نام پژوهشگر: رحمان پاتیمار
احسان کمالی پاشاکلایی حسین رحمانی
در این مطالعه برای تعیین تنوع درون جمعیتی و بین جمعیتی ماهی سیاه کولی vimba vimba براساس صفات ریخت شناسی و شاخص های زیست شناسی از اسفند 88 لغایت خرداد 89 در مجموع 334 نمونه ماهی در رودخانه های گرگانرود و ولی آباد و سواحل لاریم و محمود آباد به وسیله دام گوشگیر و تور پرتابی (سالیک) صید شد. در اکثر صفات ریخت سنجی اختلاف معنی داری بین جمعیت ها مشاهده شد(05/0p?) ولی در تعداد کمی از صفات شمارشی بین جمعیت ها اختلاف معنی داری وجود داشت(05/0p>). روش های تجزیه به مولفه اصلی، آنالیز تابع تشخیص و آنالیز خوشه ای نشان داد که جمعیت های سیاه کولی مهاجر در 4 منطقه به طور کامل قابل تفکیک نمی باشند. نسبت جنسی ماهیان سیاه کولی در گرگانرود 5/65% نر، 5/34% ماده، در لاریم، 88/38% نر، 12/61% ماده، در محمودآباد33/61% نر، 77/38% ماده و در ولی آباد 71/85% نر و 29/14% ماده بوده است. در هر 4 منطقه میانگین طول و وزن سیاه کو لی های جنس ماده بیشتر از جنس نر بوده است. بین میانگین طول و میانگین وزن ماهیان 4 منطقه به تفکیک جنس اختلاف معنی داری وجود داشته است(05/0p?) الگوی رشد برای هر 2 جنس نر و ماده ماهیان رودخانه گرگانرود الومتریک منفی و برای بقیه مناطق در هر 2 جنس نر و ماده ایزومتریک بوده است. در هر 4 جمعیت طول بینهایت در جنس ماده بیشتر از جنس نر بوده ولی آهنگ رشد نرها به طور نسبی بیشتر بوده است. بین میانگین هماوری مطلق و فاکتور وضعیت در 4 جمعیت اختلاف معنی داری وجود داشت(05/0p?). بیشترین مقدار شاخص رشد گنادی 95/22 برای جنس ماده رودخانه گرگانرود و کمترین مقدار آن 8/0 مربوط به جنس نر رودخانه گرگانرود بوده است. کمترین مقدار هماوری 2917 عدد تخمک مربوط به رودخانه ولی آباد بوده و بیشترین مقدار آن 44460 عدد تخمک مربوط به رودخانه گرگانرود بوده است. نتایج نشان داد که جمعیت ها کاملاً از هم جدا نشدند، ولی احتمالاً از جمعیت های متفاوتی هستند که هر ساله با توجه به شرایط متفاوت اکولوژیکی به این مناطق مهاجرت می نمایند. کلمات کلیدی: سیاه کولی- vimba vimba- ریخت شناسی- زیست شناسی- حوضه جنوبی دریای خزر
کیوان بزرگ امید رسول قربانی
موجودات کفزی نقش مهمی در تغذیه ماهی، جابجایی و چرخش مواد غذایی در اکوسیستم آبی و تبدیل مواد آلی به مواد معدنی دارند. در این بررسی 10 فاکتور فیزیکوشیمیایی آب با استفاده از دستگاه واترچکر و فتومترهای پرتابل و به همراه پارامترهای فیزیوگرافی، هیدرلوژیک اندازهگیری شدند. هدف از این مطالعه، تعیین اثرات عوامل محیطی روی تنوع و فراوانی بزرگ بی?مهرگان کفزی نهر زرینگل بود. نمونهها توسط نمونهبردار سوربر سمبلر (30 × 30) در 7 ایستگاه از آبان سال 1388 تا مهر 1389 بهصورت ماهانه از نهر زرینگل جمعآوری شدند. در مجموع 55 خانواده شناسائی شدند که متعلق به 17 راسته و 6 رده و 4 شاخه بودند که در میان آن?ها لارو حشرات آبزی بیشترین تنوع و فراوانی را داشتند. بیشترین فراوانی مربوط به خانواده?های simuliidae،baetidae ، chironomidae،hydropsychidae و viviparidae بود. در مجموع، 108992 عدد در مترمربع بزرگ بیمهرگان کفزی شناسایی شدند که بیشترین و کمترین فراوانی بهترتیب، 01/14479 عدد در مترمربع در ایستگاه 2 (بعد از مزرعه پرورش ماهی) در دی ماه و 64/8 عدد در مترمربع در ایستگاه 3 در اسفند ماه بود. همچنین بیشترین و کمترین مقدار شاخص تنوع شانون – وینر بهترتیب در تیر ماه در ایستگاه 1، 07/2 در اسفند ماه در ایستگاه 3، 54/0 بود. در بررسی شاخص چندپایه نیز مشخص شد که وضعیت اکولوژیکی و میزان آلودگی نهر زرینگل در ماههای مرداد و شهریور در ایستگاههای 4 و 5 در وضعیت متوسط و در ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت اکثر ایستگاههای نهر در وضعیت متوسط و ضعیفی قرار داشتند، اما در سایر ماههای سال در وضعیت خوبی برخوردار بودند. به نظر میرسد وضعیت نامطلوب شاخص چند پایه در ماههای مرداد و شهریور به علت کاهش دبی آب و افزایش فعالیتهای کشاورزی و پساب ناشی از آن و در ماههای اسفند، فروردین و اردیبهشت نیز به دلیل وقوع سیلابهای فصلی و افزایش بارندگی و گلآلودگی باشد.
خدیجه شامخی رنجبر رحمان پاتیمار
این تحقیق جهت تعیین ویژگی های تولید مثلی گونه سیاه ماهی (capoeta capoeta gracilis) انجام گردید. 1705 نمونه از پنج سرشاخه از حوضه اصلی گرگانرود (نهرهای دوغ، پیشکمر، تیل آباد، زرین گل و چل چای) در اوج فصل تخم ریزی، فروردین و اردیبهشت سال 1389 و 1390 توسط الکتروشوکر (110-220 ولت) صید و در فرمالین 10% نگهداری شد. نمونه ها در دامنه طولی 1/4 تا 2/23 سانتیمتر و دامنه وزنی 12/0 تا 75/195 گرم بود. سن نمونه ها توسط سرپوش آبششی و فلس ها تعیین و از +1 تا +6 بود. اختلاف معنی داری در توزیع فراوانی طولی و وزنی بین جنس نر و ماده وجود داشت. جنس نر در طول ها و وزن های متوسط، فراوانی بیشتری نسبت به جنس ماده داشت. نسبت کلی جنسی نر به ماده 78/1:1 بود. در تمام جمعیت ها ضریب رشد لحظه ای در سنین پایین، بیشتر بود. دامنه تغییرات b برای جنس نر 57/2 تا 09/3 و برای جنس ماده 96/2 تا 21/3 بود. الگوی رشد در اکثر نهرها در جنس نر آلومتریک منفی و در جنس ماده آلومتریک مثبت بود. پیشینه پردازی به روش فریزر- لی برای تمام نهرهای مورد مطالعه، انجام شد. طول های پیشینه پردازی با افزایش طول ماهی، افزایش یافت. پارامترهای معادله رشد فان برتلانفی بین جمعیت ها متنوع بود. جنس ماده دارای طول بیشینه بزرگتری نسبت به جنس نر بود. آهنگ رشد در جنس نر بالاتر از جنس ماده بود که نشان دهنده رسیدن سریع تر این جنس به طول بی نهایت است. شاخص گنادوستوماتیک در جنس ماده بزرگتر از جنس نر بود. هم آوری مطلق در نهر تیل آباد (7993) بالاتر و در نهر پیشکمر (4822) پایین تر از سایر نهرها بود. بین میزان هم آوری مطلق و قطر تخمک ماهیان مورد مطالعه با طول کل و وزن کل ماهی رابطه خطی مثبت معنی داری وجود داشت و با افزایش طول و وزن ماهی مقدار هم آوری مطلق و قطر تخمک افزایش یافت. هم آوری نسبی با افزایش طول و وزن ماهی کاهش یافت. تنوع مشاهده شده در بیولوژی تولید مثل گونه، نشان دهنده تنوع پذیری تاریخچه زیستی آن است که بین نهرهای مختلف یک حوضه می تواند وجود داشته باشد.
