نام پژوهشگر: مهرداد نوروزی نیا
حورا لقمانی خوزانی مهرداد نوروزی نیا
تغییر الگوی متیلاسیون در ناحیه پروموتر بسیاری از ژن های در سرطان ثابت شده است. الگوهای متفاوتی از متیلاسیون ناحیه غیر بیان شونده گیرنده استروژن آلفا و بتا در بیماران مبتلا به سرطان پستان دیده شده است و اعتقاد بر این است که این تغییر الگو می تواند نشانگری در جهت تشخیص زود هنگام ، پیش آگهی و درمان این بیماری باشد. هدف ما از این تحقیق بررسی نقش تغییرات اپی ژنتیک در منطقه پنج پرایم در بیماران ایرانی مبتلا به سرطان پستان بود. er? و er? utr موجود در 5 پرایم cpg در این راستا ، پرایمرهایی برای دو جزیره به صورت اختصاصی ، er? ژن on دراگزون بیان نشونده cpg و یک جزیره er? dna اختصاصی متیلاسیون بر روی pcr طراحی شدند. به وسیله این پرایمرها استخراج و تیمار شده نمونه های خون و بافت بیماران انجام شد. cpg مشاهده شد که ، حدود هفتاد در صد از بیماران در جزیره er? در دوم در نمونه های بافت متیله بودند. این cpg اول و هشتاد و پنج در صد در جزیره آمار درنمونه های خون مربوطه، به ترتیب صد درصد و هشتاد وهفت درصد بود. در حدود چهل درصد متیلاسیون در بافت های سرطانی مشاهده شد، در حالیکه er? تمامی نمونه های خون غیرمتیله بودند. انجام شد، er? و er? نیز برای cobra بر روی نمونه های بافت آنالیز بیماری دیده شد. (grade) که با این تکنیک نیز تمایلی به متیله شدن با افزایش گرید به طور خلاصه ، در این تحقیق تمایلی به متیلاسیون در پروموتر این دو ژن ، در بیماران ایرانی مبتلا به سرطان پستان مشاهده شد، که این نتایج با سایر تحقیقاتی که در رابطه با نقش این دو ژن در سبب شناسی سرطان پستان انجام شده بودند، هماهنگی داشت.
محمد احمدوند مهرداد نوروزی نیا
انمی داسی شکل و ا نمی کولی جز شایع ترین بیماریهای وراثتی در انسان ها در سرتاسر دنیا بوده که هزینه های درمانی هنگفتی را بر بیماران و سیستم بهداشتی کشورها می گذارد. انمی داسی شکل اولین اختلال ژنتیکی بوده که در حدود 58 سال پیش مکانیسم ژنتیکی اش توصیف شده و اختلالش ناشی از یک point mutation در زنجیره بتای همو گلوبین می باشد که سبب dysfunction پروتین هموگلوبین شده و عامل عوارض بالینی در مبتلایان می شود.ناهنجاری مشابهی از نوع point mutation در ناحیه noncoding زنجیره بتای هموگلوبین در انمی کولی روی داده که مانع از پردازش مناسب mrna در ژن بتا شده و نهایتا سبب کاهش زنجیره بتای هموگلوبین شده که عامل بوجود امدن imbalance در زنجیرهای پلی پپتیدی هموگلوبین شده (یعنی نسبت زنجیره بتا به الفا کم شده) وزنجیره الفای اضافی در اریتروئیدهای در حال تکامل رسوب کرده و متعاقبش ineffective erthropoesis رخ می دهد. . باتوجه به این عوارض و مشکلات هنوز درمان فراگیری برا ی این بیماریهای جدی که مرگ ومیر بالای دارند یافت نشده است. افزایش هموگلوبین fetal به عنوان یک novel approach در درمان این نوع اختلالات به شمار می رود که بخش قابل توجهی از تحقیقات را در کشورهای در گیر این اختلالات به خود اختصاص داده است.دلیل القای ژن گاما این است که اولا بیماران مبتلا به این اختلالات در بدو تولد وتا یکسالگی دارای عوارضی نبوده(به دلیل میزان بالای بیان ژن گاما) و ثانیا ژن گاما سا لم و فاقد هر گونه موتاسیون می باشد.
مهری حاجی خان میرزایی مهرداد نوروزی نیا
در این پایان نامه 50 نمونه ی بافت افراد مبتلا به سرطان پستان و 5 فرد سالم و 50 نمونه ی خون بیمار و 30 نمونه ی خون نرمال با تکنیک ویژه ی pcr شناسایی شده است.
علی دهقانی فرد سعید کاویانی
استفاده از داروهایی با توان القای تولید هموگلوبین جنینی به عنوان راه کار درمانی نوین در درمان ? – هموگلوبینوپاتی ها بویژه ? – تالاسمی و بیماری داسی شکل (scd) مورد توجه قرار می گیرد. داروهای القا کننده بیان ژن ? گلوبین شامل هیدروکسی اوره، داروهای مهارکننده آنزیم هیستون داستیلاز (hdac inhibitors) مانند سدیم بوتیرات و آزاسیتیدین و دسی تابین، و همینطور داروهای تعدیل کننده سیستم ایمنی مانند پمالیدوماید و لنالیدوماید و تالیدوماید می توانند سبب کاهش تجمع زنجیره های ? گلوبین اضافی در پیش سازهای اریتروئیدی و بهبود وضعیت عدم تعادل نسبت زنجیره های آلفایی به زنجیره های غیر آلفایی گردند. در این مطالعه بررسی اثر دو داروی تالیدوماید وسدیم بوتیرات به صورت مجزا و ترکیبی روی القای بیان هموگلوبین جنینی در سلول های پیش ساز اریتروئیدی مشتق از سلول های cd133+ در in vitro انجام گرفت. آنالیز نتایج فلوسیتومتری نشان داد حدود 95% از سلول های تخلیص شده، cd133+ بودند. نتایج حاصل از real-time pcr نیز حاکی از افزایش سطح mrna ژن ? گلوبین در گروه های سلولی تیمار شده با غلظت های مختلف از تالیدوماید، سدیم بوتیرات و ترکیب دارویی تالیدوماید/سدیم بوتیرات در مقایسه با گروه کنترل می باشد. همچنین نتایج حاصل از real-time pcr نشاندهنده افزایش سطح mrna ژن ? گلوبین در گروه های سلولی تیمار شده با غلظت های مختلف از تالیدوماید، سدیم بوتیرات و ترکیب دارویی تالیدوماید/سدیم بوتیرات به میزان در مقایسه با گروه کنترل می باشد (p< 0.05).
