نام پژوهشگر: سعید موسوی پور
فاطمه امیری سعید موسوی پور
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر چند رسانه ای آموزشی بر میزان یادداری و یادگیری دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر در درس علوم تجربی پایه پنجم ابتدائی انجام شد . آزمودنی های این پژوهش مشتمل بر 14دانش آموز بودند که به صورت تصادفی در دو گروه 7 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند . پس از انجام پیش آزمون در هر دو گروه ، گروه آزمایش تحت آموزش (سنتی – رسانه) با چند رسانه ایی که با استفاده از نرم افزار مالتی مدیا بیلدر و بر اساس اهداف درس علوم توسط پژوهشگر طراحی و تولید شده بود و گروه کنترل تحت آموزش سنتی قرار گرفتند . ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پس آزمون وآزمون یادداری بود که یکی در پایان آموزش و دیگری دو هفته پس از پس آزمون انجام شد . نتایج حاصل از پس آزمون و یادداری در گروه ها به دو روش آمار توصیفی و استنباطی مقایسه شدند . به دلیل تعداد کم آزمودنی ها ازآزمون ناپارامتری u من ویتنی استفاده شد . نتایج پژوهش حاضرحاکی از تاثیر معنی دار آموزش با چند رسانه (سنتی – رسانه) در افزایش میزان یادگیری بود . همچنین در تجزیه و تحلیل داده ها تفاوت در میزان یادداری مشاهده شد اما در سطح معنی داری تایید نشد . کلید واژه : کم توان ذهنی آموزش پذیر ، چند رسانه ، آموزش ویژه ، علوم تجربی، یادگیری ، یادداری
محمد کریم نژاد سعید موسوی پور
در این پژوهش تاثیر آموزش از طریق چند رسانه ای ها در دو روش تدریس فراشناخت وسنتی بر نگرش به درس وانگیزش پیشرفت دانشجویان مورد بررسی قرار گرفته است.روش پژوهش نیمه تجربی می باشد . نمونه تحقیق شامل 72 نفر دانشجوی روانشناسی دانشگاه اراک می باشد که به طور تصادفی ساده به سه گروه تقسم شدند. درگروه اول درس از طریق چند رسانه ای ها وروش تدریس مبتنی بر فراشناخت ارائه شد در گروه دوم درس از طریق چند رسانه ای ها وروش تدریس سنتی ؛ودر گروه سوم درس تنها از طریق روش تدریس سنتی ارائه می شد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس وپرسشنامه نگرش به درس می باشد در ابتدای دوره پیش آزمون نگرش به درس وانگیزش پیشرفت به هر سه گروه داده شد پس از 12 هفته اجرای آزمایش در انتهای دوره پس آزمون به آزمودنیها داده شد. در تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی وهمچنین آمار استنباطی استفاده شده است .نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد در گروهی که چند رسانه ای ها با روش تدریس فراشناخت همراه شد در مقایسه با گروهی که آموزش از طریق چند رسانه ای ورش تدریس سنتی بود نگرش به درس وانگیزش پیشرفت دانشجویان موثرتر بوده است.همچنین بین انگیزش پیشرفت ونگرش به درس گروهی که از طریق چند رسانه ای ها وروش تدریس سنتی آموزش می دیدند تفاوت معناداری مشاهده نشد.اما آموزش از طریق چند رسانه ای ها همراه با روش تدریس فراشناخت در مقایسه با روش تدریس سنتی بر نگرش به درس وانگیزش پیشرفت موثرتر بوده است.با توجه به نتیجه پژوهش ،توصیه می شود که در استفاده از چند رسانه ای ها روش های تدریس فعال نیز تلفیق شود.زیرا زمانی تاثیر چند رسانه ای ها بر نگرش وانگیزش پیشرفت وهمچنین پیشرفت تحصیلی موثرتر است که با روش های تدریس همراه شود.
منصوره بختیاری سید شمس الدین هاشمی مقدم
پژوهش حاضر، با هدف بررسی مقایسه میزان یادگیری الکترونیکی، سواد اطلاعاتی و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه تحت آموزش سنتی و آموزش از راه دور مدارس ناحیه (1) شهرستان اراک در سال تحصیلی 89-88 انجام شده است.جامعه آماری این پژوهش شامل 5400 نفر بود.حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای خوشه ای 240 نفر انتخاب شد، به منظور بررسی سوالات تحقیق از یک پرسشنامه استانداردشده در زمینه مهارت اجتماعی ودر زمینه یادگیری الکترونیکی و سواد اطلاعاتی، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است.درتحلیل داده ها ازآزمون t مستقل استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد بین یادگیری الکترونیکی دانش آموزان تحت آموزش سنتی با دانش آموزان تحت آموزش از راه دورتفاوت معنی داری وجود نداشت. بنابراین صحت ادعای برابری میانگین میزان یادگیری الکترونیکی دانش آموزان تحت آموزش سنتی و دانش آموزان تحت آموزش ازراه دور تایید شد. همچنین بین سواد اطلاعاتی دانش آموزان تحت آموزش سنتی با دانش آموزان تحت آموزش از راه دورتفاوت معنی داری وجود نداشت، بنابراین صحت ادعای برابری میانگین میزان سواد اطلاعاتی دانش آموزان تحت آموزش سنتی و دانش آموزان تحت آموزش از راه دور تاییدشد. همچنین بین مهارتهای اجتماعی دانش آموزان تحت آموزش سنتی با دانش آموزان تحت آموزش از راه دورتفاوت معنی داری وجودنداشت، بنابراین صحت ادعای برابری میانگین میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان تحت آموزش سنتی و دانش آموزان تحت آموزش از راه دور تایید شد.بر اساس نتایج بدست آمده پیشنهاد شد مراکز آموزشی و مدارس به امر یادگیری الکترونیکی و سواد اطلاعاتی و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان توجه خاصی داشته باشند .این امر می تواند در قالب همایشها – کارگاههای آموزشی و برگزاری دوره های آموزشی کوتاه مدت از سوی مسئولان آموزشی در مدارس و مراکز آموزشی بر گزار گردد.
