نام پژوهشگر: پریسا شاد قزوینی
سولماز نوروزی پریسا شاد قزوینی
فرهنگ، بازتاب باورهای عمیق درونی مردم یک ملت است. این باورها، متشکل از اعتقادات مذهبی و هویت ملی آنان می باشد. خصیصه اصلی فرهنگ عامیانه ایران این است که دین و ملیت همواره با یکدیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته اند. پایبندی هنرمند مردمی به هویت فرهنگی و دلبستگی به اسطوره های کهن و حماسه های مذهبی باعث شد، حتی در مواقع نفوذ بیگانه، فرهنگ آنان را به ظاهر پذیرفته و در باطن آن را با جوهره ذاتی خود صیقل دهند و به سوی خواسته ها و سلایق خویش معطوف سازند. هنر نیز در فرهنگ عامه به عنوان عنصری واسطه عمل می کند تا مایه حفظ و صیانت اعتقادات مردمی گردد و در اشاعه و اجرای سنت ها و مراسم مربوط به آن همیشه همراه بوده است. این رساله، کوشش دارد تأثیر ارزش های مذهبی و ملی را در نقوش عامیانه مورد ارزیابی قرار دهد. به این منظور، نقاشی عامیانه اصفهان را اعم از نقاشی قهوه خانه ای و شمایل سازی و نقاشی های دیواری مکان های متبکره و عمومی که جزئی از هنر عامه هستند و سالهاست مورد بی اعتنایی و فراموشی واقع شده اند؛ مورد بررسی قرار خواهیم داد. فرضیه غالب ،این است که انزجار عوام جامعه از فرهنگ لاقید دوره قاجار وپهلوی وشور وعلاقه به ارزشهای دینی،عامل پر رنگ تر شدن نقاشی عامیانه آنزمان گشت. دلبستگی هنرمند عامه به اسطوره های کهن وحماسه های مذهبی ، مانع از تاثیرپذیری او از نقاشی فرنگی(غربی)می شد. در نگاه نخست، حضور روایتگرایانه حماسه های مذهبی برای زنده نگاه داشتن آگاهانه این باورها در هنر نقاشی عامیانه نمایان است، ولی با مطالعه بیشتر در محتوا و عناصر تصویری به وجود بن مایه های کهن ملی گرایانه پی خواهیم برد. این هنر مردمی که ریشه در عقاید اصیل قومش دارد، نمایشی گویا و پرشور از عشق به تعلقات دینی و اصالت تاریخی می باشد، که زمینه مناسبی را برای کنکاش درمورد جایگاه والای باورها در فرهنگ و هنر غنی این ملت فراهم می سازد.
حسین قاسم خانی محمدکاظم حسنوند
در این پژوهش سعی بر آن است تا با شناخت بهتر سبک اکسپرسیونیسم و تفکرات شکل دهندة آن، به مقایسه هنرمندن این سبک در طی قرن بیستم پرداخته شود و روشن گردد که شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شکل دهنده اکسپرسیونیسم در دوره های مختلف چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند و علت بازگشت دوباره به اکسپرسیونیسم در پایان قرن بیستم مورد بررسی قرار گیرد. فوویست ها که ازپیشگامان اکسپرسیونیسم بودند،کمابیش از ون گوگ،گوگن و سزان تأثیر گرفته و از رنگ های تند برای تجسم کیفیتهای عاطفی و تزئینی بهره می بردند. اکسپرسیونیست های آلمان در سال های پیش از جنگ جهانی و پس از آن فعال بودند، برای انتقال مستقیم احساس خویش از اصول تعادل طرح و مفاهیم سنتی زیبایی شناسی پیروی نمی کردند و اغراق در صورطبیعی و توجه به امکانات بیانی خط، شکل و رنگ مشخصه کار آنها بود. اکسپرسیونیسم انتزاعی که نوعی نقاشی عاری از انگاره و فاقد شکلهای بنیادین بود در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، در پی مهاجرت هنرمندان اروپایی به امریکا شکل گرفت. در اواخر دهة 1970 که هنر تحت تأثیر پست مدرنیسم قرار داشت ومعنا در اثر هنری اهمیت بیشتری یافت، نئواکسپرسیونیسم در آلمان، ایتالیا و امریکا ظاهر شد و نقاشان اکسپرسیونیست به نقاشی با رنگ های پرمایه و فرم های غنی برای عرضه اندیشه های خود و انتقال پیام های پیچیده درباره مسائل مهم انسانی پرداختند.
خاطره کامیار پریسا شاد قزوینی
قابلیت های ویژه ی موجود در طبیعت، همواره هدایت گر بشر بسوی خلق آثار هنری ارزشمند بوده است. از این میان عناصر گیاهی به مدد شکل ظاهری و بار معنایی که در بر داشته اند از اهمیت خاصی برخوردار بوده اند. شناسایی و بهره گیری از این دو ویژگیِ معتبر توسط انسان و ادغام آنها با پردازش های ذهنی او، توانسته است نمودی عینی را در قالب هنر ایجاد نماید. نقاشی سنتی ایرانی که مجموعه ای از طرحها و رنگهای قرار گرفته بر انواع زمینه ها است به یاری همین قابلیت ها در طول تاریخ رشد کرد و متحول گشت. پس از ورود اسلام به سرزمین ایران که پیشینه ای کهن از هنر، ادب، تمدن و یکتا پرستی داشت، مسیری جدید برای هنرمندان فراهم شد تا تراوشات ذهنیِ برگرفته از اندیشه های نو را به عینیت های تازه مبدل گردانند. در این پایان نامه، شناسایی، بررسی، معرفی و تفکیک نقوش گیاهی و میزان بکارگیری عناصر نمادین این نقوش در نقاشی سنتی ایرانی مد نظر قرار گرفته است.
عسل چهارسوقی پریسا شاد قزوینی
پدیده ی مُد همواره در طول تاریخ مورد توجه بوده است. با ظهور مدرنسیم به واسطه ی بسیاری از تحولات عمده و سرنوشت ساز فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و هنری جایگاه مُد بیش از جنبه ی مصرف کاربردی و لوکس آن در نظر گرفته می شود و مُد حیطه ی گسترده ای از تعاریف فرهنگی و اجتماعی را در خود جای می دهد؛ به ویژه در عرصه ی هنر و به خصوص نقاشی. در قرن بیستم هَمگامیِ نقاشان با طراحان مُد، دنیای مُد و طراحی لباس را بیش از پیش به هنرهای تجسمی پیوند زد و طراحان مُد خواسته یا ناخواسته با بسیاری از جنبش های هنری قرن بیستم هماهنگ شدند. هنرمندان بزرگی چون سالوادور دالی و اندی وارهول و ... همکاری گسترده ای با طراحان مُد داشتند، سونیا دلونه ی نقاش یکی از موفق ترین و تأثیرگذارترین طراحان مُد زمان خود شد. از نیمه قرن بیستم به بعد، در جریان های هنری معاصر، بیش از پیش شاهد هماهنگی میان هنر و مُد می شویم تا آنجا که در آثار برخی از هنرمندان این دو یکی می شوند و زبان واحدی را تشکیل می دهند.
