نام پژوهشگر: حسین مهرپویا
وحدت یارمحمدی حسین مهرپویا
آنچه در این رساله مورد توجه قرار گرفته نماد حلقه به عنوان یکی از نمادهای کهن و باستانی است که به عنوان نشان سلطنت در ایران و بین النهرین و مصر باستان مورد استفاده قرار گرفته است. در ابتدا با بررسی مفاهیم نماد و اسطوره به بررسی نماد ورمزگرایی در هنر پرداخته شده وسپس نقش دایره به عنوان پیشینه ای از نماد حلقه مطالعه شده است وبعد از آن نماد حلقه وکاربردهای مختلف آن در فرهنگ وهنر ایران مورد بررسی قرار گرفته است ودر نهایت با جمع بندی مطالب فرضیات مطرح شده مورد ارزیابی قرار گرفته است.این نماد از نمادهای هندسی خورشید بوده و با ایزد مهر (میترا)، یکی از خدایان کهن آریایی، در رابطه است و سمبل عهد و پیمان میترا و یارانش به حساب می آید. این نماد همچنین با مفاهیم دایره سمبل هستی و آفرینش، الوهیت وکمال و نیز جاودانگی مرتبط بوده و به عنوان نماد حمایتگر به صورت کاربردی در دستبندها و بازو بندها و انگشتری و غیره مورد استفاده قرار می گرفته است. این نماد با مفهوم قدرت بخشی، به صورت فروهر، چرخ قانون، دستارشاهی(دیهیم)، حلقه مروارید و نیز گل نیلوفر درآمده و از جانب خدا یا خدایان با عنوان فرّالهی به شاهان و صاحب منصبان و نیز دلاوران اعطا گردیده است. در نقش برجسته های ساسانی که اعطا حلقه را از جانب اهورا مزدا نمایش می دهد. ایزدان مهر و ناهید نیز به عنوان بخشایندگان فر حضور دارند و نگهبان و مجری قانون الهی ارته و دین بهی بوده اند. این قانون به صورت نماد حلقه درآمده و از جانب ایشان به شاهان و بزرگان اعطاء گردیده است و آنان را مأمور اجرای این قانون بر روی زمین قرار می دادند. بنابراین وجود نماد حلقه با مفهوم عهد و پیمان الهی بین خدایان و شاهان ایرانی، سلطنت ایشان را جاودانه به نمایش می گذارد.
مصطفی سیاسر علیرضا طاهری
آنچه با عنوان مطالعه و تحقیق پیرامون تاریخ و ماهیت هنر دینی و اسلامی انجام شده از جهاتی قابل تامل است. کم رنگ بودن نگاه اثباتی، رویکرد ابژکتیو به هنر اسلامی و عدم توجه به جهش های تاریخی هنر اسلامی در این مطالعات خودنمایی می کند. از این رو پایان نامه حاضر با بررسی موضوع از حیث غایت به دنبال رفع نقایص مذکور بوده است، ضمن آنکه هنر را از دریچه غایت دیدن مزایای خوبی نیز دارد. اول اینکه پرسش از غایت نسبت به پرسش از چیستی یک موضوع دارای تقدم رتبی بوده و سپس در ایجاد پویایی و حرکت موثر است. در نهایت بررسی هنر در افق غایت، هنر را به انقلاب اسلامی به عنوان پدیده ای هم ذات پیوند داده است. از بررسی انجام شده با تکیه بر نظریه اتحاد علم، عالم و معلوم ذات هنر انس با حق و غایت آن با الهام از نظریه تجلی، وجه مظهریت حق می باشد. غایت هنر یا همان مظهریت حق در سه رتبه ظهور دارد: اثر هنری، انسان و مقام قرب یا همان انسان کامل که مقام حقیقی هنر است. مراتب ظهور غایت از قول به تشکیکی بودن وجود و تجلی وجود نشات می گیرد. درکنار بررسی غایت به طور صرف، به بررسی تطبیقی آن در عرفان اسلامی بخصوص آراء ابن عربی و پدیدارشناسی متفکران غربی بویژه هایدگر نیز توجه شده که در سه شماره نتیجه بررسی ارائه شده است. ضمن وجود تشابهات که در آراء ابن عربی پیشتر بوده، عرفان اسلامی چه از حیث سلبی و چه از حیث ایجابی دارای کمال وجامعیت خاصی است. از دیگر نتایج مهم تحقیق با هدف احیای هنر اسلامی ضرورت فهم و تبیین حکمت هنر در افق انقلاب اسلامی ست با این پیش فرض که هنر و انقلاب اسلامی دو پدیده هم ذات هستند و داعیه ذاتی انقلاب اسلامی احیای تمدن و فرهنگ ناب اسلامی ست. برای این کار مدیریت استراتژیک هنر لازم می آید که به مهندسی هنر در سطوح نظری، عملی و نهادی نظر دارد. سطح نظری آموزش و پژوهش، سطح عملی کلیه فعالیت های هنری و سطح نهادی هم نهادها و ساختارهای هنری را شامل می شوند.
