نام پژوهشگر: سید علی آقانباتی
سعیده عرب اسدی سید علی آقانباتی
سازند آسماری به سن الیگو میوسن، در جنوب غرب ایران شامل سنگ-های کربناته و در برخی مناطق ماسه سنگ و سنگ های تبخیری است که گاهی بر روی سازند جهرم و گاهی روی سازند شهبازان ولی در بیشتر مناطق بر روی سازند پابده و زیر سازند گچساران قرار گرفته است (مطیعی،1372). سازند آسماری از نظر چینه نگاری زیستی در خور تقسیم به آسماری زیرین، میانی و بالایی است. مطالعات انجام شده در برش سطح الارضی در سازند گچساران نشان می دهد که سازند آسماری شامل 7 رخساره رسوبی است که عبارتند از: 1 - مادستون دولومیتی. 2 - وکستون تا پکستون دارای میلیولید. 3 - وکستون تا پکستون دارای خرده اسکلتی. 4- گرینستون دارای خرده اسکلتی. 5- باندستون مرجانی. 6 - وکستون تا پکستون دارای جلبک قرمز. 7 - وکستون تا پکستون دارای فرامینیفر. این رخساره ها منجر به شناسایی 4 مجموعه رخساره ای a، b، c و dدر سازند آسماری گردید. مقایسه این مجموعه رخساره ها با کمربند های رخساره ای باکستون و پدلی(1989) نشان می دهد که محیط رسوبگذاری سازند آسماری در برش گچساران یک رمپ کربناته بوده است. مطالعات انجام شده بر روی این سازند نشان داده است که ویژگی های رسوب شناسی و فرایند های دیاژنتیکی (بویژه: سیمانی شدن، دولومیتی شدن، انحلال و تشکیل شکستگی ها) اثر مهمی بر روی کیفیت مخزن آن داشته اند و منجر به تفکیک سه محیط دیاژنزی دریایی، متئوریکی و دفنی در این سازند شده است. پدیده دولومیتی شدن فراوانترین و در عین حال مهمترین پدیده دیاژنزی است که بر کیفیت مخزن اثر مثبت گذاشته است. از انواع تخلخل های مشاهده شده در نمونه های مورد مطالعه می توان به تخلخل های اولیه نظیر بین دانه ای و درون دانه ای (درون اسکلتی) و تخلخل های ثانویه نظیر انواع حفره ای، قالبی، بین بلوری و شکستگی اشاره کرد که از میان آنها تخلخل-های ثانویه به خصوص نوع قالبی و از انواع اولیه تخلخل درون دانه ای فراوانترین انواع هستند. در سازند آسماری در برش مورد مطالعه بین تخلخل و تراوایی تقریباً ارتباط مستقیم وجود دار د به گونه ای که با افزایش مقدار تخلخل بر میزان تراوایی نیز افزوده می شود در نمونه ها بیشترین میزان تخلخل را در گرینستون های آسماری زیرین میتوان دید.
محمد پرندآور اعظم ماهانی پور
مطالعات انجام شده بر روی اسلایدها، منجر به شناسایی 52 جنس و 112 گونه از نانوپلانکتون های آهکی در برش تنگ پابده، و 50 جنس و 105 گونه در برش شیخ مکان گردید. بر اساس جنس و گونه های شاخص شناسایی شده از نانوپلانکتون های آهکی، زون های نانوفسیلی cc25-cc26 در رسوبات کرتاسه و زون های نانوفسیلی np1-np5 و ntp1- ntp9 در رسوبات پالئوسن در یال شمال شرقی تاقدیس کوه گورپی تشخیص داده شده است. همچنین در برش شیخ مکان، زون نانوفسیلی cc26 در رسوبات کرتاسه و زون های نانوفسیلی np1-np6 و ntp1-ntp10b در رسوبات پالئوسن تشخیص داده شده است. بر پایه ی زون های زیستی یاد شده در هر دو برش، انباشت سازند گورپی تا انتهای دانین (پالئوسن پیشین) ادامه داشته و سازند پابده از ابتدای پالئوسن پسین شروع به رسوبگذاری نموده است.