صدیقه ذوقی پریسا شاد قزوینی
در چارچوب موضوع پروژه نهایی (بررسی آثار نقاشی سه نقاش معاصر غرب با موضوع شهر)، شهر به عنوان فضایی که امروزه انسان را کاملا دربرگرفته است، محور اصلی پروژه قرار گرفت. از این رو در این رساله، به بررسی آثار نقاشی سه نقاش غرب، با نام های " لیونل فاینینگر، جان مارین و فردریش هاندرت واسر" که با موضوع شهر هستند، پرداخته می شود. هدف از این بررسی، نشان دادن زاویه های متفاوت نگاه به یک موضوع است. به همین دلیل، سه نقاش ذکر شده به عنوان نمونه های بررسی در این رساله انتخاب شده-اند، چرا که دربرداشت اول، تفاوت زاویه نگاه ایشان به موضوع شهر با یکدیگر مورد توجه قرار گرفت. به منظور پیش برد بهتر موضوع و همچنین دست یافتن به تصویری بهتر در نقاشی، با موضوع شهر، ، ابتدا در بخش اول، تعریفی کلی از فضای شهر و کلان شهر ارائه شده است و همین طور عناصری که در آن ها مشترک و بسیار تاثیرگذار هستند. در ادامه در بخش دوم، شهر و هنرمندان و خصوصا هنرمندان نقاشی که از فضای شهری نقاشی کرده اند، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این بررسی آشنایی بیشتر با انواع زاویه های نگاه به موضوع شهر است. در بخش سوم، که بخش اصلی این رساله می باشد، نگاهی به تفکرات و زندگی هنری هر یک از سه هنرمند مذکور، چگونگی نگرش آن ها به موضوع شهر و تحلیل بر روی 10 اثر از هر نقاش، شده است. جمع آوری و نوشتن این مطالب حاصل جستجویی است که در کتب، مقالات، تحقیقات پژوهشی و وعلی الخصوص، منابع مجازی، انجام گرفته است. در نهایت، مقایسه ای بین نگاه و رویکرد این سه هنرمند به موضوع شهرانجام شد و سه نوع نگاه هندسی، نگاه واقع گرایانه و نگاهی آرمانگرایانه، از این مقایسه منتج شد. این بررسی و نتیجه حاصل از آن، کمک بسزایی را در باز تر کردن دامنه نگاه به موضوع شهر خواهد داشت و به دنبال آن ما به دست آوردهای نوین هنرمندان در شاخه های مختلف هنر نقاشی در مطابقت با باورها و دیدگاه های ایشان دست خواهیم یافت.
کامله یوسف پناه پریسا شاد قزوینی
واقعه انقلاب اسلامی در سال 1357 نقطه عطف در تاریخ ایران هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ فرهنگی و اجتماعی به شمار می رود. همچنین می توان گفت پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 نقاشی معاصر ایران را متحول ساخت. هنر نقاشی ایران در طول سه دهه گذشته (پس از وقوع انقلاب) در سیر تکاملی خود بسیار فعال و پویا بوده است. در دهه اول انقلاب، نقاشی ها بیشتر دارای مضامین اجتماعی، سیاسی و دینی بودند. وقوع جنگ تحمیلی و دوران هشت ساله دفاع مقدس نیز از نظر موضوع و محتوی مورد توجه بسیاری از نقاشان قرار گرفت. اما در دهه دوم انقلاب، تحول و تنوع بیشتری را چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ سبک و تکنیک اجرایی در کار هنرمندان شاهد هستیم. شیوه های نقاشی در سال های اول انقلاب (دهه نخست) ، متناسب با شرایط و فضای حاکم بر آن دوران غالباً طبیعت گرا، واقع گرا و بیانگرا بودند. اما تدریجاً شیوه های نمادگرا، انتزاع گرا و سنت گرا مورد توجه قرار گرفتند. هرچند بسیاری از آثاری که در دهه دوم پس از انقلاب ایجاد شده اند الزاماً موضوعات مرتبط با انقلاب یا جنگ تحمیلی را نشان نمی دهند اما شیوه ای که در بسیاری از این دسته نقاشی ها وجود دارد، متأثر از فضای فرهنگی پس از انقلاب به وجود آمده است. از دیگر جریانهایی که بر هنر نقاشی معاصر ایران (قبل و بعد از انقلاب) تأثیر گذار بوده است، نمایشگاهها و دوسالانه ها هستند. در سالهای قبل از انقلاب پنج دوسالانه برگزار شد و به علت پاره ای از مشکلات اجرای آن پس از سال 1345 متوقف گردید. این وقفه 25 سال به طول انجامید تا در سال 1370 این روند بار دیگر از سر گرفته شود. تا کنون هفت دوسالانه پس از انقلاب اسلامی برگزار شده است و این دوسالانه ها با نتایج مثبت یا منفی تأثیراتی را بر هنر معاصر ایران گذارده اند. این پژوهش به بررسی سیر تحولات نقاشی ایران در سه دهه پس از انقلاب می پردازد. به جریانهایی از قبیل هنر انقلاب و دفاع مقدس در دهه اول؛ جریان ها و حرکت های گوناگون هنری در دهه دوم و سوم پس از انقلاب و تشکیل گروههای مختلف هنری و برگزاری دوسالانه های نقاشی و تأثیرات آن بر هنر کشور.
طاهره تقی زاده پریسا شاد قزوینی
کاربرد نور و سایه در ساختار یک اثر تجسمی تنها به نورپردازی و خصوصیات فیزیک نور، تأثیر آن بر رنگ و ساختار فرمالیسم اشیا، خلاصه نمی شود بلکه کاربرد بسیار موثری در ایجاد هماهنگی، تعادل و ریتم در بهبود بخشیدن به یک ترکیب بندی دارد. یکی از ویژگی های نقاشی دوره باروک، توجه عمده آن به عملکرد نور در نقاشی است. نقاشان باروک با استفاده از فیزیک نور ومعنای عرفانی و متعالی آن به ترکیب-بندی های مناسب و قابل تحسین با بیان عرفانی و مذهبی در آثارشان دست یافتند. آن ها با برخورداری از علم فیزیک نور توانستند پایه گذار شیوه ای شوند که در تاریخ هنر نقاشی سابقه نداشت. بدین گونه که توسط کاربرد اصولی نور باعث ایجاد رابطه میان صورت و محتوا در نقاشی شدند. دستاورد نوین هنرمندان دوره باروک از نور بر سبک ها و شیوه های دوره های پس از آن تأثیر گذاشت. هدف از نوشتن این رساله، تحقیق و تحلیل درباره کاربرد نور در آثار نقاشی هنرمندان دوره باروک است. برای دست یابی به این مهم به طرح پرسش های پژوهشی پرداختیم که نور چگونه و به چه منظور توسط این نقاشان در آثارشان تجلی یافته است؟ و هر یک از این نقاشان در پی چه تفکری از نور در آثارشان بهره گرفتند؟ به دلیل اهمیت زیاد آثار این نقاشان و هم چنین انگیزه این جانب به جستجوی بیشتر در این زمینه رساله حاضر به بررسی کاربرد نور در آثار نقاشی چندتن از نقاشان مشهور دوره باروک هلند (رامبراند، هالس و ورمیر) و فلاندر (روبنس) پرداخته می شود. متدلوژی تحقیق این رساله بر اساس توصیف و تحلیل از مطالب گرد آوری شده از منابع موجود در کتابخانه ها، و پایان نامه ها پایه گذاری شده است.
