نام پژوهشگر: شهرام لنجان نژادیان
جواد بهارلویی خلیل خیام باشی
هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر همزمان بی حسی موضعی و فعالیت بدنی بر حس عمقی زانو در افراد سالم جوان می باشد.60 دانشجوی رشته ی تربیت بدنی (سن 6/3±1/22سال، قد 4/5±4/177 سانتی متر، وزن 6/10 ±7/70 کیلوگرم) از دانشجویان مرد دانشگاه اصفهان در این پژوهش شرکت کردند. هیچ یک از نمونه ها سابقه آسیب ارتوپدی در مفصل زانو و مچ پا نداشتند و بصورت تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند. در گروه اول بی حسی موضعی در اطراف مفصل زانو بکار گرفته شد، گروه دوم 10 دقیقه دوی زیر بیشینه بروی تردمیل با سرعت 8 کیلومتر در ساعت انجام دادند، در گروه سوم از ترکیب بی حسی موضعی و 10 دقیقه دوی زیر بیشینه استفاده شد و گروه چهارم بعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. از همه ی نمونه ها پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. حس عمقی به روش بازسازی زاویه فعال و غیر فعال توسط دستگاه دینامومتر ایزوکینتیک بایودکس سیستم 3 و نیز حداکثر گشتاور همسترینگ و چهارسر توسط همین دستگاه اندازه گیری شد. از تی وابسته و تحلیل واریانس برای تجزیه وتحلیل داده استفاده شد. یافته های پژوهش: هیچ تفاوت معناداری در حس عمقی زانو، تعادل ایستا ، حداکثر گشتاور همسترینگ و چهارسر بعد از بکار گیری بی حسی موضعی مشاهده نشد(05/0p>). بعد از 10 دقیقه دویدن زیر بیشینه حس عمقی زانو بهبود یافت، در حالی که تعادل کاهش یافت (05/0p<) و هیچ تفاوت معناداری در حداکثر گشتاور همسترینگ و چهارسر مشاهده نشد (05/0p>). بعد از بکار گیری همزمان بی حسی موضعی و 10 دقیقه دویدن زیر بیشینه حس عمقی بهبود یافت و تعادل بصورت معناداری کاهش یافت (05/0p<) و تفاوت معناداری در حداکثر گشتاور همسترینگ و چهارسر مشاهده نشد (05/0p>). تفاوت معناداری بین پیش آزمون و پس آزمون در حس عمقی، تعادل ایستا و حداکثر گشتاور همسترینگ و چهارسر در گروه کنترل دیده نشد (05/0p>). بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بی حسی موضعی تاثیری بر حس عمقی زانو، تعادل ایستا و حداکثر گشتاور همسترینگ و چهار سر ندارد. 10 دقیقه دویدن زیربیشینه حس عمقی زانو را بهبود بخشید اما سبب کاهش تعادل ایستا شد که احتمالاً ناشی از خستگی عضلات ساق و مچ پا می باشد.
مصطفی موسوی خلیل خیام باشی
چکیده: هدف از مطالعه حاضر مقایسه تاثیرات کینزیوتیپ و تمرین قدرتی بر درد و قدرت عضلات چهارسرران در افراد مبتلا به سندرم درد کشککی رانی می باشد. در این مطالعه 31 بیمار مرد (سن1 25 سال، قد 15/6 173.6سانتیمتر، وزن 1/7 25/71 کیلوگرم) مبتلا به سندرم درد کشککی رانی از دانشجویان دانشگاه اصفهان به عنوان نمونه انتخاب و در سه گروه کینزیوتیپ، تمرین، کینزیوتیپ- تمرین قرار داده شدند.گروه ها به مدت 6 هفته تحت درمان قرار گرفتند. از آزمودنی ها قبل وبعد از سپری کردن دوره درمانی آزمون بعمل آمد. متغیر های درد، قدرت ایزوکینتیکی عضلات باز کننده زانو به ترتیب توسط شاخص مقیاس دیداری درد و دستگاه دینامومتر بایودکس اندازه گیری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس برای اندازه های تکرار شده در سطح05/0=? استفاده گردید. نتایج نشان داد که پس6 هفته درمان، میانگین شاخص درد در گروه کینزیوتیپ و کینزیوتیپ- تمرین نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری نشان داد (p< 0/05 )، و میانگین حداکثر گشتاور عضله چهارسررانی فقط درگروه کینزیوتیپ- تمرین نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری را نشان داد (p<0/05). باتوجه به یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که احتمالا کینزیوتیپ باعث افزایش سطح تماس بین کشکک با ناودان استتخوان ران شده و فشار را کاهش داده، در نتیجه درد کاهش یافته است.
