نام پژوهشگر: ابوالقاسم دادور
لیلا پورکاظمی ابوالقاسم دادور
پوشاک همواره از ارزشمندترین مواریث فرهنگی هر قوم و ملتی به شمار می رود. این مقوله خود از بخشهای متفاوتی نظیر تن پوش، سرپوش و پای پوش تشکیل گردیده است. در این پژوهش محور اصلی بحث پیرامون پای پوشهای ایرانی در گستره زمانی هزاره پیش از اسلام تا عصر حاضر می باشد. بهترین مدرک جهت آگاهی یافتن از مشخصات و طرح پای پوشها، نمونه های تصویری در آثار هنری و تاریخی مربوط به هر دوره می باشد. از این رو کتبی نظیر تاریخ لباس و تاریخ هنر منابع مناسبی برای مطا لعه و بررسی به حساب می آیند. زیرا که با داشتن دقت نظر لازم در آنها می توان به ویژگیها، نکات ریز و جزئیات جالب توجهی در خصوص کفشهای هر دوره پی برد. گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی صورت پذیرفته و روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تاریخی است. به طور حتم پیرامون این موضوع پرسشهایی درذهن خوانندگان مطرح می شود، از قبیل اینکه میزان تغییر و تحولات در طراحی پای پوشهای ایرانی به چه صورت بوده است؟ با بررسی دقیق این بخش از پوشاک به اهداف ویژه ای می توان دست یافت. از بارزترین آنها پی بردن به اشتراکات و افتراقات موجود میان کلیه پای پوشهای ایرانی در طول تاریخ است. نتیجه نهایی آن آشنایی و درک بهتر از جایگاه طراحی پای پوش در سرزمین تاریخی ایران است. از طریق انجام چنین پژوهشهایی می توان متوجه کمی و کاستیهای مرتبط با این مقوله شد و اقدامات لازم را جهت برطرف نمودن آنها پی ریزی کرد. از جهاتی دیگر می توان به مبحث تخصصی طراحی لباس نگاهی دقیق تر داشت زیرا که بخشی از پوشاک را منحصراً مورد بررسی قرار می دهد .
الناز حدیدی عباس اکبری
تبادل فرهنگی-هنری و تأثیرات آن درزمینه نماد و نقش عقاب روی برخی آثار و مصنوعات هنری همانند مجسمه ها، فلزات و منسوجات، در مهم ترین و متمدن ترین سرزمین های باستانی، مانند ایران، یونان و مصر، دریک برهه زمانی خاص ونیز کشف چرائی و چگونگی نفوذ این نقش شناور در اساطیر و تصاویر برجای مانده ازاین سه تمدن، هدف اصلی پروژه حاضر است. اشاعه سبک های هنری یونان درشرق و خصوصاً درایران موجب تحولات بسیاری گردیده و دراین راستا یونان نیز از اثرات هنر اصیل ایرانی بی نصیب نبوده است. ضمن آن که تمدنی همچون مصر که سابقه ای طولانی تر و فرهنگی عمیق تر ازاین دو تمدن هم عصر داشت، به مثابه مادر تمدن های حاضر ایفای نقش می نمود و منبع الهامی غنی و قوی برای آن دو به شمار می رفت. دراین خصوص سعی شده است تا نماد و نقش عقاب برروی بعضی از مصنوعات ایران، یونان و مصر مورد مقایسه قرار گرفته و پس از تشریح جزئیات آثار مشتمل براین نگاره تاریخی در هرسه تمدن، به بررسی تطبیقی آنها پرداخته شود و میزان تأثیر و تأثرات آن ها دراین زمینه دقیقاً مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. برای نیل به این مقصود از روش اسنادی بهره برده شده که درنهایت منجر به اثبات فرضیه ها، دررابطه با داشتن مفاهیم نمادین و اسطوره ای این نقش و انعکاس آن درآثار سه تمدن ایران، یونان و مصر شده و یقین حاصل گردید که منشاء ظهور این نقش، در تحقیق حاضر، سرزمین کهن مصر بوده و ایران و یونان هریک با توجه به اساطیر غالب خویش ازآن بهره برده اند، که دراین میان باتوجه به قرابت زمانی دوتمدن اخیر و نفوذ عوامل متقابل درسبک هنری هریک از آن ها، حضور این نقش مایه دراین تمدن ها، دارای روابط معنادار و عمیقی می باشد. درنهایت ضمن استخراج تصاویر ازمنابع معتبر، جهت آشنایی و مقایسه هرچه بیشتر آثاری بانقش عقاب درتمدن های ایران، یونان و مصر، جداولی پانزده گانه تنظیم گردیده است تا به گردآوری و طبقه بندی بهتر و کامل تر مطالب کمک نماید.
مهتاب برازنده حسینی ابوالقاسم دادور
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر دین زرتشت بر هنر ایران پیش از اسلام می پردازد . بررسی هنر ایران باستان در طی دوران های تاریخی از ماد تا پایان دوره ساسانیان نمایانگر پیوند عمیق میان هنر و دین زرتشتی می باشد ، به گونه ای که اکثر آثار ارزشمند باقی مانده ملهم از مضامین معنوی در ارتباط با اعتقادات و باورهای دین زرتشت بوده و تصاویر و نقوش نمادین در انواع هنرها و فرم های معماری همه برگرفته از خصیصه های سنتی و تمثیلی در ارتباط با دین زرتشت هستند . نقوش نمادینه ای که در طول زمان در فرهنگ ملی و اساطیری ایران تثبیت شده اند و همواره تقابل میان خیر و شر ، راستی و ناراستی و تاریکی و نور را متأثر از آیین زرتشت در هنر ایران جلوه گر بوده اند . هنر ایران پیش از اسلام ، نظیر هنر دوران هخامنشی ، آمیزه و اختلاطی از روش ها و قالب های موجود در فرهنگ های بیگانه بوده است ، اما به عناصر اقتباس شده بیگانه نیز صبغه ای زرتشتی بخشیده است . هنر ایران باستان به ویژه در دوران هخامنشی و ساسانی بر پایه خداشناسی ، جهان شناسی و انسان شناسی زرتشتی شکل گرفته است . و تکرار مضامین اوستایی در زندگی مردمی که تا مدت های طولانی این دین را نه به صورت مکتوب بلکه شفاهی و تصویری حفظ نموده اند ، سبب گردید تا هنر نوعی وسیله برای تبلیغ ، نشر و انتقال این آیین باشد . این پژوهش ضمن بررسی شخصیت زرتشت و تعالیم و شرایع دین زرتشتی به تفاوت این دین با ادیان میترایی ، بودایی و مسیحی نیز می پردازد . گفته ها و آموزه های آیین زرتشت همواره منبع الهام هنرمندان و جزء لاینفک هنر ایران باستان محسوب می شود و از این تعالیم می توان به عنوان ماهیت هنر پیش ازاسلام یاد نمود . این رساله در تلاش برای نشان دادن تأثیر دین زرتشت بر هنر ایران ، کلیه آثار هنری موجود در دوران ماد، هخامنشی ، اشکانی و ساسانی را در ارتباط با دین زرتشت بررسی می نماید .
ملاحت میروکیلی ابوالقاسم دادور
با توجه به اینکه اعداد اسطوره ای نقش مهمی در زندگی گذشتگان ما ایفا کرده است و تاکنون بعضی از این اعداد نقش خود را حفظ کرده اند، این سوال مطرح می شود که ریشه این اعداد از کجا و از چه زمانی بوجود آمده است و کدام یک از باورهای اعتقادی باعث شده تا این اعداد رمز آمیز شوند و چگونه در آثار هنری تجسم پیدا کرده اند؟ هدف این پژوهش گردآوری، معرفی و بررسی اهمیت اعداد در اساطیر ایران و جایگاه آن در هنرهای پیش از اسلام می باشد و از مسائل مهمی که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد تأثیر کیش زرتشتی و نقش طبیعت بر شکل گیری اعداد اسطوره ای می باشد و اینکه چه تأثیری بر هنر گذاشته و در کدام آثار هنری بیشترین کاربرد را داشته است. روش پژوهش به صورت توصیفی ، تحریری است و ابزار کار مطالعه کتابخانه ای می باشد که در این راستا تمدن ماقبل تاریخی ایران در حیطه اساطیر، ادیان ، موقعیت تاریخی و جغرافیایی و در ادامه مهمترین اعداد اسطوره ای با توجه به باورهای اساطیری و دینی مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه که در نتیجه بدست آمده این است که کاربرد اعداد در هنرهای ایران باستان بسیار محدود است. باور به تقدس اعداد در آثار هنری در دوران اولیه زندگی بشر مخصوصا در هنرسفالگری و فلزکاری بوضوح احساس می شود ولی به تدریج تا سلسله ساسانی ، نقوشی که مرتبط با اعداد می باشد به نقوش تزئینی گرایش پیدا کرده اند.
نسیم ناظمیان ابوالقاسم دادور
امروزه مطالعه بر روی نمادهای کهن اقوام و ملل گوناگون گسترش بسیار یافته و محققین به اهمیت مطالعه بر آثار فرهنگی و هنری برجای مانده از روزگاران قدیم، بیش از پیش پی برده اند. چرا که هنر و تمدن کنونی هیچ ملتی را نمی توان جدا از گذشته فرهنگی و هنری آن مورد بررسی قرار داد. هدف پژوهش حاضر آن است که نشان دهد، بسیاری از نمادهای باران زایی به کار رفته بر سفالینه های پیش از تاریخ همچنان در هنر و فرهنگ ایران تداوم یافته و سرچشمه نمادها و نقوشی هستند که امروزه در هنرهای سنتی ایران، به ویژه در دستبافت های عشایری کاربرد دارند. برای نیل به این مقصود سعی شده پس از شناسایی نمادهای باران زایی بر سفالینه ها در شش گروه کلی نمادهای حیوانی، گیاهی، انسانی، سماوی، هندسی و ترکیبی، به جستجو و تشخیص همان نمادها بر قالیچه های عشایری پرداخته و بررسی تطبیقی میان آنها انجام شود تا بدین ترتیب چگونگی تداوم این نقوش از جنبه بصری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این رساله از روش اسنادی و کتابخانه ای بهره برده شده و در انتها شباهت ها و تفاوت های این نمادها بر روی سفالینه و قالیچه مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه ای مبنی بر تداوم نمادهای باران زایی پیش از تاریخ بر قالیچه های عشایری حاصل گردیده است.
تینا بنی هارونی ابوالقاسم دادور
این رساله نگاهی است به اساطیر و الهه های متنوع درایران، بین النهرین، هند، مصر، یونان و روم و باورهای قومی پیرامون آنها. این ایزدبانوان، سمبل بسیاری از عناصر هستی از جمله زمین، زایندگی و رستنیها بوده که بیان چیستی، مفهوم و محتوای این نقشمایه از ایزدبانوها در گستره پیش از تاریخ و ارتباط آن با اسطوره های کهنتر و سیرتکاملی آنها و بررسی وجوه اشتراک و افتراق میان آنها درتمدنهای کهن مورد نظر نگارنده میباشد. فصل دوم و سوم شامل تعریف اساطیر و کارکرد و بررسی منشأ، خصوصیات و مولفه های اسطوره ها و ارتباط آنها با تاریخ و دین با نگاهی به کتب مقدس، نظریه های پیرامون اسطوره شناسی زن و نقش سمبولها در شکلگیری یک اسطوره و پیوند آن با اصل مادینه هستی و ویژگیهای عام نیروی مونث است.همچنین با نگاهی به پیکره های ساخته شده از زنان و علل ساخت پیکره زن در فرهنگهای پیش از تاریخ به اشکال عادی و حیوانات، نگارنده به دنبال کارکرد ویژه قدرت مقدس زنانه در آنهاست. در فصلهای بعد به ترتیب به اساطیر ایران پیش از تاریخ و تمدنهای مختلف ایران از دوران مادها تا ساسانیان و در پی آن به معرفی ایزدبانوهای مختلف ایرانی و ویژگیهای زن در شاهنامه و سپس تجلی "کهن الگوی" زن درتمدنهای تاریخی بین النهرین، هند، مصر، یونان و روم مورد بررسی قرار گرفته است.این پژوهش به شکل توصیفی بوده و اطلاعات لازم آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات اینترنتی و از منایع و کتب معتبر استخراج شده است. نتیجه گیری این پژوهش با مقایسه ایزدبانوان تمدنهای باستان صورت گرفته است و بیانگر این مطلب است که اسطوره ها تنها از لحاظ پوسته بیرونی متفاوت به نظر می آیند،اما جوهردرونی آنها یکی است و همگی آنها بر مبنای ذات بشری انسانها ساخته و پرداخته شده اند.
مهرنوش فرهی ابوالقاسم دادور
در این پژوهش که به موسیقی ایران در دوران ساسانی(650-226میلادی) می پردازد، سعی شده تا طی معرفی سازهای رایج درآن عصر،تا حد امکان ویژگی های ساختاری و نحوه نواختن آنها و همچنین نوع کاربرد آنها براساس نقش برجسته ها و تصاویر روی ظروف به جا مانده از آن دوره مورد بررسی قرارگیرد تا از این طریق بخشی از هویت فراموش شده هنر و به خصوص موسیقی ایران در دوران باستان بازشناسانده و معرفی شود. در این راستا نقش برجسته طاق بستان در کرمانشاه به عنوان تنها نقش برجسته ای که به سازهای موسیقی آن دوره اشاره می کند و ظروف سیمین به جا مانده از آن دوران که تعداد قابل توجهی از آنها نوازندگان و سازهای موسیقی عصر ساسانی را به تصویر می کشند، مبنای این بررسی قرار گرفته اند. به این ترتیب که پس از گرد آوری عکس ها و تصاویر متعدد از نمونه های فوق الذکر که عمدتا از کتاب ها و منابع گوناگون تهیه شده اند، به تحلیل و تفسیر آنها پرداخته ایم. اما بدیهی است که اکتفای صرف به نقوش ، قطعا روند بررسی را با مشکلاتی مواجه خواهد ساخت . به همین دلیل و در جهت بهبود روند بررسی، سعی کرده ایم تا در ضمنِ بررسی و تفسیر سازها درتصاویر، از معدود آثار مکتوب به جا مانده از دوران باستانی ایران و دوران پس از آن وهمین طور آثار دیگری که هرکدام به نوعی به ویژگی های موسیقی و سازهای دوره ساسانی اشاره کرده اند نیز استفاده کنیم. به طور خلاصه می توان گفت که در این پژوهش سعی کرده ایم که تاحد امکان، تمامی نکات پراکنده ای که به نوعی به روزگار موسیقی ساسانی وخصوصا سازهای آنان مربوط می شوند را با محور قرار دادن نقش برجسته ها و تصاویر روی ظروف آن عصر برشماریم تا ما را در نتیجه گیری نهایی و شناسایی سازهای باستانی ایران یاری کنند.
بیتا ابراهیمی مریم حسینی
سهروردی بنیان گذار حکمت اشراق و یکی از حکیم – عارفانی ست که آفریننده ی زیباترین داستان های رمزی، برای بیان حقایقی است که در نامه های خداوندی مخزون است و در سخنان حکیمان پیشین مکنون مانده است. "مونس العشاق" یکی از قابل تأمل ترین رسایل رمزی سهروردی است. شیخ اشراق در این روایت، حدیث عشق را با استفاده از داستان قرآنی حضرت یوسف به تصویر می کشد. این داستان با ارایه تاویلی نمادین از داستان جدایی یوسف از کنعان، سفر او به مصر، عشق زلیخا به یوسف و در نهایت به تخت نشستن یوسف؛ بیان می کند که عشق تنها راه عروج انسان است و اگر انسان با قربانی کردن گاو نفس، آمادگی پذیرش عشق را داشته باشد و اگر عشق انسان را قابل بداند و در جان او رخنه کند، آنگاه لیاقت حضور در برابر پیر و قدم گذاشتن در مسیر عروج و دستیابی به جاودانگی با غسل در چشمه ی زندگانی را خواهد داشت. "مونس العشاق" یکی از رسایلی است که به زیبایی یکی شدن عرفان و هنر را تصویر می کند. عارف – هنرمند شیفته که برای بیان ادراکات خود، جز از زبان هنر، از زبان دیگری مدد نمی یابد، اثری هنری آفریده است تا رموز عرفانی را در آن توصیف کند. این رساله با رمزهاست که به بیان می آید و شیخ اشراق، برای بیان آن چه که به فهم و درک در نمی آید، از نمادهایی بهره می برد که نماینده ی مفاهیم و تجارب عرفانی، الهی و فلسفی هستند. بررسی نمادها در داستان "مونس العشاق" موضوع این رساله است. این نمادها هر کدام نماینده ی اشیاء، موجودات، اشخاص و عناصری مربوط به حیطه ها و عوالمی ورای عالم مادی هستند و بر تجارب و ادراک های روحانی دلالت دارند. نمادهایی که خود یکی از حلقه های پیوند هنر و عرفان به حساب می آیند. هر کدام از آن ها در تاریخ زندگی بشر قدمتی بس کهن دارند و زنجیره ای نامرئی آن ها را به گونه ای ظریف به هم پیوند می دهد. در هر تمدن باستانی، در ادیان، آیین ها، اساطیر و غیره تنها چیزی که بدون تغییر منتقل شده، همانا تأویل نمادین اشیاء و واقعیات است. این گونه است که رابطه ی انسان با جهان ماورای این عالم برای درک و رسیدن به حقیقت همواره از مفاهیمی مشترک برخوردار بوده است. واژه های کلیدی: سهروردی، مونس العشاق؛ نماد، عرفان، هنر.
