نام پژوهشگر: حسین پورنادری
منا قندی مهدی حجت
با اندکی دقت نظر در وضعیت فعلی هنر و زبان و مآثر آنها می توان چالش ها و آسیب های جدی فرهنگی جامع? ما را مشاهده کرد. با درک و شناخت بنیادین این تحولات و ایجاد خود آگاهی فرهنگی در این زمینه راه های بازگشت و ترمیم آسیب های موجود در بستر فرهنگ یافته خواهد شد . تغییرات و صدمات در عرصه فرهنگ نیز از راه بازبینی تحولات در محصولات و مظاهر آن قابل کنکاش است. لباس و معماری در مقیاس های برخورد متفاوت بیانگر سطوح مختلف فرهنگ اند . یکی ظرف آراء فردی و دیگری ظرف زندگی جمعی ، با مقیاس های زمانی متفاوت ( چه از نظر زمان تولید و چه از حیث زمان اثر پذیری ) که با کارکرد های دوگانه هنری و زبانی شرایط بررسی های کمی و کیفی در حوزه فرهنگ را فراهم می آورند و جایگاه میانی شان در رابطه با " احساس " و " الزام" واکاوی سویه های گوناگون فرهنگی را امکان پذیر می سازد محصولاتی که با ارتباط جدی و واقعی ( در قالب وابستگی و اثر پذیری ) با کلیه سطوح فرهنگ و زیر ساختارهای آن بهترین بازنمودهای آن هستند، که با بررسی تطبیقی تحولات آن ها درباره زمانی مشخص می توان به ریشه یابی تحولات فرهنگی جامعه در ابعاد گوناگون پرداخت. امروزه نیز در کشور ما این مقوله دارای اهمیت بسزایی می باشد چراکه ایران تنها کشوری است که در قانون اساسی خود از لباس یاد می کند و دارای قوانین خاص در این رابطه است. از طرفی عدم وجود کالبدی معمارانه جهت انجام فعالیت های فرهنگی و هنری با تاکید بر هنرهای دستی قومیت های مختلف ایران از جمله لباس اینجانب را بر آن داشت که با توجه به ارتباط تنگاتنگ لباس با هویت و فرهنگ طراحی مجموعه ای بنام «خانه لباس ایران» را جهت پایان نامه خود انتخاب کنم. چراکه بر این باورم که وجود چنین مرکزی به ارتقای فرهنگی نسل جدید که دچار گونه ای بی هویتی است کمک خواهد کرد. چه نسبتی بین لباس و معماری ما وجود دارد؟ و معماری الزاماً چگونه ممکن است از ارزشهایی که ما در لباسمان استفاده می کنیم استفاده کند؟ نوع این تحقیق کاربردی است و انتظار می رود یافته های آن در ارتقا سطح فرهنگی جامعه ی ایرانی موثر واقع شود. چراکه با هدف حل مسئله و تعمیم نتایج به شرایط مشابه انجام می شود. از این رو جهت تلاشی برای بقای فرهنگ و هویت ایرانی، که یکی از مهمترین تبلور ات بیرونی آن لباس می باشد،اینجانب وجود فضایی خاص لباس های ایرانی که هم برآورنده ی نیاز های جامعه ی امروز باشد و هم متاثر از فرهنگ ایرانی را لازم دانسته و در این جهت به تلاش خواهم پرداخت.
حامد عادل فرهاد تهرانی
یکی از مجموعه های ارزشمند تاریخی که زمانی به عنوان یک مجموعه شهری حیات داشته و هم اکنون به دنبال خالی شدن مجموعه از سکنه و تبدیل شدن منطقه عبدل آباد به یکی از شهرک های حاشیه ای شهر پس از توسعه شهر ساوه در حال نابودی است مجموعه اربابی عبدل آباد ساوه می باشد. این مجموعه در منطقه عبدل آباد در سه کیلومتری شمال شهر ساوه قرار گرفته و شامل کوشک، آب انبار و چندین بنای مسکونی با ارزش دوره قاجار می باشد. کوشک با توجه به معماری وموقعیتش یکی از بناهای شاخص این مجموعه بوده که به دلایل مذکور دستخوش آسیب ها و تغییرات زیادی شده است. در این پروژه سعی بر آن است با مطالعات لازم، ابتدا به طرحی مناسب جهت حفاظت و مرمت کوشک دست یافته و سپس با بررسی محدوده مورد نظر و دیدی وسیع تر به احیاء مجموعه اربابی پرداخته شود. با توجه به مطالعات انجام شده می توان عنوان کرد که آگاه بودن قشر ساکن در محوطه هایی اینچنینی نسبت به ارزشهای بالای آن، در حفاظت و بقای مجموعه های تاریخی نقش به سزایی خواهد داشت. واضح است که ارتقا فرهنگی جامعه می تواند گامی مثبت جهت رسیدن به این مقصود باشد و این امر زمانی محقق خواهد شد که طراحان با کشف پتانسیل های بناها و محوطه های تاریخی و ارائه طرح هایی قوی و همخوان با نیازهای جامعه، نگرش ساکنین را نسبت به میراث ارزشی، مثبت کرده و با کاربری های مناسب، جامعه را به حفاظت از آثار متعلق به خود ترغیب نمایند.
محدثه میرحسینی حسین پورنادری
بافت تاریخی گرگان منطبق بر محدوده قاجاری شهر استرآباد و یکی از ارزشمند ترین بافت های تاریخی شمال کشور است. انسجام کلی ساختار کالبدی و استخوانبندی محدوده شهر قدیم استرآباد ، با وجود تغییراتی که در پی گسترش و توسعه شهر از دوران پهلوی تا کنون صورت گرفته است، تا حدود بسیار زیادی حفظ شده و همچنان زنده و پویاست. یکی از علل پویایی و پایداری حیات بافت تاریخی گرگان وجود تکایاست که نقش بسیار مهمی در شکل گیری حیات اجتماعی ساکنین بافت دارد. بدین صورت که به غیر از عملکرد مذهبی تکایا در ایام عزاداری محرم، در باقی روزهای سال تکایا عملکرد اقتصادی داشته و همچنین به دلیل موقعیت آن ها در محلات در شکل گیری تعاملات اجتماعی ساکنین محله نقش بسزایی داشته و در واقع نقش مرکز محلات را دارند. با توجه به ارزش تاریخی، معماری، فرهنگی، مذهبی ، اقتصادی و اجتماعی تکایا و وجود عناصر شاخص پیرامون آن ها و محورهای ارتباطی آن ها که علاوه بر تامین دسترسی ها، مسیر مراسم عزاداری خاص گرگان یا استرآباد سابق هستند ، تعریف محوری فرهنگی تاریخی منطبق بر محورهای اصیل، با اولویت پیاده و منطبق بر بخشی از مسیر اجرای مراسم عزاداری ضرورت دارد. بنابراین در این پژوهش نگارنده پس از بررسی امکانات بافت تاریخی گرگان و معرفی تکایا و مراسم عزاداری ماه محرم گرگان و ارتباط آن با ساختار تکایا و راسته محلات منتهی به آنها به عنوان میراث مادی و معنوی ارزشمند گرگان، محوری منطبق بر محورهای موجود به عنوان محور فرهنگی تاریخی استرآباد معرفی نموده است. سپس با بررسی متون، اسناد تاریخی و تاریخ شفاهی مربوط به منطقه و مطالعات میدانی به معرفی بخش ها و اجزای مختلف محور از ابتدا تا به انتها در زمان گذشته و وضع موجود پرداخته است. در گام بعدی بررسی آسیب ها، امکانات و تهدیدهای بخشی از محور به عنوان نمونه موردی، گذر درب نو مورد بررسی قرار گرفته و با تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از شناخت محور و گذر درب نو و آسیب ها و پتانسیل های آن به ارائه مبانی نظری طرح متناسب با موضوع مورد بحث، و در نهایت به ارائه طرح سازماندهی گذر درب نو پرداخته شده است. در نهایت این موضوع قابل توجه است که تعریف و مشخص نمودن محور فرهنگی تاریخی و تقویت و تجدید سازمان آن علاوه بر حفظ و باز زنده سازی بخشی از میراث مادی و معنوی بافت تاریخی گرگان و رفع نیازهای ساکنین، نقش بسزایی در ارتقاء سطح اجتماعی و رونق اقتصادی و صنعت گردشگری در بافت تاریخی گرگان خواهد داشت.
