نام پژوهشگر: فرامرز خجسته
زهره نادری نیا فرامرز خجسته
چکیده ادبیات فمینیستی در طول تاریخ کوتاه اما پر نشیب و فراز خود از منزل گاه ها و گذرگاه های مختلفی عبور کرده است. در ایران نیز به دلیل ساختار فکری و فرهنگی خاصی که بر اخلاق اجتماعی حاکم است، سیر حضور مسائل مربوط به دنیای زنان، در داستان زنان نیز تغییرات و تحوّلات خاصی را پشت سر گذرانده است. اگر با دیدی تاریخی به مسأله ی حضور زن در ادبیات معاصر نگاه کنیم، می بینیم که نطفه ی این نوع نگاه به زن از دوره ی مشروطه در جهان داستان بسته شد و نویسندگان آن دوره برای نخستین بار در آثار خود از مسائل مربوط به زنان و دغدغه های آن ها سخن گفتند. در آن دوره، از یک سو نویسندگانی که خود از دل دنیای مذکر برخاسته بودند درباره ی حقوق اجتماعی زن، داد سخن دادند و از دیگر سو نویسندگانی که خود زن بودند در ارتباط با روح و روحیه ی زن و نقشی که می تواند در جامعه ایفا کند، مطلب نوشتند. پس از مشروطه نیز، هم در عرصه ی داستان و هم شعر، نویسندگان سعی نمودند به تدریج نگاه تازه ای را نسبت به مسأله ی زن در آثار خود داشته باشند. دانشور را با رمان سووشون باید آغازگر این راه پر پیچ و خم دانست و داستان نویسانی چون پیرزاد، توانگر، ناتاشا امیری و ... را نیز ادامه دهندگان این راه قلمداد کرد. در داستان هر کدام از نویسندگان مذکور، پرده از بخشی از هویت زنانه برداشته شد، به گونه ای که زن محوری به عنوان یکی از موضوعات جدی داستان معاصر به مقوله ای قابل بحث و بررسی تبدیل گردید. هم چنین متأثر از فضایی که در داستان مدرن به وجود آمده بود، داستان نویسان مرد نیز سعی کردند در آثار خود حضور دیگر گونه ی زن را رقم بزنند. در یکی دو دهه ی اخیر نیز داستان نویسان جوان سعی کردند از فضای به وجود آمده نهایت استفاده را بکنند و تصویر تازه ای از زن ارائه دهند. تلاش این تحقیق بر آن است تا به بررسی زوایای پنهان کیفیت و کمیت حضور زن در داستان معاصر – به ویژه رمان های سیمین دانشور و زویا پیرزاد - بپردازد. امید که این تلاش، بهانه و انگیزه ای برای دیگر منتقدین معاصر باشد جهت پرداختن بیش از پیش به این مقوله ی مهم ادبی.
مریم کاظمیان فرد فرامرز خجسته
صفت عامه پسند به ادبیاتی گفته می شود که خوانندگان بی شمار دارد. به زعم نمایندگان فرهنگ و ادبیات رسمی این نوع کتاب ها ارزش چندانی ندارند و مخاطبان آنها از لحاظ فرهنگی در حد پایین و متوسط قرار دارند. بعضی از انواع رمان ها مثل: بسیاری از رمان های حادثه ای، رمان های پلیسی، جنایی، جاسوسی، ترسناک، روانشناسی، علمی، تخیلی، ملودرام و ... از زمره ادبیات عامه پسند به شمار می آیند.در ایران از میان گونه های نامبرده شده،اغلب رمان های عشقی بنا بر شرایط خاص اجتماعی و فرهنگی با اقبال روبه روست. در این پایان نامه نخست در فصل اول کلیات پژوهش،هدف تحقیق،اهمیت تحقیق،مروری بر پژوهش ها و روش پژوهش ذکر شده است و سپس در فصل دوم ، سوم و چهارم به تحلیل ساختاری رمان های پرفروش از سه نویسنده پر کار ادبیات عامه پسند ایران طی سال های پایانی 1360 تا 1380 می پردازم و به این ترتیب ساختارهای عام و تکرار شونده رمان های عامه پسند فارسی را شناسایی می کنم. این نویسندگان عبارتند از: نسرین ثامنی ، فهیمه رحیمی و م، مودب پور . در آخرین فصل یافته های نهایی را ارائه می دهیم. این یافته ها بیانگر این است که رمان های عامه پسند عشقی فارسی از طرح های پر شاخ و برگ،شخصیت های عمدتا ایستا،ساده و تک بعدی ، لحن های متنوع و فاقد تشخص زبانی و حوادث باور ناپذیر در ساختار خود بهره برده اند به گونه ای که این ویژگی های ساختاری فهم و درک آنها را برای مخاطب عامه راحت و آسان ساخته است. کلیدواژه:ادبیات عامه پسند، رمان های عشقی، ساختار رمان، شخصیت پردازی، طرح، عناصر داستان.
مریم بهمنی چاهستانی فرامرز خجسته
فانتزی در لغت به معنی وهم و خیال است و در ساختار ادبی گونه ای است که از عناصر خیالی و غیر واقعی در آن به عنوان درون مایه ی اصلی استفاده می شود . آثاری که ازواقعیت به دور است و با پناه بردن به نیروی تخیل سعی دارد ؛ تا واقعیت ها را در جهان غیر واقعی بازسازی نماید . به سخن دیگر فانتزی به معنای تخیل ، رویا ، خواب و خیال ، تصویر ذهنی شگفت انگیز و نا آشنا و در اصطلاح ادبیات امروز داستانی است با کارکردهای شگفت انگیز ، نا- آشنا اما قانونمند . هرمزگان به عنوان یکی از نواحی سرزمین کهن و متمدن ایران از نظر قصه های عامیانه پربار و غنی است ؛ اگرچه نویسندگان و روایت کنندگان این آثار معلوم نیستند ؛ اما ، بعضی از قصه های عامیانه استان توانسته با بهره مندی از عناصر تخیل حال و هوای گذشته ، شیوه زندگی ، طرز تفکر و گرایش فکری این دیار را به خوبی نمایان سازد . ثبت و ضبط افسانه ها ، آداب بومی و محلی در جاودانگی و هویت بومی هر منطقه ، گامی استوار است و در باز شناساندن جلوه های ادبی ، هنری و فرهنگی آن خطه ، ارزشمند است . این پژوهش برآن است ؛ تا نخست با مطالعه در منابع معتبر ، نظری درباره ی فانتزی دهد ، انواع فانتزی را معرفی کند ، سپس با تحلیل قصه هایی که از مناطق مختلف استان هرمزگان دارد به استخراج عناصر فانتاستیک و خیال پردازانه ی آن ها بپردازد ، و این قصه ها را براساس نوع فانتزی به کار رفته در آن ها دسته بندی کند . برای این منظور از هر یک از این مناطق (بشاگرد ، میناب ، رودان ، رودخانه ، حاجی آباد ، بستک ، بندرعباس ، قشم ، خمیر ، پارسیان ، لنگه و . . . ) قصه های عامیانه را برگزیده است ؛ تا حاصل پژوهش را بتوان به سراسر هرمزگان تعمیم داد . این رساله در پنج فصل تنظیم شده است ، فصل اول : کلیات ، فصل دوم : فانتزی و گونه های آن ، فصل سوم : قصه های عامیانه و فرهنگ و ادبیات هرمزگان ، فصل چهارم : فانتزی در قصه های عامیانه هرمزگان و فصل پنجم: نتیجه گیری و در پایان نیز کتابشناسی ذکر شده است .
مرتضی زارعی نجمه دری
جمله قالبی است که انسان برای برقراری ارتباط زبانی استفاده می کند. بررسی جمله و ساختار آن موضوع علم نحو است. هر دوره ی زبانی ویژگی های خاصی دارد که آن را از دیگر دوره ها ممتاز می سازد. قرن هفتم، چه از نظر نحولات اجتماعی و چه از نظر تنوع آثار ادبی جایگاهی ویژه در تاریخ ادبیات ما دارد. در این رساله سعی شده است با تکیه بر پنج اثر مهم منثور این عصر یعنی، تاریخ جهانگشا، گلستان سعدی، مرصادالعباد، المعجم و اخلاق ناصری، به بررسی برخی از ویژگی های نحوی نثر این دوره بپردازیم. در این پژوهش از روش کتابخانه ای بهره گرفته شده است. تکیه ی این تحقیق بر شاهد مثال ها از منابع اصلی است. پس از طرح هر موضوع و بحث کلی در مورد آن – با استفاده از کتاب های دستور زبان- جزییات مربوط به آن مورد نحوی ارایه شده است. در این قسمت جمله های نمونه به عنوان شاهد مثال ها آورده شده است. این پژوهش در پنج فصل ارایه شده است؛ فصل اول به مقدمه اختصاص دارد. به منظور آشنایی ذهن خواننده در مورد ماده ی خام (نثر قرن هفتم) این پژوهش، فصل دوم به مباحثی کلی در دستور زبان، نثر فارسی و سبک های رایج در قرن هفتم اختصاص یافته است. بررسی ویژگی های نحوی در دو فصل ارایه شده است: 1- بررسی ساخت و اجزای تشکیل دهنده ی جمله. 2- بررسی برخی دیگر از موارد نحوی. با توجه به جمله های نمونه می توان الگوهای متنوعی از جمله های ساده و مرکب ارایه داد. تعدادی از این الگوها کاربرد فراوان تری دارند و تعدادی نیز به ندرت استفاده می شوند. اجزای جمله نسبت به دوره ی قبل از آن جا به جایی کمتری دارند. حذف در جمله دارای تنوع است. استفاده از عبارات عربی فراوان است و گاهی آن ها به عنوان یک واحد زبانی در نظر گرفته می شوند و در جمله فقط یک نقش دستوری به آن داده می شود.