سارا میرطاووسی شهرام لنجان نژادیان
هدف این تحقیق بدست آوردن گشتاور مچ پا با استفاده از مدل سازی دینامیکی و محاسبه ی تنش در رباط قاپی- نازک نی ای قدامی با استفاده از مدل سازی اجزا محدود، تحت استراتژی های مختلف فرود است. به این ترتیب آسیب اسپرین رباط قاپی- نازک نی ای قدامی که یک آسیب شایع در میان آسیب اسپرین خارجی، بویژه اسپرین رباط قاپی- نازک نی ای قدامی یک آسیب شایع در میان آسیب های ورزشی است را از دیدگاه بیومکانیک بررسی خواهیم کرد. به این منظور با استفاده از داده های آنتروپومتریک، از یک مدل دینامیکی برای محاسبه ی گشتاور مچ پا در مردان و زنان استفاده شد. مدل دینامیکی شامل پنج لینک صلب و چهار مفصل لولایی در صفحه ی ساجیتال بود. داده های سینماتیک در سه استراتژی مختلف به عنوان ورودی به مدل داده شد. استراتژی اول، فرود با کف پا و تغییر در زاویه اولیه مفصل مچ پا در هنگام تماس با زمین، تعریف شد. استراتژی دوم، فرود با پنجه و تغییر در زاویه قسمت عقبی پا با زمین با در نظر گرفتن زاویه یکسان برای مفصل مچ پا هنگام تماس اولیه با زمین تعریف شد. استراتژی سوم، فرود با پنجه و ثابت در نظر گرفتن زاویه قسمت عقبی پا با زمین همراه با تغییر در زاویه مفصل مچ پا هنگام تماس با زمین بود. با استفاده از روش دینامیک معکوس، گشتاور مفصل مچ پا در هر یک از شرایط فوق محاسبه شد. برای محاسبه ی تنش در رباط قاپی- نازک نی ای قدامی، یک مدل اجزا محدود از پا و مچ پا، شامل استخوان ها و رباط ها ساخته شد. هندسه ی استخوان ها و رباط ها از تصاویر ct و mr بدست آمد. گشتاورهای مفصل مچ پا که تحت استراتژی های مختلف فرود، از مدل دینامیکی بدست آمده بود، به عنوان داده های ورودی به مدل اجزا محدود داده شد و خروجی مدل اجزا محدود، تنش در رباط قاپی- نازک نی ای قدامی بود. نتایج نشان داد که در استراتژی اول مقدار کمینه ای برای گشتاور ماکزیمم در زنان و مردان وجود دارد. در استراتژی دوم، با افزایش پلانتارفلکشن اولیه، پیک گشتاور مچ پا در مردان و زنان افزایش یافت. در استراتژی سوم، با افزایش زاویه پلانتارفلکشن اولیه مفصل مچ پا، گشتاور ماکزیمم در مردان و زنان افزایش یافت و پیک گشتاور مچ پا در زنان، کمتر از پیک گشتاور در مردان بود. همچنین نشان داده شد که در یک شرایط خاص که در آن زاویه قسمت عقبی پا با زمین در زنان 30 درجه و در مردان 25 درجه و زاویه ی اولیه ی مچ پا هنگام تماس پا با زمین در زنان 3/21 درجه و در مردان 3/11 درجه بود، زنان پیک گشتاور مچ پای کمتر و میزان جذب انرژی بیشتری در مقایسه با مردان داشتند. نتایج مدل اجزا محدود نشان داد که در تمام استراتژی ها، تنش در رباط قاپی- نازک نی ای قدامی با افزایش گشتاور مفصل مچ پا افزایش یافت. به عبارتی با افزایش زاویه ی پلانتارفلکشن اولیه مچ پا، تنش در رباط قاپی- نازک نی ای قدامی افزایش یافت. تمامی این نتایج با نتایج مطالعات پیشین سازگار بود. مقایسه ی نتایج این مدل ها و تحقیقات گذشته، نشان می دهد که این روش، روشی مفید برای شبیه سازی هر شرایطی برای هر فرد است تا بتوان از طریق آن تعیین کرد که آیا آن شرایط منجر به آسیب می شود یا خیر. با کمک شبیه-سازی حرکت قادر به پیش بینی پارامترهای سینتیکی مفصل در شرایطی هستیم که توسط مطالعات تجربی دست یابی به آن ها مشکل خواهد بود.
