نام پژوهشگر: محمد راستگوفر
نازنین کوه زاد عباس اکبری
موضوع این پژوهش، بررسی نقوش و نمادهای آئینی در سفالینه های دوران اسلامی ایران می باشد. نوع پژوهش، نظری-کاربردی، روش تحقیق تاریخی- توصیفی، شیوه کار اسنادی و ابزار گردآوری اطلاعات، فیش برداری، مشاهده و تصویربرداری از کتب و آثار تاریخی موزه ها و سایتهای باستان شناسی می باشد. تعدادی از آثار دوران اسلامی به صورت نمونه انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته است و سپس این آثار به دو روش کمی و کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. با مطالعه بر روی نقوش آثار سفالین دوران اسلامی و با توجه به پیشینه پرمایه این هنر زیبا، به این نتیجه دست می یابیم که اکثر نقوش بکار رفته بر روی این آثار با اعتقادات، باورها، تفکرات مذهبی و آئینی، آداب و رسوم، فرهنگ و حتی سیاستهای زمان پیوندی زیبا، محکم و سازگار یافته اند و به صورت کتابی می توان تاریخ را در بطن این آثار یافت. در این پژوهش، به صورت اختصاصی به نقوش و نمادهای آئینی پرداخته شده است؛ بررسی این نقوش و نمادها به شناخت بهتر و بیشتر باورها و اعتقادات مذهبی، آئینها و اعتقادات هنرمندان و خالقان این آثار یاری می رساند و این وجه تمایز میان این پژوهش با سایر تحقیقاتی است که در زمینه بررسی آثار سفالی و نقوش آنها انجام شده است. در پایان نیز به این نتیجه دست یافته ام که، اکثریت نقوش بکار رفته شده بر روی آثار سفالی، معنا و مفهوم خاصی دارند و برای رساندن پیام و منظور بخصوصی که مد نظر هنرمند بوده و در جریان فرهنگ، جامعه و سنت حضوری پررنگ داشته اند، مورد استفاده قرار گرفته اند.
معصومه سام خانیانی محمد راستگوفر
چکیده: عمادالدوله میرزا محمد طاهر قزوینی متخلص به «وحید» از خاندانی اصالتاً قزوینی است. محمدطاهر، شاعر، تاریخ نگار، وزیر و منشی دربار صفویان، در اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم زیسته است. وحید در خدمت چهار شاه صفوی، شاه صفی، شاه عباس دوم، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین روزگار گذراند. وی منشی دربار شاه صفی بود. در زمان شاه عباس، وقایع نگاری دربار را بر عهده داشت و کتاب تاریخی «عباس نامه» را در این سال ها نگاشت. دوره طلایی زندگی اش نیز در زمان شاه سلیمان بود که به عنوان وزیر اعظم او برگزیده شد. با سر کار آمدن شاه سلطان حسین، پس از چندی از کار دیوانی کناره گرفت و سال های پایانی زندگی خود را در خلوت و انزوا گذراند. وحید از شاعران سبک هندی و دوستان نزدیک صائب است. وی در عمر یک صد سال? خویش اشعار فراوانی در قالب های مختلف سرود. مثنوی «خلوت راز» یکی از آثار قابل توجه وحید است که ما آن را برای تصحیح و بررسی برگزیدیم. بررسی این مثنوی نشان می دهد که وحید شاعری تواناست و به ویژه از قدرت تخیّل بالایی برخوردار است و همین زمینه شده تا شعر او سرشار از انواع صور خیال و مضمون سازی های بکر و بدیع باشد. او بر زبان نیز تسلط قابل توجهی دارد و پی آمد آن ترکیب سازی های بسیار و برجسته در شعر اوست، او مانند دیگر شاعران سبک هندی به واژگان و مضامین عامیانه نیز توجه بسیار داشته است و بسی از واژگان و باورها و آداب و رسوم عامیانه را در شعر او می توان دید. با آموزه های عرفانی نیز سر و کار داشته و همین، مثنوی او را رنگی از عرفان و اخلاق نیز بخشیده است. این پژوهش در سه فصل تنظیم شده است: فصل نخست زندگی نام? شاعر و سبک شعری وی (در سه سطح زبانی، ادبی و فکری) و معرفی نسخه های استفاده شده را شامل می شود. فصل دوم به تصحیح متن اختصاص داده شده است. فصل سوم تعلیقات و فرهنگ واژگان این اثر را در خود گنجانده است. در پایان نیز فهرست ها را آورده ایم.
