چکیده موضوع پژوهش بررسی رابطه ی مهارت سازمانی مدیریت زمان با استرس شغلی مدیران مدارس شهرستان اقلید در نظر گرفته شد . هدف اصلی از انجام این پژوهش این بود که بررسی شود آیا رابطه معنا داری بین مهارت سازمانی مدیریت زمان و ابعاد شش گانه آن ( مدیریت جلسات ، مدیریت ارتباطات ، برنامه ریزی عملیاتی ، اولویت بندی اهداف و فعالیتها ، هدفگذاری و تفویض اختیار ) با استرس شغلی مدیران مدارس شهرستان اقلید وجود دارد یا خیر ؟ جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران مدارس شهرستان اقلید بودند که شامل 105 مدیر بودند . جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه مهارت سازمانی مدیریت زمان کرمی مقدم ( 1377) و پرسشنامه استرش شغلی فیلیپ آل رایس ( 1992 ) استفاده گردید . نتایج نشان داد که مولفه های مهارت مدیریت زمان و مولفه های برنامه ریزی عملیاتی، تفویض اختیار و مدیریت ارتباطات با استرس شغلی رابطه معناداری و بین مهارت مدیریت زمان و استرس شغلی رابطه منفی وجود دارد. کلید واژه: مهارت سازمانی، مدیریت زمان و استرس.

چکیده هدف اصلی این پژوهش مقایسه سبک دلبستگی و عزت نفس دانش آموزان آزار دیده و آزار ندیده است. روش مطالعه، توصیفی و از نوع علی –مقایسه ای و برای اندازه گیری متغییر ها از پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت(1967)، سبک دلبستگی هازن و شاور (1987)و پرسشنامه ضربه کودکی(ctq) برنستاین و همکاران(1994) استفاده گردید. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای استفاده شد. نمونه آماری شامل 400 نفر از دانش آموزان دوره راهنمایی شهر شیراز ( نفر100 دخترآزار دیده و 100 نفر دختر آزار ندیده ، 100 نفر پسر آزار دیده و 100 نفر پسر آزار ندیده) انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t، تحلیل واریانس چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون ، استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که: سبک دلبستگی دانش آموزان آزار دیده اجتنابی و دوسوگرا می باشد و سبک دلبستگی دانش آموزان آزار ندیده ایمن می باشند. عزت نفس دانش آموزان آزار دیده از دانش آموزان آزار ندیده کمتر است. عزت نفس دانش آموزان دختر و پسرآزار دیده کمتر از عزت نفس دانش آموزان آزار ندیده می باشد.والدین دانش آموزانی که تحصیلات آنان کمتر از دیپلم می باشد فرزندان آنان کمترین سبک دلبستگی ایمن و بیشترین سبک دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی را دارند و والدین دانش آموزانی که تحصیلات آنان فوق لیسانس و لیسانس می باشد فرزندان آنان بیشترین سبک دلبستگی ایمن و کمترین سبک دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی را دارند را دارند هر چه تحصیلات والدین دانش آموزان بیشتر باشد عزت نفس فرزندان آنان بیشتر می باشد. دانش آموزانی که والدین آنان بازنشسته شده اند بیشترین سبک دلبستگی ایمن و کمترین سبک دلبستگی اجتنابی و دانش آموزانی که والدین آنان دارای شغل آزاد می باشند کمترین سبک دلبستگی ایمن و بیشترین سبک دلبستگی اجتنابی را دارند. عزت نفس دانش آموزانی که شغل والدین آنان کارمند یا بازنشسته می باشد بیشتر از دانش آموزانی که شغل والدین آنها آزاد می باشد، است. بین سبک دلبستگی اجتنابی با میزان انواع آزار کودکان (غفلت و بی توجهی، جسمی، عاطفی و جنسی) رابطه مثبت معنی داری وجود دارد . بعبارت دیگر دانش آموزان آزار دیده بیشتر سبک دلبستگی اجتنابی دارند.با افزایش میزان آزار در کودکان از میزان عزت نفس آنان کاسته می گردد کلید واژه: سبک دلبستگی، عزت نفس، دانش آموز، آزار دیده

