نام پژوهشگر: محمدجعفر ملکوتی
مهدی نورزاده حداد محمدحسین مهدیان
خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک ها، پراکنش و میزان تغییرات آن ها، از مهمترین عواملی هستند که در تولید پایدار، اهمیت ویژه ای دارند. از جمله مهمترین این خصوصیات، می توان به ویژگی های شیمیایی آن ها اشاره نمود. روش های اندازه گیری این ویژگی ها که عمدتا از طریق آزمون خاک امکان پذیر می باشد، آن هم در سطحی وسیع(یک استان)، بسیار وقت گیر و هزینه بر است. برای تسهیل امر، لازم است از روش های درون یابی1 استفاده نمود. این روش ها متعدد بوده و در بسیاری موارد، دقت های متفاوتی دارند. به منظور انتخاب روش مناسب درون یابی و استفاده از نتایج تجزیه تعدادی محدود نمونه خاک، تحقیق حاضر در مزارع یونجه استان همدان اجرا گردید. متغیرهای مورد نظر در این تحقیق شامل نیترات (no3)، آمونیوم (nh4)، پتاسیم (k)، فسفر(p)، آهن (fe)، روی (zn)، بور (b)، کبالت (co)، هدایت الکتریکی (ec) و اسیدیته (ph) می باشند که در 200 نمونه خاک اندازه گیری شدند. روش های زمین آماری به کار رفته در این تحقیق، شامل کریجینگ با و بدون متغیر کمکی2، فازی کریجینگ3، اسپلاین4 و میانگین متحرک وزندار5 است. برای انتخاب روش مناسب، از شاخص های آماری دقت6(mae) و انحراف7(mbe) استفاده شد. در عین حال، پس از تهیه نقشه ها، مقادیر درون یابی شده با مقادیر واقعی اندازه گیری شده مقایسه شدند. در این تحقیق از نرم افزارهای تخصصی arcgis، matlab وgs+ استفاده گردید. از نتایج واریوگرافی مشخص شد که دامنه تاثیر برای no3، nh4، ec، ph، k، p، zn، fe، b و co به ترتیب 78، 79، 55، 65، 75، 60، 50، 65، 70 و 30 کیلومتر و دامنه خطای اندازه گیری نیز بین0/843و 0/366 بود . نتایج حاصله از بررسی ضریب همبستگی(r) بین داده ها نشان داد که میزان کربن آلی، متغیر کمکی مناسب برای متغیرهای no3، nh4، p، b، fe، zn و ec بود. همچنین برای k، درصد رس و برای co، درصد کربنات کلسیم متغیر کمکی مناسب شناخته شد. نتایج این تحقیق حاکی از این است که بر اساس mae، روش مناسب درون یابی برای nh4 (mae=0.139)، no3 (mae=0.167)، k (mae=0.143)، p (mae=0.153)، zn (mae=0.218)، fe (mae=0.114)، co (mae=0.541)، b (mae=0.124) و ec (mae=0.163)، روش فازی کریجینگ بود. لیکن با توجه به روند نقشه ها، روش های کوکریجینگ و اسپلاین نمایش منطقی-تری از پراکنش k و p در منطقه نشان دادند. همچنین روش مناسب برای درون یابی اسیدیته(mae=0.021)، روش اسپلاین تشخیص داده شد. در نهایت مشخص شد که با استفاده از روش فازی کریجینگ دقت درون یابی ها خصوصیات شیمیایی خاک از 21/1 تا 70/6 درصد افزایش داشته است. به عبارت دیگر روش فازی کریجینگ ، نسبت به سایر روش ها قابلیت بهتری در تهیه نقشه حاصلخیزی خاک دارد.
بهنام دهقانی کاظم ارزانی
گلابی آسیایی با نام علمی (rehd pyrus serotina) از خانواده rosacea، یکی از گونه های جدید گلابی در ایران است. این میوه از طریق پیوندک ارقام اصلاح شده برا ی اولین بار در قالب طرح ملی «سازگاری گلابی آسیایی با شرایط آب و هوایی ایران» توسط دکتر ارزانی مدیر گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در سال 1377 از کشور بلژیک به ایران وارد شده است. پژوهش های انجام شده و در دست انجام بر روی این گلابی به شناخت و توسعه کشت این گونه مهم در کشور کمک خواهد نمود. پژوهش حاضر در راستای شناخت بیشتر گلابی آسیایی در کشور و ترویج کشت آن در آینده است. این پژوهش با هدف بررسی درصد تشکیل گل و میوه، میزان عملکرد و بار نهایی درخت، درصد ریزش میوه، تعیین زمان برداشت میوه در ارقام، با تکیه بر غلظت عناصر در خاک، برگ و میوه در سال 89-1388 صورت گرفت. غلظت عناصر نیتروژن (n)، کلسیم (ca)، پتاسیم (k)، فسفر (p)، روی (zn)، منگنز (mn)، آهن (fe)، مس (cu)، بور (b) و گوگرد (s) در خاک، برگ و میوه اندازه گیری شدند تا بر اساس غلظت آنها توصیه کودی انجام گیرد. نتایج نشان داد اختلاف معنی داری در شروع و پایان گلدهی ارقام مشاهده نگردید و ارقام از تطابق زمانی خوبی در گلدهی برخوردار بودند. نتایج درصد تشکیل گل، تشکیل میوه و میزان عملکرد نشان داد در ارقام مورد مطالعه اختلاف معنی داری مشاهده نشد و ارقام از میزان عملکرد یکسان و مطلوبی برخوردار بودند. درصد ریزش میوه قبل از برداشت نشان داد که بیشترین ریزش قبل از برداشت در رقم ‘ks8’ با 32 درصد، و کمترین ریزش در رقم ‘ks13’ با 19 درصد تشکیل میوه اولیه صورت گرفت، لیکن در دیگر ارقام اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. نتایج تعداد میوه در درخت تحت عنوان بارنهایی نشان داد که بیشترین تعداد میوه به ازای هر درخت در رقم ‘ks13’ با تعداد 58 میوه و کمترین آن در رقم ‘ks8’ با 19 عدد میوه بود. با توجه به وزن میوه های باقی مانده در رقم ‘ks8’ در عملکرد وزنی میوه در درخت نسبت به دیگر ارقام اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. معیارهای علمی که برای تعیین زمان برداشت در گلابی در نظر گرفته می شوند شامل رنگ، سفتی بافت، میزان مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتر و تعداد روز پس از گلدهی است. در پژوهش حاضر تعیین فاکتورهای اثر گذار بر زمان برداشت جهت تشخیص بهترین زمان برداشت در میوه مورد توجه قرار گرفت تا بهترین زمان برداشت میوه در شرایط پژوهش مشخص شود. با در نظر گرفتن شاخص های برداشت مشخص شد که بهترین زمان برداشت جهت ارسال به بازار مصرف در ارقام ‘ks6’، ‘ks7’ ‘ks13’ ‘ks11’ ‘ks12’ و ‘ks8’ به ترتیب 1 مردادماه، 11 مردادماه، 21 مردادماه، 1 شهریورماه، 1 مهرماه و 21 آبان ماه بود. انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه جهت تعیین بهترین زمان مناسب برداشت برای ارقام وارد شده گلابی آسیایی در شرایط مختلف آب و هوایی ایران توصیه می شود.
