نام پژوهشگر: احمد زنگانه
ابولفضل زنگانه علیرضا زارع شاه آبادی
رشد شتابان و ناهمگون شهرنشینی مشکلات متعددی را در شهرهای کشورهای در حال توسعه از جمله پدیده زشت فقر شهری را به ارمغان آورده است. سئوال اساسی پژوهش حاضر این است که وضعیت محله جنگلده چگونه است و این محله با چه مشکلات و نارسایی هایی روبروست و چگونه می توان بر این مشکلات فائق آمد؟ و هدف آن شناسایی مهمترین چالشها و الویت بندی آنها به منظور ارتقاء سطح این محله است. نوع تحقیق کاربردی – توسعه ای و روش بررسی آن پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق را 893 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن در محله جنگلده در سال 1387 تشکیل می دهند با روش نمونه گیری تخمینی 12 درصد آنها یعنی 105 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد و با روش نمونه گیری تصادفی ساده افراد نمونه انتخاب و با استفاده از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید و با بهره گیری از نرم افزار spss و آزمون های آماری مناسب اطلاعات حاصله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق بیشتر ساکنین این محله را مهاجرین تشکیل می دهند که به دلیل مشکلات اقتصادی همچون بیکاری و کمی درآمد در مبدا به شهر مهاجرت کرده و اغلب به دلیل ارزانی زمین و مسکن و نیز شباهت های قومی – فرهنگی در این محله ساکن شده اند. این محله در حال حاضر از فقر در ابعاد مختلف خدماتی، فرهنگی، تفریحی، بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و غیره رنج می برد و کاستی هایی در ابعاد فوق در این محله دیده می شود. دیگر نتایج تحقیق نشان می دهد که عامل تفریحی – درمانی در اولویت اول، عامل مشارکتی - بهداشتی در اولویت دوم، عامل اجتماعی در اولویت سوم، عامل رضایتمندی در اولویت چهارم، عامل کالبدی در اولویت پنجم، عامل مذهبی– آموزشی در اولویت ششم و عامل اقتصادی در اولویت هفتم در تدوین برنامه ساماندهی و توانمندسازی محله جنگلده می باشند.
سامان ولی نوری پرویز ضیاییان
تغییر و تحول شهرها به دلیل وجود کارکردهای متنوع و پیچیده و همچنین به دلیل نیاز به انطباق با شرایط متغیر اجتماعی،اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی اجتناب ناپذیر است. پایان نامه حاضر با عنوان تحلیل تغییر و تحولات کاربری زمین در منطقه چهار شهر تهران با هدف شناخت چیستی و چرایی تغییر و تحولات کاربری زمین در این منطقه انجام گرفته است. فرض اصلی این پژوهش این بوده که تحولات کاربری زمین در منطقه چهار تحت تاثیر طرحهای شهری اتفاق افتاده و به عبارتی دیگر طرح های رسمی شهری هدایتگر تحولات کاربری اراضی در منطقه مذکور بوده اند . برای پاسخ دادن به سولات پژوهش ، تغییر و تحولات کاربری زمین در منطقه 4 با دیدی تاریخی مطالعه شد و در بستر مطالعات کالبدی ، تحولات جمعیتی و اقتصادی منطقه نیز از نظرگذرانده شد. پس از تجزیه و تحلیل وضعیت کاربری های مختلف منطقه درگذشته و وضع موجود و همچنین تحلیل کاربری ها در نواحی منطقه به کمک جداول و نمودارها و تکنیکهای آماری و شناسایی پدیده هایی چون بی قوارگی شهری و نابرابری و پراکنش نامناسب کاربریها در نواحی مختلف منطقه، به این نتیجه رسیدیم که رشد نامتعارف و گسترش بی رویه منطقه ، تحت تاثیر تحولات کلی کلانشهر تهران و ملهم از شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور، بیشتر بر اثر بورس بازی و رانت خواری زمین و سیاست گذاری های شهری نامدون، نسنجیده و با نگرش مقطعی و بخشی و نیروهای نامرئی بازار اتفاق افتاده است و طرحهای رسمی شهری به عنوان اسناد هدایت توسعه کالبدی شهر بیشتر دنباله رو مولفه های مذکور بوده اند و آنچنان تاثیری در روند تغییر و تحولات کاربری زمین نداشته اند .
الهام امیرحاجلو سیمین تولایی
نقش و جایگاه محله ها در زندگی شهری از موضوعاتی است که در ادبیات شهرسازی مباحث بسیاری را به خود اختصاص داده است. محله های شهری معاصر به دلیل بی اعتنایی به شاخص ها و نشانه های انسانی، کالبدی- طبیعی با چندگانگی هویتی، از بین رفتن یا به فراموشی سپردن عوامل و عناصر هویت ساز در نمی توانند پاسخگوی نیازهای فردی، اجتماعی و فرهنگی ساکنین باشند و اگر راهکار مناسبی جهت احیا هویتی این محلات ارائه نشود و به همین روال به حیات خویش ادامه دهند، منجر به افت و تحلیل روزافزون شاخص ها و کیفیت زندگی در آنها خواهد شد . این پژوهش با هدف سنجش هویت محله شهری به بررسی مفهوم هویت محله پرداخته و با انگیزه ارائه یک الگو به منظور ارزیابی هویت محله، شاخص های تأثیرگذار، نحوه ارتباط این شاخص ها و نحوه سنجش آن را با رویکردی اثباتی پدیدارشناسانه بررسی می نماید.جامعه آماری ساکنان محله تجریش واقع در منطقه یک تهران می باشد که با استفاده از روش حداقل نمونه 164 نفر ساکن به عنوان جامعه تحقیق انتخاب شدند. داده های جمع آوری شده از طریق پیمایش محلی و تکمیل پرسشنامه، با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد هویت محله تجریش در ابعاد اجتماعی و کالبدی در سطح ضعیفی بوده و شاخص دلبستگی به مکان در وضعیت مطلوبی قرار ندارد.