چکیده پژوهش حاضر به بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های جرأت ورزی بر عزت نفس دانش آموزان کم توان ذهنی دختر و پسر اجرا شده است .جامعه آماری در این تحقیق ،دانش آموزان کم توان ذهنی دختر و پسر مقاطع تحصیلی راهنمایی پیش حرفه ای و متوسطه حرفه ای شهرستان جهرم بودند که با استفاده از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت 60 نفر از آنان که دارای پایین ترین نمره عزت نفس بودند به عنوان نمونه تحقیق ا نتخاب گردیدند که در دو گروه آزمایش (دختر و پسر ) و دو گروه کنترل (دختر و پسر )قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که آموزش مهارت های جرأت ورزی برافزایش عزت نفس (کل ) دانش آموزان کم توان ذهنی گروه آزمایش تأثیر مثبت معنادار داشته است و در گروه گوا ه تفاوت معنا داری در پیش آزمون و پس آزمون وجود نداشت .همچنین آموزش مهارت های جرأت ورزی بر تمام ابعاد عزت نفس (عمومی ،تحصیلی ،خانوادگی واجتماعی)گروه آزمایش تأثیر معنادار داشته و آن را افزایش داده است .همچنین آموزش جرأت ورزی بر افزایش عزت نفس کل و خرده مقیاس عزت نفس عمومی دانش آموزان کم توان ذهنی بر حسب جنسیت تفاوت معنادار دارد و در پسرها بیشتر موجب بالا رفتن عزت نفس کل و عمومی آنها گردیده ولی آموزش جرأت ورزی برافزایش سایر ابعاد عزت نفس (خانوادگی،تحصیلی و اجتماعی )دانش آموزان کم توان ذهنی بر حسب جنسیت تفاوت معنادار ندارد. کلید واژه: دانش آموزان کم توان ذهنی، مهارت های جرأت ورزی ،عزت نفس

چکیده : پژوهش حاظر به بررسی تاثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بر کاهش تعارضات و افزایش رضایتمندی زناشویی و ابعاد آن پرداخته است . جامعه آماری در این تحقیق زوجین شهر قیر بودند که بر اساس جدول مورگان سیصد و شصت نفر برای حجم نمونه آماری انتخاب شدن سپس از پرسشنامه تعارضات زناشویی برای سنجش تعارضات و پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ برای تعیین میزان رضایت آنان از زندگی زناشویی استفاده شد.. پس از جمع آوری و استخراج نتایج شصت نفر زن و مرد (سی زوج) که در پرسشنامه تعارضات زناشویی بالاترین نمره و در پرشنامه رضایت زناشویی پایین ترین نمره داشتند انتخاب شدند . پس از اجرای برنامه آموزشی هردو گروه مورد آزمون مجدد (پس آزمون) قرار گرفتند که نتایج بدست آمده مبین این بود که آموزش مهارتهای ارتباطی بر تعارضات زناشویی و ابعاد آن (کاهش همکاری، افزایش واکنشهای هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان ، افزایش رابطه فردی ، کاهش رایطه خانوادگی ، کاهش ارتباط موثر و تعارضات زناشویی) تاثیر معنادار داشته و آنرا کاهش داده است ولی در ابعاد (کاهش رابطه جنسی و جدا کردن امور مالی)نتایج معنادار نبوده است، و همچنین آموزش مهارتهای ارتباطی بر رضایتمندی زناشویی تاثیر معنادار داشته و در ابعاد (پاسخهای قراردادی،رضایت زناشویی ، ارتباط زناشویی ، حل تعارض ، نظارت مالی ، روابط جنسی، بستگان و دوستان ، نقش های زن و مرد، جهت گیری عقیدتی و رضایتمندی زناشویی تاثیر معنادار بوده و آنرا افزایش داده ولی در ابعاد (موضوعات شخصیتی ، فعالیت های مربوط به اوقات فراغت و ازدواج و بچه ها) نتایج معنادار نبوده است. و در دو بعد کاهش رابطه خانوادگی و جدا کردن امور مالی از ابعاد تعارضات زناشویی و همچنین در ابعاد موضوعات شخصیتی ، حل تعارض ، نظارت مالی ازدواج و بچه ها ، رضایتمندی زناشویی ، و نقش های زن و مرد از ابعاد رضایتمندی بین نمرات مردان و زنان تفاوت معناداری وجود دارد. کلیه واژه ها : مهارتهای ارتباطی، تعارضات زناشویی ، رضایتمندی زناشویی.

چکیده هدف این پژوهش بررسی رابطه بین خودکارآمدی و حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی در زنان مطلقه می باشد . جامعه مورد پژوهش را کلیه زنان مطلقه 50-15 ساله ساکن در شهر یاسوج تشکیل می دهند. حجم نمونه پژوهش شامل 155 نفر زن مطلقه می باشد که بصورت سرشماری انتخاب شده اند. ابزارهای پژوهش عبارتند از : پرسشنامه خودکارآمدی شرر(1982)، پرسشنامه حمایت اجتماعی واکس (1986) و پرسشنامه رضایت از زندگی دینر (1985). نتایج نشان می دهد که حمایت اجتماعی پیش بینی کننده معنادار رضایت از زندگی در زنان مطلقه است. بین خود کارآمدی و رضایت از زندگی زنان مطلقه رابطه معنادار دیده نشد اما بین حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی زنان مطلقه رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. بین میزان تحصیلات و رضایت از زندگی زنان مطلقه تفاوت معنادار مشاهده گردید و همچنین بین داشتن زندگی مستقل و نداشتن زندگی مستقل با رضایت از زندگی زنان مطلقه تفاوت معنادار وجود داشت. در پایان نتایج بیانگر عدم تفاوت معنادار بین رضایت از زندگی زنان مطلقه دارای فرزند با رضایت از زندگی زنان مطلقه فاقد فرزند بود. کلید واژه: طلاق ، خودکارآمدی، حمایت اجتماعی، رضایت از زندگی