مهدخت کسایی نسب پریسا شاد قزوینی
چکیذُ عصز پست هذری سائیذ ی د رٍای فز گٌّی کثزت گزا چ ذٌ گا است، عصزی ک حاهل ها یّت سز در گن اًساسگاری است؛ پست هذر یًسن جزیا یً است ک جایگشیی هذر یًسن هی ش دَ، هذر یًسن را هزد دٍ هی شوارد در عیی حال ب هقابل با ر ذًٍ د یًای اهز سٍ هی پزداسد. با تغییز کلی ساختار اّی سیاسی، اقتصادی، اجتواعی ک اس پایای ج گٌ ج اْ یً د مٍ ب د یًای غزب شکل داد ب دَ ذً، پا ب عزص ای هی گذارد ک هی ت اَی آی را عصز اطلاعات اًهیذ، ک پست هذر یًسن سائیذ ی ایی جاهع ی چ ذٌ هلیتی یًَی است. در ایی پایای اًه قصذ بز ایی است ک ب بزرسی آثار پست هذر یًستی اس ه ظٌز دیذگا فزدریک جیوس یَ) fredric-jameson (پزداخت ش دَ، ک زٌّه ذٌ ه رَد ظًز ا ذًی اٍر لّ) andy-warhol -78() 0391 ( است، ک جیوس یَ نّ خ دَ ب بزرسی آثار یٍ پزداخت .ِ فزدریک جیوس یَ اس ظًزی پزداسای هارکسیست در ح سَ ی پساهذر یًسن است، ا ب رابط ی بیی فزد اشیا بسیار علاق ه ذٌ است، وّچ یَ شزکت اّی چ ذٌ هلیتی، یٍا یک ق طَی ک سٌز ،ٍ در ایی ح سَ تأکیذ یٍ ب اٍقعیت تاریخی باس هی گزدد. لی تَار ستایش گز ها یّت هتکثز، چ ذٌگا ،ًِ هب نْ جاهع ی پست هذری ب دَ ؛ُ در حالی ک جیوس یَ اس آی بی سار است. یٍ پست هذری را هزحل ی فز کٍش سزهای داری وًی دا ذً، بلک آی را هزحل ای دیگز اس سزهای داری هی دا ذً. یٍ اس وّیی ه ظٌز سعی ب بیای تعزیفی اس پست هذری دارد ب قًذ یا ب تْز بگ یَن ب تعزیف زٌّ پست هذری هی پزداسد. زٌّه ذٌای سیادی در ایی عزص فعالیت داشت ا ذً، اها در ای جٌا زٌّه ذٌ پاپ آرت ا لّ آهزیکا، ا ذًی اٍر لّ را ا تًخاب کزد این، سیزا در فصل د مٍ ک ظًزیات فزدریک جیوس یَ ه رَد بزرسی قزار خ اَ ذّ گزفت، زٌّه ذٌ ه رَد ظًز جیوس یَ در ایی بحث ا ذًی اٍر لّ ب دَ است؛ آثار ا در خارج اس هزس اّی د یًای زٌّ، آ اٍس اّی بس گستزد عالوگیز یافت است. در ر یٍکزدی ک ها ب آثار ا ذًی اٍر لّ دارین در ایی پژ شٍّ بخشی اس ظًزیات جیوس یَ با ت جَ ب بحثی ک در سزهای داری پست هذر سًیتی ب هیای هی کشذ، اٍر لّ را ب قًذ هی کشذ ا را در هقابل زٌّه ذٌای هذری قزار هی د ذّ، شایذ شیفتگی خ دَ را ب ایی د رٍای ابزاس هیک ذٌ. واژگان کلیدی: پست هذر یًسن، هذر یًسن، فزدریک جیوس یَ
آرام ذوالفقاری پریسا شاد قزوینی
چکیده هر چند حدود نیمی از جمعیت بشری را زنان تشکیل می دهند،هنر در طول تاریخ غالباً صبغه ای مردانه پیدا کرده و زنان را در مرتبه دوم قرار داده است. به گونه ای که چرایی این واقعیت موضوع مقالات متعددی از جانب نظریه پردازان جنبش هنر فمینیستی قرار گرفت و فمینیستها سعی کردند تاریخ هنری که زنان از آن فراموش شده بودند ، را به چالش کشیده و دوباره زن را به عنوان خالق آثار هنری به تاریخ هنر بازگردانند. جنبش فمینیسم یکی ازجریان های اجتماعی است که در هنر دهه های 70 و 80 میلادی در غرب اهمیت پیدا کرد و رفته رفته توجه و تمرکز بر مسائل زنان چون تفاوتهای جنسیتی وظلم های اجتماعی در آثار هنری هنرمندان فمینیست آشکار شد. در این رساله کوشیده شده است برای درک موضوع اصلی و برای شناخت و بررسی آثار هنرمندان فیمینیسم ابتدا به تعاریف ، تاریخچه ، هنر و هنرمندان فمینیسم پرداخته و سپس در باب زیبایی شناسی فمینیستی و زنانگی سخن گفته شود. درفصل بعد تنی چند از نظریه پردازان فمینیست معرفی می شوند و سپس به معرفی و تحلیل آثار هنرمندان آمریکایی و ایرانی ،انتخاب شده، پرداخته می شود و با تحلیل آثار ایشان سعی در رسیدن به سوالات مطرح شده و پاسخ به آنهامی شود.آنچه سبب شد تا به موضوع نقد فمینیسم با استفاده از مقایسه وتحلیل آثار هنرمندان آمریکا و ایران پرداخته شود، این مسئله بود که نحوه برخورد هنرمند زن غربی با نحوه برخورد هنرمند زن ایرانی تفاوت داشت. در بررسی ها به این نتیجه رسیده شد که این تفاوت ریشه در فرهنگ، باور وهویت هنرمندان دارد.برهمین اساس می توان با بررسی و تحلیل جایگاه زن در آثار هنری نه تنها نگاه او را شناخت بلکه بسیاری از مولفه های فرهنگی و اعتقادی دیگر جامعه را نیز از آن استنتاج نمود. کلید واژه : هنر فمینیستی، هنرمندان فمینیست ، نقد فمینیسم