علی سلیمی شهرام لنجان نژادیان
هدف اصلی از انجام تحقیق حاضر بررسی سینماتیکی و سینتیکی پرتاب های آزاد موفق و ناموفق بسکتبال بود. شرکت کنندگان شش نفر از بسکتبالیست های حرفه ای با میانگین سن 09/2 ± 23 سال، قد 21/5 ± 183 سانتی متر، وزن 58/11 ± 33/80 کیلوگرم و سابقه ورزشی 33/2 ± 16/9 سال بودند. با استفاده از مختصات پیکسلی بدست آمده از دوربین، اطلاعات سینماتیک مفاصل مچ دست، آرنج و شانه ی بسکتبالیست شامل زاویه ی مفاصل در لحظه ی رهایی، جابه جایی زاویه ای و سرعت زاویه ای مفاصل در لحظه ی رهایی و همچنین سینماتیک توپ شامل ارتفاع رهایی، زاویه ی رهایی، سرعت رهایی و جابه جایی عمودی و افقی محاسبه گردید. پارامترهای مربوط به فعالیت عضلات فلکسور مچ دستی زنداعلایی، سه سر بازویی و دلتوئید قدامی شامل زمان فعالیت عضلات، زمان رسیدن هر عضله به حداکثر فعالیت، درصد درصد میانگین فعالیت عضلات در طول حرکت و سطح زیر منحنی پتانسیل الکتریکی نیز در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. همچنین مدلی دینامیکی ارائه شد تا با کمک آن گشتاور مفاصل شانه، آرنج و مچ دست در طول حرکت محاسبه شود و سینتیک مفاصل شامل بیشینه گشتاور و ضربه ی زاویه ای مورد بررسی قرار گیرد. شاخص های آماری میانگین و انحراف معیار برای توصیف اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 18 محاسبه گردید و برای مقایسه پرتاب های موفق و ناموفق از آزمون پارامتریک t همبسته با سطح معنی داری 05/0 استفاده گردید. نتایج نشان داد در پرتاب های موفق مفصل مچ دست دارای فلکشن بیشتر و مفصل آرنج دارای فلکشن کمتر نسبت به پرتاب های ناموفق بودند (05/0 ?p ). همچنین در بررسی جابه جایی زاویه ای فلکشن مفاصل مشخص شد که جابه جایی زاویه ای مفصل آرنج در پرتاب های موفق به صورت معنی داری بیشتر از پرتاب های ناموفق در طول حرکت است. در صفحه ی حرکتی ساجیتال، سرعت زاویه ای مچ دست و آرنج در لحظه ی رهایی به صورت معنی داری در پرتاب های موفق بیشتر از پرتاب های ناموفق بود. نتایج نشان داد که در پرتاب های موفق، شرکت کنندگان توپ را از ارتفاع بالاتری نسبت به پرتاب های ناموفقشان رها کرده اند (05/0 ?p ). بررسی سیگنال پتانسیل الکتریکی عضلات نشان داد سطح زیر منحنی پتانسیل الکتریکی عضله ی سه سر بازو به صورت معنی داری در پرتاب های موفق بیشتر است (05/0 ?p ). در پرتاب های موفق بیشینه گشتاور مفصل مچ دست به طور معنی داری بیشتر از پرتاب های ناموفق بود (05/0 ?p ). در یک نگاه کلی به نظر می رسد افزایش در سرعت زاویه ای مفصل مچ دست که ناشی از گشتاور بیشتر می باشد در موفقیت پرتاب های آزاد بیشترین تأثیر را داشته است.
