نام پژوهشگر: مهدی فرمانیان
فرهاد نعمتی نعمت الله صفری
چکیده واژگان کلیدی:شیعه، تشیع، کوفه، محدثان نوشته حاضر پایان نامه ای است که به بررسی نقش کوفه به عنوان یکی از مراکز شیعی در گسترش تشیع تا قرن چهارم پرداخته است. در این نوشته ابتدا کلیاتی درباره تعاریف مختلف از شیعه بیان شده، و بعد به بسترشناسی سیاسی کوفه که شامل پیدایش کوفه به عنوان یک شهر اسلامی، حوادث مهم تاریخی آن و نقش مردم کوفه در این حوادث پرداخته است. گونه های مختلف تشیع و راههای ارتباط شیعیان با ائمه یکی دیگر از مباحث این نوشتار به حساب می آید. نگاهی به مکتب حدیثی شیعه در این چهار قرن، دانشمندان شیعی کوفه و میراث علمی آنها در زمینه های همچون تفسیر، فقه، کلام، تاریخ و رجال و نقش آنها در سلسله اسناد روایات شیعه از مباحث مهم این رساله است. در قسمتی دیگر به بیان فرقه های موجود در کوفه مانند فرقه های مختلف شیعه، مرجئه، خوارج، معتزله، اصحاب حدیث و اصحاب رأی پرداخته و تعامل شیعیان امامیه با این فرق را مورد بررسی قرار داده است. بررسی نقش شیعیان کوفه در گسترش تشیع در دیگر سرزمین های اسلامی مانند شهرهای ایران از جمله قم، ری، اهواز، اصفهان، خراسان ، منطقه عراق از جمله بغداد، بصره، موصل، انبار وکشور مصر مبحث پایانی این پایان نامه است که بخش مهمی از این نوشته را به خود اختصاص داده است.
مصطفی سرداری نعمت الله صفری فروشانی
اسماعیلیان نخستین به رهبری محمد بن اسماعیل و نوادگانش، حدود یک قرن به فعالیت پنهان خود ادامه دادند تا اینکه در اواسط قرن سوم و با استفاده از فرصت بدست آمده از قیامهای مختلف علویان و غیر آنها، در کوفه با عنوان قرامطه ظهور کردند و به سرعت، داعیانی به دیگر بلاد اسلامی گسیل داشتند که از جمله آنها، ابوسعید جنابی بود که با استقرار در بحرین و با به اطاعت درآوردن قبایل منطقه، دولتی تأسیس کرد که بارها خلافت عباسی را با تهدیدهای جدی روبرو کرد. این دولت گرچه حدود دو قرن پا برجا بود ولی بررسی تاریخ این دولت نشان می دهد که تحرکات و قدرت آن، وابستگی تامی به شخصیت رهبران آن داشته و تنها در زمان حکومت سه تن از آنها؛ ابوسعید(285تا300ه.ق)، ابوطاهر (311 تا 332ه.ق ) و حسن اعصم (359 تا 366ه.ق) اقداماتی تاریخ ساز و عمدتا نظامی از ایشان برجای مانده است. پس از اعصم، بعلت منازعات داخلی خاندان حکومتی؛ که دخالتهای خارجی فاطمیان در انتخاب حاکم بر شدت آن افزوده بود، قدرت قرمطیان بحرین به سرعت رو به افول نهاد و در اثر حمله قبایل اطراف؛ که از سوی عباسیان حمایت می شدند، از قدرتی منطقه ای به حکومتی محلی رضایت دادند. از آنجا که اخبار بر جای مانده از آنها در قریب به اتفاق موارد، منحصر به گزارش تحرکات نظامی آنها می باشد لذا دانسته ها از دیگر امور این فرقه نظیر؛ اطلاعات راجع به تشکیلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... بسیار کم و محدود به گزارشات ناصر خسرو و ابن حوقل است. در زمینه روابط خارجی، رابطه آنها با عباسیان، جز در زمان اعصم، خصمانه بود ولی در مورد فاطمیان، با اینکه قرامطه از لحاظ اعتقادی با آنها اشتراکات زیادی داشتند ولی اختلافی که پس از ادعای مهدویت از سوی عبیدالله المهدی فاطمی ایجاد شد فراز و فرودهای زیادی در روابط قرمطیان با فاطمیان را موجب گشت. شدیدترین شکل این روابط، تقابل اعصم قرمطی با معز فاطمی به پشتوانه خلیفه عباسی بود. و از آن روی که، به عقیده این فرقه، توجه به باطن شریعت اصل بوده و متمسکین به ظاهر، در واقع خارج از اسلام بودند لذا سیاست آنها در دشمنی با پیروان سایر فرق و نیز برخی اقدامات آنها مانند مباح شمردن ریختن خون ایشان، نتیجه چنین باوری بود. با اینکه تحقیق حاضر، نتیجه مطالعه کتب تاریخ، ملل و نحل، سفرنامه، ادبی و ... می باشد ولی با این حال، دستیابی به تصویر روشنی از حقایق حاکم بر این فرقه، بعلت فقدان منابع خودی و انحصار آن در منابع عمدتا مخالف آن، میسور نبود. لذا حتی الامکان سعی بر آن شده است که از برخی تناقضات موجود در این نوع منابع، در کمرنگ کردن اتهاماتی مانند ثنوی گری، اشترکی گری در زنان و ... سود جسته شود.
محمد ابراهیم قاسم جوادی
عنوان این تحقیق بررسی مقایسه ای امامت از دیدگاه شیعه اثناعشری و اسماعیلیه می باشد که در چهار فصل تنظیم شده است. در فصل اول با استناد به ادله قوی اثبات شده که تشیع در زمان پیامبر اکرم (ص) که توسط خود آنحضرت پی ریزی شده بود بوجود آمد و دیدگاههای دیگر ابطال شده است همچنین با نقل فرقه های بوجود آمده تا زمان امام صادق (ع) بیان شده که فرقه گرایی در شیعه یک روندی بود که قبل از پیدایش اسماعیلیه نیز وجود داشت و هر کدام عوامل متعددی داشت و پیدایش اسماعیلیه ادامه همین روند بوده است و نقش غلات عامل عمده در پیدایش اسماعیلیه بوده است. در فصل دوم عقیده امامیه در باره امامت مطرح شده است که امامت را از اصول دین می دانند و وجوب نصب امام را بر خداوند واجب می دانند ونص و عصمت را در امام شرط می دانند وبه دوازده امام قائلند و بر امامت هر کدام نص ارائه می نمایند. در فصل سوم عقیده اسماعیلیه در باره امامت مطرح شده که آنها وجود امام را در هر زمانی واجب می دانند و نصب امام را از جانب خداوند واجب می دانند و شرائط امام نص ، عصمت وعلم را در امام لازم می دانند و مراتبی را نیز برای امامت نقل می کنند. در فصل چهارم بعد از بیان اشتراکات میان امامیه و اسماعیلیه در باب امامت اختلافات دو فرقه مطرح شده که اختلاف در اولین امام، جانشین امام صادق(ع) از دیدگاه دو فرقه و عقیده مهدویت از نظر دو فرقه و تعداد امامان از نظر دو فرقه مهمترین آنها می باشند.
