نام پژوهشگر: نصرت نیل ساز

نقش قرآن در تحول فرهنگ عصر نزول با تأکید بر نقد نظر خاورشناسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  حسن زرنوشه فراهانی   مجید معارف

قرآن کریم در جامعه ای نازل شد که گرچه فرهنگ هایی مطابق با ارزش های انسانی در آن یافت می شد، امّا بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ های حاکم بر آن جامعه، منحط و بی ارزش و یا تحریف شده از اصل خود بودند. لذا از آن جا که قرآن کریم در اندیشه تصحیح زندگی انسان و رساندن او به کمال بود، به طور طبیعی به فرهنگ های حاکم بر جامعه نیز نظر داشت و به چهار طریق فرهنگ ستیزی، اصلاح فرهنگی، فرهنگ پذیری و جایگزینی فرهنگی به مواجهه با آن ها پرداخت. امّا همین توجه قرآن به فرهنگ های زمانه نزول، باعث شد تا گروهی از خاورشناسان و نیز برخی پژوهشگران مسلمان، قرآن را متأثّر از فرهنگ عصر جاهلیت و تورات و انجیل بدانند تا از این طریق الهی بودن قرآن را مخدوش کنند و قرآن کریم را ساخته دست پیامبر(ص) معرفی نمایند. مهم ترین دلیل آن ها بر این مدّعا وجود تشابهات و همخوانی هایی میان قرآن و کتاب مقدّس است؛ غافل از این که اگر هم تشابهی میان قرآن و کتاب مقدّس باشد، به دلیل وجود منشأیی واحد برای هر دوی آن هاست. به علاوه این که قرآن کریم در بسیاری از مسائل عقیدتی و تاریخی با کتاب مقدّس تفاوت دارد و این تفاوت، خود دلیلی است بر عدم تأثیرپذیری قرآن از کتاب مقدّس. دلیل این پندار خاورشناسان نیز اتّکا بر پیش فرض هایی اثبات نشده است. پیش فرض های آن ها عبارتند از: با سواد بودن پیامبر اسلام(ص)، وجود ترجمه عربی کتاب مقدّس در زمان بعثت، آموختن مضامین کتاب مقدّس از طریق سماع و آموختن مضامین کتاب مقدّس از طریق معلّم که در این تحقیق، به نقد تفصیلی این چهار پیش فرض پرداخته و به نادرستی آن ها پی بردیم.

بررسی مباحث توحیدی نهج البلاغه و تطبیق آن با قرآن کریم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  زهره بابااحمدی   نصرت نیل ساز

توحید و خداشناسی اصل اساسی در بعثت تمام انبیاء، و محور تمام تعالیم قرآن است، معارف الهی، عبادات، معاملات، روابط سیاسی، اجتماعی و به طور کلی هر اصلی در قرآن به مسئل? توحید بر می گردد، و چون توحید را تحلیل کنیم هم? این تفاصیل حاصل می شود. معارف توحیدی در نهج البلاغه نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در واقع به خاطر عجین بودن و آمیختگی قرآن با روح و جان حضرت علی(ع)، آیات بسیاری از قرآن کریم در سخنان ایشان تجلی یافته است. این تجلی، هم به لحاظ ظاهری?هم به لحاظ محتوایی صورت گرفته است. بر اساس قرآن و نهج البلاغه راههای شناخت خدا با توجه امکانات شناختی که خدا در اختیار بشر قرار داده، متعدد است، یکی از این راهها، راه فطرت است. در بسیاری از آیات قرآن مانند آیات فطرت، میثاق، تذکره و نسیان و در فرازهای متعدد نهج البلاغه مانند«لِیسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یذَکِّرُوهُمْ مَنْسی نِعْمَتِهِ» به فطری بودن خداشناسی تصریح شده است. راه دیگر، راه عقلی-حسی، یا راه توجه به خلقت و آثار است، آیات فراوانی از قرآن کریم و فرازهایی از سخنان حضرت علی(ع) با اشاره به آثار صنع الهی، در عالم تکوین، از جمله آسمان، زمین، گیاهان، خلقت انسان و.. به اثبات خدای متعال پرداخته شده است. راه دیگر، راه عقلی- فلسفی است. آیات متعددی از قرآن کریم و فرازهایی از نهج البلاغه از طریق یک سری استدلالات عقلی، مانند حدوث، وابستگی و تغییرات عالم، و نفی این صفات از خدا، به اثبات واجب الوجود می پردازد. اگر چه در قرآن و نهج البلاغه بر امکان شناخت خدای متعال تأکید شده است، امّا شناخت کنه ذات?و صفات خدا نه تنها امکان پذیر نیست بلکه اساساً چنین شناختی ممتنع است. در نهج البلاغه و قرآن دلیل عدم ادراک کنه ذات و صفات الهی با اشاره به ویژ گی ها و صفات خداوند، و محدودیت انسان بیان شده است.

جواز فهم و تفسیر غیرمعصومین از قرآن کریم در آینه قرآن و روایات شیعه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  محدثه مقیمی نژاد داورانی   کاظم قاضی زاده

