نام پژوهشگر: علیرضا زبرجدی
خدیجه عباسی خلیل بردی فتوحی فر
بیماری شانکر سیتوسپورایی که توسط گونه هایی از جنس cytospora ایجاد می شود، از شایع ترین بیماری های درختان گردو در بسیاری از نقاط کشور است. برای تعیین گونه ی غالب جنس cytospora روی درختان گردو، طی سال 1387 بیش از 200 نمونه شاخه آلوده دارای علائم شانکر سیتوسپورایی، از مناطق عمده پرورش گردو در 12 استان کشور شامل؛ همدان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، آذربایجان غربی، زنجان، مرکزی، لرستان، چهارمحال و بختیاری، فارس، کهگیلویه و بویر احمد و اصفهان جمع آوری شد. بر اساس ویژگی های مورفولوژیکی اندام های باردهی غیرجنسی چهار گونه شامل؛ cytospora cincta، c. chrysosperma،c. leucostoma و c. schulzeri شناسایی گردید. گونه c. chrysosperma که در بیش از 80% نمونه ها شناسایی شد، به عنوان گونه ی غالب روی درختان گردو شناسایی گردید. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی درجمعیت گونه c. chrysosperma، 58 جدایه از مجموع 147 جدایه به دست آمده بر اساس پراکنش جغرافیایی انتخاب شدند. تنوع ژنتیکی جدایه های منتخب با استفاده از دو نشانگر rapd و issr مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یک آزمایش اولیه تعداد ده آغازگر از مجموع 20 آغازگر rapd و 12 آغازگر از مجموع 20 آغازگر issr با چندشکلی و تکرارپذیری بالا جهت بررسی های بیشتر انتخاب شدند. میزان چندشکلی حاصل از نشانگرهای rapd و issr و ترکیب هر دو نشانگر به ترتیب برابر با 7/94%، 8/95% و8/95% بود. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل بر اساس روشcentroid و ضریب تشابه جاکارد انجام گرفت. تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های حاصل از نشانگرهای rapd، issr و ترکیب دو نشانگر، جدایه ها را به ترتیب به شش، هفت و شش گروه در بهترین نقطه برش تقسیم بندی کرد که نشان دهنده ی تنوع ژنتیکی بالایی در بین جمعیت های c. chrysosperma است. اما ارتباط مشخصی بین گروه بندی جدایه ها و منشاء جغرافیایی آن ها مشاهده نشد. نتایج به دست آمده از این تحقیق بیانگر این است که نشانگرهای rapd و issr، نشانگرهای مناسبی جهت مطالعات تنوع ژنتیکی در جدایه های قارچ c. chrysosperma می باشند اما نشانگر issr به دلیل دمای اتصال بالا، تکرارپذیری قابل قبول و هزینه یکسان با نشانگر rapd از ارجحیت بیشتری برخوردار است. به منظور تعیین درجه بیماریزایی در بین جمعیت گونه c. chrysosperma، جدایه های منتخب در سه تکرار روی نهال های سه ساله ی درخت گردو مایه زنی شدند و یک شاخه نیز به عنوان شاهد با محیط کشت بدون میسیلیوم قارچ مایه زنی گردید. ابتدا محل مناسبی از شاخه به قطر cm 5/1-1 با اتانول 70% ضدعفونی گردید. سپس به کمک چوب پنبه سوراخ کن، پوست شاخه به صورت یک قرص پنج میلی متری برداشته شده و قرصی از حاشیه ی پرگنه قارچ در آن محل مایه زنی شده و محل مایه زنی با استفاده از پارافیلم و چسب کاغذی باندپیچی گردید. بعد از گذشت یک ماه شاخه های مایه زنی شده هرس گردیده، به آزمایشگاه منتقل شدند و مساحت زخم اندازه گیری گردید. سپس میانگین سه تکرار محاسبه و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای از لحاظ بیماریزایی در جدایه های c. chrysosperma وجود دارد. به منظور تعیین صحت ارزیابی مقاومت و یا بیماریزایی، آزمون بیماریزایی به کمک روش مایه زنی روی شاخه ی بریده عیناً در شرایط آزمایشگاهی به انجام رسید. بر اساس نتایج حاصل، همبستگی زیادی بین این دو روش وجود نداشت. لذا به نظر می رسد که ارزیابی درجه بیماریزایی و یا مقاومت با استفاده از روش مایه زنی روی شاخه ی بریده به اندازه کافی قابل اعتماد نیست.
ساره سادات سیاح مختار قبادی
این تحقیق به منظور ارزیابی بیست و یک ژنوتیپ گندم نان از نظر تحمل به خشکی با استفاده از شاخص های مقاومت به خشکی، صفات فیزیولوژیکی، مورفولوژیکی و آزمون جوانه زنی اجرا گردید. همچنین ژنوتیپ های مذکور از نظر قابلیت انتقال مجدد مواد ذخیره ای ناشی از فتوسنتز قبل از گل دهی از اندام های گیاه به دانه مورد بررسی قرار گرفتند. تمامی آزمایش ها در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه های گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. آزمایش مزرعه ای در دو سال زراعی (87-1386 و 88-1387) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی آخر فصل انجام شد. تیمارهای مورد بررسی در آزمون جوانه زنی ترکیبات فاکتوریل 21 ژنوتیپ مورد مطالعه و 4 سطح تنش خشکی (صفر، 4/0-، 8/0- و 2/1- مگاپاسکال) ایجاد شده با استفاده از پلی اتیلن گلایکول 6000 بودند. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. براساس نتایج تجزیه های آماری ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر اکثر صفات فوق دارای تنوع قابل ملاحظه ای در شرایط تنش و بدون تنش بودند. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی نشان داد که شاخص تحمل خشکی (sti)، شاخص میانگین هندسی (gmp) و شاخص میانگین حسابی (mp) برای شناسایی ژنوتیپ های با عملکرد بالا در هر دو شرایط تنش و بدون تنش مناسب هستند. در شرایط مطلوب رطوبتی ژنوتیپ های kayson/glennson//attila، cham//ptzniska/vt1556-170wrb856، pastor/3/vorona/con79//kauz در شرایط تنش خشکی ژنوتیپ های cham//ptz niska/vt 1556-170 wrb856، omid//h7/4/839/3/omid/tdo/5/40-71-23، snb”s”//emu”s”/tjb84-1543/3/falat و pastor/3/vorona/con79//kauz بیشترین میزان عملکرد را داشتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب برای دو سال در دو مکان تنش و بدون تنش نشان داد که عملکرد دانه، شاخص برداشت و صفات فنولوژیکی تحت تاثیر خشکی بعد از گرده افشانی قرار گرفتند. براساس شاخص های مقاومت به خشکی و صفات مورد بررسی ژنوتیپ های cham//ptz niska/vt 1556-170 wrb856، pastor/3/vorona/con79//kauz ، omid//h7/4/839/3/omid/tdo/5/40-71-23 و site//mo//4//nac/th.ac//3*pvn/3/mirlo/buc به عنوان ژنوتیپ های متحمل به خشکی شناسایی شدند. ژنوتیپ های مورد نظر برای صفات مرتبط با انتقال مجدد از تنوع قابل ملاحظه ای برخوردار بودند. ژنوتیپ های snb”s”//emu”s”/tjb84-1543/3/falat و site//mo//4//nac/th.ac//3*pvn/3/mirlo/buc از نظر صفات مرتبط با انتقال مجدد ساقه و ژنوتیپ pbw343*2/khvaki نیز از نظر صفات مرتبط با انتقال مجدد سنبله در شرایط تنش از سایر ژنوتیپ ها برتر بودند. در صفات اندازه گیری شده مربوط به روند رشد گیاه، ژنوتیپ های cham//ptz niska/vt 1556-170 wrb856، pastor/3/vorona/con79//kauz و site//mo//4//nac/th.ac//3*pvn/3/mirlo/buc در صفات شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و سرعت رشد نسبی بالاترین مقادیر را در هر دو محیط رطوبتی کسب کردند. نتایج حاصل از بررسی صفات در آزمون جوانه زنی نشان داد که با افزایش شدت تنش خشکی صفات مرتبط با جوانه زنی بذر کاهش یافتند. با توجه به نتایج بدست آمده در آزمون جوانه زنی، ژنوتیپ های omid//h7/4/839/3/omid/tdo/5/40-71-23، cham//ptz niska/vt 1556-170 wrb856، inqalab91*2/tukuru(29) و pastor/3/vorona/con79//kauz به علت دارا بودن مقادیر بالاتر gsi به عنوان ژنوتیپ های متحمل در مرحله جوانه زنی شناسایی شدند. این ژنوتیپ ها در شرایط مزرعه نیز از تحمل به خشکی بالایی برخوردار بودند. به طور کلی ژنوتیپ های شماره cham//ptzniska/vt 1556-170 wrb856، pastor/3/vorona/con79//kauz و site//mo//4//nac/th.ac//3*pvn/3/mirlo/buc از نظر شاخص های مقاومت به خشکی، عملکرد ، صفات مرتبط با انتقال مجدد ساقه و تحمل به تنش در مرحله جوانه زنی به عنوان ژنوتیپ های متحمل به خشکی شناخته شدند.
ایرج پیرمرادی ریزوندی علیرضا زبرجدی
چکیده به منظور ارزیابی صفات آگرو فیزیولوژیک در 25 ژنوتیپ گندم دوروم تحقیقی در سال زراعی 88-1387 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکراردر دو شرایط دیم و آبی در مزرعه تحقیقاتی مرکز آموزش کشاورزی سرپل ذهاب انجام گرفت. در هر دو شرایط دیم وآبی نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین ژنوتیپ ها در سطح احتمال 1? برای بیوماس، عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله، تعداد روز تا سنبله دهی، تعداد پنجه نابارور، میزان کلروفیل نسبی و سرعت های رشد (1) و (2) و در احتمال 5? برای محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع بوته، شاخص برداشت و میزان آب از دست رفته اختلاف معنی داری وجود داشت. مکان های دیم و آبی از نظر صفات فلورسانس کلروفیل و محتوای نسبی آب برگ در سطح احتمال 5? اختلاف معنی دار داشتند و از نظر زمان رسیدگی و زمان پر شدن دانه اختلاف معنی دار نداشتند. برای سایر صفات اختلاف دو مکان در سطح احتمال 1? معنی دار بود. اثرات متقابل ژنوتیپ در مکان برای عملکرد و تعداد پنجه نابارور در سطح احتمال 5? و برای سرعت رشد (2) در سطح احتمال 1? معنی داری گردید. در شرایط دیم و آبی ژنوتیپ شماره 16 بیشترین و ژنوتیپ شماره 25 کمترین عملکرد دانه را داشته اند. در شرایط دیم همبستگی بین عملکرد دانه و صفات دیگر شامل بیوماس (757/0=r)، قرائت اسپد (537/0=r) و تعداد دانه در سنبله (710/0=r) مثبت و بسیار معنی دار و با صفات زمان سنبله دهی (768/0- =r) و سرعت رشد 2 (554/0- =r) منفی و بسیار معنی دار بود. ژنوتیپ شماره 16 بیشترین مقدار شاخص های mp، gmp، sti و yi و ژنوتیپ شماره 25 کمترین مقدار این شاخص ها را دارا بوده است. بیشترین مقدار شاخص tol در ژنوتیپ 22 برابر 0/94 گرم و کمترین آن در ژنوتیپ 25 برابر 3/22 گرم شده است. عملکرد در شرایط آبی با شاخص های sti، tol، mp، yi، ssi و gmp و عملکرد دیم با شاخص های sti، tol، mp، yi و gmp همبستگی مثبت و بسیار معنی داری نشان داده است. لذا می توان از این شاخص ها برای گزینش در شرایط دیم و آبی استفاده نمود. بیوماس دارای اثرات مستقیم و غیر مستقیم مثبت بر عملکرد دانه بود. در تجزیه به مولفه های اصلی برای عملکرد و شاخص های تنش خشکی بیش از 99 درصد تغییرات با دو مولفه اول قابل توجیه بود و ژنوتیپ ها در سه دسته عمده بر اساس عملکرد و مقاومت به تنش خشکی قرار گرفتند. تجزیه به مولفه ها برای صفات اندازه گیری شده در شرایط دیم و آبی نشان داد که تعداد دانه در سنبله و قرائت اسپد همبستگی بیشتری با ژنوتیپ با عملکرد بالا داشتند. تجزیه کلاستر به روش upgma بر اساس شاخص های sti و tol و نیز بر اساس صفاتی که رابطه رگرسیون خطی معنی دار با عملکرد دانه در شرایط دیم و آبی داشتند ژنوتیپ ها را به ترتیب در 2، 4 و 3 گروه دسته بندی نمود که گروه بندی در هر مورد با تجزیه تابع تشخیص تایید گردید.