ابرار حسین مهدی فرمانیان
این پایان نامه با عنوان « تاریخ اسماعیلیه در شبه قاره هند از آغاز ورود تا پایان قرن دهم» مشتمل بر یک مقدمه، چهار فصل و یک خاتمه می باشد و در پایان هر فصل یک نتیجه گیری نیز ارائه گردیده است. در فصل اول بحث پیدایش اسماعیلیه و انشعابات اولیه آنان بررسی شده و نیز به بررسی زندگی اسماعیل بن جعفر و ارتباط او با غلات، امامت اسماعیل و فرزند او، مسئله بداء و چگونگی انشعاب اسماعیلیه به دو گروه مهم فاطمیون و قرامطه پرداخته شده. در فصل دوم: مباحثی درباره ورود اسماعیلیه به شبه قاره هند مطرح شده است و پیش از پرداختن به این موضوع، نخست به زمینه های ورود آنان پرداخته شده و پس از پرداختن به این موضوع، نخست به زمینه های ورود آنانت پرداخته شده و پس از آن درباره نخستین داعیان و پیروان آنان که در این سرزمین به فعالیتهای تبلیغی می پرداختند بحث و بررسی صورت گرفته است. همچنین در آخر چگونگی تشکیل و انقراض دولت های اسماعیلیه مورد بحث و بررسی قرار داده شده است. در سومین فصل: نخست به چگونگی گسترش خوجه های و نخستین ترویج کنندگان این فرقه در شبه قاره هند تا قرن دهم پرداخته شده و پس از آن به معرفی رهبران این فرقه، در قرنهای بعد اشاره گردیده است.
خادم علی اصغری مهدی فرمانیان
علم کلام علمی است که در آن از ذات، صفات، افعال خداوند، حدوث و قدم و احوال ممکنات از مبدا و معاد و جبر و تفویض امامت و نبوت و .... با ادله منطقی و فلسفی بحث میشود. یکی از اصول اعتقادی خوارج این است که حکم تنها از آن خداوند است در اندیشه خوارج هر کس گناه کبیره مرتکب شود کافر به حساب می آید. امام رضا ع می گوید: اسلام غیر از ایمان است. هر مومنی مسلمان است ولی هر مسلمانی مومن نیست. معتزله می گویند: مرتکب گناه کبیره نه کافر مطلق است و نه مومن مطلق، بلکه در وسط این دو قرار دارد. گروه معتزله شفاعت را مخصوص مومنان میدانند نه گناهکاران، میگویند: شفاعت ترفیع درجه مومنانند نه بخشیدن گناهان کبیره. بعضی از غلات اباحی مسلک بودند میگفتند: هر کس امام را شناخت در انجام هر کاری آزاد است. یکی از عقاید غالیان تفویض است به این معنی که خداوند امامان را به صورت ویژه ای خلق کرده است و کار جهان و افعال بندگان را به امامان واگذار کرده است. زیدیه عصمت را شرط امامت نمیدانند و وجود دو امام در یک زمان را در دو منطقه جایز میدانند. واقفیه کسانی هستند که به امامت امام کاظم توقف کردند و امامت امام رضا را نپذیرفتند. امام رضا درباره واقفیه میگوید: بهودی زندگی می کنند و زندیق می میرند. اهل حدیث معتقدند که خداوند دست صورت، چشم، ..... دارد و با چشم دیده می شود.
محمد شفق خواتی محمد امین احمدی
در روزگار ابوحنیفه نگاهها به اهل بیت متفاوت بود. جدا از برخی عثمانی مذهبان حجاز و اهل حدیث عراق گروههای متعدد یبه عنوان شیعه شناخته می شدند برخی صرفا به دلیل دوستی اهل بیت و نقل فضائل ایشان شیعه نام گرفته بودند که از آنان با عنوان شیعه محب یاد می شود. در این میان ابوحنیفه فراتر از یک شیعه محب و شاید بتوان گفت که حتی فراتر از یک شیعه سیاسی بوده و به مرجعیت علمی اهل بیت نیز باور داشته است. او در بعد سیاسی و در باب امامت و خلافت اسلامی دیدگاهش منطق بر دیدگاه زبدیه است یعنی ضمن پذیرش خلافت خلفای راشد و اعتقاد به افضلیت امام علی ع نسبت به عثمان پس از ایشان به امامت و خلافت امام حسن مجتبی ع معتقد بود و بعد از ان حضرت نیز امامت و خلافت را حق فرزندان امام علی ع از بطن فاطمه می دانست. با این حال وی برای خود استقلال در نظریه پردازی قائل بوده است و نمی توان وی را در اندیشه های فقهی و کلامی اش تابع و کمال اهل بیت ع دانست. باید افزود