نام پژوهشگر: رحیم بدری گرگری
قربان کیانی اسکندر فتحی آذر
الگوهای نوین یادگیری مشارکتی در دهه های اخیر، در نقاط مختلف دنیا توسط پژوهشگران مورد مطالعه قرار گرفته است، اما با این وجود هنوز ابهام هایی در اثر بخشی این الگوها وجود دارد، که همین امر انگیزه ی پژوهشگر را در پرداختن به این تحقیق موجب شده است. هدف این تحقیق مقایسه ی اثر بخشی هر یک از الگوهای یادگیری مشارکتی (پژوهش گروهی و جیگ ساو در مقایسه با یادگیری سنتی) بر میزان خود کارآمدی فراگیران در درس دین و زندگی هنرجویان سال دوم هنرستان می باشد. این پزوهش با طر ح شبه تجربی از طریق اجرای (پیش آزمون و پس آزمون) با گروه گواه انجام شده است. جامعه ی آماری این تحقیق شامل هنرجویان هنرستان های ناحیه2 اردبیل می باشد. شیوه ی نمونه گیری پژوهش،از نوع خوشه ای بوده و در مجموع 76 نفر در 3 کلاس به عنوان افراد نمونه انتخاب شده اند. (گروه پژوهش گروهی،27 نفر؛ گروه جیگ ساو،26 نفرو گروه یادگیری سنتی سخنرانی،23 نفر) می باشند. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون خود کارآمدی عمومی« شرر» بوده است. داده های به دست آمده از این پژوهش با آزمون های monova وt مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مدت اجرای کاربندی های پژوهش 6 هفته (42) روز بوده و نتایج اجرای آن حاکی از اثر بخشی روش پژوهش گروهی نسبت به روش آموزش سنتی در افزایش میزان خودکارآمدی و هدف جویی فراگیران می باشد، اما تأثیر آن بر افزایش میزان مولفه های اعتماد و اطمینان به توانایی خود و استقامت و تمرکز در مقایسه با سایر گروه ها، معنی دار نمی باشد. علاوه بر این، یافته های پژوهش نشان داد که به کار گیری روش یادگیری مشارکتی جیگ ساو نیز بر افزایش میزان خودکارآمدی فراگیران تأثیر معنی دار داشته است. نتایج این پژوهش با بسیاری از پژوهش های انجام یافته ی پیشین در زمینه ی یادگیری مشارکتی همسویی دارد.
مریم شادخوب اسکندر فتحی آذر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی دانشجویان رشته های فنی مهندسی و علوم انسانی دانشگاه تبریز اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 378 نفر از دانشجویان رشته های فنی مهندسی و علوم انسانی دانشگاه تبریز بودند که به وسیله نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و برای سنجش تفکر انتقادی از آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم (ب) و برای سنجش سواد اطلاعاتی از ترجمه فارسی پرسشنامه ی استاندارد قابلیتهای سواد اطلاعاتی برای آموزش عالی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و t مستقل استفاده شد. نتایج t مستقل نشان داد که بین سواد اطلاعاتی دانشجویان دختر و پسر و هم چنین بین تفکر انتقادی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. هم چنین بین سواد اطلاعاتی دانشجویان رشته های فنی مهندسی و علوم انسانی و تفکر انتقادی دانشجویان فنی مهندسی و علوم انسانی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون رابطه تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی را از نظر آماری غیر معنی دار نشان داد.