محمد رضا کمالی دولت آبادی عیسی حجت
امروزه بسیاری از شهرها از بی هویتی رنج می برند و این در حالی است که بناهای تاریخی شهر ها که در بردارنده بخشی از هویت شهر هستند، در حال تخریب است. بافت های تاریخی شهرها که می توانند به عنوان توجیه افتخارات گذشته، احراز هویت ملی و مردمی، ارضای احساسات خاطره برانگیز و حفاظت از افتخارات غیرقابل تکرار، مورد توجه قرار گیرند، به مکانهای فرسوده ای تبدیل شده اند. شهر دولت آباد، باقدمتی چهار صد ساله از زمان شاه عباس اول تا به امروز، نیز همچون بسیاری از شهرهای امروز از بی هویتی رنج می برد و این در حالی است که بناهای تاریخی شهر یکی پس از دیگری در حال تخریب است. سوالی که در این جا مطرح است آن است که برای حفظ و باززنده سازی محیط های تاریخی شهر چه باید کرد؟ در کشور ما در پاسخ به این پرسش، شاهد آن هستیم که سازمان های مسئول در این باب ضوابط و مقررابی را وضع کرده اند که در آن برای ساخت بناهای جدید در جوار بنای تاریخی و یا دخل و تصرف در محیط تاریخی قوانینی در نظر گرفته شده است، این قوانین معمولا برای همه شهرها (با اقلیم مشابه) یکسان می باشد. به عبارت دیگر برای محیط های تاریخی بدون در نظر گرفتن شرایط و ویژگی های محل، ضوابط ازپیش تعیین شده برای مصالح، نما، ارتفاع و غیره در نظر گرفته شده است که حاصل آن ایجاد محیط های بی کیفیت و راکد، در جوار بناهای تاریخی می باشد. آیا افزایش پویایی و تحرک در محیط های تاریخی موجب افزایش کیفیت محیط و احیاء بناهای تاریخی می گردد؟ باتوجه به بررسی های انجام شده در این باب، درکشورهایی که در این امر پیشگام هستند، در مکان های مختلف شاهد بکار رفتن روش های مختلف ساخت بناهای میان افزا و پویا کردن محیط های تاریخی به بهانه های مختلف هستیم. بنابراین در ساخت بناهای میان افزا، به کارگیری و استفاده از روشی واحد برای مکان ها و زمینه های مختلف سطحی نگری است، بلکه باید با توجه به شرایط محیط و زمینه ی مورد نظر، از روشی مناسب برای ایجاد بناهای میان افزا استفاده کرد و به هر ترتیب شرایط احیای زندگی در جوار بناهای تاریخی و به خصوص بافت تاریخی را فراهم آورد.
نیلوفر بهمنش حسین پورنادری
باغ صدری تفت، یکی از باغ هایی است که در دوره زندیه توسط محمد تقی خان بافقی، حاکم و والی یزد، به عنوان دیوانخانه و محلی برای پذیرفتن و پذیرای از سفرا و مهمان ها در شهرستان تفت ساخته شد. در شهرستان تفت که یک منطقه ای با آب و هوای معتدل در استان یزد می باشد، علاوه بر باغ صدری، چندین باغ دیگر ساخته شدند که امروزه تقریبا ّاز آنها اثری باقی نمانده است. باغ صدری تفت، در طول تاریخ زندگی خود دچار تغییرات وتحولات بسیار شده و آنچه اکنون از آن مشاهده می شود، نظم هندسی موجود در باغ، نظام کاشت درختان باغ، گردش آب موجود، حوض 94 فواره،کوشک وعمارت سر در یا همان عمارت زمستان نشین باغ که تا به امروز باقی مانده اند است که تصویری از باغ های ایرانی را به ذهن یادآوری می کند. این در صورتی است که عدم دقت در نگهداری این گونه باغ ها می تواند موجب نتایج نا مطلوب مانند ایجاد درک نادرست از فضاسازی در هنر باغسازی دوره زندیه شود و مرور این تصور غلط، چهره حقیقی واصیل آنها رامخدوش سازد. از طرفی با بی توجهی به این باغ و باغ های دیگر مشابه آن، مدارک موجود به عنوان اسناد پیشینه تاریخی شهر به مرور از میان رفته واین خسارتی است که جبران آن ناممکن است. با بازشناسی خط و خطوط اصیل باقی مانده و بازگرداندن باغ به چهره واقعی آن علاوه بر کمک به حفظ شناسنامه تاریخی شهرستان تفت، تلاشی در جهت باز خوانی گوشه ای از فرهنگ وهنر این مرز بوم صورت گرفته است که می تواند بازگو کننده ویژگی های هنر زمان خود باشد. بنابراین شناخت صحیح وکامل باغ صدری تفت، از طریق مطالعه دقیق اسناد مدارک تاریخی از قبیل سفر نامه ها کتابها و عکس های تاریخی و مدارکی از این قبیل و همچنین مطالعه و بررسی وضع موجود از طریق مطالعه طرح ها و بر نامه های شهری تهیه شده و انجام کارهای میدانی مانند شناخت بقایای اصیل کوشک باغ، الحاقات، تغییرها و تخریب ها، تهیه عکس و به روز نمودن نقشه های موجود، در برنامه های کارهای این پایان نامه قرار گرفت. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، سیمای کوشک باغ در دوره های مختلف و تفاوت آنها نسبت به هم شناسایی شد و به این ترتیب، الحاقات ناسازگار وتغییرات صورت گرفته در کوشک باغ و صورت اصیل و صحیح آن رخ نمود. به عنوان مثال، دوره های مختلف ساخت کوشک باغ و آخرین تغییرات آن که بیشتر مربوط به دوره پهلوی وتا حدی معاصر بود و تغییرات صورت گرفته در کف سازی باغ و گردش آب و تغییراتی از این دست، شنا سایی شد. بعد از شناسایی آسیب های وارد شده به کوشک و علل آنها، بر اساس قوانین مرمتی موجود برای مرمت باغ ها و بناهای تاریخی، طرح مرمت کوشک باغ تهیه شد، به این ترتیب که پس از صورت دادن اقدامات حفاظتی و انجام کارهای لازم برای تکمیل مطالعات، برداشتن الحاقات و بازسازی برخی تخریب ها پیشنهاد شد. در مرحله بعد، پس از مشاهده طرح های بالا دست و در نظر گرفتن پیشنهادهای موجود برای کاربری جدید، طرحی برای تغییرات مربوط به سازگار کردن کوشک با آن و همچنین راه کارهایی برای حفظ و نگه داری باغ های تاریخی پیشنهاد گردید.
