نام پژوهشگر: محبوبه فولاد چنگ
مهدی کریمی زنگنه رحمت اله مرزوقی
هدف پژوهش بررسی رابطه بین نوع رهبری مدیران و تعهد سازمانی کارکنان جهاد کشاورزی استان فارس بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی جهاد کشاورزی استان فارس در سال 92-91 می باشد. بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 322 نفر از کارکنان ستادی جهاد کشاورزی استان فارس انتخاب گردیدند. در پژوهش از پرسشنامه های رهبری چند عاملی بس (1985) و تعهد سازمانی می یر و آلن (1997) به عنوان ابزار استفاده شد. به منظور روایی از روش همسانی درونی و سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که 1- نوع رهبری مدیران تحولی است. 2- تعهد کارکنان در سطح کفایت مطلوبی ارزیابی شد. 3- هم چنین نوع رهبری پیش بینی کننده تعهد سازمانی کارکنان مرد و زن می باشد. 4- نوع رهبری پیش بینی کننده تعهد کارکنان با مدارک مختلف تحصیلی به جز مدرک لیسانس بود. 5- همین طور نوع رهبری پیش بینی کننده کارکنان با سوابق خدمتی مختلف بود. 6- و نهایتاً نوع رهبری پیش بینی کننده تعهد سازمانی کارکنان رسمی و پیمانی به جز قراردادی می باشد.
طیبه اسمعیلی جعفر جهانی
هدف از تحقیق حاضر، بررسی رابطه بین سبک رهبری ( تحول گرا، تعاملی) و خلاقیت سازمانی از دیدگاه مدیران و دبیران مدارس متوسطه نواحی چهارگانه شهر شیراز می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و دبیران دبیرستان های دولتی شهر شیراز در سال تحصیلی 88-1387 می باشد که در نواحی چهارگانه به خدمت اشتغال دارند. گروه نمونه 130 نفر از مدیران مدارس متوسطه نواحی چهارگانه می باشند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. همچنین تعداد 100 نفر دبیر از نواحی چهارگانه به نسبت مساوی به صورت تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب گردید. در این تحقیق، از دو ابزار پرسشنامه سبک رهبری و پرسشنامه خلاقیت برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها با استفاده از روش تحلیل گزینه و آلفای کرونباخ بدست آمد. نتایج نشان داد که رابطه معنی داری بین سبک رهبری و خلاقیت سازمانی وجود دارد و تفاوت معنی داری بین سبک رهبری با ابعاد رهبری فرمند، تحریک ذهنی، توجه فردی، پاداش مشروط و مدیریت مبتنی بر استثنا به عنوان متغیر پیش بین و خلاقیت سازمانی به عنوان متغیر وابسته، از دیدگاه مدیران و دبیران مدارس متوسطه وجود دارد. مدیران مدارس با انتخاب سبک رهبری تحول گرا، کارکنان را ترغیب می نمایند تا موثرتر و کارآمدتر عمل نمایند و برکارکنان برای دستیابی به یک عملکرد فوق العاده در یک زمینه بسیار وسیعی از نوآوری و تغییر اثر می گذارند. همچنین، دبیران با توجه به سبک رهبری تعاملی، از طریق تبادلات و توجه به انگیزش و نگرش کارکنان در جهت افزایش خلاقیت تمایل نشان می دهند.
سمیه همت زاده فریده یوسفی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش عاطفی با استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی انجام شد. نمونه ای مشتمل بر 316 دانش آموز (177 دختر و 139 پسر) از سه پایه تحصیلی (اول، دوم، سوم،) از دبیرستان های شیراز که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، دو پرسشنامه هوش عاطفی (پترایدز و فارنهام، 2001) و پرسشنامه استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (انگ و هوان،2006) را تکمیل کردند. به منظور بررسی پایایی و روایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ و همبستگی تک تک گویه ها با نمره کلی استفاده شد. نتایج نشان داد که همه ی ابزارها دارای روایی و پایایی مطلوب برای استفاده در فرهنگ ایرانی هستند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان نشان داد که هوش عاطفی پیش بینی کننده منفی و معنادار برای استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خرده مقیاس های آن است. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در نمرات هوش عاطفی، تفاوت معناداری بین دو جنس وجود ندارد. اما نمرات استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دختران بیشتر از پسران است.
