نام پژوهشگر: ولی الله دبیدی روشن
حامد زارع ولی الله دبیدی روشن
اثر وضعیت هیدراسیون بر برخی شاخصهای اکوکاردیوگرافی کشتی گیران فرنگی کار به دنبال اجرای یک کارسنج دستی بررسی های نشان دهنده تاثیر منفی آبزدایی بر اجرای ورزشی و همینطور سیستم ایمنی افراد است. در حالیکه در رابطه با اثرات سطوح آبگیری بر روی متغیرهای اکوکاردیگرافی مطالعات اندکی انجام شده است. هدف این پژوهش بررسی اثر وضعیت هیدراسیون بر برخی متغیرهای اکوکاردیوگرافی نظیر برونده قلبی ، حجم پایان سیستولی و حجم پایان دیاستولی به عنوان شاخصهای مهم برای افزایش بهبود عملکرد در کشتی گیران فرنگی کار بوده است. در این پژوهش 14 کشتی گیر فرنگی کار در دامنه وزنی و سنی مشخص به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. سپس هر یک از آزمودنی ها تمرین تناوبی چرخ کارسنج دستی را اجرا کردند و به دنبال آن متغیرهای اکوکاردیوگرافی هر نفر محاسبه شد، آنگاه آزمودنیها 5 درصد از وزن بدن خود را در سونای خشک از دست دادند و مجددا قرارداد تمرینی کارسنج دستی . اندازه گیری شاخص های اکوکاردیوگرافی به صورت کاملا مشابه با مرحله قبل انجام گردید برای کنترل اثر گرمای سونا بر شاخصهای اکوکاردیوگرافی گروه کنترل نیز در معرض سونا قرار گرفتند با این تفاوت که برای جلوگیری از آبزدایی آب نوشیدند. آنگاه آزمودنیها به مدت تقریبا 20ساعت با استفاده از آب معدنی های مشخص و متناسب با میزان آب از دست رفته مجددا آبگیری شدند و برای سومین بار اجرای قرارداد تمرینی کارسنج دستی و محاسبه شاخصهای اکوکاردیوگرافی با شرایط کاملا مشابه با مرحله قبلی اجرا شد نتایج پژوهش حاکی از آن بود که اگرچه کاهش 5 درصدی وزن بدن از طریق آبزدایی باعث تغییر بعضی از شاخصهای اکوکاردیوگرام افراد می گردد، آبگیری مجدد در طی این مدت باعث بازیافت کامل این شاخص ها در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل نشده است.
مهدیه ساورعلیا اکبر حاجی زاده مقدم
هدف: هدف از این تحقیق بررسی تأثیر 8 هفته تمرین منظم هوازی همراه با مصرف مکمل باریجه بر شاخصهای ساختاری(حجم گلومرولی، حجم فضای ادراری و قطر لوله های پروکسیمال و دیستال) و عملکردی(کراتینین، bun و سیستاتین c) بافت کلیوی در موش های مبتلا به پرفشار خونی بوده است. روش شناسی: 40 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 5 گروه شم(سالین)، l-name، تمرین هوازی8 هفته ای، مکمل باریجه و ترکیبی از تمرین و مکمل باریجه تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی برای گروه تمرینی و ترکیبی عبارت بود از: دویدن روی نوار گردان بدون شیب که به مدت 64-25 دقیقه و با سرعت 22- 15 متر در دقیقه اجرا شد. این برنامه به مدت 8 هفته و هر هفته نیز در 5 جلسه اجرا شد. برای ایجاد پرفشار خونی در موش ها نیز از محلول آنالوگ ال-آرژنین متیل استر(l-name) استفاده شد که با دوز10 میلی گرم در لیتر به ازای هر کیلو گرم از وزن بدن 6 روز در هفته و به مدت 8 هفته به صورت درون صفاقی تزریق شد. ضمنا باریجه نیز روزانه 90 میلی گرم در لیتر به ازای هر کیلو گرم وزن بدن، 5 روز در هفته و به مدت 8 هفته به موش های صحرایی گروه های باریجه و ترکیبی و از طریق گاواژ خورانده شد. برای ارزیابی شاخصهای عملکردی پس از کشتار به میزان 10 سی سی خون مستقیما از قلب بیرون کشیده شد و به آزمایشگاه انتقال داده شد. همچنین برای ارزیابی تغییرات ساختاری بافت کلیه، اسلایدهای میکروسکوپیک تهیه شده مورد بررسی و تجزیه تحلیل هیستولوژیک قرار گرفت. برای بررسی تغییرات معنی