فهم قرآن کریم از مسائلی است که همواره مورد توجه جامعه مسلمانان بوده است. درباره میزان اعتبار فهم افراد مختلف از قرآن کریم نظرات گوناگونی وجود دارد. در بین شیعیان، گروهی از اخباریون عقیده داشته اند که تنها فهم معصومین (ع) از قرآن کریم معتبر است. گروهی از آنان این اختصاص را در مورد فهم ظواهر و گروهی در مورد تفسیر مشکلات قرآن مطرح کرده اند. در مقابل، اصولیون معتقد به اعتبار فهم غیر معصومین از قرآن کریم بوده اند. قائلین به تفسیر اجتهادی نیز معتقد بوده اند برای غیرمعصومین جایز است فراتر از فهم ظواهر ساده آیات، در صورت احراز شایستگی های لازم به تفسیر قرآن کریم بپردازند. در مورد فهم معانی باطنی قرآن کریم نیز، برخی قائل به اختصاص فهم این معانی به معصومین(ع) بوده اند و برخی قائل به این اختصاص نبوده اند. هر گروهی برای اثبات عقیده خود، به آیات و روایات متعدّدی استناد کرده اند. برخی از اخباریون، با توجه به روایات، آیاتی از قرآن کریم را دالّ بر عدم حجّیت فهم غیر معصومین از ظواهر قرآن کریم دانسته اند. اما این آیات دلالتی بر مقصود آنان ندارند. به عنوان مثال، شیخ حر عاملی، آیه 49 سوره عنکبوت، آیه 32 سوره فاطر، آیه 43 سوره رعد، آیه 7 آل عمران، و آیه 7 انبیاء را دالّ بر این مقصود می داند. همچنین به آیات دیگری نیز مستقل از روایات، استناد کرده است، اما این آیات دلالتی بر مقصود وی ندارند. وی به آیات 65 و 80 نساء، که دلالت بر لزوم اطاعت از پیامبر و حکم قرار دادن ایشان در اختلافات می کنند، آیات 59 و 61 نساء، که دلالت بر لزوم رجوع به خدا و پیامبر (ص) دارند، آیات 151 بقره، و 164 آل عمران که دلالت بر لزوم تعلیم پیامبر از قرآن دارند، آیات 36 اسراء و 66 یونس و برخی دیگر از آیاتی که دلالت بر نهی از پیروی از گمان و قول بدون علم می کنند، استناد کرده است. اخباریون و به ویژه شیخ حر عاملی، در این راستا به روایاتی نیز استناد کرده اند. از جمله روایات نهی از تفسیر به رأی و روایاتی که معصومین (ع) را مخاطبین واقعی قرآن دانسته اند. برخی از روایاتی که شیخ حر عاملی برای اثبات عدم حجّیت فهم غیر معصومین از ظواهر قرآن کریم بدان ها استناد می کند، دلالت بر این دارند که فهم قرآن به طور کلّی مختصّ به معصومین (ع) است، برخی دلالت بر این می کنند که فهم باطن قرآن مختصّ به معصومین (ع) است، برخی دلالت بر این دارند که تفسیر قرآن مختصّ به معصومین (ع) است. قائلین به اعتبار فهم غیرمعصومین از قرآن کریم نیز به آیاتی استناد کرده اند. از جمله آیاتی که امر به تدبّر و تعقّل در قرآن کریم می نمایند، آیات تحدّی، آیات مربوط به خطاب های قرآن، آیات مربوط به هم زبانی قرآن با قوم پیامبر، آیات دالّ بر آسان بودن قرآن برای پندگیری، آیه ای که قرآن را مرجع فصل خصومت می شمرد و آیات بیانگر صفات هدایتگرانه قرآن. این آیات دلالت بر حجّیت فهم غیرمعصومین از نصوص و ظواهر بسیط قرآن کریم می کنند گر چه فهم بخش های نیازمند به تفسیر از این آیات به دست نمی آید. اما آیاتی که قرآن کریم را با صفات نور، مبین و صفات مشابه توصیف می کنند، فراتر از آن، دلالت بر جواز تفسیر قرآن به قرآن توسط غیرمعصومین می کنند. همچنین آنان به روایاتی نیز استناد کرده اند. از جمله روایاتی که دلالت بر لزوم تدبّر در قرآن کریم می کنند، روایاتی که دلالت بر لزوم تمسّک به قرآن کریم می کنند، روایت دالّ بر این که شرط نافذ بودن شروط، عدم مخالفت آن با قرآن کریم است، روایتی دالّ بر قابل فهم بودن آیات توحیدی، روایات دالّ برحکمیت قرآن، روایاتی که در آنها معصومین (ع) برای توبیخ افراد به آیات قرآن استناد کرده اند. این روایات، دلالت بر حجّیت فهم غیرمعصومین از قرآن کریم در سطح نصوص و ظواهر بسیط آن دارند. اما دلالتی بر جواز تفسیر بخش های نیازمند به تفسیر ندارند. اما روایات دیگر مورد استناد آنها یعنی روایات دالّ بر آموزش چگونگی فهم قرآن و استنباط احکام به اصحاب، روایتی که از امکان تشخیص بهترین وجه معنای قرآن برای غیرمعصومین سخن می گوید، روایتی که از ناطق بودن و شاهد بودن قسمتی از قرآن نسبت به قسمتهای دیگر، سخن می گوید، دلالت بر جواز تفسیر غیر معصومین از قرآن کریم می نمایند. همچنین روایاتی که با بیان صفاتی چون عمیق بودن باطن قرآن کریم و ناتمامی عجایب آن، افراد را به تمسّک به قرآن کریم فرا می خوانند، و روایت دالّ بر امکان تشخیص بهترین وجه معانی قرآن برای غیرمعصومین، دلالت بر امکان و حجّیت فهم غیرمعصومین از معانی باطنی قرآن کریم می کنند، یا احتمال دلالت داشتن آنها بر این معنا می رود. در مورد دلالت روایاتی که فهم قرآن را مختصّ به معصومین (ع) می دانند باید اذعان داشت دلالت این روایات با توجه به مخالفت صریح با برخی از آیات، یا باید محدود به فهم بواطن به معصومین (ع) شود، یا باید محدود به تفسیر بخش های نیازمند به تفسیر شود، یا باید محدود به اختصاص علم کامل تفسیر قرآن به معصومین (ع) شود و در صورت عدم امکان ، باید به کلی کنار گذاشته شوند در جمع ادلّه جواز و عدم جواز تفسیر برای غیرمعصومین می توان گفت که بر مبنای برخی از روایات، غیرمعصومین در صورتی که شرایط خاصّی داشته باشند، در برخی از فضائلی که به معصومین (ع) نسبت داده می شود، با آنان شریکند و روایاتی که دالّ بر جواز تفسیر غیرمعصومین هستند، قرینه ای هستند که غیر معصومین با داشتن شرایط خاصّی می توانند در این فضیلت که در برخی از روایات خاصّ معصومین (ع) دانسته شده است، با آنان شریک باشند. در جمع روایاتی که دلالت بر اختصاص فهم باطن قرآن کریم به معصومین (ع) می کنند، با روایاتی که دلالت بر امکان فهم باطن قرآن برای غیرمعصومین می نمایند، باید گفت قرآن کریم معانی باطنی متعددی دارد که روایات اختصاص، ناظر به اختصاص فهم مرتبه اعلای باطن قرآن به معصومین (ع) هستند.

تبیین مبانی نظری اصلاح الگوی مصرف در قرآن کریم و روایات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  عباس قربان پور توستانی   نهله غروی نایینی

بر این اساس ما در این پژوهش درصدد بیان برخی از مبانی نظری اصلاح الگوی مصرف می باشیم که پس از جستجو، آیات و روایات مربوط به آن استخراج و برخی از مهمترین این مبانی اسننباط گردید. در ابتدای این پژوهش، مسأله مصرف از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. سپس برخی از مهمترین اصول و قواعد موثر در اصلاح الگوی مصرف مانند؛ اعتدال و میانه روی، انفاق، مواسات با دیگران، تقدیر معیشت، منع اسراف و تبذیر، بخل(تقتیر)، زراندوزی، رفاه طلبی(إتراف) و ... را ارائه نموده ایم. و در ادامه نیز ارزشهایی اعتقادی( مالکیّت مطلق الهی، معاد و روز جزاء ) و ارزشهای رفتاری( رعایت تقوی و ترک گناهان، شکر نعمت های الهی ) که موثر در امر مصرف و الگوی مصرف هستند را تشریح نموده ایم و در پایان این پژوهش نیز بعضی از آثار و پیامدهای منفی عدم اصلاح الگوی مصرف مانند؛ فقر، فاصله شدید طبقاتی، کفر و انکار آیات الهی، نزول بلاها و عذابها و ... را از دید آیات و روایات مورد بررسی قرار داده ایم.

مخاطب شناسی و نقش آن در فهم روایات اهل بیت (علیهم السلام)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  محمد مجید شیخ بهایی   نصرت نیل ساز

