نام پژوهشگر: سید علی کیمیایی
حسن گرجیان مهلبانی سید علی کیمیایی
هدف از این مطالعه تعیین اثر بخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان در کاهش افسردگی ناشی از مشکلات ارتباطی بود. در این مطالعه از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور 10 زوجی که به کلینیک خانواده دمانی فراشناخت مراجعه کرده بودند از طریق نمونه گیری در دسترس و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. زوجین گروه آزمایش 12 جلسه زوج درمانی متمرکز بر هیجان دریافت کردند در حالیکه زوجین گروه کنترل هیچ نوع درمانی را دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری این پژوهش شامل پرسشنامه bdi-ii و پرسشنامه cpq بود. در این مطالعه ابتدا از مصاحبه و پرسشنامه های cpq و bdi-ii برای غربالگری استفاده شد تا بدینوسیله زوجینی که دارای مشکلات ارتباطی هستند تشخیص داده شود. سپس پرسشنامه bdi-ii در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. یافته ها نشان داد که زوج درمانی متمرکز بر هیجان نشانگان افسردگی را در زوجین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بطور معناداری کاهش می دهد (p<0.001). نتایج تحقیق از این فرضیه حمایت کرد که زوج درمانی متمرکز بر هیجان در درمان افسردگی زوجین موثر است. و نتایج این تحقیق می تواند به مشاوران خانواده و متخصصان بالینی کمک کند.
فاطمه احمدی سید علی کیمیایی
چکیده رضایت مندی زناشویی یکی از موضوعات مهمی می باشد که در حفظ سلامت و بهداشت روانی افراد به ویژه مهاجرین که تحت استرس های ناشی از مهاجرت قرار دارند، نقش مهمی دارد. از آنجایی که یکی از تعیین کننده های تفاوت فردی در رضایت مندی زناشویی، سبک های دلبستگی است و مولفه ی مثلث شناختی (نگرش نسبت به خود، دنیا/ دیگران و آینده) نقش میانجی را بین سبک دلبستگی و رضایت مندی زناشویی ایفا می کند، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و مثلث شناختی با رضایت مندی زناشویی در زوجین مهاجر افغان انجام پذیرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. زوجین مهاجر افغان که به منظور انجام کارهای شخصی، شغلی و مشاوره های خانوادگی به اداره اتباع خارجی شهر مشهد مراجعه کرده بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 260 نفر (130 زوج) انتخاب شدند. آن گاه پرسشنامه های دلبستگی بزرگسالان هازن و شاور (aqq) با پایایی 79/0، مثلث شناختی بکام و همکاران (cti) با پایایی 81/0 برای نگرش به خود، 91/0 به دنیا و 93/0 نسبت به آینده و پرسشنامه رضایت مندی زناشویی اینریچ (emsq) با پایایی 95/0 بر روی آزمودنی ها اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به تأیید فرضیه ها انجامید. فرضیه اصلی اول پژوهش تحت عنوان «سبک های دلبستگی و مثلث شناختی میزان رضایت مندی زناشویی را پیش بینی می کنند» و فرضیه اصلی دوم پژوهش با عنوان «بین سبک دلبستگی و مثلث شناختی رابطه وجود دارد»، هر دو با ارزش معناداری (05/0p<) و اطمینان 95% تأیید شدند. واژه های کلیدی: سبک های دلبستگی، مثلث شناختی، رضایت مندی زناشویی، زوجین مهاجر.
سارا منصوریان علی فتحی آشتیانی
مقدمه : در این پژوهش سودمندی یکی ازبرنامه های غنی سازی زندگی(طرح تایم) برروی مشکلات ارتباطی زوج های ایرانی مورد ارزیابی قرار گرفت . روش : دریک مطالعه شبه تجربی 26 زوج به دو پرسشنامه رضایت زناشویی وپرسشنامه الگوهای ارتباطی(cpq) در دو مقطع پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. 12 زوج (گروه آزمایشی) آموزش های ده هفته ای برنامه غنی سازی تایم را دریافت نمودند و12زوج دیگر (گروه کنترل) هیچ آموزشی دریافت نکردند .دادها با روش آماری آزمون t ویومن ویتنی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج به دست آمده حاکی از عدم تغییرات نمرات گروه کنترل در مقیاس ها رضایت زناشویی انریچ طی مدت مطالعه بود در حالی که نمرات گروه آزمایش بهبود معناداری درپس آزمون در این زیر مقیاس ها داشتند .همچنین درزیر مقیاس های الگوهای ارتباطی(cpq):(ارتباط سازنده الف ،ارتباط سازنده ب ،ارتباط کنارگیری/توقع ،مقیاس توقع مرد- کنارگیری زن،مقیاس توقع زن کنارگیری مرد، مقیاس ارتباط اجتنابی متقابل) که در تمامی زیر مقیاس ها جزمقیاس توقع زن –کنارگیری مرد ، نمرات گروه آزمایش بهبود معناداری در پس آزمون داشتند. بحث و نتیجه گیری : براساس نتایج به دست آمده می توان از آموزش طرح تایم در کاهش مشکلات زوجین و توانمند سازی آنها در جهت بهبود ارتبا طشان سود جست.