که اندیشه های وی در عرصه کلام بیشتر از خوزه فقه به مکتب اهلیت ع نزدیک است. او ضمن تلمذ نزد صادقین و زید بن علی ع روابط دوستانه ای با امامان اهل بیت ع برقرار نموده بودو به اکرام و احترام ایشان می پرداخت و آنان را بهترین و عالمترین افراد عصر خود می دانست. وی نه تنها علی رغم اصرار دو حکومت اموی و عباسی هرگز حاضر به همکاری با آنان نشد و هیچگاه مشروعیت این دو دستگاه را نپذیرفت بلکه از قیامهای علویان بر ضد آنان نیز به حمایت بسیار جدی پرداخت و سرانجام به دلیل همراهی با علویان و عشق به اهل البیت ع و وجود رگه های شیعی در او توسط منصور عباسی به زندان افتاد و به احتمال زیاد در اثر خوراندن زهر در زندان به شهادت رسید. اکثر روایات و مناظراتی که در برخی منابع شیعی و سنی آمده و حاکی از روابط تیره صادقین ع با ابوحنیفه است به لحاظ متنی و سندی پذیرفتنی نمی نماید و از هر دو جهت دارای مشکل است. گروههای منسوب به ابوحنیفه طیفهای گوناگونی هستند که از آن میان می توان دسته های ذیل را نام برد: الف) حنفیان کلامی و عدلگرا (که جزء پیروان اولیه ابوحنیفه بوده و امروزه وجود ندارد). ب) حنفیان اهل سنت و جماعت (ماتریدیه، طحاویه، بربلویه و دیوبندیه) ج) حنفیان دوازده امامی و صوفی مسلکان د)حنفیان سلفی. از این میان نزدیکترین دسته به مکتب اهل بیت ع و تشیع حنفیان دوازده امامی و دورترین گروه حنفیان سلفی هستند. عامل دوری برخی حنفیان از مکتب اهل بیت ع و تشیع عوامل ذیل بوده است1. افول مکتب کلامی و عدلگرای حنفی و گسترش مکتب حنفی اهل سنت و جماعت.2. نفوذ بخاری و صحیح او در میان حنفیان 3. دعوای سیساسی عثمانیان و صفویان 4. نفوذ وهابیت و سلفیه در میان حنفیان
محبوب الله حیدری محمدرضا رجبی
موضوع این پایان نامه نقد و بررسی اندیشه های فلسفی ناصرخسرو می باشد که در شش فصل تنظیم شده است. در فصل اول که تحت عنوان اسماعیلیه است در باره ظهور اسماعیلیه، انشعابات و فرق اسماعیلیه، عقاید و القاب اسماعیلیه به صورت خلاصه ذکر شده است. فصل دوم اختصاص دارد به بررسی زندگی ناصرخسرو، که زندگی او را به یمگان بدخشان و زندگی او در آنجا. |آثار ناصر خسرو نیز در این فصل ذکر شده است. در فصل سوم که عنوان ان هستی شناسی از دیدگاه ناصرخسرو می باشد. هیولا، صورت، جوهر، عرض، زمان و مکان از دیدگاه ناصرخسرو مورد بحث قرار گرفته است. فصل چهارم در باره خداشناسی از دیدگاه ناصرخسرو می باشد که در آن موضوعاتی همچون توحید و یگانگی خداوند، صفات خداوند، عقل اول و خلقت عالم به ابداع بحث شده است. در فصل پنجم که معاد از دیدگاه ناصرخسرو می باشد. در باره نفس، جوهریت نفس، معاد روحانی ، ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ از دیدگاه ناصرخسرو مورد بحث قرار گرفته است. در فصل ششم که تحت عنوان کاوشی در نظام فکری ناصرخسرو است، پایبندی او به ایدئولوژی فرقه ای که همان مذهب اسماعیلیه است مورد بررسی قرار گرفته است و توضیح داده ایم که ناصرخسرو بر خلاف دیگر فلاسفه اسلامی تمام معلومات فلسفی خویش را در خدمت معتقدات مذهبی خود قرار داده است. چون بیشتر نظریات او زمانی بیان شده که او به عنوان حجت یا داعی مطرح بوده و خود را ملتزم به دفاع از عقائد خلفای فاطمی می داند. همچنان نظریات ناصرخسرو در باره خلقت عالم، که او جهان هستی را مخلوق عقل و نفس می داند، و در باره خداوند معتقد است که اطلاق هست و نیست جائز نیست، برای تنزیه خداوند همه صفات را از ذات حق نفی می کند، در باره تاویل معتقد است که شریعت سیمای ظاهری حقیقت است و حقیقت سیمای باطنی شریعت و تمام احکام و احادیث را نیز تاویل می کند، مورد نقد قرار گرفته است و در آخر هم نتیجه گیری شده است.