یه ستیره مرتضایی ابوالقاسم دادور
در متون کهن زرتشتی،گیاه به عنوان عنصری اساسی در مرحله ی چهارم از آفرینش،یعنی در مرحله ی تعادل میان شش عنصر دیگر، خلق می شود. با بررسی گیاه در این متون به این نتیجه رسیدیم که گیاه به طور مستقل به مثابه عنصری برای حفظ حیات در زمین است. گیاه اسطوره ی جاودانگی است. هر موجودی که به ظاهر از بین می رود، حتی اگر خود گیاه هم باشد، باز هم به صورت گیاه نو به نو حیات می یابد و به این ترتیب جاودانه می ماند: کیومرث می میرد اما از نطفه ی او گیاه ریواس می روید که سالیان سال به صورت نسل انسان بر روی زمین جاودانه می ماند. گاو یکتا آفریده می میرد، اما از اندام او گیاهان می رویند؛ گیاهان هر سال و هر بهار زنده می شوند و اینچنین به مردمان و جانوران کمک می کنند تا بر روی زمین باقی بمانند. در متون بررسی شده تنها عنصر گیاه است که قربانی می شود. قربانی کردن تکرار آیین آفرینش است؛ گیاه قربانی می شود تا نیروی حیات آزاد گردد: برسم و گیاهان خوشبو از این دسته هستند. از طرفی بشر همواره می ترسد تا میوه ها و گیاهان خوراکی را که موجب تداوم حیات او می شوند از دست دهد برای همین نوبر ها را قربانی می کند تا ایزدان را خشنود کند. در متون پارسی، برسم که دسته ای از شاخه های جوان و باریک و یک اندازه ی درخت است سوزانده و قربانی می شود. این یکی از نکاتی است که اهمیت بسیار زیاد درخت را بر ما عیان می سازد. درخت معنای سرچشمه ی پایان ناپذیر باروری کیهان را دارد: درخت همه تخم، که تخم همه ی گیاهان اعم از خوراکی و دارویی و خوشبو را در بر دارد در میان پالوده ترین آب ها در دریای فراخکرد قرار دارد. در کنار آن درخت گوکرن قرار گرفته است و گل سپیدی که از آن می روید، هوم سپید، نامیرایی و جاودانگی می بخشد. آنقدر اهمیت دارد که دو کر ماهی مدام از آن محافظت می کنند تا وزغی که اهریمن برای برای نابودی آن خلق کرده است، به آن دست نیابد. گوکرن همان درخت زندگی در متون کهن پارسی است و در بندهش گیاه برتر معرفی شده است. در شکل نمادین هم این گیاه است که موجب تداوم نسل ها و انسان های پاک می گردد. اینچنین که کسی که گیاه هوم را بستاید و آماده کند، او را فرزندانی پاک خواهد بود یعنی نسل وی جاودانه می ماند. و مهم تر از همه آن که در فرشکرد هم نوشابه ای که جاودانگی می بخشد، از گیاه به دست می آید؛ یعنی از هوم پاک طلایی زیبا روی. اما با گذشت زمان، مفاهیم اسطوره ای رنگ می بازند و گیاه هم از این قاعده مستثنی نیست. دیگر نگهبانانی برای حفاظت از گیاهان و درختان فرا زمینی وجود ندارند. در متون، اسطوره های گیاهی به نمادهای گیاهی تقلیل می یابند. گیاه شخصیت مستقل خود را از دست می دهد و فقط به ابزاری برای زیبا سازی کلام بدل می شود و حتی از ایماژ هم به آرایه های ادبی همچون استعاره و تشبیه بدل می شود. در نقوش گیاهی هم همین اتفاق می افتد. در دوران اساطیری نقوش گیاهی بر روی جام هایی مقدس که برای انجام مراسم آیینی خاص به کار می رفته اند، دیده می شود یعنی کارکرد آن ها تقدس بخشیدن به ظرف مورد استفاده بوده است. یا اینکه در ابزار جنگی برای قدرت بخشیدن به کار می رفته اند و یا نشان دهنده ی یک قدرت پادشاهی بوده اند. اما به مرور زمان این نقش ها به نقوشی تکراری برای تزیین بدل می شوند. بیشتر نقش هایی که درخت زندگی در آن ها به تصویر درآمده است به صورت تصویرسازی به نقل صحنه ای از داستان درخت پرداخته اند که این نقش هم به صورت نقش مایه ای درآمده که در دوره های مختلف تاریخی تکرار می شود. یکی از درختهایی که در متون به عنوان درخت سرور معرفی شده است، درخت نخل است که البته جایگاه آن هرگز در حد درخت همه تخم و گو کرن و هوم نیست. اما در نقوش، درختی که بیشتر از همه می بینیم، درخت نخل است. در دوره های اسلامی در بسیاری از نقوش گیاهی به کار رفته، از نقش مایه های دوران قبل از اسلام الهام گرفته شده است اما با کارکردی متفاوت و با تأثیر گرفتن از شرایط و تغییرات ایدئولوژیک و تاریخی. یکی از این نقش مایه ها که در دوران اسلامی هم بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، نقش درخت و مخصوصاً درخت نخل و سرو است. در ایران چه در دوره های پیش از اسلام و چه بعد از اسلام، نقوش گیاهی به دو صورت ظاهر شده اند: یکی اینکه تعریف و توصیف آن را می توان در متون ادبی یافت؛ که البته تعداد آن ها بسیار معدود است. و دیگر آن که صرفاً برای تزیین و زیبایی آثار به کار برده شده اند و ممکن است از دوره های پیش از خود و یا از کشورهای همجوار با اعتقاداتی متفاوت وام گرفته باشند. و این به آن معنی است که در بسیاری از آثار ، نقوش گیاهی همان کارکردی را که گیاه در متون دارد، ندارند.
پریا شهوازی فاطمه کاتب
در این پایان نامه سیر تحول پیکره آدمی در مکاتب نگارگری ایران ، و روند تکامل آن و دور شدن پیکره از تاثیرات هنر چین و هنر بیزانس در مکاتب مختلف و تبدیل شدن به پیکره های کاملا ایرانی در هنر نگارگری پرداخته شده است . در مکتب نگارگری تبریزاول ، پیکره ها دارای ویژگی های چون کشیدگی و بلندی قامت ، بیان حالات عاطفی شدیددر چهره ها و بیشترین بیان احساس از طریق حرکات بدن را دارا می باشد. در نگاره ای مکتب شیراز ، پیکره ها ریزنقش با سرهای بزرگ و سیمای بیضی ترسیم شده و حالتگرایی و تحرک کم دیده می شود . پیکره های هرات کوچک و نوعی رئالیسم در حالات چهره نمایان شده است در مکتب تبریز دوم ، پیکره ها با قامت کشیده و چهره های پرحالت می باشد .تعداد پیکره در نگاره ها بسیار پرتعداد است . درمکتب اصفهان شاهد رواج تک پیکره هستیم که در زمینه ساده ترسیم شده و تحت تاثیر واقع گرایی غربی است .
لیلا کشاورز ابوالقاسم دادور
بیشک، نوع حکومت هر یک از شاهنشاهان ساسانی یکی از عوامل تأثیرگذار بر هنر و هنرمندان در این دوره بوده است و در این پژوهش کوشیده شده حاصل این تأثیرات بر هنر فلزکاری با تأکید بر ساخت ظروف سیمین، مسکوکات و زیورآلات مورد بررسی قرار گیرد. روش تحقیق جهت نیل به اهداف پژوهش اسنادی بوده است که با مطالعات صورت گرفته این نتیجه حاصل شد که نوع حکومت و کشورداری هر شاه ساسانی بر هنرمندان و نیز فلزکاران در خلق اثر هنریاشان بیتأثیر نبوده است و اشیاء به جا مانده، به خصوص تصاویر نقش شده بر ظروف سیمین و مسکوکات این دوره بیانگر این امر هستند؛ و شاهنشاهان ساسانی از هنر این دوره و فلزکاری که مورد پژوهش در این تحقیق بوده، همچون ابزاری جهت تبلیغ و نیل به مقاصد سیاسی خود سود جستهاند.
آزاده دالایی ابوالقاسم دادور
هنراسلامی مظهر تجلی صفت جمال الهی در صورت های مادی است که توسط هنرمندان مسلمان خلاق و متعهد که هدفی جز رهبری ، بیداری و تعالی روح انسانی ندارد، خلق می شود. مشاهده نمونه های ارزشمند و زیبای آثار هنری اسلامی در قالب شعر و ادبیات، هنرهای تجسمی و معماری ، هر بیننده ای را به این فکر وا می دارد که در ورای این آثار بی بدیل چه اندیشه ، نظر و تفکری نهفته است ؟آثاری که روح آدمی را تلطیف نموده و انسان را به آرامش دعوت می کند و در حین کثرت اشکال و الوان و طرح های منسوب به اسلیمی و ختایی، نقوش هندسی و انتزاعی، انـسان را به وحـدت و توحـید الهـی رهنمـون می شود. مساله ای که امروزه به دغدغه ای در محافل علمی و دانشگاهی دنیای اسلام مبدل شده است. هـدفی که ما نیز در این رساله دنبال می کنیم پاسخ به همین مساله است. اینکه ریشه های فکری و مبادی عمیق نظری هنر در دنیای اسلام را با توجه به عدم ثبت و تدوین مجزای آن در متون و اندیشه های اسلامی، از متن آراء متفکرین مسلمان و فلسفه و اصول اسلام، کشف و ضبط نمائیم تا پاسخی قانع کننده باشد برای آنها که هنر راستین اسلامی را فاقد جنبه های نظری و مبادی زیباشناختی می دانند. لازم به ذکر است که ایران به عنوان هسته اصلی شکل گیری تمدن اسلامی و آراء شعرا و اندیشمندان ایران اسلامی در این رساله مورد توجه خاص قرار گرفته است.از این رهگذر، ارکان زیبائی و معنای هنر و هنرمندی در عالم اسلام با تکیه بر مفاهیم حکمی، عرفانی و اصول اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد و پیوند هنر و زیبائی با ارزشهای فکری و نظری اسلام، بررسی و تبیین می شود.و در انتها به این نتیجه می رسد که مباحث هنر وزیبایی در آراء اندیشمندان اسلام ،تحت عناوینی چون «فن وصناعت»،«آفرینشگری وصورتگری»،«حسن وجمال» ، همواره کانون بحث و نظر متفکران و فلاسفه اسلامی بوده است، هرچند غبار غفلت پژوهشگران مسلمان در طول تاریخ آن را کمرنگ نموده باشد
ناهید وجدانی بوشهری اشرف السادات موسوی لر
در این پژوهش چهل و پنج نگاره از اژدها، در نگاره های سنتی و معاصرایران از قرن هشتم تا چهاردهم هجری از نظر تفاوت فضا های نگاره، نوع و نقش نمادین اژدها و ارتباط موضوعی آن با متون ادبی مورد بررسی قرار داده شد. تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است؛ روش گردآوری اطلاعات از طریق کتابخانه ای، منابع مکتوب و تصویری است و از شیوه استدلال، نشانه و معیاریابی به منظور ارزیابی فرضیه استفاده می شود. نتیجه حاصل از این پژوهش این است که: تصویر اژدها در برخی از نگاره ها، اعم از سنتی و معاصر وابسته به متون ادبی نیست و این امر در نگاره های معاصر، تعداد بیشتری را به خود اختصاص می دهد. همچنین اژدها به عنوان یک سمبول جهانی و متأثر از تمدن های دیگر و بر اساس متون ادبی فارسی، نقشی دوسویه در فرهنگ ایرانی دارد؛ یعنی در نگاره های معاصر و سنتی هم جنبه خیر دارد و هم شر. از آن جا که فضاسازی در نگارگری ایران، متأثر از عوامل خاصی می باشد؛ طبعاً نگاره هایی نیز که دارای تصویر اژدها هستند دارای فضاهای بسیار متفاوتی می باشند.
آزاده نیکو ابوالقاسم دادور
سقانفارها بناهایی آیینی در مناطق شمالی ایران هستند که با تلفیق عناصر معماری سنتی و بومی منطقه به وجود آمده اند و زمان ساخت آنها به دوره قاجار بر می گردد. این نوع بناهای چهارگوش، در دو طبقه و بر روی چهار پایه چوبی در کنار امامزاده ها، تکایا و گورستان ها جای گرفته اند. استفاده از هنر نقاشی، خوشنویسی و منبت کاری به طرز چشمگیری در این بناها مشاهده می شود. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و میدانی است. هدف از پژوهش ضمن بررسی بنای سقانفار کیجاتکیه بابل، تحلیل دلایل ساخت بنا، تزیینات، نمادها و سمبل های به کاررفته در محتوا و فرم نقوش می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از اشتراکات فراوان نقش ها و نمادهای این بنا و کارکرد آن، با مفاهیم و روایت های اسطوره ای و مذهبی است.
آذرخش معصومی زیولایی ابوالقاسم دادور
چکیده : ایران به لحاظ قدمت تاریخی دارای تنوع آداب و رسوم و عقاید است و به همین لحاظ دارای فولکلوری غنی است . شواهد آن افسانه ها و اساطیری است که از زمان زرتشت و صدها سال قبل از آن در اوستا منعکس شده است . در این پژو هش کنش و واکنش میان عرصه هنر فولکلور و زن روستایی مورد بررسی قرار می گیرد . این روند از معرفی بخشهای مختلف فولکلور و پس از آن عرصه های مشترک فولکلور و هنر زنان روستایی به همراه نمونه های متعدد شروع شده و با بررسی فعالیتهای اقتصادی زنان روستایی در زمان پیش از ورود کارخانجات صنعتی به منطقه و پس از آن مدرن شدن اقتصاد در همه عرصه ها و تاثیر آن بر آن بخش از هنر فولکلور که در ارتباط تنگاتنگ با مبحث اقتصاد است ادامه می یابد . در انتها وجود تفکر مردسالاری به عنوان یکی از بستر های مهم شکل گیری ادبیات شفاهی در بین زنان جامعه روستایی و نمودهای مختلف آن در جامعه روستایی با بررسی نمونه ذکر شده است . قسمت اعظم این پژوهش مبتنی بر تحقیقات میدانی و مصاحبه می باشد و جمع آوری نمونه ها به صورت تصادفی از بین جمعیت آماری زنان روستایی ساکن در روستا در دو بازه سنی 80-50 و 45 -25 سال انجام شده و در مرحله تحلیل ونقد ، نمونه ها با در نظر گرفتن پارامتر هایی چون انطباق با ساختار فولکولور منطقه ، نظرات اهل فن و آرشیو های ثبت شده توسط پژوهشگران دیگر مورد بررسی قرار گرفت . واژگان کلیدی : هنر فولکلور ، زن روستایی مازندرانی ، مردسالاری ، اقتصاد روستایی
نسرین یاوری خانم امیر اینانلو
با توجه به تعاریفی که از تصویرگری و شیوه روایت در فصل های پیشین مطرح شد و با بررسی هایی که در تحلیل و تجزیه اثر باستانی تاق بستان، جنبه های روایتگرانه آن مد نظر قرار گرفت. می توانیم نکاتی کلی را به عنوان نتیجه گیری از مباحث یاد شده مطرح کنیم: الف) در این حجاری هدف هنرمند بازگویی و روایت گزارشی از مراسم شکار شاه (خسرو پرویز) در قالب نقوش حک شده یا بیان با زبان تصویر است. ب) در نقاشی ها و تصویرسازی های باستانی مربوط به انسان غار نشین، که در کنار بیان تصویری، جنبه های آئینی و جادویی نیز داشتند، اما در این اثر، بیان روایتگرانه در درجه نخست اهمیت قرار دارد و اهداف آئینی آن چندان مطرح نبوده است. ج) استفاده از نمادها و نقوش تزئینی در این اثر، در کنار حفظ ویژگی های هنری ایندوره، در جهت شخصیت پردازی افراد ترسیم شده در این اثر، نقش مهمی را ایفا کرده است و در خدمت بیان روایتگرانه است. د) در این اثر از عواملی چون: حرکت، ریتم، تنوع، تکرار، بزرگنمایی و تزئین جهت بیان روایت بهتر استفاده شده است و آنرا از حالت ایستایی و صرفا نماین یا تزئینی به درآورده است. ذ) نقش برجسته های ساسانی بیشتر به انیمیشن نزدیک اند. زیرا در آنها فضا به راحتی برای بیان موضوع شکسته می شود و تخیل، تزئین، اغراق، نمادپردازی، در آن در جهت روایت یک داستان نقش اساسی را ایفا می کند) این نقش برجسته منظره قابل توجهی دارد چون ظاهراً از یک نقاشی مایه گرفته است توجه خاص به جزئیات شگرف و اشتیاق به روایت و توصیف دقیق صحنه ها و شخصیت ها، نوعی فرسکوی سنگی را ایجاد کرده که نشان می دهد این اثر از منابع تصویری منبعث شده است. ز) ابعاد نسبتا بزرگ این حجاری (70/5× 13/4) و دسترسی راحت آن برای تماشاگر که بی شباهت به پرده نقالی نیست، خود یکی دیگر از دلایلی است که جنبه روایتگری و دعوت به عموم مردم جهت بازدید از این بیان تصویری را نشان می دهد.
نسرین یاوری معصومه اینانلو
چکیده: این پایان نامه با عنوان بررسی ارزشهای تصویری و حرکتی (پویانمایی) در نقش برجسته شکارگاه طاق بستان به مقایسه این اثر هنری دوره ساسانی با هنر پویانمایی در دوران اخیر می پردازد.که با هدف معرفی و شناخت روشها و مبانی هنری و ارزشهای تصویری موجود در این نقش برجسته و پیدا کردن ریشه های نمادین و مبانی گرافیکی نهفته در آن و بررسی میزان نقش روایت و روایتگری در شکل گیری این آثار انجام شده است.که در نتیجه به قدرت هنرمندان آن زمان در استفاده از مبانی گرافیکی، سمبل ها و عنصر حرکت در بیان یک روایت (داستان) در یک اثر نقش برجسته در هنر تصویرگری دست می یابیم. واژه نامه : نقوش دوره ی ساسانی، نقش برجسته ، سمبل های دوره ساسانی،روایت، روایتگری، تصویرگری، پویانمایی
مهتاب مبینی ابوالقاسم دادور
هنر هخامنشی هنری درباری است که هدف آن نمایش اقتدار شاهان در زمینه های گوناگون هنری است. استفاده شاهان از هنر برای نمایش پایداری و قدرت پادشاهی بهترین رسانه به مخاطبان و مردمانی بود که درقلمرو پهناور هخامنشی ساکن بودند. در نتیجه پژوهش در نمادهای قدرت و تغییر و تحولات نمادهای پادشاهی در هنر هخامنشی؛ در شناخت تمدن، هنر، دین، اساطیر و اعتقادات هخامنشیان کمک نموده و اهمیت هنر را در رازگشایی برخی ناگفته های شاهان بر ما نشان می دهد. این پژوهش به روش تاریخی و توصیفی به بررسی نمادهای قدرت و سلطنت پادشاهان در هنرهخامنشی و تاثیر دین و سیاست در شکل گیری نمادهای پادشاهی می پردازد. آثار هنری هخامنشی مورد بررسی شامل کتیبه ها، نقوش برجسته ، مجسمه ها ، مهرها و سکه ها می باشد که دارای نقشمایه شاهان هستند و نیزآثاری که نقشمایه های نشان های سلطنتی و قدرت شاهان را در بر دارند. وجود یک نهاد سیاسی متمرکز و مقتدر شاهنشاهی برای به اجرا در آوردن کارکردهای مهم در دوره هخامنشی بصورت نظریه ای ذهنی انعکاس یافت که در آن مقام شاه تقدس می یافت. کاخ شاه تمثیلی از جهان هخامنشی بود و نشان های سلطنت نقوش برجسته آن همچون تاج، عصا ، کمان ، گل نیلوفر و .. شاه را نسبت به سایرین متمایز می کرد. معماری کاخها همچون سر ستونهای شیر و گاو و نقش ماه و خورشید در نقوش برجسته بیانگر تداوم فر و قدرت شاهی بود. پویایی نقوش برجسته هخامنشی با نقش خدایان و مردمان سرزمینهای تحت سلطه با مفاهیم گستردگی قدرت شاهنشاهی و نیز حمایت و وفاداری به شاه مرتبط است و شیوه های هنر درباری اقوام دیگر در آثار هنری هخامنشی نشان از تایید مقام شاهان هخامنشی نزد سایر اقوام دارد . اهمیت تبار و نیز حمایت اهورامزدا، از ملزومات پادشاهی بود. شاه نیز همانند اهورامزدا دارای قدرتی بود که می توانست بر دروغ ، دشمن و خشکسالی غلبه کند و این قدرت در نقوش برجسته شاه فاتح با تجسم وی به صورت روحانی ، جنگجو و محافظ سرزمین نمایان شده است. این جنبه ها برای تداوم فر ایزدی شاهان و رسیدن به سعادت الهی لازم بود و شاه با این صفات صلاحیت و پایداری پادشاهی خود را به نمایش می گذاشت.
فاطمه رعیتی زاده ابوالقاسم دادور
هنرهای صناعی تبلور عینی فرهنگ و از جمله هنرهای کاربردی و مردمی محسوب می شوند. این میراث بشری عامل مهمی در شناساندن فرهنگ و تمدن هر سرزمین قلمداد می گردد. نوشتار حاضر پژوهشی است در زمینه تجلی هنرهای صناعی در خلعت های دوره ی قاجار. از همین رو کوشش شده است تا با بهره جستن از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و به دست دادن شواهد تاریخی و نمونه های موجود به بررسی ارتباط هنرهای صناعی و خلعت ها به عنوان عناصری فرهنگی، در مقطعی حساس از تاریخ ایران پرداخته شود. در این پژوهش خلعت بخشی و خلعت ها به عنوان بستر و زمینه ای فرهنگی در جهت ظهور هنرهای صناعی و رشد آن ها در نظر گرفته شده است. بدین ترتیب شواهد متعدد خلعت بخشی و تصاویر موجود، در منابع این دوران مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد که خلعت ها از بخش های متعددی تشکیل شده اند که رکن اصلی آن ها پوشاک است. هر یک از این بخش ها کاربردهای گوناگونی داشته اند. و با توجه به شأن و مقام گیرنده ی آن، و به لحاظ نفاست دارای تفاوتهای گوناگونی بوده اند. همچنین موقعیت حساس دوره ی قاجار و ارتباط با اروپاییان در عرصه های مختلف بر هنرهای صناعی و خلعت های این دوران تأثیرگذارده اند.
