نام پژوهشگر: روح الله صیادی نژاد
فاطمه یگانه علی نجفی ایوکی
إن التناص کمصلح حدیث نشأ فی أحضان البنیویین، و قد أصبح ذا أبعاد مهمه فی مجال النقد الأدبی الحدیث؛ و إن اعتمد علی الجذور التراثیه فی مجالیها النقدی و البلاغی، حیث تناوله النقاد الأقدمون فی حدیثهم عن التضمین و التلمیح و الاقتباس و السرقه الأدبیه و ... لکنّه یعد ظاهره جدیده، شائعه فی آثار کثیرمن الشعراء العرب المعاصرین و له دور هام فی انتاجاتهم الشعریه العظیمه، و من جمله هولاء الشعراء هم : خلیل حاوی، أمل دنقل، محمد عمران و عبد الوهاب البیاتی، الذین یشکل التناص فی شعرهم عنصراًً أساسیاً و موثراً، یتمثل فی قضایاهم الفردیه و الجمعیه المعاصره؛ و یبرز من خلال توظیفاتهم التراث تحت ألوان الشخصیات التراثیه و الأسطوریه و المأثورات الدینیه و الأدبیه و الشعبیه، بعد أن أضفوا علیها أردیه عصریه واقعیه، جعلوها تعیش فی العالم الحدیث، و تتحرک فیه بحریه و موضوعیه. و قد حاولنا فی هذه الدراسه أن نعرّف التناص من حیث المفهوم و المصطلح وأن نحدّده من خلال مفاهیم متعدده قریبه و قد درسنا تفاعله مع التراث و کیفیه علاقه الشعراء العرب المعاصرین به و لإبراز الجوانب التطبیقیّه علی النصوص الشعریه التی تتجسّد ظاهره التناص اخترنا ترجمه أربعه من روّاد الشعر العربی المعاصر و حاولنا الکشف عن عنصر التناص فی بعض نماذجهم الشعریه و الوصول الی مدی تمتعهم بأنواع التناص من حیث المرجعیه کالتناص الدینی، الأسطوری، الشعبی و الشعری، تحت قوانینه الثلاثه. ثم عالجنا فاعلیه التناص و دینامیته فی شعرهم بکیفیات مختلفه، عبر استحضارهم النصوص الغائبه و استلهامهم الأحداث و التجارب السابقه و استدعاءهم الشخصیات التراثیه أو المعاصره؛ مما قاد الی ابداع و انتاج نص جدید ینهض بالتجربه الجدیده.
زهرا کریمی فینی محسن سیفی
چکیده: پس از ورود اعراب به ایران و سپرده شدن امور سیاسی به ایرانیان ،شاعرانی ایرانی تبار در قلمرو حکومت پا به عرصه وجود گذاشتند که زبان وسنتهای عربی را نیک می دانستند ولی پیوسته می کوشیدند تا سنتهای کهن ِاجتماعی وادبی ایرانی را وارد زبان عربی نموده وهویت ایرانی را زنده نگاه دارند.«بشاربن برد»و«ابونواس»ازسرآمدان این حرکت بودند. این دو شاعر با به کار گیری سنت های ادبی واجتماعی افقی تازه را در شعر عصر عباسی به وجود آوردند و به کارگیری این سنت ها منجر به کنار گذاشتن برخی از اسلوب شعر جاهلی در میان عربان شد. فراگیر شدن سنت های ادبی ایرانی منجر به پیشرفت وتجدید بعضی از غرضهای شعری مانند وصف،غزل،وحکمت در شعر این دو شاعر عربی سرا شد. از یک سووصف درشعر ابونواس تحول چشمگیری پیدا کرد واو به تأثیر از فرهنگ ایرانی به وصف اموری مانند جشن های ایرانی،گل های زیبا وحیوانات شکاری ایرانی پرداخت که عربان قبل از برخوردشان با ایرانیان ازآن آگاهی نداشتند. ازسوی دیگر در شعر این دو شاعر غزل وحکمت به تقلید از ایرانیان جلوه جدیدی پیدا می کند. این دو شاعر ایرانی تبار گذشته از به کار گیری سنت های ادبی ،به خوبی توانستند سنت های اجتماعی ایرانی را در شعرشان به کار گیرند . مهمترین سنت های اجتماعی که این دو شاعر در شعرشان به کار گرفته اند عبارتنداز:اهتمام به بازیهای ایرانی،جشن های ایرانی ،لباس های ایرانی،غذاهای ایرانی،موسیقی ایرانی . ازاین رو نگارنده در این رساله بر آن است که با معرفی و توضیح سنت های ادبی واجتماعی که این دو شاعر در شعرشان به کار گرفته اند ،زنده بودن هویت ایرانی در دوره غلبه اعراب بر ایران را نشان دهد .