رقیه افشاری سید شمس الدین هاشمی مقدم
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه بین استفاده از رسانه های آموزشی و سبک های یادگیری ( معطوف به باز آفرینی ، معطوف به معنا و هدف ، مبتنی بر کاربرد ، غیر متمر کز ) و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه دوم وسوم رشته علوم تجربی شهر شازند در سال تحصیلی 89-1388 بوده است . روش تحقیق از نوع همبستگی بود. آزمودنیها شامل 148 دانش آموز دختر پایه دوم و سوم دبیرستان بودند که با توجه به حجم کم جامعه آماری و برای دقت آزمون جامعه آماری به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها ی مربوط به سبک های یادگیری از سیاهه سبک یادگیری ورمونت و برای داده های مربوط به میزان استفاده از رسانه های آموزشی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد . جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون گام به گام استفاده گردید . نتا یج نشان داد که بین استفاده از رسانه های آموزشی و سبک یادگیری معطوف به معنا و هدف در بعد (پردازش عمیق ) و سبک یادگیری معطوف به معنا و هدف و پیشرفت تحصیلی در بعد (علاقه شخصی) ارتباط معنی دار وجود دارد ، سایر سبک ها ی یادگیری معطوف به باز آفرینی در بعد (راهبرد نظم دهی معطوف به خویشتن) ، مبتنی بر کاربرد در بعد (راهبرد پردازش عینی )، غیر متمر کزدر بعد (راهبرد نظم دهی نا متمرکز ) تنها با استفاده از رسانه های آموزشی رابطه معنی دار داشتند. بدین معنا که دانش آموزان دارای سبک یادگیری معطوف به باز آفرینی ، مبتنی بر کاربرد . غیر متمرکز از رسانه های آموزشی استفاده می کردند ولی پیشرفت تحصیلی بالایی نداشتند . در این پژوهش به منظور کار آمدی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیشنهاد شده است علاوه بر سبک های یادگیری ، مهارتهای مطالعه ، روشهای تدریس و انگیزه فراگیران مدنظر قرار بگیرد .
سمیه دارابی چقاسیاهی سعید موسوی پور
چکیده امروزه با توجه به افزایش یادگیری های الکترونیک ، آموزش از طریق چندرسانه ای ها جایگاه ویژه ای یافته اند و استفاده از آموزش های مجازی در سراسر دنیا لزوم طراحی و تولید چندرسانه ای های آموزشی را بیش از پیش آشکار می سازد . پژوهش حاضر با هدف " میزان اثربخشی چندرسانه ای آموزش واژه های قرآن در مقایسه با روش سنتی بر یادگیری و یادداری کودکان پیش دبستانی شهر اراک " انجام گرفته است . بنابراین با طراحی و تولید چندرسانه ای به آموزش واژه هایی از قرآن که متناسب با رشد شناختی کودکان پیش دبستانی است پرداخته شده است . جامعه پژوهش متشکل از همه ی کودکان پیش دبستانی شهر اراک در سال تحصیلی 89-1388 است و نمونه ی آماری آن شامل کودکان پیش دبستانی یکی از مراکز شهر اراک بوده است که با توجه به دردسترس بودن انتخاب و در دو گروه 15 نفره گمارده شدند. معلم و محتوا در هر دو گروه یکسان بود . ابتدا از هردو گروه پیش آزمون گرفته شد و در ادامه یکی از دو گروه به تصادف تحت آموزش از طریق چندرسانه ای قرار گرفتند و گروه دیگر واژه های قرآنی را از طریق آموزش سنتی دریافت نمودند. در پایان پس آزمون و پس از دو هفته بعد از آموزش، آزمون یادداری از هر دو گروه گرفته شد .سپس داده های آماری جمع آوری گردید و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت . با استفاده از آمار توصیفی واستنباطی (آزمون t مستقل و وابسته یک دامنه و من ویتنی) نتایج نشان داد که آموزش از طریق چندرسانه ای بر یادگیری و یادداری کودکان به طور معنی داری اثربخش تر بوده است .
علی محمد معظمی منصور عبدی
یکی از دلایل پویایی و کارآمدی نظام های آموزشی پیشرفته در کشورهای توسعه یافته این است که در آن نظام ها مدام روش های یاددهی – یادگیری را مورد مطالعه و بررسی قرار داده اند و همواره از بهترین روش ها و اثر بخش ترین آنها استفاده نموده اند . در دهه های اخیر از طرف متخصصین تعلیم و تربیت تلاش های زیادی صورت گرفته تا این امر تحقق یابد. این پژوهش به صورت کمی اثرات یادگیری مشارکتی و سنتی را در زمینه ی یادگیری و نگرش به درس فیزیک با هم مقایسه نموده است . هدف اصلی این پژوهش نیز برآورد و مقایسه ی این دو نوع روش بوده است .به همین منظور برای این تحقیق با توجه به یک فرضیه ی کلی در نظر گرفته شده دو فرضیه مورد آزمون قرار گرفتند . نوع تحقیق نیمه آزمایشی پیشنهاد شد و همینطور نمونه ای بصورت خوشه ای مرحله ای به حجم صد نفر از دانش آموزان پسر پایه ی اول متوسطه ناحیه ی دو شهر اصفهان در سال تحصیلی 89-88 انتخاب گردیدند که در دو گروه مشارکتی و سنتی به مدت شش هفته تحت آموزش قرار گرفتند . بعد از مقایسه ی پیش آزمون پیشرفت تحصیلی و نگرش به درس این دو گروه با یکدیگر و انجام آزمون های آماری t مستقل و وابسته در سطح معنا داری 05/0 p< مشخص شد گروهی که به صورت مشارکتی آموزش دیده بودند در مقایسه با گروهی که به صورت سنتی تحت آموزش قرار داشتند هم در پیشرفت تحصیلی و هم در نگرش به درس فیزیک از خود عملکرد بهتری را نشان داده اند. به عبارت دیگر با توجه به نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها هر دو فرضیه ی این پژوهش تأیید شد .
