نام پژوهشگر: محمد سعید ذکایی
فیروزه فروردین ابراهیم توفیق
هدف از بازنمایی ایدئولوژی جنسیت در گفتمان مشروطه، ارایه روایتی جنسیتی از تاریخ مشروطه، به عنوان دوره ای سرنوشت ساز در حیات اجتماعی ایرانیان، از طریق بازنمایی و سپس واسازی ایدئولوژی جنسیت غالب -که بر باور و عمل کنشگران و برسازندگان گفتمان مشروطه تأثیر داشته- و از طریق این روایت، شناخت ریشه های شکاف جنسیتی موجود در ایران معاصر میان زنان و مردان است. با این هدف و با استفاده از نظریات فرهنگی و جنسیتی انقلاب در باره ایدئولوژی، نظریات بازنمایی و گفتمانی فوکویی و پسا استعماری،و نظریه تاریخ پساساختارگرایانه، چارچوب مفهومی تحقیق برای رجوع به داده های تاریخی(آثار مشروطه خواهان و روزنامه ها) مشخص می شود. سنخ آرمانی در دستگاه مقهومی ماکس وبر، مبنای نظری روش شناسی این تحقیق در تعریف ایدئولوژی جنسیت را تشکیل می دهد که با کمک روش نظریه مبنایی عملیاتی شده و مورد استفاده قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق تمامی آثار نوشتاری بر جا مانده از عصر مشروطه(از مرگ سپهسالار و شکست اصلاحات حکومتی در عصر ناصری تا پایان دوره استبداد صغیر و فتح تهران) می باشد. نمونه گیری نظری از متون به منظور رسیدن به اشباع نظری در برساختن مفاهیم و مقولات صورت می گیرد. براساس یافته های این تحقیق، فرم بازنمایی ایدئولوژی جنسیت از طریق متضادهای دوتایی خود/ دیگری در این متن زنانگی/ مردنگی - اقتباس شده از گفتمان شرق شناسی- و محتوای بازنمایی، تحت تاثیر رابطه نظام خانوادگی با ساخت قدرت سیاسی بازنمایی می شود. مهمترین متضادهای دوتایی بازنمایی شده در متن گفتمان مشروطه عبارتند از : صفات سلبی/ صفات ایجابی، صفات مفعولی/ فاعلی، خانواده/ اجتماع، تکلیف/ حقوق، گفتار/ نوشتار، گذشته/آینده، سنت/ تجدد، وطن/ ملت و غیره.علیرغم پدر سالارانه بودن این ایدئولوژی، در این پژوهش به شکاف های گفتمانی اشاره می شود که از خلال آنها امکان شنیدن صدای زن به عنوان فرودست در روایت جنسیتی از تاریخ مشروطه و حضور وی در عرصه عمومی میسر می شود.
پروین نجفقلی اردلان شهلا اعزازی
تحقیق پیش رو با عنوان تاثیر عضویت زنان در سازمانهای غیردولتی زنان بر توانمندی آنان در چهارچوب نظریه توانمندسازی حاصل نظریات فمینیست های جهان سوم در پارادایم جنسیت و توسعه تدوین شده است. نگارنده در این پژوهش ضمن مطالعه توانمندی زنان فعال در گروه ها و جنبش های زنان به مقایسه دو نوع سازمان خاص زنان و مرتبط با زنان و تاثیر آنها بر توانمندی در سطوح مختلف زندگی شخصی و اجتماعی زنان فعال در آن می پردازد. روش تحقیق مورد استفاده روش کیفی است و در اجرای آن از تکنیک تحلیل محتوی بهره برده شد. گردآوری داده ها هم از طریق مصاحبه و مشاهده انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را اعضای سازمانهای غیردولتی زنان و مرتبط با زنان و همچنین فعالان جنبش زنان تشکیل می دهند. مصاحبه شونده ها به عنوان نمونه تحقیق، از میان زنان فعال در این سازمانها انتخاب شده اند که بیش از بقیه شاخص بوده اند. دراین پژوهش مولفه های مشارکت و قدرت، کنشگری و آگاهی جنسیتی از مولفه های مهم افزایش ظرفیت های جمعی و فردی در توانمندسازی زنان هستند. تفاوتهای میان اعضای دو نوع سازمان برحسب مفاهیمی چون توانایی های شخصی و پیامد آن در برداشت از خود، تجربه کار جمعی، برابری جنسیتی، حساسیت به سلطه جنسیتی، قدرت تصمیم گیری در حوزه شخصی، آگاهی به قوانین مربوط به زنان و ... بررسی شده است. در سازمان های خاص زنان اعضا توانمندی شان در پرتو آگاهی جنسیتی تعریف می شود اما در سازمان های مرتبط با زنان با وجودی که ممکن است توانمندی در حوزه های مشترک وجود داشته باشد اما لزوما جنسیتی نیست.
