نام پژوهشگر: کمال پولادی
عمار متاجی نیمور محمدتقی قزلسفلی
موضوع بسیار مهم در تحول اولیه ی مسیحیت تاثیر میراث عقلی دوره ی کلاسیک بر آن است. از این رو رابطه ی بین برخی از عمده ترین اجزاء نظام فکری یونان با آیین های اخلاقی و رستگارجویی در مسیحیت و هم چنین رابطه ی این نظام فکری با آموزه ها و ارکان کلام مسیحی به ویژه در دوره ی میانه، دغدغه ی اصلی این پژوهش محسوب می شود. رواقیون به دنبال فروپاشی نظام دولت شهری، اندیشه ها و آموزه هایی همچون لوگوس یا قانون ازلی و ابدی حاکم بر کائنات، برابری و برادری طبیعی ابنا بشر، نظریه ی دولت جهانی، دوگانگی قلمرو آسمان و زمین وغیره را در خود پروراندند و اندیشمندان مسیحی این اندیشه ها را در قالب دینی و با تعابیری همچون نظام الهی کائنات، برابری مومنان در همه ی شئون، امت مسیحی و غیره، تفسیر، بسط و تکامل بخشیدند. این پژوهش بر اساس رویکرد مضمون گرا در صدد بررسی شباهت ها و هم سنخی های محورها و ارکان نظریه ی رواقیون با اصول و آموزه های مسیحیت است. در این راستا سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه: چگونه می توان گفت که رواقیون ضمن تکامل برخی اصول و آموزه های فلسفه ی سیاسی یونان باستان، در پیدایش و تکامل فلسفه ی سیاسی مسیحیت نقش مهمی داشتند؟؛ فرضیه ی پژوهش نیز عبارت خواهد بود از اینکه فلسفه ی رواقیون به عنوان میانجی، بسیاری از آموزه های اصلی تکامل یافته در فلسفه ی سیاسی یونان را به فلسفه ی سیاسی مسیحیت منتقل کرد.
سمیه نصراللهی کمال پولادی
حکومتهای توتالیتر ویژگی های منحصر به فردی دارند که تاثیر عمیقی بر سطوح مختلف جامعه دارند که هنر نیز از این مسئله مستثنی نمی باشد. از آنجایی که این نوع حکومتها هنر را با تعریفی جدید ارائه می دهند، بنابراین بر هنری چون تئاتر تاثیر گذار هستند. متونی که برای تئاتر نوشته می شوند تحت تاثیر این نوع حکومت دستخوش تحول قرار می گیرند و دچار ویژگی هایی می شوند که در دوره های قبل یا بعد از توتالیتر این ویژگی ها را ندارند. حکومت توتالیتر بنا بر تعریف هانا آرنت چند ویژگی عمده دارد: استفاده از ایدئولوژی،همراهی توده ها، سرکوب، تبلیغات و......که بنا بر این تعریف کشورهایی مانند روسیه در دوره استالین و ایتالیا در دوره موسولینی جز این حکومتها به شمار می آیند. و از آنجا که هنر نمایش در این دوره در دو کشور فوق با توجه به شرایط آن زمان فعال بوده است ادبیات نمایشی به صورت خاصی وجود داشته است در این دوره نویسندگانی چون ماکسیم گورکی در روسیه و پیر اندللو در ایتالیا به نگارش متون نمایشی مشغول بوده اند. از این رو می توان به دلیل وجود ساختار بسیار محدود فرهنگی که لازمه حکومت توتالیتر است به خود سانسوری ، سانسور شدید از سوی حاکمیت، استفاده از سمبل و نشانه و همینطور استفاده از کنایه و جملات غیر مستقیم در متون نمایشی این دو نویسنده دست یافت.
کمال پولادی محمد رضوی
از زمانی که هابز لویتان را نوشت تا زمانی که هگل نشان داد که لویتان چیزی جز اراده مشترک شهروندان نمی تواند باشد اندیشه سیاسی راه درازی را طی کرد که موضوع چونی و چرایی دولت نیروی محرک اصلی آن بود. در تمام طول این تحول تاریخی در قلمرو اندیشه پرسش اصلی فلسفه سیاسی این بود که دولت چیست چرا وجود دارد به چه صورت آمده است ، چرا باید از آن اطاعت کرد و چگونه باید آن را سامان داد؟ مسئله قدرت دولت و حقوق مردم که همواره از مسائل اصلی اندیشه سیاسی بوده است در این هنگام که بشر بی باکانه می کوشید همه چیز را به مدد عقل بشری بسنجد و به محک عقل بشری بزند وجه خاصی به خود گرفت . پرسش از چونی و چرایی دولت و جایگاه عقل در آن که به موضوع عقلانیت دولت تعبیر شده است موضوع اصلی این رساله است . اما قصد نگارنده این رساله آن نیست که به گشت و گذار در دنیای گسترده بحثهای مربوط به نظریه دولت بپردازد. آنچه این رساله متعرض اثبات آن است این مدعاست که اندیشه مربوط به چونی و چرایی دولت را می توان به مثابه پروژه واحدی به شمار آورد که از هابز تا هگل سیر معینی را پیموده است که طی آن بشر توانسته است در عرصه اندیشه در باب دولت بر بیگانگی با خود قایق آید و در نهایت دریابد که دولت چیزی نیروی مشترک او نمی تواند باشد. به عقیده نگارنده اندیشه سیاسی مدرن در باب وجه عقلانی دولت با تکیه بر عقل بشر و با تکیه بر مبانی تازه نخستین بار توسط هابز در پیکریک دستگاه فلسفی بزرگی آغاز شد و با منطبق درونی خود راهی را پیمود که صرف نظر از پیدایش نظریه های متفاوت و گاه متعارض و تشعب به شاخه های مختلف در کلیت خود به سوی غایتی که همانا پیدا کردن عقلانی ترین راه سازماندهی جامعه است ره سپرده است . جستجوی دینامیسم درونی این سیر فرازمند مسئله این رساله است . (اراده عقلانی) در نظریه هگل انتهای یک سیر تکاملی دراز در قلمرو اندیشه سیاسی است که طی آن نظریه دولت پس از گذر از آزموه های (راده مطلق) هابز، (اراده اکثریت) لاک (اراده همگانی)بنتام (اراده عمومی) روسو (راده اخلاقی) کانت به سر منزل خود آگاهی رسیده است . هر یک از این آموزه ها که به سهم خود دستاورد بزرگی در سیر اندیشه سیاسی محسوب می شود ضمن آنکه تجلیات گوناگون از خود بیگانگی اندیشه را باز می نماید متضمن منازل مهمی در گذر به نظریه اراده عقلانی و دولت هگل به شمار می رود. به این ترتیب این رساله منازلی را که آزموده (اراده مطلق) هابز تا (اراده عقلانی) هگل طی کرده است با تکیه بر منطق درونی سیر اندیشه دنبال می کند. تاکنون نظریات اندیشمندان مختلف طی این دوره به صورت جدا از هم و نامرتبط و حتی متعارض با یکدیگر بررسی شده است . نگارنده بر آن است که سیر اندیشه از هابز تا هگل را به صورت یک کل یگانه مورد بررسی قرار دهد و مقدم بر هر چیز ضمن کشف قانونمندی درونی تکامل اندیشه مربوط به دولت الگوی عالیترین شکل سازماندهی دولت را به منزله نتیجه منطقی سیر تکامل اندیشه معرفی کند.