حسام الدین نقوی فرامرز خجسته
مفروضات پژوهش این بوده که در هرکدام از دوره های تاریخی یکی از عناصر هویتی مانند دین، زبان، سرزمین ، فرهنگ و ملیت ، هویت غالب بوده و در دوره های بعد هویت های دیگر؛ اما هیچ کدام از این عناصر هویتی، پس از گذران کارکرد خود از بین نرفته بلکه در سلسله مراتب هویتی ، جای گزین هویت های دیگر شده و در دوره های متاخر در پیکره ی بزرگتری که آن را هویت ملی می نامیم ادغام شده اند. روش انجام کار ، هم به شیوه ی توصیفی است و تحلیل محتوا که از کارآمدترین تکنیک ها در پژوهش های ادبی شناخته شده است. درتحلیل محتوا، بایک متغیر مستقل، یک یا چندمتغیر وابسته و یک ثابت مواجه هستیم. متغیر مستقل این تحقیق هویت ملی است که فصل دوم رساله رابا عنوان جامعه شناسی هویت به خود اختصاص داده است. هویت ملی ترکیبی است از دو واژه هویت وملت. در زبان های فارسی ، عربی ، انگلیسی و زبان های هم ریشه ی با آن ها، با تحول مفهومی ، هویت به معنی هم سانی ، ذات، فردیت ، شخصیت و آن چه موجب شناسایی افراد می شود ، مانند کارت شناسایی و شناس نامه به کار برده می شود. هویت سیستم کنترل کننده ای است که مجموعه ای از هنجارها و ضد هنجارها را در فرد و جامعه به وجود می آورد و معنای چگونه بودن را به فرد القا می کند و یا وضعیتی است که به فرد می گوید او "کیست“و " چیست " و بدین سان مجموعه ای از معانی را برای او تولید می کند. پس هویت مفهومی ذهنی، درونی و مرتبط با حوزه معنا بوده و خصیصه ی ذاتی فرد و جامعه نیست ، خصلتی سیال و دگرگون شونده دارد ، و ازلی و ابدی هم باقی نمی ماند بلکه محصول توافق ها و عدم توافق ها است. این فهم هویتی از منابع معناسازی مانند دین، زبان، فرهنگ، نژاد، ملیت، جنسیت، جغرافیا، طبقه اجتماعی و تمایلات گروهی و قومی سرچشمه می گیرد. عنصر آگاهی و تعلق خاطر نسبت به آن گروه از عناصر ضروری سازنده ی هویت های اجتماعی است.همین تعلق خاطرها و آگاهی های جمعی است که فرق و تمایز بین " ما " و " دیگران " را ایجاد می کند و با کلید واژه هایی هم چون : هویت و غیریت ـ خودی و بیگانه ـ خودمانی و غیرخودمانی در هویت شناسی تعریف می گردند. ملت، یک جمعیت انسانی است که اعضای آن دارای سرزمین ، تاریخ ، اسطوره ، خاطره های تاریخی ، فرهنگ عمومی ، اقتصاد ، حقوق و وظایف قانونی مشترکی هستند. حکومت های محلی یا سراسری بعد از اسلام برای توجیه مشروعیت خودبیشر به تاریخ و اساطیر باستانی ایرانی توسل می جسته و بر ریشه های ایرانی خود تأکید می نموده اند،این موضوع و سایر گواهی ها نشان می دهند، عنصر ملیت که در میان ایرانیان از دیرگاه یعنی اواسط قرن سوم میلادی از سوی پادشاهان ساسانی با ایجاد مرزهای سیاسی و جغرافیایی مشخص و رسمی نمودن دین زردشت ایجاد گردیده بود ، هم چنان در ناخودآگاه جمعی وجود داشته است؛ مفهوم هویت ایرانی پس از ساسانیان نیز در چهارچوب روایات تاریخی و ادبی برای استحکام مبانی سیاسی ـ اجتماعی درتقابل با حکومت خلافت عباسی مورداستفاده قرارگرفته است. پیشینه ی حضور عنصر ملت و مرزهای جغرافیایی مشخص به پیش از اسلام و به دوره ی ساسانیان برمی گردد. و این نظریه که یکی از مسائل بحث انگیز و مورد مناقشه در میان نظریه پردازان معاصر می باشد، از مسائل مهم جامعه شناسی تاریخی ایران است. رخ دادهای مهم تاریخی در هرمزگان سقوط ساسانیان و فتح هرمز قدیم (میناب فعلی) درسال 30هجری در زمان خلافت عثمان، به دست سردار او عبدالله بن عامر ، حاکم بصره که منجر به دگرگونی در هویت دینی اهالی می شود هرچند که جزیره قشم و هرمز و سایر جزیره ها و آبادی های هم جوار آن قبلاً و در زمان خلافت عمر فتح گردیده بود. حادثه ی مهم دیگر مهاجرت گسترده ی اقوام عرب همسایه از جمله طوایف بنی صفاق ، ازدی ، بنی عماره و آل ابی زهیر درحدفاصل قشم ، میناب ، بندرلنگه و شمال غربی هرمزگان است که تأثیرات قابل ملاحظه ای در ترکیب جمعیتی فرهنگ ، گویش و هویت اجتماعی در آبادی های نوار ساحلی برجای نهاد. واقعه دیگر برآمدن پادشاهان محلی هرمز توسط محمد درم کوب است که در اواسط قرن پنجم صورت می گیرد. این خاندان حکومتی، ابتدا به صورت نیمه مستقل، حکومتی محلی را بنا نهادند و خراج گزار حکام کرمان و فارس بوده اما در آغاز قرن هشتم به علت تهاجم سرداران گورکانی مرکز حکومت خود را از میناب(هرمزقدیم) به جزیره جرون (هرمزجدید) منتقل می نمایند و با تشکیل حکومتی مستقل پس از چندی آن را به صورت یکی از بزرگترین بنادر آزاد تجاری و بین المللی جهان آن روزگار درآورده و تاثیرات زیادی در شکوفایی اقتصادی، تحولات فرهنگی،غرور ، برتری جویی و هویت اجتماعی منطقه می گذارند. حادثه بسیار مهم دیگر اشغال هرمزگان و خلیج فارس در اوایل قرن دهم توسط حکومت استعمار گر پرتغال است که بیش از 116سال به درازا می کشد. واقعه تاسف بار دیگر موضوع اجاره بندرعباس و توابع آن به امامان مسقط است که در دوره زندیه روی می دهد و تقریبا تا اواخر قاجار به طول می انجامد. فرهنگ شفاهی و آن چه به آن تعلق می گیرد ، بازتاب ارزش های اجتماعی آن مردم و تعلقات خاطر آن هاست. سنت و ادبیات شفاهی بیش از ادبیات مکتوب در نمایش هویت های اجتماعی و احساسات و تعلق خاطر انسان ها دخیل اند. این فرهنگ با دو کارکرد سلبی و ایجابی رفتار باشندگان و زیستمندان خود را قالب می گیرد. فرهنگ شفاهی هرمزگان، این ویژگی را از طریق برخی از اصطلاحات با بار معنایی خاص خود و برچسب های تحقیرآمیز نسبت به دیگران، تمایز " خودی " و " غیرخودی " یا " هویت و غیریت " را نشان داده است و غالباً به صورت سلبی یا ایجابی به برتری خود و فروکاستن ارزش اجتماعی گروه هایی مانند اقوام جت، کرش، لوطی، رودباری، ترک، غز، لر، سیاه، شهرشن، سرحدی و غیربومی پرداخته است در این پژوهش شعر کلاسیک هرمزگان به سه زیربخش رزم نامه ، بزم نامه و رازنامه تقسیم شده است ؛ سه ابر متن شاه نامه فردوسی در "رزم نامه" پنج گنج نظامی در "بزم نامه" و مثنوی معنوی در "رازنامه" به عنوان متون مادر و پیش متن درمتون حماسی ، غنایی و عرفانی در نظر گرفته شده و آثاری که چه از نظر مضمون و چه از لحاظ سبک به تقلید، تکمیل، تضمین و استقبال از آن ها سروده شده اند ، بیش متن نامیده شده اند. موضوعی که درگونه های ادبی و شعری هرمزگان چشمگیر می باشد و یکی از دلایل عمده ی آن برخورد مداوم اقوام " خودی " با " غیر خودی " است، فراوانی رزم نامه ها نسبت به گونه های ادبی دیگر است؛ رزم نامه شعری حماسی است؛ شعر حماسی نیز بر بنیاد ستایش از خیر و نیکی و ستیز با شر و بدی استوار بوده و جان مایه ی آن بر پایه ی اغراق در باب صفات و نکو داشت " خود " و کوچک داشت " دیگری " و " غیرخود " است. در جنگ نامه ی کشم که روایت فتح قشم و شکست پرتغالی هاست و سروده ی یکی از شاعران ناشناس بومی می باشد، به عنوان نمونه و الگویی شماتیک، هریک از عناصر هویت ساز مانند دین، زبان و سرزمین به صورت اختصاصی تشریح و تحلیل شده است. بزم نامه دومین زیربخش ادبیات منظوم هرمزگان است دراین جا، به جای شاه نامه ، پیش متن موردنظر، پنج گنج نظامی و به صورت خاص مثنوی خسرو و شیرین او است؛ سلیمی جرونی که به پیروی از نظامی مثنوی شیرین و فرهاد خود را سروده است، شاعر قرن نهم هجری هرمزگان بوده و این مثنوی را به سلغرشاه یکی از پادشاهان خوش نام هرمز تقدیم کرده است. فرهاد و شیرین ، با محوریت و میانجی هویت ایرانی کاویده شده است. سلیمی جرونی به دلیل رعایت ایجاز، کاربرد هنجارهای گویشی جنوبی و عناصر بومی مانند خرما، رطب، کشتی، ناخدا، نهنگ، دریا، ساحل، گرما ، جرون و... و نیز روی کرد متفاوت او به عشق و تکیه نمودن بر نقش فرهاد و عشق غیر زمینی او به جای خسرو ، دراین مثنوی از نظامی فاصله گرفته و با استفاده از اسطوره ها و قهرمانان ملی ایرانی و بهره گیری از بن مایه ی اندیشه ورزی ایرانیان که همان " نظام دو بینشی خیر و شر است ” ، هویت ایرانی را به نحو بارزی در مثنوی خود به نمایش گذاشته است. سومین زیربخش ادبیات منظوم رازنامه است که در آن دیوان محیا قتالی از شاعران قرن یازدهم هرمزگان با محوریت و انگشت نهادن بر هویت فردی و هویت جنوبی تحلیل گردیده و شعر- موسیقی های او که به شروند معروف است و شناس نامه ای بومی دارد به عنوان بیش متن دیگر ادبیات عرفانی بررسی شده است. نثر در هرمزگان نیز مانند سراسر ایران زمین و ادبیات ملی تا همین اواخر همواره در سایه ی شعر قرار داشته و به همین سبب از نظم عقب مانده است؛ از اینرو در بیان نثر در هرمزگان، نباید همان سیر و تطوری که در ادبیات وجود دارد و ادبیات داستانی، عامیانه، عاشقانه، علمی، تاریخی و خاطره نویسی را در برمی گیرد ، انتظار داشت. به همین سبب برای راه یابی به این گونه ی ادبی از بررسی های آرشیوی و اسنادی استفاده شده مکاتبات اهالی، امیران و پادشاهان هرمز یکی از مهم ترین منابع در مورد پیشینه هرمزگان " اسناد فارسی، ترکی و عربی درباره ی هرمز و خلیج فارس در آرشیو ملی پرتغال " است؛ بخش قابل توجهی از این اسناد به مکاتبات اهالی هرمزگان، به خصوص دیوان سالاران، پادشاهان، امیران و وزیران هرمز خطاب به حکومت، دربار و فرماندهان نظامی پرتغالی و نیز به شرف الدین فالی ، قهرمان مبارزه با استعمار و وزیر تبعید شده ی هرمز به لیسبون است. در این نامه ها که مملو از دل نوشته ها و شکوائیه ی اهالی منطقه ، سران و دیوان سالاران هرمز می باشد، طعم تلخ شکست و ناکامی و تغییر هویت اهالی از " شهروندی " به " شهربندی " به خوبی قابل ردیابی است و عنصر هویتی جغرافیایی، دینی، نژادی و حاکمیت ارضی در خلال آن ها بسیار برجسته و پررنگ است. ادبیات دیوانی هرمزگان دومین زیربخش ادبیات منثور نیز بر پایه ی منابع آرشیوی و اسنادی است؛ این متن ها از میان آرشیو اسناد سیاسی و اجتماعی بندرعباس که درسال 1385 از سوی بنیاد ایران شناسی منتشر گردیده انتخاب شده است و مربوط به اواخر دوره ی صفویه تا پایان قاجاریه می باشد و موضوع آن ها گزارش ها، فرمان ها، احکام، اخبار نظامی و اداری و موضوعات شخصی و گوناگون است. هویت ملی و سرزمینی دراین اسناد هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق دال ها و انگاره های جمعی و به سخنی دیگر به صورت گفتمان(discourse) ظاهر شده است. مکتوبات اهالی هرمزگان در مطبوعات عصر مشروطیت این نوشته ها نیز متون آرشیوی اند که در سال 1385 از سوی بنیاد ایران شناسی تحت عنوان گزیده ی مقالات ، اخبار روزنامه های مهم درباره ی خلیج فارس منتشر شده و مطالبی که دراین قسمت مورد بررسی قرار گرفته ازمیان مکتوبات اهالی هرمزگان از لا به لای روزنامه های حبل المتین ، ثریا ، اختر ، چهره نما برگزیده شده است و محتوای بیشتر آن ها تصویر فضای ادبی آن دوره را نشان می دهد که مملو از روحیه ی ناسیونالیسم بوده و تحقق حاکمیت ملی، مبارزه با استعمار انگلیس... در تاروپود آن ها تنیده است و خبر از آشنایی نخبگان و نویسندگان بومی هرمزگان با این مفاهیم -که از اصطلاحات کلیدی گفتمان هویت ملی است - می دهد. ساده نویسی و گرایش به رئالیسم از خصوصیات ادبی این مکتوبات می باشد. هویت ملی در سفرنامه ی سدیدالسلطنه کبابی سدید به دلیل دوستی و حشرونشر با بیشتر بزرگان و مفاخر ادبی ایران و تحصیل نزد سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ حسین اهرمی، یعنی دوتن از نظریه پردازان عصر مشروطیت، گفتمان هویت ملی، وحدت اسلامی و مبارزه با غرب استعمارگر به عنوان " غیر " و " دیگری " در وی رشدیافته و تقویت می شود. درسفرنامه، اندیشه ی نوجویی و مولفه های آگاهی ملی که مهم ترین آن ها توجه به علم و آموزش، بهداشت عمومی، اصل برابری انسان ها، روحیه تساهل و تسامح، انصاف و انعطاف فکری، پرهیز از مطلق گرایی و کلی گویی، گسترش عرصه های فردی و خصوصی و گرایش به دگراندیشی می باشد، به روشنی قابل مشاهده است. تأثیرپذیری کبابی از ادبیات مشروطه با ساده نویسی و رئالیسم ادبی و خاطره نویسی به عنوان روایت فردگرایانه از زندگی ، اهمیتی نو می یابد. بر پایه برآیند ناشی از این رساله که بر اساس گواهی ادبیات شفاهی و مکتوب پیشین هرمزگان است، نشان می دهد که اهالی این خطه پیش از قرار گرفتن جوامع جهانی در گردونه ی تمدن جدید ، دارای اشکال و صورت های متفاوتی از هویت اجتماعی بوده اند که ریشه در ساختار موزائیکی جامعه ی هرمزگانی داشته است. ساکنان منطقه به دلیل تهاجم و ورود و خروج و جابه جایی مداوم جمعیت ها، مفهوم ریشه داری از " خود " و " غیرخود " در ذهن داشته و لحظه ای از دغدغه ی هویت غافل نبوده اند. در ادبیات منظوم هویت دینی در جنگ نامه ی شاه زندو و حماسه های دینی میناب، هویت دینی- ملی در جنگ نامه ی کشم ، هویت قومی و قبیله ای در جنگ نامه ی دالان ، هویت ایرانی در مثنوی شیرین و فرهاد و هویت فردی و جنوبی در دیوان محیا بازتابیده است. در ادبیات منثور هرمزگان نیز از جمله در منشأت اهالی، امیران و پادشاهان هرمز و ادبیات دیوانی و مکتوبات اهالی هرمزگان در روزنامه های عصر مشروطیت ، ردپای هویت ملی- ایرانی، با بسامد بالای واژگانی چون: حکومت ،دولت ، ملت ، استعمار ، بیگانه ستیزی ، حکومت مرکزی ، اقتدار سیاسی ، مرزهای جغرافیایی ، و در سفرنامه ی سدید ، آزادی ، تفرد ، نوجویی ، علم گرایی ، خرد گرایی و هویت ملی به روشنی مشاهده می شود. در عصر انفجار اطلاعات ، دیگر هیچ هویت مکانی و جغرافیایی و حد و مرزی ، قطعی و دائمی نیست و هیچ گونه تمایز ، تفکیک و جدایی و خودی و غیرخودی ای نیز دست نخورده باقی نمی ماند. پس باید آگاهانه به منظور تحقق تعیین سرنوشت، در مسیر این تحولات قرارگرفت و با آن هم گام شد و نگذاشت تا هویت های خاص ، سنت های ایستا ، تعصب و ایدئولوژی های محدودکننده ، گوهر انسانی را مورد تعرض قرار داده و قربانی یک دیگر نمایند.
