نام پژوهشگر: مهین حاجی زاده
علی فضا مرادی مهین حاجی زاده
غربت گزینی در معنای عام کلمه، پدیده ای است که سـابقه ای به قدمت زندگی بشری داشته و همـواره یکی از دغدغه های زندگی بشری بوده است؛ زیرا چه بسیار افرادی که از اجتماعات انسانی گریزان بوده و یا ازنحوه ی عملکرد حاکمان خود،تنفر داشته اند که در هر دو صورت زمینه ی پیدایش این پدیده در میـان افراد بشری فــراهم گردیده است. سابقه ی این امر نیز در معنای خاص، یعـنی غربت گزینی ادبی که مــدّ نظر این پژوهش است، به دوره ی ادبیات جاهلی بر می گردد. بدین صورت که در شعــر برخـی از شعرای این دوره، موضوع غربت گزینی مطرح بوده و بدان پرداخـته شده است. پس از آن در دوره های ادبی متأخر نیز بحث غربت گزینی، مورد توجه شعرا بوده و در اشعار آنان نمود داشته است. مصداق بارزتر این موضوع را می توان در ادبیات معـاصر عربی مشاهده نمود؛ زیرا اسباب و عللی از جمله عـوامل سیاسی و اقتصادی و نیز شرایط موجود دوره ی معاصر، باعث تشدید این پدیده در ادب معاصر گـردیده است. پژوهش حـاضر، موضوع غربت گزینی در اشعـار پنج تن از شعـرای معاصر عـــراقی یعنی بدر شـــاکر السیاب، نازک الملائکه، عبد الوهاب البیاتی، بلند الحیدری و احمد مطــر را بررسی کـرده و ضمن بیان انواع غربت گزینی در شعر آنان، به عوامل پیدایش این انواع از سوی آنان نیز اشاره می کند. شعرای مذکور هر کدام از نگاه خود به این مسألـه پرداخته و نوع نگاه آنان به این موضوع نیز متفاوت از یکدیگر می باشد، ولی قـــالب ارائه ی اشعــار در این زمینه، از جانب آنان تقریباً یکسان بوده و همان قالب شعــر آزاد است. در این پژوهش علیرغم دشــواری تفکیک انواع غربت گزینی، به جهت قابل هــضم بودن مســألــه برای خوانندگان، این انواع از هم تفکیک شده است. نکته ی قابل توجــه در این پژوهـــش، تفاوت برداشت شعرای مذکور از پدیده ی غربت گزینی، متناسب با شرایــط روحـی، جسمی آنان و دیگر شرایط موجود زمانی و مکانی می باشد. واژگان کلیدی:غربت گزینی، شعر معاصر عرب، عراق، بدر شاکر السیاب، نازک الملائکه، عبد الوهاب البیاتی.
فوزیه بهرامی حمید ولی زاده
چکیده هنر نمایشنامه برای اولین بار در یونان باستان با بنیه ای غنایی و در قالب تراژدی، شکل واقعی به خود گرفت؛ سپس کشورهای اروپایی از آن تقلید کرده و در بهترین وجه به تغییر و تحول آن پرداختند. در اواخر قرن هفدهم با حمله ناپلئون به مصر، جهان عرب نیز از این هنر بی نصیب نماند و هنرمندان و ادیبان بزرگی در این زمینه فعالیت کرده و استعدادهای خود را شکوفا نمودند. احمد شوقی یکی از بزرگ ترین شاعران مصری است که هشت نمایشنامه تراژدی و کمدی تألیف نمود. او موضوع نمایشنامه های تراژدی را از تاریخ قدیم عرب می گیرد و در بیشتر آن ها زندگی ملوک و پادشاهان و همچنین ظلم و ستم و گردن کشی های حاکمان زمان را به نمایش می گذارد. او در نمایشنامه های کمدی از موضوعات آزاد بهره می گیرد و رذایل و مفاسـد اخلاقی و ارزش ها و ضـد ارزش های جامعه را به تصویر می کشد. شوقی با توجه به روحیه وطن دوستـانه و سیاست طلبانه خود، با ظرافت و جذّابیت کامل در صحنه های مختلف نمایشنامه، مضامینی چون ملّی گرایی و میهن دوستی، حکمت، دیانت، سیاست و سایر موضوعات را جای می دهد.
رباب پورمحمود عبدالأحد غیبی
تاریخ هنر و ادب اروپا در دهه های بیستم و سی ام قرن نوزدهم شاهد ظهور مکتب ادبی دیگری با عنوان مکتب رومانتیسم شد. این مکتب نوظهورِ اروپایی، به سرعت ادبیات ملل دیگر جهان را تحت تأثیر خود قرار داد. جهان ادبیات عربی نیز در پی گسترش ارتباطات با غرب، در دهه های آغازین قرن بیستم میزبان نحله ی فکری و ادبی رومانتیسم قرار گرفت. به تبع آن، شاعران و نویسندگانی که خواهان تجدد و نوآوری در بنیان ادبیات عربی بودند، عرصه را مساعد یافته و جهت تحول اساسی در ادبیات قلم زدند. ابراهیم ناجی از جمله شاعران این مکتب بود که در کنار دیگر هم مسلکان خود سعی داشت اندیشه های رومانتیکی را در ادبیات عربی بارور سازد. مضامین و مفاهیم بلند رومانتیسم به اشکال مختلف در شعر ناجی تجلی پیدا کرده است و عشق به عنوان یکی از مهم ترین مضامین رومانتیکی سردفتر آثار ادبی اوست؛ ناجی قصیده ی عشق است، آن را به مرز معنویت نزدیک می سازد و از طریق آن به معبود ازلی اتّصال می یابد. ناجی در عالم هستی بسان انسان غریبی است که چیزی جز دیدار محبوب نمی تواند این حس غربت را از روح ناآرام او بزداید. امّا در کنار این مضامین، طبیعت نیز پناهگاه خستگی های شاعر است، آن را با عشق پیوند می دهد و در دامانش تسلی می یابد. همچنین شاعر از ظلم موجود در جامعه و عقب ماندگی مردمش رنج می برد و ندای آزادی و حریّت سر می دهد. او در بیشتر این موارد به شیوه ای زیبا و هنری، عاطفه و خیال رمانتیکی را نیز در اشعار خویش حاکم می سازد.