سالومه شعرباف علیایی علیرضا طاهری
چکیده: گرگویل ها، مجسمه های قرار گرفته در بخش بیرونی کلیساهای قرون وسطی بوده، که دارای اهداف تزئینی و کاربردی می باشند، موجودات افسانه ای که بر اساس کاربردشان در معماری، به عنوان آبراه استفاده شده و نیز به لحاظ ظاهر هراس آورشان، دارای مفاهیم شر و اهریمنی بوده و به همین لحاظ نیز در بیرون از کلیساها قرار گرفته اند. این هیولاها در اعتقادات مسیحی قرون یازدهم و دوازدهم میلادی تاثیر بسزایی گذاشته اند. گرگویل ها دارای انواع گوناگونی به لحاظ ترکیب ساختار بدنشان می باشند. در این پژوهش سعی شده است به بررسی و طبقه بندی نمادها و ساختارهای این حکاکی ها و کاربرد آن ها در معماری کلیساها پرداخته شود. گرگویل ها از لحاظ ترکیب ساختار بدنشان شامل سه گونه انسانی، حیوانی و ترکیبی هستند. گرگویل های ترکیبی را نیز می توان به چهار گروه تقسیم بندی نمود: 1- "انسان- گیاه" 2- "انسان- گیاه- حیوان" 3- "انسان- حیوان" 4- "حیوان-حیوان" واژگان کلیدی: گوتیک، گرگویل، گروتسک، آبراه، حیوانات ترکیبی
امیر زاهدی علیرضا طاهری
در این پژوهش ، تلاش بر آن بوده است تا هنر طراحی ، در دو حوزه ، عینی و ذهنی مورد مطالعه قرارگیرد. طراحی زبانی است که هنرمند ادراک ،اندیشه ، و خصوصیات روانی خود را مستقیمأ بیان می کند . هر اثر طراحی با عبور از هزار توی ذهن هنرمند و قدرت آفرینندگی ذهن اوست، که قابلیت ظهور می یابد. پیشرفت های حاصل در حوزه های روانشناسی ، عصب شناسی ، بافت شناسی مغز تأثیرات چشمگیری بر فلسفه ی ذهن داشته است و بیش از آنکه به مباحث متافیزیکی ذهن بپردازد ، متأثر از این علوم به بررسی مباحث مربوط به ذهن می پردازد.در تمایلات جدید برای هر رخداد ذهنی که در یک اٌرگانیسم رخ می دهد، یک زمینه ی عصبی در نظر می گیرند. فرایند ذهنی ، ناشی از رویدادهای فیزیولوژیک مغز ماست و این مغز بشر است که ذهن او را می سازد . مغز انسان بیان ژنتیکی خود را تحت شرایط محیطی انجام می دهد و ساختار عصبی خود راشکل می دهد و این ساختار در شکل گیری حیاط ذهنی ما نقش دارد و پژوهش های اخیر به این نظر، نزدیک شده اند که ساختار هنر عمیقأ در تحولات عصب شناختی ریشه دارد . طراحی ذهنی ، حاصل تجسم و تخیلی است که در ذهن هنرمند نقش بسته است .نیمکره ی راست مغز و دستگاه کناری عضو های مغزی هستند که در شکل گیری تخیل و تجسم تصویری نمود دارند. و در طراحی عینی نیز شناخت و ادراک سوژه مورد نظر ، کاملأ تحت سلطه ی دنیای ذهنی و روانی هنرمند می باشد . در طراحی برای رسیدن به بیان فردی ، استفاده آگاهانه از نقاشی کودکان و عنصر خط حائز اهمیت می باشد . زیرا خط عنصری است که بیان و ترجمان حالات هیجانی طراح را امکان پذیر می کند و هنر کودکان به عنوان عنصری است که در آن، با بیان بی واسطه ی ماهیت درونی اشیاء مواجهیم
مجید بهدانی حسین مهرپویا
بهرام یکی از مهمترین ایزدان زرتشتی است که در اسطوره شناسی به عنوان فرشته ی پیروزی و نصرت از او یاد می شود. در اوستا به صورت ورثرغن آمده و نام او تحول یافته ی واژه ی ورترهن یا کشنده ی اژدها می باشد. او همچنین نام یکی از شاهان خوشنام و عدالت گستر ساسانی است که درتاریخ از او به بهرام گور یاد شده است. فردوسی و نظامی هر دو به بهترین وجه از بهرام به عنوان شخصیتی عدالت خواه، شجاع و دلاور نام می برند و بر توانایی و جنگاوری او صحه می گذارند. اژدهاکشی بهرام گور بیش از دیگر داستان های او، در ادبیات و هنر ایران مورد توجه واقع شده و در آثار تصویری مختلف شاهد بروز آن هستیم. موضوع اژدهاکشی بهرام ریشه در اسطوره شناسی کهن دارد و در فرهنگ ها و تمدن های دیگر نیز دیده می شود. در این اسطوره، پهلوان به عنوان مظهر پاکی و خیر بر نیروهای شر و شیطانی غلبه می کند. نبرد بهرام با اژدها به دلیل زیبایی و جذابیت در بیشتر نسخه های مصور شاهنامه و خمسه نظامی دیده می شود. در طول سده های مختلف این داستان به تصویر درآمده و در مکتب ها و شیوه های متفاوت نگارگری مصور شده است. آنچه در این رساله قابل بررسی است تحولات زیبایی شناسی در نگاره های نبرد بهرام گور با اژدها در مکتب های مختلف، پیوند ناگسستنی ادبیات و نقاشی و وفاداری هنرمندان به فضای تصویری شاعر می باشد.