چکیده در پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری،حمایت سازمانی ادراک شده با عملکرد شغلی در کارکنان بیمارستان شهدای سروستان و خانه های بهداشت توابع شهر پرداخته شده است.جامعه آماری این پژوهش شامل 172 نفر کارکنان بود که به روش سرشماری گزینش شدند .ابزار تحقیق نیز پرسشنامه های کیفیت زندگی کاری با تفکیک مولفه ها توسط قاسم زاده (1384)،عملکرد کاری ترنیک،و حمایت سازمانی ادراک شده آیزنبرگر استفاده شده است.روش تحقیق از نوع همبستگی است نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون در سطح 05/. نشان داد که بین حمایت سازمانی ادراک شده با عملکرد کاری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد همچنین همچنین بین متغیر حمایت سازمانی ادراک شده با ابعاد عملکرد کاری کارکنان در بین مولفه های برنامه ریزی،تصمیم گیری و روابط انسانی با حمایت سازمانی کارکنان رابطه مثبت وجود دارد و بین متغیرها حمایت سازمانی ادراک شده با دو مولفه دیگر رابطه معناداری وجود ندارد،مولفه برنامه ریزی با مولفه های روابط انسانی،رعایت منزلت و تعهد کاری رابطه مثبت و معنادار دارد و همچنین مولفه تصمیم گیری با مولفه ی تعهد کاری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد همچنین مولفه های امنیت شغلی و تعهد کاری پیش بینی کننده معنادار بوده است و دیگر مولفه های تاثیر معناداری بر روی عملکرد ندارند. بین ابعاد کیفیت زندگی کاری با ابعاد عملکرد کاری رابطه معناداری وجود دارد و همچنین نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که کیفیت زندگی کاری پیش بینی کننده معناداری برای عملکرد کاری می باشد کلید واژه:کیفیت زندگی کاری،حمایت سازمانی ادراک شده،عملکرد شغلی

چکیده: موضوع پژوهش بررسی رابط? سبک های یادگیری، ویژگی های شخصیتی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دور? متوسط? شهرستان یاسوج بوده است. روش پژوهش در تحقیق حاضر، از نوع همبستگی است. نمونه شامل 300 نفر از دانش آموزان بوده، که به روش نمونه گیری چند مرحله ای خوشه ای از بین جامع? مورد نظر انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد نظر از پرسش نام? سبک های یادگیری کلب و آزمون شخصیتی نئو و عملکرد تحصیلی استفاده شد برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که، بین سبک های یادگیری دانش آموزان و عملکرد تحصیلی رابط? معنادار وجود ندارد. بین ویژگی شخصیتی انعطاف پذیر و با وجدان بودن با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. یافته ها نشان دادند که در سبکهای یادگیری دختران نمرات بیشتری از پسران در سبک یادگیری واگرا کسب نمودند. از بین ویژگی های شخصیتی، پسران نمرات بالاتری در ویژگی شخصیتی روان رنجوری و دلپذیر بودن داشتند. کلید واژه ها: سبک های یادگیری، ویژگی های شخصیتی، عملکرد تحصیلی

چکیده : این تحقیق به دنبال تبیین اثر آموزش خودگردان برحل مساله و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان حساب نارسا بود. طرح تحقیق از نوع آزمایشی همراه با گروه کنترل و آزمایش بود که 27 نفر پسر و 23 نفر دختر حساب نارسا به طور تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 3 هفته در 12 جلسه 45 دقیقه ای از آموزش خودگردان بهره مند شدند و گروه کنترل به روش سنتی آموزش دیدند در ابتدا و انتهای آموزش از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون از طریق پرسشنامه حل مساله هپنر و پترسن و پرسشنامه خودپنداره تحصیلی یی یسن چن گرفته شد.و سپس با روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل آماری قرار گرفت نتایج نشان داد که پس از آموزش تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود دارد گروه آزمایش پس از آموزش برتری خود را در هر دو حوزه حل مساله و خودپنداره تحصیلی نشان دادند.

چکیده هدف از اجرای این پژوهش ، مقایسه خود تنظیمی و تاب آوری در دانش آموزان تیزهوش و عادی بود که با روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای تک مرحله ای بر روی 300 نفراز دانش آموزان دختر و پسر تیزهوش و عادی متوسطه بندرعباس و با استفاده از پرسشنامه خود تنظیمی بوفاردو و تاب آوری کونور دیویدسون اجرا گردید. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان خود تنظیمی دانش آموزان تیز هوش و عادی تفاوت معنا داری وجود دارد به این گونه که دانش آموزان عادی از خود تنظیمی بالاتری برخوردار هستند. نتایج این پژوهش همچنین عدم وجود تفاوت معنا دار بین تاب آوری دانش آموزان تیز هوش و عادی را نشان داد. یافته ها نشان دادند که بین خودتنظیمی و تاب آوری در دختران و پسران تیزهوش و عادی تفاوت معنا داری مشاهده نشد. کلمات کلیدی : خود تنظیمی ، تاب آوری .