فریده شهرستانی مهین حاجی زاده
چکیده زبان ارزش فطری زیادی در زندگی هر ملتی دارد و آن ابزاری است حامل أفکار که مفاهیم را منتقل می کند، و بوسیله آن روابط بین فرزندان یک ملت برقرار می شود و همگرایی، تشابه و هماهنگی در بین آنها ایجاد می شود. الگوهای زبانی که افکار و آن دسته از صورتهای کلامی که احساسات و عواطف در آن شکل می گیرند، هیچگاه از مضامین فکری و عاطفی آن جدا نمی شوند. زبان عربی از قدیمی ترین زبانهایی است که همواره با خصوصیاتی چون: ألفاظ، ترکیبات، صرف و نحو، أدبیات و خیال قادر به بیانهای مختلفی از مدارک مختلف علم می باشد. و با نظر به تمام فرهنگهای عربی و کمال صرف و نحو، زبان عربی مادر مجموعه ای از زبانها است که به زبانهای عربی شناخته شده است که در شبه جزیره عربستان نشأت یافته یا عربهایی از اقوام حمیری، بابلی، آرامی، عبری و حبشی و یا زبانهای سامی در اصطلاح غربی. زبان عربی متداولترین و پرکاربردترین زبانهای سامی درعصر کنونی به شمار می آید، چرا که آن زبان ملی در هر یک از ملتهای عربی است و قبل از همه اینها، زبان قرآن کریم و وسیله انجام واجبات دینی مسلمانان در مشرق و مغرب جهان است و سابقه أصیل زبانی و علمی و فرهنگی دارد که نهضت جدیدش در عصر مدرن، مراحل مهمی را پیموده است. امروزه زبان عربی فصیح همان زبان کتابت است و زبان سخن در انجمن های علمی و ادبی، رادیو ، تلویزیون و گاهی در نمایشنامه ها و فیلم هاست و برای کسانی که از آن بهره می گیرند، افسون شگرفی دارد. أما زبان عامیانه دارای لهجه های زیادی در جهان عرب می باشد ولی زبان فصیح عربی در تمام نواحی جهان عرب کاملاً قابل فهم است. زبان عربی یکی از زبانهای سامی و به لحاظ تاریخی تازه ترین آنها است و این در حالی است که بعضی دیگر عقیده دارند به دلیل محدود شدن عرب در شبه جزیره عربستان، زبان عربی به اصل زبانهای سامی نزدیکتر است چرا که با دیگر زبانهای سامی کمتر اختلاط داشته است، ولی این رأی از نظر زبانشناسی ضعیف است و تغییر زبان یک فرآیند مستمر با گذشت زمان است و انزوای جغرافیایی بر شدت این تغییر می افزاید، به گونه ای که ظهور هر زبان جدیدی با نشأت لهجه ی جدیدی در منطقه ی جغرافیایی جدا شده آغاز می شود. بنابراین، این زبان مراحل تحول را در گفتگوی روزمره پیموده است و عربی که در دوره جاهلیت با آن سخن می گفتند در بسیاری از کلماتش با عربی که در سایه تمدن اسلامی به کار می رفت، تفاوت دارد و آن دیگری با عربی امروزی فرق دارد. این پژوهش در پی القای پرتوی بر نشأت زبان عربی و سیر و تحول آن در پرتو زبانشناسی تاریخی برای رفع ابهامات پیرامون نشأت این زبان و کشف مراحل سیر و تحول آن است. چرا که تاریخ هر زبانی راکد است تا زمانیکه اسراری را که کشف نشده بیابد. کلید واژه ها: زبان عربی، نشأت زبان، تحول زبان ، زبانشناسی تاریخی.
