نام پژوهشگر: عبدالحسین ناصری شکرلو
سمیرا جعفری کریم اسدپورزینالی
عناصر در بدن انسان و موجودات به ویژه در ساختار هورمونی و آنزیمی نقش بسزایی را ایفا می کنند. از طرفی به دلیل حضور همزمان عناصر مختلف در محیط های گوناگون اندازه گیری همزمان آنها در کنار یکدیگر حائز اهمیت است. روش ولتامتری عاری سازی آندی یک روش حساس برای اندازه گیری مقادیر جزیی عناصر در محیط آبی و غیر آبی می باشد ولی در صورتی که دماغه ترکیبات دارای همپوشانی باشند، امکان اندازه گیری عناصر در کنار هم توسط این روش وجود ندارد، بنابراین برای رفع اثرات مزاحمت گونه های مختلف و همپوشانی ولتاموگرامهای آنها روشهای کمومتریکس به کار برده می شوند. روش افزایش استاندارد بر اساس مفهوم سیگنال خالص آنالیت به عنوان روش جدید کمومتریکس برای اندازه گیری همزمان ترکیبات و رفع مزاحمت ها ارائه می شود. در کار پژوهشی حاضر اندازه گیری همزمان کاتیونهای pb+2 و sn+2 که پلاروگرامهای آنها با یکدیگر همپوشانی شدیدی دارند، به روش dpasv بر پایه مفهوم سیگنال خالص آنالیت انجام گرفت. روش dpasv روش بسیار حساس، با انتخابگری بالا و با هزینه کم برای اندازه گیری مقادیر جزیی عناصر در محیط می باشد بنابراین اندازه گیری همزمان قلع و سرب توسط روش nas-sam تحت شرایط بهینه شامل محیط با قدرت اسیدی 1، پتانسیل جمع آوری mv700-، زمان جمع آوری s60، دامنه پالس mv100-، سرعت روبش mv/s 20 و سرعت هم زدن rpm 2000 انجام گرفت و در نهایت جمع پذیری ولتاموگرامها حاصل شد که این جمع پذیری مهمترین فاکتور برای روش nas-sam می باشد. اندازه گیری همزمان کاتیونها توسط روشهای مختلف چند متغیره انجام داده شد و نتیجه اینکه بین روشهای چند متغیره pls، pcr، hla، hla-xsو nas-sam خطای مربوط به روش اخیر خیلی کمتر از بقیه روشها بوده و نتایج بهتری در ارتباط با اندازه گیری همزمان عناصر مورد نظر در اختیار ما قرار می دهد. روش جذب اتمی نیز بعنوان روش استاندارد برای اندازه گیری نمونه حقیقی(آب رودخانه آجی چای) به کار برده شد و نتیجه اینکه تفاوت خیلی معنی داری بین داده ها وجود نداشت. اسپایک بر روی نمونه حقیقی نیز بیانگر این بود که روش ارائه شده روش بسیار خوبی برای اندازه گیری همزمان کاتیونها با خطای حداقل می باشد. در نهایت بدین نتیجه می توان رسید که با توجه به نتایج بدست آمده روش nas-sam یک روش خوب برای اندازه گیری همزمان کاتیونها در حضور همدیگر با کمترین خطا می باشد.