گل آرا الهیار قصبه ای مرتضی لطیفیان
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودپنداره در رابطه ی ابعاد تأثیر معلم- دانش آموزی شامل عدم اطمینان و حمایت و هدایت وکنترل در انگیزش تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. نمونه پژوهش به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شد، شامل 368 دانش آموز (285دختر و 83پسر) دبیرستانی شهرستان ارومیه بودند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه معلم- دانش آموزی(مایرز، 1993) پرسشنامه خودپنداره pmsps (منداگلیو و پی ریت، 1995) پرسشنامه خودانگیزش تحصیلی ism (سینکلایر، 1992) استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بعد عدم اطمینان پیش بینی کننده ی منفی و معنادار انگیزش درونی (01/0>p ،16/0- = ) و بعد خودپنداره کل رابطه مثبت و معنادار انگیزش بیرونی، بعد حمایت پیش بینی کننده ی مثبت ومعنادار انگیزش درونی می باشد(001/>p ،30/0= )، عدم اطمینان پیش بینی کننده ی مثبت و معنادار انگیزش بیرونی (*05/0>,p 15/0= ) بعد کنترل پیش بینی کننده ی معناداری نمی باشد. درنهایت نقش واسطه ای خودپنداره کل – خودپنداره ارزشی با ابعاد تعامل معلم و انگیزش تحصیلی مشاهده شد. همچنین نشان داده شد که پسران و دختران از نظر تعامل معلم – دانش آموزی با واسطه خودپنداره بر انگیزش تحصیلی تفاوت معناداری با هم ندارند و از لحاظ رشته ای تفاوت معناداری وجود نداشت. با توجه به آزمون توکی میانگین برخی رشته ها بیشتر از رشته های دیگر بود.
لیدا خزایی فریده یوسفی
چکیده بررسی رابطه بین هوش هیجانی و اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان شهرستان کوهدشت بوسیله لیدا خزایی پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و اهمالکاری تحصیلی در دانشجویان شهرستان کوهدشت انجام گرفت. از دیگر اهداف پژوهش، مقایسه ی دختران و پسران در متغیرهای مورد مطالعه بود. برای انجام این مطالعه، در یک نمونه پژوهشی شامل 280 دانشجو (138 پسر و 142 دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، از پرسشنامه مقیاس هوش هیجانی پترایدز و فارنهام (2001) و مقیاس ارزیابی اهمالکاری تحصیلی سولومون و رتبلوم (1984) استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و آزمون tویژه گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که بین هوش هیجانی و اهمالکاری تحصیلی رابطه ای منفی و معنادار برقرار است و از بین ابعاد هوش هیجانی، دو بعد خوش بینی و درک عواطف به ترتیب پیش بینی کننده بعد آماده شدن برای تکالیف و آماده شدن برای امتحانات (از ابعاد اهمالکار ی تحصیلی) به صورت منفی و معنادار بودند. در هوش هیجانی (و چهار بعد آن) تفاوت معناداری بین میانگین نمرات دختران و پسران مشاهده نگردید و در اهمالکاری تحصیلی میانگین نمرات دختران، تنها در بعد آماده شدن برای تکالیف از پسران بیشتر بود. کلید واژه ها: هوش هیجانی؛ اهمالکاری؛ اهمالکاری تحصیلی
آمنه یکتا مرتضی لطیفیان
پژوهش حاضر با هدف بررسی قدرت پیش بینی کنندگی حمایت اجتماعی و خودپنداره برای انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان در گروه دختران و پسران در دانشکده های علوم تربیتی و مهندسی صورت پذیرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 350 دانشجوی دختر و پسر (175دخترو 175پسر) دانشکده های علوم تربیتی ومهندسی دانشگاه شیراز بودند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل: مقیاس انگیزش تحصیلی(ism)، مقیاس خود پنداره p.m.s.p.s)) و مقیاس حمایت اجتماعی استفاده بود. داده ها با استفاده از آرمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و آزمون t مستقل مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد بین انگیزه درونی با بعد حمایت خانواده و حمایت دیگران همبستگی معنادار وجود دارد. انگیزه بیرونی با بعد حمایت دیگران، همیاری اجتماعی با بعد حمایت دوستان و حمایت دیگران و وابستگی اجتماعی تنها با بعد حمایت خانواده همبستگی نشان داد. خودپنداره انگیزه درونی با بعد خودپنداره اجتماعی، بعد خودپنداره تحصیلی و بعد خودپنداره ارزشی همبستگی مثبت و معنا داری را نشان دادند، اما با بعد خودپنداره ورزشی