ارمین سلسانی جهانبخش دانشیان
کانسار فسفات کوه لار (کانسار فسفات آیرما) به وسعت 39 کیلومتر مربع و در دماغه شمال غربی تاقدیسی به همین نام در استان کهگیلویه و بویر احمد واقع است. این تاقدیس در زیر زون زاگرس چین خورده (folded zagros) قرار داشته و سازند پابده را در خود جای داده است. سازند پابده در منطقه مورد مطالعه به جهت دارا بودن افق های فسفات دار با عیار مناسب و میزان ذخیره فراوان از دیرباز مورد توجه بسیاری از زمین شناسان قرار گرفته است. بمنظور تکمیل مطالعات زمین شناسی جهت اکتشافات تفصیلی در منطقه و مشخص نمودن افق های اصلی فسفات جهت تهیه نمونه تست پایلوت و نیز نمونه معرف و از طرف دیگر بدلیل بالا بودن هزینه های مربوط به آنالیز نمونه ها جهت یافتن افق اصلی در مراحل مختلف اکتشاف و استخراج، شرکت بین المللی تحقیقات صنعت و معدن آیرما تصمیم به اجرای طرحی تحقیقاتی در این زمینه نمود که بر مبنی آن یافتن افق اصلی فسفات (minable zone) و تعیین عیار برای آن از طریق اعمال روش هایی با هزینه کمتر (تهیه مقاطع نازک) امکان پذیر گردد. به همین منظور در راستای اجرای پروژه مذکور، پس از انجام مطالعات بایواستراتیگرافی و تشخیص گونه های فرامینیفرای پلانکتونیک، بر اساس جدیدترین بیوزوناسیون ارائه شده توسط وید و همکاران (wade et al., 2011)، بیوزون های سازند پابده در کوه لار ارائه شد و افق های اصلی فسفاته تعیین، سن آنها مشخص و درصد فراوانی محتوای فرامینیفری آن مشخص گشت. سازند پابده در برش کوه لار 5/389 متر ضخامت دارد. مطالعات انجام شده در این برش منجر به شناسایی 85 گونه متعلق به 23 جنس از فرامینیفرای پلانکتونیک و 14 جنس و گونه از فرامینیفرای بنتیک شد. بر اساس مطالعات صورت پذیرفته بر روی سازند پابده در برش مورد مطالعه، این سازند دارای 12 بیوزون است که از این تعداد 8 بیوزون متعلق به ائوسن و 4 بیوزون دیگر متعلق به الیگوسن می باشد. این بیوزون ها به ترتیب از قدیم به جدید عبارتند از: بیوزون شماره1:pseudohastigerina wilcoxensis/morozovella velascoensis concurrent rane zone، بیوزون شماره2: morozovella marginodentata partial range zone، بیوزون شماره 3: guembelitroides nuttali lowest occurrence zone، بیوزون شماره 4: orbulinoides beckmanni total range zone، بیوزون شماره 5: morozoveloides crassatus highest occurrence zone، بیوزون شماره 6: globigerinatheka semiinvoluta highest occurrence zone، بیوزون شماره 7: globigerinatheka index highest occurrence zone، بیوزون شماره 8: hantkenina alabamensis highest-occurrence zone، بیوزون شماره 9: pseudohastigerina naguewichiensis highest occurrence zone، بیوزون شماره 10: turborotalia ampliapertura highest occurrence zone، بیوزون شماره 11: globigerina sellii partial range zone و بیوزون شماره 12: globigerina ciperoensis partial range zone. با توجه به محتوای فسیلی و بیوزون های شناسایی شده، سازند پابده درمنطقه مورد مطالعه سنی از ائوسن پیشین تا الیگوسن پسین را داراست. پنج افق فسفاته در توالی این سازند در برش مورد مطالعه دیده می شود که تنها سه افق آن به لحاظ اقتصادی دارای ارزش بوده و پتانسیل استخراج را دارا می باشند. مطالعه فسیل شناسی نشان می دهد که سن این افق ها متعلق به ائوسن میانی (lutetian-bartonian) می باشد. جهت بررسی ارتباط میان عیار فسفات و محتوای فرامینیفری، درصد فراوانی فرامینیفرای بنتیک و پلانکتونیک در مقاطع تعیین و در نمودار مشخص شد. تجزیه و تحلیل داده های نموداری نشان می دهد که حضور دو گونه morozovelloides crassatus و orbullinoides beckmanni در لایه های دارای ارزش اقتصادی کانسار کوه لار و نیز بالا بودن نسبت فرامینیفرای بنتیک به پلانکتیک (b/p ratio) در آنها، تشخیص این افق ها را از لایه های فسفات دار ولی فاقد ارزش اقتصادی زیرین امکان پذیر ساخته و بنابراین می توان چنین اظهار داشت که ارتباط میان محتوای فسیلی و عیار ماده معدنی در منطقه برقرار بوده و می توان از این روش جهت تعیین افق فسفات دار در منطقه استفاده کرد. با نگاهی به گستره زمانی فرامینیفرای سازند پابده در کوه لار می توان دریافت که کلیه گونه های morozovelid در توالی آهک های نازک لایه و لامیناسیون دار بخش زیرین سازند پابده به طور کامل از بین رفته اند. از طرف دیگر با مقایسه بیوزوناسیون مشخص شده در کوه لار با بیوزوناسیون ارائه شده توسط وایند (wynd, 1965) در برش الگو (تنگ پابده) و نیز سایر برش ها این نتیجه حاصل می آید که گونه های morozovelid در سایر برش های مطالعه شده در زاگرس چین خورده گزارش شده اند و تا توالی ائوسن میانی حضور دارند. به همین منظور در تحقیق پیش رو تلاش شد تا عامل انقراض morozovelids در کوه لار تعیین گردد.