نام پژوهشگر: علیرضا داوودیان دهکردی

شناسایی و پهنه بندی مناطق کارستی استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از تصاویر ماهواره ایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده منابع طبیعی 1393
  فرشته رئیسی   علیرضا داوودیان دهکردی

ستان چهارمحال و بختیاری در قسمت های مرکزی رشته کوه زاگرس در جنوب غربی ایران قرار گرفته است، که به دلیل دارا بودن رخنمون های وسیع آهکی و دولومیتی، تأثیر گسل ها و تکتونیک پیشرفته، بارش مناسب، توپوگرافی مرتفع و سنگ آهک نسبتاً خالص، از پتانسیل زیاد و قابل توجهی از نظر توسعه کارست و تشکیل سیماهای ژئومورفولوژی کارست از قبیل کارن ها، غار، چشمه های کارستی و ... ، همچنین منابع آب کارستی برخوردار است. از نظر زمین شناسی بخش اعظم این استان در پهنه زمین ساختی زاگرس رورانده قرارگرفته، که این ویژگی بر وضعیت کارست شدگی و منابع آب آن تأثیر به سزایی داشته است و باعث گردیده تا چشمه های کارستی بزرگی در این استان رخنمون داشته باشند. هدف از این پژوهش شناسایی پهنه های کارستی و بررسی عوامل موثر بر توسعه کارست در منطقه، از جمله ارتفاع، شیب، جهت شیب، بارندگی، پوشش گیاهی، زمین-شناسی، فاصله از گسل، همچنین بررسی ارتباط بین منابع آب و کارست و در نهایت، پهنه بندی مناطق کارستی می باشد. به منظور دست یابی به اهداف تحقیق ابتدا نقشه پهنه های کارستی از روی الگوهای مشخص که بر روی تصاویر ماهواره ایی دارند، تهیه و از طریق بازدیدهای صحرایی صحت آنها تأیید شد. در مرحله بعد هر کدام از این لایه ها با لایه پهنه های کارستی قطع داده شد و عوامل موثر در پدیده کارست بررسی شد و اقدام به تهیه ی نقشه ی پهنه بندی مناطق کارستی در 5 طبقه استعداد کارستی شدن خیلی کم (فاقد استعداد)، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد، گردید. به منظور پهنه بندی مناطق کارستی، از نرم افزارgis arc و از روش ahp برای وزن دهی کلاس های لایه های اطلاعاتی استفاده شد. تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده نشان داد که، بیشترین سطح پهنه های کارستی در شیب های 20-10 درجه و در جهات شمالی، ارتفاعات بالاتر از 3000 متر و بارندگی های بالاتر از 725 میلیمتر تشکیل شده اند، همچنین بیشتر سازندهای حساس به کارستی شدن در منطقه، سازندهای کربناته و آهکی گروه بنگستان و ایلام می باشد و در مورد تأثیر تکتونیک در شکل گیری مناطق کارستی، نتایج نشان داد که قسمت اعظم مناطق کارستی در فواصل نزدیک به گسل ها (<1000متری) قرار دارند. همچنین در این تحقیق به دلیل اهمیت منابع آب کارستی رابطه ی بین مناطق کارستی با چشمه های عمده کارستی استان و با دبی-های بسیار بالا نیز مورد بررسی قرار گرفت، که نشان داده شد که قسمت اعظم مناطق کارستی در فواصل نزدیک چشمه ها با دبی بالا (<10 کیلومتری) قرار دارد و جنس سازند تشکیل دهنده ی این چشمه ها اکثرًا سازندهای کربناته و آهکی می باشد، که این رابطه بیانگر تأثیر مثبت مناطق کارستی و جنس سازند در تشکیل منابع آبی و بالا بردن دبی چشمه ها است. همچنین نقشه ی پهنه بندی نشان داد که قسمت اعظم استان دارای استعداد بالایی برای کارستی شدن است (33.97 درصد استعداد زیاد و خیلی زیاد برای کارستی شدن و 29.60 درصد دارای استعداد متوسط)، همچنین به منظور ارزیابی دقت و صحت نقشه پهنه بندی اقدام به بررسی ارتباط چشمه های کارستی با این نقشه شد، نتایج نشان داد که اکثر چشمه های مهم کارستی و پر آب در مناطق با استعداد زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته اند و هم پوشانی نقشه مناطق شناسایی شده با نقشه پهنه بندی نیز بیانگر تطابق این دو با هم بوده که هم بیانگر صحت مناطق کارستی شناسایی شده و هم گویای کارایی مدل برای پهنه بندی مناطق کارستی منطقه مورد مطالعه از نظر استعداد به کارستی شدن است.