طهمورث سلیمانی علی قهرمانی
احمد شوقی ،شاعر چیره دست وتوانای قرن 12، در بحبوحه ی زندگانی پر فراز ونشیب ادبی وسیاسی خود به مقامی عالی ورفیع دست یافت .شایستگی و لیاقت او به تبحر وموشکافی ادیبانه و دقتش در زبان عربی باز می گردد، وی با به کار گیری سرمایه ی ارزشمند در عصر مطالعات ادبی واندیشه های پر محتوای خود توانسته است از مفردات و واژه های قرآنی در جا های مناسب ودر لابه لای اشعار خود استفاده نماید. شعر احمد شوقی آینه ای است که آثار قرآن ومتون دینی در آن نمایان است. او به عنوان شاعر نامی جهان عرب در این راستا شهرت یافته است. سرمایه ای سرشار از کلمات و مفردات این زبان وتسلط کافی بر کنایات و مجازات و استعارات در اشعار و قصاید او به خوبی نمایان است. وی در سرمایه لغوی خود نه تنها اقتباسات قرآنی بلکه اصطلاحاتی از احادیث نبوی در لابه لای اشعارش به چشم می خورد که نشانگرآگاهی او از احادیث نبوی است البته برای غنای مفردات وجمال تعبیر، وگرنه او فرصتی برای تزکیه نفس و تقویت روح معنویت در خود را نداشته است، گرچه به اخلاق اهمیت زیادی می دهد ومی گوید اخلاق در دین اسلام جایگاهی بس والا دارد ومعتقد است که عقاید یک امت منوط به بقای اخلاق آن است. در این پژوهش آیات، کلمات و مفاهیم قرآنی مورد استفاده در اشعار وی و همچنین ترجمه فارسی آنها به همراه اصل آیات قرآنی استفاده شده در اشعارش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
رعنا نصیرپور ملکی مهین حاجی زاده
امین ریحانی یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات مهجر به شمار می رود که با بنیان نهادن شعر منثور به پدر شعر منثور عربی معروف گردید. او بیشترین تأثیر را در تجدد شعر معاصر عرب داشت. با ورود شعر سپید به حیطه ی ادب، فصلی نوین در تاریخ ادب گشوده شد که بعدها ادیبان برجسته ای چون جبران خلیل جبران به تأسی از وی این راه را ادامه دادند و ادبیات عرب را با آثار زیبای خود پربارتر ساختند. ریحانی مصلحی سیاسی، اجتماعی، و جهانگردی بزرگ بود که با فریادها و نداهای آزادی، اتحاد و ... توانست گام-های بلندی در جهت بیداری شرق عربی بردارد. در این راستا وی در عوامل و دلایل کامیابی و ناکامی مردم مشرق زمین درنگ نموده و سعی کرد تا با افکار و روش های دقیق و منظم آن ها را بازشناسی نماید. اندیشه و تفکر جهانی و توجه به مضامین انسانی چون بنای جامعه ی جهانی و آرمانی، آزادی، اتحاد شرق و غرب، مساوات به عنوان عامل رسیدن به کامیابی و مبارزه با جهل و تعصبات دینی، تقالید و خرافات، استعمار و ظلم، جنگ و فقر به عنوان عوامل ناکامی مردم از او چهره ای ادیب و اندیشمند، توانا و متعهد نمایانده است. در این پژوهش سعی بر آن است تا با معرفی ادبیات مهجر و سیری در زندگی و فعالیت های سیاسی، اجتماعی و ادبی این ادیب بزرگ، گام های رسیدن به کامیابی و عوامل موثر در ناکامی از دیدگاه ریحانی در حیطه ی سیاست و اجتماع که متفاوت از دیدگاه روانکاوان در معرفی کامیابی و ناکامی و عوامل موثر در آن می باشد، مورد بررسی، تحلیل و تشریح قرار گیرد.
مریم محمدزاده مهین حاجی زاده
طنز یکی از صناعت های ادبی است که با بیانی شیرین و جذاب، زشتی ها و کاستی ها را نمایش می دهد و مخاطبان خود را با تبسمی معنادار به تفکر برای اصلاح وضع موجود وادار می کند. طنز در ادبیات پیشین زبان عربی، معادل فکاهه و هجو بود. اما در ادبیات معاصر عربی طنزی به وجود آمد، که زیر پرده با عنصر خنده، انتقاد کرد. در این میان کشور سوریه از جمله کشورهایی است که از اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی رنج می برد و از این رو شاعران در اعتراض به سیاست های حاکمان ظالم در این سبک ادبی، طبع آزمایی کردند. یکی از شاعران، محمد احمد عیسی الماغوط است که در اشعار خود رنج ها و مصائب جهان عرب و اوضاع آن را به تصویر کشیده است و بیشتر طنزهای ماغوط، تلخ است؛ اما به دلیل نگرش وی به مسائل، با دید طنز آلود، شیرینی که بر جای می گذارد، مهم است. هدفش، بررسی و تحلیل موشکافانه مسائل فکری، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، عاطفی و حتی اقتصادی می باشد. مهمترین قضیه ای که وی با آن درگیر بود، مربوط به قضایای سیاسی علی الخصوص آزادی، مبارزه با حاکمان مستبد و مخالفت با دخالت اجانب است. در کنار این مسائل بعد اجتماعی را نیز در اشعارش فراموش نکرده و از قضایای مربوط به زندان، شکنجه و ظلم نیز غافل نبوده است. ماغوط به دو دلیل عمده از اسلوب ادبی طنز در اشعارش استفاده کرده است: یکی این است که در جامعه ای که وی در آن زندگی می کرد، خفقان سیاسی حاکم بود و شاعر نمی توانست صراحتا سخنان خود را بیان کند و دلیل دوم این است که طنز بر مخاطب تأثیر فراوانی می گذارد.