شیرکو محمدی حسین پورنادری
با توجّه به بحران انرژی به وجود آمده در دهه های اخیر و مصرف بیش از حدّ سوخت های تجدید ناپذیر، مطالعه در زمینه ی استفاده از انرژی های تجدید پذیر و در دسترس به یکی از موضوعات اساسی در عرصه ی معماری به ویژه دربخش مسکن تبدیل شده است؛ بنابراین تحقیقاتی درباره ی بناهای گذشته، به ویژه خانه های سنتی، در زمان حال ضرورت دارد. بر این اساس چهار نمونه از خانه های منسوب به دوره ی صفویه در بافت تاریخی شهر اصفهان انتخاب گردید و ویژگی ها و عناصر معماری آنها، بر مبنای معیارها و مواردی اقلیمی مانند فرم، جهت گیری، مصالح، نوع پوشش بام، ساختار فضایی، نوع بازشوها، نحوه ی دسترسی ها، عناصر خنک کننده، عناصر گرم کننده و غیره مورد بررسی قرار گرفت که نتیجه ی حاصل بیانگر هماهنگی مطلوب خانه ها با اقلیم و شرایط محیطی بوده که این امر به سرمایش تابستانی و گرمایش زمستانیِ بهینه در خانه ها کمک می کرده است؛ هر چند در مواردی نیز عدم هماهنگی با اقلیم مشاهده گردید. بررسی ها بیانگر تفاوت هایی نیز میان نمونه های صفویه ی اصفهان با شهرهای دیگر مناطق گرم و خشک بود که مهم ترین تفاوت آن اهمّیّت نداشتن بخش تابستان نشین نسبت به بخش زمستان نشین خانه ها بود. ویژگی ها و نتایج اقلیمی بدست آمده، اصول و قواعدی را برای طراحی معماری امروز مشخّص می سازد که با رعایت آنها، می توان به نتایج مشابه و مطلوبی در استفاده از انرژی های در دسترس در بخش مسکن رسید.
جعفر واحدی مرزنکلاته حسین پورنادری
خانه رضاقلی نژاد یکی از بناهای شاخص محله ی سرچشمه گرگان می باشد که قدمت آن به اواخر دوره ی قاجار می رسد. این خانه دارای ویژگیهای معمارانه متناسب با اقلیم شمال کشور بوده که علاوه بر ارزشهای تاریخی دارای زیباییها و ویژگیهای بومی منطقه نیز بوده و حفظ و احیای آن به طور مستقیم در باززنده سازی هویت و فرهنگ محله ی تاریخی سرچشمه نقش خواهد داشت. در طرح مرمت و احیاء این بنا مطالعه و بررسی معماری شهر گرگان و ویژگیهای کلی آن، مطالعات آسیب شناسی و تحلیل های مربوطه صورت گرفته است. اقدامات ضروری و مرمت اندودهای داخلی و خارجی و مقابله با موریانه زدگی در بعضی از قسمت ها از اولویت های این طرح می باشد. در طرح احیاء چند کاربری بصورت آلترناتیو پیشنهاد گردید و در نهایت مرکز اسناد اداره ی میراث فرهنگی بعنوان بهترین گزینه انتخاب گردید. در طرح احیاء برای تأسیسات و روشنایی و مبلمان داخلی و محوطه سازی حیاط متروکه و تجهیز آن به پیشنهادات لازم ارائه گردیده است. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و توصیفی و تحلیل سوژه با حضور در بنا (مطالعات میدانی ) صورت گرفت.
مریم طایف نیا حسین پورنادری
تضاد بافت های تاریخی و ساختارهای جدید از مسائل مهمی است که طی دهه های اخیر، توجه کارشناسان معماری، شهرسازی و مرمت شهری را به خود جلب کرده است. همزیستی دو فرهنگ حفظ و احیا بافت تاریخی، و نوسازی های ضروری امری است حیاتی که هدایت طرح ها و برنامه هارا به گونه ای که به ارتقا کیفیت محیط بیانجامد، طلب می کند. احترام به گذشته، پاسخگویی به نیازهای زندگی معاصر و تلاش در حفظ میراث برای آینده، ازجمله مبانی و اهداف چنین طرح ها می باشد. این نوشتار تلاشی است در جهت شناخت و باززنده سازی بافت محله مسجدعلی به ویژه گذر حیدرمیرزاکه از محورهای تاریخی اطراف میدان عتیق و انشعابی است از محور تاریخی هارونیه که آثار و بناهای ارزشمند دوران سلجوقی را تا معاصر در در کنار هم شکل داده و بافت غنی ای را بوجودآورده است. پژوهش بدنبال رسیدن به اهدافی چون بازگرداندن هویت مسکونی به محله، ارتقا امنیت و ایمنی دسترسی های درون محله بویژه محورهای ارتباط دهنده مراکز ، ارتقای کیفیت های سرزندگی و پویایی محیط گذر تاریخی حیدرمیرزا و پیوند عناصر تاریخی و ارزشمند مجاور آن می باشد.این اهداف در پی شناخت آسیب های کالبدی،عملکردی و ارتباطی و نیز تجزیه و تحلیل عوامل مذکور ،شناخت مسائل و مشکلات ،شناخت توانمندی عوامل و فضاهای موجود،به سمت طراحی، بهینه سازی و برخورداری همه جانبه ازاین عوامل و فضاها درراستای احیای بناهاو بافت تاریخی، ارتقا عوامل خوانایی، حفظ و طراحی فضای سبز در بافت به عنوان تنفسگاه های شهری،و راهکارهای مناسب به منظور رفع آسیب ها سوق داده شد. روش تحقیق در این نوشتار بصورت توصیفی و تحلیلی می باشد و ابزار تحقیق کتابخانه ای و میدانی بر پایه مشاهدات و همچنین جویاشدن نظرات متولیان و ساکنین محله است. در ادامه تجزیه و تحلیل محدوده از منظر چهار نظام پیشنهادی در پژوهش (فضایی-کالبدی، کارکردی، حرکتی و زیست محیطی) منجر به شناخت مسائل و مشکلات محله شد و در پی آن راهکارهای مناسب به منظور رفع آسیب ها و همچنین رسیدن به اهداف ارتقادهنده کیفیت بافت، حاصل شد
رسول عاملی نجف آبادی حسین پورنادری
