نام پژوهشگر: شهرام محمدخانی
فهیمه گلپایگانی ملوک خادمی اشکذری
چکیده: در نظریه رشد اجتماعی هاوکینز و ویس گفته می شود یکی از نهادهای موثر در فرایند رشد اجتماعی مدرسه است. عدم تعهد به این نهاد اجتماعی، می تواند زمینه ساز بروز مشکل هایی از جمله رفتار ناسازگار مصرف مخدرها توسط دانش آموزان شود. امروزه با افزایش گرایش نوجوانان ایرانی، به مصرف مخدرها مواجه ایم. علاوه بر افزایش روند مصرف، سن شروع مصرف مخدرها نیز در نوجوانان کاهش یافته است. پژوهش حاضر با هدف فراهم کردن اطلاعات پایه ای لازم، در زمینه ی پنداشتها و باورهای دانش آموزان در مورد مخدرها و میزان تعهد به مدرسه و در نهایت میزان مصرف مخدرها در آن ها، در راستای کمک به پیشگیری از اعتیاد در دانش آموزان سال سوم دبیرستان شهرستان الیگودرز انجام شده است. داده بخشان این پژوهش، تعداد 200دانش آموز، از 856 نفر دانش آموزان سال سوم دوره ی دبیرستان شهرستان الیگودرز، هستند که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بوده اند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد، پرسش نامه نظرسنجی درباره ی مخدرها، و پرسش نامه تعهد به مدرسه هستند. برای پردازش داده ها از روش های آماری توصیفی استفاده شده است. نتایج نشان داد که شمار قابل توجهی از دانش آموزان مصرف مخدرها را تجربه کرده اند، همچنین شماری از آنها درباره ی مصرف مخدرها نظر مثبتی دارند، و تعهد به مدرسه در شماری از آنها پایین است که این خود نشانه ی در معرض خطر بودن این افراد است. به این ترتیب، به نظر می رسد که مداخله های آموزشی در جهت تغییر نظرهای دانش آموزان درباره ی مخدرها و افزایش تعهد به مدرسه در آن ها، جنبه ی لازم در هر برنامه ی پیشگیری باشد. کلمات کلیدی: تعهد به مدرسه، مصرف مخدرها، نظر درباره ی مخدرها، الیگودرز
ریحانه درگاهیان شهرام محمدخانی
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی درمان فراشناختی بر میزان علایم افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام شد. روش:طرح پژوهش از نوع طرح های تک آزمودنی چند خط پایه ی همراه با کنترل بود. چهار بیمار زن مبتلا به افسردگی اساسی بر اساس مصاحبه تشخیصی مبتنی بر dsm-iv انتخاب شدند. دو نفراز بیماران فقط درمان دارویی و دو نفر دیگر علاوه بر درمان دارویی طی 8 جلسه 45 دقیقه ای،درمان فراشناختی را نیز دریافت کردند. هر دو گروه آزمودنی در مرحله پیش از درمان(خط پایه) و بعد از پایان درمان(پسآزمون) مقیاس های اختلال افسردگی اساسی(mdd-s)، نسخه ی دوم افسردگی بک(bdi-ii)، سبک پاسخ نشخواری نولن-هوکسیما و مورو(rrs)، پرسشنامه یفراشناخت های ولز و کاترایت هاتن(mcq-30) و مقیاس سندرم شناختی توجهی(cas-1) را تکمیل نمودند. علاوه براین بیمارانتحت درمان فراشناختی، مقیاس افسردگی mdd-s و مقیاس سندرم شناختی توجهی را در طی جلسات درمانی تکمیل نمودند. یافته ها:نتایج نشان داد که درمان فراشناختی تغییرات مثبت معناداری در نمره ی مقیاس های پیشآزمون و پسآزمونآزمودنی های گروه آزمایش ایجاد کرد و این تغییرات تا مرحله ی پیگیری ادامه داشت. در حالیکه نمرات آزمودنی های گروه کنترل در مقیاس های پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تغییرات محسوسی را نشان نداد. نتیجه گیری:درمان فراشناختی با کاهش میزان نشخوار فکری، توجه معطوف به خود، باورهای فراشناختی منفی و مثبت در کاهش علایم افسردگی اساسی موثر است و تغییرات درمانی ایجاد شده در پیگیری دوماهه پایدار باقی می-ماند.
نیلوفرالسادات سید پورمند شهرام محمدخانی
مطالعات انجام شده بر روی گروه های دانشجویی دامنه ی بالایی از اختلال افسردگی را نشان می دهد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی روابط ساختاری بین متغیرهای نشخوار فکری، باورهای فراشناختی و علائم افسردگی بر اساس مدل اختلالات هیجانی کارکرد اجرایی خود نظم بخش (s-ref) ولز و متیوز (1994) در جمعیت غیر بالینی بود. چهار صد و یک دانشجوی دختر و پسر (با میانگین سنی 01/21 سال و انحراف استاندارد 96/1) انتخاب شدند تا به پرسشنامه های نشخوار فکری، مقیاس باورهای فراشناختی، مقیاس باورهای فراشناختی مثبت، مقیاس باورهای فراشناختی منفی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که نشخوار فکری در جمعیت غیر بالینی به صورت مستقیم با افسردگی مرتبط می باشد و این بر عکس جمعیت بالینی بود که باورهای فراشناختی منفی رابطه ی بین نشخوار فکری و افسردگی را میانجیگری می کرد. همچنین نتایج نشان دادند که در افراد افسرده هر دو گونه باور فراشناختی منفی درباره ی نشخوار فکری (غیر قابل کنترل بودن و آسیب، پیامدهای اجتماعی)، ارتباط بین نشخوار فکری و افسردگی را میانجی گری می کند. اما این یافته ها برای افراد غیر افسرده مشابه نبود که فقط یک نوع فراشناختی منفی (کنترل ناپذیری و آسیب)، این رابطه را میانجیگری می کرد. بنابراین، این مدل در افراد غیر افسرده با اندکی تغییرات در ساختار آن کاربرد دارد.