هر آنچه که در فهم متن حدیث اثر گذار باشد, می‏تواند از موضوعات علم فقه الحدیث قلمداد شود. یکی از این موضوعات, شناخت مخاطب سخن و احوال او است. سوال اصلی در این باره آن است که شناخت مخاطب حدیث معصوم (علیه السّلام)، چرا و چگونه به فهم بهتر حدیث کمک می کند. در پاسخ به این سوال باید گفت از قواعد مهم فقه الحدیثی, توجه به مقام ایراد سخن از سوی معصوم (علیه السّلام) است. چرا که حدیث با بستر صدور آن, ارتباطی ناگسستنی دارد و شناخت فضای صدور, قرینه‏ای مهم در فهم حدیث است. مخاطب معصوم (علیه السّلام) مهم‏ترین عنصر تشکیل دهند? فضای صدور حدیث است؛ زیرا معصومان (علیهم السّلام) بلیغ‏ترین انسان‏ها بودند که جز به اقتضای حال سخن نمی‏راندند. ایشان به علم الهی از ویژگی‏های مخاطب خود آگاه بودند و سخنی را روا می‏داشتند که در محدود? عقل و درک مخاطب بگنجد, مطابق نیاز او باشد و زمین? رشد و تعالی ایمانی او را فراهم آورد. بنا بر این خطاب معصوم (علیه السّلام) ناظر به صفات مخاطب سخن است. شناخت برخی از ویژگی های مخاطب در فهم صحیح روایت، اهمّیّت بیشتری دارد که مهم ترین آن ها را می توان عمدتاً در ویژگی های اعتقادی (دین, مذهب, درج? ایمان و ...)، علمی (میزان دانش, قدرت فهم و ...) و طبعی جستجو کرد. از نظر موضوعی، شناخت مخاطب در موضوعات کلامی، تفسیری، فقهی و طبّی اهمّیّت بیشتری را داراست، اما در برخی ابواب روایی همچون روایات اخلاقی نیاز کمتری به آن وجود دارد. نکت? دیگر در پاسخ به این پرسش، شناخت عمومیت خطاب معصوم (علیه السّلام) است؛ بدین معنا که خطاب حدیث در اصل اوّلی عام (حقیقی) و مشتمل بر هم? مخاطبان مستقیم و غیر مستقیم است مگر این‏که به دلیلی، خاص (شخصی) بودن آن ثابت شود. از این رو خطاب‏های شخصی، به رغم وجود, حجم بسیار اندکی از میراث روایی ما را تشکیل می‏دهند؛ اما در اکثر قریب به اتفاق روایات, خطاب, به شکل قضی? حقیقیه و متوجّه سایر مخاطبان است. برای تشخیص خطاب‏های حقیقی و شخصی, ملاک قطعی و مسلّمی وجود ندارد؛ اما وجود قرائنی می‏تواند احتمال عام یا خاص بودن خطاب را افزایش دهد. نظر برگزیده در این زمینه آن است که خطاب معصوم (علیه السّلام) می‏تواند خاص باشد, اما نه به معنای خاص مکانی و زمانی؛ بلکه با نظر به ویژگی‏ها و صفات مخاطب؛ یعنی خطاب معصوم (علیه السّلام) در طول زمان جاری است و هر مخاطبی را که هم وصف با مخاطب نخستین باشد, در بر می‏گیرد.

انصاف در قرآن و حدیث
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  مونا امانی پور   محمد کاظم رحمان ستایش

عدم شناخت دقیق و درست انصاف به خودمحوری می انجامد. رفتار خودمحورانه نیز ـ به ویژه از جانب متصدیان امور مهم ـ آستان? خروج از حق و ورود به ستم و بی عدالتی است و سبب دوری جامعه از امنیت، آسایش و آرامش است. انصاف در لغت و اصطلاح به معنای دادن حقِ برابر از جانب خویش و مخالف ظلم و حمیت است. در نگاه ماهوی یک فضیلت اخلاقی نفسانی برخاسته از عقل و در نگاه کارکردی، خصلتی حق محور و ضامن ادای حقوق به صورت کامل و برابر است. از این رو در اسلام دینِ حقِ حق مدار و نیکوی فضیلت محور از بالاترین جایگاه ها برخوردار است. عقل (خاستگاه انصاف) برای تطبیق بر امور جزئی نیازمند معیار وجدان است. وجدانِ اخلاقی سبب می شود انسان در برخورد با دیگران خود را جایگزین آن ها کرده، بر اساس سه عنصر تخیل، معرفت و آگاهی، هر چه برای خود می پسندد برای آنان نیز بپسندد. این جایگزینی انسان را از خودبرتربینی رها کرده، او را به رعایت انصاف وا می دارد. انصاف تحث تاثیر برخی عوامل مانند: ایمان, جوانمردی؛ حیا؛ جهل؛ شهوت؛ خشم؛ حسد و ... شدت و ضعف می یابد که این عوامل خود نیز تحت تاثیر دو عامل انگیزشی عقل و شرعند. انصاف بر اساس کاربرد در حوزه های مختلف به دو دست? انصاف در گفتار و انصاف در رفتار قابل تقسیم است و بر اساس صاحبان حقوق به سه دست? انصاف با خویش؛ با خدا و با خلق تقسیم می شود. مراتب انصاف به ترتیب از سخت ترین به آسان ترین، بر اساس عظمت حقوق و صاحبان آن ها عبارتند از: انصاف با خدا؛ انصاف با خلق و انصاف با خویش. بر اساس علاقه به گیرند? حق عبارتند از: انصاف با خلق؛ انصاف با خدا و انصاف با خود. بر اساس علاقه به دهند? حق عبارتند از: انصاف از خویش؛ انصاف از نزدیکان؛ انصاف از دشمنان. مهمترین نتایج انصاف بر اساس روایات عبارتند از: حقیقت ایمان و کمال آن؛ استواری دین؛ بهشت؛ الفت و دوستی؛ آسایش و آرامش؛ رحمت و خشنودی الهی و ... . گزینش حاکم؛ قاضی؛ شریک و دوست؛ پذیرش گواهی و نقد و ... از اموری است که نیاز به شناسایی منصفین دارد که این مهم با شناخت ویژگی های منصفین حاصل می شود. مهمترین ویژگی های منصفین حقیقی و برتر، کمال عقل و کمال ایمان است.مهمترین نمود درونی انصاف، پذیرش حق و مهمترین نمودهای بیرونی آن عبارتند از: اعتراف به حق؛ راستگویی؛ سازگاری میان گفتار و کردار و محکوم کردن خود است.عدالت و انصاف رابط? عموم و خصوص مطلق دارند و هر دو فضیلتی حق مدار و در پی ادای حق و حقوق هستند. با این تفاوت که عدالت، کیفی و کَمّی ولی انصاف تنها کمی است. همچنین انصاف با وجود نمودهای بیرونی، خصلتی درونی ولی عدالت برونی است. انصاف ادای حقوق برابر است بنابراین هر جا حقی باشد، انصاف نیز کاربرد دارد. هر چه این حق بزرگتر، صاحب حق عظیم تر و شرایط ادای این حق سخت تر باشد، انصاف کاربرد بیشتری خواهد داشت. بر این اساس مهمترین قلمروی انصاف بر اساس متون دینی، قلمروی سیاست است چرا که حق والی بر مردم و حق مردم بر والی از بزرگترین حقوق است. افزون بر این که قدرت، مهمترین زمین? ستم و بی انصافی است. بنابراین ادای این حقوق سخت، در شرایطی که انسان را به سوی ستم می کشاند، بسیار حائز اهمیت و مورد توجه است.

بررسی معارضات زبانی مشرکان با پیامبر(ص) و پاسخهای قرآن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  هادی زینی ملک آباد   خلیل پروینی