مرضیه عبداللهی روح الله صیادی نژاد
باروی کار آمدن بنی عباس و حضور ایرانیان در ساختار اداری حکومت آنها، شالوده ی یک جنبش فراگیر فرهنگی-ادبی، پی ریزی شد. در عصر نوسازی ادبی سنت های ادبی و اجتماعی و آثار فکری ایرانی در رأس فرهنگ هایی قرار دارد که در زبان و فرهنگ عربی تأثیر گذاراست. تجلی و ظهور سنت و فرهنگ ایرانی در شعر شاعرانی همچون«ابونواس»و«بشار بن برد» در عصر عباسی اول و «ابن رومی» و «ابن معتز» در عصر عباسی دوم به گونه ای بود که در تاریخ، نقطه عطفی ایجاد کرد و اشعاری را پدید آورد که در هیچ دوره ای از تاریخ ادبیات عرب سابقه نداشت. با توجه به اینکه ادبیات گسترده ترین افق فرهنگی است که در خلال گزارش های آن می توان مولفه های اصلی هویت ها را از هم بازشناخت می توانگفت مولفه های پربسامد هویت ایرانی، خصایص اصلی و بن مایه های فرهنگی ایران همانند اعیاد وجشن ها، موسیقی و امثال و حکم ایرانی در این عصر مجال یافت تا در انواع ادبی با ساختارهای گوناگونش ظهور و نمود پیداکند.
الهام کوچیان مجرّد روح الله صیادی نژاد
با روی کار آمدن عبّاسیان و حضور ایرانیان در ساختار اداری حکومت، شالودهی یک جنبش عظیم فرهنگی پی ریزی شد و زندگی سیاسی و اجتماعی عبّاسیان، تأثیری بیاندازه از نظام ساسانی و زندگی اجتماعی آن پذیرفت. از جمله نویسندگان عربی که فرهنگ و تمدّن ایرانی، بخش قابل ملاحظهای از آثار مهمّ وی همچون «المحاسن و الأضداد»، «التاج فی أخلاق الملوک»، «البخلاء»، «البیان و التبیین»، «الحیوان» و رسالههای او را به خود اختصاص داده، جاحظ است. وی، در آثار خویش به معرّفی آداب و رسوم اجتماعی ایرانیان همچون جشنها، موسیقی، خوراکیها، لباسها و بازیهای ایرانی پرداخته و با دقیقترین بیان، آنها را توصیف نموده است. در دو کتاب «المحاسن و الأضداد» و «التاج فی أخلاق الملوک»، دانستنیهای ارزشمندی را پیرامون جشنهای ایرانی همچون نوروز، مهرگان و فَصَد میتوان یافت. در کتاب «البخلاء» نیز شمار فراوانی واژهی فارسی آمده که بیشتر آنها نام غذاها و نوشیدنیهای ایرانی است. جاحظ، متأثّر از پند و حکمت فارسی بوده است. استناد او به سخنان بزرگان و حکیمان ایرانی، بیانگر نفوذ اندیشهی و فرهنگ ایرانیان در افکار جاحظ میباشد.
