چکیده تغییرات سریع در دنیای امروز، سازمانها را ملزم به اتخاذ ابزارها ، تکنیک ها و فلسفه های مدیریتی جدید می کند که مدیریت دانش از آن جمله می باشد . کارتیمی، پارادایم دیگری است که آینده موفق سازما ها را رقم می زند. کار کردن در قالب تیم می تواند پاسخگوی الزامات دانشی برای اتخاذ تصمیمات اثربخش در محیط پیچیده و پرچالش امروز باشد. از این لحاظ می توان گفت مدیریت دانش در سازمان های تیم محور می تواند با اثرگذاری بر عملکرد کار تیمی، عملکرد سازمان را بهبود بخشد. پژوهش حاضر تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد تیم های کاری را با استفاده از مدل ارزیابی عمومی (caf) مورد بررسی قرار می دهد. نمونه آماری از بین محققین مراکز و واحدهای دولتی پژوهشی بخش کشاورزی استان یزد انتخاب شد. از معیارهای توانمندساز مدل جهت تهیه مقیاس سنجش مدیریت دانش و از معیارهای نتایج مدل برای تهیه مقیاس سنجش عملکرد تیم های کاری استفاده گردید. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده های 131 پرسشنامه برای تحلیل مورد استفاده قرار گرفتند. د رابتدا با انجام تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی با استفاده از نزم افزار spss و lisrel، تعداد هشت عامل در مقیاس سنجش مدیریت دانش و شش عامل در مقیاس سنجش عملکرد تیم های کاری شناسایی شد. با انجام آزمون t-test برای تمام عوامل، نشان داده شد که در حال حاضر میانگین عوامل مدیریت دانش و عملکرد تیم های کاری بالاتر از حد متوسط قرار دارد. از طریق رتبه بندی عوامل دو مقیاس بطور جداگانه با تکنیک topsis و روش وزن دهی آنتروپی شانون، مشخص گردید که عوامل" وجود روشهای تعریف شده برای کسب و انتقال دانش" و در مقیاس مدیریت دانش، و " وضعیت امنیت غذایی و کشاورزی پایدار" و " در مقیاس عملکرد تیم های کاری، به ترتیب حائز بالاترین رتبه هستند. همچنین همبستگی مثبت تمام عوامل مدیریت دانش با عملکرد تیم های کاری از طریق آزمون هم بستگی نشان داده شد. با انجام رگرسیون چندگانه جهت پیش بینی امتیازهای هر کدام از عوامل عملکرد تیم های کاری بر اساس عوامل مدیریت دانش ، نشان داده شد که "استراتژی"، "فرآیند" و "وجود امکانات و اعتبارات " از عواملی بودند که روی تعداد بیشتری از عوامل عملکرد تیمها تأثیرگذار بودند در حالیکه دو عامل مربوط به معیار رهبری کمترین تأثییرگذاری را داشته اند. بطور کلی میتوان گفت، نتایج این تحقیق چارچوب کلی از وضعیت تأثیر گذاری مدیریت دانش و عملکرد تیم های کاری در مراکز و واحدهای تحقیقات کشاورزی استان را نشان داد و تحقیقات پژوهشی آتی می توانند با تمرکز روی تک تک عوامل آزمون شده، به دنبال راهکارهای ارتقای مدیریت دانش بوده تا در این صورت شاهد تیم هایی با عملکرد بالا باشیم.