ندا داوری حسین مهرپویا
نشانه، یکی از شاخصه های اصلی هنر گرافیک به شمار می رود و به عنوان عنصر اصلی جلوه ی یک سازمان یا موسسه، محسوب می شوند، در واقع، نشانه های گرافیکی، پیش قراولان سازمان ها در حوزه های گوناگونی هستند که کیفیت مطلوب بصری آن ها می تواند موجودیتی خاطره انگیز را در اذهان رقم زنند. در بررسی های به عمل آمده، تعداد 57 نشانه ی معاصر ایرانی، که همگی از نمادهای حیوانی موجود در هنر ایران باستان، یا به لحاظ شکل ظاهری و یا از نظر مفهوم و معانی سمبلیک و یا اساطیری بهره برده اند، از نظر فرم، محتوا و همچنین تطبیق آن ها با مفاهیم نمادین و اساطیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نمادهای حیوانی در نشانه های مورد بررسی، بیشتر به صورت تجریدی، و با همان فرم هایی که در هنر ایران باستان به کار برده شده، استفاده شده اند، در طراحی این نشانه ها به طور غالب از شیوه ی طراحی گرافیکی و در اندک مواردی از شیوه ی تصویر سازی برای خلق آرم بهره گرفته شده است. استفاده از این نمادها، در حیطه های مختلف، تاکیدی بر توان بالقوه ی این نقوش در انواع کاربردهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و هنری، می باشد، نمادهای حیوانی به کاربرده شده در این آرم ها، اکثرا با هدف تجلی هویت و فرهنگ ایرانی و با توجه به مفهوم نمادین و اساطیری خود در ایران باستان به کاربرده شده اند و در اکثر این نشانه ها، پیوندی میان نقش حیوان با اهداف، ارزش ها و یا عملکرد سازمان، قابل پیگیری است.
زهرا دهقانی حسین مهرپویا
در بررسی تاریخ هنر بیزانس؛ تأثیر ویژه ی هنر ایران ساسانی کم نظیر است. در این میان تقلید از روی نقوش مختلف ساسانی، به خصوص نقوش متقارن و مدالیون های آن توسط هنرمندان بیزانس بسیار معمول بوده است. آثار هنری ایران، که از طرق مختلف به بیزانس سرازیر می شد، باعث انتقال این نقوش و طرح ها می شده است. تجارت پرسود منسوجات بافته شده با طرح های متنوع، جنبش های دینی و مشکلات مذهبی، سرزمین هایی مانند ارمنستان که تحت تأثیر فرهنگ ایران بودند، دست به دست شدن مناطقی نظیر انطاکیه ویا روابط سیاسی و حتی درگیری های نظامی، از علل مهم تبادلات فرهنگی آن دوران به شمار می آیند؛ این عوامل به تدریج باعث نفوذ و انتقال طرح ها و موتیف های ساسانی به هنر بیزانس گردید. نقش پردازی های بدیع هنرمندان ساسانی از نقوش انسانی، موضوعات جذابی چون قهرمانان در حال نبرد با دشمنان و یا حیوانات وحشی، وجود تقارن بی نظیر و جذاب در ترکیب بندی نقوش، موتیف-های حیوانی زیبا و خوش ترکیب، که در اکثر فرهنگ ها مورد توجه و احترام بودند،باعث پذیرش نقش مایه های هنر ایران در بین هنرمندان بیزانس شد. هدف اصلی از انجام این پژوهش،بررسی این موتیف ها به خصوص نقوش قرینه و مدالیون ها در هنر ساسانی و تأثیراتی است که بر هنر بیزانس گذارده اند. تمایل به تقارن از ویژگی های خاص هنر ایران به شمار می آید؛ این عامل تأثیر به سزایی بر هنر بیزانس داشته است.گردآوری اطلاعات و بررسی های انجام شدهبه روش کتابخانه ای در هنر ایران و بیزانس و تجزیه و تحلیل نمونه های جمع آوری شده، ذکر شیوه های مختلف انتقال نقوش از ایران به بیزانس و همچنین نگرشی تطبیقی به وجوه اشتراک و افتراق نقوش،ما را به این نتیجه می رساند که نقوش متقارن ساسانی و مدالیون های به کار رفته در هنر ایران در آغاز مورد تقلید و کپی برداری صنعتگران و هنرمندان روم شرقی قرارمی گرفت، اما بعد از گذشت مدتی هنرمندان بیزانس در جهت همراهی این نقوش با فرهنگ مسیحی و گذشته ی رومی و یونانی ایشان، تغییراتی را در موضوع یا مفاهیم آنها ایجاد نمودند. در بسیاری از موارد هم،هنرمندان بیزانسی علاوه بر تقلید و کپی برداری از روی نقوش ساسانی و مفاهیم و سبک-پردازی آنها، این موتیف ها را با دیگر عناصر هنر بیزانس ترکیب نموده ، تا جایی که منجر به ایجاد سبکی ترکیبی از هنر ایرانی- بیزانسی گردیده است.
نفیسه محمدیانی حسین مهرپویا
چکیده: دین یا اساطیر هیچ ملتی را نمی توان جدا از بافت تاریخی آن دریافت.از میان همه اعداد، عدد هفت همیشه مورد توجهمشرق زمین و به خصوص ایرانیان قرار داشته و اغلب در امور ایزدی و نیک و گاه در امور اهریمنی و شر به کارمی رفته است ولی اکثر موارد در جهت نیت پاک و روحانی و مقدس استفاده می گردیده است.از اینرو در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و بر اساس جمع آوری اطلاعات موجود در مورد خواستگاه عدد هفت در بستری تاریخی به بررسی این عدد می پردازدیم. در چندین حیطه مختلف که شامل عددشناسی تاریخی هفت، اسطوره شناسی عدد هفت، عدد هفت در ماهیت اساطیری، عدد هفت در ادیان پیش از اسلام و همچنین عدد هفت در نگاره های پیش از اسلام پرداخته است. در رویکردی تحلیلی استفاده از این نماد یا عدد را در حیطه های مختلف دینی، مذهبی، اجتماعی و همچنین نقش ها و نگاره های پیش از اسلام مورد بررسی قرار داده ایم تا به شهودگاه های عدد هفت در مذاهب آندوران و همچنین دیگر موارد ذکر شده رسیده ایم. نتایج این پژوهش نشان دهنده این موضوع است که جایگاه نخستین این عدد ریشه در اعتقادات و باورهای مذهبی انسان ها داشته است.باتوجه به آیین کهن میترائیسم ایران که قدمتی بیش از پنج هزارسال دارد بایستی بپذیریم که ایرانیان نخستین ملتی بودند که به رمز و راز این عدد آسمانی پی بردند.حضور و جایگاه این عدد در تاریخ و فرهنگ ایران باستان و همچنین تأثیر این عدد در باورهای انسان هایی که آثار هنری آن دوران را خلق کرده اند روشن می سازد.