پانته آ ایزدی مهرداد نوروزی نیا
سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان ایرانی است. تومورهای پستان بر اساس بیان گیرنده استروژن آلفا (er) به دو گروه er منفی و مثبت تقسیم می شوند.این طبقه بندی به انتخاب مسیر درمانی بیماران کمک می کند، بطوریکه بیماران مبتلا به تومورهای پستان نوع er مثبت با روش های مبتنی بر هورمون درمانی (مانند درمان با داروی تاموکسی فن) درمان می شوند. تومورهای er منفی به هورمون درمانی پاسخ نمی دهند. با توجه به ماهیت چالش بر انگیز درمان تومورهای er منفی و پیش آگهی ضعیف این تومورها، روشن نمودن مکانیسم های مولکولی کنترل کننده بیان این ژن ضرورت دارد. آگاهی از این مکانیسم ها می تواند ما را قادر به بازگرداندن پاسخگویی تومورها به هورمون درمانی نموده و گزینه های درمانی جدیدی فراهم نماید. متیلاسیون پروموتر ژن یکی از مکانیسم های خاموشی ژن است که ممکن است به سبب برگشت پذیر بودن هدف خوبی برای رویکردهای درمانی جدید باشد. بنابراین به بررسی ارتباط بین متیلاسیون پروموتر er با فنوتیپ er منفی در تومورهای پستان، مشخصات کلینیکوپاتولوژی بیماران و بیان ژن در سطح mrna در 100 بیمار پرداختیم. همچنین برای شناسایی cpg های کلیدی، جزیره cpg را در کلونهای بدست آمده از تومورهای er منفی و مثبت نقشه برداری نمودیم. ابتدا متیلاسیون پروموتر با روش mspدر تومورها ارزیابی شده و نشان داده شد که er منفی بودن تومور با متیلاسیون ارتباط دارد. همچنین متیلاسیون er با منفی بودن گیرنده پروژسترون در تومورها ارتباط داشت. هیچ ارتباطی بین متیلاسیون er و سایر مشخصه های کلینیکوپاتولوژی بیماران دیده نشد. مطالعه بیان ژن er با روش real time pcr ارتباط بین میزان mrna و متیلاسیون ژن را نشان داد. در نهایت 55 جایگاه cpg در ناحیه ای به طول 583 جفت باز از جزیره cpg پروموتر er با روش توالی یابی بی سولفیتی در 131 کلون بدست آمده از تومورهای پستان ، ارزیابی شدند. الگوی متیلاسیون بدست آمده برای تومورهای er منفی با مدل in vitro بازفعالی گیرنده استروژن با داروهای اپی ژنتیکی متفاوت بودو این موضوع اهمیت یافتن مدلهای سلولی مشابه با تومورها را برای ارزیابی درمانهای اپی ژنتیکی جدید گوشزد می نماید.
مهدی آزاد سعید کاویانی
مطالعات انجام شده روی مکانیسمهای تکوینی و تکاملی گلبولهای قرمز منجر به دستیابی بشر به مفاهیم پایه و مهمی در ارتباط با مکانیسمهای عمومی تنظیم بیان ژن وشکل گیری بافتها شده است. تمایز اختصاصی به رده ارتیروئید و هر رده دیگری، شدیداً وابسته به تنظیم در سطح بیان ژن و فاکتورهای کنترلی خاص نظیر سیتوکین ها، فاکتورهای نسخه برداری ویژه، عناصر کنترل کننده چرخه سلولی، تکثیر،آپوپتوز و عناصر سیگنالینگ داخل سلول میباشد که گروهی از این فاکتورهای حیاتی در خونسازی عبارتند از: a) von hippel lindau ( vhl gene ) (1) b) runt-related transcription factor 3 ( runx-3 gene ) (2) c) calcium dependent adhesion e ( e cadherin gene ) (3) d) cyclin dependent kinase inhibitor 2a ( p16 gene ) (4) e) cyclin dependent kinase inhibitor 2b ( p15 gene ) (5) حال آنکه یکی از مکانیسم های مهم مرتبط با چگونگی تنظیم تمایز بافتی توسط فاکتورهای نسخه برداری خاص رده و دیگر عناصر دخیل در این پروسه ها، یک کلاس بزرگ از rna های کوچک غیر کد کننده به نام micro rnas می باشد که بیان mrna های کد کننده پروتئینهای عملکردی را تنظیم می کنند.(9-6) امروزه نیز بحث اپی ژنتیک به عنوان یک اصل غیرقابل انکار در تنظیم تمایز بافتی مطرح شده است که یکی از مکانیسم های مهم در رابطه با آن، متیلاسیون پروموتور ژنها و فاکتورهای نسخه برداری می باشد که در نهایت منجر به خاموش شدن ژنهای مورد نظر می گردد.(14-10) در این مطالعه ابتدا سلولهای بنیادی از خون بند ناف جدا شده و در آنها پس از کشت، وضعیت متیلاسیون در پروموتور ژنهای مذکور بررسی میشود.سپس با استفاده از میر 451، سلولهای بنیادی cd34+ جدا شده، به سمت رده اریترویید تمایز داده می شوند و در نهایت در آنها، وضعیت متیلاسیون روی پروموتور همان ژنها مجددا بررسی شده و در شرایط قبل و بعد از تمایز مورد مقایسه قرار میگیرد. ضمنآ جهت تایید اینکه همه تغییرات الگوی متیلاسیون بعد از تمایز، صرفآ مربوط به میر 451 بوده است، نیاز به یک کنترل، احساس میشود. بنابراین این تغییرات را در شرایطی که تمایز در حضور epo و بدون میر 451 صورت گرفته نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.