عابدین عطایی علیرضا زبرجدی
این تحقیق به منظور ارزیابی بیست ژنوتیپ جو از نظر تحمل خشکی با استفاده از شاخص های مقاومت به خشکی، صفات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی اجرا گردید. تمامی آزمایش ها در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه های گروه زراعت و اصلاح نباتات پردیس کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. آزمایش مزرعه ای در سال زراعی (88-1387) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط بدون تنش و تنش خشکی آخر فصل انجام شد. بر اساس نتایج تجزیه های آماری ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر اکثر صفات فوق دارای تنوع قابل ملاحظه ای در شرایط تنش و بدون تنش بودند. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی نشان داد که شاخص تحمل خشکی (sti)، شاخص میانگین هندسی (gmp) و شاخص میانگین حسابی (mp) برای شناسایی ژنوتیپ های با عملکرد بالا در هر دو شرایط تنش و بدون تنش مناسب هستند و ژنوتیپ 15 را مناسب ترین ژنوتیپ چون در منطقه a در مدل فرناندز قرار گرفت و همچنین نتایج بای پلات نیز این ژنوتیپ را تایید کرد. در شرایط مطلوب رطوبتی ژنوتیپ های شماره 15، 9 و 6 در شرایط تنش خشکی ژنوتیپ های 4 ، 20 و 6 بیشترین میزان عملکرد را داشتند. نتایج نمودار سه بعدی و نمودار بای پلات مقاومت مناسب بودن این ژنوتیپ ها را در این شرایط تایید کرد.
ولی اله یوسفی علیرضا زبرجدی
این تحقیق طی سال های1390-1389 در آزمایشگاه بیوتکنولوژی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی و آزمایشگاه سیتوژنتیک مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه روی 14 اکوتیپ مختلف آویشن انجام شد. طرح آزمایشی مورد استفاده برای مطالعه صفات کاریوتیپی طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار بود. تنوع ژنتیکی آویشن با استفاده از نشانگرهای مولکولی issr و rapd و صفات کاریوتیپی مورد ارزیابی قرار گرفت. از 28 آغازگر issr مورد استفاده بیست آغازگر نوارهای مختلفی را تکثیر کردند. میزان چندشکلی حاصل از نشانگر issr برابر با 76/96 درصد بود. تجزیه خوشه ای با روش upgma بر اساس نشانگر مولکولی issr اکوتیپ ها را بر اساس مکان جغرافیایی گروه بندی کرد. بیست آغازگر rapd نیز نوارهای مختلفی تکثیر کردند. میانگین چندشکلی آغازگرهای rapd، 94/31 درصد بود. با انجام تجزیه خوشه ای به روش upgma با استفاده از داده های ژنوتیپی نشانگر rapd اکوتیپ ها مطابق با مکان جغرافیایی دسته بندی شدند. میزان چندشکلی حاصل از ترکیب این دو نشانگر برابر با 28/95 درصد بود. با ترکیب داده های دو نشانگر مولکولی نیز اکوتیپ ها مطابق با مکان جغرافیایی گروه بندی شدند. میانگین شاخص نشانگر، نسبت چندشکلی موثر و قدرت تفکیک آغازگرهای rapd بیشتر از آغازگرهای issr بود. میانگین شاخص محتوای چندشکلی دو نشانگر یکسان بود (43/0). بیشترین شباهت ژنتیکی بر مبنای هر دو نشانگر بین اکوتیپ های 27800 (نمونه شماره 4 جمعیت سرعین، اردبیل) و 27814 (نمونه شماره 6 جمعیت پارس آباد مغان، اردبیل) مشاهده شد. آزمون مانتل بین داده های نشانگرهای issr و rapd حاکی از همبستگی معنی دار بین این دو نشانگر بود. در نتیجه می توان گفت که هر دو نشانگر ارزیابی مشابهی از روابط ژنتیکی اکوتیپ های آویشن را نشان دادند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها برای صفات کاریوتیپی اختلافات بین اکوتیپ ها را آشکار کرد. تمام صفات کاریوتیپی مورد مطالعه دارای اختلاف معنی دار در سطح احتمال 1% بودند. گروه بندی حاصل از تجزیه خوشه ای با روش upgma بر اساس صفات کاریوتیپی اکوتیپ ها با سطح پلوئیدی نمونه های آویشن مطابقت داشت. با انجام تجزیه به مولفه های اصلی برای صفات کروموزومی، دو مولفه مهم شناسایی شد که 92/88 درصد تنوع کل داده ها را تبیین کردند. آزمون مانتل بین داده های مولکولی و کاریوتیپی حاکی از وجود همبستگی پایین و غیرمعنی دار بود.
مریم سهرابی عبداله نجفی
طی سی سال گذشته کلزا به یکی از محصولات عمده کشاورزی تبدیل شده است و در حال حاضر نیز سومین منبع روغن گیاهی پس از سویا و نخل روغنی می باشد. بذور آن علاوه بر سطح بالای لیپید، حاوی پروتئین قابل توجهی هستند که حدوداً 25-20 درصد از وزن خشک بذر را تشکیل می دهد. یکی از پروتئین های ذخیره ای مهم در جنین های کلزا پروتئین ناپین (napin) است که طی توسعه بذر ساخته می شود. سنتز پروتئین-های ذخیره ای در ابتدا در سطوح رونویسی کنترل می شود و بیان اختصاصی آن ها در بذر، تحت کنترل نواحی پروموتری ژن-های کد کننده پروتئین های ذخیره ای می باشد. به علت بذر اختصاصی بودن پروتئین ناپین انتظار می رود که پروموتر ژن آن نیز بذر اختصاصی باشد. در این تحقیق جداسازی پروموتر بذر اختصاصی (seed specific) ناپین (napin) از گیاه کلزا (brassica napus l.) و همسانه سازی آن در ناقل بیانی گیاهی pbi121 حاوی ژن gus، جهت استفاده در تحقیقات بعدی انجام شد. آغازگرهای اختصاصی جهت جداسازی و تکثیر پروموتر ناپین از کلزا مورد استفاده قرار گرفتند و این بخش از dna ژنومی با استفاده از واکنش pcr جداسازی شد. پس از همسانه سازی در ناقلpsk+ و تعیین توالی، نواحی حفاظت شده مهم در این پروموتر همچون جعبه tata، توالی تکراری ry، عناصر dist-b و prox-b، جعبه g و جعبه t شناسایی شدند. طبق فاصله ژنتیکی توالی های نوکلئوتیدی، توالی به دست آمده دارای بیشترین شباهت با توالی های brassica napus (با شماره دسترسی eu416279.1) به میزان 8/99 درصد وbrassica napus (به شماره دسترسی eu723261.1) به میزان 7/99 می باشد. در این بین کمترین شباهت مربوط به توالی brassica napus (با شماره دسترسی af403424.1) به میزان 8/94 درصد می باشد.
ملیحه عرفانی مختار جلالی جواران
هزاران سال است که از گیاهان به عنوان منشأ دارو استفاده می شود. سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که امروزه بیش از 80 درصد مردم جهان هنوز از داروهای گیاهی برای درمان بیماری-ها استفاده می کنند. متابولیت های ثانویه از جمله اقتصادی ترین مواد در فرآیند تولید دارو، مواد معطر، رنگدانه ها، افزودنی های غذایی و آفت کش ها هستند. هر ساله تکنیک های متفاوتی برای افزایش بیومولکول ها در گیاهان دارویی به وجود می آید. زیست فن آوری ابزاری مهم برای افزایش بهره وری از گیاهان دارویی با روش هایی مثل باززایی در شرایط درون شیشه ای و انتقال ژنتیکی است. امروزه با بکارگیری انتقال ژن و روش های مهندسی ژنتیک، تولید گیاهان تراریخت با برتری های متعدد از جمله در خصوصیات مربوط به رشد، عملکرد، کیفیت غذایی بالاتر و مقاومت به آفات و بیماری ها و علف کش ها امکان پذیر شده است. از طرفی پیشرفت در کشت بافت همراه با فن های مهندسی ژنتیک و به ویژه فن تراریخت کردن گیاهان راه جدیدی برای تولید مقدار بالای ترکیبات دارویی و سایر ترکیبات مفید فراهم کرده است. یکی از مهمترین گیاهان دارویی دنیا خانواده papaverace می باشد که قابلیت تولید آلکالوئیدهای دارویی مهمی را دارند. تیره خشخاش دارای 23 جنس و 200 گونه است که از این میان جنس papaverو گونه papaver somniferum دارای اهمیت زیادی می باشد. خصوصیات دارویی این گونه مربوط به قابلیت تولید و بیوسنتز گروهی از آلکالوئیدهای بنزوفنانتریدین از زیر گروه آلکالوئیدهای بنزوایزوکوئینی می باشد. آلکالوئیدهای بنزوایزوکوئینی گروه متنوعی از ترکیبات ازت دار هستند که پراکنش تاکسونومی محدودی در بین گیاهان دارند. بیش از 100 آلکالوئید مختلف از پیش ماده اولیه ال- تیروزین و ماده حدواسط مرکزی اس رتیکولین ساخته می شوند که مهمترین این مواد تبائین، سانگوئینارین، کدئین و مرفین هستند. مرفین به همراه مواد شیمی درمانی دیگر نظیر وین کریستین، وین بلاستین و کامپتوتسین از آلکالوئیدهای مهم تجاری شده هستند که از این گیاه استخراج می شوند. بسیاری از این آلکالوئیدها دارای خصوصیات و فعالیت مهم دارویی می باشند و برخی نیز به عنوان دارو مورد استفاده قرار می-گیرند، به عنوان مثال می توان به مسکن هایی نظیر مرفین و کدئین، آنتی بیوتیک هایی مانند سانگواینارین با خاصیت ضدمیکروبی و ضدالتهابی، نوسکاپین ها با خاصیت ضدسرفه و ضدتوموری، پاپاورین به عنوان گشادکننده رگ ها و توبوکورارین شل کننده عضلات اشاره نمود. سنتز شیمیایی این ترکیبات ارزشمند به دلیل ساختار پیچیده شان بسیار سخت است. بنابراین گیاهان وحشی یا اهلی به عنوان تنها منبع تجاری تامین کننده این ترکیبات مورد توجه می باشند (حسینی و همکاران، 1387). جداسازی ژن های موثر در بیوسنتز مرفین جهت بهبود مهندسی متابولیک گیاه خشخاش و تولید آلکالوئیدهای ویژه اهمیت زیادی دارد. یکی از توانایی های ارزشمند استفاده از مهندسی ژنتیک، دستورزی مسیرهای بیوسنتتیک سلول گیاه و هر یک از متابولیت ها می باشد. میزان تولید مواد آلکالوئیدی مختلف را می توان با استفاده از دستورزی ژنتیکی آنزیم های کلیدی شرکت کننده در مسیر متابولیکی تولید مرفین و کدئین تغییر داد. کدئین آلکالوئیدی است که به طور طبیعی از خشخاش برداشت می شود، اما90 تا 95 درصد از کدئین سنتزی از مرفین با فرایندهای نیمه سنتزی به دست می آید. از کدئین برای داروهای نارکوتیک از قبیل دی هیدروکدئین (dihydrocodeine) و هیدروکدن (hydrocodone) نیز استفاده می شود. میزان مصرف کدئین در دنیا در سال 2009 در حدود 254 تن، اکسی کدن (oxycodone) و هیدرومرفین (hydromorphone) به ترتیب 77 تن و 7/3 تن گزارش شد، که از این میزان مصرف مقدار7/30 تن دی هیدروکدئین و 9 تن فول کدن (pholcodine) و حدود 6/1 تن اتیل مرفین (ethylmorphine) تنها مربوط به کشور امریکا بوده است. کشور ایران نیز با مصرف 5/14 تن در سال 2009 جزو عمده ترین کشورهای گزارش شده در مصرف کدئین است. از طرفی فرانسه در همین سال 5/32 تن یعنی 25 درصد از تجارت دنیا را در صادرات کدئین داشته است. استرالیا نیز 6/24 تن یعنی 19 درصد صادرات دنیا را از آن خود کرده است. طبق آمارهای سال 2009 تقریبا 84 درصد از مرفین و 95 درصد از تبائین سنتزی کل دنیا از خشخاش به دست می آید. عصاره آلکالوئیدهای ایرانی از لحاظ عصاره آلکالوئیدی و کیفیت آن بالاترین کیفیت را در دنیا دارا است ((unodc, 2010. با توجه به مصرف و نیاز روبه رشد جامعه به این داروها باید تدابیری اتخاذ شود تا هر چه بیشتر در جهت رفع این نیاز برای جامعه بشری اقدام گردد، از طرفی چون کشت این گیاه به دلیل تولید مواد مخدری مرفین و سوء استفاده از این ماده، محدود شده است خلاء بزرگی در صنعت داروسازی دنیا برای تولید متابولیت های مفید این گیاه به وجود آمده است و چون سنتز این مواد در آزمایشگاه پیچیده و گران است و گاهاً مواد اضافه شده با آن، ماده موثره آن را تحت تاثیر قرار می دهد دانشمندان زیست فن آوری گیاهی بر آن هستند تا با دستکاری ژنتیکی، سنتز متابولیت های مفید در این چرخه را افزایش دهند. یکی از کارهایی که می تواند صورت گیرد، خاموشی از طریق قطع یا مهار یک ژن بیان شده در سطح نسخه برداری یا خاموشی ژن با استفاده از تداخل rna (rnai ) است. در این راستا تلاش شده است که سازه خاموشی یکی از کلیدی ترین آنزیم های این مسیر یعنی آنزیم کدئینون ردوکتاز جداسازی و همسانه سازی شود و به منظور کاربردهای مهندسی متابولیک ساخته شود و به گیاه منتقل گردد. همچنین جهت بهینه سازی انتقال ژن به این گیاه تیمارهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته اند تا خاموشی این ژن بررسی گردد چرا که یکی اهداف عمده این تحقیق افزایش متابولیت های باارزش بالادست این ژن است. لازم به ذکر است که این تحقیق اولین گزارش در مورد خاموشی این ژن بر روی ارقام بومی ایران و دومین گزارش خاموشی این خانواده ژنی در دنیا است.