الهام رفیعی پریسا شاد قزوینی
. این هنرمندان که در جرگه هنرم پژوهش حاضر به بررسی و تأثیر عکاسی بر نقاشی در دوران پست مدرن و استفاده گستردهی هنرمندان نقاش از عکاسی به عنوان یک اصل بنیادین در هنر پست مدرن می پردازد. در این رساله به معرفی سه هنرمند نقاش پستمدرن و تحلیلی بر آثار آنان و چگونگی بهرهبرداری آنان از عکاسی پرداخته می شود و عوامل موثری را که باعث استفاده آنان از عکاسی شده را بررسی می نماید. این سه هنرمند پست مدرن عبارتند از اندی وارهل ، چاک کلوز و گرهارد ریشتر ندان پست مدرن قرار دارند هرکدام به انواع و انحای گوناگون از عکاسی در خلق نقاشیهایشان استفاده کردهاند. مثلاً اندی وارهل از چاپ تصاویر عکاسی شده از موضوعات روزمره بهره گرفت و یا چاک کلوز با بزرگ کردن تصاویر عکاسی شده و اجرای آن با نقاشی و گرهارد ریشتر با نقاشی کردن از تصاویر عکاسی شده از روزنامهها و مجلات از عکاسی استفاده کردند که استفاده هرکدام از آنان از عکاسی نیز متناسب با دیدگاهها و مضمون و محتوایی بود که درصدد بیان آن بودند. این هنرمندان همگی از عکس و عکاسی به عنوان یک راهکار پست مدرنیستی بهره گرفتهاند. واژگان کلیدی: پست مدرنیسم- عکاسی- پاپ آرت- هایپر رئالیسم- هاله- نشانه شناسی
ترانه عسگری پریسا شاد قزوینی
هدف پژوهش حاضر مقایسه و تحلیل نقاشی کودکان بر اساس نشانه¬های تصویری، به منظور تعیین و تأیید شاخص¬های اضطراب در نقاشی کودکان عادی و کودکان دارای اختلال¬های اضطرابی می¬باشد. با تأکید بر بینا رشته¬ای بودن این تحقیق میان هنر نقاشی و روان¬شناسی کودک، در طی مراحل پژوهش سعی بر آن بوده است با پشتوانه¬ی نگرش هنری، رویکردهای روان¬شناسانه به لحاظ عملکرد علمی مد نظر قرار گیرد. از این رو بر اساس پرسشنامه¬ی علائم مرضی کودک، تعداد 30 نفر از کودکان مشغول به فعالیت در مهدکودک¬های منطقه¬ی دو تهران به عنوان نمونه دارای اختلال اضطرابی انتخاب و 30 نفر دیگر که علائم اختلال را نداشته¬اند، به عنوان نمونه عادی در نظر گرفته شدند. از آزمودنی¬ها خواسته شد تصویر خانه، درخت و آدم را بر روی یک کاغذ a4 ترسیم و سپس آن را رنگ¬آمیزی نمایند. با مشاهده و مقایسه¬ی ترسیمات دو گروه به لحاظ نشانه¬های تصویری در ترسیم اشکال خانه، درخت و آدم، و تجزیه و تحلیل داده¬ها به روش آمار توصیفی، نتایج به دست آمده نشان دهنده¬ی وجود تفاوت معنی¬دار بین تعداد شاخص¬های اضطراب به لحاظ موضوع، نوع خطوط و نحوه¬ی به کار گیری رنگ در نقاشی کودکان عادی و کودکان دارای اختلال-های اضطرابی بوده است. واژگان کلیدی: کودک، نقاشی کودکان، نشانه¬های تصویری، روان¬شناسی کودک، اختلال¬های اضطرابی.
مریم چترزرین محمدکاظم حسنوند
عالمان علم اقتصاد بالاخص اقتصاددانان کشور ما تنها چند دهه است که دریافته اند هنر دارای بعد اقتصادی است و این بعد اقتصادی قابل مطالعه، ارزیابی و رشد و بالندگی می باشد. به طوری که بتوان به آثار هنری علاوه بر ارزش های معنوی به عنوان یک کالای سرمایه ای باارزش و ماندگار در جامعه نگاه کرد. خرید و فروش آثار نقاشی (به عنوان یکی از معدود راه های معاش هنرمندان)، عوامل تاثیر-گذار داخلی و خارجی بر بازار آثار نقاشی و نقش این عوامل در تحول نقاشی ایران، به عنوان مباحث اصلی مورد توجه اقتصاد هنر و همچنین از عوامل تاثیرگذار بر فرهنگ این مرز و بوم، موضوعی است که در این پایان نامه به آن پرداخته شده است. همچنین برای دستیابی به این موفقیت بزرگ یعنی پیشرفت در اقتصاد هنر و رشد بازار آثار هنری و بالاخص بازار نقاشی که از پس آن رشد مادی و معنوی بسیاری برای جامعه و هنرمندان به بار می آورد، راهکارها، روش ها، و عوامل تاثیر-گذار زیادی وجود دارد که در این پایان نامه مورد بررسی قرار گرفته است. در تحقیق انجام شده این نتیجه به دست آمده است که دولت، بخش های خصوصی به عنوان واسطه های بازار هنر، هنرمندان، اکسپوهای اخیر در محدوده خاورمیانه و سیاست های داخلی و خارجی تاثیرگذار بر فرهنگ جامعه، از عوامل اصلی موثر در بازار هنر نقاشی ایران هستند. این پایان نامه به طریق روش تحلیلی و تاریخی انجام شده است.