هما آب بسته محمد حسین سرورالدین
در سال های اخیر با توجه به هزینه های بالا برای جداسازی و اندازه گیری داروهای کایرال که عمدتاً توسط رزینهای کایرال انجام می گیرند، پلیمرهای mip رشد روزافزونی یافته اند. در این کار، تلاش بر آن است که داروی اتامبوتول که یک انانتیومر آن مفید و انانتیومر دیگر آن مضر می باشند را به کمک mip جداسازی و به کمک روش اسپکتروسکوپی اندازه گیری نمود. این کوپل نمودن روش جداسازی mip و اسپکتروسکوپی در دنیا مورد توجه قرار گرفته است ونتایج بسیار مناسبی نیز مشاهده گردیده است. در کار پژوهشی حاضر، مطالعه یک استراتژی ساده پلیمریزاسیون برای تولید پلیمرهای قالب مولکولی (mip) مورد استفاده قرار گرفته است. این پلیمر از کوپلیمریزاسیون متاآکریلیک اسید-اتیلن گلیکول دی متاکریلات، قالب زده شده با یک انانتیومر خالص اتامبوتول تولید گردید و برای بررسی خلوص انانتیومری داروی اتامبوتول بکار گرفته شد. فاکتور های موثر بر پلیمریزاسیون شامل دما و زمان پلیمریزاسیون و نسبت مونومر عاملی استفاده شده، مورد بررسی قرار گرفته و جزئیات آن آورده شده است. همچنبن اثر عواملی چون ph محلول شوینده، سرعت عبور محلول نمونه، حجم محلول نمونه، حجم شوینده و سرعت عبور محلول شوینده مورد مطالعه قرار گرفته است. انحراف استاندارد نسبی (rsd) برای روش (برای 5 بار تکرار و غلظت ppm 15) برابر053/1% بدست آمده است. هم چنین حد تشخیص روش برابر با ppm 41/5 است. همچنین انتخابگری انانتیومری پلیمر تهیه شده مورد بررسی قرار گرفته است. مقادیر بازیابی نسبی در نمونه های حقیقی داروی اتامبوتول بالاتر از 90% بود.
سارا منافی خوش منش کریم اسدپور زینالی
مخلوط دو یا تعداد بیشتر از رنگ ها معمولاً به عنوان ماده افزودنی در صنایع غذایی استفاده می شود. برخی از این رنگ ها تولیدات طبیعی بوده و بسیاری از آنها سنتزی می باشند. زرد کینولین، زرد سانست وکارموزین رنگ های آزوی سنتزی می باشند. مقدار این رنگ ها در این تولیدات باید از حد مجاز فراتر نرود زیرا که مواد افزودنی در برخی افراد ایجاد آلرژی نموده و حتی می تواند سرطان زا می باشد. در کار پژوهشی حاضر روش اندازه گیری همزمان دو تایی و روش اندازه گیری همزمان دو تایی تعمیم یافته برای اندازه گیری رنگ ها به اجرا در می آید. در روش اخیر غلظت هر دو گونه ی شیمیایی در یک محلول و در یک مرحله بدست می آیند. روش های پیشنهادی مبتنی بر سیگنال خالص آنالیت بوده و در نهایت نیز، قابلیت روش های مطالعه شده با سایر روش های مبتنی بر سیگنال خالص آنالیت نظیر hla/xs و hla/go مقایسه می شود. روش پیشنهادی به صورت موفقیت آمیز برای اندازه گیری همزمان رنگ های مورد مطالعه در نمونه های حقیقی به اجرا در آمد. برای انجام این کار زیر فضای مزاحم از روش استاندارد hplc تخمین زده شد.