زیبا نظری فرهاد نظریان فیروز آبادی
شقایق (papaver somniferum l.) یکی از قدیمی ترین و مهم ترین گیاهان دارویی است که اهمیت آن بواسطه بیوسنتز و ذخیره آلکالوئیدهای بنزیل ایزوکوئینولی می باشد. در مهندسی متابولیت این گیاه آنزیم های کلیدی مسیر متابولیکی آلکالوئیدها مورد دستورزی ژنتیکی قرار می گیرند. سالوتاریدینول 7 - اُ - استیل ترانسفراز (sat) آنزیم مرکزی در مسیر بیوسنتز مرفینان ها است. این آنزیم تبدیل آلکالوئید سالوتاردینول به سالوتاردینول - 7 – اُ - استات که پیش ماده اولیه تبائین در مسیر بیوسنتزی مرفینان ها به شمار می آید را عهده دار می باشد. در این مطالعه جداسازی و شناسایی ژن sat با استفاده از آغازگرهای مربوطه صورت گرفت و پس از همسانه سازی در ناقل، توالی یابی گردید و از توالی ژنی بدست آمده برای ساخت سازه خاموشی استفاده شد. قطعات سنس و آنتی سنس به ترتیب و طی دو مرحله هضم آنزیمی در حامل خاموشی pgsa1285 همسانه سازی شدند. همسانه سازی در جهت سنس و آنتی سنس با استفاده از pcr، هضم آنزیمی و توالی یابی مورد تایید قرار گرفت. به منظور انتقال سازه ساخته شده به گیاه و همچنین بهینه سازی انتقال ژن به گیاه سه آزمایش مجزا روی سه نوع ریز نمونه هیپوکوتیل، کوتیلدون و ریشه طراحی شد. در هر سه آزمایش فاکتوریل، کال زایی با فاکتورهای محیط پایه (در دو سطحb5 و ms) و هورمون (در دو سطح 2,4-d mg/l 1 و2,4-d mg/l 5/0 mg/l ba 5 /0 +) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 8 تکرار انجام گرفت و در نهایت کال های به دست آمده با استفاده از اگروباکتریوم حاوی سازه مورد نظر تلقیح شده و روی محیط گزینشگر برده شدند. آنالیز تجزیه واریانس و مقایسه میانگین بالاترین درصد کال زایی در محیط b5 را نشان داد. در مرحله جنین زایی نیز دو آزمایش فاکتوریل (با سه فاکتور محیط پایه، هورمون و کانامایسین) با 8 تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. بیشترین جنین زایی و جوانه زنی جنین ها از کال های ریزنمونه هیپوکوتیل در محیط b5 تکمیل شده با 1 میلی گرم در لیتر 2,4-d و در سطح کانامایسن mg/l25 حاصل شد.
پگاه آزادی چالابه علیرضا زبرجدی
استرس سرما یکی از مهم ترین استرس های غیرزیستی است که اثرات مخربی در گیاهان بر جای می گذارد و در نتیجه کشاورزی را با مخاطره مواجه می سازد. گیاه گوجه فرنگی (lycopercicon esculentum) یکی از مهم ترین محصولات کشاورزی است که در مقایسه با بسیاری از گونه های گیاهی دیگر، حساسیت بالایی به دماهای پایین (کمتر از 12 درجه سانتی گراد) دارد و در این دما ها صدمات قابل توجهی به آن وارد می شود. در این تحقیق، بررسی تاثیر استرس سرما بر روی 2 واریته پیل مک و کلرادو این گیاه و همچنین بهینه سازی کشت بافت در واریته پیل مک انجام شد. در بخش بررسی تاثیر استرس سرما، میزان فاکتور های مورفو- فیزیولوژیکی (تعداد برگ، گره، فاصله میان گره و نشت یون) و بیوشیمیایی (پرولین و تغییرات پروتئین ها) در شرایط استرس (4 درجه سانتی گراد) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که استرس سرما باعث افزایش میزان پرولین (این افزایش در واریته پیل مک بیشتر بوده است) و کاهش فاکتور های فیزیولوژیکی و مقدار پروتئینی در 2 واریته شد. اما تغییری در میزان نشت یون در شرایط استرس در 2 واریته مشاهده نشد. در بخش کشت بافت، بیشترین درصد کالوس دهی در ریز نمونه ساقه چه و در تیمارهای 2,4- d 0.5 mg/l + kin 0.25 mg/lو mg/l kin 0.25+ mg/l 2,4- d 1 بوده است. جهت باززایی غیرمستقیم، کالوس ها به محیط ms با غلظت های ba (0.0, 1, 2 and 5 mg/l ) و iaa در غلظت های (0.0 and 0.5 mg/l) منتقل شدند و بیشترین درصد باززایی مربوط به ریزنمونه ساقه چه و در تیمار ba 1 mg/l + iaa 0.5 mg/lصورت گرفت. در باززایی مستقیم، بیشترین درصد باززایی مربوط به ریزنمونه برگ چه و در تیمار ba 1 mg/l + iaa 0.2 mg/l مشاهده گردید. در هر دو روش باززایی، گیاهچه های تولید شده به محیط طویل شدن (محیط ms فاقد تنظیم کننده رشدی) منتقل و پس از مدتی به شرایط گلدان انتقال داده شدند.
امیر علی مرادی علیرضا زبرجدی
این تحقیق طی سال های 1391-1390 در آزمایشگاه سیتو ژنتیک مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه روی دو گونه یولاف شامل 30 ژنوتیپ از گونه sativa و 10 اکسشن از گونه sterilis انجام شد. طرح آزمایشی مورد استفاده برای مطالعه صفات کاریوتیپی طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار بود. تنوع ژنتیکی یولاف با استفاده از نشانگر بیوشیمیایی و صفات کاریوتیپی مورد ارزیابی قرار گرفت. تنوع موجود در ژنوتیپ ها با استفاده از صفات سیتوژنتیکی محاسبه گردید. تمام گونه های مورد بررسی هگزاپلوئید بودند و تعداد کروموزوم پایه در تمامی گونه های مورد مطالعه هفت بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در بین ژنوتیپ ها از نظر تمامی صفات کروموزومی مورد اندازه گیری اختلاف در سطح احتمال 1% وجود دارد. بنابراین برای صفات اندازه گیری شده تنوع معنی داری بین ژرم پلاسم های مورد بررسی وجود دارد. تجزیه خوشه ای برای ژنوتیپ ها صورت گرفت که ژنوتیپ ها مورد مطالعه به 4 دسته تقسیم شدند بطوری که گروه اول شامل 14 ژنوتیپ، گروه دوم شامل هشت ژنوتیپ، گروه سوم شامل14 ژنوتیپ وگروه چهارم شامل چهار ژنوتیپ بودند. نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که سه مولفه استخراج شده به ترتیب 92/63، 50/18 و 54/16 درصد از کل واریانس بین ژنوتیپ ها را نشان می دهند. بررسی الگوی باندی پروتئین های برگ، تنوع قابل ملاحظه ای در میان ژنوتیپ ها نشان داد. باندهای پروتئینی نه تنها از نظر محل قرار گرفتن روی ژل و وزن مولکولی، بلکه از لحاظ تراکم و شدت نیز با یکدیگر اختلاف نشان دادند. در مجموع برای 40 ژنوتیپ مورد مطالعه 18 باند مشاهده گردید. بر اساس ماتریس تشابه جاکارد کمترین تشابه و بیشترین فاصله ژنتیکی بین ژنوتیپ islamabad با ژنوتیپ های brusher، euro و ga mitchell می باشد. همچنین بیشترین تشابه و کمترین فاصله ژنتیکی بین ژنوتیپ brusher باeuro ، ژنوتیپ tarahumara با ژنوتیپ های nz2102 و wandering ، ژنوتیپ nz2102 با wandering، ژنوتیپ il92-6745 با ravansar1 و ژنوتیپ ravansar2 با kermanshah2 می باشد. بر اساس تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها در فاصله 45/0 به 4 گروه تقسیم شدند بطوری که گروه اول و دوم هر کدام شامل 3 ژنوتیپ، گروه سوم شامل 27 ژنوتیپ و گروه چهارم شامل 7 ژنوتیپ بودند. نتایج این تحقیق به طور کلی نشان داد که بین ژنوتیپ ها تنوع سیتوژنتیکی و پروتئینی معنی داری وجود دارد.