زهرا اله یاری سید شمس الدین هاشمی مقدم
در این پژوهش رابطه ی انگیزش پیشرفت و خود کار آمدی عمومی با میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ict) در دانش آموزان مدارس فنی و حرفه ای ناحیه یک شهر اراک در سال تحصیلی89-88 مورد بررسی قرار گرفت. هدف از انجام این پژوهش توجه به اهمیت و نقش انگیزش پیشرفت و خود کار آمدی به عنوان عوامل مهم پیش بینی کننده ی میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدارس فنی و حرفه ای ناحیه یک شهر اراک که در مجموع 1250نفر می باشد . حجم نمونه200 نفرمی باشد. با توجه به موضوع مورد بررسی روش تحقیق، روش توصیفی و از نوع همبستگی است و به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی ،رگرسیون گام به گام و آزمون t مستقل استفاده شده است . نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که انگیزش پیشرفت و خود کار آمدی عمومی قدرت پیش بینی میزان استفاده دانش آموزان از فناوری اطلاعات و ارتباطات را دارند بنابراین هر دو متغیر نقش مهمی در پیش بینی متغیر ملاک (میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات) دارند. همچنین این نتایج نشان می دهد که ضریب همبستگی بین انگیزش پیشرفت و میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح 01/0 مثبت و معنی دار است. همچنین رابطه خود کار آمدی عمومی و میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح 01/0 معنادار است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس آزمون t نشان داد بین دانش آموزان دختر و پسر در میزان انگیزش پیشرفت، خود کار آمدی عمومی و میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات تفاوت معنی داری وجود ندارد . با توجه به همبستگی میان متغیر ها پیشنهاد می شود بر نامه ریزان و دست اندرکاران نظام آموزشی از طریق ترتیب دادن هدفهای قابل دسترسی و امکان حصول عملکرد،دانش آموزان را در معرض تجربه های موفق قرار دهند تا دانش آموزان و به ویژه افرادی با خود کار آمدی پایین دریابند توانایی عملکرد موفق را دارند و خود کار آمدی افزایش یابد.
روح اله ممی زاده محمد سیفی
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی فرایند هوشمند سازی دبیرستان های شهر شیراز بر اساس مدل مفهومی مدارس هوشمند در سال تحصیلی91-1390انجام شده است. در این پژوهش ارکان پنجگانه مدل مفهومی مدارس هوشمند برای ارزشیابی فرایند هوشمند سازی دبیرستان های شهر شیراز مطرح شده است. ارکان پنجگانه مدل مفهومی عبارتند از: محیط یاددهی – یادگیری مبتنی بر محتوای چند رسانه ای، زیرساخت توسعه یافته فناوری اطلاعات، مدیریت مدرسه توسط سیستم یکپارچه رایانه ای، برخورداری از معلمان آموزش دیده در حوزه فناوری اطلاعات، ارتباط یکپارچه رایانه ای با مدارس دیگر. روش این پژوهش توصیفی – ارزشیابی است و جامعه آماری آن 12 دبیرستان هوشمند شهر شیراز است. با استفاده از نمونه گیری تمام شمار، کل جامعه آماری یعنی 12 دبیرستان هوشمند به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار اندازه گیری دراین پژوهش چک لیستی است که بر اساس شاخص های ارزشیابی مدارس هوشمند تهیه شده است. نتایج تحقیق نشان داد که دبیرستان های هوشمند شهر شیراز در رابطه با ارکان پنج گانه مدل مفهومی مدارس هوشمند در سطح میانی قرار دارد و با سطح پیشرفته مدل مفهومی مدارس هوشمند فاصله قابل توجهی دارد. کلید واژه ها: ارزشیابی، مدارس هوشمند، مدل مفهومی مدارس هوشمند
فاطمه فتحی ابراهیم ابراهیمی
انسان معاصر با وجود پیشرفت های عظیم علمی و تکنولوژیکی ، با مشکلات عدیده ای رو به روست . بسیاری ، مشکلات روحی و روانی انسان را مهم ترین دغدغه ی علم روانشناسی دانسته اند. دیدگاه مادی روانشناسی غرب ، ناکارآمدی این شاخه از علم را در از میان بردن مشکلات روحی انسان ، به اثبات رسانده است .اینک آنچه بیش از پیش رخ می نماید ، تمسک به قوانین پیشرفته و مترقی اسلام و تفکر در ذات باری تعالی ، به عنوان تنها مرجع حل مشکلات روحی و روانی انسان می باشد .در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که فطرت وجودی انسان و حالات گوناگون روان او را متذکر شده علل و عوامل انحراف و بیماری ها و همچنین راه های تهذیب و تربیت و درمان روان انسان را نشان داده است.آیاتی که در خصوص روان انسان در قرآن کریم وجود دارند نشانه هایی هستند که انسان برای شناختن خود و خصلت های گوناگونش می تواند از آن ها راهنمایی بجوید و برای دست یابی به روشی درست به منظور تهذیب و تربیت نفس خویش، توسط آیات مزبور ارشاد شود.ما به طور کامل می توانیم به کمک حقایقی که در قرآن درباره انسان و صفات و حالات روانی او آمده است، به ترسیم چهره ای درست از شخصیت انسانی راهنمایی شویم و نیز انگیزه های اصلی محرک رفتار انسان و عواملی را که در هماهنگ کردن شخصیت و تکامل و ایجاد بهداشت روانی او تاثیر به سزایی دارند، بشناسیم تا «روان شناسی قرآن» به صورت هماهنگ و منسجم در اختیار ما قرار گیرد. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی کتابخانه ای به منابعی در زمینه ی راهکارهای مبارزه با فشار روانی از دیدگاه قرآن مراجعه کرده و به استخراج پاسخ های سوالات پژوهش اقدام نموده و بعد از طبقه بندی به ارائه ی اطلاعات پرداخته است و در آخر به استنتاج و نتیجه گیری و ارائه ی راهکارها اقدام نموده است. با توجه به نتایج این پژوهش برخی از راه های مقابله با فشار روانی از دید قرآن عبارتند از : بازگشت به فطرت ، توکل ، اعتقاد به قضا و قدر ، نیایش و دعا ، تلقی مرگ به عنوان ادامه مسیر تکامل و ..این تحقیق در پی شرح داد ن و اثبات آن است که قرآن کریم در بسیاری از مشکلات و بیماری های روانی راه پیش گیری را نشان داده است . به عنوان مثال در زمینه مبارزه با استرس ، قرآن به صراحت بیان می دارد که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» .
امیر پوراحمدعلی سعید موسوی پور
هدف از پژوهش حاضر، تولید چندرسانه ای آموزش ریاضی وتأثیر آن بر حیطه عملیات (چهار عمل اصلی ریاضی) دانش آموزان دختر ناتوان در یادگیری پایه سوم ابتدایی شهر اراک در سال تحصیلی 91-1390 است. در این پژهش پس از تولید یک چندرسانه ای آموزش ریاضی در حیطه عملیات توسط محقق، تاثیر آموزش به وسیله این چندرسانه ای را برای روی متغیرهای حیطه عملیات (جمع، تفریق، ضرب و تقسیم) بررسی شد. این پژوهش از نوع کاربردی است. در این پژوهش از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و روش نیمه تجربی استفاده شده است. جامعه آماری کل دانش آموزان دختر دچار ناتوانی یادگیری ریاضی شهر اراک بودند. با استفاده از نمونه گیری تمام شمار، کل جامعه آماری به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزار جمع آوری اطلاعات برای متغیرهای حیطه عملیات (جمع، تفریق، ضرب و تقسیم) آزمون ایران کی مت بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (t دو گروه مستقل و وابسته) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان دادکه کاربرد چندرسانه ای آموزش ریاضی تولید شده در مقایسه با روش آموزش سنتی در حیطه عملیات (چهار عمل اصلی ریاضی) دانش آموزان دختر ناتوان در یادگیری پایه سوم ابتدایی اثربخش تر است. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش پیشنهاد می گردد که از چندرسانه ای تولید شده در کنار آموزش سنتی جهت غنی تر کردن محیط یادگیری دانش آموزان ناتوان در یادگیری ریاضی استفاده شود.