فاطمه بیطرفان مهرداد نوروزی نیا
ناباروری زوج ها یک مشکل جهانی بوده و بر طبق آمار سازمان بهداشت جهانی تقریبا یک زوج از هر هفت زوج تحت تاثیر مشکلات باروری یا کاهش باروری قرار می گیرد. در 50-20 درصد موارد علت ناتوانی زوجین برای داشتن فرزند، ناباروری مردان می باشد. ناباروری مردان یک اختلال هتروژن ناشی از فاکتورهای متعدد ژنتیکی و محیطی می باشد که منجر به نقص در اسپرماتوژنز می گردند. بر اساس مطالعات، ارتباط مثبتی بین غلظت فولات سرم با میزان تراکم، حرکت و مورفولوژی نرمال اسپرم ها وجود دارد. بنابراین احتمالا مسیر فولات در باروری مردان مهم می باشد. متیلن تتراهیدروفولات ردوکتاز (mthfr) یک آنزیم کلیدی درمتابولیسم فولات بوده و دارای نقش حیاتی در متعادل کردن ذخیره گروه های متیل بین سنتز dna و متیلاسیون آن می باشد. متیلاسیون dnaیکی از ویژگی های اپی ژنتیکی مهم می باشد که نقش حیاتی در تنظیم بیان ژن در اسپرماتوژنز دارد. موتاسیون های c677t و a1298cدر ژنmthfr باعث کاهش فعالیت آنزیم و به دنبال آن ناباروری مردان در برخی جمعیت ها می شوند. در این پژوهش، 303 مرد نابارور و 300 مرد بارور ایرانی جهت مطالعه پلی مورفیسم c677t، 131 مرد نابارور و 130 مرد بارور ایرانی برای مطالعه پلی مورفیسم a1298cبررسی شدند. پس از استخراج dna ژنومی از نمونه های خون این افراد، با استفاده از تکنیک pcr-rflpبررسی انجام گرفت. در پلی مورفیسم c677t فراوانی ژنوتیپ های cc، ct و tt در افراد نابارور به ترتیب 7/53%، 36% و 3/10% و در افراد کنترل به ترتیب 835/49%، 925/40% و 24/9% بود (458/0p=). در پلی مورفیسم a1298c فراوانی ژنوتیپ های aa، ac و cc در افراد نابارور به ترتیب 98/41%، 46/40% و 56/17% و در افراد کنترل به ترتیب 385/35%، 385/55% و 23/9% به دست آمد (066/0p=). در هر دو پلی مورفیسم تفاوت معنی داری در فراوانی ژنوتیپی بین افراد بیمار و کنترل مشاهده نشد (05/0p>). بررسی توام این دو پلی مورفیسم نشان دهنده ارتباط معنی دار بین هتروزیگوت های دو پلی مورفیسم c677t و a1298c در بین افراد بیمار و کنترل بود (035/0p=).
شهربانو رستمی کامران علی مقدم
چکیده: لوسمی پرومیلوسیتیک حاد (apl) زیر گروه خاصی از لوسمی میلوئیدی حاد (aml)است که مشخصه بارز آن جابجائی کروموزومی t(15;17)(q22;q12-21)با ایجاد ژن الحاقی pml/rara است. با معرفی درمانهای جدید مانند atra و آرسنیک تری اکساید(as2o3)، apl از یک بیماری بسیارکشنده به یک بیماری بسیار درمان پذیر تبدیل شده است. اثر ضد لوسمی as2o3 هم in vivo و هم in vito کاملا ثابت شده است ولی مکانیسم عملکرد آن هنوز به خوبی روشن نشده است. ریزrnaها (mirnas) نقش مهمی در آپوپتوز، تمایز، تومورزائی و حساسیت دارویی دارند. با این حال نقش mirnas در اثر ضد سرطانی as2o3 در لوسمی حاد قبلا مطالعه نشده است. در این مطالعه نقش بالقوه mirna در القاء اثرات ضد سرطانی as2o3 در رده های سلولی nb4، hl-60 و بیماران مبتلا به لوسمی پرومیلوسیتی حاد به دنبال درمان مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین درصد سلولهای موجود در فاز اولیه آپوپتوز با استفاده از تست annexin v در سلولهای nb4 و hl-60 به ترتیب در غلظت های 2 و 20 میکرومول از as2o3 مشاهده شد. در بیماران درصد سلولهای annexin v+/pi- در بیماران مختلف به میزان قابل توجهی متفاوت بود(طیف 21-3 درصد). با استفاده از تکنیک میکرواری مشخص شد که به ترتیب 33 و 144 mirnas در رده های سلولی nb4 و hl-60 نسبت به نمونه ای بدون تیمار تغییرات بیش از 5/1 برابری پیدا کردند. 31 مورد از این mirnas تغییر بیان یافته در هر دو رده سلولی مشترک بودند. از تکنیک realtime pcr برای تایید نتایج میکرواری شش mirnas (mir-20a* ، mir-22 ، mir-125b، mir-183، mir-326 ،mir-299-5p) انتخابی استفاده شد. در همه موارد بجز mir-299-5p تغییرات مشاهده شده در میکرواری و realtime pcr مشابه بود. از mirnas تایید شده افزایش بیان mir-22 در هر 5 بیمار apl درمان شده با as2o3 هم تایید شد. اهداف بالقوه mirnas با استفاده از نرم افزارهای pictar ، targetscan و diana microt پیش بینی شد و در نهایت مجموعه ای از ژنهای هدف بدست آمد که در روندهای مهم بیولوژیکی مانند آپوپتوز، تنظیم سیکل سلولی، تکثیر سلولی، تهاجم و تمایز درگیرند. در مجموع اطلاعات ما نشان داد as2o3 تغییرات قابل توجهی در پروفایل بیان mirna سلولهای apl و غیر apl ایجاد می کند. به نظر می رسد as2o3 حداقل بخشی از فعالیت ضد توموری خود را از طریق تغییر در الگوی بیان mirnas اعمال می کند.