سید مهدی محمودی طهمورث بهروزی نیا
امروزه تغییر نگاه کالبدی _ کارکردی در برنامه ریزی ها به ویژه برنامه ریزی شهری به دیدگاهی فراگیرتر و متضمن مفاهیم اجتماعی و رفاه عمومی و نیز تقویت بنیان های زیست محیطی و ارتقاء کیفیت زندگی، بسیار ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق کیفیت محیط شهری محله های نارمک و خاک سفید، واقع در منطقه چهار شهرداری تهران مورد سنجش قرار گرفته است. رویکرد پژوهش حاضر اکتشافی (در دو سطح توصیفی و تحلیلی) و تکنیک آن پیمایشی بوده است. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه محله های مورد مطالعه 380 نفر در نظر گرفته شد. در قالب پرسشنامه ای از ساکنان محله های مورد مطالعه در رابطه با وضعیت محیط شهری محله خود نظر سنجی شد. با استفاده از آزمون t تک نمونه ای کیفیت محیط شهری محله های مورد مطالعه مورد سنجش قرار گرفت و در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی رگرسیون چندگانه، شاخص های تاثیرگذار بر کیفیت محیط شهری محله ها مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد که از نظر ساکنان، کیفیت محیط شهری محله نارمک در سطح بالایی قرار ندارد و رضایت بالایی از کیفیت محیط شهری محله نارمک در میان ساکنان وجود ندارد. در رابطه با محله خاک سفید نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد کیفیت محیط شهری محله خاک سفید از نظر ساکنان محله در سطح پایینی قرار دارد و رضایت پایینی از کیفیت محیط شهری محله خاک سفید در میان ساکنان وجود دارد. نتایج تحلیل سلسله مراتبی رگرسیون چندگانه نشان داد که در سطح ویژگی های کالبدی ـ فضایی، در محله نارمک زیرشاخص سازمان دسترسی و راهها دارای بیشترین تاثیر(518/0=?) و در محله خاک سفید زیرشاخص فضاها و بناها(543/0=?) بیشترین تاثیر را دارا می باشد. در سطح ویژگی های عملکردی ـ ساختاری، در محله نارمک، زیرشاخص خدمات رفاه اجتماعی(531/0=?) و در محله خاک سفید زیرشاخص خدمات تجاری(533/0=?) دارای بیشترین تاثیر می باشند. در سطح ویژگی های محتوایی، در دو محله مورد مطالعه، زیرشاخص سلامت محیطی(680/0=?) و ( 627/0=?) بیشترین تاثیر را دارا می باشد. در سطح کیفیت محیط سکونتی، در محله نارمک و خاک سفید ، زیرشاخص محیط داخلی(569/0=?) و (566/0 =?) دارای بیشترین تاثیر است. واژگان کلیدی:
مسلم الله ویسی علی شماعی
چکیده رشد پراکنده شهری در چند دهه اخیر با تخریب سطح وسیعی از اراضی کشاورزی و سرمایه های طبیعی پیرامون شهرها، دستیابی به شکلی پایداری از کالبد شهر را با چالشی اساسی روبه رو کرده است. رشد هوشمند شهر به عنوان یکی از دیدگاه های نوین توسعه پایدار شهری؛ در دهه 1990 و در ادامه مباحث شهری که از دهه های 70 و 80 میلادی شکل گرفته بود؛ مطرح شد. این دیدگاه با هدف دستیابی به شکل پایداری از کالبد شهر؛ در چارچوب اصول "دو"، "شش" و "هفت" از اصول "ده گانه" خود ضمن توجه به پیرامون شهرها، سیاست توسعه درونی شهر و دستیابی به شکل فشرده تر شهری را پایه نظری خود قرار داده است. به موجب این رویکرد "اراضی بایر" و "ناکارآمد" در کنار انواع "بافت های فرسوده شهری" به عنوان سازوکارهای تحقق سیاست توسعه درونی شهر شناخته می شوند. ایده اصلی تحقیق حاضر یادآوری این واقعیت است:"مادامی که ظرفیت های اراضی براون فیلد و انواع بافت های فرسوده در داخل شهرها وجود دارند؛ هدایت توسعه به سمت پیرامون شهرها ناپایداری در کالبد شهر را سبب خواهد شد". بر این اساس مساله اصلی پژوهش حاضر پدیده رهاشدگی اراضی براون فیلد و بافت های فرسوده داخل شهر و تاکید بر توسعه افقی شهر است که باتوجه به سرمایه های طبیعی پیرامون شهر سنندج، ادامه این روند در تعارض با توسعه پایدار شهر می باشد. در تحقیق حاضر با روشی توصیفی ـ تحلیلی این سوال که "توسعه درونی به عنوان یک راهکار با کدام ساز و کارها می تواند به رشد هوشمند کالبد شهر منجر شود؟"