ملیحه آرمان حسین مهرپویا
هنر پیکره سازی،از جمله هنرهای کهن و با سابقه ی طولانی است که در مناطق باستانی ایران به گونه های متنوع خلق می شده است.پیشینه ی این هنر در ایران، به دوران نوسنگی(حدود هزاره ی دهم ق.م) می رسد. پیکرک های بدست آمده از نواحی باستانی غرب ایران،بیانگر تفاوت در فرم و نحوه ی بازنمایی آنهاست که در زمینه ی بررسی و شناساندن این نمونه های ارزشمند هنری تاکنون پژوهش قابل توجهی ازدیدگاه هنرمجسمه سازی صورت نگرفته است؛ لذا این پژوهش، پیکره سازی در نواحی غرب ایران از لحاظ پیشینه، فرم و شکل، دلایل ساخت، شیوه های اجرایی و جنبه های کاربردی، از هزاره ی دهم ق.م(دوران نوسنگی) تا هزاره ی چهارم ق.م(آغاز شهرنشینی) مورد مطالعه و بررسی قرار داده است و در خصوص شناخت مواد و مصالح کاربردی و روش های معمول در مناطق مختلف باستانی غرب ایران ،به تکمیل اطلاعات پرداخته و نهایتا به تطبیق و مقایسه ی وجوه هر یک اقدام نموده،تا نکات روشنی ازواقعیات موجود، تثبیت ومستند گردد. برای دسترسی به اهداف پژوهش که دستیابی به اطلاعات، شناخت و معرفی نمونه هایی که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند به عنوان نخستین نمونه های هنر مجسمه سازی در ایران، از روش پژوهشی،تاریخی، توصیفی – تحلیلی، مقایسه ای استفاده شده است. نمونه گیری بر اساس ساختار و فرم پیکرک ها به صورت تصادفی انجام شد و از هر دسته از آثار موجود در پنج محوطه ی مورد بررسی، چند نمونه مطالعه شد. جامعه ی آماری در این رساله، شامل تمام تصاویر نمونه های قابل دسترسی در موزه ی ملی، کتب و مقالات لاتین می باشد. نتیجه ی بدست آمده این است که، پیکرک ها در پاره ای از موارد کاربرد آیینی داشته و با وجود تشابه در مواد و مصالح و تکنیک های ساخت از نظر فرم، شکل و نحوه ی کارکرد، اغلب پیکرک ها دارای ویژگی های منحصر به فرد هستند.
طاهره اسلامی رضا مهرآفرین
نوشته ی حاضر پژوهشی بر ریخت شناسی و تحلیل موجودات بالدار در آثار هخامنشی است. در این رساله سعی شده است تا موجودات بالدار در این تمدن با دیدگاهی توصیفی و تحلیلی مورد مطالعه قرار گیرد. در تمدن هخامنشی گونه های متعددی از موجودات بالدار بر روی مهرها، حجاری ها، زیورآلات و غیره وجود دارد که یکی از آثار خاص هنری این تمدن محسوب می شوند. این نقوش که دارای مفاهیم رمزگونه و اساطیری می-باشند، در انتقال اندیشه ها و بینش های فکری، آئینی و مذهبی تمدن هخامنشی همواره شیوه ی موثری هستند و شاید بتوان گفت که پیدایش آن ها به نوعی به باورهای عمومی اقوام آریایی و تمدن های همجوار باز می گردد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی بر پایه ی منابع کتابخانه ای و در ادامه تجزیه و تحلیل داده ها، سعی بر آن دارد علاوه بر طبقه بندی و ریخت شناسی این موجودات، مسائل موثر در خلق آن ها، مشخص کردن نقش و کارکردشان و همچنین بررسی تعدد آن ها در نوع خاص آثار هخامنشیان، را روشن سازد. یافته ها نشان می دهد که در خلق این موجودات علاوه بر باورهای مذهبی و اعتقادات دینی هخامنشیان، نمایش قدرت پادشاهان، نقش اساسی را ایفا می کند. همچنین هخامنشیان برای نمایش فر شاهی و کیانی پادشاهان خود، از عنصر بال در موجودات ترکیبی استفاده می کردند و اغلب این نقوش در مهرهای این تمدن دیده می شود.
