10-7 نانومتر، توزیع نرمال نشان داد. عصاره مذکور، وابسته به دوز خاصیت ضدسرطانی داشته، میزان ماندگاری سلول را کاهش معنی داری داد. بیوسنتز نانوذرات اثر افزایشی با عصاره دارد. آنتی اکسیدان موجود در هسته انگور باعث کاهش یون نقره گردیده، منجر به افزایش خاصیت ضد سرطانی آن می شود. بنابراین عصاره هسته انگور و نانوذرات نقره تولیدی آن اثرات مفیدی در درمان سرطان پستان دارند
شهرزاد افتخارواقفی سعید اسماعیلی ماهانی
بیماری پارکینسون یک اختلال تخریب کننده نورونی شدید سیستم عصبی است که با مرگ سلولی پیشرونده و اختصاصی نورون های دوپامینرژیک همراه است. مطالعه موادی که بتوانند مرگ سلولی را متوقف کنند و اثر محافظتی داشته باشند روزبه روز مورد توجه بیشتری است. آگونیست های گیرنده اوپیوئیدی هم دارای اثرات توکسیک و هم اثرات محافظت کننده نورونی می باشند. به هر حال تا به امروز نقش احتمالی سیگنالینگ گیرنده اوپیوئیدی مو بر آسیب نورونی ناشی از 6-هیدروکسی دوپامین مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مطالعه ما اثر مرفین و دامگو را به عنوان آگونیست های گیرنده اوپیوئیدی مو بر آسیب نورونی ناشی از 6-هیدروکسی دوپامین بر روی سلول های دوپامینرژیک نوروبلاستومای انسانی sh-sy5y به عنوان مدل in vitro بیماری پارکینسون بررسی کردیم. جهت القاء سمیت سلولی، سلول های sh-sy5y با 150 میکرومول 6-هیدروکسی دوپامین تیمار شدند و میزان بقاء سلولی توسط تست mtt تعیین شد. یکی از پارامترهای بیوشیمیایی آسیب میتوکندریایی و شروع کننده آپوپتوز (رهایش سیتوکروم c) با روش ایمونوبلاتینگ ارزیابی شد. نتایج ما نشان دادند که افزایش 6-هیدروکسی دوپامین منجر به افزایش میزان آسیب سلولی و کاهش بقاء سلولی می شود. همچنین سبب رهایش سیتوکروم c می شود. تیمار با مرفین (50 و 100 میکرومول) و دامگو (1، 5 و 10 میکرومول) سبب بروز اثرات محافظتی می شود و پارامترهای بیوشیمیایی آسیب سلولی را کاهش می دهد. روی هم رفته نتایج پیشنهاد می¬کنند که سیگنالینگ گیرنده اوپیوئیدی مو دارای اثر محافظت کننده نورونی در برابر سمیت نورونی ناشی از 6-هیدروکسی دوپامین می باشد. حداقل بخشی از این اثر محافظت کننده به واسطه اثر آنتی اکسیدانی، بلوک کننده کانال کلسیمی و ضد آپوپتوتیک می باشد.
یوسف اباذری سعید اسماعیلی ماهانی
استفاده از موجودات بیولوژیک مانند میکروارگانیسم ها و عصاره های گیاهی برای تولید نانو ذرات می تواند جایگزین مناسبی برای تولید فیزیکی و شیمیایی آن ها باشد که برای محیط زیست نیز صدمه ای وارد نمی کند. در مطالعه حاضر ، روش زیست سازگار بیوسنتز نانو ذرات نقره توسط عصاره بذری پنبه دانه و بارهنگ مورداستفاده قرار گرفت و خاصیت ضد باکتریایی آن بر روی چند گونه باکتری گرم مثبت، گرم منفی و فعالیت ضد قارچی روی قارچ رایزوکتونیا سولانی و خاصیت ضد سرطانی آن بر روی سلول های سرطانی پستان رده mcf-7 بررسی گردید. مشخصات نانو ذرات تولیدشده توسط عصاره بذری پنبه دانه و بارهنگ به وسیله آنالیزهای اسپکتروسکوپی جذب uv-visible، xrd و tem بررسی گردید.تأثیر عصاره بذری پنبه دانه و بارهنگ قبل و بعد از بیوسنتز نانو ذرات با روش mtt بر سلول رده mcf-7 بررسی شد. xrd بیوسنتز نانو ذرات نقره را در پیک های 111 ، 200، 220 و 311 ساختار کریستالی نانوذره نقره را تائید کرد. عکس tem شکل کروی نانو ذرات با اندازه تقریبی20-1 نانومتر را با توزیع نرمال نشان داد. این عصاره ها همراه با نانو ذرات نقره کاهش معنی داری در کنترل رشد سلول های سرطانی داشت. بنابراین ، عصاره های مذکور و نانو ذرات نقره تولیدشده به وسیله آن ها اثرات مفیدی در مهار رشد باکتری و قارچ و درمان سرطان پستان دارند.