مشرکان برای حفظ منافع خود و پایبندی به عقاید خرافی به مخالفت با دعوت پیامبر به یکتاپرستی پرداختند و برای دستیابی به این هدف به انواع دشمنی ها و کارشکنی ها دست زدند. آنان پیامبر را به روش های مختلف مورد آزار و اذیت قرار دادند و با اقدامات مختلف سایر مردم را نیز از حضرت و قرآن دور ساختند. یکی از نخستین و گسترده ترین روش های مشرکان برای رویارویی با پیامبر معارضات زبانی در سطح وسیع بود که توسط سران مشرکان نسبت به شخص پیامبر و قرآن به روش های مختلفی سازماندهی و اجرا شد، اما با وجود این، چنین مسأله ای از سوی پژوهشگران مورد بی توجهی قرار گرفته است. در این پژوهش، تلاش شده است با رویکردی تاریخی–جامعه شناختی، معارضات زبانی مشرکان با پیامبر و پاسخ های قرآن به آنها مورد بررسی قرار گیرد؛ طرح شبهه بشر بودن، انواع اقتراحات و اتهامات، استهزاء و جدال به باطل نسبت به شخص پیامبر و اتهامات سحر، اختلاق، افتراء و اساطیرالأولین نسبت به قرآن از مهمترین معارضات زبانی مشرکان علیه پیامبر(ص) در مکه بود. خداوند به تمامی معارضات زبانی مشرکان نسبت به پیامبر(ص) پاسخ-هایی قاطع داده، آنها را با دلایل منطقی و تهدید مشرکان، بی پایه و اساس دانسته و حضرت را از انواع اتهامات مبرّا ساخته است. اتهامات مشرکان نسبت به قرآن نیز با پاسخ های محکم، تحدّی و تهدید مشرکان مردود گردیده است. ریشه یابی معارضات زبانی، تبیین برخی مفاهیم مربوط به این معارضات و بررسی پاسخ های قرآن که حجم قابل توجهی از آیات را به خود اختصاص داده است به تبیین برخی باورهای مشرکان و ارائه تصویر درستی از جامعه جاهلی مدد می رساند. از آن جا که این پژوهش با هدف ترسیم حجم وسیع معارضات زبانی و آیات مربوط به آن سامان یافته است، بررسی جداگانه هر یک از معارضات زبانی، که پژوهش حاضر راهگشای آنهاست از بایسته های پژوهشی مهمی است که نتایج کاربردی به دنبال خواهد داشت.

تفسیر مجاهد بن جبر و روش شناسی آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  الهام زرین کلاه   نصرت نیل ساز

مجاهد بن جبر از مشهورترین مفسران تابعین در قرن دوم و از موثق ترین شاگردان ابن عباس و از راویان امام علی (ع) است. مجاهد از پایه گذاران اجتهاد در تفسیر قرآن می با شد. بسیاری از رجالیون وی را ستوده اند و عده ی معدودی نیز، مورد جرح قرار داده اند. مجاهد را متهم به تفسیر به رأی، مراجعه به اهل کتاب و تمایل به خوارج کرده اند. در کتاب های رجالی، مشایخ و شاگردان بسیاری برای وی ذکر شده است. طبق روایات، وی از محبان و معتقدان به ولایت امام علی (ع) است. غیر از روایات فراوانی که در تفاسیر روایی از مجاهد نقل شده است، تفسیری مستقل با عنوان "تفسیر مجاهد" وجود دارد. نسخه ی خطی از این تفسیر، به شماره ی 1075 در دارالکتب المصریه در قاهره نگهداری می شود که مبنای چاپ های مختلف تفسیر مجاهد قرار گرفته است.گفته شده دو نسخه از این تفسیر نزد محمد صالح برغانی بوده،که در کربلا نگهداری می شود. مهم ترین ویژگی این تفسیر مانند سایر تفاسیر روایی کهن، اختصار و شرح و توضیح واژگان و عبارات قرآن است، به گونه ای که 65 درصد از مجموع روایات آن، به تبیین لغوی اختصاص یافته است. در این تفسیر از ابزارهای دیگر مانند بیان سبب نزول، ناسخ و منسوخ، اختلاف قرائات، مباحث تاریخی و ... نیز استفاده شده است. اسرائیلیات در این تفسیر جداً کم است. تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن با حدیث و تفسیر عقلی از جمله روش های به کار رفته در آن است. افزون بر صبغه ی لغوی، گرایش های فقهی و کلامی نیز در این تفسیر وجود دارد. از 2130 روایت موجود در این نسخه، 1730 روایت به مجاهد و سایر روایات به افرادی مانند پیامبر (ص)، امام علی (ع)، ابن عباس و... منتهی می شود. مشهورترین سند تفسیر مجاهد "عبدالرحمن- ابراهیم- آدم- ورقاء- ابن ابی نجیح- مجاهد" است. پس از سند مشهور بیشترین روایات با سند "آدم- مبارک بن فضاله- حسن بصری" نقل شده است. اشتباه آوردن نام افراد، ناقص آوردن برخی راویان سلسله سند، افتادگی در سند، ذکر روایات بدون سند و ... از مواردی است که در برخی اسناد این تفسیر دیده می شود.

پدیده های طبیعی در سور مکی و مدنی و اسالیب بیان آن در قرآن کریم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  کلثوم حسینی کاشیدار   نصرت نیل ساز

چکیده قرآن در بیش از 750 آیه حدود 2131 بار به پدیده های طبیعی اشاره کرده و آن ها را آیات الهی شمرده است. از این تعداد حدود 1572 بار در سور مکی و حدود 677 بار در سور مدنی قرار دارد. علت کثرت ذکر پدیده های طبیعی در آیات و سور مکی را باید در فزونی تعداد آیات مکی نسبت به مدنی جستجو کرد زیرا بر اساس آمار، 6/71% آیات مکی و 4/28% آن مدنی است. طبیعت و مظاهر طبیعی در طول تاریخ بویژه در عصر جاهلیت در جایگاه خویش قرار نداشته؛ گاه در حد معبود مطرح گشته و گاه طبیعت دستگاه معارض با خداوند متعال فرض شده است. از نظر قرآن طبیعت دستگاه مخالف و معارض با خدا نیست و به هیچ وجه نمی تواند به جای خداوند تلقی و شریک وی پنداشته شود بلکه معرّف عظمت و قدرت و مظهر علم الهی به شمار می آید. بر این اساس، طبیعت بویژه در سور مکی به زیبایی تمجید می شود و پیوند طبیعت با خداوند و نیز ارتباط معقول انسان با طبیعت و همچنین نقش طبیعت در حیات بشر به خوبی تبیین می گردد. از آنجا که انسان به طبیعت مأنوس است، فکر و اندیشه او نیز به طبیعت خو کرده است، قرآن غالب تمثیل ها و توضیح های خود را با ذکر پدیده های طبیعی بیان کرده و از انسان ها خواسته است تا در نشانه های الهی بیندیشند. هدف اصلی طبیعت شناسی از دید قرآن، افزودن معرفت انسان ها نسبت به خداوند متعال است. در کنار این هدف غایی، می‏توان اهداف دیگری را ذکر کرد که پی بردن به آن ها مقدمه رسیدن به آن هدف نهایی است؛ این اهداف عبارت از «اثبات معاد»، «اثبات نبوت»، «اثبات حقانیت وحی قرآن بر محمد (ص)»، «تربیت جوامع و گروه ها»، «بزرگداشت دین اسلام»، «دلداری دادن به پیامبران»، «بیان افکار خرافی در بهره وری از طبیعت» و «بیان مسائل فقهی» است، که درک هر یک از آن ها انسان را به خدا نزدیک تر می کند. برای تأثیرگذاری بهتر، پدیده های طبیعی و اهداف آن ها، در قالب اسالیب بلاغی علم معانی، بیان و بدیع ذکر شده اند. بنابراین، این نوشتار بر آن است نگاهی جامع به پدیده های طبیعی در زمین? بره? نزول، اهداف و اسالیب بیان آن ها در قرآن کریم داشته باشد. کلمات کلیدی: قرآن، طبیعت، پدیده های طبیعی، سور مکی، سور مدنی، اسلوب، تصویر، تصویر هنری در قرآن.