زهرا بابایی جعفر حسنی
مقدمه: در فرایند درمان و پیشگیری از بازگشت اعتیاد، حالت های هیجانی منفی و مثبت، میل و وسوسه از مهم ترین عوامل خطر بازگشت می باشند. هدف مطالعه ی حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت نظم جویی هیجان بر وسوسه و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان افراد در حال پرهیز از مواد افیونی بود. روش: پژوهش در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ی پلکانی اجرا شد. بر اساس میزان تمایل به شرکت در مطالعه ، مصاحبه ی تشخیصی ساختار یافته و ملاک های ورود، از میان بیماران مرد مبتلابه سوء مصرف مواد، سه نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. هر سه آزمودنی به صورت انفرادی در خلال ده جلسه تحت آموزش مهارت نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک (dbt) قرار گرفتند. از نسخه ی فارسی پرسشنامه ی عقاید وسوسه انگیز (بک، 1993) به منظور سنجش وسوسه و از نسخه ی فارسی پرسشنامه ی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان (حسنی، 1387) به منظور سنجش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان استفاده شد. یافته ها: بازبینی دیداری نمودارهای اثربخشی و اندازه ی ضریب تاثیر بیانگر کاهش معنادار و قابل توجّه آزمودنی ها بود. نتیجه گیری: مداخلات آموزشی نظم جویی هیجان مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک (dbt) تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه درمان و پیشگیری از بازگشت سوء مصرف مواد دارد. واژه های کلید ی: نظم جویی هیجان، راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، سوء مصرف مواد، وسوسه
ریحانه شیخان شهرام محمدخانی
مدل کارکرد اجرایی خودنظم بخش (s-rfe) فرض می کند که خیلی از اطلاعاتی را که افراد دچار اختلال روان شناختی به منظور ارزیابی و خود تنظیمی به کار می برند، ریشه در درون دارد، و برخاسته از حافظه، احساسات، و برداشت از خود می باشد. این اطلاعات درونی، که یک مولفه از توجه معطوف به خود می باشند، هم بر ارزیابی از معنای رویدادها و هم بر ارزیابی از خود تأثیر می گذارد. از اینرو در سال های اخیر طراحی درمان هایی معطوف به پردازش توجه را هدف قرار داده اند که از جمله این درمان ها، آموزش توجه (att) می-باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر att بر اضطراب، توجه معطوف به خود و فراشناخت ها در نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی انجام شد. از بین 190 شرکت کننده، 34 شرکت کننده با توجه به نمره ایی که در پرسشنامه اضطراب اجتماعی، افسردگی بک و مصاحبه ساختار یافته بر اساس dsm_iv_tr غربال شده و در نهایت 16 شرکت کننده با نمره بالا در مقیاس توجه معطوف به خود، پرسشنامه فراشناخت و مقیاس سندرم شناختی- توجهی پس از ارایه مطلبی در مقابل دو بزرگسال (غربال دوم) انتخاب شده، شرکت-کننده ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه att دریافت کرد. بعد از جلسه چهارم، جلسه هشتم و 1 ماه بعد از آموزش هر دو گروه به مقیاس توجه معطوف به خود، پرسشنامه فراشناخت، مقیاس سندرم شناختی- توجهی و پرسشنامه اضطراب اجتماعی پاسخ دادند. گروه آزمایش کاهش معناداری در توجه معطوف به خود، باورهای فراشناختی مثبت و منفی، نظارت شناختی، سندرم شناختی- توجهی و اضطراب اجتماعی را نشان دادند. بنابراین شواهد حاکی از این است که اضطراب می تواند از طریق دستکاری توجه بدون به کار گیری تکنیک های شناختی- رفتاری به طور دیرپایی اصلاح شود.
مریم پورقربان حمیدرضا حسن آبادی
چکیده: هدف پژوهش حاضر درک چگونگی ارتباط کنشهای اجرایی و توانمندی ریاضی و تعیین سهم این کنشها در عملکرد ریاضی دانش آموزان بود. در این مطالعه تعداد 30 دانش آموز پایه چهارم دبستان در دو گروه با پیشرفت پایین در ریاضی ( ضعیف ) و پیشرفت بالا در ریاضی ( قوی ) به گونه ای انتخاب شدند که بهره هوش و توانایی خواندن آنها تا حد ممکن نزدیک به یکدیگر بودند. این دو گروه از حیث حافظه کاری که از طریق آزمون هوش وکسلر، بازداری که از طریق آزمون استروپ، توجه که از طریق آزمون عملکرد مداوم و جابجایی که از طریق آزمون دسته بندی کارتهای ویسکانسین اندازه گیری شدند مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس و آزمون t نشان داد که عملکرد گروه ضعیف در حافظه کاری، بازداری و جابجایی به طور معناداری پایین تر از گروه قوی بود که بیانگر تأثیر این کنشها در عملکرد ریاضی دانش آموزان است؛ اما در کنش توجه، تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت. نتایج این پژوهش همسو با نظری? میاک بود که معتقد است کنش های اجرایی مجزا اما مرتبط با یکدیگرند و تفاوت های فردی دانش آموزان در این کنش ها باید در نظر گرفته شوند زیرا بر عملکرد تحصیلی آنها بسیار اثر گذارند.
