نام پژوهشگر: علیرضا بابایی
انسیه کریمی حسن صدیقی
هدف از انجام این تحقیق بررسی عوامل موثر بر توسعه کشاورزی ارگانیک بود. روش انجام این تحقیق پیمایشی و از نوع توصیفی ـ همبستگی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 160 نفر از کارشناسان مشغول به فعالیت در بخش معاونت تولیدات گیاهی وزارت جهاد کشاورزی (در سال 1387- 1388) بود(160n=) که 113 نفر از آنها به روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی انتخاب شدند ابزار اصلی تحقیق حاضر پرسش نامه بود برای تعیین پایایی ابزار تحقیق، آزمون مقدماتی pilot test در بین 30 نفر از کارشناسان مشغول به فعالیت سازمان جهاد در استان قزوین انجام گرفت و با جمع آوری 26 پرسش نامه، مقدار آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 بین 71/0 تا 96/0 به دست آمد. نتایج حاصل از آمار توصیفی نشان داد که 76% کارشناسان تا حدودی با کشاورزی ارگانیک آشنا بوده اند. در میان عوامل تأثرگذار، تحقیق در مورد کشاورزی ارگانیک، دارای بالاترین اهمیت و رسانه ها دارای کمترین اهمیت بود و همچنین در میان میزان توجه فعلی به عوامل موثر عوامل اجتماعی و فرهنگی بالاترین رده و آموزش پایین ترین رده را دارا می باشد. همچنین در میان عوامل بازدارنده بر کشاورزی ارگانیک موانع شناختی و اطلاعاتی بیشترین تأثیر و موانع بینشی کمترین تأثیر را دارا می باشد. نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که بین جنسیت و دیدگاه کارشناسان نسبت به توسعه کشاورزی ارگانیک تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین بین وضعیت استخدام و سمت اجرایی کارشناسان با دیدگاه کارشناسان نسبت به توسعه کشاورزی ارگانیک تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج حاصل از آزمون f نشان می دهد که بین رشته تحصیلی کارشناسان با دیدگاه آنها نسبت به توسعه کشاورزی ارگانیک تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که بین میزان اهمیت موانع اقتصادی از عوامل بازدارنده و دیدگاه کارشناسان و همچنین میزان اهمیت منابع اطلاعاتی و دیدگاه کارشناسان نسبت به توسعه کشاورزی ارگانیک در سطح یک درصد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین میزان اهمیت تمام عوامل پیش برنده بر توسعه کشاورزی ارگانیک (دولت و سیاست گذاری، عوامل اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، تحقیق، ترویج، آموزش و رسانه ها) و دیدگاه کارشناسان در سطح یک درصد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و میان میزان توجه فعلی رسانه ها (از عوامل پیش برنده) و دیدگاه کارشناسان نسبت به توسعه کشاورزی ارگانیک در سطح پنج درصد رابطه مثبتی وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که سه متغیر میزان اهمیت آموزش، اهمیت منابع اطلاعاتی و میزان توجه فعلی رسانه ها 29 درصد از تغییرات مربوط به توسعه کشاورزی ارگانیک از دید کارشناسان را تبیین نمودند.
