نام پژوهشگر: محمدرضا یوسف زاده
پگاه پروین محمدرضا یوسف زاده
این پژوهش با 2 هدف اصلی انجام گرفته است : 1. بررسی ابعاد موثر در تعلیم و تربیت از منظر دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی و سازنده گرایی 2. تعیین میزان گرایش اعضای هیات علمی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا نسبت به هر یک از این دیدگاههای معرفت شناختی. سوالات اصلی این پژوهش عبارتند از: 1. آیا بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی و سازنده گرایی درباره ماهیت ابعاد موثر در فرایند تعلیم وتربیت تفاوت وجود دارد؟ 2. اعضای هیات علمی دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا به کدام یک از دیدگاه های معرفت شناختی تجربه گرایی و سازنده گرایی گرایش دارند؟روش این پژوهش کیفی است .این پژوهش دو جامعه آماری دارد. جامعه آماری اول عبارت است از کلیه کتاب ها، مقالات، مجلات و ... که برای بررسی تطبیقی ابعاد موثر در تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گرفت و جامعه آماری دوم، شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا که تعداد آنها 111 نفر می باشد که 68 نفر، حجم واقعی نمونه می باشند. روش نمونه گیری در این مطالعه نمونه گیری تصادفی است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که دارای 50 گویه می باشد.داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (جدول، نمودار، توزیع فراوانی، درصدفراوانی) و آزمون های آمار استنباطی( t مستقل) و نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مهمترین یافته های این پژوهش عبارتند از: 1. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت هدف تفاوت وجود دارد. 2. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت دانش تفاوت وجود دارد. 3. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت یادگیری تفاوت وجود دارد. 4. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت روش تفاوت وجود دارد. 5. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت محتوا تفاوت وجود دارد. 6. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت انگیزه تفاوت وجود دارد. 7. بین دو دیدگاه معرفت شناختی تجربه گرایی وسازنده گرایی در زمینه ماهیت ارزشیابی تفاوت وجود دارد. 8. اعضا هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه همدان به دیدگاه معرفت شناختی سازنده گرایی گرایش دارند.
علی الیاسی محمدرضا یوسف زاده
این پژوهش با هدف بررسی میزان تأکید کتاب فلسفه دوره متوسطه بر مباحث اساسی فلسفه از دیدگاه دانش آموزان و دبیران دوره متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 89-88 انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش، روش پیمایشی و کیفی است. در این تحقیق سه جامعه آماری وجود دارد که عبارتند از دبیران و دانش آموزان پسر و دختر سال سوم مقطع متوسطه و کتاب درسی فلسفه سال سوم متوسطه. جامعه آماری دانش آموزان شامل 1563 دانش آموز (883 دانش آموز از ناحیه1 و 680 دانش آموز از ناحیه 2) است که در سال تحصیلی 89-1388 در شهر همدان مشغول تحصیل در سال سوم متوسطه بوده و در حال گذراندن درس فلسفه می باشند. جامعه آماری دبیران شامل کلیه دبیران مرد و زنی می باشد که در سال تحصیلی 89-1388 در شهر همدان در حال تدریس کتاب فلسفه سال سوم متوسطه هستند و تعداد آنها 12 نفر می باشد که 8 نفر مرد و 4 نفر زن را شامل می شود. جامعه آماری کتاب درسی، کتاب فلسفه سال سوم متوسطه که شامل 59 صفحه و3 فصل بوده و در سال تحصیلی 89-1388 تدریس می گردد. روش نمونه گیری این پژوهش خوشه ای و طبقه ای نسبتی و بر اساس جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه دانش آموزان برابر با 310 نفر انتخاب شد و برای نمونه گیری دبیران و کتاب درسی از روش نمونه گیری سرشماری استفاده شد، یعنی حجم نمونه کتاب با حجم جامعه یکی است. و حجم واقعی نمونه دبیران آن 6 نفر