فاطمه زادسر پریسا شاد قزوینی
در هیچ یک از دوره های هنر ایران، فصلی به مانند هنر اقوام قدیم ساکن لرستان باعث شگفتی و حیرت نشده است. این آثار در دوره ای خلق شدند که ایران حین شکل گیری تمدنی عظیم بود و به تدریج روال سیاسی و نظامی این کشور در حال پایه ریزی بود. آثار هنری لرستان نمونه ای از شکوفایی و بلوغ هنری قومی هستند که از میراث چند هزار ساله فلات ایران بهره گرفته تا شگفت انگیزترین و مرمرزترین پدیده های هنر آسیای قدیم را به وجودآورد و برای قرن های متمادی زینت بخش موزه های بزرگ دنیا شود. استفاده از برنز و ساخت این اشیا در آن روزگار صنعتی بوده پیشرفته که این کار عظیم توسط صنعتگران صورت گرفته و بررسی آن نیاز به پژوهشی سوای مطلب اخیر دارد، که تا به حال بر روی آن تحقیقاتی صورت گرفته و باز هم جای تحقیق و تفحص بیشتر دارد. مفرغ کاری لرستان وسیله ای برای انتقال هنر و سنن اجدادی، انتقال مفاهیم و موضوعات مشترک مذهبی مردم آن روزگار بوده است. اهمیت مفرغ استان لرستان به اندازه ای است که گریشمن آن را "هنر حقیقی ایران را هنر لرستان" (گریشمن،1319؛72) می داند گرچه به جز لرستان، اشیای مفرغی فراوانی در جنوب خزر، قفقاز و اروپا به دست آمده است ولی این اشیا به لحاظ فنی و هنری به هیچ وجه با مفرغ های یافت شده در لرستان قابل مقایسه نیست. آندره گدار در کتاب خود برنز لرستان: هنر آسیا تاکید می کند: "هرگز قطعه ای نظیر مفرغ های لرستان در سرزمین بین النهرین به دست نیامده است". (گدار،1365؛58) اشیایی که از این سرزمین به دست آمده اند زینت بخش موزه های بزرگ دنیا شده اند، از جمله موزه لوور – که یک سالن را به این آثار اختصاص داده، همچنین موزه نیویورک، بوستون، فیلادلفیا، شیکاگو، بروکسل و هامبورگ تعدادی از این آثار در اختیار دارند. در مورد روش ساخت، جغرافیای منطقه و اقوامی که ساخت این مفرغ ها به آنان نسبت داده می شود در فصل دوم صحبت به میان می آید. موضوعی که باعث شگفت انگیزی و حیرت آوری این مفرغینه ها شده و باعث می شود بیننده هنگام دیدن این اشیا انگشت حیرت به دندان بگزد، نقوش به کار رفته در مفرغ های لرستان است. نقوشی سرشار از تخیل و قدرت فکری عجیب که توسط انسان آن روزگار جاودانه شده است. نقوشی برگرفته از اساطیر ایران باستان که در آن روزگار به صورت مکتوب درنیامده بود و به صورت شفاهی این افسانه ها و اساطیر در میان مردم رایج بود. از این میان پیکره های چندوجهی لرستان عجیت ترین نقوش را در میان دیگر نقوش مفرغ ها دارند. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که سازندگان مفرغ های لرستان تا چه حد با داستان ها، افسانه ها و اساطیر ایران آشنایی داشته و تاثیر این داستان ها و اساطیر بر نقوش مفرغ ها تا چه میزان بوده است. فصل اول این رساله شامل مقدمه، کلیات پژوهش و .. می شود. در فصل دوم به صورت کلی و اجمالی نظری افکنده خواهد شد به تاریخ و جغرافیای این قوم. اینکه آیا در باورهای مردم لرستان اساطیر ایران باستان جایگاهی داشته یا نه از پرسش های اصلی مطرح شده در این رساله است که در فصل دوم در بخش باورهای مردم لرستان به آن پاسخ داده می شود. فصل سوم به مفرغ های لرستان اختصاص یافته، طبقه بندی، روش ساخت، سازندگان مفرغ ها از جمله موضوعات مطرح شده در این فصل خواهد بود. در فصل چهارم اساطیر ایران باستان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این فصل به طور کلی به تعریف اسطوره و نماد از منظر چند صاحب نظر و پژوهشگر پرداخته می شود و بعد به تعریف اساطیری پرداخته خواهد شد که میان قوم لر اساطیری مطرح و معروف بوده اند. از آنجا که در لرستان برای مدت طولانی آیین مهرپرستی حاکم بوده و از شواهد چنین برمی آید که زروانیسم نیز از اعتقادات مردم این سامان بوده است، بنابراین اساطیر باستانی ایران زمین در آن زمان در این منطقه جز باورهای مردم به شمار می رفته است. اعتقاد به اهورامزدا، مهر، سروش و جدال با اهریمن و ضحاک از جمله آیین ها و باورهای مردم لرستان بوده است. در فصل آخر به تجزیه و تحلیل نقوش آثار پرداخته می شود، با توجه به اینکه این اشیا کارکردی آیینی و مذهبی داشته و کمتر جنبه کاربردی داشته اند در فصل آخر جداولی ترسیم خواهدشد و به طبقه بندی کاربرد این نقوش پرداخته خواهدشد. در این بخش سعی خواهدشد تا با رویکرد هرمنوتیکی به تاویل و تفسیر چند پیکره پرداخته شود و به توصیف و تحلیل این پیکره ها از نظر کاربرد آئینی و مذهبی پرداخته خواهد شد. روش انجام این تحقیق توصیفی و تحلیلی به صورت کتابخانه ای انجام خواهد گرفت.
شیما گلچین آناهیتا مقبلی
چکیده : در یک بررسی کلی می توان گفت که از قرن هفدهم میلادی کلمه مدرن به شکل نه چندان مأنوسی در بین روشنفکران اروپایی رواج یافت و در اوایل قرن بیستم به اوج خود رسید.این جریان که در اروپا توسعه و وسعت چشمگیر پیدا کرد،بزرگتر از آن بود که در محدوده اروپا باقی بماند و به زودی از آن مرزها عبور کرده و وارد دیگر ممالک گردید.روشن است که برای رسیدن یک اندیشه و نگاه نو در سرزمین دیگر باید از داخل نیز نفوذ این جریان آماده شود. در ایران اولین جرقه های اندیشه نوگرایی در هنر بطور آشکار به دوران قاجار باز می گردد،گرچه ورود نقاشی غربی را می توان به سلطنت شاه عباس اول صفوی(قرن یازدهم هجری،مقارن با قرن هفدهم میلادی)نسبت داد. ایجاد جنبش نوگرایی هنر در ایران در ابتدا به نظر می رسد بر اساس ضرورتهایی مطابق با نیاز آن دوره از اجتماع ایران رخ داد .که پیشگامان هنر نوگرای ایران،توانستند پیوندهایی بین الگوهای سنتی و ریشه هنری این سرزمین با دوران معاصر برقرار کنند. گرایش های نقاشی ایرانی به صورت مضامین و نقوش و رعایت کاربست ویژگیها و کیفیات تجسمی در سالهای(1320 - 1345ه.ش) به صورت نوینی در آثار هنرمندان نوگرا پدیدار شد.در این راستا تلاش فراوان نمودند و توانستند به شیوه ای نوین همراه با خلاقیت در انعکاس عقاید هنرمندانه شان به دریافت ذهنی خود از واقعیت بیرونی بپردازند. هنرمندان نوگرای ایران به واسطه سنت های هنری پایدار و پیشین خود،بعد از ورود مدرنیسم و تحولات اساسی ناشی از آن،همچنان گرایش ها و هویت هنری خود را در شکل جدیدی،همگام با نقاشی معاصر ایران و جریان مدرنیسم شکل دادند که به عنوان نقاشی نوگرا در ایران شناخته می شود. بی ینال ها و مطبوعات و نمایشگاه ها در گسترش این جنبش هنریِ نوین بسیار مفید واقع گردیدند و جنبشی که با تأسیس هنرکده هنرهای زیبا شکل آکادمیک یافته بود روز به روز توسط هنرمندان پیشگام رنگ و بویی نوین و خلاق یافت و الگویی برای ادامه نسلهای آتی هنرمندان ایرانی گشت.