نسرین شفیعی هما عبداله نجفی
چکیده: به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 21 ژنوتیپ مختلف گندم دوروم، تحقیق حاضر در سالزراعی 1390-1389 در دو بخش زراعی و مولکولی در مزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه بیوتکنولوژی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی اجرا شد. ارزیابی صفات زراعی، مورفولوژیک و مقاومت به خشکی بر اساس طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط تنش و بدون تنش آبی انجام گردید. تنوع ژنتیکی علاوه بر صفات زراعی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک با استفاده از نشانگرهای مولکولی issr و rapd نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین در هر دو شرایط، اختلافات معنی داری برای اکثر صفات بین ژنوتیپ ها را آشکار کرد، همچنین نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین دو شرایط تنش آبی و شرایط بدون تنش تفاوت معنی دار وجود دارد. بر اساس نتایج تجزیه همبستگی در شرایط بدون تنش، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در سنبله، کلروفیل b، کلروفیل کل و مقدار سبزینگی برگ همبستگی بالایی با عملکرد دانه داشتند، و می توانند به عنوان شاخص جهت گزینش ارقام با عملکرد بالا مدنظر قرار گیرند.تجزیه خوشه ای با استفاده از روش وارد، بر مبنای عملکرد، اجزای عملکرد و خصوصیات آگرو- فیزیولوژیک، ژنوتیپ ها را در چهار گروه جداگانه قرار داد. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین شاخص ها و میانگین عملکرد در شرایط آبی و دیم نشان داد که مناسبترین شاخص ها برای غربال کردن لاین ها در دو شرایط آبی و دیم چهار شاخص میانگین هندسی بهره وری (gmp)، میانگین بهره وری (mp)، میانگین هارمونیک (ham) و شاخص تحمل به تنش (sti) هستند. طبق نتایج آزمون جوانه زنی همبستگی معنی داری بین صفات آزمایشگاهی و مزرعه ای مشاهده نشد. از 17 آغازگر issr مورد استفاده در این تحقیق، 10 آغازگر نوارهای واضحی را تکثیر کردند. از 107 نوار امتیاز داده شده،44 نوار چندشکل بوده و درصد چندشکلی کل 12/41 درصدبرآورد شد. همین طور از 17 آغازگر rapd مورد استفاده در این مطالعه، 11 آغازگر نوارهای مختلفی را تکثیر کردند. از 107 نوار امتیاز داده شده، 47 نوار چند شکل بوده و درصد چند شکلی کل 92/43 درصد برآورد شد. تجزیه خوشه-ای بر اساس داده های حاصل از نشانگر issr، ژنوتیپ ها را در پنج گروه جداگانه و بر اساس داده های حاصل از نشانگر rapd نیز ژنوتیپ ها را در شش گروه جداگانه قرار داد که با نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی در مورد هر دو نشانگر تا حد زیادی مطابقت داشت. آزمون مانتل بین داده های فنوتیپی (در شرایط تنش و بدون تنش) و داده های نشانگر issr همبستگی معنی داری نشان نداد که این موضوع می تواند حاکی از عدم تطابق داده های مولکولی و زراعی، بدلیل کم بودن تعداد نشانگرهای مورد استفاده و تعداد توالی های تکراری در ژنوم گندم های مورد بررسی باشد. همچنین داده های فنوتیپی در شرایط بدون تنش و تنش با داده های نشانگر rapd همبستگی معنی داری نشان نداد. بین اطلاعات حاصل از نشانگرهایrapd و issr همبستگی معنی داری مشاهده گردید.
سمانه کاظم دانیال کهریزی
گیاه باباآدم (arctiumlappa) یکی از گیاهان دارویی مهم از خانواده asteraceaeاست. با توجه به اهمیت این گیاه، بهینه سازی کشت بافت و انتقال ژن آن می تواند زمینه ساز تحقیقات و استفاده بیشتر و موثرتر از این گیاه گردد. برای این منظور در این تحقیق ابتدا با اعمال بهترین پیش تیمار (21 روز سرما) خواب بذر مرتفع شد. سپس به منظور بهینه سازی کشت بافت این گیاه آزمایش های القاء کالوس ، باززایی غیرمستقیم و باززایی مستقیم روی محیط کشت msانجام شد. هر سه آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. در آزمایش القاء کالوس،سطوح مختلف 2,4-dو bapو دو نوع ریزنمونه هایپوکوتیل و کوتیلدون مورد مقایسه قرار گرفت. 2 میلی گرم در لیتر 2,4-dو 1 میلی-گرم در لیتر bapبهترین ترکیب هورمونی جهت القاء کالوس ریزنمونه های هایپوکوتیل (19/76%) و کوتیلدون(100%) شناخته شد.در آزمایشباززایی غیرمستقیم از سطوح مختلف bap و naaو دو نوع کالوس (حاصل از هایپوکوتیل و کوتیلدون)استفاده شد. بیشترین درصد باززایی غیرمستقیم(65%)، در کالوس های حاصل از هایپوکوتیل و ترکیب هورمونی 1 میلی گرم در لیتر bapو 5/0 میلی گرم در لیتر naaمشاهده شد.در آزمایش باززایی مستقیم سطوح مختلف bapبه همراه naaو سه نوع ریزنمونه (کوتیلدون، هایپوکوتیل و هایپوکوتیل به همراه جوانه انتهایی) مورد مقایسه قرار گرفتند. بیشترین درصد باززاییمستقیم (33/90%) در ریزنمونه هایپوکوتیل همراه با جوانه انتهایی و در ترکیب هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر bapبه همراه 2 میلی گرم در لیترnaaحاصل شد. جهت انتقال ژن القاء کننده ریشه مویی از سویه های مختلف اگروباکتریوم ریزوژنز استفاده شد. بهینه سازی انتقال ژن به این گیاه طی دو آزمایش مجزای درون شیشه ای و خارج شیشه ای بررسی گردید. در شرایط درون شیشه ای از دو سویه باکتری (a4و a13) و سه نوع ریزنمونه (کوتیلدون، هایپوکوتیل و هایپوکوتیل به همراه جوانه انتهایی) استفاده شد. بیشترین درصد القای ریشه(77/58%) در ریزنمونه هایپوکوتیل به همراه جوانه انتهایی و سویه باکتری a4به دست آمد. در شرایط خارج شیشه ای، درصد القای ریشه در چهار سویه باکتری (a13,a4, atcc 15834, gmi 9534) همراه با شاهد (بدون باکتری) مورد بررسی قرار گرفت. درصد القای ریشه در نمونه شاهد صفر بود. همه سویه های باکتری به جز a13، درصد القای ریشه مشابه نشان دادند (100%) ولی سویهa13نسبت به سایر سویه ها در این گیاه درصد ریشه کمتری(7/55%) القا کرد.
ژیلا کرم زاد علیرضا زبرجدی
.به منظور بررسی تأثیر کشت مریستم به تنهایی و همراه با تیمار الکتروتراپی در دو ریزنمونه جوانه و گیاهچه بر روی میزان باززایی و تولید گیاهان عاری از ویروس آزمایشی به صورت فاکتوریل 2×2 در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش قبل از کشت مریستم و انجام الکتروتراپی تست الیزا جهت شناسایی آلودگی ویروسی ریزنمونه های آلوده انجام شد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد بیشترین ارتفاع گیاهچه، تعداد برگ، تعداد گره و طول ریشه مربوط به گیاهچه مریستمی حاصل از جوانه بدون تیمار الکتروتراپی بود. میزان باززایی گیاهچه های مریستمی از هر دو ریزنمونه جوانه و گیاهچه بدون تیمار الکتروتراپی بیشتر از هر دو ریزنمونه با تیمار الکتروتراپی بود.سپس بر روی گیاهچه های بدست آمده تست الیزا انجام شد، نتایج تست الیزا نشان داد که گیاهچه های مریستمی حاصل از هر دو ریزنمونه جوانه و گیاهچه با تیمار الکتروتراپی گیاهان عاری از ویروس تولید کردند اما گیاهچه های مریستمی حاصل از هر دو ریزنمونه جوانه و گیاهچه بدون تیمار الکتروتراپی آلودگی نشان دادند. در قسمت دوم این پژوهش اثر غلظت تنظیم کننده های رشد 2,4- d (4، 2، 1، 0 میلی گرم بر لیتر) و kin (25/0 میلی گرم بر لیتر) با محیط msبر روی تولید کالوس از دو ریزنمونه برگ و میان گره گیاه سیب زمینی واریته آگریا مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل 4×2 در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در 4 تکرار اجرا شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد کالزایی در ریزنمونه برگ در غلظت 2 میلی گرم بر لیتر (2,4-d) و در ریزنمونه میان گره در غلظت 4 میلی گرم بر لیتر (2,4-d) بود. بیشترین قطر و وزن تر کالوس در ریزنمونه برگ و میان گره در غلظت 2 میلی گرم بر لیتر (2,4-d) بدست آمد.
مریم قربانی علیرضا زبرجدی
ژنومیکس علم جدیدی است که به کشف توالی ها و مطالعه عملکرد آنها در ژنوم کامل یک موجود خاص می پردازد. از انواع ژنومیکس، نوع مقایسه ای است که ابزاری ارزشمند در گسترش منابع مولکولی برای گیاهان زراعی و شناسایی ژن-های کلیدی در توسعه این گیاهان و مطالعه تکامل خانواده-های ژنی است. پیشرفت های فوق العاده در فناوری توالی یابی، راهی جدید به ژنومیکس مقایسه ای باز کرده و محققان را برای انجام مقایسات گسترده ژنومی قادر ساخته است. در این پژوهش سعی در بررسی توالی نواحی ژنومی در چند لوکوس محدود با استفاده از نشانگر های tufm، apx1، pgip و enol از نوع سیستم نشانگری sts در گیاهان لوبیا، نخود و نخود فرنگی بود. پس از آمپلی فیکاسیون قطعات sts و سپس توالی یابی نمونه ها، بررسی نواحی حفاظت شده با استفاده از پایگاه اطلاعاتی ncbi و نرم افزار dnastar و مقایسه توالی-های خاص اطلاعات مفیدی به دست آمد. از بین نشانگرهای مورد بررسی تنها نشانگر tufm در تمامی گیاهان مورد نظر تکثیر و قطعات تک باند تولید شد. البته این قطعات به جز ارقام لوبیا در بقیه به صورت مونومورف بودند که بعدا" با توالی یابی که صورت گرفت، اختلافاتی بین آنها مشاهده شد. نشانگر enol در مقایسه با سایر نشانگرها بیشترین چند شکلی را نشان داد. نتایج نشان داد که قطعات به دست آمده، علی رغم داشتن نواحی حفاظت شده مشترک با هم، اختلافاتی را در سطح نوکلئوتیدی داشتند که می تواند ناشی از عوامل مختلف از جمله وقوع جهش های مختلف در طی تکامل باشد. همچنین اختلافات درون جنسی بیش از اختلافات بین جنسی مشاهده شد که می تواند تأثیر آن بر میزان عملکرد ژن خاص در گونه های مورد مطالعه در تحقیقات بعدی مورد بررسی قرار گیرد. طبق این بررسی ها تمامی ارقام چه در مقایسات دو به دو و چه در مقایسات گروهی اختلافات قابل توجهی را نشان دادند.