است. در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته که شامل 30 سوال و بر اساس مقیاس درجه بندی لیکرت استفاده شد همچنین از روش مصاحبه نیز برای جمع آوری اطلاعات ازدبیران بصورت ضبط روی نوار استفاده شده است. برای تعیین روایی از روایی محتوا استفاده شد و با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ نیز پایایی آن 93/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss از شاخص های آمار توصیفی شامل جداول، فراوانی، درصد و از آزمونهای آمار استنباطی tیک طرفه برای تجزیه و تحلیل سوالات استفاده شد. در این فصل مهمترین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل سئوالها به تفکیک ارائه می شود.در این تحقیق یافته ها نشان داد:کتاب فلسفه دوره متوسطه به میزان زیادی بر مبحث معرفت شناسی تأکید دارد، همچنین کتاب فلسفه دوره متوسطه تا حد کمی بر مبحث هستی شناسی تأکید داردو همچنین کتاب فلسفه دوره متوسطه تا حد کمی بر مبحث ارزش شناسی تأکید دارد و کتاب فلسفه دوره متوسطه به میزان کمی بر مباحث اساسی فلسفه تأکید دارد واز طرفی بین دیدگاه دانش آموزان دختر و پسر در خصوص میزان تأکید کتاب فلسفه بر مباحث ارزش شناسی تفاوت وجود دارد. به عبارتی دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر معتقدند که در کتاب فلسفه دوره متوسطه بر مبحث ارزش شناسی تأکید شده است. اما بین دیدگاه دانش آموزان دختر و پسر درخصوص میزان تأکید کتاب فلسفه بر مبحث هستی شناسی و معرفت شناسی تفاوت وجود ندارد. بعلاوه نتایج مصاحبه با دبیران نشان داد که کتاب فلسفه دوره متوسطه در خصوص مبحث معرفت شناسی، به مباحث سطحی و کلی گویی بسنده کرده است و در واقع اشاره به تاریخ فلسفه و ارتباط فلسفه با سایر علوم داشته است. و در حیطه هستی شناسی کتاب به اختصار به آن پرداخته و کلی گویی کرده است و به مابعدالطبیعه و فلسفه اولی نیز کم توجه شده است و در خصوص مبحث ارزش شناسی به اعتقاد دبیران کتاب به آن اشاره مستقیمی نکرده است و خیلی کم به آن پرداخته شده است.
فاطمه بخشکار یحیی معروفی
چکیده: هدف اصلی مطالعه ی حاضر بررسی رابطه ی بین مهارت های تفکر انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی شهر همدان در سال تحصیلی( 88-89 ) می باشد. جامع? آماری پژوهش را کلی? دانش آموزان دختر دور? پیش دانشگاهی نواحی یک و دو همدان تشکیل می دهد از این جامعه که حجم آن برابر 2358 دانش آموز بوده است نمونه ای به حجم 331 دانش آموز (ناحی? یک 181 و ناحی? دو 150) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردید .ابزار جمع آوری داده های پژوهش متشکل از دو پرسشنام? استاندارد تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب ) و پرسشنام? استاندارد گیلپر و هیلیر است. روایی پرسشنامه به شیو? روایی محتوایی و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب 82% و 87 % تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار spss در دو سطح آمار توصیفی( فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه) صورت گرفت. مهمترین یافته های پژوهش به شرح زیر است: میانگین تفکر انتقادی دانش آموزان دختر دور? پیش دانشگاهی51/6از 34 و در سطح خیلی ضعیفی قرار دارد. میانگین سلامت روانی دانش آموزان مورد بررسی 52/31 می باشد. به عبارت دیگر 61 نفر (4/18%) فاقد اختلالات روانی ،270نفر (6/81%) مشکوک به اختلال روانی می باشند. بین مهارت های تفکر انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد. بین مهارت های تحلیل انتقادی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد. بین مهارت های ارزشیابی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد . بین مهارت های استنباط و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد . بین مهارت های استدلال استقرایی و سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود ندارد. بین مهارت استدلال قیاسی با سلامت روانی دانش آموزان رابط? مثبت و معنی داری وجود دارد.