محمود ملک زاده رضا امیدبیگی
چکیده گیاه پروانش (catharanthus roseus l.) از تیره خرزهره، یکی از مهم ترین گیاهان دارویی است که بیش از 90 ترپنوئید ایندول آلکالوئید دارد که مهم ترین آنها آجمالیسین و سرپنتین می باشند که در درمان بیماری فشار خون و وین بلاستین و وین کریستین در شیمی درمانی بیماران سرطانی کاربرد دارند. در این پژوهش به منظور دست یافتن به بهترین تیمار هورمونی موثر در رشد کالوس، باززایی در کشت بافت و بررسی میزان آلکالوئید کل گیاهچه؛ از ریزنمونه های برگ و جوانه جانبی استفاده شد. پس از گندزدایی، استقرار ریزنمونه ها در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ حاوی ترکیبات هورمونی مختلف انجام شد. بعد از انکوباسیون کشت ها در شرایط نوری و دمایی مناسب، صفات وزن تر کالوس، رنگ کالوس، شیشه ای شدن و کیفیت بافت کالوس بررسی شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که تیمارها از نظر این صفات با یکدیگر در سطح یک درصد تفاوت معنی دار دارند. مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین میزان کالوس با دو تیمار naa (3 mg•l-1) و bap (14.42 mg•l-1) حاصل می شود. در آزمایش باززایی بیشترین تعداد گیاهچه در تیمار کالوس برگی با naa (1 mg•l-1)+bap (1 mg•l-1) و تیمار جوانه جانبی با naa (2 mg•l-1) +bap (8 mg•l-1) مشاهده شد. کالوس های تحت تاثیر تیمار 2,4-d (0.25 mg•l-1) +bap (1.5 mg•l-1) و گیاهچه های تولیدی در اثر تیمار naa(3mg•l-1)+bap(14.42mg•l-1) بیشترین میزان آلکالوئید را داشتند. نتایج این پژوهش پتانسیل تولید مواد موثره ارزشمند گیاه پروانش را در شرایط درون شیشه ای تائید می کند.
رقیه نجف زاده کاظم ارزانی
مطالعه و ارزیابی تنوع ژنتیکی در گلابی ( (pyrus communis l.، از نظر اصلاح درختان گلابی از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش تنوع ژنتیکی 12 دانهال گلابی اروپایی موجود در باغ تحقیقاتی گلابی آسیایی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران همراه با رقم محلی شاه میوه (شاهد) با استفاده از مارکرهای مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و خصوصیات فیزیکوشیمیایی میوه بر اساس دیسکریپتور مرکز جهانی منابع ژنتیکی گیاهی (ipgri) که وراثت پذیری بالایی دارند، مورد بررسی قرار گرفت. سپس با توجه به پارامترهای اندازه گیری شده ژنوتیپ برتر شناسایی و توسط کشت درون شیشه ای (in vitro) اقدام به ریزازدیادی، حفظ و نگه داری آن گردید. بدین منظور از جوانه ی جانبی شاخساره های فصل جاری نمونه گیری شده و در محیط های کشت ql و ms با غلظت های مختلف bap کشت شدند. نتایج نشان داد که ژنوتیپ اثر معنی داری بر روی خصوصیات مورفولوژی و فیزیولوژی داشت و بین ژنوتیپ ها از نظر این خصوصیات اختلاف معنی داری وجود داشت. به گونه ای که تغییرات طول برگ از 05/8-36/4 سانتی متر، عرض برگ 03/6-84/2 سانتی متر، نسبت طول به عرض برگ 72/1- 22/1، طول میانگره 33/3-93/0 سانتی متر، طول شاخه سال جاری 07/47-33/5 سانتی متر، تراکم برگ 76/61-35/23 درصد، تراکم گل 7/96-67/2 درصد و تراکم میوه 10-33/1 درصد، سطح برگ 37-67/12 سانتی متر مربع، وزن تر برگ 89/0-19/0 گرم، وزن خشک برگ 74/0-12/0 گرم، میزان نیتروژن برگ90/1-07/1 درصد، میزان فسفر برگ 09/0-04/0 درصد، میزان پتاسیم برگ 11/2-98/0 درصد، میزان کلسیم برگ 77/1-5/0 درصد دارند. نتایج نشان داد که بین ژنوتیپ ها از نظر سطح مقطع تنه، ارتفاع، عادت رشدی، پاجوش دهی، زمان گلدهی، تمام گل، پایان گلدهی، زمان رسیدن میوه، تعداد میوه و عملکرد تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که ژنوتیپ اثر معنی داری بر روی خصوصیات فیزیکوشیمیایی میوه داشت و