با توجه به گستردگی بنیان های معماری ایران و بالتبع آن معماری مسکونی نباید آن را محدود به مرز های سیاسی کنونی نمود و باید ریشه های آن را در مناطق وسیعتری یعنی فلات کبیر ایران و سرزمین های اطراف جستجو کرد. فلات کبیر ایران سرزمین نسبتاً وسیع و مرتفعی است در میان دره های وسیع و عریض رودهای سند و پنجاب در شرق و وادی دجله و فرات (جلگه بین النهرین) در غرب و دریای خزر و جلگه های مجاور شرق و غرب آن (ماوراء النهر، کورا) در شمال و دریای عمان و خلیج فارس در جنوب. شاید بتوان چیدن چند سنگ در کنار هم و تقسیم فضا در غار شنیدار را نخستین تلاش انسان در ساختن و شروع معماری در گذر از فرا پارینه سنگه به نوسنگی نامید. اولین آثار بدست آمده معماری مسکونی در ایران مربوط به مساکن موقت و زندگی کوچ نشینی می باشد. در ادامه این روند و در همین دوران کومه ها (معماری مدور) با استفاده از سنگ در مناطق غربی ایران ساخته می شوند و در بعض از مناطق که طبیعت اجاه می داد کلبه هایی از نی و چوب ساخته می شدند . همزمان با یکجا نشینی و شکل گیری روستاها، معماری مدور به راست گوشه تبدیل می شود و خانه هایی از خشت و چینه ساخته می شوند. به اختصار پیدایش و اهم معماری مسکونی در دوره نوسنگی و مس سنگی را می توان در سایت های ، گودین تپه در کنگاور، تپه علی کش و چغامیش در دهلران، جعفرآباد در نزدیک شوش، تل باکون در مرودشت ، تپه زاغه، تپه سیلک کاشان، تپه قبرستان، ، سنگ چخماق در شاهرود، گنج دره، سه گابی و تپه گوران در لرستان، تپه گیان، تپه حاجی فیروز نزدیک تپه حسنلو، تل ابلیس در کرمان، شنیدار، زاوی چمی، معلفات و قرمز دره در عراق، سایت j2 و آنو در ترکمنستان امروزی و مهرگره در پاکستان و ...مشاهده نمود.
آیدا معصومی داریوش حیدری
چکیده: بافتها و مجموعه های تاریخی و فرهنگی کشور مملو از بناهای ارزشمند بسیاری می باشند که میراث باشکوه تاریخ این مرزو بوم هستند. هر یک به تنهایی می تواند گنجینه ای از دانش و فرهنگ معماری این سرزمین باشد. امروزه بی توجهی و مطرود شمردن این بناها نابودی این گنجینه ها را موجب شده است ، و این غفلت متأثر از مدرنیته شدن شهرها و تغییر سبک زندگی است. که خود را بی نیاز از گذشته می داند. در حالیکه شناخت گذشته می تواند تجاربی در پیشبرد آینده در اختیار ما قرار دهد و نقش معماری به عنوان یکی از حلقه های پیوند دهنده فرهنگ و تاریخ از گذشته به آینده برکسی پوشیده نیست. سرزمین خراسان با داشتن تاریخ پر فراز و نشیب خود مجموعه ای از بناهای مختلف است. رباط عشق نیز یکی از بیشمار بناهایی است که مورد بی توجهی قرار گرفته است و دارای قدمتی 700 ساله است. زمان ساخت آن به دوره تیموری باز می گردد. این بنا بر سر راه قدیمی جرجان- نیشابور قرار گرفته که از راههای پر اهمیت گذشته بوده است. در محوطه ای تاریخی قرار دارد که علاوه بر رباط عشق، رباطی دیگر نیز در این محوطه وجود داردکه تنها تهرنگ آن باقی مانده است و همچنین وجود تپه ای باستانی که نشاندهنده اهمیت این منطقه در زمان گذشته دارد. رساله پیش رو با این هدف شکل گرفته است که راهکار برای پایدارسازی و استحکام بخشی بنا از تخریب بیشتر ارائه دهد. این با شناخت و آشنایی گذشته و ماهیت بنا؛ در دو بخش کالبد و تاریخچه آن مقدور گشت لذا برای پیگیری پژوهش از روش توصیفی و تجزیه و تحلیل بهره گیری شده است می شود. برای شناخت کالبد بنا ویژگیهای جغرافیایی، اقلیمی و طبیعی منطقه شناسایی شد و برای عملکرد آن تاریخچه و هدف ساخت بنا بررسی شد. این شناخت کمک نمود تا پلان و نقشه بنا باز خوانی شده طرح و نقشه اولیه آن بدست آمد از اینرو طرح ارائه شد. در طرح مرمت نیز سعی شد که بنا از تخریب و آسیب بیشتر حفظ گردد. باشد که نتیجه حاصل از این رساله منبعی برای دانش دوستان و دانش پژوهان عرصه هنر و معماری باشد.
زهره فلاح زاده فرهاد تهرانی
چکیده : ابرکوه شهری است با سابقه تمدنی چندین هزار ساله که شواهد متعددی از این قدمت را در دل خود جای داده است ،که از آن میان می توان به سرو چهارهزار ساله،تل های عظیم خاکستر و قنات ها ی دوره هخامنشی و ... اشاره کرد. شکل گیری این شهر بر روی بستر سنگی تدبیر عاقلانه ای است که مردم این منطقه جهت مواجه با خطراتی همچون سیل اندیشیده اند که ماحصل آن ایجاد شهری با ویژگی های شهرسازی کم نظیر است. این شهر تاریخی ، دارای معماری بسیار فاخرو ارزشمندی نیز می باشد؛ بناهایی همچون گنبدعالی که بر فراز کوه ، با مصالح سنگی قد برافراشته، باغ های تاریخی زیبا و خانه های مسکونی مجلل که تمثالی از پردیس آسمانی را در ذهن بیننده زمینی مجسم می نماید، همه و همه بیانگر معماری معمار چیره دست این منطقه اند... از جمله بناهای تاریخی این شهر مجموعه مسکونی مریم خانم است ، این مجموعه متعلق به دوره قاجار و دارای بخش بیرونی و اندرونی و باغ و حمام و یک برج دیده بانی می باشد .این مجموعه به دلیل عدم حفاظت صحیح دچار آسیب -های جدی شده است ، که در صورت عدم رسیدگی امکان تخریب آن وجود دارد ، ارائه طرح مرمت و احیاء مناسب برای این بنا می تواند این بنا را زنده نگه دارد و از تخریب و نابودی آن جلوگیری کند . احیاءاین مجموعه به عنوان یک مکان اقامتی – فرهنگی ، می تواند سبب ارتقاء وضعیت اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و... منطقه گردد.