رابطه ای نشان نداد. انگیزه بیرونی با بعد خودپنداره ورزشی ، بعد خودپنداره اجتماعی بعد خودپنداره تحصیلی و بعد خودپنداره ارزشی همبستگی مثبت ومعنی داری نشان داد. متغیر انگیزشی همیاری اجتماعی نیز با هر چهار بعد، بعد خودپنداره ورزشی ،بعدخودپنداره اجتماعی بعد خودپنداره تحصیلی، و بعد خودپنداره ارزشی همبستگی نشان داد. متغیر انگیزشی وابستگی اجتماعی با هر چهار بعد، یعنی بعد خودپنداره ورزشی ، بعد خودپنداره اجتماعی، بعد خودپنداره تحصیلی و بعد خودپنداره ارزشی همبستگی مثبت و معنی داری را نشان داد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد در بعد انگیزش درونی پیشرفت تحصیلی، خودپنداره تحصیلی به تنهایی توانست انگیزش درونی پیشرفت تحصیلی را تبیین کند. در بعد بیرونی انگیزش پیشرفت تحصیلی عامل خود پنداره تحصیلی به تنهایی پیش بینی کننده محسوب می شود. در بعد همیاری اجتماعی عامل خودپنداره اجتماعی به تنهایی پیش بینی کننده می باشد.در بعد وابستگی اجتماعی حمایت خانواده به تنهایی توانست انگیزش وابستگی اجتماعی پیشرفت تحصیلی را تبیین کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد الگوی روابط بین متغیرهای پژوهش در گروه های دختران و یکسان نیست اما میانگین نمرات دانشکده های مهندسی و علوم تربیتی در متغیرهای پژوهش حاکی از وجود تفاوت در بین دانشجویان دو دانشکده در دو بعد انگیزه درونی و وابستگی اجتماعی بود. واژگان کلیدی: حمایت اجتماعی، خودپنداره، انگیزش پیشرفت تحصیلی
کورش محمدی فریده یوسفی
چکیده بررسی رابطه بدرفتاری والدین با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان بوسیله کورش محمدی پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی رابطه بین بدرفتاری والدین و خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان در دانش آموزان مقطع تحصیلی راهنمایی شهر اصفهان انجام گرفت. از دیگر اهداف پژوهش، مقایسه ی دختران و پسران پایه های مختلف تحصیلی در متغیرهای مورد مطالعه بود. بدرفتاری والدین با فرزندان، می تواند در ابعاد مختلفی بروز پیدا کند و تاثیر آن در ابعاد گسترده ای از زندگی فرزندان قابل بررسی است که در این مطالعه، سه بعد جسمی، احساسی و بی توجهی آن در ارتباط با متغیرهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی فرزندان مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه این پژوهش، 313 دانش آموز شامل 161 دختر و 152 پسر شاغل به تحصیل در پایه های های مختلف تحصیلی از جامعه آماری مورد پژوهش، که کلیه دانش آموزان شاغل به تحصیل در مدارس راهنمایی اصفهان در سال تحصیلی 91- 1390 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. روش این تحقیق از نوع همبستگی است و برای دستیابی به اهداف پژوهش، از دو ابزار پرسشنامه شامل: خودکارآمدی دانش آموز جینکز و مورگان (1999) و سنجش بدرفتاری والدین دیمیر (1995) بهره گرفته شد. همچنین به منظور سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، از طریق معدل نمرات آنان در امتحانات نوبت اول کلیه دروس اقدام گردید. برای تحلیل داده های این پژوهش از روش های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین بدرفتاری والدین و ابعاد آن (جسمی، احساسی و بی توجهی) با دو متغیر خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی رابطه ای منفی و معنادار برقرار است و از بین ابعاد بدرفتاری، دو بعد بدرفتاری جسمی و بی توجهی والدین به صورت منفی قادر به پیش بینی ابعاد خودکارآمدی (شامل استعداد، کوشش و بافت) و پیشرفت تحصیلی در فرزندان می باشند. در تمامی ابعاد بدرفتاری و خودکارآمدی تفاوت معناداری بین میانگین نمرات دختران و پسران مشاهده نگردید اما اثر اصلی جنسیت در پیشرفت تحصیلی معنادار بود بدین صورت که بین میانگین نمرات دختران و پسران تفاوت معناداری به نفع پسران برقرار بود. علاوه بر این ها، اثر متغیر پایه کلاسی، از میان ابعاد بدرفتاری، تنها بر بعد بدرفتاری جسمی و از میان ابعاد خودکارآمدی، بر دو بعد کوشش و بافت معنادار بود در حالی که اثر تعاملی جنسیت و کلاس، بر نمرات تمامی ابعاد بدرفتاری، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی معنادار بود. کلید واژه ها: بدرفتاری؛ خودکارآمدی؛ خودکارآمدی تحصیلی؛ پیشرفت تحصیلی