لیلا جوانمیری سید علی کیمیایی
چکیده این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رویکرد راه حل مدار بر کاهش افسردگی نوجوانان دختر انجام شد. افسردگی یکی از شایعترین بیماری های زمان ما به شمار می رود تا بدان جا که این بیماری را به سرماخوردگی روانی تعبیر کرده اند. نوجوانی نیز دورانی بسیار حساس و سرنوشت ساز در زندگی افراد می باشد و افسردگی در نوجوانی تا حد زیادی شایع است. بنابراین درمان این اختلال در سنین نوجوانی امری ضروری به شمار می رود. این پژوهش یک پژوهش شبه تجربی است که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه مداخله نما استفاده شده است. جامعه آماری، تمامی نوجوانان دختر افسرده شهرستان صحنه بودند که از آن میان 20 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش و مداخله نما قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسشنامه افسردگی بک (bdi) پیش از شروع جلسات در مورد هر دو گروه جمع آوری شد. متغیر مستقل، درمان راه حل مدار بود که گروه آزمایش 8 ساعت (8 جلسه 1 ساعته) تحت مشاوره گروهی قرار گرفتند. در این مدت به منظور حذف اثر آزماینده، گروه مداخله نما تحت آموزش های نامربوط قرار داشت (آموزش مهارت های مطالعه). پس از پایان جلسات دوباره پرسشنامه bdi در مورد هر دو گروه اجرا شد و پس از یک ماه، آزمون پیگیری به عمل آمد و پرسشنامه bdi اجرا گردید. سپس با استفاده از آزمون t مستقل وکوواریانس، یافته های بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که مشاوره گروهی راه حل مدار در کاهش افسردگی نوجوانان دختر تأثیر دارد و در سطح 01/0 = ? معنی دار می باشد. همچنین نتایج آزمون پیگیری نشان دهنده پایداری اثر درمان می باشد. به بیان دیگر مشاوره گروهی راه حل مدار به صورت معنی داری موجب کاهش افسردگی نوجوانان دختر گردیده است. واژگان کلیدی: درمان راه حل مدار، افسردگی، نوجوانان
آسیه اسماعیل نیا سید علی کیمیایی
خانواده ، این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود . در واقع خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی حفظ سنت ، رسوم ، ارزشهای والا و مورد احترام ، شالوده مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط میان افراد و مهد پرورش فکر ، اندیشه ، اخلاق و تعالی روح انسانی به شمار آورد ( سیف، 1368) . خانواده ، اساسا کانون کمک ، تسکین ، التیام و شفا بخشی است ؛ کانونی که باید فشارهای روانی وارد شده بر اعضاء خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفائی آنها را هموار کند ( ثنایی ، 1375) . هر خانواده در ابتدا حداقل از دو نفر و تعاملات میان آن دو تشکیل می شود ، زن و مرد در زیر منظومه ی زناشوئی آینده خانواده خود را ترسیم می کنند .
مریم خدادادی سید علی کیمیایی
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر کاربردعملی مهارتهای ارتباط صمیمانه بر بهبود کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده زوجین در انتظار فرزند بوده است.روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی سطح شهرستان کاشمر در سال 1390 بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس، از بین زنان باردارداوطلب انتخاب، و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (در هر گروه 10 زوج). هر دو گروه در طی دو مرحله پیش آزمون – پس آزمون ، پرسشنامه کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کوواریانس (ancova) مورد تحلیل قرار گرفت ونتایج نشان داد که آموزش این مهارت ،کیفیت زندگی رادر گروه آزمایش در مقایسه با گروه مداخله نما بهبود بخشید (001/0 p<). همچنین نتایج بیانگر این است که سلامت جسمانی ، روانی و روابط اجتماعی گروه آزمایش در مقایسه با گروه مداخله نما به صورت معناداری بهبود یافته است (001/0 p<).به علاوه آموزش این مهارت ،حمایت اجتماعی ادراک شده را در نمره کلی در گروه آزمایش و خرده مقیاس افراد مهم ،در مقایسه با گروه مداخله نما بهبود بخشید (001/0 p<).