فاطمه مهرابی علی مصطفوی
چکیده در قسمت اول کار تحقیقاتی حاضر، سنتز نانوالیاف سلولز استات حاوی استامینوفن (w/w20% ( با استفاده از روش الکتروریسندگی صورت گرفت. در این مرحله الکتروریسی با میزان ولتاژ اعمال شده برابر با kv30، فاصله ی نازل دستگاه با جمع کننده ی دستگاه cm8، دما حدودc? 25 ، سرعت گردش درام برابرrpm2000 و سرعت تزریق نمونه به دستگاه حدودml/h1 انجام شد. برای بدست آوردن بهترین نانوالیاف، الکتروریسی با غلظت های 8، 10، 12، 14 و 16 درصد، صورت گرفت و بهترین درصد برای سنتز نانوالیاف با گره کمتر و رشته هایی با اندازه های مناسب، غلظت 12 درصد انتخاب شد و با این بهینه سازی مشخص شد که هر چه غلظت کمتر شود رشته ها نازک تر شده اما تعداد گره ها زیادتر می شود. نانوالیاف های سنتز شده توسط روشهای sem، dsc-tga، xrd،uv-vis وftir بررسی شدند. در قسمت دوم این کار شرایط آزاد سازی دارو در محیط آزمایشگاهی بررسی شد. رهاسازی دارو در سه ph (خون، معده و روده) و در دمای?c 5/37 صورت گرفت، میزان داروی آزاد شده توسط اسپکتروسکوپی ماورائ بنفش مطالعه شد. طبق منحنی های بدست آمده درph های مختلف، رهاسازی تقریبا یکسان است. نوع سرعت آزاد سازی دارو به روش معمولی طبق معادلات مختلف مورد بررسی قرار گرفت و بر طبق داده ها، سرعت از مدل پپاس پیروی می کند. پس از بررسی شرایط مختلف و بهینه سازی بر روی داروی در دسترس ( استامینوفن ) مناسب ترین شرایط روی داروی مورفین اعمال و شرایط آزادسازی دارو بررسی شد.
فهیمه احمدی نیا مهدی عباس نژاد
مطالعات قبل نشان داده اند که تیادیازول ها و مشتقاتشان طیف وسیعی از اثرات بیولوژیکی را از خود نشان می دهند و در سیستم عصبی ، در بعضی رفتارها نقش اساسی دارند.تزریق درون بطنی این مواد فعالیت حرکتی و اضطراب را تغییر می دهد. لذا هدف این پژوهش اندازه گیری اثر تزریق درون بطن جانبی (icv) ترکیب سنتزی جدید (pbit) "5-(phenylamino)-3h-spiro(5-bromo-indoline-3,2-[1,3,4]- thiadiazole)-2-one"بر فعالیت حرکتی و اضطراب موش های صحرایی به وسیله تست میدان باز است. در این مطالعه از 42سر موش صحرایی نر از نژاد wistar در محدوده وزنی 270-220 گرم در 6 گروه استفاده شد. کنترل، pbit (µg /µl /side 20، 10، 5)، حلال (dmso) و شم .حجم تزریق دارو یک میکرولیتر و دوره تزریق 1 روز بود و شاخص های اضطراب وفعالیت حرکتی اندازه گیری شدند. تست روتارود برای بررسی اثر جانبی حرکتی pbit انجام شد و سنجش بقای سلولی برای بررسی سمیت pbit استفاده شد. یافته ها نشان داده اند که تزریق icv ،pbit (µg /µl /side 20، 10، 5)منجر به افزایش فعالیت حرکتی و کاهش اضطراب شد.تست روتارود نشان داد که pbit فعالیت و تعادل در رت هارا تغییر نداده است.