حسین شاهی وند احمد اسماعیلی
شقایق(papaveer somniferum l.) به عنوان مهمترین منبع اقتصادی تولید ترکیبات آلکالوئیدی مورفینان مانند مورفین، کدوئین، تبائین، نارکوتین و پاپاورین شناخته شده است و از ترکیبات آن در صنعت داروسازی به عنوان بی حس کننده، ضد سرفه و ضد اسپاسم استفاده می شود. امروزه از فن مهندسی متابولیک، برای دستورزی ژن های بیوسنتز آلکالوئیدها و فرآورده های متابولیکی این گیاه از طریق تراریخت سازی استفاده می شود. کدوئین اُ- دمتیلاز (codm)، آنزیم انتهایی در مسیر بیوسنتزی مورفینان در گیاه شقایق می باشد که باعث دمتیلاسیون تبائین در موقعیت 3 و تبدیل آن به اوریپاوین و همچنین دمتیلاسیون کدوئین و تبدیل آن به مورفین می شود. در این پژوهش با هدف بررسی تأثیر خاموش سازی ژن codm بر پروفایل آلکالوئید های مهم انتهایی شبکه مورفینان، از تکنیک های rnai و vigs استفاده گردید. پس از شناسایی و جداسازی ژن codm با استفاده از آغازگرهای اختصاصی، بخش انتهایی cdna سنتز شده این ژن واقع در ناحیه 3? utr، به عنوان قطعه هدف خاموشی جهت سنس و آنتی سنس به ترتیب و طی دو مرحله در ناقل خاموشی pgsa1285 همسانه-سازی گردید. همچنین قطعه ژنی مذکور بار دیگر به منظور مطالعه خاموشی گذرای ژن codm، در ناقل ویروسی trv2 همسانه سازی شد و سپس با استفاده از آگروباکتری حاوی سازه، به برگهای نمونه های گیاهی مورد نظر تراریزش صورت گرفت. از طریق pcr ژن پروتئین پوششی ویروس trv، گیاهان تراریخت شده انتخاب شدند و سپس آنالیز نیمه کمی بیان ژن انجام شد. آنالیز نهایی خاموشی ژن ناشی از مکانیسم vigs نیز که با استفاده از pcrدر زمان واقعی انجام شد، کاهش 88 درصدی بیان ژن codm در مقایسه با نمونه های شاهد را نشان داد. جهت بهینه سازی و تعیین روش مناسب باززایی گیاهان تراریخت، آزمایش فاکتوریل با ? تکرار (هر پتری دیش حاوی 10 ریز نمونه معادل با یک تکرار) در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با فاکتور های ریز نمونه (در دو سطح هیپوکوتیل و ریشه)، محیط کشت پایه (شامل دو سطحb5 و ms) و آنتی بیوتیک پارامومایسین (در سطوح غلظتی 10، 15 و 25 میلی گرم در لیتر)، طراحی و اجرا گردید. در مورد کالوس زایی نتایج نشان داد که میزان کالوس زایی در محیط ms به مراتب بهتر از محیط b5 بوده و بهترین نتیجه در ترکیب تیماری ریزنمونه هیپوکتیل در محیط ms با سطح آنتی بیوتیک mg/l 10 مشاهده گردید. دیده شد که ریزنمونه هیپوکوتیل در هر سه سطح آنتی بیوتیک و در دو محیط ms و b5 درصد کالوس زایی بیشتری در مقایسه با ریزنمونه ریشه دارا بود. همچنین میزان جنین زایی ریزنمونه ریشه در هر سه سطح آنتی بیوتیک و در هر دو محیط در مقایسه با ریزنمونه هیپوکوتیل، بیشتر بود.
شوکت عالی پورامرایی احمد اسماعیلی
چکیده: شقایق مهمترین منبع چندین آلکالوئید دارویی مانند ضد درد، سرفه، تومور و باکتری است. با آنکه اصلاح سنتی به خوبی دیگر روش های مولکولی تعداد زیادی ژرم پلاسم با میزان آلکالوئید های تغییر یافته تولید کرده است، ولی هنوز نیاز به دستورزی مسیر های بیوسنتزی این آلکالوئید ها به روش های مهندسی ژنتیک می باشد. ژن t6odm thebaine – 6 - o demetylase)) یکی از ژن های پایین دست مسیر بیوسنتز آلکالوئید ها می-باشد که تبائین را در موقعیت 6 دمتیله کرده و به نئوپینون تبدیل می کند که نئوپینون خود طی یک واکنش دیگری به کدوئینون تبدیل می شود. همچنین این ژن در مسیر دیگری اوریپاوین را دمتیله کرده و به مورفینون تبدیل می کند. در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر خاموشی ژن یاد شده بر میزان بیان آن، دو سازه خاموشی موقت و دائم متکی بر فن rnai طراحی و ساخته شد و سپس توسط اگروباکتری به گیاه شقایق وارد شدند. جهت خاموشی پایدار از سازه سنجاق سری ژن هدف و از ناقل pgsa1285 استفاده گردید و سازه یاد شده توسط اگروباکتریی به ریزنمونه های محور زیرلپه منتقل شد. برای همسانه سازی سازه خاموشی موقت (vigs; virus induced gene silencing) ژن هدف از ناقل ویروسی ptrv استفاده شد و توسط اگروباکتری به برگ های گیاهچه های 3 تا 4 هفته ای تراریزش شد. در بررسی خاموشی موقت ژن t6odm ابتدا گیاهان تیمار (تلقیح یافته با (trv+t6odm و گیاهان شاهد (تلقیح یافته با trv خالی)، جهت اثبات تراریزش، مورد ارزیابی حضور ژن پروتئین پوششی (cp) ناقلtrv قرار گرفتند. در مرحله بعد از میان گیاهانی که trv مثبت بودند تعدادی گیاه جهت آنالیز نیمه کمی انتخاب شدند. سپس نمونه هایی که کمترین سطح بیان را نشان دادند، جهت آنالیز دقیق تر بیان ژن با استفاده از فن بیان ژن در زمان واقعی مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میانگین درصد خاموشی در گیاهان ترارریخت انتخابی نسبت به گیاهان شاهد حدود 73 درصد می باشد. از این رو کارایی سازه مورد نظر جهت کاهش قابل توجه بیان ژن مورد تأیید قرار گرفت. در این پژوهش به منظور بهینه سازی شرایط کشت بافت و باززایی ریزنمونه های تلقیح یافته، آزمایش دیگری به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با هشت تکرار (هر پتری دیش به طور متوسط شامل 10 ریزنمونه به عنوان یک تکرار) انجام شد. فاکتور های مورد بررسی شامل نوع محیط کشت پایه (b5 و ms) و سطوح آنتی بیوتیک پارامومایسین ( 5، 10 و 15 میلی گرم بر لیتر) بودند. نتایج نشان داد در مرحله تولید کالوس از ریزنمونه های تلقیح یافته، محیط ms محیط مناسب تری است. همچنین در غلظتهای پارامومایسین سطوح 5، 10 و 15 میلی گرم بر لیتر باززایی گیاهچه مشاهده شد ولیکن به تناسب افزایش غلظت آنتی بیوتیک درصد باززایی سیر کاهشی داشت. کلمات کلیدی: آلکالوئید، پارامومایسین، خاموشی، محور زیرلپه، pcr در زمان واقعی، .vigs
میثم رستگاری علیرضا زبرجدی
به منظور ارزیابی تحمل به خشکی 8 لاین خالص در نسل s6، تلاقی داده شده با دو تستر تجاری k3615.2وa679 همراه با دو هیبریدksc704 وksc400 (در مجموع 18 ژنوتیپ)، پژوهشی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. در آزمایش مزرعه ای، 18 ژنوتیپ ذرت در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سه شرایط نرمال، تنش متوسط رطوبتی و تنش شدید رطوبتی ارزیابی شدند. نتایج تجزیه مرکب بین مکان ها درشرایط مختلف رطوبتی نشان داد که عکس العمل عملکرد دانه در مکان های مختلف متفاوت می باشد. تجزیه واریانس ساده در شرایط نرمال، تنش متوسط و تنش شدید رطوبتی بیانگر وجود تنوع معنی دار بین ژنوتیپ ها از نظر اکثر صفات (وزن سیصد دانه، وزن پنج بلال، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن پنج چوب بلال، درصد چوب بلال، طول بلال، قطر بلال، قطر چوب بلال، عمق دانه، رسیدگی فیزیولوژیکی، هدایت روزنه ای، محتوای کلروفیل، ارتفاع بلال، تعداد برگ، برگ بالای بلال، قطر ساقه و ارتفاع بوته) می باشد. نتایج تحلیل همبستگی بین شاخص های مقاومت به خشکی و عملکرد دانه نشان داد که شاخص تحمل تنش( sti )، شاخص میانگین بهره وری(mp) و شاخص میانگین هندسی بهره وری(gmp) برای شناسائی ژنوتیپ های با عملکرد بالا در هر سه شرایط رطوبتی مناسب هستند. بر اساس نمودار چند متغیره بای پلات در هر سه شرایط، ژنوتیپ های 4، 7 و 15 در گروه با پتانسیل عملکرد بالا قرار گرفتند و به عنوان گروه a فرناندز نامگذاری شدند. نمودار سه بعدی مربوط به شاخص های sti ، gmp و عملکرد دانه در شرایط مختلف، ژنوتیپ های 4، 7 و 15 در گروه a قرار گرفتند و به عنوان متحمل ترین ژنوتیپ ها شناخته شدند. نتایج همبستگی نشان داد که عملکرد در هر سه شرایط با تعداد برگ همبستگی مثبت نشان می دهد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که در هر سه شرایط، ژنوتیپ 2(ksc400) دارای بیشترین برگ بالای بلال و ژنوتیپ 7 (ksc704) دارای بیشترین وزن بلال، طول بلال و ارتفاع بلال است. بر اساس مقادیر شاخص ها، بیشترین عملکرد در شرایط نرمال مربوط به ژنوتیپ 7 با مقدار 6/14 تن در هکتار و در شرایط تنش متوسط و شدید رطوبتی ژنوتیپ 4 بالاترین عملکرد را به ترتیب با مقدار 7/12 و 7/11 تن در هکتار نشان داد. براساس تجزیه واریانس لاین × تستر ، اختلاف معنی داری برای لاین ها و تستر ها و اثرات متقابل لاین × تستر در برخی صفات مشاهده شد که حاکی از وجود اثرات افزایشی ژن ها در این صفات است. در هر سه شرایط وزن بلال، وزن چوب بلال و طول بلال دارای اثرات غیر افزایشی بودند بنابراین در اصلاح چنین صفاتی می توان از هتروزیس استفاده کرد. بررسی ترکیب پذیری عمومی در هر سه شرایط اختلاف معنی داری را برای برخی صفات نشان داد که نشان از وراثت پذیری خصوصی این صفات دارد. لاین l6 به عنوان بهترین لاین شناخته شد. نتایج ترکیب پذیری خصوصی نشان داد که تلاقی های l10 × k3615.2 و l6 × a679 به عنوان بهترین تلاقی ها در شرایط نرمال، تلاقی l8 × a679 در شرایط متوسط رطوبتی و تلاقیl8 × k3615.2 درشرایط تنش شدید رطوبتی به عنوان بهترین تلاقی ها شناخته شدند.
معصومه صفری کیانوش چقامیرزا
شیرین بیان با نام علمی glycyrrhiza glabra از خانواده لگومینوز می باشد که از مشهورترین گیاهان دارویی در جهان است و به شکل گسترده ای در پزشکی، داروسازی و صنایع قنادی و بهداشتی مصرف می شود. با توجه به اهمیت این گیاه، این پژوهش با هدف بهینه سازی شرایط کشت بافت و انتقال ژن ریشه زایی از طریق rhizogenes agrobacterium به منظور تولید انبوه ریشه های مویی در شیرین بیان اجرا گردید. به منظور بهینه سازی کشت بافت این گیاه آزمایش های القای کالوس، باززایی غیرمستقیم و باززایی مستقیم در محیط کشت b5 انجام شد. آزمایش کالوس دهی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. در آزمایش القا کالوس، سطوح مختلف naa و bap و دو نوع ریزنمونه هیپوکوتیل و کوتیلدون مورد مقایسه قرار گرفت. 2 میلی گرم بر لیتر naa و 5/0 میلی گرم بر لیتر bap بهترین ترکیب هورمونی جهت القا کالوس ریزنمونه های هیپوکوتیل (29/96%) و کوتیلدون (100%) شناخته شد. در آزمایش باززایی غیر مستقیم از سطوح مختلف bap و naa و دو نوع کالوس (حاصل از هیپوکوتیل و کوتیلدون) استفاده شد که بیشترین باززایی از کالوس حدود 68/13% به تعداد 2 شاخساره بود که در محیط کشت b5 حاوی 3 میلی گرم بر لیترbap ، برای کالوس حاصل از ریزنمونه هیپوکوتیل به دست آمد. در آزمایش باززایی مستقیم سطوح مختلف bap به همراه naa و سه نوع ریزنمونه (کوتیلدون، هیپوکوتیل و گره) مورد مقایسه قرار گرفت بیشترین ساقه دهی به صورت مستقیم برای ریزنمونه گره ( 67/96%) با تعداد 3 شاخساره حاصل شد که در محیط کشت b5 حاوی 3 میلی گرم بر لیتر bap می باشد. در آزمایشی دیگر که در سطوح مختلف tdz با دو ریزنمونه (هیپوکوتیل و کوتیلدون) انجام شد، ریزنمونه هیپوکوتیل در محیط b5 بعلاوه 1 میلی گرم در لیتر tdz، نوساقه تشکیل داد. جهت انتقال ژن ریشه زایی از سویه های مختلف اگروباکتریوم رایزوژنز استفاده شد. بهینه سازی انتقال ژن به این گیاه طی دو آزمایش مجزای in vitro و ex vitro بررسی شد. در آزمایش in vitro از 3 ریزنمونه (هیپوکوتیل، کوتیلدون و گره) و 2 سویه باکتری (atcc 15834 و gm1 9534) استفاده شد، بهترین نتیجه القای ریشه مویی در سویه gmi 9534 برای ریزنمونه گره در حدود 8/36% به دست آمد. در آزمایش ex vitro درصد القای ریشه در چهار سویه باکتری (atcc15834، gm19534، a4و a13) همراه با شاهد بررسی شد. که بر اساس نتایج pcr سه سویه a4، a13 و gmi 9534، 100 درصد و سویه atcc 15834، 66/66 درصد تراریخت بودند.