مرتضی دادور آلانق مهدی فرمانیان
افکارعمومی به معنای نوعِ نگرش و اندیشه ی گروه های مختلف مردم، همواره به عنوان نیرویی موثّر در عرصه ی سیاست و اجتماع ایفای نقش می کند، لذا هر نظامِ حاکمی برای استمرار حیات سیاسی خود، ناگزیر اقدام به جلب حمایت افکارعمومی می نماید. دولت سلجوقی نیز به عنوان یکی ازدولت های بزرگ اسلامی با ویژگی های متنوع فرهنگی و اجتماعی عصر خود، از این قاعده مستثنی نبود. پژوهش حاضر در پی آن است تا ساز و کارهایی را که دولت سلجوقی برای مدیریت افکار عمومیِ جامعه به کار گرفته، محسوس و معلوم سازد؛ لذابا عنایت به داده های تاریخی و توصیف و تحلیل آنها، به شناسایی و استخراج ابزارها و تلاش های سلجوقیان برای مدیریت افکارعمومی خواهیم پرداخت. این پژوهش نخست مستلزم تبیین ماهیت افکارعمومی، شناسایی افکارِ رایج و مورد توجهِ عموم و نیز گروه های متنوع موجود در آن دوره می باشد. سلجوقیان با درک این مطلب که نسبت به جامعه ی ایرانی، عنصری بیگانه و فاقد هر نوع امتیازی محسوب می شوند و نزد افکارعمومی شأن و منزلتی ندارند اقدام به استخدام مدیران ایرانی(همچون نظام الملک) و کسب اعتبار و حیثیت از بهترین و نزدیک ترین راه های ممکن نمودند. آنها با آگاهی از اولویتِ افکاری که منشأ دینی و مذهبی داشت، همسوسازی افکارعمومی با سیاست های خود را در موضوعات مربوطه، اولویت اول قرار دادند. به طور کلی دولت مردان سلجوقی در دو حوزه ی ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک اقدام به مدیریت افکارعمومی نمودند. در حوزه ی ایدئولوژیک سه مولّفه ی حیاتی را دنبال کردند: اول کسب مشروعیت از طریق نمادهای دینی، ملّی و رهبران نفوذمند فکری. دوم تحکیم مذهب سنّت به عنوان مذهب حقّه با تقویت موافقین و تخریب مخالفین فکری. سوم ترویجِ برداشت و نگرش خاصی از دین و سوقِ افکارعمومی در جهت مطلوب از طریق نهادهای آموزشی مانند نظامیه و خانقاه. در حوزه ی غیرایدئولوژیک خواجه با انتظام نهاد اقطاع، خواستِ عمومی قبائل ترک به ویژه سرداران سپاه را پاسخ گفت و آنان را تحت کنترل درآورد. همچنین از طریق نظام مراقبت و جاسوسی و نیز برآوردن برخی از خواست های عمومی دیگر گروه های مردم توانست افکارعمومی را کنترل و تا حد مطلوبی ثبات مدیریتی در جامعه را حاکم گرداند و امور مملکت را انتظام بخشد.
