نام پژوهشگر: محمود ارژمند
شیما قیصری نادیه ایمانی
چکیده طراحی مرکزی برای تماشای فیلم در یک محیط اجتماعی با تاکید بر طراحی فضایی در جهت شکل گیری و خلق خاطره های جمعی، بصورت یک مرکز شهری، که همجوار یا در نزدیکی مراکز تفریحی، تجاری قرار گرفته است و در ارتباط با آنها و به مثابه یک پاتوق در فضای شهری عمل می کند، مساله اصلی این رساله می باشد. در فصل نخست به بررسی مکان عمومی مطلوب و نقش و ضرورت فضاهای فرهنگی در شهر و انتخاب سینما به عنوان یک مکان شهری و نیز به مفهوم سینما و جایگاه و اهمیت آن در جامعه و وضعیت آن در ایران پرداخته شد و مشخص شد که عواملی مانند گسترش سالن سینما و ارتقای سطح کیفی سالنهای نمایش و شرایط پخش فیلم، ایجاد یک عرصه شهری در جوار سینما، برای رونق سینما و در نهایت رونق بخشی و احیای زندگی شهری در ایران قابل توجه است. در فصل دوم به بررسی پیشینه سالنهای سینما در جهان پرداخته شد، و روند شکل گیری سالنهای سینما از زمان اختراع تصویر متحرک تا ساخت مجتمع های سینمایی و سینما سه بعدی و آیمکس بررسی شد، و با بررسی نمونه های ساخته شده در هر دوره یک جمع بندی برای دوره های مختلف سینماسازی در جهان ارائه شد. در فصل سوم نیز به بررسی پیشینه ساخت سینما در ایران پرداخته شد و با توجه به نوع رویکرد معماری سینما در ایران از زمان ورود سینما به ایران تا کنون، سینما سازی در ایران به دو دوره تقسیم شد : الف- از سال 1292 که اولین سینما(سینمای گراند هتل) در خیابان لاله زار ساخته شد تا دهه پنجاه که اوج سینما سازی در ایران، در خیابانهای لاله زار، انقلاب، جمهوری و طالقانی می باشد.ب- اواخر دهه 70 تا کنون: در این دوره دو رویکرد اساسی در سینما سازی در ایران وجود دارد: 1- تفکیک سینماهای بزرگ قدیمی به چند سالن و یا احیا و بازسازی تعدادی از سینماهای تعطیل شده.2- ساخت مجموعه های سینمایی با چند سالن و طراحی عملکردهایی مختلف در کنار سالنهای سینما در یک مجموعه. فصل چهارم در واقع نتیجه گیری از سه فصل گذشته برای رسیدن به راه کار هایی مناسب برای طراحی سینما با هدف ایجاد عرصه شهری فعال و نیز گسترش فرهنگ رفتن به سینما، در ایران می باشد. بدین صورت که به بررسی امکان-های مختلف برنامه ریزی برای ساخت سینما پرداخته شد و طراحی مجموعه سینمایی با چند سالن نمایش فیلم و عملکردهای جنبی مانند فضایی برای نقد و گفتگو پیرامون فیلم، رونمایی از کتاب جدید و فیلم جدید، فروشگاه کتاب و فیلم و cd، کافی شاپ و طراحی یک پلازای شهری در کنار مجموعه، پیشنهاد شد. فصل پنجم که فصل نهایی رساله و در واقع طراحی مجموعه سینمایی می باشد، شامل سه بخش است: در بخش اول به معرفی سایت پروژه ( واقع در شهرک غرب ) ، موقعیت آن در شهر تهران و علت انتخاب آن پرداخته شد. در بخش دوم به بررسی فضاهای مورد نیاز و برنامه فیزیکی پروژه پرداخته شد و هفت سالن نمایش فیلم، سالن چند منظوره با مبلمان قابل تغییر برای نقد و گفتگو پیرامون فیلم، رونمایی از کتاب جدید و فیلم جدید و فروشگاه کتاب و فیلم و cd، کافی شاپ، فضای نمایشگاهی ، سالنی برای بازی کودکان، پارکینگ و قسمتهای خدماتی، در حجم اصلی و طراحی پلازای شهری با چند رستوران و قسمت تجاری، سالن بیلیارد، کافی نت، آمفی تئاتر روباز برای اتفاقات خیابانی و تعریف فضاهایی برای نشستن و گردهم آیی در پلازا، و... پیشنهاد شد. و در نهایت در بخش سوم به معرفی طرح و ایده های اولیه و طرح نهایی و بررسی ویژگیهای فنی پروژه پرداخته شد.