چکیده در پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین مدیر حمایتی وغیر حمایتی وفرهنگ سازمانی بارضایت شغلی پرستاران بیمارستان خلیج فارس بندر عباس پرداخته شده است.جامعه آماری این پژوهش شامل 150 نفر پرستار بود که به روش سرشماری گزینش شدند .ابزار تحقیق نیز شامل پرسشنامه های رفتار مدیر حمایتی وغیر حمایتی توسط جنیفر رونی وبنجامین گوتلیب(2007) ، فرهنگ سازمانی هافستد(1984)ورضایت شغلی اسمیت ،کندال وهیالین(1969) بوده است.روش تحقیق از نوع همبستگی است نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون در سطح 05/. نشان داد که بین مدیریت حمایتی وفرهنگ سازمانی بارضایت شغلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین متغیر مدیریت غیر حمایتی ورضایت شغلی رابطه منفی ومعنادار وجود دارد. بین رفتار مدیر حمایتی با مولفه های رضایت شغلی پرستاران در بین مولفه های ماهیت کار،سرپرستان،همکاران وفرصت های رشد رابطه مثبت معناداروجوددارد و بین متغیررفتار مدیر غیرحمایتی بارضایت شغلی پرستاران در بین مولفه های سرپرستان ،همکاران وفرصتهای رشدرابطه منفی ومعناداروجود دارد.همچنین بین مولفه فاصله ازقدرت بامولفه های رضایت از سرپرستان،همکاران وفرصتهای رشد رابطه منفی ومعنادار وجود دارد.مولفه امتناع از ریسک با مولفه های رضایت از سرپرستان وفرصتهای رشد رابطه منفی ومعنادار دارد.همچنین مولفه مردم سالاری با مولفه رضایت از همکاران رابطه مثبت ومعنادار وجوددارد.نتایج حاصل از رگرسیون چند گانه گام به گام نشان داد مدیر حمایتی (32درصد) و غیر حمایتی (2درصد) قابلیت پیش بینی رضایت شغلی در پرستاران رادارند.همچنین فاصله ازقدرت (22درصد)وامتناع از ریسک(4درصد) قابلیت پیش بینی رضایت شغلی رادارند. کلید واژه:مدیر حمایتی،مدیرغیرحمایتی،رضایت شغلی،فرهنگ سازمانی ?

چکیده پژوهش حاضر به منظورتبیین اثر بخشی قصه گویی بر کاهش پرخاشگری و ناسازگاری اجتماعی کودکان پایه اول دبستان انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل و اجرای پیش آزمون و پس آزمون بود. نمونه تحقیق 60 نفر دانش آموز کلاس اول دبستان، (33 نفر گروه آزمایش، 28 نفر گروه کنترل) که از چهار مدرسه شهر اصفهان در سال 91 انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ارزیابی رفتاری کودکان راتر- فرم معلم و والدین بود و گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت تأثیر متغیر مستقل (قصه گویی) قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد، پس از پایان آموزش از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که قصه گویی موجب کاهش پرخاشگری و ناسازگاری اجتماعی می شود. نتایج نشان داد که از نظر معلمان بین میزان پرخاشگری دختران و پسران تفاوت معنادار وجود دارد و از نظر والدین بین میزان پرخاشگری دختران و پسران تفاوت معنادار مشاهده نگردید. همچنین از دیدگاه معلمان و والدین بین میزان ناسازگاری اجتماعی دختران و پسران تفاوت معنادار دیده نشد. این نتایج قابلیت کاربرد قصه و ساختار آن را در امر آموزش کودکان و توانمندی ها و حل مشکلات آنها نشان می دهد. کلید واژه : قصه گویی، پرخاشگری، ناسازگاری اجتماعی

چکیده هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و دشواریهای تنظیم هیجانی با هویت ورزشی در ورزشکاران شهر اصفهان بوده است.روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ورزشکاران حرفه ای زن و مرد در شهر اصفهان بوده است. نمونه تحقیق با استفاده از جدول مورگان شامل 250نفر است که 140 مرد و 110 زن می باشند. برای جمع آوری اطلاعات تحقیق از پرسشنامه شخصیتی نئو،( فرم 60 سوالی)، پرسشنامه دشواریهای تنظیم هیجانی(ders) گراتز و رومر و همچنین پرسشنامه هویت ورزشی(atms) برور و همکاران که روایی و پایایی آنها بدست آمده است استفاده گردیده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمارتوصیفی( میانگین، انحراف معیار و جداول) و آمار استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه همزمان) استفاده شده است که نتایج تحقیق نشان داد که - بین ویژگی های شخصیتی و هویت ورزشی در ورزشکاران رابطه معنادار وجود دارد. - بین دشواریهای تنظیم هیجانی و هویت ورزشی در ورزشکاران رابطه معنادار وجود دارد. - ویژگی برون گرایی دارای قدرت پیش بینی هویت ورزشی در ورزشکاران است. ابعاد دشواریهای دست زدن به رفتار هدفمند و دشواریهای کنترل تکانه، دارای قدرت پیش بینی هویت ورزشی در ورزشکاران است. کلید واژه: ویژگی های شخصیتی،دشواریهای تنظیم هیجانی،هویت ورزشی