رضا فداکار باجه باج میر رضا مجیدی
خاصیت هدایت پذیری خوب، خاصیت ذاتی الکتروکاتالیزی و پنجره پتانسیلی وسیع مایعات یونی باعث شده است که در سال های اخیر توجه فزاینده ای برای استفاده از مایعات یونی به منظور اصلاح بسترهای الکترودی صورت پذیرد. در این کار پژوهشی از تعدادی از مایعات یونی سنتز شده به صورت تنها یا ترکیب با نانولوله های کربنی برای اصلاح سطح الکترود کربن سرامیک استفاده شد. کار پژوهشی حاضر شامل 6 بخش است که به ترتیب زیر می توان خلاصه کرد:الف- مایع یونی 1-بوتیل 3-متیل ایمیدازولیوم تترا فلوئورو بورات سنتز شد و برای پراکنده سازی و منفرد کردن نانولوله های کربنی با تشکیل نانوکامپوزیتی از هردو مورد استفاده قرار گرفت. نانوکامپوزیت مذکور برای اصلاح سطح الکترود کربن سرامیک برهنه مورد استفاده قرار گرفت. الکترود مذکور برای اندازه گیری انتخابی دوپامین در نمونه های زیستی بکار گرفته شد. محدوده خطی الکترود مذکور با استفاده از روش ولتامتری پالس تفاضلی نسبت به غلظت های دوپامین در محدوده غلظتی µm 130-3 با حد تشخیص برابر با µm 87/0 بدست آمد. این حسگر برای اندازه گیری دوپامین در نمونه های آمپول تزریقی دوپامین و نمونه سرم خون انسان مورد استفاده قرار گرفت. ب- الکترود کربن سرامیک اصلاح شده با نانوکامپوزیت نانولوله های کربنی و مایع یونی1-بوتیل 3-متیل ایمیدازولیوم تترا فلوئورو بورات برای اندازه گیری همزمان رنگ های خوراکی زرد سانست و تارترازین بکار گرفته شد. پس از آنالیز سطح الکترود اصلاح شده بوسیله میکروسکوپ روبش الکترونی، رفتار الکتروشیمیایی رنگ های مزبور در روی الکترودهای برهنه و اصلاح شده مقایسه شد. در ادامه عوامل مختلف تاثیر گذار بر روی کارآیی الکترود اصلاح شده بهینه سازی شدند. سپس با استفاده از تکنیک ولتامتری پالس تفاضلی، منحنی های معیارگیری برای زرد سانست و تارترازین در شرایط بهینه بترتیب برای نواحی غلظتی µm 110-4/0 و µm 70-3 با حد تشخیص های µm 1/0 و µm 1/1 بدست آمدند و در نهایت میزان این رنگها در برخی نمونه های غذایی تجاری تعیین گردید. ج- در بخش سوم کار پژوهشی مایع یونی 1-آلیل 3-متیل ایمیدازولیوم تترا فلوئورو بورات سنتز شد. این مایع یونی برای اصلاح سطح الکترود کربن سرامیک با استفاده از روش قطره گذاری بکار گرفته شد. آنالیز سطح الکترود کربن سرامیک با استفاده از تکنیک های میکروسکوپی روبش الکترونی (sem)، پراکندگی انرژی اشعه x (edx)، پراش اشعه x (xrd)، طیف سنجی رامان و میکروسکوپ عبور الکترونی (tem) نشان داد که بر روی سطح الکترود کربن سرامیک اصلاح شده بواسطه حضور مایع یونی، ساختارهایی شبیه نانوصفحات گرافن تشکیل شده است. این الکترود برای اندازه گیری همزمان رنگ های خوراکی زرد سانست و تارترازین با محدوده های خطی بترتیب µm 15-1/0 و µm 20-1/0 و با حد تشخیص های بترتیب µm 073/0 و µm 081/0 بکار گرفته شد. در نهایت با استفاده از این حسگر میزان این رنگهای خوراکی در برخی نمونه های غذایی تجاری تعیین گردید. د- در بخش چهارم کار پژوهشی الکترود کربن سرامیک اصلاح شده با مایع یونی 1-آلیل 3-متیل ایمیدازولیوم تترا فلوئورو بورات برای اندازه گیری همزمان دوپامین و استامینوفن