معین فرامرزی کنیمی حجت الله جعفریان
یک آزمایش فاکتوریل 4×3 به مدت چهار هفته به منظور تعیین تاثیر زمان غنی سازی دافنی ماگنا (daphnia magna) و غلظت باسیلوس های پروبیوتیکی (licheniformis, b. cirulans b.) و همچنین اثرات آنها بر پارامترهای رشد و تغذیه ای، درصد بقا، میزان تحمل در برار تست های محیطی و سطوح ترشح ازت آمونیاکی و اوره در لارو تاس ماهی ایرانی (acipencer persicus) انجام گرفت. در این آزمایش دافنی ماگنا با سه غلظت باکتری (cfu/l 107× 2، cfu/l 107× 4 و cfu/l 107× 6) در سه زمان مختلف (3، 5 و 10 ساعت) غنی سازی شده و سپس لارو تاس ماهی ایرانی از آنها تغذیه گردیدند. در تیمارهای شاهد لاروهای تاسماهی ایرانی از دافنی ماگنا بدون غنی سازی تغذیه کردند. در این تحقیق لاروها 5 نوبت در روز و به میزان 30 درصد وزن بدن تغذیه شدند. نتایج حاصل نشان داد فاکتورهای رشد و تغذیه مانند وزن نهایی، نرخ رشد ویژه (sgr)، کارآیی تبدیل رشد (gce)، فاکتور وضعیت (cf)، ضریب رشد روزانه (dgc) و همچنین کارآیی تبدیل غذا (fce) به طور معنی داری در تیمارهای آزمایشی نسبت به تیمارهای شاهد افزایش یافت (05/0 .( p<ضریب تبدیل غذا (fcr) در تیمارهای آزمایشی به طور معنی داری بهبود یافت (05/0 .( p <در مقایسه با تیمارهای شاهد درصد بقاء لاروها در تیمارهای آزمایشی در حد معنی داری آفزایش یافت (05/0 .( p <اما در بین تیمارهای آزمایشی اختلافات معنی داری رویت نشد (05/0 .( p <همچنین در تیمارهای آزمایشی لاروها در برابر استرس های محیطی در حد معنی داری مقاومت بیشتری نسبت به تیمارهای شاهد نشان دادند (05/0 .( p < میزان هدر رفت انرژی از طریق ترشح ازت آمونیاکی نیز در تیمارهای آزمایشی نسبت به تیمارهای شاهد در حد معنی داری کاهش یافت (05/0 .( p <
هادی جمالی حجت الله جعفریان
به منظور آشکار نمودن توانایی باسیلوس های پروبیوتیکی و تاثیرات آنها بر پارامترهای رشد و تغذیه ای، درصد بقا، میزان تحمل در برابر تست های محیطی و سطوح ترشح ازت آمونیاکی و اوره لارو ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss)، یک آزمایش تغذیه ای 30 روزه در ماهی قزل آلای رنگین کمان با تغذیه از ناپلی آرتمیا پارتنوژنتیکای (artemia parthenogenetica) غنی شده در سوسپانسیون پنج گونه باسیلوس های پروبیوتیکی در مقادیر 108×1، 108×2 و 108×3 (واحد کلنی در هر لیتر) از سوسپانسیون غنی سازی انجام شد. در تیمارهای شاهد لاروهای قزل آلای رنگین کمان از آرتمیا پارتنوژنتیکای بدون غنی سازی تغذیه کردند. در این تحقیق لاروها 4 نوبت در روز و به میزان 30 درصد وزن بدن تغذیه شدند. بعد از یک دوره آزمایش 30 روزه، تمامی لاروهای موجود در هر یک از حوضچه ها جهت زیست سنجی و تعیین رشد، نمونه برداری صورت گرفت. نتایج حاصل نشان داد فاکتورهای رشد و تغذیه مانند وزن نهایی، نرخ رشد ویژه (sgr)، ضریب رشد حرارتی (tgc)، نرخ وزن نسبی بدست آمده (rgr)، نسبت کارایی پروتئین(per)، نسبت کارایی انرژی(eer) و همچنین کارآیی تبدیل غذا (fce) به طور معنی داری در تیمارهای آزمایشی نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت (05/0 p?). ضریب تبدیل غذا (fcr) در تیمارهای آزمایشی به طور معنی داری بهبود یافت (05/0 p?). در مقایسه با تیمار شاهد درصد بقاء لاروها در تیمارهای آزمایشی در حد معنی داری افزایش یافت (05/0 p?). همچنین در تیمارهای آزمایشی لاروها در برابر استرس های محیطی در حد معنی داری مقاومت بیشتری نسبت به تیمار شاهد نشان دادند (05/0 p?). آمونیاک و اوره ترشحی نیز در تیمارهای آزمایشی نسبت به تیمار شاهد در حد معنی داری کاهش یافت (05/0 p?).