زهرا رهبرشیراز محمد محمدیان
برنج (.oryza sativa l.) از محصولات استراتژیک کشور بوده و تولید سالانه آن بالغ بر 7/2 میلیون تن می باشد. در حال حاضر پرداخت یارانه های سنگین تنها به کودهای نیتروژنه و فسفاته باعث مصرف نامتعادل کودها در مزارع و درنتیجه کاهش عملکرد کمی- کیفی در محصولات کشاورزی شده است. به منظور بررسی نقش مصرف بهینه کودی در افزایش عملکرد و کاهش نسبت مولی اسیدفیتیک به روی (pa/zn) در برنج رقم شیرودی، آزمایشی به صورت مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 6 تیمار در 4 تکرار در سال زراعی 91-1390 در یکی از شالیزارهای شهرستان بابل اجرا شد. در این آزمایش تیمار اول = شاهد (بدون مصرف کود)؛ تیمار دوم = کوددهی براساس عرف زارع (np)؛ تیمار سوم = مصرف بهینه کود (براساس آزمون خاک)؛ تیمار چهارم = تیمار سوم + پتاسیم اضافی؛ تیمار پنجم = تیمار چهارم + روی اضافی؛ تیمار ششم = تیمار سوم + روی اضافی + فسفر اضافی بودند. پس از نمونه برداری مرکب از خاک مزرعه، تجزیه فیزیکی- شیمیایی براساس روش های متداول موسسه تحقیقات خاک و آب صورت گرفت. پس از کشت برنج، کوددهی براساس تیمارهای موردنظر اعمال و کلیه عملیات داشت شامل مبارزه با آفات و بیماری ها، وجین و آبیاری مطابق عرف شالیکاران منطقه انجام شد. در اوایل شهریور ماه 1391، برداشت محصول برای اندازه گیری عملکرد شالی و برنج صورت گرفت. پس از تبدیل شلتوک به برنج قهوه ای و سفید، میزان فسفر و روی در شلتوک و دانه های قهوه ای و سفید اندازه گیری و pa/zn در دانه ها محاسبه و نتایج با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. عملکرد دانه در تیمار شاهد 3923 کیلوگرم در هکتار بود، این ارقام در تیمارهای دوم به ترتیب 6172 ؛ سوم 6220 ؛ چهارم 6138؛ پنجم 6376؛ ششم 6345 کیلوگرم در هکتار گردید. حداقل عملکرد دانه در تیمار شاهد و حداکثر عملکرد دانه در تیمار پنجم بودکه در سطح یک درصد معنی دار گردید. نتایج نشان داد که تیمارهای مختلف بر وزن صددانه، تعداد کل دانه و تعداد دانه های پوک در هر خوشه تاثیر معنی داری نداشتند. در حالی که pa/zn در شلتوک، برنج قهوه ای و سفید در تیمار اول به ترتیب 7/41 و 1/35 و6/19 بود، این ارقام در تیمار دوم به ترتیب 2/44 و 8/33و4/26؛ تیمار سوم 9/40 و 8/35 و 6/22؛ تیمار چهارم 5/35 و 1/32 و 3/25؛ تیمار پنجم 81/39 و 3/33 و 8/23؛ تیمار ششم 0/48 و 1/42 و 7/30 گردید. نسبت مولی اسیدفیتیک به روی در شلتوک و برنج سفید از نظر آماری معنی دار نگردید، ولی در برنج قهوه ای حداقل pa/zn مربوط به تیمار چهارم و حداکثر آن در تیمار ششم بود که در سطح یک درصد معنی دار گردید. با توجه به خصوصیات فیزیکی شیمیایی خاک های شالیزاری تحت بررسی و با عنایت به نتایج بدست آمده چنین استنباط گردید که برای ارتقاء سطح سلامت جامعه، تیمار چهارم مناسب ترین بود. لذا برای کاهش pa/zn در برنج اعمال سطوح مختلف کودهای محتوی فسفر و روی پیشنهاد می شود.
