چکیده هدف از این پژوهش، بررسی عوامل بازدارنده حضور بخش خصوصی جهت تاسیس اماکن ورزشی در استان مازندران از دیدگاه مدیران باشگاه های ورزشی خصوصی بود. تحقیق حاضر با توجه موضوع، اهداف و فرضیه های تحقیق، توصیفی از نوع زمینه یابی "پیمایشی" بود، که به صورت میدانی انجام گردیده، و جامعه پژوهش حاضر را کلیه مدیران باشگاه های خصوصی تشکیل می دهد، که تعداد آنان با توجه به تعداد باشگاه ها 561 نفر، و بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 248 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. برای دسترسی به نمونه ها از روش نمونه گیری ترکیبی مختلط "ناحیه ای، خوشه ای، چندمرحله ای و تصادفی ساده" استفاده شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از دو شیوه کتابخانه ای و پرسش نامه انجام گردید، جهت بررسی عوامل بازدارنده حضور بخش خصوصی در تاسیس اماکن ورزشی از پرسشنامه ویژه مدیران باشگاه های خصوصی استفاده شد. اعتبار پرسش نامه نود و پنج درصد به روش آلفای کرانباخ بود. برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن استفاده شد. که در نهایت در بررسی فرضیات تحقیق نتایج ذیل حاصل گردید: موانع چهارگانه، فرهنگی- اجتماعی، سازمانی، حقوقی و اقتصادی در حضور بخش خصوصی جهت تاسیس اماکن ورزشی در استان مازندران موثرند. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد، که موانع اثر گذار بر تاسیس اماکن ورزشی ازدیدگاه تحقیق حاضر به ترتیب زیر است: 1.اقتصادی 2.حقوقی 3.سازمانی 4.فرهنگی- اجتماعی. واژه های کلیدی: ورزش، خصوصی سازی، خصوصی سازی در ورزش، موانع فرهنگی- اجتماعی، موانع اقتصادی، موانع حقوقی، موانع سازمانی

پژوهش حاضر رابطه ویژگی های شخصی، سابقه وشایستگی های شغلی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی با خودکارآمدی معلمان تربیت بدنی را مورد بررسی قرار داده است. کلیه معلمان تربیت بدنی مرد و زن در دوره های راهنمایی و متوسطه خراسان شمالی ،301 نفر بودند. نمونه آماری برابر با جامعه آماری در نظر گرفته شد، ولی271 نفر (90 درصد) در این تحقیق شرکت کردند. قسمت اول پرسشنامه تحقیق مربوط به اطلاعات شخصی، شغلی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی معلمان تربیت بدنی بود و 16 سوال را در بر می گرفت. قسمت دوم ، پرسشنامه خودکارآمدی جفری جی مارتین (2003) بود که با 16 سوال،خودکارآمدی معلمان را در 4 بعد دانش آموز، فضا، زمان و سازمان می سنجید. این پرسشنامه بر اساس مقیاس پنج ارزشی لیکرت نمره گذاری شده است. ثبات درونی این پرسشنامه ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 81/0 و 83/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، آزمون های کالموگراف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و خی دو در سطح معنی داری 05/0 ? p به کار گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد بین ویژگی های شخصی(سن،جنسیت و وضعیت تأهل) و همچنین بین سابقه شغلی(سابقه تدریس و وضعیت استخدامی) با خودکارآمدی معلمان تربیت بدنی رابطه معنی داری وجود ندارد، ولی بین شایستگی ها یا آمادگی شغلی( رشته تحصیلی و دوره های آموزشی) با خودکارآمدی معلمان تربیت بدنی رابطه مثبت و معنی دار و بین سطح تحصیلات با خودکارآمدی رابطه منفی و معنی داری وجود داشت. البته بین تجارب ورزشی(سابقه قهرمانی، سابقه مربیگری و درجه مربیگری) با خودکارآمدی معلمان تربیت بدنی رابطه معنی داری مشاهده نشد. نهایتا بین وضعیت اجتماعی-اقتصادی (ses) با خودکارآمدی معلمان تربیت بدنی رابطه معنی داری وجود نداشت. بنابراین رشته تحصیلی مرتبط و دوره های آموزشی ضمن خدمت می توانند سبب خودکارآمدی معلمان تربیت بدنی شوند.

هدف این پژوهش بررسی نقش رسانه های جمعی درگرایش مردم شهر همدان به ورزش همگانی بود . نمونه آماری این تحقیق را 350 نفر از شهروندان مناطق 4 گانه شهر همدان که حداقل یک بار در هفته در ایستگاه های ورزش همگانی شهر همدان ورزش می کردند ، تشکیل دادند . روش نمونه گیری در مرحله اول به صورت خوشه ای و در داخل خوشه تصادفی بود . روش انجام تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی بود که با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن 90/0 برآورد شده بود انجام گرفت . تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با استفاده از روش های آماری( آزمون کالموگراف اسمیرنف ، آزمون یومن ویتنی و آزمون کروسکال والیس ) انجام گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که انواع رسانه های جمعی ( تصویری، صوتی ، چاپی )بر گرایش مردم شهر همدان به ورزش همگانی تاثیر دارد و در گرایش مردم شهر همدان به ورزش همگانی ، مهم ترین نقش رسانه ها ، آگاه سازی مردم از فواید ورزش همگانی و کمترین نقش رسانه ها ، تبلیغ و اطلاع رسانی در مورد ورزش همگانی و همایش های آن بود .

هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین مدیریت دانش با سبک رهبری مدیران ادارات ورزش و جوانان استان گیلان بود. این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیر، معاونان وکارشناسان ورزش اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان ( 10 نفر) و مدیر و معاون و کارشناسان ورزش ادارات ورزش و جوانان شانزده شهرستان استان گیلان (33 نفر) بود که به روش تمام شماری انتخاب شدند . داده ها در این تحقیق به روش میدانی با استفاده از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی، پرسشنامه سبک رهبری "فرد لوتانز" و پرسشنامه مدیریت دانش (رنجبر1388) جمع آوری شد. روایی آن ها با استفاده از نظر متخصصان و پایایی نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ (پرسشنامه سبک رهبری 89/0، پرسشنامه مدیریت دانش 85/0) بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی وآمار استنباطی شامل آزمون کلموگروف اسمیرنوف و آزمون همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد سبک وظیفه مداری دارای بالاترین میانگین (915/3) و سبک رابطه مداری دارای کمترین میانگین (339/3) بوده است. همچنین میانگین مدیریت دانش(73/3) بوده است. از میان ابعاد پرسشنامه مدیریت دانش، ثبت دانش دارای بالاترین میانگین(88/3) و به کار گیری دانش دارای کمترین میانگین (64/3) بوده است. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که بین سبک رهبری وظیفه مدار و تلفیقی با مولفه های مدیریت دانش رابطه ی معنی دار و مستقیمی وجود داشت در حالی که بین سبک رهبری رابطه مدار با مولفه های مدیریت دانش رابطه معنی داری وجود نداشت.

هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی رابطه عدالت سازمانی با بی تفاوتی سازمانی کارکنان ادارات ورزش و جوانان کهگیلویه وبویراحمد می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است که به روش میدانی انجام شده است. دراین تحقیق نمونه آماری(60نفر) برابر با جامعه آماری بصورت تمام شمار درنظر گرفته شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) و پرسشنامه بی تفاوتی سازمانی دانایی فرد و همکاران(1389) در مقیاس 5 ارزشی لیکرت بود. پس از تایید روایی توسط اساتید صاحب نظر، پایایی ابزار تحقیق به روش آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با(81/0و 85/0)محاسبه شد. از آمار توصیفی جهت توصیف متغیرهای تحقیق و در بخش آمار استنباطی برای آزمون فرضیه ها از آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، آزمون همبستگی پیرسون، tتک نمونه ای و آزمون دوجمله ایbinomial مورد بررسی قرار گرفت و به این منظور از نرم افزار آماری spss21 استفاده شد. یافته های پژوهش رابطه و معناداری (p<0/05)بین عدالت توزیعی و بی تفاوتی به ارباب رجوع نشان می دهد. از طرفی بین میزان ادراک عدالت مراوده ای و رویه ای با ابعاد بی تفاوتی سازمانی ارتباط معناداری وجود ندارد.نتایج تحقیق نشان می دهدکه هرچه کارکنان ادراک بیشتری از عدالت توزیعی درسازمان داشته باشند موجب کاهش در بی تفاوتی کارکنان نسبت به ارباب رجوع خواهد شد.

هدف از پژوهش حاضر، ارتباط بازاریابی رابطه مند با رضایت مندی، وفاداری و قصد آتی مشتریانِ باشگاه های ایروبیک بانوان استان خراسان شمالی است. جامعه آماری مورد نظر، مشتریانِ 96 باشگاه استان خراسان شمالی که حداقل 6 ماه سابقه فعالیت ورزشی داشته را تشکیل داده بودند، تعداد نمونه با توجه به جدول مورگان 410 نفر تعیین و با استفاده از روش خوشه ای طبقه ای در سه منطقه محلی غرب، مرکز و شرق استان انتخاب شدند. روش انجام تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده که به شکل میدانی صورت گرفته است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های بازاریابی رابطه مند کیم (2008)، رضایت مندی ویکتور (2002)، وفاداری مشتریان آلن (1990) و تصمیمات رفتاری آتی بری (1996) استفاده شد. با عنایت به یافته های تحقیق، مدیران می توانند به منظور افزایش درآمدزایی با به کار گرفتن بازاریابی رابطه مند، نقش بارزتری را در جهت رضایت مندی، وفاداری و قصد حضور آتی مشتریان، داشته باشند.