فرحناز قهرمانزاده اسکندر فتحی آذر
یکی از مهمترین عناصر نظام آموزش عالی و دانشگاه ها برنامه های درسی است که نقش تعیین کننده و انکارناپذیری در تحقق اهداف و رسالت های آموزش عالی از نظر کمی و کیفی دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی کیفی برنامه درسی رشته تکنولوژی آموزشی است. برای انجام این پژوهش از یکی از روش های تحقیق کیفی تحت عنوان پدیدارشناسی استفاده شده است. نمونه ها از میان اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته تکنولوژی آموزشی در سه دانشگاه تبریز، اراک و علامه طباطبایی با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، انتخاب گردیدند. و روش اصلی جمع آوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه نیمه سازمان یافته است و نتایج به دست آمده با استفاده از الگوی ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که اهداف و سرفصل های این رشته نیاز به بازنگری کامل دارند و همچنین دانشکده های علوم تربیتی از نظر امکانات و تجهیزات لازم و همچنین نیروی انسانی متخصص برای اجرای اهداف ضعیف می-باشند. و محتوای این رشته از لحاظ منطقی با یکدیگر ارتباط داشته اما از نظر به روز بودن پیشرفت نکرده است و همچنین جامعیت لازم را ندارد. و از لحاظ کاربرد روش های تدریس می توان گفت که اساتید بیشتر از روش سخنرانی استفاده کرده و از روش های فعال تدریس خیلی کم در کلاس استفاده می شود. و در آخر نیز در مورد روش های ارزشیابی باید گفت که اکثر اساتید بیشتر به روش های ایستا تمایل دارند و از روش های پویا در سطح پایین استفاده می شود.
فاطمه نصیری بیرق رحیم بدری گرگری
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جهت گیری هدف با خودگارآمدی تحصیلی و سبک های مقابله ای در دانش آموزان داوطلب کنکور انجام شد نمونه پژوهش مورد نظر 217 نفر از دانش آموزان سال جهارم شهر خلخال بودند نتایج پژوهش نشان داد که بین جهت گیری هدف و سبک های مقابله ای و خودکارآمدی تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد.
آمنه ستاری کردابادی یوسف ادیب
چکیده: پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین میزان استفاده معلمان ازشاخص های روش های فعال تدریس با تصور از کیفیت زندگی کلاسی دانش آموزان در درس علوم پایه سوم راهنمایی شهر تبریز پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی همبستگی می باشد. در جمع آوری اطلاعات از ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته شاخص های فعال تدریس و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی کلاسی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو قسمت می باشد:کلیه معلمان درس علوم پایه سوم راهنمایی شهر تبریز در سال تحصیلی 90-89 که در حدود 130 نفر می باشد.کلیه دانش آموزان پایه سوم راهنمایی شهر تبریز در سال تحصیلی 90-89 که در حدود 53202نفر می باشد. برای انتخاب حجم نمونه معلمان از فرمول کوکران استفاده شده است، طبق این فرمول حجم نمونه معلمان 97 نفرمی شود. حجم نمونه دانش آموزان 388 نفر (200دختر و 188پسر)که به صورت تصادفی از کلاس های معلمان انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است.نتایج حاصل از اطلاعات نشان داد که به نظر دانش آموزان بیشتر معلمان درس علوم مقطع سوم راهنمایی از شاخص های روش های فعال تدریس استفاده می کنندکه این امر باعث افزایش نگرش دانش آموزان به کیفیت زندگی کلاسی شده است. یعنی بین استفاده معلمان از شاخص های روش های فعال تدریس و کیفیت زندگی کلاسی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
حسن غریبی اسکندر فتحی آذر
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردی تفکر بر تفکر انتقادی، تحول اخلاقی و پرسشگری دانش آموزان پایه پنجم دبستان بود. پژوهش حاضر به صورت آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل صورت گرفت. بدین منظور از بین دانش آموزان پنجم دبستان شهر سنندج 80 نفر(40 دختر و 40 پسر) به عنوان نمونه آماری به صورت چند مرحله ای (خوشه ای + تصادفی) انتخاب شدند و پسران و دختران هر کدام به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 15 جلسه و هر جلسه یک ساعت آموزش تفکر دریافت نمودند. تفکر انتقادی، تحول اخلاقی و پرسشگری دانش آموزان هر دو گروه(آزمایش و کنترل) در دو مرحله پیش و پس از آموزش با ابزارهای: آزمون سطح x کرنل، ابزار تحول اخلاقی "ما" و پرسشنامه چند بعدی mqos مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، همبستگی پیرسون و manova تجزیه و تحلیل شد. نتایج بیانگر این بود که آموزش تفکر تأثیر معنی داری بر افزایش تفکر انتقادی، تحول اخلاقی و پرسشگری دارد. علاوه بر این یافته نشان داد تفاوت بین دختران و پسران فقط در پرسشگری معنادار بود، بین تفکر انتقادی، تحول اخلاقی و پرسشگری رابطه معنادار مشاهده نشد. تفکر انتقادی، تحول اخلاقی و پرسشگری می تواند از طریق آموزش مستقیم تفکر در کلاس و مشارکت آزمودنیها در بحث ها و فعالیت های کلاسی و نیز درگیر نمودن آنها در فرایند تفکر، افزایش یابد.