سارا عرب ابوالقاسم دادور
تجلی هنرهای مختلف در مشرق زمین نشان از فرهنگ عمیق و کهن این سرزمین هاست و هنر پارچه بافی هم مانند بسیاری از هنرهای صناعی می تواند بیانگر فرهنگ،ارتباطات و سنن هر سرزمینی باشد. در این میان دو تمدن ایران و چین از دیرباز به واسطه راه ابریشم با یکدیگر مناسباتی داشته و تبادلات آن ها در زمینه پارچه بافی باعث ایجاد طرح ها و نقش های مختلف بر روی پارچه ها شده است. در تاریخ پارچه بافی ایران، دوران ساسانی یکی از شاخص ترین دوره هاست و پارچه هایی که از این دوران به دست ما رسیده است نشان از فرهنگی عمیق و کهن در سرزمین ما دارد. همچنین ابریشم های چین همواره مورد توجه غربیان بوده است، به ویژه در دوره سلسله تانگ که اوج شکوفایی هنر است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی به نگارش در آمده است تلاش شده تا با بررسی تطبیقی پارچه های دوران ساسانی در ایران و پارچه های چین در دوره همزمان با دوره ساسانی، علاوه بر شناخت نقوش پارچه های این دو به تاثیرات متقابل آن ها و همچنین شباهت ها و تفاوت های این نقوش بپردازیم. به کارگیری نقشمایه های ساسانی در پارچه های چین می تواند نشان از تاثیر عمیق تمدن و فرهنگ ساسانی بر این سرزمین باشد.
شهلا خسروی فر امیرحسین چیت سازیان
نقش گلفرنگ از نقوش مشترک مورد استفاده در هنر ایران و غرب محسوب می شود. بسیاری از پژوهشگران رواج این طرح در هنر ایران را متأثر از نفوذ هنر غرب و تأثیر آن بر جنبه های گوناگون هنر این مرز و بوم می دانند. در میان زمینه های گوناگون هنری، فرش ایران از آخرین زمینه هایی محسوب می شود که، نقش گلفرنگ به عنوان یکی از نمودهای هنر غرب در آن نفوذ یافته است. استفاده از این نقش در هنر فرشبافی ایران، تقریباً از اواخر دوره ی ناصرالدین شاه، و عمدتاً در قالب طرح های تلفیقی صورت پذیرفته است. در این میان فرانسه به عنوان یکی از مراکز فعال در زمینه ی هنر اروپا و به ویژه فرشبافی، نقش بسیار چشمگیری در انتقال این نقش به هنر ایران و به ویژه هنر فرشبافی ایران داشته است. گرچه علی رغم این موضوع تأثیرات متقابلی در نحوه ی به کارگیری این طرح مشترک در فرش های دو کشور ایران و فرانسه به چشم می خورد. از این رو هدف این پژوهش بررسی طرح و نقش گلفرنگ و شناسایی تأثیرات متقابل، در نحوه ی بکارگیری آن در فرش های این دو کشور به روش کتابخانه ای و میدانی قرار گرفت. در این راستا برآن شدیم تا در آغاز به شیوه ی توصیفی تحلیلی، به معرفی طرح و نقش گلفرنگ در این دو کشور پرداخته و سپس به شیوه ی تطبیقی با بررسی شباهت ها و تفاوت های آنها، این تأثیرات را مورد شناسایی و معرفی قراردهیم. طرح و نقش گلفرنگ به عنوان نقشه ی اصلی فرش های فرانسه، تأثیراتی از فرش های شرقی و به ویژه ایران پذیرفته که در قالب طرح ها و عناصر تزیینی آن قابل تشخیص هستند. از سوی دیگر از زمان ورود این طرح به ایران بسیاری از نواحی فرشباف در ایران تأثیراتی را پذیرفتند که در این میان کاشان کم ترین تأثیرپذیری و کرمان بیشترین تأثیرپذیری را به ویژه در عصر گوبلن داشته است. استفاده از عناصر طبیعت گرایانه و سایه روشن کاری عناصر تزیینی و تغییر در طیف های رنگی به کار رفته از مهم ترین تأثیراتی هستند که، طرح های گلفرنگ ایران از فرش های فرانسه پذیرفته اند.
محمد رحیمی امیرحسین چیت سازیان
این پژوهش توصیفی، با بهره گیری از شیوه اسنادی- تاریخی، به بررسی دلایل شکل گیری باستان گرایی دوره قاجار و عوامل موثر بر آن توجه داشته و خصوصیات و ارزش های آن در هنرهای تجسمی دوره قاجار را با تأکید بر نقوش برجسته مورد بررسی قرار داده است. نقوش برجسته، نقاشی ها و تصاویر دوران قاجار از نظر اهمیت و نقش سیاسی، اجتماعی آن ها مورد کنکاش قرار گرفته اند. برای ارزیابی از تصویرگری دوره قاجار، به چگونگی بهره جویی از تصویر برای تثبیت اقتدار پادشاهی، تقویت هویت ملی در دوران قاجاریه، پرداخته شده است. استدلال اساسی این پژوهش بر این نکته تأکید دارد که در دوره قاجار و به خصوص در دوره فتحعلی شاه ساز و کار هنری، یک برنامه منسجم و مشخص تبلیغاتی و فرهنگی را تشکیل می داد که به صورت آگاهانه، یکی از اهداف بلند مدت آن احیاء شکوه تاریخ ایران باستان بوده است؛ و با بهره گیری از نقش ها و تصاویر دوران پر شکوه ایران باستان در جهت بهره گیری سیاسی- اجتماعی و بالا بردن جایگاه و منزلت شاهان دوره قاجاری است. این تحقیق تلاش داشته که ابعاد جدیدی از رابطه هنر با ساختار قدرت و تقویت هویت ملی در دوره قاجار را با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی معرفی نماید.
آنیتا منصوری ابوالقاسم دادور
آثار فرهنگ و تمدن دو گروه از اقوامی که در مجاورت یکدیگر زندگی می کنند، غیرقابل اجتناب است. تبادل فرهنگی- هنری و تأثیرات آن به خصوص در زمین? پوشاک در برهه ای خاص از تاریخ، یعنی در عصر ساسانی ها و بیزانسی ها، و مطالع? علت تحولات رخ داده در نوع البسه مردمان این تمدن ها، از اهداف اصلی پژوهش حاضر است. باید دانست عوامل تأثیرگذاری چون دین و مذهب، اقتصاد، موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی، در کاربرد فرم و تزیینات تن پوش مهم بودند. هنرساسانیان در طی پیروزی های پی در پی، رابط? تجاری با همسایگان و مردم نزدیک و دور، وسعت یافت و شاهکارهایی به وجود آوردکه به این ترتیب، هنر دور? ساسانی نسبت به گذشته تمایز ویژه ای پیدا کرد. سندها و آثار باقی مانده شهرت پوشش در خور مقام ساسانیان را ثابت می کند. از طرفیبیزانس نیز به علت موقعیتسیاسی اش، خواه و ناخواه تحت تأثیر سرزمین های شرق و غرب بوده است؛ از این رو نه تنها هنر بیزانس بلکه پوشش آن نیز نمی توانست خود مستقلاً دارای اصالت درونی بوده باشد. در هر حال درک این مطلب که میزان تأثیرگذاری این دو تمدن بر یکدیگر تا چه حد بوده است از اهمیتی ویژه برخوردار است. بنابراین در این پژوهش سعی شده است علاوه بر گذر مختصری به پیشین? این دو تمدن، انواع تن پوش مورد استفاده آنها مطالعه و پس از تشریح جزئیات پوشاک آنها، شباهت ها و تفاوت ها با یکدیگر مقایسه و میزان تأثیر و تأثر متقابل دو تمدن در این زمینه تجزیه و تحلیل شود. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و از طریق مطالعه منابع مکتوب می باشد؛ نتایج به دست آمده نشانگر اثرپذیری بین امپراتوری ساسانی و بیزانس به علت وجود تبادلات میان آنهاست؛ که اثرگذاری ایران ساسانی به علت جایگاه ویژه بر تمدن های موجود، مانند بیزانس، امری طبیعی است؛ از طرفی تمدن ساسانی و بیزانس نه تنها در عصر خود بلکه به علت پیشینه تاریخی و فرهنگی شان دارای ارتباطات و اشتراکاتی بودند و این نکته، مسأله تأثیرپذیری از یکدیگر را قوت می دهد.
شیوا شادلو ابوالقاسم دادور
پایان نامه ی حاضر، پژوهشی است پیرامون لعاب مینایی که در برهه ای از تاریخ هنر اسلامی ایران شکل گرفت تا گواهی باشد بر مهارت و توانگری سفالگران این سرزمین. دوره ی خوارزمشاهیان یا پیش از مغول را می توان زمان ابداع این گونه از سفالینه ها در نظر گرفت و تا پس از حملات مغول نیز این شیوه کاربرد داشته است. ظروف و کاشی های متعدد با طرح های متنوع و ظریف که ناشی از عوامل گوناگون از جمله دیوارنگاری ها، نسخ خطی و پارچه های منسوج می باشد، در این سبک پدید آمده اند. روایت جنگ ها، داستان ها،مجالس شاهانه و...از مضامینی هستند که به زیبایی در سفال هفت رنگ یا مینایی تصویر شده اند. چندین مرکز در داخل کشور و برخی از نواحیِ خارج از ایران کنونی، به تولید این گونه از سفالینه ها پرداخته و نمونه هایی از آن نواحی یافت شده است. بدون تردید با گذر زمان تغییرات و تحولاتی در برخی جنبه های آن پدید آمده و جلوه های متفاوتی در آن ایجاد شده است. این مسئله را در کارگاه های متعدد نیز می توان مشاهده کرد و تفاوت سبک ها را تشخیص داد. پیدایش لعاب مینایی و بدنه های استفاده شده در آن از زمان ابداع تا عصر حاضر، محصولات ساخته شده به سبک مینایی، مراکز تولید آن و هم چنین تحولات ایجاد شده در جنبه های مختلف، از مسائلی هستند که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
الهام لطفی می آبادی ابوالقاسم دادور
چکیده در آثار هنری برجای مانده از ایران باستان، تنها در دوره ی اشکانیان با مجسمه و گاهاً نمونه هایی عظیم-الجثه از آن، به تبع وجود هنرِ مجسمه سازی در میان سلوکیان؛ حاکمان پیش از اشکانیان، مواجه ایم. در تحقیق پیش رو با بررسی مجسمه ها و نقوش برجسته ی اشکانی که نمایانگر سیر تحول و تطوّر فرهنگی این دوره ی چهارصد ساله ی تاریخی اند، علاوه بر معرفی و بررسی مجسمه ها و نقوش برجسته ی اشکانیان به خصلت های سبکی، نظیر روبرونمایی... و ویژگی های آثار، از نوع پوشش و آرایش مو... و گاهاً با استناد بر آثار تاریخ دار، به تعیین و پیشنهاد تاریخ برای بخشی از اشیاء برجای مانده ی فاقد تاریخ معین و کمک به رفع ابهامات تاریخی از آنان پرداخته شده است و در حد توان ریشه های اصیل فرهنگی و هنری ایران را بازیافته و از خلال تاثیر و تاثرهای موجود، هنر این دوران را از اتهام تقلید محض از هنر روم و یونان که از جانب برخی مورخین و مستشرقین طرح شده، در حد مجال رهانده و افق روشنی از این دوره ی مهجور حکومت شاهان ایرانی عرضه شده است. تحقیق حاضر با روش کتابخانه ای، میدانی و به شیوه ا ی توصیفی، تحلیلی صورت پذیرفته است.
سمانه سادات صالح ابوالقاسم دادور
چکیده باغ ایرانی طبیعت از پیش اندیشیده ای است که رابطه انسان و طبیعت در آن در نهایت هماهنگی و مقیاس انسانی است . به علت آب و هوای خشک که بیشتر نواحی ایران را در بر گرفته است ، و همچنین عادت ساکنان آریایی آن که در ابتدا در سرزمین سرسبزی می زیسته اند ، اولین بار ایرانیان شروع به ساختن باغ ها و ایجاد فضاهای سرسبز کردند . باغ های صفوی تحت تاثیر مذهب شیعی با فرهنگ مردم عجین شده و تا به امروز ماندگار است . بررسی ویژگی ها و ساختار کالبدی – فضایی باغ ایرانی و صفوی و باغ های اروپایی قرون 16 و 17 میلادی در فرانسه و تاثیرات هر کدام بر یکدیگر ، از مهم ترین اهداف این تحقیق می باشد . برای انجام این پژوهش از روش تحقیق توصیفی – تاریخی و برای مطالعه و مقایسه باغ های صفوی و اروپایی از تطبیق و تحلیل محتوا استفاده شده است و نتیجه گیری این پژوهش ، از وجود ارتباط مستقیم میان نسبت ها و خصلت مردم ایران به ایجاد مکان های سرسبز همچون باغ ها و همچنین به علت مراودات سیاسی ، فرهنگی و تاریخی ایران در دوره صفوی و تاثیراتش بر باغ سازی اروپایی و به خصوص فرانسه تا قرون 16 و 17 میلادی ، بر گسترش باغ در تمام ایران و حتی جهان ، مطابق با الگو و اصول باغ سازی ایرانی خبر می دهد . واژگان کلیدی : باغ ایرانی ، دوره صفویه ، باغ اروپایی ، باغ سازی قرون 16 و 17 میلادی ( فرانسه )
پروانه مرادی نژاد شیرازی ابوالقاسم دادور
هنرفلزکاری درزمان ساسانیان به اوج شکوفایی خود رسید و از مرزهای امپراتوری فراتر رفت. یکی از فلزات بسیار رایج نقره بود. از طلا برای زراندود کردن ظروف نقره ای و روکش بعضی از اشیاء استفاده می شد. به کار گرفتن پیکره جانوری در هنر فلزکاری دور? ساسانی و دلبستگی هنرمندان این دوره به نمایش پیکر? جانوران از درندگان، چهارپایان، پرندگان و حتی جانوران پنداری و ترکیبی همچون اژدها، سیمرغ، دیو، پری و جز آنها، اغلب ریشه در اعتقادات اسطوره ای- دینی مردم این دوران داشته است. دراین پژوهش، تلاش براین است تا ازطریق بررسی نقوش حیوانات، پرندگان و جانوران ترکیبی و اساطیری- افسانه ای به طور خاص در ظروف فلزی دوره ساسانی، با نوع و جایگاه آنان درهنرفلز کاری این دوره آشنا گردیم. این پژوهش، از نوع بنیادی، تاریخی و توصیفی بوده وجامع? آماری آن تعدادی از ظروف دور? ساسانی موجود درموزه ها اعم از بشقاب ها، کاسه ها، جام ها، ریتون ها، تنگ ها و... ی مزین به این نقوش است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش فیش های تحقیقاتی، مشاهد? آثار هنری، عکس برداری یا اسکن تصاویر مورد نظر، همچنین استفاده از سایت های اینترنتی موزه های داخلی و خارجی محل نگهداری آثار فوق الذکر بوده است. نتایج کلی حاکی از آن است که نقوش در هنر فلزکاری ساسانی، تنها جنبه تز یینی ندارند بلکه نماینده معانی و مفاهیم فرهنگی هستند، که هنر را به عنوان زبان خود برگزیده است، تا از طریق نمادها، آموزه های عالی خود را گسترش دهد. نمادهای بکار رفته در آثار هنری و تاریخی این دوره اغلب بر مسائل آرمانی و اعتقادی مردم تکیه دارد. واژگان کلیدی: اسطوره، اساطیر جانوران، نماد، ساسانیان، فلزکاری ساسانی، نقوش حیوانات، نقوش پرندگان، نقوش جانوران ترکیبی و اساطیری- افسانه ای.
پریا چوبک ساناز لیتکوهی
یکی از چالش هایی که امروزه مردم در شهرهای پرجمعیت با آن روبرو هستند، مشکل فضای کوچک خانه هاست. که دلایل آن یکی افزایش جمعیت شهری و دیگری افزایش قیمت مسکن می باشد. مجموعه این عوامل در کنار عواملی نظیر تغییر سبک زندگی و نگرش و فرهنگ عامه مردم باعث شده است تا لزوم اتخاذ رویکردی جدیدی در چیدمان خانه های مسکونی ضروری باشد. یکی از راه حل هایی که برای این مسأله اندیشیده شده است ، ایجاد خلوص و خلوت بیشتر فضایی از طریق خلاصه سازی مبلمان و اجزای داخلی خانه هاست که در تفکر مینی مالیسم نیز بسیار به آن پرداخته شده است. یکی از راهکارهایی که می تواند معماران و طراحان داخلی را در این امر یاری رساند استفاده از مبلمان و وسایلی در خانه است که چندکاربردی² بوده و با صرف کمترین فضا بیشترین نیازهای فضایی استفاده کننده را برآورده می کند. امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی خصوصاً در کشورهای صنعتی ،طراحی و ساخت وسایل چند کاربردی به شاخه ای جدید در ساخت مبلمان تبدیل شده و استفاده از این وسایل در خانه های مدرن چه به دلیل زیبایی و تزئین و چه به سبب کاربردی بودن روز به روز بیشتر متداول می شود. اما آنچه می بایست مورد پرسش قرار گیرد این است که آیا واردات صرف این محصولات بدون توجه به فرهنگ و آداب زندگی ایرانی می تواند نیازهای زندگی امروز مردم را برآورده سازد؟ چراکه به نظر می رسد با توجه به نقشی که زیر ساختهای فرهنگی، عادات و خاطرات تاریخی مردم در زندگی آنان دارد به نوعی بخشی از هویت زندگی جمعی و خانوادگی با فضای خانه مرتبط بوده و لذا معماران و استفاده کنندگان این راهکارها با هوشمندی هر سبکی را برای خود بومی کرده و از آن استفاده می کنند. از منظری دیگر با مطالعه در خانه های سنتی ایرانیان در طول تاریخ با مواردی مواجه می شویم که فضا و مبلمان داخلی خانه به طور هوشمندانه ای بهینه سازی شده است و می توان تشابهی بین اصول کلی بکارگیری آنها و اصول مینیمالیسم تشخیص داد. گرچه این تشابه احتمالاً از رویکرد نظری و فلسفی قابل اثبات نیست با این حال پایه و اساس منطقی موضوع و نیز مابه ازا کالبدی آنها یکسان می باشد. با این رویکرد این مقاله در صدد است تا با بررسی و مطالعه نمونه های بکارگیری عناصر چندکاربردی در خانه های سنتی ، مقایسه ای بین بکارگیری این ایده در معماری سنتی و رویکرد نوین آن در مینیمالیسم داشته باشد. این تحقیق و تحقیقات مشابه که متأسفانه چندان به آن پرداخته نشده است می تواند ما را در یافتن پیش زمینه نظری لازم برای بومی سازی محصولات و تکنولوژی های جدید معماری داخلی ساختمان یاری داده و حکمت و هوشمندی نیاکان ما را حتی در جزئی ترین مسائل زندگی روزمره بیش از پیش برایمان آشکار کند.