سمیه خانی محمد مسعود
نیاز به تعامل اجتماعی در جوامع انسانی یک ضرورت و در جهت افزایش اعتماد به نفس، ارتقاء فرهنگی، احساس امنیت و ... مطلوب ارزیابی می شود. بنابراین بر اساس مطلوبیت تعامل اجتماعی و جستجوی درک رابطه بین کالبد خانه و فرهنگ معیشتی حاکم در آن، پی گیری آن درکالبد خانه های اصفهان موجود از دوره پهلوی اول را برای این تحقیق دامن زده است. تحقق و افزایش این امر به نتایجی چون دوام خانواده، آرامش روحی و روانی اعضاء، رضایت سکونت و بهره وری انسانی در خانواده و جامعه منجر می شود. این سرزمین در هر دوره ای بستر حوادثی بوده است که هر یک به نوعی بر معماری و خاصه آن معماری خانه تأثیر گذارده اند. اصفهان به دلیل داشتن نمونه های بسیار از خانه های تاریخی در دوره های مختلف نه تنها امکان بررسی در این بازه زمانی را فراهم می آورد بلکه قابلیت گسترش و بسط این پژوهش را برای دوره های دیگر در خود دارد. در این رساله روش تحقیق از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی و از نظر روش، تفسیری- تاریخی است. همچنین جهت تجزیه و تحلیل، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. با بررسی تأثیر سه عامل کالبدی خانه شامل ورودی، هشتی و حیاط در وقوع رفتار اجتماعی ساکنانِ شش نمونه ی مورد بررسی، نتایج ذیل حاصل شد؛ ورودی به عنوان مکانی برای تقویت زندگی اجتماعی، با عناصر کالبدی متمایز و وجود فضاهای تعامل اجتماعی(جلوخان، طاق نما، سردر، ساباط ، معابر مسقف، و ...)، سلسله مراتب ساختاری فضاها، انتظام ورودی در راستای محور اصلی و هویت بخشی و خاطره انگیزی، هشتی با ایجاد حریم بصری جهت عرصه خصوصی خانه(ورود غیر مستقیم با واسطه ی غیر مستقیم)، فضای مکث و انتظار و حیاط با رعایت محرمیت بصری، فرم درونگرا، موقعیت قرارگیری جبهه ها (u شکل= فضای عبوری مفید) و عوامل طبیعی، باعث افزایش تعاملات اجتماعی و در نتیجه آرامش ساکنان می شوند.
مرضیه اعتمادی پور محمود ارژمند
بنای قلعه دختر با عملکرد ترکیبی کاخ و قلعه، به عنوان مرجع ارزشمند معماری دوره گذار از اشکانی به ساسانی، مظهر تجلی طرح های بدیع بسیار مهمی است که در طول سالیان دراز الگوی بناهای عظیمی در ایران زمین شده است. بنابراین باید به عنوان سند تکامل بخشی از تاریخ معماری این سرزمین به درستی شناخته شود که پژوهش حاضر در پی آن است که این هدف را در قالب نقد معماری که بر اساس بهترین شیوه منتج از فصل دوم پایه ریزی شده است و از طریق مراحل توصیف، تحلیل و تفسیر یا تبیین تعریف می شود، دنبال کند. پرسش های جهت دهنده تحقیق، پیرامون الگوهای فضایی و کالبدی بنا، یافتن رابطه کارکردهای دوگانه کاخ و قلعه و کشف راهکارهای معمارانه بکاررفته برای هماهنگ سازی آن ها شکل می-گیرد. برای پاسخگویی به این سوالات، به تحلیل اصول فضایی و کالبدی حاکم بر بنا پرداخته می شود و نتیجه آن ها در قالب ارایه الگوها و نمودارها بیان می گردد. قرارگیری این نتایج در قیاس با بناهای دوره های زمانی متاخر و متقدم تر، ریشه یابی برخی از اساسی ترین الگوهای معماری ایران را به دنبال دارد که از مهم ترین اهداف شکل گیری پژوهش حاضر است. آشنایی با شیوه های معمارانه هماهنگ سازی عملکردهای گوناگون(کاخ و قلعه)، از اهداف بنیادین دیگری است که تحقیق پیش رو سعی در تحقق آن می نماید. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف، پژوهش توسعه ای، از نظر روش، تاریخی، از نظر روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی و از نظر روش تجزیه و تحلیل، کیفی است که با معیارهای عقلی، منطقی و با استدلال صورت می گیرد. بر این اساس، ریشه یابی برخی الگوهای فضایی و کالبدی ماندگار و اساسی چون روابط فضایی میان ایوان و گنبدخانه در معماری ایران در بنای قلعه دختر شناسایی شد. غلبه خصوصیات طراحی قلعه بر کاخ و نیز آشنایی با روش ها و نکات بکار گرفته شده برای طراحی همزمان کارکردهای متناقض کاخ و قلعه ، از نتایج دیگری است که به آن اشاره شده است.