طاهره حاجی پور میرمحمود میرنسب
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اکتساب همزمان و متوالی زبان دوم در مشکلات یادگیری کلامی و غیرکلامی در دانش آموزان ابتدایی بود. تعداد 400 نفر از دانش آموزان دوزبانه (دختر و پسر، 200 نفر با وضعیت همزمان و 200 نفر با وضعیت متوالی) انتخاب شدند. آزمون غربالگری برای شناسایی دانش آموزان صورت گرفت و فرایند نمونه گیری تا تکمیل نمونه ی مورد نظر ادامه یافت. سرانجام 98 دانش آموز با مشکلات یادگیری کلامی یا غیرکلامی انتخاب شدند. مقیاس هوش کتل، آزمون تشخیص اختلال خواندن، آزمون تشخیص املاء و آزمون تشخیص اختلالات ریاضی اجرا شدند. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس تک متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که مشکلات خواندن و املا در دانش آموزان دوزبانه ی با وضعیت اکتساب متوالی، بیشتر از دانش آموزان با وضعیت اکتساب همزمان بود. در زمینه ی ریاضی تفاوت معناداری میان دوگروه زبانی وجود نداشت. همچنین، نتایج حاکی از آن است که بین جنسیت و نوع اکتساب زبان و مشکلات املاء تعامل معنادار وجود دارد؛ ولی بین جنسیت، نوع اکتساب زبان و مشکلات یادگیری خواندن و همچنین بین جنسیت، نوع اکتساب زبان و مشکلات یادگیری ریاضی تعامل معناداری وجود ندارد. یافته های مطالعه دلالت هایی برای والدین، معلمان و محققان در خصوص نقش اکتساب زبان در بروز مشکلات یادگیری کلامی و غیرکلامی دانش آموزان دارد.
فرزانه صادقی رحیم بدری گرگری
در پژوهش حاضر، تاثیر آموزش راهبردهای شناختی بر توانایی های حل مسئله ی ریاضی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی دارای پیشرفت ریاضی پایین مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی اول راهنمایی دارای پیشرفت پایین ریاضی می باشد. بدین منظور از بین مدارس راهنمایی دخترانه ی جلفا، 2 مدرسه به شکل تصادفی انتخاب شده و دانش آموزانی که دراری پیشرفت پایین بودند مشخص شدند. سپس 45 نفر از دانش آموزان دارای عملکرد پایین به شکل تصادفی در گروه هی آزمایشی و کنترل (15 نفر گروه آزمایش، 15 نفر گروه کنترل اول و 15 نفر گروه کنترل دوم) قرار گرفتند.سپس از هر سه گروه پیش آزمون حل مسئله ی ریاضی و خودکارآمدی تحصیلی به عمل آمد. گروه آزمایش آموزش های مربوط به راهبردهای شناختی را به مدت 9 جلسه ی 45 دقیقه ای دریافت کردند در حالی که گروه کنترل اول هیچ آموزشی دریافت نکردند و گروه کنترل دوم در کلاس های تقویتی ریاضی شرکت نمودند. بعد از اتمام آموزش، از هر سه گروه پس آزمون حل مسئله ی ریاضی و خودکارآمدی تحصیلی به عمل آمد. نتایج حاکی از این است که بعد از آموزش راهبردهای شناختی در عملکرد گروه آزمایش، در حل مسئله ی ریاضی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنی داری ایجاد شده است. بنابر این راهبردهای شناختی آموزش پذیر هستند و عملکرد دانش آموزان را در حوزه-های انگیزشی و تحصیلی ارتقا می دهند.