محبوبه نجف شعار ابوالقاسم دادور
همواره آثار هنری چکیده ی نگاه هنرمندان هر عصر به جامعه و جهان پیرامون خویش است. از آن جا که آفرینش هر اثر هنری، معلول ارتباطی ناگسستنی با شرایط اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی حکمران بر جامعه ی زمان خود است، پس از این رهگذر می توان با تحلیل و بررسی این آثار به معانی نمادین و نهفته ی هنری که لازمه ی شناخت فرهنگ و جامعه ی آن دوران و عوامل موثر و دخیل در آن است،دست یابیم. پیرو همین مطلب،آثار هنری دوره ی ساسانی که هنری درباری است،نیز از این قاعده مستثنی نبوده و چه بسیار رموز و معانی که، ارتباط نزدیکی با فرهنگ به ویژه مذهب آن دوران داشته،در خود مستتر دارد.چه بسا شناخت و معرفت از نقوش گیاهی و جانوری بر جای مانده بر روی ظروف فلزی دوره ی ساسانی،اهمیت بررسی آن را دو چندان می کند، تا بتوانیم با استناد به این نقوش،به تفکرات و رسوم این دوره ی 400 ساله که فرهنگ ها و ادیان مختلف را در خود جای داده است،پی برد. در این میان تعدادی از مورخین و باستان شناسان در خصوصِ تاریخ دوره ی ساسانی و آثار هنری این دوره تحقیقاتی انجام داده اند، که می توان به "ایران در دوره ی ساسانی" نوشته ی "آرتور کریستین سن" و "هنر ایران در دوران پارت و ساسانیان " از"رمان گیرشمن" و "تمدن ساسانی" از "آقای علی سامی" نام برد. اما پژوهشی که به طور خاص به موضوع مذکور بپردازد،مشاهده نشد. بنابراین با توجه به کمبود منابع منسجم ونیز اهمیت نقوش جانوری و گیاهی بر روی ظروف فلزی ، این موضوع قابل بررسی بیشتر است. این مجموعه با هدف بررسی نقوش جانوری و گیاهی ظروف فلزی دوره ی ساسانی گردآوری گشته است،که در ابتدا تشکیل امپراتوری ساسانی و تأثیر اوضاع اقتصادی،سیاسی و فرهنگی بر روی نقوش ظروف فلزی دوره ی ساسانی را بررسی می کند و پس از پرداختن به فلزکاری و انواع نقوش جانوری و گیاهی به کار رفته بر روی ظروف فلزی دوره ی ساسانی،به مفاهیم نمادین و مذهبی آن نقوش، و نهایتاً به مطالعه و تحلیل نقوش جانوری و گیاهی بر روی انواع ظروف فلزی دوره ی ساسانی می پردازد.
مینا رامشک فاطمه کاتب
قالی کرمان در تاریخ فرش ایران، دارای سابقه ای طولانی از پیش از دوره صفویه تا به امروز بوده است و بخش مهمی از قالی های زیبا و نفیس این منطقه مربوط به دوران قاجار بوده و اکثرا به دستور شرکت های خارجی و توسط طراحان نام آور کرمانی، به وجود آمده اند. نمونه ای از این آثار دلنشین و جاودانه، هم اکنون به صورت گنجینه ای ارزشمند در موزه فرش ایران نگهداری می شود که با بررسی زیباشناسانه ی طرح و نقش و رنگ این قالی ها می توان به دلایل ارزشمندی و اصالت آن ها پی برد، ضمن اینکه قدمت و بافت استادانه ی این نمونه ها نیز به طور آشکار، یکی از دلایل ماندگاری آن ها بوده است.در این پژوهش، برای زیبایی شناسی طرح، نقش و رنگ قالی های کرمان(با تاکید بر موزه فرش ایران)، عوامل و کیفیات بصری به عنوان یک مولفه ی اصلی، مورد بررسی قرار گرفته و موضوع موردنظر در چهار فصل کلی با عناوین؛ زیبایی شناسی، معرفی قالی های کرمان در موزه فرش ایران، زیبایی شناسی طرح و نقش و بررسی زیبایی شناسانه ی رنگ، شرح داده شده و این نتیجه حاصل شد که طراحی خاص و منحصر به فرد این قالی ها با رعایت اصول و کیفیات خاص بصری در کنار رنگ آمیزی هنرمندانه ضمن توجه به عوامل زیبایی، عامل اصلی ماندگاری و زیبایی آن ها شده است. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، علاوه بر منابع کتابخانه ای، تحقیقات میدانی نیز صورت گرفته و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است.
مونا میری فاطمه کاتب
بررسی نمادهای در هنرهای قهوه خانه ای بالاخص در دوره قاجاریه، بحث محوری و کلیدی این پایان نامه است. قهوه خانه ها به صورت یک نهاد اجتماعی-فرهنگی ، بستری مناسب برای آموزش فرهنگ و ادب سنتی به عامه مردم و پرورش استعداد های ادبی و هنری در جامعه بود و هنرهای بزرگی را درخود پرورش داد. هنرهایی که هنرمند آن ها را در قالب نماد و نشانه متجلی می سازد، همه ریشه در باورها و اعتقادات مردمان این دیار داشته و نوع نگاه و تفکرات آن ها را آشکار می سازد. هندسه ی ساختار این پژوهش بر این پرسش مبتنی است که به راستی بار نمادشناسی و معناشناسی هنرهای قهوه خانه ای، به چه چیز اشاره دارند؟ در این پژوهش سعی بر آن شده است تا با معرفی انواع هنر قهوه خانه ای و تحلیل و بررسی نمادها و رموز این هنرها، به جان کلام آن ها پی برده شود، به این ترتیب میتوان میثاقی دوباره با این هنرها به وجود آورد و آن ها از گزند فراموشی و زوال در هنر و فرهنگ ایرانی رهانید. این پایان نامه، که به روش کتابخانه ای و قسمت عمده ای از آن بر مبنای توصیفی-تحلیلی استوار است در پنج فصل ارائه شده است. در فصل اول علاوه بر بیان طرح کلی تحقیق، به معرفی سلسله قاجار ، تاریخ و کارکرد نهاد قهوه خانه و معرفی هنرهایی که در بستر تاریخ در آن شکل گرفته، اشاره می شود. فصل دوم به معرفی معماری قهوه خانه ای در زمان قاجار می پردازد و در ادامه از لحاظ نمادشناسی بررسی می شود. فصل سوم به معرفی و آشناسازی با هنر نقاشی قهوه خانه ای پرداخته و انواع آن مورد بررسی قرار می گیرد. علاوه بر پرده برداری از نمادهای کلی مورد استفاده در این هنر، در انتهای فصل به بررسی شش پرده (دو پرده حماسی، دو پرده مذهبی، دو پرده بزمی) پرداخته و از لحاظ نمادشناسی تحلیل می شود. فصل چهارم به هنرهای کلامی و نمایشی قهوه خانه ای اشاره دارد، از این میان به معرفی اجمالی از انواع آن و مفصلاً به هنر نقالی و سخنوری و خیمه شب بازی می پردازد. در انتها این ها از لحاظ نمادشناسی بررسی می شوند. فصل پنجم به جمع بندی و نتیجه گیری یافته های تحقیق پرداخته می شود. به راستی که دنیای نماد شناسی هر کدام از این هنرها ، بسیار گسترده است و در قالب این پایان نامه نمی گنجد. امید است تحقیقات اینجانب در زمینه نماد شناسی هنرهای قهوه خانه ای، برای خوانندگان علاقه مند به این زمینه رهنمودی مفید باشد و توسط آنان، بسط پیدا کند.
ماه منیر شیرازی فاطمه کاتب
چکیده : در هر دوره ای دولت ها برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود ، از ابزار هنر ، با ارائه الگوهایی مناسب استفاده کرده اند . در ایرانِ دوره اسلامی نیز برخی از حکومت ها ، خود را منتسب به پادشاهی های قبل از اسلام(دوره باستان) نمودند .بعد از سلسله صفوی که دولتی شیعی بود ، این انتساب به شکلی دیگر صورت گرفت . پادشاهان قاجار با اینکه خود را متولی حکومت دینی می دانستند ، ولی رویکردشان به پادشاهان پیش از اسلام و دوره باستان فزونی یافت. این رویکرد به باستان گرایی ، در برخی شئون فرهنگی و هنری این دوره قابل بررسی است. هدف این پژوهش بررسی دلایل رویکرد به باستان گرایی در دوره قاجار با تاکید بر نسخه خطی و مصور " نامه خسروان" است . نامه خسروان، اثر جلال الدین میرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار است که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به قصد نگارش تاریخ باستانی ایران، از آغاز تا پایان شهریاری یزدگرد سوم ساسانی، تالیف شده است. این پایان نامه می کوشد تا با معرفی این اثر الگو و نمونه ساخته شده برای هنر تصویری این دوره را بررسی و تاثیر باستانگرایی را در هنرهای تصویری نشان دهد. نتایج نشان می دهد که حجم زیادی از هنرهای دوره قاجار دارای رویکرد باستانگرایانه هستند و از این میان تصاویر کتاب نامه خسروان نیز عیناً در برخی از آثار هنری این دوران مورد استفاده واقع شده است .
سید جواد درخشن ابوالقاسم دادور
هنر در حیطه فرهنگ و محیط اجتماعی، زائیده اندیشه است که در این میان هنر دوره قاجار نیز از تمایلات فکری و فرهنگی تأثیر می پذیرد. که درمیان هنرهای عهد قاجار نقاشی جایگاه ویژه ای بین درباریان داشته است.در واقع این هنر را می توان در دو طبقه بررسی کرد: نقاشان درباری نقاشان بازاری. نقاشان درباری کارهای مربوط به دربار از جمله دیوارنگاری ،نسخه آرایی ،پیکره نگاری و همچنین نقاشیهای لاکی و مینایی و شکل گیری روزنامه های دولتی و سفرنامه های شاه را انجام می دادند. آنها علاوه بر دربار گاهی برای اعیان و اشراف هم کار می کردند. نقاشان بازاری طراحی ها و نقاشی هایی را برای فروش در بازار برای عامه مردم تدارک می دیدند و آثار هنری خود را مستقیماٌ در بازار می فروختند. آنها داستانهای عامیانه و کتابها و روزنامه ها را شکل پردازی می کردند. یا روی قلمدان و قاب آیینه و صندوقچه و جلد کتابها نقاشی های لاکی می کشیدند.در این پایان نامه سعی شده تا با شناخت سیر تفکر و دیدگاه نقاشان درباری نسبت به بکارگیری سایر هنرهای هم عصر خود نظیر پارچه و لباس در آثار خود و اینکه چه تأثیری بر زیبایی این هنر داشته است ، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی با تجزیه بصری زیبایی شناسانه و تحلیلی کیفی جامعه شناسانه است، با روش گردآوری داده ها از طریق اسنادی، کتابخانه ای و مشاهده ای صورت گرفته است. اهداف این پروژه بررسی و سیر تحول نقوش و نمادهای بکاررفته در تزئینات و البسه نقاشی های قاجار و همچنین تجزیه و تحلیل زیبایی شناسانه نقوش و نمادهای بکاررفته در تزئینات البسه این نقاشی ها می باشد .
ساره بهمنی صمد سامانیان
سفالینه های دوره اسلامی از جمله آثار با ارزش هنری و فرهنگی باقی مانده از آن دوره می باشند که در نبود اسناد مکتوب مصور، تصویری گویا از هنرهای ایران آن زمان ارایه می نمایند. تنوع آثار سفالی چه از نظر چگونگی ساخت اشیاء و چه از نظر تزیین و شکل آنها، بسیار قابل توجه می باشد. سفال های بدون لعاب، تکرنگ، نقش کنده، لعاب پاشیده، قالب زده، مشبک بدل چینی، زرین فام و مینایی که با اسلوب های زیر رنگی و رو رنگی تزیین شده اند و در موزه های مختلف ایران و جهان نگهداری می شوند. از جمله نمونه های موجود در دو گنجینه نارنجستان قوام و شاهچراغ شیراز که بخشی از این سفالینه ها تنها با یک روش ساخته شده و بخشی دیگر با ترکیب چند روش و لعاب های گوناگون شکل یافته است. در این پژوهش که بر اساس تحقیقات میدانی و کتابخانه ای صورت پذیرفته، به بررسی تحلیلی و توصیفی این اشیاء سفالی پرداخته و سپس آسیب شناسی علمی این آثار و شیوه های نگهداری آنها بیان شده است. مهمترین مساله در این پژوهش شناخت شیوه های ساخت، تکنیکهای اجرایی، تزیینات و مکان ساخت این سفالینه ها بود که در نتیجه با مطالعه و بررسی تطبیقی آنها با نمونه های مشابه در موزه های مختلف انجام پذیرفت. سپس آسیبهای وارد شده بر آنها معرفی گردید و دو شیء مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت.
رضوان نجفی ابوالقاسم دادور
در سیر چند هزارساله هنر کاشی گری، کاشی قاجار به طور مشهود، دارای کیفیتی متمایز از ادوار گذشته است. وجود مشخصه هایی نو، این تمایز را در کاشی های هفت رنگ سرسرای کاخ مخصوص در کاخ گلستان، بیش از همه تشدید کرده است. اینکه کاشی نگاری دوره قاجار با توجه به کاشی های منتخب از کاخ گلستان چه رویکری را در مضمون دارند و این رویکرد به چه صورت عملی شده است مورد بحث تحقیق حاضر است. همچنین در دوره قاجار گذار سنت به تجدد رخ نموده است و در اینجا کوشش شده تا کیفیت و چگونگی این گذار با توجه به نقوش و نگاره های کاشی ها تحلیل گردد. در نتیجه این تحلیل ها مشخص گردید که اگرچه کارکرد کاشی همچون گذشته، پوشاندن سطح خارجی بناست اما در گذشته یک قطعه کاشی به عنوان یک اثر هنری مستقل درنظر گرفته نمی شد و لذا در کنار کاشی های دیگر برای تکمیل یک نقش بزرگ تر در سطح بیرونی ابنیه کاربرد داشت؛ حال آنکه در کاشی های سرسرا کیفیت فردی کاشی ها غالب است و هریک دارای موضوع و روایتی ویژه اند. مضاف بر آن، به لحاظ فرم نگاره ها، کاشی های مذکور روایتگر تصویری سیر سنت به تجدد و نیز سیر نگارگری به نقاشی جدید می باشند که این امر ناشی از گشوده شدن باب روابط در این دوره با کشورهای اروپایی و نیز علاقه مندی شاهان قاجار به فرهنگ و هنر آن سامان بوده است.
لیلا مکوندی ابوالقاسم دادور
همواره «سفال اسلامی ایران» یکی از موضوعات با اهمیت برای نویسندگان و محققان ایرانی، همچنین پژوهشگران خارجی بوده است. در این پژوهش که نیز به سفال اسلامی ایران اختصاص دارد، موضوع از دریچه ی دیگری نگریسته شده است. در این راستا شناخت هویت آثار هنری و کسانی که آن ها را پدید آورده اند اهمیت یافت؛ یکی از مهم ترین راه های دست یابی به چنین شناختی، مطالعه ی رقم ها و اطلاعاتی می باشد که توسط سفالگر روی آثار سفالی ثبت گردیده است، اطلاعاتی چون نام هنرمند، تاریخ ساخت اثر، محل ساخت و ... که اهمیت دانستن هر کدام از این موارد نیز مهم می باشد. البته رقم های سفالینه های دوره اسلامی ایران، به رغم تولید انبوه این آثار در دوره های مختلف، تعداد اندک شماری می باشند؛ و این امر به دلایل مختلف از جمله باورهای نهفته در پس عنوان «هنر اسلامی» است. بدین ترتیب غیر از بررسی رقم های روی سفالینه های اسلامی ایران، شناخت دلایل اندک بودن رقم ها در آثار هنر اسلامی، و جایگاه رقم در هنر اسلامی به خصوص سفالگری اسلامی از دیگر اهداف این پژوهش بوده است. هنرمندان مسلمان به دلیل آگاهی و اعتقاد داشتن به فرافردی بودن هنر در حوزه اسلام، کم تر به مرقوم نمودن آثار خود مبادرت داشته اند، در این میان برخی از هنرمندان بار روش هایی که ویژگی های بر شمارده ی هنر اسلامی را نیز زیر پا نگذارند، آثار هنری خود را رقم زده اند، از این رو در این تحقیق دلایل رقم زدن و نزدن آثار هنر اسلامی از سوی هنرمندان نیز بررسی شده است. این پژوهش از نوع بنیادی و روش تاریخی-توصیفی داشته و اطلاعات موجود در این پایان نامه از طریق روش کتابخانه ای گردآوری شده است.
الهه پنجه باشی ابوالقاسم دادور
چکیده: هنر نقاشی دوران قاجار از دوره های مهم و درخشان هنر ایران است .حمایت شاهان و تلاش هنرمندان ، آثارهنری درخشانی را در دوره قاجار تصویر کرده است .پیکره نگاری درباری برای توصیف تجارب نقاشی ایران در دوره"صفویه"و"زندیه"با هنرطبیعت گرایی اروپایی به کار می رود که در دوره"فتحعلی شاه" قاجار به ثمر می رسد و در دوره های بعد ادامه پیدا می کند. این رساله به مطالعه تطبیقی پیکره نگاری درباری دوران متقدم و متاخر قاجار می پردازد .از اهداف این پژوهش مطالعه پیکره نگاری درباری با تغییر و تحولات اجتماعی – سیاسی در هر دوره بوده است .شناخت رابطه هنرپیکره نگاری با مهمترین تحول دوران قاجار یعنی آغاز تجدد و صنعت مدرن در ایران درحوزه پژوهش این رساله قرار دارد. کیفیت تصاویر پیکره نگاری ، معیارهای زیبایی شناسی ، تاثیر هنر اروپا بر ایران وتحولات اجتماعی درهردوره مورد مطالعه قرارمی گیرد . روش این پژوهش تاریخی- تطبیقی بوده و به تحلیل تطبیقی پیکره نگاری درباری ایران در دوره قاجار در دوران ابتدایی و انتهایی می پردازد . هدف پژوهشگر تحلیل و مطالعه تطبیقی پیکره نگاری درباری دوران قاجار برای رسیدن به خوانش های جدید در پیکره نگاری با توجه به بستر اجتماعی و تغییر معیارهای زیبایی شناسی بوده است. دراین مطالعه سعی شده است به شباهت ها و تفاوت های بصری و بررسی علل تغییر معیارهای زیبایی شناسی هنر درتعامل با سنت و مدرنیته در دوره قاجار پرداخته شود. کلید واژه: قاجار، پیکره نگاری، دربار، فتحعلی شاه،ناصرالدین شاه.
مارال پوردهباشی ابوالقاسم دادور
لابیرنت، سمبلی که دارای قدمتی بیش از 5000 سال می باشددر اکثر مناطق دنیا و در کشورهای مختلف،در سنگ نگاره ها، نقاشی ها ، موزاییک ها و معماری معابد و دیگر بسترهای بیانی حضور یافته است این فرم پیچیده به دلیل ویژگی خاص و در عین حال قابلیت پذیرا بودن معانی گسترده، در بیشتر فرهنگ ها راه یافته و در هر فرهنگ با توجه به مسائل اعتقادی و طرز تفکر مردم، جنبه های مختلف وجودی خودش را آشکار کرده است و در عین حال از نظر گاه آرکی تایپ جهانی با ضمیر ناخودآگاه جمعی پیوند خورده و مشابهات فراوانی را در تعبیر موجب گردیده است. لابیرنت با بسیاری از مراسم در نقاط مختلف دنیا ارتباط داشته و دارد و تعابیر بسیاری از جمله کیهانشناسی و باورهای اعتقادی، اسطوره شناسی و غیره را در بر می گیرد و مکان های رشد و وجود آن بیشتر در اروپا می باشد اما در شرق نیز مشاهده می شود و مدارک وجود آن بیشتر به قرن های متاخر باز می گردد اما زمینه فکری آن قدمت بیشتر این سمبل را در شرق پیش می کشد به نظر می رسد حلقه ی گمشده ای بین این دو رویداد وجود داشته است و هدف نگارنده در این پژوهش بررسی این نماد، مفاهیم و تعابیر آن در نمونه های معروف باستانی و سنت دهای معمول و وجود آن ها در شرق و مطاالعه تطبیقی این دو است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تاریخی است و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و استفاده از منابع مکتوب موجود می باشد.