خاطره مروج تربتی حسین پورنادری
برخی از آثار تاریخی با وجود تغییرات گسترده در سطح اجتماعی و کالبدی بستر قرارگیریِ خود، در طول دوره های مختلف، با داشتن کالبدی ثابت همچنان به حیات خود ادامه می دهند. پل خواجو نیز این گونه است. این پل در زمان صفویان به جای پل قدیمی تری ساخته شده است. پل جدید (پل خواجو فعلی)، برای پاسخگویی به نیازهای جدید، علاوه بر دارا بودن ویژگی های پل های پیشین دارای جان مایه جدیدی بود که تنوع، کارایی، شکل گیری کالبدی و زندگی جاری در بنا را عمیقا تحت تاثیر قرار داد. ویژگی اصلی این بنا که مورد تاکید در این پژوهش است، تداوم زندگی جاری در آن از زمان ساخت تا دوره معاصر است. از این رو، سوال اصلی پژوهش حاضر بررسی علت سزندگی تداوم یافته در بنا و هدف، تبیین رویکردی است که سبب ایجاد بقا و غنای زندگی گذشته و حال در این بنا شده است. بدین منظور برای شناسایی گذشته بنا از منابع مکتوب و تصویری و برای شناسایی زندگی امروز از مشاهدات و برداشت های میدانی بهره گرفته شد. در نهایت، با توجه به سنت هایی که پل خواجو بر پایه آن ساخته شد و شناسایی ماهیت رفتارهای جاری در گذشته و حال بنا؛ رویکردی خاص از زندگی در طراحی بنا مشخص گردید. این رویکرد توجه به معماریِ مربوط به اوقات فراغت و تفریح شهروندان است. از آن جا که توجه به چنین رویکردی در طراحی امروزی پل های پس از آن خالی است، تصور می رود نتیجه این بررسی ها در کاربرد و توسعه مطالعات و طراحی بناهای نظیر آن موثر واقع شود.
محبوبه جمشیدی آرمین بهرامیان
باغ های سنتی قزوین، مجموعه ای از قطعه باغ میوه های به هم پیوسته ای هستند که همچون حلقه ای در پیرامون شهر قرار گرفته اند و حدود هزار سال قدمت دارند. این باغ های تاریخی وسیع که در مقیاس شهری مطرح اند، گرچه از لحاظ عملکردی و گونه شناسی های موجود باغ ایرانی «باغ میوه» به حساب می آیند اما نظام های گوناگون آب و کاشت حاکم برآن که با شرایط اقلیمی و محیطی سازگار گشته، ساختار هندسی و کالبدی خاصی پدید آورده است که آن را از دسته بندی های موجود باغ ایرانی متمایز می سازد. هدف از این پژوهش، شناخت ویژگی های کالبدی و بررسی روند شکل گیری باغ های سنتی و نیز تأثیر آن ها در حیات و پایداری شهر قزوین است. برای دستیابی به این هدف، علاوه بر منابع موجود کتابخانه ای معاصر، منابع و متون تاریخی از جمله سفرنامه ها و اسناد تصویری نیز مورد بررسی قرار گرفت و با تطبیق متون با وضع موجود، تحلیلی از روند شکل گیری باغ ها ارائه گردید. هم چنین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نقش باغ های سنتی در پایداری شهر قزوین بررسی گردید. این پژوهش روند شکل گیری باغ های سنتی را گام به گام از دیرباز تا کنون حول محور تاریخی آن با تکیه به متون و اسناد کهن بررسی کرده است. بدین ترتیب جدولی از روند شکل گیری باغ ها، همراه با تصویری شماتیک از مراحل تکمیلی این روند ارائه شده است. این روند نه تنها تداوم باغ های سنتی در طول سالیان دراز را به تصویر می کشد بلکه نشان می دهد باغ-های اولیه برای استفاده بهتر از آب و آبیاری، در کنار رودخانه ها شکل گرفته اند. بی شک در شکل گیری کالبد و مورفولوژی باغ های سنتی نقش سیل و سیل بندهای طبیعی شکل گرفته در کناره ی بستر رودخانه ها از عوامل موثر و الهام بخش بوده اند. این باغ ها به تدریج توسعه یافته و به طور به هم پیوسته در پیرامون شهر گسترده شده اند و سرانجام کمربند سبز پهنی را گرداگرد شهر شکل داده اند. این باغات علاوه بر تأمین بخشی از سبد غذایی مردم نقش مهمی در تأمین سوخت و انرژی شهر داشته است، از دیگر تأثیرات آن در زمینه زیست محیطی می توان به کاهش خسارات ناشی از سیل و بهره برداری از سیل برای آبیاری باغات، جلوگیری از فرسایش خاک و بیابان زدایی و تعدیل و تلطیف هوای محلات شهر نام برد. در زمینه اجتماعی نیز می توان به کثیرالمالک بودن باغ ها، دسترسی برابر به منابع (پایداری اجتماعی) و سیستم مدیریتی یکپارچه آن اشاره نمود. همه این عوامل که تأثیر زیادی در زندگی و کیفیت سکونت مردم شهر داشته، سبب گردیده که این میراث عظیم سبز همواره از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و پایدار بماند.