منیژه خانی اسکندر فتحی آذر
این پژوهش با هدف تعیین رابطه باورهای ضمنی هوش و جهت گیری اهداف پیشرفت با تعلل ورزی تحصیلی انجام شد. برای این منظور 384 دانشجو به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبتی از میان کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز (11200 نفر)، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های مقیاس ارزیابی تعلل ورزی تحصیلی (tps)، باورهای ضمنی هوش و مقیاس جهت گیری اهداف پیشرفت استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام و آزمون t برای گروه های مستقل در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که متغیرهای پیش بین باورهای ضمنی هوش (ذاتی و افزایشی) و جهت گیری هدف پیشرفت (تبحرگرایی، عملکرد گرایی، عملکرد گریزی و تبحر گریزی) قادرند تغییرات تعلل ورزی را پیش بینی کنند. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که بین باورهای ضمنی هوش (ذاتی و افزایشی) و جهت گیری های هدف (تبحرگرایی، عملکرد گریزی و تبحر گریزی) بجز عملکرد گرایی با تعلل ورزی تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد. در نهایت، نتایج نشان داد که بین دانشجویان دختر و پسر از نظر تعلل ورزی تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد.
علی مهدوی شهرام واحدی
دوره نوجوانی مرحله پیچیده ای از رشد انسان است که طی آن افراد بلوغی را تجربه می کنند که به رشد جسمانی، فیزیولوژیکی و روانشناختی آنان تأثیر می گذارد. در این دوره، نوجوانان بحران هویت را تجربه می کنند و از نظر هوشی نیز به مرحله تفکر انتزائی می رسند، همچنین ارتباط آنها با گروه های همسالان افزایش می یابد. قرار گرفتن نوجوانان در این شرایط جدید و تغییرات ناگهانی، اغلب با فشار و بی ثباتی روانی همراه است که رفتار و عواطف آنها را تحت تأثیر قرار داده و گاهاً موجب بروز مشکلات عاطفی و رفتاری در آنان می شود (بیابانگرد،1384). دوره نوجوانی با این پرسش اساسی همراه است که فرد از خود می پرسد، من کیستم؟ پاسخ به این پرسش اساسی که چند سال ادامه خواهد یافت، منجر به افزایش آگاهی، شناخت و شکل گیری هویت می شود (برک، 2007). هویت بر اساس تأیید یا تکذیب کردن، همانند سازی های دوران کودکی به وسیله نوجوانان و وضعیت تاریخی-اجتماعی که فرد را برای دنباله روی از معیارهای اجتماعی راغب می کند، شکل می گیرد (اریکسون ،1986). شکل گیری هویت عبارت است از مشخص کردن این که چه کسی هستید؟ برای چه چیزی ارزش قایلید؟ و چه مسیری را می خواهید در زندگی دنبال کنید، می باشد. هویت سازمانی درونی، خود جوش و پویایی است که از سایق ها، توانائی ها، باورها و تجارب گذشته فرد نشأت می گیرد (احدی وجمهری، 1378). اریکسون وحدت هویت، در برابر سردرگمی نقش را تعارض اساسی دوره نوجوانی می داند. بر اساس این نظریه، وحدت بین هویت و سردرگمی نقش، جزء بحران های سن نوجوانی است. مارسیا به طور تجربی این تعارض را توصیف و چهار جنبه پایگاه هویت را بر اساس دو بعد جستجوگری و تعهد نسبت نقش های اجتماعی توصیف نمود. این چهار پایگاه شامل پایگاه های هویت موفق ، در حال هویت یابی ، هویت پیش رس و هویت پراکنده بود (نقل از حسین زاده، 1386). جدیدترین نظریه در زمینه هویت را برزنسکی (1990) مطرح کرده است. طبق دیدگاه شناختی- اجتماعی برزونسکی، برخی تفاوت های سبکی در پردازش و شیوه ترجیحی افراد در مواجه با اطلاعات و موضوعات مرتبط با هویت وجود دارد. نظریه سبک های هویتی بر فرایند شکل گیری هویت تأکید می کند، بر این اساس سه جهت گیری یا سبک پردازش هویت شامل سبک هویتی اطلاعاتی (این افراد اطلاعات مربوط به خود را فعالانه جستجو و با شک درباره سازه های ذهنی می خواهند آنها را بیازمایند)، سبک هنجاری (این افراد بیشتر به جنبه جامعه پسندی رفتار توجه می کنند و ملاک آنها برای پذیرش ارزش ها، تأیید افراد معتبر است) و سبک اجتنابی پراکنده (این افراد در برخورد بامسائل به قدری درنگ می کنند که شرایط باعث بروز رفتاری خاص ازآنها شود)، مشخص شده است ( برزنسکی وکاک، 2000). پژوهش های مختلفی در زمینه رابطه سبک های هویتی با متغیّرهای روانی- اجتماعی صورت گرفته است. مطالعه برزنسکی (2003) نشان داده که بین سبک هویتی اطلاعاتی با راهبردهای مقابله ای سازگارانه ارتباط وجود دارد، همچنین یافته های آنها نشان می دهد که بین سبک اجتنابی پراکنده با راهبردهای کمتر سازگارانه، ارتباط کمی وجود دارد. برزنسکی (2003) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که سبک های تربیتی والدین در شکل گیری سبک های هویتی نوجوانان تأثیرگذار است. نتیجه این پژوهش نشان داده که سبک تربیتی والدین با اقتدار کم با جهت گیری هویتی اطلاعاتی، رابطه مثبت و سبک تربیتی والدین آسان گیر با سبک اجتنابی پراکنده، رابطه مثبت دارد. همچنین رابطه مثبتی بین سبک تربیتی والدین مستبد با جهت گیری هنجاری وجود داشت. علاوه بر آن تحقیقات این محقق نشان می دهد که ارتباط بین تعهد هویتی و سبک والدینی به وسیله نمرات سبک های هویتی میانجیگری می شود. مهارت های ارتباطی یکی از متغیر های مورد نظر در این پژوهش برای تحلیل و مقایسه نیمرخ سبک های هویتی نوجوانان می باشد. پژوهش رزاقی و حسین چاری (1389) در زمینه ارتباط بین وضعیت هویتی دانش آموزان با مهارت های ارتباطی آنان نشان می دهد که وضعیت هویتی پیشرفته در کلیه گروه ها به طور معنی داری پیش بینی کننده مهارت های ارتباطی می باشد. همچنین وضعیت هویتی آشفته به صورت منفی مهارت ارتباطی را پیش بینی می کند (رزاقی و حسین چاری، 1389). با توجه به اهمیت موضوع هویت یابی و پیامد های آن در مراحل بعدی رشد لازم است نیمرخ سبک های هویتی نوجوانان مورد تحلیل قرار گیرد. تحلیل نیمرخ در مطالعات روانشناسی عبارت است از طرح نیمرخ یک شخص، یا معرفی کلی صفات شخصیتی و ویژگی هایش نسبت به یک رشته هنجارهای خاص برای کل جمعیت (پورافکاری، 1374). بنا به این تعریف در این پژوهش نیمرخ سبک های هویت نیز عبارت است از شیوه های شناختی مورد استفاده فرد برای هویت یابی می باشد. برای شناخت نیمرخ سبک های هویتی نیز در این پژوهش از روش فرد محور به جای روش های سنتی متغیر محور استفاده خواهد شد. هدف اصلی در پژوهش های فرد محور (مثل تحلیل خوشه ای) دسته بندی افراد در گروه هایی می باشد که اعضای این گروه