نغمه عالی غلام رضا مطلب
سرطان بیماری، مهلکی است که بعد از بیماری های قلبی و عروقی دومین عامل مرگ و میر در جهان می باشد. سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان های شناخته شده و علت اصلی ناشی ازمرگ و میر سرطان در زنان می باشد. عوامل ژنتیکی و محیطی بسیاری در ابتلا به این بیماری اثر دارد. یکی از مهم ترین عوامل خطر ساز محیطی، سیگار کشیدن می باشد که نیکوتین موجود در سیگار، با اتصال به گیرنده استیل کولین نیکوتین باعث تحریک تقسیمات سلولی شده و باعث افزایش مقاومت دارویی در سرطان می شود. در این مطالعه اثر نیکوتین بر بیان ژن گیرنده 7 α و پروتئین های bax، bcl-2 و 7 α در شرایط القای مقاومت دارویی در رده ی سلولی mcf-7 سرطان پستان بررسی گردید. جهت بررسی مقاومت دارویی ، سلول های mcf-7 با 100ماکرولیتر نیکوتین تیمار شدند. سپس در برابر دوزهای l/mlµ 5-1 از دوکسوروبیسین قرار گرفتند. میزان بقای سلولی توسط آزمایش سنجشmtt بررسی شد. پارامتر های بیوشیمیایی آپوپتوز (bax و bcl-2) و پروتیئن گیرنده ی7 α توسط وسترن بلات، و هم چنین میزان بیان گیرنده 7 α توسط real time ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که در سلول های تیمار شده با نیکوتین به نسبت سلول های کنترل، افزایش میزان پروتیئن گیرنده 7 α و افزایش نسبت bcl-2/ bax و عدم تغییر در بیان ژن 7 α رخ داده است. روی هم رفته نتایج پیشنهاد می کنند که نیکوتین در سلول های mcf-7 سرطان پستان باعث مقاومت دارویی می شود و عوامل آپوپتوز سلولی را کاهش می دهد و مانع در روند درمان می شود.
الهام پوراسمعیلی بابکی سعید اسماعیلی ماهانی
بیماری پارکینسون یک اختلال تخریب کننده ی نورونی شدید و پیش رونده ی سیستم عصبی مرکزی است. برای اکثر بیماری های تخریب کننده ی عصبی اقدامات درمانی موجود فقط به صورت تسکین دهنده هستند. به دلیل اینکه شواهد علمی متعدد پیشنهاد می کنند که در بسیاری از بیماری های تخریب کننده ی نورونی مرگ سلولی غیر عادی رخ می دهد، لذا داروهایی که بتوانند مرگ سلولی را متوقف کنند ممکن است از تخریب نورونی بیشتر جلوگیری کرده و پیشرفت بیماری را آهسته کنند. پپتید اپلین دارای عملکرد محافظت نورونی است و آثار ضد آپوپتوزی از خود نشان می دهد. بنابراین، مطالعه ی حاضر جهت بررسی نقش فعالیت اپلین بر سمیت سلولی ناشی از 6-هیدروکسی دوپامین بر روی سلول های sh-sy5y به عنوان مدل in vitro بیماری پارکینسون طراحی شد. جهت القا سمیت سلولی، سلول های sh-sy5y با 150 میکرومول 6-هیدروکسی دوپامین تیمار شدند. در گروه های درمانی دوزهای مختلف اپلین (0/5، 2/5، 5 و 10 نانومول )، جهت بررسی اثر احتمالی محافظت کننده ی آن ها استفاده شد. سمیت سلولی توسط تست mtt تعیین شد. میزان ros داخل سلولی توسط پروب فلورسنس دی کلرو فلورسین دی استات از طریق روش فلوریمتری ارزیابی شد. پتانسیل غشا میتوکندری با ارزیابی تغییر در شدت فلورسنس سلول های رنگ شده با رنگ های کاتیونی مثل رودامین 123 اندازه گیری شد. یکی از پارامترهای بیوشیمیایی آپوپتوز(bcl-2) با روش ایمونوبلاتینگ ارزیابی شد. نتایج نشان دادند که 6-هیدروکسی دوپامین منجر به افزایش میزان آسیب سلولی، تولید ros داخل سلولی، از دست رفتن پتانسیل غشا میتوکندری و هم چنین کاهش bcl-2 می گردد. تیمار با دوزهای موثر اپلین ( 5 و 10 نانومول ) اختلالات سلولی و مولکولی ذکر شده را کاهش می دهد. نتایج پیشنهاد می کنند که اپلین در برابر آپوپتوز القا شده در اثر 6-هیدروکسی دوپامین اثر محافظت کننده ی نورنی دارد.