مایده کلانتری حسین پورنادری
مسجد جامع عتیق اصفهان یکی از ابنیه شاخص در تاریخ معماری ایران می باشد. و بدین لحاظ مرمت و حفاظت این بنا نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. از آنجا که فعالیت مرمتی متأثر از اقدامات قبلی و تأثیرگذار بر اقدامات بعدی است، شناخت اقدامات مرمتی صورت گرفته در گذشته و پایش روند مرمتی به منظور اتخاذ تصمیمات صحیح در آینده، لازم و ضروری می نماید. لذا در این پژوهش از طریق «نقد» به این مهم پرداخته شده است. و به دلیل تفاوت ماهوی مرمت و حفاظت در دوره معاصر نسبت به دوره های تاریخی گذشته، در این پژوهش دوره معاصر یعنی بازه زمانی 90- 1310 انتخاب شده است. بدین منظور اطلاعات مربوط به مرمت های این دوره، از طریق مطالعات کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه جمع آوری و سپس تحلیل و دسته بندی شد. پس از آن به شناخت و تحلیل ارزش های بنا با استفاده از روش های مطالعات کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه پرداخته شد. و سپس از طریق تعیین و انتخاب ارزش «هویت» به عنوان ارزش معیار، نقد روند و رویکرد اقدامات مرمت این دوره صورت گرفت. و بدین طریق مشخص شد اقدامات انجام شده در مسجد جامع عتیق در طی دوره معاصر با تأکید بر حفاظت از وجوه «کالبدی» بنا صورت گرفته است و «کارکرد» و «معانی» که از ارکان تشکیل دهنده هویت مکان می باشد کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
زهره روزبهانی حسین پورنادری
«پیمون» به عنوان یکی از اصول پنجگانه معماری ایران، به صورت یک ضابطه، با هدف تنظیم ابعاد و ایجاد تناسبات نیکو و تضمین طراحی، محاسبه و اجرای معماری در آموزه های محمدکریم پیرنیا معرفی شده است و مورد تایید بسیاری از پژوهشگران معماری سنتی ایران میباشد. تعاریف مختصر، متفاوت و گاه ناهماهنگ از این اصل مهم با کارکردهای اساسی و متنوع معماری، در مقالات و کتب منتشر شده، ما را براین داشت که با موشکافی دقیق و بررسی عمیق تر این موضوع و عوامل موثر یا متاثر از آن از طریق مطالعات کتابخانه ای در گفتارها و آموزه های ارزشمند و فراوان منتشر نشده پیرنیا در این خصوص، به تعاریف روشن و مشخصی از چیستی و چرایی آن دست یابیم. پس از روشن شدن موضوع پیمون، به برداشت، بررسی و مطالعه برخی اندازه ها و تناسبات موجود در پنج خانه با ساختار صفوی در جلفای اصفهان با هدف ردیابی و پیگیری بخشی از کارکردهای بی شمار پیمون پرداخته شده که در اغلب موارد تفسیر این اندازه ها بر حسب آیتم های مورد نظر، میسر و امکان پذیر بوده است.
خاطره مروج تربتی حسین پورنادری
برخی از آثار تاریخی با وجود تغییرات گسترده در سطح اجتماعی و کالبدی بستر قرارگیریِ خود، در طول دوره های مختلف، با داشتن کالبدی ثابت همچنان به حیات خود ادامه می دهند. پل خواجو نیز این گونه است. این پل در زمان صفویان به جای پل قدیمی تری ساخته شده است. پل جدید (پل خواجو فعلی)، برای پاسخگویی به نیازهای جدید، علاوه بر دارا بودن ویژگی های پل های پیشین دارای جان مایه جدیدی بود که تنوع، کارایی، شکل گیری کالبدی و زندگی جاری در بنا را عمیقا تحت تاثیر قرار داد. ویژگی اصلی این بنا که مورد تاکید در این پژوهش است، تداوم زندگی جاری در آن از زمان ساخت تا دوره معاصر است. از این رو، سوال اصلی پژوهش حاضر بررسی علت سزندگی تداوم یافته در بنا و هدف، تبیین رویکردی است که سبب ایجاد بقا و غنای زندگی گذشته و حال در این بنا شده است. بدین منظور برای شناسایی گذشته بنا از منابع مکتوب و تصویری و برای شناسایی زندگی امروز از مشاهدات و برداشت های میدانی بهره گرفته شد. در نهایت، با توجه به سنت هایی که پل خواجو بر پایه آن ساخته شد و شناسایی ماهیت رفتارهای جاری در گذشته و حال بنا؛ رویکردی خاص از زندگی در طراحی بنا مشخص گردید. این رویکرد توجه به معماریِ مربوط به اوقات فراغت و تفریح شهروندان است. از آن جا که توجه به چنین رویکردی در طراحی امروزی پل های پس از آن خالی است، تصور می رود نتیجه این بررسی ها در کاربرد و توسعه مطالعات و طراحی بناهای نظیر آن موثر واقع شود.
فاطمه گوشه حسام اصلانی
تنگ بری از جمله آرایه های گچی است که کاربرد آن در معماری دوره ی صفوی و به ویژه بناهای شاهی و خانه های ارامنه به اوج می رسد ریشه های این نوع تزیین در بناهای دوره ی تیموری قابل پیگیری است تا آنجا که براساس فرضیه این پایان نامه می توان ارتباط مشخصی را بین این آرایه و تزیینات مقرنس پیدا کرد که در قالب بررسی سیر تحول و تطور تنگ بری در ایران سامان یافته است. تنگ بری علاوه برکارکرد تزئیتی در بنا ، برای نگهداری ظروف نیز به کار می رفته است کارکرد اخیر با توجه به وضعیت تنگ بری چینی خانه بقعه شیخ صفی اردبیلی و سایر نمونه های مشابه و هم دوره در هند (با تاکید بر نگاره های مکتب مغولی ایرانی) قابل اثبات است. تنگ بری خانه ی مارتا پیترز در اصفهان از جمله ظریف ترین تنگ بری هایی است که به صورت مشبک اجرا شده است معرفی، فن شناسی، آسیب شناسی و ارائه راهکار حفظ و مرمت برای این تنگ بری از محورهای اساسی این پایان نامه است . واژگان کلیدی:سیرتحول تنگ بری،مقرنس،دوره ی تیموری،خانه های ارامنه ،تنگ بری های شاه نشین خانه ی مارتاپیترز، راهکار حفظ ومرمت
محمد مهدی هوشیاری حسین پورنادری
مسجد- مدرسه حکیم بنایی چهار ایوانی با مساحتی بیش از هشت هزار متر مربع است که به عنوان سومین مسجد بزرگ و جامع شهر اصفهان شناخته می شود. این بنا افزون بر کارکردش به عنوان یک مسجد، کاربری دیگری نیز داشته که اکنون پنهان و ناشناخته بوده و کمتر بازدید کننده ایست که آن را فراتر از یک مسجد بداند. کارکرد آموزشی و مدرسه بودن آن با توجه به اینکه امروزه مورد استفاده نمی باشد، کمتر توجه کسی را به خود جلب می کند. حتی کالبد بنا به گونه ایست که جنبه مدرسه بودن آن پنهان بوده و این بنا را تنها به نام مسجد حکیم می شناسند. در حالیکه این بنا دارای تمام ویژگیهای یک مدرسه مانند حجره ها و فضای مدرس نیز می باشد. بنابراین شناخت معماری آن دارای اهمیت است. این بنا دارای آسیبهای بسیاری به ویژه در بخش مدرسه آن می باشد که متروک بودن و بدون استفاده بودن آن بخش آسیبها را تشدید کرده است. بنابراین زنده و فعال بودن بخش مدرسه ی بنا در حفظ موجودیت کالبدی بنا موثر بوده و در نتیجه طرح مرمت و احیای مدرسه مسجد حکیم ضرورت می یابد. نوشتار پیش رو تلاشی است جهت ارائه علمی طرح مرمت و احیای این بخش از بنا با هدف شناخت آسیبها و ارائه راهکارهای عملی و علمی و احیای کاربری گذشته آن منطبق با شرایط امروزی. این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری داده ها بر اساس مشاهده، مطالعات تاریخی و برداشت میدانی می باشد. در پایان نیز آسیبها بررسی شده و درمانهایی با رعایت اصول حفاظت مطرح می گردد و تلاش می شود راهکاری برای احیای کاربری گذشته بنا بر اساس زندگی امروزی ارائه گردد.