امروزه بکارگیری صحیح و موفقیت آمیز اندازه گیری عملکرد برای آگاهی یافتن از اثر بخشی و کارآیی برنامه ها و فرآیندهای سازمان ضروری است. با توجه به عدم کفایت معیارهای مالی برای سنجش عملکرد، رویکرد کارت امتیازی متوازن به عنوان پاسخی به این نیاز با استقبال کم نظیری روبرو شده است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی عملکرد خدمات الکترونیکی بانکهای دولتی منتخب استان فارس با رویکرد bsc فازی می باشد. در این پژوهش پس از تشریح جنبه های مختلف سیستم های ارزیابی عملکرد، کارت امتیازی متوازن، بانکداری الکترونیک و تئوری منطق فازی، پرسشنامه تحقیق طراحی شده است. روایی پرسشنامه پس از تایید خبرگان و اساتید دانشگاه با استفاده از تحلیل عاملی نیز تایید گردیده است. با توجه به تعامل مناظر کارت امتیازی متوازن و ابعاد مختلف خدمات الکترونیک، به منظور تعیین درجه اهمیت شاخصها از تکنیک anp فازی استفاده شده است. پس از تعیین شاخصهای بحرانی، راهکارهای بهبود خدمات الکترونیکی بانکها ارائه گردیده و اولویت اجرای این راهکارها با استفاده از topsis فازی مشخص گردیده است. در این پژوهش این نتیجه حاصل شد که وضعیت عملکرد خدمات الکترونیکی بانکهای دولتی منتخب استان فارس در چهار منظر کارت امتیازی متوازن مطلوب می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده، وجود نگاه راهبردی و برنامه ریزی بلندمدت جهت از میان برداشتن موانع توسعه بانکداری الکترونیکی ضروری است. هم چنین سنجش میزان پیشرفت کارها در قالب سند چشم انداز کشور همراه با نظارت دائم و مستمر بر فرایندهای اجرای پروژه های بانکداری الکترونیک می تواند بسیار موثر باشد.

با توجه به اینکه نزدیک به یک دهه از معرفی استاندارد ایزو 9001 ( ویرایش 2000 ) و بکارگیری آن در واحدهای صنعتی و خدماتی کشور می گذرد، و نظر به نوع نگرش منفی به وجود آمده در مورد این استاندارد مبنی بر عدم اثربخشی آن، پاسخ به این سوال که " آیا استقرار سیستم مدیریت کیفیت مبتنی بر استاندارد ایزو 9001 در سازمان ها، می تواند برای سازمان ها سودمند واقع شود و آنها را در راه تعالی یاری رساند؟ " ضروری می نماید؛ که در این راه انجام پژوهشی سیستماتیک با دیدی همه جانبه والبته واقع گرا می تواند مفید فایده واقع شود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثرات استقرار سیستم مدیریت کیفیت مبتنی بر استاندارد iso 9001:2000 در شرکت های کاشی و سرامیک استان یزد می باشد؛ که با توجه به قابلیت های مدل جایزه کیفیت اروپا موسوم به مدل efqm در ارزیابی جامع و همه جانبه سازمان ها، در این تحقیق از این مدل برای ارزیابی اثرات استقرار استاندارد ایزو 9001 استفاده شده است. در این تحقیق تحلیلی که به واسطه استفاده از چارچوب مدل efqm از سایر تحقیقات مشابه متمایز است، درابتدا با طراحی پرسشنامه و مصاحبه با نمایندگان مدیریت شرکت های کاشی و سرامیک استان یزد که موفق به دریافت گواهینامه استاندارد شده اند اثرات استقرار استاندارد به صورت کیفی مورد پرسش قرار گرفته و سپس با استفاده از آزمون های آماری مانند آزمون میانگین، مقایسه میانگین دو جامعه مستقل و آنالیز واریانس، داده های جمع آوری شده تحلیل شدند. نتایج تحلیل ها نشان داد که استقرار استاندارد ایزو 9001:2000 از حیث رهبری، خط مشی و استراتژی، فرآیندها و نتایج مشتری اثربخش واقع شده اما از جهت کارکنان، نتایج کارکنان، شراکت ها و منابع، نتایج جامعه و نتایج کلیدی عملکرد نتوانسته سازمان ها را در راه تعالی یاری نماید. نتایج بر این مطلب دلالت دارند که اگرچه استاندارد ایزو در بعد توانمندسازی اثربخش است اما در بعد نتایج، این استاندارد از اثربخشی برخوردار نبوده و می توان با اطمینان بالایی ادعا نمود که استاندارد ایزو 9001 از نگاه مدل efqm به طور کلی در تعالی سازمان ها اثربخش نیست.

