نام پژوهشگر: تورج ژوله
صدیقه اکبری بهمن نامورمطلق
هویت هنرهای بومی جزء شناسنامه ی فرهنگی هر ملتی به شمار می آیند لذا توجه به این مسله در جهت بقای فرهنگی بسیار لازم و ضروری است. قالی در میان هنرهای بومی از اصالت بسیاری برخوردار بوده و نقش مایه های به جای مانده از اعصار گذشته را با خود به زمان حال منتقل نموده است که در بردارنده ی هویت بومی آن ها می باشد. کمتر هنری مثل قالی بافی هنوز همان نقش های به کاررفته در قرن های گذشته را حفظ نموده است،چرا؟ این راز ماندگاری مسئله ای است که برای بررسی آن این پژوهش به سوی فرهنگ و باورهای بومی قوم بلوچ با رویکردی از کل به جز جهت می گیرد. مسا له ی مورد بررسی در ارتباط با میزان پیوند میان بافت فرهنگی و شکل گیری نقش مایه های قالی بلوچ می باشد. سوال هایی در ارتباط با میزان ارتباط میان نقش مایه های قالی بلوچ و فرهنگ بومی آن ها مطرح و برای پاسخ گویی به آن ها مباحث مورد نظر در سه فصل و با در نظر گرفتن رابطه های بافت شناسانه، درون نشانه ای و بینانشانه ای و تجزیه و تحلیل 5 نمونه از قالی های بلوچ بر اساس سه رویکرد متنی، بینامتنی، بافت شناسانه شکل یافته است. در نهایت دست آورد این پژوهش چنین است که به تحقیق راز ماندگاری نقش مایه های قالی بلوچ در ارتباط مستقیم با باورها و فرهنگ بومی آن هاست اگر چه که نمی توان تاثیرات جذب شده از فرهنگ های مجاور را نیز انکار نمود. بررسی ها نشان داد که بسیاری از نقش مایه های بومی منطقه بلوچستان در ذهن بافنده ی بلوچ خراسان هنوز باقی است و بسیاری از نقش مایه ها ریشه در سرزمین بومی بلوچ دارند. نوع نگرش و ویژگی های درونی زنان، به عنوان اصلی ترین بافندگان این قالی ها در شکل گیری نقش مایه ها بسیار تاثیر گذار بوده است. رنگ قالی های بلوچ بسیار هماهنگ با موسیقی آن ها و برخاسته از فرهنگ بومی و هم چنین محیط پیرامونی آن ها است.
زهره قاسم زاده صمد سامانیان
کوچ نشینان کرد خراسان شمالی که به دلیل زبان گفتاری شان به کرمانج مشهورند،ضمن برخورداری از بیشترین آمار جمعیتی نسبت به بقیه قومیت های استان،حجم زیادی از تولید دست بافته ها را به خود اختصاص داده اند ولی تا کنون پژوهشی به طور مستقیم در این زمینه صورت نگرفته است. در این تحقیق طرح ها و نقوش اصیل مورد استفاده این اقوام و مفهوم نقوش به کار رفته در این بافته ها بررسی شده است.هدف کلیشناخت عوامل موثر بر شکل گیری انواع دست بافته های کوچ نشینان کرد خراسان شمالی از گذشته تا امروز واهداف جزیی بررسی و طبقه بندی طرح و نقش دست بافته های کوچ نشینان کرد خراسان شمالی ، شناسایی معانی و مفهوم نقوش به کار رفته در دست بافته های کوچ نشینان کرد خراسان شمالی و شناسایی دست بافته-های منسوخ کوچ نشینان کرد خراسان شمالی است.روش تحقیق کتابخانه ای،پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها فیش برداری، پرسشنامه، ابزارهای سمعی و بصری، مشاهده مستقیم و مصاحبه بوده است. سوالات تحقیق:1- چه عواملی باعث شکل گیری دست بافته های کوچ نشینان کرد خراسان شمالی شده است؟ 2- بافته های منسوخ وبافته های شاخص در گذشته و امروز آن ها کدامند؟ 