صدیقه مرتضوی مصطفی صدیقی
ادبیات و جامعه شناسی در قلمروهای مختلف نظری و عملی پیوندهایی عمیق دارند. یکی از پیوندگاه هایی که در این قلمرو، زمینه ای ارزشمند و مهم برای مطالعه و پژوهش فراهم می آورد بروز و نمودهای شهر و مظاهر آن در ادبیات است. شهر و عناصر پیوسته به آن در گذر زمان، دوره های زندگی انسان را بازمی تاباند و یکی از شاخصه های شعر نو توجه ویژه به این تغییر و دگرگونی در زندگی و نگاه انسان امروز است. این پژوهش می-تواند با تکیه بر آثار شاعران برجسته ی معاصر مانند نیما یوشیج، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی و محمدعلی سپانلو این موضوع را بررسی کند. در شعر همه ی این شاعران، به پدیده ی مدرنیسم و شهر با کمیّت های متفاوت و از جنبه های گوناگون پرداخته شده است. آن ها مشکلات و معضلاتی که در جامعه ی شهری وجود دارد و انسان شهرنشین با آن مواجه است را به تصویر می کشند. نیما یوشیج، فرخزاد، سپهری و آتشی دیدگاهی منفی به پدیده ی مدرنیته و شهر دارند و به مظاهر، جلوه ها و وضعیّت فیزیکی شهر که خود تأثیر مستقیمی بر زندگی مردم دارد، پرداخته اند. در همه ی این موارد، شهر وپیامدهای مدرنیته که تأثیری منفی بر زندگی انسان ها داشته و در تعارض با ارزش های گذشته ی آن ها قرار می گیرد، نفی شده اند. از آن جا که در این نوع زندگی، طبیعت از بین رفته، فراموش می شود و رابطه ی انسان ها با همدیگر کم رنگ شده، صمیمیت و عاطفه در میان آن ها از بین می رود و در بسیاری موارد دچار تنهایی و انزوا می شوند، مورد انتقاد شدید شاعران قرار گرفته است در نتیجه آن ها به گذشته ی خود، که هم طبیعت در آن زنده بود و هم روابط انسانی در میان آدم ها به فراموشی سپرده نشده بود باز می گردند و از آن یاد می کنند. ولی در شعر محمدعلی سپانلو، علی رغم این که به معضلات و آسیب های جامعه ی شهری اشاره شده است، هیچ انتقادی از شهر دیده نمی شود و برای او فقط مکانی است که حوادث تلخ و شیرینی در آن به وقوع پیوسته است.
فریبا اراسته حشمت الله اذر مکان
این پایان نامه شامل 5 فصل می باشد : فصل اول به کلیات و مقدمه اختصاص یافته که شامل 1- بیان مسأله 2- اهداف 3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق 4- فرضیه ها 5- روش تحقیق 6- سامانه پژوهش 7- پرسش ها 8- پیشینه می باشد. فصل دوم این پایان نامه به تعریف «خانواده و انواع آن » و «مراحل تطور و تکوین خانواده» پرداخته شده است. از آنجا که نهاد خانواده در طول تاریخ و در فرهنگ های گوناگون به اشکال مختلف تحقق یافته و فراز و نشیب های زیادی از سر گذرانده است، ارائه تعریفی جامع و کامل از واژه ی خانواده دشوار می نماید. ضمناً در این بررسی با تعاریف متعددی از خانواده و انواع آن روبه رو شدیم که به چند مورد از آن اشاره می گردد. «اندره میشل » در کتاب جامعه شناسی خانواده اظهار می دارد که خانواده پدیده ای است؛ تاریخی از اجتماع کل، که به گفته مارسل موس، از اجتماع کل جداشدنی نیست. «مک آیور» اعتقاد دارد: خانواده گروهی است؛ دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخص که به تولیدمثل و پرورش فرزندان منتهی می شود. «مورداک » معتقد است، خانواده گروهی اجتماعی است با اقامتگاه مشترک، همکاری اقتصادی و باز تولید نسلی شامل دو بزرگسال. در مورد انواع خانواده نیز نظرات متفاوتی ارائه داده اند که به چند نوع از آنها بسنده می کنیم. • خانواده هسته ای : که متداول تـرین نوع خـانواده است که در جوامع مختلف حتی در نقاط روستایی به چشم می خورد. خانواده گسترده : (خانواده ای است که در درون آن چند نسل) بایکدیگر زندگی می کنند. انواع دیگر خانواده عبارتند از : • خانواده زن و شوهری • خانواده زیستی • خانواده مرکب • خانواده ستاکی • خانواده پیش از اسلام • خانواده پس از اسلام فصل سوم این پایان نامه، به نظامی و آثار وی پرداخته شده است. باتوجه به این که نظامی یکی از بزرگترین شاعران متفکر جهانی است که خانواده را به عنوان بنیادی ترین هسته ی سازنده ی جامعه به حساب آورده و با شیوه ی قصه پردازی، شعر و ادبیات را از دربار سلاطین بیرون آورده و به اعماق جامعه و توده های مردم عرضه کرده و با نگاهی عاطفی و شاعرانه به این موضوع پرداخته است؛ کاوش در آثار جاودانه ی او و کشف دیدگاههای این حکیم خردمند در خصوص خانواده، به شناخت بیشتر از نهاد نهادین جامعه آن دوره و ایجاد روابطی سالم تر و کامل تر برای ایرانی امروز که فرهنگ را از گذشته وام داراست کمک می نماید. حکیم فرزانه که در دوران حکومت سلجوقیان پا به عرصه وجود گذاشت، نزدیک به سی سال از عمر خود را به داستان های بزمی پرداخت ولی هرگز از مسیر اخلاق خارج نشده است. نظامی از طلایه داران خرد و فلسفه ی عصرجدید که نمونه ای از اندیشه های نوین در آثارش ظاهر است. هدف اصلی وی خردورزی و دادگری است. وی با قصه و حکایت ، مقصودش را به مردم عادی و حتی شاهان تزریق می کند. آثار این حکیم خردمند ، غیر از دیوانی که ابیات آن را دولتشاه بیست هزار بیت نوشته است واکنون فقط مقداری از آن در دست است پنج مثنوی مشهور به نام پنج گنج یا خمسه دارد که شامل: مخزن الاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و هفت پیکر و اسکندر نامه می باشد. نظامی شاعر و متفکری بود که خود پی جوی خانه و خانواده بوده است. چنان که سه بار ازدواج می کند. اگرچه در عصر و دوره ای که او می زیسته چند همسری امری طبیعی بوده است، و همچون عصر حاضر مورد مناقشه و بحث و فحص های اجتماعی نبوده، ولی هیچگاه بیش از یک همسر در خانه نداشت. حاصل این ازدواج ها یک فرزند بوده است. نظامی بارها در آثار خویش از او یاد می کند. گاهی از در نصیحت او را مورد خطاب قرار داده و زمانی او را وسیله ی سرایش اثرش می داند. بنا به گفته «محمد معین» آفاق که کنیز قپچاقی بود، پادشاه در بند به ظن قوی، فخرالدین بهرامشاه پادشاه ارزنجان به او بخشیده است . پس از درگذشت او نظامی دوبار همسر می گزیند که نام آن ها در منظومه-های نظامی نیامده و هویت آنها شناخته نیست . فقط در اوایل اقبالنامه اشاره می کند ؛ که هنگام نظم لیلی و مجنون عروسی قربانی داده بود. نگاه نظامی به زن دوبینانه و متناقض گونه است. گاهی او را به مقام حکومت داری می رساند و گاهی بر اثر تأثیر افکار حاکم بر زمان خویش، وی را به تنزّل می کشاند. در آن عصر دادن پیشکش به همدیگر در دستگاه های قدرت و حاکمیت امری طبیعی بوده است. در این میان هنرمندان به خصوص شاعران هم در برابر سروده هایی که هدیه و تقدیم به امرا و حاکمان می کردند از آنان هدایایی به عنوان صله دریافت می کردند که امری عادی و متعارف آن دوره بود. او در لیلی و مجنون از پدر و مادر سخن به میان آورده و با درد و غم ازفراق دائی خویش یاد می کند؛ اما از سوز و فغانی که در مرگ مادر دارد؛ در مرگ پدر خبری نیست. در مورد سایر خویشاوندان و اعضای خانواده نظامی اطلاع دقیقی در دست نیست. فصـل چهـارم این پایان نامه به خانواده و مناسبات آن در خمسه نظامی پرداخته شده است. در این پژوهش، جلوه های خانواده و روابط آنها در این آثار از لابه لای داستان ها استخراج نموده و مورد تحلیل قرار گرفته است. مخزن الاسرار، نخستین، کوتاه ترین و در عین حال دشوارترین اثر مهم نظامی که مشتمل بر حدود 2400 بیت است در بحر سریع سروده شده و از جمله مثنوی های اخلاقی است که به جنبه های عرفانی و اخلاقی شخصیت نظامی می پردازد. این اثر ارزشمند ادبی در سال 570 هجری و در 40 سالگی شاعر سروده شده است. در این منظومه خانواده نمود چندانی ندارد فقط می توان با تعبیری غیر مستقیم ربطی میان آنها ایجاد کرد. مثنوی خسرو و شیرین که به اتابک شمس الدین محمد جهان، پهلوان بن ایلدگز ، تقدیم شده، از داستان های اواخر عهد ساسانی است. در منظومه خسرو شیرین بلوغ فرهنگی و بالندگی فکری خانواده شیرین و قدرت تفکر و فرمانروایی و استقلال زن به نمایش گذاشته می شود که دختر جوان به برکت داشتن یک حامی قدرتمند و روشنفکر به نام مهین بانوست - که با درایت تمام نقش ارشاد برادرزاده را برعهده می-گیرد- و با دیدی جامع و مسلط و متوجه به غرایز جوانی و عرف روزگار خویش است؛ که بسیار زیبا اورا هدایت می کند . که از بلوغ فکری خبری نیست؛ و ارکان این خانواده شکوهمند، لرزان و خلل پذیر است به طوری که معاندان، از این روزنه وارد شده و شکافی عمیق میان پسر و پدر می اندازد تا به اهداف خویش دست یابند! خانواده در خسرو وشیرین خانواده ای است؛ هسته ای برون همسر، تک همسری و پدر تبار (عمه تیمار) که خود نوعی از پدر سالاری است. منظومه لیلی و مجنون به نام شروان شاه ابوالمظفر اخستان بن منوچهر ساخته اما در حقیقت به اصرار محمد، فرزند دلبندش ، این منظومه را شروع می کند. در منظومه لیلی و مجنون خانواده ای از طبقه عامه را به تصویر می کشد که دختر هیچ اختیار و آزادی عمل و اندیشه، برایش ممکن نیست و به اجبار باید به عقد مردی نا دل پسند درآید و به جبر زمانه و شرایط مختوم و محتوم زمانه خویش نقش زنی دورنگ و ریاکار را ایفا نماید در آخر داستان از کودکی معصوم و بی ریا، چهره ای دورنگ و منافق زاییده شود. در این منظومه ، خانواده بصورت گسترده و قبیله ای اداره می شده است و رئیس قبیله در تصمیمات مهم زندگی جوانان و تعیین سرنوشت آن ها دخالت مستقیم دارد. مثلاً پدر مجنون که خود از بزرگان قبیله به شمار می رفته، پس از پرس و جو از اهل خانه و آگاه شدن بر عشق فرزندش به دختری از قبیله ای دیگر، بسیار اندوهگین می شود: ولی چون تنها راه، را در این می بیند که دختر را خواستگاری کرده و به عقد فرزندش درآورد با افراد قبیله به سوی منزل لیلی می رود، پدر لیلی نیز با این وصلت، مخالف است و علت اصلی نارضایتی اش را در وهله اول، عدم سلامتی روحی مجنون و دوم ملامت و سرزنش افراد قبیله اش می داند ... در گذشته اعراب به صورت قبیله ای اداره می شد و خانواده گسترده بود و به نوعی صمیمیت و دوستی ها زیادتر از خانواده هسته ای کنونی بود افراد قبیله نقش پدر یا برادری دلسوز ایفا می کردند و همین امر موجب دخالت افراد قبیله در تصمیمات مهم زندگی ، در نتیجه تعیین سرنوشت ، برای جوانان می گردید. هفت پیکر یا بهرام نامه که چهارمین منظومه حکیم گنجه است، به نام علاءالدین کرپ ارسلان پادشاه مراغه به نظم کشیده شده و به وی تقدیم گشته است در این منظومه چندین داستان فرعی گنجانده شده وی در هفت پیکر مسأله تعدد عالم را طرح می کند و آن را در خور تأیید می داند. اسکندر نامه پنجمین مثنوی نظامی است که شامل دو قسمت است : نظامی قسمت نخست را شرفنامه و دومین را اقبالنامه نامیده است. حکیم نظامی این منظومه را به خواهش اتابک اعظم ملک نصره الدین ابوبکر سلجوقی سروده است. خانواده در اسکندر نامه از نمود چندانی برخوردار نیست. وی در منظومه، از زنان آرمانی نام می برد ، که برخی در اوج قدرت به سر می برند و در پایان با تشکیل خانواده به امنیت و کمال می رسند . در جایی از این منظومه، او از زنان حاکمی سخن می راند که علم محورند و بر این پایه ثروت و آرامش و رفاه برای ملتشان به ارمغان می آورند. در جای دیگری که از خانواده سخن به میان می آید ، پس از مرگ داراست؛ اسکندر پس از مرگ وی ، دختر زیبایش را که روشنک نام داشته به عقد خویش درمی آورد، وقتی روشنک را برای رفتن به شبستان اسکندر آماده می نمایند، مادرِ دختر، زبان به پند و نصیحت دختر می گشاید و از وی می خواهد تا مطیع همسرش اسکندر باشد و خرسندی پدر از دست رفته را برای این وصلت میمون به دختر یادآوری می نماید. گویی ، نظامی حکیم ، وظیفه ی آموزش وفاداری و پایبندی را به دوش مادران محول کرده است. فصل پنجم این پژوهش به نتیجه گیری از مطالب گفته شده پرداخته است. نظامی از رفتار نادرست اجتماعی و تعصبات غلط و بی منطق و محدودنگری و کوته فکری حاکم در جوامع انتقاد می کند و آن را موجب ضرر و زیان جامعه و خانواده و از بین برنده ی صداقت و راستی می داند که افراد صدیق و معصوم را به تظاهر و ریا وادار می کند و جوامع آزاد به دور از تعصبات غلط همراه با بلندنظری و مناعت طبع را، ایجادکننده ی غرور، حقیقت گویی و اعتماد به نفس می داند و معتقد است که پرورش یافتگان این جوامع موجبات پیشرفت و صعود افراد را فراهم می سازند . حکومت دادن به زنان توسط کارگران داستان ، بیانگر بینش باز و آزاد وی است که زن را در جامعه ای که کالای مصرفی و خدماتی تلقی می کردند ، به اوج می رساند ما در نهایت به این نتیجه دست می یابیم که منظـومه های نظامـی بیشتر خانواده هـای هسته ای و یا گسترده را در برمی گیرد . اگرچه ، آن گونه که یادآوری شده در مخزن الاسرار خانواده نمود چندانی ندارد. در منظومه خسرو و شیرین خانواده هسته ای ، مستقل و برون همسر مشاهده می گردد و زنان از آزادی اندیشه و اعتماد به نفس بالایی برخوردارند. در منظومه لیلی و مجنون خانواده گسترده و به صورت ایلی و قبیله ای اداره میگردد و نقش مردان پررنگ و زنان جایگاه والایی ندارند. در هفت پیکر خانواده ها به صورت هسته ای برون همسر و هرکدام به صورت مستقل اداره می شودو زنان نقش تکامل کننده مرد بر عهده دارندو مادر نقش کمرنگی ایفا می کند. در اسکندر نامه خانواده ها هسته ای برون همسر چند همسری است و از زنان خردمندی چون نوشابه باصفات خردمندی روشن دلی، فرزانه خویی و فرشته منشی یاد می شود اما در جایی از این منظومه تحقیر زن به مشام می رسد.