سمیه ابراهیمی پور مرتضی لطیفیان
هدف پژوهش حاضربررسی تاثیرتعامل معلم- دانش آموز و نگرش ریاضی برموفقیت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی می باشد. شرکت کننده گان پژوهش شامل400 نفر از دانش آموزان دختر و پسر؛ (200دختر ، 200پسر) ، مقطع اول دبیرستان های شهر شیراز بوده اند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسش نامه نگرش سنج ریاضی( ایکن، 1985)، و پرسش نامه تعامل معلم - دانش آموز ( لوی، هوی مایرز،1993) بود. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون ورگرسیون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین ابعاد رفتارمدیریتی، با اهمیت وانگیزه همبستگی مثبت وبین رفتار سرزنش کننده و التذاذ، ترس ونگرانی ، همبستگی مثبت ومعنی داری و با انگیزه همبستگی منفی معنی داری مشاهده می شود. رفتار دوستانه به صورت مثبت ومعنی دارپیش بینی کننده ترس ونگرانی است و با انگیزه همبستگی منفی ومعنی داری دارد. از بین ابعاد نگرش، ترس و نگرانی به صورت منفی ومعنی دار توانست موفقیت تحصیلی در درس ریاضی را پیش بینی کند. واژگان کلیدی: تعامل معلم – دانش آموز، نگرش ریاضی، موفقیت تحصیلی در درس ریاضی
فاطمه انباردار محبوبه فولاد چنگ
چکیده بررسی رابطه دینداری و سبک های دلبستگی با بهزیستی روان شناختی دانشجویان پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دینداری و سبک های دلبستگی با بهزیستی روان شناختی دانشجویان انجام شد. در این مطالعه که از نوع همبستگی می باشد، 300 دانشجو ( 85 پسر و 215 دختر) که با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه شیراز انتخاب شدند، مقیاس های دینداری گلاک و استارک (1965)، سبک های دلبستگی وان اودن هاون و همکاران (2004)، و بهزیستی روان شناختی ریف (1995) را تکمیل کردند. به منظور محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرانباخ و به منظور بررسی روایی نیز ضریب همبستگی هرگویه با نمره کل هر یک از بعد مربوطه محاسبه شد. نتایج حاصل از محاسبه پایایی و روایی ابزارها مطلوب بود. پس از تحلیل داده ها، پژوهش نشان داد که بین دینداری و سبک دلبستگی ایمن با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. به علاوه سبک دلبستگی ایمن، عامل هدفمندی، روابط مثبت با دیگران و رشد شخصی را به طور مثبت و معنا داری پیش بینی می کند. همچنین بعد اعتقادی دینداری، عامل روابط مثبت با دیگران و بعد پیامدی دینداری، عامل هدفمندی را به طور مثبت و معنا دار پیش بینی می کند اما سبک دلبستگی دل مشغول، عامل استقلال هدفمندی؛ سبک دلبستگی منفصل عامل رشد شخصی و استقلال؛ و سبک دلبستگی ترسان عامل رابطه مثبت با دیگران را به طور منفی و معناداری پیش بینی می-نمایند. بررسی تفاوت های جنسیتی نشان داد که دختران در ابعاد اعتقادی و تجربی از بعد های دینداری و رشد شخصی از ابعاد بهزیستی روان شناختی نمره بیشتری نسبت به پسران کسب کردند. در پایان، نتایج این پژوهش بر حسب کاربردهای تربیتی آن و پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده به بحث گذاشته شد. کلید واژه ها: بهزیستی روان شناختی، سبک های دلبستگی، دینداری، دانشجویان
مرضیه جوادپور فریده یوسفی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش عاطفی و نیازهای اساسی روان شناختی در دانش اموزان دبیرستانی شهر شیراز بود. بدین منظور 350 نفر از دانش اموزان دبیرستان های شیراز که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، پرسشنامه های هوش عاطفی پترایدز و فارنهام و مقیاس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی گانیه را تکمیل نمودند. روایی و پرسشنامه ها در حد مطلوب و رضایت بخش بدست امد. نتایج نشان داد که بین هوش عاطفی و نیازهای روان شناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. مهارت اجتماعی و درک عواطف ( ابعاد هوش عاطفی) قادر به پیش بینی مثبت و معنادار نیاز روان شناختی استقلال بودند. خوش بینی ، درک عواطف و کنترل عواطف نیز نیاز شایستگی را به نحو مثبت و معنادار پیش بینی کردند. اما نیاز به پیوستگی تنها از طریق خوش بینی به صورت مثبت و معنادار قابل پیش بینی بود.