نیلوفر فتاحی دولت آبادی محمد راستگوفر
چکیده اسطوره سیاوش یکی از پرمایه ترین و عمیق ترین اسطوره های ملی ما ایرانیان است که در فضای فرهنگی و ادبی ما در اعصار مختلف تاریخی تأثیر غیر قابل انکاری بر جای نهاده است. در اوستا و نوشته های پهلوی نام او و داستان کشته شدنش در توران زمین مطرح شده است. در زمینه دو عنصر عمده ملی و مذهبی ما یعنی جشن نوروز و آیین تعزیه نمود قابل ملاحظه ای داشته است. رابطه آن با چهار آیین نوروزی یعنی سوگواری های پیش از نوروز و شادمانی هم زمان با آغاز نوروز، سبزه های نوروزی و به آب افکندن آن، جشن آب پاشان و مراسم ارجی قابل بررسی و موشکافی است. اسطوره سیاوش در ادبیات منظوم و منثور ما نیز بازتاب وسیعی داشته است. علاوه بر حکیم فردوسی که حجم قابل ملاحظه ای از شاهکار خود را به داستان این اسطوره بی بدیل اختصاص داده است، شاعران و نویسندگان مختلف در اعصار گوناگون از مضامین و ابعاد مختلف این اسطوره به منزله تم های گوناگون ادبی به انحاء مختلف بهره برده اند این موضوع هم در ادبیات سنتی و هم در ادبیات معاصر به خوبی به چشم می خورد. بخش مهمی از اسطوره سیاوش رابطه آن با اسطوره های ایزدان نباتی ملل مختلف چون آدونیس و آفرودیت، یوسف و زلیخا و... است. بررسی این ارتباط گویای این نکته است که سیاوش خود نیز می تواند در زمره ایزدان نباتی محسوب شود که پس از به شهادت رسیدن از خون او گیاهی روییده و هر سال مردم به ویژه در منطقه خوارزم و بخارا به مناسبت مرگ و باززایی او به غم و شادی می پردازند. برخی پژوهشگران حتی آیین حاجی فیروز و میر نوروزی را هم بازمانده سنتی این ایزد نباتی می دانند. گذشته از این، موضوعات دیگری نیز از جمله ریشه شناسی نام سیاوش، جایگاه زن در این داستان، سوگند به آتش، رابطه او با رستم و افراسیاب و همین طور شهرهایی که ساخته دست اوست یعنی کنگ دژ و سیاوشگرد، بررسی شده است. کلمات کلیدی: سیاوش، کاووس، سودابه، میرنوروزی، ایزدان نباتی، کنگ دژ.
محجوبه فرزام محمد راستگوفر
چکیده: هم آمیختگی هنر و ادبیات در آثار بسیاری از شعرای فارسی زبان همواره از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و جلوه های انواع هنر هر یک به فراخور علاقه و میزان آشنایی شاعران در آثارشان نمود یافته است. اشعار مولوی در این میان، انسجام بالایی را تقریباً با بسیاری از انواع هنرها در بر داشته، به نحوی که جلوه های هنری متعدد و متنوعی را می توان در عمده آثار وی، دیوان شمس و مثنوی معنوی یافت. بررسی این جلوه های هنری در شعر مولانا از این جهت حائز اهمیت است که تحقیقات صورت گرفته در این زمینه پژوهش هایی هستند پراکنده و نامنسجم که در خور عظمت سروده های مولانا نیستند. این تحقیق به شیوه ی کتابخانه ای و با بهره گیری از روش جمع¬آوری اطلاعات به صورت اسنادی_تاریخی و بررسی مدارک مکتوب، به بررسی جلوه های هنری در سروده های مولانا پرداخته است و در نهایت با بررسی انواع هنرها در شعر مولوی میزان بهره مندی شاعر از هر یک از هنرهای مختلف را تبیین کرده است. کلمات کلیدی: مولوی، اشعار مولانا، هنر زبانی، هنر موسیقی، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی.
جواد راستی محمد راستگوفر
مهندسیِ سخن در غزلیات حافظمجموعه گفتاری است برای نشان دادنِ ساختارِ ظریف و بی نظیرِ سخن حافظ؛ ساختاری که نتیجه یِ ظریف اندیشی ها و نازک کاری هایِ حافظ است. این گفتار نشان می دهد که حافظ چگونه سخن خود را سخته و سنجیده و استوار پیش کش خواننده و سخن دوست کرده است. در این نوشته بعد از سخنی کوتاه درباره یِ زندگی نامه ِیِ حافظ و جایگاهِ وی در شعر و غزل فارسی، ساختار و هندسه یِ بی نظیر اشعار وی را برمی شماریم و مورد بررسی قرار می دهیم و نشان می دهیم که چگونه وی همچون مهندسی از ابزارهایِ شعری در غزل هایش بهره می گیرد و شعر خود را تا آسمانِ علیین بالا می برد. فصل دوم این نوشته «بندگیِ صاحب دیوان کردنِ» حافظ می باشد؛ بدین معنی که وی اشعارِ پیشینیان و هم عصران خود را پیوسته می خوانده و اشعار آنها را از بر می کرده است و این غوطه ور شدن در دواوینِ شعرا، وی را سخن شناس و ظریف طبع کرده بود در فصل سوم به مساله یِ «به گزینی و دیرپسندآوری» در سخن حافظ می پردازیم و در فصل چهارم «ارتباط سنجیده و هنری لفظ و معنا»، نشان می دهیم که لفظ پردازی هایِ حافظ به نیکوترین شکل معنا در در دل خود می پروراند و در فصل پنجم، «پیوند هایِ ظریفِ محورِ عمودی و افقیِ ابیات» غزل حافظ را نشان می دهیم و در فصل ششم با پیش رو داشتن پنج فصل دیگر به بررسی مهندسی سخن در پنج غزل حافظ می پردازیم.
مجید دانایی مهدی متولی
چکیده ندارد.