مژگان ایوبی رضا سکوتی اسکویی
: اساس توسعه کشاورزی دقیق، علم بر خصوصیات خاک در هر نقطه و اعمال مدیریت ویژه می باشد. از طرف دیگر، تهیه نقشه حاصلخیزی خاک و آگاهی از ساختار مکانی ویژگی?های مختلف خاک در مزارع برای دستیابی به تولید پایدار حائز اهمیت می باشد. زمینآمار یکی از روشهایی است که امروزه برای بررسی وضعیت پارامترهای خاک بکار می رود. در این تحقیق 88 نمونه خاک از دشت ارومیه و در فواصل دو کیلومتری جمع آوری و متغیرهای فسفر (p)، پتاسیم (k)، آهن (fe)، روی (zn)، مس (cu)، منگنز (mn)، کربن آلی (oc) و (tnv) اندازهگیری گردید. روشهای زمینآماری به کار رفته در این تحقیق، شامل کریجینگ ، فازی کریجینگ ، کوکریجینگ و میانگین متحرک وزندار بود. برای انتخاب روش مناسب، از شاخص های آماری دقت (mae ) و انحراف (mbe ) استفاده شد. در این تحقیق از نرم افزارهای تخصصی arcgis، matlab، gs+ استفاده گردید و همچنین برای دستیابی به نقشه نهایی حاصلخیزی خاک در منطقه مورد مطالعه، از تکنیک ahp در نرم افزار expert choice با نرخ سازگاری 01/0 استفاده شد. همبستگی مکانی هر متغیر با واریوگرام مشخص و بهترین مدل برازش داده شده برای هر متغیر انتخاب شد. دامنه موثر برای متغیرهایp ، k، fe، zn، cu، mn، oc وtnv به ترتیب برابر با 5/2، 2، 8/0، 5/1، 2، 3/0، 8/14و 4/1 کیلومتر بدست آمد. نتایج حاصله از بررسی ضریب همبستگی (r) بین دادهها نشان داد که میزان کربن آلی به عنوان متغیر کمکی مناسب برای متغیرهای فسفر، پتاسیم، آهن، روی، مس شناخته شد. نتایج حاکی از این بود که بر اساس mae، روش مناسب درونیابی برای فسفر) 7/5(mae=، پتاسیم) 2/3(mae=، آهن )5/0mae=)، روی (11/0mae=)، مس (2/0mae=)، منگنز (2/0(mae=، کربن آلی (18/0mae=) و کربنات کلسیم (14/0mae=) با روش فازی کریجینگ بود. همچنین دقت درونیابیها با استفاده از روش فازی کریجینگ نسبت به روش بهینه غیرفازی از 59 تا 86 درصد افزایش داشت. با توجه به روند نقشهها، روش فازی کریجینگ نمایش منطقیتری از پراکنش عناصر غذایی را در منطقه نشان داد و این روش نسبت به سایر روشها قابلیت بهتری در تهیه نقشه حاصلخیزی خاک داشت. همچنین از لحاظ حاصلخیزی خاک جهت کشت گندم، 60درصد از منطقه مورد مطالعه درگروه خیلی ضعیف، 30 درصد در گروه ضعیف، 7 درصد در گروه متوسط و 3 درصد در گروه خوب قرار گرفت. بنابراین، می توان نتیجه گرفت به علت دشواری نمونه برداری از خاک و هزینه بر بودن مواد آزمایشگاهی، تهیه نقشه حاصلخیزی خاک بصورت تفکیکی و با استفاده از روش زمین آمار می تواند گامی موثر در مطالعات حاصلخیزی خاک و استفاده بهینه از کودها مطرح باشد.
محمد رضا اکرمی پیمان کشاورز
زعفران ) sativus l. (crocus یکی از گران¬ترین چاشنی¬های غذایی دنیا می¬باشد. با وجود اینکه ایران بیشترین میزان تولید زعفران جهان را به خود اختصاص داده است، لیکن میزان عملکرد در واحد سطح کمتری نسبت به سایر کشورهای تولید کننده این محصول را دارد. این تحقیق به منظور ارزیابی اثر بخشی مصرف پتاسیم و روی بر عملکرد گل و کلاله زعفران در جنوب شهرستان سبزوار در سال زراعی 92-1391 براساس نتایج تجزیه خاک اجرا گردید. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی شامل 9 تیمار سه سطح سولفات پتاسیم (0، 100و 200 کیلوگرم در هکتار) و سه سطح سولفات روی (0، 25 و 50 کیلو گرم بر هکتار) در سه بلوک به ابعاد 12×2 متر اجرا گردید. صفات مورد اندازه¬گیری شامل تعداد گل، وزن گل و وزن کلاله در هر کرت بود که بعد از اندازه-گیری، داده¬ها با نرم¬افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که مصرف پتاسیم تأثیر معنی داری بر صفات اندازه گیری شده نداشته، لیکن با مصرف 200 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم، تعداد گل 5/5 درصد، وزن گل 6/5 درصد و وزن خشک کلاله 5/8 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت. علت عدم واکنش معنی دار زعفران به مصرف قبل از زمان گلدهی 200 کیلوگرم در هکتار سولفات پتاسیم به رغم مقدار 200 میلی گرم بر کیلوگرم پتاسیم قابل استفاده در خاک را می¬توان به شرایط نامناسب جوی و عملکرد پایین زعفران در سال جاری مربوط دانست. اما تأثیر سطوح مختلف روی بر صفات اندازه گیری شده در سطح پنج درصد معنی دار گردید، به طوری که مصرف 25 کیلوگرم در هکتار سولفات روی باعث افزایش 65 درصد تعداد گل و 84 درصد وزن گل، و سبب 5/1 برابر شدن وزن خشک کلاله نسبت به شاهد گردید. با مصرف 50 کیلوگرم سولفات روی نه تنها صفات مورد اندازه گیری افزایش نیافت، بلکه میزان عملکرد زعفران به کمتر از شاهد رسید. با عنایت به نتایج بدست آمده پیشنهاد می¬گردد این آزمایش در دوره¬ها، مناطق دیگر و همچنین نسبت به سایر عناصر غذایی تکرار شود تا بتوان یک فرمول کودی مناسب برای زعفران بر مبنای نتایج تجزیه خاک ارائه نمود.