مهدی حسینی مهدی کارگرفرد
- تفاوت معناداری بین میانگین توان کانسنتریک در سرعت 60 درجه در حرکت اکستنشن طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته مشاهده شد. همچنین بین میانگین توان کانسنتریک در سرعت 60 درجه در حرکت فلکشن طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته این تفاوت معنادار بود. 2- تفاوت معناداری بین میانگین توان کانسنتریک در سرعت 240 درجه در حرکت فلکشن و اکستنشن طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته وجود ندارد. 3- تفاوت معناداری بین میانگین حداکثر گشتاورکانسنتریک در سرعت 240 درجه در حرکت اکستنشن طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته مشاهده شد. این تفاوت در میانگین حداکثر گشتاور کانسنتریک در سرعت 240 درجه در حرکت فلکشن طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته معنادار نبود. 4- تفاوت معناداری بین میانگین حداکثر گشتاور کانسنتریک در سرعت 60 درجه در حرکت اکستنشن طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته مشاهده نشد، اما این تفاوت در میانگین حداکثر گشتاور کانسنتریک در سرعت 60 درجه در حرکت فلکشن طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته معنادار بود 5- تفاوت معناداری بین میانگین مجموع تغییرات مرکز تعادل در شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته تفاوت وجود نداشت. 6- تفاوت معناداری بین میانگین مرحله تماس اولیه گام برداشتن در شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته تفاوت معناداری وجود دارد. 7- تفاوت معناداری بین میانگین مرحله تماس قسمت جلویی پا طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته تفاوت وجود نداشت. 8- تفاوت معناداری بین میانگین مرحله تماس کامل کف پا درگام برداشتن طی شرایط بدون موسیقی، موسیقی تند و موسیقی آهسته تفاوت وجود نداشت. 9- شنیدن موسیقی تند و کند بر مرحله جداشدن پا از زمین هنگام گام برداشتن تاثیر دارد.
مریم نیازی شهرام لنجان نژادیان
هدف از پژوهش حاضر، تعیین میزان وابستگی الگوی emg عضله سه سر بازو به اطلاعات بینایی (مقدار نور) در دسترس در جلسات تمرین بود. آزمودنی های این پژوهش دانشجویان دختر داوطلب دانشگاه اصفهان بودند که هیچگونه سابقه ای در ورزش بسکتبال نداشتند. آزمودنی ها بر اساس امتیازات پیش آزمون در دو گروه شش نفره همسان سازی شدند. آزمودنی های گروه اول در شرایطی که روشنایی سالن به صورت طبیعی بود (بینایی کامل)، به تمرین پرداختند در حالی که گروه دوم در شرایطی که فقط سبد بسکتبال توسط یک منبع نور روشن شده بود (بینایی متمرکز روی هدف)، اقدام به پرتاب آزاد بسکتبال نمودند. آزمودنی های هر دو گروه به مدت 8 جلسه یک روز در میان و هر جلسه 10 پرتاب آزاد بسکتبال را در شرایط مربوط به گروه خود تمرین نمودند. هر دو گروه آموزش کلامی نیز دریافت می کردند. آزمون های یادداری (در وضعیت بینایی همسان با اکتساب) و انتقال (در وضعیت بینایی متفاوت با اکتساب) پس از اتمام جلسات تمرین انجام گرفت. در آزمون های یادداری و انتقال، هیچگونه بازخوردی درباره نحوه اجرای تکلیف ارائه نشد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس برای اندازه گیری های مکرر و آزمون t همبسته برای آزمایش فرضیه ویژگی تمرین استفاده شد. در کلیه آزمون های آماری سطح معناداری 0/05 = α