مرضیه افضلی طاهره قادری
فقر از جمله پدیده هایی است که در دنیای اندیشه توجه زیادی را به خود جلب کرده است و همین امر دال بر اهمیت آن است. در جامعه شناسی به این مسئله اجتماعی با روشها و رویکردهای مختلفی پرداخته شده است. این تحقیق روش کیفی را برگزیده است تا از طریق مصاحبه عمیق نگاه افراد فقیر به زندگی روزمره-شان، فقر را دریابد. سوالاتی که برای دستیابی به این هدف بررسی شدند این مضامین را دربرداشتند : تعریف، علت، فرآیند فقیر شدن، انطباق با وضعیت فقر، انتقال فقر، راهکارهای رهایی، محرومیتهای اجتماعی و انتظار فقرا از جامعه. نمونه-های مورد بررسی نیز به دو گروه مساوی زن و مرد تقسیم شدند تا یافته ها میان این دو گروه مقایسه شود. مقایسه میان درک زنان و مردان از فقر یکی از سوالات اصلی تحقیق بود. علاوه بر مصاحبه از پرسشنامه برای تعیین ویژگی های جامعه آماری استفاده شد. پرسشنامه شامل سوالاتی درباره ویژگی های جمعیت شناختی، وضع درآمد، وضعیت مواد غذایی، پوشاک، درمان، اوقات فراغت و حمل و نقل بود. یافته های پیمایش حاکی از درآمد پایین، مصرف مواد غذایی در سطح تأمین پروتئین گیاهی، درمان در حد ضرورت، مصرف پوشاک، اوقات فراغت و حمل و نقل در کمترین سطح ممکن در جامعه آماری است. مصاحبه که با هدایت رویکرد سازه گرایانه برگر و لاکمن به واقعیت اجتماعی انجام شد، به این نتایج دست یافت. افراد فقیر، فقر را زندگی سخت تعریف کردند. در علت یابی فقر ترکیبی از خواست خدا و عوامل عینی را در نظر گرفتند. آنها در اثر فرآیندی که در ابتدای آن یکی از سه واقعه بیماری، اعتیاد و ورشکستگی قرار دارد، به موقعیت فعلی رسیدند. کنش فقرا در مقابل فقر، تنوعی از راهکارهای انطباقی را به وجود می آورد، که در 4 زمینه مسکن، درمان، اوقات فراغت و خواسته-های فرزندان بررسی شد. فقر پیامدهایی دارد که محرومیت اجتماعی آشکارترین آنهاست و موجب جهت گیری جامعه پذیری فرزندان به سمتی می شود که آنها را از فقر رهایی بخشد. با توجه به یافته های مصاحبه هدف اصلی یعنی دستیابی به واقعیت زندگی روزمره از دید فقرا، محقق شد. واقعیت در دو جزء ترسیم شد؛ روایت زندگی که بخش عینی واقعیت است و فرآیند ذهنی که جهان پیرامون را تفسیر و معنی می کند. این دو عنصر بر یکدیگر اثرگذارند و ترکیب آنها برساخت فقرا از واقعیت را به دست می دهد.
مبینا بنی اسدی محمد سعید ذکایی
تلویزیون رسانه قدرتمندی است که حضور خود را به عنوان یکی از عوامل کنترل افکار تثبیت کرده است، رسانه ای است که می تواند بر افکار و زندگی مردم تاثیر داشته باشد، بسیاری از اقشار جامعه با تلویزیون خو گرفته اند و این رسانه نقش عمده ای در زندگی آنها دارد. در ایران این جایگاه پررنگ تر است و بسیاری از خانواده ها تنها سرگرمی خود را تلویزیون می دانند، در این میان سریال های تلویزیونی جزو پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی است که تاثیر عمیقی را بر مخاطب خود دارند. این پژوهش به دنبال اثبات این ادعاست و می خواهد تاثیر سریال های تلویزیونی بر زندگی روزمره مردم را کاوش کند. برای انجام این پژوهش در بخش نظری از روش اسنادی است. در بخش سنجش نگرش و اجرای تحقیق از دو روش کمی(پیمایش) و روش کیفی(مصاحبه نیمه ساخت یافته) استفاده شده است. حجم نمونه در این پژوهش در بخش پیمایش 200 نفر از دختران جوان مقطع دبیرستان و پیش دانشگاهی بوده که با نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شده اند. شاخص طبقه نیز به عنوان شاخصی مهم در نوع قرائت از متن رسانه ها و نیز سبک زندگی در انتخاب نمونه لحاظ شد و100 نفر از نمونه های این بخش از مناطق جنوب و 100 نفر دیگر از میان شمال شهر تهران انتخاب شدند. در بخش مصاحبه عمیق هم ضمن ملاحظه طبقه افراد نمونه ها به صورت غیرتصادفی و انتخابی از بین همین دانش آموزان انتخاب شدند. یافته ها و نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه بین سریال های تلویزیونی و زندگی روزمره است. بر اساس یافته ها، تلویزیون به گونه ای موثر در شکل دهی به نوع و کیفیت زندگی روزمره از طریق تاثیری که بر سوبژکتیویته افراد می گذارد، تاثیر دارد و بیش از هر رسانه دیگری علاوه بر اینکه بر گسترش حوزه های خصوصی افراد دامن می زند و آنها را به سمت فردگرایی هدایت می کند، بر کیفیت سبک زندگی و تجربیات زندگی روزمره نیز اثر می گذارد.