مهرزاد انصاری محمدجعفر ملکوتی
روی (zn)یکی از عناصر ریزمغذی بسیار مهمی است که جذب آن توسط گیاه به خصوص در خاک های آهکی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. در این خاک ها، روی عمدتاً به اشکال کم محلولی چون کربنات روی وجود داشته که برای گیاه چندان قابل استفاده نمی باشد. یکی از راه های تأمین روی مورد نیاز گیاه در این شرایط، استفاده از ریزجاندارانی است که موجب افزایش حلالیت ترکیبات کم محلول روی در خاک می شوند. در این راستا برای اثبات این فرضیه که تلقیح ریزجانداران فوق الذکر می تواند موجب افزایش جذب روی توسط گیاه از اشکال کم محلول شود، آزمایش گلدانی در محیط شن استریل بدون روی به شرح زیر انجام شد: این آزمایش به صورت فاکتوریل و در یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار در سال 89-1388 و در مجموعه گلخانه های دانشکد? کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس صورت گرفت. فاکتورها شامل دو نوع مایه تلقیح محتوی ریزجانداران و سه منبع روی (zn)بود. مایه تلقیح ها شامل تلقیح با باکتری pseudomonas fluorescens strain 187 ، باکتری pseudomonas aeruginosa strain mpfm1 ، مخلوط دو باکتری فوق و بدون تلقیح بوده، فاکتور منبع روی نیز شامل سولفات روی، اکسید روی، کربنات روی و شاهد بدون روی بود. به منظور ردیابی عنصر روی در گیاه، روی موجود در منابع روی، به صورت 65zn به وسیله پرتودهی نوترونی در سازمان انرژی اتمی نشان دار شد. پس از کاشت متوالی دو گیاه گندم و ذرت، برداشت انجام و شمارش 65zn در کل اندام ها در تیمارهای مختلف با استفاده از روش اسپکترومتری گاما با آشکارساز ژرمانیوم با توان تفکیک بالا انجام گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد میانگین اکتیویت? 65zn جذب شده توسط گیاه در حالت بدون تلقیح، در تیمار شاهد بدون روی، اکسید روی، کربنات روی و سولفات روی به ترتیب برابر 0، 94/128515، 96/152450، و 19/193857(bq/mol zn) بوده و این مقدار در حالت تلقیح (صرف نظر از نوع باکتری)، به ترتیب برابر 0، 88/238995، 91/247559 و 80/263467 ((bq/molzn شد. بنابراین تلقیح با باکتری های فوق باعث افزایش میزان جذب این عنصر از منابع کم محلول روی توسط گیاه گردید که معرف توانمندی باکتری های مورد استفاده در انحلال ترکیبات کم محلول روی بود. هرچند در استفاده از منابع مختلف روی، گیاهان تلقیح شده با باکتری های mpfm1، 187 و سپس مخلوط mpfm1+187، به ترتیب روی نشاندار بیشتری را نسبت به نمونه شاهد بدون باکتری جذب کرده بودند، اما از لحاظ آماری اختلاف معنی داری بین نوع باکتری مورداستفاده مشاهده نشد. در این تحقیق بیشترین روی نشاندار جذب شده توسط گیاه در حالت استفاده از منابع روی znso4، پس از آن znco3 و در نهایت zno مشاهده شد که این اختلاف به دلیل حلالیت بیشتر znso4 نسبت به ترکیبات دیگر قابل تفسیر می باشد.
مرضیه میراحمدی محمدجعفر ملکوتی
در خاک های آهکی فسفر معمولا به صورت ترکیباتی نامحلول با کلسیم همراه بوده و گیاه غالبا از نظر جذب فسفر در این خاک ها دچار مشکل می باشد. به نظر می رسد برخی از ریز جانداران خاک نظیر باکتری های حل کننده فسفات (psb) و قارچ های میکوریزی آربوسکولار (am) قادر باشند با استفاده از مکانیزم های مختلف، فسفر را از شکل غیر قابل استفاده به شکل محلول و قابل استفاده تبدیل کنند. به منظور بررسی نقش باکتری های حل کننده فسفاات (psb) و قارچ میکوریز آربوسکولار(am) در تامین فسفر مورد نیاز ذرت (zea mays l. )، طرح تحقیقاتی در سال 89-1388 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس به صورت فاکتوریل در قالب کاملا تصادفی با دوازده تیمار و چهار تکرار انجام گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل: 1) سه سطح کود شیمیایی سوپر فسفات تریپل (tsp): شاهد، 125 کیلوگرم در هکتار( براساس %50 آزمون خاک) و 250 کیلوگرم در هکتار( بر اساس آزمون خاک) و 2) چهار سطح مایه تلقیح محتوی ریز جانداران: بدون تلقیح، تلقیح با باکتری های peseudomonas fluorescens strain 187 وazotobacter chroococcum strain 5، تلقیح با مخلوط قارچ های g.intraradices و glomus mosseae و تلقیح با مخلوط مایه تلقیح محتوی باکتری و قارچ بود. نتایج نشان داد در حالی که میزان جذب فسفر توسط بوته های ذرت در تیمار شاهد برابر 4 میلی گرم در گلدان بود? این مقادیر برای تیمار psb 72/9 و برای تیمار am 09/10 میلی گرم در گلدان افزایش پیدا کرد که اختلاف معنی داری از نظر جذب فسفر و عملکرد بین تیمارهای تلقیح شده با شاهد در سطح 5 درصد مشاهده گردید. بیشترین میزان جذب فسفر از تیمار tsp+psb+vam و به مقدار 24/34 میلی گرم در گلدان به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد کاهش مصرف کودهای شیمیایی فسفاتی به میزان 50 درصد و افزودن ریزجانداران حل کننده ی فسفات به آن در مقایسه با کاربرد کود شیمیایی فسفاتی به تنهایی، میزان جذب فسفر توسط گیاه ذرت را 2/2 برابر فزایش داده است که این اثر در سطح 1 درصد معنی دار گردید. نتایج حاصل از این آزمایش بیان کننده این مسئله است که استفاده از این ریزجانداران می تواند اثر مثبتی بر جذب فسفر در خاک های آهکی بگذارد همچنین کاربرد این ریزجانداران به عنوان مکمل به همراه کود های شیمیایی می تواند به افزایش جذب فسفر و عملکرد گیاه کمک کند. انجام تحقیقات میدانی در این خصوص مورد پیشنهاد است.