ها نیمرخ های مشابهی دارند (مگنوسان ، 1998). ولی کانون توجه در روش های متغیر محور بررسی تاثیرات ابعاد مختلف یک متغیر بر روی متغیر دیگر است. با توجه به این که در تحقیقات محدودی برای مطالعه ابعاد هویت، از روش فرد محور استفاده شده و با توجه به این که تحقیقات پیشین به بررسی رابطه ابعاد هویتی دیدگاه های مارسیا و برزنسکی پرداخته اند، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تعداد و انواع خوشه هایی است که می توانند تغییرات نمرات هویتی دانش آموزان دبیرستان را به حده اکثر میزان پیش بینی کنند. همچنین در این تحقیق این موضوع بررسی می شود که چگونه خوشه های هویتی به دست آمده در این پژوهش، با توجه به متغیرهای روانی- اجتماعی قابل تبیین هستند.
غفور احراری اسکندر فتحی آذر
تفکر انتقادی، گرایش آن و تفکرخلاق، مهارت هایی هستند که همواره مد نظر عالمان تعلیم و تربیت بوده است. امروزه به دلیل تغییرات و تحولات سریع در تمام عرصه ها، انفجار اطلاعات و کمبود و عدم آموزش مهارتهای استفاده و انطباق با آنها، لزوم فراگیری این مهارت ها به عنوان خروجی آموزش و پرورش و به ویژه آموزش عالی، بیشتر احساس می شود. این مطالعه درپی آن است تا با کمک تکنیک شش کلاه تفکر دو بونو، مهارت های تفکرانتقادی و خلاق را در دانش آموزان پرورش دهد. در این تکنیک افراد با تصور پوشیدن کلاه هایی به رنگ های مختلف (شش رنگ) مسئله و موضوع مورد بحث را از شش جنبه ی مثبت، منفی، عاطفی، خلاقانه، بی طرفانه و کنترلی در نظر می گیرند. برای بررسی نتیجه این امر از طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و ابزارهای پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالفرنیا و پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده شد. به دلیل انتخاب طبیعی گروهها ( کلاس درس)، پس از مداخله، نتایج آزمون های اصلی و زیر مقیاس های آنها با تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت بین گرایش به تفکر انتقادی در گروه آزمایش و گواه معنی دار بوده اما اختلاف معنی داری در خلاقیت دو گروه مشاهده نگردید.
نازیلا نصیری رحیم بدری گرگری
این پژوهش با هدفتعیین رابطه نیاز به شناخت و ویژگی های شخصیتی (گشودگی به تجربه و وجدان گرایی) با تفکر انتقادی انجام شد. برای این منظور 345 دانش آموز به شیوه نمونه گیری چند مرحله ای خوشه ای تصادفی از میان کلیه دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه شهر تبریز (3250)، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مقیاس های ارزیابی تفکر انتقادی (واتسون ـ گلیزر)، ارزیابی نیاز به شناخت و پرسشنامه شخصیتی نئو (گشودگی به تجربه و وجدان گرایی) استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که بین نیاز به شناخت و ویژگی شخصیتی گشودگی به تجربه با تفکر انتقادی رابطه معناداری وجود دارد. ولی، بین ویژگی شخصیتی وجدان گرایی با تفکر انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج بدست آمده نشان داد که متغیرهای پیش بین نیاز به شناخت و ویژگی شخصیتی گشودگی به تجربه قادرند تغییرات تفکر انتقادی را پیش بینی کنند.