حسین نیرومند محبوبه فولاد چنگ
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه گری سبک های پردازش هویت در رابطه بین سبک های دلبستگی و شادکامی انجام شد. مشارکت کنندگان این پژوهش 358 نفر (183دختر و 175 پسر) از دانش آموزان دبیرستان های شهرستان مرودشت بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. این افراد پرسش نامه های سبک های دلبستگی )هازان و شیور، 1987)، شادکامی آکسفورد (آرجیل و لو، 1990) و سبک های پردازش هویت (وایت و همکاران، 1998) را تکمیل کردند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها به کمک همبستگی درونی بررسی شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان، حاکی از آن بود که سبک های پردازش هویت قادر به پیش بینی شادکامی می باشند. علاوه بر آن بعد دلبستگی ناایمن اجتنابی شادکامی را به صورت منفی پیش بینی می کند. همچنین نقش واسطه گری سبک های پردازش هویت تایید شد. بدین صورت که سبک های پردازش هویت اطلاعاتی و هنجاری در رابطه سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و شادکامی دارای نقش واسطه گری بودند. همچنین سبک هویت هنجاری نیز واسطه سبک دلبستگی ایمن و شادکامی بود. به منظور بررسی تفاوت های جنسیّتی در متغیرهای پژوهش از آزمون آماری t برای گروه های مستقل استفاده گردید. نتایج نشان داد که در همه متغیر ها تفاوت معنی داری بین دو جنس مشاهده نشد.
سپیده سیاوشی مرتضی لطیفیان
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه گری بخشش در رابطه ی هوش معنوی و بهزیستی روان شناختی است. در این راستا مدلی سلسله مراتبی ارائه شد که در آن هوش معنوی به عنوان متغیر مستقل، بخشش به عنوان متغیر واسطه ای و بهزیستی روان شناختی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. مفروضه ی اصلی مدل موجود نقش واسطه گری بخشش در رابطه ی بین متغیر مستقل و وابسته بود. نمونه پژوهش حاضر 477 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز (245 نفر دختر، 232 نفر پسر) در سال تحصیلی 91-1390 بودند که به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور بررسی متغیر بخشش از پرسش نامه بخشش تامپسون (2005)، برای تعیین هوش معنوی از پرسش نامه ی هوش معنوی کینگ (2008) و برای ارزشیابی بهزیستی روان شناختی از پرسش نامه ریف (1989) استفاده شد. روایی و پایایی ابزارهای مورد نظر احراز گردید. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان از نقش واسطه گری بخشش خود، در رابطه ی ابعاد گسترش خودآگاهی و معناسازی شخصی از هوش معنوی و ابعاد رشد شخصی، رابطه ی مثبت با دیگران، پذیرش خود از بهزیستی روان شناختی و نمره کل آن حمایت کردند. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد گسترش خودآگاهی و معناسازی شخصی از هوش معنوی با واسطه گری بخشش دیگران رشد شخصی از بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کنند. بعد معناسازی شخصی از هوش معنوی نیز با واسطه گری بخشش در موقعیت تنها پیش بینی کننده رشد شخصی از بهزیستی روان شناختی است. بنابراین یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که هوش معنوی با واسطه گری بخشش قادر به پیش بینی بهزیستی روان شناختی افراد است.