بهزاد سلمانی جعفر حسنی
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی تاثیر درمان فراشناختی در باورهای فراشناختی، فرانگرانی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، علایم و نشانه های بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (gad) بود. روش: هشت بیمار مبتلا به gad به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و پس از همتا سازی (سن و تحصیلات)، به طور تصادفی در گروه های درمان فراشناختی، درمان دارویی، درمان ترکیبی (فراشناخت و دارو) و کنترل جایگزین شدند. تمامی بیماران چهار بار به وسیله ی پرسش نامه ی فراشناخت ها (mcq-30)، فرانگرانی (mwq)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (cerq)، اضطراب بک (bai)، افسردگی بک (bdi-ii) و اضطراب همیلتون (hars) ارزیابی شدند. پژوهش از نوع تک آزمودنی چندخط پایه ای بود بنابراین داده های جمع آوری شده به روش تحلیل اندازه گیری های مکرّر و تحلیل داده ها به کمک رسم نمودار تجزیه و تحلیل شدند. از فرمول درصد بهبودی و ملاک بهبود تشخیصی نیز برای قضاوت درباره میزان بهبودی استفاده شد. نتایج: بیماران دریافت کننده ی درمان فراشناختی توانستند بیش ترین اثربخشی را در متغیرهای فرانگرانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به دست آورند و بیماران دریافت کننده ی درمان ترکیبی توانستند این دستاورد را بر حسب کاهش نمرات در باورهای فراشناختی و علایم و نشانه های gad کسب کنند. هر دو گروه این پیشرفت را در مرحله ی پیگیری 45 روزه حفظ کردند. بیماران گروه درمان دارویی تنها توانستند با توجّه به علایم و نشانه های gad در مرحله ی پس از درمان بهبودی معناداری به لحاظ بالینی کسب کنند اما نمرات آ ن ها در علایم و نشانه های gad در مرحله ی پیگیری 45 روزه اندکی افزایش یافت. بیماران گروه کنترل نیز در هیچ یک از متغیرها بهبودی معناداری به دست نیاوردند. بحث و نتیجه گیری: درمان فراشناختی (با یا بدون دارو) توانست در دوره ای که کم تر از نیمی از جلسات درمان های کوتاه مدتی مثل شناختی رفتاری را دربرمی گیرد، به کاهش معناداری در میزان باورهای فراشناختی، فرانگرانی، راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان، علایم و نشانه های در بیماران مبتلا به gad بیانجامد. بنابراین لازم است تا بیش از پیش مورد توجّه متخصصان بالینی قرار گیرد.
بیان قادری شهرام محمدخانی
چکیده هدف پژوهش حاضر، ارزیابی روابط ساختاری بین متغیرهای باورهای فراشناختی، فرانگرانی، راهبردهای کنترل فکر و اضطراب بر اساس مدل فراشناختی اضطراب و نگرانی (ولز، 1995، 1997) در جمعیت نوجوانان بود. سیصد و نود یک دانش آموز دختر و پسر (6/15=میانگین، 2/1=انحراف استاندارد) در شهر کرمانشاه که به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند، پرسشنامه های باورهای فراشناختی کودکان (mcq-c)، پرسشنامه ی فرانگرانی (mwq)، پرسشنامه کنترل فکر (tcq) و سیاهه اضطراب صفت- حالت (stai) را پاسخ دادند. با تغییراتی در مدل پیشنهادی اولیه، مدل نهایی برازش خوبی را نشان داد. نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی منفی، باورهای خرافه، تنبیه و مسئولیت، فرانگرانی به طور مستقیم با اضطراب رابطه دارند. همچنین دو راهبرد کنترل فکر توجه برگردانی و تنبیه در رابطه ی بین باورهای فراشناختی منفی، نظارت شناختی، باورهای خرافه، تنبیه و مسئولیت، فرانگرانی و علائم اضطراب در نوجوانان میانجی گری می کنند. نتایج پژوهش از مدل فراشناخت اضطراب و نگرانی حمایت می کند و نشان می دهد باورهایی که افراد در مورد پردازش افکارشان دارند و راهبردهایی که برای کنترل شناخت هایشان به کار می برند، نقش مهمی در شروع و تداوم اضطراب دارد. بنابراین، تغییر باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر ناسازگارانه که افراد برای کنترل افکار ناخواسته-شان استفاده می کنند، می تواند در پیشگیری از تشدید و تداوم اضطراب مفید باشد. کلیدواژ ها: باورهای فراشناختی؛ فرانگرانی؛ راهبردهای کنترل فکر؛ اضطراب؛ نوجوانان
طاهره قربانی شهرام محمدخانی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ای میزان اثربخشی گروه درمانی شناختی –رفتاری (cbt ) مبتنی بر مهارت آموزی و درمان نگه دارنده با متادون ( mmt) در تغیر باورهای مرتبط بامواد عقاید وسوسه انگیز خودکارامدی، تنظیم هیجان و پیشگیری از بازگشت به مصرف مواد در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن 45 نفر از افراد سوء مصرف کننده ی مراجعه کننده به مراکز درمانی اعتیاد انتخاب و در سه گروه درمان شناختی-رفتاری، درمان نگه دارنده با متادون و گروه کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان هر سه گروه قبل و پس از پایان مداخله و هم چنین 2 ماه پس از درمان پرسش نامه های باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسه انگیز خودکارامدی و هوش هیجانی را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه ( f نمرات اختلافی) آزمون تعقیبی توکی و رشو های آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتیجه ی پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با درمان نگه دارنده با متادون و گروه کنترل به کاهش معادار باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسه انگیز و افزایش معنادار خودکارآمدی و تنظیم هیجان افراد مصرف کنندهی مواد منجر شد، ولی تفاوت معناداری بین گروه درمان نگه دارنده بامتادون و گروه کنترل مشاهده نشد. سرانجام نتایح این پژوهش نشان داد که میزان بازگشت به مصرف مواد در افراد شرکت کننده در گروه درمان شناختی-رفتاری نسبت به گروه درمان نگه دارنده با متادون و گروه کنترل به طور معناداری کمتر بود ولی تفاوت معناداری بین گروه دارودرمانی و گروه کنترل دیده نشد. نتیجه گیری : درمان شناختی-رفتاری با ایجاد تغییر در متغیرهای شناختی و رفتاری مرتبط با سوء مصرف مواد مانند باورهای مرتبط با مواد عقاید وسوه انگیر خودکارآمدی و راهبردهای تنظیم هیجان خطر بازگشت به مصرف مواد را کاهش می دهد. بنابراین با توجه به این یافته های، برنامه های درمان سوء مصرف مواد باید این متغیرهای میانچی مصرف را هدف قرار دهند.