کمیل راجانی قاسم جوادی
بهره ها گروهی از شیعیان اسماعیلیه طیبیه هستند. این گروه، که در ابتدا از پیروان آیین هندو بودند، در سال 480 ق/ 1087م و در زمان مستنصر، خلیفه فاطمی، توسط داعیان مصری و یمنی به دین اسلام و با گرایشی شیعی اسماعیلی می گروند. واژه بهره ها، که در زبان گجراتی به معنای داد و ستد و تجارت کردن است، اشاره به حرفه و شغل آنها دارد و در هند قدیم اشتهار هر گروهی به کار و شغلشان رایج بود. بهره ها پس از اسماعیلی شدن به مذهب اسماعیلیه و دستگاه مرکز دعوت، مصر، وفادار بودند. ولی بعد از فوت مستنصر در میان اسماعیلیان مصر شکافی ایجاد شد و بهره ها به تبعیت از داعیان یمنی، از مستعلوی پیروی کردند و نزار، فرزند دیگر مستنصر، را رها کردند. در نزاع بعدی بر سر امامت حافظ و طیِّب نیز، بهره ها با پیروی از داعیان یمنی امامت طیّب را می پذیرند. طیّب به غیبت می رود و بهره ها وی را به عنوان امام غایب تلقی و منتظرند که شخصی از نسل وی ظهور کند و سلسله امامت را ادامه دهد. بعد از غیبت طیّب، امور دعوت به دست داعیان مطلق سپرده می شود و این داعیان که از یمن بودند با بهره ها ارتباط خوبی برقرار می کنند. این سلسله از داعیان مطلق پس از چند سده به هند منتقل شده و تا به امروز هند مرکز دعوت اسماعیلیه طیبیه است. با انتقال دستگاه دعوت به هند و درگیریهای درونی برای تصاحب منصب داعی مطلق ، بهره ها به چندین فرقه منشعب شدند. این فرقه ها عبارت اند از: سلیمانی، جعفری، علوی، داوودی، هجومیه، هبتیه، ناگوشیه، مهدی باغ والا، بدریها و وکیلیها. جمعیت بهره ها در جهان بالغ بر یک میلیون نفر است که عمدتا در ایالت گجرات هند ساکن اند. اکثر بهره ها از فرقه داوودی هستند. پنجاه و دومین داعی مطلق بهره های داوودی، سیدنا برهان الدین، در شهر مومبای ساکن است. بهره ها به مذهبشان سخت پایبند هستند. آنها برای خود ، فرهنگی مذهبی بر اساس مذهب بهره ها، پدید آورده اند. امروزه آنها زبانی مخصوص به خود (لسان الدعو?)، لباسی خاص (قومی لباس) و نظام تبلیغی ویژه ای (نظام الدعو? الهادیه) برای خود دارند. این فرقه در عرصه های اقتصادی از موفقترین مسلمانان هند به حساب می آیند. البته در کنار این ویژگی ها، بهره ها بگونه ای افراطی میل به پنهان بودن دارند ، آنها جامعه ای بسته به حساب می آیند که علاقه ای به برقراری ارتباط با دیگر گروه های مسلمان ندارند. بهره ها در اندیشه های کلامی و فقهی بمانند سایر شیعیان به قرآن ، سنت و اهل بیت رسول الله(ص) و نیز به خلفای فاطمی رجوع می کنند. آنها در استفاده متون دینی گرایش تاویلی دارند ، البته این گرایش آنها را از تمسک به ظاهر شریعیت باز نداشته و ایشان برای ظواهر نیز اهمیت فراوانی قایلند. البته در سالهای اخیر، در میان بهره ها گروهی اصلاح طلب پدید آمده که عمدتاً بر اختیارات بی حد و حصر داعی مطلق اعتراض دارند و خواستار باز بینی در نظام دعوت و دستگاه داعی مطلق هستند.
