نام پژوهشگر: علی استکی

تمرین دینامیکی تعادل با استفاده از بیوفیدبک بینایی جهت بهبود تعادل و طبیعی ساختن الگوی فعالیت عضلات اندام تحتانی بیماران همی پلژی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  عباس سلطانی صومعه   فرید بحرپیما

سیستمهای بیوفیدبک بینایی بطور رایج برای درمان تعادل بعد از سکته استفاده می شوند. هدف ما در این مطالعه بررسی اثرات بیوفیدبک بینایی روی تعادل، الگوی فعالیت عضلانی و عملکرد سیستم حرکتی بعد از سکته بود. در این مطالعه 32 بیمار همی پلژی ثانویه به سکته شرکت داشتند که بصورت تصادفی به دو دسته آزمون و کنترل تقسیم بندی شدند. بیماران با استفاده از دو ترازوی دیجیتال، سیستم تعادل بیودکس، اکوئی تست، شاخص بارثل تغییریافته، تست timed up & go قبل و 6 هفته بعد از درمان فیزیوتراپی مورد ارزیابی قرار گرفتند. هر دو گروه 60 دقیقه درمان فیزیوتراپی دریافت کردند. برنامه درمانی شامل مرحله گرم کردن و آماده سازی بیمار با استفاده از اشعه مادون قرمز و تحریک الکتریکی بصورت همزمان، تقویت عضلانی، فعالیتهای روی تشک و راه رفتن روی تردمیل بود. گروه آزمون به مدت 15 دقیقه روی سیستم تعادل بیودکس با مونیتور باز آموزش دید و گروه کنترل این برنامه درمانی را با مونیتور پوشانده شده دریافت کرد.هر دو گروه آزمون و کنترل بهبودی قابل ملاحظه ای در تمام متغیرهای ثبات پوسچرال دینامیک و موبیلیتی داشتند اما تفاوت قابل ملاحظه در دامنه نوسان داخلی- خارجی با چشمان باز بین دو گروه وجود داشت.ما به این نتیجه رسیدیم که تمرینات تعادلی استقلال و شاخصهای ثبات پوسچرال دینامیک را در بیماران همی پلژی بهبود می بخشد و اگر همراه با بیوفیدبک بینایی استفاده شود روی دامنه نوسان اثرات بیشتری دارد.

بررسی اثر اولتراسوند پالس mhz 1 و low level laser therapy, lllt گالیوم آرسناید بر کاهش التهاب و افزایش عملکرد مکانیکی همارتروز زانو در مدل حیوانی خرگوش
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1388
  رویا روانبد   گیتی ترکمان

هدف: اولتراسوند پالس و لیزر کم توان در کنترل مشکلات موسکولواسکلتال هموفیلی سودمند گزارش شده اند. این مطلب در حالی بیان می شود که تا کنون هیچ تحقیق اصولی در این زمینه انجام نشده است. از آنجاییکه همارتروز تمام مفصل سینوویال را تحت تاثیر قرار می دهد، مطالعات بیوتریبولوژیک، بیومکانیک و بافتی می توانند اطلاعات جامعی را در رابطه با تفهیم خصوصیات یک مفصل سالم و دچار خونریزی را تامین کرده و به شروع کاربرد و ارزیابی درمانها کمک به سزایی کند. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تاثیر اولتراسوند پالس و لیزر کم توان بر همارتروز تجربی با استفاده از موارد فوق بوده است. مواد وروشها: 35 خرگوش، 10عدد در گروه های کنترل هموفیلی، لیزر و اولتراسوند و 5 عدد در گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. به مفصل زانوی چپ حیوانات گروه های کنترل هموفیلی، لیزر و اولتراسوند 1 سی سی خون اوتولوگ، هفته ای دو بار به مدت چهار هفته تزریق شد. پس از طی دو روز به منظور رسیدن به مرحله تحت حاد، حیوانات گروه های درمانی تحت تابش مدالیتی مربوط به مدت پنج جلسه قرار گرفته و پس از یک روز کشته شدند و آزمایشات بیوتریبولوژیک، بیومکانیک و بافتی بر روی آنها انجام شد. نتایج: محیط مفصل پس از تزریق خون افزایش معنی دار پیدا کرد. این تورم پس از درمان با اولتراسوند نسبت به لیزر کاهش بیشتری از خود نشان داد. ضریب اصطکاک مفصل پس از درمان با اولتراسوند از حالت طبیعی هم بیشتر کاهش یافت در حالیکه در گروه کنترل هموفیلی و درمان با لیزر مقدار آن افزایش یافته بود. نیروی حداکثر اولیه، نیروی تعادلی، سفتی آنی و سفتی تعادلی پس از تزریق خون نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. نیروی حداکثر اولیه و سفتی آنی پس از درمان با اولتراسوند مقداری بیشتر از گروه لیزر شد و نیروی تعادلی درگروه لیزر به صورت معنی داری نسبت به گروه کنترل هموفیلی افزایش یافت. درمان با اولتراسوند و لیزر تاثیری بر سفتی تعادلی نداشت و تمام متغیرهای بیومکانیکی تا حالت طبیعی فاصله داشتند. نتیجه گیری: درمان با اولتراسوند موجب کاهش تورم و اصطکاک مفصل در همارتروز و سینوویت تجربی می شود. علی رغم تلاش اولتراسوند و (تنها در مورد سفتی تعادلی) لیزر ، این دو مدالیتی تاثیر قابل ملاحظه ای بر بهبود وضعیت بیومکانیکی غضروف پس از پنج جلسه درمان نداشتند که با توجه به ماهیت ترمیم ناپذیر غضروف مفصلی دور از ذهن به نظر نمی رسید.