سیدجواد رضایی عصار فرامرز خجسته
رمان های تاریخی فارسی به تأثیر از رشد آگاهی ملّی و تشکیل دولت های ملی متعاقب انقلاب فرانسه در اروپا و جنبش مشروطه در ایران پدید آمد که موضوع آن ها بازسازی حوادث گذشته و شخصیت های تاریخی بود. نویسندگانی چون محمد باقر میرزا خسروی، شیخ موسی نثری، عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی و محمد حسن خان بدیع رمان هایی به نام شمس و طغرا، عشق و سلطنت، دام گستران و داستان باستان از سال (1284-1300 ش) نوشتند که هدفشان بیش تر آموزش تاریخ و احیای هویّت ملّی و تقویت حس میهن دوستی بود و اولین رمان های تاریخی نامیده شدند. این پژوهش به بازنمایی مولّفه های هویّت ملّی در رمان های تاریخی این دوره می پردازد و گرایش نویسندگان آن ها به ناسیونالیسم و میزان تأکیدشان را به هر یک از این مولّفه ها مشخص می کند. هویّت ملّی، ناسیونالیسم، چیستی و زمینه های پیدایش رمان تاریخی و هویّت ملّی در رمان تاریخی، چهار فصل این پژوهش را تشکیل می دهند که در فصل چهارم، تحلیل ها همراه با نمونه هایی از متن داستان ها ارایه می گردد. در فصل پنجم، از مجموع مباحث و تحلیل ها، جمع بندی و نتیجه گیری شده است. تحلیل ها نشان می دهد تأکید بر مولّفه هایی که اشتراک و وحدت بیش تری نزد قوم ایرانی دارند؛ از نکات مشترک در آثار نویسندگان اوّلین رمان های تاریخی فارسی است.
مرضیه صداقت فرامرز خجسته
مفهوم کودکی تصویر متغیر و متکثری است از کودک، که هر جامعه بنا بر اندیشه،ذهنیت و باور خویش آن را تجربه و درک می کند.شرایط اقتصادی و اجتماعی،فرهنگی و سیاسی از عوامل تأثیر گذار بر این مفهوم اند؛به گونه ای که هر تغییر و دگرگونی هرچند اندک در این شرایط، مفهوم کودکی را هم دستخوش تغییر می سازد. در این پژوهش پس از مطالعه درباره چیستی کودک و مفهوم کودکی و مروری بر مختصات شرایط اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی ایران کهن و نو به جست و جوی عملی این مفهوم در ایران پیش و پس از مشروطه با تکیه بر متون ادبی این دوره ها پرداخته شده است. حاصل پژوهش در پنج فصل به قرار زیر تدوین شده است: در فصل نخست ضمن تعریف موضوع؛مسئله ی پژوهش به اهداف، ضروریات و پیشینه ی موضوع و شیوه ی پژوهش پرداخته شده است. سپس در فصل دوم به مفهوم و تحول دوره ی کودکی و بستگی آن با شرایط اجتماعی،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی توجه شده و برای روشن تر شده مسأله،زمینه های بحث در تمدن غرب نیز واکاوی شده است. در فصل سوم و چهارم به ترتیب کودک و وضعیت دوران کودکی در جهان ایرانی پیش از عصر نوین و در عصر نوین،بررسی شده است. برای غنای بیشتر پژوهش در این دو فصل،علاوه بر تحلیل متون تاریخی و گزارش های مستند نیز پژوهیده شده است.نتیجه گیری نهایی از بحث های طرح شده در فصل پایانی جمع بندی شده است.
فاطمه ایزدی مزیدی مصطفی صدیقی
چکیده ندارد.
گلستان پوره نجمه دری
سندبادنامه یکی از آثار ارزشمند ابیات داستانی فارسی است که در قرن ششم به نثر فنی باز نویسی شده است . در انتساب این اثر به ایرانیا ن شک و تردید وجود دارد و بسیاری از پژوهشگران بین ایرانی و هندی بودن اثر اختلاف نظر دارند و برخی نیز صراحتا اصل کتاب را هندی می دانند ؛ اما نفوذ این اثر در میان مردم ایران و بازنویسی های متعددی که از این اثر به زبان فارسی صورت گرفته است، باعث شده است که بسیاری از جلوه های فرهنگی و باورهای عامیانه در این اثر نفوذ کند. جلوه های فرهنگی که در این اثر نفوذ کرده است عبارتند از: حضور طبقات مختلف اجتماعی، انواع مشاغل، توصیف بازارها و سیمای شهر و روستا ،انواع علوم، عقاید دینی، خرافات و باور های عامیانه در باره ی مسایل دینی، جن و پری، قضا و قدر، چشم زخم، تعویذ و افسون، مسخ و دعا درمانی و ...، زندگی خانوادگی ، زن، مرد، فرزندان، چگونگی بر قراری ارتباط، و همچنین آداب و رسوم مختلف، از جمله : آداب کشورداری، آداب تعلیم و تربیت، آداب سفر و.. نفوذ عناصر قومی در این اثر محدود به نام مکان ها و شهر هاست و بیشتر جنبه ی سنت ادبی و نمادین دارند. و می تواند یکی از عوامل پیوند کتاب سندباد نامه با ادبیات فارسی و نفوذ فرهنگ ایرانی در این اثر حضور نویسنده در متن است. نویسنده پا به پای شخصیت های داستان در متن حضور دارد و هر جا که لازم باشد نظرات خود را وارد متن کرده و به متن سمت و سویی ایرانی - اسلامی می دهد . به طوری که تنها دین غالب در بین شخصیت های حکایات اسلام است.
فاطمه صیادی فرامرز خجسته
فانتزی در حقیقت اوج واقع بینی است در جهانی که سراسر ناممکن می نماید و رویایی و آرمان گونه است. فانتزی سفری است که آرزوی بشر را برای انتقال به دنیایی فراسوی دنیایی که ما می شناسیم و یا افسون شدن در آن دنیا و یا دیدن پرتوهایی از آن جهان در عالم واقع را برآورده می سازد. فانتزی سرچشمه ای از امید و هراس، حیرت و شگفتی، لذت و شادی و دنیایی از رمز و راز را برای انسان به ارمغان می آورد که در هیچ کجای دیگر برای او دست یافتنی نیست. فانتزی در حکم یک گونه ی ادبی – روایی است که با ترکیب امر واقع با امر ناممکن و شگفت، در پی ساختن جهانی کاملاً متفاوت و گاه متضاد با جهان معمول و آشنای ماست. فانتزی بخشی از ادبیات است که در آن وقایع و رخدادها، خلق فضاها و تجلی شخصیت های داستانی خارج از محدوده ی باور صورت می گیرد. در داستان های فانتزی همه ی پدیده های ناممکن، ممکن و شدنی است. نیاز عمیق انسان، چه در روزگاران گذشته و چه در دنیای نو به تخیل و خیال پردازی و بیان آرزوهای دست نیافتنی، انکارناپذیر است و انسان همواره برای رهایی از یکنواختی و اضطراب دنیای واقعی با استفاده از نیروی خیال به آفرینش دنیایی غیرواقعی و آرمانی خود پرداخته است. انسان عصر کهن، آرامش و آرمان های خود را در اسطوره ها، حماسه ها، افسانه ها و قصه ها می کاوید و انسان عصر مدرن، برای رسیدن به آرزوهای خود به فانتزی پناه می برد. پرسش از فانتزی در متون کهن، تالی این مقدمه است که سرتاسر ادبیات فانتاستیک، برآمده از بازآفرینی انگاره ها و روایت های داستانی کهن است. از این رو شناخت عناصر خیالین و فانتاستیک متون روایی کهن به ما کمک می کند تا علی رغم تنوع در اشکال و فرم های ارائه ی داستانی و نمایشی و هنری نو، درون مایه های تکرار شونده را ردیابی کنیم و بدین ترتیب آرزوها و پرداخته های ذهنی نیاکانمان را دوباره و چندباره فرا خوانیم و بشناسیم . در پـاسخ به همین ضـرورت بود کـه مـوضوع پژوهش خود را تحت عنوان فانتزی در هفت پیکر نظامی ؛ پژوهشی در چیستی فانتزی و تحلیل عناصر فانتاستیک منظومه ی هفت پیکر را پس از ماه ها گفتگو و مشاوره با استاد گرانقدرم برگزیدم. پژوهش حاضر می تواند بخشی از پژوهش دراز دامنی باشد که با رسیدن دیگر گونه های ادبیات روایی فارسی، مانند حماسه ها، رمانس ها، افسانه های کهن و قصه های عامیانه و قومی ... در غایت امر، پیشینه، مولفه ها و مختصات فانتزی ایرانی را تبیین سازد. دست یابی به چنین هدفی می تواند امکانات بی نظیری را به آفرینندگان فراورده های خلاقه در حوضه ی ادبیات کودک و نوجوان عرضه دارد و آن ها را در ابداع و آفرینش موقعیت های فانتاستیک که بومی جهان ایرانی است و ریشه در گنجینه ی غنی ذهن و ادبیات کلاسیک فارسی دارد ، یاری رساند و این هدف یا آرزو ، ضرورت پژوهش حاضر را دوچندان کرده است . پس از گردآوری ، مطالعه و تحقیق در منابع نظری معتبر در باب فانتزی ، ماهیت و گونه ها و پیشینه ی آن و نیز بازخوانی مطالعات قابل توجه درباره ی نظامی و به ویژه اثر چندلایه و پر رمز و رازش هفت پیکر ، حاصل کار در پنج فصل به قرار زیر تدوین یافت : فصل اول : کلیات که شامل بخش هایی چون مقدمه، روش تحقیق ، اهداف تحقیق ، بیان مسئله و سوالات تحقیق ، سابقه و ضرورت انجام تحقیق است. فصل دوم : فانتزی ، چیستی ، گونه ها و پیشینه ی آن که عناوینی چون چیستی فانتزی ، عناصر فانتزی ، تفاوت افسانه های کهن و فانتزی ، انواع فانتزی ، پیشینه ی فانتزی در غرب ، پشینه ی فانتزی در ایران را در بر می گیرد. فصل سوم : نگاهی به هفت پیکر که مباحثی چون هفت پیکر وضعیت فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی روزگار نظامی نگاه نظامی به روزگار خویش آرمان شهر نظامی آرمان شهر در هفت پیکر را در خود جا داده است. ساختار هفت پیکر حکایت از آن جا آغاز می شود که یزدگرد اول ، پادشاه ظالم و ستمگر ساسانی ، از ترس این که فرزندش در روزگار جوانی به رقابت با پدر برخیزد، به پیشنهاد اخترشناسان ، بهرام را به نعمان ، پادشاه دست نشانده ی حیره، می سپارد. بهرام در کاخ خورنق ، پرورش می یابد و شمشیربازی و سوارکاری را به خوبی فرا می گیرد و شهسوار دوران خود می شود. تیـر اگـر بـر نشـانه ای رانـدی جـعـبـه را بـر نشـانـه بـنشـانـدی نیزش از حلق شیر، حلقه ربای تیغش از قفل گنج، حلقه گشای روزی بهرام در بازگشت از شکار، در کاخ خورنق حجره ای در بسته را می یابد که هرگز کسی بر آن قدم نگذاشته است. در را می گشاید، پیکر هفت شاهدخت را می بیند که بر دیوار اتاق ترسیم شده و تصویر بهرام را چون نگینی درمیان گرفته اند وبدین ترتیب «مهر آن دختران زیباروی / در دلش جای کرد موی به موی». بهرام که با دیدن آن تصاویر به سرنوشت خود آگاه می شود ، پس از مرگ پدر تاج پادشاهی را از آن خود می کند و دختران پادشاهان هفت اقلیم را خواستگاری کرده و پس از تصاحب هفت شاهزاده بانو ، دستور ساخت هفت گنبد را مطابق قوانین سعد و نحس نجوم صادر می نماید تا در هر روز هفته ، سرخوش و آسوده ، در حالی که کاملاً به رنگ متناسب با گنبد ویژه ی آن روز درآمده ، با شاهزاده بانویی از اقلیم هم طالع با آن گنبد خلوت کند و پس از شنیدن قصه ای از زبان شاهزاده از او کام گیرد. در سومین و آخرین بخش این منظومه، بهرام