تعیین ویژگی‎های ژئومورفولوژیکی و فرسایش در حوزه‎آبخیز توت سفید، استان چهارمحال و بختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1394
  هنگامه مردانی   مهدی پژوهش

رودخانه حوزه آبخیز توت سفید یکی از سرشاخه های رودخانه زاینده رود می باشد که در فاصله تقریبی 170 کیلومتری شمال غرب شهرکرد، در شهرستان کوهرنگ، و در دو زون ساختاری زاگرس مرتفع و سنندج- سیرجان واقع است. از نظر زمین ساختی این منطقه توسط دو سری گسل موازی تراستی با روند شمال غربی- جنوب شرقی احاطه شده است. فعال شدن این دو سری گسل بزرگ در منطقه سبب بالاآمدگی منطقه و افزایش شدت توپوگرافی شده است. این افزایش شدت توپوگرافی، افزایش شیب بستر را بدنبال داشته است و سبب شده تا رودخانه حوضه توت سفید در طی مسیر تحول خود به یک رودخانه شریانی تبدیل شود. از طرف دیگر بررسی مسیر رودخانه از دیدگاه لیتولوژی، ترکیب و مقاومت در برابر فرسایش متفاوت را نشان می دهد که مقاومت متفاوت رودخانه را در برابر فرسایش ایجاد کرده است. بنابراین اثر ترکیبی گسل ها و جنس سنگ شناسی، مورفولوژی رودخانه حوضه توت سفید را در گستره زمان دستخوش تغییر و تحول ساخته است. نتایج حاصل از معادله جهانی فرسایش خاک نشان داد مقدار متوسط پتانسیل فرسایش خاک حوضه، 98/1 تن در هکتار در سال می باشد. همچنین کاربری های مراتع با تاج پوشش کم و متوسط، بیشترین مقدار عامل فرسایش پذیری خاک و تلفات خاک در منطقه را به خود اختصاص دادند. نتایج حاصل از مطالعات رسوبات نشان داد که اکثریت نمونه ها دارای جورشدگی بد و چولگی متفاوت هستند. این شرایط بیانگر تغییر شرایط رژیم رودخانه احتمالاً در اثر تغییر در شرایط آب و هوایی با گذشت زمان در طی دوره کواترنری می باشد. همچنین مطالعات منشایابی رسوبات نشان داد که در منطقه مورد مورد بررسی بیشتر رسوبات مربوط به سازندهای آسماری، جهرم، گورپی، پابده، سروک و گرو می باشد، که از نقاط مختلف در مسیر رودخانه منشا گرفته اند. قابل ذکر است که در نمونه برداری های انجام شده در سطوح مختلف، در سایز 4000-2000 میکرون درصد فراوانی دانه های آهکی زیادتر می شود. به طور کلی نتایج حاصل از بررسی لایه های اطلاعاتی معادله جهانی فرسایش خاک و نقشه تلفیقی نشان داد که علاوه بر سازندهای سخت که تحت تاثیر عملکرد گسل و خردشدگی، سبب تولید واریزه فراوان در منطقه شده، سازندهای شیلی و مارنی پابده و گورپی و سازند شیلی گرو نیز دارای کلاس فرسایش پذیری خاک بالا می باشند. از این میان سازند مارنی گورپی بیشترین حساسیت را از خود نشان می دهد. ارزیابی کمی اشکال و عوارض سطح زمین و محاسبه ی شاخص های ریخت سنجی رودخانه ها از مهمترین روش های ارزیابی مورفوتکتونیک محسوب می شود. در این پژوهش با استفاده از شاخص های مورفوتکتونیکی از قبیل منحنی انتگرال منحنی هیپسومتری، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی، پیچ و خم آبراهه ها، شاخص v و غیره به ارزیابی ویژگی های تکتونیکی منطقه پرداخته شده است. بررسی و ارزیابی ناشی از تلفیق کلیه شاخص ها، نشان داد که رودخانه حوضه توت سفید از نظر تکتونیکی، حالت فعال بویژه در بخش های مرکزی و جنوب حوضه دارد.