مقایسه اثر متقابل خستگی و کاهش ثبات سطح اتکا بر کینتیک و کینماتیک اندام تحتانی و کمر در وضعیت ایستاده و حین باربرداری و بارگذاری در افراد سالم و مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پزشکی 1390
  امیرحسین کهلایی   علی استکی

زمینه و هدف هدف از انجام این مطالعه مقایسه اثر دو عامل خستگی و بی ثباتی بر پارامترهای کینتیک و کینماتیک تنه و اندام تحتانی در افراد سالم و مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی بود. روش کار نوسانات مرکز فشار در 16 فرد سالم و 15 بیمار مبتلا به کمردرد طی مطالعه ای از نوع غیرتجربی و مورد-شاهدی در دو مرحله پیش و پس از خستگی و تحت دو شرایط با ثبات و بی ثباتی سطح اتکا و همچنین تغییرات زاویه ای مفاصل تنه، لگن، ران، زانو و مچ به همراه نوسانات مرکز فشار، حین انجام فعالیت باربرداری و بارگذاری مورد ثبت و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها نتایج نشان می داد هر دو عامل خستگی و بی ثباتی سطح اتکا موجب تغییر متغیرهای کینتیک مورد مطالعه (محدوده، دامنه، سرعت، تغییرپذیری، فرکانس میانگین و فرکانس cpsd نوسان مرکز فشار و توان کلی سیگنال) می شوند اما میزان تأثیر بی ثباتی بزرگتر از خستگی است. اگرچه در شرایط عادی تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد، اما به دنبال اغتشاش ناشی از خستگی و بی ثباتی سطح اتکا، سرعت و فرکانس جابجایی cop و توان کلی سیگنال در گروه کمردرد بیشتر و دامنه و محدوده نوسان در هر دو صفحه ساژیتال و فرونتال کوچک تر از گروه مقابل بود. افزایش تغییرپذیری و فرکانس میانگین نوسانات مرکز فشار، به ترتیب، مکانیسم اختصاصی گروههای سالم و کمردرد در مواجهه با عوامل بی ثباتی و خستگی بودند. نتایج آنالیز rqa میز حاکی از آن بود که به دنبال خستگی، گروه کمردرد استراتژی های سفت تر، منظم تر، باثبات تر و تکرارپذیرتری را در مقایسه با گروه سالم به کار می گیرند. نتایج آنالیزهای کینماتیک نیز حاکی از آن اند که به دنبال خستگی افراد سالم تکنیک باربرداری خود را از squat به stoop تغییر می دهند در حالیکه گروه کمردرد کمابیش از همان تکنیک squat استفاده می نمایند. ضمنا سرعت و شتاب حرکت در گروه کمردرد کمتر از گروه سالم بود. افراد سالم در مواجهه با خستگی الگوی هماهنگی خود را به سمت الگوی غیر هم فاز تغییر می دهند در حالیکه گروه کمردرد قادر به ارائه چنین پاسخی نیستند. نتیجه گیری این نتایج نشان می دهد که سامانه کنترل وضعیت افراد مبتلا به کمردرد تا قبل از بروز اغتشاش بیرونی از کفایت لازم جهت حفظ ثبات وضعیتی و حرکتی برخوردار بوده و عملکرد آن از گروه سالم جز از طریق بررسی ساختاری دینامیک کنترل حرکتی، قابل تشخیص نمی باشد. ضمنا" در مواجهه با عوامل مخاطره انگیز ثباتی از مکانیسم های متفاوتی نسبت به افراد سالم استفاده نموده و نیازمند فعالیت عصبی بیشتری جهت خنثی نمودن اینگونه عوامل می باشند. کلمات کلیدی: کنترل وضعیت، کنترل حرکت، خستگی، بی ثباتی، کمردرد