مریم علی زاده رحمان پاتیمار
چکیده در این مطالعه تنوع منطقه ای صفات ریخت شناسی، ویژگی های سن، رشد و تولیدمثل ماهی سفید رودخانه ای (leuciscus orientalis) در حوضه جنوبی دریای خزر از فروردین تا خرداد ماه سال 1390 مورد بررسی قرار گرفت. صفات ریخت سنجی قبل از تجزیه و تحلیل به جهت کاهش خطای حاصل از رشد آلومتریک استاندارد شدند. آزمون t نشان داد که تفاوت بارزی در صفات فاصله باله پشتی تا دمی، طول قاعده باله سینه ای و مخرجی، فاصله بین چشم ها و عرض سر وجود داشت (05/0?p)، همچنین با استفاده از روش تجزیه به مولفه های اصلی (pca) جدایی جمعیتی مشاهده گردید. بزرگترین نمونه بر اساس طول و وزن کل در استان گلستان 00/22 سانتیمتر و 62/138 گرم، در استان مازندران 50/24 سانتیمتر و 92/204 گرم و در استان گیلان 00/30 سانتیمتر و 70/347 گرم وجود داشت. در سه منطقه، سن برای جنس نر از +0 تا +5 و برای جنس ماده از +0 تا +6 مشاهده شد و بین طول های مشاهداتی و محاسباتی بطریق پیشینه پردازی (فلس) اختلاف بارزی وجود داشت اما بطریق پیشینه پردازی (اپرکلوم) تفاوت معنی دار وجود نداشت. پارامترهای رشد وان برتالانفی در بین جنس های مشابه مناطق مختلف و بین نر و ماده هر یک از مناطق، مقادیر متنوعی را نشان داد. این معادله با میانگین طول کل در سن محاسبه گردید که عبارتند از؛ ((137/0+t)235/0-e-1)73/27=مادهlt و ((974/0+t)270/0-e-1)06/18= نرlt برای جمعیت رودخانه دوغ، ((520/1+t) 155/0-e -1)38/31= مادهlt و ((544/1+t) 161/0-e-1)49/26= نرlt برای جمعیت رودخانه سیاهرود و ((589/0+t)138/0-e-1)97/38=مادهlt و ((066/0+t)221/0-e-1)40/30= نرlt برای جمعیت رودخانه سیاهرود. طول بی نهایت جنس ماده سفیدرود دارای مقادیر بزرگتر بود. بر اساس مقادیر (b)، در هر دو جنس (بجز جنس نر در سیاهرود) الگوی رشد آلومتریک مثبت را نشان دادند. بیشترین مقدار ضریب وضعیت برای جنس نر در خرداد ماه مشاهده گردید. نتایج نشان داد که، جنس ماده از مقدار رشد لحظه ای بالاتری برخوردار بود. نسبت جنسی نر به ماده 02/1:1 و 20/1:1 بترتیب در رودخانه های دوغ و سفیدرود بود اما این نسبت در رودخانه سیاهرود 95/1:1(ماده: نر) بدست آمد. در مناطق مختلف دوره تولیدمثل این گونه از فروردین تا خرداد ماه بود. متوسط همآوری مطلق در رودخانه دوغ، سیاهرود و سفیدرود بترتیب 67/2926، 04/5877 و 04/9593 (عدد تخم در ماده) بدست آمد. بطورکلی نتایج نشان دادند که تنوع قابل ملاحظه ای در پارامترهای مورفولوژی و بیولوژی این گونه در حوضه جنوبی دریای خزر وجود دارد.
نظیره فتاحی رحمان پاتیمار
مطالعه ماهی گامبوزیا به علت ارزش بیولوژیکی در کنترل بیماری مالاریا و اثرات منفی آن بر گونه های ماهیان بومی مهم است. هدف از این مطالعه بررسی ترکیب سنی، نسبت جنسی، رشد، هم آوری و رژیم غذایی ماهی گامبوزیا g.holbrooki در استان گلستان بود. نمونه برداری از بهمن ماه سال 90 تا شهریور ماه 91 بصورت ماهانه و با استفاده از تور ساچوک صورت گرفت. جمعا? 8500 نمونه ماهی از 6 حوزه آبی، آب بندان آلاکولی، تالاب آلماگل، آبگیر ساحلی مصب خلیج گرگان، آبراهه زهکش تالاب گمیشان، سدگلستان و سد وشمگیر صید شدند. تعیین سن نمونه ها توسط سرپوش آبششی و فلس ها صورت گرفت. در هر شش جمعیت نسبت ماده ها بیشتر از نرها بود (05/0>p). ماهیان ماده دارای سه گروه سنی +0، +1 و +2 و ماهیان نر دارای دو گروه سنی +0 و +1 بودند. نمونه ها در دامنه طولی 13 تا 59 میلی متر و دامنه وزنی 08/0 تا 83/3 گرم بودند. در تمام جمعیت ها ضریب رشد لحظه ای در سنین پایین، بیشتر بود. الگوی رشد در همه مناطق در جنس نر آلومتریک منفی و در جنس ماده آلومتریک مثبت بود. در همه مناطق شاخص وضعیت جنس نر بیشتر از جنس ماده بود. میانگین هم آوری مطلق در تالاب آلماگل (66) بالاتر و در سد گلستان (28) پایین تر از سایر مناطق برآورد شد. همبستگی معنی داری بین طول و وزن کل با هم آوری مطلق مشاهده شد در حالیکه هم آوری نسبی با طول و وزن بدن ماهی رابطه همبستگی معنی داری نداشت. دامنه قطر تخمک از 1/0 میلی متر تا 6/3 میلی متر متغیر بود. شاخص گنادوسوماتیک در همه مناطق در جنس ماده بزرگتر از جنس نر بود. با توجه به این بررسی زمان زادآوری ماهی گامبوزیا از ماه فروردین تا ماه مرداد است و نوع تخمریزی آن ها بصورت چند مرحله ای است طبق نتایج حاصل از شناسایی اقلام غذایی محتویات روده در بررسی رژیم غذایی گامبوزیا، این ماهی از تنوع غذایی نسبتاً بالایی برخوردار است و از 12 گونه جانوری تغذیه می کند. شاخص گرافیکی کاستلو نشان داد که طعمه های غالب ماهی گامبوزیا در اکثر حوزه های آبی استان گلستان کوپه پودا، شیرونومیده و دیپترا و طعمه اختصاصی را کوپه پودا تشکیل می دهد. این داده ها به منظور مقایسه با نتایج مطالعات دیگر در مناطق جغرافیایی مختلف صورت گرفت. ویژگی های این جمعیت با در نظر گرفتن چرخه زندگی این گونه دارای اهمیت است. نتایج به دست آمده از این مطالعه در برنامه ریزی جهت کنترل ماهی گامبوزیا کمک شایانی خواهد کرد.