بین ژنوتیپ ها از نظر خصوصیات فیزیکوشیمیایی میوه اختلاف معنی داری وجود داشت. به گونه ای که تغییرات طول میوه از 82/9-99/6 سانتی متر، عرض میوه 17/7-69/4 سانتی متر، نسبت طول به عرض 59/1-23/1، طول دم میوه 73/3-2/2 سانتی متر، رنگ زمینه ی میوه از زرد تا سبز_ زرد و سبز_ قرمز، رنگ l از l* 08/74-47/60، رنگ h ازh* 95/86-06/80، رنگ c ازc* 43/53-16/46، وزن تازه ی میوه از 91/308-5/80 گرم، وزن خشک از 36/5-52/4 گرم در 30 گرم از میوه، حجم میوه از 7/270-33/86 سانتی متر مکعب، سفتی میوه 37/2-1 کیلوگرم بر سانتی متر مربع، میزان مواد جامد محلول میوه از 63/17-9/14 درجه بریکس، اسیدیته ی قابل تیتر میوه 41/0-18/0 درصد، نسبت مواد جامد محلول به اسیدیته میوه 66/92-49/40 و پ هاش میوه از 33/5-95/3 متغیر بودند. با توجه به تجزیه کلاستر خصوصیات مورفولوژی و فیزیولوژیکی، ژنوتیپ ها به چهار گروه، با توجه به تجزیه کلاستر خصوصیات فیزیکوشیمیایی میوه، ژنوتیپ ها به سه گروه و با توجه به تجزیه کلاستر خصوصیات مورفولوژی، فیزیولوژیکی و فیزیکوشیمیایی میوه، ژنوتیپ ها به سه گروه تقسیم شدند. رقم شاه میوه یکی از مهمترین ارقام تجاری گلابی در کشورمان می باشد که دارای خصوصیات کیفی و بازار پسندی مناسبی می باشد. قرار گرفتن ژنوتیپa95 با رقم شاه میوه (ژنوتیپ a238) در یک گروه نشان دهنده خصوصیات فیزیکوشیمیایی مناسب و کیفیت بالای میوه این ژنوتیپ می باشد. نتایج ازدیاد درون شیشه ای ژنوتیپ برتر و امیدبخش (a95)، نشان داد که محیط کشت ql از نظر تولید گیاهچه های پررشدتر و پرآوری شاخساره، نسبت به محیط کشت ms در وضعیت بهتری قرار داشت. همچنین با افزایش میزان غلظت هورمون bap میزان پرآوری شاخساره ها و طویل شدگی شاخساره ها بیشتر شده طوری که بیشترین تشکیل شاخساره در محیط کشت ql با دو میلی گرم در لیتر bap همراه بود. کلمات کلیدی: گلابی اروپایی(pyrus communis l.) ، تنوع ژنتیکی، مارکر مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی، خصوصیات فیزیکوشیمیایی میوه، ژنوتیپ برتر، ازدیاد درون شیشه ای
سکینه پوررنجبری علیرضا بابایی
از آنجایی که فاکتورهای اقلیمی به ویژه زمان کاشت بر میزان عملکرد دانه گیاهان روغنی موثر است، لذا تعیین دقیق زمان کاشت هر گیاه در هر منطقه اولین قدمی است که می توان در رابطه با کاشت یک گیاه انجام داد. روغن کتان کاربرد وسیعی در صنایع دارویی، آرایشی و بهداشتی دارد و اسید چرب امگا 3 (اسید لینولنیک) و امگا 6 (اسید لینولئیک) مهم ترین اسیدهای چرب روغن کتان هستند که از نقطه نظر دارویی اهمیت زیادی دارند. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر تاریخ کاشت بر خصوصیات رشدی ،کمیت و کیفیت اسیدهای چرب بذر گیاه کتان روغنی (linum usitatissimum l.)، و تعیین مناسب ترین زمان کاشت این گیاه در منطقه غرب تهران است. این آزمایش در سال 1388-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و با 3 تکرار صورت پذیرفت. تیمارهای این آزمایش هفت تاریخ کاشت شامل 12اسفند،28اسفند،12 فروردین،28فروردین،12 اردیبهشت ، 28 اردیبهشت و12خرداد بودند. ارتفاع گیاه، تعداد انشعابات، تعداد کپسول، وزن هزار دانه خصوصیات رشدی مورد مطالعه بودند. استخراج روغن با سوکسله و آنالیز اسیدهای چرب با استفاده از دستگاه gc انجام شد. تاریخ کاشت تاثیر معنی داری در سطح احتمال 1% درصد بر تعداد شاخه های فرعی ، تعداد کپسول و ارتفاع گیاه داشت. اثر تاریخ کاشت بر صفات وزن هزار دانه و درصد روغن معنی داری نبود. نتایج نشان دادند که تفاوت در میزان اسیدهای چرب در مناطق تحت مطالعه معنی دار بود (1%>p). بیشترین و کمترین میزان اسید لینولنیک به ترتیب در تاریخ کاشت 12اسفند و 12فروردین بدست آمد.