مهسا شجاعی سعید اسماعیلی ماهانی
گیاهان مورد مطالعه در تحقیق حاضر تلخه (acroptilon repens) و گردو (juglans regia) می باشند که پراکنش وسیع در کشور و استان کرمان دارند. انتخاب دو گیاه بر اساس احتمال اولیه آلرژی زا بودن آن ها و نیز به ترتیب حشره و بادپسند بودن این دو گیاه انجام شد. مطالعات ریخت شناختی و تشریحی گرده با استفاده از استریومیکروسکوپ، میکروسکوپ نوری و روش تثبیت و برش گیری انجام شد. آلرژی زایی دانه های گرده با استفاده از تکنیک وسترن بلات ارزیابی شد. میزان ترکیبات فنولی (روش فولین-سیاکالیتو)، فلاونوئیدی (روش کالریمتری آلومینیوم کلراید) و پروتئینی (روش برادفورد) گرده نیز بررسی شد. نتایج نشان دادند بساک در تلخه دیواره 4 لایه ای متشکل از اپیدرم، لایه مکانیکی، لایه میانی و تاپی ترشحی دارد. میوز با سیتوکینز همزمان، و تترادهای حاصل، چهار وجهی هستند. دانه های گرده بالغ دارای برجستگی های ریز (scabrate) می باشند. غلظت ترکیبات پروتئینی و میزان ترکیبات فنولی تلخه نسبت به گونه دیگر بسیار بیشتر بود که می توان آن را به حشره دوست بودن گیاه برای گرده افشانی نسبت داد. دانه گرده تلخه دارای ترکیبات فلاونوئیدی (ضد آلرژی) بسیار کم می باشد و بیماری آسیت آلرژیک و نتایج ایمونوبلات عصاره ی گرده ی تلخه (باندهای 70، 41 و 25/12کیلودالتون) نشان دهنده فعالیت آلرژی زایی آن هستند. باند آلرژی زای 11 کیلودالتون در عصاره گرده گردو تشخیص داده شد.
مهناز زامیاد مهدی عباس نژاد
مقدمه: رادیکال های آزاد اکسیژن نقش مهمی در پیدایش صرع و مرگ ومیر ناشی از آن دارند. با وجود طیف وسیعی از مواد زیستی فعال در گیاه مشگک، اثر این گیاه در صرع هنوز بررسی نشده است. بنابراین مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات ضد تشنجی و محافظت کنندگی اسانس گیاه مشگک و آلفا پینن به عنوان یکی از ترکیبات اصلی آن انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه تجربی بر روی63 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار (gr250-200) انجام گرفت، که به 9 گروه(n=7) نرمال، کنترل (ptz)، کنترل مثبت (دیازپام) ،گروه درمانی اسانس (ml/kg, i.p.200و100، 50، 25) و گروه دریافت کننده آلفا پینن (., i.p ml/kg 4/0 و 2/0) که 30 دقیقه قبل از تزریق درون صفاقی (mg/kg80) ptz دریافت کرده بودند، تقسیم شدند. همچنین پارامترهای استرس اکسیداتیو (مالون دی آلدئید، پراکسیدهیدروژن، کاتالاز و پراکسیداز) و همچنین سطح پروتئین تام پس از اتمام آزمون رفتاری مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: دوزهای (ml/kg200و 100، 50) اسانس مشگک، باعث تاخیردر شروع حملات تشنجی و کاهش مرگ ومیر و طول دوره تشنج ناشی از ptz شد. حفاظت از حملات نیز توسط دوزهای متفاوت در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (p<0.05). همچنین دوزهای (ml/kg 4/0 و 2/0) آلفا پینن باعث کاهش طول مدت تشنج در هرکدام از مراحل تشنجی و افزایش درصد محافظت حیوانات نسبت به گروه کنترل شد(p<0.05). در میان دوزهای کار شده اسانس مشگک و آلفا پینن بر روی پارامترهای استرس اکسیداتیو، به ترتیب دوزهای ml/kg200و 100،50 از اسانس مشگک ودوزهای ml/kg 2/0 و 4/0 آلفا پینن به طور معنی داری باعث کاهش میزان مالون دی آلدئید و پراکسیدهیدروژن در لب گیجگاهی مغز، با افزایش قابل توجه در فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز و همچنین میزان پروتئین تام در مقایسه با گروه کنترل شدند (p<0.05). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که اسانس مشگک و آلفا پینن موجود در آن، دارای اثرات ضد تشنجی و آنتی اکسیدانی قابل توجهی است، با این حال مکانیسم یا مکانیسم های دقیق تر به بررسی بیشتری نیاز می باشد. کلمات کلیدی: مشگک، آلفا پینن، پنتیلن تترازول، تشنج، استرس اکسیداتیو، موش صحرایی نر