مهری نظام آبادی نعمت الله فاضلی
زن و قدرت در خانواده, تحلیل محتوای کیفی شش رمان پرفروش دهه اخیر، در سال های 1378 الی 1388 موضوع پژوهش حاضر است.در این پژوهش کوشش شده است به این سوالات پاسخ داده شود که در رمانهای زنان نویسنده دهه اخیر, قدرت زنان چگونه بازنمایی شده و این رمان ها چه نوع مناسباتی از روابط بین زن و خانواده را بازنمایی می کنند, و تجربه زن در خانواده به چه صورت تصویر شده است. چارچوب مفهومی پژوهش حاضر با مطالعه جامعه شناسی رمان , جایگاه ادبیات عامه پسند در مطالعات فرهنگی و هم چنین رابطه زنان و رمان , و قدرت در خانواده و نقش زنان در مورد آن شکل گرفته است. باتوجه به ملاکهای تعیین شده برای انتخاب رمان ها, یعنی پرفروش بودن رمان ها و در دوره سوم داستان نویسی زنان(برحسب تقسیم بندی میرعابدینی)نگاشته شدنشان, و اینکه نویسنده رمانها و هم چنین شخصیت اصلی رمانها می بایست زنان باشند و رمان حول بیان قدرت زنان در خانواده شکل گرفته باشد, شش رمان انتخاب گردید. روش استفاده شده در این پژوهش, تحلیل محتوای کیفی می باشد. این تحلیل محتوا روشی کیفی است و برخلاف روش هایی که تاکید آنها بر اثبات فرضیه و قضایای نظری است, یکی از ویژگی های برجسته اش استفاده از مقوله هایی است که غالبا از الگوهای نظری اخذ شده اند. در این تحقیق به استخراج مقولات اصلی که در رمانها تاکید و تکرار شده اند و ما را در رسیدن به اهدافمان راهنمایی می کنند می پردازیم و به وسیله مقولات و مصادیق مشخص شده و مرتبط با سوالات تحقیق به تحلیل رمانها پرداخته ایم. با توجه به مقولات و مصادیق مورد توجه در رمانها و تحلیل رمانها بواسطه آنها این امر مشخص می شود که زنان به دنبال تعریف جدیدی از هویت و قدرت در خانواده هستند, هم چنین در این نوع رمانها عنصر زن و مرد در کنار یکدیگر مهم است و زنان در کنار مردان است که احساس خوشبختی می کنند و خوشبختی مستقل از مردان را نمی خواهند و این امر از مهمترین دلایل پرفروش بودن این رمانها است. واژگان کلیدی: قدرت، بازنمایی، هویت، خانواده.
زهرا جلالیان محمد سعید ذکایی
در جهان امروز، فضای سایبر به مثابه ی یکی از گسترده ترین قلمروهای گفتمان انسانی، تأثیرات فراوانی بر روابط اجتماعی افراد می گذارد. در این میان، زنان بخش اعظمی از جمعیت کاربران اینترنتی را تشکیل می هند و فعالیت ها و روابط متفاوتی را در دنیای مجازی تجربه می کنند. روابط و فعالیت های جنسی مجازی از اصلی ترین بازنمایی های حضور منحرف اجتماعی زنان در فضای سایبر است که ویژگی های فرهنگی خاصی را در بر می گیرد. در این پژوهش هدف بر این بوده است که با نگاهی جنسیتی، از طریق شناسایی خرده فرهنگ های انحرافات جنسی زنان در دنیای مجازی، ویژگی ها، انگیزه ها و تمایلات کاربران زن از شرکت در این گونه روابط و انجام اعمال جنسی مورد بررسی قرار گرفته است. و همچنین زمینه های اجتماعی و فرهنگی موثر در ایجاد گرایش زنان به روابط جنسی مجازی کشف و مورد نقد قرار گیرد. یافته ها از طریق روش کیفی با استفاده از تکنیک های مصاحبه و مشاهده و به کار بستن روش نمونه گیریِ نظری در انتخاب جامعه نمونه جمع آوری شده که از نظریه مبنایی برای تجزیه و تحلیل آن ها الهام گرفته شده است. بر اساس یافته های پژوهش، ویژگی ها و امتیازات فضای مجازی در مقایسه با شرایط دنیای واقعی نقش مهمی در شکل گیری و تداوم خرده فرهنگ های منحرف جنسی زنان داشته است.