مقصود ظفرپناهی شهرام محمدخانی
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش واسطه ای باورهای فراشناختی در ارتباط بین هیجان های منفی و استفاده آسیب زا از اینترنت (piu)انجام شد. روش: نمونه مورد پژوهش شامل 220 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. از پرسشنامه های باورهای فراشناختی (mcq-30) برای ارزیابی باورهای فراشناختی مقیاس بیمارستانی اضطراب و افسردگی (hads) اعتیاد به اینترنت (iat) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ک ه بین هر سه متغیر هیجان های منفی باورهای فراشناختی و استفاده آسیب زا ا زاینترنت مقدار مثبت و معنی داری وجود دارد همچنین ترکیب خطی هیجان های منفی و باورهای فراشناختی توانست به مقدار قابل توجهی واریانس piuرا پیش بینی کند.اما مهمترین یافته این پژوهش تایید نقش میانجی گری باورهای فراشناختی در ارتباط بین دو متغیر دیگر بود بدین صورت که هیجان های منفی نه تنها به صورت مستقیم بر استفاده آسیب زا از اینترنت موثر است بکله به صورت غیر مستقیم و از طریق باورهای فراشناختی هم می تواند استفاده آسیب زا از اینترنت را تحت تاثیر قرار دهد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش با تایید نقش باورهای فراشناختی و هیجان های منفی در استفاده آسیب زا از اینترنت از فرضیه فراشناختی ولز و ماتیوس( 1996،1994) در مورد اختلال های روان شناختی حمایت می کند. این یافته ها نشان می دهد که باورهای مثبت درباره ی نگرانی اطمینان شناختی ضعیف و لزوم کنترل افکار فعال شده در اثر هیجان منفی به استفاده از اینترنت به عنوان یک راهبرد تنظیم هیجان منجر می شود. بنابراین تغییر باورهای فراشناختی و آ«وزش راهبردهای تنظیم هیجان می تواند باعث کاهش استفاده از اینترنت شود.
رقیه علایی خرایم پروین کدیور
هدف: این پژوهش با هدف شناخت نحوه روابط عوامل والدینی، همسالان، سبک مقابله، عزت نفس و پرخاشگری در مصرف مواد در میان نوجوانان شهر کرج انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل 447 نفر (239 دختر و 208 پسر) از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کرج بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات از این قرار بود: مقیاس های پیوند عاطفی با والدین و وضعیت گروه همسالان از پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد rapi مقیاس های سابقه مصرف والدین و وضعیت مصرف مواد توسط نوجوان از پرسشنامه رفتارهای پرخطر، پرسشنامه پرخاشگری (aq) مقیاس عزت نفس رزنبرگ و پرسشامه سبک مقابله با فشار روانی (ciss) . از روش تحلیل مسیر برای یک مدل علی برگرفته از مدل یادگیری اجتماعی مصرف مواد توسط نوجوان رونالد سیمون و جان رابرتسون (1989) استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که ارتباط با همسالان منحرف و پرخاشگری رابطه مستقیم و طرد والدینی رابطه غیر مستقیم با مصرف مواد داشت. هم چنین طرد . والدینی با پرخاشگری، عزت نفس و همسالان منحرف رابطه مستقیم داشت. بنابراین ارتباط با همسالان منحرف و پرخاشگری علاوه بر رابطه مستقیم با مصرف مواد در نوجوانان نقش میانجی نیز در رابطه طرد والدینی و مصرف مواد داشتند. نتیحه گیری : طراحی مداخلاتی برای بهبود روابط نوجوانان با همسالان سالم و تقویت پیوند عاطفی نوجوانان با والدین و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نوجوان، می تواند مصرف موادر را در نوجوانان کاهش داده و جلوگیری کند. ً
فاطمه بی جن خان شهرام محمدخانی
مطالعات قبلی نشان داده اند که زندگی در مناطق و خانواده های پرخطر، با بروز رفتارهای ناسازگارنه در نوجوانان رابطه دارد. نوجوانانی که علی رغم مواجه با چنین شرایطی، سالم می مانند، تاب آور نامیده می شوند. هدف از این پژوهش، تعیین پیش بینی کننده های تاب آوری در نوجوانان در معرض خطر در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی بود. بدین منظور 386 نفر از دانش آموزان 13 تا 18 ساله شهرستان شهریار که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند، پرسشنامه های عوامل محافظ و خطرساز سوءمصرف مواد، تاب آوری، عزت نفس روزنبرگ، حمایت اجتماعی و نسخه بازنگری شده رفتارهای پرخطر را تکمیل کردند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد . یافته های پژوهش نشان داد که تاب آوری در سطح فردی بیشترین رابطه معنادار را با امید، در سطح خانوادگی با حمایت خانواده و در سطح اجتماعی با احساس تعهد به مدرسه داشت. همچنین بر اساس نتایج حاصل از رگرسیون سلسله مراتبی، یافته های پژوهش نشان داد که متغیرهای فردی (امید، عزت نفس، هیجان خواهی، مهارت های اجتماعی و مذهب) بهترین پیش-بینی کننده های تاب آوری در نمونه مورد مطالعه هستند. پس از متغیرهای فردی، متغیرهای خانوادگی (حمایت خانواده) و در نهایت متغیرهای اجتماعی ( تعهد به مدرسه و فضای روانی-اجتماعی مدرسه) بیشترین نقش را در پیش بینی تاب آوری نمونه مورد مطالعه داشتند. بنابراین توجه به این متغیرها می تواند در پیشگیری از رفتارهای پرخطر و ارتقاء تاب آوری نوجوانان در معرض خطر، موثر باشد.