ماریا ذهیری منصوره موحدین
با توجه به پیچیده و ناشناخته بودن فاکتور ها و مکانیسم ها ی موثر در روند اسپرم زایی انسان، در این تحقیق سیستم های مختلف کشت از نظر میزان کارآیی آنها در تکثیر و غنی سازی سلولهای بنیادی اسپرماتوگونیای انسانی مورد ارزیابی قرار گرفته است. پس از تعیین ماهیت، وضعیت کلونی زایی سلولهای اسپرماتوگونی انسانی در طی دو هفته کشت در گروه های مختلف بررسی شد. سپس بخشی از سلولها با macs برای gfr?-1 جداسازی شدند. وضعیت متیلاسیون اختصاصی با روش msp و بیان ژن با روش pcr کمی در ارتباط با ژن های اختصاصی سلول های زایا (integrin?6،integrin?1 و plzf ) و ژن های پرتوانی (oct-4, nanog, c-myc) در هر مرحله از کشت ارزیابی شده و به منظور بررسی کارائی، سلولهای اسپرماتوگونی حاصل از بهترین سیستم به موش مدل آزواسپرمی پیوند شد. نتایج نشان داد تعداد و قطر کلونی های حاصل از کشت در سیستم سوسپانسیون بیضه به طور معنی دار نسبت به سایر سیستم ها بالاتر بود ( 05/0p ). میزان بیان ژنهای اختصاصی سلولهای ژرم در گروه کشت سوسپانسیون بیضه و گروه جداسازی شده بطور معنی دار از بقیه گروه ها بالاتر بود ( 05/0p ?). میزان بیان ژنهای nanog و c-myc در گروه کشت سوسپانسیون سلولهای بیضه و گروه جداسازی شده بطور معنی دار نسبت به بقیه پایین تر بود ( 05/0p ?). بیان ژن oct-4 در گروه مذکور تفاوت معنی دار با دیگر گروه های هم کشتی نداشت ( 05/0p > ). الگوی متیلاسیون اختصاصی ژنهای مذکور در گروه های مختلف در طی روند کشت تغییری را نشان نداد. نتایج پیوند نشان دهنده نشست سلولهای پیوندی و شرکت آنها در اسپرماتوژنز و حضور اسپرم با منشاء دهنده انسانی بود. بنابراین استفاده از سیستم هم کشتی سوسپانسیون سلولهای بیضه در غنی سازی و تکثیر و حفظ عملکرد سلولهای اسپرماتوگونی انسانی موثر است.
فهیمه موسوی فرخنده بهجتی
زمینه و هدف :سرطان پستان بیش از 1/4(28درصد ) موارد سرطان زنان را تشکیل میدهد و عامل 15 درصد مرگ ومیر های ناشی از سرطان در زنان است. درپیدایش سرطان عوامل مختلفی درگیر می باشند وعلاوه بر مکانیسم های ژنتیکی ، مکانیسم های فرا ژنتیکی همچون اپی ژنتیک در آن نقش دارند. تغییرات اپی ژنتیک مانند متیلاسیون پروموتر و تغییر در ساختار کروماتین باعث خاموش شدن ومهار رونویسی ژنهای مختلف می شوند. dbc2یک ژن سرکوب کننده تومور است که در بازوی کوتاه کروموزوم شماره ی 8 قرار دارد.این ژن در 5/3 درصد از سرطانهای پستان حذف شده و بیان آن در نیمی از تومورهای پستان خاموش می شود. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت متیلاسیون ژن dbc2 در 40 زن مبتلا به سرطان پستانتک گیر و مقایسه آنها با 40 زن سالم می باشد. مواد و روشها:روش تشخیص متیلاسیون این ژن با تکنیک methylation specific pcr)msp ( انجام شد. نتایج :دربررسی وضعیت متیلاسیون مشاهده شد که در0 6 درصداز بیماران، ژن dbc2الگوی متیله مثبت داشته، در حالیکه در 40 درصد از بیماران الگوی متیله منفی دیده شد. همچنیندراکثریت افراد نرمال(75درصد) الگوی متیله منفیدیده شد وفقط در 25درصد از افراد نرمال الگوی متیله مثبت دیده شد. بحث و نتیجه گیری :تغییرات متیلاسیون غیر طبیعی ترجیحا در افراد بیمار دیده شد(p-value:0.01,odd ratio :2/143)این یافته ها پیشنهاد می کند که متیلاسیون غیر نرمال در پروموتور ژن dbc2 شاید مسئول بیان کاهش یافته ژن dbc2در سرطان پستان باشد.