الهه فرصتی جویباری رحمان پاتیمار
در این مطالعه تنوع منطقه ای صفات ریخت شناسی، ویژگی های سن، رشد و تولید مثل ماهی کاراس(carassius gibelio) در حوضه جنوبی دریای خزر از اسفند تا اردیبهشت ماه سال 89-90 مورد بررسی قرار گرفت. بزرگترین نمونه براساس طول و وزن کل در استان گلستان 8/25 سانتیمتر و 02/242 گرم، در استان مازندران 80/24 سانتیمتر و 94/326 گرم، در استان گیلان ، 90/29 سانتیمتر و 12/470 گرم داشت. در سه منطقه، سن برای جنس نر و ماده از 1تا 5 سال مشاهده شد. پارامترهای رشد وان برتالانفی در بین جنس های مشابه مناطق مختلف و دربین نر و ماده هریک از مناطق مقادیر متنوعی را نشان داد. این معادله با میانگین طول کل در سن محاسبه گردید که عبارتند از: ((98/1-t) 18/0 e-1)11/28= نرt l و ((43/1-t) 21/0 e-1)78/27= مادهt l برای جمعیت گرگانرود، ((48/0-t) 22/0 e-1)45/29= نرt l و ((2/1-t) 18/0 e-1)76/29= مادهt l برای جمعیت تجن ، ((31/1-t) 19/0 e-1)88/31= نرt l و ((42/0-t) 26/0 e-1)08/31= مادهt l برای جمعیت مرداب انزلی. طول بی نهایت جنس ماده تالاب انزلی دارای مقادیر بزرگتر بود. بر اساس مقادیر (b)، در هر دو جنس گلستان و مازندران الگوی رشد آلومتریک مثبت را نشان دادند. در حالیکه ماده و نر گیلان بترتیب الگوی آلومتریک منفی و الگوی رشد ایزومتریک را نشان دادند. نتایج نشان داد که، جنس ماده از مقدار رشد لحظه ای بالاتری برخوردار بود. نسبت جنسی نر به ماده در سه منطقه گیلان، مازندران و گلستان به ترتیب 1: 25/9، 1: 32/11، 1 : 77/32 مشاهده شد. متوسط هماوری مطلق در گرگانرود، تجن و مازندران بترتیب 71/95902، 24/100617، 75/85766 عدد تخم به ازای هر عدد ماهی ماده بود. صفات ریخت سنجی قبل از تجزیه و تحلیل به جهت کاهش خطای حاصل از رشد آلومتریک استاندارد شدند. با استفاده از روش تجزیه به مولفه های اصلی pca و cva جدایی جمعیتی مشاهده گردید. بطور کلی نتایج نشان دادند که تنوع قابل ملاحظه ای در پارامترهای مورفولوژی و بیولوژی این گونه در حوضه دریای خزر وجود دارد.
مهین شیخ رحمان پاتیمار
سگ ماهیان خاردار در بسیاری از رودخانه های اصلی حوزه ی دریای خزر یافت می شوند. با این حال رده بندی این گروه از ماهیان بطور دقیق مطالعه نشده است. برای مطالعات مورفومتریک، سه جمعیت (گونه) از جنس cobitis از حوزه خزر جنوبی به روش ریخت سنجی هندسی بررسی شد. اختلاف معنی داری بین گروه ها مشاهده گردید و آنالیز چند متغیره cva نشان دهنده جدایی کامل این سه گروه از هم بود (001/0p<). برای مطالعات بیولوژی این جنس، یک جمعیت پایلوت از رودخانه دوق در استان گلستان بررسی گردید. نمونه برداری به صورت ماهیانه و به مدت یکسال انجام شد و در مجموع 417 قطعه ماهی از این منطقه صید شد. دامنه طولی ماهیان از 06/27 تا 93/92 میلی متر و وزن کل از 11/0 تا 79/6 گرم متغیر بود. نسبت جنسی نابرابر (26/2 :1) و غالبیت با گروه ماده دیده شد. رابطه طول و وزن بدست آمده بیانگر رشد آلومتریک مثبت برای جنس ماده و رشد آلومتریک منفی برای جنس نر بود. پارامترهای معادله رشد وان برتالانفی برای جنس نر و ماده به ترتیب lt = 94.65 (1 - e–0.15(t + 2.43)) و lt = 115.04 (1 - e–0.12(t + 1.47)) تخمین زده شد. زمان تخم ریزی سگ ماهی خاردار رودخانه دوق از اسفند تا خرداد ماه مشاهده شد. بیشترین متوسط نموگنادی (gsi) در ماه فروردین و برای جنس نر 96/1 و برای جنس ماده 61/6 بدست آمد. میانگین قطر تخمک ها 90/0 میلی متر و از 3/0 تا 3/1 میلی متر متغیر بود. میزان همآوری مطلق بین 04/155 تا 3212 تخم و میزان همآوری نسبی 41/55 تا 76/634 تخم برگرم بدست آمد. بیشترین مقدار ضریب وضعیت برای جنس نر و در بهمن ماه دیده شد. نتایج نشان داد که جنس ماده از ضریب رشد لحظه ای بالاتری برخوردار بود. تنوع مشاهده شده در هر یک از پارامترهای توصیف شده نشان دهنده ی تنوع درون جمعیتی است که شناخت این پارامترها در بوم شناسی و حفاظت این گونه از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.
مجتبی بیاتی رحمان پاتیمار
از جمله مهمترین جوامع حیاتی رودخانه و نهر ها، بزرگ بی مهرگان کفزی هستند. این موجودات قادرند تغییرات کیفیت آب را نشان دهند. هدف این مطالعه تعیین میزان و اثر پساب مزرعه تکثیر و پرورش قزل آلا بر فراوانی و تنوع جوامع بزرگ بی مهرگان کفزی با استفاده از تجزیه و تحلیل های بیولوژیک است. این مطالعه بر روی رودخانه ماربر در شهرستان سمیرم در جنوب غربی استان اصفهان صورت گرفت. طول مسیر نمونه برداری حدوداً 5 کیلومتر و 3 واحد پرورش ماهی در مسیر نمونه برداری دایر است. 5 ایستگاه جهت نمونه برداری انتخاب شد. اولین ایستگاه قبل از کارگاه پرورش ماهی اول دومین ایستگاه بعد از کارگاه پرورش ماهی اول و سومین ایستگاه قبل از کارگاه پرورش ماهی دوم و چهارمین ایستگاه بعد از کارگاه پرورش ماهی سوم می باشد. و در نهایت پنجمین ایستگاه 2000 متر بعد از کارگاه ها انتخاب شد. نمونه برداری درفصل تابستان، ماهیانه یک بار و با استفاده از سوربر سمپلر ( cm5/30 × cm5/30) صورت گرفت. در هر ایستگاه نمونه برداری سه نقطه (کناره ها و وسط رودخانه) انتخاب شد. نمونه های صید شده بوسیله فرمالین 4 درصد تثبیت و به آزمایشگاه منتقل شدند. در آزمایشگاه موجودات جمع آوری شده با الک با قطر چشمه500 میکرون جداسازی و شناسایی تا پائین ترین رده ممکن (خانواده و جنس) صورت گرفت. برای شناسایی موجودات از لوپ و کلید های شناسایی معتبراستفاده شد. در این مطالعه از شاخص های بیولوژیک متعددی از جمله شاخص های: تراکم، تعیین زی توده، تشابه، تنوع شانون- وینر، ept/chironomidae، غنای مارگالف، هیلسنهوف، شاخص bmwp و شاخص aspt استفاده شد. در مجموع نمونه برداری 10236 عدد بنتوز شناسایی شدند. بیشترین فراوانی به ترتیب راسته دوبالان، یکروزه ها، بال موداران و راسته بهاره ها بودند. در ایستگاه های بعد از خروجی مزارع، کاهش و یا حذف بعضی از خانواده ها چشمگیر بود. بیشترین میزان زی توده تر-مربوط به مرداد ماه است. شاخص ept/chir در ایستگاه های 1 و 5 در طول نمونه برداری با سایر ایستگاه ها تفاوت معنی داری داشت (05/0p <). که ناشی از عدم آلودگی در این ایستگاه است. شاخص شانون در ایستگاه های 1و5 بیشتر از سایر ایستگاه ها بود و در ایستگاه های 2، 3 و 4 نشان دهنده آلودگی بود. شاخص مارگالف در ایستگاه های 1و5 نشان دهنده سلامت بالاتری نسبت به ایستگاه های بعد از کارگاه پرورش ماهی بود. شاخص هیلسنهوف در چهار طبقه کیفی عالی، خیلی خوب، خوب و مناسب قرار گرفتند. نمودار این شاخص نشان می دهد بین ایستگاه های 1 و 5 با سایر ایستگاه ها تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p <). بر-اساس نتایج بدست آمده از شاخصaspt، بین ایستگاه های 1 و 5 با سایر ایستگاه ها تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p <). همچنین بین ایستگاه 3 و ایستگاه های 2 و 4 نیز تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p <). با توجه به نمودار در ایستگاه های 2 و 4 رودخانه دارای آلودگی بوده است. براساس شاخصaspt و مقایسه آن با جدول در ایستگاه ها آب مشکوک به آلودگی، آب با آلودگی شدید و آب با احتمال آلودگی متوسط ارزیابی شد.