داری از روش آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تزریق درون صفاقی l-name باعث افزایش پرفشار خونی(که با افزایش فعالیت آنزیم مبدل آنژیوتانسین یا ace مشخص شد)و همینطور افزایش معنادار شاخص های ساختاری و عملکردی کلیه و همچنین وقوع اسکلروز گلومرولی در مقایسه با گروه شم شد. اجرای تمرین هوازی و مکمل باریجه به صورت ترکیبی باعث کاهش معنادار ace و مقادیر شاخص های مرتبط با ساختار و عملکرد کلیه در مقایسه با گروه l-name شد. همچنین اسکلروز گلومرولی در گروه تمرین + مکمل باریجه دیده نشد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که بکارگیری رویکردهایی مانند تمرینات منظم دویدن به همراه مکمل باریجه با مهار پرفشار خونی می توانداثرات حفاظتی مثبتی بر ساختار و عملکرد بافت کلیه مبتلایان به پرفشار خونی مزمن داشته باشد.
کاوه شکوهی ولی الله دبیدی روشن
1-1. مقدمه هرساله انجمن سرطان آمریکا به تخمین میزان مورد انتظار مبتلایان جدید به سرطان و همچنین میزان مرگ و میر در آمریکا می پردازد و داده های مربوط به شیوع آن را جمع آوری می کند. به گزارش این انجمن سرطان یکی از عوامل اصلی مرگ و میر است. خوشبختانه میزان مرگ و میر ناشی از سرطان نسبت به دو دهه گذشته پیوسته در حال کاهش بوده است. علی رغم کاهش مرگ و میر ناشی از این بیماری، سرطان به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل مرگ و میر همواره ذهن محققان را به عنوان یک بیماری خطرناک به خود مشغول کرده است. پیش بینی این انجمن برای مبتلایان و میزان مرگ و میر سال 2010 به ترتیب 1,529,560 و 569,490 نفر بوده است(انجمن سرطان آمریکا 2010). . در دهه های گذشته همواره محققان جامعه پزشکی و ورزشی جهت کاهش این ارقام تلاش نموده اند. در این راستا محققان همواره در صدد یافتن درمانی برای این بیماری بوده اند. استفاده از داروهای ضد سرطانی به دلیل سمیتی که در ارگان های مختلف ایجاد می کنند، همواره به عنوان یک مشکل اساسی مطرح بوده است. مکانیزم تولید سمیت ایجاد شده توسط داروهای ضد سرطانی تولید رادیکال های آزاد گونه های اکسیژنی فعال(ros) بیان شده است. اطلا عات قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد فعالیت بدنی منظم با شدت متوسط از طریق افزایش دفاع آنتی اکسیدانی میتواند بدن را در برابر رادیکال های آزاد مقاوم کند. مطالعات نشان می دهد متالوتیونئین (mt) تحت شرایط استرس اکسایشی انباشته می شود. در واقع این پروتئین ازجمله عوامل ضد اکسایشی محسوب می شود و نقش اساسی در فعالیت های ضد آپوپتوزی سلول در شرایط پاتولوژیکی مختلف مانند پاکسازی و مهار تشکیل ros بازی می کند. همچنین آنتی اکسیدان های آنزیمی کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز (gpx) نیز از طریق مهار ros نقش مهمی را ایفا می کنند. از اینرو تحقیق حاضر به بررسی این مقوله می پردازد و تلاش دارد تا با بررسی تاثیر تمرینات هوازی بر آنتی اکسیدانت های آنزیمی و غیر آنزیمی متعاقب القای دوز های مختلف دوکسوروبیسین (dox) بپردازد. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی دو سوال اساسی است؛ اول این که؛ آیا افزایش طول دوره تمرینیاز 3 به 6 هفته تمرین تاثیری بر تغییرات آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیر آنزیمی بافت قلب دارد؟ دوم این که؛ کدام یک از دوره های تمرینی قادر است سمیت قلبی ناشی از dox را به نحو موثرتری کاهش دهد؟ اهداف پژوهش هدف کلی هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرینات هوازی بر تغییرات آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیر آنزیمی متعاقب مسمومیت قلبی ناشی از القای دوکسوروبیسین در موش های صحرایی نر است. اهداف اصلی ? تعیین تاثیر 3 هفته تمرین هوازی بر تغییرات مقادیر gpx، کاتالاز، متالوتیونئین و تروپونین بافت قلب موش های صحرایی نر متعاقب القای dox با دوز 10 و یا 20 میلی گرم/ کیلوگرم در مقایسه با گروه دارونما. ? تعیین تاثیر 6 هفته تمرین هوازی بر تغییرات مقادیر gpx، کاتالاز، متالوتیونئین و تروپونین قلبی بافت قلب موش های صحرایی نر متعاقب القای dox با دوز 10 و یا 20 میلی گرم/ کیلوگرم در مقایسه با گروه دارونما. خلاصه ای از نحوه انجام پژوهش و یافته ها هدف اصلی از این پژوهش، بررسی اثر تمرینات هوازی بر تغییرات آنتی اکسیدانت های آنزیمی و غیر آنزیمی متعاقب مسمومیت قلبی ناشی از القای دوکسوروبیسین در موش های صحرایی نر بود. پس از جمع آوری اطلاعات و هماهنگی های اولیه 72 سر موش صحرایی نر با میانگین وزنی 250 گرم انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین 3 و 6 هفته ای و کنترل تقسیم شدند(جدول 3-1). برای کنترل اثر سن بر شاخص های مورد نظر در پژوهش، تمام گروه ها در دامنه سنی تقریبا مشابهی به دنبال اعمال متغیر های مستقل پژوهش یعنی 3 و 6 هفته ورز هوازی و دوز های متفاوت، کشته شدند. همه ی گروهها به دنبال 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی به صورت تصادفی در گروه های 3 و 6 هفته ای قرار داده و دوز های 10 و 20 میلی گرم از داروی dox و یا 10 میلی گرم محلول 9% دارو نما را دریافت نمودند. موشها 24 ساعت پس از تزریق و متعاقب 12 ساعت ناشتایی کشته شدند. پس از تجزیه و تحلیل متغیرهای وابسته تحقیق با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه مشخص شد که: الف) سه هفته تمرین هوازی موجب افزایش معنی دار در مقادیر gpx در مقایسه با گروه کنترل شد ، همچنین تزریق داروی dox با دوز های متفاوت 10 و 20 میلی گرم پس از 3 هفته تمرین استقامتی پیشرونده منظم، تفاوت معنی دار بین سطوح mt، gpx و سطوح تروپونین i در مقایسه با دوز های مشابه در گروه کنترل شد، اما مقادیر کاتالاز فقط پس از تزریق دوز 20 میلی گرم متعاقب 3 هفته ورزش هوازی تغییر معناداری را نشان داد. ب) تمرینات هوازی پیشرونده به مدت شش هفته موجب افزایش معنی دار در مقادیر gpx در مقایسه با گروه کنترل گردید، بعلاوه تزریق داروی dox با دوز های متفاوت 10 میلی گرم پس از 6 هفته تمرین استقامتی پیشرونده منظم، تفاوت معنی دار بین سطوح mt، gpx و سطوح تروپونین در مقایسه با دوز 10 میلی گرم در گروه کنترل و تفاوت معنی دار پس از تزریق دوز 20 میلی گرم در مقادیر کاتالاز، gpx و mt و همچنین مقادیر تروپونین i در مقایسه با دوز همسان در گروه کنترل گردید. نتیجه گیری القای dox بویژه با دوز 20 میلی گرم با افزایش آسیب قلبی- که با افزایش تروپونین قلبی نشان داده شد- همراه بوده است. اجرای تمرینات هوازی در قبل از القای دوزهای مختلف dox تا حدی از مسمومیت قلبی جلوگیری نمود و این اثرات پیشگیرانه بویژه متعاقب دوره تمرینی 6 هفته ای مشاهده شد. اگرچه سه هفته ورزش هوازی موجب کاهش مقادیر تروپونین قلبی و افزایش مقادیر gpx گردید، اما مقادیر آنتی اکسیدانت ها بویژه سطوح gpx فقط پس از دوره های طولانی تر یعنی تمرین استقامتی 6 هفته ای افزایش معنی دار را نشان داد. عدم افزایش در مقادیر mt و کاتالاز حتی پس از 6 هفته ورزش استقامتی گواه بر پائین بودن ظرفیت ضداکسایشی قلب حتی در آزمودنی های سالم و جوان است.