نیما شجاعی باغینی محمد سعید ذکایی
تراژدی، جان های عریان را در برابر ما می نمایاند و تک تک افراد را نسبت به واقعیت و منطق دردناکِ جهان، آگاه می سازد. گویی «روابط قدرت» با منطقی تراژیک، خود را بازسازی ایی مُدام می کنند و کلِ جهان را در بر می گیرند. آنچه فرد را در برابر هستی خود قرار می دهد، گذر از «آگاهی» به «خودآگاهی» است که او را با واقعیت انضمامی اش درگیر می سازد. تراژدی، تلاش جان گداز قهرمانی است برای تحقق خود، و نائل آمدن به «سوژه گی». بنابراین، «خودآگاهی» و «سوژه گی» هردو، دو روی یک سکه هستند که به فرد این امکان را می دهد تا با فهمِ «روابط قدرت» و «استراتژی»، خود را وارد عرص? بازیگری کند و در نتیجه با متحمل شدن و اجرای نقشی در صحنه نمایش زندگی، جهانِ آزاد و رهای خود را متحقق کند. با این رویکرد، «قدرت» را می توان به منزل? امکانی برای تحقق سوژه گی، و نه در معنای سرکوب و استیلا، فهم کرد. این گزاره بدین معنا نیست که روابط سلطه، در بیرون حضور ندارند، بلکه آن امکانی است تا با گذر از سطح به عمق رویدادها ـ آنهم با بررسی امورِ پیش پا افتاده و بدیهی که تاریخاً ملموس و واضح انگاشته شده اند ـ نحوه شکل گیری «عقلانیت» خاصی که در اینجا آنرا «مدرن» می نامیم، نشان داده شود. اما برای عبور از زندگیِ اتمیز? مدرن، افراد به دنبال محملی می گردند تا با وصل کردن خود به آن، زندگیشان را معنا بخشند. اما خیالی باطل که در این کنکاش و جستجوی معنا با وضعیتِ پاردوکسیکالی روبرو می گردند که منجر به زاده شدن اخلاقیاتی متناقض در وضعیت اینجهانی آنها می شود. به این ترتیب دو وضعیت از دل این کنکاش زاده می شود: یکی آنها که در پی معنا، به ورطه شکاکیت و در نهایت «نهیلیسم» پای می گذارند و زندگی را بی معنا و خود را بی ارتباط با کلیت درمی یابند، و در نهایت راهی جز غُر زدن یا «سفسط? سوزناک» نمی یابند. دیگری را «صوفیانی» تشکیل می دهند که تارک دنیا هستند، و از همه مادیات دل کنده اند تا با وحدت و ارتباطی «بی واسطه»، به حیات خود معنا بخشند. جهان بینی خاصی از دلِ این دو وضعیت زاده می شود که آنرا «پاتتیک» می نامم. فیلم های ده? 70 مسعود کیمیایی، بیانگر این حالت، خصلت و ماهیت است. اما در مقابل، شخصیت «رضاموتوری» و همچنین «محسن» در فیلم حکم نشان دهند? قهرمانی تراژیک است که در «مبارزه» ای ناتمام، تقدیرگرایی رمانتیک را پس زده و به دنبال فرجام و سرنوشتی که به دست خود رقم زده است می رود. او در جبرِ زمانه فرو می پاشد، اما در مبارزه اش، خود و سوژه گی اش را متحقق می کند. قهرمان تراژدی نیز با پذیرش «نقصِ تراژیک»ش، از خود اسطوره زدایی می کند، و همچنین در مبارز? ناتمامش، دستان خود را از ورط? تقدیرگرایی بیرون می کشد. در نتیجه آنچه در پی فرایند «کاتارسیس» برای فرد رخ می دهد، می تواند نوعی «آگاهی تراژیک» باشد که فرد را به درجه «خودآگاهی» می رساند. با این تفسیر، می توان این فرد را شخصی دانست که از مرحله «فرد در خود»، از خلال فرایند «تامل در خود» در «کردارهای سامان بخش خود»، گذر کرده و به خصلتِ «فرد برای خود» نائل آمده است. حال، روایت خاصی که کیمیایی به مدد رسان? سینما ـ 24 فیلم او مورد بررسی قرار گرفته است ـ بازنمای آن است، در حالت های «پاتتیک»، «حماسی» و «تراژیک» تغییرِ فرم می دهد، و او در دوره های زمانی ـ مکانی مختلف، با توجه به ماهیت سیاسی ـ انتقادیِ فیلم هایش، هر یک از این حالات را بروز می دهد.
راضیه فنودی پور شیرین احمدنیا
در زمینه تصویر بدنی (رضایت از بدن )دختران به دلایل اجتماعی و فرهنگی از حساسیت بیشتری از خود نشان می دهند جامعه پذیری جنسیتی و کلیشه های جنسیتی نقش مهمی را در این زمینه ایفا می کند و تاثیر متفاوت آن بر روی دو جنس در میزان رضایت از بدن نوجوان موثر است . نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین متغیر های نگرش جنسیتی فرد،خانواده،دوستان،میزان فعالیت بدنی و شاخص توده بدنی و تصویر بدنی رابطه معناداری وجود دارد علاوه بر آن با کنترل جنس معلوم شد که دختران نسبت به پسران رضایت کمتری از بدن خود دارند همچنین نگرش جنسیتی سنتی در بین دختران بیشتر و نگرش جنسیتی مدرن در پسران قابل توجه است علاوه بر ان فعالیت بدنی دختران خیلی کمتر از پسران است.
سنا چاوشیان محمد سعید ذکایی
خودزندگینامه ها گونه ای از روایتند که به خاطر تفسیری که از سوژگی، دیگری و لغزش میان سطح واقعیت تاریخی و بیان ادبی به دست می دهند بارها دستمایه ی پژوهش های تاریخی، اجتماعی و ادبی قرار گرفته اند. حضور خودزندگینامه در میان اشکال تاریخ نگاری ایرانیان مرهون تاثیر پذیری و ظهور شکل های نوی نگارش همزمان با اولین مواجهات مدرن ایران در عصر قاجار است. این پژوهش به دنبال هویت متنی ست که در اولین رشحات روایت از خود آشکار شده حکایت از لحظه ای می کند که در آن رویکرد راویان ایرانی نسبت به هویت و گذشته ی خود تغییر می یابد. برای این منظور، نظرگاه های فرهنگی، تاریخی و روانکاوانه در کنار روش بنیامین از تفسیر تاریخی قرار گرفته است. با پیش چشم آوردن اتوبوگرافی به عنوان یک "خاستگاه" تاریخی در بیان بنیامین، پیکربندی های مفهومی حول سه خوشه ی روایت، هویت و دیگری شکل گرفت تا ایده خود را در منظومه ی تاریخیش نمایان سازد. به این ترتیب ایده ی تخیل تاریخی خود را در کرانمندی ایده های تخیل در تاریخ نگاری ایرانیان هویدا نمود. ایده ای که شکل سوژه ی متنی را در هر دوره متناسب با صورت تجلی خود تعین بخشیده است.