نسرین چالاک مهین حاجی زاده
پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و مقالات معتبر اینترنتی و به منظور بررسی بازتاب کشمکش اعراب و اسرائیل در اشعار نزار قبانی تدوین گشته است و در آن رد پای جنگ ها و حوادث سرزمین های عرب از جمله جنگ ژوئن 1967، مصائب قدس، شکل گیری جنبش فتح و انتفاضه ی زنان و کودکان فلسطینی، ظهور قومی به نام فدائی، بازتاب هولوکاست، و پیمان اسلو و نتایج ننگین آن و ... که نزار در گنجینه ی ادبی خود از آنها سخن گفته است، پرداخته شده و سرانجام بازتاب این موضوع را در این امر که تصویر جنگ ژوئن 1967 میلادی و حوادث آن در اشعار نزار قبانی از کمکش های دیگر اعراب و اسرائیل بیشتر بوده است، متمرکز نموده است. کلید واژه ها: نزار قبانی، جنگ ژوئن 1967، اعراب، فلسطین، اسرائیل
حبیبه آقازاده اول مهین حاجی زاده
. جرجانی به مباحث عمده ی معناشناسی در دو کتاب خود با عناوین " اسرار البلاغه " و " دلایل الإعجاز " پرداخته است که به حق، راهگشای معناشناسی نوین در عصر حاضر بوده است. جرجانی قرن ها پیش موضوعات و مباحث بسیاری در زمینه های بلاغی ، نقد ادبی ومعناشناسی طرح وتحلیل کرده که امروزه نقادان و زبان شناسان معاصر آنها را به عنوان آرا و نظریه های جدید مطرح می نمایند . هدف از گرد آوری آرای جرجانی ، یاد آوری گنجینه های بلاغی ومعناشناختی گذشته ی تاریخ ادبیات عرب و تاثیر آن در پیشبرد علم زبان شناسی امروز در شاخه معنی شناسی می باشد . در این مجال سعی بر آن داریم مطالعات و پژوهشهای معنی شناختی این دانشمند گرانقدر جهان اسلام که به حق پدر علم بلاغت نامیده شده را مورد ارزیابی قرار دهیم
خدیجه عزیزی سید رضا موسوی
داستان آوارگی و بی خانمانی ملت فلسطین، تراژدی غم انگیزی است که ادیبان و نویسندگان زیادی را بر آن داشته تا به نگارش آن بپردازند، تراژدی ملتی مظلوم که با خشونت از خانه و دیار خود بیرون رانده شده اند و به ناچار در کشورهای همسایه، با کم ترین امکانات اردوگاه ها به سر می برند. غسان کنفانی نویسنده شهید فلسطینی نیز، موضوع رمان های خود را داستان فلسطین و فلسطینی قرار می دهد و از آن جایی که وی خود، از نوجوانی طعم تلخ از دست دادن وطن و آوارگی را چشیده است، در آثار خود به خلق تصویر مستندگونه از فلسطین و مردم آواره آن و مشکلاتی که با آن روبرو بوده اند، پرداخته است. در واقع او نویسنده ای بود که می خواست به وسیله ادبیات راه بازگشت به فلسطین را بگشاید؛ لذا مطالعه آثار داستانی او می تواند سندی باشد که به خوبی از عهده تبیین واقعیت وضعیت زندگی فلسطینیان آواره در اردوگاه ها برآید. هم چنان که با انجام این تحقیق، مشاهده می شود فلسطین موضوع اصلی رمان های او قرار گرفته است به طوری که وی در این رمان ها به تصویر آوارگی فلسطینی و زندگی نکبت بار او در کشورهای دیگر پرداخته و در نهایت به این نتیجه رسیده است که تنها راه بازگشت به میهن، اتکای به خویشتن، نفی یأس و ناامیدی و مبارزه مسلحانه توسط همه اقشار مردم است و مبارزات مردمی تنها راه برای رسیدن به آزادی فلسطین است.
یعقوب پارسی کلوانق محمدرضا اسلامی
پس از حمله توسعه طلبانه فرانسه به مصر در سال 1798م، روابط مصر و کشورهای عربی با غرب گسترش پیدا کرد. این روابط پس از خروج فرانسه از مصر در سال 1801م و بویژه در دوره محمد علی پاشا و اسماعیل پاشا به اوج خود رسید. هر چند این روابط زیان های جبران ناپذیری به این کشور وارد کرد و در واقع نوعی تهاجم فرهنگی نیز بود، اما باعث بیداری ملل عرب و آشنایی روز افزون آنها با علوم و فنون جدید گردید. از این رو بسیاری از اندیشمندان، این حمله را آغاز ادبیات معاصر عربی به شمار می آورند. این دوره که با محرومیّت همگانی از تعلیم و تربیت، نگاه تبعیض آمیز به قشر زن در بحث آموزش و سایر مسائل اجتماعی و بی رغبتی به کار و کوشش، از سایر ادوار جامعه عرب متمایز می شود، در آثار اندیشمندان، باعث بروز مناقشات فکری جدی شده است؛ قاسم امین به عنوان یکی از عناصر مهم جریان نوگرایی سکولار در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم، در کتب و مقالاتش با انتقاد از اوضاع زمان خود بر لزوم اصلاح جامعه و رهایی از آن اوضاع تأکید می ورزد. وی با حمله به ارزش های جامعه فئودالی و استبداد حاکم بر جامعه، رکود و فقر را ناشی از بی رغبتی مردم به کار و کوشش دانسته و شهروندان را به ارزش های طبقه بورژوازی و تجارت به عنوان اصلی ترین فعالیت اقتصادی فرامی خواند. ایشان همچنین با تأکید بر نقش خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی، اوضاع آن را به طور مستقیم بر جامعه تأثیرگذار دانسته و نابسامانی جوامع مسلمان را ناشی از ضعف خانواده ها و آن را نیز ناشی از وضع بد زن در درون خانه می پندارد؛ بنابراین اولین گام اساسی را در راه اصلاح جامعه، در گرو اصلاح خانواده و در رأس آن توجه به مسائل زنان و آزاد کردن شان از قیود غیر اسلامی حجاب و نیز اعطای حق آموزش و اشتغال، می داند. نگارنده در این پژوهش بر آن است تا مضامین اجتماعی و راهکارهای ارائه شده در قبال مشکلات اجتماعی را در آثار قاسم امین مورد نقد وبررسی قرار دهد.