مریم پیش سرایان ولی الله دبیدی روشن
هدف از این مطالعه مقایسه اثرات برگشت به حالت اولیه فعال درون و بیرون آب و مصرف مکمل کراتین بر پاسخ ضربان قلب شناگران و برخی از شاخصهای فیزیولوژیک خستگی (اینترفرونگاما، آمونیاک، اوره و پروتئینتام) آنان طی شنای سرعتی بود. روش شناسی: 16 مرد شناگر (سن 4+15، 12+75 کیلوگرم) به طور تصادفی به دو گروه بر اساس برگشت به حالت اولیه داخل و خارج آب تقسیم شدند (با و بدون مصرف کراتین). شناگران 6 دوره شنای 50 متر سرعتی با دوره های استراحت دو دقیقهای به دو شکل درون و بیرون آب انجام دادند. در گروه مصرف کننده مکمل، 20 گرم کراتین 4 بار در روز به مدت 6 روز مصرف شد. و ضربان قلب طی 80 ثانیه برای هر دو وضعیت محاسبه شد. بعد از مرحله سوم و ششم شنا غلظت اینترفرونگاما، آمونیاک، اوره و پروتئینتام در خون اندازهگیری و میزان احساس بر طرف شدن خستگی و احساس فعالیت، قبل و بعد از هر مرحله از شنا محاسبه شد. از آنالیز واریانس در اندازه گیریهای مکرر و از آزمونt مستقل به ترتیب برای اندازه گیری تغییرات درون گروهی و بین گروهی هر شاخص استفاده شد. نتایج: اجرای وهلههای تناوبی شنای 50 متر با سرعت بیشینه باعث گسترش التهاب و خستگی میشود و مصرف یک هفتهای مکمل کراتین، اگرچه باعث بهبود عملکرد میشود، اما اثر قابل توجهی بر شاخصهای مرتبط با خستگی فیزیولوژیک ندارد. به علاوه، به کارگیری راهبردهایی چون برگشت به حالت اولیه فعال داخل و خارج آب حتی در تعامل با مکمل کراتین نیز تأثیری بر این روند نداشته است. میزان احساس برطرف شدن خستگی و میزان احساس فعالیت بین دو گروه تفاوت قابل توجهی نداشت.