ظاهر ابیش اف محمد مصطفی پور
تلاش و کوشش که در این تحقیق به انجام رسیده، این است که دیدگاه های علآمه طباطبایی (ره) را در باره عقل و دین مورد بررسی و ارزیابی قرار داده شده است. نگارنده کوشیده است که دیدگاه های و نظرات ایشان را از تفسیر المیزان به اندازه توان علمی خود در باره نسبت عقل و دین مورد بحث و بررسی قرار دهد. بررسی رابطه عقل و دین یکی از بحث های دیرینه در میان دین پژوهان بوده است که هر کدام نسبت به سازگاری و ناسازگاری آن پرداخته اند. در این رساله دیدگاه اختصاصی این شخصیت بی نظیر جهان اسلام که نقش مهمی در این میدان دارد مطرح شده است. آنچه مطالب این رساله را در بر خواهد داشت یک مقدمه و سه بخش است در مقدمه طرح تحقیق مطرح شده است. بخش اول به عنوان کلیات مطرح شده است از دو فصل تشکیل شده در فصل اول به زندگی نامه ، اساتید ، آثار وتألیفات ، روش و جایگاه علمی و ویژگیهای فکری علاّمه طباطبایی اشاره و در فصل دوم به معرّفی اجمالی، تاریخ تألیف و ویژگیهای تفسیر المیزان پرداخته شده است. در بخش دوم مفاهیم اساسی مطرح شده است این بخش نیز از سه فصل تشکیل شده است که در فصل اول به معانی لغوی و اصطلاحی عقل از دیدگاه علاّمه، و همچنین به مباحث از قبیل عقل در قرآن و روایات، متعلقات تعقل، شرائط تعقل، پیدایش و سیر علوم عقلیه در میان مسلمین و در فصل دوم به معانی لغوی و اصطلاحی دین ، دیدگاه علامه طباطبایی (ره) در تعریف دین و سایر و در فصل سوم این بخش به انواع نسبت ها بین عقل و دین پرداخته شده است. بخش سوم تحت عنوان چگونگی نسبت عقل و دین در المیزان مطرح شده است و این بخش نیز از چهار فصل تشکیل شده و در فصل اول به مباحث امکان اعتماد بر ادراکات عقلی، اهمیت و منزلت عقل، اعتبار و حجیت عقل، دلائل اعتبار عقل از دیدگاه قرآن، دین و تفکر منطقی و در فصل دوم به بحث چگونگی ارتباط عقل و وحی و در فصل سوم به بحث قلمرو عقل و دین و سر انجام در فصل حهارم به نمونه های از استدلال قرآنی بر اصول اعتقادی پرداخته شده است در پایان نیز تحت عنوان سخن پایانی به نتایج تحقیق اشاره شده است.
فاطمه رئوفی تبار مهدی فرمانیان
زن ، به عنوان صنفی در مقابل مرد ، از گذشته تا حال ، یکی از محوری ترین مباحث سیاسی ، اجتماعی و دینی بوده و همواره پذیرای نظرات افراطی ، اعتدالی و تفریطی اندیشمندان می باشد.باوجود دیدگاه روشنی که اسلام درباره ی زن دارد ؛ هنوز زن در برخی جوامع موقعیت خویش را نیافته است و همواره نظرات افراطی و تفریطی، چهره ای نامناسب از اسلام را برای جهانیان به تصویر کشیده است. هدف این اثر ، بررسی تطبیق گونه ی دیدگاه امام خمینی (ره) و چندی از اندیشمندان وهابی پیرامون زن است تا بتوان در این زمینه ،به دیدگاهی مناسب و مطابق با آموزه های اسلامی دست یافت.در همین راستا با استفاده از منابع اصیل کتابخانه ای و جستجو در میان فتاوا و نظرات اندیشمندان ،از طریق روش تطبیقی به بررسی آراءپرداخته شده است. براساس این پژوهش دریافت می شود که امام خمینی (ره) ، آفرینش زن را چون مرد در بهترین ساختار می دانند و معتقدند که اسلام ، او را نیز در اوامر و نواهی الهی لحاظ نموده است.اطاعت زن از همسر خویش را به امور زناشویی و خروج از منزل محدود می دانند، جایگاه مادری را رفعت می بخشند و از آن به عنوان بهترین شغل زن یاد می کنند و نه تنها حضور اجتماعی اش را ممنوع نمی دانند ؛ بلکه او را تشویق می کنند که با رعایت موازین شرعی ، در سرنوشت کشورش دخیل باشد؛ در مقابل، اندیشمندان وهابی آفرینش زن را از دنده ی چپ مرد دانسته ، ایمانش را ناقص می خوانند، قوامیت را مقامی برای مرد برمی شمارند،مقام مادری را ارج می دهند و از حضور اجتماعی زن یا به طور کلی نهی می کنند و یا آن را محدود به شرایطی چون ضرورت و عدم حضور در جوامع مردانه می نمایند.
