نام پژوهشگر: اوشا برهمند
علی عبادیان اوشا برهمند
هدف: بررسی رابطه گرایش به نقش جنسیتی و مهارت های حل مسئله با خشم، میان دانشجویان دانشگاه محقق اردبیل . روش : روش پژوهش در این تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی پیرسون است، جامعه آماری این پژوهش 4769 نفر از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه محقق اردبیلی می باشد، نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و خوشه ای و با توجه به نسبت دانشجویان مرد و زن، کارشناسی و کار شناسی ارشد انتخاب شد. و از پرسشنامه های تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی دیزوریلا و اولیوارس، پرسشنامه نقش جنسیتی بم و پرسشنامه خشم صفت- حالت اسپیلبرگر ( staxi-2) استفاده شد. نتایج: بین آندروژنی و مردانگی با مولفه های حل مسئله اجتماعی (جهت گیری مسئله مثبت، تعریف مشکل، تولید راه حل های مختلف، تصمیم گیری، انجام و تاکید راه حل، حل مسئله منطقی) رابطه منفی معناداری به دست آمد ( 0/01 > p) و با مولفه های ( جهت گیری مسئله منفی، سبک اجتنابی) رابطه مثبت معنی داری به دست آمد ( 0/01> p). بین مردانگی ، زنانگی و آندروژنی با کنترل درون ریزی خشم و کنترل خشم رابطه منفی معنی داری به دست آمد و در شاخص کلی خشم رابطه مثبت معنی داری به دست آمد( 0/01 > p). بین تمامی مولفه های حل مسئله اجتماعی با خشم به غیر از ( سبک تکانشی – بی احتیاطی و سبک اجتنابی با برون ریزی خشم ) رابطه معناداری به دست آمد( 0/01 > p). کنترل خشم بیشتر به همراه مردانگی و حالت خشم کمتر جهت گیری مسئله مثبت را پیش بینی کرد ( 0/01 > p). شاخص کلی خشم بیشتر به همراه صفات خشم، مردانگی و اندروژنی بیشتر جهت گیری مسئله منفی را پیش بینی کرد. کنترل خشم بیشتر به همراه شاخص کلی خشم و مردانگی و حالت خشم کمتر حل مسئله منطقی را پیش بینی کرد. حالت خشم و شاخص کلی خشم بیشتر به همراه زنانگی کمتر سبک تکانشی - بی احتیاطی را پیش بینی کرد و در پایان مردانگی و صفات خشم بیشتر سبک اجتنابی را پیش بینی کرد( 0/01 > p). بین دختر و پسر در مولفه زنانگی تفاوت معنی داری به دست آمد (0/01 > p). بین دختر و پسر در هیچیک از مولفه های خشم تفاوت معنی داری به دست نیامد و بین دختر و پسر در جهت گیری مسئله منفی، حل مسئله منطقی( 0/01> p)، سبک تکانشی – بی احتیاطی ( 0/05 > p)تفاوت معنی داری به دست آمد.
حکیمه احمدپور اوشا برهمند
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین گرایش مذهبی با هوش هیجانی بود. به همین منظور، 250 نفر از جوانان شهر سرعین به عنوان نمونه و با روش تصادفی انتخاب شد.ابزار پژوهش حاضر، مقیاس تجدید نظر شده جهت گیری مذهبی(گوروش و مک فیرسون، 1998)، مقیاس رفتار مذهبی( نیلسون، 1995) و فرم کوتاه صفت فراخلق بودند. مقیاس تجدید نظر شده جهت گیری مذهبی و مقیاس صفت فراخلق پس از ترجمه، بر روی 50 نفر از جوانان شهر سرعین اجرا گردید. ضریب آلفای کرونباخ برای جهت گیری مذهبی و مقیاس صفت فراخلق به ترتیب معادل 65/0 و 75/0 بود. نتایج به دست آمده از تحلیل های آماری، بیانگر ارتباط مولفه های گرایش مذهبی با هوش هیجانی به شرح زیر می باشد: 1- جهت گیری مذهبی درونی با همه مولفه های هوش هیجانی یعنی ادراک هیجان ها، تمایز بین هیجان ها و ترمیم خلق، همبستگی مثبت معنی دار داشت. در حالی که جهت گیری مذهبی بیرونی هیچ ارتباطی با این مولفه ها نداشت. 2- مولفه رفتار مذهبی با کل هوش هیجانی و خرده مقیاس وضوح احساسات و ترمیم خلق، همبستگی مثبت معنی دار داشت. 3- بین افراد با جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی در کل هوش هیجانی و به طور اخص در خرده مقیاس وضوح احساسات، تفاوت معنی داری مشاهده شد. 4- بین افراد دارای رفتار مذهبی کم و زیاد از لحاظ هوش هیجانی و مولفه های وضوح احساسات و ترمیم خلق آن تفاوت معنی دار مشاهده شد. 5- جهت گیری مذهبی درونی 7/14 درصد واریانس در هوش هیجانی را پیش بینی کرد و رفتار مذهبی 1/2 درصد دیگر از واریانس هوش هیجانی را توجیه نمود. در حالی که جهت گیری بیرونی قابلیت پیش بینی هوش هیجانی را نداشت
حسن ایمانی حسین قمری گیوی
تحقیق حاضر به منظور بررسی وضعیت بازداری و بازشناسی شناختی و هیجانی در افراد مبتلا به وسواس فکری- عملی و مقایسه ی این گروه با افراد بهنجار انجام شده است.جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی در دامنه سنی 45-15 ساله بود که طی نیمه ی دوم سال 1388 و نیمه ی اول سال 1389 به بیمارستان های دولتی و خصوصی و مراکز درمانی و مشاوره شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند و از بیماری وسواس فکری- عملی رنج می بردند، بعلاوه جامعه بهنجار این پژوهش را کلیه افراد بهنجار 45-15 ساله تشکیل می داد. با روش نمونه گیری در دسترس از هر گروه 40 نفر و در مجموع 80 نفر انتخاب شدند و کلیه ی این افراد از نظر متغیرهای جنسیت، سطح تحصیلی ، با همدیگر جور شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: آزمون استروپ از نوع سه کارتی، آزمون بازداری هیجان ، آزمون بازشناسی هیجان چهره ای،مقیاس بازشناسی لغات آزمون حافظه وکسلر. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری spss(نسخه:16) و با روش های آماری آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (manova) وتحلیل ممیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به وسواس در هر دو نوع بازداری شناختی (05/0>p) و هیجانی (01/0>p) و بازشناسی هیجانی (10/0>p) به طور معنی داری، ضعیف تر از گروه افراد بهنجار عمل کردند. ولی در تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل ممیز بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار در متغیر بازشناسی شناختی تفاوت معنی داری به دست نیامد.در نتیجه گیری کلی افراد مبتلا به وسواس بر اساس نتایج در پردازش های شناختی و هیجانی به طور معنی داری ضعیف تر از گروه کنترل عمل کردند.در پردازش هیجانی این تفاوت کارآمدی ، بیشتر محسوس بود.