الهام پاریز حسین پورنادری
چکیده: در دوره زندیه که ادامه دوره آرامش نسبی پس از فتنه افغان ها بود، نقطه عطفی در رویکرد به هنرها و آرایه های ابنیه سرزمین ما به وجود آمد. این پژوهش به بررسی جنبه هایی از چنین رویکردی پرداخته و به ظهور گونه های جدید نقوش و آرایه ها در کوشک های زندیه پرداخته است. به این منظور، نمونه هایی از کوشک های زندیه شیراز را که دربردارنده این گونه آرایه ها است، انتخاب و بررسی کرده است. هدف از این نوشتار پاسخ به این پرسش ها است که: کوشک های زندیه به لحاظ شکل، ساختار، کاربری و تزیینات دارای چه شباهت ها و تفاوت هایی است؟ انواع نقوش و آرایه ها در کوشک های زندیه شیراز چیست؟ آیا می توان مواردی از تغییر رویکرد نقوش و تزیینات ابنیه کوشکی را مشخص نمود؟ و آیا می توان عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری نقوش و تزیینات ابنیه مذکور را مشخص کرد؟ این نوشتار در راستای پژوهش کاربردی و با روش توصیفی- تطبیقی انجام گرفته است. برای یافته اندوزی و گردآوری داده ها، از روش های کتابخانه ای و میدانی (بازدید و عکس برداری) هر دو استفاده شده است. نتیجه این پژوهش بر طبق مدارک موجود نشان می دهد که، شکل گیری معماری زندیه به طور کلی در راستای معماری عهد صفویه بوده ولی به صورتی ساده، بی پیرایه و مختصر در آمده است. همچنین نقوش ابنیه عصر زند را هم باید تا حدی در ادامه نقوش دوره صفویه دانست، اگر چه شکوفایی آن عصر را هرگز به خود ندید. بررسی ها بر روی نقوش و آرایه های کوشک های جهان نما، هفت تنان و کلاه فرنگی نشان می دهد اگر چه هنر دوره زندیه ادامه هنر دوره صفویه است ولی در بخش هایی از آن شاهد ابتکارات و نوآوری های جدیدی است که مشخصه هنر در این دوران است. کلیدواژه ها: معماری زندیه/ گونه شناسی/ کوشک/ آرایه/ سبک شناسی/ نقش
آرزو حسینی حسین پورنادری
توجه به رفاه و امنیت کاروانیان در طول تاریخ ایران باعث بنیان بناهایی تحت عنوان کاروانسرا و عناصر وابسته، جهت رفع نیازهای ارتباطی و اقتصادی شده است. کاروانسراها به دو گونه برون شهری و شهری قابل تقسیم اند. شکوفایی کاروانسراهای ایران در دوره صفویه مرهون ایجاد امنیت، گسترش ارتباطات با کشورهای اروپایی و هند از طریق زمینی یا دریایی و توسعه تجارت داخلی و خارجی است. در این دوره رونق تولید و بازرگانی به خصوص در پایتخت صفویان، سبب استقرار کاروانسراهای درون شهری به عنوان عنصری منسجم در ساختار بازار شهری اصفهان شد. این امر سبب شد که بازار و کاروانسراها به لحاظ ساختاری در پیوندی تنگاتنگ با یکدیگر قرار گیرند. همین پیوستگی فضایی موجب ایجاد تنوع در ساختار کاروانسراها شده است. اما با گذشت زمان کاروانسراها که در روزگاران نه چندان دور مسکن و مأوای امنی برای مسافران و بازرگانان بودند ، نقش اولیه خود را به تناسب نیازهای بازار و خدمات آن از دست داده اند. در پژوهش حاضر، با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و میدانی و استفاده از روش مقایسه ای، سعی شده گونه شناسی کاروانسراهای صفوی بازار اصفهان در پاسخدهی به نیازهای فردی و اجتماعی تجار و کاروانیان بررسی و الگوهای رایج در کاروانسراها با توجه به کارکردهای اقامتی- تجارتی آن ها استخراج شود. بازشناسی این الگوها می تواند به معماران در جهت مرمت و احیای این نهاد اجتماعی و اقتصادی و همچنین طراحی فضاهای تجاری متناسب با نیازهای امروزی بازار کمک کند. نتیجه پژوهش گویای آن است که علی رغم تنوع گسترده کاروانسراها، ساختار کلی و ارتباط با بازار از مشابهت هایی برخوردار است؛ بدین ترتیب کاروانسراها با توجه به انسجام خود در بازار و سیمای مشابه، به جز ایفای وظایف اصلی خود، به دیگر حوزه های بازار نیز خدمت رسانی کرده است. علاوه بر این بررسی جزییات معماری کاروانسراها بیانگر ارتباط مستحکم کاروانسرا و بازار در استفاده بیشتر از زمین جهت بالابردن ظرفیت کاروانسرا در اسکان کاروانیان و تجار است که در کالبدی هماهنگ، ساده و خوانا شکل گرفته-اند. این کاروانسراها از نظر دوره ساخت به سه گونه آغازین، میانی و پایانی تقسیم شده اند.
