نام پژوهشگر: حمید رضا جلایی پور
بی بی نغیمه کر کر علی ربیعی
زنان اگر چه میزان مخالفت بیشتری با نظام فرهنگی جنسیت می کنند اما باورهای اجتماعی مرتبط به جنسیت هنوز تسلط بیشتری بر اذهان آنها دارد. و این شاید به عدم تجربه و آشنایی زنان با حوزه های مختلف اجتماعی و ملزومات و مقتضیات آن حوزه ها از یک طرف و تاکید روزافزون نظام فرهنگی جامعه ما بر خانه داری زنان از طرف دیگر متکی می باشد. این تحقیق از نظر هدف توسعه ای است و از جنبه ماهیت توصیفی – پیمایشی است در این تحقیق جامعه آماری شامل زنان متاهل شاغل و غیر شاغل در مناطق بالا و پایین شهر تهران می باشد. روش نمونه گیری در این تحقیق تصادفی ساده است انتخاب چهار مدرسه از مناطق پایین و چهار مدرسه از مناطق بالا 400 پرسشنامه در بین خانمها ی متاهل شاغل و غیر شاغل توزیع شد که از این مقدار 200 پرسشنامه عودت شد که برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است که از آمارهای توصیفی میانه و نما – میانگین در سطح اسمی و ترتیبی از آمارهای تحلیلی چون آزمون anova یا آنالیز واریانس t, test مربع خی دو و همچنین از ضریب همبستگی پیرسون و t کندال مورد بررسی قرار گرفت. براساس یافته های تحقیق نتیجه می گیریم که: بین تحصیلات و قدرت زنان در خانواده رابطه وجود دارد.بین شغل و قدرت زنان در خانواده رابطه وجود دارد. بین سنوات ا زدواج زنان و قدرت آنها در منزل رابطه وجود دارد. بین تعداد فرزندان و قدرت آنها در منزل رابطه وجود دارد. این همبستگی با توجه به مقدارr که عدد 0/172می باشد نسبتا ضعیف می باشد. ( بین 0 و 1 هرچه به 1 نزدیک تر باشد رابطه قوی تر است.) میزان قدرت زنان شاغل ساکن در مناطق بالا از همه ی گروه ها بیشتر است. در این تحقیق نتیجه می گیریم که رابطه مستقیم بین موافقت اشتغال زن با تحصیلات و در نتیجه قدرت تصمیم گیری رفع نیازهای مالی از دلایل موفقیت می باشد . مهمترین انگیزه اشتغال زنان رفع نیازهای مالی و درجه دوم علاقه به کار عنوان شده است و بالاخره اشتغال زن یا کاهش باروری همراه است و همچنین انگیزه اشتغال در میان کارمندان قشر پایین نیاز مادی ولی در گروههای متوسط و بالاتر علاقه به کسب و کار موقعیت های اجتماعی مطرح شد . اشتغال زنان قدرت تصمیم گیری را در امور داخلی و از همه مهمتر امور مربوط به فرزندان و همچنین تصمیم گیری برای رفت و آمد خویشاوندان را افزایش می دهد.