تارا رواسی ابوالقاسم دادور
ایران و هند از روزگار کهن با هم ارتباط فرهنگی و هنری داشتهاند و بر فرهنگ و هنر یکدیگر تأثیر متقابل گذاشتهاند، اما به واقع میتوان گفت که تأثیر ایران بر هند افزونتر است. سلسلة موریه (موریا) هنگامی ظهور یافت که هخامنشیان غروب کرده بودند (321-185 ق.م)، یعنی مقارن با حکومت سلوکیه در ایران. در آثاری که از سومین امپراتوری این سلسله (آشوکا) بر جای مانده است میتوان به: سنگ نوشتهها، ستوننگاریها و مغاره نویسیها اشاره کرد. با توجه به همزمان بودن با سلوکیان در ایران میتوان تا حدودی شاهد تأثیر غیر مستقیم هنر یونانیان نیز بود. هدف اصلی در این پژوهش بررسی میزان نفوذ هنر و به خصوص معماری عصر هخامنشیان بر روی هنر سلسلة موریه میباشد. با توجه به اینکه هنر هند در زمان فرمانروایی آشوکا شکوفا شد و همچنین نخستین دوره طلایی پادشاهی هند در زمان حکومت او میباشد، آثار معماری این دوره بیشتر مد نظر قرار گرفته است. بدین منظور سرستونها و ستونهای یادبودی که از پاتالیپوترا (پایتخت موریه) بدست آمده است مورد بررسی قرار گرفت. جمع آوری اطلاعات در زمینۀ موضوع مورد نظر به روش اسنادی (کتابخانهای) انجام گرفته است؛ روش عمومی تحلیل اطلاعات توصیفی- تاریخی است. یافتههای پژوهش مبین این است که هنرمندان دربار هخامنشیان پس از سقوط شاهنشاهی به هند رفتند. آنان در جستجوی محل مناسبی برای عرضه کردن هنر خود بودند و دربار موریائیها را بدین منظور مناسب دیدند. با توجه به این نکتة مهم میتوان شاهد تأثیر و نفوذ مستقیم هخامنشیان بر روی سلسلة موریه بود.
عفت رشنو ابوالقاسم دادور
فرش ایران یکی از درخشان ترین جلوه گاه های تمدن و فرهنگ ایرانی است، این هنر صناعی درایرانِ پس از اسلام و دوره صفویه با توجه به نمونه های بر جای مانده از فرش این دوره درکاربرد نقوش و هم چنین رنگ بندی به تکامل می رسد. عوامل گوناگون تاریخی،فرهنگی،هنری و سیاسی در این تکامل موثر شناخته شده اند، با توجه به قدرت شیعه و تصوف در این دوره تاریخی، یکی از این عوامل احتمالی می تواند تأثیر اندیشه های عرفان و حکمت اسلامی بر فرش ایرانی دوره صفویه باشدکه در خور بررسی بیشتر است. این پژوهش با گردآوری مطالب توسط مطالعات کتابخانه ای، به بررسی موضوع با روش توصیفی- تحلیلی می پردازد، با این فرض که اندیشه های عرفانی بر رنگ و نقش فرش دوره صفویه تأثیر داشته اند. هدف این پژوهش شناخت ویژگی های نقش و رنگ فرش دوره صفویه و بررسی آنهاست و در پایان چنین نتیجه گیری می شود که اندیشه های عرفانی به واسطه تصوف و آیین فتوّت و قدرت آنها در دوران صفویه و حکومت شیعی آن، با زبان و بیانی نمادین در رنگ بندی و نقوش فرش دوره صفویه ظهور و بروز یافته اند.
موژان بهزادیان ساناز لیتکوهی
خانه به طور اعم و اتاق نشیمن به طور اخص فضایی است برای رفع بسیاری از نیازهای آدمی. برای اینکه بتوان به صورت مناسب و بهینه از این فضا استفاده برد می بایست قواعد و اصولی را در معماری و آرایه گری(دکــوراسیون )آن رعایت نمود.این تحقیـق برآن است که سه عنـصر مهم در طـراحی آرایه گری اتاق نشیمن را مورد بررسی قرار داده و استفاده از آنها را بهینه سازی نماید.بدین منظور با انتخاب15 خانه در شهر اراک که متعلق به دوران معاصر بوده و در 5 سال اخیر ساخته ,بازسازی یا آرایه گری شده اند و همچنین 5 طراح که در شهر اراک کار می کنند و با استفاده از روش تحقیق تحلیل محتوا،به بررسی خانه ها و مصاحبه با صاحبان منازل و طراحان پرداخته و سه عنصر نور،رنگ و بافت را مطالعه نموده است.آنچه در نهایت به دست آمد کاستیها،نقاط قوت،دیدگاهها،عادات و خواسته های موجود بوده است تا بتوان با توجه به آنها به بهینه سازی این سه عنصر پرداخت و در مواردی که شرایط اجازه نمیدهد،با خودداری از ایجاد تغییرات, زمینه را برای طراحی آرایه گری مطلوب_ که در طولانی مدت نیز باعث رضایت خاطر ساکنین شود_فراهم ساخته و بدین ترتیب فضایی مناسب برای زندگی ایجاد کرد.
اسراء صالحی مهدی مکی نژاد
چکیده: احترام و علاقه قلبی شیعیان از دیرباز بر خاندان پیامبر اسلام (ص) آشکار بوده است، همانا این احترام در محل دفن این بزرگـواران با قـرار دادن صـندوقی چـوبین و یا ضـریحی نمـایان مـی گشته است که این امر زیارت ولی مـدفـون را بر زواران راحـت تر و آسان تر می نماید. مضجع شریف امام رضا(ع) از حدود دویست سال پس از شهادت ایشان به بعد مزین به سنگ قبر و صندوق قبر های متفاوتی از جنس سنگ و چوب می شود. اما از زمان صفویان صندوق قبر ها به فرمی به شکل ضریح تغییر پیدا می کند و در دوره نادرشاه ضریح چوبی به ضریحی فولادی تبدیل می شود. تغییر مواد ساخت ضریح از چوب به فلز رشدی چشمگیر بود تا در دوره های بعدی شاهد ایجاد ضریح های فلزی ساده و ضریح هایی با اسکلت چوب و پوشش ورق طلا و نقره را داشته باشیم. ضریح چهارم امام رضا(ع) که به علت وجود ورق طلا و نقره برای پوشانندگی سطح چوب به ضریح شیر و شکر معروف است، اوج ساخت ضریح در 50 سال گذشته می باشد. این ضریح که تمام اجزای یک ضریح را داراست با کتیبه های موجود و تزئینات خاصش مواردی را در امر ضـریح سازی روشـن می سازد که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و جمع آوری اطلاعات و تصاویر، به صورت میدانی و کتابخانه ای بوده است. کلمات کلیدی: ضریح، تزئینات، کتیبه، هنر شیعی.
حمیده تجملیان ابوالقاسم دادور
چکیده: در این پژوهش به بررسی نمادها و اساطیر ایران و هند در بناهای دوره هخامنشی و سلسله موریایی پرداخته شده است. نمادها نشان دهنده فرهنگ و باورهای یک ملت در برهه ای خاص از تاریخ آن ها بوده است. ساکنان غرب ایران همیشه از مراکز فرهنگی دیگری چون یونان و روم تأثیر پذیرفته و مردمان شرق آن از فرهنگ های هند و شرق متأثر شده اند و بدین سان ایران از نظر جغرافیایی و تاریخی پلی است که شرق و غرب را به هم پیوند می زند. دوران هخامنشی در ایران یکی از پرشکوه ترین دوران تمدن ایران بوده است. در آن دوران سیطره ی امپراطوری ایرانیان از شرق تا هند و از غرب تا روم گسترده بوده است. عظمت و قدرت این امپراطوری باعث گردیده بود تا بهترین هنرمندان آن دوران به خلق آثار خود در بناهای ساخته شده توسط حکمرانان این سلسله بپردازد. پس از سقوط امپراطوری هخامنشی توسط اسکندر هندیان موفق به تشکیل بزرگترین امپراطوری تاریخ خود به نام سلسله موریایی گردیدند. از آنجا که این سلسله وارث بخشی از قلمرو هخامنشیان بوده است، نمادهای هنری استفاده شده در دوران هخامنشی و سبک معماری و نحوه ساخت بناهای آن دوران تأثیر بسزایی در معماری سلسله موریایی داشته است. بررسی تطبیقی نمادها و اساطیرهای دو سلسله هخامنشی و موریایی هدف اصلی این مطالعه بوده است. آثار به جای مانده از تخت جمشید و کاخ پاتالی پوترا در عهد آشوکا هند بیانگر شباهت زیاد سرستون های این دو امپراطوری بزرگ است. نمادهای به کار رفته در سرستون ها دارای ریشه های مشترک زیادی هستند از جمله گاو، شیر و نیلوفر آبی. شباهت سرستو نها در کاخ پاتالی پوترا با تخت جمشید نشانگر عمق نفوذ تمدن هخامنشی در هند آن دوره می باشد. نمادهای مشترک عموماً مفاهیم مشابهی داشته و ریشه در تاریخ و فرهنگ مشترک ایران و هند دارند. در این تحقیق ضمن معرفی نمادهای شاخص هر دو دوره، مقایسه بین آن ها صورت گرفته و میزان تأثیرپذیری نمادهای موریایی از نمادهای هخامنشی به بحث گذاشته شده است. واژگان کلیدی: نماد، اساطیر، هخامنشی، موریایی، بنا
فاطمه عرب احمدی محسن حسن پور
اساطیر زبان گویــــای اوضاع اجتماعی هر ملت در گذشته است و در این زمان که نیازی ملی به باز شناختن تاریخ و فرهنگ چند هزار سالـــه ما محسوس است ، گردآوری ، طبقه بندی و تجزیه و تحلیل اساطیر ایرانی وظیفه ملی و فرهنگی به شمار می آید. داستان های شاهنامه در طول سالیان دراز ، حتی زمانی پیش از سروده شدن توسط حکیم توس ، همواره در میان مردم نقل می شده اند . تمدن باستانی ، ادیان ، آیینها ، اساطیر ، تاریخ و ... تنها اطلاعاتی که بدون تغییر منتقل شده است . قهرمانان شاهنامه ، تندیس آرزوهای مردمی هستند که در طول تاریخ بارها تسلط بیگانگان بر خویش را تحمل کرده اند ، اما تن به خواری و پستی در برابر آنها نداده اند . امروز در دنیای معاصر و عصر ارتباطات شاهنامه و داستانهای آن رو به افزایش است ولی کمتر کتابی است که برای آنان تصویرسازی ای مناسب کرده باشند . در پایان نامه حاضر کوشش شده تأثیر اساطیر شاهنامه بر تصویرسازی کتاب کودکان بررسی شود و در چهار فصل ، به اهمیت و مفاهیم اسطوره ، بررسی اساطیر شاهنامه ( انسانی ، حیوانی ، گیاهی ) و سرمنشأ آن ، جایگاه اساطیر در ادبیات کودکان ، برای شناخت بیشتر هویت فرهنگی کودکان ، باید بدانند از کجا آمده اند ، چه گذشته ای داشته اند و در نهایت اساطیر شاهنامه ای که برای کودکان به تصویر در آمده است پرداخته شده که از جمله برجسته ترین آنان عبارتند از : رستم ، سهراب ، زال ، ضحاک ، سیمرغ ، اژدها و داستان های مرتبط با آنان که بیشترین هواداران را به خود اختصاص داده اند و بیشترین بازنویسی و تألیف و تصویر سازی برای آنان می باشد . در این تحقیق شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام شده است ، و از 164 عنوان کتاب ، 54 عنوان آن تصویر سازی شده اند که از بین این تعداد حدود 20 عنوان تصویر سازی متناسب با موضوع می باشد . با شناخت اساطیر ، کودکان متوجه می شوند که امروز از دیروز شکل گرفته است و از امروز برای ساختن آینده درس بگیرند .
فریده دشتی اردکانی ابوالقاسم دادور
چکیده هنر در فلات ایران تاریخ مداوم و بسیار کهنی دارد. اهمیت خاص هنر ایرانی تزیین و زینت¬بخشی است نه بازنمایی هنر. در میان بارزترین و مهم¬ترین دستاوردهای هنری ایرانیان می¬توان به اشیایی ساخته شده از سفال، طلا، نقره، برنز، بلور و... اشاره کرد که به عنوان ظروف آشامیدنی مورد استفاده قرار می¬گرفته است. بر روی ساغرها، جام¬ها و پیاله¬های ایران باستان، آرایه¬های ظریف و متنوعی از جمله نقوش جانوری، اساطیری، گیاهی و... دیده می¬شود. این طرح¬ها معمولاً به طرز جالبی ساده شده و با طبیعت¬گرایی تلفیق گشته¬اند. با بررسی این دستافریده¬ها امکان شناخت و درک مفاهیم ذهنی ایرانیان باستان و همچنین نوع زندگی اجتماعی و فرهنگی جوامع آن دوران برای ما مشخص می¬شود. در این پژوهش سعی شده که انواع، اشکال، نقوش، تزیینات، مضمون¬ها و جنس تعداد محدودی از ظروفی را که برای آشامیدن شراب طی دوره¬های ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی در مراسم جشن¬ها و ضیافت¬ها به کار می¬رفته مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. بر این اساس تعدادی از ریتون¬ها، پیاله¬ها، ابریق¬ها، جام¬ها و جام¬های لب¬تخت این چهار دوره بررسی شده. آنچه که از این پژوهش نتیجه گرفته شده این است که سیر تغییر و تحول ساخت ظروف یاد شده تحت تأثیر هنرهای شرق قدیم مانند عیلام، بابل، آشور، اورارتو، لرستان، زیویه و همچنین یونان بوده است. واژگان کلیدی: فرم، نقشمایه، ساغر، ماد و هخامنشی، پارت و ساسانی
مریم السادات وزیریان ابوالقاسم دادور
آئین ها و باورهای اجتماعی از آغاز همراه و همزاد انسان بوده اند و تا زمان زندگی انسان بر کره خاکی همراه او خواهند بود. نماد، اساس بسیاری از باورهای دینی، اجتماعی و ... است و در حقیقت نحوه نگرش انسان به طبیعت و اندیشه انسان در این باره بدون استفاده از کلام را نشان می دهد. در اساطیر کهن، یکی از این نمادها نقش ماه و خورشید است که همواره و در همه فرهنگ ها نقش برجسته ای داشته و در اشکالی متفاوت در هنرهای دستی از جمله سفال نقش بسته است. نقوش سفالینه های پیش از تاریخ علاوه بر جنبه زیبایی، کار کردی نمادین را در بر می گیرد و بازخوانی آن همانند کتابی، ما را از نحوه زندگی و اعتقادات مردمان آن دوران آگاه می کند. اغلب در مطالعه ی نقوش سفال ها جنبه های نمادین، مفهومی و تاریخی آنها در نظر گرفته می شود.
سمیه زارع محمد جانی ابوالقاسم دادور
هنر صخره ای در ایران سابقه ای بس طولانی دارد .در این رساله که به روش توصیفی – تحلیلی کار شده است ابتدا به طور اجمالی به معرفی هنر صخره ای در ایران و سپس به تجزیه و تحلیل و تطبیق نقوش دو منطقه ی ارنان (مهریز) و مزرعه مفیدی (اردکان) در استان یزد پرداخته شده است . در مطالعه نقوش سنگی ایران به این نکته مهم دست یافته شده که بیشترین نقوش سنگ نگاره ها ، نقش بز کوهی بوده است که این نشان از اهمیت و جایگاه ویژه این حیوان در دوران باستان و پس از آن دارد ؛ و بعد از این نقش صحنه های شکار و نبرد انسان ها با حیوانات نسبتاً فراوان است ، اما نشانه هایی که دال بر اجرای مراسم آیینی و جادویی باشد بر خلاف دیگر نقاط جهان وجود ندارد . در این دو منطقه تصاویر زیادی به صورت حکاکی برروی صخره ها و پناهگاه های سنگی شناسایی و مورد مطالعه قرار گرفته اند ، که این نقوش نه تنها از نظر تنوع ( نقوش حیوانی ، انسانی و نمادین ) بلکه از نظر قدمت نیز دارای اهمیت و با یکدیگر قابل قیاس هستند .شاید یکی از بیشترین دلایل تخریب سنگ نگاره ها عوامل انسانی باشد که می توان برای جلوگیری از آن اقدام به ساخت محفظه های آهنی مانند تارمی های آرامگاه ها، با میله های بلند فلزی و سقف های آهنی آنها را محصور و محفوظ کرد و از آسیب های طبیعی و انسانی وارده به آنها باهزینه هایی ناچیز جلوگیری به عمل آورد . کلید واژگان : هنر صخره ای ،کوه ارنان ، مزرعه مفیدی اردکان ، بز کوهی
پریسا امیرخانی جواد علی محمدی اردکانی
چکیده: در دوران¬های مختلف تاریخ هنر هنرمندان بسیاری تمایل به کشیدن تصویر زن داشته¬اند، با حضور زنان نقاش در ادوار مختلف خصوصاٌ دوره¬ی معاصر پرداختن به موضوع زن و زنانگی در هنر بازنمود بیشتری پیدا کرد. در سده¬ی اخیر با توجه به نقش زن در عرصه¬های مختلف اعم از تجارت،سیاست، کار، هنر و ... شاهد شکل گیری نهضت های جدید و ظهور زنان هنرمند جوان با آثاری متنوع می باشیم که این هنرمندان را در مسیر یافتن حقیقت وجودی زن و یافتن هویت او در بحبوحه ی زمانه نشان می دهد.طبقه بندی هنرمندان زن براساس تحصیلات آکادمیک، استمرار این موضوع در آثارشان و فعالیت های آنان به دو گروه اعم از پیشکسوت ها و جوانان تقسیم می¬شوند. موضوع زن در نقاشی مدرن خاصه دهه¬ی 80 ایران از گرایش¬های نمادگرایانه به سمت گرایش های واقع گرایانه و حتی خود نگاره کشیده شده البته تنوع گرایش ها بسیار زیاد است همچنین تحت تأثیر فردیت و نگاه اجتماعی هنرمند به زن، مسائل اجتماعی و سیاسی و حقوقی آنان، عموماٌ نگاهی اعتراضی به محدودیت های مربوط به زنان می باشد . در این دورره هنرمندان زن در آثارشان به استفاده از گرایش های رئالیستی ، استعاره ، بیان نمادین رنگ ، نماد پردازی و نشانه شناسی با رویکردهای تازه تر می پردازند . لذا این پژوهش ضمن پرداختن به مباحث ذکر شده به نوع بیان و نگاه نقاشان زن به تصویر زن در فضای کنونی و بیان احساسات و نگرش آن ها به پدیده های پیرامون خود می پردازد.