مجید آخوندزاده سید علی کیمیایی
خانواده اولین و یکی از اصلی ترین نهاد های اجتماعی است که با ازدواج دو فرد به وجود می آید. سلامت روانی در خانواده، می تواند منجر به شکل گیری جامعه ای سالم شود و به همین ترتیب عدم وجود سلامت روان در خانواده، هزینه ها و پیامد های زیادی را می تواند بر جامعه تحمیل کند. رضایت هر یک از زوجین سهم عمده ای در میزان بهره مندی خانواده از سلامت روان دارد. در این مطالعه دانشجویان متاهل( زن و مرد) ساکن در خوابگاه های دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد، بطور تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند(98n=) . ابزار این مطالعه پرسشنامه های مقیاس سازگاری زناشویی( das)، پرسشنامه رضایت جنسی و پرسشنامه رضایت از تن انگاره (swbi)، سوئوتو و گارسیا( 2002) می باشند. اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها توسط نرم افزار آماری spss ، و با استفاده از رگرسیون چند گانه، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t برای گروه های مستقل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که رضایت از تن انگاره و رضایت جنسی، می توانند به ترتیب (61/. و 26/.) از واریانس رضایت زناشویی در دانشجویان متاهل را پیش بینی کنند. همچنین متغیرهای رضایت از جنسی با رضایت زناشویی(001/.p> و 60/. r=)، رضایت از تن انگاره با رضایت زناشویی (001/.p> و 74/. r=)، و رضایت جنسی با رضایت از تن انگاره (001/.p> و 60/. r=)، با هم ارتباط مثبت و معناداری داشتند. نتایج همچنین بیانگر این بود که بین دو جنس در متغیر های رضایت از تن انگاره، رضایت جنسی و رضایت زناشویی تفاوت معناداری وجود ندارد. با توجه به نتایج و وجود ارتباط بین متغیر های رضایت از تن انگاره، رضایت جنسی و رضایت زناشویی لزوم توجه بیشتر درمانگران به حیطه درمان مسائل جنسی زوجین را مطرح می کند و کاربرد برنامه هایی در زمیــنه اصـــلاح تن انگاره در بین جوانان و مخصوصا زوجین می تواند باعث بهبود عملکرد جنسی در آنها و در نتیجه رضایت بیشتر از زندگی زناشــویی شان شود
زینب آزادی سید علی کیمیایی
بررسی مطالعات پیشین نشان می دهند که عدم توانایی حل مسأله، نقش اساسی در بروز اختلافات زناشویی دارد. هم چنین، نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که باورهای منطقی، عامل مهمی در رضایت زناشویی است. پژوهش حاضر، شامل دو مطالعه بود. مطالعه اول، با هدف بررسی رابطه توانایی حل مسأله خانواده و باورهای غیر منطقی با کاهش مشکلات و ناسازگاری زناشویی صورت گرفت. نمونه ای از مردان و زنان متأهل (تعداد= 103؛ 50% مرد) که تاکنون به دادگاه خانواده مراجعه نداشتند، به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه، انتخاب شدند و چهار پرسشنامه ی سازگاری زناشویی، فهرست مشکلات زناشویی، تفکرات غیرمنطقی و حل مسأله خانواده را تکمیل کردند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیرهای حل مسأله خانواده، باورهای غیرمنطقی، مشکلات زناشویی و ناسازگاری زناشویی روابط معناداری وجود دارد (001/0 p ?). نتایج دو مدل رگرسیون سلسله مراتبی نشان دادند که پس از کنترل اثر جنسیت، سن، تحصیلات، نوع ازدواج، طول دوران عقد، طول ازدواج، تعداد فرزندان، توانایی حل مسأله پیش بینی کننده منفی و باورهای غیرمنطقی پیش بینی کننده ی مثبت در میزان مشکلات و ناسازگاری زناشویی بودند. مطالعه دوم، به مقایسه ی اثربخشی زوج درمانی راه حل- محور و عقلانی- هیجانی -رفتاری در کاهش مشکلات و ناسازگاری زناشویی در زوج های متقاضی طلاق، پرداخت. تعداد 30 زوج در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند و بر روی همه آن ها پیش آزمون-پس آزمون، انجام شد. هم چنین، آزمون پیگیری برای دو گروه آزمایش راه حل-محور و عقلانی-هیجانی-رفتاری، صورت گرفت. تحلیل نتایج نشان داد که زوج درمانی راه حل- محور حل مسأله را در زوج ها افزایش داد و زوج درمانی عقلانی- هیجانی -رفتاری توانست تفکرات غیرمنطقی را در زوج ها کاهش دهد. هم چنین، زوج درمانی راه حل- محور و عقلانی- هیجانی -رفتاری نسبت به گروه کنترل با کاهش مشکلات و ناسازگاری زناشویی در پس آزمون، همراه بودند. در آزمون پیگیری، زوج درمانی راه حل- محور و عقلانی- هیجانی -رفتاری با کاهش نمرات در مشکلات و ناسازگاری زناشویی همراه شدند. مقایسه بین دو رویکرد حاکی از آن بود که نمرات مشکلات زناشویی در زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری کاهش بیش تری نسبت به زوج درمانی راه حل- محور داشتند. در مقایسه ی نمرات سازگاری زناشویی بین دو گروه آزمایش، تفاوت معناداری مشاهده نشد و هر دو گروه توانستند در کاهش ناسازگاری زناشویی، نسبت به گروه کنترل، موثرتر باشند.