حمزه مینایی چنار علیرضا زبرجدی
نخود (cicer areintinum l.) گیاهی از خانواده لگومینه و یکی از مهم ترین منابع پروتئین گیاهی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی مسیرهای مختلف ریخت زایی درون شیشه ای از ریزنمونه های مختلف نخود رقم بیونیج انجام شد. آزمایش های انجام شده در این پژوهش شامل القای کالوس و باززایی غیرمستقیم بود. آزمایش اول القای کالوس در محیط کشت پایه ms به اضافه غلظت های مختلف 2,4-d (0، 1 ،2 و 4 میلی گرم در لیتر) به همراه 1/0 میلی گرم در لیتر bap با استفاده از ریزنمونه های مختلف (جنین ، بذر، ریشه، هیپوکوتیل و لپه) بر پایه طرح گاملا تصادفی انجام شد. آزمایش دوم کالوس زایی برای هر کدام از ریزنمونه ها (جنین، لپه، هیپوکوتیل و گره) محیط مخصوص حاوی تنظیم کننده های رشد به صورت جداگانه (ازبهترین ترکیبات پیشنهادی) استفاده گردید. صفات مورد مطالعه در َآزمایش القای کالوس عبارت بودند از: روز تا القای کالوس، درصد القای کالوس و سرعت رشد کالوس. آزمایش باززایی غیر مستقیم اول با استفاده از کالوس های بدست آمده از آزمایش اول کالوس زایی، در محیط کشت ms و هورمون bap با غلظت های 0، 1، 2 و 4 میلی گرم در لیتر و هورمون naa با غلطت 1/0 میلی گرم در لیتر انجام شد. در آزمایش دوم باززایی، کالوس های بدست آمده در آزمایش دوم کالوس زایی در محیط باززایی مخصوص به هر ریزنمونه کشت شد.
مجتبی باقری دانیال کهریزی
چکیده به منظور بررسی تنوع ژنتیکی تعدادی از ژنوتیپ¬های لوبیا (phaseolus vulgaris l.) از نظر صفات آگرو-مورفولوژیک و نشانگرهای بیوشیمیایی (نشانگر پروتئینی) آزمایشی در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آزمایشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال¬های 1390 و 1391 انجام شد. صفات مورد بررسی شامل 26 صفت مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی، فنولوژیکی و نیز تنوع الگوهای باندی پروتئین ذخیره دانه بوسیله ژل الکتروفورز ( (sds-page بود. میانگین مربعات ساده ژنوتیپ¬ها در سال اول برای تمامی صفات مورد بررسی بغیر از صفت نورتابی کلروفیل از نظر آماری معنی¬دار بوده است و در سال دوم نیز تمامی ژنوتیپ¬ها با هم اختلاف معنی¬داری داشتند. این نتایج نشان دهنده وجود تنوع ژنتیکی بالا در ژنوتیپ¬های مورد بررسی است. نتیجه تجزیه مرکب ژنوتیپ¬های مشترک در دو سال نیز برای اکثر ژنوتیپ¬ها (البته با معنی¬دار شدن اثر متقابل ژنوتیپ و محیط) بغیر از صفات قطر میانگره، طول میانگره، تعداد دانه در نیام و وزن صددانه معنی¬دار بود. با توجه به نتایج همبستگی ساده صفات وزن نیام در بوته، تعداد نیام در بوته و تعداد دانه در بوته در سال اول و صفات تعداد نیام در بوته، وزن نیام در بوته، وزن بیولوژیکی، تعداد دانه در بوته، شاخص برداشت در سال دوم همبستگی بسیار معنی¬داری با عملکرد نشان دادند. نتایج تجزیه علیت طی دو سال نیز صفات تعداد دانه در بوته، تعداد نیام در بوته، وزن نیام و با درجه کمتر تعداد دانه در نیام بیشترین تأثیر را در عملکرد نشان می¬دهند و با توجه به همبستگی ساده می¬توان این صفات را جهت گزینش غیر مستقیم برای عملکرد دانه معرفی کرد. نتایج حاصل از تجزیه به عاملها در سال اول سه عامل اصلی در مجموع 05/91 درصد تغییرات که بترتیب توجیه¬گر 69/41، 64/34 و 71/14 درصدکل تغییرات بودند را نشان می¬دهد. در سال دوم شش عامل اصلی در مجموع 75/88 درصد کل تغییرات که بترتیب 92/34، 30/25، 67/8، 44/8، 09/6 و 32/4 را توجیه نمود. در هر سال یکی از عوامل را به عنوان عامل عملکرد دانه نامگذاری کردیم. در نتیجه گروه¬بندی ژنوتیپهایی که دارای صفات معنی¬دار هستند، ژنوتیپ-هایی که خصوصیات تیپ رشدی نوع اول را داشتند در یک گروه و تیپ¬¬های رشدی بالاتر در گروههای دیگر و همچنین طی دو سال ژنوتیپ¬ها با توجه به منشأ تکاملی آنها یعنی مزوآمریکا یا آندین (آمریکای جنوبی) به جز در چند مورد گروهبندی مناسبی خصوصاً در سال اول آزمایش از خود نشان دادند. نتایج تنوع باندهای الگوی پروتئینی ذخیره دانه نیز نتایج قابل توجهی در حدود 33/33 از خود نشان داد که نشان دهنده تنوع مناسب ژنوتیپ¬ها در سال اول می¬باشد که در برنامه¬های به¬نژادی حائز اهمیت است. کلمات کلیدی: لوبیا، تنوع ژنتیکی، نشانگرهای مورفولوژیکی، نشانگرهای پروتئینی
چیمن محمدی علیرضا زبرجدی
در این پژوهش19 لاین اصلاحی گندم دوروم بر اساس صفات آگرو-فیزیولوژیک به منظور بررسی تحمل به تنش خشکی در مزرعه تحقیقاتی مرکز آموزش کشاورزی جوانروددر سال زراعی 91-1390 ارزیابی شدند.در هر دو شرایط دیم وآبی نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین ژنوتیپ¬ها در سطح 1% برای صفات بیوماس، عملکرد دانه، تعداد دانه در سنبله، تعداد بوته، ارتفاع بوته، شاخص برداشت، روز تا گل¬دهی، زمان پر شدن دانه، روز تا رسیدگی، فلورسنس، پایداری غشاء و میزان آب نسبی برگ در سطح 5% برای صفت طول برگ پرچم اختلاف معنی¬داری وجود داشت. در شرایط دیم ژنوتیپ¬های شماره 7 و 18به¬ترتیب دارای بیش¬ترین و کم¬ترین میزان عملکرد دانه بودند و در شرایط آبی ژنوتیپ¬های شماره 7 و 13 به¬ترتیب دارای بیش¬ترین و کم¬ترین میزان عملکرد دانه بودند.تجزیه به مولفه¬ها برای صفات اندازه¬گیری شده در شرایط دیم و آبی نشان داد که تعداد دانه در سنبله همبستگی بیش¬تری با ژنوتیپ با عملکرد بالا داشتند. ژنوتیپ شماره 7 بیش¬ترین مقدار شاخص¬های mp، gmp، stiوysi و ژنوتیپ 18 کم¬ترین مقدار این شاخص¬ها را دارا بود. نتایج حاصل از تجزیه به مولفه¬های اصلی و بای¬پلات برای عملکرد و شاخص¬های تنش خشکی بیش از 5/98 درصد تغییرات با مولفه اول قابل توجیه بوده و ژنوتیپ¬در 3 دسته عمده براساس عملکرد و مقاومت به خشکی قرار گرفتند. تجزیه به کلاستر به روش upgmaبراساس شاخص¬های sti و tol در شرایط دیم و آبی، ژنوتیپ¬ها را به¬ترتیب هر در3، 4 و5 کلاس گروه¬بندی نمودند. براساس نمودار بای پلات ژنوتیپ¬های شماره 7، 12، 5 برترین ژنوتیپ می-باشد.صفات مرتبط با جوانه¬زنی ژنوتیپ¬های گندم دوروم در قالب یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و در سطوح پتانسیل اسمزی صفر، 4/0 و 8/0 مگاپاسکال مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ژنوتیپ¬های مورد بررسی و هم¬چنین سطوح تنش از نظر اکثر صفات مورد بررسی دارای تفاوت معنی¬داری بودند. اثرمتقابل برای کلیه صفات معنی¬داربود.تجزیه کلاستر ژنوتیپ¬ها را در 3 کلاس گروه¬بندی نمودند.به طورکلی می-توان گفت دربین ارقام موردبررسی، ژنوتیپ شماره 18 و 8 حساس¬ترین ژنوتیپ به خشکی بود و ژنوتیپ¬های شماره 7، 12و 5 ژنوتیپ¬های برتر به خشکی بودند
سحر رسولی علیرضا عبدالمحمدی
هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن های igf-i و igfbp-3 با برخی صفات اقتصادی در بزهای مرخز بود. در این مطالعه به منظور بررسی پلی مورفیسم ناحیه پروموتور ژن igf-i و اگزون 2 ژن igfbp-3، از 152 رأس بز ماده ایستگاه تحقیقات علوم دامی سنندج، خون گیری شد. آنالیز pcr-sscp این روش سه الگوی باندی را در ناحیه پروموتور ژن igf-i و سه الگوی باندی را در ناحیه اگزون 2 ژن igfbp-3 نشان داد، که برای هر جایگاه این ژن ها سه ژنوتیپ مشاهده شد. ژنوتیپ ها و فراوانی های آن ها برای ژن igf-i عبارت بود از (0/81) gg، (0/16) ga و (0/03) aa و فراوانی آلل های g و a به ترتیب 0/89و 0/11 به دست آمد. فراوانی ژنوتیپ های tt، tc و cc در ژن igfbp-3 به ترتیب 79/0، 17/0 و 04/0 بود؛ همچنین فراوانی دو آلل t و c به ترتیب 0/875 و 0/125 محاسبه شد. هر دو جایگاه ژن های igf-i و igfbp-3 در حالت عدم تعادل هاردی واینبرگ قرار داشتند (p<0.05). آنالیزهای آماری صفات مورد بررسی توسط نرم افزار sas 9.1 انجام گرفت. نتایج آماری به دست آمده نشان داد که بین ژنوتیپ های مختلف ژن های igf-i و igfbp-3 با صفات رشد، به جز صفات اضافه وزن روزانه از تولد تا شیرگیری و وزن شیرگیری، اختلاف معنی داری وجود نداشت. این عدم معنی داری ممکن است به دلیل کوچک بودن اندازه نمونه مورد مطالعه باشد. اثرات ژنوتیپ، فصل زایش و تعداد زایش دارای تأثیر معنی داری برروی دوقلوزایی بودند و این صفت را تحت تأثیر قرار دادند. نتایج نشان داد که با افزایش تعداد زایش دوقلوزایی افزایش می یابد، همچنین دوقلوزایی در زمستان بیشتر از بهار بود. ژنوتیپ هتروزیگوت igf-i، بیشترین میزان دوقلوزایی را دارا بود. پیشنهاد می شود در مطالعات بعدی از جمعیت های مختلف و تعداد نمونه های بیشتری استفاده گردد تا اثر ژنوتیپ های مختلف این ژن ها بر روی صفات اقتصادی بزها به خوبی مشخص گردد.