مهوش حسن پور روح الله صیادی نژاد
چکیده نوستالژی و درد ناشی از آن ریشه در میراث فکری و دینی ما دارد، امّا آن چه این موضوع را تازگی می-بخشد بروز شرایط مدرن و شهرنشینی و تبعات ناشی از آن است که موجب بروز انبوهی از ناراحتی های روحی از جمله" بیگانگی" گردیده است. در جستار پیش رو، نگارنده بر آن است تابه بررسی این پدیده ی روانی در سروده های دو شاعر معاصر عراقی و ایرانی، "نازک الملائکه"و"فروغ فرّخزاد"، بپردازد. تحقیق نشان از آن دارد که اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی روزگار شاعران، عدم توجه به زن، فاصله های طبقاتی، از دست دادن عزیزان و . . . باعث شده است که این دو شاعر به ناخودآگاه خود رجوع نمایند و با حسرت و دیدی تراژیک از روزگاران خوش گذشته یاد کنند. مهمترین دستاورد پژوهش این است که بن مایه های نوستالژیک، مانند اوضاع سیاسی و اجتماعی، یاد مرگ، یاد عشق، اندوه هبوط، یاد کودکی، یاد زادبوم، آرمانشهر و یاد عزیزان را در سروده های هر دو شاعر می توان یافت، با این تفاوت که در بیان برخی مسائل تفاوت هایی نیز در کلام و اندیشه ی این دو شاعر دیده می شود؛ فروغ در بیان نوستالژیک عشق خود از واژه های اروتیک بهره گرفته است، ولی نازک الملائکه هیچ گاه به سراغ این نوع واژه ها نرفته است.
نادر دادایی دیگه سرا روح الله صیادی نژاد
انسان موجودی اجتماعی است و به ناچار مهم ترین مسئله ی زندگی اجتماعی او ارتباط با هم نوعانش است و برای این امر نیاز به ابزاری دارد که عمده ترین ابزار انسان برای ارتباط با هم نوع خود، زبان است. زبان وسیله ی بیان تفکر و اندیشه و انتقال آن به دیگری است. زبان با ویژگی های ارتباطی و پیام رسانی پدیده ای اجتماعی است که تحت تأثیر عوامل مختلف متحوّل می شود. زبان رمز هویت ملی، محور فرهنگ، ابزار ارتباطات و حامل اندیشه های انسانی است. زبان عربی به عنوان زبان قرآن کریم برای ما مسلمانان از درجه ی ارزش و اهمیت ویژه ای برخوردار است. این زبان با یکّه تازی-های خود در قرون گذشته به خصوص بعد از ظهور اسلام نقش مهمی در تشکیل و انتشار فرهنگ و تمدن اسلامی داشته است. همزمان با نشر اسلام در اقصی نقاط جهان به خصوص ایران، زبان عربی به عنوان زبان دین و حکومت مطرح شد. اما با آغاز عصر جهانی شدن، سرعت تغییر و تحول زبان عربی چشمگیر سده است. زبان فصیح عربی در عصر جهانی شدن با چالش های داخلی و خارجی متعددی مواجه شده است. این چالش ها در داخل کشورهای عربی با رواج فزاینده ای از لهجه ها و زبانهای عامیانه و ارج نهادن به زبانهای بیگانه مخصوصا زبان انگلیسی و در خارج با تهاجم فرهنگی غرب و تحمیل زبان