در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که به لحاظ تغییر در الگوی سیگنال emg عضله سه سر بازویی تفاوت معنی داری بین دو گروه مورد بررسی وجود ندارد. هنگامی که شرایط بینایی در آزمون های انتقال تغییر کرد، اندازه میانگین سیگنال emg عضله سه سر بازویی آزمودنی ها مقدار کمتری را نسبت به جلسات تمرین نشان داد. از الگوی نتایج حاصل می توان این گونه استنتاج نمود که ظاهراً آزمودنی ها در مرحله اکتساب مهارت مورد نظر به اطلاعات در دسترس در هنگام تمرین وابسته شده اند. یافته ها موید فرضیه ویژگی تمرین است
اکرم سلطانیان خلیل خیام باشی
هدف از پژوهش حاضر توصیف دو بعدی پارامترهای بیومکانیکی به لحاظ سینماتیکی تکنیک سرویس پرشی والیبال و بررسی تأثیر این پارامترها بر دو پارامتر مهم اجرای این تکنیک شامل سرعت و امتیاز مهارت سرویس، و نهایتا توصیف رابطه¬ی بین این دو پارامتر باهم می¬باشد. به این منظور از پنج بازیکن والیبال در سطح حرفه¬ای که همگی در تیم¬های منتخب شهر اصفهان حضور فعال دارند با میانگین سنی 1.79±17.8 سال، قد 32±191.60متر و سابقه¬ی ورزشی 2.41± 6.6سال که همگی فاقد آسیب¬دیدگی در دست سرویس¬زننده¬ی خود و راست دست بودند، دعوت به¬عمل آمد. هر کدام از شرکت¬کنندگان به طور جداگانه پانزده سرویس پرشی اجرا کردند که ازاین تعداد پنج سرویس موفق را انتخاب و به بررسی سینماتیکی و ارزیابی مهارت اجرای آن¬ها پرداخته شد. برای ضبط تصاویر ویدیویی از اجراهای شرکت¬کنندگان از یک دوربین casio zr 200 که سرعت آن بر 120 هرتز بر ثانیه تنظیم شده و در فاصله¬ی شانزده متری از طرف راست شرکت¬کنندگان حین اجرای سرویس قرار داده شده بود، استفاده شد. هم¬زمان امتیازهای حاصل از ارزیابی آزمون مهارت ایفر در زمین خط¬کشی شده¬ی مقابل ثبت شد. با استفاده از نرم¬افزارهای طراحی شده مربوط به تحلیل حرکتی پارامترهای مورد نظر سینماتیک خطی و زاویه¬ای محاسبه و با نرم افزار آماری به بررسی تاثیر روابط پرداخته شد. نتایج نهایی تحقیق نشان داد همه¬ی پارامترهای سینماتیک خطی منتخب پژوهش بر سرعت سرویس اثر معنادار دارند واز این میان تاثیر بسیار مهم و با اهمیت سرعت مچ دست بر سرعت توپ مشخص شد ولی هیچ¬کدام از این پارامترها بر امتیاز مهارت اجراها تاثیر معنادار از خود نشان ندادند، هم¬چنین هیچ¬کدام از پارامترهای سینماتیک زاویه¬ای منتخب بر پارامترهای سرعت و امتیاز مهارت تاثیر معنادار نداشتند. نهایتا بین دو پارامتر سرعت و امتیاز مهارت سرویس نیز رابطه و همبستگی معنادار مشاهده نشد.
حامد مظاهری حمید صالحی
هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات حس عمقی، الکترومیوگرافی، و گشتاور مفصل آرنج پس از اعمال خستگی عضلانی موضعی و عمومی در حرکت اکستنشن بود. شرکتکنندگان 15 ورزشکار رشته بسکتبال با میانگین سن: 3/2± 8/17 بودند. دو پروتوکل خستگی موضعی (رسیدن به گشتاور کمتر از 50 درصد بیشینه در مفصل آرنج) و عمومی (دویدن روی تردمیل) روی این افراد اعمال شد. از شرکتکنندگان پیش و پس از اعمال پروتوکلهای خستگی خواسته شد حرکت اکستنشن آرنج را در سه سرعت 180، 240 و 300 درجه روی دستگاه دینامومتر انجام دهند. حین تولید گشتاور، فعالیت الکتریکی عضله سه سر بازویی ثبت شد. همچنین از شرکتکنندگان درخواست شد در حالت چشم بسته با انجام حرکت اکستنش آرنج دو زاویه 30 و 60 درجه را به صورت غیر فعال بازتولید کنند. طبق نتایج در گشتاور تولیدی حول مفصل