زهرا شریفی حمید ولی زاده
قرآن کریم از همان لحظه های نخستین نزولش، توجّه عرب را به خود جلب کرد. در این میان ادبا و شعرای عرب تحت تأثیر اسلوب بی نظیر آن قرار گرفته و گاهی به صورت های مستقیـم یا غیر مستقیـم، آیـات و عبـارات آن را در آثـار خود می گنجاندند؛ امّا عصری که در تاریخ ادبیّات عرب بیش از هر زمان دیگر، شاهد ظهور و رواج آیات و شواهد قرآنی در آثار ادبا بوده است، عصر انحطاط می باشد. عصر فترت یا انحطاط به لحاظ تاریخی پس از دوره ی عبّاسی واقع شده است. این عصر که از سقوط بغداد به سـال 656 هـ . ق توسّط هولاکوخان شروع شده و تا سال 1213 هـ . ق ادامه یافت، مقارن با حکمرانی ممالیک و سپس عثمانیان بر کشورهای عربی بوده که بر مردم ظلم و ستم زیادی اعمال می کردند. در پی آن گروهی به زهد روی آوردند و مصداق این امر به وجود آمدن اشعار دینی، مبنی بر مدح پیامبر اکرم (ص) می باشد. حاکمان این عصر به ظواهر دینی بیشتر مقیّد بودند، شاعران و ادبا نیز به دلیل حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگ دینی حاکم بر عصر، با کتاب بزرگ قرآن انس گرفتند و آیات این کتاب بزرگ را در اشعار خود به کار بستند. بدین ترتیب می بینیم که به کار بستن آیات و شواهد قرآنی به صورت های لفظی یا معنوی در دیوان های شاعران این عصر به عنوان یک ویژگی عمده مطرح شده است؛ به طوری که کمتر شاعری وجود دارد که از آیات قرآنی در اشعارش بی نصیب مانده باشد. نگارنده در صدد است با استناد به دیوان چهار تن از شاعران این عصر یعنی ابن نباته، ابن معتوق، صفی الدین حلّی و شرف الدّین انصاری به تحلیل و بررسی شواهد قرآنی موجود در آن ها بپردازد.
مرضیه یاوری علی قهرمانی
فوزی معلوف در خانواده ای اهل علم و ادب دیده به جهان گشود، این شاعر مهجری در طی عمر کوتاه سی ساله آثاری گرانقدر در ادبیات عربی پدید آورد. اشعار این شاعر ملقب به شاعر الطیاره، دارای گرایش رمانتیستی و جهت گیری انسانی است و دیدگاهی بدبینانه در آثارش مشهود است که او را به ابوالعلاء معری نزدیک می کند. در این پژوهش، مضامین شعری فوزی معلوف، از نام آوران ادبیات معاصر عربی، مورد بررسی قرار گرفته که از جمله ی آن ها می توان به مضامینی چون عشق، زن، اشتیاق و درد دوری، نقد، وصف، تأمل، بدبینی و آزادی اشاره کرد. البته ابیاتی پراکنده در موضوعاتی چون مدح، رثاء، دعوت به بیداری عرب و مسائل اجتمائی چون فقر و ... نیز در دیوان وی مشهود است. فوزی شاعر اشتیاق، تفکر و تأمل است، که با مطالعه ی اشعارش می توان به عمق فلسفه ی آمیخته با زیبایی او پی برد. در این پژوهش، اشعار و مضامین به شیوه توصیفی _ تحلیلی و کتابخانه ای استخراج شده و فیش برداری از دیوان و منابع چاپی و غیرچاپی و استفاده از مقالات، از جمله ابزارهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش می باشد.
محدثه ابهن مهین حاجی زاده
چکیده نقد ساختاری به معنای امروزی آن، در حدود دهه ????، به منظور به کار بستن روش ها و دریافت هایسوسور در عرصه ادبیات شکوفا شد که این شیوه جدید در بررسی ادبی، علم ادبی جدید ی را به نام روایت شناسی پدید آورد. روایت شناسی رویکردی نوین و ساختارگرا در مطالعه ادبیات داستانی است و در پی یافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روایت، نظام حاکم بر انواع روایی و ساختار آن ها است.مهم ترین دستاورد ساختارگرایی در زمینه داستان و علی-الخصوص در زمینه ی رمان می باشد. نگاه ساختاری به عناصر داستان به جهت بررسی و کشف الگوی پیوند آن ها، زمینه های دریافت درست و بهترداستان را فراهم می آورد. داستان زیبا، سمفونی منسجمی است که در آن ساختار، موقعیت، شخصیت، ژانر و ایده پیوندی ناگسستنی دارند. نویسنده باید برای هماهنگ کردن این عناصر، به مطالعه ی عناصر داستان بپردازد چنان که گویی این عناصر سازهای یک ارکستند. آنچه در این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار می گیرد تحلیل ساختاری عناصر داستانی «بیروت 75» اثرغاده السمان، نویسنده سوری می باشد. عناصری که در این رمان طبق نظریه های مطرح شده در روش ساختارگرایی بررسی می شوند، عبارتند از: عنصر طرح و پیرنگ، شخصیت، زاویه دید، راوی، مکان و زمان.روش پژوهش توصیفی– تحلیلی بوده و نتایج مقاله بیانگر این حقیقت است که قدرت یک رمان واقع گرایی چون بیروت 75 نه تنها محدود به طرح آن بلکه وابسته به تک تک عناصر آن می باشد که غاده السمان نهایت دقت خویش را در به کار گرفتن آن ها مصروف داشته است. همه ی این عناصر در ایجاد ساختمان اصلی داستان نقش محوری دارند. ترکیب منطقی شخصیت ها در ارتباطی معنادار با طرح قدرتمند داستان و تأثیر چشم گیر زاویه دید و صدای راویان، شکل منسجمی به این رمان بخشیده و نویسنده به خوبی توانسته از خلال این داستان و شخصیت های آن، از واقعیت های عمیق جامعه لبنان پرده بردارد.
محمد ابراهیمی مهین حاجی زاده
واژگان با توجه به رشد عقلی و به میزان تجربه ی افراد جامعه، علاوه بر معنی عام ومرکزی، از معانی حاشیه ای و ضمنی برخوردار هستند؛ بر این اساس، مفاهیمی مانند «معنی مرکزی» و «معنی حاشیه ای» شکل می گیرند.بررسی کاربردی واژگانی که از این روند برخوردار شده اند این امکان را فراهم می آورد تا شناختی جامع از وضعیت آن ها به دست آید. در زبان عربی معانی حاشیه ای گستردگی فراوانی دارند با نگاهی دقیق به آیات قرآن کریم در می یابیم که پدیده ی تحول معنایی در واژگان قرآن مشهود بوده و به شیوه ای زیبا این دو نوع معنی مرکزی و معنی حاشیه ای به یکدیگر پیوند خورده و سبب شکل گیری مفاهیم جدیدتری گشته اند. در این راستا، پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است تا چگونگی تحول معنایی را در واژگان سوره ی یوسف (ع) بررسی کرده وارتباط میان معنی اصلی و معنی ضمنی واژگان را تبیین نماید. دستاورد کلی تحقیق حاکی از آن است که واژگان در قرآن از دایره ی مفهومی گسترده ای برخوردار بوده و معنای حاشیه ای و ضمنی، بیش تر واژگان قرآن را در بر می گیرد که این امر سبب غنای معنایی کلام قرآن شده است.