سپیده نصرتی فر ابوالقاسم دادور
اساطیر همواره جز لاینفک فرهنگ، تاریخ و هنر هر تمدن بودهاند که این حقیقت غیر قابلانکار با مطالعه در متون تاریخی هر تمدن قابل تایید است. اسطورهها ساختهی ذهن خیالپرداز بشر هستند. در واقع انسان حضور خدایان را برای ادامهی حیات لازم و ضروری میدانست؛ آیینها نیز برای تداوم حضور اسطورهها در زندگی بشر بوجود آمدند بنابراین، اعتقادات هر تمدن بازتاب فرهنگ حاکم بر آن تمدن است که میتواند شامل یکتاپرستی، صنمپرستی ، طبیعتپرستی و یا حتی تلفیق همگی آنان باشد. یکی از این آیینها، هندوئیسم است. در متون دینی آیین هندو، گاه با معارفی بسیار بلند و عالی در باب ذات خداوند مواجه میشویم که شاید کمتر دیدگاهی به این شکل درباره حق تعالی سخن گفته باشد. این عبارات احتمال توحیدی بودن آیین هندو را تقویت میکند. با این همه، میتوان این آیین را گاه به شدت شرک آمیز و نیز طبیعتپرست معرفی کرد. بدین روی، در حقیقت آیین هندو در طول تاریخ، با فراز و فرودهای فراوانی مواجه بوده و در این مسیر، تحولات گستردهای داشته است. در برههای از زمان به پرستش خدایان طبیعی روی آورد و برخی از این عقاید و آیینها تا کنون جاری و ساری است. تمدن دیگر در این باب، مایاها (آمریکای مرکزی) بودند. در این تمدن طبیعتپرستی و گاهی نشانههایی از یکتاپرستی دیده میشود. گرچه پس از فتح اسپانیاییها برخی آنها را صنمپرست معرفی کردند، اما وجه طبیعتپرستی در میان عقاید مایاها غالب است. شمار ایزدان مایایی بسیار است، ایزدان این قوم بیشتر شامل ایزدانی طبیعی بودند که هر یک حیطهی وظایف و اختیارات خود را داشتند. میتوان گفت طبیعتپرستی از جمله اشتراکات آیینی دو تمدن مذکور است. در این پژوهش، محقق با روش تاریخی-توصیفی به بررسی باورها و تطبیق اسطورههای هند (موریا تا اول گوپتا) و اسطورههای مایا (دوره کلاسیک) پرداخته و عامل مهاجرت را دلیل اصلی تشابه اساطیر در این دو تمدن معرفی کرده است. واژگان کلیدی: تمدن هند، تمدن مایا، اسطوره، خدایان طبیعت
زینب عرب میستانی محسن حسن پور
رساله پیش رو پژوهشی در باب، تاثیر پیکره نگاری قاجار بر روی کتاب های کودکان و نوجوانان در ایران است . با ارائه نمونه های تصویری ، شکل انسان در نقاشی های این دوره مورد مطالعه قرار می گیرد. نقاشی در دوران قاجار پس از دو قرن رکود، از نو شکوفا شد. این شکوفایی معلول اشتیاق سران قاجار به نمایش قدرت و شکوه خود در قالب تصویر بود . همین امر به پیدایش گونه ای نقاشی انجامید که آن را پیکره نگاری درباری خواندند. در این نقاشی ها شکل انسان ، مهمترین عنصر تصویر است. به این ترتیب زمینه های بروز هنری ایجاد شد که از میان مردم برخاست و خواستگاهش عقاید عامی بود که نقطه مقابل نقاشی های رسمی بود . در این دوره ، تماس گسترده ایران با اروپا، باعث تحولات زیادی از جمله ، تاسیس و توسعه صنعت چاپ و تاسیس دارالفنون ، ورود صنعت عکاسی و ... به ایران شد.که این خود باعث تغییرات بسیاری در نقاشی این دوره از نظر موضوع ، تکنیک و ابعاد کار می شود . هدف از انجام این پژوهش درک و شناخت بیشتر از هنر نقاشی و تصویر گری عصر قاجار است . نقاشی و تصویرگری آن دوره از لحاظ توجه و اهمیت به نقوش انسانی و خصوصا جایگاه پیکره نگاری آن دوران قابل بررسی و توجه است . تاکید هنرمندان و شاهان و حتی مردمان عصر قاجار یه به پیکره نگاری و چهره نگاری به رویکرد انسان گرایانه هنر تصویری آن زمان می انجامد . در این دوره نقاشی های عامیانه اکثرا توسط نقاشان غیر درباری و غیر حرفه ای تهیه می شدند . از جمله می توان به نقاشی قهوه خانه ای، نقاشی پشت شیشه و نقاشی چاپ سنگی اشاره کرد. که تاثیر بسیاری بر تصویر سازی ، تصویر گران معاصر کتاب های کودکان و نوجوانان داشته است . انعکاس پیکره نگاری قاجاری در تصویرسازی معاصر ، یکی از دغدغه های تصویرگران امروز است. حضور عناصر بومی در تصویر گری کتاب های کودکان، در گونه های متفاوت آن، نشانگر دلبستگی تصویرگر به باور های سرزمینی است که به آن تعلق دارد. استفاده از عناصر بومی در پیکره نگاری تصویرگری معاصر ، نشانگر این دلبستگی است. جهت بررسی این تاثیرات ، آثاری از سه تصویرگر دوره ی معاصر مورد بررسی قرار می گیرد. در این راه سوالاتی مطرح می شود که هدف این پژوهش را تشکیل می دهد . 1- آیا پیکره نگاری قاجار بر تصویر گری معاصر ایران تاثیر گذار بوده است؟ 2- کدام جنبه از تصویر سازی ، پیکره نگاری قاجاری تاثیر بیشتری بر تصویر سازی کتاب های کودکان در دوره معاصر ذاشته است ؟ گردآوری مطالب این پژوهش به روش کتابخانه ای ، استفاده از عکس ها و تصاویر قاجاری ، مراجعه به سایت های مختلف ، تنظیم شده و تدوین طرح پژوهش به روش توصیفی صورت گرفته است . در این پژوهش ، به دلایل شکل گیری پیکره نگاری و عوامل موثر بر آن در زمان حکومت قاجار پرداخته شده است . نقاشی ها و تصاویر دوران قاجار از نظر اهمیت پیکره نگاری آن ها مورد بررسی واقع شده اند .
مرجان مسقطیان ابوالقاسم دادور
پارچه از کهن ترین و پیشرفته ترین صنایع و هنرها در فرهنگ و تمدن ایران است. شناسایی عناصر زیبایی پارچه های تیموری و صفوی موضوع مورد مطالعه در این تحقیق است. ابزار گردآوری اطلاعات از طریق روش اسنادی( کتابخانه ای) ومنابع مکتوب می باشد و روش تحقیق دارای پژوهشی توصیفی – تاریخی وتحلیلی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی زیبایی بصری نقوش وتبیین تغییرات ساختار تصویری، رنگ وترکیب منسوجات عصر تیموری و صفوی است که نشانگر هویت مردم آن جامعه و از عوامل مانایی و استمرار و دوام آن می باشد. بر همین اساس ابتدا موقعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و جایگاه منسوجات در این دو عصر عنوان و بعد مفاهیمی از زیبایی شناسی ارائه شده است و سپس به تحلیل عناصر زیبایی شناسی چون نقش ، رنگ و ترکیب بندی پارچه ها در قالب انسانی،جانوری،گیاهی، خط نوشته ها و هندسی پرداخته شد. نتایج نشانگر آن است که پارچه در عصر تیموریان گام بزرگی در راه دستیابی به زیبایی نقش های تزیینی، دقت، ظرافت و نزدیکی به طبیعت برداشت و از حیث ترکیب گسترده تر شد و زمینه را برای اوج زیبایی پارچه های صفوی مساعد نمودکه به پیچیده تر شدن نقوش، ترکیب بندی ها ،غنای رنگ و بازگشت به هویت اصیل ایرانی در پیوند با نقشمایه های اسلامی انجامید.
زاهد کریمی جواد علیمحمدی اردکانی
در این پژوهش جهت بررسی هنر نقاشی و تصویرگری از دیدگاه اسلام به جمع آوری آیات قرآن کریم ، احادیث و فرمایشات پیامبراکرم(ص) و امامان ، علما و فقهای اهل تسنن و تشیع پرداخته شده است . هدف از این پژوهش اخذ نتیجه ای واحد ، با بررسی و تطبیق آیات ، احادیث و روایات می باشد که به دیدگاه های مشترک و همچنین اختلاف نظرهای موجود پی ببریم. مسئله اصلی تحقیق این است که دیدگاه قرآن کریم در قبال نقاشی و تصویرگری چیست و محدودیت های موجود در میان مسلمانان از چه موضوعی نشأت می گیرد و اینکه روایات علما و فقها چه نقشی را در خصوص اینگونه محدودیت ها داشته است.لازم به ذکر است داده های این پژوهش به روش توصیفی_تاریخی انجام شده و در نهایت از طریق مطالعه تطبیقی جهت دیدگاههای مختلف به ویژه نظرات فقهای اهل تسنن و تشیع مورد بحث قرار گرفته است . ابزار گردآوری اطلاعات نیز به شیوه اسنادی و از طریق منابع مکتوب در این خصوص می باشد . با توجه به مطالعه آیات قرآن کریم واحادیث و روایات متقن به این نتیجه می رسیم که اسلام مخالف نقاشی و تصویرگری نیست و در بسیاری از موارد مخالفت های سخت و خشک مطرح شده در خصوص نقاشی و تصویرگری را نداشته است .
مژده رهنما محسن حسن پور
در این پژوهش به بررسی تایپوگرافی در بیان مفهوم ضرب المثل های ایرانی پرداخته می شود.تایپوگرافی به شیوه های مختلف صورت می گیرد تایپوگرافی در واقع اضافه کردن چیزی است به نوشته. تایپ اولین ماده در گرافیک برای ارتباط است. هر رفتاری که خط و نوشتار را از حالت معمولی خارج کند و به سمت مفهومی خاص پیش ببرد، تایپوگرافی است. در دهه های اخیر در تلاشی دیگر هنرمندان گرافیک سعی در تقویت ویژگی بصری حروف و نزدیک کردن نوشتار به وجه تصویری چه به صورت مفهومی که مخاطب بتواند بار معنایی آن را به راحتی درک کند و یا به صورت تصویر انتزاعی که بتواند نظر مخاطب به وسیله ی فرم، رنگ و ... را جلب کند. حروف می تواند با دست نوشته شود که اسمش را کالی گرافی می گذاریم یا می تواند با دست نوشته شود که تابع قوانین خوشنویسی است یا می تواند طراحی آزاد باشد و حال با توجه به مسائل گفته شده به بررسی رسانیدن مفهوم ضرب المثل با استفاده از تایپوگرافی می پردازیم. ضرب المثل های ایرانی که در واقع بازتاب یک ملت هستند دارای معانی زیبایی می باشند که با استفاده از هرکدام از وسایل اثر گذار می توان در رسانیدن هرچه سریع تر مفهوم آن ها عمل کرد. با توجه به چگونگی تاثیرگذاری ضرب المثل ، می توانیم نحوه ی ایجاد اثر را مشخص کنیم. تایپوگرافی کمک می کند تا با انتخاب کالی گرافی،خوشنویسی و تایپ فیس در بیان مفهوم ضرب المثل ها به نحو احسن عمل کنیم. هدف اصلی تحقیق بررسی کاربرد تایپوگرافی در ادبیات عامیانه (ضرب المثل)است.این تحقیق بر اساس روش اسنادی (کتابخانه ای) انجام می شود. ابزار گردآوری اطلاعات استفاده از منابع کتابخانه ای، فیش برداری، اسکن و عکاسی می باشد.
لیلا بیرق دار ابوالقاسم دادور
این پژوهش بر روی شناسایی ارزش های بصری نقشمایه های گلیم قشقایی و کاربرد آن در طراحی نشانه، تمرکز دارد. نقوش و طرح های گلیم قشقایی برپایه ی فرم های هندسی وبسیار ساده وزیبا آفریده شده اند ومضامینی بس عمیق وارزنده دارند. هدف از چنین پژوهشی، شناخت این نقشمایه ها وبررسی ارزشهای بصری این نقوش وچگونگی کاربرد آنها در طراحی نشانه برای موسسات فرهنگی و تجاری که فعالیتی مرتبط با گلیم دارند، می باشد. به نظر می رسد فرم ورنگ این نقشمایه ها قابلیت های گرافیکی لازم را برای طراحی نشانه دارند و می توانند الهام بخش وراه گشای طراحان گرافیک باشند. امروزه یکی از دغدغه های جامعه ی طراحان گرافیک دستیابی به گرافیک ملی و با هویت ایرانی است و یکی از روش های رسیدن به این مقصود شناسایی و به کارگیری عناصر سنتی و بومی است. متأسفانه تا کنون در عرصه ی گرافیک آثار اندکی با تکیه بر ارزشهای بصری نقوش گلیم طراحی شده است.شاید عدم شناخت کافی از نقوش و ساختار بصری آن ها،دلایل این بی توجهی باشد. این منبع تصویری غنی ، طراحان را از تکرار و تقلید ازنشانه های غربی بی نیاز می سازدو سبب متمایز شدن نشانه های گرافیکی ما از دیگر کشورها می شود. در اکثر نقشمایه ها خلاصه نگاری و چکیده نگاری در قالب فرم های هندسی ونگارش خطوط عمودی ، افقی ومایل با زوایای 25 و90 درجه که نوع تکنیک بافت سبب ساز آن است، دیده می شود. این نقشمایه ها ارائه ای انتزاعی و نمادین دارند که چشمگیرترین ویژگی بصری آنها تقارن،ریتم،تلفیق فضای مثبت ومنفی ودر برخی از نقوش عدم قرینگی است. این ویژگی ها بر قابلیت گرافیکی نقوش برای استفاده در طراحی نشانه تأکید میورزد. داده های این پژوهش به صورت توصیفی _تاریخی و ابزار گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد
زهرا محسنی ابوالقاسم دادور
عهد ساسانی یکی از درخشان ترین ادوار هنر و صنایع ایران است که به اوج پیشرفت خود رسید . در این عصر حکاکی توسعه بیشتری داشت. شمار زیادی از نقش فلزات ساسانی،گونه ه ایی از مفاهیم اساطیری هستند که به معنای دینی، طالع یا برای دورکردن شر و بدی تعبیر می شوند. از آنجایی که نمادها و اسطوره ها برخاسته از نیازها و ویژگی های وجود بشر هستند در طول تاریخ دارای تحولات زیادی بوده اند در این پروژه مطالعه ی چندین نمونه از فلزهای دوره ساسانی به روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت نتایج حاکی از آن است که بیشتر این نمادها ابتدا در ذهن ناخودآگاه مردمانی ساطع شده که به تدریج تبدیل به ذهن خود آگاه گردیده است، که در همه ی انسان های آن جوامع مفاهیم و معانی همسان داشته است. مفاهیم این نمادها تبدیل به جادو و طلسم هایی گشته که معتقدان را از شر دیوان حفظ و یا درپناه و یاری ایزدان به اهدافشان نزدیک می کرده است. بنابر این نمادها بخش جدایی ناپذیر نقوش هنری دوره ساسانی هستند. باورهای اساطیری و دینی بخش لاینکفی از زندگی انسان بوده است. باورهای مذهبی این دوره بیشتر تحت آموزه های دینی اوستا شکل گرفته است. از آنجا که رابطه آئین، مذهب و نمودهای فرهنگی یک قوم به ویژه در اعصار باستان بسیار تنگاتنگ و غیر قابل اجتناب است، بنا براین خلق تصاویر و الگوهای هنری نمادین هنر عصر باستان را باید در اعتقادات مذهبی و باورهای آن روزگار جستجو نمود که در این پژوهش بر این تاکید گردیده است.
فاطمه فتاحی ابوالقاسم دادور
فرهنگ، ادب و عرفان دوره اسلامی ایران، دربردارنده مباحث گوناگونی پیرامون رنگ هاست که خود تأثیر زیادی بر هنر اسلامی داشته است. این امر در لابه لای احادیث، آیات و کتب ادبی و هنری و عرفانی مطرح شده است. وجود آثار باقی مانده از دوران اسلامی گویای حقیقت فوق است. موضوع رنگ هم بصورت منفرد و هم در قالب کلی، همانند هفت رنگ، که شامل تفسیرهای عرفانی رنگ است، در هنرها و به ویژه در نگارگری ایرانی ظهوری شاخص دارد. در این میان، در مکتب تبریز صفوی که وارث هنری مکاتب نگارگری پیش از خود می باشد، شاهد اوج تنوع، یکپارچگی و غنای رنگ آمیزی در طول تاریخ نگارگری می باشیم. رنگ در نگارگری مکتب تبریز خلوص و درخشندگی بالایی دارد، به عبارتی دیگر رنگ ها نور را در درون خود دارند و نور از درون رنگ متبلور می شود. با بررسی دقیق نگاره های مکتب تبریز، می توان دریافت که نورهای رنگین در نگارگری، با احساس دیدن نورهای رنگی که عرفا در مراتب سلوک عارفانه خود، با دیده جان مشاهده می کردند، کاملاً مطابقت دارد.
بهناز عتباتی ابوالقاسم دادور
استفاده از نقوش و عناصر تزئینی در هنر اسلامی تأثیر کارکردی بسزایی در طراحی پوشاک معاصر دارد و بهره گیری از این گنجینه عظیم به منظور ایجاد پشتوانه¬ای فرهنگی هنری نه تنها لازم که ضروری است. در این پژوهش سعی بر آن است تا شاخصه تزئین در هنر اسلامی و قابلیت¬ کاربرد آن در پوشاک معاصر را مورد بررسی قرار داده و بستر مناسب احیای ارزش های جاودانه هنر اسلامی را فراهم سازد . شیوه تحقیق برای نیل به این هدف بصورت کتابخانه ای بوده است. در این تحقیق توسعه ای سعی شده است به صورت توصیفی - تحلیلی ، با استفاده از کتب و مقالات تحریر یافته در زمینه مورد بحث ، اطلاعات مفید استخراج و در انتها برای حصول نتیجه نهایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد . به علت دامنه وسیع نقوش تزئینی در هنر اسلامی که طیف بی شماری از شاخه های هنری را دربر دارد ، تمرکز و دسته بندی نقوش بر اساس شاخصه های تزئین در منسوجات اسلامی انتخاب شده که موجب گردیده پنج گروه اصلی در اهم الویت آن قرار گیرد. تتبع و پژوهش در زمینه پوشاک معاصر اسلامی ، از فعالیت های نسبتاً جدید است و در این میان پژوهشی با مفاهیم زیبایی شناسی و تأثیر آن بر توسعه فرهنگی - اجتماعی ، که پوشاک اسلامی را مورد مداقه قرار دهد ، موجود نیست . نتایج بدست آمده همان طور که انتظار می رفت ، نشان می دهد شاخصه تزئین در هنر اسلامی ، می تواند به عنوان یک منبع هویتی عمل کند و مؤثر باشد و برای ایجاد جریانی اصیل و هویت ساز بایستی دوباره به فرهنگ و هنر گذشته رجوع نموده و آن را در مظاهر زندگی اجتماعی بازتابی گسترده بخشید . باشد که راهگشای فعالیت ها و پژوهش های آتی در این زمینه باشد .
رویا روزبهانی عباس اکبری
طبیعت عنصری حائز اهمیت در اساطیر و ادیان و واجد جایگاهی متفاوت در ایدئولوژی ها بوده است. از آنجایی که عناصر و عوامل متعددی در بوجود آمدن اساطیر نقش داشته اند، این پژوهش در پی روشن ساختن نقش طبیعت در شکل گیری اساطیر ایران می باشد. به طور کلی ساختار اساطیر ایران نوعی باور به دوگانگی در طبیعت، در وجود انسان و در نیروی متعارض موجود در جهان است که از مهم ترین وجوه این تقابل ها در اساطیر، نبردی مداوم میان نیروهای خیر و شر است، از آنجاکه ایران با جغرافیای طبیعی متنوع سرزمین تضادهای بزرگ است، مسئله اصلی این پژوهش این است که نقش طبیعت را در شکل گیری اساطیر ایران یافته، نیروهای طبیعی تاثیرگذار و اسطوره ساز را مشخص سازد و به این پرسش اصلی و اساسی پاسخ دهد که آیا تضادهای موجود در طبیعت ایران در بوجود آمدن و یا تقویت باور به دوگانگی و تداوم اصل ثنویت در باور و اعتقادات و اساطیر ایرانیان تاثیر داشته است. در این پژوهش گردآوری اطلاعات به روش اسنادی و روش تحقیق به صورت توصیفی و تطبیقی و تجزیه و تحلیل کیفی است. با توجه به نتایج بدست آمده می توان اینگونه بیان داشت که در اساطیر ایران، عناصر طبیعی نقش بسزایی را ایفا می کنند. از نیروهای طبیعی تاثیرگذار و اسطوره ساز می توان به عناصر آب، باران، کوه، زمین، آسمان، خورشید، ماه، ستارگان، باد، گیاه، جانوران و آتش اشاره کرد. در بررسی نقش و تاثیر تضادهای طبیعت در شکل گیری باور به دو گانگی و نبرد نیروهای خیر و شر طی مطالعه تطبیقی در اساطیر جهان مشخص گردید که در اساطیر بین النهرین، مصر، هند، اروپای شمالی، ایرلند و قوم سلت، چین و تبت که باور به نیروهای خیر و شر، وجود غولان و دیوان و نبرد نیروهای تاریکی و روشنی، مثبت و منفی دیده می شود، در طبیعت و جغرافیای طبیعی هر کدام از سرزمین ها تضاد طبیعی وجود دارد. پس بطور کلی بر اساس نتایج بدست آمده می توان گفت در میان علل گوناگونی که منجر به شکل گیری اساطیر شده است، طبیعت و تضادهای موجود در آن در شکل گیری این باورها و اعتقادات تاثیر بسزایی داشته و نقش ویژه ای را ایفا می کند.