مولود سعوه منصور خوشخویی
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تاکید کتابهای فارسی، تاریخ و تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی بر هویت ایرانی- اسلامی است. سئوال اصلی این پژوهش عبارت است از «کتابهای فارسی، تاریخ و تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی تا چه میزان بر مولفه های هویت ایرانی – اسلامی تاکید دارند؟». مولفه های هویت ایرانی در این پژوهش شامل مولفه های (پرچم ملی، سرود ملی، زبان ملی، لباس ملی، سرزمین ایران و ...) و مولفه های هویت اسلامی در این پژوهش شامل مولفه های (خدا شناسی، آخرت گرایی، معرفی اولیاء دینی، معرفی قرآن و سنت و ...) می باشد. روش پژوهش در این تحقیق، تحلیل محتوای کمی و کیفی از نوع بخشی بوده است. جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارتند ازکتابهای فارسی ، تاریخ و تعلیمات اجتماعی پایه های اول، دوم و سوم دوره راهنمایی که مجموعا مشتمل بر 9 جلد و 1048 صفحه می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش عبارت است از نمونه گیری تصادفی ساده که در کل حجم نمونه مشتمل بر 198 صفحه می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش عبارت است از پرسشنامه معکوس محقق ساخته که بر اساس مقیاس چهار درجه ای لیکرت تنظیم شده است. برای بخش روایی پرسشنامه ها از روش روایی محتوا با استفاده از دیدگاه صاحب نظران و متخصصان استفاده شده است که روایی آن مورد قبول محققان بوده است و برای بخش پایایی آن از روش آلفای کرونباخ بهره گرفته شده است که میزان آلفای آن 89 % می باشد. همچنین واحد تحلیل در این پژوهش جمله بوده است. مهم ترین یافته های پژوهش عبارتند از: 1- کتاب تاریخ سال دوم راهنمایی با 3/26% بیشترین تاکید بر هویت اسلامی را در بین نه کتاب مورد بررسی دارا است و فارسی سال سوم نیز با 6/2% پایین ترین تاکید بر هویت اسلامی را دارا می باشد. در مجموع سه کتاب تاریخ با میانگین 4/12 % در رتبه اول، سه کتاب تعلیمات اجتماعی با میانگین 76/8 % در رتبه دوم و سه کتاب فارسی با میانگین 36/8 % در رتبه سوم از لحاظ تاکید بر مولفه های هویت اسلامی قرار دارند. 2- کتاب تاریخ سال سوم راهنمایی با 59% بیشترین تاکید بر هویت ایرانی را در بین نه کتاب مورد بررسی دارا است و تعلیمات اجتماعی سال دوم نیز با 4/0% پایینترین تاکید بر هویت ایرانی را دارا می باشد. در مجموع سه کتاب تاریخ با میانگین 33/35% در رتبه اول، سه کتاب فارسی با میانگین 2/14 % در رتبه دوم و سه کتاب تعلیمات اجتماعی با میانگین 56/1% در رتبه سوم از لحاظ تاکید بر مولفه-های هویت ایرانی قرار دارند. 3- کتاب تاریخ سال سوم راهنمایی با 4/66% بیشترین تاکید بر هویت ایرانی- اسلامی را در بین نه کتاب مورد بررسی دارا است و تعلیمات اجتماعی سال دوم نیز با 7% پایینترین تاکید بر هویت ایرانی- اسلامی را دارا می باشد. در مجموع سه کتاب تاریخ با میانگین 73/47% در رتبه اول، سه کتاب فارسی با میانگین 56/22% در رتبه دوم و سه کتاب تعلیمات اجتماعی با میانگین 33/10% در رتبه سوم از لحاظ تاکید بر مولفه های هویت ایرانی- اسلامی قرار دارند. 4- نتایج پژوهش نشان داد که در مجموع بیشترین شاخصی که برای هویت ایرانی در نه کتاب تعلیمات اجتماعی، تاریخ و فارسی به آن پرداخته شده بود مولفه مفاخر ادبی و شخصیتهای برجسته ایرانی و برای هویت اسلامی مولفه اخلاقیات بوده است. 5- نتایج پژوهش نشان داد که در کتابهای فارسی، تعلیمات اجتماعی و تاریخ دوره راهنمایی تنها مولفه ای که حتی یکبار هم به آن اشاره نشده است، مولفه سرود ملی است. هویت، هویت ایرانی، هویت اسلامی، کتابهای فارسی، تاریخ و تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی.