چکیده : هدف از اجرای پژوهش حاضر ، اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان سینه بود. در این پژوهش تعداد 30 نفر از زنان مبتلا به سرطان سینه شهرستان شیراز به روش نمونه گیری هدفمند از میان بیماران مبتلا به سرطانی که در مرکز بنیاد امید فارس عضویت داشتند و در آزمون سلامت روان(ghq) نمره پایینی را کسب کردند، انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی ساده به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایشی در 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های مقابله ای قرار گرفتند و گروه کنترل تحت هیچ آموزشی قرار نگرفتند. یافته های حاصل از این پژوهش نشانگر این بود که آموزش مهارت های مقابله ای تاثیر معناداری بر روی سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان سینه داشت و همچنین به صورت جداگانه نیز بر سه مولفه،از مولفه های سلامت روان (نشانه های جسمانی، اضطراب و بی خوابی و افسردگی) تاثیر معناداری را نشان داد، اما بر روی مولفه کارکرد اجتماعی تاثیر معناداری را نشان نداد. واژگان کلیدی: سلامت روان، مهارت های مقابله ای

چکیده هدف ازانجام پژوهش حاضربررسی رابطه بین سبکهای یادگیری،رشداجتماعی وعملکردتحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهراقلید بود.درانجام تهیه پژوهش ازبین دانش آموزان مشغول به تحصیل درسال تحصیلی 89-88 بااستفاده ازروش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 500نفرانتخاب گردیدند.ابزارهای تحقیق شامل دو پرسشنامه سبکهای یادگیری،رشداجتماعی ومعدل آخرترم آنهابرای عملکردتحصیلی بودکه بین افراد نمونه توزیع اطلاعات لازم جمع آوری ومورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. درسنجش یافته های توصیفی ازمیانگین،انحراف استاندارد،فراوانی ودرصد استفاده گردیدودربخش آماراستنباطی ازتحلیل رگرسیون ،تحلیل واریانس وضریب همبستگی پیرسون وآزمون خی دو استفاده گردید. نتیجه ضریب همبستگی پیرسون نشان دادکه بین سبک های یادگیری با عملکرد تحصیلی دانش آموزان ارتباط معنادار وجود داردوهمچنین نشان داد بین سبک یادگیری و رشد اجتماعی رابطه معنی داری وجود نداردوضمنا بین رشداجتماعی وعملکردتحصیلی ارتباط معنی داری وجود ندارد. نتیجه تحلیل رگرسیون نیز نشان دادکه سبک یادگیری قادر به پیش بینی عمکرد تحصیلی می باشدوهمچنین سبک یادگیری قادر به پیش بینی رشد اجتماعی نمی باشد. نتیجه آزمون تی مستقل نشان داد که بین سبک یادگیری دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری وجود ندارد وهمچنین بین جنس و عملکردتحصیلی دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد وضمنا بین جنس و رشد اجتماعی تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه تحلیل واریانس نشان دادکه بین دانش آموزان در دوره های تحصیلی مختلف از لحاظ عملکردتحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد وهمچنین بین دانش آموزان در رشته های تحصیلی مختلف از لحاظ عملکردتحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد وضمنا بین سبک یادگیری دانش آموزان در دوره تحصیلی مختلف تفاوت معنی داری وجود نداردوضمنا بین دانش آموزان در رشته های تحصیلی مختلف از لحاظ رشد اجتماعی تفاوت معنی داری وجود نداردو بین دانش آموزان در دوره های تحصیلی مختلف از لحاظ رشد اجتماعی تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه آزمون خی دونشان دادکه بین سبک یادگیری و ر رشته تحصیلی ارتباط معنی داری وجود ندارد. واژه های کلیدی:سبکهای یادگیری،رشداجتماعی،عملکردتحصیلی،دانش آموزان،متوسطه

. این مطالعه از نوع همبستگی بود و جامعه آماری را زنان مبتلا به سرطان سینه در محدوده سنی 30 تا 50 سال با تشخیص قطعی سرطان اولیه سینه، بدون پیشینه روانپزشکی و بیماری مزمن مراجعه کننده به بیمارستان نمازی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر شیراز تشکیل می داد؛ که تعداد 200 نفر از بیماران بصورت نمونه هدفمند انتخاب شده است. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه بود. پرسشنامه مورد استفاده در این تحقیق شامل پرسشنامه کیفیت زندگی، پرسشنامه رضایتمندی زناشویی و پرسشنامه شیوه های مقابله بود. نتایج تحقیق نشان داد: بین ابعاد کیفیت زندگی و شیوه های مقابله ای رابطه معنادار وجود دارد.بین ابعاد رضایت زناشویی و شیوه های مقابله ای رابطه معنادار وجود دارد. ابعاد کیفیت زندگی می تواند پیش بینی کننده ی معنی دار شیوه های مقابله ای باشد.ابعاد رضایت زناشویی می تواند پیش بینی کننده ی معنی دار شیوه های مقابله ای باشد.

هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه خود تمایزیافتگی و سبک تفکر با امید به زندگی در دختران فراری و عادی شهرستان شیراز بود. به این منظور پرسشنامه های خود تمایز یافتگی اسکورون (2003)، سبک تفکر استرنبرگ (1991) و امید به زندگی اسنایدر (1991)، با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 98 نفر از دختران فراری و 98 نفر از دختران عادی که از نظر شرایط سنی، اقتصادی و تحصیلات همتا سازی شدند، اجرا شد. داده های حاصل شده با استفاده آمار توصیفی و استنباطی از نوع میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی، تی مستقل و رگرسیون با استفاده از نرم افزار spss16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل آماری داده های این پژوهش نشان داد: 1-در دختران فراری مولفه واکنش پذیری عاطفی با سبک محافظه کار رابطه معکوس و معنی دار(019/0p<) و مولفه هم آمیختگی با دیگران با سبک محافظه کار رابطه معکوس و معنی دار (03/0 p<) وجود داشت.2- هیچ گونه رابطه معنی داری بین مولفه های خود تمایزیافتگی و ابعاد سبک تفکر دختران عادی وجود نداشت.3- در دختران فراری بین بَعد هدف مدار با تمایز یافتگی رابطه مثبت و معنی دار در سطح 05/0p< و بین بُعد گذرگاه با گریز عاطفی رابطه مثبت و معنی دار در سطح04/0p< وجود داشت.4- در دختران عادی بین بُعد هدف مدار با جایگاه من رابطه معکوس و معنی دار 02/0p< و با گریز عاطفی رابطه مثبت و معنی دار02/0p< ، بُعد گذرگاه با جایگاه من رابطه معکوس و معنی دار در سطح 009/0p< و با مولفه گریز عاطفی رابطه مثبت و معنی دار در 04/0p< ، بُعد امیدواری با جایگاه من رابط معکوس و معنی دار در سطح 006/0p< و با مولفه های واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی و هم آمیختگی با دیگران رابطه مثبت و معنی دار مشاهده شد.5- در دختران فراری بین هیچ یک از مولفه های امید به زندگی با سبک های تفکر رابطه معنادار مشاهده نشد.6- بین بُعد هدف مدار با سبک تفکر قانونگذار رابطه مثبت و معنادار در سطح 03/0 و بین بعد گذرگاه با سبک تفکر قضاوتگر رابطه مثبت و معنادار در سطح 03/0 وجود داشت.7- مولفه های هم آمیختگی با دیگران در جهت مثبت و جایگاه من در جهت معکوس قدرت پیش بینی امید به زندگی را دارد و 8 درصد از واریانس امید به زندگی را تبیین می کند (05/0?p ).8- سبک تفکر قانونگذار در جهت مثبت (01/0?p )، سبک های کل نگر(01/0?p ) و جزء نگر(04/0?p ) در جهت معکوس دارای قدرت پیش بینی متغیر امیدواری است و 12 درصد از واریانس امید به زندگی را تبیین می کند.9- از جمله نتایج دیگر مقایسه دو گروه از نظر متغیرهای پژوهش بود که میانگین نمرات جایگاه من دختران فراری بیشتر از دختران عادی، میانگین نمرات هم آمیختگی دختران فراری کمتر از دختران عادی بود و این تفاوت در سطح 10/0 و 05/0 معنی دار بود؛ بین دختران فراری و عادی در سبک های قضاوتگر، کل نگر، جزء نگر و محافظه کار در سطح 001/0 و برونگرا در سطح 004/0 تفاوت معنی دار به نفع دختران فراری مشاهده شد، هم چنین میزان امید به زندگی در دختران فراری به طور معنی داری کمتر از دختران عادی بود.