مهدی جمشیدیان سید علی کیمیایی
چکیده یکی از مشکلاتی که امروزه دنیای مدرن با آن روبه رو است، مسئله گریز دختران نوجوان و جوان از منزل می باشد. در واقع یکی از نگرانی های عمده خانواده ها افزایش روزافزون این پدیده و چگونگی جلوگیری از بروز آن است. این مسئله در ایران برای والدین نگران کننده تر است زیرا ابعاد فرهنگی فشار زیادی بر خانواده هایی که دختران شان فرار کرده اند وارد می سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه عملکرد روان شناختی خانواده، سبک های دلبستگی و باورهای غیرمنطقی دختران گریزان از منزل با دختران عادی می باشد. برای دستیابی به این هدف نمونه ای به حجم 60 نفر از دختران گریزان از منزل شهر مشهد به صورت سرشماری و تعداد 60 نفر از دختران عادی به صورت نمونه گیری خوشه ای از بین دختران دبیرستانی شهر مشهد انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های کارکردهای روان شناختی خانواده ایرانی، مقیاس دلبستگی نوجوانان به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ و پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز بود. یافته های پژوهش نشان داد که سبک های دلبستگی و عملکردهای روان شناختی خانواده می توانند باورهای غیر منطقی دختران گریزان از منزل را پیش بینی نماید. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد روان شناختی خانواده دختران گریزان، باورهای غیرمنطقی دختران عادی به طور معنی داری بهتر از دختران گریزان می باشد و میزان دلبستگی به والدین در بین دختران عادی بیشتر از دختران گریزان می باشد. و دلبستگی به همسالان در بین دختران گریزان بیشتر از دختران عادی می باشد. از این رو می توان نتیجه گرفت که دخترانی که از خانه گریزان هستند، مشکلاتی در زمیته ی عملکردهای روان شناختی خانواده، باورهای غیر منطقی و سبک های دلبستگی به والدینشان دارند. بنابراین دیدگاههای نظری عملی مورد بحث قرار خواهند گرفت. کلید واژه: دختران گریزان از منزل، عملکردهای روان شناختی خانواده، سبک های دلبستگی، باورهای غیرمنطقی
حامد حیدری سید علی کیمیایی
چکیده: امروزه محققان حیطه سلامت به منظور بررسی افراد در محیط های بالینی و غیر بالینی، صرفاً شاخص های سلامتی را مد نظر قرار نمی دهند بلکه عامل جامع تری همچون رضایت زندگی را مورد بررسی قرار می دهند. جنگ یکی از متداول ترین مشکلاتی است که جوامع با آن مواجه هستند و به دلیل ماهیت ویران کننده اش منجر به کاهش رضایت زندگی در برخی از ابعاد نظیر جسمانی، روان شناختی، ارتباطات اجتماعی و موقعیت اقتصادی می گردد و بر خانواده و همسران جانبازان قبل و بعد از جنگ اثرات ناگواری می گذارد. مطالعات نشان داده اند که خانواده جانبازان برخی از اختلالات روان شناختی و پزشکی را تجربه می کنند که به صورتی منفی رضایت از زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. در بررسی حاضر به برخی از این متغیرهایی که سبب افزایش رضایت زندگی می گردند اشاره شده است. مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه رابطه بین کیفیت زندگی، امید و شادکامی با رضایت زندگی در همسران جانباز و عادی پرداخته است. به همین منظور پرسشنامه های کیفیت زندگی، امیدواری، شادکامی و رضایت زندگی توسط 177 نفر از افراد جانباز و عادی تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید که نشان دهنده رابطه مثبت همبستگی بین متغیرهای کیفیت زندگی، امیدواری، شادکامی و رضایت زندگی بود (05/0> p). ضریب رگرسیون که به منظور میزان احتمال پیش بینی کنندگی متغیرهای پیش بین استفاده شده بود نیز نشان داد که متغیرهای کیفیت زندگی، امیدواری، شادکامی توانستند به صورت معناداری رضایت زندگی را در همسران جانباز (05/0> pو 36 r2=) و همسران عادی (05/0> pو 27 r2=) پیش بینی کنند. بنابراین با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که کیفیت زندگی، امیدواری، شادکامی و رضایت از زندگی همسران جانبازان از همسران افراد عادی کمتر است و همچنین با افزایش متغیرهای کیفیت زندگی، امیدواری، شادکامی می توان رضایت از زندگی همسران جانبازان و عادی را افزایش داد.
زهرا مهری خانیکی سید علی کیمیایی