3- نقش های رایج در بین دست بافته های کرمانجی چیست؟ 4- بین نقش دست بافته ها واعتقادات و باورهای آنان چه ارتباطی وجود دارد؟ 5- نقوش دست بافته های این اقوام حاوی چه معانی و مفاهیم نمادینی می باشند؟ در این ارتباط در ابتدای کار فرضیاتی به شرح زیر مطرح شد:1- عوامل متعددی باعث شکل گیری دست بافته های کوچ-نشینان کرد در خراسان شمالی شده اند.2- بین نقش دست بافته ها و اعتقادات و باورهای بافندگان ارتباط معناداری وجود دارد.3- نقوش به کار رفته در دست بافته ها صرفاً تزئینی نیستند و جنبه ی نمادین دارند. مهم ترین مشخصه نقوش کرمانجی عدم استفاده از خطوط و فرم های منحنی است وآن چه مهم است نقش مایه ها هستند و چیزی به نام طرح جز در چند مورد معدود وجود ندارد.در گلیم بیشتر از نگاره های حیوانی بهره برده اند و در جاجیم بیشتر نقش اشیا کاربردی در زندگی روزمره شان را بافته اند.در قالی بافی علاوه بر استفاده از طرح های اصیل کرمانجی از سنت های طرح و نقش همسایگان خود مانند ترکمن ها و بلوچ ها نیز تاثیر گرفته اند.برخی از نقوش مانند طاووس و شتر قدمت زیادی دارندکه اهمیت آن ریشه در باورهای این قوم دارد،بعضی از نقش ها مثل هواپیما و سماور جدیداندکه بافنده احتمالاً به این دلیل که این اشیا برایش جالب بوده اند، آن ها را وارد سنت بافندگی قوم خود کرده است و بعضی از نقوش قدیمی مانند قرقره،شانه،نردبان و ... نقش اشیایی هستند که او در زندگی روزمره خود از آن ها استفاده می کرده است.
آرزو سلطانی نژاد حمید فرهمند بروجنی
ارمنیان ایران درکنار فارسی زبانان، در پیشرفت فرهنگ و هنر ایران سهم داشته اند. قالی ایران از هنرهای صناعی مهم است که در دوران صفویه به اوج خود رسید. در این دوره پس از کوچ ارامنه به مناطقی از ایران بویژه اراک، اصفهان، چهارمحال و بختیاری ایشان نیز در توسعه ی هنر قالی بافی نقش ایفا کردند. قالی ارمنی باف قالی ای ست که پس از سکونت ارمنیان در ایرانِ عهد شاه عباس صفوی ، توسط ایرانیان ارمنی با حفظ ویژگی های اصیل قالی ایرانی و تحت تأثیر فرهنگ قالی بافی قدیم ارمنستان بافته می شود. به نظر می رسد که قالی ارمنی باف بیش از حفظ ویژگی های قالی ارمنستان، نمایانگر فرهنگ اصیل قالی بافی ایرانی، بویژه از منظر طرح و نقش، است. با توجه به کمبود تحقیقات انجام شده در این زمینه برای بررسی این فرضیه مطالعه تطبیقی قالی ارامنه ایران و قالی ایرانی (مناطق مجاور) از نظر شاخصه های بافت ، طرح ، رنگ و فن بافت، با هدف یافتن اشتراکات، تفاوتها و تأثیرات متقابل آنها ضروری ست. پژوهش نشان داد که قالی ارمنی باف، نوعی قالی روستایی ایرانی و سنتی ست حاصل تلفیق قالی بافی ارامنه مهاجر با همسایگان مناطق میزبان در ایران از زمان صفویه . این سنت در تمام ویژگی های درونی و بیرونی قالی ارمنی باف نمود دارد که از آن جمله می توان به فنون بافت (نوع گره، شیوه پود کشی و قیچی کاری ) و روش های رنگرزی اشاره کرد. روش پژوهش بنیادی- کاربردی و شیوه ی یافته اندوزی کتابخانه ای و میدانی (مستندنگاری و مصاحبه) است. در تحلیل داده ها نیز از روش توصیفی- مقایسه ای بهره گرفته شده است.