جواد باقری دربادام رحمان پاتیمار
این تحقیق جهت تعیین ویژگی های تولید مثلی گونه خواجو ماهی (schizothorax pelzami) انجام گردید. 650 نمونه از سه منطقه در استان خراسان رضوی (رودخانه آل، رودخانه شارک، قنات درخت سپیدار) در اوج فصل تخم ریزی، از اسفند90 تا تیر 91 توسط الکتروشوکر (110-220 ولت) صید و در فرمالین 10% نگهداری شد. نمونه ها در دامنه طولی 5/9 تا 5/39 سانتیمتر و دامنه وزنی 5 تا 525 گرم بود. سن نمونه ها توسط سرپوش آبششی تعیین و از +1 تا +8 بود. اختلاف معنی داری در توزیع فراوانی طولی و وزنی بین جنس نر و ماده وجود داشت. جنس نر در طول ها و وزن های متوسط، فراوانی بیشتری نسبت به جنس ماده داشت. نسبت کلی جنسی نر به ماده 87/1:1 بود. در تمام جمعیت ها ضریب رشد لحظه ای در سنین پایین، بیشتر بود. دامنه تغییرات b برای جنس نر 54/2 تا 84/2 و برای جنس ماده 85/2 تا 94/2 بود. الگوی رشد در تمام مناطق در جنس نر آلومتریک منفی و در جنس ماده آلومتریک منفی و ایزومتریک بود. پیشینه پردازی به روش فریزر- لی برای تمام مناطق مورد مطالعه، انجام شد. طول های پیشینه پردازی با افزایش طول ماهی، افزایش یافت. پارامترهای معادله رشد فان برتلانفی بین جمعیت ها متنوع بود. جنس ماده دارای طول بیشینه بزرگتری نسبت به جنس نر بود. آهنگ رشد در جنس نر بالاتر از جنس ماده بود که نشان دهنده رسیدن سریع تر این جنس به طول بی نهایت است. شاخص گنادوستوماتیک در جنس ماده در رودخانه شارک و قنات درخت سپیدار بزرگتر از جنس نر بود ولی در رودخانه آل این شاخص در جنس ماده کوچکتر از جنس نر بود. متوسط هم آوری مطلق در رودخانه شارک (87/13315) بالاتر و در قنات درخت سپیدار(53/5081) پایین تر از سایر مناطق مورد بررسی بود. بین میزان هم آوری مطلق ماهیان مورد مطالعه با طول کل و وزن کل ماهی رابطه خطی معنی داری وجود داشت و با افزایش طول و وزن ماهی مقدار هم آوری مطلق افزایش یافت. اما بین قطر تخمک با طول و وزن رابطه معنی داری وجود نداشت اما این رابطه در رودخانه آل معنی دار بود. تنوع مشاهده شده در بیولوژی تولید مثل گونه، نشان دهنده تنوع پذیری تاریخچه زیستی آن است که بین مناطق مختلف در یک استان می تواند وجود داشته باشد.
طاهره کاییدی رحمان پاتیمار
به منظور مطالعه تأثیر عملیات پرورش ماهی بر تغییرات معیارهای کیفی آب و نیز تعیین نرخ بارگذاری آلاینده های ناشی از پسماندهای ماهیان پرورشی، این مطالعه در طول یک دوره 120 روزه (4 ماهه) از مهر ماه لغایت دی ماه 1391، بر روی کارگاه پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان، هامون واقع در استان گلستان، صورت پذیرفت. نمونه برداری از آب حوضچه های مورد نظر هر 20 روز یکبار انجام شد. در این مطالعه 6 استخر بتونی حوضچه دراز مدنظر قرار گرفت. این کار در دو بخش طراحی گردید، در بخش اول مقایسه معیارهای کیفی بین آب ورودی و آب خروجی استخرها در تیمارهای زمانی مختلف (هفت تیمار زمانی) انجام شد و میانگین داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تی تست مورد مقایسه قرار گرفتند. در بخش دوم داده های به دست آمده از سنجش معیارهای کیفی آب با استفاده از آزمون توکی و آنالیز واریانس یک طرفه در زمان های مختلف نمونه برداری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این بررسی نشان داد که معیارهای کیفی آب در زمان های مختلف نمونه برداری از سطوح متفاوتی برخوردار بودند و این تغییرات در زمان های مختلف، بین ورودی ها و خروجی ها کاملا مشهود و در مورد اکثر پارامترها از نظر آماری معنی دار بود (05/0p?)، به جز در مورد فاکتورهایی از قبیل میزان کربن دی اکسید آب خروجی و مقادیر نیتریت موجود در نمونه های آب ورودی که اختلاف معنی داری بین آنها در نمونه برداری های مختلف مشاهده نگردید، و همچنین میزان قلیائیت کل نمونه های آب ورودی و پساب خروجی در تمامی نمونه برداری ها اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند (05/0p? ). این مطالعه نشان داد که با توجه به تغییرات درجه حرارت و افزایش بیوماس ماهی و شدت تغذیه آنها، میزان بارگذاری آلاینده های ناشی از پرورش ماهی بر کیفیت آب استخرهای آبگذر موردنظر متغیر بوده است. کلمات کلیدی: آلاینده، سیستم های آبگذر، قزل آلای رنگین کمان، کیفیت آب.