کیوان توانای منافی محمد سعید ذکایی
بازنمایی اگر به عام ترین معنای آن فهم شود، عبارتست از تلاشی فرمال به منظور قوام دادن واقعیت. به بیان دیگر، بازنمایی همانا کنشی است که ذیل آن، سوژه بر آن می شود تا با بخشیدن انتظامی به کثرت و سیالیت واقعیت، آن را از آشوبی بی معنا، به انتظامی منسجم و معنادار بدل سازد. آنچه پیش از بازنمایی چنان سیال و متکثر بود که هر گونه آرامشی را برهم می زد، حال پس از بازنمایی و به مدد عقلانیتی که ذاتیِ بازنمایی و تفکرِ بازنمایانه ست، بدل به امری آشنا و ملموس می شود. بنابراین بازنمایی همان معنادار کردن واقعیتِ بی معناست. بازنمایی در معنای کلی آن، همانا برآورده ساختن اراده ی معطوف به نظم و قدرت است؛ اراده ای که جهان را به امری دسترس پذیر و در نتیجه قابل فهم و تجربه بدل می سازد. بازنمایی، تلاشی فرمال است که به سبب همین فرمال بودن، واقعیت را به زبان خود ترجمه کرده و در نهایت بیرونی را بر خود متصور نیست. بازنمایی زمانی محقق می شود، و زمانی بازنمایی کننده به سوژه ی بازنمایی بدل می گردد، که موضوع بازنمایی بدل به ابژه ی فعالیت بازنمایانه شده باشد. به این ترتیب، بازنمایی کنشی تمامیت خواه است. همواره جهان را در نسبت با خود معنادار می کند و در نتیجه هر آنچه غیر است را ذیل سایه ی خود، به امری آشنا بدل می سازد. پس به نظر می رسد که سخن گفتن از بازنمایی اخلاقی، در نهایت نوعی فروغلتیدن به تناقض گویی باشد. و دقیقا همین تناقض است که معنا و دلالت بازنمایی اخلاقی را امکان پذیر می کند. بازنمایی اخلاقی، بازنمایی ای است که بازنمایی بودن خود را از درون به پرسش می کشد و از این طریق به ناتوانی و ناشایستگی خود اذعان می نماید. تنها در نتیجه ی چنین اذعانی ست که دیگری (یا همان موضوع بازنمایی) می تواند از خشونت بازنمایانه رها شده و به ساحت ابژه فروکاسته نشود. توفیق بازنمایی اخلاقی، در شکست بازنمایی ست. بنابراین بازنمایی اخلاقی را می توان نوعی سکوت دانست، سکوتِ خود در مواجهه با دیگری؛ سکوتی که مرکزبودگی و مشروعیت خود را به چالش می کشد و از این طریق به واقعیت مهمی شهادت می دهد: دیگری علیرغم حضورِ انکارناپذیرش، تا همیشه از دسترس من می گریزد...
سارا سیدیان هاشمی محمد سعید ذکایی
در این پژوهش برآنیم تا بدانیم هویت سیاسی نسل اول و سوم چه تفاوت ها و شباهت هایی با یکدیگر دارند. بدین منظور پس از تعریف مفاهیم، نظریات مربوط به تفاوت های ارزشی و نسلی، شکاف نسل ها، سنت گرایی و تجددگرایی، جوانان و حقوق شهروندی و تحولات هویت سیاسی در ایران بررسی کردیم. پس از تعریف متغییرهای تحقیق و ارزیابی اعتبار و پایایی پرسشنامه، 384 نفر از شهروندان اصفهانی در بازه سنی 30 ـ 20 سال (نسل سوم) و 60 ـ 50 سال (نسل اول) آن را تکمیل کردند. سپس با تحلیل پرسشنامه ها با آزمون های آماری مناسب مانند شاخص های مرکزی، آزمون تی و تحیلی رگرسیون نتایج زیر بدست آمد: نتایج این پژوهش نشان داد که تمایل به هویت سیاسی مبتنی بر گفتمان دموکراتیک در نسل سوم قوی تر است. همچنین نتایج نشان می دهند نسل اول سنت گراتر و دیندارترند و گروه مرجعشان روحانیون هستند و ارزش های سیاسی خود را بیشتر از مطبوعات اخذ می کنند اما نسل سوم تجددگراتر و گروه مرجعشان خانواده است و ارزش های سیاسی خود را بیشتر از شبکه های تلویزیونی خارجی و اینترنت اخذ می کنند. اما در گرایش به استقرار جامعه مدنی، هیچ تفاوت نسلی مشاهده نشد.