آرنج بین پیش و پس از خستگی و همچنین بین دو نوع خستگی اختلاف معناداری وجود نداشت. در مورد فعالیت الکترومیوگرافی سر بلند سه سر بازویی در هر سه سرعت بین پیش و پس از خستگی موضعی اختلاف معنادار بود، اما در مورد خستگی عمومی اختلاف معناداری مشاهده نشد. همچنین بین دو نوع خستگی اختلاف معنادار بود. در مورد سر جانبی عضله سه سر بازویی به جز سرعت 240 درجه که اختلاف معناداری مشاهده نشد. در دو سرعت دیگر نتایج مشابه سر بلند عضله بود. در مورد حس عمقی نتایج نشان داد در زاویه 30 درجه تأثیر هر دو نوع خستگی معنادار بوده، ولی بین خستگی موضعی و عمومی تفاوت معناداری مشاهده نشد. در مورد زاویه 60 درجه اثر خستگی در هیچکدام از انواع آن معنادار نبود. یافتهها نشانگر این است که خستگی موضعی باعث کاهش حداکثر انقباض عضله شده، ولی تأثر خستگی عمومی بر این متغیر معنادار نبوده است. این امر احتمالا به دلیل تأثیر شدیدتر خستگی موضعی بر ساز و کارهای انقباضی عضله تحت فشار باشد
علی ایمانی شهرام لنجان نژادیان
هدف از انجام تحقیق حاضر، مطالعه و بررسی پارامترهای سینماتیکی مرحله تیک¬آف پرش طول در ورزشکاران نخبه، با استفاده از اطلاعات بدست آمده از دوربین بود. شرکت¬کنندگان در این تحقیق، چهار نفر از ورزشکاران حرفه¬ای پرش طول، با میانگین سن 07/2±24 سال، قد 21/4±183 سانتی¬متر، وزن 08/5±72 کیلوگرم بودند. با استفاده از مختصات پیکسلی بدست آمده از دوربین، اطلاعات سینماتیکی مربوط به پارامترهای سرعت دویدن، زاویه جاگذاری پای تیک¬آف، جابه¬جائی عمودی مرکز ثقل، مدت زمان تیک¬آف، سرعت افقی در لحظه تیک¬آف، سرعت عمودی در لحظه تیک¬آف، سرعت تیک¬آف یا سرعت برآیند، زاویه تیک¬آف و ارتفاع مرکز ثقل در لحظه تیک¬آف، و همچنین طول پرش، برای هر یک از اجراهای ورزشکاران، با استفاده از نرم-افزاز آنالیز دوبعدی نوشته شده در matlab استخراج و محاسبه گردید. همچنین، شاخص¬های آماری میانگین و انحراف معیار برای توصیف اطلاعات حاصل، و آزمون ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون برای بدست آوردن مقدار و چگونگی همبستگی میان پارامترهای اندازه¬گیری شده با استفاده از نرم¬افزار آماری spss نسخه 19 ، محاسبه و انجام شد. نتایج نشان داد که، سه پارامتر اصلی سرعت تیک¬آف، زاویه تیک¬آف و ارتفاع تیک¬آف، بر روی طول پرواز ورزشکاران، و رکوردی که از خود بر جای می گذارند، تأثیرگذار هستند. از میان این سه متغیر، سرعت تیک آف به عنوان تأثیرگذارترین عامل بر روی طول پرش ورزشکاران، شناخته شد. همچنین، نتیجه شد که مقداراین سه متغیر و چگونگی تأثیرگذاری آنها، به نوبه خود به عوامل سینماتیکی دیگری که ویژگی های تکنیک تیک¬آف را مشخص می کنند، بستگی دارند. از میان تمامی این متغیرها، مؤلفه افقی سرعت تیک آف، به عنوان تأثیرگذارترین عامل بر روی طول پرش ورزشکاران شناخته شد که افزایش این پارامتر، به شرط اتخاذ زاویه تیک آف مناسب، به طور معناداری باعث افزایش طول پرش ورزشکاران خواهد شد. در این تحقیق، دریافتیم که ورزشکاران، مؤلفه افقی سرعت تیک آف را از مرحله دویدن بدست می آورند. بنابراین سرعت دویدن ورزشکاران، نقش تعیین کننده و بسیار حیاتی را در تعیین طول پرش ورزشکاران، ایفا می کند.
مینا فرودی غلامعلی قاسمی
