نام پژوهشگر: داریوش مهرشاهی
علی هاشمی رضا مستوفی الممالکی
بیماری مالاریا توسط تک یاخته ای از جنس پلاسمودیوم ایجاد می شود، چهار گونه پلاسمودیوم یعنی مالاریه، اواله، ویواکس و فالسیپاروم به طور طبیعی در انسان ایجاد بیماری می کنند و هر یک از انواع فوق، گونه های متعددی دارند. شیوع و انتشار این بیماری تحت تاثیر مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به ویژه شرایط محیطی و اکولوژیکی است. در تحقیق حاضر شرایط عناصر اقلیمی (درجه حرارت، رطوبت و بارش) زمان گسترش و شیوع این بیماری درشهر چابهار مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای انجام این تحقیق از داده های روزانه عناصر هواشناسی ایستگاه هواشناسی سینوپتیک چابهار طی دوره آماری 1382 تا 1387 استفاده به عمل آمد و اطلاعات مربوط به میزان شیوع این بیماری در شهر چابهار نیز از مرکز بهداشتی و درمانی استان سیستان و بلوچستان جمع آوری گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که بروز حداکثر بیماری در دوره گرم سال از خرداد تا آبان بوده و بیشترین بروز بیماری در فصل تابستان به وقوع می پیوندد. با استفاده از آزمون ناپارامتری اسپیرمن، همبستگی خطی مثبت معنی دار بین میزان موارد بروز بیماری با رطوبت نسبی، متوسط، حداقل و حداکثر دما در سطح آلفای 01/0 ، یک همبستگی خطی منفی معنی دار با بارش در سطح آلفای 01/0 حاصل گردید.
یونس خسروی داریوش مهرشاهی
چکیده خشکسالی پدیده ای خزنده است که از کمبود غیر عادی بارش در دوره ای بلند مدت پدید می آید به نحوی که باعث کمبود رطوبت در خاک و سبب کاهش آب های جاری شود و در نتیجه فعالیت های انسانی و حیات طبیعی گیاهی و جانوری را برهم زند. با توجه به اینکه فشارها و اثرات شدید ناشی از خشکسالی فاقد ساختار مشخص بوده و نسبت به خسارات حاصل از دیگر حوادث طبیعی، منطقه جغرافیایی وسیع تری را تحت پوشش قرار می دهد لذا ضروری است تا این پدیده مورد پایش قرار گیرد. سیستم پایش خشکسالی از سیستم های بسیار مفید در مدیریت خشکسالی محسوب می گردد که با استفاده از پارامترهای اقلیمی و محاسبه شاخص های خشکسالی به این مهم کمک می کنند. در راستای طراحی چنین سیستم هایی، ابتدا به محاسبه شاخص ها در ایستگاه ها پرداخته می شود و سپس تحلیل مکانی می گردند که بدین منظور روش های زمین آماری بهترین شیوه می باشند. در این تحقیق، از داده های بارش 27 ایستگاه با دوره آماری 10 ساله (سال زراعی 75-74 تا 84-83) جهت محاسبه شاخص های بارندگی استاندارد (spi) و شاخص خشکسالی موثر(edi) استفاده شد. با توجه به محاسبات صورت گرفته ابتدا سال زراعی 79- 1378 به عنوان خشکترین سال انتخاب شد و تمامی محاسبات فقط بر روی این سال صورت گرفت. در مرحله بعد محاسبات متغیر مکانی بودن هر کدام از این شاخص ها مورد بررسی قرار گرفت. بعد از احراز این شرط، از روش های زمین آماری شامل کریجینگ معمولی، وزن دهی عکس فاصله (idw) و tpss برای تحلیل مکانی آن ها و رسم نقشه های فصلی و سالانه خشکسالی استفاده و عملکرد آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد، با توجه به آنالیز واریوگرافی شاخص های خشکسالی شاخص edi نسبت به شاخص spi برای پهنه بندی شدت خشکسالی در استان بوشهر از همبستگی مکانی بهتری برخوردار می باشد. همچنین نتایج نشان داد در صورت استفاده از معیارهای خطاگیری به منظور ارزیابی، روش idw با توان 2 جهت تحلیل فضایی شاخص spi و روش کریجینگ معمولی جهت تحلیل فضایی شاخص edi نتایج مطلوب تری را از خود نشان می دهند.