بررسی استشهاد به آیات در احتجاجات معصومین (ع)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1389
  سمیه اهوارکی   نصرت نیل ساز

دین اسلام که اساس دعوت خود را بر برهان و دلیل و منطق نهاده است، اهمیت ویژه ای برای احتجاج قائل بوده و شیوه و روش های کاربردی آن را از طریق پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت او (ع) به ما آموخته است. معصومین (ع) در احتجاج و رویارویی های خود با منکران و معاندان دین، به امور گوناگونی استشهاد می نمودند. سنت و حدیث پیامبر اکرم (ص)، عقل، اجماع مسلمانان، تاریخ، سیره انبیای پیشین و ... از جمله این امور می باشند. در این میان استشهاد به قرآن از مهم ترین و پرکاربردترین شیوه احتجاج و مناظره معصومین (ع) به شمار می رود. حقانیت و جامعیت قرآن، علم و انس اهل بیت (ع) با قرآن و مقبولیت قرآن در برابر عدم مقبولیت ائمه(ع) در اذهان اکثر مسلمانان در آن زمان، کثرت احتجاج معصومین (ع) به قرآن را سبب می شد. اهمیت و جایگاه ویژه قرآن از سویی و ذو وجوه بودن قرآن از سوی دیگر سبب رواج استشهاد به قرآن در احتجاجات مسلمانان شده بود به گونه ای که حتی مخالفان و معاندان اهل بیت (ع) و پیروان فرقه های انحرافی نیز با سوء استفاده از آیات قرآن در پی به حق نشان دادن افکار و اعمال باطل خود بودند. در چنین شرایطی معصومین (ع) با استشهاد به قرآن که با فنون و شگردهای خاصی انجام می شد علاوه بر آن که راه صحیح بهره بردن از آیات قرآن را نشان می دادند، اتصال خود را به علوم و معارف غیبی و احاطه خود بر ظاهر و باطن قرآن و در نتیجه ضرورت تمسک و مراجعه به اهل بیت (ع) برای فهم قرآن کریم را برای همگان روشن می ساختند. مخاطبان احتجاجات معصومین (ع) به قرآن در دو گروه غیر مسلمانان (شامل مشرکان، اهل کتاب، زنادقه و ...) و مسلمانان (شامل خلفا و حکام جور، گروه ها و فرق مسلمانان و عامه مردم) جای می گیرند. موضوعات این استشهادات نیز بسیار متنوع و گوناگون است و انواع موضوعات کلامی، فقهی، اخلاقی و علمی در میان آن هال دیده می شود. معصومین (ع) همچنین در احتجاجات خویش به سطوح معنایی گوناگونی از آیات همچون ظاهر، تاویل، مصداق، سبب نزول و ... استشهاد می نمودند و کارکرد آیات در احتجاجات آنان متنوع است. در احتجاجات آنان نه تنها ظاهر آیات بلکه مفهوم ، سبب نزول، مصداق، تأویل و جری و تطبیق آیات نیز مورد توجه و استشهاد قرار می گرفت. این استشهادات، از نظر ظاهری، به دو شیوه استشهاد صریح و استشهاد پنهان به قرآن صورت گرفته است؛ استشهاد صریح و آشکار بدین معناست که شنونده هر چند نا آشنا با قرآن باشد به سبب وجود قرینه ای در کلام امام متوجه این استشهاد می شود. این استشهادات از جهت مقدار آیاتی که مورد استشهاد قرار گرفته اند، تبیین یا عدم تبیین ارتباط آیه با موضوع مورد احتجاج و همچنین چگونگی اتصال آیه به کلام قابل تفکیک هستند. استشهاد پنهان معصومین (ع) به قرآن یا اثرپذیری از قرآن نیز همان استفاده پنهان از قرآن است که در آن به پیوند کلام با قرآن تصریح نمی شود و گونه های مختلف آن در چهار گروه اثرپذیری واژگانی، گزاره ای، الهامی و تلمیحی جای می گیرند.

بررسی مفهوم نعمت در قرآن و حدیث
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  مریم میرزایی قلم خانی   نهله غروی نایینی

نعمت خوشگواریِ زندگی و نیکو بودنِ حال و مرحمت و به معنی، احسان و نیکی است که خداوند بر بندگانش عطا فرموده است: «وَ ما بکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّه» (نحل/53) و غیر قابل شمارش است «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (ابراهیم/3). هیچ کسی نمی تواند به تنهایی آن را به بنده دهد. نعمت، تنها شامل جنس انسان، موجودات ناطق (جن و انس و ملک) و موجودات با شعور می شود؛ زیراکه موجود متنعم با شعور قدرت تشخیص امور سودمند از زیانبار را دارد و غیر او، فاقد چنین تمییز و تشخیصی است. نعمت ها دو نوع دنیوی و اخروی هستند که به دو نوع معنوی و مادی تقسیم می شود. نعمت های مادی دنیا مانند آفرینش، خانواده، تملکات مادی، آسمان ها و زمین و هرآن چه در آن هاست و موارد فراوان دیگر، کم یا زیاد در اختیار هم? بندگان قرار می گیرد. از نعمت های معنوی دنیا مانند هدایت، نصرت و الطاف الهی و موارد فراوان دیگر، انسان ها با توجه به اعمال خود می توانند بهره مند شوند. البته اهل ایمان و عمل صالح تنها بهره مندان از نعمت های اخروی هستند. به دلیل این که خداوند حکیم است از اعطای این نعمت ها به انسان نیز اهداف فراوانی مانند معرفی خود، هدایت و بیداری انسان، آزمایش و یا سنت استدراج را دارد. انسان ها در قبال این نعمت ها موظف می شوند که اصول دین را بپذیرند و سپاس نعمت ها را به جا آورند و به دیگران نیز کمک کرده، از ناسپاسی، نافرمانی و حسدورزی خودداری نمایند. برخی از بهره مندان وظایف خود را به خوبی انجام داده و سپاس نعمت را به جا می آورند، لیکن برخی دیگر ناسپاسی نموده و بر خلاف وظیفه عمل می کنند. خداوند نیز با توجه به عملکرد هریک از این دو گروه آنان را به جزای اعمالشان می رساند. علاوه بر این انسان ها با عملکرد خود می توانند نقش مهمی در بقا و زوال نعمت های الهی داشته باشند. یکی از مهم ترین نعمت های الهی بر انسان ها که وسیل? هدایت آنان و زمینه بهره مندی هرچه بیشتر از نعمت های مادی و معنوی و دنیوی و اخروی را ایجاد می کند، بر اساس روایات نعمت وجود معصومان (ع) به ویژه نعمت ولایت آنان است که کامل ترین مصداق نعمت در قرآن است.

تحلیل گفتمان مالی قرآن در سوره های مکی و مدنی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  راضیه میرزایی قلم خانی   نصرت نیل ساز

مسائل مالی از جمله مهمترین مسائل در هر جامعه و حکومت است که رشد فردی و اجتماعی افراد در گرو نظام مند بودن آن است. از این رو اسلام، به تعیین حدود و تبیین مقررات این حوزه، در سایه وحی الهی پرداخته است. بررسی این مبحث بر اساس ترتیب نزول آیات، بیانگر روند تشریع احکام، تأثیر باورها و عقاید بر رفتارهای مالی و التزام به احکام مالی شریعت، تبیین مفاهیم اخلاقی، چگونگی برخورد قرآن با مخاطبان مختلف، و ... می باشد. در حدود 700 آیه از سوره های مکی و مدنی قرآن کریم، مباحث مالی مطرح شده است. طرح این مبحث در سوره های مکی و مدنی دارای نقاط اشتراکی مانند اشاره به نگرش انسانها نسبت به اموال و اولاد و دنیادوستی؛ اصلاح این نگرشها با یادآوری جنبه های منفی و مثبت مال، سرانجام نمونه های دنیا طلبی، مالکیت و رازقیت خداوند، و اشاراتی به مسائل ربا، اموال یتیم، انفاق و زکات، است. اما در این میان به دلیل تفاوت بافت جمعیتی مکه و مدینه و استقرار حکومت اسلامی در مدینه تفاوتهای مهمی نیز وجود دارد. در سوره های مکی به دلیل غلبه ی شرک و خفقان، بیشترین توجه به طرح اندیشه های مالی در ارتباط با ارزشهای معنوی مانند ایمان به خدا، پیامبران، آیات الهی و قیامت؛ نگرشهایی در ارتباط با اموال و دنیا، و اصلاح این نگرش ها با یاد آوری ابعاد مختلف معاد، موقتی بودن بهره مندی از مال و ثروت و ... و اشاراتی به برخی عملکردهای جاهلی معطوف شده است؛ اما در برهه نزول مدنی با استقرار حکومت و امکان پیگیری حدود و مقررات، بیشتر به بیان حوزه های مختلف عملی در اجتماع مانند انفاق، زکات، ربا، مباحث مالی مربوط به جنگ و جهاد، مجازات های مالی، ... و مسائل مالی خانوادگی مانند ارث، مهریه، نفقه و ... توجه شده است. از آنجا که هر انسانی بر مبنای باورها و جهانبینی خود، ایدئولوژی و عملکرد خاصّی در حوزه های مختلف از جمله امور مالی دارد، قرآن در کنار اشاره به مسائل مالی، به شیوه های گوناگون به توحید و معاد به عنوان دو رکن اساسی جهان بینی اسلامی پرداخته است.