انگلیسی بر عربان، رخ نمایانده است. آمریکا و رژیم صهیونیستی با در اختیار داشتن رسانه ها و فناوریهای نوین، هجمه ی فرهنگی خود را علیه کشورهای اسلامی آغاز نموده اند. آنان با رواج زبان انگلیسی و گویش های عربی در اینترنت و ماهواره و دیگر رسانه های ارتباطی در پی آنند تا فرزندان عرب با زبان فصیح عربی که همان زبان قرآن کریم و احادیث رسول امین(ص) است، بیگانه شوند تا از یک سو زبان و فرهنگ انگلیسی را بر جوانان عرب تحمیل نمایند و از سوی دیگر، فرزندان عرب و امت بزرگ اسلامی را از دست یافتن و فهم منابع اصیل اسلامی که به زبان فصیح عربی نگاشته شده باز دارند. درنتیجه آنان هویت عربی-اسلامی خود را از دست داده و به سوی فرهنگ منحط و بی بند و بار غرب، گرایش پیدا کنند. در این تحقیق با بررسی زبان گفتاری و نوشتاری عربی در رسانه ها و فناوریهای نوین و نهادهای رسمی و غیر رسمی کشورهای عربی این نتیجه حاصل شده است که زبان فصیح عربی با هجمه ی زبان انگلیسی و رواج لهجه ها و گویش های عربی در عصر جهانی شدن دستخوش تغییراتی شده است. برای مراقبت از ارکان زبان فصیح عربی و جلوگیری از تحول آن باید با ارائه ی راهکارهایی بنیان های زبانی نهادها و سازمانهای تعلیم و تربیت را تقویت نمود و از رسانه ها و فناوریهای نوین در جهت حفظ و گسترش زبان فصیح عربی بهره برد.
زهرا موذن زاده روح الله صیادی نژاد
یکی از راههای آشنایی¬زدایی و غرابت بخشیدن به سخن، استفاده از بیان متناقض¬نماست. شاعر به وسیله این ترفند، زبان خبری، تکراری و روزمره را تبدیل به زبان ادبی می¬کند. زیبایی و شگفت¬انگیزی و تأثیر تصاویر و مفاهیم خلق شده متناقض¬نما بستگی دارد به وسعت خیال، طرز تفکر و احساسات و عواطف گوینده آنها. در ادب فارسی در تمام دوره¬ها چنین تصاویر و مفاهیمی توسط شاعران گوناگون خلق شده است، اما سنایی¬غزنوی اولین شاعری است که این گونه مفاهیم و تصاویر را در شعر خویش به طور گسترده به کار گرفت و از جهت بیان متناقض¬نما نیز گوی سبقت از دیگران ربوده است. در ادب¬عربی نیز شاهد متناقض¬نما در سروده¬های ابن¬عربی هستیم که آمیختگی عرفان با ادب و تحول تکاملی ادبیات از سادگی به ژرفایی را می توان مهمترین عامل گسترش متناقض¬نما در ادب عربی برشمرد. در این پژوهش به تحلیل متناقض¬نما در سروده¬های سنایی و ابن¬عربی در دو سطح زبانی و معنایی به شیوه تحلیلی- توصیفی پرداخته شده است. دستاورد پژوهش بیانگر آن است که متناقض¬نما نه تنها در میان عناصر دستوری در سروده¬های سنایی بیش از ابن¬عربی است، بلکه بسامد این شگرد زبانی در حوزه معنایی و صور خیالِ وی نیز چشمگیرتر از ابن¬عربی است.