وحید زارع علیرضا بابایی
چایر معمولی با نام علمی .cynodon dactylon [l.] pers و نام انگلیسی common bermudagrass یکی از باریک برگ هایی است که در فضای سبز از آن به عنوان چمن استفاده می شود. در زمستان های سرد میزان مرگ زمستانه دا نهال ها بالاست و تا کنون پژوهش های مختلفی برای بدست آوردن ارقام مقاوم به سرما و تنوع عادت رشدی روی چایر صورت گرفته است. به همین منظور برای بدست آوردن ارقام و کلون های متحمل تر به سرما و ارزیابی عادت رشدی در بین آن ها، در سال های1390 الی 1391 پژوهشی با استفاده از 7 کلون بومی ایرانی و 2 رقم تجاری (رقم a و b) طی 2 آزمایش جداگانه در قالب طرح کاملا تصادفی و بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار، در محوطه پژوهشی فضای سبز دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس واقع در کیلومتر 17 آزاد راه تهران– کرج با ارتفاع 1277 متر از سطح دریا و´09 °51 طول شرقی و عرض ´44 ? 35 نیمکره شمالی صورت گرفت. نتایج در ارزیابی عادت رشدی نشان داد که رقم تجاری a دارای بیشترین تراکم می باشد. این در حالی است که رقم تجاری b از لحاظ عادت رشد رونده تر و از نظر محتوای کارتنوئید نسبت به سایر کلون ها و ارقام موجود کمتر بود. ولی از لحاظ محتوای کلروفیل کلون بومی d دارای بیشترین میزان کلروفیل بود. بررسی های تنش سرمایی در مزرعه نشان داد که کلون بومی d داری بیشترین میزان کلروفیل و بیشترین میزان نسبت کلروفیل به کارتنوئید بود که نتایج تجزیه ای عناصر هم حکایت از بیشترین میزان نیتروژن در این کلون کرد و کم ترین میزان کلروفیل مربوط به کلون-های بومی i و c بود. در بررسی میزان کربوهیدرات های محلول نتایج نشان داد که کلون d دارای کم ترین مقدار و کلون e دارای بیشترین میزان بود که نتایج حاصل از تجزیه عناصر هم نشان داد که در این کلون نسبت به سایر داری بیشترین مقدار آهن و منیزیم بود. از نظر میزان پر اکسیداسیون غشای لیپیدی، رقم a و کلون c داری کم ترین میزان و کلون i دارای بیشترین میزان بود. در بررسی صفات کیفی رقم a داری بهترین کیفیت ظاهری بود. نتایج کلی نشان داد که رقم a دارای بهترین کیفیت ظاهری و تراکم و کلون بومی d مقاوم تر به سرما در بین سایر کلون ها و ارقام موجود بود.