مهرنوش مهرفر نسیم جعفری قوام آبادی
چکیده: بافت تاریخی شهرها با داشتن ارزش های والای کالبدی ، عملکردی ، اقتصادی و فرهنگی ، جزئی از هویت ملی کشور محسوب می شوند. این مناطق به دلیل فرسودگی واحدهای مسکونی، عدم سهولت دسترسی، ضعف زیرساخت ها، مشکلات زیست محیطی، مشکلات معیشتی مردم و انفعال مدیریت های شهری و متخصصین ، مسیر رکود و عقب ماندگی را طی می کنند. بافت قدیم شهر شیراز در دل شهر کنونی جای دارد. این محدوده که 8/2 درصد مساحت کل شهر را شامل می شود، هسته اولیه شکل گیری شهر شیراز است که حدود آن دروازه ها و حصار دور شهر در دوره زندیه می باشد. مهمترین مراکز مذهبی شهر و قسمت عمده ای از بناها و مجموعه های با ارزش تاریخی و عناصر بزرگ اقتصادی ، فرهنگی – اجتمایی با ارزشهای خاص خود در این محدوده واقع است. وجود 400 اثر با ارزش، 8 دروازه و 12 مرکز محله و 4 بازار سنتی و مساجد تاریخی و آرامگاه امامزادگان که مهمترین مراکز مذهبی کل شهر محسوب می شوند و چندین محور فرهنگی می تواند گویای ارزشهای نهفته ، شیوه زندگی و روابط اجتماعی، آداب و رسوم، باورها، تاریخ و هنر و به طور کلی این تراکم ارزشها ، بیانگر هویت تاریخی و فرهنگی دوران تکوین و شکل گیری این محدوده می باشد. حفظ ، مرمت و سامان دهی این مجموعه ها ، علاوه بر این که حیات دوباره ای به این آثار می دهد، از نظر اقتصادی و اجتماعی نیز هویت تاریخی فرهنگی شهر شیراز را احیا می کند. هدف از این پژوهش : إرایه طرح مرمت و ساماندهی در جهت : سامان دهی و إستحکام بخشی جداره گذرها و ایجاد امکانات ایمنی و رفاهی درون بافت بین الحرمین ، سامان دهی گذرها و دسترسی های درون بافت بین دو حرم و کنترل شبکه معابر و تردد و طراحی پارکینگ های مناسب محلی در بافت ، بررسی تجارب مشابه داخلی و خارجی و ارایه نتایج و پیشنهاد راهکارهایی به مدیریت شهری به منظور جلوگیری از تخریب و مداخله غیر اصولی در بافت که هم اکنون توسط سازمانهای مختلف انجام می گیرد. روش تحقیق بصورت تطبیقی – تحلیلی و با هدف کاربردی است و با بررسی های میدانی و کتابخانه ای صورت پذیرفته است. این پژوهش به این پرسشها پاسخ میدهد : چگونه می توان با شناسایی بخش های ارزشمند و ارزشهای نهفته در بافت تاریخی اعم از مرکز محلات ، واشدگاه ها ، ساباط ها و گذرها ، محور تاریخی این بافت را ساماندهی کرد ؟ امکانات ، توانمندیها ، محدودیت ها و نقاط ضعف و قوت بافت تاریخی مورد نظر در جهت سامان دهی و بهسازی آن چیست ؟ طرح مناسب برای ایجاد شرایط بهتر زندگی و نیز ایجاد رغبت سکونت و ماندن افراد بومی محل در بافت چیست ؟ نتیجه ای که از این تحقیق برمی آید ارائه راهکارهای بهینه درجهت ساماندهی این بافت ارزشمند تاریخی و تدوین راهکارهای متناسب با برنامه های توسعه شهری و اهداف طرح تفصیلی شهر ، جهت حفظ ارزشها و جلوگیری از تخریب بیشتر این مناطق می باشد.
سمیه فلاح نیا رضا ابویی
خانه های تاریخی، به عنوان یکی از ذخایر میراث فرهنگی، روایتگر فرهنگ بومی و شاخص هویت و موجودیت جامعه ی ایرانی هستندکه حراست و حفاظت از آن ها حائز اهمیت است. از ارزشمندترین بناهای تاریخی استان مازندران نیز می توان به خانه های به جا مانده از دوره ی قاجار اشاره نمود که بیانگر ارزش های منطقه ای و ملی هستند. شهر آمل به عنوان یکی از شهرهای مهم این استان، دارای آثار و ابنیه ی تاریخی زیادی است که از آن جمله می توان به خانه های قاجاری این شهر با ویژگی های منحصربه فردی به ویژه در سطح این استان اشاره نمود. از این رو، در این پژوهش با انتخاب یکی از خانه های تاریخی شهر آمل به نام «خانه ی قریشی» که در بافت قدیم قرار گرفته، گامی در جهت شناخت و ارزیابی کالبدی یکی از ثروت های فرهنگی این منطقه برداشته شده است. اهداف این پژوهش، شناخت پیشینه و وضعیت موجود این خانه، آسیب شناسی و در نهایت ارائه ی طرح حفاظت، مرمت و احیا بوده که جهت دستیابی به آن، از روش میدانی و کتابخانه ای برای گردآوری داده ها استفاده شده و روش تجزیه و تحلیل داده ها توصیفی و تحلیلی بوده است. پس ازبررسی های انجام شده در مراحل شناخت، آسیب شناسی و ارائه ی طرح حفاظت و مرمت، به منظور احیای این خانه، طرح پیشنهادی با عنوان «بنیاد آمل شناسی» ارائه شده است که با توجه به مسکونی بودن بافت و وجود خانه های تاریخی متعدد می تواند نمونه ای در جهت الگوسازی برای سایر مالکین باشد.
هانیه محمدی اصفهانی حسین پورنادری
شهر مشهد به پاس وجود مرقد مطهر امام رضا(ع) میراث فرهنگی و معماری ارزشمندی را در خود جای داده است که از جنبه های مختلف معماری، تاریخی، هنری، مذهبی و اجتماعی قابل مطالعه و بررسی هستند. یکی از این بناهای ارزشمند آرامگاه گنبد سبز می باشد، این بنا نه تنها از لحاظ معماری و ارزش کالبدی دارای اهمیت است بلکه از لحاظ ارزش های معنوی، احترام و هویت تاریخی دارای اهمیتی فزون برای مردم ساکن در مشهد می باشد. طبق متون و عکس های قدیمی بنای آرامگاه که قدمت آن حداقل به زمان شاه عباس دوم می رسد در داخل باغ ایرانی قرار داشته است، اما امروزه به دلیل خیابان کشی¬های دوره پهلوی نه تنها هیچ نشانی از باغ نمانده بلکه بنا بدون کوچکترین ارتباطی با محیط پیرامون خود در میانه ی میدانی که به یک گره ترافیکی مساله دار بدل شده باقی مانده است. این امر نه تنها خسارت ها و آسیب های فراوانی را بر کالبد بنا وارد ساخته بلکه سبب از بین رفتن حریم کیفی و منظری بنا شده و فضایی نامتناسب با هویت و رفتار جامعه را به وجود آورده است. این پژوهش بر اساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته و در تلاش است تا ضمن شناخت دقیق بنا و آسیب¬های آن به ارائه طرح مرمت بپردازد و از آنجایی که هرگونه عملیات مرمتی بر روی بنا بدون حل مشکل حریم استحفاظی بنا کاری عبث خواهد بود در تلاش است تا با بازیابی باغ پیرامونی آن و با توجه به نیاز امروز شهری به ارائه طرحی بپردازدکه بتواند ضمن حفاظت از بنا اصالت و هویت از دست رفته بنا را به آن بازگرداند.