؛ بررسی شده است. به منظور بررسی چگونگی رشد جمعیت شهر و برآورد آن از مدل کمی "رشد نمایی" و چگونگی رشد کالبدی شهر بر اساس پراکنده یا متمرکز بودن از مدل "هلدرن" استفاده شد. داده های مربوط نشان می دهد در صورت هدایت توسعه آتی به سمت ظرفیت-های درونی شهر؛ اراضی براون فیلد مشتمل بر اراضی بایر و بافت های ناکارآمد شهری با مساحت 879 هکتار توان پذیرش 87900 نفر جمعیت و مجموع انواع بافت های فرسوده شهری مشتمل بر بافت های تاریخی، میانی و حاشیه ای با مساحت 687 هکتار با رعایت ملاحظات تراکمی و محدودیت های ارتفاعی طرح های فرادست؛ توانایی پذیرش 262008 نفر جمعیت را خواهد داشت. واژگان کلیدی: رشد هوشمند، توسعه درونی، اراضی براون فیلد، بافت های فرسوده، سنندج
نجمه حیدرزاده فرزانه ساسانپور
محلات قدیمی شهرها، نه فقط به خاطر میراث فرهنگی خود، بلکه به خاطر بافت و خصوصیات شهری (شهرسازی)، که دارند مکان های مهمی محسوب می شوند. حال بافت ها و محلات قدیمی شهرها، به رغم شکوه و عظمت مثال زدنی آن ها به سبب عدم توجه دقیق و متناسب، چندی است دچار فرسودگی و ضعف شده اند. چنانچه اقدامات اساسی برای تثبیت و تداوم خصوصیات این گونه بافت ها صورت نگیرد، فروپاشی نظام سنتی و فرهنگی مسئله ای دور از ذهن نخواهد بود. از این رو باید برای حفظ و نگه داشتن محلات و بافت های کهن چاره ای اندیشید. از طرفی تلاش برای ارتقا و حفظ محله های کهن شهرها، گستره ای از دیدگاه های مختلف را به وجود آورده است، که هر کدام از آن ها درجه ای از مطلوبیت را کسب کرده اند. در این میان اتخاذ روند به کارگیری شاخص هایی از دیدگاه های توسعه درونی، نوشهرگرایی و توسعه پایدار که در یک راستا و برای تکمیل و تقویت هم به وجود آمده اند، می تواند کمک شایانی در ارائه راهبردها و راهکارهای اجرایی برای رسیدن به طرح ساماندهی و نقطه مطلوب وضع موجود محله سلیمانی– تیموری نماید. پیش بینی اطلاعات و آمار ایران در سال 1400 با تخمین جمعیت 130 میلیون نفر و با محاسبه نرخ رشد شهرنشینی فعلی نیاز به حداقل 2 برابر مساحت کنونی برای شهرها را قطعی می سازد و اگرچه بخشی از توسعه در حومه شهرها اتفاق می افتد، اما توان های درون شهری می تواند بخشی از این نیاز را مرتفع کند. محلات قدیمی و فرسوده بافت های کهن، امروزه در مقابل نیازهای زیستی جدید ناکارآمد شده و از درون تهی شده اند. این اتفاق نه تنها در کالبد مصنوع بافت، بلکه در ویژگی های اجتماعی– فرهنگی– اقتصادی آن نیز متبلور شده است، بنابراین نقش توجه به "توسعه درونی بافت های کهن" در این تحقیق مهم می باشد. همچنین برای رفع مشکلات ناشی از فرسودگی و زوال مراکز شهری و گسترش افقی شهرها، جنبش نوشهرگرایی به وجود آمد، این جنبش نیز برای تصدیق تفکر توسعه درونی و توسعه پایدار، برای ایجاد جوامع پایدار و کارا بازگشت به الگوی محلات سنتی را امری لازم می داند. در نهایت توسعه پایدار محلات شهرها زمانی اتفاق خواهد افتاد که به تمامی اجزای تشکیل دهنده شهر توجه شود. پس سعی بر این است تا با ساماندهی تک تک محلات قدیمی و فرسوده شهرها، از زمین های قابل بازیافت شهری و خصوصاً زمین های خالی و بلااستفاده درون شهری به طور کارآمد استفاده شود، تا شهرها از گسترش بی قواره به سوی حومه ها رهایی یابند. در این پژوهش ویژگی های کالبدی- فضایی (اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی، محیطی) محله سلیمانی– تیموری از منطقه 10 شهرداری تهران بررسی شده است، تلاش شده که با به کارگیری شاخص های مشترک در سه دیدگاه پیش گفته، راهبردها و راهکارهای اجرایی برای ارتقاء به وضع مطلوب این محله ارائه گردد و طرح پیشنهادی کاربری اراضی و معابر محله مورد پیشنهاد داده شود. نوع تحقیق کاربردی و از نوع هدف-گراست. جامعه آماری تحقیق 12345 نفر از سرپرستان خانوار ساکن در محله مورد مطالعه است. جامعه نمونه 180 نفر سرپرست خانوار با روش تصادفی انتخاب و پرسشگری شده است. برای بررسی و تحلیل داده-ها از روش کمی swot و بهره گیری از نرم افزار spss استفاده شد. نتیجه بررسی ها منجر به تهیه نقشه کاربری های اراضی و به طور خاص نظام معابر محله سلیمانی- تیموری شده است.