انرژی کالایی است گرانبها که درصورت استفاده ی درست و منطقی از آن، می تواند درهرکشوری باعث پیشرفت درعلم، تکنولوژی و رفاه مردم آن جامعه گردد و درغیر این صورت، به عنوان وسیله ای است که منجر به رکود اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. بهینه سازی مصرف انرژی ازاوائل دهه 1970 میلادی دردنیا آغاز گردیده و همواره شامل سه موضوع انرژی، اقتصاد و محیط زیست به عنوان ارکان اصلی بوده و کشورهای صنعتی درنتیجه این حرکت، سود قابل توجهی عاید کشور خود نموده اند. امروزه مدیریت و بهینه سازی مصرف انرژی از چنان اهمیتی برخوردار شده است که بدون آن، بقای یک کسب و کار چندان امکان پذیر به نظر نمی آید. اثراتی که انرژی بر هزینه ها و محیط زیست در یک کسب و کار می گذارد، تصمیم گیری های مربوط به این حوزه را کاملاً تحت تاثیر خود قرار می دهد. هدف این پژوهش، دستیابی به عوامل موثر بر مصرف انرژی در صنایع تولیدی و همچنین راهکارهای برطرف کردن این عوامل، از دیدگاه خبرگان و همچنین فعالان عرصه ی صنعت کشور و با مروری بر استاندارد بین المللی سیستم های مدیریت انرژی iso 50001: 2011 است. این عوامل و راهکارها از طریق طراحی و توزیع پرسشنامه بر روی نمونه ی آماری که از میان صنایع تولیدی استان اصفهان انتخاب گردیده، انجام شده و با استفاده از تحلیل عاملی، عوامل استخراج شده و با به کار گیری روش topsis فازی، رتبه بندی شده است. در آخر نیز، مقایسه ای میان نظرات خبرگان و همچنین فعالان عرصه ی صنعت، انجام شده و نتایج مفیدی استخراج شده است.

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه برنامه ریزی استراتژیک مشارکتی با عملکرد سازمان است. با استفاده از متغیر برنامه ریزی استراتژیک به عنوان متغیر مستقل، تعهد سازمانی و یادگیری سازمانی به عنوان متغیرهای میانجی و عملکرد سازمان به عنوان متغیر وابسته، مدل تحقیق شکل گرفته است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف، کاربردی بوده و بر حسب روش تحقیقی توصیفی است که با بکارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان بیمارستان حضرت علی بن ابیطالب (ع) استان قم می باشد و از روش نمونه گیری به روش تصادفی ساده استفاده شده و تعداد 165 نمونه قابل قبول جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار lisrel 8.72 انجام شده و نتایج پژوهش نشان می دهد که برنامه ریزی استراتژیک مشارکتی بر روی عملکرد شرکت تأثیر معناداری دارد، همچنین برنامه ریزی استراتژیک مشارکتی از طریق تعهد به اجرای برنامه استراتژیک بر عملکرد شرکت تأثیر نمی گذارد و برنامه ریزی استراتژیک مشارکتی از طریق یادگیری سازمانی بر عملکرد شرکت تأثیرگذار است.

خدمات آموزشی به ویژه خدماتی که از طریق دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ارائه می شود یکی از مهم ترین حوزه ها در هر جامعه محسوب می شود. از طرفی گسترش کمی دانشگاه ها، کثرت موسسات آموزشی متنوع، افزایش تعداد دانشجویان و گاهاً خیل عظیم دانش آموختگان بیکار از جمله چالش هایی هستند که نظام آموزش عالی را با مشکلات عدیده ای مواجه نموده است.