فرزاد شفیعی فر حسین مهرپویا
هنرِ ایران همواره در حفظ تداوم و پیوستگی اش در طول تاریخ موفّق بوده است. هنگامی که با ظهور اسلام، در کم تر از یک قرن، بخش قابل توجّهی از جهانِ امپراتوریِ آن زمان تحت حکومت تازیان قرار گرفت؛ هنرِ ساسانی در روزگاری متفاوت با دوران اوجِ خود در قرن های چهارم و پنجم میلادی به سر می برد. در قرونِ شش و هفت میلادی، توجّه به مضامینِ سرگرم کننده و لذّت طلبانه، جایگاهِ ویژه ای در سلیقه ی حاکم بر هنرِ ساسانی داشت. در این میان، اعراب هم که پیشینه ی فرهنگی و هنریِ قابل توجّهی نداشتند، به اجبار روی به سمت آثار فرهنگی و هنریِ سرزمین های تسخیر شده آوردند و از آن ها پیروی کردند. نتایج این پیروی در دوران اموی و عبّاسی منجر به خلق آثاری شد که ضمن شکل دهی به آنچه که از آن به هنر اسلامی یاد می شود، شاملِ آثاری می شد که چندان تطابقی با متون اسلامی و سیره ی پیامبر اسلام و اصحابش در سادگی و ساده زیستی نداشت. با بررسی دقیق تر آثار خلق شده در این دوره و تطبیق آن ها با آثار هنری پیش از اسلام، به خصوص ایرانِ ساسانی، و با استناد به شرایط تاریخی و اجتماعیِ آن زمان، مشاهده می شود که هنرِ اسلامیِ این زمان در سه ویژگیِ اشرافی و سلطنتی بودن، تزیینی بودن و لذّت گرا بودن وام دارِ هنرِ اواخر ساسانی است. وقار و تجمّل، دو ویژگیِ برجسته ی هنرِ قرونِ نخستینِ اسلامی محسوب می شوند، که از تداوم هنرِ ایرانی وارد هنر اسلامی شده اند. این استمرار هنرِ ایرانی معلول شرایطی چون هنرمندان و حامیانِ هنر اوایل اسلام، حضور ایران در ارکان مختلف حکومت و فرهنگِ اموی و عباسی، پیدایش اشرافیّت نوظهور و تمایلات امرا و خلفای اموی و عبّاسی برای رسیدن به شکوه و عظمتِ پادشاهی ساسانی، حفظ فرهنگِ ایران پیش از اسلام از طریق دهقانان است؛ که در نهایت منجر به تاثیرگذاری عظیمِ فرهنگ و هنر ایرانی، بر هنرِ قرون نخستین اسلامی می شود.
ناهید دادرس روح الله شیرازی
چکیده: عصر آهن تلاقی فرهنگهای اقوام مهاجر و مهاجم و اقوام ساکن ایران است . این عصر ، عصر تغییر در ساختار فرهنگی ایران در اواسط هزاره دوم به وسیله اقوام مهاجم می باشد . در نگاه کلی سلاح های این عصر به دو دسته تدافعی و تهاجمی تقسیم می گردد و جنس آنها از مفرغ ، آهن و مس و گاه برای تزیین از طلا نیز استفاده شده است. روش ساخت آنها ساخت تفکیکی و اتصال به هم ازشیوه قالبگیری بوده و همچنین سلاحها از جهت نقش و تزیین به دو دسته ساده ومنقوش تقسیم می شوند. سلاحها در این دوره همه از فلز ساخته می شده اند که پایدار باقی بمانند، لیکن کمک سلاحها و تعلقات دیگر که از جنس چرم و یا چوب بوده به مرور زمان از بین رفته اند . البته کاربرد دیگر سلاحها ، استفاده از آنها در مراسم آیینی، تدفینی و دین بوده است ، که خود حکایت از اعتقاد عمیق انسان در آن دوره به پیروز شدن در همه جهات زندگی دارد .گونه شناسی و تجزیه و تحلیل جنگ افزارها نشان می دهد که سنتها و روشهای فلزکاری منطقه در شکل آنها بی تاثیر نبوده است . بیشتر جنگ افزار ها چه تدافعی و چه تهاجمی در هر چهار منطقه شمال ، شمالغرب ، غرب و فلات مرکزی در بعضی از موارد از جمله فرم کلی یا نحوه تزیینات و یا تکنیک ساخت از هم تاثیر پذیرفته اند البته در منطقه شمالغرب این تاثیر گذاری بسیار کم بوده و فرم و نوع تزیینات با مناطق دیگر متفاوت بوده است . در سلاحهای تدافعی البته باید این نکته را در نظر داشت که هنگامی که سخن از عصر آهن می شود منظور این نیست که همه ابزارها و ادوات و آلات جنگی و غیر جنگی از آهن است ، بلکه منظور این است که شناخت و کشف آهن و استفاده از این عنصر در این دوره بوده و سیر تکامل ابزار آلات آهنی و به خصوص جنگ افزارهای آهنی در این عصر صورت گرفته است ، لیکن از فلزاتی چون برنز و مفرغ و مس و طلا تا حدودی نیز استفاده می شده است . واژگان کلیدی: عصر آهن- ابزار الات-تدافعی-تهاجمی.
رویا کاربخش حسین مهرپویا
داستان بیژن و منیژه یکی از داستان های زیبای شاهنامه فردوسی است. که نگاره های مصور شده نجات بیژن از چاه به عشق بین این دو دلداده و پایان جدایی آن ها اشاره می کند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل صحنه« نجات بیژن از چاه توسط رستم» در شاهنامه های مکتب های تیموری و صفوی انجام گرفته است. از این رو در بستری تاریخی و با اتکا به تصاویر شاهنامه های دو مکتب تیموری و صفوی، به تجزیه و تحلیل نمونه های جمع آوری شده و همچنین نگرش تطبیقی وجوه اشتراک و افتراق نگاره های این دو مکتب پرداخته شده است. نگارگران علی رغم تفاوت های سبکی و اندازه، که طبیعتاً طی گذشت زمان مشخصی از مکتب تیموری تا مکتب صفوی، بنا به سلایق و نوع حکومت حامیان درباری، به هنر و ادب، با تأسیس کارگاه های سلطنتی و به کار گرفتن برترین هنرمندان زمان خویش در پیشرفت و تحول صحنه آرایی ها، ترکیب بندی، رنگ و پوشش افراد ایجاد شده است. در مکتب صفوی ترکیب بندی از حالت هندسی و ساده دوره ی تیموری، به نوآوری در ترکیب بندی بیشتر گرایش پیدا کرده، ترکیب بندی دایره ای و حلزونی بیشتر بکار برده شده است. استفاده از رنگ های متنوع در نگاره های مکتب صفوی، نسبت به مکتب تیموری، بیشتر شده و عناصر طبیعی به علت رابطه ی صفویان با اروپاییان، به سمت حجم پردازی و طبیعت گرایی گرایش پیدا کرده است. از دو بعدی و یکنواختی نگاره های مکتب تیموری خبری نیست. پوشاک نیز یکی از عناصر مهم دیگری است، که طی گذشت زمان و تغییر حکومت از مکتب تیموری به صفوی کاملاً متفاوت شده و بخوبی خود را در نگاره ها نشان می دهد. اما نگارگران با حضور این تفاوت-ها، به زبان تصویری یکسان و ترکیب بندی های مشابه با حضور سه عنصر اصلی غالب صحنه بیژن و منیژه و رستم رسیده اند.