چکیده هدف این پژوهش بررسی اثرآموزش پیش از ازدواج مبتنی بر طرح خانواده پایدار بر انتظارات زناشویی و ملاک های انتخاب همسردر دانش آموزان دختر دبیرستانی می باشد. پژوهش حاضر یک پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مجرد سال سوم دوره متوسطه شهر خواف بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان دختر مجرد، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزار پژوهش، مقیاس انتظار از ازدواج و پرسشنامه اولویت بخشی ملاک های همسر گزینی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج تحقیق بیانگر تأیید فرضیه هایی است که، براساس آن می توان گفت: آموزش پیش از ازدواج طرح جامع خانواده پایدار موجب تعدیل ملاک های انتخاب همسر و مولفه های آن (محتوایی و فرایندی) و بهبود انتظارات زناشویی و خرده مقیاس های آن (بدبینانه، ایده آل گرایانه، واقع گرایانه) در دانش آموزان دختر دبیرستانی می شود. کلید واژه ها: آموزش پیش از ازدواج، انتظارات زناشویی، ملاک های انتخاب همسر
راحله مهدویان فرد سید علی کیمیایی
یکی از عمده ترین عرصه های بروز افکار غیر منطقی و ناکارآمد، ارتباط زناشویی است. پژوهش حاضر شامل دو مطالعه بود. مطالعه اول به عنوان مطالعه پایه با هدف بررسی رابطه باورهای ارتباطی با دلزدگی زناشویی زنان انجام شد. مطالعه دوم نیز با هدف بررسی اثربخشی آموزش رویکرد عقلانی- هیجانی- رفتاری بر بهبود باورهای ارتباطی و کاهش دلزدگی زناشویی انجام گرفت. برای دستیابی به هدف مطالعه اول 120نفر از دانشجویان متاهل زن دانشگاه فردوسی مشهد به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای دستیابی به هدف مطالعه دوم نیز از میان نمونه ی انتخاب شده ی مطالعه، 24 نفر به شیوه ی هدفمند انتخاب و به شیوه ی تصادفی در دو گروه آزمایش و مداخله نما جایگزین شدند (در هر گروه 12 نفر). مداخله ی آزمایشی در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی برگزار شد. گروه مداخله نما نیز مطالبی را درباره ی تغذیه سالم دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها عبارتند بودند از: سیاهه باورهای ارتباطی(rbi) و پرسشنامه دلزدگی زناشویی (cbm). برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از آماره های میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون سلسله مراتبی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج مطالعه اول نشان داد که بین باورهای ارتباطی کلی و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین کننده، متغیرهای ذهن خوانی و کمال گرایی جنسی به ترتیب هر کدام 35/0 و 30/0 درصد از واریانس دلزدگی زناشویی را به تنهایی تبیین می کنند.نتایج مطالعه دوم نیز نشان داد، زنانی که آموزش مداخله ی عقلانی- هیجانی- رفتاری را دریافت کرده بودند میزان دلزدگی کمتر و باروهای ارتباطی کارآمدتری را نسبت به گروه مداخله نما نشان دادند. بنابراین می توان گفت که رویکرد عقلانی- هیجانی- رفتاری باورهای ارتباطی زنان متاهل دانشگاه فردوسی مشهد را بهبود بخشیده و دلزدگی زناشویی آنان را کاهش می دهد.
زهره رحیم داد سید علی کیمیایی
هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تعیین اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان، بر کاهش نشانه های افسردگی ناشی از بیماری های قلبی، افزایش رضایت از زندگی و بهبود یا ارتقای کارکردهای روان شناختی خانواده بیماران قلبی بود. در این پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. به منظور انجام این پژوهش، از بین بیماران قلبی که به مراکز بهداشتی شهرستان زاوه مراجعه کردند، تعداد 14 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که قبل از شروع مداخله به 10 زوج کاهش یافت و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 5 زوج) جایگزین شدند. زوجین گروه آزمایش به مدت 10 جلسه، با فراوانی یک بار در هفته و هر بار به مدت یک ساعت در معرض مداخله زوج درمانی متمرکز بر هیجان قرار گرفتند، در حالی که زوجین گروه کنترل این مداخله را دریافت نکردند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجدید نظر شده افسردگی بک (bdi-ii)، مقیاس رضایت از زندگی داینر (swls) و مقیاس کارکردهای روان شناختی خانواده (fpfs) بودند. بیماران قلبی، ابتدا از طریق مصاحبه ساخت یافته بر مبنای dsm-iv، به منظور تشخیص افسردگی ناشی از بیماری های قلبی، غربالگری شده و سپس پرسشنامه های bdi-ii، رضایت از زندگی و کارکردهای روان شناختی خانواده، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. نتایج این پژوهش نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان، نشانه های افسردگی را در بیماران قلبی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش داد (05/0p<). همچنین، زوج درمانی متمرکز بر هیجان، نمرات رضایت از زندگی را در بیماران قلبی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش داد (01/0p<). دیگر یافته این پژوهش حاکی از این بود که زوج درمانی متمرکز بر هیجان، کارکردهای روان شناختی خانواده بیماران قلبی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل را به طور معناداری افزایش می دهد (05/0p<).