مینا انصاری محمدرضا یوسف زاده
چکیده : هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین جو اجتماعی مدارس با پرورش مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر همدان در سال تحصیلی 90-89 می باشد. سوال اصلی این پژوهش این است که آیا بین جو اجتماعی مدارس با پرورش مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر همدان رابطه وجود دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش، روش همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره راهنمایی نواحی 1و2 شهر همدان در سال تحصیلی 90-89 است که تعداد کل آنها 12347 نفر بوده است. حجم جامعه به تفکیک ناحیه 1 و 2 به ترتیب 6224 و 6124 می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه 384 نفر به عنوان نمونه آماری به تفکیک 196 نفر از ناحیه 1 و 188 نفر از ناحیه 2 می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات عبارت از پرسشنامه توصیف جو سازمانی استاندارد هالپین و کرافت و پرسشنامه محقق ساخته سنجش مهارتهای اجتماعی می باشد.برای سنجش روایی پرسشنامه محقق ساخته از روش روایی محتوی استفاده شده و روایی آن از نظر متخصصان در حد قابل قبول گزارش شده است. برای سنجش پایایی پرسشنامه ها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی پرسشنامه جو سازمانی 774% پایایی پرسشنامه مهارت اجتماعی 752% محاسبه گردید.ضمنا پایایی پرسشنامه جو سازمانی، توسط علیخانی 872 % گزارش شده است و نیز برای تجزیه و تحلیل یافته ها از شاخص آمار توصیفی شامل (درصد، میانگین، انحراف استاندارد، جدول و نمودار و آزمون آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون) استفاده شده است. مهمترین یافته های پژوهش عبارتند از: 1- بین جو اجتماعی مدارس و توانایی ابراز وجود دانش آموزان رابطه وجود دارد. 2- بین جو اجتماعی مدارس و مسئولیت پذیری دانش آموزان رابطه وجود ندارد. 3- بین جو اجتماعی مدارس و ابراز همدلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 4- بین جو اجتماعی مدارس و تمایل به همکاری دانش آموزان رابطه وجود دارد. 5- بین جو اجتماعی مدارس و مهارت حل مسا?له دانش آموزان رابطه وجود دارد.
قاسم راهی محمدرضا یوسف زاده
این پژوهش با هدف بررسی جایگاه هوش فضایی در برنامه ی درسی دوره ابتدایی از نظر معلمان ابتدایی شهر همدان صورت گرفته است. روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش کلیه ی معلمان ابتدایی شهر همدان می باشند که در سال تحصیلی 91-90 در این دوره مشغول به تدریس بو ده اند، و تعداد کل آن ها 625 نفر(به تفکیک 526 نفر زن و 99 نفر مرد ) است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان، تعداد 242 نفر به تفکیک 204 نفر زن و 38 نفر مرد به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته ی 25 سوالی سنجش هوش فضایی استفاده شده است. برای سنجش روایی ابزار تحقیق از روش سنجش محتوایی و برای سنجش پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و میزان آن 927/0محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی شامل: میانگین، درصد، فراوانی و و آزمون آمار استنباطی tتک گروهی و t مستقل استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که در برنامه ی درسی دوره ی ابتدایی از دیدگاه معلمان به مولفه های تخمین، تجسم و نمادها و سمبل های گرافیکی در حد زیاد و به مولفه های تخیل و طراحی ذهنی در حد کم توجه شده است. همچنین داده های این پژوهش حاکی از آن است که در این مورد بین نظرات معلمان زن و مرد هیچ تفاوت معنی داری وجود ندارد.
شهرام پورآذین احمد سلحشوری
هدف کلی این تحقیق، بررسی نظریه ی معناگرایی (ساختارگرایی و پساساختارگرایی) و دلالت های آن بر تعلیم و تربیت می-باشد. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است که به بررسی دلالت های تربیتی ساختارگرایی و پساساختارگرایی در زمینه ی مفهوم تربیت، هدف تربیت، اصول تربیت و روش های تربیت پرداخته است. جامعه ی آماری این پژوهش عبارت است از کلیه ی منابع اسناد، مدارک، کتب، مقالات، مجلات و پژوهش هایی که انجام شده. نمونه ی پژوهشی این پایان نامه عبارت است از کلیه منابع، اسناد، مدارک و پژوهش هایی که بحث شده و در دسترس محقق است. روش جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و فیش های تحقیقاتی و چک لیست تهیه و تنظیم شده است. ازکل یافته های تحقیق نتایج زیر به دست آمد: ا- مفهوم تربیت از دیدگاه ساختارگرایی، تحقق ویژگی های انسان واقعی در جوامع بشری می باشد و از دیدگاه پساساختارگرایی، کوششی در جهت غنی کردن رغبتهای فرد می باشد. 2- هدف غایی تربیت از دیدگاه ساختارگرایی، شناخت فطرت انسان یا شناخت ساختار کلی ذهن آدمی می باشد و در مورد هدف تربیت از دیدگاه پساساختارگرایی، باید گفت اگرچه پساساختارگرایان معتقدند که هیچگاه پایان و غایتی برای معماری سیستم تعلیم و تربیت وجود ندارد، اما میتوان نکاتی را در نظر گرفت که تعلیم و تربیت پساساختارگرا به سوی آن حرکت میکند: الف- ارتقاء مطالعات فرهنگی ب- ایجاد تفکر انتقادی و ساختارشکن ج- بهبود تربیت اخلاقی. 3- اصول تربیت از دیدگاه ساختارگرایی عبارتند از: اصل کل نگری، اصل تعامل، اصل خود تنظیمی و اصل مطالعات زمینه ای؛ و از دیدگاه پساساختارگرایی، عبارتند از: اصل شدن، اصل تفاوت و ناهمسانی، اصل ارتباط افقی و متقاطع، اصل تفکر افقی. 4- روش های تربیت از دیدگاه ساختارگرایی عبارتند از: روش آموزش دو جانبه، روش پروژه، روش آموزش ترکیبی؛ و از دیدگاه پساساختارگرایی عبارتند از: روش ساخت شکنی، روش یادگیری مشارکتی، روش انتقادی، روش گفتمان.