سیده لیلا موسوی نسب محمد سعید ذکایی
پژوهشگر با بررسی 300 پرسشنامه اینترنتی که در طول تنها ده روز با تمرکز بر گراف های اصلی ارتباطی در فیس بوک مثل گردانندگان صفحات در فیس بوک یا افرادی که دارای تعداد دوستان زیاد در لیست دوستانشان هستند و با تکیه بر خاصیت قارچ گونه ی شبکه ی اجتماعی مجازی فیس بوک در انتشار مطالب و نیز با تکیه بر 20 مصاحبه در بخش کیفی که پس از انجام 6 مصاحبه به عنوان نمونه ( pre test) و در مدت زمان هفت روز از تعدادی از کاربران فیس بوک گرفته شد در می یابیم اکثریت کاربران مورد مطالعه در این تحقیق جوان، تحصیل کرده و از طبقه متوسط هستند. حدود 90 درصد از آنها با نام خود و حدود 86 درصد از آن ها از عکس واقعی خود جهت فعالیت در شبکه استفاده می کنند. در این بررسی رابطه بین دو متغیر میزان استفاده از فیس بوک و مشارکت در فضای فیس بوک تایید می شود، اما رابطه بین دو متغیر میزان استفاده از فیس بوک و مشارکت اجتماعی تایید نمی گردد. هم چنین رابطه بین دو متغیر میزان استفاده از فیس بوک و نگرش به مشارکت اجتماعی نیز تایید نمی شود. در بررسی های این بخش پیرامون مفهوم اعتماد اجتماعی رابطه بین دو متغیر میزان استفاده از فیس بوک و اعتماد اجتماعی تایید نمی شود و هم چنین رابطه بین دو متغیر میزان استفاده از فیس بوک و اعتماد به فضای فیس بوک نیز تایید نمی شود. می توان با تکیه به نظریه گیدنز و یافته های بخش کمی و کیفی تحلیل کرد که جامعه ایران به عنوان یک جامعه در حال گذار با تغییر بستر به لحاظ حرکت از جامعه سنتی به سمت مدرن روبرو است. اما از دید محقق این بستر در حال حاضر نه مدرن است و نه سنتی به عبارتی این بستر «شبه سنتی» نام دارد. در این بستر شبه سنتی که موید در حال گذار بودن جامعه ایران است زمینه های شکل گیری و مخاطرات اجتماعی تغییر کرده است اما این تغییر منجر به شکل گیری گونه اعتماد و در نتیجه مشارکت خاص خود در جامعه ایران نشده است. با توجه به این که از میان فرضیه های مطرح شده در بخش کمی تنها فرضیه میزان استفاده از فیس بوک و مشارکت در فضای فیس بوک تایید شده است می توان استدلال کرد که کاربران همان مناسبات فضای واقعی را در فیس بوک به عنوان نسل سوم وب با تاکید بر ویژگی ظرف خالی که جامعه خود را در آن تخلیه می کند، باز تولید می کنند. بدین معنا که مولفه های سرمایه اجتماعی از قبیل اعتماد و مشارکت اجتماعی هم چنان که در فضای واقعی با سطح پایین روبرو است در فضای فیس بوک نیز به همین صورت است. تنها با افزایش فعالیت در فضای فیس بوک مشارکت در همان فضا افزایش می یابد. با تکیه بر داده های بخش کیفی می توان استدلال کرد که مشارکت افزایش یافته در فضای فیس بوک حاصل فعالیت کاربران در گروه های خانوادگی، شغلی و طنز و سرگرمی است که در راستای حفظ حریم خصوصی و بهره مندی از حضور در جمع به منظور امور تفریحی و یا شغلی است و این نمی تواند در افزایش سرمایه اجتماعی در فضای واقعی و فضای فیس بوک تاثیر داشته باشد.
خدیجه خراسان فردی ابوتراب طالبی
یُگه که یکی از مکتب های فلسفی هند است در دهه چهل وارد ایران شد و در در سال 1374، از سوی سازمان تربیت بدنی به عنوان یک فعالیت ورزشی رسمیت یافت. یُگه،امروزه به عنوان یک رشته ورزشی شناخته شده است و افراد برای کسب سلامتی جسمی و روانی به آن روی می آورند. در ایران نیز شاهد استقبال رو به افزایشی از این فعالیت هستیم و بعضا شاهد واکنش های مثبت و منفی نسبت به آن بوده ایم. این پژوهش به بخشی از زندگی روزمره تعدادی از ساکنان شهر تهران پرداخته که پاره ای از تجربیات شخصی خود را در فضاهای ورزشی جدید که برگرفته از یکی از مکاتب عرفانی شرق است، تجربه می کنند. این تحقیق با استفاده از روش نظریه میدانی که روشی کیفی است و تکنیک های مصاحبه نیمه ساخت یافته و مشاهده مشارکتی انجام شده است. مصاحبه با 30 نمونه که 23 نفر آنها زن و 7 نفر مرد هستند انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که به دست آوردن سلامتی جسمی و ذهنی و یافتن امنیت روانی از دلایل اصلی و مهم گرایش به یگه برای دست یابی به آرامش است و ادامه حضور و شرکت در این کلاس ها در نتیجه پیامدهای دیگر این کلاس ها است که به بعد معنوی زندگی افراد کمک می کند. زمینه هایی که برای افراد در روند این فعالیت ها فراهم می شود، ویژگی هایی همچون هویت شخصی، شیوه زندگی، معنای زمان و مکان و معنویت گرایی جدید می باشند. استراتژی هایی که فراگیران در ارتباط خود با یُگه برای دست یابی به آرامش اتخاذ می کنند شامل تغییر نگرش، تساهل و مدارا، هم نوع خواهی (استراتژی های رفتاری) و نقدخود، نقددیگران و خود ارجاعی (استراتژی های هویتی) می باشند. در این میان شرایطی که موجب می شوند گروه خاصی به سمت یُگه بروند شامل همگانی بودن یُگه، نزدیکی به محل زندگی، حضور یکی از اعضای خانواده یا دوستان صمیمی، جستجوی معنویت، عوامل اقتصادی- فرهنگی و عدم آگاهی عمومی می باشد. در نهایت می توان گفت بین یُگه و تقویت معنویت زندگی و دست یابی به آرامش رابطه وجود دارد.