مقدمه و اهداف: فرود مهارتی است که در بسیاری از ورزش¬های انفرادی و تیمی به¬کار می¬رود. فرود صحیح نه تنها منجر به ارتقاء اجرا می¬گردد، بلکه از آسیب¬های ناشی از نیروی واکنش زمین می¬کاهد. هدف از این تحقیق اصلاح تکنیک فرود در فرود از سکو بود تا بتوان میزان اثر اصلاح تکنیک را بر سه ریسک فاکتور آسیب اندام تحتانی (اوج نیرو، زمان اوج و نرخ بارگذاری) بررسی نمود. علاوه بر سه متغیر عینی فوق، اثر اصلاح تکنیک بر نمرات دو متغیر ذهنی نیز بررسی شد. این متغیرها عبارت بودند از مقیاس تلاش درک شده بورگ (rpe) و مقیاس بصری درد (v as) . روش مطالعه: آزمودنی¬ها شامل10 دختر و 10 پسر بود. آزمون¬های عینی توسط دستگاه فوت اسکن انجام شد. این دستگاه قادر است که میزان اوج نیرو و زمان اوج را هنگام فرود پا ثبت نماید. ارتفاع سکوی پرش برای تمام آزمودنی¬ها 40 سانتیمتر بود. برای اطمینان از صفر بودن سرعت اولیه، آزمودنی¬ها بجای پرش، خود را از سکو بر روی صفحه فوت اسکن رها می¬کردند. پرش از سکو در دو وضعیت فرود آزاد و فرود اصلاح شده (بر روی پنجه همراه با خم شدن زانو و تنه) انجام شد. در هر وضعیت علاوه بر رکودهای اوج نیرو و زمان اوج، نمرات rpeو vas نیز اندازه¬گیری شدند. از تقسیم اوج نیرو بر زمان اوج، نمره نرخ بارگذاری محاسبه گردید. در هر وضعیت، رکوردها 6 بار ثبت گردید و نمره میانه به عنوان نمره فرد محسوب شد. تحقیق دارای دو متغیر مستقل جنسیت و وضعیت پرش بود. بنابراین، برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس برای داده¬های تکراری استفاده شد. یافته¬ها: در هر دو گروه، آموزش و اصلاح مهارت موجب کاهش اوج نیرو گردید. زمان اوج نیز در دو گروه با آموزش و اصلاح مهارت افزایش یافت. نرخ بارگذاری نیز در هر دو گروه کاهش یافت. میزان تلاش درک شده و مقیاس بصری درد نیز با اصلاح مهارت در هر دو کاهش یافتند. نتیجه گیری: طبق یافته¬های پژوهش، اصلاح تکنیک فرود منجر به کاهش نیروی اوج و افزایش زمان اوج و در نهایت کاهش نرخ از(94/521 ±)76/748 به (19/49±)14/119 در کل آزمودنی ها شده و می¬توان از آن به عنوان یک برنامه پیشگیری از آسیب اندام تحتانی و به ویژه آسیب aclنام برد. توصیه می¬شود مربیان و ورزشکاران برای پیشگیری و کاهش آسیب¬های اندام تحتانی به ویژه زانو و مچ پا در تمرینات ورزشی و مسابقات به این عوامل توجه کافی داشته باشند.
فاطمه ملک حسینی مهدی رافعی بروجنی
هدف از تحقیق حاضر مقایسه الگوی فعالیت الکتریکی عضلات اصلی درگیر در شوت سه گام هندبال بین دو گروه سنی نوجوانان و بزرگسالان بود. ده هندبالیست نوجوان وبزرگسال نخبه حاضر در لیگ باشگاهای کشور در این تحقیق شرکت کردند. افراد حرکت سه گام هندبال را با فرض اینکه در موقعیت مسابقه اند، انجام دادند و فعالیت الکتریکی عضلات دوسر بازویی، سه سر بازویی، سینه ای بزرگ و سه قسمت قدامی، میانی و خلفی عضله دلتوئید جهت بررسی چگونگی رفتار عضلات با استفاده از الکترومیوگرافی سطحی ثبت گردید. پارامترهای مربوط به الگوی فعالیت عضلات شامل زمان، اوج و دامنه فعالیت و توالی انقباض با استفاده از نرم افزار مگاوین استخراج شد. از شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی برای توصیف داده ها و از آزمون آماری تی استودنت برای دو گروه مستقل با سطح معنا داری p<0/05برای مقایسه بین دو گروه و از نرم افزار آماری spss نسخه 18 برای تحلیل استفاده شد. با توجه به یافته های این تحقیق به نظر می رسد که برنامه های تمرینی نوجوانان در سالهای آخر این دوره را می توان همانند بزرگسالان طراحی کرد.