سیده مهسا عبداله زاده محمود ارژمند
خانه های تاریخی ایران به دلیل داشتن اصول و ارزش های ویژه، یکی از الگوها و افتخارات معماری این مرز و بوم به شمارمی روند و آنچه مسلم است از بین رفتن بسیاری ازآن ارزش ها در فضاهای زیستی جدید به نام مسکن می باشد. از این رو از آنجایی که مسکن بیشترین و مهمترین ساخته مصنوع بشر است، اعمال نگاه پایدار به ساخته های مسکونی می تواند تاثیرشگرفی در فرآیند توسعه پایدار داشته باشد. در این راستا با توجه به نابسامانی های موجود در فضاهای مسکونی و بافت شهری جامعه امروزمان، توجه به مفهوم پایداری و توسعه پایدار از دیدگاه اجتماعی، از سایر جنبه های زیست محیطی و اقتصادی آن ضروری تر احساس می شود. به دنبال این دیدگاه در این پژوهش جنبه های مختلف نیازهای آدمی و نحوه برآورده شدن این نیازها در خانه های سنتی و معاصر و اصل رویکرد اجتماعی درخانه،که فرهنگ و شیوه زندگی اوست، بررسی گشته است. نگاهی به عوامل موثر در پایداری اجتماعی در خانه و بررسی آنها در خانه های سنتی و معاصر شیراز، مطالعه راهکارهای ابتکاری پیشینیان برای دستیابی به پاسخ مطلوب در کالبد خانه های سنتی و آسیب شناسی مسکن معاصر بر اساس نتایج به دست آمده از اهداف این پژوهش است. روش انجام این تحقیق کاربردی است. نتایج حاصل از مطالعه نشان دادند برخی تغییراتی که در خانه های معاصر رخ داده است، مانند حذف فضای باز و فضای بینابین در خانه های امروز، عدم توجه به سلسله مراتب و حریم در فضاهای خانه و مجتمع های مسکونی، نبود فضای مناسب برای تعامل بین همسایگان و در نظر نگرفتن نیازهای رفتاری ساکنان و شیوه زندگی آنان منجر به عدم پایداری در خانه های معاصر گشته است. در نهایت با توجه به بررسی های انجام گرفته، راه حل هایی به منظور خلق خانه هایی انسانی و پایدار که شرایط مناسب سکونت وآسایش انسان را فراهم می آورد، ارائه می شود.
سمیرا تفضل آرمین بهرامیان
در مقایسه معماری امروز و گذشته به نظر می رسد، امروزه رابطه انسان و محیط دچار تغییراتی شده است. شاید بتوان اینگونه گفت که معماری گذشته رابطه عمیق تری با انسان برقرار می کرده است. نکته ای که در معماری های مدرن امروز کمتر شاهد آن هستیم. این باور عمومی وجود دارد که بررسی معماری گذشته برای معماری امروز درس های زیادی به همراه دارد و برای رسیدن به این مهم شناخت کامل میراث گذشته مفید می باشد. بناهای معماری با توجه به ویژگی های فضایی که دارا هستند، بر خوانش و ادراک مخاطب تاثیر می گذارند. این تاثیرات، با توجه به نقش معماری به مثابه ظرف زندگی انسان، نقش مهمی را درطول حیات یک اثر ایفا می کنند. از آنجا که معماری گذشته ایران در این زمینه دارای کیفیتهای خاص خود است، اهمیت شناخت جنبه های انسانی این پیشینه جهت حفظ این کیفیات ضروری به نظر می رسد. یکی از آثار به ظاهر شناخته شده و در اصل ناشناخته دوران صفویه که در طی حیات خود بر ادراک مخاطبان دارای تاثیر مثبت بوده، بنای هشت بهشت است. پس خوانش صحیح این بنا در این زمینه می تواند درس های خوبی برای معماری امروز به همراه داشته باشد. در این راستا برای دریافت ادراک مخاطبان، این پژوهش، به دنبال رویکردی که به ارتباط انسان و بنا توجه کند رویکرد پدیدارشناسانه را برگزید که در جستجوی رسیدن به معنا و ذات حقیقی پدیده از طریق تجربه انسان است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با کمک خوانش های بازدیدکنندگان امروز و گذشته ی عمارت هشت بهشت به فهم آن پرداخته شود . از دیرباز دستیابی به فهم کامل و تام این گونه خوانش ها، همواره نیازمند علم تاویل بوده است. در باب آثار و متون هنری،بحث تاویل،مانند رویکرد سنتی آن به دنبال رفع ابهام نیست بلکه به مقوله فهم نظر دارد. پس این پژوهش در قدم اول به دنبال فهم بنای هشت بهشت است. هدف این پژوهش این است که با کمک تحلیل داده ها، کیفیت های فضایی تاثیرگذار بر انسان در این بنا جستجو شود که هدف غایی آن فهم کیفیت های فضایی این