معصومه غایبی اوشا برهمند
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تفاوتهای سنی و جنسی در رابطه کمال گرایی و اهمال کاری و تصویر بدنی با عزت نفس و پیشرفت تحصیلی می باشد . این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی بود . نمونه آماری این پژوهش شامل 492 نفر از دانش آموزان شهرستان مشکین شهر بود که در سالتحصیلی 89-1388 مشغول تحصیل بودند . به منظور بررسی متغیرهای تحقیق ، پرسشنامه های کمال گرایی مثبت و منفی تری - شورت ، اهمال کاری تاک من ، عزت نفس روزنبرگ و تصویر بدنی کش و براون بر روی دانش آموزان شرکت کننده در پژوهش اجرا شد . تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله روشهای آماری مانووا ، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شده است . عمده ترین نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر به شرح زیرند : میانگین نمرات کمال گرایی در دختران بیشتر از پسران و میانگین نمرات کمال گرایی کل و منفی در بین دانش آموزان مقطع راهنمایی بیشتر از دبیرستان است . در اهمال کاری دانش آموزان دختر و پسر و همچنین دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان تفاوت معنی داری یافت نشد . در خرده مقیاس اشتغال فکری با چاقی ( تصویر بدنی ) میانگین نمره دختران بالاتر از پسران ودر خرده مقیاسهای اشتغال فکری با چاقی و رضایت از نواحی بدن (تصویر بدنی ) میانگین نمره دانش آموزان مقطع راهنمایی بیشتر از دبیرستان است . میانگین نمرات عزت نفس پسران بیشتر از دختران و دانش آموزان مقطع دبیرستان بیشتر از راهنمایی است . در هر دو جنس تصویر بدنی با عزت نفس رابطه مثبت معناداری دارد . بین عزت نفس با اهمال کاری رابطه معکوس معنادار و بین اهمال کاری و کمال گرایی مثبت همبستگی منفی وجود دارد . در دختران عزت نفس با کمال گرایی و اهمال کاری با کمال گرایی منفی رابطه مثبت معنادار دارد و کمال گرایی همه مولفه های تصویر بدنی به غیر از نگرش به ظاهر همبستگی مثبت و با مولفه طبقه بندی وزن همبستگی منفی دارد . شاخص های تصویر بدنی 9/17 % ، اهمال کاری 8/14 % و کمال گرایی 6/4 % از واریانس عزت نفس پسران و شاخص های تصویر بدنی 2/22 % ، اهمال کاری 2/16 % و کمال گرایی 8/18 % از واریانس عزت نفس دختران را پیش بینی می کنند . در پسران کمال گرایی مثبت 4/8 % پیشرفت تحصیلی و در دختران اهمال کاری 8/8 % و کمال گرایی منفی 5/4 % از واریانس پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کنند و دیگر متغیر ها در پیش بینی پیشرفت تحصیلی آنها نقشی ندارند . عزت نفس هر دوگروه نوجوانان دختر و پسر از کمال گرایی ، اهمال کاری و تصویر بدنی تأثیر می پذیرد ، اما این تأثیر در دختران بیشتر معنی دار است . پیشرفت تحصیلی در دختران و پسران از عوامل متفاوتی تأثیر می پذیرد .
حسن بشیری اوشا برهمند
تحقیق حاضر به منظور بررسی ویژگی های روانسنجی و اعتبار یابی پرسشنامه شش عاملی شخصیت، هگزاکو انجام گرفت. هدف بررسی تعداد ابعاد موجود پرسش نامه فوق با نمونه های ایرانی بود.جامعه آماری، کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز بود. بدین منظر 613 ( 270 پسر و 343 دختر) دانشجوی کارشناسی به روش طبقه ای منظم انتخاب و پرسشنامه 100 سوالی هگزاکو و نئو به عنوان پرسشنامه متناظر اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل مانوا نشان از بروز شش عامل با پایایی مناسب مشابه پیشنهادی آشتون و لی، صداقت- تواضع(80/)، تهییج پذیری(74/)، برونگرایی(81/)، سازگاری(73/)، باوجدان بودن(71/) و گشودگی به تجربه (76/) بود. همچنین همبستگی بین ابعاد نئو و هگزاکو در بالاترین وپایین ترین سطح از 28/ (برونگرایی)تا 74/(سازگاری) به دست آمد. از لحاظ تفاوت های جنسیتی در هگزاکو در بعد توافق پذیری پسران و در ابعاد تهییج پذیری و با وجدان بودن و صداقت دخترات وضعیت بهتری نسبت به پسران داشتند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که از هگزاکو می توان در تحقیقات مربوط به حوزه شخصیت استفاده نمود.