مومنه محمدی سعید کاویانی جبلی
چکیده استفاده از داروهایی با توان القای تولید هموگلوبین جنینی به عنوان راه کار درمانی نوین در درمان ? – هموگلوبینوپاتی ها بویژه ? – تالاسمی و بیماری داسی شکل (scd) مورد توجه قرار می گیرد. داروهای القا کننده بیان ژن ? گلوبین شامل هیدروکسی اوره، داروهای مهارکننده آنزیم هیستون داستیلاز (hdac inhibitors) مانند سدیم بوتیرات و آزاسیتیدین و دسی تابین، و همینطور داروهای تعدیل کننده سیستم ایمنی مانند پمالیدوماید و لنالیدوماید و تالیدوماید می توانند سبب کاهش تجمع زنجیره های ? گلوبین اضافی در پیش سازهای اریتروئیدی و بهبود وضعیت عدم تعادل نسبت زنجیره های آلفایی به زنجیره های غیر آلفایی گردند. در این مطالعه بررسی اثر دو داروی تالیدوماید وسدیم بوتیرات به صورت مجزا و ترکیبی روی القای بیان هموگلوبین جنینی در سلول های پیش ساز اریتروئیدی مشتق از سلول های cd133+ در in vitro انجام گرفت. آنالیز نتایج فلوسیتومتری نشان داد حدود 95% از سلول های تخلیص شده، cd133+ بودند. نتایج حاصل از real-time pcr نیز حاکی از افزایش سطح mrna ژن ? گلوبین در گروه های سلولی تیمار شده با غلظت های مختلف از تالیدوماید، سدیم بوتیرات و ترکیب دارویی تالیدوماید/سدیم بوتیرات در مقایسه با گروه کنترل می باشد. همچنین نتایج حاصل از real-time pcr نشاندهنده افزایش سطح mrna ژن ? و ? گلوبین در گروه های سلولی تیمار شده با غلظت های مختلف از تالیدوماید، سدیم بوتیرات و ترکیب دارویی تالیدوماید/سدیم بوتیرات به میزان در مقایسه با گروه کنترل می باشد (p< 0.05).
رجاء الحذیفی سعید کاویانی
چکیده: مقدمه : msc سلولهای بنیادی غیر هماتوپوتیک استرومای مغز استخوان چند قوه ای است که می تواند به رده های مختلف سلولهای استرومایی ، سلولهای استخوانی وغضروف تبدیل شود . فرایندهای زیادی روی تمایز msc به استئوبلاستی تاثیر گذار است .از این فرایندها ، مسیر های پیام رسان مانند پیام رسان wnt است که ژن apc به عنوان کنترل کننده مولکول ?-catenin بوده وبیان آن در طول تمایز استئوبلاستی تغییر پیدا می کند. متیلاسیون dna یکی از مکانیسم های موثر جهت تنظیم بیان ژن می باشد. الگوی متیلاسیون ژن apc که تا حالا بررسی نشده است در این تحقیق مشخص شد. مواد و روشها : پس از جدا سازی وتکثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی ، القاء تمایز استئوبلاستی با استفاده از محیط تمایزی صورت گرفت. استخراج rna و dna در هفته اول ، دوم وسوم تمایز و همچنین از سلول بنیادی تمایز نیافته انجام شد . وضعیت متیلاسیون ژن apc با روش msp ارزیابی شد. نتایج : نتایج به دست آمده حاکی این است که ژن apc در طول تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی به استئوبلاست هیپو متیله می باشد ، وهیچ تغییری در متیلاسیون ژن مشاهده نشده است. بحث : تحقیقات قبلی نشان داده اند که ژن apc در تمایز استئوبلاستی نقشی مهمی ایفا می کند . تحقیقات جدید نشان داده اند که متیلاسیون dna تاثیر زیادی روی بیان ژنها ندارد وبیشتر تغییرات هیستونی روی بیان ژن تاثیر گذار است . در این تحقیق ژن در طول تمایز هیپو متیله بوده واین امر نشان دهنده عدم تاثیر متیلاسیون روی بیان این ژن می باشد.
