نام پژوهشگر: کریم عسکری
مریم اسماعیلی کریم عسکری
چکیده هدف اصلی این پژوهش مقایسه اثربخشی مداخله رفتاری- شناختی ، آموزش مهارت های اجتماعی و روش های القاء خلق و تصویر سازی ذهنی بر بهزیستی روانشناختی فرزندان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (p. t. s. d)بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش تمامی فرزندان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در سال تحصیلی 1389-1388 در شهر اصفهان بود که از میان آنان تعداد 160 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به این ترتیب که از نواحی پنجگانه آموزش و پرورش، ناحیه پنج و از میان فرزندان جانبازان این ناحیه 120 نفر از مجموع 726 نفر فرزند جانباز 14 تا 18 ساله با حمایت ستاد شاهد ناحیه 5 انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه تشخیصی جامع بین المللی((cidi بررسی شده تا موارد اختلالات روانی که احتیاج به مداخلات دارویی داشتند، از تحقیق حذف شوند. 60 نفر دختر و 60 نفر پسر به طور تصادفی در سه گروه آزمایش مداخله رفتاری- شناختی، آموزش مهارت های اجتماعی و روش های القاء خلق و تصویر سازی ذهنی و همچنین گروه گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه های آزمایش تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای و به مدت دو و نیم ماه تحت مداخلات یاد شده قرار گرفتند و گروه گواه این مداخلات را دریافت نکرد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه جمعیت شناختی محقق ساخته و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی برومندو مولوی(1383) بود. پس از اعمال مداخله پس آزمون اجرا شد و 4 ماه بعد پیگیری اجرا شد. نتایج حاکی از آن بود که مداخله رفتاری- شناختی(p?0. 001) و روش های القاء خلق و تصویر سازی ذهنی(p?0. 004) و آموزش مهارت های اجتماعی(p?0. 002) در افزایش بهزیستی روانشناختی فرزندان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در مراحل پس آزمون و پیگیری و در مقایسه با گروه گواه موثر بود. در مرحله پیگیری بین دو مداخله رفتاری – شناختی و القاء خلق در افزایش بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مجموع این تحقیق استفاده از مداخله های القاء خلق و رفتاری- شناختی را جهت افزایش بهزیستی روانشناختی پیشنهاد می کند.
نجیمه محمدی شهلا معظمی
در حال حاضر جهان با مشکل اعتیاد مواجه است.گزارشاتی که از کشورهای اروپایی و آمریکایی در رسانه ها منتشر می شود گویای این واقعیت است که بیش از 75 درصد جوانان برای اولیّن بار مواد مخدر را در دنیای شب آزمایش کرده اند. کشورهای آسیایی، اروپایی، آمریکایی همه در معرض این سمّ مهلک قرار دارند و تنها تفاوت مختصری در نوع ماده مخدر مصرفی دیده می شود. کشورهای آمریکایی و اروپایی ، اسیر هروئین، کوکائین، ماری جوانا، ال.اس.دی و داروهای جدید نظیر (مرک) می باشند و کشورهای آسیائی ، اسیر تریاک، هروئین و حشیش اند. شیوع پدیده شوم روان گردان ها در کشور علاوه بر تباهی جسم و روح افراد به ویژه جوانان ،پیامدهای جرم زایی به همراه دارند که نظم اجتماعی،اقتصادی و امنیت اجتماعی را نیز با خطر جدی مواجه ساخته است.این تحقیق با تمرکز بر پیامدهای جرم زایی روان گردان ها با تغییر الگوی سوء مصرف مواد مخدر سنتی به صناعی با ارائه تعاریفی از مواد روان گردان ، تقسیم بندی آن و علائم و عوارض مصرفی هر کدام و حالاتی که پس از مصرف بر فرد عارض می شود به بررسی رفتارهای انحرافی و اعمال مجرمانه ای که پس از مصرف از فرد سر می زند بپردازد. جامعه آماری منتخب در این تحقیق 50 نفر زن و 50 نفر مرد در مراکز بازپروری و زندان هاست که به طور تصادفی، مورد مصاحبه قرار گرفته اندو در بخشی به بررسی مصرف و جرایم ارتکابی هر دسته به طور مقایسه ای پرداخته شده است. از نتایج تحقیق در می یابیم که میان اعتیاد به مواد مخدر و ارتکاب جرم رابطه ای معنا دار وجود دارد و چگونگی ارتباط اعتیاد با جرائم مختلف مربوط به اوضاع و احوال معتاد و مرتبط با موضوع جرم است. بیشتر جرائم معتادین را جرائم مالی به انگیزه تهیه? هزینه? مواد مصرفی تشکیل می دهد.برابر نتایج به عمل آمده لزوم ایجاد تمهیدات و تلاش برای ریشه کن نمودن علل گرایش به مصرف و به تبع آن ارتکاب جرم با همکاری دولتمردان ،رسانه ها و مردم احساس می شود.