علیرضا فیلبندی کشکولی عادل زاهد
هدف از این تحقیق بررسی رابطه ی تصویر بدنی با افکار وسواسی و اضطراب اجتماعی و تاثیر برنامه-های کاهش وزن بر این متغیرها در زنان چاق بود. روش تحقیق مطالعه ی حاضر از نوع همبستگی و شبه آزمایشی بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه ی زنان چاق و دارای اضافه وزن که در سال 1390 به مراکز درمان کاهش وزن (مراکز مشاوره تغذیه و رژیم درمانی) در شهر اردبیل مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. نمونه ی مورد مطالعه شامل 79 نفر از زنان مبتلا به اضافه وزن و چاق بودند که به این مراکز مراجعه و در معرض برنامه های کاهش وزن قرار گرفته بودند. روش نمونه گیری نیز هدفمند بود. برای جمع آوری داده ها از شاخص توده ی بدنی (bmi)، پرسشنامه ی روابط چند بعدی خود-بدن کش، پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی لیبوویتز و باورهای وسواسی لیتون استفاده شود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بین مولفه ی اشتغال فکری با وزن تصویر بدنی و مسئولیت باورهای وسواسی و همچنین بین رضایت از نواحی بدن تصویر بدنی با میزان اجتناب اضطراب اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین برنامه های کاهش وزن به طور معناداری منجر به کاهش همه ی مولفه های اضطراب اجتماعی، بهبودی ارزیابی ظاهر، افزایش رضایت از نواحی بدن، طبقه بندی وزن و افزایش در نگرش به ظاهر تصویر بدنی و همه ی مولفه های باورهای وسواسی شد. بنابراین به نظر می-رسد، افزایش درگیری ذهنی آزمودنی ها با وضعیت ظاهرشان پس از درمان بیش از آنکه بیانگر اشتغال فکری وسواسی، اضطراب آور و بیمارگونه باشد، بازتابی از توجه بیشتر آنها به ظاهر فیزیکی شان به دنبال کاهش وزن و بهبود وضعیت جسمانی شان می باشد.
الهام مختارپور حبشی اوشا برهمند
با توجه به اهمیت و تأثیر روز افزون عوامل روانی – اجتماعی در بروز انواع اختلالات جسمانی و روانی و تبعات آنها، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی نقش رویدادهای استرس زای زندگی، رفتارهای غیرکلامی و خودآگاهی در پیش بینی مهارت های بین فردی بیماران افسرده انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه افرادی بود که در نیمه دوم سال 1390 به مراکز بالینی شهر تبریز مراجعه نموده و از اختلال افسردگی رنج می بردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رویدادهای استرس زای زندگی، چک لیست رفتارهای غیرکلامی، پرسشنامه خودآگاهی و پرسشنامه مهارت های بین فردی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میان رویدادهای استرس زای زندگی و خودآگاهی با مهارت های بین فردی رابطه منفی معنی داری وجود دارد، در حالی که بین رفتارهای غیرکلامی و مهارت های بین فردی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند گانه نیز نشان داد که رویدادهای استرس زای زندگی، رفتارهای غیرکلامی و خودآگاهی می توانند تغییرات مربوط به مهارت های بین فردی بیماران افسرده را پیش بینی کنند.
سهیلا میسمی بناب عباس ابوالقاسمی
هدف پژوهش حاضر به منظور ارزیابی تاثیر درمان حساسیت زدایی حرکات چشم و پردازش مجدد (emdr) بر تنظیم و بازشناسی هیجان، عقاید وسوسه انگیز و پیشگیری از عود اعتیاد افراد معتاد دارای تجربه تروماتیک انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. آزمودنی های پژوهش به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده از میان معتادان اردوگاه کاردرمانی معتادین شهرستان اردبیل که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) بررسی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان emdr قرار گرفتند و گروه گواه درمان خاصی دریافت نکردند. همه شرکت کنندگان، در آغاز پژوهش و دو ماه پس از پایان درمان، مقیاس تنظیم شناختی هیجان نسخه کوتاه گارنفسگی و کرایچ، مقیاس بازشناسی هیجان اکمن و فرایسن، مقیاس عقاید وسوسه انگیز بک، و مقیاس پیشگیری از عود رایت، را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و با استفاده از نرم افزار spss استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که مداخله درمانی emdr، میانگین نمرات تنظیم هیجان مثبت و بازشناسی هیجان را در پس آزمون افزایش و میانگین نمرات تنظیم هیجان منفی و عقاید وسوسه انگیز را به طور معنی داری کاهش داد. این نتایج بیان می کند که درمان emdr در بهبود تنظیم و بازشناسی هیجان، کاهش عقاید وسوسه انگیز و پیشگیری از عود اعتیاد افراد معتاد دارای تجربه تروماتیک موثر است.