فاطمه حسینی مهرداد روانشاد
مقدمه: یکی از حوزه های مهم در اپی ژنتیک متیلاسیون dna است که برروی دی نوکلئوتید cpg در ژنوم رخ داده وموجب کنترل رونویسی وبیان ژن مورد نظر می شود. در ژنوم ویروس هپاتیت b سه جزیره غنی از دی نوکلئوتید cpg وجود دارد که تمایل شدیدی به متیله شدن نشان داده اند. هدف از این مطالعه تعیین الگوی متیلاسیون ژن x ویروس هپاتیت b در بیماران مبتلا به این ویروس است. مواد وروش ها: جمعیت هدف بررسی در این مطالعه 45بیمار مبتلا به ویروس هپاتیت ب بود که براساس حضور یا عدم حضور آنتی ژن e به دوگروه (24نمونه hbeagpositive و 21 نمونهhbeagnegative) تقسیم شدند. dna ژنومی ویروس از نمونه های سرمی افراد مبتلا استخراج و جهتتعیین میزان متیلاسیون با بی سولفیت سدیم تیمارشدند. سپس با دوگروه پرایمر متیله وغیرمتیله توسط روش msp مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج: میزان متیلاسیون در نمونه های سرمیمبتلا به ویروس به طور کلی 8/38درصد بدست آمد و این نرخ در بیماران hbeagpositive8/20درصد و در مبتلایان hbeagnegative بود به این ترتیب میزان متیلاسیون در نمونه سرمی افراد مبتلابه هپاتیت bمزمنhbeagnegative به طور معناداری بیشتر ازمیزان متیلاسیون dna ویروس در افراد مبتلاhbeagpositive می باشد،که صحت آن p=0.02تایید گردید. بحث: متیلاسیون ژنوم هپاتیت b می تواند به عنوان یک مکانیسم جدید برای کنترل پیشرفت عفونت ویروسی و همچنین ایجاد مراحل بالینی مختلف در بیماران مبتلا در نظر گرفته شود.بنابراین بدست آوردن الگوی های مختلف متیلاسیون dna از اهمیت ویژه ای برخوردار است در این مطالعه میزان متیلاسیون در بیماران hbeagnegative به طور معناداری بالاتر از افرادhbeagpositive تعیین شد.(p=0.02) کلید واژه: هپاتیت ب، متیلاسیون dna
سحر بیرانوند مهرداد نوروزی نیا
یکی از مهمترین نگرانی ها در زنان باردار، سقط مکرر با شیوع 1 در هر 300 بارداری بوده که عامل آن گاهی اوقات اختلالات خودایمنی می باشد. سقط مکرر در زنان باردار با آنتی بادی هایی مانند آنتی فسفولیپید و آنتیtpoمشاهده میشود. تعداد تکرارهای cgg در 5utr-fmr1با خودایمنی در ارتباط می باشد. افزایش در تعداد تکرارهای fmr1 با سندرم فراژیل x مرتبط است. محدوده نرمال بین 5-54 تکرار می باشد. عملکرد نرمال تخمدان با تکرارهای (26-34) براساس دو نوع مجزا از ساب ژنوتیپ های تخمدانی hetrozygous-norm/low با کمتر از 26و hetrozygous-norm/high با بیشتر از 34 تکرار در ارتباط می باشد. پدیده خودایمنی با ساب ژنوتیپhetrozygous-norm/low مرتبط می باشد. این مطالعه جهت ارزیابی ارتباط بین تعداد تکرارهای cgg با سقط مکرر در بیماران ایرانی طراحی شده است. در این مطالعه 50 زنبدون سابقه سقط مکرر و زیر 37 سال (دارای حداقل دو فرزند) با کاریوتایپ و ژنوتیپ mthfr نرمال با 50 زن زیر 37 سال با سابقه ی 3 سقط یا بیشتر جهت مقایسه تعداد تکرارهای cgg بررسی شدند. تکنیک long range pcr جهت تکثیر 5utr ژن fmr1مورد استفاده قرار گرفت و نتایج تست با نرم افزار total lab تحلیل شدند.در نهایت نتایج نشان میدهد که در گروه نرمال 14 نفر و در گروه افراد مبتلا به سقط مکرر 10 بیمار دارای ساب ژنوتیپ hetrozygous -norm/lowمی باشند. بنابراین تفاوتمعنی داری بین ساب ژنوتیپ های hetrozygous -norm/lowدر زنان نرمال و بدون سابقه ی سقط با زنان دارای سابقه ی سقط مکرر وجود داشت (p-value <0.05).این اولین گزارش مبنی بر ارتباطساب ژنوتیپ های ژنfmr1 و سقط مکرر است. مطالعات بعدی جهت بررسی سایر علل مورد نیاز می باشد.
سلیمه هاشم پور مهرداد نوروزی نیا
مقدمه : سلولهایبنیادیمزانشیمی (msc) سلولهایبنیادیغیرهماتوپوتیکاسترومایمغزاستخوانچندقوهایبودهکهمیتوانندبهردههایمختلفازجملهسلولهایچربی،سلولهایاستخوانیوغضروفیتمایریابند. فرآیندهایمختلفیرویتمایزmscبهسلولهایاستئوبلاستیتاثیرگذارمیباشندکهازاینجملهمسیرپیامرسانwntحائزاهمیتویژهایمیباشد. دراینمسیرپیامرسان،مولکولهایsfrpازجملهsfrp1بهعنوانکنترلکنندهمنفیاینمسیرپیامرسانایفاینقشمیکند. دراینتحقیقبررسیاثردارویزولدرونیکاسیدبهعنوانیکدارویموثردرتمایزاستئوبلاستیدرکاهشبیانsfrp1بهعنوانآنتاگونیستمسیرپیامرسانwntکانونیموردبررسیقرارگرفت. موادوروشها : پسازجداسازیوتکثیرسلولهایبنیادیمزانشیمی،القایتمایزاستئوبلاستیبااستفادهازمحیطتمایزیصورتگرفت. استخراجrnaدرهفتهاول،دوموسومتمایزوهمچنینازسلولبنیادیتمایزنیافتهانجامشد. پسازتهیهcdnaارزیابیبیانژنsfrp1درزمانهایمذکوربااستفادهازتکنیکreal time pcrانجامگرفت. نتایج : نتایجبدستآمدهازآنالیزفلوسیتومتریورنگآمیزیآلیزارینردحاکیازتمایزموثرسلولهایبنیادیمزانشیمیبهردهاستئوبلاستیطیتیمارداروییبازولدرونیکاسیدمیباشد. همچنیننتایجبهدستآمدهازreal time pcrحاکیازایناستبیانژنsfrp1بهدنبالتیمارداروییبازولدرونیکاسید،درروز 21 ازتمایزاستئوبلاستیبهطورمعنیداریکاهشمییابد(05/0(p< بحث : نتایجبدستآمدهنشانمیدهندکهتیمارداروییبازولدرونیکاسیدمیتواندسببکاهشقابلتوجهsfrp1بهعنوانآنتاگونیستمسیرwntکانونیوفعالسازیغیرمستقیماینمسیرپیامرسانگردد.