بهنام زارعی احمد سلحشوری
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش عاطفی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان ناحیه دوشهر کرمانشاهدر درس فیزیکدو درسال تحصیلی 90-89 انجام شد.جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر وپسر پایه دومتوسطه رشته های تحصیلی ریاضی وفیزیک وعلوم تجربی که در سال تحصیلی90/89در ناحیه دوشهر کرمانشاه مشغول به تحصیل هستندتعداد کل آنها1673نفربه تفکیک960 نفر دختر نفر713پسر می باشد.ابزار گردآوری اطلاعات این تحقیق درزمینه هوش عاطفی، پرسشنامه استانداردهوش عاطفی بار-ان می باشد و عملکرد تحصیلی بر اساس میانگین نمره فیزیک دانش آموزان در پایان سال تحصیلی در نظر گرفته شد. پایایی آزمون هوش عاطفی بااستفاده ازآلفای کرنباخ 76% گزارش شده است و روایی آن مورد تایید متخصصان می باشد.برای تجزیه تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی مانند:فراوانی، درصد میانگین، انحراف استانداردوضریب همبستگی پیرسون وضریب تعیین استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که:بین مولفه های هوش درون فردی، کنترل استرس وخلق عمومی با عملکرد تحصیلی رابطه معنی داری وجود دارد، ودر مولفه های هوش میان فردی وسازگاری با عملکرد تحصیلی رابطه معنی داری مشاهده نشد، وبه طور کلی بین هوش عاطفی وعملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد.
معصومه خنکدار طارسی احمد سلحشوری
هدف این پژوهش بررسی میزان تاکید کتاب درسی علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بر مهارت های فلسفی دانش آموزان از دیدگاه معلمان شهر همدان می باشد. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان دوره ابتدایی پایه پنجم شهر همدان در سال تحصیلی 91-1390 که تعداد کل آنها 1105 نفرمی باشد، تشکیل می دهد. نمونه آماری معلمان بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ایی تصادفی نسبتی 285 نفر به تفکیک 241 نفر زن و 44 نفر مرد می باشد، انتخاب شده است.ابزار گردآوریاطلاعات،پرسشنامه محقق ساخته سنجش مولفه های مهارت فلسفیاست که حاوی 31 سوال و بر اساس مقیاس 4 درجه ایی لیکرت تنظیم شده است.برای سنجش روایی از روش سنجش روایی محتوایی استفاده شده است که از نظر متخصصین قابل قبول گزارش شدو پایایی براساس آلفای کرونباخ که مقدار آن 82% محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی مانند(میانگین، نمودار، درصد) و از آزمون t در گروههای مستقل و آزمون ناپارامتریک خی دو استفاده شده است.نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان داد که کتاب علوم تجربی پایه ی پنجم ابتدایی از دیدگاه معلمانشهرهمدان درحد زیاد برمهارتهای کاوشگری، کنجکاوی، استنباط،استدلال،ارتباط و انتقادپذیری تاکید داشته است.