مقداد غفاری زاده محبوبه فولاد چنگ
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه¬گری تاب¬آوری در رابطه بین سبک¬های دلبستگی و بهزیستی روانی در دانش¬آموزان دوره متوسطه ¬صورت گرفت. شرکت¬کنندگان این پژوهش شامل 355 نفر(179 پسر و 176 دختر) از دانش¬آموزان دبیرستان¬های شهر شیراز بودند که بر اساس روش نمونه¬گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شدند. به منظور اندازه¬گیری متغیرهای پژوهش هر یک از شرکت کنندگان، پرسش نامه های سبک-های دلبستگی (هازان و شیور، 1987)، تاب¬آوری(کانر و دیویدسون، 2003) و بهزیستی روانی(ریف و کیز، 1995) را تکمیل نمودند. پایایی ابزارهای پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی آنها از طریق همسانی درونی بررسی گردید. نتایج به دست آمده حاکی از پایایی و روایی قابل قبول آزمون¬ها بود. با استفاده از رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و با استفاده از مراحل پیشنهادی بارون و کنی(1986)، مدل مفهومی پژوهش مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد تاب¬آوری در رابطه بین سبک دلبستگی ایمن و بهزیستی روانی نقش متغیر میانجی کامل و در رابطه بین دلبستگی ناایمن دوسوگرا و بهزیستی روانی، نقش متغیر میانجی نسبی را ایفا نموده است.یافته دیگر پزوهش این بود که سبک دلبستگی اجتنابی پیش بین معنادار تاب آوری نبود و تاب¬آوری در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و بهزیستی روانی دارای نقش میانجی گری نیست. در پایان، به منظور بررسی تفاوت های جنسیّتی در متغیرهای پژوهش از آزمون آماری t برای گروه های مستقل استفاده گردید و مشخص گردید که در سبک های دلبستگی و تاب آوری بین میانگین نمرات دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد اما در بهزیستی روانی میانگین نمرات پسران به نحو معناداری بالاتر از میانگین نمرات دختران بود.
فاطمه آزادی ده بیدی فرهاد خرمایی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه¬ی بین سبک¬های تفکر و اضطراب امتحان با واسطه¬گری مولفه¬های هدف-گرایی در دانشجویان بود. در این راستا،350دانشجو (188¬پسر و 162¬دختر) با استفاده از نمونه¬گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای تصادفی به روش تناسب احتمالی با اندازه، از بین دانشجویان دانشگاه شیراز انتخاب شدند. پرسشنامه سبک تفکر (گراشا و ریچمن، 1996)، پرسشنامه هدف¬گرایی (الیوت و مک¬گریگور، 2001) و مقیاس سنجش اضطراب امتحان (مهرگان،¬ نجاریان و احمدی¬،1380) ابزارهای پژوهش حاضر را تشکیل می-دادند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله¬ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن¬ها به وسیله تحلیل عاملی تعیین شد. نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل قبول ابزارها بود. در این پژوهش از مدل معادلات ساختاری برای تحلیل مسیر متغیرهای مشاهده¬پذیر استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مولفه¬های هدفگرایی در رابطه بین سبک¬های تفکر همکاری خواه و مستقل¬ و اضطراب امتحان،¬ نقش واسطه¬ای سهمی را ایفا می¬کند.¬ علاوه¬ بر ¬این، سبک¬های تفکر مسولیت¬پذیر، رقابت¬طلب، وابسته و اجتناب¬کننده به صورت غیر¬مستقیم و با واسطه¬گری کامل مولفه¬های هدف¬گرایی پیش¬بینی کننده ¬اضطراب امتحان هستند. شاخص¬های نیکویی برازش مدل نیز برازش مدل پیشنهادی پژوهش را تأیید کرد. تلویح ضمنی نتایج پژوهش این است که سبک¬¬های تفکر به صورت مستقیم و غیر¬مستقیم با واسطه مولفه¬های هدف¬گرایی بر اضطراب امتحان تأثیر دارد. هدف-گرایی نیز بر اضطراب امتحان اثر مستقیم دارد. لذا ضروری است، در نظام تعلیم و تربیت به سبک¬های تفکر و هدف¬گرایی به عنوان عوامل موثر در اضطراب امتحان بیش از پیش توجه شود.