به خودآگاهی می رسد . او پس از محاکمه و مجازات وزیر خیانتکار خود «راست روشن» ، از هفت پیکر و همه ی خوشی های این جهانی دست می شوید و به زیبایی عدل دل می بندد . بهرام که از خواب غفلت به بیداری آگاهی رسیده است ، در واپسین عمر، هفت گنبد را به هفت آتشکده تبدیل می کند و بر هر کدام موبدی می گمارد و از سر صدق خداپرست می شود و سرانجام به دنبال گوری روانهی غاری می شود و هرگز باز نمی گردد. نکته ی قابل توجه در نگاهی اجمالی به ساختار هفت پیکر این است که شاعر نماد پرداز گنجه ، این منظومه را آگاهانه در گستره ی زمانی ایران باستان ، ایران پیش از اسلام، قرار می دهد . این گذشته نگری به شاعر اجازه می دهد در دو عرصه ی زمانی و زیباشناختی رفت و آمد کند . نظامی گذشته ای دور را ترسیم می کند تا بتواند به دلخواه خیال پردازی کند و در همان حال ، این دوره ی به سر آمده ، هر چند آرمانی شده را ، به رنگ و روی زمان خود در آورد. چنان که از همین نگاه فشرده دریافت می شود ، ساختار کلی هفت پیکر و روایت کلان آن نیز ، همچون محتوای داستانی هفت گنبد آن از رویکردی فانتاستیک برخوردار است . در حقیقت تلفیق بدیع گونه های ادبی مختلف (روایت تاریخی، حماسی و اسطوره ای ، داستان های غنایی و گاه طنز) وجهی فانتاستیک به منظومه داده است. فصل چهارم این پژوهش به جلوه های فانتزی در هفت پیکر می پردازد . در این فصل که تنه ی اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد ، پس از بیان خلاصه ای از داستان هر گنبد، به تحلیل وجه فانتاستیک آن داستان ، تحلیل نمادها و نشانه های رمزی و در نهایت بیان جایگاه آن داستان در سیر کلی روایت کلان داستان زندگی بهرام پرداخته شده است . برای آشنایی بیشتر حضار گرامی به عنوان مثال به تحلیل گنبد اول (گنبد سیاه) می پردازیم. خلاصه ی داستان: شاهزاده ی هندی سیاه پوش در روز شنبه نقل می کند که در دربار پدرش زنی نیک خوی بود و سرتاسر سیاه پوش. زن نیک خوی پس از اصرار فراوان راز سیاه پوشی خود را چنان بیان کرد که در گذشته کنیز پادشاهی بودم که در مهمان خانه ای که در کاخش بنا شده بود پذیرای مهمانان زیادی می شد . پادشاه ناگهان ناپدید شد و پس از مدتی در حالی که سرتا پا سیاه پوشیده بود بازگشت و دلیل سیاه پوشی خود را این گونه نقل کرد که: «شبی از یکی از مهمانان سیاه پوشش شنیده است که در چین شهری است به نام مدهوشان ؛ که اگر چه جای خوب و لذت بخشی است اما هر کس پا بر آن بگذارد سیه پوش می شود. پادشاه به مدهوشان رفته و به راهنمایی قصابی خوش سیرت در سبدی که ریسمانی به آن بسته شده است می نشیند . سبد پرواز می کند و پادشاه بین زمین و آسمان معلق می ماند . پس از چندی با گرفتن چنگال پرنده ای مهیب ، در مرغزاری خوش و خرم فرود می آید که هرگز مانند آن را ندیده است . شب هنگام پادشاه خود را در مجلس بزمی می بیند که بانویی زیباروی در رأس آن بر تخت نشسته است . بانوی زیبا از حضور پادشاه آگاه شده او را فرا می خواند و نزد خود می نشاند و در پایان مجلس ، پادشاه شب را با کنیز زیبارویی که بانوی پریان به وی پیشنهاد می کند به صبح می رساند و این ماجرا همه شب تکرار می شود تا اینکه در شب سی ام ، پادشاه برای بهره مندی از بانوی پریان اصرار می ورزد و بانو پیشنهاد می کند پادشاه با چشمان بسته وی را در آغوش بگیرد ، پادشاه چشمانش را می بندد . تا پلک می گشاید خود را در سبد و کنار مرد قصاب می یابد و بدین ترتیب پادشاه از روی تظلم و فریبی که از بانوی زیباروی خورده است ، سیاه می پوشد. تحلیل داستان داستان در فضایی واقع گرایانه و عینی آغاز می شود و همه چیز از جنس جهان فروتری و واقعی است تا آن جا که پادشاه به راهنمایی قصاب در سبد می نشیند و ناگهان سبد به شکل پرنده ای در می آید و به آسمان می رود. و توسط پرنده ای عظیم الجثه با بال و پری مانند شاخ و برگ درخت و پاهایی مانند پایه ی تخت و منقاری چون ستونی کشیده ، پس از نیم روز پرواز در آسمان ، فرود می آید . بدین ترتیب داستان با ترفند سبد پران و سپس پرنده ی کوه پیکر ، شخصیت اصلی داستان را از جهان فروتری به دنیای فراتری و فانتاستیک می برد و این از ویژگی های فانتزی نو است که می کوشد تا با ترفند یا تمهیدی منطقی و باورپذیر دو جهان فروتر و فراتر را به هم پیوند دهد . پادشاه پس از ورود به جهان فراتری ، خویشتن را در باغی می بیند که تا به حال پای آدمی به آن نرسیده است. نظامی این جهان دیگرگون را همانند بهشت عدن یا تصویری که در نزد مسلمانان از بهشت وجود دارد توصیف می کند . به عبارتی ، جهان فانتاستیک این داستان با تصویر و رویای بهشت منطبق می شود. شخصیت های این داستان عمدتاً انسانی یا شبه انسانی هستند. به جز آن پرنده ی کوه پیکر که درحکم حلقه ی پیوند جهان واقعی به جهان فرا واقعی است ، دیگر شخصیت ها انسانی اند و رفتاری غیر طبیعی یا فراطبیعی از خود بروز نمی دهند . حوران زیباروی این جهان هم به شکل انسان تصویر شده اند و با تصوری که ما از دختران بهشتی در سنت اسلامی داریم ، تفاوتی ندارند. تخیل موجود در داستان را می توان تخیل جادویی دانست هر چند دراین جا از اشیاء و اوراد جادویی بهره گرفته نمی شود. ولی سیر پیش رفتن کارها و در پایان محو شدن ناگهانی آن جهان فراتری و شخصیت های موجود درآن ، از تخیل جادویی پیروی می کند. داستان گنبد سیاه به لحاظ ساختاری از داستان های دیگر گنبدها ، پیچیده تر است. این داستان از خشونت شبه گوتیک که در داستان های دیگر هفت پیکر دیده می شود عاری است . با این حال ، در ابعاد مختلف و بدیعی ، از عناصر فانتزی بهره گرفته است . فانتزی مکانی در پرواز پادشاه با سبد ، و نیز انتقال شخصیت اصلی داستان به کمک پرنده غول پیکر ، به عالم فراتری آرزوها ،کاملاً بارز است . تبدیل سبد به شیئی پرنده ، خود گویای نوعی از فانتزی اجسام است . در تحلیل هفت پیکر توجه به «رنگ» ضروری است . در داستان گنبد سیاه نیز رنگ در خلق فضای متناسب با پیام و دیگر نمادهای داستان تاثیر شایانی دارد و ارتباط میان رنگ سیاه این گنبد با داستان روایت شده درآن قابل تأمل است . ازیک سو اعمال جادویی بسیاری که در این داستان به چشم می خورد ارتباط جادو را با رنگ سیاه برجسته می کند و از سوی دیگر در این گنبد بر خلاف ماجراهای دیگر گنبدها ، عاشق از وصال مطلوب خود بی نصیب می ماند و از ماتم این محرومیت ، سیاه می پوشد. درباره ی ارتباط رنگ سیاه با نحوست کیوان یا زحل و پیوندش با هند گفته اند که ریشه در نجوم بابلی و فرهنگ صابئیان «حران» دارد. اما نکته ای که درباره ی ساختار روایت در داستان شاه سیاه پوشان شایان توجه است ، ویژگی داستان در داستان بودن آن است که در دیگر داستان های هفت پیکر نیز تکرار می شود. بحران آغازین این داستان که مخاطب را در تعلیق قرار می دهد ، سیاه جامه بودن دختر پادشاه اقلیم اول و تمام داستان سیر رمزگشایی از یک نماد است. این جاست که مسیر طی شده توسط قهرمان ، در سلسله آزمون های عمودی رو به درون یک حقیقت شکل می گیرد. هر بخشی از داستان ، به معنای طی یک مرحله برای رسیدن به حقیقت غایی مورد پرسش مخاطب است و به همین دلیل روندی عمودی نه رو به بالا که رو به عمق حقیقت دارد : پوسته به هسته . این الگوی فانتزی، بیانگر انگاره ی حفاظت از حقیقت است: قصه ی گنبد سیاه در زیر متن خود، به مخاطب چنین می رساند که حقیقت دشواریاب ، بایستی در لایه هایی از آزمون محافظت شود و گرنه اهمیت آن در آسان یابی آن مغفول می ماند. در فصل پایانی ، از مجموعه ی تحلیل ها و مباحث طرح شده ، نتیجه گیری شده است که یافته های نهایی را می توان به اختصار چنین برشمرد : منظومه ی هفت پیکر نظامی که گونه های مختلف ادبی (حماسی، غنایی و عاشقانه، عرفانی، رمزی و حتی فگاهی) را در ترکیبی خلاقانه به کار بسته است ، اگر چه در ظاهر و پوسته اثری عمدتاً واقع گرا و رئالیستی می نماید که با عینینت و واقیعت ها بیشتر در پیوند و کنش است، در زیر ساخت خود رمزی و سرشار از نمادهایی است که در پیوند با عناصر فانتاستیک ، به فراسوی واقیعت ملموس و معهود می رود. جلوه های فانتزی در هفت پیکر، بیشتر در آن مقاطعی از روایت اوج می گیرد که بیان مفاهیم معنوی و رمزی در هیأت زبان و تصویر واقعی ، ناشدنی است . یا به عرصه ای مبهم و ناتمام می انجامد . در گنبد سیاه ، سرخ و پیروزه ای کاربست تفکر فانتاستیک به میزان قابل توجهی نسبت به افسانه های دیگر گنبدها ، اوج و غلظت می گیرد . در افسانه ی گنبد سیاه ، فانتزی مکانی در پرواز پادشاه با سبد و نیز انتقال شخصیت اصلی داستان به کمک پرنده ی غول پیکر، به عالم آرزوها که بی شباهت با بهشت در سنت اسلامی نیست، کاملاً هویدا است : و تبدیل سبد به شیئی پرنده، خود نوعی از فانتزی اجسام است. در افسانه ی گنبد سرخ ، کاربست طلسم ، جادو و کـهن الگـوی آزمـون است کـه فـانتـزی را تـوش و تـوان می بخشد و در گنبد پیروزه رنگ، بازی ها و رفت و برگشت های مکرر میان خیال و واقیعت ، مهم ترین عنصر ساختاری فانتزی را شکل داده است. کوتاه سخن اینکه نظامی در این منظومه ی شگفت ، با بهره گیری از همه ی امکانات زبانی و بیانی ، پیچیده ترین مسایل روان و دغدغه های جان را به شیواترین وجه با خواننده در میان می گذارد. او در آن واحد ، معنا را جسمانی و ماده را روحانی می کند : آسمان و زمین را به هم پیوند می زند تا ماده و معنا یکی شود . نظامی در هفت پیکر رنگینش، به یاری جادوی توان ناب زبان فارسی در کاربردهای اشارت آمیز و نمادین، از درون رنگ و شکل و عدد و واژه ، جهانی ناپدیدار را به پدیداری می رساند . جهانی که هر چند آرمانی است اما نزدیک، زمینی و تجربه پذیر است؛ بدین گونه ، شاعری که دل آزرده از نابسامانی ها و نابهنجاری های زمانه است، سرانجام در جهانی سراپا کمال که از واژه و کلام می سازد ، به آرامش می رسد.