علی کریمیان شهرام لنجان نژادیان
چکیده هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، مطالعه سینماتیکی و سینتیکی پایین¬تنه پرتابگران آزاد بسکتبال و مقایسه این اطلاعات بین پرتاب¬های آزاد موفق و ناموفق بود. آزمودنی¬ها 5 نفر از بسکتبالیست¬های حرفه¬ای شاغل در سوپرلیگ و لیگ دسته اول باشگاه¬های ایران با میانگین سنی 79/1 ± 25 سال، قد 7/1 ± 5/188 سانتی¬متر، وزن 9 ± 6/87 کیلوگرم و سابقه بازی 95/3 ± 12 سال بودند. با استفاده از مختصات پیکسلی بدست آمده از دوربین، اطلاعات سینماتیک مفاصل زانو، ران و مرکز ثقل بدن بسکتبالیست¬ها شامل درصد ارتفاع مرکز ثقل به نسبت قد در لحظه رهایی، درصد جابجایی عمودی مرکز ثقل به نسبت قد، سرعت عمودی مرکز ثقل در لحظه پرتاب (متر/ثانیه)، کمینه زاویه زانو، بیشینه زاویه زانو و دامنه حرکتی زانو محاسبه گردید. درصد میانگین فعالیت سر داخلی و خارجی دوقلو، نیمه¬وتری، دوسررانی، پهن داخلی، پهن خارجی و راست¬رانی نیز در بخش سینتیک مورد بررسی قرار گرفت. شاخص¬های آماری میانگین و انحراف معیار برای توصیف اطلاعات حاصل با استفاده از نرم-افزار آماری spss نسخه 18 محاسبه گردید و برای مقایسه پرتاب¬های موفق و ناموفق از آزمون پارامتریک t همبسته با سطح معناداری 05/0 استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بود که سرعت عمودی مرکز ثقل در لحظه رهایی در پرتاب¬های آزاد ناموفق بیشتر از پرتاب¬های موفق است (05/0p≤). همچنین در بررسی کمینه زاویه زانو مشخص شد که این متغیر در پرتاب¬های آزاد ناموفق به صورت معناداری بیشتر از پرتاب¬های آزاد موفق است (01/0p≤). بررسی سیگنال پتانسیل الکتریکی عضلات نشان داد که درصد میانگین فعالیت عضله دوسررانی به طور معناداری در پرتاب¬های آزاد موفق بیشتر است (05/0p≤). به نظر می¬رسد تحرک کمتر مرکز ثقل و استفاده از اندام¬های بالاتنه به منظور تأمین سرعت رهایی مورد نیاز در پرتاب آزاد در موفقیت پرتاب آزاد تأثیرگذار است. واژگان کلیدی: بیومکانیک، پرتاب آزاد بسکتبال، اندام پایین¬تنه، سینماتوگرافی، الکترومیوگرافی
سروش باقری کودکانی شهرام لنجان نژادیان
بدن انسان از پیچیدگی های و نقاط مبهم بسیاری برخوردار است که علم هنوز نتوانسته بر آن ها مسلط شود که در این زمینه می توان به سیستم حرکتی اشاره کرد. برای ایجاد حرکت در بدن چندین سیستم به صورت یکپارچه عمل می کنند. آگاهی از مکانیزم حرکت انسان می تواند در زمینه های گوناگونی همانند بازتوانی، تشخیص و درمان بیماری های حرکتی همچنین بهبود کارایی حرکات بدن سودمند باشد. هدف از این تحقیق افزایش درک و آگاهی از مکانیزم های پیچیده بدن در حین حرکت و تحلیل دینامیکی پرش عمودی با استفاده از مدل اسکلتی عضلانی و همچنین کنترل بهینه مدل جهت کسب بهترین الگوی حرکتی برای رسیدن به حداکثر ارتفاع در پرش عمودی می باشد. بدین منظور یک مدل چهار لینکی با مفاصلی ایده آل و لولایی برای تحلیل دینامیکی حرکت پرش عمودی به صورت دو بعدی طراحی شد. بیست عضله موثر بر حرکت نیز به عنوان مولد نیرو شبیه سازی و با توجه به نقاط اتصال عضلات به مدل اسکلتی اضافه شدند. حال نوبت به یک سیستم کنترل همانند سیستم عصبی مرکزی بود تا بتواند مدل عضلات را طوری تحریک کند که مدل، حرکت پرش عمودی را شبیه سازی کند و همچنین به حداکثر ارتفاع ممکن برسد. در این راستا از الگوریتم ژنتیک برای رسیدن به کنترل بهینه و بهترین الگوی حرکتی استفاده شد. در ضمن برای اعمال دامنه حرکتی مفاصل، لیگامنت های هر مفصل نیز شبیه سازی شد. نتایج تحقیق نشان داد که الگوریتم ژنتیک طراحی شده برای کنترل بهینه مدل قادر است عضلات را برای اجرای حرکت پرش عمودی کنترل کند. همچنین توانست پس از 533 تکرار ارتفاع مرکز ثقل را به 6791/121 سانتیمتر برساند. مقایسه پارامتر های سینماتیکی و سینتیکی مدل با نتایج گزارش شده در تحقیقات پیشین نشان داد که مدل اسکلتی عضلانی، رفتاری مشابه بدن انسان از خود به نمایش گذاشته است.
مریم هاشمی خلیل خیام باشی
چکیده ندارد.