فاطمه میرزایی سید شمس الدین هاشمی مقدم
چکیده: آموزش از راه دور راه حل مناسبی برای بر طرف ساختن مشکلات ناشی از رشد جمعیت و در نتیجه افزایش تقاضا برای استفاده از آموزش و محدودیت های نظام آموزش سنتی می باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه تحت آموزش از راه دور و آموزش سنتی شهر اراک در سال تحصیلی 91-1390 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 12947 نفر بود. انتخاب نمونه از دانش آموزان دو مدرسه آموزش از راه دور با توجه به مشکل عدم حضور بسیاری از آن ها کار ساده ای نبود؛ اگر چه گروه حاضر بیش از 200 نفر بودند اما تنها 165 پرسشنامه به طور کامل پر شده و یا از نظر سنی قابلیت معادل سازی با دانش آموزان مدارس سنتی را داشتند در مرحله بعد به شیوه همتاسازی، از نظر سنی و پایه کلاسی تعداد 200 نفر از دانش آموزان مدارس سنتی انتخاب گردید. با توجه به شیوه نمونه گیری می توان آن را از نوع نمونه گیری در دسترس قلمداد کرد. و در کل نمونه مورد نظر شامل 365 نفر بود. به منظور بررسی سوالات تحقیق از پرسشنامه استاندارد شده در زمینه انگیزش پیشرفت هرمنس و خود پنداره تحصیلی راج کمار ساراسوت استفاده شده است. در تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد بین انگیزش پیشرفت دانش آموزان دختر متوسطه تحت آموزش از راه دور با دانش آموزان تحت آموزش سنتی تفاوت معناداری وجود ندارد. اما بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه تحت آموزش از راه دور با دانش آموزان تحت آموزش سنتی تفاوت معناداری وجود دارد و بین خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه تحت آموزش از راه دور با دانش آموزان تحت آموزش سنتی تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده و با توجه به این که دانش آموزانی که تحت آموزش سنتی بودند بر دانش آموزانی که تحت آموزش از راه دور بودند از لحاظ پیشرفت تحصیلی برتری داشتند پیشنهاد می شود توجه ویژه ای از طرف مراکز آموزش و سازمان آموزش و پرورش برای ارتقاء آموزش از راه دور مبذول گردد و سعی شود در مدارس آموزش از راه دور بیشتر از وسایل تکنولوژی روز دنیا استفاده شود. و این امر می تواند در قالب ایجاد کتابخانه های دیجیتال، در دسترس بودن شبکه اینترنت و فراگیر شدن استفاده از خطوط پر سرعت، تربیت مربیان و اساتید آشنا به آموزش مجازی باشد. کلید واژه ها: آموزش از راه دور، آموزش سنتی، انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی، خودپنداره تحصیلی.
رضوان نظری سعید موسوی پور
چکیده بازنگری در سیستم ارزشیابی تحصیلی در سطوح مختلف اهداف، روش ها و ابزارها لزوم روی آوردن به رویکردهای نوین ارزشیابی را اجتناب ناپذیر می کند. نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی در ایران، از سال 1382 با هدف ایجاد تغییرات بنیادی در نظام موجود ارزشیابی و با عنایت به رویکردهای نوین در فرایند یاددهی و یادگیری به صورت آزمایشی اجرا شده است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر ارزشیابی توصیفی در مقایسه با ارزشیابی کمی بر خودپنداره تحصیلی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی است. روش این تحقیق، توصیفی و از نوع علی مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش نیز عبارتنداز کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی ناحیه یک شهر اراک (3472نفر) که در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل در پایه چهارم ابتدایی بوده اند. دانش آموزان هر دو گروه ارزشیابی توصیفی و سنتی به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خودپنداره تحصیلی چن ، آزمون خلاقیت تورنس(فرم ب) و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. برای مقایسه دو گروه در سه متغیر با استفاده از آزمون کلموگروف – اسمیرنوف، در صورت نرمال بودن از آزمون t مستقل و در صورت غیر نرمال بودن از آزمون های ناپارامتری متناظر استفاده شد و نتایج به دست آمده از آن عبارت بود از اینکه بین خودپنداره تحصیلی، خلاقیت و میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تحت نظام ارزشیابی توصیفی و دانش آموزانی که تحت نظام ارزشیابی کمی بوده اند تفاوت معنادار وجود داشته است. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش تایید شد. و مشخص شد که دانش آموزان تحت ارزشیابی توصیفی در مقایسه با دانش آموزان تحت ارزشیابی سنتی؛ از خودپنداره تحصیلی مثبت، خلاقیت بیشتر و پیشرفت تحصیلی بهتری برخوردار بوده اند. بنابراین اجرای این طرح در پایه چهارم ابتدایی توصیه می شود. کلید واژه ها: ارزشیابی توصیفی، ارزشیابی کمی، ارزشیابی تکوینی، بازخورد توصیفی، خودپنداره تحصیلی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی
سعید بیات مرزیجرانی سعید موسوی پور
در این پژوهش تاثیر چندرسانه ای مفاهیم علوم ، بر خودپنداره تحصیلی ، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس چند پایه ابتدایی مورد بررسی قرار گرفته است . فرض کلی آن است که کاربرد چندرسانه ای مفاهیم علوم در مقایسه با روش آموزش سنتی تاثیر معنی داری بر خودپنداره تحصیلی ، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چندپایه ( دوم و سوم ابتدایی ) دارد . روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی دارای پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد . جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مدارس چندپایه ( دوم و سوم ) ابتدایی منطقه شازند هستند ، که در سال تحصیلی 91-90 در آن پایه ها مشغول به تحصیل می باشند که نمونه تحقیق دو کلاس چندپایه ( دوم و سوم ) ابتدایی است که یک کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروه گواه ( شامل 19 نفر ) و کلاس دیگر به عنوان گروه آزمایش ( شامل 16 نفر ) ، انتخاب شدند . برای گردآوری اطلاعات از چند ابزار مختلف شامل پرسشنامه خودپنداره مربوط به مدرسه ، آزمون خلاقیت غیر کلامی تورنس ( فرم b) و آزمون استاندارد شده ی معلم ساخته ی سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شده است . به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی نظیر محاسبه میانگین ، انحراف استاندارد و واریانس استفاده شده است . همچنین از روش های آمار استنباطی ؛ آزمون t مستقل و وابسته ، به منظور مقایسه داده های به دست آمده از دو گروه آزمایش و کنترل بهره گرفته شد . پژوهش به مدت 16 هفته اجرا شد که دانش آموزان هر گروه در هر هفته ، سه جلسه مطابق با روش آموزشی خود ، تحت آموزش قرار گرفتند . نتایج تحلیل داده های پس آزمون نشان داد که اگر آموزش با چندرسانه ای ها همراه شود ، خودپنداره تحصیلی ، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس چند پایه ( دوم و سوم ) ابتدایی در مقایسه با روش سنتی بیشتر خواهد بود .