نیلوفر کریمی ولی الله دبیدی روشن
مقدمه و هدف: سرطان پستان (bc) یک مشکل شایع مربوط به سلامت زنان در سراسر جهان می باشد. چاقی و اضافه وزن عامل اصلی بروز استرس اکسایشی است و در زنان مبتلا به bc با افزایش خطر بیماری های قلبی عروقی همراه می باشد. از سوی دیگر استفاده از استراتژی های غیر دارویی مانند انجام فعالیت های بدنی به ویژه فعالیت های هوازی در آب و استفاده از مکمل های گیاهی روش های مناسب برای پیشگیری از بیماری های ناشی از استرس اکسایشی می باشند که کمتر مورد توجه محققان بویژه داخل کشور بوده است. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 6 هفته تمرین منظم در آب با و یا بدون مکمل زنجبیل برحاصلضرب دوگانه (dp) و دستگاه های ترمیمی و استرسی در زنان چاق مبتلا به سرطان پستان بود. مواد و روش ها: بدین منظور 40 زن مبتلا به bc (با میانگین سن 4/5±48 سال، وزن 9±76 kg، تودهی چربی 4±8/41 درصد و شاخص تودهی بدنی 7/3±27/31 kg/m2) به طور داوطلبانه در یک طرح نیمه تجربی شرکت داشتند. آزمودنی ها به طور تصادفی به 4 گروه 10 نفره کنترل، تمرین در آب، مکمل زنجبیل و تمرین در آب+مکمل زنجبیل (ترکیبی) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه زنجبیل و گروه ترکیبی در طی 6 هفته روزانه 4 کپسول حاوی 750 میلی گرم پودر زنجبیل دریافت کردند. . برنامه پیشرونده تمرین در آب با شدت 50 تا 75 درصد ذخیره ی ضربان قلب، 4 جلسه در هفته به مدت 6 هفته در استخری با عرض 15 متر اجرا شد. نمونه های خونی ناشتایی در دو مرحله قبل و پس از 6 هفته مداخله های درمانی برای بررسی شاخص ها جمع آوری شد. برای آنالیز بیوشیمیایی و سنجش مقادیر گلوتاتیون پراکسیداز (gpx)، مالون دی آلدهید (mda) و نیتریک اکساید (no) از روش الیزا استفاده شد. داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، t وابسته، آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری 05/0?p با نرم افزار spss 16 تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد اگرچه مصرف مکمل زنجبیل و یا تمرین در آب هر کدام به تنهایی سبب کاهش حاصلضرب دوگانه استراحتی، mda و افزایش سطوح gpx و no شد، اما تاثیر رویکرد ترکیبی معنادارتر از هریک از رویکردهای های منفرد بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت رویکردهای غیردارویی از قبیل مکمل زنجبیل و تمرین در آب ممکن است از طریق کاهش التهاب و استرس سلولی در بهبود کیفیت زندگی در مبتلایان به سرطان پستان نقش داشته باشد.
وحید جاهدی منصور اسلامی
روش رایج برای ارزیابی کارآیی استفاده از هزینه متابولیک و محاسبه تغییرات انرژی مکانیکی با توجه به مدلهای ریاضیاتی می¬باشد. این روش معمولا محدود به فعالیت های هوازی و زمانبر بوده، و برای آزمودنی محدودیت حرکتی ایجاد می¬کند. هدف از انجام این پژوهش ارائه و اعتبار سنجی روش جدیدی برای محاسبه کارآیی مکانیکی با رویکرد برآیند انجام کار می¬باشد. این روش قادر خواهد بود تا با استفاده از متغیرهای ¬مکانیکی، محدودیتهای موجود را رفع کند. 16 ورزشکار مرد سالم فعال، به صورت در دسترس انتخاب شد. متغیرهای مربوط به سینماتیک و سینتیک دویدن، و همچنین هزینه متابولیک آنها حین فعالیت ، به ترتیب با استفاده از؛ دوربین، صفحه نیروسنج و دستگاه k4b2، ثبت شد. محاسبه کارآیی مکانیکی با رویکرد جدید عبارت بود از: کار انجام شده روی com بخش بر انرژی مکانیکی کل. کار انجام شده روی com با توجه به رویکرد جرم-نقطه، و انرژی مکانیکی کل با استفاده از تئوری دینامیک معکوس محاسبه شد. به منظور بررسی آماری فرضیه تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنا¬داری p?0.05 استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، همبستگی معنا¬داری بین کارآیی مکانیکی به روش هزینه متابولیک، و کارآیی مکانیکی به روش برآیند انجام کار مشاهده نشد( 0.31 = r ، 0.26 = p) . نتایج نشان داد که رویکرد برآیند انجام کار نمی تواند جایگزین مناسبی برای روش رایج در ارزیابی کارایی مکانیکی باشد.