علی ویسی علیرضا عبدالمحمدی
در این پژوهش به بررسی وجود پلی مورفیسم در ناحیه پروموتور و اگزون 10 ژن های gh و ghr و ارتباط آنها با صفات رشد در بزهای مرغز پرداخته شد. بدین منظور از سیاهرگ وداج تعداد 160 بز مرغز موجود در ایستگاه اصلاح نژاد استان کردستان خونگیری و dna نمونه ها با استفاده از کیت استخراج گردید. قطعه 391 جفت بازی از ژن gh و 361 جفت بازی از ژن ghr تکثیر شدند. از تفاوت چندشکلی فضایی تک رشته ها (sscp) و توالی یابی برای تعیین ژنوتیپ نمونه ها استفاده گردید. بدین منظور، الکتروفورز عمودی نمونه ها روی ژل پلی اکریل آمید 12% بمدت 5/4 الی 5/5 ساعت با اختلاف پتانسیل 200 ولت در دمای 4 درجه سانتی گراد انجام و رنگ آمیزی ژل بوسیله نیترات نقره به انجام رسید. دو آلل c و a جهش یافته و دو ژنوتیپ در cc و ca در جایگاه پروموتور ژن gh و دو آلل g و c جهش یافته و سه ژنوتیپ gg ، gc و cc در اگزون 10 ژن ghr شناسایی شد. نتایج توالی یابی یک جهش c?a در پروموتور ژن gh و جهش دیگر g?c در اگزون 10 ژن ghr که منجر به تغییر اسیدآمینه والین به لوسین می شود را نشان داد. فراوانی آللی، فراوانی ژنوتیپی و شاخص های ژنتیک جمعیت توسط نرم افزار popgene برآورد شدند. آنالیز واریانس ارقام نشان دهنده ارتباط معنی دار) 05/0(p< ژنوتیپ های مختلف ژن ghr و عدم تفاوت معنی دار ژنوتیپ های متفاوت ژن gh با صفات رشد (وزن تولد، وزن سه ماهگی، وزن چهار ماهگی، وزن شش ماهگی و وزن یکسالگی) بود.
عسگر سرتیپ علیرضا زبرجدی
به منظور بررسی تحمل خشکی 24 لاین پیشرفته جو با استفاده از شاخص های مقاومت به خشکی، صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با دو تکرار در شرایط آبی و دیم در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. عملکرد دانه، وزن هزاردانه، تعداد دانه در سنبله، ارتفاع بوته، طول سنبله، طول ریشک، طول پدانکل، مقدار سبزینگی برگ، هدایت روزنه ای، محتوای آب نسبی برگ و فعالیت آنزیم های کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و پراکسیداز در هر دو محیط مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین شاخص های حساسیت به تنش، تحمل، میانگین هندسی تولید، متوسط تولید، تحمل تنش، نسبت افت عملکرد، عملکرد و پایداری عملکرد بر اساس عملکرد در هر دو شرایط محاسبه شدند. تجزیه مرکب نشان داد که محیط به طور معنی داری بر روی عملکرد، اجزای آن، طول بوته، طول پدانکل، مقدار کلروفیل کل و سبزینگی برگ تاثیر گذاشته به طوری که میانگین این صفات در شرایط تنش کمتر از شرایط فاقد تنش بود. همچنین اعمال تنش باعث افزایش معنی دار فعالیت آنزیم های کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و پرواکسیداز شده و فعالیت این آنزیم ها در محیط دیم بیشتر از محیط آبی تخمین زده شد. تجزیه واریانس صفات تنوع قابل ملاحظه ای بین ژنوتیپ ها نشان داد. نتایج حاصل از همبستگی کلیه ویژگی ها در شرایط دیم نشان داد که بین عملکرد و شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک، دوره پرشدن دانه و کاتالاز همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. در شرایط بدون تنش نیز عملکرد با شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک همبستگی معنی داری نشان داد. شاخص های mp، gmp، sti و harm با عملکرد در هر دو شرایط، همبستگی بالایی داشته و بر اساس نمودار سه بعدی این شاخص ها، ژنوتیپ های 1، 9 و 12 مناسب ترین ژنوتیپ ها برای هر دو شرایط در نظر گرفته شدند. با توجه به نمودار بای پلات حاصل از دو مولفه اصلی اول و دوم نیز، این ژنوتیپ ها نسبت به سایر ژنوتیپ ها دارای تحمل بیشتری به تنش خشکی بودند. در مقابل، عملکرد ژنوتیپ های 16، 20، 21 و 22 کاهش بیشتری را در شرایط تنش نشان داد.
عاطفه اسماعیلی عبداله نجفی
به منظور بررسی تحمل به خشکی 20 ژنوتیپ گندم نان در دو شرایط دیم و آبی، تحقیق حاضر در سال زراعی 92-91 در سه تکرار و در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. ارزیابی صفات در قالب صفات زراعی، مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که ژنوتیپ¬های مورد بررسی در هر دو شرایط تنوع قابل ملاحظه¬ای دارا بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین دو شرایط آبی و دیم تفاوت معنی¬دار از نظر صفات مورد بررسی وجود دارد. تجزیه همبستگی بین شاخص¬ها و عملکرد دانه نشان داد که شاخص¬های mp، gmp و sti به دلیل همبستگی بالا با عملکرد می¬توانند در گزینش ژنوتیپ¬ها استفاده شوند. بر اساس اکثر شاخص¬ها ژنوتیپ¬های 10، 3 و 2 مقاوم¬ترین ژنوتیپ¬ها و ژنوتیپ 9 و 8 حساس¬ترین ژنوتیپ¬ها معرفی شد. نتایج حاصل از بررسی صفات بیوشیمیایی نشان داد که میزان فعالیت آنزیم¬های پراکسیداز، کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در محیط دیم بیشتر از آبی است. بر طبق نتایج حاصل از مولفه¬های اصلی، دو مولفه اصلی شاخص¬ها، انتخاب شدند که در مجموع 16/94 درصد از کل تغییرات داده¬ها را توجیه کردند، مولفه اول 56/56 و مولفه دوم 6/37 درصد از واریانس کل را تبیین کردند. طبق نتایج تجزیه خوشه¬ای، ژنوتیپ¬ها در هر دو شرایط دیم و آبی در پنج گروه قرار گرفتند. نمودار بای پلات نشان داد که ژنوتیپ¬های 10، 2، 3، 5، 15، 16، 17، 4 و 7 در مجاورت بردار¬های مربوط به شاخص¬های مهم مقاومت به خشکی قرار گرفتند، یعنی در واقع در ناحیه¬ای با پتانسیل تولید بالا و حساسیت پایین به تنش خشکی قرار داشتند. در این میان، ژنوتیپ¬های 5، 15، 16، 17 و 4 تمایل بیشتری به بردار مربوط به عملکرد دانه در شرایط تنش دارد و این مطلب نشان می¬دهد که ژنوتیپ¬های مذکور علاوه بر تحمل به خشکی، عملکرد بالایی نیز در شرایط تنش داشته است. نتایج حاصل از آزمون جوانه¬زنی نشان داد که ژنوتیپ 2 در اکثر صفات مورد بررسی، وضعیت مطلوب¬تری نسبت به سایر ژنوتیپ¬ها نشان داد و احتمالاً می¬توان آن را به عنوان ژنوتیپ متحمل به تنش در مرحله جوانه¬زنی در نظر گرفت و ژنوتیپ¬های 18، 19 و 20 نیز حساس¬ترین ژنوتیپ¬ها در این مرحله بودند.
سروش نوابی فر دانیال کهریزی
گیاه سالویا (salvia multicaulis) یکی از گیاهان دارویی مهم از خانواده lamiaceae است. با توجه به اهمیت این گیاه، بهینه¬سازی کشت بافت و انتقال ژن آن می¬تواند زمینه¬ساز تحقیقات و استفاده بیشتر و موثرتر از این گیاه گردد. برای این منظور در این تحقیق ابتدا با اعمال بهترین پیش تیمار (48 ساعت kno3) مشکل جوانه زنی تا حدودی مرتفع شد. سپس به منظور بهینه¬سازی کشت بافت این گیاه آزمایش¬های القاء کالوس¬، باززایی غیرمستقیم و باززایی مستقیم روی محیط کشت ms انجام شد. هر سه آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. در آزمایش القاء کالوس، سطوح مختلف naa و bap و دو نوع ریزنمونه هایپوکوتیل و کوتیلدون مورد مقایسه قرار گرفت. 1 میلی¬گرم در لیتر naa و 2/0 میلی¬گرم در لیتر bap بهترین ترکیب هورمونی جهت القاء کالوس¬ ریزنمونه¬های هایپوکوتیل (88%) و 1 میلی¬گرم در لیتر naa و 0 میلی¬گرم در لیتر bap بهترین ترکیب هورمونی جهت القاء کالوس¬ ریزنمونه¬های کوتیلدون(100%) شناخته شد.در آزمایش باززایی غیرمستقیم و مستقیم از سطوح مختلف bap و naa و tdz و دو نوع کالوس (حاصل از هایپوکوتیل و کوتیلدون) استفاده شد. اما متاسفانه هیچگونه باززایی مشاهده نشد.. جهت انتقال ژن القاء کننده ریشه مویی از دو سویه مختلف اگروباکتریوم ریزوژنز استفاده شد. بهینه¬سازی انتقال ژن به این گیاه طی آزمایش خارج¬شیشه¬ای بررسی گردید. در شرایط خارج شیشه¬ای، درصد القای ریشه در دو سویه باکتری (, atcc 15834 gmi 9534) همراه با شاهد (بدون باکتری) مورد بررسی قرار گرفت. درصد القای ریشه در نمونه شاهد صفر بود. همه سویه¬های باکتری درصد القای ریشه مشابه نشان دادند (100%).با استفاده از pcr نتایج حاصل از این انتقال ژن اثبات شد.
کیوان خانی علیرضا عبدالمحمدی
هدف از این پژوهش بررسی چندشکلی¬های ژن میوستاتین و ارتباط آنها با صفات دوقلوزایی و رشد در150 رأس نژاد بز مرخز ایران در دو گروه، تک قلوزا و دوقلوزا بود. بطوریکه، پس از استخراجdna، از دو جفت پرایمر اختصاصی جهت تکثیر قطعات 573 و 475 جفت بازی به ترتیب برای نواحی اگزون یک، سه و 5`utr استفاده شد. قطعات 573 و 475 جفت بازی از ژن میوستاتین حاوی یک حذف شدگی5 نوکلئوتیدی (tttta/ 206)، یک جهش تک نوکلئوتیدی ( a/t339) و یک جهش تک نوکلئوتیدی دیگر (t>g 169) به ترتیب در ناحیه 5`utr، اگزون یک و اگزون سه بودند. هضم محصولات pcr با استفاده از آنزیم محدودگر drai، hiniii و hindiii به صورت جداگانه برای هر جایگاه انجام گرفت. که نتایج آن حاکی از دو ژنوتیپ aa و ab در ناحیه 5`utr ، سه نوع ژنوتیپ at ,tt و aa در اگزون یک و سه ژنوتیپ tt ،tg و gg در اگزون سه بود. برآورد نسبت احتمال (ors) ژن میوستاتین در شکم زایش اول نسبت به دوم و سوم به ترتیب برابر با 4/1 (05/0<p)، 4 (1/0>p) و در شکم زایش دوم نسبت به سوم نیز60/4 (05/0>p) بود. مقایسه ژنوتیپی ژن میوستاتین نشان داد که ژنوتیپ aa نسبت به ژنوتیپ¬ tt ( 63/13= کای اسکور، 84/1= or) و ژنوتیپ¬ tt نسبت به ژنوتیپ¬ at با ( 46/8 = کای اسکور، 28/0= or) در سطح احتمال01/0 دارای اختلاف معنی¬دار هستند. برآورد نسبت احتمالات ژنوتیپ ab نسبت به aa در ناحیه 5`utr برابر با 07/0 (1/0>p) بود. آماره کای اسکور برابر 65/2 مبین اختلاف معنی دار بین دو گروه ژنوتیپی tt و gg برای بروز دوقلوزایی در ناحیه اگزون سه بود. نتایج حاصله از آنالیز فراوانی آللی در دو زیر جمعیت تک قلوزا و دوقلوزا حاکی از وجود متفاوت بودن فراوانی آللی در جایگاه 5`utr ، اگزون یک و سه بود. ژنوتیپ aa در اگزون یک و ژنوتیپ gg در اگزون سه ژن میوستاتین به ترتیب دارای رابطه معنی¬داری با صفات وزن 6 ماهگی و افزایش وزن روزانه در سطوح 5? و 1/? بودند. ولی اثر ژنوتیپ¬های ناحیه 5`utr اثر معنی¬داری بر صفات رشد نداشتند. آنالیز اثر آلل جایگزینی بیانگر اثر مثبت و معنی¬دار آلل a مربوط به ناحیه اگزون یک بر صفت وزن 6 ماهگی و هم¬چنین اثر منفی آلل g مربوط به ناحیه اگزون سه بر صفت اضافه وزن روزانه بود (05/0>p). با توجه به عملکرد بیان ژن میوستاتین در فرایند تولیدمثل، ماهیچه مضاعف و مشاهدات بدست آمده در این تحقیق ژن میوستاتین می¬تواند به عنوان ژن کاندیدا در برنامه¬های اصلاح نژادی بز مرخز جهت بهبود بروز صفات دوقلوزایی، صفات رشد و ماهیچه مورد توجه اصلاح گران واقع گردد.