بررسی اوصاف حضرت مهدی (ع) در ادعیه و زیارات مأثور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  لیلا خلیلیان فر   نهله غروی نایینی

معرفت امام هر عصری، بر مسلمانان آن عصر، واجب است و شناخت اوصاف ائمه معصومین (ع)، یکی از راه های مهم آشنایی با ویژگی ها و فضائل آن بزرگواران است. امام مهدی (ع)، امام دوازدهم شیعیان است و معرفت آن حضرت از تکالیف واجب مسلمانان به شمار می آید. به منظور شناخت امام مهدی (ع)، اوصاف و ویژگی های آن حضرت، علاوه بر آیات قرآن و روایات، در ادعیه و زیارات مأثور نیز ذکر گردیده است. در یک تقسیم بندی این اوصاف ناظر به جنبه های شخصیتی، نسبی و حکومتی امام مهدی (ع) هستند و به اوصاف خاص و مشترک تقسیم می شوند. اغلب اوصاف مشترک امام مهدی (ع) با دیگر امامان در حوزه اوصاف وجودی و شخصیتی آن حضرت است، نظیر خلافت، ولایت، امامت و...و اوصاف خاص امام مهدی (ع) اغلب، ناظر به برنامه ها، مأموریت ها و وظایف حکومتی آن حضرت در عصر ظهور، نظیر بر قراری قسط و عدل، انتقام گیری از قاتلان و دشمنان اهل بیت (ع) و ... است. از این رو، در این پژوهش سعی شده است تا با شرح و بررسی اوصاف امام مهدی (ع) در ادعیه و زیارات مأثور، با ویژگی ها و اوصاف آن حضرت (ع) آشنا شویم.

بررسی ماهیت عمل و تجسم اعمال از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  ناصر کولیوند   نصرت نیل ساز

یکی از مباحث مهم مربوط به معاد و عالم پس از مرگ چگونگی دریافت پاداش و کیفر اعمال است. دیدگاه دانشمندان در این باره بر دوگونه است؛ برخی معتقدند که جزای اعمال در آخرت، نظیر کیفر و پاداش دنیایی از سنخ قرارداد است. این گروه که مخالفان نظری? تجسم اعمال محسوب می شوند در تأیید دیدگاه خود به دلایلی از جمله عرض بودن اعمال و آیات قرآن دالّ بر قراردادی بودن جزای اعمال، استناد کرده اند. برخی دیگر معتقدند که جزای اعمال در آخرت از سنخ خود عمل است لذا نظری? تجسم اعمال را برگزیده اند. مهمترین ادله ای که این گروه اقامه کرده اند؛ یکی بقای نفس و تأثیر متقابل عمل بر روی نفس است و دیگری آیات قرآن و روایات معصومین (ع) دالّ بر تجسم اعمال است. در حدود 95 آیه از قرآن با تعابیر گوناگون به تجسم اعمال اشاره شده است. علامه طباطبایی یکی از برجسته ترین و شاخص ترین مفسران قرآن کریم نظری? تجسم اعمال را اختیارکرده اند. ایشان با استناد به نظری? بقای نفس و با تبیین حقیقت معنایی عمل یعنی هیئتی ملکوتی و نفسانی که بر روی نفس نقش می بندد، نظری? عَرَض بودن اعمال را بی پایه و اساس دانسته است، و با استناد به ادل? نقلی مانند آیات قرآن دالّ بر تجسم اعمال از جمله آیاتی که جزا را عین عمل دانسته اند؛ یا آیاتی که بر حضور اعمال در قیامت دلالت دارند، و غیره، و روایات معصومین (ع)، نظری? تجسم اعمال را به اثبات رسانده اند. عقید? علامه طباطبایی در خصوص آیات دالّ بر قراردادی بودن جزای اعمال این است که این آیات جاری مجرای احکام کلی? عقلائیه است و برای سهولت فهم مردم به این صورت بیان شده اند. نظری? تجسم اعمال از این نظر که اولاً عدالت خداوند در جزای اعمال را به اثبات می رساند و ثانیاً به بسیاری از شبهات وارده بر جزای اعمال از جمله علت خلود در جهنم، پاسخ می گوید، بسیار حائز اهمیت است.

بررسی اخلاق اجتماعی پیامبر (ص) و روش الگوسازی آن در قرآن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  طاهره مرتضوی نژاد   نصرت نیل ساز

قطعاً خُلق حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم که پروردگار عالم در دومین سور? نازل شده آن را به طور مطلق به عظمت وصف کرده است از مهم ترین عوامل گسترش اسلام بوده است. قرآن در بیش از هشتاد آیه، مستقیم یا غیرمستقیم، به اخلاق اجتماعی پیامبر (ص)، از دو بُعد ایجابی و سلبی اشاره کرده است. حُسن خُلق، رحمت بودن برای عالمیان، عفو، صبر، اشتیاق زائدالوصف بر هدایت مردم، اخلاص و عدالت از مهم ترین صفات ایجابی رسول خدا (ص) است. خلق بد و روحی? خشن، خیانت و ظلم از صفاتی است که آیات قرآن از آن حضرت نفی کرده است. حضرت محمد (ص) به رغم ویژگی های والای اخلاقی که خداوند آن را ستوده است، هنگام اجرای احکام و حدود الهی با قاطعیت برخورد و با مخالفان به-شدت مقابله می کرد. جامع? کنونی بیش از هر زمان دیگر به اخلاق والای پیامبر(ص) نیازمند است. یکی از راه های مهم برای الگوسازی اخلاق و رفتار پیامبر(ص) شناخت و معرفی سیر? ایشان است که به وسیل? افرادی که بیشترین تأثیر را در میان اقشار جامعه دارند مانند والدین، معلمان، مبلغان، مدیران و هنرمندان صورت می گیرد. این افراد در مسیر اسوه سازی باید چند نکته را مورد توجه ویژه قرار دهند: نخست این که خود باید پیش از هرچیز عامل به سیر? پیامبر(ص) باشند، همچنین از ابزارهای مختلف و متناسب با ویژگی های مخاطبان بهره گیرند. نکت? دیگر آن است که از آسیب هایی که در اسوه سازی پیامبر (ص) ممکن است پیش آید مانند تاریخی جلوه دادن اسوه های دینی، فراانسانی جلوه دادن الگوهای دینی، تعمیم الگوهای نادرست، تقدس زدایی از الگوهای دینی و غیره اجتناب کنند.