مهرنوش فرودستان کریم عسکری
عوامل زیستی ـ روانی ـ اجتماعی و رفتاری در استمرار و تداوم دردهای مزمن عضلانی ـ اسکلتی نقش اساسی دارند. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری، کیفیت زندگی درمانی و ماساژ درمانی بر شدت درد، کیفیت درد، افسردگی، اضطراب و استرس زنان مبتلا به درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی بود. پژوهش یک مطالعه شبه تجربی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی مراجعه کننده به مراکز پزشکی، توانبخشی و چند مطب خصوصی شهر اصفهان در سال 91-1390 بودند. تعداد 40 زن با تشخیص درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی از مراکز درمان شهر اصفهان بصورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. چهار گروه شرکت کننده، پرسشنامه درد مک گیل و پرسشنامه مقیاس افسردگی اضطراب استرس 42 (dass 42) را به همراه پرسشنامه جمعیت شناختی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. در این پژوهش مداخله بصورت فردی طی نه هفته، هفته ای یک جلسه60 دقیقه ای انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد درمان شناختی ـ رفتاری و کیفیت زندگی درمانی در مراحل پس آزمون و پیگیری، بر شدت درد، کیفیت درد، افسردگی، اضطراب و استرس اثربخش بود (05/0p<). همچنین نتایج نشان داد ماساژ درمانی بر شدت درد، کیفیت درد و افسردگی تنها در مرحله پس آزمون اثربخش بود (05/0p<). اما، تفاوت بین دو گروه درمان شناختی ـ رفتاری و کیفیت زندگی درمانی در شدت و کیفیت درد، افسردگی، اضطراب و استرس در مراحل پس آزمون و پیگیری معنی دار نبود. براساس نتایج این پژوهش، درمان شناختی ـ رفتاری و کیفیت زندگی درمانی روش های موثری برای کاهش شدت، کیفیت درد، افسردگی، اضطراب و استرس بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی می باشند. همچنین ماساژ درمانی که در مرحله پس آزمون بر شدت، کیفیت درد و افسردگی اثربخش بود اما در مرحله پیگیری اثربخشی ماساژدرمانی بر این متغیرها، معنی دار نبود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ماساژ درمانی یک درمان با اثر بخشی موقت و ناپایدار می باشد. پیشنهاد می شود متخصصان درد با مشارکت روانشناسان به بیماران کمک کنند با اتخاذ راهبردهای شناختی و رفتاری و راهبردهای افزایش رضایت از زندگی و شادکامی، درد خود را مدیریت کنند و از این رهگذر با کاهش میزان مصرف داروها، عوارض جانبی داروهای ضد درد را به حداقل برسانند. کلمات کلیدی: درمان شناختی ـ رفتاری، کیفیت زندگی درمانی، ماساژ درمانی، شدت درد، کیفیت درد، درد مزمن عضلانی ـ اسکلتی
مریم واعظی کریم عسکری
چکیده ندارد.