سعید اکبری سفیدان محمدجعفر ملکوتی
انگور (vitis vinifera l.)از مهم ترین فرآورده های باغی در ایران و جهان است. مصرف متعادل کود نقشی موثر بر مدیریت تاکستان ها و افزایش کمّی و کیفی محصول آن ها دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر روی (zn) و بور (b) بر ویژگی های کمّی و کیفی انگور، در سال باغی 93-92 در تاکستان انگور دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 9 تیمار و در 3 تکرار انجام شد. در این آزمایش، سولفات روی در سه سطح (0، 250 و 500 گرم به ازای هر تاک) و اسید بوریک در سه سطح (0، 125 و 250 گرم به ازای هر تاک) مورد آزمون قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار اول (شاهد)= کوددهی بر مبنای آزمون خاک به استثنای مصرف سولفات روی و اسید بوریک؛ تیمار دوم = تیمار اول+ 250 گرم سولفات روی برای هر تاک به صورت چالکود؛ تیمار سوم= تیمار اول+ 500 گرم سولفات روی برای هر تاک به صورت چالکود؛ تیمار چهارم= تیمار اول+ 125گرم اسید بوریک برای هر تاک به صورت چالکود؛ تیمار پنجم= تیمار اول+ 250 گرم اسید بوریک برای هر تاک به صورت چالکود؛ تیمارششم= تیمار اول+ تیمار دوم + تیمار چهارم؛ تیمار هفتم= تیمار اول+ تیمار دوم + تیمار پنجم؛ تیمار هشتم= تیمار اول+ تیمارسوم+ تیمار چهارم؛ تیمار نهم= تیمار اول+تیمار سوم + تیمار پنجم بود. صفات مورد اندازه گیری شامل مقدار عناصر موجود در برگ، عملکرد، تعداد خوشه در هرتاک، طول و وزن خوشه، طول حبه، وزن 20 حبه، ph آب میوه، مواد جامد محلول و اسیدیته قابل تیتراسیون آب میوه بودند. نتایج نشان داد عملکرد در تیما رهای اول 1/8؛ دوم 2/2؛ سوم 2/4؛ چهارم 2/4؛ پنجم 2/8؛ ششم 2/4؛ هفتم 2/4؛ هشتم: 2/6 و نهم 3/0 کیلوگرم به ازای هر تاک بود. بیشترین عملکرد (p ≤ 0.01)، غلظت بور در برگ انگور (p ≤ 0.05)، تعداد خوشه در تاک (p ≤ 0.01) و وزن خوشه (p ≤ 0.01) در تیمار نهم (تیمار اول+ 250 گرم اسید بوریک + 500 گرم سولفات روی) بدست آمد. در مقایسه با تیمار شاهد، بیشترین وزن 20 حبه (p ≤ 0.05) و طول حبه (p ≤ 0.01) به ترتیب مربوط به تیمار ششم و نهم به اندازه ی 24 گرم و 14/2 میلی متر بودند. بیشترین ph آب میوه و مواد جامد محلول (tss) که بر کیفیت مصرف تازه خوری انگور موثر هستند، مربوط به تیمارهای چهارم و ششم بودند که با شاهد اختلافی معنی دار در سطح 1% داشتند. کمترین مقدار اسیدیته قابل تیتراسیون میوه مربوط به تیمار هفتم بود که با شاهد اختلافی معنی دار در سطح 1% داشت. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش چنین استباط می شود که تیمارهای ترکیبی از سطوح بالاتر روی و بور سبب افزایش معنی دار عملکرد، بهبود ویژگی های کمّی و کیفی میوه انگور می گردد. هر چند، انجام آزمایش های میدانی در سال های باغی طولانی تر مخصوصاً بررسی اثرات باقیمانده کودهای محتوی روی و بور و غنی سازی انگور و کشمش بر روی ارقام دیگر نیز انجام شود.
حسن مظاهری محمدجعفر ملکوتی
چکیده ندارد.
نیکو حمزه پور محمدجعفر ملکوتی
چکیده ندارد.
اکبر حسنی رسول راهنمایی
چکیده ندارد.
شیوا بختیاری محمدجعفر ملکوتی
چکیده ندارد.
محسن کافی محمدجعفر ملکوتی
یکی از مشکلات گلخانه های کشور اعم از تولید سبزی، گل و گیاهان زینتی عدم دسترسی به دانش فنی تغذیه دی اکسید کربن می باشد. این موضوع به طور مستقیم و غیرمستقیم اثرات منفی قابل توجهی بر روند تولید دارد. با توجه به شدت نور بالای خورشید در منطقه تهران که در طول سال اندازه گیری گردید (متوسط آن حدود 120 هزار لوکس معادل 11000 وات ساعت در متر مربع در سال) و 285 روز آفتابی (2000 ساعت در طول سال در مناطق مرکزی ایران)، پس از طلوع خورشید و شروع فرآیند کربن گیری، با شدتی فزاینده از غلظت دی اکسید کربن گلخانه کاسته شده و این موضوع در شرایط سردی هوا در فصل های پاییز و زمستان به علت بسته بودن دریچه های تهویه شدت می یابد. این تحقیق با هدف بررسی اثرات متقابل غنی سازی گاز کربنیک ، نیتروژن و آهن بر شاخص های کمی و کیفی گل بریده میخک (dianthus caryophyllus l.) در شرایط نوری استان تهران، طی سالهای 1374 تا 1378 در گلخانه تحقیقاتی موسسه تحقیقات خاک و آب و گلخانه های تجاری تولید گل میخک در منطقه ورامین به مرحله اجرا گذارده شد. در مرحله اول به منظور ایجاد تیمار شاهد برای مرحله دوم براساس منابع علمی، نسبت به تعیین حد بحرانی عناصر در مرحله گلدهی و مصرف کودهای معدنی اقدام لازم صورت پذیرفت . سپس در شرایط تغذیه ای منتج از بخش اول، غلظت دی اکسید کربن در دو سطح 340 و 1000 میکرولیتر بر لیتر تنظیم گردید و هر دو تیمار تحت تاثیر یک سطح اضافه نیتروژن (یک میلی اکی والان آمونیوم و 2 میلی اکی والان نیترات در لیتر) و یک سطح اضافی آهن (0/1 گرم کلات آهن fe-eddha به ازاء هر گلدان) قرار گرفتند. هر تیمار شامل 5 تکرار و هر تکرار شامل دو واحد آزمایشی بود که در قالب طرح کاملا تصادفی بصورت اسپلیت پلات با سه فاکتور مورد ارزیابی قرار گرفت و طی دو سال آزمایش ، صفات ارتفاع ساقه گلدهنده، قطر ساقه گلدهنده، تعداد گل تولید شده توسط هر بوته، قطر جام گل، طر کاسه گل، کیفیت ظاهری گل، طول عمر بعد از برداشت ، وزن خشک و مقدار نیتروژن و آهن جذب شده در اندامهای هوایی مورد بررسی و در نهایت براساس آزمون دانکن نسبت به ارزیابی اثر تیمارها اقدام شد. نتایج حاصل از میانگین دو سال نشان داد که میانگین تعداد گل تولید شده در بوته در تیمار اثر متقابل دی اکسید کربن و نیتروژن در سطح 5 درصد به میزان 48 درصد نسبت به شاهد و 5 درصد نسبت به تیمار مستقل غنی سازی دی اکسید کربن افزایش یافت . طول عمر بعد از برداشت در تیمار اثرات سه جانبه دی اکسید کربن، نیتروژن و آهن در سطح یک درصد به میزان 80 درصد نسبت به شاهد و 17 درصد نسبت به تیمار مستقل غنی سازی دی اکسید کربن ارتقاء یافت . کیفیت گلها براساس اندازه گیری به روش کانوور در تیمار دو طرفه غنی سازی دی اکسید کربن و نیتروژن به میزان 52 درصد نسبت به شاهد و حدود 20 درصد نسبت به تیمار مستقل غنی سازی دی اکسید کربن افزوده شد. نسبت وزن خشک در تیمار دی اکسید کربن و سه جانبه دی اکسید کربن و نیتروژن و آهن در سطح یک درصد به میزان 23 درصد نسبت به شاهد و ارتفاع شاخه گلدهنده در تیمار اثرات سه طرفه دی اکسید کربن، نیتروژن و آهن 2/1 درصد نسبت به شاهد افزایش نشان داد. قطر جام گل در هیچیک از تیمارها، افزایش معنی داری نشان نداد و در تیمار آهن اضافی به دلیل بروز اثرات سمیت تداخل اثر دو عامل کلاته کود کامل کریستالون و کود آهن سکوسترین 138 کاهش نشان داد.