سعید باشی غلامعلی مظفری
مساله تغییر اقلیم به عنوان یکی از شایع ترین مباحث علمی، در واقع مساله تازه ای نیست. تغییرات اقلیمی غالبا چرخه ای و دوره ای هستند. تغییرات اقلیمی برای جریان طبیعت اهمیتی ندارد زیرا که زمین در طول حیات خود، از زمانی که وجود جو را در اطراف خود تجربه کرده، تغییرات شدید و طولانی مدت را نیز، در آن شاهد بوده است، تا زمانی که شرایط برای زیستن انسان فراهم شد، و این دلیل اهمیت موضوع می باشد، زیرا انسان در هراس است که مبادا دوباره تغییر شرایط اقلیمی زمین، عرصه زیستن را برای او تنگ کند، بنابراین می کوشد با شناخت کامل تحولات اقلیمی، خود را برای شرایط نامطلوب احتمالی و کنترل آن آماده کند. در این پژوهش از داده های 45 ساله دما و بارش 29 ایستگاه سینوپتیک ایران (2006-1962) استفاده به عمل آمده است. با هدف بررسی چگونگی روند تغییرات زمانی آغاز و خاتمه آستانه های دما و بارش، تاریخ آغاز و خاتمه آستانه های دمایی 5 و صفر درجه و بارش 5 و 1/0 میلی متر، بر اساس سال زراعی با کدبندی ژیلوسی استخراج گردید. همگنی سری ها به وسیله آزمون ران-تست تعیین و به روش خود همبستگی باز سازی داده های مفقود صورت گرفت. از طریق آزمون من-کندال تصادفی بودن داده ها آزمایش شد و سری هایی که با سطح اطمینان آلفای 05/0 دارای تغییر یا روند بودند شناسایی گردید. سپس با آزمون گرافیکی من-کندال و میانگین متحرک 5 ساله، چگونگی و زمان آغاز روند یا تغییرات، مشخص و مقدار تغییرات محاسبه گردید. نتایج تحقیق تغییرات بیشتری را در سری های مربوط به آغاز و خاتمه آستانه های دما، نسبت به سری های بارش نشان می دهد. در میان سری آستانه های دمای دارای تغییر به استثنای خرم آباد و شهرکرد که عملکردی معکوس دیگر ایستگاه ها دارند در بقیه ایستگاه ها برای آغازها روند مثبت، برای خاتمه ها روند منفی، که بیانگر طولانی شدن دوره گرم می باشد. اما در میان سری آستانه های بارش تغییرات چشمگیری مشاهده نمی شود که محدود به چند سری از ایستگاه های مختلف می باشد و فاقد نظم می باشد. ایستگاه های شمال شرق به سمت ایران مرکزی تا غرب کشور تغییرات بیشتری را برای سری های دما نشان می دهند، اما پراکندگی تغییرات سری های بارش نظم خاصی ندارد.
مهدی محمودآبادی رضا مستوفی الممالکی
پسته به عنوان یک محصول استراتژیک جایگاه خاصی را در بین تولیدات کشاورزی دارد، و بیش از 60 درصد از صادرات جهانی پسته در اختیار ایران می باشد. در این پژوهش عناصر اقلیمی(دما، رطوبت نسبی و سرعت باد) ده ایستگاه سینوپتیک در سطح استان کرمان در دوره آماری مشترک 16 ساله(87-1371) و نیازهای اقلیمی پسته (نیازهای سرمایی، گرمایی، رطوبت نسبی، سرعت باد) طی مراحل رویشی و گل دهی استخراج گردید. سپس داده های اقلیمی، با استفاده از نرم افزارهای excel و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در ادامه با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری عناصر اقلیمی، نسبت به تشکیل پایگاه داده های اقلیم-شناسی برای ورود آنها به سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام می گردد. سپس با استفاده از روش-های ترسیمی زمین-آمار نقشه های مناطق مستعد به لحاظ اقلیمی ترسیم و در ادامه با استفاده از ویژگی های توپوگرافی، خاک شناسی و مدل بولین نقشه نهایی رسم و مناطق مستعد مشخص گردید. همچنین بین عناصر مختلف اقلیمی از قبیل حداقل، حداکثر و متوسط دما، متوسط رطوبت نسبی، باد، بارش و ساعات آفتابی با میزان عملکرد پسته در هکتار، با استفاده از روش پیرسون، همبستگی گرفته شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بیشترین اراضی مساعد کاشت پسته به لحاظ کلیه شرایط اقلیمی، توپوگرافی و خاک شناسی در مناطق غربی و شمالی استان کرمان (شهرستان های سیرجان، رفسنجان، انار، کرمان و شهربابک) واقع اند. همچنین نتایج حاصل از همبستگی نیز نشان داد که درجه حرارت بیشترین تاثیر را بر عملکرد محصول در سطح ایستگاه های مورد مطالعه دارد.