زهره فتحی بیاتیانی ولی الله دبیدی روشن
سرطان پستان بیماری بسیار پیچیده ای است که عوامل سببی متعددی از قبیل التهاب و چاقی در پاتولوژی آن نقش دارند. از طرفی، سبک سالم زندگی ابزاری غیردارویی برای کاهش بیماری¬های مزمن شناخته شده است. هدف از این پژوهش، تعیین اثر 6 هفته تمرین در آب با و یا بدون مصرف مکمّل زنجبیل بر شاخص¬های التهابی (اینترلوکین- 10(il-10)، فاکتور نکروز کننده¬ی آلفا (tnf-?) و کورتیزول) و فاکتورهای قلبی¬تنفسی (اوج اکسیژن مصرفی و نبض اکسیژن) در زنان چاق مبتلا به سرطان پستان بود. مواد و روش¬ها: در یک طرح نیمه¬تجربی، 40 زن چاق مبتلا به سرطان پستان با وزن 9±76 کیلوگرم و توده چربی 4±8/41 درصد شرکت داشتند. آزمودنی ها به طور تصادفی به چهار گروه: کنترل، تمرین در آب، مکمّل زنجبیل و گروه ترکیبی (تمرین در آب+زنجبیل) دسته بندی شدند. آزمودنی های گروه زنجبیل و گروه ترکیبی در طی 6 هفته روزانه 4 کپسول حاوی 750 میلی گرم پودر زنجبیل دریافت کردند. برنامه¬ی تمرین در آب نیز با مدّت و شدّت پیش¬رونده از 50 تا 75 درصد ذخیره¬ی ضربان قلب در استخر با عرض 15 متر، 4 جلسه در هفته به مدّت 6 هفته اجرا شد. نمونه های خونی ناشتایی در دو مرحله قبل و پس از 6 هفته مداخله های درمانی برای برّرسی شاخص¬های التهابی جمع آوری شد. یافته ها: آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که، تمرین در آب به همراه مصرف مکمّل زنجبیل باعث کاهش il-10، tnf-?، کورتیزول و افزایش اوج اکسیژن مصرفی و حداکثر نبض اکسیژن در مقایسه با گروه کنترل می¬شود. تفاوت معناداری در مقادیر il-10، کورتیزول و سطح شاخص های قلبی عروقی بین گروه های تمرین و زنجبیل مشاهده نشد. نتیجه گیری: داده های مطالعه¬ی حاضر برای اولین بار اثر مفید ترکیبی از مداخلات تمرین در آب به همراه مصرف مکمّل زنجبیل را نشان داد. این یافته¬ها یک دیدگاه منطقی از اثر حفاظت قلبی عروقی سبک سالم زندگی درکاهش مشکلات قلبی عروقی ناشی از سرطان و بهبود در کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان را فراهم می کند.
میلاد عبداللهی ولی الله دبیدی روشن
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر گروه های سنی مختلف و نوع پروتکل تمرینی بر عملکرد قلبی تنفسی مردان متعاقب اجرای پروتکل هوازی پیشرونده است. در این تحقیق 36 نفر از مردان سالم با میانگین سنی 7/1±7/12، 9/4±3/34، 1/2±55 سال به طور داوطلبانه انتخاب شدند. ابتدا کارسنج پایی با تعداد دور ثابت 50 دور در دقیقه و با شدت اولیه حدود 50 وات شروع و هر دو دقیقه 25 وات اضافه شد تا فرد به واماندگی برسد. آن گاه پس از یک ساعت استراحت،آزمون کارسنج دستی با شدت اولیه 25 وات شروع و هر دو دقیقه 25 وات به آن افزوده گردید. شاخص های تنفسی ظرفیت حیاتی اجباری (fvc) و حجم بازدمی با فشار در یک ثانیه (fev1) با روش اسپیرومتری و شاخص قلبی حاصلضرب دوگانه با ثبت ضربان قلب و فشار خون در قبل و بلافاصله پس از اجرای کارسنج پایی و یا دستی اندازه گیری شدند. داده ها بااستفاده از روش های آماری آنالیز واریانس چند عاملی(manova)، آنالیز واریانس یک طرفه(anova) و آزمون تعقیبی توکی(hsd) در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که سن و نوع پروتکل وامانده ساز بر شاخص های تنفسی fvc و fev1 و شاخص قلبی rpp به ترتیب اثر معنادار وغیر معناداری داشته است، به طوریکه سطح fvc و fev1 متعاقب اجرای پروتکل های کارسنج پایی و دستی در بین