مصطفی کریمی احمد سلحشوری
هدف این پژوهش، بررسی تأثیرآموزش قصّه بر رشد مهارت های تفکّر فلسفی دانش آموزان چهارم ابتدایی شهر همدان می باشد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون وپس آزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم مقطع ابتدایی شهر همدان درسال تحصیلی 90-91که مجموعاً شامل2400 نفر، دانش آموز دختر و پسر، همچنین تعداد60قصه از دو کتاب قصه از مجموعه قصص شیخی والیسون می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 40نفر دانش آموز پسر و40نفر دانش آموزدخترانتخاب شدند که از آنها(20دانش آموزپسر و20دانش آموز دختر) در گروه کنترل و ( 20دانش آموزپسر و20دانش آموز دختر) در گروه آزمایش قرار گرفتند و تعداد20قصه با توجه به20جلسه برای آموزش انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته سنجش مولفه های مهارت های تفکّرفلسفی است. برای سنجش روایی از روش سنجش روایی محتوایی استفاده شده است که از نظر متخصصین مورد تأیید می باشد و برای تعیین پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای «کرونباخ» استفاده شده است که میزان آن 97/0محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل: جدول، نمودار، درصد، میانگین و انحراف معیار و همچنین از شاخص های آمار استنباطی نظیر؛ آزمون واریانس یکطرفه و t مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که میزان مهارت تفکّر فلسفی دانش آموزانی که با روش قصّه گویی آموزش دیده اند از دانش آموزانی که با روش عادی آموزش دیده اند بیشتر است. به عبارت دیگر؛آموزش قصّه میزان مهارت های کنجکاوی، سوال کردن، استدلال، کاوشگری و ارزشیابی دانش آموزان را افزایش می دهد.
محسن منیری فر منصور خوشخویی
:ُ تزرسی هیشای تأکیس کتاب اّی فارسی تر اَ یًن ز رٍ اتتسایی تز ه اْرت اّی تفکز فلسفی زر سال « ایی پض صٍّ تا سّف غ رَت گزفت است. ر شٍ تحقیق حاضز ت غَیفی اس عًَ تحلیل هحت اَ ت زَ است. جاه? آهاری ایی تحقیق »1331- تح?یلی 32 ضاهل کلی کتاب اّی فارسی تر اَ یًن ز رٍ اتتسایی است ک هجو ?َا ضاهل 880 غفح هیتاضس. تزای ت?ییی حجن وً اس هجو عَ 880 غفح کتاب اّی تر اَ یًن ز رٍ اتتسایی تا ر شٍ وً گیزی هق لَ اِی 20 زرغس اس غفحات زّ کتاب اس س ترشص اتتشسایی هیا یً پایایً تزگشیس هی ض زَ ک هجو عَ حجن وً زر ایی تحقیق 181 غفح هی تاضس. اتشار جوغ آ رٍی اطلا?ات زر ایی طزح پزسط اٌه ه?ک طَ یا چک لیست س جٌص هولف اِّی تفکز فلسفی است. تزای س جٌص ر اٍیی اس ر شٍ س جٌص ر اٍیی هحتش اَیی استفاز ضس است ک اس ظًز هتر??یی قاتل قث لَ گشارش ضس پایایی تزاساط آلفای کز ثًٍاخ ک هقسار آی 88 % هحاسث ضس. ه رَز تجشی تحلیل قزار گزفت جول ت? یَز اٍحس ا سًاس گُیزی ضاذع آهار spss زاز اُّی پض صٍّ تا استفاز اس زًم افشار ت غَیفی هثل فزا اٍیً هیا گًیی زرغس ت زَ است زر آهار است ثٌاطی اس آسه یَ کای اسک یَز استفاز ضس است. تًایج حاغشل اسایی پض صٍّ طًای زاز ک ه اْرت هف مَْ ساسی زر پای اِّی ا لٍ س مَ چ اْرم پ جٌن ه اْرت استسلال زر پای ز مٍ تالاتزیی فزا اٍیً ه اْرت ا تًقازپذیزی زر تواهی پای اِّ کوتزیی فزا اٍیً را زر کتاب تر اَ یًن ت ذ زَ اذت?اظ زاز است.
صدف ایمانی ابوالقاسم یعقوبی
??هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین برنامه درسی پنهان با تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. طرح پژوهشی مورد استفاد از نوع پیمایشی- توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی سال آخر دانشگاه بوعلی سینا که در سال تحصیلی 1392-1391 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل داد که این تعداد 1382 نفر بودند که طبق جدول نمونه گیری مورگان حجم نمونه 302 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای نسبتی از میان دانشکده های دانشگاه انتخاب، و اطلاعات بااستفاده از پرسشنامه های تحقیق(پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی برسو و همکاران 1977 و پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی پنهان) گردآوری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در تمامی فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار spss 21 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برنامه درسی پنهان و تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا رابطه معناداری منفی وجود دارد. و همچنین بین برنامه درسی پنهان و ابعاد تحلیل رفتگی آموزشی(خستگی هیجانی، بدبینی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی) دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان رابطه معناداری منفی وجود دارد.