آمنه نیک نفس اوشا برهمند
هدف از این پژوهش مقایسه و بررسی تمایزخود، همسرآزاری و فنون حل تعارض با کیفیت روابط زناشویی زنان شاغل و غیرشاغل بود. این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی زنان متأهل شاغل و غیرشاغل شهرستان فومن در سال 92- 1391 بودند. از این جامعه ی آماری با رعایت ملاک های 1- داشتن سن بیش از 20 سال 2-داشتن حداقل سه سال زندگی مشترک3- داشتن حداقل تحصیلات (راهنمایی)، 160 نفر، (80) زن شاغل و (80) زن غیرشاغل به صورت در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش از پرسش نامه های، تمایز خود اسکورون، همسرآزاری سازمان بهداشت جهانی، مقیاس تجدید نظرشده ی فنون حل تعارض، مقیاس صمیمیت اجتماعی میلر، مقیاس تجدید نظرشده ی سازگاری باس بی و همکاران، مقیاس جامع رضایت زناشویی، پرسش-نامه ی کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی استفاده شد. تفاوت معنی داری بین متغیرهای تمایزخود، همسرآزاری و فنون حل تعارض با کیفیت روابط زناشویی درزنان شاغل و غیرشاغل مشاهده شد. در کل ازیافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت که زنان شاغل با همسران خود صمیمیت بیشتر و سازگاری بیشتر دارند و از زندگی زناشویی رضایت بیشتر را گزارش می کنند و در کل از کیفیت زندگی بهتری برخوردارند. زنان غیرشاغل همسرآزاری بیشتر و استفاده از فنون پرخاشگری روان شناختی حمله ی فیزیکی وآسیب و آزار جسمانی بیشتری در زندگی زناشویی را گزارش می کنند. فنون حل تعارض در تبیین واریانس صمیمیت، سازگاری، رضایت زناشویی و کیفیت زندگی در هر دو گروه زنان نقش داشت. در هر دو گروه استفاده از فنون پرخاشگری روان شناختی با صمیمیت، سازگاری،رضایت زناشویی و کیفیت زندگی رابطه معکوس داشت. در گروه شاغل علاوه بر فنون پرخاشگری روان شناختی، حمله ی فیزیکی نیز با صمیمیت، سازگاری، رضایت وکیفیت زندگی پایین ارتباط داشت اما در گروه غیرشاغل آسیب و آزار با این متغیرها مرتبط بود.
رویا ترابی نیا اوشا برهمند
چکیده: هدف از این پژوهش تعیین ارتباط استرس ادراک شده، فشارمسئولیت و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری شهر تبریز می باشد که در سال92-91 مشغول به تحصیل درمراکز اختلالات یادگیری هستند. نمونه این تحقیق 100نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل مقیاس استرس ادراک شده کوهن (pss-14)، شکل تغییر یافته ی فشار مسئولیت زریت مخصوص کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، راه های مقابله ای لازاروس و کیفیت زندگی (who) می باشد. روش تجزیه و تحلیل داده ها ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره بود. یافته های پژوهش نشان داد که 15 درصد مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری استرس ادراک و 14 درصد این مادران فشارمسئولیت گزارش کردند. 13 درصد این مادران تکیه زیاد بر حل مسأله ی مسأله مدار و 14 درصد تکیه زیاد بر حل مسأله ی هیجان مدار را گزارش کردند و همچنین 15 درصد مادران کیفیت جسمانی پایین، 19 درصد کیفیت روانشناختی پایین، 15 درصد کیفیت پایین روابط اجتماعی و 17 درصد کیفیت پایین محیط زندگی را گزارش کردند. بین استرس ادراک شده و فشار مسئولیت با کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ارتباط منفی معناداری وجود دارد و بین راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی این مادران ارتباط مثبت معناداری یافت شد و همچنین استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای فاصله گیری و پذیرش مسئولیت قابلیت پیش بینی کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری را داشتند. نتایج بدست آمده حاکی از این می باشد که با آموزش راهبردهای مقابله ای به مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، می توان استرس ادراک شده این مادران را کاهش و کیفیت زندگی آنان را افزایش داد. کلید واژه ها: استرس ادراک شده، راهبردهای مقابله ای، فشارمسئولیت، کیفیت زندگی
لیلا پورمیرعلی اوشا برهمند
هدف مطالعه پژوهش حاضر بررسی ارتباط عملکرد خانوادگی مشکلات هیجانی و پیشرفت تحصیلی با عزت نفس کودکان اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدرسه ی ویژه اختلالات یادگیری شهرستان اردبیل در سال تحصیلی (92-91) همه ی کودکان در این مطالعه شرکت کردند (90=n ) اما فقط پاسخ های 60 نفرکامل بود و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. جمع آوری داده ها با مقیاس عملکرد خانوادگی مک مستر، پرسشنامه ارزیابی شخصیت رهنر، مقیاس عزت نفس روزنبرگ، استفاده شد. همه ی داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از این است همبستگی منفی معنی دار بین برخی از شاخص های عملکرد خانوادگی از جمله ارتباط، نقش ها و کنترل رفتاری با عزت نفس دانش آموزان نشان داد. در ضمن ناپایداری هیجانی دانش آموزان همبستگی منفی و پرخاشگری آن ها همبستگی مثبت با عزت نفس کودکان داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تمایلات پرخاشگری و ارتباط خانوادگی به ترتیب، 7/6% ، 7/4% ، واریانس عزت نفس کودکان را تبیین کرد. یافته ها حاکی از اهمیت شیوه های ارتباطی در خانواده و تمایلات پرخاشگری کودکان در تعیین عزت نفس کودکان دارای اختلال یادگیری است.
حمیده اژدری اوشا برهمند
چکیده:: ورزش ومدیریت وزن اجزای ترکیب دهنده مهم یک زندگی سالم هستند.هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی، توده بدن و تصویر بدن باانگیزه به ورزش در میان افراد است. پژوهش از نوع همبستگی توصیفی است. جامعه آماری شامل کلیه افراد بین 45-20 ساله است که در باشگاه های ورزشی پارس آباد به ورزش ایروبیک و بدن سازی می پردازند. نمونه حاضر شامل 50 زن و 50 مرد است که در باشگاه ها به ورزش می پردازند. به طور تصادفی دو باشگاه مردانه و دو باشگاه زنانه انتخاب شد و بعد به طور تصادفی ساده نمونه گیری افراد انجام شد. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر عبارت است از پرسشنامه شخصیت هگزاکو، پرسشنامه تصویر بدنی کش، پرسشنامه دلیل به ورزش و فرمول شاخص توده بدنی، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آنوا و رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیت، توده بدنی، و تصویر بدنی در میزان انگیزه به ورزش در افراد تاثیر دارد.
