نام پژوهشگر: اذر اقایاری

مقایسه تاثیر دو شیوه تمرین هوازی بر روی عوامل ترکیب بدنی و توان هوازی(vo2max)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1388
  مسعود اتقایی کردکلایی   محمدرضا دهخدا

هدف از انجام این پژوهش بررسی و مقایسه دو روش تمرین تناوبی و تداومی بر توان هوازی و ترکیب بدن دانش آموزان پسر بود. برای انجام پژوهش سی و شش دانش آموز پسر با میانگین سنی 98/0 ± 15 سال، قد 95/6 ± 166 سانتیمتر و وزن 36/11 ± 63 کیلوگرم انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه (12 نفره) شامل دو گروه تجربی، تمرین تناوبی و تمرین تداومی تداومی، و یک گروه کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه تجربی به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته به تمرین پرداختند. گروه تمرین تداومی به دویدن با شدت ثابت و یکنواخت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه پرداخت و گروه تمرین تناوبی نیز به فعالیت با شدت 85 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه پرداخت که با استراحت فعال، با 40 درصد ضربان قلب بیشینه در بین تناوب ها همراه بود. تعداد تناوب ها ، طول مدت کار و استراحت در طی دوره پژوهش به تدریج افزایش یافت. توان هوازی و ترکیب بدن آزمودنی ها قبل و بعد از دوره پژوهش اندازه گیری شد. داده های خام با استفاده از آزمون t همبسته، تجزیه و تحلیل واریانس (anova) و آزمون تعقیبی توکی مورد بررسی قرار گرفت. و سطح معنی داری (05/0?p) برای آنها در نظر گرفته شد. نتایج این تحقیق نشان داد : 1 – تمرینات تناوبی و تداومی افزایش معنی داری بر توان هوازی داشته، اما تفاوت معنی داری بین تمرینات تداومی و تناوبی بر توان هوازی مشاهده نشد( 05/0 ?p ). 2 – تمرین تداومی تاثیر معنی داری بر کاهش درصد چربی دارد(05/0 ? p ) اما تمرین تناوبی کاهش معنی داری در درصد چربی بدن ندارد. ضمنا"، اختلاف معنی داری بین استفاده از دو شیوه تمرینی منتخب تداومی و تناوبی بر کاهش درصد چربی بدن مشاهده نشد(05/0 ? p ). 3 - تمرین هوازی تناوبی و تداومی تاثیر معنی داری بر توده بدون چربی دانش آموزان پسر ندارد(05/0 ? p ). 4 - تمرین هوازی تناوبی و تداومی تاثیر معنی داری بر چگالی بدن دانش آموزان پسر ندارد (05/0 ? p ). 5 - تمرین تداومی تاثیر معنی داری بر کاهش شاخص توده بدن دارد(05/0 ? p ) اما تمرین تناوبی کاهش معنی داری در شاخص توده بدن مشاهده نشد. ضمنا"، اختلاف معنی داری بین استفاده از دو شیوه تمرینی منتخب تداومی و تناوبی بر کاهش شاخص توده بدن مشاهده نشد(05/0 ? p ). نتایج این تحقیق بیانگر آن است که هر دو روش تمرینی، توان هوازی را بهبود می بخشند. تنها گروه تمرین تداومی کاهش در درصد چربی و شاخص توده بدن را نسبت به پیش آزمون نشان داد. همچنین در هر دو گروه تمرینی، بهبودی در توده بدون چربی و چگالی بدن نشان ندادند.