ارسلان بهلکه رحمان پاتیمار
این تحقیق جهت تعیین ویژگی های زیستی و تولیدمثلی گونه گاوماهی قفقازی knipowitschia caucasica در تالاب گمیشان انجام گردید. 464 نمونه از تالاب گمیشان در طول یک سال از بهمن ماه 90 تا دی ماه 91 توسط تور پره صید و در فرمالین 10 درصد فیکس شد. نمونه ها در دامنه طولی 84/15 تا 12/46 میلی متر و دامنه وزنی 03/0 تا 26/1 گرم بود. سن نمونه ها توسط سنگ ریزه شنوایی (اتولیت) تعیین و از +0 تا +2 بود. بیشترین فراوانی در در گروه سنی +0 ساله مشاهده شد. بیشترین فراوانی در هر دو جنس در در کلاسه های طولی 00/35 – 51/32 و 50/37 – 01/35 میلی متر دیده شد. دامنه تغییرات b برای جنس نر 282/3 – 122/3 و برای جنس ماده 298/3 – 106/3 بدست آمد. الگوی رشد این گونه در تالاب گمیشان در همه ماه های سال برای هر دو جنس آلومتریک مثبت بود. بالاترین مقدار فاکتور وضعیت برای هر دو جنس نر و ماده در ماه های تیر و آبان مشاهده گردید. بالاترین ضریب رشد لحظه ای برای جنس ماده در سنین پایین و برای جنس نر در سنین بالاتر دیده شد. بالاترین میانگین شاخص گنادوسوماتیک (gsi) برای جنس ماده در فروردین ماه و برای جنس نر در در اردیبهشت ماه بود. کمینه، بیشینه و میانگین هم آوری مطلق به ترتیب برابر با 205، 20/1720 و 06/645 و برای هم آوری نسبی (تخم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) به ترتیب برابر با 79/492، 81/3621 و 77/1775 محاسبه شد. میانگین قطر تخمک 51/0 میلی متر و از 1/0 تا 92/0 میلی متر متغییر بود.
سمانه احدی زاده رحمان پاتیمار
بررسی ماهیان در اکوسیستم آبی حائز اهمیت است. بنابراین به منظور بررسی خصوصیات سن و رشد ماهی کیلکای معمولی (clupeonella cultriventris caspia) از 3 بندر در 2 استان مازندران و گلستان از تابستان1390 تا فروردین91 نمونه برداری صورت گرفته و نمونه ها در فرمالین 10درصد فیکس و به آزمایشگاه منتقل و زیست سنجی از ماهی انجام شد. مجموعاً از 3 منطقه مطالعاتی حدود 3000 قطعه نمونه صید و بررسی شدند. بزرگترین نمونه براساس طول و وزن کل در بندر امیرآباد 4/13 سانتیمتر و 65/19 گرم، در بندر بابلسر 9/14 سانتیمتر و 1/20 گرم و در بندر انزلی 4/14 سانتیمتر و 05/18 گرم بود. سن نمونه ها توسط سرپوش آبششی تعیین و در بندر امیرآباد از 2 تا 5 سال و در بندر بابلسر و انزلی از 2 تا 6 سال بود. اختلاف معنی داری در توزیع فراوانی طولی و وزنی بین جنس نر و ماده در هر منطقه و بین مناطق وجود داشت. نسبت جنس نر به ماده در بندر امیرآباد 98/0به 1، در بندر بابلسر 6/1 به 1و در بندر انزلی 2/1 به 1بدست آمد. رابطه رگرسیونی طول – وزن در هر دو جنس در 3 منطقه آلومتریک منفی مشاهده گردید. بیشترین مقدار ضریب وضعیت برای جنس نر امیرآباد در فصل زمستان مشاهده گردید. در تمام جمعیت ها ضریب رشد لحظه ای در سنین پایین، بیشتر بود. معادله رشد وان برتالانفی با میانگین طول کل در سن محاسبه گردید که عبارتند از: ]( 8/1+t)21/0-e-1[84/151=lt و ]( 7/1+t)34/0-e-1[32/143=lt برای جمعیت بندر امیرآباد، ](4/1+t)29/0-e-1[3/150=lt و ](961/0+t)30/0-e-1[34/151=lt برای جمعیت بندر بابلسر و ](9/1-t25/0-e-1[5/151=lt و ]7/1-t30/0-e-1[23/149=lt برای جمعیت بندر انزلی. در هر 3 منطقه بین طول مشاهداتی و محاسباتی بطریق پیشینه پردازی (فلس) اختلاف وجود داشت و طول مشاهداتی بزرگتر از طول پیشینه پردازی بود. بزرگترین طول بینهایت در بندرامیرآباد مشاهده گردید. در تمام جمعیت ها آهنگ رشد نرها بیشتر از ماده ها بود ولی جنس ماده دارای طول پیشینه بزرگتری نسبت به جنس نر بود.
مریم نوروزی رحمان پاتیمار
مطالعه مقایسه ای یک گونه در زیستگاه های مختلف در سطح جمعیت، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد به این دلیل این قبیل مطالعات می تواند، اطلاعات مهمی را درباره تنوع پذیری گونه ارائه نماید. نمونه برداری ازبهمن ماه سال91 تا خرداد ماه سال 92 بصورت ماهانه و با استفاده از تور ساچوک و الکتروشوکر(110-220 ولت) صورت گرفت. جمعا 538 نمونه ماهی از2 حوزه آبی، تالاب انزلی و رودخانه سیاهرود صید شدند. تعیین سن نمونه ها از طریق سرپوش آبششی و فلس ها صورت گرفت. در جمعیت تالاب انزلی نسبت نرها بیشتر از ماده ها و در جمعیت سیاهرود نسبت ماده ها بیشتر از نرها بود. ماهیان در تالاب انزلی دارای 7 گروه سنی +2 تا +8 سال و در سیاهرود دارای 8 گروه سنی +1 تا +8 سال بودند. نمونه ها در تالاب انزلی در دامنه طولی 17/33 تا 28/72 میلی متر و دامنه وزنی 490/0 تا 550/6 گرم و در سیاهرود در دامنه طولی 46/24 تا 44/75 میلی متر و دامنه وزنی 214/0 تا 674/6 گرم قرار داشتند. نسبت کلی جنس نر به ماده در تالاب انزلی 43/1: 1 و در سیاهرود 1 :46/1 بود. در هر دو جمعیت ضریب رشد لحظه ای در سنین پایین، بیشتر بود. الگوی رشد در جنس نر و ماده سیاهرود و تالاب انزلی آلومتریک مثبت(3b>) بود. در همه مناطق شاخص وضعیت جنس نر بیشتر از جنس ماده بود. میانگین هم آوری مطلق درتالاب انزلی(6/86) بالاتر و در رود خانه سیاهرود(9/67) برآورد شد. همبستگی معنی داری بین طول و وزن کل با هم آوری مطلق و هم آوری نسبی وجود داشت. دامنه قطر تخمک در تالاب انزلی از 16/0 تا40/2 میلی متر و در سیاهرود از4/0 تا 98/1 متغیر بود. شاخص گنادوسوماتیک در هر دو منطقه در جنس ماده بزرگتر از جنس نر بود.