منصور ولی قوجق رحیم خوب بین خوش نظر
تغییر و تحول در اوضاع اقتصادی اروپا، رقابت پادشاهان اروپایی برای یافته متحدی بر علیه امپراتوری عثمانی، به رسمیت شناختن مذهب تشیع و استقبال پادشاهان صفویه از حضور اروپاییان در ایران باعث حضور گسترده ای آنها در اینجا شد. مسافران اروپایی متشکل از سیاحان، سفیران، مبلغان مذهبی و غیره در مدت اقامت در ایران با یادداشت وقایع آن روزها در قالب سفرنامه، بخشی از تاریخ مکتوب دولت صفویه را رقم زدند. مطالعات این سفرنامه ها، بازگو کننده ی تاریخ و فرهنگ عصر صفویهاز جنبه های مختلف، از دید آنهاست. در این میان بررسی تن پوشهای مردمان صفویه در سفرنامه ها و میزان تطابق آن با نگاره های صفویه و بخصوص مکتب اصفهان مسأله ی اصلی این پژوهش است. برای بررسی این مسأله و فرضیه های مبتنی بر آن، مهمترین سفرنامه های نوشته شده در این دوره مورد مطالعه قرار گرفته و با نگاره های مکتب اصفهان تطبیق داده شده است. همچنین بر حسب نیاز، سیر تحول تن پوشها نیز مورد بررسی واقع شده و مقایسه ایی بین تن پوشهای اوایل و اواخر صفویه صورت گرفته است. همان طور که می دانیم نگارگری دوره ی صفویه به دلیل تأثیر پذیری از شرایط و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی آن دوره متفاوت از نگارگری دوره ی قبل و بعد از خود می باشد لذا این تأثیرپذیریها می توانسته به دلیل رضایتمندی حاکمان و سفارش دهندگان و حامیان هنر، عموماً در تصاویر شخصیتهای نگاره ها و نوع پوشش آنها انعکاس یافته باشد. در بررسی های انجام گرفته، مشخص گردید که مطالب سفرنامه های اروپاییان در این دوره می تواند به عنوان یک منبع مکتوب و قابل استناد در بررسی های پوشاک دوره ی صفویه مورد توجه قرار گیرد و به ویژه با همراهی نگاره های این دوره اسنادی معتبر به شمار می روند.
مهدی اکاتی حسین مهرپویا
هنر ایران سهم بسزایی در پرورش تمدن جهان به عهده داشته و تمدن هر جامعه ایی در آثار صنایع دستی آن تجلی می یابد. سیستان نیز با توجه به تاریخ کهن و آثار کشف شده در شهر سوخته و وجود دستبافته های نفیس، حتی در دوران معاصر به نوبه خود بخش بزرگی از این سهم را به عهده داشته است، اما متاسفانه در دهه های اخیر، این دستبافته های اصیل و زیبا به دست فراموشی سپرده می شوند و اگر برای آن برنامه ریزی جدی انجام نشود، به کلی از بین می رود. بطوریکه برخی از این رشته ها، فقط یک هنرمند دارند و یا در سینه کهنسالان منطقه حفظ می شود که در صورت عدم مستند نگاری و احیاء ، اثری از آنها باقی نخواهد ماند؛ لذا هدف اصلی از انتخاب این موضوع مستند نگاری و احیای این هنرهاست ، بدین منظور این تحقیق با دو پرسش، که اولی درخصوص معرفی تخت بافته های سنتی سیستان و ویژگیهای منحصر به فرد آن بوده و دیگری پی جوی ضعفها و چالشهایی است که باعث رکود آنها شده، دنبال گردیده است؛ از آنجا که از میان کلیه دست بافته های این منطقه، فقط در مورد قالی و اندکی نیز در خصوص گلیم و دیگر دست بافته های منطقه، مطالبی تدوین شده؛ در این پژوهش که از طریق تحقیق میدانی و گذارش های اخذ شده از کارشناسان اجرایی و همچنین صنعتگران باتجربه انجام شده ، سعی گردیده : فصل اول و دوم به مقدمه ، مفاهیم پایه ، منطقه سیستان و صنایع دستی آن تعلق یابد و سپس ، ابتدا در فصل سوم دستبافته های سنتی سیستان، غیر از قالی معرفی گردند و در فصل چهارم، ضعفها و مشکلاتی که موجب تزلزل یا منسوخ شدن این دستبافته های منطقه گردیده، بررسی شوند. و در نهایت ، در بخش پایانی همان فصل ، سعی شده، راهکارهایی جهت مرتفع ساختن چالشهای مطرح شده و احیاء مجدد این رشته ها ارائه گردد. دربخش نتیجه گیری، ویژگیهای منحصر به فرد رشته های مذکور برشمرده شده و از میان دهها مورد راهکاری که برای مرتفع کردن ضعفهای هنرهای مزکور در حین تحقیق مرور شده، به اجرایی ترین آنها اشاره شود. یکی از اقدامات مهم در این تحقیق، ارائه نمونه طرحهای جدید و کاربردی از محصولات هر رشته به عنوان الگوی تولید می باشد، که خود، یکی از سرمشقها و مولفه های اصلی توسعه صنایع دستی منطقه می باشد. کلمات کلیدی: صنایع دستی سیستان ، بافت و طرح ، آسیبها)علتها) ، گلیم بافی ، جومه بافی ، خولک بافی ، گز بافی.