تحلیل و بررسی احتجاج های امام حسین (ع) و اصحاب (با تاکید بر مقطع تاریخی قیام حضرت از مدینه تا بازگشت اسرا و اهل بیت (ع) به مدینه)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  علی رضا شهسواری   کاووس روحی برندق

امام حسین(ع) از آغاز قیام خویش در مدینه که با بیعت نکردن با یزیدبن معاویه شروع شد تا لحظه ی شهادت، سعی داشتند تا با ادلّه ی مستحکم، حقّانیّت خود و بطلان یزید را آشکار سازند. امام حسین(ع) و اصحاب در احتجاج های خود از مستحکم ترین صور منطقی، یعنی قیاس، و از باارزش ترین موادّ، یعنی؛ آیات قرآن، احادیث پیامبر(ص) و احکام عقلی، برای اثبات مدّعای خویش بهره برده اند و نیز منابع استدلال های اهلبیت(ع)، بر قاطعترین منابع یعنی؛ قرآن و سنّت و عقل، بنا شده است. موضوع محوری محاجّه های ایشان را می توان اثبات حقّانیّت و شایستگی امام حسین(ع) به عنوان جانشین حقیقی رسول الله (ص) و عدم لیاقت یزید برای تصدی این منصب دانست. اما دشمنان اهل بیت(ع) که در مقابل دلایل روشن و قاطع ایشان جوابی نداشتند، با انواع مغالطه (مانند مغالطه ی پیش فرض نادرست، توسل به احساسات و ...) از پذیرش حقّ، سرباز می زدند. رهبری قیام از شروع جنبش در مدینه تا شهادت امام حسین(ع) به دست خود حضرت(ع) بوده و این رهبری در محاجّه های با دوستان و دشمنان نیز نمودار است لذا بیشترین محاجّه ها در این دوره توسّط خود امام حسین(ع) انجام شده است. امّا با شهادت ایشان، رهبری و امامت به امام سجّاد(ع) منتقل شده و محاجّه با دشمنان و تنویر افکار عمومی و آشکار ساختن ابعاد، اهداف و حقّانیّت نهضت حسینی و نیز رسوا کردن قاتلان و دشمنان امام حسین(ع) بر عهده ی ایشان است. البتّه حضرت زینب(س) نقش برجسته ای در این دوره دارند.

بررسی تطبیقی امامت از دیدگاه مفسران شیعی و اهل تسنن در آیات مشتمل بر واژه امام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  صدیقه ملکلو   نصرت نیل ساز

کلمه امام و مشتقات آن در آیات قرآن کریم 12 بار به کار رفته است که تنها در 3 آیه، به مسئله امامت به معنای رهبر الهی پرداخته شده است. مفسران و متکلمان اهل تسنن و شیعه از دیرباز درباره معنی امام، ویژگی ها و شئون امامت اختلاف نظر داشته اند. اما چالش برانگیزترین اختلافات در کارکرد این آیات بویژه آیه 124 سوره بقره در منازعات و جدل های کلامی میان شیعه و سنی در مسئله امامت و رهبری جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص) است. شیعیان با استناد به این آیات معتقد بودند که امامت منصبی الهی غیر از نبوت است و جانشین پیامبر(ص) که امامت جامعه را پس از ایشان به عهده می گیرد باید دارای این ویژگی ها باشد: منصوص بودن از جانب خدا، عصمت، دریافت وحی، عبودیت تام، صبر و یقین. اما اهل تسنن که مراد از امامت در این آیات را همان نبوت دانسته اند، معتقدند این ویژگی ها برای خلیفه رسول خدا ضروری نیست و تنها شرطِ لازم ظالم نبودن، به معنای کافر و فاسق نبودن در هنگام عهده داری امامت جامعه است. اما دیدگاه اهل تسنن در مورد وظیفه مردم در قبال امامی که پس از تصدی این منصب فاسق و جائر می شود متفاوت است، برخی معتقد به لزوم خروج علیه وی و اطاعت نکردن از فرامین او هستند و برخی دیگر خروج را در صورتی که موجب ریختن خون مسلمانان یا فتنه شود جایز ندانسته اند. براساس آیات قرآن مهم ترین شأن امام، هدایت به امر خدا که همان ایصال به مطلوب است، می باشد. این شأن ربطی به پذیرش امام از سوی مردم به عنوان رهبر جامعه اسلامی ندارد اما در سایر شئون امامت، به معنای رهبر ظاهری جامعه اسلامی، میان شیعه و اهل تسنن تفاوت چندانی وجود ندارد.

تحلیل انتقادی شبهه «ورود اخبار غیبی در نهج البلاغه» با تأکید بر علم امام و فضای صدور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  آتنا بهادری   مجید معارف

براساس منابع موجود پیشینه تشکیک در نهج البلاغه به قرن ششم هجری برمی گردد. این تشکیک ها اقسام إسنادی, اسلوبی و محتوایی دارد. «ورود اخبار غیبی در نهج البلاغه» مربوط به مورد اخیر است. پیشگویی های دقیق حضرت علی(ع)از آینده در همان عصر نیز باعث تردیدهایی در ذهن مخاطبان از آگاهی آن حضرت(ع)به علم غیب می شد. علمی که به تصریح برخی از آیات منحصر به خداوند است. در قرون بعد شارحان به شناسایی اخباری از این دست و آوردن نمونه هایی فراتر از نهج البلاغه و اثبات وقوع آنها بر اساس منابع تاریخی اهتمام ورزیدند. در دوره معاصر برخی از پژوهشگران اهل تسنّن فراتر از پیشگویی وقایع آینده، تبیین معارف توحیدی، توصیف دقیق عالم مجرّدات و برخی از حیوانات و حشرات را مستلزم آگاهی از غیب دانسته اند و به همین سبب در اصالت نهج البلاغه تردید کرده اند. در پژوهش حاضر پس از شناسایی مواردی که ممکن است به نحوی با این شبهه مرتبط باشد، با دو راهکار به آنها پاسخ داده می شود. راهکار نقضی با ارائه نمونه هایی از علم غیب پیامبر(ص)محال بودن این علم را برای بشر نقض می کند. راهکار حلّی هفت رویکرد دارد. رویکرد قرآنی، علم غیب برخی از رسولان را ثابت می کند. رویکرد روایی به علم امیرمومنان(ع)و تعلیم خاصّ او از پیامبر(ص)توجه دارد. رویکرد عقلی-فلسفی و رویکرد عرفانی امکان آگاهی افرادی با نفوس پاک و صفای روح را از برخی امور غیبی اثبات می کند. رویکرد تاریخی پیشگویی های حضرت علی(ع)را با گزارش مورّخان و وقایع نگاران فریقین با آثاری قبل از تدوین نهج البلاغه و حتی تولد سیّدرضی(ره)نشان می دهد؛ رویکرد ادبی با توجه به اذعان عالمان سنّی بر صدور بخشهایی از نهج البلاغه از حضرت علی(ع)، دیگر قسمتهای این کتاب از جمله مغیبات را دارای سبک بیان و اسلوب واحد با آن بخشها می داند. در نهایت رویکرد کلامی به سوالات پدید آمده نزد برخی از شیعیان پاسخ می دهد و به تبیین گستره علم امام افزون بر تعلیم پیامبر(ص)می پردازد که از منابع علم مکتوب و غیرمکتوب بهره مند است. هدف علی بن أبی طالب(ع)از بیان اخبار غیبی متنوع است, نظیر تبیین معارف توحیدی، اثبات حقانیت خویش و گمراهی دشمنان با استوارسازی یاران و هدایت دشمنان غیرمعاند.