شهرام کیانی محمدجعفر ملکوتی
استان چهارمحال و بختیاری با دارا بودن 3992 هکتار بادام آبی بارور، ششمین تولیدکننده عمده این محصول در کشور به شمار می رود. ریزش شدید میوه و کیفیت پایین مغز از جمله معضلات تولید بادام در این استان به شمار می رود که باعث کاهش شدید عملکرد در واحد سطح این استان شده است . به منظور مطالعه تاثیر مصرف متعادل کود در جلوگیری از ریزش میوه، افزایش عملکرد و بهبود کیفی میوه بادام، آزمایشی در سال زراعی 1378-79 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار بر روی درختان بادام 10 ساله رقم مامایی در بادامستان موسسه خیریه امامیه شهرکرد اجرا شد. تیمارهای این تحقیق عبارت بودند از: -t1 مصرف کودهای شیمیایی توام با مواد آلی براساس عرف باغدار به صورت پخش سطحی در سایه انداز درخت (شاهد)، -t2 مصرف کودهای شیمیایی براساس توصیه موسسه تحقیقات خاک و آب و مواد آلی به صورت چالکود، -t3 تیمار دوم + محلول پاشی اوره، اسید بوریک و سولفات روی، -t4 تیمار سوم + محلول پاشی بهاره اوره، اسید بوریک و سولفات روی، -t5 تیمار دوم + دو بار محلول پاشی با کود کامل مایع، -t6 تیمار دوم + محلول پاشی پائیزه و بهاره اوره، اسید بوریک و سولفات روی + دو بار محلول پاشی با کود کامل مایع. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد اگرچه از نظر درصد اولیه تشکیل میوه هیچگونه تفاوت معنی دار بین تیمارهای مختلف وجود نداشت ، اما درصد نهایی تشکیل میوه به طور معنی داری در سطح پنج درصد در تیمارهای چالکود شده نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت . بالاترین درصد نهایی تشکیل میوه در تیمار پنجم با 24 درصد و کمترین آن در تیمار اول با 12 درصد مشاهده گردید. همچنین اگرچه تفاوت معنی داری بین تیمارهای مختلف به غیر از تیمار سوم بر روی ریزش 30 روز بعد از تمام گل مشاهده نگردید، اما ریزش 45 روز بعد تمام گل که عامل مهمی در کاهش عملکرد درختان بادام در منطقه به شمار می رود به طور معنی داری در سطح یک درصد در تیمارهای چالکود شده نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت . افزایش معنی دار شاخصهای رشد رویشی شامل متوسط سطح برگ ، طول سرشاخته های فصل رشد جاری و میزان کلروفیل برگ در تیمارهای چالکود شده نسبت به تیمار شاهد از دیگر نکات قوت این تحقیق بود که همگی در سطح یک درصد معنی دار گردید. عملکرد محصول نیز به طور معنی دار در سطح پنج درصد در تیمارای چالکود شده نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت . به طوری که حداکثر و حداقل عملکرد به ترتیب در تیمارهای t6 و t1 با 5/860 و 2/260 کیلوگرم بادام به ازای هر درخت به دست آمد. بهبود کیفی میوه بادام از دیگر اهداف این تحقیق بود که نتایج حاصله نشان دهنده افزایش خصوصیات کیفی میوه بادام شامل اندازه میوه و مغز، وزن 100 عدد میوه و 100 عدد مغز در تیمارهای چالکود شده نسبت به شاهد بود. هیچ یک از راهکارهای محلول پاشی پائیزه و بهاره اوره، اسید بوریک و سولفات روی و همچنین محلول پاشی با کود کامل مایع بر روی شاخصهای اندازه گیری شده تاثیر معنی داری نداشتند. افزایش معنی دار تمام شاخصهای فوق را می توان به نقش بسیار مثبت چالکود و کورهای شیمیایی اعمال شده در آن در بهبود وضعیت تغذیه درختان بادام نسبت داد.
مجید فکری محمدجعفر ملکوتی
در سه دهه اخیر، قسمت اعظم کودهای شیمیایی که در باغهای پسته استان کرمان مصرف شده اوره و فسفات آمونیوم بوده اند، در حالی که گیاه به عناصر غذایی دیگری هم نیاز دارد. تحقیقات نشان می دهد که در بعضی از باغهای پسته مناطق بیاض و کوهبنان به ترتیب کمبود پتاسیم و بر دیده می شود. بنابراین اثرات ازت و پتاسیم روی غلظت عناصر غذایی برگ درختان باردار و بی بار، عملکرد، کیفیت و ریزش جوانه های خوشه پسته منطقه بیاض و تغذیه برگی بر روی غلظت عناصر غذایی برگ ، تشکیل میوه، عملکرد و کیفیت پسته منطقه کوهبنان بررسی شده است .