مسیح بهار مهرداد نوروزی نیا
هدف: اختلال دوقطبی 1 یک اختلال روانی شایع با اتیولوژی کمپلکس است. ژن دیسبیندین، که در موقعیت 6p22.3 با برخی اختلالات سایکوتیک ازجمله اختلال دوقطبی به شمار می رود. کاهش بیان دیسبیندین، عامل احتمالی اثر پاتوفیزیولوژیک این ژن در اسکیزوفرنیا در نظر گرفته می شود و در لنفوسیت بیماران اسکیزوفرنی نیز نشان داده شده است. لذا به نظر می رسد افزایش متیلاسیون پروموتر دیسبیندین که غالباً با کاهش بیان مرتبط است، در دو گروه بیمار و سالم تفاوتی را قائل شود. بدین ترتیب اهداف مطالع? حاضر، بررسی مورد-شاهدی بیماران ایرانی از نظر ژنوتیپ ها و هاپلوتیپ هایی از ژن دیسبیندین که در جمعیتهای مختلف با این بیماری مرتبط شناخته شده و بررسی تغییرات اپی ژنتیکی متیلاسیون پروموتر این دسته از بیماران نسبت به جمعیت کنترل است. مواد و روش ها: این پژوهش بر اساس، اثر هشت پلی مورفیسم 2619538rs، 2743852rs، 1018381rs ، 2619522rs، 2005976rs، 2619528rs، 1011313rs و 3213207rs که در مطالعات پیشین گزارش شده اند، طراحی شده و هاپلوتیپ های آنها در جمعیتی 124 نفری متشکل از 44 بیمار دوقطبی 1 و 80 کنترل همخوان به روش واکنش چندگانه پلیمریزاسیون زنجیره ی مختص آلل (multiplex allele-specific pcr) بررسی شده¬است. به این منظور snpهای خاص بررسی شدند. تایید روش با توالی سنجی مستقیم صورت پذیرفت. همچنین متیلاسیون جزایر cpg پروموتر ژن پس از تیمار بی سولفیتی نمونه ها، به صورت کمی به روش high-resolution melting real time بررسی شد. یافته ها: یافته های بررسی ما تقریباً همخوان با مطالعات پیشین در جمعیتهای دیگر، ارتباطی میان ژنوتیپ تکsnpها و اختلال دو قطبی 1 نشان ندادند. در آنالیز آللها، تنها آلل g پلی مورفیسم 2005976rs، به عنوان عامل خطر تفاوت، آماری معنی داری (05/0p<) بین گروه مبتلا و شاهد نشان داد. برخلاف نتایج مطالعات قبلی، هیچ یک از هاپلوتیپها در مطالع? ما رابطه آماری معنی داری با اختلال دوقطبی 1 نشان ندادند. در مورد متیلاسیون پروموتر، اندازه گیری های کمی میان گروه مبتلا و شاهد، تفاوت آماری معنی داری (05/0p<) نشان دادند. نتیجه گیری: نتایج ما یافته های اولیه ایست که می تواند حاکی از آن باشد که متیلاسیون پروموتر ژن دیسبیندین در لنفوسیتهای خون محیطی، با بررسی های بیشتر ممکن است بتواند به عنوان احتمالاً یک بیومارکر در آینده در این دسته از بیماریها به کار رود.
شادی اسمعیلی سعید کاویانی
زمینه و هدف:سلولهای بنیادی مزانشیمی، سلولهایی هستند که توانایی خود بازسازی و در نهایت تمایز به انواع متعدد سلول را دارند. این سلولهای بنیادی اساسا از مغز استخوان منشا میگیرند اما قابل برداشت از بافت چربی، تاندون، خون محیطی، ماهیچه اسکلتی و اخیرا استخوان ترابکولار نیز می باشند. سلولهای بنیادی مزانشیمی می توانند به رده های استخوان ساز، چربی ساز، غضروف ساز وماهیچه ساز تمایز یابند ]1[. سلولهای بنیادی مزانشیمی در تعداد وسیعی در انسان بالغ، در مغز استخوان و بافت چربی یافت می شوند و به طور وسیعی به علت داشتن توانایی درمان بیماری های انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. به علت نقش درمانی سلولهای بنیادی مزانشیمی در شرایط متنوعی از جمله نقص های استخوانی و غضروف، بیماری قلبی ایسکمیک و ایسکمی مغزی روشن ساختن مکانیسم های دقیقی که سرنوشت سلول بنیادی مزانشیمی را هدایت می کند، مهم است ]2[. فرایند تمایز سلولهای بنیادی از حالت پرتوان به سلولهای متعهد مستلزم بروز تغییرات کلی در الگوی بیان ژن در آنهاست که از شناخته شده ترین آنها تغییرات اپی ژنتیکی است. مکانیسم های اپی ژنتیک شامل متیلاسیون تغییراتی در سطح هیستون ها و تنظیمات وابسته به rna های غیر کد کننده می شود که به عنوان عوامل اصلی کنترل بیان ژن در طی رشد و نمو سلول مطرح هستند ]3[. تنظیم اپی ژنتیک بر پایه تغییرات قابل توارث در الگوی بیان ژن است که بدون تغییر در توالی نوکلئوتید اولیه رخ می دهد. این تغییرات هنگام تقسیم میتوز و میوز سلول باقی می ماند و اغلب تا نسلهای متعددی طول می کشد. یک مثال پایه ای از تنظیم اپی ژنتیک زمانی رخ می دهد که سلول در نهایت تمایز می یابد ]2[. متیلاسیون dna بیشتر در ناحیه ی نوکلئوتیدهای جزایر cpg رخ می دهد. این نواحی بیشتر در ناحیه پروموتور 60% ژن های انسانی واقع شده