اسماعیل عظیمی یانچشمه سعید موسوی پور
چکیده هدف از این پژوهش تولید چندرسانه ای آموزشی دیکته یار و اثربخشی آن بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری املای پایه ی دوم ابتدایی شهر اراک بود. بنابراین روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع کاربردی بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کل دانش آموزان با ناتوانی یادگیری املا در پایه ی دوم ابتدایی و مراجعه کننده به مراکز ناتوانی های یادگیری شهر اراک بود. نمونه گیری به روش تمام شمار بود و شامل 39 دانش آموز با ناتوانی یادگیری املا می شد. از این تعداد به تصادف 20 نفر در گروه آزمایش و 19 نفر در گروه کنترل جایگزینی شدند. افراد گروه آزمایش از طریق چندرسانه ای آموزشی رایانه ای دیکته یار به همراه روش متداول و افراد گروه کنترل از طریق روش متداول آموزش دیدند. چندرسانه ای دیکته یار براساس اصول هفت گانه ی مایر، اصول برنامه ریزی درسی و اصول طراحی چندرسانه ای ها تولید شد. در این پژوهش از آزمون پیشرفت تحصیلی املا به منظور گردآوری داده ها استفاده شد. جهت تحلیل داده های آماری از آمار توصیفی ( میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( آزمون u من ویتنی و ویلکاکسون) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که چندرسانه ای آموزشی دیکته یار از نظر کارشناسان و متخصصان مورد تایید است و دانش آموزانی که از طریق چندرسانه ای آموزشی دیکته یار به همراه روش متداول آموزش دیدند، در مقایسه با دانش آموزانی که به روش متداول آموزش دیدند، به صورت معناداری در درس املا پیشرفت تحصیلی بالاتری داشتند. همین طور نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از چندرسانه ای آموزشی دیکته یار، باعث بهبود مشکلات نارسانویسی، دقت، حافظه ی دیداری، پردازش شنیداری و آموزشی دانش آموزان شده است. محدودیت های پژوهش شامل برگزار شدن آموزش در زمان های مختلف و تاثیرگذاری مهارت های قبلی دانش آموزان می شوند. پیشنهاد می شود از چندرسانه ای دیکته یار در آموزش دانش آموزان ناتوان در یادگیری املا استفاده شود.
مسعود رجبی سعید شاه حسینی
هدف از این پژوهش بررسی انگیزه پیشرفت، خودتنظیمی وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسرسال سوم ریاضی مدارس هوشمند و عادی شهر همدان در سال تحصیلی 1392-1391 است.روش تحقیق این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان پسر سال سوم رشته ریاضی که شامل دانش آموزان مدارس عادی و هوشمند که تعداد آنها 310 می باشد که تعداد 165 نفر دانش آموزان مدارس هوشمند و 145 نفر دانش آموزان مدارس عادی و روش نمونه گیری تمام شمار بود. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت، پرسشنامه استراتژی های یادگیری خود تنظیمی و نمرات معدل دانش آموزان بود. و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و آزمون تی استفاده شد. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت(773/0sig) و راهبردهای خود تنظیمی که شامل راهبردهای شناختی(872/0sig)و راهبردهای فراشناختی و خودنظم دهی(214/0sig)دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی تفاوت معناداری وجود نداشت اما نمرات پیشرفت تحصیلی(229/4t=، 000/0sig) دانش آموزان مدارس هوشمند بیشتر از مدارس عادی بود.
فاطمه حدادیان چقایی سعید موسوی پور
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر کاربرد چندرسانه ای آموزشی ریاضی بر میزان اضطراب ریاضی، خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه به روش شبه آزمایشی (نیمه تجربی) انجام گرفته است. به این منظور از بین دانش آموزان دو کلاس پایه اول مجتمع آموزشی ولایت شهرستان هرسین(استان کرمانشاه)که چیدمانی تصادفی داشته و ریاضیات آن ها توسط یک دبیر تدریس می شد، به تصادف یک کلاس به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگر به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شد. تعداد آزمودنیها در مجموع 60 نفر (29 نفر در گروه آزمایش و 31 نفر درگروه گواه) بود. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه “ mars” برای سنجش میزان اضطراب ریاضی و همچنین از پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی“mlsq” و برای سنجش میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی از نمرات پایان ترم ریاضی دانش آموزان استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون در دو گروه، گروه آزمایش با روش کاربرد چندرسانه ای و گروه گواه به شیوه متداول آموزش ریاضی داده شد. برای تحلیل یافته ها از آزمون t مستقل و وابسته استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که اگرچه عملکرد درسی و همچنین میزان اضطراب و خودتنظیمی دانش آموزانی که با استفاده از نرم افزار آموزش ریاضی، آموزش دیده بودند در مقایسه با گروه کنترل بهتر بود، اما در سطح اطمینان 95% معنی دار نبود. از جمله دلایل عدم معنی داری فرضیات در این تحقیق می توان به عدم رعایت برخی از اصول ساخت چندرسانه ای در نرم افزار مورد استفاده، آشنا نبودن معلمان با نحوه ی استفاده از فناوری های جدید و چگونگی ترکیب آن با روش سنتی، آشنا نبودن دانش آموزان با شیوه های جدید آموزشی و مسلط نبودن آنها در استفاده از رایانه اشاره کرد. بر این اساس مهمترین پیشنهاد این تحقیق اینست که در تهیه چندرسانه ای های آموزشی سعی شود ضمن توجه به اصول ساخت چندرسانه ای ها، برای آموزش معلمان و دانش آموزان، در رابطه با فناوری های مورد استفاده و چگونگی کاربرد آنها اقدامات ضروری صورت پذیرد. کلیدواژه ها: چندرسانه ای آموزش ریاضی، اضطراب ریاضی، خودتنظیمی، پیشرفت تحصیلی
الهام کبودانی سعید موسوی پور