فاطمه قلندرزاده دریایی فرامرز خجسته
کلیشه خصوصیات و توانایی هایی را به زنان اختصاص می دهد که در مردان از آنها نشانه ای نیست و از طرف دیگر ، توانایی ها و خصوصیاتی را به مردان نسبت می دهد که زنان از آن بی بهره-اند . کلیشه های جنسیتی را می توان در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی و فردی و رسانه های جمعی گوناگون با اندکی تأمل دریافت . فیلم ها ، مجموعه های تلویزیونی ، تبلیغات ، ادبیات ، کتاب های ویژه کودک و نوجوان و داستان های عامه پسند و پرمخاطب از جمله عرصه هایی هستند که در آنها این کلیشه ها بازتاب می یابند و حتی بازتولید می شوند . ادبیات عامه پسند به گونه ای از ادبیات گفته می شود که سرگرم کنندگی و جذب مخاطب عام از ویژگی های آن است . در این پایان نامه نخست در فصل اول کلیات پژوهش ، هدف تحقیق ، اهمیت تحقیق ، مروری بر پژوهش های انجام شده و روش پژوهش ذکر شده است و سپس در فصل دوم بر مفاهیمی چون فمینیسم ، تبعیض جنسی، کلیشه ، و انواع کلیشه مروری صورت گرفته است. در فصل سوم ادبیات عامه پسند به اختصار بررسی شده است و در فصل چهارم به تحلیل کلیشه های جنسیتی در سه رمان پرفروش دو دهه ی 1370 و 1380 از سه نویسنده ی زن ؛یعنی فهیمه رحیمی ، نازی صفوی و مریم ریاحی پرداخته شده است و در نهایت در فصل پنجم یافته های نهایی پژوهش جمع بندی شده است .
سمیه سادات موسوی نیا نجمه دری
چکیده «بررسی عناصراجتماعی،فرهنگی درداستانهای طوطی نامه» طوطی نامهازآثارارزشمنددnستانی است که درقرن هشتم،توسط ضیانخشبی تألیف گردیده واین کتاب،یک اثرمنثورغنایی وتمثیلی است که اصلی هندی داردوزبان آن به گفتارهای محاورهای عامه مردم نزدیک است وبه دلیل وجودفرهنگ های مختلف ودرونمایه های بسیارغنی وعبرت آموز،شایسته ی بررسی ومطالعه ونقداست. درفصل اول این پایان نامه،به تعریف موضوع پژوهش،ضرورت،اهداف،پیشینه تحقیق ودلایل انتخاب این موضوع پرداخته شده ودرفصل دوم منشأپیدایش طوطی نامه موردبررسی قرارگرفته است وپس ازمعرفی طوطی نامه،به ترجمه های مختلف طوطی نامه اشاراتی می شود . سپس بامروراجمالی زندگی نامه ی نخشبی،مذهب،آثاروتألیفات وی،موردبحث قرارخواهدگرفت وهمچنین نکاتی درباره ی زبان طوطی نامه آورده شده است وپس ازبررسی نثراین دوره خصوصیات نثرفنی درطوطی نامه ذکرخواهدشد. درفصل سوم که قسمت اصلی وعمده ی پایان نامه به حساب می آید. عناصراجتماعی،فرهنگی واعتقادی طوطی نامه موردبررسی قرارخواهدگرفت. آیات،روایات،دعاها،سوگندهاوآن چه که نشان دهنده ی باورهاواعتقادات یک دوره است،ذیل مبحث عناصراعتقادی آورده خواهدشدودرادامه ی همین فصل به عناصرفرهنگی که شامل امثال ، گزین گویه ها،سفرها،علوم متداول،نامهای اشخاص است پرداخته است. سپس عناصراجتماعی وطبقات دربارومردم عادی مشخص شده وبه آداب ورسوم اجتماعی متداول نیزاشاراتی خواهدشد. فصل چهارم این پایان نامه نتیجه گیری ازفصول پیشین است و نشان می دهد که این اثر قابلیت پژوهش از زوایای مختلف را دارد .
محمود آرخی جواد دهقانیان
به دنبال آشنایی ایرانیان با مدرنیته و ظهور گفتمان نوخواهی و نوگرایی در بین نخبگان فکری- سیاسی جامعه ی ایران در عصر مشروطه، ادبیات نیز پا به عرصه ی تحوّلات سیاسی- اجتماعی جامعه گذاشت و ادبای این دوره نقشی بسزا در تحوّلات عصر مشروطه ایفا کردند، به طوری که تجدّد و نوگرایی تبدیل به مهم ترین مسأله ی ادبیات دوره ی مشروطه شد. موج نوگرایی در آثار ادبی این دوره بازتاب یافت و نویسندگان مشروطه با تجلیل از مفاهیمی چون تجدّد، مدرنیته، تغییر و نوگرایی و نقد باورها و انگاره های سنّتی به صف تجدّد گرایان پیوستند و از هنر خود به عنوان ابزاری برای نقد سنّت و اندیشه های سنّتی و همچنین تبلیغ و دفاع از مدرنیته و انگاره های مدرن و ایجاد تغییرات گسترده در کشور استفاده کردند. این رساله به بررسی چگونگی بازتاب انگاره ی "تغییر" در پاره ای از متون ادبی دوره ی مشروطه پرداخته و ضمن نشان دادن هر گونه میل به تغییر در این متون، از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات، ساختارها و نیروهای مقاومت کننده در برابر "تغییر" را معرّفی کرده و بدین ترتیب چگونگی رویارویی جامعه ی ایرانی با پدیده ای به نام مدرنیته ی غربی را مورد بررسی قرار داده است. به نظر می رسد که عواملی چون تفکّر مذهبی جامعه ی ایران، به خطر افتادن منافع متولّیان سنّت، تعقّل ستیزی و آخرت گرایی مفرط جامعه ی ایرانی در دوران قاجار، پدیده ی شوم استعمار و بی اعتمادی جامعه ی ایرانی به غرب، نفرت ایرانیان از نیروهای خارجی و مخالفت با تقلید از کفّار، استبداد، خود برتر بینی ایرانیان در برابر غرب، فقدان طبقه ی متوسّط و ضعف بورژوازی، تقدیر باوری مردم ایران و خو گرفتن انسان ایرانی به تصوّف و اندیشه های صوفیانه، مهم ترین دلایل مخالفت بخش هایی از جامعه ی ایرانی با ورود مدرنیته و انگاره ها و نهادهای مدرن غربی و مقاومت در برابر "تغییر" در دوران مشروطه بوده است.
محمدشریف اکبری فرامرز خجسته
انسان وتامّل در چیستی یکی از موضوعات محوری تفکر و اندیشه ی بشری بوده است. پس از پیدایش جنبش اومانیسم در مغرب زمین، انسان به شکلی دیگر تعریف می شود که بر خلاف چارچوب های مذهبی پذیرفته شده ی پیش از آن بود. مثنوی به عنوان متنی از پیش اندیشیده شده مجال خوبی را فراهم می آورد تا از خلال آن نوع نگاه اندیشمندی مسلمان و عارف به حوزه ی مسائل انسانی مورد تامّل قرار گیرد. در این پژوهش سعی می شود با نگاهی تطبیقی انسان وجایگاهش در انسان گرایی غربی و تفکر عرفانی مورد پژوهش قرار گیرد. شیوه ی پژوهش در این مورد متن کاوی بوده و با پیکره ی پژوهش یعنی متن های نظری درباره ی اومانیسم و آثار مولوی از جمله مثنوی و فیه مافیه و مجالس سبعه تکوین یافته است. یافته های نهایی پژوهش را می توان بدین شکل بیان کرد: اومانیسم غربی در مفهوم امروزی خود و انسان محوری مولانا هر دو در پی تکریم انسان از طریق نفی باورهای نژادپرستانه و پرهیز از طبقه بندی انسان بر اساس معیارهای مطلق اندیشانه است. تساهل و سعه ی صدری که در نتیجه ی پرهیز از تعصب به مخالفان امکان زیست مسالمت آمیز می دهد پیامد نگاه خاصِ مولانا و جریان اومانیسم به مقولات انسانی است که گرچه بر اساس مبانی فکری و نگرش هایی اساساً متمایز شکل گرفته اما برون داد آن در آثار و نتایج تا اندازه ی زیادی یکسان است. از آن طرف؛ نظر به تفاوت کلی در آبشخورهای فکری این دو جریان تمایزاتی نیز به چشم می خورد که مهم تر ین آن در دو مورد خلاصه می شود: اول این که در اندیشه ی مولانا عقل انسان به تنهایی نمی تواند راهبر او به سوی سعادت نهایی باشد و چه بسا در مواردی تکیه ی بیش از حد به امور عقلانی مانع و رادعی محکم در مسیر سعادتمندی نوع انسان به شمار می رود و این برخلاف چیزی است که در اندیشه ی انسان گرایانه ی غربی به عنوان دستاویزی محکم بلکه اصلی ترین نیروی پیش برنده ی انسان و جامعه به سمت فلاح و رستگاری به شمار می رود. دوم این که آرامش واقعی و اجتناب از اضدادی که بنیاد این جهان بر اساس آن استوار است در برهه ای از حیات انسانی که مرحله ی بعد از تولد و قبل از مرگ است قابل حصول نیست و سعادت حقیقی هرگز با ابزار مادی و در این جهان به دست نمی آید و این با معیارهای اومانیسم غربی که بر استفاده ی حداکثری از مواهب این جهانی به عنوان نمود و علامت سعادتمندی بنا شده است منافات دارد.
سمیه جهانشاهی فرامرز خجسته
زنانگی به مجموعه صفات، حالات، رفتارهای زنانه ای گفته می شود که در حوزه های مختلف خصوصی و عمومی از زنان سر می زند. این ویژگی ها و خصوصیات زنانه در طول تاریخ از طرف مردان مورد تحقیر و سرزنش قرارگرفته و انگ احساسی بودن خورده اند به طوری که بعضی از زنان نتوانسته اند زیر بار سنگین تحقیرها و سرزنش های مردان دوام بیاورند، در نتیجه زنانگی خود را نفی نموده اند. این پژوهش در راستای نقد فمینیستی که به بررسی تصویر زنان در آثار ادبی و هنری می پردازد با مبنا قرار دادن سه نوع الگوی زنانگی، زن خوب و پارسا(فرشته خانگی یا به عبارت دقیق تر زن سنتی)؛ زن مغرور و لجام گسیخته (زنی که رفتارهای مردانه را تقلید می کند) و الگوی سوم، زنی که از نظر گفتمان برابری طلبی زنان پیشرو، مطلوب ترین الگوی زنانگی تلقی می شود، به بازنمایی این سه الگو در ده رمان برگزیده ی 1370 تا 1390 از چهار نویسنده زن؛ یعنی فریبا وفی، روح انگیز شریفیان، زویا پیرزاد و سپیده شاملو می پردازد. در پایان نتایج پژوهش نشان می دهد که هر سه نوع الگوی زنانگی در رمان های اشاره شده وجود دارد؛ از میان نویسندگان ذکر شده، فریبا وفی گرایش بیشتری به خلق زنانی با الگوهای رفتاری مردانه دارد. روح انگیز شریفیان، زویا پیرزاد، سپیده شاملو نیز در پی آن هستند که در رمان هایشان زنانی در ردیف الگوی سوم زنانگی به وجود آورند، زنان در این الگو چهره ی بسیار متفاوت تر، با آن چیزی که باورهای سنتی جامعه از آن ها ارائه می دهد، دارند. قابل اشاره است که در کنار این الگوها، در رمان های بررسی شده، الگوی زنانگی سنتی نیز دیده می شود که می توان گفت از بسامد بالایی نسبت به دو الگوی دیگر برخوردار است.