یلدا حسام محمودی نژاد محمد خیّر
پژوهش حاضر به دنبال بررسی بهزیستی روانشناختی (هدفمندی در زندگی، رشد شخصی، روابط مثبت با دیگران، خود پیروی، تسلط بر محیط و پذیرش خود) در دانش آموزان بود که در آن هوش شناختی و هوش هیجانی به عنوان متغیرهای برون زاد و هسته کنترل به عنوان متغیر واسطه ای در نظر گرفته شده اند. نمونه پژوهش حاضر تعداد 402 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز بودند که به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و مقیاس های بهزیستی روانشناختی، هوش شناختی، هوش هیجانی و هسته کنترل را تکمیل نمودند. شاخص های روایی و پایایی این ابزارها مطلوب بود. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون در قالب تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش هیجانی، هوش شناختی و هسته کنترل می توانند هدفمندی در زندگی را به عنوان یکی از مولفه های بهزیستی روانشناختی پیش بینی کنند. همچنین هوش هیجانی مولفه های پذیرش خود، رشد شخصی، تسلط بر محیط، خود پیروی و روابط مثبت با دیگران که از مولفه های دیگر بهزیستی روانشناختی می باشند را پیش بینی می نماید. در ارتباط با نقش واسطه ای هسته ی کنترل، نتایج نشان داد که هسته ی کنترل توانسته است هدفمندی در زندگی را به عنوان مولفه ی بهزیستی روانشناختی واسطه گری کند. ایفا نماید. در پایان توجیهات مدل و تلویحات ضمنی این یافته ها برای تعلیم و تربیت ذکر شده است.
منصور محمدحسینی پور محبوبه فولاد چنگ
در سالهای اخیر یادگیری خود نظم ده یکی از کانونهای اساسی تعلیم و تربیت واقع شده است. هدف اساسی از انجام این تحقیق نیز ارتقاء راهبردهای یادگیری خود نظم ده در گروهی از دانشجویان دوره آموزش عالی می باشد. نمونه مورد مطالعه از میان دانشجویان مراکز تربیت معلم شهر یاسوج به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. این نمونه شامل 74 نفر ( 40 نفر پسر، 34 نفر دختر) از دانشجویان هر دو مرکز شهید ایزد پناه و کوثر در سال تحصیلی 84-85 بود که در چهار کلاس درس مشغول به تحصیل بودند. برای تعیین گروه آزمایش و کنترل نیز به صورت تصادفی اقدام گردید. به گونه ای که دو کلاس به تعداد 39 نفر ( 21 نفر پسر، 18 نفر دختر) برای گروه آزمایش و 2 کلاس به تعداد 35 نفر ( 19 نفر پسر، 16 نفر دختر) برای گروه کنترل انتخا.....
طاهره کشتکاران مرتضی لطیفیان
این تحقیق به منظور بررسی تاثیر ابعاد الگوهای ارتباطی یعنی جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری هم نوایی بر روی خودپنداره تحصیلی و همچنین بررسی نقش واسطه گری تایید والدین صورت گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش 482 نفر، شامل 237 پسر و 245 دختر در مقطع اول دبیرستان شهر شیراز بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای از نواحی آموزش و پرورش شهرستان شیراز انتخاب شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه تجدیدنظر شده الگوی ارتباطات خانواده (فیتزپاتریک و ریچی،1994)، شاخص رفتارهای تأییدی والدین (الیس،2002)، مقیاس خودادراکی مندگلیو و پریت (1995)، بودند. برای بررسی پایایی این ابزارها از آلفای کرونباخ و باز آزمایی و برای بررسی روایی از روش تحلیل عامل و همسانی درونی استفاده شد، ابزارها پایایی و روایی خوبی را نشان دادند. مدل فرضی با استفاده از رگرسیون به شیوه متوالی هم زمان و با بکارگیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) مورد تحلیل گرفت. نتایج نشان داد که بعد جهت گیری گفت و شنود پیشبینی کننده مثبت و قوی و بعد هم نوایی پیشبینی کننده منفی متغییرهای تایید والدین و خودپنداره تحصیلی است. همچنین پس از بررسی ضرایب مسیرهای به دست آمده، معلوم شد که متغییر تایید والدین نقش واسطه ای میان بعد جهت گیری گفت و شنود و خود پنداره تحصیلی دارد.