سرور یارانی حمید ولیزاده
از بارزترین پدیده های هنری در تجربه های شعری جدید استفاده فراوان از رمز و اسطوره به عنوان یک ابزار بیانی است. بازتاب اساطیر در شعر، زیباترین و هنرمندانه ترین کاربرد اسطوره پردازی است. با بازتاب اسطوره ها، جهان اساطیری جولان گاه تخیل و آفرینش شاعر و نویسنده ی اسطوره پرداز می شود تا گذشته و حال را پیوند دهد و از این راه دریافتها و استنباط های اجتماعی و سیاسی را به خواننده نشان دهد و بسیاری از نیازهای فرهنگی و هنری انسان امروز را برطرف کند. شاعران معاصر عرب نیز در اشعار خود اسطوره های عربی و حتی اسطوره های دیگر ملل قدیم را به کار برده و با توجه به محیط و شرایط، افکار و اندیشه های خود را با استفاده از این اسطوره ها ابراز داشته اند.در این پایان نامه برآنیم تا ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی اسطوره و آشنایی با بعضی از معروف ترین اسطوره های یونان، بین النهرین، روم باستان و مصر به جایگاه و بازتاب اساطیر کهن و شبه اساطیر در شعر معاصر عرب پرداخته و بارزترین آنها را در شعر چهار تن از شاعران نامدار اسطوره پرداز معاصر عرب ( ادونیس ـ عبد الوهاب البیاتی ـ خلیل الحاوی ـ خلیل مطران بک ) مورد بررسی قرار دهیم تا علل کاربرد اسطوره و بازتاب آن را در شعر شاعران معاصر عرب بهتر بشناسیم. کلید واژه ها: اسطوره، عربی معاصر، خلیل مطران، ادونیس، عبد الوهاب بیاتی، خلیل حاوی
اسماعیل حیدرپور سیار نالکیاشری سید رضا موسوی
چکیده: داستـان در دوره معاصـر به ابزاری مهم چون رسانه تبدیل شده و پیامـهای زیادی را به مخاطبیـن منتقل می نماید. نویسنده ادیب و چشم پزشک معاصر، هیفاءباسیل بیطار متولد شهر لاذقیه سوریه در خانواده ای فرهنگی بزرگ شد. صاحب مقالات انتقادی و نقد ادبی که نظر جراید بزرگی را به خود جلب نموده، تاکنون بیست و سه مجموعه قصه و رمان از وی منتشر و تجدید چاپ شده اند. وی با ارائه مجموعه قصصی الساقطه، جایزه ادبی تونس را نصیب خود کرد و در دانشگاه جرج واشنگتن آفریقای جنوبی در مورد چهره زن در ادبیات عربی معاصر سخنرانی کرد. پژوهش حاضرجهت آشنایی بیشتر جامعه ی علمی ایران با نویسنده و آثارش، به بررسی محتوایی داستانهای هیفاءبیطار از جهت عناصر ادبی، مقام زن و گرایش فمینیستی می پردازد. ژانر داستانی نویسنده با نثری محاوره ای و مردمی با داشتن پیرنگی محکم به چیدمان پازل شخصیت، حوادث و عمل داستانی با چاشنی روانشناسی در حمایت از آزادی و حقوق زنان و رهایی آنان از فرهنگ سنتی و کهنه جامعه عرب به نگارش درمی آید.داستانهای وی در قالب ادبیات ژورنالیستی و ملهم از وقایع روزمره جامعه با برخورداری از استحکام هنری و انسجام فکری و بهره گیری از فضاسازی گسترده در تصویرسازی ادبی، سعی دارد مخاطب را به این ایده برساند که " مرد دائما متهم است و حق همیشه با زن می باشد." آنچه که ژانر داستانی بیطار را نزد خواننده قابل پذیرش می سازد،ویژگی هایی است چون واقع گرایی و بیان ناگفته ها، صداقت گفتار و بی پرده سخن گفتن، تابو شکنی و برملاء ساختن آرزوهای نهفته زنان و ایجاد شوک در مخاطب جهت دگرگون نمودن پذیرش اثر؛ وی با افق دید هوشمندانه، در حمایت از حقوق، آزادی و ارتقاء جایگاه زنان در جامعه می نگارد، اعتراض گونه به دین می نگرد و به فرهنگ سنتی جامعه در این راستا بشدت انتقاد وارد کرده و با فرهنگ و زبان تجاوزگر مردانه درگیر می شود؛ تا با دگرگونی جایگاه واژگانی که بار جنسیتی دارند در زمره ادبیات معترض جای گیرد. کلید واژه:داستان،هیفاءبیطار،عناصر ادبی،جایگاه زن، فمینیسم
سیده زهرا دهقان مهین حاجی زاده
یکی از اساسی ترین مقوله های حیات بشری مسأله ی زنان است. به میزان توجه به موضوع زنان، جامعه از سلامت و پویایی و تعالی برخوردار می گردد و بدون اهتمام و تلاش به مسایل این گروه، امکان برخورداری از نسلی سالم، خلاق، پرتحرک و پویا وجود ندارد؛ چرا که زنان نیمی از پیکره ی جامعه هستند و تأثیری مستقیم در سعادت و شقاوت نیم دیگر این پیکره دارند. لذا پرداختن به سیمای زن در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان دیده می شود. زن به مثابه ی حقیقتی محض در سخن آنها تجلی بسیاری از اسطوره ها، مضامین و معانی وسیع هم چون زیبایی، عشق و نیمه ناتمام روح آدمی بوده است. از جمله نویسندگانی که توجه به موضوع زن و ترسیم سیمای زن در آثارش در ادبیات معاصر بسیار بارز است، نوال سعداوی می باشد، سعداوی انسانی روشنفکر و معتقد به اصالت زنان است. وی