ربابه قرشی نژاد فرامرز خجسته
خانواده نزدیک ترین نهاد اجتماعی به انسان است که نوع روابط اعضای آن با هیچ یک از نهادهای دیگر قابل مقایسه نیست . این نهاد پویا و مقاوم ، تحت تأثیر شرایط اجتماعی با دگرگونی هایی در شکل و محتوا در طـول تـاریخ بـه شکل امـروزی خـود رسیـده است . اکثریّت انسان ها از خانواده ی خاستگاه بـرمی خیزند و خود نیز خانواده ی فرزندزایی را بنا می کنند . بنابراین خانواده در تعـادل رفتـاری ، شکل گیری شخصیّت ، فـرهنگ پذیری ، همانند سازی و اجتماعی شدن اعضا ایفای نقش می کند و دارای اهمّیّت است . کودکان مسیر اجتماعی شدن آغازین را در خانواده طی می کنند و جامعه پذیری ثانوی را در تعامل با سایر کارگزاران نظیر مدرسه ، گروه همسالان و رسانه ها می گذرانند . ادبیّات داستانی کودکان و نوجوانان به عنوان رسانه ای پُـر مخاطب در ساخت ذهنی و تثبیت الگوهای فرهنگی تأثیر شایانی دارد ، بنابراین نحوه ی بازنمایی خانواده در این آثار به علّتِ به شدّت الگو پذیر بودن مخاطبان می تواند ساختار ذهنی کودکان و نـوجـوانـان را در چگونگی نگـرش به خانواده شکل دهد . این امر ضرورت پژوهش را در این حیطه ایجاب می کند . در این پژوهش براساس نظریه ی بازنمایی استوارت هال و به شیوه ی تحلیل متن ، نحوه ی بازنمایی خانواده در گزیده ای از داستان های واقع گرای کودکان و نوجوانان سه دهه پس از انقلاب اسلامی تحلیل و بررسی شده است . یافته های پژوهش نشان می دهد ، خانواده ی معیار در آثار بررسی شده ، در شکل و ابعاد خانواده ی هسته ای است که در آثار دهه ی شصت و هفتاد در محتوا کاملاً سنّتی و در آثار دهه ی هشتاد ، به لحاظ محتوا و کـارکرد به خانواده ی هسته ای مدرن نزدیک می شود . در اکثر آثار بررسی شده الگوی تقسیم نقش ها در خانواده مبتنی بر جنسیّت و مناسبات تفکیکی نقش های زنانه – مردانه است . ساختار اقتدار در خانواده نیز به ویژه در آثار دهه ی شصت و هفتاد ، مرد محور باز نموده شده و رابطه ی معناداری بین جنسیّت نویسنده و نحوه ی بازنمایی خانواده در داستان ها مشهود است . از روابط خویشاوندی بیش-تر به ارتباط خانواده با والدین بزرگ پرداخته شده و اکثر آثار بررسی شده به بازنمایی شرایط زندگی خانوادگی طبقاتی خاص از جامعه ، سطوح کم درآمد و فقیر محدود شده است .
مهدی دانش پور اسدالله نوروزی
این پژوهش به تحلیل کهن الگویی آزمون های موجود در شاهنامه، اختصاص دارد. کهن الگو، مهمترین اصطلاح مکتب روان کاوی روان پزشک سوئیسی – کارل گوستاو یونگ - است و شامل تصاویر کهن و افکار غریزی است که در ناخود آگاه جمعی مشترک همه ی انسان ها وجود دارد. این صور و خاطرات ازلی به شیوه ای نمادین در رویا و اسطوره خود را به ما نشان می دهند. از آنجا که اثری سترگ همچون شاهنامه، سرشار از ، اسطوره ها ، پهلوانی ها و آزمونهاست، پس این اثر جایگاه مناسبی برای تجلی کهن الگوهاست. یونگ، کهن الگوهایی را توصیف کرده است که این کهن الگوها از اهمیت قابل ملاحظه تری برخوردارند همچون خود، سایه ، نقاب، آنیما و آنیموس. در این پژوهش سعی شده است تا کلیه ی آزمون هایی که قهرمانان و بزرگان شاهنامه یکی پس از دیگری پشت سر می گذارند، نشان داده شود و کهن الگوهای موجود در آنها شناسایی و تحلیل گردند.
سارا تاجی نژاد عاطفه جمالی
ادبیات کلاسیک فارسی از جمله متون روایی عرفانی، منبع غنی ای برای تولید آثار ادبی برای کودکان و نوجوانان در قالب های مختلف از جمله بازنویسی است. مثنوی معنوی ازجمله متن های مورد توجه در جریان بازنویسی برای این مخاطبان در طول حیات ادبیات کودکان و زبان فارسی بوده است. این پایان نامه در ضمنِ تحلیل وبررسی بازنویسی های مثنوی مولوی برای کودکان ونوجوانان درسه دهه ی پس ازانقلاب، بانگاهی مخاطب شناسانه،وباتوجه به عناصرداستانی وشیوه ی کاربردروش بازنویسی، انتقال عرفان ومفاهیم عرفانی به کودکان ونوجوانان را نیز مورد بررسی قرار داده است. بررسی روندرشد وکیفیت بازنویسی هادراین سه دهه،بیانگراین مطلب است که باگذشت سالهاازچاپ وانتشار اولین بازنویسی ها،افزایش اطلاع وآگاهی نویسندگان ازاین شیوه واهمیت آن،بررسی عکس-العمل مخاطبان اینگونه آثارووجودمحققان دلسوزی که درجهت بالابردن وگسترش وپیشرفت این شیوه تلاش می-کنند،کیفیت آثاربازنویسی دردهه ی اخیرنسبت به دودهه قبل،پیشرفت قابل ملاحظه ای رانشان می دهد. برای مثال از نظر مخاطب شناسی و توجه بیشتر به گروه سنی مخاطب، لحن داستان ها، استفاده از تصاویر متناسب و آوردن اجزاء تکمیلی مثل آوردن ابیاتی از متن اصلی، بازنویسی های دهه ی هشتاد نسبت به دو دهه قبل، از کیفیت مناسب و مطلوب تری برخوردار است. از نظر انتقال پیام و مفهوم عرفانی مورد نظر مولانا نیز بررسی این بازنویسی ها نشان می دهد که تنهاتعداد محدودی ازبازنویسان توانسته اند پیام عمیق وژرف عرفانی موردنظرمولانارابه کودکان ونوجوانان منتقل کنند و بیشترآنهابه انتقال رویه وظاهرداستان بسنده کرده اند.
سحر اتصالی فرانک جهانگرد
با تأسیس سلسله¬ی صفویه توسط شاه اسماعیل در سال 906 هــ .ق و به دنبال آن رسمی شدن تشیع در ایران اقداماتی در جهت اشاعه¬ی این مذهب صورت گرفت که از مهم ترین آن¬ها دعوت از علمای شیعه جبل عامل به ایران بود که پیامدهای بسیاری از جمله رواج عربی گرایی در نظم و نثر و پیروی از ویژگی های نحوی زبان عربی داشت . از سوی دیگر فشارهای مذهبی صفویان سبب مهاجرت بسیاری از اندیشمندان و ادیبان ایرانی به هند و در پی آن نشر و گسترش آثاری توسط آنان و خصوصاً شکل گیری ترجمه های ارزشمندی در آن سرزمین گشت .در همان زمان در داخل ایران ، نثر فارسی و به طور کلّی ادبیات به دست عامّه¬ی مردم افتاد که سواد ادبی چندانی نداشتند و مضامین و موضوعات و زبان خاص طبقه ی خود را وارد نثر نمودند ، در حالی که در مقابل آن نثر آراسته و متکلف درباری که یادگار دوران قبل (¬تیموریان ) بود همچنان به حیات خود ادامه می داد و مخاطبان خاص خود را داشت . باتوجه به این که اغلب صاحب نظران بدون بررسی دقیق نثرهای این دوره بر این مسأله اتفاق نظر دارند که نثر این دوره نثری فاسد و منحط و عامیانه است ، در تحقیق حاضر سبک نثر دوره صفویه با تکیه بر ویژگی های زبانی ، فکری و ادبی مورد بررسی قرار گرفته تا بدین ترتیب با شناخت انواع نثرهای دوره صفویه این موضوع راکه نثر این دوره چگونه بر ساده نویسی و به طور کلی بر سبک نثر فارسی امروزتاثیرگذاشته است ، شناسایی و بازبینی نمود . این پایان نامه در پنج فصل تنظیم شده است : فصل اول شامل : مقدمه ، فصل دوم : تعاریف و کلیات ، فصل سوم : نثرهای ترجمه ای ، فصل چهارم : نثرهای تألیفی و فصل پنجم ، نتیجه گیری .
علی رنجبری اسدالله نوروزی
فرهنگ عامّه دربرگیرند? تمامی اعمال و رفتارها، بازیها و سرگرمیها، باورها، رسمها و آیینها و دانشهای مردمی است، که در یک منطقه و در برههای از زمان زندگیمیکنند. از آنجا که فرهنگ عامّه نشان دهند? پیشین? تاریخی و فرهنگی مردم هر منطقه و در حکم شناسنامهای برای آنها می باشد و جمع آوری فرهنگ عامّه، یک ملّت و منطقه را صاحب شناسنامه و پیشینه می کند، لذا بر آن شدیم تا به جستجوی شناخت عناصر فرهنگ عامّه در بومی سرودههای صالح سنگبر، ابراهیم منصفی، نصرک و حسن کرمی بپردازیم و با نشان دادن اهمیت آنها کاری در جهت حفظ فرهنگ این خطه از کشور انجام دهیم. در این پایاننامه پس از بیان کلیات، مطالبی دربار? جغرافیای طبیعی و تاریخی استان هرمزگان، فرهنگ و فرهنگ عامّه آورده شده؛ سپس به معرفی بومی سرایان منتخب و عناصر فرهنگ عامّه که در اشعار آن ها به کار رفته است پرداخته می شود، البته سعی نموده ایم؛ پس از آوردن هر بیت، ترجم? فارسی آن آورده شود تا برای افراد غیر بومی و علاقه مند به چنین پژوهشهایی قابل فهم باشد، در مرحل? بعد بیت را آوانگاری کردهایم، سپس عناصر فرهنگ عامّه را که در بیت وجود دارد، مشخص و با توضیح کامل آوردهایم. در بررسیهای انجام شده بر روی بومی سرودههای صالح سنگبر و ابراهیم منصفی (رامی) نصرک و حسن کرمی در مییابیم؛ که در بومی سرودههای این شاعران عناصر فرهنگ عامّه چون عقاید و باورها، بازی و سرگرمیها، پوشاک و تغذیه نمود بسیاری دارد؛ به گونهای که نشان دهند? بخش اعظمی از فولکلور هرمزگان میباشد. توجه این شاعران به عناصر فرهنگ عامّه و درج آنها در بومی سروده هایشان نشان دهند? پایبندی آنها به فرهنگ بومی و شناخت اهمّیت و جایگاه فولکلور و نقش اساسی آن در تعیین پیشینه و هویت مردم هرمزگان می باشد. شایان ذکر است که فرهنگ عامّه در اشعار بومی صالح سنگبر نسبت به سایر شاعران منتخب تجلی بیشتری دارد و از میان عناصر فرهنگ عامّه، عقاید و باورهای مردم دارای بیشترین نمودمیباشد.
اعظم رضایی فرامرز خجسته
فانتزی تخیلی ترین گونه داستانی است که در پی ساختن دنیایی متفاوت با دنیای واقعیت است، دنیای سراسر شگفتی، حیرت و فرح بخشی که قوانین و چارچوب های جاری روزمره را در هم می شکند تا از این طریق انسان را به آرامش برساند. در ایران فانتزی نوین عمری کوتاه تر از دو دهه دارد، اما شکل کهن و کلاسیک آن در فرهنگ ایران سابقه ای طولانی دارد، نظامی گنجوی یکی از بزرگ ترین و خیال پرداز ترین شاعران داستان سرای ایران است که پنج منظومه گرانبها به نام پنج گنج به یادگار گذاشته است. در این میان اسکندر نامه آمیخته ای از تاریخ، حماسه، اسطوره و افسانه است که تصاویر فانتاستیک پر شماری از فانتزی بومی ایرانی به دست می دهد. در این رساله پس از مروری بر تخیل، تعریف فانتزی و چیستی آن، به بررسی تاریخچه و تکامل فانتزی پرداخته ایم، سپس با مطالعه ی داستان های اسکندرنامه به کشف و دسته بندی داستان هایی برخوردار از عنصر فانتزی مبادرت کرده ایم. و در پایان نیز یافته های نهایی این پژوهش را خلاصه و جمع بندی کرده ایم. یافته های نهایی این پژوهش بدین قرار است: در اسکندرنامه فانتزی های حماسی یا قهرمانی، فانتزی آرمانی، فانتزی تاریخی- اسطوره ای، گوتیک فانتزی، فانتزی علمی- تخیلی و فانتزی سفر قابل ذکر هستند. رویا، فال بینی، پیشگویی و غیب گویی از دیگر عناصر فانتاستیک اسکندرنامه است. ابزار مابعدالطبیعی، اشیاء جادویی وطلسم ها نیز در اسکندرنامه به عنوان عناصر فانتاستیک جایگاهی ویژه دارند. اما زیباترین فانتزی، فانتزی آرمان شهری است که نظامی با زیبایی تمام آن را به تصویر کشیده است.