بنا و تاثیر آن بر مخاطب است. فرض پژوهش این است که فهم جدیدی از معماری این بنا با توجه به خوانش مخاطبان قابل دستیابی است. این پژوهش از نظر هدف، پژوهش بنیادی است. و از نظر روش، به صورت پدیدارشناسانه به تاویل و نقد بنای مورد بررسی یعنی بنای هشت بهشت در سه مرحله پرداخته می شود. مرحله اول، نگارنده با انجام تحقیقات میدانی و کتابخانه ای به جمع آوری داده و در مرحله دوم ، بوسیله مصاحبه با نخبگان، پرسشنامه از مردم عادی و مطالعات میدانی به جستجوی نحوه تجربه بنا توسط مخاطبان می پردازد و نهایتا در مرحله آخر، تجزیه و تحلیل از نوع کیفی با رویکردی پدیدارشناسانه انجام شده است. نتیجه این پژوهش آشکار می سازد که بنای هشت بهشت بنایی است که با ساحت های مختلف انسانی در ارتباط است. این ساحت های انسانی از توجه به نیازهای اولیه و جسمانی آغاز می شوند و تا مرحله توجه به نیاز های روانی و معنوی پیش می روند. از مصادیق توجه به ساحت جسمانی در این بنا، مسائل اقلیمی است. در مرحله بعد به ابعادی از بنا توجه شده که به نوعی با بخش منطقی ذهن ارتباط دارد. از نمونه های شاخص این امر، ایجاد حرکت، سیالیت و گسترش فضایی است. ساحت واجد اهمیت تری که این بنا با آن ارتباط برقرار می کند ساحت روانی و در مرتبه بالاتر آن ساحت روحی و معنوی است. به عنوان نمونه این بنا انسان را به عالم خیال می برد یا به بیان دیگر معمار این بنا سعی در خلع ماده و دیده شدن صورت خیالی داشته است. احساسات دیگری که این بنا برای مخاطب خود به ارمغان می آورد احساس خلوت ، فرح انگیزی و غیر منتظره بودن است. عمارت هشت بهشت به بیانی جمع اضداد است که به صورتی مطلوب، پاسخگو به نیازهای مختلف بشر است.
آرزو حسینی حسین پورنادری
توجه به رفاه و امنیت کاروانیان در طول تاریخ ایران باعث بنیان بناهایی تحت عنوان کاروانسرا و عناصر وابسته، جهت رفع نیازهای ارتباطی و اقتصادی شده است. کاروانسراها به دو گونه برون شهری و شهری قابل تقسیم اند. شکوفایی کاروانسراهای ایران در دوره صفویه مرهون ایجاد امنیت، گسترش ارتباطات با کشورهای اروپایی و هند از طریق زمینی یا دریایی و توسعه تجارت داخلی و خارجی است. در این دوره رونق تولید و بازرگانی به خصوص در پایتخت صفویان، سبب استقرار کاروانسراهای درون شهری به عنوان عنصری منسجم در ساختار بازار شهری اصفهان شد. این امر سبب شد که بازار و کاروانسراها به لحاظ ساختاری در پیوندی تنگاتنگ با یکدیگر قرار گیرند. همین پیوستگی فضایی موجب ایجاد تنوع در ساختار کاروانسراها شده است. اما با گذشت زمان کاروانسراها که در روزگاران نه چندان دور مسکن و مأوای امنی برای مسافران و بازرگانان بودند ، نقش اولیه خود را به تناسب نیازهای بازار و خدمات آن از دست داده اند. در پژوهش حاضر، با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و میدانی و استفاده از روش مقایسه ای، سعی شده گونه شناسی کاروانسراهای صفوی بازار اصفهان در پاسخدهی به نیازهای فردی و اجتماعی تجار و کاروانیان بررسی و الگوهای رایج در کاروانسراها با توجه به کارکردهای اقامتی- تجارتی آن ها استخراج شود. بازشناسی این الگوها می تواند به معماران در جهت مرمت و احیای این نهاد اجتماعی و اقتصادی و همچنین طراحی فضاهای تجاری متناسب با نیازهای امروزی بازار کمک کند. نتیجه پژوهش گویای آن است که علی رغم تنوع گسترده کاروانسراها، ساختار کلی و ارتباط با بازار از مشابهت هایی برخوردار است؛ بدین ترتیب کاروانسراها با توجه به انسجام خود در بازار و سیمای مشابه، به جز ایفای وظایف اصلی خود، به دیگر حوزه های بازار نیز خدمت رسانی کرده است. علاوه بر این بررسی جزییات معماری کاروانسراها بیانگر ارتباط مستحکم کاروانسرا و بازار در استفاده بیشتر از زمین جهت بالابردن ظرفیت کاروانسرا در اسکان کاروانیان و تجار است که در کالبدی هماهنگ، ساده و خوانا شکل گرفته-اند. این کاروانسراها از نظر دوره ساخت به سه گونه آغازین، میانی و پایانی تقسیم شده اند.