فاطمه فرجیان شهرام واحدی
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نیمرخ های انگیزشی دانش آموزان سال اول دبیرستان و تفاوت نیمرخ گروه های مختلف از نظر میزان پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی با استفاده از رویکرد فرد محور انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دبیرستانی شهر تبریز بودند. مبتنی بر هدف پژوهشی، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، از بین دانش آموزان سال اول دبیرستان، به تعداد 718 نفر انتخاب شدند که از این تعداد، 691 نفر وارد تحلیل شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنام? مقیاس انگیزش تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل خوشه ای، تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش چهار گروه از دانش آموزان: (الف) گروه انگیزشی با کیفیت خوب (خودمختاری بالا- کنترل شده پایین)، (ب) گروه انگیزشی با کیفیت ضعیف (خودمختاری پایین- کنترل شده بالا)، (ج) گروه انگیزشی با کمیت بالا (خودمختاری بالا-کنترل شده بالا) (د) گروه انگیزشی با کمیت پایین (خودمختاری پایین-کنترل شده پایین) را شناسایی کرد. از سویی، نتایج دیگر پژوهش نشان داد که دانش آموزان گروه انگیزشی با کیفیت خوب در درس ریاضی نسبت به همسالان خود در سایر گروه ها عملکرد بهتری داشتند.
لیلا کلیایی رحیم بدری گرگری
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب ریاضی در دانش آموزان پایه سوم رشته تجربی بر اساس تاکید های جهت گیری هدف معلمان، والدین و دانش آموزان بود . بدین منظور تعداد 228 نفر دانش آموز ( 145 دختر و 83 پسر ) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه دانش آموزان پایه سوم تجربی ناحیه یک شهر تبریز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس اضطراب ریاضی کازلسکیس، پرسشنامه های هدف پیشرفت تصوری معلمان و والدین فرایدل و همکاران و هدف پیشرفت الیوت و مک گریگور استفاده شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون در نرم افزار spss و تحلیل مسیر در نرم افزار amos استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین جهت گیری تبحرگرایی دانش آموزان و اضطراب ریاضی آنها رابطه منفی معناداری وجود دارد و 10 درصد اضطراب ریاضی دانش آموزان، توسط تبحرگرایی آنها قابل پیش بینی است.
میکاییل امیری جومیلو رحیم بدری گرگری
این پژوهش با هدف تعیین رابطه جو روانی-اجتماعی کلاس، مدیریت کلاس و حمایت عاطفی معلم با هیجان های تحصیلی(مثبت و منفی) انجام شد. برای این منظور 312 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان پارس آباد مغان انتخاب شدند. برای گرد آوری اطلاعات از پرسشنامه های هیجان های پیشرفت تحصیلی، جو روانی-اجتماعی کلاس، مدیریت کلاس و مقیاس حمایت عاطفی معلم استفاده گردید. داده های به دست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام در نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که بین مولفه های جو روانی-اجتماعی کلاس، مولفه های مدیریت کلاس و نیز متغیر حمایت عاطفی معلم با هیجان های مثبت و منفی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج دیگر نشان داد که مولفه هایی همچون رضایت، ارزشیابی، آموزش و حمایت عاطفی معلم از متغیرهای پیش بین قادرند تغییرات هیجان های مثبت و مولفه هایی همچون رضایت، اشتیاق، جهت گیری تکلیف، آموزش، انسجام و ارتباط بین دانش آموزان، حمایت عاطفی معلم، و همدلی قادرند تغییرات هیجان های منفی تحصیلی را پیش بینی کنند.