افسر حاجی اوشا برهمند
هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین ویژگی¬های بالینی، روانی- اجتماعی و روان شناختی با کیفیت زندگی و خود کارآمدی در بیماران مصروع بود. طرح پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-¬همبستگی می¬باشد. آزمودنی¬های پژوهش، 60 نفر از بیماران بستری شده¬ در بخش نورولوژی بیمارستان علوی شهر اردبیل بود. روش نمونه¬گیری این پژوهش به صورت هدفمند می¬باشد. هم¬چنین برای سنجش ویژگی¬های بالینی از مصاحبه و پرونده-ی پزشکی بیماران استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل داده¬ها، آزمون مانوا، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره بود. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین ننگ اجتماعی با کیفیت زندگی و خود کارآمدی بیماران، رابطه¬ی منفی معنی¬داری وجود دارد. حمایت اجتماعی و مدیریت زندگی با کیفیت زندگی رابطه¬ی مثبت معنی¬داری دارند و بلاتکلیفی، تحریک¬پذیری و نگرانی هم با کیفیت زندگی رابطه¬ی منفی معنی¬داری دارند. مدیریت خود نیز با خود کارآمدی همبستگی مثبت معنی¬داری دارد. بیماری همراه، حمایت دوستان و ننگ اجتماعی قابلیت پیش¬بینی کیفیت زندگی را دارند و ننگ اجتماعی، مدیریت زندگی و مدیریت حمله هم قابلیت پیش¬بینی خود کارآمدی را دارند. یافته¬ها حاکی از آن است که ننگ اجتماعی عامل مهمی است که با کیفیت زندگی و خود کارآمدی بیماران مصروع مرتبط است. در ضمن می¬توان استنباط کرد که با آموزش مناسب برای مدیریت حملات بیماری صرع، می¬توان خود کارآمدی این بیماران را افزایش داد.
فاطمه قربانی اوشا برهمند
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه انگیزش تحصیلی، خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی در نوجوانان بی¬سرپرست بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان بی سرپرست مرکز بهزیستی شهر همدان تشکیل داد (83=n). به علت محدود بودن جامعه، کل جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش این پژوهش همبستگی بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های انگیزش تحصیلی، خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه استفاده شد. پیشرفت تحصیلی نیز بر اساس معدل محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون، مانوا و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین انگیزش تحصیلی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان بی سرپرست (01/0>p)، بین میزان خودپنداره تحصیلی و پیشرفت تحصیلی (001/0>p) و بین اشتیاق به مدرسه و پیشرفت تحصیلی (001/0>p) رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که انگیزش درونی از مولفه های انگیزش تحصیلی، اعتماد دانش آموز یکی از مولفه های خودپنداره تحصیلی و اشتیاق رفتاری از مولفه اشتیاق به مدرسه قابلیت پیش بینی پیشرفت تحصیلی را دارند. مقایسه نوجوانان دارای معدل بالا و پایین نشان داد که نوجوانان بی سرپرستی که از معدل بالایی برخوردار بودند از انگیزش درونی و بیرونی، اعتماد دانش آموز، اشتیاق رفتاری و هیجانی بیشتری برخوردار بودند ولی در اشتیاق شناختی تفاوتی دیده نشد. با توجه به این یافته ها می توان گفت که با اقداماتی جهت افزایش انگیزه تحصیلی و خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه می توان در میزان پیشرفت تحصیلی آنان تاثیر گذاشت.
حدیث حیدری راد نادر حاجلو
هدف این مطالعه رابطه بین سبکهای دلبستگی، کمال گرایی، خشم و سازگاری هیجانی در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری نیز کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 92-1391 مشغول تحصیل بودند، تشکیل داد. از این جامعه، تعداد 234 نفر (125 پسر و 109 دختر) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دلبستگی بزرگسالان، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی، پرسشنامه کنترل خشم و پرسشنامه سازگاری نوجوان استفاده شد. اطلاعات بدست آمده، با استفاده از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، انحراف معیار، ضرایب همبستگی و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین سبکهای دلبستگی و کمال گرایی، خشم و سازگاری هیجانی رابطه معنادار وجود دارد. سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا) با کمال گرایی منفی همبستگی مثبت دارد، اما سبک دلبستگی ایمن با کمال گرایی مثبت همبستگی مثبت ندارد. بین سبک دلبستگی ناایمن (دوسوگرا) و خشم همبستگی مثبت وجود دارد، اما بین سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی) با خشم همبستگی وجود ندارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن و ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا) و سازگاری هیجانی رابطه معنادار وجود دارد.