افروز رحیمی آریایی احمد امین پور
مسجد به لحاظ جایگاه و اهمیتی که در نزد مردم مسلمان داشته، همواره جایگاه تجلی کامل ترین تجربه هنرمندان اعصار تاریخ اسلام بوده است. مساجد باشکوه و جاودانه با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی پدید آمده اند. معماران سنتی با ایجاد فضایی برای عبادت، خلوت دل و تجمع، مکانی مناسب برای ارتباط بین عابد و معبود را فراهم ساخته اند؛ متاسفانه در سالیان اخیر با نگاه به اغلب آثار معاصر ناتوانی این طرح ها در پاسخگویی به نیازهای نیایشی و امروزی آشکار می گردد و شاهد ساخت مساجدی هستیم که معماران آن ها بدون شناخت کاملی از فرهنگ ایران به تقلید از سبک های معماری غرب، ضوابط آن ها را با معماری ایران در هم آمیخته و به خیال خود بنایی جدید و مدرن ایجاد کرده اند؛ لذا این افکار خطری است برای معماری ایران که مدام از خود زاده شده و پرورش یافته است؛ بنابراین چنین آثاری فاقد هویت قومی، ملی و مذهبی ما است. در این پژوهش ما در پی شناخت مشکلات مساجد معاصر و بررسی ویژگی ها و الگوهای زنده در مساجد شاخصِ صفویه و قاجار اصفهان هستیم. در این راستای شناخت نیازهای انسان معاصرو معیارهای زندگی بهینه از تمام جهات(وجوه مادی- جسمانی و وجوه روحانی- روانی) در برخورد با این آثار بررسی شده و در نهایت تعیین میزان قرابت آنچه هست با آنچه باید باشد تعیین گردیده است. یکی از دلایل پرداختن به این مبحث، وجود معماری نامطلوب مساجد معاصر است که با توجه به اهمیت جایگاه مسجد و کارکردهای متنوعی که درجامعه اسلامی دارد، و عدم شناخت سازندگان آن با ویژگی ها و الگوهای معماری اصیل ایرانی( و هم چنین عدم آشنایی درست از زندگی انسانی که قرار است این فضا پاسخ گوی نیازهای معنوی و مادی او باشد)، در خور توجه است؛ لذا این نقیصه نیاز به تدوین الگوهایی جامع و بی زمان را برای این عنصر مهم معماری، آشکار می سازد. با توجه به ثابت بودن محتوا و صورت عبادت در گذر زمان، فرم و اصول معماری پیشین که جوابگوی این اصل مهم بوده، می تواند با امکانات روز و نیازهای معاصر، تلفیق گردد و نتایج بدیع و در عین حال آشنایی را خلق کنند. تشخیص ساختار کلیِ وجوه اشتراک، راهی است که به مساجد امروز حیات بخشیده، و امکان تحلیل را فراهم می گرداند. با شناخت این جریان می توان تفاوت آنچه که به بنا حیات بخشیده و آنچه که آن را می میراند، دریافت، و در نهایت به این شناخت رسید که این شناخت فقط ما را به بخش فراموش شده خودمان بازگردانده است؛ الگوهای زند? مساجد، فاقد زمان و مکان اند، و همین امر عامل اصلی ایجاد حس حیات در آنان گشته است. تحلیل مساجد تاریخی و معاصر، همچنین مقایسه میزان پاسخگویی و مطابقت آنها به نیازها و فرهنگ جامعه، امری است که کمتر مورد تامل قرار گرفته. افزون بر این در هیچ یک از پژوهش های انجام شده در زمینه معماری اسلامی و مساجد ایران، ویژگی های فضاییِ مساجد صفویه و قاجار با معماری مساجد معاصر( با توجه به مطابقت آن ها با نیازها و فرهنگ جامعه)، همراستا و در کنار هم ارائه نشده است. پژوهش حاضر بر آن است تا از زبان غنی معماری تاریخی-بومی استفاده نموده و راهبردهایی برای معماری مساجد، همچنین متناسب با زندگی امروز، پیشنهاد نماید؛ در نهایت ویژگی هایی را که در بهبود وضعیت مساجد براساس نیازمندی ها می تواند موثر باشند، مطرح کند. البته شاید نتوان به یک مسجد به معنای ایده آل رسید اما می توان تا حدودی با شناخت، نیازها را برطرف و تداوم و پیوند با گذشته را برقرار نمود. روش تحقیقِ حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، اسنادی، پیمایشی تحلیلی و میدانی است. روش گردآوری داده ها، به کمک مطالعه منابع مکتوب و روش میدانی است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با رویکردی تطبیقی- تحلیلی، دلایل