اردشیر بازدار محمد حسین سرایی
هدف از این تحقیق بررسی و تعیین مهم ترین عناصر اقلیمی موثر و در نهایت پهنه بندی اقلیمی استان فارس با مساحت 123946 کیلومتر مربع است. بدین منظور اقدام به ایجاد پایگاهی مرکب از 40 متغیر اقلیمی که از اهمیت بیشتری در ارتباط با اقلیم استان برخوردار بودند، شد و متناسب با تراکم ایستگاه ها و تغییرپذیری متغیرهای انتخابی، یک شبکه به ابعاد 13×13 کیلومتر بر روی استان گسترده شد. ایستگاه های مورد استفاده شامل کلیه ایستگاه های سینوپتیک، کلیماتولوژی و بارانسنجی استان فارس و مناطق مجاور استان می باشد. متناسب با اندازه شبکه، تعداد 656 نقطه اطلاعاتی بدست آمد. سپس با روش کریجینگ مقادیر 40 متغیر انتخابی در این 656 نقطه مشخص و داده های نقطه ای به پهنه ای تبدیل شدند. طول دوره آماری 1986 تا سال2005 می باشد. با توجه به مفقود بودن داده های بعضی از ایستگاه های مورد مطالعه در این تحقیق از روش درون یابی برای بازسازی داده های مفقود استفاده گردید. از روش تحلیل عاملی با دوران واریماکس به منظور کاهش ابعاد ماتریس داده ها و از روش تحلیل خوشه ای پایگانی به طریق وارد جهت پهنه بندی اقلیم استان استفاده شد. یافته های این بررسی با استفاده از روش تحلیل عاملی نشان می دهد 4 عامل اول 48/89 درصد پراش متغیرهای اولیه را بیان می کند. این عوامل عبارتند از: دمای گرمایشی، بارش، تابش و باد که به ترتیب 9/38، 8/38، 5/7 و 1/4 درصد از تغییرات را نشان می دهند. از روش تحلیل خوشه ای با روش سلسله مراتبی وارد 6 پهنه اقلیمی در استان شناسایی و بر اساس امتیازات عاملی نام گذاری شدند. این مناطق عبارتند از: نیمه خشک و بادی، نسبتا خشک با رطوبت نسبی بالا، فراخشک و نسبتا گرم، خشک و گرم، فراخشک وگرم و بادی ، فراخشک و فرا گرم.
زهرا دهقان بنادکی داریوش مهرشاهی
پسته یکی از مهم ترین اقلام صادراتی ایران است که بیش از 23% از ارزش کل صادرات غیر نفتی ایران را به خود اختصاص داده است. استان یزد پس از استان کرمان بزرگترین استان پسته خیز ایران محسوب می شود. از آنجایی که پدیده سرمازدگی به ویژه سرمازدگی شدید بهاره به باغ های پسته این منطقه خسارت زیادی وارد می کند، بنابراین بررسی سرمازدگی بهاره این محصول در این استان ضروری است، زیرا آگاهی از این پدیده و تاریخ های احتمالی وقوع آن به پسته کاران این منطقه در جلوگیری و کاهش خسارات ناشی از سرمازدگی کمک می کند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل آماری و سینوپتیکی سرمازدگی شدید بهاره باغ های پسته در استان یزد است. به این منظور، از آمار روزانه حداقل دما ده ایستگاه هواشناسی استان طی دوره آماری 18 ساله(1372-1389)استفاده شده است. به منظور پهنه بندی شدت سرمازدگی بهاره باغات پسته، تعداد روزهای دارای سرمازدگی هر ایستگاه درسه آستانه ضعیف (1 تا 1- درجه سلسیوس)، متوسط (1/1- تا 3- درجه سلسیوس) و شدید (3- درجه سلسیوس و کمتر) به وسیله نرم افزار spss شمارش و پس از بررسی رابطه تعداد روزهای سرمازدگی با ارتفاع، نقشه های هر پهنه سرمازدگی در محیط arc gis ترسیم شد. همچنین برای آگاهی از تاریخ آغاز سرمازدگی بهاره پسته در استان، تاریخ های گذر دماهای 1، صفر و 1- درجه سلسیوس به عنوان دماهای موثر بر پسته در مرحله گل دهی، استخراج و نقشه های پهنه بندی آن ترسیم گردید. جهت تحلیل سینوپتیکی سرمازدگی باغ های پسته در استان یزد از نقشه های سینوپتیکی سطح زمین و سطوح فوقانی جو، نقشه های امگا و حداقل دمای سطح زمین استفاده که داده های اولیه از سایت ncep/ncar استخراج و نقشه ها در نرم افزار grads ترسیم گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد باغ های پسته تمام ایستگاه های مورد مطالعه استان در بهار به غیر از ایستگاه طبس، ایستگاه یزد و بافق سرمازدگی ضعیف و بقیه ایستگاه ها سرمازدگی ضعیف، متوسط و شدید را تجربه می کنند. تاریخ گذر دماهای 1، صفر و 1- درجه سلسیوس نیز نشان می دهد، به طور متوسط و به تفکیک استان گذر دمای 1 درجه در استان یزد از چهارم تا نهم فروردین ماه، گذر دمای صفر درجه در استان یزد از سوم تا هشتم فروردین-ماه و گذر 1- درجه سلسیوس از دوم تا نهم فروردین رخ می دهد. همچنین سه مورد از سرمازدگی های شدید باغات پسته منطقه طی 18 سال اخیر بررسی شد و عامل سینوپتیکی و فرارفتی داشتن سرمازدگی های باغات پسته در استان یزد نیز تایید می شود.