حمیدرضا تلخابی سیمین تولایی
رشد شهر و شهرنشینی در هر دوره و در هر منطقه، محصول منطقی شرایط خاص محیطی و تابع اوضاع فراملی و جهانی است. شهر نشینی در کشورهای در حال توسعه متاثر و بازتاب شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه در دوره ای طولانی است که از نتایج آن می توان به رشد سریع شهرهای بزرگ به همراه مهاجرت های وسیع و گسترش کالبدی ناموزون اشاره نمود که از تبعات منفی آن؛ رشد پراکنده شهر، تخریب اراضی زراعی پیرامون و بوجود آمدن فاصله فیزیکی- زمانی زیاد بین کاربری هاست. در مقابل؛ هسته های مرکزی شهرها غالباَ با مساله زوال و فرسودگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خاص خود و گریز ساکنان بومی خود مواجه گشته و بسیاری از ظرفیت های موجود توسعه، در درون محدوده شهرها بکار گرفته نشده اند. در این میان آنچه حائز اهمیت است، درک صحیح از عوامل موثر و فرایندهای بوجود آورنده می باشد. در این پژوهش سعی شده است روند گسترش فیزیکی شهر اراک و ظرفیت های موجود توسعه درونی طی دوره های مختلف و ظرفیت های موجود در محدوده شهر برای توسعه آتی مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین هدف پژوهش شناخت ظرفیت های درونی موجود بوده که در ادامه با تاکید خاص بر روی ویژگی های اجتماعی- اقتصادی و کالبدی بافت فرسوده بخش مرکزی شهر و نقش آن در توسعه درونی می باشد. لذا جهت بررسی از مطالعات کتابخانه ای و میدانی ، نرم افزارهای آماری- فضایی، تصاویر ماهواره ای و روش های تکوینی، تحلیلی و همبستگی با تاکید بر نگرش سیستمی استفاده شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که شهر اراک طی دوره بعد از صنعتی شدن (بعد از دهه 40 شمسی) با گسترش کالبدی و رشد پراکنده شهری مواجه بوده است که در این بین در وضع موجود شهر، ظرفیت های توسعه درونی بسیاری وجود دارد که از آن جمله می توان به اراضی بایر، مخروبه، متروکه و بیش از 357 هکتار بافت فرسوده اشاره نمود. بررسی های تفصیلی از محدوده مرکزی شهر نشان می دهد که عوامل اقتصادی- اجتماعی زمینه ساز زوال اجتماعی و فرسودگی کالبدی شهر هستند و بین شاخص های اجتماعی و فرسودگی کالبدی، رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج مدل های فازی و تحلیل سلسله مراتبی؛ نشان می دهد که بافت های فرسوده بخش مرکزی از ظرفیت بالایی جهت توسعه درونی برخوردارند. از آنجایی که تحقق توسعه درونی در این بافت ها نیازمند شناخت سایر ابعاد است، بنابراین توسعه اقتصادی- اجتماعی بستر و زمینه ساز توسعه کالبدی قلمداد می شود. در پایان جهت احیاء، ساماندهی و تحقق توسعه درونی بافت محدوده بخش مرکزی، راهبرد تلفیقی توانمند سازی/ ظرفیت سازی به عنوان رویکردی از تئوری با آفرینی شهری، پیشنهاد شده است
نواب باقری سیمین تولایی
چکیده شهرها به عنوان بهترین نمود تمدن بشری در جریان زایش، توسعه، و نهایتاً زوال خود از عوامل گوناگونی متأثر می شوند. براساس نظری? دولت و شهرنشینی، در عصر جدید دولت ایران پس از انقلاب مشروطه به طور وسیعی بر روند رشد و توسعه شهرنشینی ایران تأثیر گذاشته است. پس از کشف نفت درایران و متعاقب آن در اختیار گرفتن درآمد نفتی توسط حکومت، دولت با اجرای سیاست های مختلف و نیز در پی نیاز به پایگاهی برای اداره کشور، در تقویت و توسعه شهرهای کشور کوشیده است. در این بین یکی از شهرهای که از آن به عنوان شهری دولت ساخت یاد می شود شهر یاسوج است. حال سوالی که مطرح می شود این است که سیاست ها و تصمیمات دولت چه تأثیراتی در روند تحولات شهر یاسوج داشته است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال اصلی مطرح می شود این است که دولت طی سال های شکل گیری شهر یاسوج با اجرای طرح های مدیریت شهری مختلف و صرف بودجه های جاری و عمرانی به عنوان مهم ترین عامل موثر بر رشد و توسعه این شهر خود نمایی می کند، و نظریه دولت و شهر نشینی درمورد این شهرصدق می کند. در روند بررسی فرضیه موردنظر، پژوهش حاضر به شیو? توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش کتابخانه ای اسنادی و با توجه به لحاظ نمودن نظریه دولت و شهرنشینی به یافته های اساسی زیر دست یافت: بدین مضمون که دولت شهر یاسوج را در سال 1342 با هدفی سیاسی ـ امنیتی، جهت نظارت بر منطقه، شهر بدون لحاظ کردن ظرفیت های طبیعی ـ انسانی منطقه ایجاد کرد. همچنین، دولت در ادامه با اجرای سیاست های چون تزریق اعتبارات عمرانی و جاری، اشتغال زایی در بخش دولتی، راه سازی، حمایت از اقشار کم درآمد، واگذاری زمین و مسکن و مواردی از این قبیل در توسعه این شهر کوشیده است. در نهایت می توان ادعا نمود که شکل گیری وتوسعه شهر یاسوج با اصول و مبانی نظری? دولت و شهرنشینی هم خوانی دارد.
حمیده ابراهیم پور وحید ریاحی
روستا- شهرها به عنوان مکانهای مرکزی می توانند برای دامنه ی وسیعی از خدمات فرهنگی و اجتماعی برای دگرگونی شرایط اقتصادی اکثر روستائیان عمل کنند. این شهرها می توانند برای اکثریت ساکنان روستایی دسترسی به خدمات اساسی و امکاناتی همچون امکانات رفاهی، آموزشی و ... را فراهم نمایند. روستاـ شهرها روابط شهر و روستا را تعدیل کرده و مناسبات و پیوندهای میان حوزه های روستایی و شهری را تحکیم می بخشد. در این راستا نقش خدمات رسانی و بازرگانی روستاـ شهر همراه با شبکه های ارتباطی آن با روستاهای پیرامونی، باعث تحکیم روابط شهر و روستا می شود. هدف از این تحقیق بررسی عملکرد روستا شهر خلیل شهر بر توسعه روستا های پیرامونی می باشد، بدین منظور دو فرضیه بیان شده است: - با شکلگیری وتقویت نقش مرکزی و خدماتی خلیلشهر، نظام سلسله مراتبی سکونتگاهها و حوزه نفوذ خدماتی درون ناحیهای بهبود یافته است. - وجود روستا- شهر خلیلشهر تاثیر معناداری بر جریانهای مهاجرتی روستاهای پیرامون داشته است روش تحقیق مورد استفاده مبتنی بر روش استدلال قیاسی می باشد و روش گرد آوری اطلاعات نیز به صورت پیمایشی و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده است، بر این اساس با توجه به اهداف، سوالات و فرضیات تحقیق، پرسشنامه تدوین و توزیع گردید. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق عبارت است از روستاهای واقع در حوزه نفوذ خلیل شهر که دارای 8178 نفر جمعیت در قالب 2208 خانوار می باشد.با توجه به این که واحد آماری این تحقیق، خانوارها می باشد، لذا بر اساس فرمول کوکران، تعداد نمونه 327 نفر تعیین شد که در عمل، 330 پرسشنامه تکمیل گردید. کلمات کلیدی: روستا شهر، توسعه روستایی، روستا های پیرامونی، خلیل شهر.