پریسا ملکی رحمان پاتیمار
هدف این تحقیق بررسی تأثیر ولتاژ، شوری و دما بر عملکرد صید الکتریکی بود. تعداد 850 عدد گامبوزیا از سد و 850 عدد سیاه ماهی از رودخانه چهل چای و 200عدد گاوماهی شنی از رودخانه زرین گل گلستان صید و به آزمایشگاه منتقل شد. فاصله از آند، فاصله کاتد و آند در طول آزمایش بترتیب، cm10وcm120 بود. دامنه ی طولی و وزنی ماهیان آزمایشی برای گونه گامبوزیا بترتیب cm20/0±818/3 و gr135/0±804/0، برای گونه سیاه ماهی cm61/0±53/11 و gr303/5±701/13 و برای گونه گاوماهی شنی cm29/1±62/8 و gr420/2±725/12 بود. در 3 ولتاژ 15، 45 و 135ولت و 3 دمای c°10،c°20 وc°30 و 3 شوری 5/0، 2 و 4 گرم درلیتر شوک الکتریکی به ماهیان بصورت انفرادی اعمال شد. زمان بیهوش شدن و بازگشت بحالت اولیه برای تک تک ماهی ها ثبت شد. آنالیز آماری داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دانکن و lsd صورت گرفت. مقایسه ها نشان داد میانگین زمان های بیهوشی بدست آمده از ولتاژها و دماها و شوری های مذکور اختلاف معنی داری با هم دارند. بیشترین زمان بیهوشی برای گونه گامبوزیا و سیاه ماهی به ترتیب از شوری5/0، دمای10، ولتاژ15 با میانگین (s74/0± 71/8) و از شوری2، دمای10، ولتاژ15 با میانگین (s88/0± 81/7)و کمترین به ترتیب از شوری4، دمای30، ولتاژ135 با میانگین (s32/0± 44/1)و شوری4، دمای20، ولتاژ135 با میانگین (s09/0± 18/1) بدست آمد. بیشترین زمان بازگشت بحالت اولیه برای گامبوزیا و سیاه ماهی به ترتیب از شوری5/0، دمای10، ولتاژ135 با میانگین (s1/3± 84/94) و شوری2، دمای30، ولتاژ135 با میانگین (s17/16± 46/159) وکمترین به ترتیب از شوری5/0، دمای30، ولتاژ15 با میانگین (s72/2± 01/20) و شوری5/0، دمای20، ولتاژ15 با میانگین (s11/9± 29/44) بدست آمد. در گاوماهی شنی فقط شوری5/0، دمای 10، ولتاژ 15 با میانگین (s25/0 ± 43/2) و شوری5/0، دما10، ولتاژ v45 با میانگین (s06/0 ± 58/1) باعث بیهوشی شدند. زمان بیهوشی به دست آمده از ولتاژ v45 کمتر ازولتاژ v15 بود وزمان بازگشت به حالت اولیه در ولتاژ v15 با میانگین (s2/26 ± 4/325) کمتر از ولتاژ v45 با میانگین (s2/27 ± 7/457) بود. با افزایش شوری و دما و ولتاژ در تیمارهای بعدی گاوماهی ها در اثر شوک دهی تلف می شدند. واژگان کلیدی: صید الکتریکی،گاو ماهی شنی، سیاه ماهی، گامبوزیا ،دما، ولتاژ، شوری
زینب امیدوار حجت الله جعفریان
چکیده: این مطالعه در تغذیه و رشد تاس ماهی ایرانی در اولین ماه زندگی در استخرهای خاکی پرورش تک گونه ای انجام شد. در این مطالعه ضریب چاقی، رفتار تغذیه، کیفیت، کمیت و دسترسی غذای طبیعی در استخرها و مجاری گوارشی تاس ماهی ایرانی جوان بررسی شد. مطالعه در یک طرح کاملاً تصادفی در 4 استخر خاکی و در 6 تیمار زمانی صورت گرفت. مجاری گوارشی ماهی شامل فون بی مهرگان: کلادوسرا، کوپه پودا و دیپترا بود. دیپترا و کلادوسرا غالب شده بودند. فراوانی طعمه ها در معده و محیط به منظور تعیین شاخص انتخابگری برای هر طعمه استفاده شد. محدوده ارزش های انتخابگری از 1 تا 1- بود، 1 به انتخاب مثبت برای طعمه، 1- اجتناب از طعمه و صفر به انتخاب تصادفی اشاره می کرد. در استخرهای خاکی روتیفر و دافنی با فراوانی 6/172 و 8/123 بین 6 جانور آبزی در ششسمین تیمار زمانی غالب شده بودند. اما لارو شیرونومید فراوانی 25/40 را در سومین تیمار زمانی داشت. جاییکه حداکثر دافنی و شیرونومید در محتویات معده ، 05/85 درصد و 75/34 درصد به ترتیب در دومین و ششمین تیمارهای زمانی بدست آمده بود. در ماکروزئوبنتوزهای غوطه ور، لارو شیرونومید، بیشترین فراوانی را داشت. بالاترین شاخص سیری معده (1283) در اولین تیمار زمانی بدست آمده بود، تفاوت قابل توجهی برای ارزش های شاخص سیری معده در تیمار اول و ششم نشان داده شده بود (05/0> p). بالاترین میزان شاخص انتخابگری مثبت از دافنی (83/0) در تیمار سوم مشاهده شد، در حالیکه برای شیرونومید بالاترین میزان (59/0) در تیمار ششم بود. ترکیب رژیم غذایی تاس ماهی ایرانی در استخرها با بالاترین نسبت در لارو شیرونومید مشخص شده بود که با عادت بنتوزخواری در این گونه ها مرتبط بود. و با نتایج شاخص انتخابگری توجیه می شد، به طوریکه بعد از 30 روز افزایش انتخاب مثبت برای شیرونومید و کاهش انتخاب برای دافنی وجود داشت. کلمات کلیدی: تاس ماهی ایرانی، مجرای گوارشی، انتخابگری، ماکروزئوبنتوزها، لارو شیرونومید.
خدیجه دهقانی رحمان پاتیمار
در این مطالعه ویژگی های زیستی و تولیدمثلی ماهی گوازیم دم رشته ای (nemipterus japonicus) مورد بررسی قرار گرفته است. 611 نمونه از بندر دیلم در طول یک سال از فروردین ماه تا آذر ماه 92 توسط تور گوشگیر صید و در فرمالین 10 درصد فیکس شد. نمونه ها در دامنه طولی 295 تا 87 میلی متر و دامنه وزنی 42/283 تا 52/8 گرم بود. سن نمونه ها توسط فلس تعیین و از +1 تا +7 بود. بیشترین فراوانی در گروه سنی +3 ساله مشاهده شد. بین طول های مشاهداتی و محاسباتی به طریق پیشینه پردازی (فلس) اختلاف معنی دار وجود داشت. پارامترهای رشد فان برتالانفی در بین جنس های نر و ماده مقادیر متنوعی را نشان داد. مقدار b برای جنس نر 99/2 و برای جنس ماده 97/2 بدست آمد. الگوی رشد این گونه برای هر دو جنس ایزومتریک بود. بالاترین مقدار فاکتور وضعیت برای جنس نر در آبان ماه و جنس ماده در تیر ماه مشاهده گردید. بالاترین ضریب رشد لحظه ای برای هر دو جنس در سنین +3-+2 و +6-+5 مشاهده شد. نسبت جنسی نر به ماده 1: 07/1 بود. بالاترین شاخص گنادوسوماتیک (gsi) برای هر دو جنس در فروردین ماه و کمترین مقدار آن برای جنس نر در آذر ماه و برای جنس ماده در شهریور ماه بود. کمینه، بیشینه و میانگین هم آوری مطلق به ترتیب برابر با 10701، 125808 و 6/43630 و برای هم آوری نسبی (تخم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) به ترتیب برابر با 161، 1682 و 77/1775 محاسبه شد. میانگین قطر تخمک 33/0 میلی متر و از 17/0 تا 47/0 میلی متر متغییر بود.