اسماعیل زنگنه اینالو داریوش مهرشاهی
چکیده زنجره یکی از آفات مهم درخت خرما است که هر ساله خسارات زیادی به نخلستان های کشور و استان هرمزگان وارد می کند. در مقایسه با کل خسارت های وارده به نخلستان ها، خسارت ناشی از زنجره خرما، دراستان هرمزگان 35 تا 40 درصد برآورد می شود. از آنجا که بیشتر آفات کشاورزی با شرایط اقلیمی ارتباط دارند، رابطه عناصر اقلیمی با آفت در یک دوره آماری از سال زراعی 81- 1380 تا 89-1388 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات آماری مربوط به آفت از سازمان جهاد کشاورزی و داده های اقلیمی(داده های روزانه دما، رطوبت نسبی، باد، بارش و ساعات آفتابی) از مرکز هواشناسی استان هرمزگان اخذ شد. سپس اقدام به تهیه جداول و رسم نمودارهای مربوطه گردید. از طریق آزمون t به معنی دار بودن تفاوت سطح مبارزه با آفت در شهرستان های مورد مطالعه (حاجی آباد و بندر عباس) اقدام و نتیجه گرفته شد که سطح مبارزه در شهرستان بندرعباس بیشتر بوده است. همچنین برای تعیین مقدار رابطه میزان سطح مبارزه در هر شهرستان با عناصر اقلیمی از رگرسیون چندگانه استفاده شد. در ادامه با توجه به اهمیت و نقش متغیرهای مستقل(عناصر اقلیمی) در پیشگویی سطح مبارزه با آفت که نمایه ای از میزان جمعیت آفت آن سال است از مقدار بتا استفاده شد. نتیجه کار نشان داد که رابطه بسیار بالایی بین عناصر اقلیمی و حالات طغیان و افت (حداقل وجود) آفت در دو شهرستان حاجی آباد و بندرعباس وجود دارد. به عنوان مثال، میزان بتای به دست آمده برای داده های شهرستان حاجی آباد در مورد سرعت باد 88 درصد، خشکسالی 77 درصد، رطوبت نسبی 60 درصد و ساعات آفتابی 41 درصد و در شهرستان بندرعباس، در مورد رطوبت نسبی 93 درصد و سرعت باد 71 درصد و ساعات آفتابی 45 درصد بوده است. همچنین توسط ضریب همبستگی پیرسون معناداری زمان ریزش آفت و عناصر اقلیمی بررسی شد و نتیجه گرفته شد که بین رطوبت نسبی، بارندگی و سرعت باد با زمان ریزش آفت رابطه معناداری وجود دارد. کلید واژه: درخت خرما، زنجره خرما، هواشناسی کشاورزی، حشره شناسی پزشکی، استان هرمزگان
عبدالرضا خواجه ای داریوش مهرشاهی
پدیده سرمازدگی به ویژه سرمازدگی دیررس بهاره یکی از بلایای طبیعی است که همواره به محصولات زراعی و باغی شهرستان بهاباد خسارت وارد می سازد. در این تحقیق وضعیت سرمازدگی محصولات باغی این شهرستان با تأکید بر سه محصول پسته، انار و بادام مورد بررسی قرار گرفته است. جهت انجام این تحقیق از آمار روزانه حداقل دمای ایستگاه هواشناسی بهاباد و 7 ایستگاه همجوار منطقه مورد مطالعه طی دوره آماری 15 ساله(1389-1374) استفاده گردید. سرمازدگی در سه آستانه ضعیف، متوسط و شدید برای هریک از محصولات تعیین و به منظور آشنایی با تاریخ آغاز سرمازدگی بهاره پسته، انار و بادام در شهرستان بهاباد تاریخ گذر دمای صفر و 1- درجه سلسیوس مشخص گردید. به منظور تعیین شرایط سینوپتیکی رخداد سرمازدگی از نقشه های هوای سطح زمین و سطوح 500 و 850 هکتوپاسکال و امگای تراز 500 و 850 هکتوپاسکال و نقشه های حداقل دمای سطح زمین استفاده به عمل آمد. نتایج تحقیق نشان می دهد باغات پسته، بادام و انار شهرستان بهاباد در فصل بهار به غیر از ایستگاه نای بند، طبس و همچنین ایستگاه دیهوک واقع در شرق و شمال شرق منطقه مورد مطالعه سرمازدگی ضعیف و متوسط را تجربه می کند. سرمازدگی شدید بهاره باغات پسته، بادام و انار بیشتر محدود به دو ایستگاه بهاباد و سبزدشت واقع در غرب، جنوب و جنوب غرب منطقه است. شهرستان بهاباد در فصل زمستان به غیر از ایستگاه طبس سرمازدگی ضعیف و به غیر از ایستگاه طبس و نای بند واقع در شمال شرق منطقه سرمازدگی متوسط زمستانه باغات انار را تجربه می کند. سرمازدگی شدید زمستانه باغات انار بیشتر محدود به دو ایستگاه بهاباد و سبزدشت است. تاریخ گذر آستانه های دمایی صفر و 1- درجه نشان داد که هر کدام به طور متوسط و با توجه به ایستگاه بهاباد بین اواخر اسفند تا اواسط فروردین اتفاق می افتد. دو مورد از شدیدترین سرمازدگی های بهاره باغات پسته، انار و بادام و یک مورد از شدیدترین سرمازدگی زمستانه باغات انار منطقه از نظر سینوپتیکی مورد بررسی قرار گرفت و عامل سینوپتیکی و فرارفتی بودن آنها تأیید گردید. کلمات کلیدی: سرمازدگی، محصولات باغی، بادام، پسته، انار، شهرستان بهاباد