فاطمه تخته مینا رحیم بدری گرگری
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تنظیم هیجان و نظریه ذهن در دانش آموزان مبتلا به اضطراب اجتماعی و عادی صورت انجام گرفت. نوع پژوهش علَی – مقایسه ای است. برای این منظور 100 نفر دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و دانش آموزان عادی به شیوه خوشه ای چند مرحله برای جمع آوری داده ها انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب اجتماعی، پرسشنامه سلامت عمومی، پرسشنامه تنظیم هیجان، پرسشنامه نظریه ذهن استفاده شد. و نتایج با استفاده از تحلیل مانوا و تی تست مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دانش آموزان مبتلا به اضطراب اجتماعی در راهبردهای تنظیم هیجان ناسازگارانه مانند ملامت خود، ملامت دیگران، فاجعه سازی دارای نمرات بالاتر از دانش آموزان عادی هستند و همچنین در راهبردهای هیجان سازگارانه پذیرش، دیدگاه گیری و تمرکز مجدد برنامه ریزی دارای میانگین پایین تری از دانش آموزان عادی هستند. نتایج دیگر پژوهش نشان داددانش آموزان مبتلا به اضطراب اجتماعی نسبت به دانش آموزان عادی عملکرد پایین تری در نظریه ذهن دارد. بدین معنا که مقایسه میانگین های دو گروه از نظر نمرات تکلیف نظریه ذهن نشان می دهد که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد بهنجار از توانایی ذهن پایین تری برخوردار هستند. آموزش مهارت تنظیم شناختی هیجان و شناخت اجتماعی می تواند در کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان موثر باشد. و همچنین نظریه ذهن در شکل گیری اختلال اضطراب اجتماعی نقش بسزایی ایفا کرده و منجر به پایداری علائم این اختلال می شود.
عزیزه سیدبطحائی رحیم بدری گرگری
چکیده هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب درسی ریاضی پایه دوم ابتدایی بر اساس طبقه بندی بلوم، تکنیک ویلیام رومی و دیدگاه معلمان تبریز می باشد. روش پژوهش، توصیفی – پیمایشی و تحلیل محتوا است. جامعه آماری این تحقیق شامل دو بخش است؛ بخش اول معلمان پایه دوم ابتدایی شهر تبریز که 960 نفر می باشند. جامعه آماری معلمان که به صورت خوشه ای از بین نواحی پنجگانه تبریز انتخاب شد. سپس براساس جدول مورگان، تعداد 261 نفر انتخاب گردید. بخش دوم جامعه آماری شامل محتوای کتاب ریاضی پایه دوم ابتدایی تالیف 1392می باشد که با توجه به ماهیت روش تحلیل، شیوه نمونه گیری آن متفاوت بود. بر اساس طبقه بندی بلوم و تکنیک ویلیام رومی تحلیل شد. در پژوهش انجام شده نتایج زیر به دست آمد: کتاب ریاضی پایه دوم ابتدایی پس از بررسی اهداف آموزشی در طبقه بندی بلوم و همکاران در حیطه شناختی، در سطح کاربرد قرار دارد. در نتیجه ی بررسی سوالات و تمرین های کل کتاب ریاضی پایه دوم ابتدایی با استفاده از تکنیک ویلیام رومی، ضریب درگیری بدست آمده برابر 1/1 محاسبه شده است که چون با توجه به فرمول رومی بیش تر از 4/0 و کمتر از 5/1 می باشد، لذا سوالات و تمرینهای کتاب درسی پژوهشی و فعال است و دانش آموزان را دعوت به پژوهش و فعالیت می کند. نتایج بدست آمده از نظر معلمان شهر تبریز در مورد کتاب ریاضی نشان داد که محتوای کتاب ریاضی با اهداف آموزشی، زندگی روزمره، ساختار ظاهری کتاب، زمان اختصاص یافته برای آموزش، میزان درک و فهم، توالی منطقی، روش های فعال تدریس و تصاویر کتاب را در حدود متوسط یا کمی بالاتر از متوسط ارزیابی کردند. کلمات کلیدی: تحلیل محتوا، تکنیک ویلیام رومی، طبقه بندی بلوم، کتاب ریاضی پایه دوم ابتدایی، دیدگاه معلمان ریاضی.
فریبا حسینی اصل اسکندر فتحی آذر
چکیده ندارد.
رحیم بدری گرگری محمد مقدم
چکیده ندارد.