امیربهنام ایزدیار محمدجعفر ملکوتی
باانتخاب دو رقم سیب سال آور گلدن دلیشزورداسپار 18 ساله در باغ کوثر وابسته به بنیاد مستضعفان و جانبازان محلول پاشیهائی با کودهای اوره و سولفات آمونیم در دو غلظت متفاوت (75 و 150 گرم اوره و 45 و 90 گرم سولفات آمونیم برای هردرخت) درسه زمان متفاوت (8،9،10 هفته بعد از تمام گل) برروی درختان به بار صورت گرفت . نمونه های برگی در قبل و پس از محلول پاشی از درختان برداشت شد و توسط دستگاه nir پروتئین برگها تعیین گردید. درفصل برداشت (اواخر شهریور ماه 1371) میزان l/d برای هردورقم و تعدادمیوه برای رقم رداسپار محاسبه شد. دراواخر همان سال میزان درصد گلدهی درهردورقم تعیین گردید. درسال 1372 همین آزمایش برروی درختان به بار مجددا تکرار گردید و علاوه برآن نیز در رقم رداسپار برروی درختان به بار 1371 که درسال 1372 نه بار بودند شمارش شد.برشهائی از جوانه گل و جوانه رویشی سیخکها و نیز برشهای طولی از سیخکهای حامل میوه تهیه گردید. نتایج بدست آمده نشان داده که : 1)محلول پاشی با کودها برروی پروتئین برگهای درختان به بارافزایش معنی دار نشان داد ولی اختلاف معنی داری ازلحاظ غلظت ، زمان ونوع کوددهی و رقم انتخابی دراثر محلول پاشی در درختان دیده نشد. افزایش پروتئین در رقم رداسپار بیشترازرقم گلدن دلیشز بود. 2)علی رغم افزایش در میزان پروتئین برگها، محلول پاشی میزان سال آوری را تشدید نمود وافزایش سال آوری در رقم رداسپار مشهودتر بود. این نتایج با تحقیقات انجام گرفته توسط آقایان هودسال، ویلیامز، بوینتون و همکاران، لودروبونمن، گرانسمینس لی پروادوارد متناقض بود و با نتایج تحقیقات آقایان ماسون، لامب و همکاران و گروچسکاوا مطابقت داشت . 3) مقدار l/d در هردورقم ارتباطی با محلول پاشی نداشت ولی مقدار آن در رقم گلدن بیشتر از رقم رداسپار بود. تعداد میوه ها نیز در رقم رداسپار در اثر محلول پاشی در همان سال افزایش پیداکرد و محلول پاشی باعث جلوگیری از ریزش میوه ها گردید. این مساله می تواند در درختان نه بار که از عملکرد پائینی برخوردارند مورد توجه قرار گیرد. 4) رشد دستجات آوندی در سیخکهای حامل میوه (به بار) به سمت محلی که میوه قرارداشت ، قطورتر و قویتر از سمت جوانه رویشی بود . رشد دستجات آوندی درسیخکهای حامل جوانه گل (نه بار) تامحل زیرین مریستم مرکزی ادامه یافته وپروکامبیوم آن با آوندها در تماس بود. بدین ترتیب محلول پاشی نتوانست برروی تمایز جوانه رویشی به جوانه گل تاثیر بگذارد. پس از تکمیل آزمایشات فوق (شمارش تعداد جوانه های گل در درختان به بار سال 1372 و بررسی مجدد اثرات این کودپاشی در درختان نه بار سال آینده) توصیه نهائی صورت خواهد گرفت . ولی با توجه به نتایج بدست آمده از سال 1371 می توان گفت که محلول پاشی در زمانهای 8، 9 و 10 هفته بعداز تمام گل راه صحیحی برای جلوگیری ازسال آوری نمی باشد.
عطاء رضایی محمدجعفر ملکوتی
اراضی شور و شور سدیمی سطح وسیعی از جهان را فراگرفته است . قسمتی از این اراضی در حواشی کویرها واقع شده اند. این گونه اراضی محدودیت های زیادی را برای تولید اکثر گیاهان ایجاد می نمایند، به طوری که بهره برداری کشاورزی را غیراقتصادی و یا غیرممکن می سازد .ولی ما ناگزیر هستیم علی رغم این محدودیتهای زیاد، به منظور بهبود شرایط زیست محیطی و تامین بخشی از غذای جمعیت رو به فزون کشور، نسبت به بهره برداری از پتانسیل موجود در اراضی کویری اقدام نمائیم، به گونه ای که مستلزم سرمایه گذاری هنگفت نبوده و توجیه اقتصادی و اکولژیکی نیز داشته باشد. کویر میغان اراک نیز از این گونه مناطق است که لزوم ایجاد پوشش گیاهی و بهره برداری از آن از چند نقطه نظر مهم است . طی چند سال اخیر به منظور ایجاد نوار سبز و تولید علوفه در حاشیه کویر میغان اراک از گیاهان مقاوم به شوری، مثل آتریپلکس ، تاغ و قره داغ استفاده شده است . این عمل در بعضی نقاط موفق و در پاره ای دیگر ناموفق بوده است . به منظور پی بردن به علت این قوت و ضعفها، مطالعه ای روی تعدادی از عوامل موثر بر استقرار اولیه و رشد این گیاهان، مخصوصا" میزان شوری ونوع املاح در سال 1371-72 صورت گرفت . برای این بررسی از دو نوع نمک استحصال شده از شمال و جنوب کویر میغان بر رشد دو گونه آتریپلکس و قره داغ استفاده شد. طرح آزمایشی مورد استفاده، طرح کرتهای دوبار خرد شده (spilt spilt plot) در سه تکرار بود. در اواسطتابستان 71 اقدام به تولید نهال گلدانی به شیوه معمول درمنطقه گردید . سپس این نهالها در نیمه اول فروردین سال 72 به داخل کرتهای آزمایشی منتقل شدند . قبل از انتقال نهالها به کرتهای آزمایشی که گلدانهای بدون منفذ با گنجایش 16 لیتر بودند، با دو نوع نمک استحصال شده سطوح مختلف شوری (5 و 15 و 30 و 45 و 60 و 75 دسی زیمنس بر متر) ایجاد گردید. سپس نهالهای آماده شده در داخل گلدانها کشت شدند. در اواخر شهریور سال 72 برداشت محصول (شاخه و برگ) انجام شد. تجزیه و تحلیل نتایج براساس وزن خشک صورت گرفت .نتایج بدست آمده از عملکرد دوگونه قره داغ و آتریپلکس با سطوح مختلف شوری به شرح زیر بوده است . -1 نمکهای استحصالی از شمال و جنوب کویر اثرات معنی داری را روی تولید نشان دادند . به طوری که عملکرد برای هر دو گونه، در نمک شمال (نمک حاوی