ژئوشیمی و پترولوژی سنگ های دگرگونی جنوب داران (زون سنندج-سیرجان)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1387
  خاطره مولایی دهکردی   موسی نقره ییان

چکیده ندارد.

اثر مواد مادری بر خصوصیات پدولوژیکی، کانی شناسی و غلظت عناصر سنگین در خاک های شمال استان چهارمحال و بختیاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1387
  فاطمه نوروزی فرد   حسین خادمی

ماده ی مادری از مهم ترین فاکتورهای خاکسازی در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می گردد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مواد مادری متفاوت بـر روی خصوصیات مرفـولوژیکی، فیزیکی، شیمیـایی، کانی¬شناسی و رده بندی خاک¬ها و همچنین تأثیر نوع ماده ی مادری بر روی مقدار و توزیع برخی از عناصر سنگین در پروفیل خاک های منطقه زاگرس در ایران مرکزی است. بدین منظور، هفت نوع ماده مادری شامل گرانیت، بازالت، سنگ آهک، شیل، میکـاشیست، گنیس و آمفیبـولیت انتخاب گردید و در هر نوع ماده ی مادری، سه موقعیت مختلف برای حفر و تشریح پروفیل در نظر گرفته شد و از افق¬های تمامی پروفیل¬ها و سنگ بستر آنها نمونه-برداری صورت گرفت. سپس، ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و کانی شناسی بر روی پروفیل های شاهد هر یک از مواد مادری مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت کل آهن، مس، روی، سرب و نیکل در افق¬های تمامی پروفیل¬ها تعیین و با حدود استاندارد مقایسه شد. نتایج نشان داد خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک، کانی شناسی، رده بندی خاک ها و میزان عناصر سنگین، به میزان قابل ملاحظه ای توسط مواد مادری، تحت تاثیر قرار گرفته است. اغلب خاک ها تنها دارای دو افق a و c بودند و در رده انتی سول طبقه بندی گردیدند و تنها خاک های موجود بر روی شیل و گنیس، به دلیل وجود افق b، در رده اینسپتی سول رده بندی شدند رده بندی خاک بیانگر این است که اکثر پروفیل ها در رده انتی سول و برخی از آنها در رده اینسپتی سول قرار می گیرند. تفاوت در رده بندی خاک ها از سطح تحت گـروه یا فامیل به خوبی مشهـود است که اهمیت رده بندی خاک در سطوح پایین را برای اهداف مدیریتی نشان می دهد. نتایج کانی شناسی بخش رس نشان داد در همه خاک ها و سنگ های بستر آنها کانی های کلریت، کائولینایت، کوارتز و میکا (به جز افق سطحی خاک تشکیل شده بر روی سنگ بازالت و نمونه سنگ شیل) وجود دارد و منشأ آنها در خاک ها توارثی است. منشأ اسمکتایت در خاک های حاصل از گرانیت و بازالت، پدوژنیکی و در خاک حاصل از سنگ آهک، توارثی تشخیص داده شد در حالی که در خاک به وجود آمده از سنگ گنیس، دو منشاء توارثی و پدوژنیکی به نظر می رسد. وجود ورمی کولایت در خاک به وجود آمده از آمفیبولیت ناشی از به ارث رسیدن از ماده مادری و در خاک های تشکیل شده بر روی میکاشیست و شیل به دلیل تشکیل در محیط خاک می باشد. صرف نظر از نوع مواد مادری، میانگین مقدار عناصر سنگین در خاک ها به صورت آهن>روی<مس<نیکل>سرب بود و میزان مس، در خاک¬های آمفیبولیت، بازالت و میکاشیست، بالاتر از حد استاندارد به دست آمد. میزان کل عناصر سنگین در خاک های مورد مطالعه به صورت آمفیبولیت>بازالت> میکاشیست>گرانیت>سنگ آهک>گنیس>شیل بود. مقادیر آهن در خاک، بیشترین ارتباط را با مقادیر موجود در سنگ و ماده مادری نشان داد. برای تعیین منشأ عناصر سنگین، محاسبه فاکتور غنی سازی (ef) و مطالعات ایزوتوپی پیشنهاد می شود. در مناطقی که غلظت مس بالاتر از حد استاندارد است، مطالعه وضعیت این عنصر در آب و بافت های گیاهی و ارتباط آن با بیماری های دام و انسان، توصیه می گردد.