بررسی مقایسه ای شیوع اسکولیوز و ارتباط آن با برخی از ویژگی های آنتروپومتریک دانش آموزان دختر و پسر شهری و روستایی دبیرستان های شهر تولم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1389
  علی نعمت دوست حقی   اذر اقایاری

« بررسی مقایسه ای شیوع اسکولیوز و ارتباط آن با برخی از ویژگی های آنتروپومتریک دانش آموزان دختر و پسر شهری و روستایی دبیرستان های شهر تولم» هدف از تحقیق حاضر، بررسی مقایسه ای شیوع اسکولیوز و ارتباط آن با برخی از ویژگی های آنتروپومتریکی مانند وزن ، قد ، سن و توده بدنی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهری و روستایی می باشد. جامعه تحقیق شامل1600 نفر دانش آموز مقطع متوسطه شهر تولم می باشد.و نمونه تحقیق براساس جدول مورگان310 نفر بوده که 163 نفر دختر با میانگین سنی سال و147 نفر پسر با میانگین سنی سال بودند. آزمودنی ها از طریق آزمون غربالگری و با استفاده از صفحه شطرنجی و آزمون نیویورک مورد مطالعه قرار گرفتند و نیز از تست های مکمل مانند تست آدامز، آزمون آویزان شدن و... استفاده شد. اندازه گیری شاخص توده بدنی از طریق فرمول bmi (حاصل تقسیم وزن بر مجذور قد) محاسبه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری توصیفی شامل میانگین ، انحراف استاندارد، فراوانی مطلق و نسبی، جداول و نمودارها و نیز روش های آمار استنباطی شامل آزمون خی دو در سطح و با استفاده از نرم افزارspss ، excell ،word مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج پژوهش حاضر بدین شرح است :1/47درصد آزمودنی ها(7/28درصد پسران و 4/18درصد دختران) مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند.9/21 درصد از کل آزمودنی های شهری ( دختر و پسر ) و 2/25 درصد از کل آزمودنی های روستایی( دختر و پسر) مبتلا به عارضه اسکولیوز بودند. 7/29 درصد از آزمودنی ها ( دختر و پسر) در محدوده وزنی 61 کیلوگرم و به پائین مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند که بیشترین درصد ابتلا را شامل می شود. 29درصد از آزمودنی ها در محدوده قدی 177-161 سانتی متری مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند که بیشترین درصد ابتلا را شامل می شود. 8/15درصد از آزمودنی ها در محدوده سنی17 سال مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند.2/33 درصد از آزمودنی ها در محدوده شاخص توده بدنی22 کیلوگرم بر متر مربع و به پائین مبتلا به عارضه اسکولیوز می باشند که بیشترین درصد ابتلا را شامل می شود. نتایج تحقیق نشان داد که اختلاف معنی داری بین دختران و پسران از نظر شیوع اسکولیوز وجود دارد ( ) و همچنین اختلاف معنی داری بین آزمودنی های شهری و روستایی از نظر شیوع مشاهده نشد ( ) . و نیز رابطه معنی داری بین وزن( )، قد( ) ، سن( ) و شاخص توده بدنی آزمودنی ها( ) (دختر و پسر) و ابتلای آنان به اسکولیوز مشاهده نشد. لذا با توجه به یافته های آماری و آزمون فرضیه می توان گفت که اختلاف معنی داری بین دختران و پسران از نظر شیوع اسکولیوز مشاهده می شود. این تحقیق با یافته های پورحسینی (1382) و بابایی پور (1385) ، ونگ (2005) و ساکاناریا (2004) وهولمبرگ(2006) همخوانی ندارد، چرا که احتمالاً محققین فوق در نتایج تحقیقات خود میزان شیوع ناهنجاری اسکولیوز را در دختران بیشتر از پسران گزارش نموده اند. از این رو یکی از دلایل عدم همسویی نتیجه این تحقیق با نتایج ساکاناریا احتمالا می تواند ناشی از انتخاب نمونه های کم(40 نفر) و پایین بودن دامنه نسبی آزمودنی ها (5 تا 15 سال) در تحقیق ساکاناریا و همچنین ناشی از انتخاب نمونه های زیاد(72699 نفر) و پایین بودن دامنه سنی آزمودنی ها در تحقیق ونگ باشد. همچنین