زهره یوسفی پور حسین مهرپویا
حضرت محمد (ص) مظهر توحید ، عقل اول ، اولین اصل از اصول دین اسلام و بیانگر انسان کامل و جبرییل (ع) روح الامین و فرشته ی وحی ، زینت بخش قسمت اعظمی از نگار گری در آثار هنر های اسلامی هستند. نقش پیامبر (ص)به عنوان نماد و نمود بصری انسان کامل و جبرییل(ع) به عنوان یکی از زیباترین نمادهای راهنما و هدایت گر، در هنر اسلامی به شمار می رود. نگاره های پیامبر(ص) و جبرییل(ع)که به ضرورت موضوعی داستان معراج پیامبر (ص) ، در کتاب های معراج نامه در کنار هم آمده ، از دوران ایلخانیان به بعد تصویر سازی شده است . هنرمندان راز آشنا بسیاری از مفاهیم معارف اسلامی را با صورتی بصری و نمادین در آثار هنری به خصوص درهنر های مذهبی ، در قالب نقش و رنگ به نمایش گذاشته اند . در این باره مجالس بی شماری از نسخ خطی بدست آمده ، که در قلمرو وسیع مکاتب نقاشی ایران در دوره های مختلف تاریخی ، وجهی از هنر دینی به شمار می آید . حضور نمادهای مختلف در هنر ایرانی به خصوص نگارگری ، نشان دهنده ی توجه عمیق هنرمندان به باطن عناصر ، علاوه بر توجه به ظاهر آنهاست . وجود تصاویر پیامبر(ص) وجبرئیل(ع) در نگارگری به صورت نمادین ، همواره با معانی مختلفی همراه بوده است . این پایان نامه به روش تحلیلی و توصیفی به بررسی این ساحت از هنر اسلامی که در مقایسه با ابعاد تاریخی و سیر تحول تکنیکی آن متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است ،اشاره دارد و به بیان نمود جلوه هایی از مفاهیم نمادین نقش ها ، در تجلی چهره ی پیامبر (ص) و جبرییل(ع) و تحلیل بعد محتوایی آن ، به عنوان مظهر نبوت ، انسان کامل ، فرشته راهنما ، هدایت گر پیامبر ، عقل اول و...که در هنر اسلامی از تقدسی خاص برخوردار است می پردازد .
فتانه کهن زاده حسین مهرپویا
در نقاشی غربی از بعد رنسانس، هنرمندان با کشف قوانین پرسپکتیو، همواره از یک زاویه و از ورای یک عدسی به جهان اطراف نگاه می کردند. دیدی که موجب ایستایی تصویر و توقف آن در زمان معنی می داد. لیکن هنرمندان کوبیسم با آگاهی از این موضوع با شکستن قوانین بازنمایی و نمایش یک وجهی اشیا توانستند از نمایش آنی از زمان فراتر روند و زمان های مختلف را در یک کادر واحد به نمایش در آورند. این رویکرد و نگاه که در هنر مدرن با کوبیسم آغاز شد، از دیرباز به نحوی دیگر در شرق وجود داشته است. در نقاشی ایرانی هنرمند هرگز از قوانین پرسپکتیو علمی و نمایش طبیعی پیروی نکرده است. وجود هم زمانی در هر دو سبک، سبب نقاط مشترک بسیاری می شود که با بررسی تحلیلی صورت گرفته در این نکات، متوجه می شویم، آثار در عین داشتن اشتراک در شکستن مرزهای منجمد شده و ثابت تصویری، تفاوت هایی را نیز دارند که وجود شباهت را تا اندازه ای کم رنگ می کند. به نحوی که می توانیم نتیجه بگیریم، مهم ترین وجه تمایز این دو سبک در نمایش همزمان در این است که نگارگری برای روایت متنی ادبی و نمایش توالی زمانی درون داستان بهره می برد، در حالی که کوبیسم از ادبیات فاصله می گیرد و توالی زمانی مد نظرشان نیست و تنها با ترکیب وجوه مختلف به چیدمان های تصویری و فرمی عناصر در ترکیبی انتزاعی می پردازد. ترکیب هایی که گاه به قدری درهم و مغشوش است که تنها از طریق نشانه هایی در اثر به وجود پیکره در تابلو پی می بریم.
اکرم نوری علیرضا طاهری
دوره تیموری از مهم ترین دوره های تاریخی معماری و هنر ایران است که دارای ویژگی ها و مشخصه های خاص خود می باشد، معماری و تزیینات وابسته به آن در این دوره به اوج تکامل و زیبایی رسید به طوری که معماری تیموری در دوره های بعد مورد تقلید و پیروی بسیاری از معماران و هنرمندان ایرانی قرار گرفت. بیشتر مدارس به جای مانده از این دوره در افغانستان قرار دارد و تنها تعدادی از این بناها در ایران وجود دارد که نمونه هایی بی بدیلی از معماری و تزیینات تیموری است. در این میان بررسی معماری و تزیینات مدارس دودر، پریزاد، فیروزشاهی و غیاثیه که مربوط به این دوره می باشد، مسأله ی اصلی این پژوهش است. برای بررسی این مسأله و فرضیه های مبتنی برآن، مهمترین گزارشات و اطلاعات که پژوهشگران در رابطه با این بناها جمع آوری کردند را با مشاهدات و اطلاعات به دست آورده شده از طریق تحقیقات میدانی، مورد مطالعه و تحلیل قرار می گیرد. در تحقیق انجام گرفته مشخص می گردد که مدارس مورد بررسی، تمام بخش ها و ویژگی های یک مدرسه مانند صحن، ایوان، مدرس و حجره را با تزیینات رایج دوره تیموری مثل نقاشی، کاشیکاری، گچبری و آجرکاری را در خود دارند و در عین حال تفاوت هایی نیز در ساختار و تزیینات آنها به چشم می خورد .