منصوره طالبیان روح الله صیادی نژاد
هنجارگریزی یکی از وجوه «رستاخیز واژگان» بر مبنای زبان شناسی است که با شکستن ساختار سطحی واژه ها و نه ساختار عمیق و ژرفی، باعث لذت ادبی مخاطب می شود. هرچند نظریة هنجارگریزی توسط صورتگرایان روس مطرح شده است، اما مفهوم آن در آثار نقدی و بلاغی عرب با تعابیری چون «الإنتقال» ، «الإتساع» ، «الشجاعة» ، «الضرورة» و ... یافت می شود. ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارآیی زبان از سوی دیگر باعث شده است که عارفان از زبان و بیان هنجارگریخته استفاده نمایند. آنان در دو سطح زبان و معنا شگردهایی بکار می گیرند که با پس زدن غبار عادت، چهره حقیقت را می نمایانند. این تحقیق بر آن است که به روش تحلیلی به بررسی مهم ترین صورت فراهنجاری؛ یعنی هنجارگریزی معنایی در سروده های عرفانی ابن فارض و مولوی بپردازد. با واکاوی در سروده های این دو شاعر درمی یابیم که بنیادی ترین دلیل وجود هنجارگریزی، ویژگی بیان ناپذیری تجربة عرفانی است. هنجارگریزی در سروده های مولوی بیشتر است، چرا که وی بسیار آگاهانه تر از «ابن فارض» با تناقض بازی در سطح زبان می کوشد زبانی تازه بیافریند. تشبیهات حسی به حسی در سروده های او با توجه به مشرب عرفانی و معنویش بسامد معناداری را به خود اختصاص داده است. هرچند مولوی بر خلاف ابن فارض یک واژه را با علاقه های گوناگون در معانی مختلف بکار می گیرد و اقتصاد زبانی زیبایی عرضه می¬نماید، لیکن هنجارگریزی ناشی از حس¬آمیزی انتزاعی و استعاره¬های مکنیه در سروده های ابن فارض زیباتر است.
فرحناز شریعت محسن سیفی
یکی از ویژگیهای شعر معاصر عربی به ویژه شعر مقاومت فلسطین حضور گسترده ی نماد در آن است که شاعران با به کارگیری آن، علاوه بر ژرفا بخشیدن به اثر ادبی به بیان نمادین اندیشه های خود می پردازند. عزالدین مناصره، شاعر معاصر فلسطینی از این ظرفیت هنری زبان به خوبی استفاده کرده و با به خدمت گرفتن نماد، اوضاع نابسامان فلسطین اشغالی و مقاومت مردم آن را در برابر تاخت و تاز اشغالگران به تصویر می¬کشد و به دفاع از هستی و هویت فلسطینی آنان می¬پردازد. پژوهش پیش رو بعد از یک نگاه گذرا به روند رمزگرایی در شعر معاصر عربی، نمادهایی از این شاعر آواره ی فلسطینی را که حکایت از اشتیاق به وطن، بیزاری از اشغالگران و برانگیختن روحیه ی فداکاری در میان هموطنان دارد مورد بررسی قرار می دهد و به رمزگشایی از آن ها می پردازد. از نتایج تحقیق این است که نمادهای به کار رفته در شعر عزالدین مناصره حامل اندیشه ی ظلم ستیزی، جانفشانی، زندگی در مرگ و امیدواری است. وی در به کارگیری میراث در نماد پردازی، شاعری توانمند است و نیز بسامد فراوان نام هایی چون جفرا، کنعان، مسیح، الخلیل و زیتون حاکی از توجه و اهمیت او به موضوع فلسطین و حق سرزمین دارد و برای افشای ماهیت اشغالگران و بیگانگی آنان با سرزمین فلسطین، نمادهایی چون أفعی، گرگ، خوک، وقواق، سربازان مغول و روم را جایگزین آنان می¬کند. کلمات کلیدی: نماد، شعر معاصر عربی، عزالدین مناصره، مقاومت، فلسطین.