یکی از اساسیترین فرآیندهای هر نظام آموزشی، نظام یادگیری و مطالعه است و رابطه مفهوم فراشناخت، به عنوان مفهومی متداول در تعلیم و تربیت با فرآیند یادگیری انکارناپذیر است. به عبارتی فراگیر باید در یادگیری خود نقش فعالی ایفا کند و یاد بگیرد که یادگیری خود را ارزیابی کند و اگر راهبردهای یادگیریاش موفق نبود، از راهبردهای جدید استفاده کند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه میزان استفاده از راهبردهای فراشناختی با حل مساله، اضطراب پیشرفت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر رشته ریاضی پایه سوم متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 92-1391 می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر رشته ریاضی پایه سوم متوسطه شهر اراک که به تعداد 700 نفر و حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و با استفاده از جدول مورگان 412 نفر میباشد. به منظور بررسی رابطه متغیرهای پژوهش از روش همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میزان استفاده از راهبردهای فراشناخت با مهارت حل مساله و اضطراب پیشرفت که خود شامل اضطراب تسهیل کننده و اضطراب تضعیف کننده می باشد، رابطه معنادار و جود داشت و متغیر استفاده از راهبردهای فراشناختی قدرت پیش بینی میزان مهارت حل مساله و اضطراب پیشرفت را دارد. همچنین بین میزان استفاده از راهبردهای فراشناختی و عملکرد تحصیلی رابطه معناداری مشاهده نشد. نتایج: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که میزان استفاده از راهبردهای فراشناختی می تواند پیش بینی کننده مناسبی برای مهارت حل مسأله در دانش آموزان باشد و استفاده از این راهبردها می تواند منجر به کاهش اضطراب تضعیف کننده و افزایش اضطراب تسهیل کننده نیز باشد.
حمید احمدی محمد سیفی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابط? بین میزان استفاده از انواع بازی های رایانه ای (ورزشی، جنگی، آموزشی و استراتژی) با راهبردهای انگیزشی برای یادگیری در دانش آموزان پسر سوم متوسطه شهر سبزوار انجام شده است. روش ارائ? پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. نمون? تحقیق شامل 260 دانش آموز از دبیرستان های مناطق مختلف شهر سبزوار می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین رشته-های مختلف تحصیلی (تجربی، ریاضی و انسانی) انتخاب گردیده اند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنام? راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (mslq)پنتریچ و دی گروت و پرسشنام? محقق ساخته می باشد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و همچنین آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین بازی های آموزشی رایانه ای با راهبردهای انگیزشی برای یادگیری، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و باورهای انگیزشی رابطه معناداری وجود دارد (p= 0/05 ( در حالی که بین انواع دیگر بازی ها (ورزشی، جنگی و استراتژی) به طور کلی و به تفکیک با راهبردهای انگیزشی برای یادگیری، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و باور های انگیزشی رابط? معناداری مشاهده نشد. با توجه به نتیج? پژوهش، می توان برای برخی دروس بر تهیه و ساخت بازی های آموزشی تاکید نمود. که این بازی ها باید در سطح توانایی دانش آموزان باشد.
شاهرخ گیشگی محمد سیفی
مشکلات عدیده ای که نظام آموزشی جهانی بویژه نظام آموزش و پرورش ایران در رابطه با افت تحصیلی و پایین بودن انگیزه تحصیلی دانش آموزان با آن روبروست،مطالعات جدیدی را برای چاره جویی وکاربرد یاددهی-یادگیری می طلبد.مشکل افت تحصیلی و انگیزه کم تحصیل بویژه در دروس پایه محسوس تر است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر کاربرد سی دی چند رساانه ای فیزیک بر پیشرفت تحصیلی ونگرش نسبت به درس دانش آموزان پایه دوم دبیرستان رشته ریاضی فیزیک در دو روش تدریس مشارکتی وسنتی در همین راستا انجام گرفته است. روش تحقیق، نیمه آزمایشی و شامل دو فرضیه می باشد. برای انتخاب موضوعهای این پژوهش از مجموع 8 کلاس فیزیک شهرستان سنندج که از چند رسانهای های آموزشی فیزیک استفاده می کردند به صورت تصادفی دو کلاس انتخاب و به عنوان گروه های آزمایشی(کاربرد سی دی با روش تدریس مشارکتی ) و گواه (کاربرد سی دی با روش تدریس سنتی) در این پژوهش شرکت نمودند. نتایج حاصل نمایانگر عدم تفاوت پیشرفت تحصیلی گروه آزمایشی با گروه گواه بود،اما نگرش به درس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به صورت معنی داری مثبت دار بود.( p<0/05) کلید واژه ها:چندرسانه ای ها،روش تدریس مشارکتی، روش تدریس سنتی، پیشرفت تحصیلی و نگرش نسبت به درس کلیدواژه ها: چند رسانه ای ها، روش تدریس مشارکتی، روش تدریس سنتی، پیشرفت تحصیلی و نگرش به درس
زهرا مسلمی شمس الدین هاشمی مقدم
این پژوهش با عنوان « رابطه مهارتهای تفکر انتقادی و راهبردهای فراشناختی با سواد اطلاعاتی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک در سال تحصیلی 92– 91 » انجام شده است. هدف از انجام این پژوهش توجه به اهمیت و نقش مهارتهای تفکر انتقادی و راهبردهای فراشناختی به عنوان عامل پیش بینی کننده ی سواد اطلاعاتی می باشد. روش تحقیق، روش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک که در مجموع 955 نفر می باشد، بود. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و جدول مورگان 274 نفر انتخاب شد. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از سه پرسشنامه مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم « ب » و حالت فراشناختی و پرسشنامه محقق ساخته سواد اطلاعاتی استفاده شد. در تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندگانه خطی، و همبستگی استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد: فقط بین راهبردهای فراشناختی و سواد اطلاعاتی رابطه معناداری وجود دارد. و بین مهارتهای تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی، همچنین بین مهارتهای تفکر انتقادی و راهبردهای فراشناختی رابطه معناداری وجود ندارد. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که با افزایش راهبردهای فراشناختی دانشجویان میزان سواد اطلاعاتی آنها نیز افزایش می یابد. لذا پیشنهاد می شود آموزش راهبردهای فراشناختی در برنامه های آموزشی آموزش عالی قرار گیرد تا دانشجویان در جریان یادگیری خود بصورت یادگیرندگانی مستقل عمل کنند.