چکیده هدف ازتحقیق حاضر بررسی اثر موسیقی درمانی بر روی پرخاشگری کودکان اوتیسم می باشد. جامعه آماری شامل تمامی کودکان اوتیسم شیرازمی باشد.که شامل سه مدرسه وتعداد 190دانش آموز می باشد.که با روش پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش مورد بررسی قرار گرفتند. افراد مورد مطالعه در این تحقیق تمام دانش اموزان دختر و پسر اوتیسم پرخاشگر بودند که از مدارس اوتیسم به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابتدا پرسشنامه پرخاشگری اشکار کودکان oas نواکو (1986) به همه والدین کودکان داده شد و از بین آنها 15 نفر که میزان پرخاشگری بیشتری را داشتند انتخاب و پس از آن به آزمودنی های گروه آزمایشی یک تم موسیقی هرهفته در دو جلسه 45 دقیقه ای ارائه شد و گروه کنترل در معرض هیچ گونه موسیقی درمانی قرار نگرفت. سپس بعد از 10 جلسه از آنها تست مجدد پرخاشگری به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که موسیقی درمانی بر میزان پرخاشگری گروه آزمایش تاثیر معنا دار داشته است. همچنین موسیقی درمانی بر تمامی ابعاد پرخاشگری کودکان (پرخاشگری نسبت به خود، نسبت به دیگران، نسبت به اشیا وکلامی) تاثیر معنا دار دارد. واژه های کلیدی: موسیقی درمانی . پرخاشگری . اوتیسم.

چکیده این پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و ضریب سختی با خود تمایز یافتگی در نوجوانان بوده است، تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره متوسطه شهر زرقان بوده و نمونه آماری شامل 280نفر دانش آموز(150 دختر و130 نفر پسر) که از طریق روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . داده ها از طریق مقیاس های سبک های دلبستگی کولینز ورید (1990) ، مقیاس ضریب سختی استولتز (1987) و خود تمایز یافتگی اسکورون و فرید لندر (1989) جمع آوری و سپس مورد تحلیل آماری قرار گرفت نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی اضطرابی با خودتمایزیافتگی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد و بین ضریب سختی با خودتمایزیافتگی و سبک دلبستگی اضطرابی رابطه منفی معنی داری جود دارد، سبک های دلبستگی و ضریب سختی قدرت پیش بینی تمایز یافتگی را دارند. کلید واژه سبک های دلبستگی ،ضریب سختی ،خود تمایز یافتگی

از جمله عواملی که بر رضایت مندی از زندگی زناشویی تأثیر می گذارد؛ ملاک های انتخاب همسر در افراد می باشد. با عنایت به اهمیت موضوع، هدف کلی این پژوهش پیش بینی رضایت زناشویی براساس ملاک های انتخاب همسر در مولفه های فرایند، بافت و محتوا می باشد. پژوهش حاضر مبنی بر مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. به منظور گردآوری داده ها از 2 پرسشنامه: رضایت زناشویی انریچ و عوامل درگیری زناشویی سامانی استفاده شد که روایی و پایایی آنها مورد تأیید بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوج های کمتر از 5 سال ازدواج در سال 1392 در شهر شیراز بوده که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر از زنان و مردان زیر 5 سال ازدواج در شهر شیراز، بدون محدودیت مکانی و منطقه ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه ها در 2 سطح آمار توصیفی و استنباطیس با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفته است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ماتریس همبستگی پیرسون و رگرسیون به شیوه گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مدل بافت نگر، فرایند و محتوا به ترتیب درگیری های محتوایی و بافتی به صورت منفی و معنی دار رضایت زناشویی کل می کنند. همچنین عامل درگیری محتوایی به ترتیب بعد، روابط جنسی، موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارضات، اوقات فراغت را پیش بینی می کند. عامل درگیری فرایندی به ترتیب بعد، جهت گیری مذهبی، ازدواج و فرزندان و مدیریت مالی و عامل درگیری بافتی به ترتیب بعد، اقوام و دستان و روابط جنسی را پیش بینی می کنند.

چکیده این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبک های یادگیری کلب با رویکردها و شیوه های مطالعه در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد لارستان انجام شد. با توجه به هدف پژوهش، این پژوهش کاربردی و از نوع روش همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد واحد لارستان در سال تحصیلی 91-90 به تعداد 1100 نفر بود که به روش نمونه‏گیری تصادفی ساده تعداد 280 نفر (147 نفر پسر و 133 نفر دختر) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش-نامه های، رویکرد ها و مهارت های مطالعه ی دانشجویان (assis) و پرسشنامه ی سبک یادگیری کلب استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‏های حاصل از پرسش نامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد، نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک یادگیری و روش های مطالعه رابطه معناداری وجود ندارد، همچنین تفاوت معناداری بین سبک یادگیری دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد، و دانشجویان با سبک های متفاوت یادگیری از شیوه های متفاوت مطالعه استفاده می کنند. کلید واژه ها: سبک یادگیری، رویکردها، شیوه های مطالعه.

چکیده پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه شیوه های فرزندپروری و خودکارآمدی تحصیلی با سلامت روان در دانش آموزان نوجوان پسر و دختر مقطع راهنمایی مدارس شهرستان شیراز در سال 92-91 انجام شده است. این تحقیق از نوع توصیفی– همبستگی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 336 نفر، که 170 نفر آنها دختر و 166 نفر پسر واز طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند، خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شد. یافته ها نشان داد که بین خودکارآمدی تحصیلی و ابعاد سلامت روان رابطه معنادار وجود دارد. بین شیوه های فرزندپروری والدین و سلامت روان رابطه معنادار وجود دارد. خودکارآمدی تحصیلی قدرت پیش بینی معناداری برای ابعاد سلامت روان دارد. ابعاد شیوه های فرزندپروری قدرت پیش بینی معناداری برای ابعاد سلامت روان دارند.