بی با رهسپار عبدالحمید بحرپیما
معماری داخلی، مجموعه ای متشکل ازعناصر کارکردی و تزیینی، همانند فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار و ... است که هم زمان عناصر زیباشناختی و عملکردی را سامان می دهد. رنگ یکی از این عناصر تاثیر-گذار است. کتابخانه های کودکان و نوجوانان نقشی بی بدیل را در توسعه فرهنگ کتاب خوانی ایفا می کنند. بنابراین با شناخت درست از کاربر و استفاده آگاهانه از عنصر رنگ ، می توان کارکردی مناسب همراه با زیبایی به فضای داخلی کتابخانه هدیه کرد. هدف از انجام پژوهش حاضر که با شیوه پیمایشی – توصیفی و مصاحبه حضوری با 40 عضو کودک و نوجوان کتابخانه شماره 5 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انجام شده است ، بررسی اهمیت رنگ در معماری داخلی کتابخانه های کودکان و نوجوانان و نیز تعیین میزان رضایت-مندی اعضا از رنگ های به کار رفته در فضای داخلی این کتابخانه است. یافته های حاصل از بررسی و تحلیل داده ها ی این پژوهش که به کمک نرم افزار آمار انجام شده است، نشان می دهند که، میزان رضایت مندی اعضا تنها در یک مورد (رنگ میز و صندلی ها) از 9 عنصر رنگی معماری داخلی مورد بررسی در این پژوهش، در سطح قابل قبول بوده است. دو رنگ خاکستری و کرم نیز رنگ هایی بودند که عدم علاقه اعضا به آن ها معنا دار بوده است. بنابراین به نظر می رسد که میزان رضایت مندی کاربران مرکز از رنگ های به کار رفته در معماری داخلی کتابخانه در مجموع بسیار پایین است.
هیلدا سمیعی حسین مهرپویا
خط معلی از جمله خطوطی است که در چند سال اخیر ابداع شده است . این خط توانسته در جوامع هنری جایگاه خود را پیدا کند و به وفور مورد استفاده قرار گیرد .کاربرد های گوناگون این خط موجب شد که هنرمندان گرافیست و خوشنویسان ذوق وسلیقه ی خود را در قالب آثار جدید و منحصر به فرد ارائه دهند.لذا تا به امروز هیچ اقدامی برای معرفی قابلیتها ،ویژگی ها و کارکرد ها به صورت جدی انجام نگرفته بنابراین ابتدا به معرفی این خط ،عملکرد ها و پتانسیل و ویژگی آن می پردازیم .
منصور حسین پورمیزاب غلامعلی حاتم
مسجد- مقبره کبود یا عمارت مظفریه تبریز یکی ازآثار منحصربفرد معماری اسلامی در دوره قراقویونلوها می باشد.این بنا در اواخر دوره باشکوه تیموری شکل می گیرد و از معماری بسیار بدیع و تزیینات فوق العاده باطراوت برخوردار است.دراین تحقیق هدف بر آن است تا نوع معماری و تزیینات این بنا با تحلیل و بررسی معماری و تزیین در دوره تیموری مورد مطالعه قرار گرفته وبا بررسی مقایسه ای بناهای دو منطقه دور ازهم آسیای مرکزی و آسیای صغیر چگونگی این تأثیرات مسلط در بنا ی مسجد کبود نشان داده شود.این تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی انجام شده است و اصلی ترین نتیجه آن عبارت است از اینکه که موقعیت مکانی و زمانی مسجد کبود، پیشینه بستر شکل گیری آن، تحولات مذهبی و سیاسی، و وجود متخصصان بومیِ مجرب، باعث ظهور شاهکاری این چنین شده است.
رامین مهرانفر یوسف منصورزاده
برای آشنایی با برنامه¬ریزی نوین در موزه¬های معاصر لازم است تا به آنها همچون پدیده¬های اجتماعی بنگریم و تاریخچة اجتماعی موزه¬ها را دنبال نماییم، بر این اساس، با سه مقوله سنت، مدرنیسم و پست مدرنیسم، آشنا شده و تأثیرات آنها را در جوامع بررسی می¬کنیم، سپس تأثیرات فلسفة پست¬مدرنیسم در محیط زیست و باستان¬شناسی را می¬کاویم و به موزه¬ها می¬رسیم، و در پایان، پاره¬ای سیاست¬گذاری¬های جدید موزه¬ای را، در جهت دموکراتیزه کردن موزه¬ها و اعتلای نقش آموزشی آنها در جامعه پیشنهاد می¬کنیم. این تحقیق بر اساس تقسیم بندی ژیانی واتیمو از فلسفة پست¬مدرنیسم و اصول تعلیم و تربیت انتقادی هنری. ای. ژیرو و همچنین نظریات پیتر دیویس و گرین هیل است، که در تلفیقی موزه¬ای، برای رسیدن به نقش هر چه پررنگ¬تر موزه¬ها در امر آموزش اجتماع لحاظ می¬گردد.