افراد کودک به طور معناداری از سالمند و میانسال کمتر و میانسال از سالمند بیشتر بود و مقادیر حاصلضرب دوگانه قبل از اجرای کارسنج دستی و یا پایی به ترتیب در گروه سنی کودک و سالمند نسبت به میانسال به طور غیرمعناداری بیشتر و در پس آزمون، گروه های سنی میانسال و سالمند نسبت به کودکان به طور غیر معناداری بیشتر بود. همچنین این شاخص های قلبی تنفسی با در نظر گرفتن اثرات تعاملی هر دو کارسنج در گروه-های سنی مختلف، نتایج غیر معناداری را نشان داد. به نظر می رسد که هم سن و هم نوع پروتکل تمرینی پایین تنه و بالا تنه بر روی شاخص های قلبی تنفسی اثر تعاملی دارد. به علاوه مشخص شد که اجرای پروتکل کارسنج پایی در گروه سنی کودک، fvc را افزایش و همچنین fev1 را در هر سه گروه سنی بهبود داده است اما در پروتکل کارسنج دستی تنها fev1 بود که درگروه های سنی کودک و میانسال بهبود پیدا کرده بود. علاوه بر این نتایج، همچنین مشخص گردید که اثربخشی پروتکل کارسنج پایی و دستی بر بار کار وارده بر قلب در گروه سالمند مشهودتر از گروه سنی کودک و میانسال بود.
سمیرا قزی ولی الله دبیدی روشن
مقدمه و هدف: آسم و چاقی از شایع ترین بیماری های دوران کودکی و از عوامل تغییرات قلبی تنفسی می باشند. آسم و چاقی راه های هوایی را تحت تاثیر قرار می دهد و در بروز نشانه هایی در طی ورزش نقش دارد. از طرفی دما و رطوبت محیط نیز می تواند فعالیت افراد مبتلا به آسم را تحت تاثیر قرار دهد. با این وجود اطلاعات اندکی، در خصوص اثر رطوبت بالا و کم بر شاخص های قلبی تنفسی کودکان چاق مبتلا به آسم به دنبال اجرای فعالیت هوازی وامانده ساز وجود دارد. روش شناسی تحقیق: 25 کودک چاق(چربی بدنی>30%، شاخص توده بدنی> kg/m225) مبتلا به آسم (10 نفر)، و گروه سالم با ویژگی مشابه (15 نفر) فعالیت هوازی پیشرونده وامانده ساز با کارسنج پایی را در دو محیط مختلف، با درجه حرارت یکسان، رطوبت زیاد (دما:c ?2 ± 22، رطوبت: 5 ± 65?)، رطوبت کم و درجه حرارت یکسان (دما:c ?2 ± 22، رطوبت: 5 ± 35?) انجام دادند. در طی ورزش، پارامترهای قلبی تنفسی با استفاده از دستگاه k4b2 تحت کنترل قرار گرفتند، ضربان قلب (hr) و فشارخون سیستولیک (sbp)، حجم بازدم اجباری(fev1) و حاصلضرب دوگانه (dp) قبل و بلافاصله بعد از ورزش به ترتیب توسط ضربان سنج پولار، فشارسنج دیجیتالی و اسپیرولب 3 اندازه گیری شد. مقادیر اتساع برونشی با استفاده از تغییرات fev1 در قبل و بعد از اجرای آزمون اندازه گیری شد. یافته ها: متعاقب اجرای فعالیت هوازی وامانده ساز در دو محیط با دما و رطوبت مختلف، شاخص های sbp، dp در کودکان چاق مبتلا به آسم و سالم در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش یافت. بعلاوه، تفاوت معنی داری بین گروه هادر شاخص های sbp، dpو bdrدر کودکان چاق مبتلا به آسم و سالم در دو محیط با رطوبت مختلف وجود نداشت. با وجود این، شاخص های قلبی عروقی و زمان رسیدن به واماندگی در کودکان چاق مبتلا به آسم و سالم در طی فعالیت در محیط با رطوبت کمتر، نسبت به رطوبت زیادتر بطور قابل توجهی بالاتر بود. نتیجه گیری: بیماری آسم اجرای فعالیت ورزشی را محدود می نماید، چاقی نیز به عنوان یک بار اضافی عملکرد ریوی را تحت تاثیر قرار داد و این محدودیت را مضاعف کرد. بعلاوه، پاسخ های قلبی تنفسی به ورزش در این کودکان تحت تاثیر شرایط محیطی از جمله رطوبت بود، به طوری که محیط مرطوب تاثیر منفی بر مدت زمان فعالیت و بار وارده بر عضله قلب داشت.