حمید احمدی حسین پورنادری
این پژوهش در جستجوی الگوی مسکن مناسب با توجه به سبک زندگی امروزی ارامنه در محله سنگتراشهای جلفای اصفهان است و تلاش می کند به این سوالات پاسخ دهد که سبک زندگی چه تاثیری در طراحی مسکن دارد؟ مشخصه های مسکن جلفا چیست و چگونه می توان شاخصه های آن را در مسکن امروزی با توجه به نیازهای جدید حفظ کرد؟ برای دستیابی به این پرسشها ابتدا به دنبال دستیابی به مفهوم سکونت و مسکن و پس از آن در پی یافتن خصوصیات مسکن ایده آل و مناسب برای زندگی امروز بوده ایم. پس از آن در جهت رسیدن به مفهوم الگو و با توجه به نظریات کریستوفر الکساندر، راپاپورت و... برای رسیدن به زبان الگو و یافتن الگوی مناسب برای سایت مورد نظر بررسی های لازم انجام شد. اما برای رسیدن به پاسخ صحیح تر لازم بود مسکن و شاخصه های آن در معماری ایران مورد بررسی قرار گیرد تا الگوی مورد نظر بر این اساس شکل بگیرد. پس از آن مطالعاتی بر پیشینه تاریخی محله جلفا و مسکن جلفا انجام شد و بافت محله سنگتراشها از نظر نظام ارتفاعی، پرو خالی، فضای کالبدی و کاربری های مختلف بررسی شد. قبل از طراحی الگوی مورد نظر ابتدا تعدادی از بناهای مسکونی به جای مانده از زمان گذشته مورد مقایسه قرار گرفت. و نمونه موردی از مسکن امروزی در محله جلفا نیز مطالعه شد تا با توجه به موارد فوق بتوان به طراحی الگوی مورد نظر دست پیدا کرد.
میثم ضیایی حسین پورنادری
یکی از عوامل میم نگارش تاریخ اجتماعی ایران، درگرو این است که روستاها و بخشهای کوچک و بزرگ این کشور بهصورت دقیق و منظم و در سطحی گسترده مورد بررسی قرار گیرد و نتایج این بررسی چاپ و منتشر شود. در راستای نیل به این هدف، پژوهش حاضر به بررسی معماری مساجد تاریخی حاجی و جامع روستای کفران میپردازد که در منطقه رویدشت در انتیای شرقی استان اصفیان قرارگرفته است. مساجد جامع و حاجی در روستای کفران، تنیا مساجد دارای قدمت تاریخی در این روستا هستند که هردو در مجاورت مادی روستا و در یال جنوبی آن به فاصله حدوداً دویست متر از یکدیگر واقعشدهاند. پرسشیای پژوهش حاضر عبارتند از؛ سیر تحول تاریخی مسجد جامع کفران چگونه بوده است؟ کاربری مسجد حاجی کفران چه بوده است؟ و ساخت هرکدام از این مساجد را به کدام دوره تاریخی میتوان نسبت داد؟ در همین راستا اهداف پژوهش شامل معرفی کامل معماری مساجد یاد شده با کمک پلانهای برداشتشده و تصاویر تییهشده توسط نگارنده برمبنای وضع موجود؛ مطالعه سیر تحول تاریخی مسجد جامع؛ بررسی کاربری مسجد حاجی در گذشته و تاریخ گذاری نسبی مساجد یاد شده است. رویکرد پژوهش تاریخی ـ تطبیقی است و از روشهای کتابخانهای و میدانی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ساخت مسجد جامع در دورههای مختلف تاریخی از قرون اولیه اسلامی تا دوره صفویه انجام شده و در مورد سیر تحول آن سه فرضیه پیشنیاد میشود. دیگر یافته میم این تحقیق نشان میدهد که مسجد حاجی از ابتدا به عنوان مسجد مورد استفاده بوده و ساخت آن را میتوان به دوره صفویه نسبت داد.
ناهید هلاکویی داریوش حیدری
اصفهان از شهرهای تاریخی و فرهنگی ایران است که دارای بناهای معماری باارزشی است. در این میان هستند بناهایی که گمنام مانده و براثر بی توجهی در معرض تخریب قرارگرفته اند. یکی از این بناها کوشکی است در محله ناژوان واقع در جنوب غربی اصفهان که به صورت دوطبقه بر روی آسیابی قرارگرفته است. ساختار معماری اشاره شده در درون باغی شکل گرفته و مجموعه ای شامل کوشک، باغ و آسیاب را شکل داده است که در این رساله کوشک موجود در این مجموعه منحصراً موردبررسی و شناخت قرارگرفته است. با گذشت زمان و متروکه شدن مجموعه،کوشک دچارآسیب شده و قسمتی از آن تخریب شده است. بدون اقدامات حفاظتی و مرمتی لازم امکان تخریب بقیه قسمت ها نیز وجود دارد. هدف اصلی در این پژوهش شناخت دقیق ویژگی های معماری و سازه ای، آسیب های موجود و ارائه راهکارهای مرمتی بر اساس شناخت کسب شده است. نکته جالب توجه استفاده از چوب در ساختار سازه ای و تزیینات بنا است. به گونه ای که طبقه دوم کوشک کاملاً با چوب ساخته شده است. نگارنده نیز با مطالعات میدانی، سازه چوبی این بنا را موردبررسی و شناخت قرار داده است. با توجه به گمنام بودن بنا اطلاعات به دست آمده در مبحث شناخت کوشک و آسیب شناسی بر اساس مطالعات میدانی بوده است وبر اساس نتیجه حاصل از این مطالعات، پیشنهاد ها حفاظتی و مرمتی لازم ارائه شده است. گفتنی است جزییات ارائه شده با توجه به ویژگی های معماری و سازه ای کوشک بوده که در صورت اجرا این بنا را از تخریب بیشتر نجات خواهد داد.
محمود الطافی داریوش حیدری بنی
در این پژوهش پلِ کشکان، از پل های بزرگ و عظیم زمان آل بویه در مسیر باستانی شاپورخواست - طرحان به منظور ارائه طرح مرمت مناسب مورد مطالعه قرار گرفته است. در این راستا مطالعاتی چند در مورد تاریخچه پل سازی در ایران و مباحث فنی پل سازی نیز صورت گرفته است تا زمینه جهت شناخت هر چه بیشتر این بنای ارزشمند فراهم گردد.در ادامه با توجه به آسیب های وارده و عوامل به وجود آورنده آن ها با رعایت مبانی نظری مرمت و اصول حداقل دخالت، برگشت پذیری و استحکام بخشی نسبت به ارائه طرح مرمت مناسب اقدام شده است.