فرید آسیابانی شهرام محمدخانی
رفتارهای پرخطر ازجمله مصرف و سوء مصرف مواد در نوجوانان یکی از بحرانی ترین مسایل پیشروی کشورهای امروزی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه توانمند سازی روانی – اجتماعی بر عوامل خطرساز و حافظت کننده مصرف مواد و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان در معرض خطر صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانش آموزان پسر سال اول مقطع متوسطه در مدارس دولتی شهر سنندج تشکیل می دادند، که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی مورد نظر در این پژوهش 30 نفر از دانش آموزان پسر سال اول متوسطه بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در دو گروه آزمایش (15 n=) و کنترل (15 n=) قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد، پرسشنامه رفتارهای پرخطر، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامه سلامت روان شناختی گردآوری شد که از روایی و پایایی خوبی برخوردار است. روش تحقیق به صورت نیمه آزمایشی بود. از آزمون آماری تحلیل کواریانس و ضریب همبستگی پیر سون برای آزمون تایید یا رد فرضیه های پژوهش استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که برنامه توانمند سازی روانی – اجتماعی بر افزایش نگرش منفی نسبت به مصرف مواد، مهارت های خود کنترلی و مهارت های اجتماعی به عنوان (عوامل حفاظت کننده مصرف مواد) و افزایش عزت نفس و سلامت روان شناختی و کاهش رفتارهای خشونت آمیز، مصرف یک ماه گذشته سیگار و قلیان و تمایل به مصرف یک ماه گذشته هرگونه مواد مخدر در نوجوانان در معرض خطر تأثیر معناداری دارد. اما تأثیر معناداری بر کاهش مصرف یک ماه گذشته مشروبات الکلی و رفتارهای جنسی نداشت. این یافته ها ضمن تایید اثر بخشی برنامه توانمند سازی روانی – اجتماعی به درک مکانیزم عمل این برنامه نیز کمک می کند. در نتیجه شواهد خوبی در حمایت از رویکردهای توانند سازی روانی- اجتماعی برای پیشگیری از مصرف مواد و کاهش رفتارهای پرخطر فراهم می کند.
فاطمه آیت مهر شهرام محمدخانی
هدف پژوهش حاضر مقایسه کارامدی دو درمان شناختی – رفتاری و فراشناختی در کاهش نشانه ها ی اجبار شست و شو بود. به این منظور 6 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری خالص از نوع شست و شو، با تکمیل آزمون ییل بروان و نسخه ی ویرایش شده نشانه های وسواس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمان فراشناختی و شناختی - رفتاری قرار گرفتند. بیماران هر دو گروه به مدت 12 جلسه ی یک ساعته درمان های مربوط به خود را دریافت نمودند. آزمون های افسردگی بک ii، اضطراب بک، باورهای فراشناختی، باورهای وسواسی، آمیختگی فکر - عمل، نسخه ی ویرایش شده نشانه های وسواس و نشانه-های توقف درونی را در چهار نوبت پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری اولیه و ثانویه توسط بیماران تکمیل شد و داده ها به دو صورت انفرادی و گروهی تحلیل گردید. در تحلیل انفرادی از شکل ها، تحلیل دیداری و اندازه ی اثر و در تحلیل گروهی داده ها از تحلیل واریانس با یک عامل بین گروهی (گروه های درمانی) و یک عامل درونی (زمان آزمون ها که شامل پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری اولیه، پیگیری ثانویه) استفاده شد. در کاهش نشانه های اجبار شست و شو درمان شناختی - رفتاری، کارآمدتر از درمان فراشناختی عمل کرد اما در کاهش اضطراب و افسردگی درمان فراشناختی قدرتمندتر بود. همچنین درمان فراشناختی در کاهش باورهای فراشناختی و نشانه های توقف درونی به صورت معناداری کارآمدتر از درمان شناختی - رفتاری بود و درمان شناختی - رفتاری در کاهش کنترل فکر و برآورد خطر عملکرد بهتری داشت. در با در نظر گرفتن ملاک های کارآمدی هاینس و اسکات (2000)، می توان با احتیاط درمان فراشناختی را درمانی کارآمد برای اختلال وسواسی - اجباری مقاوم به درمان پیشنهاد کرد.