مریم ایگدری سهیل ایگدری
این تحقیق جهت بررسی الگوی رشد، روند تغییرات شکل بدن در طی مراحل اولیه و تحلیل الگوی همبستگی ساختارهای بدن در طی مراحل اولیه رشدی و بررسی نقش عملکردی و کارآیی هر یک از مراحل شکلی ماهی کلمه (rutilus rutilus caspicus)انجام شد. نمونه برداری در مجتمع بازسازی ذخایر ماهیان خاویاری سد وشمگیر از استخر 5/0 هکتاری که یک مزوکوم طبیعی جهت پرورش لارو های ماهی کلمه بود صورت گرفت. نمونه برداری از لحظه تفریخ شروع شد که در 12 روز ابتدایی به صورت روزانه، از روز 12 تا روز 30 با فواصل یک روزه و از روز 30 تا روز 45 با فواصل دو روزه و از روز 45 تا روز 60 با فواصل 5 روزه و از روز 60 تا روز 80 با فواصل ده روزه صورت گرفت. نمونه ها در محلول بافر فسفاته فرمالدهید چهار تا 10 درصد تثبیت گردیدند. تهیه ی تصاویر با لوپمجهزبه دوربین کوداک6 مگاپیکسل،ازنیم رخ چپ انجام گرفت. اندازه ی طول پوزه، طول سر، طول تنه، طول دم، طول کل، قطر چشم، ارتفاع بدن با استفاده از نرم افزار imagej نسخه p1.44 از تصاویر استخراج شد.ریخت سنجی هندسی به روش لندمارک گذاری با استفاده از نرم افزارtpsdigنسخه 2.16 انجام شد. در ابتدا داده های مختصات لندمارک هابا استفاده از آنالیزgp رویهم گذاری شدند و تغییرات شکلی در طی رشد به صورت شبکه ی تغییرات شکلی توسط نرم افزارtpsregترسیم شد،همبستگی بین متغیرهای شکلی و طول کل با استفاده از آزمون همبستگی در نرم افزار past مورد بررسی قرار گرفت. در آنالیز تجزیه به مولفه های اصلی، تغییرات وابسته به مولفه های جدید انتخاب و خط سیر رشد با رسم محور rwa (بعنوان توصیف کننده شکل بدن) در برابر طول کل ترسیم شد.شکل میانگین شبکه ی تغییرات شکلی مربوط به آنها برای هر گروه سنی با استفاده از نرم افزار tps splineمحاسبه شد. به منظور خوشهبندی شکل بدن بین گروه های سنی آنالیز خوشه ای با استفاده از الگوریتم wardانجام شد آزمون چند متغیره با استفاده از داده های تبدیل و استاندارد شده به منظور بررسی معنی دار بودن یا نبودن اختلافات موجود در صفات آنتوژنیک استفاده شد. نتایج نشان داد آلومتری رشد همه نواحی مورد بررسی بدن ماهی کلمه به جز ناحیه تنه و قطر چشم در طی مراحل اولیه رشدی مثبت است. تغییرات ضرایب رشد نیز سه نقطه عطف را در روزهای سوم و سی ام و چهل و یکم پس از تفریخ نشان دادند. بر طبق نتایج آلومتری چند متغیره، ارتفاع بدن و طول پوزه بیشترین ضریب رشد را داشتند. بر طبق نتایج rw، تغییرات عمده ای در مناطق تعیین شده یعنی سر و تنه و دم رخ داده است. روند تغییرات rw1 به rw2 و pc1 به pc2 سه گروه شکلی را نشان می دهد. بر اساس آزمون پراکندگی اقلیدسی واردز چهار مرحله اصلی بر پایه تغییرات شکلی در دوران زندگی ماهی کلمه از روز صفر تا روز هشتاد پس از تفریخ بدست آمد. بر اساس آزمونcvaسه گروه شکلی که بیان گر تغییر شکل ماهی کلمه در طول رشد است و صفات موثر در این روند تغییر مربوط به لندمارک های y8, y6 و y9 بر روی محور یک و x1, x6,x7, x8 بر روی محور دو است لندمارک 7 مربوط به ناحیه دمی و لندمارک 6 و 8 مربوط به ناحیه تنه و لندمارک 9 مربوط به ناحیه سر است که بیان کننده افزایش ارتفاع بدن و تغییر شکل بدن دوکی به پهن می باشد و افزایش طول پوزه برای تحتانی شدن دهان و پیدا کردن شکل کارآمد برای کف زی خواری است. تغییرات شکلی استخراجی از tps spline حاکی از آن است که تغییرات لندمارک های پیکره نه لندمارکی تغییراتی را به وضوح در ناحیه سر، پوزه، دم و ارتفاع بدن شاهد هستیم که در نهایت ما تغییر شکل و روند تبدیل شدن از یک ماهی با شکل کشیده به یک ماهی با ارتفاع بدن بالا را به راحتی می بینیم.
سپیده سرخوش حجت الله جعفریان
به منظور تعیین اثر پساب مزرعه پرورش قزل آلای رنگین کمان رودخانه هراز بر بزرگ بی مهرگان کفزی و توان خودپالایی رودخانه، 1 واحد پرورش ماهی در منطقه مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از بزرگ بی مهرگان کفزی، سالانه، فصلی 1 بار انجام گردید که 22 جنس و 21 خانواده و13 راسته شناسایی شد که بیشترین فراوانی به ترتیب راسته دوبالان، یک روزه ها و بال موداران بودند نتایج حاصل از آنالیز پارامترهای کیفی آب افزایش فاکتورهای سولفات، فسفات، نیتریت، نیترات، سختی کل، دما، ph و کاهش اکسیژن در ایستگاه 3 (خروجی) را نشان داد که این امر آلوده بودن ایستگاه را در اثر پساب وارد شده نشان داد. در این مطالعه از شاخص های بیولوژیک متعددی از جمله شاخص های: تراکم، تعیین زیتوده، تشابه، تنوع شانون وینر،ept/chironomidae ، غنای مارگالف، هیلسنهوف استفاده شد. نتایج ترکیبی از شاخص های زیستی نشان داد، ایستگاه بلافاصله بعد از مزرعه از آلودگی بیشری نسبت به قبل آن ها برخوردار بود و با فاصله گرفتن از مزرعه، رودخانه دارای روند خودپالایی بوده (حتی ناچیز) و از درجه آلودگی آب کم شده و در طبقه با کیفیت بالاتر آب قرار گرفت.
شقایق عسگردون رحمان پاتیمار
کلمات کلیدی: گاوماهی شنی، حوضه جنوبی دریای خزر، الگوی رشد، ریخت سنجی هندسی
سعیده الهیاری بهرام حسن زاده کیابی
چکیده ندارد.