نازنین زهتابان پریسا شاد قزوینی
در طی دوره صفویه انبوهی از آثار نگارگری در مراکز مختلف تولید شده که امروزه بسیاری از آنها به دست ما رسیده است. موضوعی که در این نگاره ها، بر خلاف آثار دوران قبل از خود، به فراوانی به چشم می خورد حضور گسترده نقش معنوی زنان در این آثار است. با بررسی متون تاریخی مختلف این دوره مشخص گردید که حضور معنوی زنان در این دوره به حدی بسیار است که نه تنها از جایگاه های والای اجتماعی برخوردار شده، بلکه در موارد متعددی حتی در امور داخلی کشور نیز نقش آفرینی داشتند. به این سبب زنان در این نگاره ها حضور گسترده تری یافتند. در این آثار ما شاهد استفاده از نقش زنان در ابعاد و جایگاه های مختلفی هستیم که تا حدود زیادی با جریان های تاریخی در دوره صفویه مطابقت و هم خوانی داشته است. کارکرد های شناسایی شده ی زنان در این نگاره ها شامل کارکرد اجتماعی، معنوی و هویتی است. لیکن مهم ترین کارکرد این پژوهش مطالعه ای بر نقش معنوی زنان در نگاره ها است. این نقش هم شامل جایگاه اجتماعی زنان بوده و هم شخصیت والای معنوی ایشان را در نگاره ها مورد تحلیل و بررسی قرار می-دهد. نقش های معنوی هم چون مادر، معشوق مجازی، صلابت هویتی، پاکی و صداقت از جمله مفاهیم معنوی است که در نگاره ها دیده می شود.
مریم کاشانی مرتضی حیدری
بررسی نقاشی قهوه خانه ایی که پدیده ایی منحصر به فرد در هنر معاصر ایران است از جهات مختلف حائز اهمیت است چه از حیث جامعه شناسی و چه به لحاظ فرهنگی و زیبابی شناسی. هدف این پایان نامه، توجه و تمرکز بر آثار دوره ایی درخشان از نقاشی ایران است که کمتر به آن پرداخته شده، دوره ایی از تاریخ نقاشی ایران که تاثیر شگرفی بر روی مکاتب پس از خود نهاد از جمله آثار سقاخانه ایی و یا تاثیری که خواه ناخواه بر کلیه هنرهای تجسمی داشت. در ابتدا پیدا کردن ارتباط و تاثیر نگارگری ایرانی و نقاشی اروپائی بر مکتب قهوه خانه مورد بررسی قرار گرفته و در مرحله بعد به تحلیل کلی آثار و نشانه های مکتب قهوه خانه به منظور یافتن معانی آشکار و پنهان آن پرداخته است. در این رویکرد به شناخت موضوعات نقاشی قهوه خانه و اشراف کلی بر داستانها، روایات و ادبیات عامیانه (به طور مثال در زمینه مذهبی: تعزیه و اشعار عاشورایی- در حوزه حماسی از اشعار فردوسی و و نیز داستان مجاهدت و سلحشوری های حضرت علی و ...) پرداخته شده سپس به بررسی مضامین نقاشی قهوه خانه ایی به لحاظ قالب و محتوا می پردازد که بیان آنها در دریافت معانی و درک محتوای اثر هنری بسیار تاثیرگذار بوده و می تواند به شناخت ویژگی های جامعه شناسی و فرهنگی موجود در این آثار که متاثر از شرایط سیاسی- اجتماعی، اقتصادی و مذهبی عصر خود بوده معطوف نماید. نهایتاً در بخش پایانی نتایج ذیل حاصل گردید: 1- در تلفیقی هوشیارانه، با بهره گیری از واقعگرایی نقاشی غرب و جنبه های نمادین و نگارین مینیاتور؛ هنری اجتماعی با کاربردی موثر شکل گرفت. 2- این مکتب نقاشی که توجه ویژه ای به فرهنگ، سنن و اسطوره های قوم ایرانی داشت، از طریق نمادپردازی و بهره گیری از نشانه ها، مفاهیمی ارزشمند و منحصر به فرد را در نقاشی عصر خود ارائه نمود. 3- مضامین حماسی، مذهبی، اسطوره ایی، عرفانی و ... با قالبی زیبا و مهیج در مکتب قهوه خانه ایی توانست طراوتی در ذهن و جان مخاطبین خود ایجاد نموده و ارزش های ملی و دینی را با هویت و زبانی نوین و قابل فهم برای عموم بازنمایی کند. 4- نقاشی مکتب قهوه خانه که ویژگی اصلی آن روایتگری می باشد محملی برای ظهور و بروز آرمانها، علائق، آرزوها و ارزش های معنوی عموم مردم بویژه مردم عدالت جو و ظلم ستیزی بود که عمدتاً طبقات قشر ضعیف جامعه را پوشش می داد.
سیده مینا معاف مهرانگیز مظاهری تهرانی
در این پایان نامه به روند شکل گیری فرم و رنگ در نقوش چادرشب های قاسم آباد گیلان از گذشته تا حال پرداخته می شود. این امر بدون بررسی موقعیت های جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی مردم گیلان زمین و منطقه قاسم آباد امکان پذیر نخواهد بود. علاوه بر آن، فرهنگ عامه و آداب و رسوم موجود در این ناحیه مورد کنکاش قرار گرفته و با بررسی نقوش دیگر صنایع دستی در گیلان (از لحاظ فرم و رنگ) مقایسه ای با نقوش چادرشب های قاسم آباد، انجام پذیرفت. در این پژوهش همچنین به بررسی نقشمایه های موجود در جام های مارلیک پرداخته شده، تا بتوان رابطه ای بین نقوش چادرشب با نقوش حکاکی شده بر روی جام ها به دست آورد. در واقع تمامی این عوامل، چه مستقیم و چه غیرمستقیم در بافت چادرشب تاثیر گذار بوده و به گونه ای دل نشین که حاکی از فرهنگ عامه منطقه می باشد، کنار یکدیگر قرار گرفته اند. نتیجه ای که از این مباحث گرفته شد، آن است که در اجرای نقوش چادرشب، طراح به دلیل محدودیت در نوع بافت و جنس چادرشب، بیشتر از خطوط شکسته وهندسی استفاده کرده و اضافه بر آن به این نکته دست یافتیم که سنت های اجرای این نقوش در دیگر آثار صنایع دستی گیلان قابل شناسایی می باشد. با وجود تمام کاستی ها و و محدودیت منابع و مستندات در ارتباط با موضوع پایان نامه، تلاش بر آن شد که کلیه منابع (کتابخانه ای، سایت های آن لاین) مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. علاوه بر آن جهت تکمیل اطلاعات، تحقیق میدانی در خصوص چادرشب قاسم آباد از مردم محلی به عمل آمد.