میثم گل محمدی سید علی کیمیایی
چکیده این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی رویکرد مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل بر افزایش انگیزش تحصیلی و جهت گیری هدفی دانش آموزان پسر دارای افت تحصیلی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و از نوع آزمایشی است که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر سال اول متوسطه در منطقه تبادکان مشهد بود که از میان آنها 30 دانش آموز با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای و در گام دوم به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسشنامه انگیزش تحصیلی «فرم دبیرستانی» و جهت گیری هدفی(حیدری) پیش از شروع جلسات در مورد هر دو گروه جمع آوری شد. متغییر مستقل مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل بود که گروه آزمایش 8 ساعت (8 جلسه 1 ساعته) تحت مشاوره گروهی قرار گرفتند. در این مدت بر روی گروه کنترل مداخله ی خاصی انجام نشد. پس از پایان جلسات دوباره پرسشنامه انگیزش تحصیلی «فرم دبیرستانی» و جهت گیری هدفی(حیدری) در مورد هر دو گروه اجرا شد. سپس با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس یافته های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل در افزایش انگیزش تحصیلی و جهت گیری هدفی در دانش آموزان دارای افت تحصیلی تاثیر دارد و در سطح 0.01 p< معنی دار می باشد. به بیان دیگر مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل به صورت معناداری موجب افزایش انگیزش تحصیلی و نوع جهت گیری هدفی در دانش آموزان دارای افت تحصیلی گردیده است. واژه های کلیدی: مشاوره گروهی متمرکز بر راه حل، افت تحصیلی، انگیزش تحصیلی، جهت گیری هدفی، دانش آموزان
فائزه محرومی سید علی کیمیایی
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی زوج درمانی به شیوه ی گاتمن بر الگوها و باورهای ارتباطی زوجین متعارض دانشجو بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین دانشجوی مراجعه کننده به کلینیک خانواده درمانی دکتر کیمیایی و کلینیک روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بودند که بصورت فراخوان برای حضور در این پژوهش از آن ها دعوت به عمل آمد . آزمودنی ها شامل زوجینی بودند که یکی یا هردو دانشجو بودند و براساس پرسشنامه تعارضات زناشویی(mcq) ، متعارض تشخیص داده شدند . حجم نمونه اولیه در پژوهش شامل 14 زوج بود که 10 زوج تا پایان پژوهش باقی ماندند. در این مطالعه، زوجین با روش نمونه گیری در دسترس (سهل الوصول) و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند، و در هر گروه 5 زوج قرار گرفتند. در مرحله ی پیش آزمون ،آزمودنی های هردو گروه به پرسشنامه های الگوهای ارتباطی(cpq) و باورهای ارتباطی( rbs) پاسخ گفتند . زوجین گروه آزمایش در طی هشت جلسه و هر جلسه به مدت یک ساعت و نیم تحت درمان زوج درمانی به شیوه ی گاتمن قرار گرفتند در صورتی که گروه کنترل تحت هیچ گونه درمانی قرار نگرفتند.در پایان اجرای طرح،هر دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه های یاد شده را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده با تحلیل کوواریانس (ancova) و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که روش زوج درمانی گاتمن همه خرده مقیاس های الگوهای ارتباطی را در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است . در " الگوی ارتباطی سازنده متقابل " در" الگوی ارتباطی کناره گیری – توقع" و" الگوی ارتباطی اجتنابی "001/0p<. همچنین نتایج بیانگر این است که باورهای ارتباطی غیرمنطقی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است . در خرده مقیاس های " باور به تخریب کنندگی مخالفت " 01/0=sig در " توقع ذهن خوانی " 03/0=sig و " عدم تغییر پذیری همسر " 008/0=sig اما در دو خرده مقیاس دیگر " باور به کمال گرایی جنسی " و " تفاوت های جنسیتی " با وجود اینکه روش گاتمن باعث کاهش در نمرات این دو خرده مقیاس در گروه آزمایش شده است اما این تفاوت ها معنادار نبوده است . روش زوج درمانی گاتمن در تمامی خرده مقیاس های تعارض زناشویی تغییرات معناداری را در گروه آزمایش ایجاد کرده است .
محسن وکیلی سید علی کیمیایی
این پژوهش با هدف مقایسه میزان اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان با زوج در مانی شناختی- رفتاری در کاهش تحریف های شناختی بین فردی زوج ها و کاهش تعارض های زناشویی زوج ها مراجعه کننده به فرهنگسراهای خانواده شهر اصفهان انجام گرفت. پژوهش حاضر به لحاظ هدف پژوهشی از نوع کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد.جامعه آماری شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به فرهنگسرای خانواده شهر اصفهان در سال 1392 که دارای تعارض های زناشویی بودند را شامل می شد.و از بین آنها 15 زوج با استفاده از نمونه گیری در دسترس و جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار داده شد. داده ها به کمک مقیاس تحریف های شناختی بین فردی(حمام چی، 2005)و پرسشنامه تعارض های زناشویی(ثنایی و همکاران، 1387)جمع آوری شد.سپس گروه های آزمایش 8 جلسه(60 دقیقه ای)هر یک تحت زوج درمانی های متمر کز بر هیجان و زوج درمانی شناختی- رفتاری قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد و پس از پایان جلسات پس آزمون اجرا شد.سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس یافته های بدست آمده از طریق نرم افزار spss-18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش فرضیه های تحقیق را تایید و نشان داد که زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی شناختی- رفتاری به موجب کاهش تحریف های شناختی بین فردی و تعارض های زناشویی زوج ها گردیده است.نتایج همچنان نشان داد که زوج درمانی شناختی – رفتاری در کاهش تحریف های شناختی بین فردی و زوج درمانی متمرکز بر هیجان در کاهش تعارض های زناشویی زوج ها اثربخشی بیشتری داشتند.