داوود عسگری علیرضا بابایی
گل لاله (tulipa l.) مهمترین گل پیازی در جهان بوده و پراکنش بالایی در بسیاری از مناطق کشور دارد. بطوری که در برخی از منابع از کشور ایران به عنوان خاستگاه این گیاه ارزشمند یاد می شود. این جنس از خانواده سوسنیان (liliacea) و مشتمل بر حدود یک صد گونه می باشد؛ که از این بین 19 گونه آن در ایران وجود داشته و چهار گونه نیز بومی ایران گزارش شده است. در این پژوهش تنوع مورفولوژیکی و مولکولی برخی از ژنوتیپ های لاله ایران با استفاده از نشانگرهای مورفولوژیکی و مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. مراحل اجرایی پروژه بدین گونه صورت گرفت که ابتدا نمونه های گیاهی به دو شکل نمونه هرباریومی و نمونه های برگ فریز شده از 12 استان کشور در بهار1390 به ترتیب اقلیم هر استان جمع آوری و شناسایی گردید. پس از جمع آوری نمونه های گیاهی تنوع مورفولوژیک تمامی ژنوتیپ ها با اندازه گیری دو دسته صفات کمی و کیفی شامل طول کل ساقه، ارتفاع گیاه، قطر ساقه، طول برگ، مساحت برگ، تعداد برگ، طول گلبرگ، مساحت گلبرگ، طول پرچم، طول مادگی، طول پیاز، قطر پیاز، رنگ گل، حاشیه زرد رنگ اطراف لکه های تیره قاعده داخلی گلبرگ، معطر بودن، نوارهای ارغوانی روی برگ، میزان تراکم کرک سوخ، وجود چین خوردگی حاشیه برگ بررسی شد و دندروگرام بین ژنوتیپ ها با استفاده از میزان تشابه و تفاوت بین صفات مورفولوژیک رسم گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس صفات مورفولوژیک کمٌی ارزیابی شده، نشان داد که اثر گونه و اثر ژنوتیپ در کلیه صفات معنی دار بوده و دندروگرام در فاصله 4 ژنوتیپ ها را به هفت گروه تقسیم نمود. در بخش بررسی تنوع ژنتیکی پس از استخراج دی.ان.ای، در گام نخست با استفاده از یک نشانگر عمومی میزان تنوع ژنتیکی تعدادی از نمونه ها مورد بررسی قرار گرفت و پس از آن با استفاده از یک نشانگر تخصصی تر میزان تشابه و تفاوت بین ژنوتیپ ها بررسی و فاصله ژنتیکی درون گونه ها و بین گونه ها مشخص گردید. نتایج حاصل از هر دو نشانگر مولکولی رپید و ای.اف.ال.پی میزان تنوع بالای درون گونه ای و بین گونه ای را در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه نشان داد. مقایسه نتایج بین نشانگرهای مورد استفاده نشان داد در بسیاری از موارد در تشابه و فاصله موجود در بین ژنوتیپ ها مشابه یکدیگر بودند و تنها در برخی از ژنوتیپ های مورد مطالعه نتایج دو نشانگر تفاوت داشته و دندروگرام حاصله کاملا با یکدیگر یکسان نبود. با 14 آغازگر مورد استفاده در نشانگر مولکولی رپید 67 باند چندشکل و با بکاربردن 12 آغازگر در نشانگر مولکولی ای.اف.ال.پی. 304 باند چند شکل مشاهده گردید. درصد تنوع بین گونه ای در نشانگر مولکولی رپید به میزان 57 درصد و تنوع درون گونه ای 43 درصد و در نشانگر مولکولی رپید درصد تنوع بین گونه ای 49 درصد و درصد تنوع درون گونه ای 51 بدست آمد.