الهام رضایی اوشا برهمند
هدف این مطالعه مقایسه بهزیستی روانی، اضطراب اجتماعی و خشم در زنان متقاضی طلاق و عادی ساکن شهر اردبیل بود. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه¬ای و جامعه آماری نیز کلیه زنان متقاضی طلاق و عادی شهر اردبیل در سال93-92 بودند. از این جامعه، 50 نفر زن (25 زن متقاضی طلاق و 25زن عادی) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده¬ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، اضطراب اجتماعی لایبوویتز و پرسشنامه خشم چندبعدی سیگل استفاده شد. اطلاعات بدست آمده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد که بین زنان متقاضی طلاق و عادی از لحاظ بهزیستی ذهنی، اضطراب اجتماعی و خشم تفاوت معناداری وجود دارد و زنان عادی ازپذیرش خود، روابط مثبت، تسلط برمحیط، زندگی هدفمند ورشد فردی بیشتری نسبت به زنان متقاضی طلاق برخوردارند، اما در مولفه ی خودمختاری این تفاوت معنادار نشد. و ترس از ارزیابی منفی و اجتناب اجتماعی در زنان متقاضی طلاق بیشتر از زنان عادی بود همچنین انگیختگی خشم، نگرش خصمانه، خشم بیرونی و خشم درونی زنان متقاضی طلاق بیشتر از زنان عادی گزارش شد. اما درمولفه موقعیت های فراخوان خشم این تفاوت معنا دار نشد. نتایج این تحقیق نشان داد که زنان در قبال وضعیت زندگی زناشویی نابسامان احساس درماندگی کرده و اضطراب اجتماعی و خشم بیشتری را تجربه می کنند در نتیجه این عوامل منجر به پایین آمدن بهزیستی روانی در این زنان می¬شود.
طوبی نظری اوشا برهمند
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه تکانشوری و سرشت و منش با اختلال خوردن در بیماران اسکیزوفرنی و دوقطبی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران اسکیزوفرنی و دوقطبی مراجعه کننده به بیمارستان فاطمی شهر اردبیل در 6 ماهه دوم سال 92 بودند.نمونه مورد مطالعه 40 بیمار(20 بیمار با تشخیص اسکیزوفرنی و 20 بیمار با تشخیص دوقطبی)بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تکانشوری بارات و سرشت و منش کلونینجر استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی، همبستگی دو رشته ای نقطه ای، vکرامر و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوآ) تحلیل شد.نتایج نشان داد درصدی از بیماران اسکیزوفرنی اختلال بی اشتهایی عصبی از نوع محدود کننده و درصدی از بیماران دوقطبی اختلال پراشتهایی عصبی راگزارش کردند.دوگروه از لحاظ تکانشوری و ابعادی از سرشت و منش باهم تفاوت معناداری داشتند، بیماران دوقطبی تکانشوری، نوجویی و پاداش وابستگی بالاتر و بیماران اسکیزوفرنی پشتکار بالاتری را گزارش کردند، بنابراین بین ابعاد سرشت و منش با اختلال خوردن در بیماران دوقطبی رابطه مثبت معناداری گزارش شد در حالی که در بیماران اسکیزوفرنی هیچ رابطه معناداری مشاهده نشد.علاوه بر این بین ابعاد سرشت و منش با اختلال خوردن در بیماران دوقطبی رابطه وجود نداشت، خودراهبری از ابعاد منش رابطه معناداری با اختلال خوردن در بیماران اسکیزوفرنی داشت.
رباب جعفری ناصر صبحی قراملکی
هدف این مطالعه تعیین رابطه وابستگی به موبایل با سرمایه روانشناختی، سرمایه اجتماعی و راهبردهای مقابله در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری را نیز کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول تحصیل بودند تشکیل داد. از این جامعه، تعداد 378 نفر ( 234 دختر و 144پسر) با روش نمونه¬گیری تصادفی خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده¬ها از مقیاس وابستگی به موبایل یانگ، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز، مقیاس سرمایه اجتماعی دلاویز و پرسشنامه راهبرد مقابله موس و بیلینگز استفاده شد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از شاخص¬ها و روش¬های آماری شامل فراوانی، انحراف معیار، ضرایب همستگی و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد بین وابستگی به موبایل با مولفه¬های سرمایه روانشناختی رابطه منفی وجود دارد. بین وابستگی به موبایل و راهبرد مساله-مدار و راهبرد شناختی رابطه منفی وجود دارد، بین وابستگی به موبایل و راهبرد هیجان¬مدار و راهبرد اجتنابی رابطه مثبت وجود دارد. بین وابستگی به موبایل و راهبرد رفتاری و سرمایه اجتماعی رابطه وجود ندارد. مولفه¬های سرمایه روانشناختی و راهبردهای مقابله با ویژگی¬های تعیین¬کننده از جمله مقابله کارامد و سازگار با موانع و تجارب ناخوشایند، میزان تلاش و پافشاری برای رفع موانع، باور و اطمینان به خود به استفاده بهنجار افراد از تلفن همراه کمک می¬کند.
مریم احدی نیا اوشا برهمند
هدف از این مطالعه کشف رابطه هیجان ابرازشده خانوادگی و حساسیت بین فردی با پرخاشگری در بیماران اسکیزوفرنی و دوقطبی و همچنین تفاوت بین این گروه ها بود. از روش پژوهش توصیفی با ملاک های شمول خاص استفاده شد. یک نمونه مناسب از 40 بیمار ( 20 نفر با تشخیص اسکیزوفرنی و 20 نفر با تشخیص دوقطبی) از بین بیماران بستری شده در بخش اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهرستان اردبیل انتخاب شد. داده ها از طریق تکمیل پرسش نامه پرخاشگری باس و پری، هیجان ابرازشده کل و کازاریان و حساسیت بین فردی هارب بدست آمد. این داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره، ضریب همبستگی پیرسن و تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از این است تفاوت معناداری از نظر پرخاشگری بین گروه ها وجود ندارد ولی بیماران دوقطبی دخالت و مزاحمت و کم رویی بیشتری را گزارش کردند. یافته های بعدی با یافته های قبلی مغایرت دارد بنابراین نیازمند مطالعه بیشتر است. تحلیل همبستگی بیانگر ارتباط مثبت پرخاشگری با انتظارات بی جا که مولفه ای از هیجان ابرازشده خانوادگی است در بیماران اسکیزوفرنی می باشد و همچنین ارتباط مثبت پرخاشگری با دخالت و مزاحمت خانوادگی، نگرش منفی به بیماری و درگیری هیجانی در بیماران دوقطبی است. حساسیت بین فردی ارتباط مثبتی با پرخاشگری در هر دو گروه بیماری دارد. تحلیل رگرسیون بیانگر این است که انتظارات بی جا 21% از واریانس پرخاشگری در بیماران اسکیزوفرنی را پیش بینی می کند و در بیماران دوقطبی دخالت و مزاحمت خانواده و نگرش منفی به بیماری 45% از واریانس پرخاشگری را پیش بینی می کند. یافته ها بر این موضوع دلالت دارد که هیجان ابرازشده خانوادگی نقش مهمی را در پیش بینی پرخاشگری در بیماران اسکیزوفرنی و دوقطبی ایفا می کند. مداخلات روانشناسی در جهت کاهش هیجان ابرازشده خانوادگی احتمالاً در کاهش میزان پرخاشگری در دو گروه بیماری می تواند کمک کننده باشد.