لیلا مهاجری ابوالقاسم دادور
در تاریخ ما نقاشی و شعر در هم گره خورده اند. نگارگران ایرانی از اواخر سده 8 تا اوایل دوران معاصر آثاری خلق کردند که جوهر ، حال و هوا و معنای شاعرانه را در بیننده برمی انگیخت. سفارش نسخه های نفیس و زیبا و اشعار کلاسیک از سوی دربار ، حکام و شاهزادگان سلسله های حاکم بر ایران موجب استحکام پیوند بین هنرهای ادبی و بصری شد. در این راستا محقق با توجه به شهرت شعرای سبک خراسانی (فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی) به طبیعت گرایی و همچنین گرایش کمال الدین بهزاد نقاش قرن نهم و دهم به طبیعت ، به بررسی تطبیقی نگاره های بهزاد با اشعار سبک خراسانی پرداخته است. محقق نتیجه گرفته که برخی از نگاره های بهزاد از منظر طبیعت گرایی از شعرای سبک خراسانی الهام گرفته شده اند و بعضی از آثار وی که در متن پژوهش به طور کامل توضیح داده شده است در طبیعت گرایی شعر مصور اشعار ایشان است
نسرین ابریشمی فاطمه کاتب
چکیده: آیین ها و آداب و رسوم هر ملتی نشانه ای از سنت ها و برداشت های ذهنی آن ملت می باشند؛ که در هر زمان شکل و کاربرد ویژه می یابد. در تکاپوی این چنین زیستن سرانجام راهی به سوی حقیقت میابد و در آن حقیقت ره یافتنی را در قالب نماد، آیین و یا به شکل امروزیش آداب و رسوم مشاهده می کند. انسان برای جلب عوامل سازگار طبیعت و دفع عوامل ناسازگار آن به پرستش عناصر زیادی پرداخته و برای آن مظهری از آیین ها برپا کرده است. و اینچنین است که طی گذشت سالیان دراز رنگ و بوی این آیین ها را نظاره گریم. یزد شهری است، در مرکز ایران و در قلب کویر ، که با این موقعیت اقلیمی منجر به خلق شهری گرم و خشک شده است. مردمان یزد سازگار با اقلیم و موقعیت دیار خود و با الهام از طبیعت گرم و خشک برای تأمین آب مجبور به حفر قنات و کاریزها در دل این کویر شده اند. در دل کویر برای دستیابی به آب به حفر کاریزات پرداختند تا این خشکانه را به ترانه تبدیل کنند؛ این کویر را به زیستگاه نزدیک کنند؛ و برای این ترانه ماندن علاوه بر سخت کوشیشی و نیروی بازو به نیروهای فوق بشری متوسل شوند. در جوار این قنوات به مراسمی بپردازند که به شکل آداب و رسوم درآید و راهگشایی شود، در دل این خشکانه در زمان فروکش شدن آب این ماده ی حیاتی. جشن ها و مراسمی که امروزه به عنوان آداب و رسوم معرفی می شوند، و می-توان در آغاز خاستگاه آیینی آن را یافت.در این پژوهش، محقق با روش کتابخانه ای و در بعضی موارد میدانی. به بررسی آیین هایی که برگرفته از باورهایی در دل تاریخ در ارتباط با آب هستند، پرداخته است. باورهای به یادگار مانده ای که بی ارتباط با طبیعت و جهان هستی نیست. واژگان کلیدی: آیین های آب، قنات یزد، اقلیم یزد،
آرزو ایروانی ابوالقاسم دادور
دوره قاجار را می¬توان دوره نوآوری و شروع تحولات جدید در هنر ایران دانست. از جمله این تحولات، رابطه فزاینده و مراودات مختلف با غرب است؛ که به دنبال ورود دانش¬ها و علوم جدید به ایران، شاهد تأثیرات ویژه این امر بر اقلام مختلف در دوره قاجار هستیم. یکی از آثار تاریخی ایران، نقوش سکه و تمبر دوران قاجار می¬باشد. با وجود اهمیت نقوش به کار برده شده بر روی این اقلام، که خود شاهد عینی در بازگویی تحولاتِ (تاریخی، اجتماعی و فرهنگی) و تفکرات حاکم بر نظام کشور هستند؛ متأسفانه پژوهش و مطالعه در زمینۀ شناخت نقوش به کار رفته بر روی آنها در میان سایر صنایع و هنرهای این دوره¬ی تاریخی (قاجار) کمتر صورت گرفته است. در حقیقت هیچ¬گاه این دو مقوله به صورت موشکافانه مورد بازبینی و بررسی واقع نشده¬اند که آیا نقوش روی این اقلام تحت¬الشعاع غرب بوده¬اند، یا هویت اصیل خویش را حفظ کرده و یا آمیزه¬ی از هر دو گرایش را به خود گرفتند؟ در این تحقیق هدف بررسی تاًثیرات هنر غرب بر نقوش سکه و تمبر قاجار، تغییر و تحول مسیر این اقلام در جهت الگوبرداری از غرب و مدرن¬گرایی و یا چگونگی تداوم سنت¬های گذشتگان بوده است. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تاریخی به صورت مطالعه¬ی کتابخانه¬ای و مراجعه به موزه¬های متعدد سکه و تمبر در استان¬های تهران، یزد و اصفهان و مشاهده مستقیم از کلکسیون¬های شخصی و با رویکرد باستان¬گرائی صورت گرفته است. در این پژوهش با توجه به شواهد تاریخی و نمونه¬هایی از آثار تاریخی و تزئینی در گنجینه¬های خارج و داخل کشور؛ به بازشناسی تحلیلی اصالت نقوش ایرانی و تآثیرات هنر غرب بر سکه و تمبر دوره قاجار و همچنین، وجوه مشترک تصویری نقوش سکه و تمبر دوره¬ی قاجاریه و اروپا اقدام به عمل آمده است. در این تحقیق بر اساس اسناد تاریخی و نیز تطبیق عناصر تصویری، می¬توان به وجود وجوه مشترک تصویری میان نقش¬های سکه و تمبر دوره¬ی قاجار پی برد. به دنبال آن مشخص گردید که، مضامین همگی عاملی در جهت نمایش قدرت هستند که همچنان اِصرار بر ایرانی¬الاصل بودن حکومت قاجاری دارند. در نتیجه؛ اگر هم التقاط¬گرائی¬ به دلیل مراوده با غرب شکل گرفته باشد اکثراً در به کارگیری تکنیک¬های آن¬ها است و همچنین اگر نامی از تأثیرپذیری باشد دراندک تغییری در طرحِ قاب بندی تمبرها به واسطه ورود تمبر از اروپا به ایران رخ داده است.
علی صالحی ابوالقاسم دادور
مطالعه اسطوره ها، یکی از مهم ترین روش های شناسایی تاریخ و فرهنگ های گوناگون است و می تواند ما را در آگاهی از شباهت ها و تفاوت های میان ملیت های گوناگون یاری دهد. در این میان اندیشه روئین تنی، که ریشه ای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیب ناپذیری و بی مرگی است به انحای گوناگون در میان اسطوره های ملل مختلف نمود یافته و از برجستگی قابل تاملی برخوردار است. با مراجعه به کتب و مقالات ارائه شده در این زمینه، درمی یابیم سه اسطوره رویین تن تاریخ یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویین تنان تاریخ از تواتر بیشتر و جامع تری برخوردارند و رویین تنی به عنوان یک انگاره کهن الگویی در روایت هر سه اسطوره قابل بحث و مطالعه است. این پژوهش، با هدف شناسایی ریشه های مشترک این اسطوره های رویین تن از منظر نظریه کهن الگوها به بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان آنها و میزان اثرپذیری این سه اسطوره از یکدیگر پرداخته و با رویکرد کهن الگویی در مطالعه تطبیقی میان اسفندیار، آشیل و زیگفرید که از سه ملیت مختلف می باشند، به این سئوال اساسی پاسخ می دهد که چه ریشه های مشترک و یا متمایزی را می توان در مطالعه این سه اسطوره رویین تن یافت.
مریم آجورلو آناهیتا مقبلی
مطالعه شیوه های خلق و ایجاد ساختار نگاره ها می تواند در شناخت هر چه بیشتر روند نگارگری در ادوار مختلف خصوصاً نمونه های مورد مطالعه تاثیرگذار باشد؛ لذا لازم است ترکیب بندی نگاره ها بر اساس فرم ها، رنگ های بنیادین، شیوه و روش تشکیل دهنده ساختار آنها بررسی شوند. بدین وسیله می توان تغییرات ناگهانی در ساختار نگاره ها را تشخیص داد و در نتیجه به روند تحول آنها دست یافت. یکی از شیوه های ساختاری مهم در نگارگری ایرانی ترکیب بندی به شیوه حلزونی است که در آثار دوره های مختلف چندین دوره به چشم می خورد. در این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته سعی شده به وسیله نرم افزارهای مشخصی به فرم های تشکیل دهنده اولیه تصویر دست یافت و سپس به نحوه چیدمان آن ها و در کل، مسیری که دید مخاطب را هدایت می کند رسید. آن چه از اهداف این تحقیق به شمار می رود عبارت است از یافتن سرآغاز این نوع ترکیب بندی، بقای این فرم و میزان تاثیرگذاری این شیوه در دوره های بعد. از دوره زمانی مغول تا زند نگاره های شاخصی از چندین کتاب تصویرشده و چندین دیوارنگاره و رقعه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. مشخص شد ساختار حلزونی بر اساس این تفکر ایرانی که جهان همواره در پیچش و پویش است تا به ذات کامل خود برسد، شکل گرفته است. و چون هر نگاره سعی دارد مجلسی را به کامل ترین شکل نشان دهد از این ایده بهره مند شده است که جهان نگاره مضمونی است از بیرون به درون و بالعکس؛ این امر حتی در موضوع نگاره نیز بکار رفته است. آغاز استفاده از این نوع ترکیب بندی از حدود سال 690هـ.ق در نگاره های کتاب شاهنامه در کارگاه ربع رشیدی بوده و با کم شدن حمایت دربار صفوی از نگارگری در قزوین، کیفیت و کمیت استفاده از شیوه ترکیب بندی مارپیچ نیز کم کم کاهش یافته و در دربار افشاریه در تصویرگری کتاب و حتی تک نگاره ها نیز کاملاً از بین می رود.
منا امامی ابوالقاسم دادور
نقشمایه ها در هنر ایران حاملان مفاهیم و مضامین مورد توجه مردم اعصار گوناگون بوده اند و تداوم طراحی آنها توان آن را دارد که تغییرات تصویری هر دوره را آشکار سازد . ایرانیان از آغاز برای زیبایی و تزئین ، مقامی والا قائل بودند . همواره هنرمندان ایرانی خواسته اند نقش هایی را که کنایه و نشانه ای از اشکال و امور خارجی است بنگارند . این نقش ها جنبه عاطفی اشیاء را جلوه گر می سازند . عظمت و تعالی هنر ایران به سبب آن است که کمال آن در تزئین مطلق است .تزئین که هدف اصلی هنر ایرانی است ، نه تنها مایه لذت چشم و تفریح ذهن بوده ، بلکه حاوی مفهومی بسیار عمیق تر است . نخستین ادراک مبهمی که بشر از جهان داشت با نقوش و اشکال تزئینی صورت خارجی یافت و به وسیله همین نقوش ، انسان با سرنوشت خویش ارتباط بیشتری پیدا کرد. او هر نقشی را دستمایه ای برای راز و نیاز و آرامش نیروی باطنی خویش گردانید . در این میان نقشمایه های حیوانی جایگاه خاصی داشته اند ، زیبایی ، قدرت و گاهاً خشونت آنها مورد ستایش انسان بوده است . سفال به دلیل در دسترس بودن ماده اولیه آن (خاک) در اکثر نواحی باستانی یافت می شود لیکن در هر منطقه ویژگی اقلیمی ، تاریخی ، فرهنگی و مذهبی و هنر خاص آن منطقه یا دوره (زمان) را داراست ، مطالعه بر روی نقوش سفال های اوایل اسلام بازگو کننده بسیاری از مفاهیم ذهنی و اعتقادی این دوران است .همچنین صنعت پارچه بافی ایران در اوایل اسلام از سبک های ساسانی متأثر بوده است . بسیاری از نقشمایه های ساسانی در عصر اسلامی تداوم می یابد و شاهکارهای تصویری هنر ایرانی را می سازد . پژوهش حاضر می کوشد با مطالعه ی نقشمایه های حیوانی به کار رفته در سفالینه ها و منسوجات به خصوص پارچه های صدر اسلام (قرن اول تا پنجم هجری) و نگاه توصیفی-تحلیلی به اهمیت نقشمایه ها و کاربردهای مختلف آنها در هنر سفالگری و طراحی پارچه این دوره بپردازد و ابزاری برای شناخت نسبی و احیای مجدد منسوجات و سفالینه های ارزشمند و ناشناخته های ایران باشد .
الهام عصار کاشانی ابوالقاسم دادور
صفویان با استفاده از فرصت های تاریخی توانستند حکومت مقتدر و یکپارچه ای تشکیل دهند که یکی از مهم-ترین ارکان آن اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی در ایران بود، این مهم بر همه ی ارکان زندگی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری ایرانیان تأثیر نهاد و در پیوند با زیبایی شناسی هنر ایرانی، گاه به عنوان بستر ارزیابی اثر هنری قرار گرفته، کارکرد آن را تداوم بخشید و شکلی از هنر با محتوای هنر شیعی را تثبیت کرد. این دوران مقارن بود با رونق گرفتن هنر عامیانه پیروان تشیع در ایران، لذا عقاید و عناصر شیعی هرچه بیشتر تقویت شدند و مصداق هایی از آنها در آثار هنری، نگاره ها و علی الخصوص فالنامه های مصور این دوره ظهور یافت. این رساله به بررسی تأثیر تفکر شیعی بر فالنامه ها ی مصور دوره ی اول صفوی پرداخته که شامل نسخ: فالنامه تهماسبی(پراکنده) یک کپی از آن محفوظ در موزه توپقاپی استانبول و مجلدی در کتابخانه درسدن آلمان می باشد. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده و هدف از آن شناسایی و معرفی عناصر تصویری و مضامین شیعی موجود در این آثار و بازشناسی این مضامین در دیگر نسخ این دوره می باشد. نتیجه ی حاصل از مطالعه و تحلیل نگاره های این آثار بیانگر محتوای شیعی این نسخ در راستای ترویج این تفکر در جامعه می باشد که در نهایت در پیوند با شکل گیری و تحول هنر عامیانه شیعی به ظهور نقاشی قهوه خانه ای منجر شد. تأثیر تشیع در عناصر شیعی و خاصه مضامین این فالنامه ها مشهود است و این آثار به لحاظ سبک شناختی و زیبایی شناسی پیرو سبک مکاتبی هستند که در آن خلق شده اند. کلید واژه: فالنامه، نگارگری، هنر شیعی، صفوی.
سمیه خدابخشی عبدالعلی باقری
چکیده نمادهای یک فرهنگ، بستر مناسبی برای شناخت باورها و عقاید آن فرهنگ بوده و تداوم اعتقادات یک قوم درگرو تداوم و حفظ این نمادها می باشد. یکی از مهم ترین عوامل که باعث پیشرفت و دگرگونی ملت ها می شود، شناخت ریشه های فرهنگی و گذشته تاریخی است که پیشینیان آن ملت بنا نهاده اند و نسل های بعدی با تکیه بر آن در جهت پیشرفت و تعالی گام بر می دارند. آیین عزاداری محرم به عنوان مهمترین مناسک شیعه، مجموعه ای از نمادهایی می باشد که می تواند به بهترین شکل بیان کننده ی تداوم باورهای کهن ایرانیان در طول زمان باشد. روش تحقیق انجام شده تاریخی-تحلیلی می باشد که با استفاده از اسناد و مدارک معتبر می توان ویژگی های عمومی و مشترک پدیده ها و حوادث تاریخی و دلایل بروز آنها را تبیین کرده و به تجزیه و تحلیل عناصر و مطالب مورد نظر پرداخت. منابع تحقیق به صورت تصویری و کتبی وجود داشته و ابزار گردآوری تحقیق، میدانی و کتابخانه ای و سیستم شبکه اینترنت می باشد. هدف پژوهش بررسی و تحلیل نماد های تصویری عزاداری در دوره ی صفوی و قاجار بوده تا دریابیم نمادهای عزاداری این دوره تا چه حد برخاسته از سنت ها و فرهنگ تصویری ایران بوده است. همچنین با بررسی شرایط فرهنگی و سیاسی دوره صفوی و قاجار دریابیم به چه میزان شرایط این دوره بر شکل گیری آرایه های عزاداری موثر واقع شده است و همچنین در کدام دوره بیشتر شاهد تنوع نمادها هستیم. با توجه به محدودیت های تحقیق اعم از کمبود منابع و مدارک مستند علمی در رابطه با نمادهای عزاداری در ایران، پس از بررسی نمونه-های موجود، تحقیقات نشان داد که نمادهای تصویری عزاداری در دوره ی صفوی و قاجار، برگرفته از فرهنگ ایرانی بوده و نمادهای عزاداری موجود در فرهنگ ایرانی، برای مراسم عاشورا تغییر کاربردی یافته اند. همچنین شرایط سیاسی در این دوره ها، خصوصاً دوره ی صفوی با رسمی کردن مذهب شیعه برای توفق به اهداف سیاسی، مستقیماً در رسمیت یافتن مراسم عاشورا نقش داشته است. به نظر می رسد فرهنگ تصویری و نمادین ایرانی عامل مهمی در شکل گیری نمادها و نشان های عزاداری ایران بوده است. و نقوش نمادین عزاداری که از دوره صفوی با مذهب تشیع هویت تازه ای یافته، و حتی نوع مراسم عزاداری از این دوره به بعد، پیشینه ای در کهن الگوهای ایرانی دارد.
مریم نیایش ابوالقاسم دادور
در این پژوهش به بررسی المان های هخامنشی در معماری معاصر شهر مرودشت پرداخته شده است. المان یا نماد شهری در شناخت منطقه به لحاظ تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی دارای اهمیت می باشد. دوران هخامنشی یکی از پرشکوه ترین دوران تمدن ایران بوده است. عظمت و قدرت این امپراتوری باعث گردیده بود تا بهترین هنرمندان آن دوران به خلق آثار خود در بناهای ساخته شده توسط حکمرانان این سلسله بپردازند. آثار پاسارگاد به عنوان نخستین کانون امپراتوری و معرف سبک معماری این دوره و مجموعه تخت جمشید به عنوان مرکز آیینی و تشریفاتی در شهر مرودشت منابع مطالعاتی غنی در تحقیق پیرامون هنر و معماری این دوران می باشند. از آنجاییکه شهر مرودشت وارث بخشی از قلمرو هخامنشیان است، نمادها و سبک معماری آن دوران، در هنر و معماری این شهر که مبیّن هویت فرهنگی ساکنین می باشد، مشاهده شده است. مسئله اصلی تحقیق بررسی احیای هویت هنر هخامنشی در شهر مرودشت بوده و از این جهت به فرهنگ به عنوان عامل هویت بخش معماری و ارتباط آن دو با یکدیگر توجه شده است. از این رو بررسی این المان ها در دو بخش معماری و نقش برجسته، عوامل موثر در بکارگیری آنها و تأثیرات آن بر گردشگری منطقه از اهداف اصلی این مطالعه بوده است. این پژوهش به روش کیفی-تحلیلی بوده و بر این اساس اطلاعات نظری آن با استفاده از منابع مکتوب و به روش اسنادی-کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و سپس با روش مقایسه ای-تطبیقی چگونگی استفاده از المان های هخامنشی در معماری معاصر مرودشت بررسی شده است. نتایج حاصله تأثیرپذیری از ستون های پاسارگاد، تخت جمشید و نقوش برجسته آن و نیز نقوش سفالینه های ماقبل تاریخ و دستبافته های عشایری این منطقه در هنر و معماری این شهر را نشان می دهد. در نهایت با توجه به نقاط قوت و ضعف شهر در راستای توسعه گردشگری و نیز پویایی فضای شهری پیشنهاداتی ارائه شده است.