شهرام امیری روح الله صیادی نژاد
اقناع فرآیندی آگاهانه و راهبردی است که از سوی گوینده کلام در مسیر رویکرد گفتمانی تأثیرگذار با توسل به قوه عقلانی بر ذهنیت افراد انجام می پذیرد. انتقال اندیشه ها به مخاطب و برانگیختن عواطف و احساسات او ازنقطه نظرهایی است که یک گوینده با اعمال سویه های کلامی در حیطه ی زیباشناختی کلام، زبان شناختی و سایر علوم زبان شناسی به دنبال آن است. در میان انواع گفتمان، توانش ارتباطی زبان شعری به عنوان یکی از انواع اعجازی زبان و زیباترین نوع گفتمان ادبی مطرح است که در اقناع، متقاعد ساختن مخاطب در کنار حیطه رستاخیزی واژگان، زیباشناسیک و هارمونی کلامی از بسامد بالایی برخوردار است. این تحقیق بر آن است تا به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی مهم ترین مکانیزم های اقناع زبانی چون استراتژی های زبانی، بلاغی، منطقی در سروده های ابو طیب متنبّی، استاد معماری زبان در شعر عرب بپردازد. با واکاوی در سروده ی این شاعر درمی یابیم که حوزه های محاوره ای یا گفتمان شعری او از آبشخورهای فکری و ادبی سرشاری چون زنجیره های منطقی، معانی قوی و استوار، واقع گرایی، خیال شگفت و رعایت تأدّب و تعاون برخوردار است. ازاین رو پیش فرض مکانیزم های اقناعی از ناحیه ارتباط و پیوستگی متن شعری شاعر با گفتارهای کاربردشناختی زبان و جنبه های محاوره ای ارتباطی دیوان اوست.
جواد جرنگیان روح الله صیادی نژاد
درام یکی از مهم ترین استراتژی های بیانی و بالاترین سطح تعبیر فنی است که در بسیاری از سروده های دوره ی عباسی نمودی چشمگیر دارد. باید گفت سبب اصلی روی آوردن شاعران تازی سرا به این شیوه ی بیانی، تأثیرپذیری آنان از فلسفه و فقه یونانی و ترجمه ی اشعار بزرگانی چون «جالینوس» و «سقراط» است که بیشتر با عقاید سوفیست های سده سوم میلادی هم خوانی دارد. از دیگر سو، کشمکش های دینی، حزبی و سیاسی، سبب رویکرد این شاعران به کاربست فن درام و بنا نهادن سازه ی شعر بر گردآوری واژگان متضاد و برقراری تقابل در مفهوم آن شد. «ابونواس» و «متنبی» نیز ازجمله سرایندگانی هستند که همسو با رویدادهای عصر عباسی، بنای برخی از سروده های خویش را بر تنش و کشمکش درامی استوار ساخته اند. آنان در سرایش اشعار ستیزوارِ دراماتیکی و گرایش به کشمکش، از نقش کلیدی واژگان و مفاهیم شعری در برانگیختن تنش، غافل نماندند و به حق طلایه داران این آوردگاه به شمار می آیند. این نوشتار بر آن است با استفاده از روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی و نقد سروده های درام گونه نزد دو شاعر یادشده بپردازد. دستاورد پژوهش به مخاطب می نمایاند که سه نوع درام عمودی، افقی و دینامیکی در شعر آنان دارای برجستگی است. درام عمودی به سبب نگاه ابونواس به آداب ایرانیانِ آن زمان، از فراوانی قابل ملاحظه ای در شعر او برخوردار است و درام افقی نیز به سبب همخوانی مفهوم آن با اخلاق و رفتار متنبی و رویدادهای عصر عباسی، نزد او از عرصه ی بروز بیشتری بهره مند است. تحقیق نشان می دهد که هردو شاعر به سبب خو گرفتن با دنیای اندیشگیِ خویش و نداشتن روحیه ی لطیف، در حوزه درام دینامیکی چندان سخن سرایی ننمودند.