مسلم ترکی غلامعلی مطفری
تعداد زیادی از تحقیقات با استفاده از مطالعات فنولوژیکی، ماهواره ای و اقلیم شناسی، به تغییر زمان بندی و طول فصل رویشی اشاره می نمایند. شواهد حاکی از طولانی تر شدن فصل رویشی، حدود 20-10 روز در دهه اخیر می باشد به طوریکه شروع زودهنگام برجسته تر است. این افزایش فصل رویشی با گرمایش اخیر جهانی در ارتباط است. تغییر زمان بندی و طول فصل رویشی نه تنها عواقبی برای اکوسیستم های گیاهی و حیوانی دارد، بلکه افزایش مداوم طول فصل رویشی ممکن است باعث افزایش طولانی مدت ذخیره کربن و تغییر در پوشش گیاهی شود. در این پژوهش از داده های 49 ساله دمای 31 ایستگاه سینوپتیک ایران(2009-1961) به منظور بررسی چگونگی روند تغییرات آغاز، خاتمه و طول فصل رویشی با آستانه های دمایی 5 و 10 درجه سانتی گراد استفاده شد. باز سازی نواقص آماری به وسیله روش خود همبستگی انجام گرفت و همگنی داده ها نیز به وسیله آزمون ران- تست مورد ارزیابی قرار گرفت. تصادفی بودن داده ها نیز به وسیله آزمون من-کندال آزمایش شد و سری هایی که با سطح اطمینان آلفای 05/0 دارای تغییر یا روند بودند شناسایی گردیدند. سپس با آزمون گرافیکی من-کندال و میانگین متحرک 5 ساله، چگونگی و زمان آغاز روند یا تغییرات، مشخص و مقدار تغییرات محاسبه گردید. نتایج تحقیق، تغییرات بیشتری را در سری های مربوط به آغاز و خاتمه فصل رویشی با آستانه های دمای 10 درجه نسبت به سری های با آستانه 5 درجه سانتی گراد نشان می دهد. ایستگاه های ارومیه، خرم آباد، سقز و شهرکرد بر خلاف دیگر ایستگاه ها با کاهش فصل رویشی مواجه شده اند.
هاجر تن زاده داریوش مهرشاهی
زیتون با اقلیم های مدیترانه ای و شبه مدیترانه ای سازگار است و به همین دلیل بیشترین باغهای زیتون دنیا در اطراف دریای مدیترانه دیده می شوند. در کشور ما زیتون یکی از محصولات مهم بوده و دولت در سال های اخیر برای گسترش زیتونکاری در کشور با توجه به پتانسیل های اقلیمی و محیطی، اقدامات وسیعی را آغاز نموده است. در سال های اخیر درجنوب استان فارس بدون در نظر گرفتن ویژگی های طبیعی و شرایط اقلیمی به کشت زیتون روی آورده اند که این امر باعث به وجودآمدن مشکلات و بازده نداشتن خوب محصول شده است، در این تحقیق سعی بر این است که شرایط آب و هوایی 5 ایستگاه با دوره آماری مشترک 15 ساله (1388-1374) در جنوب استان فارس برای کشت این محصول مورد بررسی قرار گیرد. در ابتدا عناصر اقلیمی(دما، بارش، رطوبت نسبی) در طی دوره رویشی و هریک از مراحل رویشی رشد زیتون مورد بررسی قرار گرفته است در ادامه با توجه به نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری عناصر اقلیمی، نسبت به تشکیل پایگاه داده های اقلیم شناسی برای ورود آنها به سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام می گردد و سپس با استفاده از نرم افزار gis مناطق مناسب، متوسط، ضعیف و نامناسب کشت زیتون در جنوب استان فارس مشخص شده است. و در نهایت با استفاده از نرم افزارهای آماری مهم ترین عوامل اقلیمی (متوسط دما، متوسط رطوبت نسبی، باد، بارش و ساعت آفتابی) تاثیر گذار در رشد و عملکرد بهینه محصول در هر کدام از ایستگاه های مورد مطالعه مشخص شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در جنوب استان فارس ایستگاه های فسا، بخش های شمالی جهرم و قسمت هایی از داراب پهنه مناسب، ایستگاه لامرد دارای شرایط نامناسب و در ایستگاه لار بخشی از آن دارای شرایط نامناسب و قسمت هایی هم شرایط ضعیف و متوسط را دارا می باشد.همچنین نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که درجه حرارت و رطوبت بیشترین تأثیر را بر عملکرد محصول در سطح ایستگاه های مورد مطالعه دارد.