محمد خرم دل محمد تقی کرمی
سینمای دفاع مقدس، به عنوان مهمترین تجلی فرهنگی - هنری همسو با گفتمان انقلاب اسلامی، بیشترین قرابت را با فرهنگ پس از انقلاب داشته و در غالب این فیلمها، دین و ارزشهای دینی را دراشکال مختلف به تصویر کشیده است. از سوی دیگر با نگاهی اجمالی به تاریخ سه دهه ای این سینما می توان گفت که بهترین و تاثیرگذارترین فیلم های سینمای دفاع مقدس متعلق به حاتمی کیا و ملاقلی پور می باشد؛ و این در حالی ست که تاکنون تحلیلی در این زمینه صورت نگرفته است. هدف تحقیق حاضر، شناخت جلوه ها، سنجش میزان آنها، و ارائه ی طبقه بندی و شناسایی روند تغییرات بازنمایی جلوهای دین در فیلم های مذکور می باشد. بر همین اساس پرسش اصلی تحقیق عبارت است از: اشکال و میزان بروز و روند تغییرات در بازنماییهای دین در فیلم های مذکور چگونه بوده است؟ مفاهیم کلیدی تحقیق شامل بازنمایی، دین و سینمای دفاع مقدس است. در این مجال، «بازنمایی» به عنوان بازتولید معنا از طریق چارچوبهای گفتمانی و مفهومی بویژه از طریق نشانه ها و بویژه زبان مد نظر است. «دین» نیز تجربه وقوف در برابر امر قدسی همراه با احساس ترس، خشیت و جذبه تلقی شده است، و «سینمای دفاع مقدس» مجموعه ای از فیلمهای سینمایی است که موضوع اصلی آنها پرداختن به جنگ تحمیلی از زاویه قهرمانان دفاع مقدس باشد. روش تحقیق مذکور تحلیل محتوای کمی، جامعه آماری 20 فیلم، (حاتمی کیا 11 و ملاقلی پور 8) بر مبنای تعاریف عملیاتی دین در سه بعد نظری، فردی و نهادی – اجتماعی می باشد. برخی از نتایج مهم این تحقیق را می توان بدین نحو صورتبندی نمود: روند کاهش بازنمایی مضامین دینی در آثارحاتمی کیا که در دهه 60 شروع شده، با وجود وقفه ای در «آژانس شیشه ای» و «به نام پدر»، همچنان ادامه دارد.عمده مضامین در حوزه تصدیقیِ بعد نظری و حوزه احساسیِ بعد فردی است. در آثار ملاقلی پور شاهد افزایش بازنمایی مضامین دینی به استثنای دو فیلم «قارچ سمی» و «میم مثل مادر» هستیم. بازنمایی مضامین کنشی و احساسی متناسب و برابر است و در نسبت با حاتمی کیا، به گروههای اجتماعی بیشتر پرداخته است.