بکار گرفته شد. رفتار الکتروشیمیایی گونه های مزبور در روی الکترودهای برهنه و اصلاح شده مقایسه شد. در ادامه عوامل مختلف تاثیر گذار بر روی کارآیی الکترود اصلاح شده بهینه سازی شدند. سپس با استفاده از تکنیک ولتامتری پالس تفاضلی، منحنی های معیارگیری برای دوپامین و استامینوفن با محدوده های خطی µm 20-1/0 و با حد تشخیص های بترتیب µm 068/0 و µm 063/0 در شرایط بهینه بدست آمدند و در نهایت میزان این گونه ها در برخی فرآورده های دارویی، سرم خون انسان و نمونه های ادرار تعیین گردید. ه- در بخش پنجم کار پژوهشی الکترود کربن سرامیک اصلاح شده با مایع یونی 1-آلیل 3-متیل ایمیدازولیوم تترا فلوئورو بورات برای اندازه گیری آفت کش ایمیداکلوپراید بکار گرفته شد. رفتار الکتروشیمیایی آفت کش مزبور در روی الکترودهای برهنه و اصلاح شده مقایسه شد. در ادامه عوامل مختلف تاثیر گذار بر روی کارآیی الکترود اصلاح شده بهینه سازی شدند. سپس با استفاده از تکنیک ولتامتری پالس تفاضلی، منحنی معیارگیری برای ایمیداکلوپراید در محدوده µm 7-05/0 با حد تشخیص µm 031/0 در شرایط بهینه بدست آمد و در نهایت میزان این آفت کش در برخی فرمولاسیون های تجاری و محصولات کشاورزی تعیین گردید. ی- در بخش آخر کار پژوهشی مایع یونی 1-فروسنیل بوتیل 3-متیل ایمیدازولیوم تترا فلوئورو بورات سنتز شد. این مایع یونی به همراه نانولوله های کربنی و تشکیل نانوکامپوزیتی از این دو برای اصلاح سطح الکترود کربن سرامیک با استفاده از روش قطره گذاری بکار گرفته شد. سطح الکترود کربن سرامیک اصلاح شده با استفاده از تکنیک های میکروسکوپی روبش الکترونی (sem)، پراکندگی انرژی اشعه x (edx) و طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی مورد مطالعه قرار گرفت. الکترود کربن سرامیک اصلاح شده برای اندازه گیری واسطه ای هیدرازین بکار گرفته شد. با استفاده از تکنیک آمپرومتری هیدرودینامیک، منحنی معیارگیری برای هیدرازین در محدوده µm 31/3-03/0 با حد تشخیص µm 02/0 در شرایط بهینه بدست آمد. در نهایت میزان هیدرازین در دو نمونه آب دیگ بخار تعیین گردید.
حکیمه عباسی اول عبدالحسین ناصری شکرلو
بررسی برهم کنش بین رنگ ها و سورفکتانتها یکی از مسائل مورد توجه در شیمی و رنگرزی بوده و مطالعه آن حائز اهمیت است. برهمکنش رنگ ها و سورفکتانتها باعث تغییرات طیفی جذبی می گردد و خصوصیات اسپکتروفتومتری جدیدی نشان می دهد. بنابراین روش اسپکتروفتومتری جذبی برای مطالعه این فرایندها و استخراج پارامترهای ترمودینامیکی نظیر ثابت تعادل، آنتالپی و آنتروپی بکار گرفته شده است. اما مشکل عمده در استفاده از داده های جذبی uv-vis همپوشانی احتمالی طیفی هست. در این قبیل موارد استفاده از داده های چند متغیره و آنالیز آنها با روشهای کمومتریکس راه حل خوبی هست. شواهد تجربی نشان می دهند که با افزایش غلظت سورفکتانت در ابتدا بین رنگ و سورفکتانت زوج یون تشکیل شده و در غلظت های بالاتر ( بالاتر از(c.m.c مایسل تشکیل شده با رنگ کمپلکس ایجاد می کند. در این مطالعه سه روش کمومتریکس، برازش کل(traditional fitting) و برازش تبدیل هدف(target transform fitting) برای آنالیز داده ها در ناحیه زیرcmc