شمیسا طاهرخانی پریسا شاد قزوینی
چکیده اسب از دیرزمان با ایرانیان یار بوده، چنان که موجودی اساطیری و موهبتی آسمانی تلقی می شده است. از جانبی این حیوان نجیب و زیبا، موضوع موثر در آثار هنری هنرمندان در دوره های مختلف تاریخی بوده و هست. در این میان، به نظر می رسد نقوش اسب در آثار نگارگران صفوی و قاجار از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است و اسبان همانند صاحبان خود دارای شخصیتی انسانی هستند. نگاه هنرمند صفوی به این حیوان نگاهی نمادین و اسطوره ای است و طراحی و نقوش اسب در این دوره به اوج تکامل خود می رسد. در دوره ی قاجار تصویر این حیوان به سمت واقع گرایی و طبیعت گرایی غربی گرایش پیدا می کند. در این پایان نامه چگونگی سیر تحول نقوش اسب در نگاره های دوره ی صفوی و قاجار و از منظر تحلیل جایگاه و رابطه اسب در تعامل با مضمون نگاره ها و پیکره ی انسان مورد بررسی قرار می گیرد و این که نقشینه ی اسب از لحاظ هویت، حرکت، نوع، نقوش و تزئینات به چه سمت و سویی بوده و تحولات آن به چه صورت، و چه نقشی به خود گرفته است. و هنرمندان در چه زمینه های اسطوره ای، نمادین، واقع گرایانه بدان پرداخته اند. در بررسی آثار این قرون از روش توصیفی و تطبیقی استفاده شده است. نقوش اسب در هشت نگاره در چهار موضوع مختلف رزم و شکار، اسب و سوار، چوگان و داستان های اساطیری به صورت تطبیقی در دوران صفوی و قاجار مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی نگاره های این دو دوره شاهد تغییر نگرش هنرمند در ترسیم پیکره ی اسب و گذر از ذهنیت به سوی عینیت هستیم.
الهه خطمی پریسا شاد قزوینی
چکیده در این پایان نامه به موضوع نقشینه های فرشته در نگارگری و نقّاشی ایران دوره صفوی و قاجار پرداخته می شود. در نظر است در این پایان نامه این نقوش مورد بررسی تطبیقی از منظر فرم، شکل، محتوا، رنگ، خطّ، بافت، ترکیب بندی، لوازمات، حرکات و سکنات فرشته و ارتباط فرشته با سایر موجودات (انسان و آسمان و . . . ) قرار بگیرد. به عنوان پیش زمینه، پیشینه این موجود فرازمینی در حیطه اساطیر، فرهنگ اسلامی و فرهنگ عامّه در قبل از اسلام و در دوران اسلامی به خصوص در نگارگری دوره صفویّه و قاجار مورد پژوهش قرار گرفته اند. هدف از انتخاب این پژوهش، آشنایی با سیر تحوّلی فرشته و شناسایی فرشته در هنر نگارگری و نقّاشی دو دوره ذکر شده است، درک مفهوم فرشته در نقّاشی ایرانی و شناخت موقعیّت تصویری و زیباشناسی دوران آن است. سیر تحوّل این موجود آسمانی چه از نظر معنایی و چه به لحاظ صوری مورد توجّه این پژوهش بوده است. فرضیه غالب در این پروژه آن است که، فرشتگان در نگارگری و نقّاشی صفوی از آن رو به شکل زن ترسیم شده اند، که نگاهی متعالی و کمال یافته نسبت به زن در این دوران وجود داشت و زن مظهر فرشته شد ولی در دوره قاجار فرشتگان را به صورت پسربچّه ترسیم می کردند به این علّت که تاثیرات هنر اروپایی بر هنر ایرانی وارد شده بود و هنرمند بدون آنکه خود بداند از سنّت و مبانی فکری و نظری غرب پیروی می کرد و در سنّت نقّاشی غرب این پاکی و خلوص در بچّه ها دیده می شد. فرشته برای آن ها پاک بود امّا کامل نبود. نتیجه ای که از این بحث حاصل شد آن است که می توان گفت که فرشته های موجود در دوران صفوی برطبق زیباشناسی دوران ترسیم شدند، و در اواخر دوران صفوی به واسطه ورود تأثیرات غربی، تغییراتی در ماهیّت فرشتگان صورت گرفت که شباهتی با فرشتگان دوران قبل نداشت. این در حالی است که هنرمندان دوران قاجار بیشتر بسوی کپی برداری و عین به عین کشیدن تصاویر و نقوش از هنر غرب تمایل یافتند که این خود از اعتبار هنری آثار هنری این دوران کم کرد و باعث شد که هنر دوره قاجار اعتبار و شکوه هنر دوره صفوی را نداشته باشد.
پروانه زیرک محمد کاظم حسنوند
هزارویک شب مجموعه داستان ها و حکایاتی است که برگرفته از فرهنگ و سنت مشرق زمین بوده و به ویژه از تخیل و افسانه های شرقی و خاورمیانه الهام گرفته است. هرچند ریشه و اساس آن از داستان های فارسی سرچشمه می گیرد، اما با گذر زمان و تکمیل داستان های آن در گردشی تاریخی میان کشورهای ایران، عراق، مصر و هند، با خمیرمایه ی ادبی و هنریِ خود چنان قدرتی گرفته است که سرمنشاء و مطلعِ تخیلات و آثار هنری بزرگ غرب و شرق گردیده است. در این پایان نامه، با مرورآثار بزرگان هنر که با الهام از هزارویک شب و در عرصه های گوناگون هنری نظیر نقاشی، تصویرسازی، ادبیات، موسیقی، سینما و تاتر، اقدام به آفرینش آثاری فاخر و ارزشمند نموده اند، آثار صنیع الملک و شاگال در چهار داستان از داستان های هزار و یک شب و از طریق روشهای توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است و از دیدگاه های گوناگونی نظیر تاثیرات سنت و باورهای دینی، فرهنگ و اجتماع، موقعیت مکانی و زمانی و به کارگیری تخیلات، به مقایسه ی نمونه ها و آثار مشابه این دو هنرمند پرداخته ایم و در راستای سبک و اجرای آن ها و زاویه دید و ایده های به کار رفته از حیث فرم، رنگ، ترکیب بندی و محتوا به نتایج قابل توجهی می رسیم .
زهرا سلطانی نژاد پریسا شاد قزوینی
هدف هنرمنداز آفرینش اثر هنری انتقال پیامی است که وی با استفاده ازعناصربصری در غالب نقاشی به انجام آن می پردازد. در این فرایند ، مطلوب هنرمند درک پیام از سوی مخاطب است. مخاطب اثر تنهازمانی قادر به درک اثر هنری می شودکه اثرهنری قابلیت برقراری ارتباط با مخاطب را داشته باشد.ارتباط برقرار کردن مخاطب بااثر ودرک و دریافت محتوای اثر،رابطه ای دو سویه است ،که عمق این ارتباط به عواملی چون قدرت فنی و فکری هنرمند(فرستنده پیام)و همچنین به سطح شناخت و ادراک مخاطب (گیرنده پیام) از اثر هنری وابسته است است. از اهداف اصلی نگارش این پایانامه در مرحله ی نخست، این است که به بررسی توانایی مخاطبان عام دربرقراری ارتباط ودرک آثار نقاشی پرداخته شود ودر مرحله ی دوم، تعیین عوامل موثر بر دریافت محتوای اثر هنری و هم چنین، تعیین دیدگاه غالب مخاطبان عام درمورد نقاشی و کارکردهای آن، می باشد. فرضیه غالب این پژوهش این است که مخاطبان عام ازتوانایی برقراری ارتباط و دریافت محتوای آثارنقاشی برخوردار نیستند وبرای بدست آوردن این توانایی نیاز به آموزش و برنامه ریزی بلندمدت دارند، که طی تحلیل داده های گردآوری شده از مصاحبه با مخاطبان عام مورد آزمون در این پژوهش ،این نتیجه حاصل شد که بیش از هرچیز شناساندن دلایل خلق آثار هنری و کارکردهای آن ، به مخاطبان عام می تواند در استقبال و ادراک ایشان از هنر (نقاشی) موثر باشد. روش مورد استفاده دراین پژوهش ،روش گروه کانونی متمرکز بوده است.گروه های کانونی شکلی از مصاحبه گروهی هستند که بر تعامل درگروه برپایه مفروضات وموضوعات ارائه شده ازسوی محقق تاکید دارد.