مهوش کاکاوندی محمدرضا یوسف زاده
هدف این پژوهش «بررسی مصادیق هوش ریاضی ـ منطقی در آیات قرآن کریم» است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و سند کاوی است و جامعه آماری عبارت است از کتاب قرآن کریم و کلیه کتاب ها، مقالات، سایت ها، نرم افزارها و منابعی است که به موضوع پژوهش پرداخته اند. نمونه آماری عبارت است از قرآن کریم و کلیه کتاب ها، مقالات، سایت ها، نرم افزارها و منابع در دسترس محقق است که به موضوع پژوهش پرداخته اند. ابزار اندازه گیری استفاده از چک لیست سنجش مولفه های هوش ریاضی ـ منطقی می باشد. برای سنجش روایی ابزار از روش سنجش روایی محتوا استفاده شده است و روایی ابزار از نظر متخصصان قابل گزارش شده و برای سنجش پایایی ابزار از روش آلفای کرونباخ استفاده?شده است و میزان آن 871/0 محاسبه گردید. روش تجزیه و تحلیل اطّلاعات توصیفی ـ تحلیلی می باشد. نتایج نشان داد که در آیات متعددی از قرآن کریم به هوش ریاضی ـ منطقی توجّه شده است و این نشان از شمول و جامعیت این کتاب مقدس می باشد که به عنوان مرجع و منبع اصلی تمام علوم و معارف اسلامی مسلمانان شناخته می شود.
مینا رمضانی منصور خوشخویی
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش داستان های فلسفی بر رشد مهارت های تفکّر فلسفی دانش آموزان دختر پایه پنجم مقطع ابتدایی ناحیه یک شهر همدان می باشد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم مقطع ابتدایی ناحیه یک شهر همدان درسال تحصیلی 90-91 که مجموعاً شامل 1834 نفردانش آموز دختر می باشد. همچنین تعداد 15 داستان فلسفی از کتاب داستان هایی برای فکر کردن نوشته رابرت فیشرانتخاب شد. از میان دانش آموزان مدارس دولتی ناحیه یک، دانش-آموزان مدرسه رسالت به طور تصادفی انتخاب شد که از تعداد کلاس ها، دو کلاس و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 60 نفر دانش آموزدخترانتخاب شدند که در دو کلاس مشغول به تحصیل بودند که از این تعداد 30 نفر در گروه کنترل (کلاس اول) و 30 نفر در گروه آزمایش( کلاس دوم) قرار داشتند. همچنین با توجه به این که 15 جلسه آموزش برای گروه آزمایش در نظر گرفته شد، 15 داستان فلسفی از کتاب داستان هایی برای فکر کردن نوشته رابرت فیشر برای آموزش در کلاس با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته سنجش مولفه های مهارت های تفکّرفلسفی است. برای سنجش روایی از روش سنجش روایی محتوایی استفاده شده است که از نظر متخصصین مورد تأیید می باشد و برای تعیین پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای «کرونباخ» استفاده شده است که میزان آن 869/0 محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل:جدول، نمودار، درصد، میانگین وانحراف معیار و همچنین ازشاخص های آمار استنباطی نظیر؛ آزمون واریانس یک طرفه و t مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که میزان مهارت تفکّر فلسفی دانش آموزانی که با روش داستان گویی آموزش دیده اند از دانش آموزانی که با روش عادی آموزش دیده اند بیشتر است. به عبارت دیگر؛آموزش داستان های فلسفی میزان مهارت های، سوال کردن، کنجکاوی، استدلال، استنباط و ارزشیابی دانش آموزان را افزایش می دهد.
مریم هوشمندی شجاع یحیی معروفی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تربیتی کاربردروش تدریس ایفای نقش دردرس تاریخ بردانش آموزان دختر پایه دوم راهنمایی شهرستان اسدآباد در سال تحصیلی 92-91 انجام گرفت. روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور از بین254 دانش آموز دختر دوم راهنمایی 60 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی ابزار از نظر صاحبنظران قابل قبول گزارش شد و میزان پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 870/0 محاسبه گردید. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین، فراوانی، درصد وجدول وهمینطوراز آزمونهای آماریکولموگروف، اسمیرونوف و t مستقل بدست آمده اند. نتایج این تحقیق نشان داد که روشتدریس ایفای نقش میزان مهارت های تربیتی دانش آموزان را افزایش داده است.