محمدرضا اسمعیل زاده محمدیه ابوالقاسم دادور
در این پایان نامه تلاش شده است با توجه به عدم پژوهش علمی و کلاسه شده در زمینه رابطه عرفانی مابین جامی و کمالالدین بهزاد، اقدام به بررسی و تبیین روابط و تاثییرات جامی به عنوان شاعر و عارف قن 9 با کمال الدین بهزاد نگارگر نازک قلم معاصر خویش بپردازیم
بهارک شمس الدین فریناز فربود
چکیده پژوهش حاضر به مطالعهی نقش و جایگاه زن در هنر دوره هخامنشی میپردازد. با توجه به مدارک تاریخی چنین بهنظر میرسد که زنان از زمان پیدایش انسان تا هزارهی سوم پیش از میلاد، دوران باشکوه مادرشاهی را طی کردهاند و با برخورداری از توانایی زایش همواره بعنوان ایزد بانوان مورد پرستش قرار میگرفتند. لیکن با شروع دوران پدرشاهی از تقدس و اهمیت آنان کاسته شد و به حاشیه رانده شدند. در حجم عظیم آثار بهدست آمده از دوران هخامنشیان با تعداد کمی آثار منقوش به «نقش زن» روبرو هستیم که در نهایت به دلیل در اولویت قرار داشتن روحیه مردانه و جنگاوری در دستگاه هخامنشیان، نقش زن در حجاریهای تخت جمشید تحت تفکری مردسالارانه حذف گردید. در این پژوهش روش تحقیق با توجه به ماهیت موضوع روش تاریخی و توصیفی، تحلیلی است. گردآوری اطلاعات از منابع مکتوب، کتابخانهای (اسنادی)، (مقالات)، (کتب)... صورت گرفته است.
پریسا نیک چری ابوالقاسم دادور
در پژوهش حاضر، پس از ذکر کلیات پژوهش و مباحث نظری مرتبط با موزه و مردم شناسی، تاریخچه تأسیس موزه مردم شناسی تهران و شرح فعالیت های آن تا به امروز، بیان می گردد. در دو فصل پایانی، شرح طرح نوسازی موزه به تفکیک مسائل مرتبط با فضای موزه و امور و فعالیت های انسانی مطرح می شود. نخست به بررسی مشخصات معماری بنا، تفکیک و تخصیص فضاهای آن، به کاربری های مختلفی چون مجموعه های دائمی و نمایشگاه های دوره ای، خدمات عمومی، بخش اداری و خدمات رفاهی پرداخته می شود؛ همچنین عوامل دخیل در طراحی داخلی و نمایش آثار موزه ای، مانند نحوه چیدمان، نورپردازی و ویترین ها به طور مجزا تحلیل می گردند. سپس، نابسامانی ها و مشکلات امور اجرایی موزه مردم شناسی بررسی گردیده و راهکارهایی در راستای گسترش فعالیت های علمی و آموزشی ارائه می شود . تلاش پژوهش پیش رو، آن است که تا حد امکان، موزه را از بحران انزوایی که بدان دچار گشته، خارج نماید و درهای آن را به روی تمام اقشار جامعه بگشاید.
علیرضا شوندی امیرحسین چیت سازیان
ژاپن به عنوان سرزمینی با تنوع جغرافیایی و جریان های سیال طبیعت شناخته می شود، و جهانبینی این مردم از دیرباز تحت تأثیر سازگاری با طبیعت بوده است. با این دیدگاه، معماری ژاپن با همنشینی عناصر آبی، خاکی و گیاهی در کنار باور ها و آئین ها، باغ های: بهشتی، سنگی و چای را بوجود آورده است. فهم سیر حرکت از ماده به مضمون در این طبیعت آرمانی، مسئله گردآورنده متن شد.در بررسی بنیان های نمادگرایی و طبیعتگرایی در ژاپن، مشخص شد که باور های برآمده از آئین شینتو و پدیدارگرایی بومی در کنار تعاملات وارد شده از چین و هند، از جمله تائوئیسم، کنفوسیوس، بودیسم و ذن، یک ساخت نمادین چند لایه، تطبیق پذیر و تحول گرا، همسو با طبیعت را شکل داده اند. در نتیجه گیری از یافته ها باید گفت ژاپنی ها عناصر و مضامین خارجی را، شناسایی و تفسیر کرده و با توجه به نیاز های فطری، با ساختار اولیه و یا تألیفی به کار برده اند. با وجود فراوانی این عناصر و نماد ها در باغ ژاپنی نوعی پالایش در ترکیب و چیدمان آنها دیده می شود، که تنها با رجوع به درک مفهوم طبیعت گرایی در ژاپن و اعتقاد به پدیدارها در ذهن مردمان ژاپن، می توان آن را شناخت.
سحر پورجم ابوالقاسم دادور
انسان و مسائل مربوط به وی، همواره در طول تاریخ، در میان جوامع مختلف، به نحوی مورد توجه مکاتب فلسفی و هنرمندان بوده است. مکتب اگزیستانسیالیسم، هستی انسان را به عنوان مرکز ثقل تفکراتش، قرار داده است و دغدغه ی اثبات مسئولیت، امکان تعالی و بهبودی وضع زندگی او را دارد. وامّا قرن ها پیش از ظهور این مکتب در غرب، زرتشت، با اعتقاد به وجود اهورامزدا (خدا) و ارج نهادن به انسان، پرورش ویژگی های اخلاقی را به عنوان هدف خود، دنبال می کرد و از همین روی دین زرتشت شامل مفاهیمی شبیه به مفاهیم موجود در مکتب اگزیستانسیالیسم می باشد. از طرفی از آنجایی که هنر بر اساس باورها و تاثیرات فلسفه ی حاکم بر هر دوره خلق می گردد، متن نمایشی گوشورون، منسوب به زرتشت، از این زاویه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
تارا صادقی ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
یگانه بهادر مهدی حسینی
چکیده ندارد.
مریم گودرزی حسینعلی نوذری
چکیده ندارد.
شیرین نجمی فاطمه کاتب
چکیده ندارد.
سمیه شادجو ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
مرال کشاورز آزاد ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
آفاق جودکی ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
بیتا ابراهیمی مریم حسینی
چکیده ندارد.
تکتم همتی رودسری ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
منیره حجتی سعیدی محمدتقی آشوری
چکیده ندارد.
مریم طلوع بهبود ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
اکرم کبیری ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
زهرا عبدالله ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
مهرسا معالی ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
زهرا شمس آبادی ابوالقاسم دادور
چکیده ندارد.
تکتم همتی رودسری ابوالقاسم دادور
در تاریخ فرهنگ مصور تشیع، هنر مذهبی در قالبی نمادین با مفاهیمی عمیق ،بیشترین جلوه گری را داشته است.این هنر زمانی که در قالب کتیبه های پارچه ای مزّین به اشعار و نقوش مذهبی، گاه در شکل علامتها، علمها و سر علمهاو حتی گاهی با تعدیل نمادهای اسطوره ای قبل از اسلام، در ایجاد معنا سود جسته و با زیبایی تمام حضور دینی خود را حفظ نموده است.سرهای اژدها در کنار درخت مقدس در علمهای عاشورایی یاد آور ایران باستان است که هنرمند با ذوق، خمیر مایه معنایی آن در جهت معنا دادن به فاجعه کربلا که همانا سلطه یزیدیان(اژدها)بر شجره نبوت(درخت مقدس) میباشد، سود جسته است.با کنکاش بیشتر و شناخت و درک این زبان نمادین که حاصل تفکر چند صد ساله هنرمندان مسلمان ایرانی است،که قالبهای معنایی هنر مذهبی ایران اسلامی، بیشتر نمایان میشود و ظرافتهای تلفیق تفکر دینی در کنار انتزاع تصویری و همزیستی آن با آیینها و اسطوره های باستانی ایران کاملا خود را نشان میدهد. بررسی نقش اصول علمی طراحی گرافیک در هنرهای مذهبی و طراحی این نمادها، پژوهشی کاملا ضروری به نظر می رسید، از آنجا که محکم بودن و اصولی بودن ساختار تصاویر و نمادها کاملا در درک بهتر و ماندگاری آن در ذهن مردم بسیار موثر بوده است و شاید بتوان گفت که قدرت طراحی این نمادها عاملی موثر جهت این ماندگاری و جاودانگی در باورها بوده است . در بررسی نقش گرافیک در طراحی نمادهای مذهبی اسلامی دوره صفویه(انتخاب این دوره به جهت رسمی شدن تشیع به عنوان دین رسمی در کشور و اوج هنر اسلامی است)از روش تحقیق به صورت کتابخانه ای استفاده شده است.استفاده از کتب، مقالات، تصاویر و اینترنت، منابعی بودندکه مورد استفاده قرار گرفتند وبازدید و بررسی آثار موزه های اسلامی ایران و ترکیه در نگارش این پژوهش بسیار موثر بوده است. طراحی زیبا و چشمگیر نقوش مذهبی در این دوره از مهارت بالای طراح ایرانی حکایت داردو علاوه بر خلق آثار بدیع، یادگاری بی بدیل در دل تاریخ هنر مذهبی ایران به جای گذاشته است.آثاری که پس از گذشت سالیان دراز هنوز زنده و گویا هستند وبیانی امروزی را مطابق الگوهای گرافیک نوین زمزمه میکنند.این نقوش به حدی استادانه، زیبا و خلاقانه اند که بسیاری از آنها بدون هیچ دخل و تصرفی میتوان به عنوان نشانه مورد استفاده قرار گیرند. و اما آشنایی با نمادهای مذهبی اسلامی دوره های اوج هنر اسلامی در ایران، عاملی در جهت رشد هنرهای مذهبی در جامعه نیمه مدرن ایران است.تردیدی نیست که انباشتگی آثار سنتی وگسترش بناهای اسلامی مانند مساجد ، کتیبه هاو...میتواند محیطی معنوی تر را برای ایرانیان معاصر و در کنار آن برای جامعه نیمه مدرن-نیمه سنتی ایران کنونی فراهم آورد، اما با این شیوه گشایش وفتوحی بنیادین برای ما محیا نمی شود.راه اندازی پی در پی قهوه خانه های سنتی و جشنواره های مذهبی و آیینی و همایش ها و هم اندیشی ها چیزی جز راهی برای تاخیر در نفوذ بیشتر شیوه های غربی و هنر نفسانی آن نخواهد بود. با پژوهش و کنکاش کاملا علمی در هنر مذهبی ایران اسلامی، میتوان با شناخت لایه های معنایی نمادین این هنرها، آن را وارد لایه های جامعه ایران کنونی کرد.در این صورت با ساختارشناسی آگاهانه و روانشناسی هنری و ارتباط شناسی هنر مذهبی با مردم، احیاء هنر مذهبی در جامعه امروزی امکان پذیر خواهد بود.
میترا معنوی راد ابوالقاسم دادور
در این رساله کوشش شده با گردآوری و گزینش منابع مکتوب و همچنین نسخه های مهم و شاخص از دست نویس های "پهلوی"، "اوستایی" و "شکسته نستعلیق" به بررسی فرآیند خوشنویسی در این خطوط پرداخته شود. اهمیت موضوع از این جهت است که بسیاری از آثار مکتوب و مدون خطوط پهلوی و اوستایی در دوران ساسانی و آغاز دوران اسلامی در ایران از میان رفته و دست نویس های باقی مانده از این خطوط بسیار پراکنده است. به همین دلیل پژوهش در باب خوشنویسی متون آنها، بسیاری از ارزش های نهفته در ساختار این خطوط را برما روشن می سازد. فرض بر آنست تا با معرفی ویژگی های خطوط "پهلوی" ، "اوستایی" و "شکسته نستعلیق" و تطابق آنها با یکدیگر ، تعامل میان اصول و سبکهای خوشنویسی در دست نویس های گزینش شده مورد بررسی قرار بگیرد. در روند پژوهش از دو روش تاریخی- توصیفی و نشانه شناسی به منظور شناخت بن مایه های تاثیرگذار بر شکل گیری خطوط "پهلوی"و "اوستایی" در دوران پیش از اسلام و خط "شکسته نستعلیق" در دوران پس از ظهور اسلام در ایران بهره گرفته شده است. به این منظور منابع بیشماری مورد مطالعه قرار گرفته و ارزیابی پایایی و روایی به دو روش هم خوانی داخلی بین موارد مشترک در منابع مطالعه شده و روش مقایسه معیارهای حاکم بر ساختار هنر خوشنویسی، یعنی "اصول شناسی" و "سبک شناسی" در دست نویس های شاخص این خطوط بکار گرفته شده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده بصورت کیفی است و از روش توصیفی در بخش های کمٌی استفاده شده است. انتخاب دست نویس های مورد تحلیل ، از میان تعداد بسیاری از آثار مربوط به این خطوط در موزه ها ، مراکز اسناد ، گنجینه های داخل و خارج کشور توسط پژوهشگر گردآوری شده است تا امکان مشاهده و تحلیل فراز و فرودهای موجود در خوشنویسی این دست نویس ها بصورت کاملا تخصصی فراهم گردد. نسخه های گزینش شده برای تعیین میزان مشابهت میان سبک های آنها ، پایایی و روایی مطلوبی را نشان داده است. برای طبقه بندی منسجم و جمع بندی مطالعات و تحلیل های انجام شده ، نتایج حاصل از بررسی ویژگی های بارز خوشنویسی در خطوط مورد نظر، در نتیجه گیری نهایی پایان نامه در قالب جدول ها و نمودارهای جداگانه ارائه گردیده است که داده های آن ، وجوه اشتراک و افتراق میان معیارهای اصولی و معیارهای سبکی در این خطوط را مورد شناسایی و تطبیق قرار داده است. بر طبق این جدول ها که براساس اصول آماری تهیه و تنظیم گردیده اند، می توان گفت که میزان استفاده از اصول مشترک خوشنویسی در سبک های شناسایی شده در دست نویس های "پهلوی"، "اوستایی" و "شکسته نستعلیق" بین 80% تا 84% می باشد. بنابراین خوشنویسی در این آثار را می بایست نتیجه تعامل مبانی حاکم بر خوشنویسی درخطوط ایران پیش از اسلام و مبانی خوشنویسی اسلامی در ایران بصورت توامان دانست. هم چنین در دست نویس های هر سه خط، همبستگی معنی دار (0/4 = r ) بین ویژگی های اصول شناسی و سبک شناسی بدست آمده که هر دو مورد به اثبات فرضیه های پژوهش معطوف می باشد.
معصومه حقانی فهیمه دانشگر
برقراری ارتباط و انتقال پیام در دنیای رو به رشد امروز یکی از دغدغه های اساسی بشر می باشد. هرچه جوامع گسترده تر می شوند و ارتباطات متنوع تری شکل می گیرد، انتقال و فهم پیام نیز سخت تر می گردد. نشانه های تصویری و اشکال گوناگون نشانه های متنی همواره سعی در برقراری هرچه بیشتر این ارتباطات دارند و گرافیک امروز، با تمام گستردگی رسانه ای خود، تلاش می کند تا این ارتباط را میسر گرداند و در این راه از عناصر گوناگون تصویری جهت پیام رسانی و بیان ایده های خود سود می جوید. انسان از گذشته های بسیار دور همواره برای بیان انگاره های ذهنی خود و تجسم مفاهیمی که او را در این جهان احاطه کرده بودند، از نمادها استفاده نموده است و آن ها بر سطوح گوناگون آثار هنری نقش نموده است. نگاره های نمادین ایرانی تبلور پندارهای پیشینیان در قالب تصاویری چکیده نگاری شده می باشد که تا به امروز برای ما به یادگار مانده است. این نگاره ها بازتاب ممتد و پایداری از باورها و آیین های کهن را به ما می نمایانند. در این میان نقوش نمادین ساسانی با بار محتوایی و بستر عمیق فرهنگی خود مجموعه ای زیبا از تجلی نمادهای ایران باستان را به نمایش می گذارد. در این پژوهش نگاره های ساسانی با توجه به مفاهیم نهفته در نمادهایشان به عنوان منبعی کارآمد و با پشتوانه از نظر معنایی و هویتی، جهت استفاده و کاربرد در جهت انتقال پیام های گرافیکی معرفی و بررسی شده اند. تحقیق کتابخانه ای، مشاهده مستقیم آثار باستانی در محل و موزه ها، و استفاده از تحقیقات ها و ایده های صاحب نظران، از ابزارهای به کار رفته در این پژوهش می باشند. این پژوهش به ما نشان می دهد که هنر گرافیک با طیف گسترده و بستر های گوناگون ارتباطی خود، هم می تواند از پشتوانه فرهنگی نمادها برای انتقال مفاهیم مورد نظر خود به مخاطب سود ببرد و هم به گسترش و ترویج فرهنگ ایرانی کمک شایانی نماید.
درناز محمدزاده ابوالقاسم دادور
از آنجا که نقوش صنایع دستی هر ملتی - به عنوان کهن ترین و اصیل ترین نقوش - نشان دهنده اعتقادات ، باورها و افکار آن قوم و ملت می باشد و از آنجا که گلیم در ایران به عنوان یکی از قدیمی ترین و کهن ترین دستبافت ها، قدمتی بس طولانی دارد، نقوش آن می توانند بازگو کننده و بیان کننده بسیاری از باورها و اعتقادات مردم روزگاران کهن باشند. در میان نقوش انواع بافته های گلیمی ، نقوش حیوانی از جایگاهی خاص برخوردارند که متاسفانه در چادرهای عشایر و در میان زیراندازها و سایر وسایل زندگی ، تنها و مهجور مانده اند.
فرزانه حفیظی ابوالقاسم دادور
در روند این پژوهش طی بخشهای مختلف سعی شده تا روابط هنری ایران و هند مرور شده و تاثیرات هنر ایرانی بر هنر هندی مورد بررسی قرار گیرد، که البته نقطه عطف این پژوهش به سالهای حکومت صفویان در ایران و سلطنت بابریان در هند بر می گردد.
لیلا نوبهاری ابوالقاسم دادور
در راستای کاربرد نقش و نگارهای ملی ایران در هنرهای تصویری ، شناخت نقوش و سفالینه های ایران قبل و بعد از اسلام ضروری می نماید. در این پژوهش سعی بر آنست ضمن معرفی ریشه های نقوش سفالینه های اسلامی و بررسی مفاهیم آنها، به شناسایی نقوش دوران اسلامی و دسته بندی نقوش سفالینه های نیشابور بپردازد ، چرا که هنر بی نظیر سفالگری نیشابور ، سفال این دوره را جز شاهکارهای منحصر بفرد جهان نموده است.
آتوسا نصرالله زاده ماسوله ابوالقاسم دادور
کلیات این پژوهش را وجه تسمیه 12 ماه سال در گاهشماری ایران و پرداختن به افسانه ها و اساطیر مربوط به هرماه تشکیل می دهد.
بیتا اسماعیللو ابوالقاسم دادور
کلمه مدرن پیوسته در تقابل با دو مفهوم کهنه و سنت قرار می گیرد و زمان پیوسته مفهوم مدرن را تغییر می دهد. اصل مدرنیته به معنای همواره به پیش رفتن است و در عین حال معنای فرا خواندن و کنار گذاردن کهنه . اگر چه درگیری میان قدیمی ها و مدرن ها در طول تاریخ همیشه در جریان بوده با ظهور رنسانس در قرن چهاردهم میلادی حد فاصلی بنیادی میان عصر کهن و عصر مدرن کشیده شد. اساس تفکر مدرنیته بر پایه تفکرات و نظریات اندیشمندان و فلاسفه دوران روشنگری استوار شده است و ویژگی شاخص آن تحولات دایمی است و دانش و اعتقادات خود را به مثابه جریاناتی سیال ؛ گذرا و متغیر تلقی می کند . هنر مدرن که در طی یک دگر دیسی تدریجی پای به عرصه هستی گذارد محصول تحولی تاریخی در اندیشه و فن آوری اروپایی است .
اعظم قویدل زهرا رهنورد
رساله حاضر پژوهشی است درباب نقوش سفالین دوره سلجوقی و در آن به بررسی نقاشیهای روی سفالینه های آن دوران خواهد پرداخت . این نقوش بیانگر باورها ، اعتقادات و نحوه زندگی اجتماعی مردم آن دوران و به لحاظ زیبایی شناسی از شاهکارهای هنر نقاشی در دوران اسلامی است . در این پژوهش علاوه بر بررسی تاریخ و اوضاع اجتماعی دوره سلجوقیان و نقش آنان در رشد و گسترش فرهنگ و هنر ایرانی ، نقوش ظروف سفالین این دوره معرفی و مورد بررسی قرار خواهد گرفت .