حسین ناعمی نیلوفر میکائیلی
هدف از تحقیق حاضر مقایسه احساس تنهایی، سازگاری اجتماعی و کیفیت خواب در بین دانشجویان پسر وابسته به تلفن همراه و غیر وابسته به تلفن همراه می باشد. حجم نمونه شامل 100 دانشجو (50 نفر وابسته به تلفن همراه و 50 نفر غیر وابسته به تلفن همراه) می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 93-1392 انتخاب شده است. ابزار های مورد استفاده شامل پرسشنامه کیفیت خواب (psqi)، آزمون وابستگی به تلفن همراه (tmd) ، مقیاس احساس تنهایی و پرسشنامه سازگاری بل می باشد. تحقیق حاظر از نوع علی-مقایسه ای می باشد و برای مقایسه دو گروه وابسته به تلفن همراه و غیر وابسته به تلفن همراه از تحلیل واریانس چند متغیره (manova) استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که کیفیت خواب و احساس تنهایی در افراد وابسته به تلفن همراه بیشتر از افراد غیر وابسته به تلفن همراه می باشد، ولی بین سازگاری اجتماعی در بین دو گروه تفاوتی دیده نشده است. این یافته ها تلویحاتی در رابطه با ضرورت کنترل استفاده از تلفن همراه در جوانان را مطرح می سازد.
زینب زین العابدین زاده نادر حاجلو
هدف از این پژوهش بررسی نقش همدلی، جرأت ورزی، مهارت ارتباطی و فنون حل تعارض در پیش بینی رضایت زناشویی زوجین بود. این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعه¬ی آماری این پژوهش، شامل تمام زوجین ساکن شهرستان مشکین شهر در سال 92 بودند که از بین آن¬ها 150 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه¬های رضایت زناشویی، فهرست واکنش بین فردی، جرأت ورزی، مهارت ارتباطی و حل تعارض پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده نشان داد که مولفه¬های خیال و پریشانی فردی همدلی و همچنین سبک حل تعارض سلطه گرانه با رضایت زناشویی همبستگی منفی و مولفه¬ی دیدگاه¬گیری همدلی، جرأت ورزی و همچنین مهارت¬های ارتباطی با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت معناداری دارند؛ نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام هم نشان داد که مولفه¬ی خیال همدلی (8 % )، جرأت ورزی (6% )، سبک حل تعارض ملزم شدن و سلطه گرانه (11% )، توان پیش¬بینی رضایت زناشویی را دارند. یافته¬ها حاکی از این است که از طریق تعلیم مناسب زوجین، جهت استفاده از مهارت¬های جرأت¬ورزی و فنون حل تعارض سازگارانه و عدم استفاده از فنون حل تعارض ناسازگارانه می¬توان میزان رضایت زناشویی آن¬ها را بالا برد.
مینا هاشم وند اوشا برهمند
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر گروه درمانی شناختی بر اضطراب، عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای منفی در مورد خود و عزت نفس در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. روش تحقیق مطالعه¬ی حاضر از نوع شبه آزمایشی (تک گروهی) با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه¬ی دانشجویان دارای اختلال اضطراب اجتماعی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 93-92 تشکیل دادند و نمونه¬ی مورد مطالعه شامل 10 نفر از دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بودند که با استفاده از پرسشنامه تشخیصی اضطراب اجتماعی انتخاب شدند. روش نمونه¬گیری نیز به صورت هدفمند بوده است. برای جمع آوری داده¬ها از پرسشنامه های اضطراب اجتماعی، اضطراب تعاملی، عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای منفی در مورد خود و مقیاس عزت نفس استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون علامت دار ویلکاکسون استفاده شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در متغیرهای اضطراب تعاملی، عزت نفس و باورهای منفی در مورد خود تفاوت معنی داری وجود نداشت ولی در مورد متغیرهای اضطراب اجتماعی و عدم تحمل بلاتکلیفی بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت بدین معنی که گروه درمانی شناختی بر اضطراب اجتماعی و عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران تاثیر گذار بوده است؛ بنابراین گروه درمانی شناختی بر اختلال اضطراب اجتماعی تاثیر گذار بوده است.
مسلم قلخانی اوشا برهمند
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط باورهای وسواسی، باورهای فراشناختی و انواع افسردگی با ابعاد اختلال وسواس فکری- عملی بود. با استفاده از طرح پژوهشی توصیفی- همبستگی، از بین بیماران مبتلا به وسواس فکری-عملی مراجعه کننده به مرکز پاراکلینیک فاطمی 44 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه باورهای وسواسی، باورهای فراشناختی، مقیاس افسردگی زونگ و مقیاس ابعاد وسواسی فکری- عملی پاسخ دادند
علی خزایی اوشا برهمند
هدف از این پژوهش تعیین ارتباط کودک آزاری و تنظیم هیجان و انگیزه برای مصرف مواد با شدت اعتیاد و ویژگی های شخصیت اسکیزوتایپ در افراد مصرف کننده مواد بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کیلنیک ترک اعتیاد بهار در شهر اردبیل در سال 93 بودند. نمونه ی پژوهش شامل 72 نفر بود. به منظورجمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش از پرسشنامه های آزمون تشخیص سوء مصرف مواد، پرسشنامه آسیب های دوران کودکی، مقیاس مشکلات در تنظیم هیجان، مقیاس انگیزه برای مصرف مواد، پرسشنامه شخصیت اسکیزوتایپ استفاده شد.