بررسی مباحث توحیدی نهج البلاغه و تطبیق آن با قرآن کریم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  زهره بابااحمدی میلانی   نصرت نیل ساز

توحید و خداشناسی اصل اساسی در بعثت تمام انبیاء، و محور تمام تعالیم قرآن است، معارف الهی، عبادات، معاملات، روابط سیاسی، اجتماعی و به طور کلی هر اصلی در قرآن به مسیله توحیدبرمی گردد، و چون توحید را تحلیل کنیم همه این تفاصیل حاصل می شود. معارف توحیدی در نهج البلاغه نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در واقع به خاطر عجین بودن و آمیختگی قرآن با روح و جان حضرت علی(ع)، آیات بسیاری از قرآن کریم در سخنان ایشان تجلی یافته است. این تجلی، هم به لحاظ ظاهری هم به لحاظ محتوایی صورت گرفته است. بر اساس قرآن و نهج البلاغه راههای شناخت خدا با توجه امکانات شناختی که خدا در اختیار بشر قرار داده، متعدد است، یکی از این راهها، راه فطرت است. در بسیاری از آیات قرآن مانند آیات فطرت، میثاق، تذکره و نسیان و در فرازهای متعدد نهج البلاغه مانند«لِیسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یذَکِّرُوهُمْ مَنْسی نِعْمَتِهِ» به فطری بودن خداشناسی تصریح شده است.راه دیگر، راه عقلی-حسی، یا راه توجه به خلقت و آثار است، آیات فراوانی از قرآن کریم و فرازهایی از سخنان حضرت علی(ع) با اشاره به آثار صنع الهی، در عالم تکوین، از جمله آسمان، زمین، گیاهان، خلقت انسان و.. به اثبات خدای متعال پرداخته شده است. راه دیگر، راه عقلی- فلسفی است. آیات متعددی از قرآن کریم و فرازهایی از نهج البلاغه از طریق یک سری استدلالات عقلی، مانند حدوث، وابستگی و تغییرات عالم، و نفی این صفات از خدا، به اثبات واجب الوجود می پردازد. اگر چه در قرآن و نهج البلاغه بر امکان شناخت خدای متعال تأکید شده است، امّا شناخت کنه ذات و صفات خدا نه تنها امکان پذیر نیست بلکه اساساً چنین شناختی ممتنع است. در نهج البلاغه و قرآن دلیل عدم ادراک کنه ذات و صفات الهی با اشاره به ویژ گی ها و صفات خداوند، و محدودیت انسان بیان شده است.

نقش قرآن در تحول فرهنگ عصر نزول با تأکید بر نقد نظر خاورشناسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1390
  حسن زرنوشه فراهانی   مجید معارف

قرآن کریم در جامعه ای نازل شد که گرچه فرهنگ هایی مطابق با ارزش های انسانی در آن یافت می شد، امّا بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ های حاکم بر آن جامعه، منحط و بی ارزش و یا تحریف شده از اصل خود بودند. لذا از آن جا که قرآن کریم در اندیشه تصحیح زندگی انسان و رساندن او به کمال بود، به طور طبیعی به فرهنگ های حاکم بر جامعه نیز نظر داشت و به چهار طریق فرهنگ ستیزی، اصلاح فرهنگی، فرهنگ پذیری و جایگزینی فرهنگی به مواجهه با آن ها پرداخت. امّا همین توجه قرآن به فرهنگ های زمانه نزول، باعث شد تا گروهی از خاورشناسان و نیز برخی پژوهشگران مسلمان، قرآن را متأثّر از فرهنگ عصر جاهلیت و تورات و انجیل بدانند تا از این طریق الهی بودن قرآن را مخدوش کنند و قرآن کریم را ساخته دست پیامبر(ص) معرفی نمایند. مهم ترین دلیل آن ها بر این مدّعا وجود تشابهات و همخوانی هایی میان قرآن و کتاب مقدّس است؛ غافل از این که اگر هم تشابهی میان قرآن و کتاب مقدّس باشد، به دلیل وجود منشأیی واحد برای هر دوی آن هاست. به علاوه این که قرآن کریم در بسیاری از مسائل عقیدتی و تاریخی با کتاب مقدّس تفاوت دارد و این تفاوت، خود دلیلی است بر عدم تأثیرپذیری قرآن از کتاب مقدّس. دلیل این پندار خاورشناسان نیز اتّکا بر پیش فرض هایی اثبات نشده است. پیش فرض های آن ها عبارتند از: با سواد بودن پیامبر اسلام(ص)، وجود ترجمه عربی کتاب مقدّس در زمان بعثت، آموختن مضامین کتاب مقدّس از طریق سماع و آموختن مضامین کتاب مقدّس از طریق معلّم که در این تحقیق، به نقد تفصیلی این چهار پیش فرض پرداخته و به نادرستی آن ها پی بردیم.

بررسی و تحلیل نقدهای علامه طباطبایی بر اندیشه های وهابیت در تفسیر المیزان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1392
  لیلا مرادی   کاوس روحی برندق

وهابیت با انحراف از تفسیر صحیح قرآن کریم و آموزه های آن، به تکفیر مسلمانان به ویژه شیعیان و شرک و کفر دانستن بسیاری از عقاید آنها پرداخته است. این پایان نامه با شیوه ی توصیفی- تحلیلی و با استناد به آیات و روایات و دلایل عقلی ذکر شده در تفسیر المیزان درصدد بررسی و تحلیل نقدهای علامه طباطبایی بر اندیشه های وهابیت و پاسخ گویی به شبهه های آنان درباره ی عقاید شیعیان است. این پایان نامه موضوعات مجاز و تأویل در قرآن، حجّیت عقل، توحید و شرک، عبادت، تبرّک، توسّل، زیارت قبور، شفاعت، قسم به غیرخدا و امامت را که وهابیان بر شیعه خرده گرفته اند، مورد بررسی قرار داده و افکار و دیدگاه های علّامه طباطبایی را در تفسیر المیزان، در این مورد ذکر کرده و به این نتایج دست یافته است: وهابیان با برداشت اشتباه از توحید عبادی و خلط عبادت استقلالی غیرخدا با توحید خالص و انکار اصل شفاعت، توسّل، زیارت قبور و غیره قصد تحریف اسلام ناب محمدی9 را دارند. برخلاف نظر وهابیت، عقل یکی از منابع فهم قرآن است و وجود مجاز و تأویل در قرآن قابل اثبات است. آیات صفات خداوند را به سبب جلوگیری از اعتقاد به تجسیم باید تأویل کرد. با استناد به آیات قرآن و روایات صحیح، انبیا، اولیا و صالحان به اذن خداوند دارای حقّ شفاعت هستند و مسلمانان می توانند برای تقرّب به خدای متعال به آنان توسّل و تبرّک بجویند. برای تعظیم شعائر دینی زیارت قبور جایز است و نیز فضائل امام علی7 و ائمّه اطهار: در منابع شیعه و اهل سنّت ذکر شده و غیرقابل انکار است و امامت ایشان نیز با استناد به آیات و روایات صحیح قابل اثبات است.

بررسی و نقد مبانی و روش علامه سید محمدحسین فضل الله در تفسیر «من وحی القرآن»
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  علی صفری   نهله غروی نائینی

از سده های نخستین تاریخ اسلام تا کنون تفاسیر فراوانی برای قرآن نگاشته شده است و برای شناخت بیشتر آن ها بررسی مبانی و روش آن ها ضروری است. در این میان تفسیر «من وحی القرآن» از تفاسیر معاصر شیعه است که فضل الله‏ در آن کوشیده است روح قرآنی را در همه زمینه‏های زندگی مادی و معنوی احیا کند. این تفسیر با رویکردی نواندیشانه و انتقادی نگاشته شده و ازاین جهت که بیشتر انتقادات او متوجه مفسران شیعه همچون علامه طباطبایی است بررسی مبانی و روش های آن ضرورت دارد.