است. نواحی cpg island در بافت های طبیعی معمولا به صورت غیرمتیله وجود دارند که این امر سبب بیان ژن های لازم در حضور فاکتورهای رونویسی مناسب می شود. میتلاسیون cpg island موجود در پروموتور در ارتباط با ساختار بسته کروماتین و خاموشی ژن های مربوط به رونویسی می باشد ]4[. بافت چربی سفید مکانی مهم در بدن برای ذخیره انرژی است. نقص آدیپوسیت می تواند به علت فرآیندهایی باشد که از بیرون بافت چربی منشا می گیرند مثل تخریب اتوایمیون و یا از مکانیسم های داخلی مانند تولید پروتئین های مضر در آدیپوسیت ها. آدیپوسیت های بالغ از سلولهای پری کرسور مزانشیمی مشتق می شوند که به مسیر آدیپوژنیک متعهد شده اند. مراحل اولیه در این فرایند بیان زودگذر فاکتورهای رونویسی cebpb و cebp-? است که منجر به تشکیل پری آدیپوسیت ها می شود و به وسیله بیان ppar? و srebp1/add1 و cebp? دنبال می شود و منجربه تمایز به آدیپوسیت بالغ می گردد ]5[. در سالهای اخیر چاقی، به عنوان یک نگرانی که تهدید کننده سلامتی میباشد در آمده است. توده چربی سفید ارگانی اندوکرین است که نه تنها نقش فعال و مرکزی در تنظیم تعادل انرژی بازی می کند بلکه نقش اساسی در تعدادی از فرایندهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی نیز دارد. بنابراین درک چگونگی فرایندهای تمایز آدیپوست می تواند ما را در تنظیم تعداد و عملکرد این سلولها در ارگانیسم بالغ کمک کرده و در نتیجه در درمان و تسکین بیماری های متابولیک همچون چاقی و دیابت به ما یاری رساند.مواد و روش ها: در این مطالعه بعد از تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان سه فرد نرمال به آدیپوسیت در محیط آزمایشگاه بیان کمی و کیفی ژن ppargamma به عنوان مهمترین فاکتور نسخه برداری و الگوی متیلاسیون dna قبل و بعد از تمایز به چربی بررسی شد. نتایج و یافته ها: بیان این ژن بعد از تمایز افزایش قابل ملاحظه ای را نشان داد اما الگوی متیلاسیون قبل و بعد از تمایز تغییری نیافت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های حاصل ppar? به عنوان یکی از فاکتورهای با اهمیت در تمایز سلول های فیبروبلاست و mscs به آدیپوسیت عمل می کند و می توان با مهار و یا تحریک بیان آن در درمان بیماری های مختلف از جمله چاقی مفرط، آنمی آپلاستیک و استئوپروزیس از آن استفاده کرد. اما متیلاسیون dna در این روند نقشی نداشته و باید به دنبال مکانیسمهای اپی ژنتیک دیگری بود.
مهدی شکوری خمارتاش حسین عبدل تهرانی
توالی های تکراری متوالی کوتاه(str)، امروزه اهمیت زیادی در تعیین هویت در پزشکی قانونی، تعیین نقشه های ژنومی و آنالیزهای پیوستگی ژنی دارند. به طور تخمینی حدود 400 میلیون مارکر str در ژنوم وجود دارند که اکثر آن ها دارای الل های پلی مورفیک با طول های متفاوتی هستند. تفاوت در طول آلل ها ناشی از تفاوت در تعداد دفعاتی است که توالی منومر اصلی تکرار شده است. از آنجایی که str ها به راحتی توسط تکنیک pcr قابل تکثیر می باشند، روش بررسی str ها به کمک pcr یا str typing ، تکنیک بسیار مفیدی در زمینه تعیین پروفایل dna ژنومی می باشد. این روش بسیار حساس تر از تکنیک های سنتی مانند rflp است. به علت وجود همین مزایا این مارکرها به عنوان مارکر های انتخابی در تعیین هویت در پزشکی قانونی خصوصاً در مورد نمونه های تخریب شده نقش مهمی ایفاء می کنند. در این مطالعه 12 لوکوس str که شامل tho1، tpox، csf1po، d16s539، d7s820، d13s317، d5s818، d8s1179، d18s51، fga، d2s1338 و d3s1358 می باشند مورد بررسی قرار گرفتند. بمنظور صرفه جویی در وقت و هزینه بررسی این لوکوس ها در 4 سیستم pcr-triplex طراحی و راه اندازی شد. تعداد 120 نمونه خون از افراد غیر خویشاوند با هویت نژادی مشخص بصورت تصادفی گرفته شد. dna ژنومی نمونه ها استخراج گردید و توسط triplex-pcr های طراحی شده لوکوس های مورد نظر تکثیر گردید و محصول pcr توسط الکتروفورز با ژل پلی اکریلامید مورد تجزیه قرار گرفت واز نتایج بدست آمده اندازه باندهای حاصل ازtriplex-pcr به وسیله نرم افزار total lab مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. در نهایت محاسبه فرکانس اللی 12 لوکوس مذکور با آنالیز آماری نتایج، نشان داد که تمام لوکوس ها به جزء tpox دارای پلی مورفیسم بالایی هستند. کلید واژه: پروفایل dna، triplex pcr ، str ، rflp