شیوا شاکری فرامرز خجسته
تقدیر ، باوری است که اعتقاد داشتن یا نداشتن به آن نقش مهمی در زندگی افراد ایفا می کند. این باور بین اقوام مختلف به اشکال مختلف رواج دارد که اقوام ایرانی هم از این قاعده مستثنی نیستند و اعتقاد عمیقی به تقدیر دارند. باور به تقدیر بین ایرانیان معلول علل مختلفی ست، عللی که شامل ویژگی های شخصیتی ، نوع حکومت ها و شرایط اجتماعی می شود اعتقاد به تقدیر در دوره های مختلف تاریخی ایران در بین مردم پر رنگ بود و این مساله را مستندات مختلفی تایید می کند. گرشاسب نامه ، به عنوان اثری ادبی که انعکاس دهنده روحیات جامعه مولدش است این باور را هم انعکاس می دهد و چون داستان های مربوط به ایران باستان را روایت می کند و از طرفی در دوره اسلامی نوشته شده بستر خوبی ست برای رصد کردن این باور در دوره های مختلف تاریخی ایران که در نهایت به این نتیجه رسید که تقدیر باوری در گرشاسب نامه نمودی بارز دارد اگرچه در لایه های نهفته این اثر می توان با این باور مواجه شد و در ظاهر نمود چندانی ندارد.
کبری برزیگر عاطفه جمالی
فانتزی یکی از مباحث نو در گستره ادب فارسی است که بیشترین کاربرد آن در ادبیات کودک و نوجوان است. از ویژگی های برجسته این نوع ادبی، تخیلی بودن و محال بودن امکان وقوع آن در دنیای واقعی است. فانتزی، داستانی بر پایه تخیل فردی است که عناصر افسانه ای، رمزی و جادویی در آن نقش مهمی ایفا می کنند. در فانتزی ها تلاش می شود با گذر از جهان واقع، جهانی خاص با قواعد و قوانین مشخص و شخصیت های تخیلی که فاعل کنش های غیرعادی هستند، آفریده شود. سام نامه که آخرین داستان حماسی منظوم به شمار می رود برآمده از ذهن خیال پرداز خواجوی کرمانی از شاعران و عارفان بزرگ و نامدار قرن هفتم و هشتم هجری است. از آن جا که فانتزی ارتباط تنگاتنگی با اسطوره ها، حماسه ها و افسانه های کهن دارد، منظومه سام نامه هم به عنوان یک اثر حماسی گنجینه ای از تخیل انسان روزگار کهن است که بسیاری از مولفه های فانتزی را دارد. با شناخت این مولفه-ها در سام نامه و دیگر اسطوره ها و آثار حماسی می توان به آمال و آرزوهای نیاکان پی برد و آنان را در طرح و قالبی نو به نسل جدید شناساند. در پژوهش حاضر تلاش شده است که با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی، نخست فانتزی معرفی شود. سپس انواع فانتزی، جایگاه آن در ادبیات کهن و نو و نیز پیشینه آن در غرب و ایران بررسی شده است. در ادامه، تحلیل داستان های فانتاستیک سام نامه مورد توجه قرار گرفته است و انواع فانتزی در این مجموعه، شناسایی شده است. در کنار آن، عناصر و مولفه های اصلی فانتزی همچون شخصیت، کنش، فضا و ... در سام نامه مشخص شده، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که در بیشتر داستان های سام نامه عناصر فانتزی پررنگ است و سام نامه مجموعه ای از فانتزی ها را در بر می گیرد. از آن جا که سام نامه وصف جنگ ها و نبردهای سام با دیوان، غول پیکران و جادوگران است، از میان انواع فانتزی، فانتزی اسطوره ای- قهرمانی بسامد بالایی را به خود اختصاص داده است. در سام نامه دنیای واقعی در حاشیه قرار گرفته و عناصر خیالی و فانتاستیک در آن نمود یافته است؛ شخصیت های آن در دو گروه خیر و شر جای می گیرند. از میان کنش های فانتاستیک این منظومه، کنش ستیزه و نبرد بیشتر از همه به کار رفته است. شیوه های ورود به دنیای فانتزی در سام نامه متعدد است که بیشتر آن ها در مکان های شگفتی چون کوه ها و چشمه سارها اتفاق می افتد. وجود اشیاء فانتاستیک به ویژه طلسم، شهرهای رویایی و ... از عناصر فانتزی سام نامه هستند که شگفتی و حیرت خواننده و شنونده را موجب می شوند.
فاطمه سلیم پور سرچاهانی عاطفه جمالی
فانتزی به عنوان یک گونه ادبی با تلفیق خیال و واقعیت و نقض قوانین جاری و دست و پا گیر این جهانی، به نویسنده این امکان را می دهد که با خلق جهانی خیال انگیز، رمزآلود، هراس آور و جادویی مخاطب خود را درگیر تجارب فوق العاده و شگفت انگیز کند تا علاوه بر لذت و سرخوشی به تعریف جدیدی از جهان و هستی برسد. قصه های عامیانه که جلوه گاه فرهنگ هر ملت و اکسیر زندگی گذشتگان است؛ ویژگی بارزی دارد و آن خرق عادت است و این موضوع باعث می شود که این قصه ها قابلیت فانتزی سازی را داشته باشند. در این پژوهش به تحلیل قصه های عامیانه کتاب"مشدی گلین خانم" که سرشار از مایه های فانتاستیک است می پردازیم. در این پژوهش سعی شده است نخست با مطالعه و یاداشت برداری از منابع نظری معتبر در باب فانتزی؛ چیستی، گونه ها و پیشینه آن بیان شود.در ادامه به معرفی ادبیات عامیانه و قصه های فرهنگ بومی پرداخته شود. و در آخر ضمن گزینش و تحلیل قصه هایی از کتاب "قصه های مشدی گلین خانم" عناصر فانتاستیک آن بررسی و جلوه های فانتزی در این قصه ها واکاوی شود. بررسی قصه های عامیانه مشدی گلین خانم از منظر فانتزی نشان دهنده آن است که شخصیت های فانتاستیک این قصه ها در گروه شخصیت های فانتاستیک انسانی و انسان نما و شخصیت های فانتاستیک حیوانی و حیوان نما قابل تقسیم بندی است. و همچنین کنش های فانتاستیکی که از جانب شخصیت های قصه به وقوع می پیوندد در چندین گروه قابل تقسیم بندی است که در این میان کنش فانتاستیک غیر طبیعی از بسامد بیشتری نسبت به سایرین برخوردار است. اشیاء فانتاستیک از دیگر مولفه های مورد بررسی است که در این قصه ها اشیاء جادویی ای که به حضرت سلیمان نسبت داده شده است حضور پررنگ تری نسبت به سایر اشیاء دارد.
کلثوم منصوری جواد دهقانیان
عناصر داستانی، عناصر و عواملی است که مجموعاً پیکره یک داستان را تشکیل می دهند و شامل عناصری مانند طرح و پیرنگ، شخصیت و شخصیت پردازی، گفت وگو، زمان و مکان، زاویه دید، حقیقت مانندی، موضوع، درون مایه و ... می باشد. تحلیل عوامل و عناصر اثری نظیر هزار و یک روز که تا حدودی ناشناخته است، به درک بهتر ساختار و محتوای حاکم بر آن اثر کمک شایانی می کند. از بررسی عناصر داستان های این کتاب، می توان مولف واقعی این اثر را یافت. حضور فراوان شخصیت درویش در برخی داستان ها، وجود حمام های زیبا در چندین داستان، نیت تبلیغ اسلام در برخی از حکایت ها، حضور برخی شخصیت¬های تاریخی هم چون شاه تهماسب صفوی و فاضل اصفهانی، می تواند نشانه این باشد که نویسنده اصلی کتاب هزار و یک روز، یک ایرانیِ متعلق به دوره صفویه است. البته تمام این نشانه ها از محتوا و ژرف ساخت اثر دریافت می شود، اما علائمی چون: انتخاب زاوی دید مناسب، واقعیت گرایی، شیوه نمایشی شخصیت پردازی، توجه به درون شخصیت ها، دقت در جزئیات حوادث و توصیف آن ها، استفاده از تعلیق در طرح داستان ها، این اثر را از آثار دوره صفویه متمایز می کند و این علائم، این اثر را متعلق به شخصی می کند که در سیر داستان نویسی امروزی قرار گرفته است. می توان این گونه نتیجه گرفت که، پتیس دلاکروا، نویسنده فرانسوی، کتاب هزار و یک روز را از یک نویسنده ایرانی گرفته است، اما آن کتاب را با حفظ محتوا و درومایه اش بازنویسی کرده و به آن شکل و ساختاری نو بخشیده است.
فروغ رنجبر فرامرز خجسته
در نگاه کلی مسأله سرنوشت و تقدیر در قصه¬ها و داستان¬های کهن عامیانه نقش فعالی دارد و نقالان و قصه¬گویان از آن به عنوان یک عامل مرموز و ناپیدا بهره می¬گیرند، طبعاً مسأله¬ای که از چنین ویژگی برخوردار است، نمی¬تواند از آنِ تمدن خاصی باشد. در این میان هزار و یک شب به عنوان یک اثر ادبی و عامیانه که تلفیقی از فرهنگ¬های گوناگون در آن به نمایش گذاشته شده، می¬تواند مصداق بسیار بارزی برای شناسایی و چگونگی وقوع این مسئله در میان قومیت¬های مختلف آن باشد. در بسیاری از داستان¬ها و حکایت¬های این اثر، سخن از عرف، آداب و رسوم، عادات، عقاید و خلقیات ملل قدیم شرق چون هند، ایران و عرب ...امتزاج یافته و اندیشه تقدیر¬گرایی و سرنوشت باوری¬ در حکایت¬های آن از جایگاه ویژه¬ای برخورد است و در کل کتاب پراکنده¬اند.چنانچه بدختی دامن همگان را می¬گیرد و خوشبختی به یک باره و ناگهانی فرا می¬رسد. به همین منظور؛ در این پژوهش پس از تعریف لغوی و اصطلاحی تقدیر، به نقش و جایگاه آن در فرهنگ و ادبیات هند، ایران و عرب پرداخته، و نشان داده است که در دوران پیش از اسلام به خاطر نداشتن تعریف صحیح از تقدیر، نشناختن روابط حاکم بر جهان و نشناختن یا استفاده ناصحیح از اسباب آن، تقدیر را به نیروی ماوراءالطبیعی و خارج از تلاش و کوشش انسانی ارج می¬نهد و بعضاً در مواردی به ویژه با ورود اسلام، حیط? تقدیر و سرنوشت را بر مشیت و اراد? الهی و نیز کار، فعل و رفتار انسانی نسبت می¬دهند، پرداخته می¬شود. سپس دلایل تداوم اندیشه تقدیرگرایی و سرنوشت باوری و نقش آن را بر روایت¬های عامیانه به ویژه روایت¬های شفاهی هزار و یک شب مورد بحث قرار گرفته، و در پایان افتراق یا احیاناً اشتراک از تقدیر را متذکر شده است، و نشان می¬دهد که در دو روایت شفاهی هند و ایران، باور به تقدیر و سرنوشت به حیط? داستان¬هایی با مضمون عاشقانه و داستان¬های دیو و پری محدود می¬شود. در روایت عامیانه بغدادی حضور سرنوشت کاملاً مخفی و ناپیدا است و در حاشیه قرار می¬گیرد. در روایت¬های مصری نیز به دلیل انباشته شدن داستان¬ها به افکار، ایده¬های خیالی و رویایی و موجودات ماوراءالطبیعی درصد اعتقاد به تقدیر بیشتر از سایر داستان¬هاست.
مریم زبیدی فرامرز خجسته
در جوامع ابتدایی کودکان با داشتن حداقل بنیه ی بدنی مورد نیاز، وارد دنیای کار می شدند و فرزند آدمی ناچار به تجربه ی دوره های متعدد فرهنگی و اجتماعی نبوده است. اما دنیای صنعتی کار در چند قرن اخیر، حضور متخصصانی آگاه را می طلبد. در چنین فضایی کودکان در جایگاه نیروهای کار آینده قرار می گیرند و از تلاش برای آموزش و آماده سازی تدریجی آنان سخن به میان می آید. زمان بر بودن چنین تعلیماتی موجب پیدایش دوران کودکی گردید. دوره ای که به واسطه ی آن فرصت لازم برای روند مذکور ایجاد می شد. طبیعی است درپی توجه به دوران کودکی قواعدی نیز از سوی متخصصان این حوزه در ارتباط با تولید امکانات ایده ال صورت بگیرد و هرآنچه که سبب پایین آوردن کیفیت دوران کودکی گردد به عنوان تجاوز به این دوران مدنظر قرار بگیرد. اشتغال کودکان از جمله ی این موارد است. تلاش های متعدد برای حذف و کمرنگ سازی این پدیده در سطح ملی و بین المللی همچنان بی نتیجه مانده است. در این میان نویسندگان حوزه ی کودک و نوجوان نیز با انتخاب آگاهانه ی مضمون کودکان کار و خیابانی به عنوان محور داستان های خود می توانند نقشی به سزا در برانگیختن حساسیت عمومی نسبت به این پدیده داشته باشند. در این پژوهش سعی بر آن است تا با واکاوی داستان های واقع گرای نوجوانِ چند دهه ی اخیر میزان توجه به کودکان کار و خیابانی و الگوهای متفاوت ارائه شده در این راستا توسط نویسندگان بررسی شود. یافته ی نهایی پژوهش به اختصار نشان می دهد، نویسندگان با بهره گیری از فضاهای گوناگون در آثار داستانی خویش، نگاه ثابت و ایستایی به این پدیده نداشته اند؛ کار برای کودک به مثابه ی مرحله ای برای گذار و تشرف او به بزرگسالی، کار در حکم مقوله ی متعرض به حقوق کودک و دنیای او، برتری بخشیدن به اشکالی از کار کودک در شرایطی خاص و... نمونه هایی از الگوهای بازنمایی شده در آثار نویسندگان می باشند.