نفیسه برقی محمدنقی فراهانی
مقدمه: انجمن معتادان گمنام برنامه ای برای بهبود از اعتیاد به مواد مخدر می باشد که هدف خود را بر سلامت فیزیکی، فیزیولوژیکی، روانی و عملکرد معنوی متمرکز کرده است. پژوهش حاضر این بحث را فرضیه سازی کرده که رابطه خلاقیت هیجانی، تاب آوری و شادکامی در اعضای انجمن معتادان گمنام به طور معناداری متفاوت از گروه متادون درمانی است. روش: نمونه شامل 100 نفر مرد داوطلب ( 50 نفر عضو انجمن معتادان گمنام، 50 نفر معتاد استفاده کننده از متادون)، سن 25-45 که حداقل 6 ماه دوره پرهیز از مواد داشته اند می باشد.. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه ی جمعیت شناختی محقق ساخته، مقیاس خلاقیت هیجانی آوریل، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس شادکامی آکسفورد بود. یافته ها: نتایج تحلیل پژوهش نشان می داد که حضور در انجمن معتادان گمنام تفاوت معناداری را در خلاقیت هیجانی، تاب آوری و شادکامی به جز عزت نفس در مقایسه با گروه متادون درمانی ایجاد می کنند.
شکوه اثنی عشری شهرام محمدخانی
پژوهش حاضر به منظور بررسی مدل شناختی اضطراب بر اساس مدل دوگاس (2004)، در بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. در این مدل متغیرهای شناختی عدم تحمل ابهام، باورهای مثبت در مورد نگرانی، اجتناب شناختی، جهت¬گیری منفی به مشکل و اثرات مستقیم و غیرمستقیم آن¬ها بر نگرانی و اضطراب، در قالب مدل اندازه¬گیری و ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. 300 نفر از مبتلایان به بیماری سرطان به-صورت دردسترس در یک بیمارستان و کلینیک شیمی¬درمانی در اصفهان انتخاب و با استفاده از مقیاس-های عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای فراشناختی، اجتناب شناختی، جهت¬گیری منفی نسبت به مشکل، پرسشنامه نگرانی ایالت پن و اضطراب حالت اسپیلبرگر مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده¬های پژوهش با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که این مدل در بیماران مبتلا به سرطان از برازش خوبی برخوردار است و واریانس معناداری از نگرانی و اضطراب را در آنان تبیین می¬کند. کلیه روابط مستقیم و غیرمستقیم بین متغیرهای مدل به غیر از رابطه مستقیم اجتناب شناختی با اضطراب معنادار بود و رابطه بین اجتناب شناختی و نگرانی دارای بالاترین میزان معناداری بود. باورهای مثبت درباره نگرانی رابطه بین عدم تحمل ابهام و نگرانی را میانجی¬گری کرد ولی اجتناب شناختی میانجی رابطه بین نگرانی و عدم تحمل ابهام نبود. جهت¬گیری منفی به مشکل نیز از طریق وساطت نگرانی بر اضطراب اثر داشت.
سامان صادق پور شهرام محمدخانی
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش باورهای مذهبی با میانجی¬گری متغیرهای فراشناختی، باورهای آمیختگی، مسئولیت¬پذیری و راهبردهای کنترل فکر در علایم اختلال وسواسی-اجباری بود. به این منظور تعداد 401 شرکت کننده به¬صورت در دسترس انتخاب شدند و به منظور گردآوری داده¬ها از پرسشنامه¬های باورهای فراشناختی ولز (mcq-30)، وسواس سنج مادزلی (moci)، آمیختگی افکار (tfi)، راهبردهای کنترل فکر (tcq)، غربال¬گری باورهای مذهبی (rsq) و باورهای مسئولیت¬پذیری (ras) استفاده شد. داده¬های پژوهش با استفاده از روش¬های تحلیل عاملی و مدل-یابی معادلات ساختاری و نرم¬افزار spss و lisrel تجزیه و تحلیل شد. یافته¬های پژوهش حاکی از آن بود که همه¬ی متغیرهای شناختی و فراشناختی با علایم وسواسی ارتباط مستقیم و معنادار دارد. همچنین باورهای مذهبی از طریق متغیرهای مسئولیت¬پذیری، باورهای آمیختگی و راهبردهای کنترل بر علایم وسواسی تأثیر می¬گذارد. بنابراین علاوه بر متغیرهای اختصاصی وسواس، باورهای مذهبی نیز به¬عنوان یک عامل زمینه¬ساز غیر اختصاصی و البته با میانجی¬گری متغیرهای شناختی و فراشناختی، در اختلال وسواسی-اجباری تأثیرگذار است.
