نام پژوهشگر: نادر جهانگیری
سعید فکری ضیاء موحد محمدی
دستور مونتاگیو و نظریه ی زبانی چامسکی ، برای تبیین ساخت زبان بشری ، طراحی شده اند. به همین دلیل در هر دو نظریه ، خلاقیت زبانی مورد توجه است . در تحلیل چامسکی ، خلاقیت به روشن شدن سازوکار ذهن یاری می رساند . اما مونتاگیو می کوشد تا بر خلاف این نظریه ی زبانی اثبات کند که خلاقیت زبانی جنبه ی کمی دارد و توصیف ریاضی – منطقی آن ممکن است . در هر دو نظریه ، بر همگانی بودن زبان هم تاکید شده است . همچنین هر دو آن ها ، با روشی قیاسی ، صوری سازی نحو را به انجام می رسانند . اما دستور مونتاگیو یک گام پیش است و در آن معنا ، یک ساخت منطقی می شود .بررسی انتقادی بین دو نظریه،نشان خواهد داد کدامیک کاراترند. برای ارزیابی آن ها، " صورت منطقی " در نظریه ی زبانی ، با " ساخت منطقی " در دستور مونتاگیو، تحلیل مقایسه ای شده است. در نهایت نتیجه گیری شده است که مولفه ی نحوی در نظریه ی چامسکی – به عنوان نحو ابهام زدوده – می تواند در دستور مونتاگیو عمل کند. اگر چنین شود معناشناسی به نحو منطقی می پیوندد. در این صورت، نظریه زبانی، علاوه بر متن های مصداقی، متن های معنایی را هم توضیح می دهد.