کمال الدین نصرتی سیدمهدی علیزاده موسوی
محمد ناصرالدین البانی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین محدثین اهل سنت در حوزه تفکر دینی و مخصوصاً مکتب سلفی است که علمای فراوانی تحت تأثیر قدرت علمی و نظرات فقهی و حدیثی وی قرار گرفته اند. تحلیل و بررسی اطلاعات گردآوری شده نشان می دهد البانی در آراء اعتقادی خود گرایش های تند سلفی دارد که می توانسته الهام بخش برخی رفتارهای تند سلفی باشد. وی در بحث صفات خبری رویکردی ظاهرگرایانه دارد. هرگونه استغاثه و توسل به غیر خدا را از مصادیق شرک می داند و با یکسان انگاشتن کفر و شرک دامنه کفر را وسعت می بخشد. معیار تشخیص سنت از بدعت را عمل صحابه می داند. سماع موتی را نمی پذیرد و همچون دیگر علمای سلفی توسل، زیارت قبور، بنای بر قبور و شد رحال را رد می کند. همچنین البانی با اعتقاد به اجتهاد و عدم تقلید از مذاهب اربعه، جرأت بررسی مجدد احادیث معتبر و ارائه برخی فتاوای فقهی حرکت جدیدی را در بین سلفیه ایجاد کرد که باعث شد بین سلفیه از یک طرف طرفدارانی پیدا کرده و از طرف دیگر بر علیه او اقداماتی صورت پذیرد. در این رساله اهتمام بر این بوده که تا حد بضاعت در جهت بیان و نقد این دیدگاه ها، گام هایی رو به جلو برداشته شود. از این رو این تحقیق با مروری بر آثار و کتب البانی و ناقدین وی به تبییین برخی نگرش ها و مبانی حدیثی و سلفی البانی پرداخته و آنها را به بوته نقد کشیده است.
مهدی فرمانیان نجفقلی حبیبی
ارتباط و آمیختگی تشیع و تصوف به چند قرن قبل از صفویان و بنا به قولی به قرون آغازین اسلام باز می گردد ، ولی با ظهور صفویان ، رنگ و لعابی دیگر یافت و شدت گرفت. در این دوره ، فقیهان صوفی مشرب و صوفیانی که فلسفه مشا را با تصوف در آمیخته بودند ، زیاد شدند. از فقیهان صوفی مشرب این دوره می توان شیخ بهایی و شاگرد نامدارش محمدتقی مجلسی (پدر علامه مجلسی) را نام برد . یکی دیگر از این فقیهان ملامحسن فیض کاشانی است .وی را پیرو طریقه نوربخشیه و صوفی وحدت وجودی دانسته اند. از فیلسوفان نامی این دوره می توان میرداماد، ملاصدرا و ملا رجبعلی تبریزی را نام برد . ملارجبعلی یک صوفی به تمام معنا بوده که حکمت مشا تدریس می کرد. قاضی سعیدقمی که خود یک عارف و صوفی به تمام معناست ، از شاگردان دو مکتبی است که هر دو وامدار عرفان و تصوف هستند. او قبل از آن که یک فیلسوف یا مفسر باشد ، یک صوفی و به تعبیر بعضی از معاصران یک عارف است. او با آشنایی با افکار حکمت مشا و اشراق و متعالیه و تحقیق در احادیث و معارف اهل بیت دست به تالیف زد و احادیث کلامی را شرح نمود. در این نوشتار به شرح زندگانی و آثار وی پرداخته ، اندیشه های کلامی وی را کاوش می کنیم.