علی شکرپور ضیاء فلاح محمدی
چکیده ندارد.
حمید سالاری کاریزمه ضیاء فلاح محمدی
چکیده ندارد.
مرضیه بیگم حجازیان عباسعلی گایینی
چکیده ندارد.
حسین کانعمتی ضیاء الدین فلاح محمدی
چکیده ندارد.
طلا جولازاده ولی الله دبیدی روشن
استرس اکسایشی ناشی از ورزش می تواند باعث تحریک آسیب سلولی در اندام های فعال شود. مطالعات قبلی نشان دادند متالوتیونئین(mt) یک اثر حفاظتی را در سلول هایی از قبیل کلیه،کبد و عضله اسکلتی در برابر استرس اکسایشی و آپوپتوزیس اعمال می کند، اما اثر آن بر قلب کاملا مشخص نیست. برای مطالعه اثر 8 هفته تمرین استقامتی و فعالیت های وامانده ساز در قبل و پس از آن، 48 سر موش صحرایی به صورت تصادفی به 6 گروه (هر گروه شامل 8 سر موش) تقسیم شدند. موش ها برنامه تمرینی پیش رونده را با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه و مدت 25 تا 64 دقیقه برای مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته و یا فعالیت های وامانده ساز را با سرعت فزاینده 20 تا 30 متر در دقیقه اجرا کردند. پس از سنجش mt2 و پراکسیداسیون لیپیدی به ترتیب با استفاده از روش های رادیوایمنواسی و tbars در بافت هموژنیزه شده قلب مشخص شد اجرای فعالیت های وامانده ساز باعث افزایش معنی دار مقادیر mt2 و mda شد. به علاوه، هرچند اجرای 8 هفته تمرین استقامتی تغییر معنی داری در سطوح استراحتی mt2 و mda گروه تمرینی و همچنین در مقایسه با گروه کنترل ایجاد نکرد، اما باعث کاهش پاسخ mt2 و mda به فعالیت وامانده ساز در بار کار برابر شد. مطالعه حاضر برای نخستین بار نشان داد mt2 قلبی با استرس ناشی از فعالیت شدید تحریک می شود و سازگاری با تمرینات منظم ورزشی از طریق کاهش استرس اکسایشی می تواند باعث کاهش آسیب به سلول های عضله قلبی شود. با این وجود، مطالعات بیشتری برای بررسی نقش mt2 در سلول های قلبی نیاز است.
ولی الله دبیدی روشن عباسعلی گایینی
هدف از انجام این پژوهش ، بررسی تاثیر تمرینات منتخب ساعات درس تربیت بدنی بر برخی از ویژگیهای ساختاری و فیزیولوژیکی دانش آموزان غیرورزشکار هنرستان شهید ذوالفقاری شهرستان بابلسر در سال تحصیلی 76-77 بوده است . بدین منظور، ویژگیهایی نظیر وزن، چربی زیر پوستی، توان هوازی بیشینه(vo2max ) ، توان هوازی، سرعت ، چابکی، انعطاف پذیری تنه، و قدرت تاکننده های انگشتان بوسیله آزمونهای معتبر و با ابزار دقیق اندازه گیری شده است .