عاطفه سادات ساداتی نصرابادی روح الله صیادی نژاد
ارتباط و پیوستگی عناصر هر جمله و همچنین جمله های هر متن در دریافت معنای آن اهمیت و نقش بسزایی دارد . به همین سبب از دیرباز، دستوریان و ادیبان در پی یافتن این قواعد بوده اند. قواعد و ویژگیهای ارتباط اجزای هر جمله در دستور زبان یا نحو بیان می شود. یکی از نظریات مهم زبانشناسی که تأثیر فراوانی بر شیوه های تحلیل متن گذاشته نظریه هالیدی است. این نظریه، بخشهای گوناگونی دارد که یکی از آنها عوامل انسجام متن است. هدف اصلی در بحث انسجام متن بررسی این نکته است که نویسنده مطالب متنوع و گسترده خود را چگونه تنظیم می کند و به اثر خود انسجام می بخشد. این بحث به بررسی تطبیقی ابزارهای پنجگانه انسجام متنی، با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی در دو سروده متنبی می پردازد، تا مشخص شود این ابزارها چه نقشی در ارتباط و پیوستگی متن دارد و چگونه به متن، متنیت می بخشد. هدف از انتخاب متنبی شاعر بزرگ عرب این بوده است که وی جایگاه برجسته ای در ادبیات عرب داشته است. نوآوری در مضمون و فرم شعر متنبّی قرن ها بر شعر عربی سایه انداخته، او روح همیشه حاضر و بیدار در ادبیات عرب است. اگر چه شعرش بازتابی از کل جامعه روزگار خود است اما از سویی دیگر بازتاب دهنده فردیت او و آینه تمام نمای ذهنیت شاعر است. و در اصل شعر متنبی آیینه احوال اوست. بلندی جایگاه متنبی در عرصه زبانی و حضور استراتژی های زبانی در دیوان او نشان از آن دارد که شاعر در انتقال بیشتر انگیزه ها، عواطف و احساسات به مخاطبین جهت تثبیت و تأکید بیشتر معنا، از تکنیک های زبانی تأثیرگذار همچون تکرار، توازی و... بهره جسته است. از بررسی دو سروده شاعر چنین استنباط می شود که در شعر متنبی تناسب و پیوستگی وجود دارد؛ به گونه ای که شاعر از الفاظی استفاده می نماید که با موضوع انسجام و هماهنگی دارد و به ممدوح و جایگاهش در نزد او اشاره دارد. متنبی در دو سروده خود از انواع انسجام که شامل انسجام نحوی، واژگانی وآوایی می شود، بهره جسته است. ولی انسجام آوایی و سویه های گسترده آن به لحاظ ابعاد زیبایی شناختی از بسامد بالایی در این سروده های شاعر برخوردار است. این نوع از انسجام در شعر او به ایجاد ارتباط بین افکار و معانی شعری او متمرکز می باشد. چراکه خالی بودن شعر از موسیقی در شعر، انسجام و توازن بین ابیات را از بین می برد. کلمات کلیدی: متنبی، انسجام، زبانشناسی متن، زیبایی شناسی، نحو.
سمانه خاصه حسین ایمانیان
دکتر بدوی طبانه از برجسته ترین نویسندگان معاصر زبان عربی است، وی در کتاب ارزشمند خود «السرقات الادبیه دراسه فی ابتکار الأعمال الادبیه و تقلیدها» نحوه پیدایش، چگونگی و تحول سرقت های ادبی را مورد بحث و بررسی قرار داده است. طبانه در این اثر با نگاهی مستقل به موضوع سرقت های ادبی، پژوهشی نوین را در عرصه ادب بیان داشته است؛ وی با بررسی علمی- تطبیقی، در تبیین دیدگاه های تاریخی خود سعی بر آن نموده تا اهداف لزوم تقلید و ابتکار را در گذشته و معاصر واکاوی، و سپس آن را به عنوان یکی از مباحث مهم نقدی فرادید دیگر علوم قرار دهد. مباحث این این کتاب می تواند نمونه ای برای پژوهش های ادبی در ابعاد گوناگون فنون ادب نظیر: نثر، خطابه، نمایشنامه و. . . . در عصر معاصر باشد. در بخش نخست این پایان نامه به شکلی کوتاه، به موضوع سرقت و نقد و ارزیابی شیوه نویسنده در نگارش کتاب اشاره کرده ایم، و در بخش دوم تلاش نمودیم ضمن وفاداری به متن اصلی، ترجمه ای روشن و مفهوم را ارائه دهیم.