نویسنده ی پرکاری است که در حدود پنجاه اثر داستانی و غیرداستانی خود، به موضوعاتی چون قوانین تبعض آمیز خانواده، پیوند مسأله ی زن با دیگر مسایل اجتماعی از جمله تاریخ، سیاست، دین، اخلاق، پزشکی و ... پرداخته است. و دلیل اصلی اسارت و زیردست بودن زن عرب را مولود نظام طبقاتی مرد سالاری می داند. سعداوی با طرح مسأله ی زن عرب، آن هم از دیدگاه جنسی که کمتر کسی به آن پرداخته بود، با استقبال فراوانی رو به رو شد. وی با ارتباط دادن این مسأله به دیگر جنبههای زندگی اجتماعی، گستره ی پهناوری را در چارچوبهای نظری خود گنجاند. نویسنده در خصوص برخی موضوعات راه افراط را پیموده است و با توجه به برداشت های نادرست او در برخی از موارد می توان این برداشت را داشت که برخی باورها و عقاید وی با آراء و نظریات اسلام مغایرت دارد. در این پژوهش برآنیم مباحث فکری وی در مورد مسأله ی زن و جایگاه او در جامعه ی مصر را، مورد مطالعه قرار دهیم؛ و از آنجایی که در نوشته هایش وضعیت زنان به خوبی تصویر شده است، سعی شده شرایط را بررسی و در صورت لزوم با نظر اسلام مقایسه کرد.
راضیه رفیعی مهین حاجی زاده
در بین تمامی اموری که به جامعه، انسان و جنبه های انسانی مربوط می شود مسأله ی زن به عنوان نیمی جامعه، که از لحاظ عواطف زیباترین و لطیف ترین عنصر جامعه است، همواره با پیچیدگی و غموض بیش تر همراه بوده و سرآغاز شعر و گونه های نثر را به انحصار خود آورده و به آثار ادبی جذابیت خاصی بخشیده است. یکی از این انواع ادبی داستان می باشد. یوسف ادریس داستان نویس بزرگ مصری است که دنیای داستانی وی در بیش تر نوشته هایش، در قالب سه عنصر الله، جنس و سلطه مشخص می گردد. حضور زن در داستان های وی به واقعیت نزدیک است و تصویری به نسبت واقع بینانه از چهره ی وی می نمایاند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی در صدد است تا تصویر و جایگاه زن را در چند داستان یوسف ادریس بررسی و تحلیل نماید. این پژوهش تأکید دارد که زن بر خلاف نظر هیلاری کیلباتریک، در ابداع داستانی یوسف ادریس بهر ه ی بسیاری دارد و در اکثر موارد در این داستان ها مورد توهین قرار می گیرد و یا مرتکب خطایی می شود و به عبارتی دیگر چهره ای کاملاً منفی دارد. زن گاه در چهره ی شیطانی، بی وفا و شرور، بی رحم و سنگدل، حقیر یا خوار و یا قابل ترحم در این داستان ها به تصویر کشیده شده است. اما با موشکافی تعدادی از این داستان ها در می یابیم که ادریس این مشکلات را ناشی از شرایط نابسامان جامعه ی مصری می داند. و از آن جا که ادریس در داستان های خود مانند یک پزشک به بیماری های جامعه ی خود می پردازد به تصویر این دسته از زنان پرداخته است و قطعاً در جامعه ی مصری آن زمان زنانی فاضل و با فرهنگ نیز وجود داشته اند.
مایه گوزل بهمن مهین حاجی زاده
ادبیات جهان در طول تاریخ با حوزه های نقدی متفاوتی روبرو بوده است که هر کدام در صدد رونمایی های جدیدی از زیبایی های ادبیات بودند. قرن بیستم شاهد رویکردی در نقد ادبی است که بنیان گذاران آن برای کشف زیبایی های هنر، تنها از منظر شکل و فرم به آن می پرداختند و به عنوان « فرمالیست » نامگذاری شدند. فرمالیست ها معتقد بودند که مفاهیم و معانی جدیدی خلق نمی شود و این امر باعث می شود غبار عادت بر روی این مفاهیم بنشیند و این خودکارشدگی، نوعی نابینایی ذهنی در مخاطب ایجاد می کند. از این رو کار هنر را زدودن این خودکارشدگی می دانستند و بحث آشنایی زدایی را مطرح کردند. به اعتقاد ایشان خروج از زبان معمول و غریب سازی عبارات باعث آفرینش شعر می شود به این ترتیب تکنیک ها و شگردهایی که شاعران برای عادت ستیزی به کار می برند موضوع مطالعات ادبی خود قرار دادند. در نظر اینان، آشنایی زدایی به دو شکل هنجارگریزی و قاعده افزایی امکان می یابد. در این پژوهش سعی شده است با بررسی آثار شفیعی کدکنی، شاعر معاصر ادبیات فارسی و بدرشاکر السیاب، شاعر معاصر عربی عواملی که باعث برجسته سازی زبان شعری این شاعران شده، با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج این پژوهش بیانگر این است که این شاعران با بهره گیری از ترفندهای هنجارگریزی و قاعده افزایی، به زیبایی و پویایی سخن خود افزوده اند و باعث توجه دو چندان مخاطب به متن شده اند. همچنین می توان گفت، این دو شاعر از تکنیک ها و شگردهای همسانی برای نا آشنا کردن زبان شعری خود استفاده کرده اند و در این راستا از موسیقی و آهنگین کردن کلام، در زبان شعر خود غافل نبوده اند.