احسان کسرائی سعید موسوی پور
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اضطراب مرگ، کیفیت خواب و رضایت شغلی پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر اراک در سال 1392 صورت پذیرفت. روش کار: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و مقطعی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستانهای دولتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک بود و نمونه آماری به روش تصادفی ساده و پس از افت آزمودنی ها شامل 309 پرستار از بخش های مختلف بیمارستان های مورد پژوهش بود. پس از ارائه توضیحات اولیه و جلب رضایت پرستاران ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های رضایت شغلی هرزبرگ، کیفیت خواب پیترزبورگ و مقیاس اضطراب مرگ در اختیار کلیه پرستاران در بخش ها و شیفت های مختلف کاری قرار داده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی شامل محاسبه تعداد و درصد فراوانی ها ، میانگین ها و انحراف معیارهای متغیرها و آمار استنباطی شامل ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس، ضریب همبستگی و آزمون t تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین رضایت شغلی با کیفیت خواب پرستاران بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک رابطه ی معنی داری وجود داشت. به این معنی که هر اندازه کیفیت خواب نمره ی پایین تری داشت (که بیانگر وضعیت مناسبتر کیفیت خواب است ) رضایت شغلی نیز بهتر بود. همچنین بین رضایت شغلی با اضطراب مرگ پرستاران رابطه ی معنی داری وجود نداشت. علاوه بر این بین کیفیت خواب و اضطراب مرگ پرستاران نیز رابطه ی معنی داری بدست نیامد. دیگر یافته ها نشان داد بین بخش های مختلف به لحاظ رضایت شغلی و اضطراب مرگ تفاوت معنی داری وجود دارد اما به لحاظ کیفیت خواب این تفاوت معنی دار نبوده است . با مقایسه متغیرهای رضایت شغلی، کیفیت خواب و اضطراب مرگ در پرستاران بخش های مختلف که به دو گروه با پیش فرض یک گروه با احتمال شرایط کار دشوار تر (گروه 1) و گروه دوم شامل سایر بخش ها انجام پذیرفت، داده ها تفاوت معنی دار بین میزان رضایت شغلی دو گروه و به نفع گروه دوم را نشان داد اما تفاوت معنی داری بین متغیرهای اضطراب مرگ و کیفیت خواب در دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد رضایت شغلی متأثر از کیفیت خواب بود و لذا توجه به این متغیر به منظور بهبود میزان رضایت مندی پرستاران امری مهم و اجتناب ناپذیر است. همچنین وضعیت رضایت شغلی متأثر از شرایط دشوار کار و نیازمند توجه بیشتر به گروهی از پرستاران که در چنین وضعیت کاری قرار دارند، خواهد بود. بنابراین توجه خاص به پرستاران از لحاظ فراهم نمودن تمهیدات مناسب رضایت شغلی ضروری به نظر می رسد. همچنین وجود اضطراب مرگ بالاتر از حد معمول در پرستاران نیازمند بررسی و تأمل بیشتر است.
آمنه قاسم پور سعید موسوی پور
هدف اساسی این مطالعه، بررسی تاثیر آموزش علوم تجربی مبتنی برالگوی ویلیامز بر میزان خلاقیت، نگرش به درس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. اطلات لازم بر اساس آزمون سنجش خلاقیت تورنس(فرمb)، پرسشنامه ی نگرش به درس علوم و آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی جمع آوری شد. نمونه ی مورد مطالعه متشکل از 45 نفر دانش آموز پایه ی پنجم ابتدایی(22 نفر گروه آزمایش و 23نفر گروه کنترل) با روش تصادفی انتخاب شدند. پس از 14 جلسه اجرای الگوی ویلیامز در گروه آزمایش و تحلیل داده ها با آزمون t وابسته و t مستقل، نتایج نشان می دهد که الگوی ویلیامز بر افزایش میزان خلاقیت( سیالی، انعطاف پذیری، بسط، ابتکار)، نگرش به درس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر معنی داری دارد
زینب خودآرام شمس الدین هاشمی مقدم
هدف از این تحقیق مقایسه نگرش به عوامل درون مدرسه ای و انگیزه پیشرفت در دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه مدارس هوشمند و عادی شهر اراک در سال تحصیلی 93-92 است.جامعه آماری این تحقیقرا کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه مدارس هوشمند و عادی شهر اراک که در مجموع 2122 نفر می باشند تشکیل می دادند.نمونه آماری در این پژوهش متشکل از 584 نفر است که از این تعداد 292نفر را دانش آموزان مدارس هوشمند و 292نفر را دانش آموزان مدارس عادی تشکیل می داد. ابزار تحقیق در این مطالعه عبارت بودند از پرسشنامه محقق ساخته عوامل درون مدرسه ای و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس که تحقیقات قبلی برای این ابزارها روایی و پایایی مناسبی ذکر کرده اند. با توجه به موضوع مورد بررسی روش تحقیق از نوع علی-مقایسه ای است و روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون tمستقل استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها در خصوص متغیر عوامل درون مدرسه ای نشان می دهد که هیچ تفاوت معنا داری میان نوع نگرش دانش آموزان به جو مدرسه ، محیط مدرسه ، نقش مدیران، نقش معلمان در مدارس هوشمند و عادی وجود ندارد ولی میان نوع نگرش به نقش مشاوران و همسالان در مدارس هوشمند و عادی تفاوت معناداری وجود دارد . همچنین نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی در میزان انگیزه پیشرفت تفاوت معنا داری وجود ندارد . در زمینه آگاهی بخشی معلمان و مدیران برای پیوند میان برنامه های مدارس با شیوه های نوین آموزش و یادگیری مبتنی بر فناوی اطلاعات و ارتبا طات سازمان آموزش و پرورش دوره های آموزشی ضمن خدمت برگزار کند.