مهناز سربندی فراهانی شهرام محمدخانی
پژوهش حاضر از نوع مطالعه شبه آزمایشی بود که به منظور ارزیابی اثر آموزش برنامه زایمان و فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب بارداری و مولفه¬های روان¬شناختی مرتبط با آن در زنان باردار صورت گرفت. سوال اصلی پژوهش بود که آیا آموزش زایمان و فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی به زنان باردار، موجب کاهش اضطراب، استرس ادراک¬شده، عاطفه منفی و افزایش ذهن آگاهی، عاطفه مثبت، رضایت زناشویی و نیز بهبود راهبردهای مقابله این افراد می شود؟ در این پژوهش، جامعه هدف (آماری)، کلیه زنان بارداری بود که در اواخر سه ماهه دوم و یا در اوایل سه ماهه سوم بارداری به سر می¬بردند و طبق معیار پرسش¬نامه اضطراب بارداری، دارای اضطراب بارداری بودند. بعد ار نمونه-گیری در دسترس، افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند که گروه آزمایشی به عنوان گروهی بود که در آن، شرکت¬کنندگان نه جلسه آموزش برنامه زایمان و فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند و در گروه کنترل هیچ¬گونه آموزش روان¬شناختی صورت نگرفت و افراد صرفاً در فرآیند عادی مراقبت¬های دوران بارداری مرکز زنان و زایمان قرار داشتند. هر دو گروه قبل از شروع برنامه، پرسش¬نامه¬ اضطراب بارداری را پر کردند و بعد از داشتن معیارهای شرکت در این پژوهش و قرار گرفتن در گروه¬های مربوطه، پرسش¬نامه¬های مرتبط با متغیرهای پژوهش را تکمیل کردند و پس از پایان کلاس¬ها نیز دوباره پرسش¬نامه¬ها توسط تمام شرکت¬کنندگان در پژوهش، اعم از گروه آزمایشی و کنترل، تکمیل شد و نتایج به¬دست آمده توسط شاخص تحلیل کوواریانس، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد برنامه زایمان و فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی توانست تفاوت معناداری را در پیش¬آزمون و پس¬آزمون متغیر اضطراب بارداری، استرس ادراک¬شده، ذهن آگاهی، عاطفه مثبت، رضایت زناشویی و راهبرد مقابله هیجان¬مدار و مسأله مدار، ایجاد کند. اما در متغیرهای عاطفه منفی و سبک مقابله¬ای اجتنابی تفاوت معناداری مشاهده نشد. با توجه به نتایج پژوهش به نظر می¬رسد آموزش برنامه زایمان و فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی می¬تواند در طیف گسترده¬ای از متغیرهای مربوط به دوران بارداری، تغییرات معناداری را ایجاد کند.
طاهره مهدوی حاجی شهرام محمدخانی
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی، کیفیت زندگی و تنظیم هیجانی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم بود. روش: پژوهش حاضریک مطالعه شبه آزمایشی همراه با گروه کنترل و پیش آزمون- پس آزمون بود. 28 نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 12 جلسه سه ساعته، پنج مهارت اصلی زندگی شامل مهارتهای مقابله با خلق منفی، برقراری ارتباط موثر، جرات مندی، مدیریت خشم و مدیریت استرس را دریافت کردند. ولی گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه آزمایش و گواه، پیش و پس از مداخله، پرسشنامه های شادکامی آکسفورد، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و تنظیم هیجانی شات را تکمیل نمودند. داده های بدست آمده با استفاده از روش های آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری و نرم افزار18- spssمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بهبود معناداری در شادکامی و راهبردهای تنظیم هیجان شرکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. هم چنین آموزش مهارت های زندگی به افزایش نمرات کیفیت زندگی شرکت کنندگان گروه آزمایش، در حیطه های سلامت روانی، روابط اجتماعی و محیط فیزیکی شد، اما بر حیطه سلامت جسمانی تاثیر معناداری نداشت. نتیجه: برنامه آموزش مهارتهای زندگی، مداخله موثری برای افزایش میزان شادکامی، کیفیت زندگی و تنظیم هیجانی دانشجویان است. این یافته ها از اثریخشی برنامه آموزش مهارتهای زندگی به عنوان یک مداخله مبتنی بر رویکردهای شناختی- رفتاری در ارتقای کیفیت زندگی و شاخص های بهداشت روانی دانشجویان حمایت می کند. بنابراین با توسعه این نوع آموزش ها می توان به بهبود سطح کیفیت زندگی و شادکامی دانشجویان کمک کرد.
سمانه قدمپور شهرام محمدخانی
مقدمه: تحقیقات بر روی افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی و پرخوری عصبی تنوعی از متغیرها را که در این دو اختلال نقش دارند، شناسایی کرده¬اند؛ این مطالعه با هدف بررسی نقش تشخیصی مولفه¬های ترس از ارزیابی مثبت و منفی، کمال¬گرایی مثبت و منفی و توجه معطوف به خود در این دو اختلال انجام شده است. مواد و روش¬¬: در این مطالعه علّی¬ مقایسه¬ای، تعداد 90 نفر (30 نفر مبتلا به پرخوری عصبی، 30 نفر مبتلا به اضطراب اجتماعی، 30 نفر بهنجار)، در دامنه سنی 40-20، به شیوه¬ی نمونه¬گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه¬های اضطراب اجتماعی، نگرش خوردن، ترس از ارزیابی مثبت و منفی، کمال¬گرایی مثبت و منفی و توجه معطوف به خود را تکمیل کردند. نتایج با استفاده از روش تحلیل تشخیص مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته¬ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه بهنجار و گروه مبتلا به پرخوری عصبی، در مولفه¬ی کمال¬گرایی مثبت بالاتر از گروه مبتلا به اضطراب اجتماعی است و میانگین نمرات گروه اضطراب اجتماعی غیر از کمال¬گرایی مثبت در بقیه¬ی مولفه¬ها از گروه بهنجار و پرخوری عصبی بالاتر است. همچنین نتایج تحلیل تشخیص نشان داد که این تفاوت، در ترکیبی از متغیرهای پژوهش بر حسب اهمیت¬شان به ترتیب (ترس از ارزیابی منفی، کمال¬گرایی منفی، توجه درونی، ترس از ارزیابی مثبت و توجه بیرونی) سه گروه را از هم متمایز می¬کند. نتیجه¬گیری: با توجه به نتایج پژوهش می¬توان گفت که مولفه¬های ترس از ارزیابی منفی، کمال¬گرایی منفی، توجه معطوف به خود و ترس از ارزیابی مثبت می¬تواند وقوع یا عدم وقوع اضطراب اجتماعی و پرخوری عصبی را پیش¬بینی -کند و از این رو پیشنهاد می¬شود که در جریان درمان این اختلالات به نقش این عوامل توجه کرد.