مرضیه اسمعیلی داریوش مهرشاهی
از جمله اثرات محتمل تغییر اقلیم، تأثیر آن بر منابع آب هر منطقه است که با تغییر در عناصر اقلیمی، موجب کاهش منابع آب در دسترس می شود. همچنین این تأثیر منفی می تواند به علت رشد جمعیت، تغییر در نوع فعالیت های اقتصادی و شهر سازی تشدید گردد. به منظور تحلیل روند عناصر اقلیمی منطقه دسکن، اطلاعات آماری درجه حرارت و بارش ماهانه در طول یک دوره سی و پنج ساله مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا میانیابی داده های مورد استفاده، از روش کریجینگ صورت گرفت. سپس وجود یا عدم وجود روند و نوع روند بر روی داده های هر یاخته، با استفاده از آزمون من کندال مورد بررسی قرار گرفت. بررسی ارتباط میان عناصر اقلیمی و تغییرات سطح منابع آب زیرزمینی با استفاده از روش همبستگی پیرسون و آزمون بتا انجام شد. در بررسی روند بارش ماهانه و سالانه در محدوده دسکن، روند قابل ملاحظه ای مشاهده نشده است. طبق تحلیل های آماری انجام شده و نقشه های تهیه شده، میانگین درجه حرارت ماهانه محدوده، در اکثر ماه ها به جز دی و بهمن، دارای روند افزایشی بوده است. مکان جغرافیایی این روند های مثبت درجه حرارت، با محل استقرار قطب های شهری و صنعتی در جنوب شرقی محدوده هماهنگ می باشد. همچنین هیچگونه رابطه معنی داری بین کاهش سطح منابع آب زیرزمینی در این منطقه با افزایش درجه حرارت و کاهش بارش وجود ندارد و مهمترین عامل در کاهش این منابع، برداشت و بهره برداری بی رویه می باشد.
کریمه رحیمی غلامعلی مظقری
در طی چند سال گذشته، آتش سوزی در جنگل های غرب ایران به عنوان یکی از عمده ترین عـــوامل تخریب جنگل شناخته شده است. جنگل های استان ایلام به عنوان جزء مهمی از جامعه ی جنگلی زاگرس نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این تحقیق هدف بررسی الگوهای سینوپتیک خطر آتش سوزی های جنگل در استان ایلام می باشد. برای انجام این پژوهش، از داده ها و اطلاعات سازمان هواشناسی کشور به صورت روزانه و ماهانه برای یک دوره ی ده ساله (1381-1390) جهت تحلیل اقلیم شناختی منطقه استفاده به عمل آمد، سپس با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین از آمار و اطلاعات مربوط به آتش سوزی در استان ایلام طی دوره آماری1390-1381استفاده گردید. این اطلاعات که شامل روز آتش سوزی، مساحت سوخته شده و مکان آتش سوزی است از اداره ی کل منابع طبیعی استان اخذ شد. در این آمارها ساعت آتش سوزی قید نشده، اما از آنجایی که آتش سوزی ها معمولا در ساعات اوج گرما اتفاق می افتند از نقشه های ساعت 12 استفاده گردید. همچنین به این دلیل که مجموع مساحت سوخته شده در سال های قبل از 1389، به صورت سالانه بیان شده بود و اطلاعات مربوط به تاریخ روز آتش سوزی ها تنها از سال 1389 به بعد در دسترس است و این که بالاترین مجموع مساحت سوخته شده در کل دوره مربوط به سال 1389 بود، همه ی نقشه های سینوپتیکی روزهای رخداد آتش سوزی از همان سال انتخاب گردید. داده های مورد نیاز برای ترسیم نقشه های سینوپتیکی از سایت نوا در ساعت 12 و در دو سطح 1000 و 500 هکتوپاسکال دریافت شد. برای تحلیل سینوپتیکی نقشه های دو روز قبل از وقوع آتش سوزی و روز آتش سوزی انتخاب شد. بررسی مولفه های اقلیمی نشان داد که در طول کل دوره ی مورد بررسی، سال 1389 مستعد ترین سال برای وقوع پدیده ی آتش سوزی بوده است. همچنین رخداد آتش-سوزی در غرب کشور نتیجه استیلای شرایط سینوپتیکی خاصی بوده است، یک الگوی غالب جو بالا و دو الگوی متفاوت سطح زمین موجب ایجاد آتش سوزی در غرب کشور گردیده است. سطوح بالایی جو تحت استیلاء سامانه ی واچرخندی عربستان بوده که با فرونشست هوا ی گرم در زیر همگرایی بالایی موجب افزایش دما و کاهش رطوبت نسبی جو گردیده، در سطح زمین نیز دو سیستم کم فشار عراق و عربستان و کم فشار پاکستان به ترتیب با افزایش دمای سطح زمین و کاهش فشار، موجب بری بودن زمین و ایجاد زمینه ی مناسب برای رخداد آتش سوزی گشته اند.