زهرا رعنایی علی غنایی چمن آباد
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی عقلانی- هیجانی- رفتاری بر سلامت عمومی، کنش های اجرایی و باورهای غیرمنطقی مادران کودکان نارسایی توجه-فزون کنشی انجام پذیرفت. نمونه مورد پژوهش شامل، 30 نفر از مادران کودکان نارسایی توجه- فزون کنشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان بجنورد در سال تحصیلی 92 بودند. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه مداخله نما و کنترل(10 گروه آزمایش، 10 مداخله نما،10 گواه) بود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: 1- پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلیر با 28 سوال، 2- پرسش نامه باورهای غیرمنطقی جونز با 40 سوال 3- نرم افزار برج لندن و همچنین بسته آموزشی گروه درمانی عقلانی- هیجانی- رفتاری که در 8 جلسه تنظیم شده بود. که گروه آزمایش در این 8 جلسه، 1.5ساعته با فاصله زمانی 2 بار در هفته در معرض آموزش گروه درمانی عقلانی- هیجانی- رفتاری قرار گرفتند و گروه مداخله نما 8 جلسه 1.5ساعته 2 مهارت((word-windows را آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از پایان جلسات،پرسش نامه های مذکور و نرم افزار به عنوان پس آزمون در هر سه گروه مجددا اجراشد. برای پردازش داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیره و تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. داده ها نشان داد که گروه درمانی عقلانی- هیجانی- رفتاری بر بهبود سلامت عمومی، بهبود کنش های اجرایی و کاهش باورهای غیرمنطقی گروه آزمایش نسبت به گروه های کنترل و مداخله نما نتیجه مثبت و معنادار داشته، به جز مورد سلامت عمومی که در دو گروه آزمایش و مداخله نما نتیجه معنادار نشد و در این دو گروه فقط در خرده مقیاس علائم جسمانی تاثیر گروه درمانی معنادار شد و بین گروه های مداخله نما و گواه در هیچ کدام از موارد تفاوت معنادار نبود.
پیام جوزی سید علی کیمیایی
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مشاوره گروهی انگیزشی نظام مند بر جهت گیری هدف، انسجام درونی،رضایت زناشویی مردان انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و از نوع شبه آزمایشی است که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر مشهد و همچنین مرکز مشاوره دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی بودند که 20 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بر مبنای گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسشنامه های جهت گیری هدف(pci)، انسجام درونی محقق ساخته، رضایت زناشویی انریچ در مورد هر دو گروهِ آزمایش و کنترل جمع آوری شد. گروه آزمایش بنا به هدف طرح، بسته ی مشاوره گروهی انگیزشی نظام مند را در 8 جلسه دریافت کردند، در حالی که در مورد گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت . بعد از پایان دوره ی روان درمانی، مجدداً پرسشنامه های مذکور در مرحله پس آزمون اجرا شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون mancova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که مشاورهگروهی انگیزشی نظام مند باعث افزایش جهت گیری هدف (001/0p<)، انسجام درونی(011/0p<) و رضایت زناشویی(003/0p<)) در گروه آزمایش شده است. در قالب نتیجه گیری می توان اینگونه اظهار داشت که مشاوره گروهی انگیزشی نظام مند باعٍث افزایش جهت گیری هدف، افزایش انسجام درونی و منجر به بهبود رضایت زناشویی گردیده است.
محمد ارقبایی سید علی کیمیایی
هراس اجتماعی از جمله شایع ترین اختلال های اضطرابی است که وجه مشخصه آن ایجاد هراس نسبت به موقعیت های اجتماعی است. افراد مبتلا به این اختلال از حضور در اجتماع پرهیز می کنند و به همین خاطر عملکرد شغلی و تحصیلی آنان به خطر می افتد. یافته ها نشان دهنده اثربخشی درمان های شناختی رفتاری بر درمان هراس اجتماعی هستند. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی هیپنوتراپی شناختی بر هراس اجتماعی و انسجام درونی دانشجویان مبتلا به این اختلال بود. پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مبتلا به اختلال هراس اجتماعی بود که به کلینیک روانشناسی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه کرده اند. تعداد 20 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های هراس اجتماعی (spin) و انسجام درونی استفاده شد. در ابتدای دوره درمان، آزمودنی ها به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند و پس از 8 جلسه مداخله هیپنوتراپی شناختی، مجدداً مقیاس ها توسط آنان تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهند که هیپنوتراپی شناختی توانسته است موجب کاهش نشانگان هراس اجتماعی (001/0>p) و بهبود انسجام درونی (05/0>p) اعضای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شود. هیپنوتراپی شناختی از طریق تأثیرگذاری بر باورهای ناکارآمد افراد مبتلا به هراس اجتماعی، ضمن کاهش نشانگان این اختلال موجب بهبودی انسجام درونی آنها می شود. در نتیجه هیپنوتراپی شناختی نه تنها نشانگان هراس اجتماعی را در دانشجویان کاهش می دهد، بلکه به بهبود انسجام درونی و مولفه های آن که شامل مدیریت وقایع، معنی داری وقایع و قابل درک بودن وقایع در دانشجویان مبتلا به هراس اجتماعی نیز می شود.
اکرم تیموری حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف
زمینه مساله و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش رضایت زناشویی و منبع کنترل درونی زنان متأهل انجام پذیرفت. روش: این پژوهش، کاربردی و از نوع شبه آزمایشی (به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه) است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد است. افراد نمونه مورد مطالعه (n=24) با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند، بدین ترتیب در هر گروه تعداد 12 نفر حضور یافتند. از آزمودنی ها خواسته شد تا پرسشنامه منبع کنترل راتر و آزمون رضایتمندی زناشویی انریچ را تکمیل نمایند. در گروه آزمایش، مداخله ی آموزش مثبت اندیشی گروهی به صورت 8 جلسه درمان انجام شد. پس از اجرای آموزش برای گروه آزمایش، مجدداً از هر دو گروه خواسته شد تا پرسشنامه های مذکور را تکمیل کنند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس یک راهه (آنکوا) نشان داد که هشت جلسه آموزش مثبت اندیشی باعث افزایش رضایت زناشویی و منبع کنترل درونی شده است. نتیجه گیری: مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های مثبت اندیشی به طور کلی می تواند به افزایش رضایت زناشویی و منبع کنترل درونی زنان متأهل منجر گردد.
