نام پژوهشگر: حمید رضا سفیدی شیرکوهی
مریم عابدینی رضا حسن زاده پاک رضایی
بر طبق نظری? نمونه برداریِ شانن(shannon)، برای بازسازی دقیق یک سیگنال زمان-پیوسته با پهنایباند محدود از روی نمونه-های بهفواصلِ یکنواختِ آن، نرخ نمونهبرداری باید حداقل دو برابر ماکزیمم فرکانس موجود در سیگنال (موسوم به نرخ نایکوئیست) باشد. اما با توجه به نظری? جدیدی که تحت عنوان سنجش فشرده(compressive sensing یا به اختصار cs) در سال 2006 مطرح شده، تحولی در این زمینه ایجاد شده است. این نظریه مبتنی بر دو خاصیت اِسپارس بودن (sparsity)و ناهمدوسی(incoherence) می باشد و چنین بیان میدارد که اگر اطلاعاتی غیر از پهنای باند سیگنال، همچون اِسپارس بودن نمایش آن در پای? مناسب، وجود داشته باشد، آنگاه می توان با تعداد نمونههایی به مراتب کمتر از آنچه تئوری شانن بیان میدارد - با استفاده از روشهای بهینهسازی- آن را به طور مطلوب بازسازی کرد. تصویربرداری پزشکی به روش تشدید مغناطیسی(mri) یک پروس? زمانبر میباشد و میزانِ کاهش زمان اسکن در آن با توجه به محدودیتهای تکنولوژیک و فیزیولوژیک تقریباً به انتها رسیده است. از آنجایی که میتوان تصاویرmri را به کمک تبدیلات خطی مثل تبدیل ویولت به صورت اِسپارس نمایش داد، بنا به نظری? سنجش فشرده میتوان با انتخاب تعداد کمی از دادههای فضای k آن را به طور مطلوب بازسازی کرد. از این امر میتوان برای کاهش زمان اسکن در mri ،که امری مهم در تصویربرداری پزشکی محسوب میگردد، بهره جست. در این پروژه، میزان همدوسی بین پایههای ویولت مختلف و پای? تبدیل فوریه، هم به روش آنالیزpoint spread function و هم از طریق محاسب? رابط? ناهمدوسی در سنجش فشرده بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد کهانتخاب نوع ویولت تأثیر چشمگیری در کیفیت تصاویر بازسازی شده با تکنیکهای cs ندارد. همچنین، از طریق شبیهسازی، یک ماسک مناسب برای کاهش دادههای فضای k معرفی میشود که از بین سه نوع ماسکِ تصادفی یکنواخت، تصادفی گوسین، و تصادفی یک بُعدی با تراکم متغیر انتخاب میگردد. در نهایت، عملکرد سه روش بازسازی تصاویر mri از روی دادههای ناکامل فضای k ، یعنی روشهای subsampled، مینیمم نُرم l1، و مینیممِ همزمانِ نُرمهای l1 وtotal variation (tv)،مقایسه میشوند؛و عملکرداین تکنیکها در حضور نویز نیز ارزیابی میگردد.
متین تلاوتی ماسوله عطاء الله غبرایی
دریای خزر با مساحت 371000 کیلومتر مربع، بزرگترین دریاچه ی کره ی زمین است. بندر انزلی، یکی از مهم ترین بنادر شمال کشور، در سواحل جنوبی این دریا قرار دارد. از آن جایی که برای دریای خزر، طیف موج طراحی خاصی ارائه نشده و به علت تشابه اقلیمی این دریا با دریای شمال، از طیف jonswap که برای دریای شمال ارائه شده است، برای مقاصد طراحی در سواحل خزر استفاده می شود. هدف اصلی در این مطالعه، بررسی رفتار و ماهیت توفانی دریای خزر، برای شناخت بهتر مکانیسم تشکیل طیف در این دریا می باشد. برای بررسی طیف موج و شناخت مشخصه های موج در دریای خزر، به تحلیل امواج توفانی در این منطقه پرداخته شده است. به گونه ای که ابتدا تحلیل داده های بلند مدت موج صورت گرفته و پس از تحلیل مانده ها و تعیین تابع توزیع احتمالاتی مناسب برای برازش داده ها و برون یابی، مقدار ارتفاع موج به ازای دوره های بازگشت دلخواه، به دست آمده است. سپس با تشکیل جدول توزیع توام ارتفاع-دوره ی تناوب موج، رابطه ای تجربی بین این دو مشخصه ی موج بدست آمده و با روابط مربوط به دریاهای دیگر، مقایسه شد. در نهایت، به کمک این محاسبات و آمار باد و موج ناحیه ی بندر انزلی، مشخصه های طیفی موج با مشخصه های طیف jonswap مقایسه شده و با توجه به نتایج حاصله، استفاده از این طیف برای مقاصد طراحی، در دریای خزر، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله مبیّن این واقعیت بود که دریای خزر دارای ماهیتی نسبتا توفانی بوده و نسبت به طیف jonswap، طیف پهن تری را از خود نشان می دهد.