هدف از پژوهش حاضر بررسی و تعیین عوامل موثر بر گرایش مخاطبان به تماشای برنامه های ورزشی شبکه های تلویزیونی ملی و ماهواره ای بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی – همبستگی می باشد. جمع آوری داده ها بصورت پیمایشی و از نوع میدانی انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد بود که دارای دو بخش بود. بخش اول مربوط به اطلاعات جمعیت شناختی بود و بخش دوم مربوط به متغیرهای اصلی پژوهش. روایی پرسشنامه بصورت صوری و محتوا از طریق اعمال نظرات اساتید و متخصصین مدیریت ورزشی و رسانه بررسی شد. همچنین پایایی پرسشنامه از طریق اجرای یک مطالعه ی راهنما بر روی 30 نفر از جامعه آماری و از طریق الفای کرونباخ 84/0 بدست آمد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های استان آذربایجان غربی تشکیل می دادند که بنا بر اطلاعات کسب شده از دانشگاه ها، تعداد آن ها برابر با 1800 نفر در کلیه مقاطع بود. حجم نمونه بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه کوکران برابر با 300 نفر و با احتمال 05/0 در نظر گرفته شد. نمونه گیری بصورت تصادفی ساده صورت پذیرفت. تعداد 258 پرسشنامه به درستی عودت داده شد

گردشگری یکی از صنایع بزرگ در جهان است. گردشگری ورزشی نیز بخشی از گردشگری به شمار می آید که از تلفیق ورزش و گردشگری به وجود آمده است و با سرعت بالایی در حال رشد و تبدیل به صنعتی بزرگ و مستقل است . یکی از عواملی که بر توسعه گردشگری ورزشی اثر گذار است ،جاذبه های طبیعی بود. . هدف از این تحقیق بررسی عوامل وموانع اثر گذار بر توسعه گردشگری استان مازندران با تاکید بر جاذبه های طبیعی ورزشی می باشد .جامعه آماری این تحقیق شامل سه گروه:کارشناسان گردشگری استان ،کارشناسان تربیت بدنی و مسئولین هیئت های ورزشی استان بودند .برای این منظور، با استفاده از منابع موجود پرسشنامه ای تهیه شد که پس از تائید روایی آن توسط متخصصان مدیریت ورزشی و پایایی آن از طریق روش آلفا کرونباخ در سطح معنی داری5./.? p (برای جاذبه ها 93/. وبرای موانع 92/.) بررسی شد .داده ها به روش تحلیل عاملی ، آزمون فریدمن و کروسکال –والیس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که جاذبه های کوهنوردی با بار عاملی 82/. و جاذبه های تابستانی با بار عاملی 77/. به ترتیب اولین اولویت و جاذبه های زمستانی با بارعاملی 75/. پائین ترین اولویت را به خود اختصاص داده است . از دیدگاه آزمودنی ها جاذبه های مرتبط با صید و شکار بالاترین میانگین در میان جاذبه های طبیعی را دارا بود. جاذبه های مربوط به ورزش های زمستانی قابل توجهی میانگین کمتری داشت. از دیدگاه کارشناسان تربیت بدنی جاذبه های مربوط به ورزش های تابستانی و کوهنوردی دارای بیشترین میانگین بودند . کارشناسان گردشگری و مسئولین هیئت های ورزشی به ترتیب جاذبه های مرتبط با شکار و صید ، و ورزش های تابستانی را انتخاب نمودند. همچنین در بخش موانع توسعه گردشگری نتایج از طریق تحلیل عاملی نشان داد که موانع مربوط به زیر ساخت ها با بارعاملی (87/0) و موانع مربوط به ساختار و مدیریت با بارعاملی (69/0). دارای بالاترین و پائین ترین بار عاملی بوده اند . از دیدگاه آزمودنی موانع مربوط به ساختار و مدیریت بالاترین میانگین و موانع تبلیغات و بازاریابی در گردشگری ورزشی بطور قابل توجهی میانگین کمتری داشت. از دیدگاه کارشناسان پیرامون مقایسه موانع ، هر سه گروه موانع مربوط به ساختار و مدیریت را به عنوان اولین اولویت خود انتخاب کرده اند. موانع سیاسی و فرهنگی نیز از دیدگاه هر سه گروه کمترین میانگین را دارا بود. طبق نتایج بدست آمده جاذبه های تابستانی از دیدگاه کارشناسان به طور مشترک عامل مهمی در جذب بیشتر گردشگر می باشند همچنین موانع ساختارو مدیریت مانع اصلی از دیدگاه کارشناسان می باشد .بنابراین برای توسعه گردشگری ورزشی استان لازم است که با علاقه مند کردن افراد به ورزش های طبیعی ، آموزش نیروی انسانی نسبت به گردشگری و گردشگری ورزشی،استخدام نیروی متخصص تحصیلکرده مربوط به سازمان ،سرمایه گذاری ،ایجاد دهکدهای توریستی،برنامه ریزی صحیح و سازماندهی گامی بلند برای توسعه این صنعت برداشته شود. واژگان کلیدی : گردشگری ،گردشگری ورزشی ،جاذبه های طبیعی ورزشی ،مازندران .