هاشم ضیاء مهین حاجی زاده
بررسی تطبیقی مضامین شعری دو شاعر معاصر ایران و مصر در دوره¬ی معاصر، ما را به بسیاری از زوایای تاریک ادبیات این ملت¬ها رهنمون می¬سازد؛ با توجه به اینکه دوره¬ی معاصر در ادبیات هر ملتی، از پشتوانه¬ی ارزشمند و طولانی پیدایش تاریخ ادبیات آن ملت تا آن دوره برخوردار است؛ لذا این بررسی نه تنها این دوشاعر یعنی سامی البارودی و محمد¬فرخی یزدی را مورد بررسی تطبیقی قرار می¬دهد، بلکه به¬طریقی ما را به بسیاری از ناشناخته¬های شعر و ادبیات دو ملت ایران و عرب، آگاه می¬کند. سامی البارودی شاعری وطن¬پرست و نوگرا بوده با اعتقاد و اعتماد به اصول شعر سنتی، ولی با درونمایه¬های نو و متفاوت؛ از طرفی دیگر فرخی یزدی نیز شاعری با گرایش وطن پرستی، آزادی و عدالت خواهی بیشتر، بر همان اصول و قالب¬های شعر کلاسیک بوده است؛ به¬طورکلی درون¬مایه¬های نو و متفاوت با شعر و ادبیات گذشته ولی بر همان چارچوب و قوالب سنتی و به¬طورخاص، شعر سیاسی مبتنی برآزادی¬خواهی و به¬ویژه عشق به وطن، نقطه نزدیک و گاهی مشترک دو شاعر معاصر است. این پژوهش درصدد است که به بررسی مضامین شعری غالب و مشترک این دو شاعر در دو محیط که شرایط سیاسی و اجتماعی نسبتاً مشترکی دارند، بپردازد. روش تحقیق در این بررسی به¬صورت توصیفی – تحلیلی و گردآوری اطلاعات، به¬صورت کتابخانه¬ای می¬باشد. دستاورد کلی پژوهش مبین آن است که مضامین شعری دو شاعر، گاهی تحت تأثیر احساسات و عواطف آنها قرار داشته ولی بیشتر ناشی از شرایط سیاسی و اجتماعی خاص دوران آنان بوده است؛ هر¬چند شرایطی چون زندان و یا غربت طولانی، باعث ایجاد مضامینی در اشعار آنان گشته که در شعر یکی از آنها نسبت به دیگری، بیشتر نمود یافته است.
عایشه اسماعیلی عبدالاحد غیبی
در تاریخ مدرن غرب، مقطع زمانی را که از دهه های پایانی قرن هجدهم آغاز گردید و تا سال های قرن نوزدهم ادامه یافت دوران رمانتیسم می نامند. رمانتیست ها در تفسیر انسان گرایانه از بشر، توجه خود را بیشتر بر بُعد احساسی و عاطفی آن متمرکز کردند و با رویکرد صرفاً عقل گرایانه میانه چندانی نداشتند. در پایان قرن نوزدهم میلادی به دنبال تحولات سیاسی و اجتماعی و آشنایی با مکاتب ادبی مغرب زمین، حرکت های ادبی تازه ای در کشور مصر شکل گرفت. یکی از این حرکت ها گرایش شاعران معاصر مصر به مکتب رمانتیسم است که نقطه آغازین تحول در شعر عربی معاصر به شمار می-رود و رمانتیست ها از گروه های پیشتازی هستند که دگرگونی ادبیات عربی و همگامی آن با عصر جدید، با تلاش های آنان شروع شد. طولی نکشید که شمار آنها بیشتر شد و دامنه تحول خواهی آنان نیز، گسترش یافت به طوری که در مدتی کوتاه، محتوا و ساختار شعر معاصر عربی را دگرگون ساخت. علی محمود طه شاعر رمانتیست مصریست که از بزرگان جماعت آپولو به شمار می رود. او در طول حیات کوتاهش، توانست با تألیف هشت دیوان و به تصویر کشیدن گرایش رمانتیکی خود جایگاه قابل توجهی در میان شعرای عرب به دست آورد. او در آثار خویش به مضامین شعری ای چون، میل به مجهولات، اسرار طبیعت، زن و عشق، غم و اندوه، انسان گرایی و ... اهتمام ورزید. رمانتیسم ایرانی بعد از انقلاب مشروطیت در ایران نضج گرفت و با افسانه نیما بالید و با آثار رمانتیک های بزرگی چون توللی و نادرپور به اوج خود رسید. فریدون مشیری به عنوان یکی از شعرای معاصر فارسی نقشی واسط یا میانجی بین ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر را ایفا نمود . شعرهای مشیری نه در محدوده سنت گرایی اسیر ماند و نه در خود باختگی افراطی نوپردازان زندانی. شعر وی سرشار از عاطفه و احساس است. مهر ورزیدن، عشق را پاس گذاشتن، انسان را ستودن، با طبیعت زندگی کردن، درخت دوستی و بذر مهربانی را افشاندن، نگرانی و اضطراب برای سرنوشت انسان و آینده جامعه بشری، مضامین رمانتیکی است که در شعر او موج می زند. در این پایان نامه سعی بر آن است مضامین رمانتیکی که در آثار این دو شاعر سرشناس ایران و مصر از قرابت و نزدیکی بسیاری برخوردار است به تطبیق مورد بررسی قرار گیرد. عشق، طبیعت، نوستالژی و شعر اجتماعی از جمله مضامینی هستند که در شعر این دو شاعر از بسامد بیشتری برخوردار می باشد