جواد اسدالهی سید علی کیمیایی
هدف: با توجه به نقش خانواده که یکی از اصلی ترین رکن های جامعه می باشد، دستیابی به جامعه سالم در گرو خانواده است. سلامت خانواده منوط به سلامت روانی زوجهای و داشتن رابطه مطلوب با یکدیگر است.این پژوهش با هدف مقایسه میزان اثربخشی گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن اگاهی با گروه درمانی راه حل محور در کاهش پرخاشگریو تعارض های زناشویی زوج ها دارای شوهر معتاد،انجام شد.روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی که با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد.جامعه آماری شامل کلیه زوج ها مراجعه کننده به کلینیک درمان و ترک اعتیاد پرند شهر مشهد در سال 1393 که دارای شوهر سوء مصرف مواد بودند را شامل می شد. از بین آنها 15 زوج که دارای تعارض های زناشویی و نشانه های پرخاشگری بودند با استفاده از نمونه گیری در دسترس و جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند.داده ها به کمک پرسشنامه پرخاشگری و تعارض زناشوییجمع آوری شد.سپس گروه های آزمایش 8 جلسه(90 دقیقه ای)تحت گروه درمانی قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد و پس از پایان جلسات پس آزمون اجرا شد.یافته ها: سپس با استفاده از تحلیل کوواریانس یافته های بدست آمده از طریق نرم افزار spss 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج پژوهش فرضیه های تحقیق را تأیید و نشان داد که گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن اگاهی و گروه درمانی راه حل محور موجب کاهش پرخاشگری و تعارض زناشویی زوج های دارای شوهر معتاد گردیده است.نتایج همچنین نشان داد که گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن اگاهی در کاهش پرخاشگری و گروه درمانی راه حل محور در کاهش تعارض زناشویی زوج ها اثربخشی بیشتری داشتند.نتیجه گیری: هم گروه درمانی راه حل محور و هم ذهن اگاهی در کاهش پرخاشگری و تعارض زناشویی موثر هست،اما روش اول در کاهش تعارض زناشویی و ذهن اگاهی در کاهش پرخاشگری موثرتر است.
سیده بهاره نعمتی سید علی کیمیایی
مقدمه: این پژوهش به بررسی اثربخشی آموزش گروهی تئوری بوئن بر بهبود استقلال خواهی و احساس همبستگی نوجوانان دختر 15- 17 ساله شهرستان بجنورد پرداخته است. روش: این پژوهش به لحاظ روش آزمایشی، با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون و با گروه کنترل می باشد. جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی دختر شهرستان بجنورد بود، که در سال تحصیلی 94-93 مشغول تحصیل بودند. ابزار پژوهش برای استقلال خواهی، مقیاس استقلال عاطفی استینبرگ و سیلوربرگ و برای همبستگی، مقیاس همبستگی خانوادگی اولسون بود. برای انتخاب نمونه، ابتدا مقیاس های پژوهش بر روی 100 نفر از دانش آموزان دختر که به صورت تصادفی خوشه ای از دو دبیرستان انتخاب شده بودند، انجام شد و در مرحله ی بعد از بین 60 نفری که واجد شرایط بودند، 20 نفر حاضر به همکاری شدند که به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر کدام 10 نفر) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج بدست آمده از تحلیل های آماری داده ها نشان داد که، آموزش گروهی تئوری بوئن اثربخشی معناداری بر بهبود همبستگی و کاهش استقلال خواهی افراطی نوجوانان و مولفه های مربوط به آن داشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش سودمندی آموزش نظریه بوئن را در بهبود همبستگی و استقلال خواهی نوجوانان تأیید می کند، لذا با توجه به تحولات فرهنگی و اجتماعی پیشنهاد می شود، در مراکز آموزشی و مشاوره ای این مهارت ها به والدین و نوجوانان آموزش داده شوند. کلید واژه ها: نظریه بوئن، نوجوانان، استقلال خواهی و احساس همبستگی
مهدی ارخودی قلعه نوئی سید علی کیمیایی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر ادراک حل مسئله و سازگاری دانش آموزان دبیرستانی و نیز مقایسه تاثیر این آموزش ها در مدارس شبانه روزی با مدارس عادی می باشد. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در دبیرستان های شهرستان باخرز می باشد نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله به روش مایکن بام در افزایش ادراک حل مسئله و نیز سازگاری کلی و ابعاد آن(سازگاری اجتماعی، سازگاری عاطفی و سازگاری تحصیلی) دانش آموزان موثر می باشد. همچنین تفاوتی بین تاثیر این آموزش ها بر ادراک حل مسئله و سازگاری کلی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان مدارس شبانه روزی و مدارس عادی مشاهده نشد اما در سازگاری عاطفی تفاوت معنی داری بین مدارس عادی و شبانه روزی وجود دارد.