رحمت الله رنجبر محمدجعفر ملکوتی
برای بررسی اثر منابع و مقادیر مختلف کودهای پتاسیمی بر کمیت و کیفیت سیب زمینی، در بهار سال 1380 طرح حاضر در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 10 تیمار و 4 تکرار در اراضی زراعی بناب آذربایجان شرقی پیاده گردید. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از تیمار اول=شاهد، تیمار دوم کلرور پتاسیم بر مبنای آزمون خاک، تیمارهای سوم و چهارم=کلرور پتاسیم تا حد 50 و 150 درصد اضافه بر آزمون خاک، تیمار پنجم=تیمار چهارم بعلاوه سولفات روی، تیمار ششم=سولفات پتاسیم بر مبنای آزمون خاک، تیمارهای هفتم و هشتم=سولفات پتاسیم تا حد 5- و 150 درصد اضافه بر آزمون خاک، تیمار نهم=تیمار هشتم بعلاوه سولفات روی و تیمار دهم=تامین پتاسیم از هر دو منبع کود پتاسه تا حد 150 درصد اضافه بر آزمون خاک بعلاوه سوفات روی. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد عملکرد غده، تعداد غده در بوته و اندازه غده، درصد نشاسته، غلظت نیترات، کادمیم، پتاسیم و روی غده و کلر برگ در سطح احتمال 1% و درصد ماده خشک و درصد پروتئین غده در سطح 5% بطور معنی دار تحت تاثیر تیمارهای کودی قرار گرفتند. در حالی که غلظت آهن، مس، منگنز و کلر غده تحت تاثیر تیمارهای کودی قرار نگرفت. مصرف سطوح بالای سولفات پتاسیم عملکرد غده را نسب به سطوح پایین آن به طور معنی دار افزایش داد و حداکثر عملکرد مربوط به تیمار دهم با عملکرد 50 تن در هکتار بود. نتایج حاصل از مقایسات مستقل نشان داد که دو منبع کود پتاسه از لحاظ تاثیر بر عملکرد غده، تعداد غده در بوته، درصد ماده خشک، درصد پروتئین، غلظت پتاسیم و آهن غده در سطح احتمال 05/0 با هم تفاوت معنی داری داشتند و در رابطه با خصوصیات دیگر اندازه گیری شده تفاوت معنی دار نبود. مصرف سولفات روی تاثیر معنی داری بر افزایش عملکرد نداشته ولی غلظت روی غده را به طور معنی دار افزایش و کادمیم غده را کاهش داد. کودهای پتاسیمی و سولفات روی به ترتیب غلظت نیترات و کادیم غده های را بطور معنی دار کاهش دادند. در جمع بندی می توان چنین بیان نمود که مصرف کودهای پتاسیمی در مزارع سیب زمینی به دلیل نیاز شدید این گیاه به پتاسیم ضروری بوده و برای تامین پتاسیم مورد نیاز مزارع سیب زمینی، سولفات پتاسیم قبل از کاشت و کلرور پتاسیم بایستی فقط به صورت سرک بر اساس آزمون خاک مصرف شود.
محمد شیری محمدجعفر ملکوتی
یکی از مهمترین عوامل موثر در افزایش تولید محصولات کشاورزی در واحد سطح، مصرف متعادل کودهای شیمیایی و آلی است که استفاده از آنها همواره موفقیت آمیز بوده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی عکس العمل درختان انگور و بادام نسبت به مصرف متعادل کودها، به صورت طرح کاملا تصادفی و با استفاده از هفت تیمار کودی و چهار تکرار در باغ دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس که دارای بافت خاک شنی بود انجام شد. تیمارهای کودی پس از انجام آزمایش های آب و خاک محل از اجرای طرح و اخذ توصیه کودی از موسسه تحقیقات خاک و آب کشور انتخاب و شامل تیمار اول=مصرف کودهای ازته، فسفاته و کود حیوانی به صورت چالکود، تیمار دوم=عناصر اصلی+کود حیوانی به صورت چالکود، تیمار سوم=تیمار دوم+ریزمغذیهای به صورت چالکود، تیمار چهارم=تیمار سوم+محلول پاشی پائیزه اوره، اسید بوریک و سولفات روی هر یک با غلظت پنج در هزار قبل از خزان برگ ها، تیمار پنجم=تیمار سوم+محلول پاشی بهاره اوره، اسید بوریک و سولفات روی هر یک با غلظت پنج در هزار پس از متورم شدن جوانه ها، تیمار ششم=تیمار سوم+محلول پاشی پائیزه و بهاره اوره، اسید بوریک و سولفات روی هر با غلظت پنج در هزار و تمیار هفتم=شاهد (بدون مصرف کود) بود. معیارهای مورد بررسی برای قضاوت در مورد اثرات هر یک از تیمارهای مذکور شامل رشد سرشاخه ها، شاخص سطح برگ (lai)، میزان کلروفیل برگ، میزان عناصر موجود در برگ و میوه و خصوصیات کمی و کیفی میوه بود. نتایج حاصله بیانگر آن بود که به طور کلی تیمار ششم شامل مصرف عناصر اصلی و ریز مغذیهای به صورت چالکرد و محلول پاشی توام بهاره و پائیزه اوره، اسید بوریک و سولفات روی هر یک با غلظت پنج در هزار، بهترین تاثیر را در فاکتورهای مورد بحث داشت. همچنین مشخص شد که بین اثر این تیمار و تیمارهای چهارم و پنجم طرح اختلاف معنی داری در سطح 1% وجود نداشت. بنابراین استفاده بهینه و متعادل کودهای شیمیایی و حیوانی برای افزایش عملکرد پیشنهاد گردید. همچنین انجام تحقیقات بیشتر برای تعیین نیازهای غذایی درختان میوه در نقاط مختلف کشور توصیه می گردد.