مهناز اکبری سیمین تولایی
افزایش جمعیت شهرنشین در کشور ما مسائل مختلقی را دامنگیر شهرها نموده و راه آنها را برای دستیابی به توسعه شهری پایدار ناهموار نموده است. از جمله این مسائل می توان به عدم تعادل های فضایی، نوسان شدید در قیمت زمین و مسکن، آلودگی های زیست محیطی، مصرف بیشتر انرژی، توسعه بدون برنامه ریزی، افزایش هزینه های زیرساخت ، به زیر ساخت وساز رفتن اراضی مرغوب کشاورزی و چند برابر شدن محدوده های شهری اشاره نمود. به تدریج با شدت گرفتن مشکلات زیست محیطی در شهرها و بحران های به وجود آمده، تلاش ها معطوف به شناخت الگوهای رشد و توسعه شهری و تحقق فرم شهری پایدار شده است. از زمانیکه مبنای توسعه و گسترش شهرها ماهیتی برونزا به خود گرفت و درآمدهای حاصل از نفت در اقتصاد شهری تزریق گردید، رشد کالبدی شهر و ساخت وسازهای شهری بر پایه بورس بازی و سوداگری زمین صورت گرفت و این امر نابسامانی بازار زمین شهری و مخصوصا بلااستفاده ماندن بخشی وسیعی از اراضی داخل محدوده شهر و عارضه منفی گسترش افقی شهرها را موجب شده است، از سوی دیگر در سال های اخیر به ویژه بعد از قطع درآمد شهرداری ها از منابع دولتی و اتکا آنها به درآمدهای ناپایدار نظیر فروش تراکم، ساخت وسازهای عمودی روند پرشتابی را در پیش گرفته است. هدف پژوهش آن است تا با مروری بر مفهوم توسعه درونی و شناخت روند تحولات کالبدی – فضائی منطقه یک شهر تهران به منظور تأمین اهداف توسعه درونی به ارزیابی وضعیت منطقه یک شهر تهران از نظر شاخص های توسعه درونی بپردازیم. روش اصلی مورد استفاده توصیفی – تحلیلی می باشد. جهت بررسی شناخت روند الگوی توسعه منطقه یک شهر تهران تا دوره معاصر از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. در تحلیل داده ها و اطلاعات از هم پوشانی لایه های gis مرتبط با شاخص ها و مدل فرآیند تجزیه و تحلیل شبکه ای (anp) جهت نحوه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری معیارها بر روی یکدیگر استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد این منطقه در دهه های متمادی، رشد سریع و شتابانی را شاهد بوده، به طوریکه این رشد هم از لحاظ جمعیت و هم از لحاظ وسعت قابل توجه بوده است، اما شدت این رشد در دهه اخیر کاهش یافته و تمایل به فشردگی در آن افزایش یافته است. از یافته های به دست آمده می توان به تحلیل وضعیت شاخص های توسعه درونی در منطقه یک شهر تهران و ارائه پیشنهادات اشاره نمود.
مریم خداطلب طهمورث بهروزی نیا
امروزه عوامل متعددی من جمله؛ نبود زیرساخت های لازم، هجوم جمعیت به شهرها، ضعف طرحهای شهری، فقدان مدیریت شهری کارآمد باعث نابسامانی توسعه ی شهری شده است. در این پایان نامه سعی شده است، تحولات شهر و شهرنشینی کرج و تأثیر مدیریت شهری بر این تحولات شناخته شود. محدوده ی مطالعه در این تحقیق، شهر کرج و روش مورد استفاده، روش تکوینی_تحلیلی است. این تحقیق با هدف شناخت فرایندهای رشد و گسترش شهرنشینی در کرج در دوره های مختلف و عوامل موثر بر آن تهیه شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در فرایند تحولات شهری کرج نیز همانند سایر نقاط شهری ایران، عوامل مختلفی تأثیر گذار بوده اند. این عوامل که در مکان یابی، احداث و رشد شهرها نقش تعیین کننده ای داشته اند؛ عموماً عبارتند از: عوامل محیطی و جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی. میزان و نحوه ی تأثیرگذاری هر یک از عوامل در هر دوره ای متفاوت است. تا قبل از دوره ی معاصر به علت تسلط بیشتر محیط، عوامل محیطی نقش تعیین کننده ای در توزیع فضایی و گسترش شهر کرج داشته اند. اما به تدریج با توسعه ی مدرنیزاسیون و فناوری و فراهم آمدن امکانات استفاده از تجهیزات فنی، عوامل محیطی و جغرافیایی جای خود را به عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی داده اند. در حالی که همه ی این عوامل می تواند علت ایجاد رشد شهری کرج باشد. مدیریت شهری به عنوان نهاد سیاست گذار و مجری برنامه ها و پروژه های شهری، نقش مهمی در نحوه ی رشد و وضعیت توسعه ی شهری آن دارد. بدین ترتیب، مدیریت شهری و سیاست ها و برنامه های آن در هر زمانی عامل تعیین کننده ی هدایت سیستم شهر می باشد و از آن جا که، اداره ی امور شهر بدون برخورداری از دانش برنامه ریزی شهری امکان پذیر نیست، در این پایان نامه سعی شده، طرح های توسعه ی شهری به عنوان مرجع هدایت و برنامه ریزی شهری توسط مدیریت شهر، مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص می شود که اداره ی مطلوب شهر، مخصوصاً کلان شهرها از جمله کرج، بدون مدیریت یکپارچه شهری امکان پذیر نمی باشد.