مهناز فتحی گیلارلو نادر حاجلو
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مرحله ی بیماری، خستگی، ادراک بیماری و نیازهای براورده نشده با کیفیت زندگی و سازگاری ذهنی بیماران مبتلا به سرطان صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و علی – مقایسه-ای بوده است.یافته این است که ویژگی های روانشناختی توان پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را دارند و 11 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی به وسیله ویژگی های روانشناختی تبیین می شود. همچنین ویژگی های روانشناختی توان پیش بینی سازگاری ذهنی بیماران مبتلا به سرطان را دارند و 17 درصد از کل واریانس سازگاری ذهنی به وسیله ویژگی های روانشناختی تبیین می شود.
محمد هاشمی یقرآبادی اکبر عطادخت
پژوهش حاضر با هدف مقایسه بی اشتیاقی اخلاقی، راهبردهای خودارتقایی و خودحفاظتی و انتظارات پیامد در افراد وابسته به مواد و افراد عادی انجام گرفت. روش این پژوهش علی- مقایسه ای و طرح آن مورد شاهدی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهرستان رباط کریم در نیمه دوم سال 1393 تشکیل داد.
محمد ترک نزاد اوشا برهمند
روش این مطالعه علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش کودکان کلیه معتادان ساکن شهرستان فیروزآباد استان فارس درسال 1393 بود. از بین این افراد نمونه ای به حجم 60 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و 60 نفر از فرزندان افراد عادی هم به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش از پرسش نامه های، کودک آزاری، ارزیابی رفتاری کارکرد اجرایی(حافظه فعال)، تاب آوری کانر و دیویسون و پرسش نامه توانایی و مشکلات (sdq) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغییره(manova) نشان داد که میانگین کودکان دارای والدین وابسته به مواد و کودکان والدین عادی از نظر کودک ازاری ، حافظه فعال ، تاب آوری و سازگاری تفاوت معنی داری مشاهده می شود(05/0< p). وهمچنین نتایج تحلیل داده ها برای نقش تاب آوری و حافظه فعال به عنوان متغییرهای واسطه در رابطه بین کودک آزاری و سازگاری کودکان والدین معتاد و عادی نشان می داد که در کودکان عادی فقط تجربه کودک آزاری بر سازگاری آنان تاثیر می گذارد و تاب آوری و حافظه فعال هیچ تاثیری بر شدت این رابطه نداشت. اما در کودکان والدین معتاد، مشاهده می شود که هرچند حافظه فعال هیچ نقشی ندارد، تاب آوری بر رابطه بین کودک آزاری و سازگاری کودکان تاثیر میانجی را دارد. این نتایج حاکی از این است که درکودکان والدین معتاد تاب آوری می تواند از اثرات منفی کودک آزاری بر مشکلات سازگاری محافظت کند. بنابراین اقدامات پیش گیری برای این کودکان در معرض خطر طراحی می شوند می توانند از مداخله هایی جهت افزایش تاب آوری این کودکان بهره بگیرند.
ناهید اکبرزاده اوشا برهمند
چکیده ندارد.
صابر صاحبی فر اوشا برهمند
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استرس فرزندپروری، پذیرش والدینی و مشکلات سازگاری شخصیتی دانش آموزان دوره راهنمایی بوده است. روش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای چند مرحله ای یک نمونه تصادفی از 246 دختر و 349 پسر در دامنه سنی 11 تا 16 سال برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از شاخص استرس فرزندپروری، پرسشنامه پذیرش- طرد والدینی و پرسشنامه سازگاری شخصیتی کودکان جمع آوری شد.نتایج: یافته ها آشکار کرد که از میان متغیرها استرس فرزندپروری با مشکلات سازگاری شخصیتی کودکان همبستگی معنی دار نداشت. در حالی که ادراک پذیرش- طرد از سوی مادر با شاخص های سازگاری شخصیتی کودکان رابطه معنی دار داشت. به عبارت دیگر کودکان هر اندازه مادران خود را خصمانه، طرد کننده و پرغفلت تلقی کردند، همان قدر تمایل به مشکلات رفتاری داشتند. به نظر می رسد ادراک منفی مادر و کودک متقابل بوده و بیانگر یک چرخه معیوب از حالت منفی باشد که توسط هر دو(مادر و کودک) ابراز و تجربه می شود. تفاوتهای جنسی در ارتباط با شاخصهای سازگاری حاصل شد. طوری که دختران وابستگی، عزت نفس منفی و ناپایداری هیجانی بیشتری را گزارش کردند. تحلیل رگرسیون گام به گام آشکار کرد که از میان شاخصهای استرس فرزندپروری تنها ادراک مادر از تعاملات مختل کودک- والدین، 7/2 درصد از واریانس در سازگاری شخصیتی کودکان را تبیین کرد، در حالی که 41 درصد از واریانس به وسیله شاخصهای ادراک پذیرش- طرد مادر تبیین شد. نتیجه گیری: ادراک کودکان در مورد نگرشها و پاسخگویی رفتاری مادران نسبت به آنها ممکن است تاثیر نیرومندی بر درجه سازگاری- ناسازگاری شخصیتی، که آنها نشان می دهند، داشته باشد.