سعید جام گوهری احمد مزیدی
انرژی باد به عنوان یکی از منابع مهم انرژی تجدید پذیر مطرح می باشد. با توجه به اهمیت استفاده از این منبع تجدید پذیر، باید یک برنامه ریزی دقیق برای شناخت پتانسیل موجود در کشور صورت گیرد. بدین منظور چگالی انرژی باد در ایستگاه های سینوپتیک بافت، بم، رفسنجان، سیرجان، شهربابک، کرمان، کهنوج و میانده جیرفت در یک دوره آماری بیست ساله از سال 1993 تا 2012 با استفاده از توزیع احتمال ویبول محاسبه گردید. همچنین ارتباط چگالی انرژی باد با پارامترهای درجه حرارت و ارتفاع سنجیده شد. نتایج تحقیق نشان داد که ایستگاه کهنوج با میانگین سالانه چگالی انرژی باد 225.? وات بر متر مربع، با محتمل ترین سرعت باد 5.?? متر بر ثانیه، سرعت نامی باد 8.?? متر بر ثانیه، 79 درصد سرعت باد بین سرعت های 4 تا 25 متر بر ثانیه، شدت آشفتگی 0.??، ضریب تداوم 0.?? دارای بالاترین پتانسیل انرژی باد در بین ایستگاه های استان می باشد. بیش ترین ضریب همبستگی بین درجه حرارات و چگالی انرژی باد مربوط است به ایستگاه کرمان به میزان 0.??? r = که در سطح 99% معنی دار می باشد. همچنین بیش ترین ضریب همبستگی بین درجه حرارت و سرعت باد مربوط است، به ایستگاه بم به میزان 0.??? r = که در سطح 99% معنی دار می باشد. ارتباط بین ارتفاع و چگالی انرژی باد به میزان 0.???- r = در سطح اطمینان 95% معنی دار می باشد. همچنین ارتباط بین ارتفاع و سرعت باد به میزان ?.??? r = در سطح اطمینان 95% معنی دار می باشد. پهنه بندی پتانسیل انرژی باد نشان داد که، ایستگاه کهنوج در طبقه خیلی خوب قرار دارد و برای استفاده از انرژی باد مناسب است.
ساناز حسین بیگی کمال امیدوار
تغییرات دمایی و تغییرات اقلیمی به علت افزایش شهر نشینی یکی از عامل های مهمی است که امروزه انسان با آن دست و پنجه نرم می کند. از این رو دما فاکتور مهمی در شهر ها به شمار میرود. منطقه تحقیق شده شهر یزد با وسعت 2479کیلومتر مربع می باشد. این شهر قدمت صدها سال شهرنشینی دارد و از تراکم جمعیتی نسبتا بالا و وسعت زیادی برخوردار است و همچنین تمرکز کارگاه ها و کارخانه ها در محدوده شهر و حاشیه شهر شرایط را برای تولید گرمای انسانی و آلوده سازی هوای شهر به وجود آورده است. همچنین در نتیجه مسدود شدن سطح شهر توسط آسفالت و گسترش ساختمان سازی، ساختار هیدرولوژیک شهر کاملا دگرگون شده است. برای تحلیل رابطه بین دما و کاربری اراضی از تصاویر سال 2000 و 2010 ماهواره ترا- سنجنده استر در تاریخ 20/5/2000و 22/5/2010 استفاده شده است. هدف از این پژوهش تاثیر دوگانه دما بر کاربری اراضی و بالعکس باشد و تغییرات دمایی که طی این ده سال(2000-2010)در شهر یزد رخ داده است. نتایج بررسی های به عمل آمده از طریق طبقه بندی تصاویر و استخراج اطلاعات آماری هر کلاس کاربری نشان می دهد که یزد طی سال های اخیر رشد نسبتا سریعی داشته و در نتیجه تغییرات قابل ملاحظه ای در کاربری اراضی و دما ایجاد شده است. گسترش فیزیکی شهر یزد از لحاظ نواحی ساختمانی و نواحی آسفالتی باعث افزایش5/7 درصد اراضی بدون پوشش گیاهی طی دوره 10ساله(2000-2010)شده است. همزمان با کاهش فضای سبز بر وسعت جزایر گرمایی افزوده شده است. همبستگی بین دو متغیر پوشش گیاهی و دما در سال 2000، 79/0- و در سال 2010، 92/0- به دست آمده است. نتایج بررسی ndvi و دمای سطح زمین نشان دهنده یک رابطه معکوس می باشد. رابطه منفی بین پوشش گیاهی و دما بیان کننده نقش تبخیر سطح در کاهش دماست.
حامد شهسواری غلامعلی مظفری
تغییر اقلیم دارای نتایج بالقوه بسیاری برای محیط فیزیکی است که می تواند منجر به درگیری ها و کشمکش های اقتصادی و سیاسی شود. تغییرات اقلیم جهانی می تواند اثراتی داشته باشد که کیفیت زندگی میلیون ها انسان را تغییر دهد. بر اساس پس زمینه تغییرات اقلیمی، شناخت دوره اوج سرمای سالانه به عنوان یک مولفه اقلیمی بسیار مهم است. بر اساس باور عامه مردم، زمستان ها دیگر مانند گذشته سرد نیست و از شدت برودت زمستانی کاسته شده است. به این ترتیب از عمده ترین علل جذابیت دانش اقلیم شناسی در عصر جدید، پاسخ به سوال های مطرح شده و کالبد شکافی تغییر اقلیم، به ویژه تغییرات دما و بارش است. در این تحقیق بر اساس روش من- کندال به بررسی و تحلیل داده های دمای حداقل روزانه زمستانی به عنوان معیاری برای شناخت وضعیت قدرتمندی زمستان پرداخته شد. در کل کشور ایران از تعداد سی ایستگاه که دارای آمار طولانی مدت چهل ساله و بیشتر بودند (به استثنای ایستگاه سنندج)، استفاده شد. مطالعه و تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که وقوع یخبندان های شدید و متوسط تصادفی بود و بنابراین بازه آماری هیچ روندی در آن مشاهده نشد. البته بنابراین پژوهش، بعضی ایستگاه ها در یخبندان های ضعیف دارای روند کاهشی بودند. بیشترین تعداد ایستگاه های دارای روند، در آستانه a4 ( محدوده دمایی بین0/1+ و 5+)، آستانه بعدی a5، و کمترین تغییر در آستانه a6 ( دمای بیشتر از 10+) قرار داشت. توزیع روند در این دو آستانه فاقد پراکندگی جغرافیایی خاصی بود. تغییر در فراوانی هر آستانه نیز منجر به تغییر معنادار و مستقیمی در تداوم آن آستانه نشده بود. ایستگاه هایی که در فراوانی وقوع آستانه ها دچار تغییر شده بودند مستقیما در تداوم آن آستانه دچار تغییر نشده بودند. ایستگاه های انزلی، اراک، خرم آباد و رامسر در تداوم آستانه دمایی a5 دچار روند افزایشی شده بودند. در تداوم دمای 10+ نیز هیچ روندی مشاهده نشد.