سمیرا قراگزلو علیرضا زبرجدی
به منظور ارزیابی تحمل تنش خشکی 18 ژنوتیپ مختلف گندم دوروم، آزمایشاتی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه، در سال زراعی 92-91 در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط دیم و آبی انجام شد. تنوع ژنتیکی از نظر صفات زراعی، کیفی، فیزیولوژیک، مورفولوژیک و بیوشیمیایی ارزیابی شد. نتایج تجزیه واریانس ساده (هر دو شرایط دیم و آبی) و مرکب صفات نشان داد که ژنوتیپ ها از نظر اغلب صفات مورد مطالعه اختلاف معنی داری داشتند. نتایج مقایسات میانگین ها نشان داد که، تنش خشکی تاثیر کاهشی روی اغلب صفات مورد مطالعه داشت. بیشترین اثر تنش بر میزان فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز و عملکرد دانه بود که به ترتیب باعث افزایش 34، 93 درصدی این آنزیم ها در شرایط دیم شد و عملکرد دانه را نیز در محیط دیم 21 درصد کاهش داد. فعالیت آنزیم کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز، پراکسیداز در شرایط دیم به طور معنی داری بالاتر بود. با توجه به نتایج مقایسه میانگین دو محیط، بیشترین و کمترین عملکرد دانه به ترتیب مربوط به ژنوتیپ 12 با 508/79 گرم در متر مربع و ژنوتیپ 8 با 252/08 گرم در متر مربع بود. با انجام تجزیه به مولفه های اصلی در محیط آبی 11 مولفه و در محیط دیم 10 مولفه شناسایی شد که به ترتیب 78 و 89/7 درصد از کل واریانس داده ها را توجیه کردند. بر اساس شاخص های مقاومت به خشکی مشخص شد، ژنوتیپ های 5، 9 و 7 مناسب ترین ژنوتیپ ها برای هر دو محیط و ژنوتیپ های 13،3 و16 با عملکرد پایین، ژنوتیپ های ناپایدار می باشند. بر اساس همبستگی بین شاخص ها با عملکرد در هر دو شرایط و همبستگی میان شاخص ها، شاخص های sti،gmp، ham جهت انتخاب ژنوتیپ های برتر در هر دو شرایط پیشنهاد می شوند.
سمیه کریمی علیرضا زبرجدی
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 20 ژنوتیپ مختلف گندم نان، تحقیق حاضر در سال زراعی 1390-1389 در دو بخش زراعی و مولکولی در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی اجرا شد. ارزیابی صفات زراعی، مورفولوژیکی و مقاومت به خشکی براساس طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو شرایط تنش و نرمال انجام گردید. تنوع ژنتیکی علاوه بر صفات زراعی، فیزیولوژیک، مورفولوژیک با استفاده از نشانگر مولکولی issr نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین، اختلافات بین ژنوتیپ را آشکار کرد، همچنین نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که بین دو شرایط تنش آبی و نرمال از نظر اکثر صقات تفاوت وجود دارد. تجزیه خوشه ای با استفاده از روش وارد، بر مبنای عملکرد و اجزای عملکرد، خصوصیات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و فنولوژیک ژنوتیپ ها را در سه گروه جداگانه در شرایط تنش آبی و نرمال قرار داد. تجزیه واریانس ساده و مرکب صفات مورد بررسی در انتقال مجدد با روش محلول پاشی و فویل آلومینیوم در شرایط نرمال و تنش نشان داد بین ژنوتیپ ها اختلاف معنی دار در سطوح 1 و 5 درصد وجود دارد و ارزیابی ژنوتیپ ها از لحاظ میزان انتقال مجدد در روش محلول پاشی و فویل آلومینیوم براساس شاخص ysi نشان دهنده برتری آنها در انتقال مجدد و اختلاف کمتر وزن دانه در سطوح شاهد و محلول پاشی بود. ژنوتیپ های شماره 2، 8، 17 و 10 جزء ژنوتیپ های انتخابی از طریق شاخص های مقاومت به خشکی می باشند. شاخص های mp، sti و gmp برای گزینش ژنوتیپ هایی که در شرایط تنش و نرمال خوب عمل کرده بودند شاخص های مناسب تری بودند. تجزیه خوشه ای بر اساس داده های حاصل از نشانگر issr، ژنوتیپ ها را در چهار گروه جداگانه قرار داد که با نتایج حاصل از شاخص های مقاومت به خشکی و آزمون جوانه زنی تا حدودی مطابقت داشت.آزمون مانتل بین داده های فنوتیپی در شرایط تنش و داده های فنوتیپی در شرایط نرمال و با داده های نشانگر issr همبستگی معنی داری نشان داد که این موضوع می تواند حاکی از تطابق داده های مولکولی و زراعی باشد.
زینب چقاکبودی دانیال کهریزی
چکیده ندارد.
خدیجه باقری مختار جلالی جواران
استراتژی های مختلفی برای افزایش بیان و تجمع پروتئین نوترکیب در گیاهان در نظر گرفته می شود. از مهمترین عوامل موثر بر افزایش میزان تولید پروتئین نوترکیب در گیاه، بیان آن در بافت مناسب و نیز افزایش پایداری و تجمع پروتئین با استفاده از عوامل هدف گیری کننده به جایگاههای مناسب در سلول است. بیان پروتئین نوترکیب در بذر، موجب تجمع پایدار آن در غلظت نسبتا بالا در حجم کوچک و فشرده می شود که برای استخراج و ذخیره سازی بسیار مناسب می باشد. از طرف دیگر شبکه آندوپلاسمی سلول بدلیل حضور پروتئینهای چپرونی مختلف و ایزومرازها موجب بسته بندی صحیح پروتئینها شده و پایداری و تجمع پروتئین نوترکیب به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. استراتژی دیگر استفاده از ژن اولئوسین گیاهی به منظور هدف گیری پروتئین نوترکیب به اجسام روغنی بذر می باشد. اتصال ژن اولئوسین به ژن مورد نظر و استفاده از پیشبرنده اختصاصی بذر، موجب قرار گرفتن پروتئین نوترکیب در اجسام روغنی بذر می شود. که علاوه بر تولید زیاد پروتئین، استخراج راحت تر و ارزانتر آن را نیز به دنبال خواهد داشت. در این تحقیق از دو استراتژی مذکور برای بیان پروتئین اینترفرون گامای انسانی در بذر گیاه کلزا استفاده شد. برای این منظور 3 نوع سازه مختلف طراحی و ساخته شد: 1) سازه pbi121-ifnγ 1 شامل ژن infγ + پیشبرنده napin، 2) سازه pbi121-ifnγ 2 شامل توالی kdel + ژن infγ + توالی kozak +پیشبرنده napin، 3) سازه pbi121-ifnγ-oleosin شامل infγ + توالی برشی + ژن اولئوسین+ پیشبرنده napin. سازه ها ی مذکور در ناقل گیاهی pbi121کلون و تائید شدند. سپس این سازه ها با روش انجماد و ذوب به اگرباکتریوم سویه lba4404 معرفی و این باکتری برای تراریختی گیاه کلزا از طریق ریزنمونه های لپه ای مورد استفاده قرار گرفت. گزینش نوساقه های باززائی شده در محیط انتخابی حاوی آنتی بیوتیک (کانامایسین و سفاتوکسیم) انجام شد. حضور سازه pbi121-ifnγ 2 و pbi121-ifnγ-oleosinدر گیاهان تراریزش شده در سطح dna با استفاده از pcr تائید شد. بررسی در سطح پروتئین با استفاده از sds-page نشان دهنده بیان پروتئین infγ در برخی گیاهان تراریخت شده با سازه pbi121-ifnγ 2 بود. در گیاهان مذکور فعالیت پروتئین تولید شده با تستهای elisa و dot blot و western blot نیز تائید شد. در مورد سازه pbi121-ifnγ-oleosin، علاوه برتائید انتقال سازه در سطح dna ژنومی، بررسی بیان در سطح rna با rt-pcr نشانگر نسخه برداری ژن ترکیبی بود. نتایج حاصل نشان داد که با در نظر گرفتن پروسه های بعدی از جمله تخلیص و ارزیابی فعالیت بیولوژیکی پروتئین تولید شده، بذر گیاه کلزا می تواند بعنوان یک بیوراکتور مناسب جهت تولید پروتئین های نوترکیب مورد استفاده قرار گیرد.
علیرضا زبرجدی حسین میرزایی ندوشن
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی موجود در گونه بروموس تومنتولوس ، 12 ژنوتیپ از گونه فوق که در بانک ژن گیاهان مرتعی نگهداری می شوند و از نقاط مختلف کشور جمع آوری شده اند از لحاظ 11 صفت مورفولوژیکی مورد مطالعه قرار خواهد گرفتند. تحقیق فوق در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. با توجه به تجزیه واریانس داده های حاصل در قالب طرح فوق الذکر، اختلاف معنی داری بین توده ها مشاهده گردید که به تبع آن با استفاده از روشهای آماری یک و چند متغیره سایر مطالعات آماری نیز روی داده ها انجام گرفت ، ژنوتیپها از نظر صفات مختلف دسته بندی شدند. همبستگی بین صفات نیز مورد بررسی قرار گرفت . نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی با بدست آمدن 2 مولفه اصلی که در مجموع %98/76 تنوع را بیان می کردند همراه بود. از این دو مولفه جهت بدست آوردن پراکنش ژنوتیپها در یک دستگاه مختصات استفاده گردید. مولفه اول با توجه به ضرایب ویژه آن به صفاتی چون عملکرد و تاریخ گلدهی ارزش بیشتری داد، بطوریکه ژنوتیپ شماره 2 بالاترین میزان عددی در این مولفه را دارا بود. تجزیه علیت نشان داد که 3 صفت طول برگ ، تاریخ گلدهی و ویگور گیاه به ترتیب با اثرات مستقیم 1/044، 1/114 و 0/56 مهمترین فاکتورها در عملکرد هستند. با استفاده از تجزیه خوشه ای به روش upgma بر روی صفات مورفولوژیکی، ژنوتیپها در 4 کلاس مختلف قرار گرفتند. براساس این دسته بندی ژنوتیپهایی که دارای بیشترین فاصله از نظر صفات مورفولوژیکی هستند شناسایی شده و جهت استفاده در پروژه های اصلاحی معرفی می گردند.
علیرضا زبرجدی محمدحسین ضرابی
چکیده ندارد.