علیرضا بابایی مجید اونق
این تحقیق شامل سه بخش عمده است که بخش اول و دوم آن شامل اجرای مدلهای آمایشی و موسسه خاک و بخش سوم آن مقایسه کمی دو روش می باشد. در روش آمایش پس از تهیه و جمع آوری اطلاعات پایه از منابع فیزیکی، زیستی و اقتصادی-اجتماعی حوضه پشتکوه، با استفاده از مدل مخدوم (1374) اولویت کاربری یا برنامه ریزی استفاده از سرزمین پشتکوه تعیین شد و در نهایت نقشه آمایش سرزمین حوضه در مقیاس 50000:1 برای 6 کاربری جنگلداری، کشاورزی و مرتعداری، آبزی پروری، حفاظت محیط زیست ، توریسم و توسعه شهری، روستایی و صنعتی تهیه گردید. در نقشه واحدهای زیست محیطی 387 واحد زیست محیطی بدون تکرار و 490 واحد زیست محیطی با تکرار بدست آمد که بیانگر تنوع زیاد اکولوژیکی (وجود خرد اکوسیستم های فراوان) در حوضه است . در نقشه آمایش حوضه، 14 نوع کاربری با 76 واحد هم توان زیست محیطی با تکرار، آراسته و ساماندهی گردید که بیشترین مساحت مربوط به کاربری مرتعداری و کشت دیم با توان 1 (33 درصد حوضه) و آگروفارستری (25 درصد حوضه) می باشد. بر این اساس ، حوضه برای کشت دیم و مرتعداری مستعد و بدلیل شرایط حاد زمین شناختی (تکتونیزه و گسلیده بودن حوضه)، کمبود آب و کنترل سیلاب ، نیازمند گسترش نظام تلفیقی تولید و بهره برداری (آگروفارستری) است . در روش موسسه، با استفاده از نقشه توپوگرافی، عکس های هوایی و کنترل زمینی، واحدهای فیزیوگرافی حوضه تعیین (5 تیر 9 واحد و 12 اجزا با تکرار 46 پلیگون) و نقشه بندی گردید. با حفر و تشریح پروفیل خاک در هر واحد اراضی مطابق مدل استاندارد، تناسب فعلی و آتی اراضی حوضه برای چهار کاربری کشت دیم، کشت آبی، مرتعداری و جنگلداری مورد ارزیابی و نقشه تناسب در مقیاس 50000:1 تهیه و تفسیر تناسب فعلی اراضی بیشترین تناسب به کاربری جنگلداری و مرتعداری با تناسب متوسط (23 درصد حوضه) و سپس به جنگلداری با تناسب کم (19/4 درصد حوضه) و کشت دیم با تناسب متوسط (15/1 درصد حوضه) اختصاص دارد. در مرحله سوم تحقیق، دو روش آمایشی و خاکشناسی بر اساس ساختار پارامترها یا بدنه دو روش (پارامترهای محیطی و موارد ارزیابی) و محصول نهایی دو روش (نقشه های پهنه بندی شده آمایش و تناسب اراضی پشتکوه) مورد مقایسه کمی قرار گرفت . نتایج حاصل از مقایسات کمی نشان می دهد که روش آمایش در 29/7 درصد از موارد از روش موسسه خاک برتر است . به عبارتی روش آمایش در تجزیه و تحلیل پارامترهای محیطی و نقشه سازی داده ها و در نهایت ارائه یک برنامه بهره برداری از منابع محیطی حوضه پشتکوه برتر از روش موسسه خاک عمل نموده است . بنابراین با توجه به ویژگیهای و تشابهات ساختاری حوضه پشتکوه با دیگر مناطق نیمه خشک ایران، روش آمایش برای سایر مناطق کوهستانی مشابه و نیمه خشک کشور توصیه می شود. همانند نتایج مطالعات و تحقیقات دیگران مانند مخدوم (1374) و ادهمی مجرد (1368)، برای تعیین و تفکیک اراضی دیم و آبی بخصوص برای مناطق دشتی، بدلیل نقش پارامتریک و مهم خاک در اکوسیستم های زراعی و همچنین انجام ارزیابی دقیق خاک در روش موسسه خاک ، روش موسسه خاک پیشنهاد و توصیه می گردد. علاوه بر مقایسه کمی، مقایسه تحلیلی دو روش در یک فصل جداگانه انجام گرفت که نتایج حاصل از مقایسات کمی را مورد تایید قرار داده است . همچنین در پایان پیشنهاداتی برای اصلاح سیستم آمایش سرزمین ایران ارائه گردید.