علیرضا بقایی نیا داریوش مهرشاهی
در این پایان نامه سعی شده است در ابتدا مشخصات هیدرولوژیک حوضه فخرآباد و دره های آن مطالعه شود و سپس تلاش شده با تشخیص شواهد یخچالی گذشته از قبیل سیرک ها و دره های یخچالی، مورن ها و موقعیت ارتفاعی آنها و برآوردهای آماری، تغییرات دمایی و بارشی همزمان با پیشروی یخچال ها مورد بررسی قرار گیرد.
جعفر تقی اقدم قره تپه کرامت الله زیاری
چکیده ندارد.
فاطمه بخشی زاده کلوچه غلامعلی مظفری
چکیده ندارد.
مهدی ملازاده داریوش مهرشاهی
چکیده ندارد.
زری نکونام داریوش مهرشاهی
چکیده ندارد.
فاطمه فلاح زاده احمد مزیدی
میکروکلیمای شهر تحت کنترل شدید فعالیتهای انسانی قرار دارد و یکی از روشن ترین اثرات آن پدیده جزیره گرمایی شهری است که امروزه در شهرهای بزرگ و کوچک سراسر جهان از جمله ایران به یک معضل زیست محیطی(افزایش دما و آلودگی هوا) تبدیل شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی توزیع حرارت در شهر یزد و حومه و همچنین مطالعه نیمرخ دمای خاک آن است که در راستای این هدف ایستگاههای یزد در غرب و مرکز پژوهشی در جنوب غرب واقع در شهر یزد به عنوان مهمترین ناحیه مطالعاتی و ایستگاههای اشکذر در شمال و محمدآباد در جنوب یزد به عنوان ناحیه حومه شهر انتخاب گردید. نقشه های توزیع حرارت شهر یزد با استفاده از روش درونیاب کریجینگ در محیط surfer ترسیم گردید و سپس شدت اختلاف دمای حداقل و حداکثر ما بین ایستگاههای مورد مطالعه محاسبه گردید. علاوه بر این روند دمای اعماق خاک(عمق 5 سانتی متری تا عمق یک متری از سطح زمین) ایستگاه یزد و مرکز پژوهشی مورد ارزیابی قرار گرفت و پروفیل آن در محیط excel ترسیم گردید. بررسیها نشان داد که شهر یزد ویژگی یک جزیره حرارتی را داراست و مرز بین شهر یزد و حومه آن به ویژه با اشکذر از شیب تند حرارتی به سمت مرکز شهر برخوردار است، به نحوی که جزیره حرارتی بین ایستگاه یزد و اشکذر از حداکثر مقدار برخوردار است و بیشینه شدت آن در ماه شهریور واقع شده است که دمای آن از 4 درجه فراتر رفته است. هسته دوم گرما بین ایستگاه مرکز پژوهشی و اشکذر قرار دارد که اوج اختلاف دمای حداقل در ماه مرداد به 5/3 درجه می رسد. شدیدترین جزایر سرمایی بین ایستگاه یزد و مرکز پژوهشی قرار دارد و در درجه دوم بین مرکز پژوهشی و محمدآباد واقع شده است. شدت جزیره حرارتی در اواخر فصل تابستان و اوایل پاییز به اوج خود می رسد و در فصل زمستان(بخصوص ماه اسفند) و فصل بهار(بویژه ماه اردیبهشت) کمترین شدت را دارد. ارزیابی روند دمای خاک نیز نشان داد که روند دمای خاک ایستگاه یزد و مرکز پژوهشی در ماههای گرم و سرد سال کاملاً متفاوت است. در طول ماههای گرم سال اختلاف دما مثبت و شدید است(خاک یزد گرمتر از مرکز پژوهشی است)، در صورتی که در ماههای سرد سال اختلاف دما منفی و ملایم می شود. بیشترین اختلاف دمای مشاهده شده بین دو ایستگاه مذکور در ماه خرداد و در ساعت 5/12 ظهر و در عمق 5 سانتی متری حدود 6/11 درجه است، در صورتیکه اختلاف مزبور در ماه مهر به صفر درجه رسیده است.