عدم همسویی نتیجه این تحقیق با نتایج هولمبرگ می تواند ناشی از وضعیت خاص آزمودنی ها که دارای اعضای پیوندی قلب، کلیه و کبد بودند باشد و نیز عدم همخوانی با نتایج تحقیق پورحسینی و بابایی پور احتمالا می تواند ناشی از پایین بودن دامنه سنی در تحقیق پورحسینی و نیز محدودیت های حرکتی و رفتاری موجود در جامعه مورد مطالعه دختران در تحقیق بابایی پور باشد. علاوه بر آن نتایج تحقیق حاضر نشان دادکه اختلاف معنی داری میان دانش آموزان شهری و روستایی از نظر شیوع اسکولیوزر وجود ندارد. در این تحقیق میزان شیوع اسکولیوز در کل آزمودنی های شهری 9/21 درصد و در کل آزمودنی های روستایی2/25 درصد می باشد که نشاندهنده میزان شیوع بیشتر اسکولیوز در مناطق روستایی است که احتمالاً می تواند ناشی از قرارگیری بدن در وضعیت های نامناسب کاری در مناطق روستایی باشد. از این رو با توجه به یافته های آماری می توان گفت که اختلاف معنی داری میان دانش آموزان شهری و روستایی از نظر شیوع اسکولیوزر مشاهده نمی شود. اگرچه هیچ مستنداتی در این زمینه توسط دیگر محققین به جهت همسویی یا عدم همسویی با نتایج این تحقیق وجود ندارد فقط دلایل نظری محقق لحاظ شده است. همچنین رابطه معنی داری بین وزن آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز مشاهده نگردید . اطلاعات آماری بدست آمده نشان می دهد میزان شیوع اسکولیوز با افزایش وزن، کاهش پیدا می کند.اگرچه این مطلب با یافته های آستانه(1376)، ذاکری(1375) و بابایی پور(1385) همخوانی ندارد نتیجه این تحقیقات نشان داد که رابطه معنی داری بین وزن آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز وجود دارد و بالا رفتن وزن شیوع اسکولیوز پایین تر می آید از این رو یکی از دلایل عدم همسویی نتیجه این تحقیق با نتایج آستانه احتمالا ناشی از پایین بودن دامنه سنی نمونه ها باشد(15-11 سال) چرا که افراد در این سنین عملا به لحاظ ساختار عضلانی و اسکلتی دارای وزن کمتری می باشند همچنین عدم همخوانی با نتایج تحقیق بابایی پور احتمالا می تواند ناشی از پایین بودن میانگین وزن آزمودنی ها(29/53 کیلوگرم) در تحقیق بابایی پور در مقایسه با نتیجه تحقیق حاضر(09/58 کیلو) باشد اگرچه در تحقیق بابایی پور نشان داده شد که با بالا رفتن وزن شیوع عارضه اسکولیوز کاهش پیدا می کند و وزن زیاد باعث می شود که قسمت فرورفتگی یا تقعر با افزایش چربی از بین برود و میزان انحراف را کاهش دهد. همچنین رابطه معنی داری بین قد آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز مشاهده نشد. این مطلب با یافته های آستانه (1376) و بابایی پور (1385) و هولمبرگ (2006) مطابقت دارد و محققین فوق در نتیجه تحقیقات خود گزارش داده اند که رابطه معنی داری بین قد آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز مشاهده نمی شود. ولی این مطلب با یافته های ادوارد (2004) که به مطالعه روی 62 بیمار فلج مغزی انجام داد تا ضایعات موجود در سیستم اسکلتی این افراد را پیدا کند و وجود اسکولیوز این افراد را مورد بررسی قرار دهد مطابقت ندارد از این رو این عدم همسویی می تواند ناشی از انتخاب آزمودنی هایی باشد که مبتلا به فلج مغزی بودند. بر اساس نتایج تحقیق مشخص گردید که رابطه معنی داری بین سن آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز وجود ندارد. در این تحقیق، میزان شیوع اسکولیوز در محدوده سنی 15 سال (5/16 درصد) و در محدوده سنی 16 سال(8/14 درصد) و محدوده سنی17 سال( 8/15 درصد) می باشد که این افزایش شیوع در سنین پایین تر بیشتر مشهود می باشد که احتمالاً می تواند ناشی از عدم تحرک و آشنا نبودن با وضعیت های صحیح بدنی در سنین پایین تر باشد. این مطلب با