نفیسه آقاجانی فرزانه ساسانپور
امروزه شهرنشینی در کشورهای پیشرفته و نیز در ممالک توسعه نیافته بارزترین نمود تکامل جوامع انسانی به شمار می رود. با گسترش شهرها و به ویژه شهرهای بزرگ، جوامع انسانی با مشکلات متعددی روبرو شده اند که از مشخص ترین آنها ممکن است کمبود امکانات و ظرفیت های زیست محیطی و آلودگیهای مرتبط با آن می باشد. با تحولات دهه های اخیر شهرهای کشورمان با مشکلات و نابسامانی های زیادی مواجه شدند که یکی از مهمترین آنها" ساختار فضائی ناموزون" شهرها می باشد . کلانشهر کرج به عنوان یکی از کلانشهرهای مهم ایران با مجموعه مسائل و مشکلات شهری روبرو است.کرج یکی از مهم ترین کانون های جمعیتی در منطقه کلانشهری تهران می باشد که تحت تاثیر عملکردهای تهران در طی یک دوره 50 ساله در مقام یک کلانشهر قرار گرفته است. هدف از این پژوهش شناخت فرایندهای رشد و گسترش شهرنشینی در کرج در ادوار مختلف با تاکید بر معیارهای کالبدی –فضایی آن و عوامل موثر بر آن می باشد. و روش مورد استفاده در این پژوهش ، توصیفی-تحلیلی است.. برای نیل به این اهداف در پژوهش حاضر ابتدا پیشینه ای از فرآیند گسترش تاریخی شهر کرج در قالب داده های آماری، گرافیکی و منابع تاریخی ارائه شده و سپس به بررسی مجموعه ای از علل و عوامل در ارتباط با یکدیگر در توسعه و گسترش فضایی کرج نقش داشته اند که از مهم ترین آن ها می توان به سیاست دولت در تمرکززدایی جمعیت و فعالیت از شهر تهران و رانش و مکان گزینی صنایع در کانون های پیرامونی تهران به ویژه در محور غربی به علت داشتن بستر و ساختار طبیعی مساعد و زمینه های دسترسی مناسب، اشاره کرد. بدین ترتیب کلانشهرکرج در چند دهه اخیر رشد و توسعه شتابان و بی برنامه ای را تجربه نموده است که این امر پدیده پراکنده رویی و گسترش فضایی شهر را به دنبال داشته و موجب تخریب اراضی مرغوب کشاورزی، بروز انواع آلودگی ها، شکل گیری سکونتگاه های خودروی و .... در این شهر شده است. کلانشهر کرج در مکانیزم شکل گیری و دگرگونی کالبدی -فضایی خود از یک فرایند تکوینی تبعیت می کند که آن را می توان در چهار مرحله تشخیص داد شکل گیری کرج تاریخی، شکل گیری و تکوین کرج جدید، سازمان یابی و تکوین کلانشهر کرج و شکل گیری و پیکره بندی منطقه کلانشهری کرج که در سال های آتی رخ خواهد داد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که کرج در حال گذار از همان مسیری است که کلانشهر تهران طی یک قرن اخیر آن را پشت سر گذاشته است و انتظار می رود همان زمینه ها و انگیزه ها که موجب حرکت جریان های توسعه به سمت غرب تهران شد، در سال های آتی جریان های توسعه را حتی با شدت بیشتری به سمت محور غربی کرج هدایت کند و سبب دگرگونی در ساختار فضایی کلانشهر کرج و شکل گیری منطقه کلانشهری آن شود. در نهایت نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که در فرایند تحولات شهری کرج نیز همانند سایر نقاط شهری ایران، عوامل مختلفی تاثیر گذار بوده اند. این عوامل که در مکان یابی، احداث و رشد شهرها نقش تعیین کننده ای داشته اند؛ عموما عبارتنداز : عوامل محیطی و جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی. میزان و نحوه ی تاثیرگذاری هریک از عوامل در هر دوره ای متفاوت است. تا قبل از دوره ی معاصر به علت تسلط بیشتر محیط، عوامل محیطی نقش تعیین کننده ای در توزیع فضایی و گسترش شهر کرج داشته اند. اما به تدریج با توسعه ی مدرنیزاسیون و فناوری و فراهم آمدن امکانات استفاده از تجهیزات فنی، عوامل محیطی و جغرافیایی جای خود را به عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی داده اند.