هانیه دانشور محمد تقی کرمی قهی
با توجه به تاثیرگذاری جنگ هشت ساله بر جامعه تا سالها پس از اتمام آن، چند سالی است که ثبت وقایع جنگ را در ذیل مفهوم «تاریخ شفاهی جنگ با دو ویژگی بارز پرداختن به «رویدادهای تاثیرگذار» و «فاعلین جریان ساز»، شاهد هستیم. پرداختن به جنگ از این منظرگاه به «بی توجهی به روایتهای کم اهمیت» و از آن جمله بی توجهی به روایتهای «مردم عادی جنگ زده»، بویژه «زنان ساکن در مناطق جنگی» به مثابه مهمترین قربانیان جنگ منجر شده است. با عطف به چنین وضعیتی، این پژوهش در پی فهم معتبر و اخلاقیتر تاریخ جنگ و پرداختن به نقاط کور و دیده نشده آن، با تمرکز بر تجارب زیسته زنان جنگ زده خوزستانی و شنیدن قصه آوارگی آنان و تلاش برای بازگویی روایت داستان زندگی فرودستانی است که بر اثر فقدان مزیت بازنمایی، از نقل روایت خویش محروم مانده اند. همسو با مسئله و هدف پژوهش، به جای استفاده از چارچوب نظری، از چارچوب معرفتی-رویکردی استفاده شده است. بُعد معرفتی به شیوه های دستیابی به واقعیت و بُعد رویکردی به رویکرد پژوهش به مثابه سامان دهنده واقعیت و داده های منفرد پژوهش اشاره دارد. پس از تفکیک مباحث این فصل در دو سطح سلبی و ایجابی، مفهوم «تجربه زیسته» به مثابه شیوه دستیابی به واقعیت و «تاریخ نگاری زنانه» (تاریخ جبران) به مثابه رویکرد پژوهش تکوین یافته اند. این پژوهش از طریق «روش شناسی کیفی» و رویه «تحلیل روایت تفسیری» و جمع آوری داده ها از طریق «مصاحبه روایی» به انجام رسیده است. مبنای نمونه گیری، نمونه گیری «هدفمند یا معیارمحور» با تکیه بر «تکنیک نمونه گیری گلوله برفی» بوده و به منظور فهم بهتر میدان تحقیق از روش «اتنوگرافی» نیز بهره برده ایم. الگوی کلان مجموعه تجارب این زنان در مواجهه با پدیده جنگ در سه تم محوری تشکل یافته است: «مواجهه با جنگ»، «تقلای حفظ بقا»، و «احیای زندگی و تکاپوی بهبود آن». هر کدام از این سه تم اصلی شامل مجموعه ای از زیر تِم ها یا مضامین هستند. تم «مواجهه با جنگ» شامل مضامینِ: شکست نظم زندگی، عدم پذیرش فاجعه، و پیشروی سرمستانه الهه جنگ است. تم «تقلای حفظ بقا» شامل مضامینِ: پیکر زنانه زیر هجمه فاجعه، فرار از معرکه؛ خطر پشت سر یا مصیبت پیش روی، از دست رفتن دارایی ها و نزول پایگاه طبقاتی، آوارگی و دربه دری، بی اطلاعی و فقدان عزیزان، از هم گسیختگی خانواده و نهاد خویشاوندی، سرمایه ناجی بقا، و عدم درک موقعیت فاجعه آمیز جنگ زدگان است. تم «احیای زندگی و تکاپوی بهبود آن» نیز شامل: بازگشت به زندگی در خانه ای نه از آن خود، فروکاسته شدن به دیگری و تحقیر قومی در برخورد با فرهنگ مشهدی، بی توجهی ساختارقدرت-تداوم احساس محرومیت، شهرک محله ای تمام عیار، تغییر در ویژگی های شخصیتی، و ترومای جنگ؛ ماتمی همواره حاضر، می باشد.
مهسا صبحی حسین سراج زاده
مجازاتهای در ملاءعام به قسمی از مجازات اطلاق می¬شود که در عرصه عمومی جامعه به اجرا درآمده و طیف وسیعی از اقشار جامعه را برای تماشا به خود جلب می کند. این مجازاتها که گاه به گاه توسط دادگاه یا نیروی انتظامی اجرا می¬¬شود موضوع مناقشه برانگیزی است و موافقان و مخالفان جدی دارد. در این تحقیق سعی شد تا پیامدهای حاصل از این قسم مجازاتها بر اصلی ترین افراد درگیر با موضوع، یعنی مجرمین و مشاهده کنندگان با پرسش از منظر کارشناسان مطالعه شود. به این منظور با کارشناسان و صاحبنظران مصاحبه شده است. گرداوری اطلاعات از طریق مصاحبه با 30 کارشناسان مطلع از موضوع شامل حقوقدانان، جامعه شناسان، قضات، نیروی انتظامی و روانشناسان با روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی صورت پذیرفت و در نهایت نتایج حاصل از آن با روش تحلیل تماتیک کدگذاری و تحلیل شد. پیامدهای استخراج شده از مصاحبه در قالب 12 تم فراگیر در قالب دو کارکرد اصلی مثبت و منفی قابل تقسیم بندی است. مهمترین مقولات مثبت عبارتند از: بازگشت نسبی و اغلب کوتاه مدت آرامش به جامعه، ابزار تحکیم کننده مشروعیت، اعتماد و قدرت حکومت، و همچنین مهمترین مقولات منفی عبارتند از: کاهش احساس امنیت و آسایش فردی، عادی سازی و بازتولید خشونت، بازتولید جرم، بازتاب تصویری منفی از کشور و اسلام در عرصه های جهانی، تضاد با ارزشهای جهانی و مدرن، عوام گرایی کیفری دستگاه قضایی، آسیب دیدن بزهدیدگان، تعارض بین حکومت و بخشهایی از مردم، تردید در بازدارنده بودن مجازات، برچسب خوردن مجرم و بستگانش. مجازات علنی به قسمی از مجازات گفته می شود که در عرصه عمومی جامعه به اجرا در آمده وطیف وسیعی از افراد را در بر میگیرد.در این تحقیق برای بررسی پیامدهای اجتماعی این موضوع با 30کارشناس در چهار حیطه روانشناسی، جامعه شناسی،حقوق و قضات- پلیس مصاحبه به عمل آمده و در نهایت داده ها از طریق تحلیل تماتیک کدگذاری و تحلیل شد . مایحصل کدگذاری ها 12 مقوله بود که2مقوله از این مجموعه مثبت و 10مقوله دیگر اشاره به عواقب منفی این رخداد در جامعه داشت.
سارا تفکری علی اصغر کیا
چکیده ندارد.