جاودانگیِ مساجد تاریخی و ناکامی برخی از مساجد معاصر مورد بررسی قرار گیرند. در نهایت با استخراج داده ها و ارزیابی آن ها از، تجزیه– تحلیلی کیفی صورت پذیرد و راه کارهایی ارائه گردد. پژوهش حاضر، گامی است در جهت توجه به عملکردهای متناسب با نیاز های جامعه معاصر که بواسطه رعایت سنت های اسلامی همچنین معاصرسازی آنها با فرهنگ اسلامی و هویت معماری ایرانی ممکن گردیده است و قطعاً لازمه داشتن جامعه آرمانی نگرشی منتقدانه و ریزبینانه است. پس از بررسی تک تک نمونه ها، ویژگی های هر جزء از آن ها به تفصیل در فصل پنجم مورد بررسی و دسته بندی قرار گرفته است؛ در فصل هفتم ترکیبی از اصولی که از مساجد تاریخی به دست آمده، نیازهای معاصر و احکام مربوطه صورت گرفته است. لذا در بررسی های این نوشتار، مشخص گردید که، مساجد بسته به کارکرد مد نظر، وسعت و دامنه پوششان، دارای عملکردها، فضاها و ویژگی هایِ خاصی هستند؛ در نهایت در فصلِ آخر(نتیجه گیری) جهت ساخت انواع مساجد، شرایط عمومی و اختصاصی به همراه دیاگرام هایی پیشنهاد گردیده است.
روح الله عزیزیان نیلوفر ملک
استان ایلام در غرب سرزمین ایران با مساحتی در حدود 20 هزار کیلومتر مربع در مرز بین رشته کوه های زاگرس و دشت های پست کشور عراق قرار گرفته، مطابق یافته های باستان شناسان دارای تاریخی کهن به قدمت تاریخ تمدن بشری و حتی پیش از آن می باشد. اوج درخشش استان ایلام در تارک تاریخ طولانی سرزمین ایران بدون شک مربوط به دوره ساسانیان است که از خود آثاری بسیار در این استان به جای گذاشته اند، دلیل این مسئله را می توان به نزدیکی استان به پایتخت ساسانی و امنیت طبیعی بالای آن و نیز وجود شهر های مهم، راه های تجاری، سیاسی و نظامی، وجود رود خانه های دائمی و جلگه های حاصلخیز، آب و هوای مناسب و مساعد منطقه و... جستجو نمود. از میان بناهای به جای مانده از این دوره در استان ایلام، قلعه ها و استحکامات نظامی به دلیل تعدد و تنوع بالا از اهمیت خاصی برخوردارند که دلیل این تنوع و تعدد نیز در همان مواردی که در بالا ذکر آن رفت قابل مشاهده است. علیرغم این تنوع و تعدد، متأسفانه جز آنچه که عده ای از دانشجویان رشته هایی نظیر معماری و باستان شناسی به انجام رسانده و پژوهش های جسته و گریخته ای که به جهت ثبت آثار تاریخی و آن هم تنها در مورد تعداد محدودی از این بنا ها صورت پذیرفته است، تا کنون هیچ گونه تحقیق جامع و مانعی در مورد هیچ یک از گونه های ساختمانی متعلق به دوره ساسانی در سطح استان صورت نگرفته است. به همین روی نگارنده این سطور در صدد برآمده است ضمن ارائه الگویی مشخص جهت بررسی معماری بناهای تاریخی استان و بویژه قلعه های موجود در آن، تعدادی از این قلعه ها را که در فهرست آثار ملی ثبت گردیده و تعلق آنها به دوره ساسانی مسجل می باشد و درضمن از نظر ساختمانی و کالبدی تا حد قابل قبولی سالم و قابل بررسی می باشند، انتخاب و در چارچوب الگوی پیش گفته مورد مطالعه قرار دهد. در پژوهش حاضر که در آن علاوه بر مطالعات کتابخانه ای از پژوهش های میدانی به طور گسترده استفاده شد، علاوه بر ذکر کلیاتی نظیر ضرورت تحقیق، پیشینه تحقیق، روش تحقیق، منابع تحقیق و ... مختصری در مورد استان ایلام و نیز تاریخ و معماری ایران بویژه در دوره ساسانی و نیز پیشینه قلعه سازی و تحقیقات گونه شناسانه ای که در مورد آن صورت پذیرفته است، بحث گردید و در فصل مربوط به معماری، معماری قلعه های مورد مطالعه در سه بخش تحت عناوین سامانه زمینه، سامانه فضایی و سامانه کالبدی، بررسی و ضمن ارائه جمع بندی و نتیجه گیری از مطالعات مذکور، پیشنهاداتی جهت گونه شناسی بناهای نظامی استان در دوره ساسانی ارائه و احتمال تعلق هر یک از بناهای نظامی استان- اعم از ثبت شده و ثبت نشده در فهرست آثار ملی- به یکی از گونه های پیشنهاد شده، مطرح گردد.
