رشد سریع تکنولوژی آموزشی، شیوه های جدید استفاده از رایانه در امر آموزش زبانهای خارجی را به ارمغان آورده است. آموزش زبان به کمک رایانه (call)، برای زبان آموزان به صورت یک رویکرد جدید در آمده است. آموزش زبان به کمک رایانه زبان آموزان را قادر می سازد تا در زمانها و مکانهای مختلف به آموزش زبان بپردازند. آموختن لغات زبان خارجی به طرق مختلف یکی از ابعاد اصلی آموختن زبان است و در طی چند سال اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این مطالعه به بررسی تأ ثیر یک نرم افزار آموزش زبان - طراحی شده توسط محقق- بریادگیری و به یادآوری لغات انگلیسی در زبان آموزان ایرانی سطح پیش متوسط می پردازد. در این مطالعه، همچنین تأ ثیر این نرم افزار بر روی نحوه نگرش زبان آموزان در مورد استفاده از رایانه در امر آموزش زبان مورد بررسی قرار می گیرد. جهت انجام این مطالعه 68 زبان آموز مونث از بین زبان آموزان مرکز زبان دانشگاه شهید صدوقی انتخاب شدند. سپس زبان آموزان به دو گروه تحقیق و شاهد تقسیم شدند. آموزش زبان در گروه تحقیق با استفاده از نرم افزار آموزشی و در گروه شاهد به روش سنتی و با استفاده از نسخه چاپی نرم افزار صورت پذیرفت. هر دو گروه در سه جلسه هفتاد و پنج دقیقه ای به یادگیری زبان پرداختند و در پایان هر جلسه به سوالات پس آزمون پاسخ دادند. زبان آموزان دو هفته بعد از اتمام دوره آموزشی نیز در یک پس آزمون تأ خیری شرکت کردند.جهت بررسی تأ ثیر نرم افزار بر روی نگرش زبان آموزان، زبان آموزان گروه تحقیق قبل و بعد از شرکت در دوره آموزشی به پرسشنامه مربوطه پاسخ دادند. داده های تحقیق جمع آوری و بوسیله نرم افزار آماری spss مورد پردازش قرار گرفت. نتایج نشان داد نمرات زبان آموزان گروه تحقیق در یادگیری و به یاد آوری لغات جدید به طور معنا داری از نمرات زبان آموزان در گروه شاهد بیشتر بوده است. بعلاوه نتایج حاکی از بهبود نگرش زبان آموزان گروه تحقیق نسبت به استفاده از رایانه در امر آموزش زبان بود.

چکیده ندارد.

در این تحقیق تاثیر سه روش یادگیری لغات زبان دوم(ترکیبی- داخل متنو خارج متن) و تاثیر بسامد مواجه شدن با لغات که فاکتورهای مهمی در یادگیری زبان دوم هستند مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیق از روشهای اماری paired-sampls t-testsو within-between subjects anova و pearson product moment correlation استفاده شد. نتایج نشان دادند که سه روش تاثیرات متفاوتی داشتند به طوریکه روش ترکیبی بهتر از روش داخل متن و هر دوی انها بهتر از روش خارج از متن بودند. همچنین نتایج نشان داد با افزایش تعداد مواجه شدن با لغات نمرات انها بهتر شد.

این پایان نامه به مطالعه نگرشهای 423 دانشجوی زبان انگلیسی نسبت به یادگیری زبان در چهار دانشگاه و سه مرکز تربیت معلم در مشهد پرداخته است. هدف اولیه تحقیق بررسی نگرشهای متداول دانشجویان نسبت به یادگیری زبان می باشد. در این مطالعه از پرسشنامه "فهرست نگرشها نسبت به یادگیری زبان" (horwitz, 1988) (balli) استفاده شده است. پاسخ های دانشجویان به جملات balli توسط آمار توصیفی محاسبه شد. از میان 34 جمله، 20 جمله میزان بالایی از موافقت یا مخالفت را بخود اختصاص دادند. جهت یافتن یک طرح در پاسخ ها از تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج معیار تست بریدگی 5 عامل را نشان داد: 1) شیوه یادگیری سنتی و انگیزه برای یادگیری زبان 2) میزان اعتماد بنفس در یادگیری انگلیسی 3) استراتژی و دیدگاه در یادگیری انگلیسی 4) استعداد و استراتژِی در یادگیری انگلیسی و 5) اهمیت زبان انگلیسی و شیوه یادگیری سنتی.علاوه بر این، نشانه هایی مبنی بر وجود شباهت و اختلاف نسبی میان نگرشهای معلمان و دانشجویان نسبت به یادگیری زبان بدست آمد. پاسخ های داده شده به 10 جمله (1، 8، 15، 17، 19، 24، 25، 26، 30و 33) در یادگیری و تدریس زبان انگلیسی بعنوان زبان خارجی کاربرد دارد. همچنین، در این تحقیق شواهد تجربی مبنی بر وجود رابطه میان نگرش دانشجویان نسبت به یادگیری زبان و سطح بسندگی زبان آنها با استفاده از تست چهار گزینه ای “ schema-based cloze” ارائه شد (gholami, 2006). با استفاده از تحلیل عاملی یک طرفه، رابطه میان نگرشها و سطح بسندگی آنها بر تمامی جملات balli که دارای همبستگی بیشتر از 0/3± هستد کنترل شد. ارتباط معناداری میان سطح بسندگی و 7 جمله (1، 7، 10، 15، 19، 25و 30) یافت شد. نتایج تحقیق اخیر به توصیف نحوه تاثیر نگرشهای دانشجویان بر ارزیابی سیاستها و برنامه های زبانی می پردازد. از لحاظ آموزشی، نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند که معلمان بایستی از نگرشهای دانشجویان و همچنین خودشان نسبت به یادگیری زبان آگاهی داشته باشند تا بدین وسیله به دانشجویانی که موفقیت کمتری دارند یاری برسانند. شناسایی نگرشها و تعمق بر آنها ، نه تنها در حیطه یادگیری زبان بلکه در تدریس، می تواند به طراحان درسی آینده و معلمان کمک نماید تا برنامه ها و دستورالعملهای درسی خود را با نگرشهای دانشجویان تطبیق دهند و به آنها بگونه آکادمیک نگاه کنند. اگر نگرشهای نادرست دانشجویان بر موفقیت آنها تاثیر منفی می گذارد، اقدامات لازم جهت تصحیح آنها بایستی صورت گیرد.