اعظم جلالی فرزام محمدرضا یوسف زاده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان موفقیت اجرای طرح درس پژوهی در مدارس استثنایی دوره ابتدایی شهر همدان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع علی – مقایسه ای است و جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم مدارس استثنایی دوره ابتدایی شهر همدان تشکیل می دهد که تعداد آن ها 76 نفر می باشد. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری خوشه ای است و تعداد نمونه 14 نفر می باشد. ابزار پژوهش چک لیست محقق ساخته 27 گویه ای بود که روایی آن از منظر صاحب نظران مورد قبول گزارش شد و پایایی آن، با استفاده از آلفای کرونباخ 896/0 محاسبه گردید و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که طرح درس پژوهی میزان موفقیت دانش آموزان مدارس استثنائی دوره ابتدایی را افزایش داده است(01/0? p، 6/22 =t). به عبارت دیگر طرح درس پژوهی میزان تبادل نظر، مسئولیت پذیری، ارتباط گروهی، مهارت پژوهش و پژوهشگری و مهارت مشاهده دقیق دانش آموزان استثنایی را افزایش داده است.
زهرا کرمی یحیی معروفی
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش استاد در برنامه درسی و ارتباط آن با توسعه حرفه ای وی و رضایت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا همدان می باشد.روش تحقیق ترکیبی(کیفی و کمی) است.جامعه ی آماری این پژوهش را اساتید دانشگاه بوعلی سینا و دانشجویان همان استادان در دوره های تحصیلات تکمیلی در نیمسال دوم سال 92 تشکیل می دهد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند یازده عضو هیأت علمی دانشکده های ادبیات و علوم انسانی و اقتصاد و علوم اجتماعی و 140 دانشجوی همان اساتید انتخاب شد. اطلاعات بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختمند با اساتید، مشاهده کلاس درس و مصاحبه گروهی متمرکز با دانشجویان، اطلاعات بخش کمی با استفاده از مصاحبه ساختمند سنجش توسعه حرفه ای اساتید، پرسشنامه استاندارد سنجش رضایت دانشجویان و نمرات پیشرفت تحصیلی دانشجویان منتخب جمع آوری شد. روایی ابزارها با استفاده از روایی صوری و محتوایی بر اساس دیدگاه متخصصان و پایایی ابزارهای کمی با استفاده از الفای کرونباخ 92/0 تعیین گردید. تحلیل داده های کیفی بر اساس تئوری زمینه ای و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و داده ها مفهوم پردازی و در طبقات عمده کدگذاری شدند. برای تحلیل داده های کمی از شاخص های آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) وآمار استنباطی( آزمون ضریب همبستگی کندال، آزمون خی دو،آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی) استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که نقش استادان از مجری محض برنامه درسی به برنامه ساز درسی محدود در نوسان است. رویکردهای مورد استفاده آنان شامل مجری محض برنامه درسی، انتقال برنامه درسی با حداقل تغییرات، برنامه ریز درسی با انطباق محدود، برنامه ریز درسی با حداکثرتغییرات و برنامه ساز درسی محدود می باشد و رویکرد برنامه درسی غالب بین استادان مورد بررسی رویکرد برنامه ریز درسی با انطباق محدود است. پیروان هر کدام از رویکردها از راهبردهای خاصی استفاده می کنند. بعلاوه با افزایش نقش استاد در برنامه درسی از مجری محض برنامه درسی به برنامه ساز درسی محدود، توسعه حرفه ای آنان افزایش یافته است. بین میانگین رضایت دانشجویان برحسب رویکرد برنامه درسی استادان تفاوت معنی داری وجود دارد. بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان برحسب رویکرد برنامه درسی استادان آنان تفاوت معنی داری وجود دارد و با افزایش مشارکت استادان در برنامه درسی، پیشرفت تحصیلی دانشجویان نیز افزایش یافته است.
لیلا فشی محمدرضا یوسف زاده
چکیده ندارد.
الهام چراغ زاده محمدرضا یوسف زاده
چکیده ندارد.
مهین طاهری تیزرو محمدرضا یوسف زاده
چکیده ندارد.
علی اصغر نوری منصور خوشخویی
چکیده ندارد.