مریم حاجی زاده موسی کمانرودی
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی می باشد. شیوه جمع آوری اطلاعات پیمایشی- کتابخانه ای می باشد. جامعه آماری استفاده شده در این تحقیق گروه شهروندان ساکن و شاغل در محور تاریخی لاله زار بوده است. در این تحقیق از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده استفاده شده است. لـذا پس از محاسبه حجم نمونـه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 198 نفر تعیین شد که برای رسیدن به سطح اطمینان بالاتر، نگارنده حجم نمونه را به 210 نفر افزایش داده است. در این پژوهش سعی شده، ضمن مطالعه آثار کتابخانه ای و استفاده از آمارنامه ها(سالنامه های آماری، سرشماری های عمومی نفوس مسکن و غیره)، از طریق تکمیل پرسشنامه، نظرات شهروندان راجع به مشارکت سه بخش جامعه مدنی وشهروندان، بخش خصوصی و بخش دولتی دریافت شود. در ادامه با بررسی اطلاعات و همچنین تجزیه و تحلیل آن ها با استفاده از نرم افزار spssو همچنین نرم افزار excel سعی در تبیین مناسب داده ها شده است. برای پی بردن به میزان اهمیت مولفه های مشارکت از مدل تحلیلی topsis استفاده شده است.به این معنا که شاخص های مورد ارزیابی شده توسط 10 متخصص در زمینه تجدیدحیات بافت های تاریخی و حکمرانی خوب شهری، با استفاده از مدل تحلیلی topsis رتبه بندی شده و در مولفه ها و معرفه هایی که توسط شهروندان، بخش دولتی و بخش خصوصی، مورد ارزیابی قرار گرفته شده بود، اعمال شده است. در نهایت برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های رگرسیون، آنوای یکطرفه و تست دانکن و توکی، استفاده شده است. نتیجه گیری تحقیق نشان می دهد، با توجه به نظر شهروندان مولفه تداوم با مشارکت بیشترین میانگین را دارد و بعد از آن به ترتیب اعتماد در مشارکت، تمایل به مشارکت و در انتها آگاهی از مشارکت قرار دارد. با توجه به ارزیابی ها در مجموع مولفه های مشارکت به ترتیب در بخش جامعه مدنی و شهروندان ، بخش خصوصی و بخش دولتی بالاترین میانگین ها را داشتند. در رابطه با اهمیت مولفه ها، با استناد به نظر متخصصان و الگوی topsis ، مولفه اعتماد در مشارکت بالاترین اهمیت را داشته و پس از آن به ترتیب تمایل به مشارکت، تداوم با مشارکت و آگاهی از مشارکت ترتیب اهمیت رتبه را به خود اختصاص دادند و در نهایت میان ویژگی های اجتماعی و اقتصادی(سطح سواد، مدت سکونت یا اشتغال در لاله زار، وضعیت مالکیت و کیفیت ملک) و مشارکت برای تجدیدحیات محور تاریخی لاله زار رابطه مستقیمی وجود دارد. در آخرین ارزیابی مشخص شد که نظرات شهروندان با سطح تحصیلات سیکل و دیپلم، فوق دیپلم و لیسانس در یک گروه قرار داشته و تفاوت معناداری با نظر شهروندان با تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر دارد. در نهایت با توجه به ارزیابی-های انجام شده پیشنهادهایی برای تجدیدحیات محور تاریخی لاله زار با تأکید بر مولفه های مشارکت در چارچوب حکمرانی خوب شهری ارائه شده است.
امیر زعیمی موسی کمانرودی
امروزه «توسعه پایدار» که به توسعه مستمر و هماهنگ ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تأکید دارد، بخش وسیعی از ادبیات توسعه شهری را به خود اختصاص داده است. از عوامل مهم و تأثیرگذار تحقق این نوع توسعه،مدیریت، برنامه ریزی و سازماندهی فضایی-کالبدی مشارکتی شهر می باشد. هدف از این تحقیق مطالعه آسیب شناسی برنامه ریزی مشارکتی و توسعه فضایی-کالبدی کلانشهر تهران در ناحیه 3 منطقه 5 شهرداری بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان ناحیه 3 منطقه 5 شهر تهران بوده است. تعداد 125 نفر از شهروندان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده است. از روش های اماری توصیفی و استنباطی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین الگوی مشارکت شهروندان و تغییرات فضایی-کالبدی ناحیه 3 شهرداری منطقه 5 ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین مهمترین آسیبهای برنامه ریزی مشارکتی در این ناحیه ، فقدان اعتماد و اطمینان مردم به برنامه های توسعه ای شهرداری بوده است.
آوات عبدالهی محمد سلیمانی
رشد فزاینده و تغییر در شرایط و عوامل توسعه شهری در دهه¬های اخیر، موجب شده است که مدیران و برنامه¬ریزان شهری علاوه بر مدیریت در سطح کلان¬شهر، به سطوح پایین مدیریتی به ویژه مدیریت در سطح محلات توجه کنند. از طرف دیگر، برنامه¬ریزی برای مشارکت دادن شهروندان در امور مربوط به خود در عرصه¬های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و محلی یکی از مهم¬ترین دغدغه¬ها و ضرورت¬های صاحبنظران شهری بوده است. از سوی دیگر، در سال¬های اخیر رویکردهای زیادی در ارتباط با مدیریت شهری و به ویژه مدیریت کلان¬شهرها مورد توجه بوده که «رویکرد حکمروایی خوب شهری» یکی از مهم¬ترین این رویکردهاست که خواستار تعامل میان دولت، جامعه مدنی، بخش خصوصی و شهروندان به منظور مدیریت بهتر شهرها می¬باشد. در کلان¬شهر تهران در چند سال اخیر با اهتمام مدیریت شهری و تعامل و همکاری سایر نهادها و سازمان¬های ذیربط، با اهدافی چون افزایش مشارکت مردمی در اداره امور شهرها، افزایش اعتماد بین ساکنین محلات و شهرداری، تقویت هویت و جایگاه محله¬ای در قالب تشکیل و حمایت از فعالیت¬های شورایاری¬های محلات اقدامات خوبی در زمینه استفاده از ظرفیت مشارکت و همکاری شهروندان و توجه به اولویت¬ها و نیازهای محلی صورت گرفته که اجرای «طرح مدیریت محله¬محور» در این راستا بوده است. پایان¬نامه حاضر به بررسی و تحلیل فضایی مدیریت محله¬محور از لحاظ شاخص¬های حکمروایی خوب شهری می-پردازد و در پی پاسخگویی به سوالات تحقیق که عبارتند از: پراکندگی فضایی مدیریت محله محور در چارچوب شاخص های حکمروایی خوب شهری در محله¬های منطقه 10 شهرداری تهران چگونه است؟ و کدام یک از محله¬ها با توجه به شاخص¬های منتج از حکمروایی خوب شهری در وضعیت بهتری از نظر مدیریت محله¬محور قرار دارند؟ می-باشد. این تحقیق از نوع اکتشافی است که با روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق به دو روش کتابخانه¬ای و پیمایشی جمع¬آوری شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه شهروندان منطقه، مدیران و مسئولان شهری، بخش خصوصی (پیمانکاران) و جامعه مدنی (ngos) می باشد. داده¬های بدست آمده با استفاده از آزمون¬های آماری تحلیل واریانس یک¬طرفه (anova)، شفِه (scheffe) و آزمون friedman، برای سطح¬بندی محلات براساس شاخص¬های حکمروایی خوب شهری از مدل الکتر استفاده شده است. نتایج آزمون¬ها بیانگر آن است که میانگین شاخص¬های حکمروایی خوب شهری در محله¬های ده¬گانه منطقه 10 تفاوت معنی¬داری را از نظر آماری نشان می¬دهد به طوری که در تمام محله¬ها شاخص اجماع¬سازی بالاترین و شاخص شفافیت پایین¬ترین میزان را داشته¬اند (پاسخ سوال اول). همچنین به لحاظ شاخص¬های حکمروایی خوب شهری محله¬های منطقه 10 در چهار طبقه سطح-بندی شده¬اند که محله¬های سلسبیل جنوبی، زنجان جنوبی و کارون شمالی در وضعیت عالی، محله کارون جنوبی در وضعیت خوب، محله¬های بریانک، هفت¬چنار، شبیری جی و سلسبیل شمالی در وضعیت متوسط و در نهایت محله¬های سلسمانی تیموری و هاشمی در وضعیت ضعیف قرار گرفته¬اند (پاسخ سوال دوم).