وروش mcr( (multivariate curve resolution برای آنالیز داده ها در ناحیه بالایcmc مورد استفاده قرار گرفت. بررسی برهمکنش رنگ ها و سورفکتانتها در دمای ثابت و متغیر در محلول های آبی با استفاده از اسپکتروفتومتری uv-vis می تواند مورد بررسی قرار بگیرد برای این منظور محلول هایی با غلظت ثابت رنگ در دماهای مختلف تهیه کرده و نیز محلول هایی حاوی رنگ با غلظت های مختلفی از سورفکتانت در دماهای مختلف تهیه و طیف جذبی آنها ثبت می گردد. از آنالیز داده های حاصل با روش های برازش ثابت تعادل واکنش تعیین می شود. این کار در دماهای معین دیگر تکرار می شود. از تعیین ثابت تعادل در دماهای مختلف می توان به کمک معادله وانتهف به پارامترهای ترمودینامیکی پی برد. عیب این روش طولانی بودن مراحل انجام آزمایش و مصرف مقدار زیادی از مواد می باشد. به منظور رفع این معایب روش های مختلفی پیشنهاد شده است که روش تغییر دما در غلظت معین یکی از این روش ها می باشد. در این روش فقط یک محلول با غلظت معین که در آن تعادل بین گونه ها برقرار است تهیه می شود و در دماهای مختلف طیف آن ثبت می گردد. بنابراین یک ماتریس داده به ابعاد تعداد دماها در تعداد طول موج ها حاصل می شود. از آنالیز این داده ها هم ثابت های تعادل در دماهای مختلف و هم پارامترهای ترمودینامیکی قابل استخراج است. مزیت اصلی این کار کاهش مصرف مواد آزمایشی و کاهش مراحل انجام آزمایشی می باشد. روش های ذکر شده برای آنالیز داده های تجربی، رنگ کریستال ویولیت با سورفکتانت sdsورنگ متیل اورانژ با سورفکتانت ctabبه کار گرفته شد.
محمد فداکار سردرود محمدحسین سرورالدین
چکیده ندارد.
جواد ولی پور روضه خوان کریم اسدپورزینالی
در این کار پژوهشی داده های پلاروگرافی تیتراسیون کمپلسومتری کاتیونهای نیکل و مس با گلیسین برای تعیین ثابتهای تشکیل کمپلکسهای نیکل-گلیسین و مس گلیسین با روش تفکیک منحنی چند متغیره-حداقل مربعات متناوب (mcr-als) مورد بررسی قرار گرفت و نتایج آن با اطلاعات بدست آمده از روشهای پذیرفته شده پیشین مقایسه گردید. در بخش دیگری از پژوهش توانایی mcr-als در اندازه گیری کمی سرب و کادمیم به ترتیب در کنار قلع و نیکل بعنوان مزاحم در مخلوطهای سنتزی بررسی گردید. mcr-als روشی است که داده های خام را به داده ها و اطلاعات مفید و قابل تحلیل تبدیل می کند به بیان بهتر داده های خام با استفاده از این روش به مجموع سهم گونه های موجود در سیستم تفکیک می شود. این کار با اعمال قیدها و محدودیتهایی که برای سیستمهای شیمیایی می توان تصور نمود به حصول نتایج مناسبتری منتهی می شود. در مورد سیستمهای کمپلکسهای مورد مطالعه نتایج روش اخیر با اطلاعات بدست آمده از روشهای پذیرفته شده همخوانی مناسبی داشتند و می توان mcr-als را بعنوان جایگزینی مناسب برای روشهای قدیمی و یا مکمل آنها در نظر گرفت. ولی در اندازه گیری کمی کارایی و توانایی mcr-als در مقایسه با روشهایی چون pcr و pls1 در مورد سیستمهای مورد مطالعه در این کار پژوهشی کمتر بود و این را می توان به محدودیت در اعمال قیدها و به عبارتی دیگر کم بودن قیدهای قابل اعمال بر این گونه داده ها نسبت داد که افزایش ابهام داده ها را در پی دارد.