بهزاد برخورداری یزدی نیلوفر ملک
مقوله آموزش رسمی در کشور ایران دارای سابقه طولانی است و مدارس بخش مهمی از بناهای تاریخی کشور را تشکیل می¬دهند¬. علی¬رغم تغییراتی که در دوره¬های مختلف تاریخی روی داد اما آموزش همواره اهمیت خود را حفظ کرد و الگوی خاصی برای معماری مدارس شکل گرفت. در اواخر قاجار و اوایل پهلوی تحت تأثیر عوامل گوناگون تغییرات بنیادینی در وضعیت اجتماعی کشور و جنبه¬های مختلف زندگی مردم ایران روی داد¬. در پی این تغییرات آموزش نوین مورد توجه قرار گرفت و به مرور بخش اصلی و عمده¬ی آموزش کشور را تشکیل داد¬. این آموزش جدید نیازمند مدارس جدیدی هم بود و به این ترتیب اندک اندک مدرسه¬های جدید در شهرهای مختلف کشور تأسیس گردیدند¬. بی شک شناخت تغییرات معماری در یک گونه مهم همچون مدارس و نیز ردیابی و بررسی علل این تغییرات از اهمیت فراوانی برخوردار است و راه را برای پژوهش¬های بعدی هموار می¬کند¬. شهر یزد از دیرباز یکی از مراکز علمی کشور بوده و تعدادی از مدارس سنتی مهم کشور در آن واقع بودند¬. زمانی کوتاه پس از آغاز تأسیس مدارس جدید در کشور¬، یزد نیز شاهد ایجاد این مدارس بود و بعد از مدتی تعداد قابل توجهی مدرسه جدید در یزد دایر گردید¬، بررسی معماری مدارس جدید در یزد امکان تحلیل معماری مدارس جدید در دوره اواخر قاجار و پهلوی اول را فراهم می-آورد¬. نمونه¬های حائز شرایط از طریق مطالعات کتابخانه¬ای¬، بررسی میدانی و اسناد و مدارک سازمان میراث فرهنگی مورد شناسایی قرار گرفتند¬. در این تحقیق بخشهای مربوط به مباحث نظری و تاریخی و نیز اطلاعات مرتبط با هر یک از نمونه¬ها به صورت کیفی توصیف¬، طبقه بندی و تحلیل شده¬اند¬. علاوه بر این¬، اطلاعات حاصل از این تحلیل¬ها در قالب جداول با یکدیگر مقایسه شده¬اند¬. هدف از این تحقیق شناخت معماری مدارس جدید در این دوران و بررسی تغییرات آنها نسبت به مدارس سنتی و عوامل موثر بر این تغییرات است¬. در این تحقیق مشخص شد عوامل گوناگونی در تغییرات آموزشی اواخر قاجار نقش داشته¬اند و این تغییرات به راحتی حاصل نگشته است و در ابتدا با مخالفت¬های فراوان رو به رو بوده است¬. بر مبنای نتایج این تحقیق در مجموع¬، تغییر در نوع عملکرد آموزشی منجر به تغییر در معماری مدارس گردید¬. در مدارس جدید از الگوی متداول مدارس ایرانی استفاده نشد¬. الگوها و عناصر سامان¬دهنده¬ی فضاها در ساختمان مدارس تغییر کرد اما الگویی قطعی و یکسان برای ساخت تمامی مدارس جدید در آن دوران حاصل نگشت¬. با وجود تغییرات اساسی و مهم در معماری مدارس جدید نسبت به مدارس سنتی¬، در برخی زمینه¬ها مانند شیوه ساخت¬، سازه¬ و مصالح¬، این مدارس جدید همچنان تا حد زیادی در ادامه شیوه¬های معماری سنتی می¬باشند¬.