معصومه فرنام نیا شهرام محمدخانی
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش واسطه ای معنویت، حس انسجام و راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین استرس ادراک شده و شدت وابستگی به مواد انجام شد. روش: نمونه آماری پژوهش شامل 200 نفر از زنان مصرف کننده مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد کرج بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و مورد مطالعه قرارگرفتند یافته ها: بر اساس شاخص های نیکویی برازش، مدل پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی برخوردار است. علاوه بر این بین استرس ادراک شده و شدت وابستگی به مواد به صورت مستقیم رابطه وجود ندارد و از بین متغیر های واسطه ای فقط متغیر حس انسجام ارتباط بین استرس ادراک شده و شدت وابستگی به مواد را میانجی گری می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و تأیید نقش میانجی گری حس انسجام در رابطه بین استرس ادراک-شده و شدت وابستگی به مواد و همچنین ارتباط بین استرس و معنویت تقویت حس انسجام و معنویت در برنامه های پیشگیرانه و مداخله ای باید مدنظر قرار گیرد.
مرتضی فیاضی جعفر حسنی
پژوهش حاضر به ارزیابی مدلی پرداخته است که نقش مولفه های عصب-روان شناختی و آسیب های روانی را در اعتیاد به اینترنت دانشجویان مد نظر قرار می دهد. یافته ها حاکی از آن بود که سیستمbas تنها به واسط? اضطراب اجتماعی و افسردگی در اعتیاد به اینترنت نقش دارد و سیستمfffs هم به طور مستقیم و هم به واسط? افسردگی و اضطراب اجتماعی در اعتیاد به اینترنت نقش دارد.
وحید صبری شهرام محمدخانی
رابطه بین اختلال شخصیت مرزی و اختلال دوقطبی یکی از موضوعات پیچیده در تشخیص افتراقی بین دو اختلال هست مولفه هیجانی و شناختی بین دو اختلال از اشتراکات بین این دو اختلال است که در پژوهش های مختلفی بدان اشاره شده است در پژوهش حاضر متغیرهایی از مولفه های هیجانی و شناختی انتخاب گردیده و بروری بیماران مذکور مطالعه صورت گرفته هست.
ازاده پرواسی شهرام محمدخانی
شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن از درمان های موج سومی است که اثربخشی آن در دامنه ای از اختلال های روانی مورد آزمون قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر حضورذهن در نشخوار فکری، افسردگی و رضایت زناشویی زنان مواجه شده با پیمان شکنی همسر بود.
محمد خالقی شهرام محمدخانی
اختلال اضطراب فراگیر (gad) یک سندرم روان پزشکی گسترده است که اثرات مهمی بر سلامت افراد دارد. بااین حال، در مقایسه با سایر اختلال های اضطرابی تعداد اندکی از بررسی ها متوجه اختلال اضطراب فراگیر بوده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی (est) و درمان فراشناختی (mct) در علائم و نشانه های اضطراب، طرح واره های هیجانی، باورهای فراشناختی و نگرانی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. یافته های پژوهش حاضر نشان داد بااحتیاط می توان طرح واره درمانی هیجانی را درمانی اثربخش برای اختلال اضطراب فراگیر معرفی کرد.
مرضیه اسماعیلیان شهرام محمدخانی
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط ساختاری مهارت های ذهن آگاهی، تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی با اضطراب اجتماعی نوجوانان انجام شد .پژوهش حاضر اکتشافی، از نوع طرح های همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 480 نفر از دانش آموزان دختر و پسر 14-12 ساله شهر اصفهان در سال 1394 بود که بر اساس فرمول برآورد حجم نمونه کلاین، به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چک لیست تنظیم هیجانی، پرسشنامه اضطراب اجتماعی، مقیاس ذهن آگاهی و پذیرش کودکان و پرسشنامه حساسیت اضطرابی استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای amos و spss و به روش تحلیل مسیر انجام شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که حساسیت اضطرابی و ذهن آگاهی به صورت مستقل و با میانجی گری تنظیم هیجان نقش مهمی در ایجاد و تداوم اضطراب اجتماعی نوجوانان دارند. در مجموع نتایج پژوهش نشان داد متغیرهای حساسیت اضطرابی، ذهن آگاهی و تنظیم هیجان با اضطراب اجتماعی نوجوانان همبستگی معنادار دارند ((p<0/01, p<0/05 و برازش مدل ساختاری پژوهش در حد مطلوبی است
معصومه گنجی ارجنگی محمدنقی فراهانی
چکیده ندارد.
احمد بختیاری نژاد محمدنقی فراهانی
چکیده ندارد.
سعید صیادی محمدنقی فراهانی
چکیده ندارد.
امیر عسکرپور علیرضا مرادی
چکیده ندارد.
علیرضا هوایی شهرام محمدخانی
چکیده ندارد.
رضا آهنی ربابه نوری
چکیده ندارد.
نگار صادقی شهرام محمدخانی
چکیده ندارد.