شهره عرب صمد سامانیان
نقش ها یکی از اجزا اصلی در خلق آثار هنری وابزاری برای شناسایی تاریخ ومحل تولیدشان است. از این میان گاهی این نقش ها برخاسته از سنت و عقاید و باورهای خالق اثر است و گاهی نیز نقش وارداتی محسوب می شود که به واسطه های گوناگون، جامعه با آن برخورد می کندو به مرور زمان در متن فرهنگی جامعه قرار می گیرد و با رنگ و بوی خاصی که ناشی از تداوم سنت بومی و محلی است خود را با دیگر عناصر بصری و شناخته شده ی محیط، هماهنگ می کند. گل فرنگ که با اسامی گوناگون مانند،گل کوبلنی،گل رز،رز کلمی و گل ژرسه شناخته شده اند همراه با موج عظیم ورود نقاشی،تصویرسازی و طبیعت پردازی های غربی از اواخر دوره صفوی به هنرو صنایع دستی ایران وارد شد و کاربرد وسیعی بر روی دست بافته ها و سایر هنرها پیداکرد.هرچند که تا قبل از این نقش گل سرخ بومی ایران در زربفت های این دوره به کار می رفته است ولی تا این اندازه و این نوع سبک طبیعت گرایانه که نمونه های مستقیم آن را می توان در هنر قرون 18 و19 میلادی در غرب مشاهده کرد به کار گرفته نمی شد. با توجه به گستردگی مناطق فرش بافی ایران از حیث استفاده از این نقش مایه در نقش اندازی طرح فرش، دو استان کردستان و چهارمحال بختیاری که کاربرد شاخص تری داشته اند برای این پژوهش انتخاب شد که هدف آن بررسی جایگاه و مقایسه نقش مایه ی گل فرنگ در فرش بافی دو منطقه کردستان و چهارمحال بختیاری است. نقش مایه ی نوظهوری که برخلاف عمرکوتاه خود،جایگاه عمده ای را در فرش بافی ایران یافته است. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه-ای و میدانی می باشد. بر اساس یافته های تحقیق وجود تفاوت ها در ساختار طرح و اختلاف در نوع رنگ آمیزی نقش ها نشان از نداشتن وابستگی هر منطقه از منطقه دیگر میدهد. اما از نظرشباهت های فرم شناسی و بررسی تاریخی رواج این نقش ،این نتیجه استنباط می شود که اگرچه نحوه مواجهه آنها با این نقش یکسان نیست اما الگو گرفته از یک نقش ثابت است وآن گل رزی است که در بافته های کشورهایی نظیر فرانسه و انگلیس استفاده می شده است. تفاوت موجودبیشتر ناشی از متفاوت بودن تکنیک و نوع مواد اولیه بافت و رنگرزی هر منطقه نسبت به منطقه ی دیگر است.
شکوفه صانعی صمد سامانیان
قالیبافی نزد دو حکومت صفوی و عثمانی از اهمیت و رواج خاصی برخوردار شد. پادشاهان صفوی با تأسیس کارگاه های درباری و حمایت از قالیبافی، این هنر را به جایگاهی والا رساندند. همچنین طی دوره عثمانی، با بهره گیری از سنت کهن سلاجقه، الهام پذیری از نقشمایه های آسیای مرکزی و ابداع سبک های جدید، بافندگان بسیاری در مراکز درباری، شهرها، روستاها و عشایر به بافندگی پرداختند. هدف این پژوهش، بررسی قالی های صفوی و عثمانی از منظر طرح و نقش و سپس طبقه بندی آنها و در ادامه تأثیرات متقابل آنهاست. روش تحقیق پژوهش، توصیفی و سپس تحلیلی است. در نتیجه بررسی 80 قالی صفوی و 73 قالی عثمانی، طرح قالی های صفوی را می توان به هشت گروه اصلی طبقه بندی کرد که شامل افشان (شامل زیرطرح افشان لهستانی)، جانوری، ترنجدار (شامل زیرطرح لچک و ترنج و ترنجدار لهستانی)، قابی (شامل زیرطرح قابی لهستانی)، بندی، باغی، درختی و محرابی (شامل زیرطرح محرابی صف) می شود. قالی های عثمانی هم دارای شش طرح اصلی هستند که شامل هندسی، قابی، ترنجدار (شامل زیرطرح لچک و ترنج)، محرابی (شامل زیرطرح محرابی دوسویه)، گلدانی و درختی می شود. هر یک از این طرح ها دارای نقش ها و نقشمایه هایی هستند که در نتیجه مقایسه آنها، مشخص می شود که طرح ها و نقش هایی که فقط در یکی از حوزه های صفوی یا عثمانی بافته می شدند، تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله پیشینه و سابقه هنری، علایق و سلایق پادشاهان، باورها و اعتقادات مذهبی، تأثیرپذیری از سایر ملل، تأثیر هنرمندان دربار، الهام پذیری از سایر هنرها و سفارشات خارجی قرار داشتند. طرح های ترنجدار، لچک و ترنج، قابی، محرابی، درختی و گلدانی و نقوش اسلیمی و ختایی که در هر دو حوزه به طور مشترک بافته می شدند، در مواردی مستقل از یکدیگر در قالی ها بافته می شدند و در مواردی تأثیرات متقابل وجود داشته است.
محمدامین حاجی زاده صمد سامانیان
چکیده ندارد.