چکیده هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه جو سازمانی و سلامت روانی با اثربخشی سازمانی معلمان و مدیران مقطع متوسطه شهرستان داراب بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بوده وجامعه آماری این تحقیق شامل 400 نفر از معلمان و مدیران مقطع متوسطه شهرستان داراب می باشد که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 196 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند..جهت جمع آوری اطلاعات و داده ها از سه پرسش نامه جو سازمانی هالپین و کرافت ،اثربخشی هرسی و بلانچارد ،سلامت روان کلدبرگ و هیلر استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل آماری به دست آمده نشان داد که بین جوسازمانی با اثربخشی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و همچنین بین سلامت روان با اثربخشی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. که از بین ابعاد جو سازمانی بعد رفتار صمیمی و از بین ابعاد سلامت روانی بعد کارکرد اجتماعی قدرت پیش بینی قوی تری برای اثربخشی دارا می باشند. کلید واژه ها: جو سازمانی، سلامت روان، اثر بخشی معلمان

هدف پژوهش حاضر تبیین تفاوت گرایش به تفکر انتقادی در گونه های مختلف خانواده بر اساس مدل فرایند و محتوای خانوادده در فرزندان دوره متوسطه شهرستان فیروز آباد بود. بدین منظور، جامعه آماری شامل 2762نفر از دانش آموزان دوره متوسطه ونمونه مورد مطالعه ، شامل 298نفر که ،به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند ومورد بررسی قرار گرفتند.در این پژوهش از سه مقیاس خود گزارشی فرایند خانواده(sfcs)ومقیاس خود گزارشی محتوای خانواده sfps))گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا(cctdl )استفاده شد.برای تحلیل آماری داده ها ازدو شیوه آمار توصیفی(فراوانی،میانگین،وانحراف استاندارد) وآمار استنباطی (تحلیل واریانس یکطرفه anova وآزمون تعقیبی شفه استفاده شد.نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان داد: که بین میزان گرایش به تفکر انتقادی در فرزندان گونه های مختلف خانواده تفاوت معنادار وجود دارد،همچنین تفاوت میان دو گروه پسر ودختر در میزان گرایش به تفکر انتقادی معنا دار است .

این تحقیق به منظور نقش واسطه ای رشد اجتماعی در بین سبک های یادگیری و سازگاری تحصیلی صورت گرفت. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه شهر اقلید بودند که از بین آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 300 نفرانتخاب شدند که حجم نمونه را تشکیل دادند .داده ها از طریق پرسشنامه سبک های یادگیری کلب )1985(، پرسشنامه رشداجتماعی وایتزمن، پرسشنامه سازگاری تحصیلی (سینها و سینک، 1992) جمع آوری گردید. ابزارها از روایی وپایایی مناسب برخوردار بود.. مدل فرضی با استفاده از رگرسیون همزمان و بکارگیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی (1986) مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که آزمایشگری فعال و تجربه عینی پیش بینی کننده مثبت و قوی متغیر سازگاری تحصیلی است. همچنین پس از بررسی ضرایب مسیر های بدست آمده، معلوم شد که ابعاد مسئولیت و استقلال متغیر رشد اجتماعی نقش واسطه ای میان ابعاد آزمایشگری فعال و تجربه عینی و سازگاری تحصیلی را دارد.

چکیده: در پژوهش حاضر رابطه بین سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی با فرسودگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان فسا بود که تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی مرحله ای انتخاب شدند.

در پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی خانواده و دوستان با مهارت های اجتماعی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان پاسارگاد پرداخته شده است. روش تحقیق ازنوع همبستگی است جامعه آماری این پژوهش شامل 600نفر دانش آموز بود که به روش خوشه ای تک مرحله ای 150 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق مقیاس حمایت اجتماعی که توسط واکس فیلیپس، هالی، تامپسون، ویلیامز و استوارت در سال 1986تهیه گردیده است و پرسشنامه مهارت اجتماعی ماتسون و همکاران همچنین سازگاری تحصیلی با پرسشنامه سازگاری aiss،بعد سازگاری تحصیلی سنجیده شده است.برای تحلیل داده ها از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسن و رگرسیون چند گانه به شیوه همزمان استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داد که حمایت اجتماعی خانواده و دوستان بامهارت های اجتماعی رابطه نداردوبا سازگاری تحصیلی رابطه دارد؛ حمایت اجتماعی خانواده ودوستان پیش بینی کننده سازگاری تحصیلی می باشداما پیش بینی کننده مهارت های اجتماعی نمی باشد.