سعیده کریمی زاده سید شمس الدین هاشمی مقدم
این پژوهش به منظور بررسی رابطه ی میزان استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات با خلاقیت وخودنظم دهی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه اراک در سال تحصیلی 93-1392انجام شده است. فرض کلی آن است که بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات با خلاقیت وخودنظم دهی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه اراک رابطه ی معناداری وجود دارد. روش پژوهش توصیفی وازنوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل در دانشگاه اراک بودند وحجم نمونه با روش مورد مطالعه در این پژوهش 150 نفر بود. دراین پژوهش نمونه گیری به شیوه قابل دسترس می باشد به گونه ای که با مراجعه به دانشکده های علوم انسانی وکشاورزی از میان دانشجویان ارشد تعدادی دانشجو انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی محقق ساخته ی فناوری اطلاعات وارتباطات‚ پرسشنامه ی خلاقیت عابدی وپرسشنامه ی خودنظم دهی بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی نظیر محاسبه ی میانگین‚ واریانس و انحراف معیار وهمچنین از روش های آمار استنباطی (شامل رگرسیون وضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد. درنهایت پژوهش به این نتیجه رسید که بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات وارتباطات با خلاقیت وخودنظم دهی رابطه ی معنی داری وجود دارد و بر اساس رگرسیون انجام شده فناوری اطلاعات وارتباطات پیش بینی کننده ی مناسبی برای خلاقیت وخودنظم دهی می باشد. باتوجه به نتایج به دست آمده از پژوهش و به دلیل محتوای آموزشی ای که فاوا دارد و می تواند باعث افزایش خلاقیت وخودنظم دهی شود بنابراین توصیه می شود بافراهم ساختن بستر مناسب‚ استفاده از فاوا مورد اهمیت قرار گیرد.
محسن باقری سعید موسوی پور
هدف: این پژوهش با هدف آموزش چندرسانه ای رژیم غذایی به مادران و تاثیر آن بر رفتار های ناسازگارانه و مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در شهر اراک در سال 94-1393 صورت گرفت. روش: در اولین جلسه به منظور ارزیابی میزان اطلاعات مادران دارای کودک اتیسم با آن ها مصاحبه شد. شرکت کنندگان در این پژوهش شامل 20 دانش آموز دارای اختلال اتیسم 6 تا 11 ساله و مادران آنها بودند. نوع مطالعه در این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و آزمایش است که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. مادران گروه آزمایش در 12 جلسه 30 تا60 دقیقه-ای تحت آموزش چند رسانه ای رژیم غذایی محقق ساخته، قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله دو گروه دانش آموزان به وسیله مصاحبه تشخیصی اتیسم - تجدید نظر شده (adi-r) ارزیابی شدند و داده ها جمع آوری شد. یافته ها: بعد از مداخله یافته های آزمون های چند متغیری تحلیل کوواریانس نشان داد که دانش آموزان گروه های آزمایشی و گواه هم از نظر مهارت های ارتباطی و هم از نظر رفتارهای ناسازگارانه تفاوت معناداری با هم دارند. آزمون تحلیل اندازه گیری مکرر نشان داد که اثر متقابل معناداری بین گروه گواه و گروه آزمایش وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که آموزش رژیم غذایی از طریق چندرسانه ای باعث افزایش مهارت های ارتباطی و کاهش رفتارهای ناسازگارانه کودکان دارای اختلال اتیسم شده است.
جواد آقامحمدی سعید شاه حسینی
هدف از این پژوهش مقایسه تاثیر میزان استفاده از ارتباطات بیواسطه و ارتباطات رسانهای بر میزان انگیزش پیشرفت، تفکر انتقادی و تفکر خلاق دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه اراک در سال تحصیلی 94-1393 است. پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون است. جامعه آماری شامل کلیهی دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه اراک در سال تحصیلی 94-1393 است که تعداد 50 نفر از آنها انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه ارتباطات بیواسطه (25 نفر) و گروه ارتباطات رسانهای(25نفر) جایگزین شدند و آموزش دیدند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی و پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده گردید. اطلاعات حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون t مستقل توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافتههای بدست آمده؛ میزان استفاده از ارتباطات بیواسطه و ارتباطات رسانهای بر میزان انگیزش پیشرفت به یک اندازه موثر بوده اند. همچنین میزان استفاده از ارتباطات رسانهای در مقایسه با استفاده از ارتباطات بیواسطه بر میزان تفکر انتقادی بیشتر موثر بوده است. علاوه بر آن میزان استفاده از ارتباطات بیواسطه در مقایسه با استفاده از ارتباطات رسانهای بر میزان تفکر خلاق بیشتر موثر بوده است.
سعید موسوی پور حسین اسکندری
چکیده ندارد.
سارا ایزدپناه حمید رضاییان
هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک های یادگیری با رویکردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان دانشگاه اراک در سال تحصیلی 86-87 می باشد . باتوجه به این که جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه اراک می باشد که تعدادشان 6547 بود با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 500 نفر بعنوان نمونه از گروههای مختلف آموزشی انتخاب شدند . روش تحقیق بکاررفته ، روش توصیفی تحلیلی و از نوع همبستگی می باشد و ابزار تحقیق دو نوع پرسشنامه است : پرسشنامه های سبکهای یادگیری کلب و پرسشنامه رویکردهای مطالعه و یادگیری مارتون و سلجو. در این پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی مثل : فراوانی ، انحراف معیار ، ضریب همبستگی و غیره و همچنین آمار استنباطی مثل ضریب رگرسیون سلسله مراتبی و تحلیل واریانس چند متغیری به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد و نتایج ذیل بدست آمد : تنها بین سبک های یادگیری ( تجربه عینی ، مشاهده تاملی ، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال ) با رویکرد مطالعه و یادگیری عمیق رابطه معنا دار ( 05/0 p < ) وجود دارد. تفاوت درسبکهای یادگیری دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه اراک از لحاظ آماری معنا دار نیست. رویکردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان دانشگاه اراک در رشته های مختلف متفاوت می باشد و از لحاظ آماری رابطه 05/0 p < تایید شده است. تفاوت معناداری بین سبک های یادگیری دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه اراک مشاهده نگردیده است. تفاوت در رویکردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از لحاظ آماری معنادار نبوده است . از بین چهار سبک یادگیری تنها متغیر مفهوم سازی انتزاعی در دانشجویان دختر و پسر متفاوت می باشد و سه متغیر دیگر نمی توانند پیش بینی کننده متغییر ملاک جنسیت باشند. و سرانجام از میان سه رویکرد مطالعه و یادگیری تنها رویکرد مطالعه و یادگیری سطحی بی تفاوتی در بین دانشجویان دختر و پسر متفاوت می باشد و تفاوت معناداری بین دو رویکرد دیگر با جنسیت دانشجویان مشاهده نشده است.