تأثیر بار شناختی بر مولفه های راه رفتن در افراد با و بدون پارگی رباط متقاطع قدامی زانو از دیدگاه رفتار دینامیک خطی و غیرخطی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1394
  سلمان نظری مقدم   مهیار صلواتی

چکیده زمینه و هدف: مطالعات متعددی به بررسی ویژگی تغییرات در مولفه های راه رفتن در افراد دارای پارگی رباط متقاطع قدامی پرداخته اند اما نقش بالقوه فرایند پردازش اطلاعات (توجه) در کنترل راه رفتن این بیماران هنوز ناشناخته است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر بار شناختی بر تغییر پذیری مولفه های راه رفتن در افراد با و بدون پارگی رباط متقاطع قدامی با استفاده از رفتار دینامیک خطی و غیر خطی می باشد. روش بررسی: مولفه های راه رفتن در 22 فرد دارای پارگی رباط متقاطع قدامی (69/4±95/25 سال)و 22 فرد سالم (37/3±32/24 سال ) در سه سطح دشواری تکلیف حرکتی راه رفتن (سرعت بالا، سرعت ترجیحی و سرعت پایین) و در دو سطح دشواری تکلیف شناختی مورد پردازش قرار گرفت. بیشینه زاویه فلکشن، بیشینه زاویه اکستنشن و دامنه زاویه هر دو مفصل هیپ و زانو ، ضریب لیاپونوف محلی فلکشن-اکستنشن هیپ و زانو، ضریب تغییرات و ضریب لیاپونوف محلی طول گام، زمان گام و عرض گام به عنوان مولفه های راه رفتن اندازه گیری شدند. یافته ها: مدل مختلط تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی نشان داد که افراد دارای پارگی رباط متقاطع قدامی افزایش معنی داری در ضریب تغییرات عرض گام در هنگام مواجهه با بار شناختی نسبت به گروه سالم داشتند. همچنین، در مواجهه همزمان سرعت بالا و بار شناختی، کاهش معنی داری در ضریب لیاپونوف محلی عرض گام در گروه بیمار نسبت به گروه سالم مشاهده شد. نتایج نشان داد که در مقایسه با افراد سالم، افراد دارای پارگی رباط متقاطع قدامی در شرایط تکلیف دوگانه نسبت به تکلیف منفرد دارای زمان واکنش طولانیتری در آزمون شنیداری استروپ بودند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد پارگی رباط متقاطع قدامی می تواند عامل مهمی در تداخل شناخت- حرکت باشد.

طراحی و ساخت ارتوز ترکیبی مچ پا- پنجه، ارزیابی تاثیر آن بر کنترل پاسچر افراد با بی ثباتی مزمن مچ پا و مقایسه آن با ارتوزهای موجود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1394
  محمد حدادی   سید محمد ابراهیم موسوی

یکی از معمول ترین مشکلات موجود بعد از پیچ خوردگی مچ پا، بی ثباتی مزمن مچ پا می باشد. متناسب با نوع و شدت آسیب اولیه ممکن است ترکیب های متفاوتی از آسیب در بخش های مختلف مچ پا حاصل گردد. از این رو روش های درمانی مختلفی که برای بهبود و درمان این آسیب به کار می روند باید بر جنبه های مختلف ایجاد آن توجه داشته باشند و با تکیه بر اثر گذاری بر مکانیزم های مختلف و ممکن ایجاد آسیب طرح ریزی گردند. بررسی های انجام شده حاکی از عدم وجود ارتوزی است . مطالعه حاضر طراحی و ساخت ارتوزی است که بتواند مکانیزم های مختلف اثر را اعمال نماید.