احمد زنگانه علی شفیعی
در فولادها با افزایش درصد کربن و عناصر آلیاژی، دمای شروع و پایان استحاله مارتنزیتی کاهش پیدا می کند. حتی ممکن است در فولادهای پرآلیاژ و با کربن بالا، دمای پایان استحاله مارتنزیتی به کمتر از صفر درجه سانتی گراد برسد.به این دلیل، بعد از کوئنچ تا دمای محیط در ساختار فولاد آستنیت باقیمانده وجود خواهد داشت. آستنیت باقیمانده فازی نرم است، که باعث کاهش سختی، مقاومت سایشی و پایداری ابعادی میگردد.آستنیت باقیمانده فازی است ناپایدار که در شرایط کاری و اعمال تنش ممکن است به مارتنزیت تبدیل شود. مارتنزیت تازه تشکیل شده،تمپر نشده می باشد و بنابراین بسیار ترد و شکننده است. همچنین استحاله مذکور همراه با 4% افزایش حجم است. این افزایش حجم ناخواسته می تواند منجر به اعوجاج و ناپایداری ابعادی گردد.بنابراین یکی از موضوعات مهم در عملیات حرارتی فولادها کاهش و یا حذف آستنیت باقیمانده است.در عملیات حرارتی متداول با طراحی مناسب سیکل عملیات حرارتی بازگشت(تمپر) می توان آستنیت باقیمانده را کاهش داد. اما به سبب نرم شدن ساختار و رشد کاربیدها، سختی و استحکام فولاد کاهش می یابد. بنابراین استفاده از عملیات تمپر جهت کاهش آستنیت باقیمانده چندان مناسب نمی باشد. یکی از روشهای دیگر برای کاهش و یا حذف آستنیت باقیمانده استفاده از عملیات زیرصفر است. عملیات زیرصفر در سالهای اخیر جذابیت زیادی را برای محققین در مورد تاثیر این عملیات بر خواص فولادها و به ویژه فولادهای ابزار ایجاد کرده است.
علیرضا غلامی وحید ریاحی
کانون های کوچک شهری (روستا-شهرها)، اولین هسته های شهری و بلافصل نقاط و نواحی روستایی قلمداد می شوند. هرگونه تحرک و فعالیتی در این نوع از سکونتگاهها در مرحله ی اول و بی واسطه، حوزه های روستایی را تحت تأثیر قرار می دهد، این تحرکات می تواند مثبت و موجب تقویت ساختاری در روابط میان این نقاط باشد، یا منفی باشد و موجب از هم گسیختن و تضعیف روابط فضایی- ساختاری این نقاط از یکدیگر گردد. روستا-شهرها به سبب نقشی که در تعادل جمعیتی در سطح منطقه ای وکشوری دارند با نواحی اطراف خود دارای یک سری روابط وپیوندها می باشد و می توانند بسته به نوع روابط با نواحی پیرامونی به توسعه نواحی روستایی پیرامونی هم از لحاظ ارگانیکی وهم از لحاظ غیر ارگانیکی کمک کنند. هدف کلی این تحقیق بررسی نقش روستا-شهرها در توسعه روستاهای پیرامونی است. در این تحقیق ضمن برسی دیدگاهها و مفاهیم مربوط به روستا-شهر، به بررسی کارکرد روستا-شهرها درچارچوب توسعه منطقه ای پرداخته شده است که دراین راستا پس از تهیه کلیات و چارچوب نظری اقدام به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از طریق مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه و .... گردید. سپس این اطلاعات با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به آزمون فرضیات پرداخته شد. نتایج تحقیق حکایت از نقش مثبت روستا-شهر چغابل در توسعه اقتصادی و اجتماعی روستاهای پیرامونی و همچنین جلوگیری از مهاجرت های روستایی دارد. این تحقیق همچنین نشان می دهد که روستا-شهر چغابل در ارائه خدمات به روستاها موفقیت چندانی نداشته است.
محمدصفا مرادی گنبد حسن افراخته
چکیده ندارد.
اکرم تاجیک محمد سلیمانی
چکیده ندارد.
مسعود شیخی محمد سلیمانی
چکیده ندارد.
حجت اله شمیعی حسن افراخته
چکیده ندارد.