مریم صابری پریسا شاد قزوینی
مفهوم خلقت، در آیات قرآن کریم حاوی مضامین و صورت هایی متنوع و بس شگرف است که هر جوینده ی حقیقتی را به تفکر و تأمل در آن وا می دارد. در این پژوهش آیات قرآن در سه دسته کلی آفرینش جهان هستی، آفرینش انسان و هدف از خلقت مورد بررسی قرار می-گیرد. مفاهیم تصویری این آیات از منظر فرمالیسم (صورت ذهنی)، محتوا (معنا و باطن زیباشناسی معرفتی-خلقت وجودی) بررسی شده اند. سوال مورد تأکید در این پژوهش، نحوه ی مواجه ی هنرمندان مسلمان با موضوع خلقت است که در جوامع و ادوار مختلف ظهوری متفاوت داشته اند.
سمیرا اسکندرپور پریسا شاد قزوینی
چکیده نور , به عنوان یکی از غیر مادی ترین عناصر طبیعت , ارزش نسبی دارد و دائمأ در حال تغییر است . تاریکی و روشنی نمادهایی صریح هستند که در عین استقلال وجودیشان بی واسطه به رنگ پیوسته اند و حالات مختلف روانی رنگ ها از شدت تاریکی یا روشنی آن ها و یا تسلط تاریک روشن بر آن ها آشکار می-شود . فضا در هنرهای تجسمی وسیله ای برای انتقال اندیشه و احساس هنرمند است . از طریق تنظیم فضا در هنرهای تجسمی , ترکیب بندی یا کمپوزیسیون ایجاد می شود . دوره پست امپرسیونیست و پست مدرنیست با سنت شکنی در زمینه نور و فضا به عنوان دوره های گذار از دوره های ماقبل خود ( امپرسیونیست و مدرنیست ) محسوب می شوند . هنرمندان پست امپرسیونیست به مکاشفاتی در زمینه تئوری نور و رنگ دست یافتند که این سنت شکنی در آثار هریک از هنرمندان بیان متفاوتی داشته است . به طور مثال نور در آثار برخی از این هنرمندان جنبه مذهبی , در برخی جنبه روایتگری و در برخی دیگر جنبه نمادین داشته است . در آثار هنرمندان پست مدرنیست نور و فضا جنبه متفاوت پیدا می کند . در آثار هنرمندان این دوره بعد چهارم و همچنین بیان فردی هنرمند اهمیت بسزایی پیدا می کند . دخالت دادن نورها و فضای مجازی , انتزاعی و غیرواقعی و واقعیت بخشیدن به مجاز در این دوره شکل گرفت . در این پژوهش سعی براین است که با تحلیل و بررسی های ویژگی نور و فضا درآثارهنرمندان دوره های پست امپرسیونیست و پست مدرنیست به شناخت کامل تری از نور و فضا در آثار این دو سبک پرداخته و نوع نگاه و شباهت و تفاوت آن ها را بررسی نماییم . کلمات کلیدی نور , فضا , پست امپرسیونیست , پست مدرنیست , سنت شکنی
الهام فروتن نزهت احمدی
چکیده: شاید بتوان اینگونه بیان کرد که عصر شاه عباس اول دوران تکامل تاریخ ایران از جنبه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هنری بود. یکی از وجوه تغییر و تحول در این عصر تحولات اجتماعی و تغییر نوع زندگی مردم بود. تحولاتی که به نوعی الگویی برای دوران های بعد شد. از آنجایی که منابع عصر صفوی به غیر از سفرنامه ها طبق رسوم زمان فقط به وجوه سیاسی و درباری توجه داشتند نقاشی ها و مگاره های این عصر به عنوان سندی می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد که اطلاعات مبثوتی را از این دوران بدست می دهند. آثاری که در بیشتر موارد از دیدگاه هنری به آنها توجه شده است در حالی که این شاهکارهای هنر ایرانی از غنایی برخوردارند که فهم آنها ما را با درون ذهن و فکر هنرمند آن آشنا می سازد. ذهنی که فقط به دنبال ارائه یک کار هنری نبوده است بلکه به طور غیر مستقیم ما را با موضوعاتی آشنا می کند که در منابع کمتر به آنها اشاره شده است. روش کار در این رساله جمع آوری مطالب از کتب و مقالات و رجوع به موزه ها و سایت ها مربوطه می باشد که پس از کسب مطالب مورد نظر روش توصیفی- تحلیلی برای ارائه مطالب موجود در نظر گرفته شد. پس از مطالعه و بررسی و توصیف مطالب جمع آوری شده به این نتیجه رسیدیم که در پس زیباشناسی نقاشی عصر شاه عباس انعکاسی از تاریخ اجتماعی مردم این عصر مانند تفریحات، نوع لباس، مشاغل و غیره آنها را می توان دریافت که در منابع اشارات اندکی به آنها شده است در حالی که با دریافت این مطالب می- توان فصل جدیدی را در تاریخ ایران بازنمایی کرد.
عصمت عباسپور پریسا شاد قزوینی
چکیده هنر های بومی هر قومی هویت فرهنگی آن منطقه را مشخص می کند. توجه و مطالعه ی این هنرها در جهت بقای فرهنگ ملی امری لازم و ضروری است. یکی از هنرهای بومی که وسیله ارتباط جمعی در میان ملل و اقوام می باشد رقص است. رقص آیینی آفر به لحاظ ویژگی های خاص منطقه ای خود گویای نوع نگرش، فرهنگ، روحیات و چگونگی زیست مردم منطقه تربت جام است. رقص آیینی «آفر» از مهمترین رقص های تربت جام است که با دو موضوع کشاورزی و قالی بافی اجرا می گرد. این پایان نامه براساس دو فرضیه اصلی پایه ریزی شده است: 1. رقص آیینی آفر متاثر از تفکر ایران باستان و آیین زرتشتی است. 2. در رقص آیینی آفر عوامل اصلی انتقال دهنده معنا، از طریق نقش آفرینی تصاویر ذهنی شامل حرکات، موسیقی، لباس می باشند. کلید واژه: آیین، رقص آفر، باورهای مردم تربت جام، هنراجرا.
ندا جعفرزاده کرمانی محمد کاظم حسنوند
چکیده ندارد.
مرضیه طهمورثی منصور حسامی
چکیده ندارد.
دانا دادی پریسا شاد قزوینی
چکیده ندارد.
سهیلا بهرمانی پریسا شاد قزوینی
چکیده ندارد.