اصغر زاجکانی منصور درویزه
در این پژوهش چندین مدلسازی های تحلیلی برای بررسی رفتار الاستیک- پلاستیک نرخ بالای صفحات دایره ای تحت بارگذاری انفجاری ارایه می گردد.مدلسازی بر پایه ترکیب سینماتیک سازه ای تغییر شکل و جنبه های پدیدار شناختیویسکوپلاستیک ماده بنا نهاده می شود. بنا بر ماهیت تغییر شکل و لزوم یافتن پاسخ های گام به گام یکپارچه متناسب با پیشروی بارگذاری، معادلات ساختاری در حالت نموی بیان می شوند. با استفاده ازتئوری تغییر شکل برشی مرتبه اول، سیستم غیرخطی هندسی از نوع فون – کارمن ومدلدینامیکی غیرخطی ورق میندلین،معادلات نموی سینماتیکی ودیفرانسیلی حاکم استخراج می شوند.با پیاده سازی قانون جریانو در نظر گرفتن یکسخت شوندگی کرنشی مرکب،مدل های ویسکوپلاستیک با پایه فیزیکی به معادلات ملحق می شوند. جهت انتگرالگیری معادلات ساختاری،یک الگوی نیمه ضمنی از الگوریتم صفحه-متقاطع برای روند نگاشت برگشتی بکار برده می شودتادر تقریب پارامترهای بروز شونده زمانی، سازگاری تابع تسلیم نیز همزمان تضمین گردد. جهت گسسته سازی معادلات ریاضی، روش شبه – طیفی کالوکیشن بر پایه چند جمله ای های چبیشف بنا نهاده می شود. برای خطی سازی مکانی و گسسته سازی زمانی به ترتیب از برون یابیمربعی و روش پیمایش زمانی ضمنی هوبالت استفاده میگردد. تاریخچه زمانی پارامترهای عمده در فرآیند نظیر؛ کرنش پلاستیک موثر، نرخ کرنش پلاستیک موثر، تنش تسلیم دینامیکی، درجه حرارت افزوده شدهو خیز مرکز ورق به ازای چند ورق فلزی و نیز سیستم های مختلف فون – کارمن محاسبه می شود. انتشار زمانی نواحی پلاستیک از طریق توزیع تنش های منتجه بدست می آید. بخشی از نتایج مدلسازی شبه طیفی با داده های تجربیحاصل از لوله انفجار و بخشی دیگر نیز با شبیه سازی اجزای محدود مقایسه می شوند. همچنین،چندین پانل دایره ای کامپوزیتی ساخته شده از الیاف- فلز و شیشه نیز مورد آزمایش قرار می گیرند.در بخش دیگری از رساله،مدلسازی مذکور برای تحلیل غیر متقارن ورق های قطاعی حلقوی با چندین شرط مرزی و هندسه نیز توسعه داده می شود تابه عنوان محکی برای مقایسه سایر تحلیل های آتی مورد بهره برداریقرار گیرد.همچنین دو مدلانرژی بر پایه تئوری حدی جهتپیش بینی سر راست فرآیند مخصوصاًدر حالت آستانه ای مود دوم شکست ارایه می گردند.با توجه بهالگوهای تغییر شکل ومعادله تعادل انرژی در مود های اول و دوم شکست، تئوری خط تسلیم به نحوی بکار برده می شود تا خیز دائمی و سهم سرعت باقیمانده پسا- شکست ورق همچنان به شکل فرم بسته ولی دقیق بدست آیند. نتایج بدست آمده برای فلزات مختلف با نتایج آزمایشگاهیبارگذاری انفجاری مقایسه و صحه گذاری می گردند. کارایی این نوع نگرش در تحلیل حدی سازه ها امتحان و کاربرد آن در مدل های سرراست امتحانمی گردد.