یافته های آستانه (1376 ) و بابایی پور (1385) مطابقت دارد بطوریکه در این تحقیقات بین سن آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز رابطه معنی داری مشاهده نشد. اما این مطلب با یافته های غفارپور(1381) که به بررسی تغییرات اسکولیوز پس از یک دوره تمرینات اصلاحی پرداخت همسویی ندارد که این امر احتمالا می تواند به دلیل انتخاب نمونه های مورد مطالعه ای باشد که فقط مبتلا به عارضه اسکولیوز بودند و نیز مطالعه آنان پس از یک دوره تمرینی انجام می شد. همچنین با توجه به یافته های آماری می توان گفت که رابطه معنی داری بین شاخص توده بدنی آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز وجود ندارد. این مطلب با یافته های آستانه (1376 ) و بابایی پور (1385) مطابقت داشته و محققین فوق در تحقیقات خود گزارش داده اند که بین توده بدنی آزمودنی ها و ابتلای آنان به اسکولیوز ر ابطه معنی داری مشاهده نمی شود. ولی با یافته های ادوارد(2004) که به بررسی وجود اسکولیوز در بیماران فلج مغزی پرداخت و شیوع اسکولیوز را 45-25 درصد گزارش داد همخوانی و همسویی ندارد و این امر احتمالا ناشی از نمونه های انتخابی از بیماران فلج مغزی باشد. به طور خلاصه، نتایج نشان می دهد بین دختران و پسران ازنظر میزان شیوع اسکولیوز تفاوت معنی داری وجود دارد و این میزان شیوع در پسران بیشتر از دختران مشهود است و نیز بین دانش آموزان شهری و روستایی از نظر میزان شیوع اسکولیوز تفاوت معنی داری وجود نداشته و همچنین چهارعامل وزن،قد،سن و شاخص توده بدنی در ابتلای به اسکولیوز تاثیر گذار نبوده ورابطه ای دراین زمینه وجود ندارد.

تاثیر پروتکل حرکت درمانی و ماساژ بر کاهش علائم ناشی از کوفتگی عضلانی تاخیری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  حکیمه میری   اذر اقایاری

تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر پروتکل حرکت درمانی و ماساژ بر کاهش علائم ناشی از کوفتگی عضلانی تاخیری انجام گرفت. به این منظور 30 دانشجوی دخترسالم و غیر ورزشکار ،بدون سابقه ی بیماری های مفصلی و قلبی_عروقی با دامنه سنی (25-18) سال انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. روش مطالعه در پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با دو گروه کنترل و تجربی و طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. در این تحقیق پس از انجام پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی تاخیری، آزمودنی ها در گروه تجربی تحت پروتکل حرکت درمانی و ماساژ قرار گرفتند و گروه کنترل تحت هیچ نوع درمانی قرار نگرفتند.قبل و بعد از انجام تست ( به مدت 5 روز) میزان دامنه ی حرکتی، میزان درد و میزان قدرت عضلانی هر یک از آزمودنی ها در هر دو گروه اندازه گیری شد . برای تجزیه و تحلیل داده ها از اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته های حاصل از این تحقیق نشان داد که پروتکل حرکت درمانی و ماساژ ‍ بردامنه ی حرکتی مفاصل زانو(اکستنشن،فلکشن) و مچ پا( دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن) تاثیر معنی داری ندارد (05/0<p) پس از اعمال پروتکل حرکت درمانی و ماسا‍ژ ، کاهش معنی داری در میزان درد ناشی از کوفتگی عضلانی در گروه تجربی مشاهده شد (05/0p<) همچنین، حرکت درمانی و ماساژ بر قدرت عضلانی اندام تحتانی تاثیر معنی داری ندارد (05/0<p) در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که پروتکل حرکت درمانی و ماساژ درد عضلانی ناشی از کوفتگی عضلانی تاخیری را کاهش می دهد اما در بهبود قدرت و دامنه ی حرکتی تاثیری ندارد. لذا پیشنهاد می شود از پروتکل حرکت درمانی و ماساژ برای کاهش درد عضلانی استفاده شود.